How to Use the Verb TO HAVE in the Imperative

So we have a verb tense in English called the imperative.

بنابراین ما یک زمان فعل در زبان انگلیسی به نام امری داریم.

It's when we use a verb quickly

زمانی است که از یک فعل سریع استفاده می کنیم

to tell someone to do something

تا به کسی بگوییم کاری را انجام دهد

and the sentence doesn't actually have a subject.

و جمله در واقع فاعل ندارد.

We say things like, "Watch out!" or "Be careful!"

ما چیزهایی مانند " مراقب باش!" یا "مراقب باش!"

In this English lesson, I wanna look at the imperative

در این درس انگلیسی، می‌خواهم

with one particular verb.

با یک فعل خاص به امر دستوری نگاه کنم.

I want to look at the imperative with the verb to have.

من می خواهم به امر امری با فعل to have نگاه کنم.

We use the verb to have with the imperative

ما از فعل to have با دستور امری

in some very unique ways.

به روش های بسیار منحصر به فردی استفاده می کنیم.

So in this English lesson, I'll talk about seven of them.

بنابراین در این درس انگلیسی، من در مورد هفت مورد از آنها صحبت خواهم کرد.

(upbeat music)

(موسیقی شاد)

Sometimes in English, we use the verb to have

گاهی اوقات در انگلیسی، وقتی کسی می‌خواهد کاری را انجام دهد، از فعل to have

in the imperative when someone's going to go do something

در امری استفاده

and we want them to have a good time when they're doing it.

می‌کنیم و می‌خواهیم وقتی آن کار را انجام می‌دهد، اوقات خوشی داشته باشد.

My kids often go out with their friends now.

بچه های من الان اغلب با دوستانشان بیرون می روند .

My kids are getting older,

بچه های من در حال بزرگ شدن هستند،

so they don't always go out and do fun things with me,

بنابراین آنها همیشه بیرون نمی روند و کارهای سرگرم کننده با من انجام نمی دهند،

sometimes they go out with their friends,

گاهی اوقات آنها با دوستان خود بیرون می روند

and I might say one of these three things.

و من ممکن است یکی از این سه مورد را بگویم.

I might say "Have fun!"

ممکن است بگویم "خوش بگذران!"

I might say, "Have a good time!"

شاید بگم: "خوش بگذره!"

Or there's a very informal phrase we use in North America.

یا یک عبارت بسیار غیر رسمی وجود دارد که ما در آمریکای شمالی استفاده می کنیم.

I might say, "Have a good one!"

من ممکن است بگویم، "یکی خوب باشد!"

So when someone is going to go do something

بنابراین وقتی کسی قرار است برای انجام کاری برود

and you're not going with,

و شما با او نروید

you might want them to have a good time,

، ممکن است بخواهید که او اوقات خوبی داشته باشد

you might want them to have fun,

، ممکن است بخواهید که او خوش بگذراند،

so as they leave, you might say,

بنابراین هنگام رفتن، ممکن است بگویید:

"Hey, see you, have fun, have a good time,

"هی، می بینمت، خوش بگذره، خوش بگذره، یا خوش بگذره

or have a good one."

."

Every once in a while, someone you know will go on a trip

هر چند وقت یک‌بار، شخصی که می‌شناسید به سفر می‌رود

and I'm sure you want them to have

و من مطمئن هستم که می‌خواهید

an enjoyable time on the trip,

اوقات خوشی را در این سفر داشته باشد،

so you can use the verb to have in the imperative

بنابراین می‌توانید از فعل to have در امر ضروری

to wish them well.

برای آرزوی سلامتی برای او استفاده کنید.

You could say, "See you later, have a good trip!"

می توانید بگویید: "بعد می بینمت ، سفر خوبی داشته باشی!"

You can specifically tell them

شما می توانید به طور خاص به آنها بگویید

that you want them to have a good time on the trip.

که می خواهید در سفر اوقات خوشی داشته باشند.

You want it to be a memorable trip, a fun trip,

می خواهید سفری خاطره انگیز، سفری سرگرم کننده باشد،

you want them to enjoy it.

می خواهید از آن لذت ببرند.

So as you drop them off at the airport

بنابراین در حالی که آنها را در فرودگاه پیاده می کنید

or as you say goodbye as they leave,

یا هنگام خروج آنها خداحافظی می کنید

you might say to them, "Have a good trip."

، ممکن است به آنها بگویید: "سفر خوبی داشته باشید."

It's also very common for me to use the verb

همچنین برای من بسیار رایج است که در پایان روز کاری خود از فعل

to have in the imperative at the end of my workday.

to have در امر ضروری استفاده کنم.

As I'm heading out the building at the end of a workday,

هنگامی که در پایان یک روز کاری از ساختمان خارج

I'll often say to a colleague, "See you tomorrow,

می شوم، اغلب به یک همکار می گویم: "فردا می بینمت،

"have a good night!"

"شب خوبی داشته باش!"

So I'll use the phrase have a good night

بنابراین از عبارت شب بخیر استفاده

because I want to wish them well.

می کنم زیرا می خواهم برای آنها آرزوی

I do actually hope that they have a good night.

خوشبختی کنم. من در واقع امیدوارم که آنها شب خوبی داشته باشند.

If it's Friday, though, I might say something different.

اما اگر جمعه باشد، ممکن است چیز دیگری بگویم.

I might say, "See you Monday, have a good weekend!"

ممکن است بگویم، "دوشنبه می بینم ، آخر هفته خوبی داشته باشید!"

So we can once again use the verb to have

بنابراین ما می توانیم یک بار دیگر از فعل داشتن

in the imperative to wish someone well.

در امری برای آرزوی سلامتی برای کسی

you could say have a good night

می‌توان گفت شب خوبی داشته باش

or you could say have a good weekend.

یا می‌توانی بگوییم آخر هفته خوبی داشته

Sometimes we use have in the imperative

باشیم گاهی اوقات از have در امری استفاده

When we offer something to someone.

می‌کنیم وقتی چیزی را به کسی پیشنهاد می‌کنیم

Sometimes when my kids come home from school,

گاهی وقتی بچه‌هایم از مدرسه به خانه می‌آیند،

they're a little bit grouchy

آنها کمی بداخلاق هستند

because they're hungry or they're thirsty.

زیرا گرسنه هستند یا تشنه هستند،

I might say to them, "Here, have a cookie,

ممکن است به آنها بگویم: "اینجا، یک کلوچه

"have a snack, have a drink."

بخورید، "یک میان وعده بخورید، یک نوشیدنی بخورید."

Before we start talking about what their day was like

قبل از اینکه شروع کنیم به صحبت در مورد روز آنها

or start talking about what they did at school that day,

یا شروع به صحبت در مورد کارهایی که در آن روز در مدرسه انجام می دادند،

sometimes they just need to eat something

گاهی اوقات آنها فقط نیاز دارند چیزی بخورند

and they just need to have a drink.

و فقط باید یک نوشیدنی بنوشند.

So I'll use the verb to have in the imperative

بنابراین من از فعل to have در امر دستوری

to say things just like that.

برای گفتن چیزهایی درست مانند آن استفاده خواهم کرد.

"Have a snack, have a drink, have a cookie

یک میان وعده بخورید، یک نوشیدنی بخورید، یک کوکی بخورید

"and then we'll talk about your day."

«و سپس در مورد روز شما صحبت خواهیم کرد.»

Another English phrase that we use with the verb

یکی دیگر از عبارت های انگلیسی که با فعل

to have in the imperative is the phrase have mine.

to have در امری ضروری به کار می بریم، عبارت have mine است.

This is a phrase we use when we give something that we have

این عبارتی است که ما استفاده می کنیم. وقتی چیزی را که داریم

to someone else.

به دیگری

A few months ago, in the middle of the winter,

می دهیم.چند ماه پیش وسط زمستان،

we were on a walk as a family,

خانوادگی در حال پیاده روی

and I wore my gloves, but I noticed one of my kids didn't.

بودیم و من دستکش هایم را پوشیدم، اما متوجه شدم یکی از بچه هایم این کار را نمی کند

So I said to them, "Here, have mine."

. من به آنها گفتم: "اینجا، مال من را داشته باشید.

It's really easy for me to stay warm

" واقعاً برای من آسان است

when I'm outside in the winter,

که در زمستان وقتی بیرون هستم گرم بمانم،

even if I don't have gloves on,

حتی اگر دستکش نداشته باشم،

but I noticed that my kid

اما متوجه شدم که بچه ام

kept putting their hands in their pockets

مدام دستانش را در می آورد. جیب‌هایشان

and that they were a little bit cold,

و اینکه کمی سرد بودند

so I said, "Here, have mine."

، گفتم: «اینجا، جیب من را بخور.

You might also do this when you're eating.

» ممکن است این کار را هنگام غذا خوردن هم انجام دهید.

Maybe you've ordered a big meal at a restaurant

شاید یک وعده غذایی بزرگ در رستورانی سفارش داده

and someone is looking at the food you ordered

باشید و کسی به آن نگاه کند. غذایی که سفارش داده‌اید

and says, "Wow, those French fries look really yummy."

و می‌گویید: «وای، آن سیب‌زمینی‌های سرخ کرده واقعاً خوشمزه به نظر می‌رسند.

You might say, "You know what,

"I don't really want them, have mine."

» ممکن است بگویید: «می‌دانی،

«من واقعاً آنها را نمی‌خواهم، مال خودم را داشته باش».

So basically, when you say have mine in English,

بنابراین اساساً، وقتی به انگلیسی می گویید مال من باشد،

you're giving something that you have to someone else.

چیزی را که دارید به دیگری می دهید.

It's a really nice phrase, isn't it?

واقعاً جمله زیبایی است، اینطور نیست؟

Sometimes when you're looking at something interesting

گاهی اوقات هنگامی که به چیزی جالب نگاه می کنید

and you want someone else to look at it,

و می خواهید شخص دیگری به آن نگاه کند

you might use the phrase, have a look at this.

، ممکن است از عبارت ، یک نگاه به این استفاده کنید.

Maybe you're looking at a news story on your computer

شاید شما در حال تماشای یک خبر در رایانه خود هستید

and it's fascinating.

و جذاب باشد.

You might say to someone,

ممکن است به کسی بگویید،

"Hey, have a look at this news story.

"هی، به این خبر نگاهی بینداز

"It's really, really interesting."

Maybe you're walking outside

and you see this really strange insect

that you've never seen before.

You might say to one of the people that you're walking with,

. یکی از افرادی که با او راه می روید،

"Hey, have a look at this.

"هی، به این نگاه کن.

"Do you know the name of this bug?"

"آیا نام این باگ را می دانید؟"

So another English phrase in the imperative

بنابراین یکی دیگر از عبارت های انگلیسی در امری که

using the verb to have is the phrase have a look at this.

از فعل to have استفاده می کند عبارت have a look at this است.

Another common English phrase with the verb

یکی دیگر از عبارت های رایج انگلیسی با فعل

to have in the imperative is the phrase, have a seat.

to have در امر دستوری عبارت have a seat است.

Okay, maybe this one is only common in a classroom.

خوب، شاید این یکی فقط در کلاس درس رایج باشد.

As many of you know, I'm an actual teacher.

همانطور که بسیاری از شما می دانید، من یک معلم واقعی هستم.

I go to work every day at a school

من هر روز در یک مدرسه سر کار می روم

and each and every time I start my class,

و هر بار که کلاسم را شروع می کنم،

I usually end up saying have a seat.

معمولاً در نهایت می گویم یک صندلی داشته باشید.

When I arrive in the classroom,

وقتی وارد کلاس می شوم،

students are usually standing and talking.

دانش آموزان معمولاً ایستاده اند و صحبت می کنند.

I wait until the bell goes, signaling the start of class,

منتظر می مانم تا زنگ شروع کلاس را به صدا درآید

and then I say, "Okay, everyone, have a seat,

و بعد می گویم: "باشه ، همه بشینید،

let's get started."

شروع کنیم."

So a common phrase but maybe only common for people like me,

بنابراین یک عبارت رایج اما شاید فقط برای افرادی مثل من

who are teachers.

که معلم هستم رایج باشد.

When you're in a classroom

وقتی در کلاس درس

you might hear the teacher say have a seat.

هستید ممکن است بشنوید که معلم می گوید بنشینید.

Well, thank you so much for watching this English lesson

خوب، از تماشای این درس انگلیسی

about how to use the verb to have in the imperative

در مورد نحوه استفاده از فعل to have در امر ضروری

to say a variety of things.

برای گفتن چیزهای مختلف بسیار سپاسگزارم.

Remember, if this is your first time here,

به خاطر داشته باشید، اگر این اولین بار است که اینجا هستید،

don't forget to click that Subscribe button

فراموش نکنید که روی دکمه اشتراک کلیک کنید

and give me a thumbs up if this video helped you learn

و اگر این ویدیو به شما کمک کرد تا کمی بیشتر انگلیسی را بیاموزید، به من کمک کنید

a little bit more English.

.

And if you have the time

و اگر وقت

and you're not sure what you should do next,

دارید و مطمئن نیستید که بعداً چه کاری باید انجام دهید،

why don't you stick around and watch another English lesson.

چرا نمی‌مانید و یک درس انگلیسی دیگر را تماشا نمی‌کنید.

(upbeat music)

(موسیقی شاد)