Let's Learn English! Topic: Things in Motion 🕯️🦋🔥 (Lesson Only)

Well hello and welcome to this English lesson about things in

خوب سلام و به این درس انگلیسی در مورد چیزهای در حال

motion. In this lesson we'll look at words like ripple and

حرکت خوش آمدید. در این درس به کلماتی مانند ریپل و

jiggle and hover and vibrate. I don't want to give too many

جیگل و شناور و ارتعاش نگاه خواهیم کرد. من نمی خواهم

things away. But I think it will be an exciting lesson and

چیزهای زیادی را از دست بدهم. اما فکر می کنم این یک درس هیجان انگیز خواهد بود و

you'll see why once I get the lesson started. But as we look

خواهید دید که چرا وقتی درس را شروع کردم. اما همانطور که

around the world around us. Things do move. And we have

به جهان اطراف خود نگاه می کنیم. چیزها حرکت می کنند و ما

different verbs and different words to describe that motion.

افعال مختلف و کلمات مختلف برای توصیف آن حرکت داریم.

When you see a butter fly when you see a rock land in water.

وقتی می بینی کره ای پرواز می کند وقتی می بینی سنگی در آب فرود می آید.

Certain things happen and we have certain words to describe

چیزهای خاصی اتفاق می افتد و ما کلمات خاصی برای توصیف

what's happening. So in this English lesson I'll look at

آنچه در حال رخ دادن است داریم. بنابراین در این درس انگلیسی به

things in motion. I think you'll enjoy this lesson a lot.

چیزهای در حال حرکت نگاه خواهم کرد. فکر می کنم از این درس بسیار لذت خواهید برد.

Absorb. When you have a cloth or I think this is actually a

جذب. وقتی شما یک پارچه دارید یا فکر می کنم این در واقع یک

sponge. And you need to wipe something up if there is liquid

اسفنج است. و اگر جایی مایع وجود دارد باید چیزی را پاک کنید

somewhere. You use something that will absorb the absorb it.

. شما از چیزی استفاده می کنید که جذب آن شود.

Hm it's too bad there isn't a way for me to show you this.

خیلی بد است که راهی برای نشان دادن این موضوع به شما وجود ندارد.

Pictures just don't really tell the whole story. Let me see if

تصاویر واقعاً کل داستان را بیان نمی کنند. بذار ببینم

I can do something here. Oh there we go. So as you can see

میتونم اینجا کاری انجام بدم اوه ما برویم بنابراین همانطور که می بینید

there is some coffee or tea spilled on the countertop or

مقداری قهوه یا چای روی میز یا

table here. And the person is using I think it's a sponge. To

میز اینجا ریخته شده است. و فردی که از آن استفاده می کند فکر می کنم یک اسفنج است. برای

wipe it up. The sponge will absorb the liquid. When

پاک کردنش اسفنج مایع را جذب می کند. وقتی

something absorbs something it means it goes into it. So

چیزی چیزی را جذب می کند به این معنی است که به درون آن می رود. بنابراین

sponges do this really well. Um paper towels do this really

اسفنج ها این کار را به خوبی انجام می دهند. اوم حوله های کاغذی این کار را به خوبی انجام می دهند

well. Whenever you clean up some kind of liquid it's nice

. هر زمان که نوعی مایع را تمیز می کنید،

to have something that will absorb it. So let me just stop

داشتن چیزی که آن را جذب کند، خوب است. پس اجازه دهید

the video now so that we can not be too distracted and let

همین حالا ویدیو را متوقف کنم تا بیش از حد حواسمان پرت نشود و اجازه دهید

me once more explain. When something absorbs it means it

یک بار دیگر توضیح دهم. وقتی چیزی جذب می شود به این معنی است که

like it literally goes inside of it. When you're done using a

انگار به معنای واقعی کلمه داخل آن می رود. وقتی کار با

sponge after it has absorbed all the liquid you do ring it

اسفنج تمام شد، بعد از اینکه تمام مایع را جذب کرد، آن را

above the sink and all the liquid comes out again. Drip.

بالای سینک حلقه کنید و تمام مایع دوباره خارج شود. چکه کن.

So this is something that happens on the tap in our

بنابراین این چیزی است که روی شیر آب حمام ما در

bathroom upstairs. I still need to replace something inside the

طبقه بالا اتفاق می افتد. من هنوز باید چیزی را در داخل شیر تعویض کنم

tap because it will drip after you brush your teeth or after

زیرا بعد از مسواک زدن یا بعد از

you wash your hands. You turn the tap off but it will still

شستن دست ها از آن می چکد. شیر آب را ببندید اما

drip for a while. Um I think it just needs a washer I think

برای مدتی همچنان می چکد. اوم من فکر می کنم فقط به یک واشر نیاز دارد، فکر می کنم به

it's called. And I think I'll have to watch a YouTube video

آن می گویند. و من فکر می کنم باید یک ویدیوی YouTube را تماشا کنم

in order to figure out how to do it. By the way I do stop or

تا بفهمم چگونه این کار را انجام دهم. به هر حال من

pause the video example after a while. It's not broken. I just

نمونه ویدیو را پس از مدتی متوقف یا مکث می کنم. خراب نیست. فقط

don't want it to be too distracting. When we get two

نمی خواهم خیلی حواس پرتی باشد. وقتی دو

words like slide you'll see why. Because I think some of

کلمه مانند اسلاید دریافت کنیم، دلیل آن را خواهید دید . چون فکر می‌کنم برخی از

these might even make people feel a little bit motion sick.

این‌ها حتی ممکن است باعث شود مردم کمی احساس بیماری کنند.

Anyways taps sometimes drip and then you need to fix them. So

به هر حال گاهی اوقات شیرها می چکد و سپس باید آنها را تعمیر کنید. بنابراین

emit we can use this to describe a lot of things. When

emit می توانیم از این برای توصیف بسیاری از چیزها استفاده کنیم. هنگامی که

you start your car it will emit exhaust. When you turn on a

ماشین خود را روشن می کنید، اگزوز ساطع می کند . وقتی

flashlight it will emit light. When you use the word emit it

چراغ قوه را روشن می کنید نور ساطع می کند. وقتی از کلمه emit استفاده می کنید

means to come out of something. So those are the two best

به معنای بیرون آمدن از چیزی است. بنابراین این دو نمونه بهترین هستند

examples. Um when I start my van it emits exhaust. Some

. اوم وقتی وانت را روشن می کنم، اگزوزش ساطع می شود.

pollution actually. Probably not a good thing. Uh and when I

در واقع مقداری آلودگی احتمالا چیز خوبی نیست. اوه و وقتی

turn on the headlights they will emit light. Now this is a

چراغ های جلو را روشن می کنم نور ساطع می کنند. حالا این یک

super common word. We usually use it mostly when talking

کلمه فوق العاده رایج است. ما معمولاً بیشتر در هنگام صحبت

about pollution. A factory will emit a lot of pollution through

در مورد آلودگی از آن استفاده می کنیم. یک کارخانه در طول سال آلودگی زیادی منتشر می کند

the year. Um but it is a word you will hear and use from time

. امم اما این کلمه ای است که هر از گاهی خواهید شنید و استفاده می کنید

to time. Flap. So flap is an interesting one. Flap is a word

. فلپ بنابراین فلپ یک مورد جالب است. فلپ کلمه ای است که

we use to describe something like a flag where it's attached

ما برای توصیف چیزی مانند پرچم که

at one end. So you can see this flag is attached to the pole

در یک انتهای آن متصل است استفاده می کنیم. بنابراین می توانید ببینید که این پرچم به قطب متصل است

and then it moves at the other end. And we even use it to

و سپس در انتهای دیگر حرکت می کند . و ما حتی از آن برای

describe the sound. This flag is probably making a flapping

توصیف صدا استفاده می کنیم. این پرچم احتمالاً صدای بال زدن می دهد

sound. Like that's my that's my best sound effect. But you

. این بهترین جلوه صوتی من است. اما

could see that flap means to be attached at one end. And then

می توانید ببینید که فلپ به معنای وصل شدن در یک انتها است. و سپس

to move usually in the wind at the other end. Um I think flags

به حرکت معمولا در باد در انتهای دیگر. ام من فکر می کنم پرچم ها

do this. I'm trying to think sometimes when you're driving

این کار را می کنند. من سعی می‌کنم گاهی فکر کنم وقتی در حال رانندگی هستید،

if something gets like a plastic bag gets caught on your

اگر چیزی مانند کیسه پلاستیکی روی ماشین شما گیر کند،

car it will flap in the wind and make a flapping sound. And

در باد تکان می‌خورد و صدای تپش ایجاد می‌کند. و

then flicker. So the best way to describe flicker is a light

سپس سوسو زدن. بنابراین بهترین راه برای توصیف سوسو زدن، منبع نوری است

source that gets brighter and dimmer. A candle is a great

که روشن تر و کم نورتر می شود. یک شمع یک مثال عالی است

example. A candle will flicker. Um it'll both move and become

. یک شمع سوسو خواهد زد. اوم هم حرکت می کند و هم

brighter and dimmer. That's how we would describe that flicker.

روشن تر و کم نورتر می شود. این سوسو زدن را اینگونه توصیف می کنیم.

But sometimes when there's a windstorm the lights in our

اما گاهی اوقات وقتی طوفان باد وجود دارد، چراغ های

house will flicker as well. Um they don't move but they go on

خانه ما نیز سوسو می زنند. اوم آنها حرکت نمی کنند اما

and off really rapidly. So it has a couple of different

خیلی سریع حرکت می کنند و خاموش می شوند. بنابراین این دو معنی متفاوت دارد

meanings I us. Definitely when I look at this candle I feel

. قطعاً وقتی به این شمع نگاه می‌کنم احساس می‌کنم

like it is flickering in the sense that it's moving but it's

که دارد سوسو می‌زند به این معنا که در حال حرکت است، اما

also getting brighter and dimmer. So it's kind of doing

همچنین روشن‌تر و کم‌نورتر می‌شود. بنابراین به نوعی انجام

two things. Moving and getting brighter and dimmer. Flip. So

دو کار است. حرکت و روشن تر و کم نور شدن. تلنگر. بنابراین

we sometimes turn on lights. In order to turn on a light we

ما گاهی اوقات چراغ ها را روشن می کنیم. برای روشن کردن چراغ

might flip a switch. In order to turn off a light we might

ممکن است یک سوئیچ را بچرخانیم. برای خاموش کردن چراغ ممکن است

flip a switch. Um by the way this is of a flip this isn't a

یک سوئیچ را بچرخانیم. در ضمن این یک تلنگر است، این

switch in my house. But let me just explain again because I'm

سوئیچ در خانه من نیست. اما اجازه دهید دوباره توضیح بدهم زیرا از

using the word switch and the word flip. So the switch is the

کلمه switch و کلمه flip استفاده می کنم. بنابراین سوئیچ چیزی است که

thing on the wall. If I want to turn on the lights I can flip

روی دیوار است. اگر بخواهم چراغ ها را روشن کنم، می توانم

the switch. If I want to turn off the lights I can flip the

سوئیچ را باز کنم. اگر بخواهم چراغ ها را خاموش کنم، می توانم

switch. So you'll notice by the way this lesson is called

سوئیچ را بچرخانم. بنابراین متوجه خواهید شد که این درس به نام

things in motion. But I am describing some actions that

چیزهای در حرکت است. اما من برخی از اقداماتی را که

people do as well.

مردم انجام می دهند را شرح می دهم.

Float. So one thing I like to do when I go to the pool.

شناور. بنابراین وقتی به استخر می روم یک کاری را دوست دارم انجام دهم.

Sometimes we go to a pool is I like to swim out to the middle

گاهی اوقات ما به یک استخر می رویم، من دوست دارم تا وسط شنا کنم

and just float. I am able to if I just relax I will float. When

و فقط شناور شوم. من می توانم اگر فقط استراحت کنم، شناور خواهم شد. وقتی

you float it means you are on top of the water. So this

شناور می شوید به این معنی است که بالای آب هستید. بنابراین این

flower is floating. It's light enough that it doesn't sink.

گل شناور است. آنقدر سبک است که غرق نشود.

That's the opposite. If I am floating on the water. If I

این برعکس است. اگر روی آب شناور باشم اگر

don't relax I will sink I'll go under the water. So when you

آرام نشوم غرق می شوم می روم زیر آب. بنابراین وقتی

float you're on top of the water. When you sink you go

شناور می شوید بالای آب هستید. وقتی غرق می شوید

under the water. There are many things that float. A boat will

زیر آب می روید. چیزهای زیادی شناور هستند. البته یک قایق

float of course. Um if you throw a beach ball in the water

شناور خواهد شد. اوم اگر یک توپ ساحلی را در آب بیندازید،

it will float. Even a soccer ball will float if you put it

شناور می شود. حتی یک توپ فوتبال هم اگر آن را در آب قرار دهید شناور می شود

in the water. So when you float or when something floats it is

. بنابراین وقتی شناور می شوید یا وقتی چیزی شناور می شود

laying on top of the water and it doesn't sink. And then

روی آب دراز می کشد و غرق نمی شود. و سپس

flutter. So when you see a butterfly it will flutter its

بال زدن. بنابراین وقتی پروانه ای را می بینید بال هایش را تکان می دهد

wings. So flutter means anytime something moves like this. It's

. بنابراین فلاتر به معنای هر زمانی است که چیزی شبیه این حرکت کند.

similar to flap by the way. A flag can flutter in the wind as

اتفاقاً شبیه فلپ است. یک پرچم می تواند در باد نیز به اهتزاز در آید

well. But it's anytime something goes back and forth

. اما هر زمانی است که چیزی به سرعت به عقب و جلو می رود

rapidly. So when you see a butterfly it is a really good

. بنابراین هنگامی که یک پروانه را می بینید، نمونه بسیار خوبی است

example. A butterfly's wings will flutter. They'll go up and

. بال های یک پروانه تکان خواهد خورد. بالا و

down up and down. Um and they'll just fly around by

پایین بالا و پایین خواهند رفت. ام و آنها فقط با

having their wings go up and down. They will flutter. So

بالا و پایین رفتن بال هایشان به اطراف پرواز می کنند . بال خواهند زد. پس

fold. Again remember I said some of these are actually

تا کنید. دوباره به یاد داشته باشید که گفتم برخی از اینها در واقع

actions that humans do. If you have a piece of paper and if

اعمالی هستند که انسان ها انجام می دهند. اگر یک تکه کاغذ دارید و اگر کاری را

you're doing what this person is doing we would say that you

انجام می دهید که این شخص انجام می دهد، می گوییم که شما در حال

are folding. When you fold something it's usually in one

تا زدن هستید. وقتی چیزی را تا می کنید، معمولاً به یک

form and then you kind of put it on top of each other. Um we

شکل است و سپس آن را روی هم قرار می دهید. اوم، ما از

do use this to talk about other things as well but I don't want

این برای صحبت در مورد چیزهای دیگر نیز استفاده می کنیم، اما من نمی خواهم

to confuse you. Focus on this. Has a piece of paper. He has

شما را گیج کنم. روی این موضوع تمرکز کنید. یک تکه کاغذ دارد. او

decided he wants to fold the piece of paper. So he is making

تصمیم گرفته است که می خواهد تکه کاغذ را تا کند. بنابراین او

it smaller. Maybe you need to fold a piece of paper before

آن را کوچکتر می کند. شاید لازم باشد یک تکه کاغذ را قبل از

you put it in an envelope. Uh maybe you need to fold paper to

قرار دادن آن در پاکت تا کنید. شاید لازم باشد کاغذ را تا کنید تا

make something like you're doing origami or something like

چیزی شبیه به اوریگامی یا چیزی شبیه به

that. But when you fold you take something that's

آن درست کنید. اما وقتی تا می‌زنید، چیزی

relatively flat and then you you don't cut it. Like you

نسبتاً صاف می‌گیرید و سپس آن را نمی‌برید. مثل اینکه

don't cut it. You just kind of bend it it's probably a bad

قطعش نمیکنی شما فقط به نوعی آن را خم می کنید، احتمالاً

word use but you you literally fold it. You fold by folding.

استفاده از کلمه بدی است، اما شما به معنای واقعی کلمه آن را تا می کنید. شما با تا کردن تا می کنید.

So that's my description of that one. Hover. So lately

پس این توصیف من از آن یکی است. شناور. بنابراین اخیراً

there have been more and more drones in the world. One of the

پهپادهای بیشتری در جهان وجود داشته است. یکی از

things that a drone can do is it can hover. That means it's

کارهایی که یک پهپاد می تواند انجام دهد این است که می تواند معلق باشد. یعنی

not going up. It's not going down. It's not going sideways.

بالا نمی رود. پایین نمیاد به پهلو نمی رود. به

It's not going left or right or forwards or backwards. It is

چپ یا راست یا جلو یا عقب نمی رود.

staying in one spot. When a helicopter hovers it stays in

در یک نقطه می ماند. هنگامی که یک هلیکوپتر شناور می شود، در

one spot in the air. That's the key thing. Um it's not on the

یک نقطه در هوا می ماند. این نکته کلیدی است. اوم روی

ground. It's in the air. So this drone is hovering. It's

زمین نیست در هواست. بنابراین این پهپاد معلق است. این

able to hover because inside the computer has decided that

قابلیت شناور شدن را دارد زیرا درون کامپیوتر تصمیم گرفته است که به

it's going to tell the blades to spin and keep the drone in

تیغه‌ها بگوید بچرخد و پهپاد را در

one spot in the air. So again when something hovers it means

یک نقطه در هوا نگه دارد. بنابراین دوباره وقتی چیزی معلق است به این معنی است که در

it's flying it's in the air but it's not moving in any

حال پرواز است، در هوا است اما در هیچ جهتی حرکت نمی کند

direction. A hummingbird will often hover as it's going

. یک مرغ مگس خوار اغلب در حالی که در حال

around getting whatever it gets from flowers. I don't know what

گردش است و هر آنچه را که از گل ها به دست می آورد، شناور می شود. نمیدونم

the name is. Jiggle. This is my favourite video of all of them.

اسمش چیه جیغ بزن. این ویدیوی مورد علاقه من از همه آنهاست.

Uh jiggle is a fun word to say as well. Anytime you have

اوه جیگل یک کلمه سرگرم کننده برای گفتن نیز هست. هر زمان که شما

something like this. This is jello by the way. It's

چیزی شبیه به این. اتفاقاً این ژله است. این

something we make as a dessert. But you'll see that it's very

چیزی است که ما به عنوان دسر درست می کنیم. اما خواهید دید که بسیار

jiggly. When you move it a little bit it keeps moving

گیج کننده است. وقتی کمی آن را حرکت می‌دهید،

afterwards in this very unique way. So you can see that as

بعداً به این روش بسیار منحصر به فرد به حرکت خود ادامه می‌دهد . بنابراین می توانید ببینید که وقتی

they drop the red piece of jello onto the green piece of

تکه قرمز ژله را روی تکه سبز رنگ

jello everything will jiggle. So Again, jiggle is a fun word

ژله می اندازند، همه چیز تکان می خورد. بنابراین باز هم، جیغ زدن یک کلمه سرگرم کننده

to say. Jiggling, this is jiggling is an even more fun

برای گفتن است. جیغ زدن، این است جیغ زدن کلمه ای حتی سرگرم کننده تر

word to say. So, try to practice that a few times.

برای گفتن است. بنابراین، سعی کنید آن را چند بار تمرین کنید.

Jiggle. Pop. So when you have a balloon and you have a pin and

جیغ بزن. ترکیدن. بنابراین هنگامی که شما یک بادکنک دارید و یک سنجاق دارید و

if you touch the balloon with the pin it will pop. It will go

اگر بادکنک را با سنجاق لمس کنید، می‌پرد.

from being full of air to having no air. Um this can

از پر از هوا به بی هوا تبدیل می شود. امم، این ممکن است

happen with other things but I think a balloon is probably the

با چیزهای دیگری هم اتفاق بیفتد، اما من فکر می‌کنم که بادکنک احتمالاً

most common thing to talk about. Uh you can see this

رایج‌ترین چیزی است که می‌توان درباره آن صحبت کرد. اوه شما می توانید این

girl. She's very enthusiastic at the end. Have you noticed

دختر را ببینید. او در پایان بسیار مشتاق است. آیا به آن توجه کرده اید

that? I'm being sarcastic. But she has a balloon. The balloon

؟ من دارم طعنه میزنم اما او یک بادکنک دارد. بالون

is full of air. When she touch is the balloon with the pin the

پر از هوا است. هنگامی که او بالون را با سنجاق لمس می کند،

balloon pops. It pops because all the air comes out very very

بالون بیرون می آید. به دلیل اینکه تمام هوا خیلی سریع خارج می شود، می زند

rapidly. But this is different than pop up. When you put toast

. اما این با پاپ آپ متفاوت است. وقتی نان تست را

in a toaster you wait for it to pop up. So you put the bread in

در توستر قرار می دهید، منتظر می مانید تا بالا بیاید. بنابراین نان را در توستر قرار می دهید

the toaster. Notice when I put it in the toaster it's bread.

. توجه کنید وقتی آن را در توستر گذاشتم نان است.

And then I put it down. So when you put bread in the toaster

و سپس آن را زمین گذاشتم. بنابراین وقتی نان را در توستر قرار می دهید،

you put the toaster down. And then you wait for it to pop up.

توستر را پایین می گذارید. و سپس منتظر می مانید تا ظاهر شود.

With our toast Sometimes you have to pop it up yourself. I

با نان تست ما گاهی اوقات باید خودتان آن را بالا بیاورید.

push a button so that my toast will pop up. Because I feel

دکمه ای را فشار می دهم تا نان تستم بالا بیاید. چون احساس می‌کنم

like by wait too long the toast might burn. So a little

با انتظار طولانی ممکن است نان تست بسوزد. بنابراین کمی

different than pop it's has the word up but when you have toast

متفاوت از پاپ کلمه است، اما زمانی که شما

in a toaster that's done it will pop up. Reflect. So when

در یک توستر نان تست می‌کنید که تمام شده است، ظاهر می‌شود. منعکس کنید. بنابراین وقتی

something will reflect something it means you see a

چیزی چیزی را منعکس می کند به این معنی است که شما

copy of it. If you look at the water here the water is able to

نسخه ای از آن را می بینید. اگر به آب اینجا نگاه کنید، آب می تواند

reflect the image of the girl the light that's hitting the

تصویر دختر را منعکس کند، نوری که به

girl also hits the water and you see her reflection. So when

دختر برخورد می کند نیز به آب برخورد می کند و شما انعکاس او را می بینید. بنابراین وقتی

you look in a mirror a mirror is polished and it's able to

در آینه نگاه می کنید، آینه صیقلی است و می تواند

reflect light. The light that hits the mirror comes back out

نور را منعکس کند. نوری که به آینه برخورد می کند دوباره بیرون می آید

again. So that means if look in the mirror it will reflect your

. بنابراین این بدان معناست که اگر در آینه نگاه کنید، تصویر شما را منعکس می کند

image and you'll be able to see yourself. So it has another

و می توانید خودتان را ببینید. پس

meaning as well. It means to think about the past. So here's

معنای دیگری نیز دارد. یعنی فکر کردن به گذشته. بنابراین این

a sentence for you. I think as she walks along the beach. You

یک جمله برای شما است. فکر می کنم در حالی که او در کنار ساحل قدم می زند. می

can see the water reflect her image as she reflects about the

توانید ببینید که آب تصویر او را منعکس می کند همانطور که او درباره

past. So there you go.

گذشته منعکس می کند. بنابراین شما بروید.

Ripple. So when you throw a rock or something else in water

موج دار شدن. بنابراین وقتی سنگ یا چیز دیگری را در آب می اندازید،

the water will ripple. Okay. Um the water will make little tiny

آب موج می زند. باشه. امم، آب وقتی از مرکز خارج می شود، امواج کوچکی ایجاد می کند

waves as it moves out from the centre. Um so you'll see here

. اوم پس اینجا خواهید دید

that someone is throwing a rock or a pebble into the water. It

که کسی سنگ یا سنگریزه ای را به آب می اندازد.

immediately lands and the water goes bloop. That's the sound it

بلافاصله فرود می آید و آب می جوشد. این صدایی است که

makes. And then little waves kind of move out from the

می دهد. و سپس امواج کوچک به نوعی از

centre in I think you would call them concentric circles.

مرکز خارج می شوند، فکر می کنم آنها را دایره های متحدالمرکز می نامید.

Someone will have to check that for me. But it's pretty cool.

کسی باید آن را برای من بررسی کند. ولی خیلی باحاله

Um as a kid I used to go down to the river and we would throw

من از بچگی به رودخانه می رفتم و

rocks in the river and then we would watch the water ripple

سنگ ها را در رودخانه می انداختیم و

after we did that. Um it's fun to watch the little waves and

بعد از انجام این کار، موج آب را تماشا می کردیم. امم، تماشای امواج کوچک و

see how far they go.

دیدن اینکه تا کجا پیش می روند، سرگرم کننده است.

You might think something's not oh there it goes. I was worried

ممکن است فکر کنید چیزی درست نیست . نگران بودم اینجا

something wasn't happening here. Whenever something is

اتفاقی نیفتاده باشد . هرگاه چیزی در حال

turning and moving along the ground we would say it is

چرخش و حرکت در امتداد زمین باشد، می گوییم در حال

rolling. So when you go bowling the ball will roll along the

غلتیدن است. بنابراین وقتی به بولینگ می روید، توپ در امتداد زمین غلت می خورد

floor. When you kick a soccer ball it will bounce a few times

. وقتی به یک توپ فوتبال لگد می زنید، چند بار پرتاب می شود

but eventually it will roll along the grass. You could even

اما در نهایت روی چمن می چرخد. حتی می توانید

say this like if you had a a tire and you took it off of a

این را بگویید مانند اگر یک لاستیک داشته باشید و آن را از

vehicle you could roll it into your garage. So anytime you

وسیله نقلیه بردارید، می توانید آن را در گاراژ خود بچرخانید. بنابراین در هر زمان

have something that either round or even a sphere and as

چیزی دارید که یا گرد یا حتی یک کره و همانطور که

it goes along the ground or the floor. So it's moving in a

در امتداد زمین یا زمین می رود. بنابراین در جهتی حرکت می کند که

direction it's turning itself we would say that describe that

خودش می چرخد، ما می گوییم که آن را

as roll. Roll around. If you have a chair with wheels on it

به عنوان رول توصیف می کنیم. قل خوردن. اگر صندلی چرخ دار روی آن دارید،

you can roll around. So we add this extra word around to the

می توانید بچرخید. بنابراین ما این کلمه اضافی را به

word roll. So if I am at work I can roll around on my chair. I

کلمه roll اضافه می کنیم. بنابراین اگر سر کار هستم می توانم روی صندلی خود بچرخم. من

can roll back. I can roll forwards. I can roll over and

می توانم عقب برگردم من می توانم به جلو بچرخم. می توانم بچرخم و

talk to someone. I can roll around. Um so again it's using

با کسی صحبت کنم. می توانم بچرخم اوم، باز هم از

the word roll and it's using it to describe something that

کلمه رول استفاده می کند و از آن برای توصیف چیزی که در حین

turns as it moves. But it kind of means that you can go in any

حرکت می چرخد ​​استفاده می کند. اما به نوعی به این معنی است که شما می توانید به هر

direction. And if you've ever done yoga or any kind of

سمتی بروید. و اگر تا به حال یوگا یا هر نوع

exercise when you're done you need to roll up your mat. So

ورزش انجام داده اید، پس از اتمام کار، باید تشک خود را بغلتانید. بنابراین

when you roll something up you start at one end and you just

هنگامی که چیزی را به بالا می‌پیچید، از یک انتها شروع می‌کنید و فقط

start kind of turning it and moving it along the floor as

شروع به چرخاندن آن می‌کنید و همانطور که آن را می‌چرخانید در امتداد زمین حرکت می‌کنید

you turn it and eventually it will be rolled up. If you have

و در نهایت جمع می‌شود. اگر

a carpet you might roll up the carpet. If you have a mat you

فرش دارید، ممکن است فرش را بغلتانید. اگر تشک دارید،

might roll up the mat. So anytime you turn something in

ممکن است تشک را بچرخانید. بنابراین، هر زمان که چیزی را به

order to make it more compact or to you know put it get it

منظور فشرده‌تر کردن آن برگردانید، یا اگر می‌دانید آن را

ready to store or put away you would roll it up. We live on

برای ذخیره کردن آماده کنید یا کنار بگذارید، آن را بغلتانید. ما در سیاره زمین زندگی می کنیم

the planet Earth and the planet Earth turns. You could also say

و سیاره زمین می چرخد. همچنین می توان گفت

that it rotates. The planet Earth rotates on its axis. So

که می چرخد. سیاره زمین حول محور خود می چرخد. بنابراین

this means that it's turning around a centre point. Um so

این بدان معنی است که در حال چرخش به دور یک نقطه مرکزی است. ام، بنابراین

turn and rotate are very similar. Spin is very similar.

چرخش و چرخش بسیار شبیه هستند. اسپین خیلی شبیه است.

The difference between spin and rotate I think is simply for me

تفاوت بین چرخش و چرخش به نظر من فقط برای سرعت من است

speed. You could say that the earth spins on its axis. You

. می توان گفت زمین حول محور خود می چرخد. می

could say it rotate on its axis. I think either would

توان گفت حول محور خود می چرخد . من فکر می کنم هر دو

work. Now rotate can also be used to describe like if I had

کار می کنند. Now rotate همچنین می تواند برای توصیف استفاده شود، مثلاً اگر

a piece of paper on a table I could oops I could rotate it so

یک تکه کاغذ روی میز داشتم، می توانستم آن را بچرخانم تا

the person sitting opposite me could read it. So it's anytime

شخصی که روبروی من نشسته بتواند آن را بخواند. بنابراین هر زمان که

you spin something.

چیزی بچرخانید است.

Slide. So this is the one where I hope this doesn't give you

اسلاید. بنابراین این جایی است که امیدوارم این بیماری شما را دچار

motion sickness. When something slides this person is sliding.

بیماری حرکتی نکند. وقتی چیزی می لغزد این شخص در حال سر خوردن است. به این

It means it moves along a surface in a very smooth way.

معنی است که در امتداد یک سطح به روشی بسیار صاف حرکت می کند.

So you'll see that this person is able to slide down the water

بنابراین خواهید دید که این شخص می تواند از سرسره آبی به پایین سر بخورد

slide because the water is slippery. The other day I was

زیرا آب لغزنده است. روز دیگر

able to slide on the ice. So there's no wheels when you

توانستم روی یخ سر بخورم. بنابراین هنگام سر خوردن هیچ چرخی وجود ندارد

slide. There's nothing other than the object or person and

. هیچ چیز دیگری جز شی یا شخص و

the thing that they are on. So a water slide is a really good

چیزی که روی آن قرار دارند وجود ندارد. بنابراین یک سرسره آبی یک نمونه واقعا خوب است

example. I could also if I was sitting at a table I could

. همچنین می‌توانستم اگر پشت میز می‌نشستم، می‌توانم

slide this glass over to you. I could slide it over. You might

این لیوان را به سمت شما بکشم. می توانستم آن را بلغزانم. شما ممکن است

see that in a TV show every once in a while if someone goes

ببینید که در یک برنامه تلویزیونی هر چند وقت یک بار، اگر شخصی

to a bar they'll slide a glass down the bar so the person can

به یک بار می رود، یک لیوان را به سمت پایین میله می لغزد تا فرد بتواند

catch it. Um but yes when two things move like that we would

آن را بگیرد. اوم، اما بله، وقتی دو چیز به این شکل حرکت می کنند، می

say that they are sliding. And spin. So remember I said rotate

گوییم که در حال لغزش هستند. و بچرخ. بنابراین به یاد داشته باشید که گفتم چرخش

and spin are very similar. This is a top. As a kid I had a top

و چرخش بسیار شبیه هستند. این یک تاپ است. از بچگی یک تاپ داشتم

and I would spin it. And then it would spin for a very long

و آن را می چرخاندم. و سپس برای مدت بسیار طولانی می چرخید

time. Until eventually it wobbled and fell over. So

. تا اینکه در نهایت تکان خورد و افتاد. بنابراین

there's the word wobble for you. Um notice I was using

کلمه wobble برای شما وجود دارد . اوم توجه کنید من داشتم از این کار استفاده می کردم که

making my hand go like this. As you watch this spin it does

دستم را اینطوری کند. همانطور که شما این چرخش را تماشا می کنید، در

actually wobble a little bit too while it's spinning. So

واقع در حین چرخش کمی تکان می خورد . بنابراین

that's a good example of two things in motion. The top is

این یک مثال خوب از دو چیز در حال حرکت است. قسمت بالایی در حال

spinning and the top will also wobble a little bit.

چرخش است و قسمت بالایی نیز کمی تکان می خورد.

And sway. So you can see these beautiful flowers by this lake.

و تاب خوردن. بنابراین می توانید این گل های زیبا را در کنار این دریاچه ببینید.

They're kind of moving back and forth. Kind of slowly. Notice

آنها به نوعی در حال حرکت به جلو و عقب هستند. یه جورایی آهسته همچنین توجه داشته باشید که

too I'm making my arm kind of move gracefully. So when

من دستم را به نوعی به آرامی حرکت می دهم. بنابراین وقتی

something sways it means to move back and forth. Usually

چیزی نوسان می کند به معنای حرکت به جلو و عقب است. معمولاً

really really slowly. Like you can watch trees sway in the

واقعاً آهسته است. مثل اینکه می‌توانی درخت‌ها را در

wind. You can watch flowers sway in the wind. You wouldn't

باد تماشا کنی. می‌توانید تکان خوردن گل‌ها را در باد تماشا کنید. شما از

use this to describe people though. People don't normally

این برای توصیف مردم استفاده نمی کنید . مردم معمولاً

sway. But when something sways it moves Kind of one way and

تکان نمی‌خورند. اما وقتی چیزی تاب می‌خورد به نوعی حرکت می‌کند

the other and usually it's because the wind is blowing.

و معمولاً به این دلیل است که باد می‌وزد.

And swing. So here's another action where there is a person

و تاب. بنابراین در اینجا یک اقدام دیگر است که در آن یک شخص

involved. This person will swing the bat after the pitcher

درگیر است. این شخص پس از اینکه پارچ

pitches the ball. So boom right there that is a swing. Now

توپ را به زمین می اندازد، خفاش را تاب می دهد. بنابراین رونق درست وجود دارد که یک نوسان است. اکنون

swing can be used to describe anything similar to flap. But

می توان از swing برای توصیف هر چیزی شبیه به فلپ استفاده کرد. اما

it's a you know a very quick definite action. Like a bat can

این یک اقدام قطعی بسیار سریع است. مانند یک خفاش که می تواند

swing let me think of another example. If you have a old

تاب بخورد، اجازه دهید به مثال دیگری فکر کنم . اگر یک ساعت قدیمی دارید

clock and it has a pendulum the pendulum will swing back and

و آن آونگ دارد، آونگ به عقب و جلو می چرخد

forth. In fact that might have been a better video clip than

. در واقع ممکن بود این کلیپ ویدیویی بهتر از

this one. Maybe I should have looked for one where there was

این یکی باشد. شاید باید به دنبال یکی می گشتم که در آن

a clock with a pendulum that would swing back and forth. But

ساعتی با آونگی وجود داشت که به جلو و عقب می چرخید. اما

anyways this is a good example too I think. And here we have

به هر حال من فکر می کنم این هم مثال خوبی است. و اینجا

topple. So there's a couple things going on here. A sugar

سرنگونی داریم. بنابراین چند چیز در اینجا در حال وقوع است. یک

cube falls and hits the other sugar cubes. If you watch the

حبه قند می افتد و به حبه های قند دیگر برخورد می کند . اگر تماشا کنید

stack of sugar cubes will wobble a little bit and then it

پشته حبه های شکر کمی تکان می خورد و سپس

will topple. So topple is anytime you have things either

فرو می ریزد. بنابراین سرنگونی هر زمانی است که چیزهایی روی هم

stacked up or something that's relatively high and it falls

انباشته دارید یا چیزی که نسبتاً بالا است و سقوط می کند

over. The sugar cubes are a great example. Um but even when

. حبه های شکر یک مثال عالی هستند. اوم، اما حتی زمانی که

there's an old building and sometimes they demolish the

یک ساختمان قدیمی وجود دارد و گاهی اوقات

building they use explosive to demolish the building. You

ساختمان را تخریب می کنند، از مواد منفجره برای تخریب ساختمان استفاده می کنند.

would say that the building falls over or you would say it

می گویید ساختمان سقوط می کند یا می گویید

topples. So it's a fun word to say as well isn't it? Topple.

واژگون می شود. بنابراین گفتن آن یک کلمه سرگرم کننده است، اینطور نیست؟ سرنگون کردن

Um I like watching this is probably the best video example

ام من دوست دارم این را تماشا کنم احتمالا بهترین مثال ویدیویی است که

I could find for the word for all the words I'm doing today.

می توانم برای کلمه تمام کلماتی که امروز انجام می دهم پیدا کنم.

You have a stack of sugar cubes and then it topples. Perfect

شما یک پشته حبه قند دارید و سپس فرو می ریزد.

example. And then vibrate. So this is a tuning fork. You can

مثال کامل و سپس ویبره کنید. بنابراین این یک چنگال تنظیم است. می توانید

see when this person hits the tuning fork it's in slow motion

ببینید وقتی این شخص به چنگال تنظیم ضربه می زند، در حرکت آهسته است

but it starts to rapidly move back and forth. So when you use

اما به سرعت شروع به حرکت به جلو و عقب می کند. بنابراین وقتی از

the word vibrate you're talking about something that's moving

کلمه ارتعاش استفاده می کنید در مورد چیزی صحبت می کنید که

very very quickly and not very far and at the same speed kind

خیلی سریع و نه خیلی دور و با همان سرعت حرکت می کند.

of. So it's cool in slow motion. Because you can see the

بنابراین در حرکت آهسته عالی است . زیرا می توانید

tuning fork vibrate and it's probably going mm or some Note.

لرزش چنگال تنظیم را ببینید و احتمالاً میلی متر یا مقداری نوت می رود.

I don't have perfect pitch by the way. But it's cool to see

به هر حال من زمین کاملی ندارم . اما دیدن

things vibrate. If you look at a speaker in a sound system

ارتعاش چیزها جالب است. اگر به یک بلندگو در سیستم صوتی که در حال

playing music you will see the speaker vibrate as it recreates

پخش موسیقی است نگاه کنید، متوجه خواهید شد که بلندگو در حالی که صداها را دوباره تولید می کند، می لرزد

the sounds.

.