Top 10 Life Events you should be able to Talk About in English

Wanna speak real English from your first lesson?

آیا می خواهید از اولین درس خود انگلیسی واقعی صحبت کنید؟

Sign up for your free lifetime account at EnglishClass101.com.

برای حساب مادام العمر رایگان خود در EnglishClass101.com ثبت نام کنید .

Hi, everyone, I’m Parris from EnglishClass101.com.

سلام، همه، من Parris هستم از EnglishClass101.com.

In this video, we’ll be talking about Top 10 Life Events You Should be Able to Talk

در این ویدیو، ما در مورد 10 رویداد برتر زندگی که باید بتوانید در مورد آنها به

About in English.

زبان انگلیسی صحبت کنید صحبت خواهیم کرد.

Let’s begin!

شروع کنیم!

"birth"

"تولد"

This is when a woman has a baby.

این زمانی است که یک زن بچه دار می شود.

The actual verb is "to give birth" and the event is just "birth."

فعل واقعی «تولد» است و رویداد فقط «تولد» است.

For example, you can say "The birth of a child is a major event."

به عنوان مثال، می توانید بگویید "تولد یک کودک یک رویداد مهم است."

"get a job"

«دریافت شغل»

Getting a job is a long and often difficult process that requires interviews, resumes,

یافتن شغل فرآیندی طولانی و اغلب دشوار است که به مصاحبه، رزومه

and searching for the right company, so there's a lot to talk about.

و جستجوی شرکت مناسب نیاز دارد، بنابراین باید در مورد آن صحبت کرد.

For example, you can say "I need to get a job after I finish school."

به عنوان مثال، می توانید بگویید "من باید بعد از اتمام مدرسه شغلی پیدا کنم."

"engagement"

"نامزدی"

When someone gets engaged, it means that they and their boyfriend/girlfriend have decided

وقتی کسی نامزد می کند، به این معنی است که او و دوست پسر/دوست دخترش تصمیم گرفته اند

to get married in the near future.

در آینده نزدیک ازدواج کنند.

Here is a sample sentence, "What a beautiful engagement ring!"

در اینجا یک نمونه جمله "چه حلقه نامزدی زیبایی!"

"wedding"

"عروسی

A wedding is a ceremony, often in a church, where two people get married.

" عروسی مراسمی است، اغلب در کلیسا، که در آن دو نفر با هم ازدواج می کنند.

Usually, there's a party after the actual ceremony; this is called the "reception."

معمولاً بعد از مراسم اصلی یک مهمانی برگزار می شود. این "پذیرایی" نامیده می شود.

For example, you can say "Did you get invited to her wedding?"

به عنوان مثال، می توانید بگویید "به عروسی او دعوت شدی؟"

I met my husband studying abroad in Australia.

من با شوهرم در حال تحصیل در خارج از کشور استرالیا آشنا شدم.

We did a long-distance thing. He’s from Italy, I’m from New York.

ما یک کار از راه دور انجام دادیم. او اهل ایتالیا است، من از نیویورک هستم.

We just did long distance for a while and then we were together for 4 years, and finally got engaged

فقط یه مدت راه دور رفتیم و بعد 4 سال با هم بودیم و بالاخره نامزد

and now we've been married for 2 years!

کردیم و الان 2 ساله که ازدواج کردیم!

So yeah, it’s really interesting.

پس بله، واقعا جالب است.

I mean, he speaks fluent Italian, that’s where he’s from,

منظورم این است که او به زبان ایتالیایی روان صحبت می کند، او اهل آنجاست،

and my family is Jamaican, so, quite the combination,

و خانواده من جامائیکایی هستند، بنابراین، کاملاً ترکیبی است،

but it’s really cool. And now, I can speak Italian.

اما واقعا عالی است. و اکنون، من می توانم ایتالیایی صحبت کنم.

"buy a house"

«خانه بخر»

Most people wait until they're married to buy a house.

اکثر مردم برای خرید خانه منتظر می مانند تا ازدواج کنند .

Some people even wait until they have children.

حتی برخی از مردم صبر می کنند تا بچه دار شوند.

Depending on where you live, this can be very expensive, so it's considered a major commitment.

بسته به جایی که شما زندگی می کنید، این می تواند بسیار گران باشد، بنابراین یک تعهد بزرگ در نظر گرفته می شود.

For example, you can say "You need to have a lot of money to buy a house."

به عنوان مثال، می توانید بگویید " برای خرید خانه باید پول زیادی داشته باشید".

"anniversary"

"سالگرد

An "anniversary" is a celebration of an event, usually counted by years (e.g. 5-year anniversary).

" "سالگرد" جشن یک رویداد است که معمولاً با سال شمارش می شود (مثلاً سالگرد 5 سالگی).

For example, your birthday is the anniversary of your birth.

مثلا تولد شما سالگرد تولد شماست.

For example, you can say "Silver is the traditional gift for the 25th wedding anniversary."

به عنوان مثال، می توانید بگویید "نقره هدیه سنتی بیست و پنجمین سالگرد ازدواج است."

"retire"

"بازنشسته"

Once people reach a certain age, they usually stop working so that they can enjoy the last

وقتی افراد به سن خاصی می رسند، معمولاً کار را متوقف می کنند تا بتوانند از

few years of their lives.

چند سال آخر زندگی خود لذت ببرند.

For example, you can say "My parents don't work anymore, they are retired."

به عنوان مثال، می توانید بگویید "پدر و مادر من دیگر کار نمی کنند، آنها بازنشسته هستند."

"travel"

"سفر"

Traveling is a really fun hobby for many people.

سفر برای بسیاری از مردم یک سرگرمی واقعا سرگرم کننده است.

It's always exciting to see new places that you've never been to.

دیدن مکان های جدیدی که هرگز نرفته اید همیشه هیجان انگیز است.

For example, you can say "It's a lot of fun to travel there."

به عنوان مثال، می توانید بگویید "سفر به آنجا بسیار سرگرم کننده است ."

Have you been to Italy?

آیا تا به حال ایتالیا بوده ای؟

"funeral"

مراسم

A "funeral" is a ceremony held for people after they die.

تشییع جنازه مراسمی است که برای افراد پس از مرگ برگزار می شود.

Usually, people talk about the deceased person, and family and friends can see the person's

معمولاً مردم در مورد شخص متوفی صحبت می کنند و خانواده و دوستان می توانند جسد فرد را

body one last time before they are buried.

قبل از دفن آخرین بار ببینند.

For example, you can say "The funeral will be held this Sunday."

به عنوان مثال، می توانید بگویید "مراسم خاکسپاری این یکشنبه برگزار می شود."

"promotion"

«ترفیع»

When you do very well at your job, you sometimes get a "promotion."

وقتی در کارتان خیلی خوب عمل می کنید، گاهی اوقات «ترفیع» دریافت می کنید.

This means that you move to a higher position.

این بدان معنی است که شما به یک موقعیت بالاتر حرکت می کنید.

It usually means you have more responsibility and a higher salary.

معمولاً به این معنی است که مسئولیت بیشتری دارید و حقوق بیشتری دارید.

Here is a sample sentence "After three years, I finally got a promotion at work."

نمونه ای از جمله "بعد از سه سال بالاخره در محل کارم ترفیع گرفتم."

Okay, that's all for this lesson.

خوب، این همه برای این درس است.

Which event do you like more?

کدام رویداد را بیشتر دوست دارید؟

Leave us a comment letting us know.

برای ما کامنت بگذارید و به ما اطلاع دهید.

And we'll see you next time! Bye!

و دفعه بعد شما را می بینیم! خدا حافظ!