Let's Learn English with Special Effects!

If we could go to different places to learn English using

اگر می توانستیم برای یادگیری زبان انگلیسی با استفاده از

the magic of special effects, where would we go?

جادوی جلوه های ویژه به جاهای مختلف برویم، کجا می رفتیم؟

Well, in this English lesson, you'll find out!

خوب، در این درس انگلیسی، متوجه خواهید شد!

If I wanted to teach you the word ferocious,

اگر بخواهم کلمه ferocious را به شما آموزش دهم

which means violent and fierce, and we often use this word to describe wild animals.

که به معنای خشن و خشن است و ما اغلب از این کلمه برای توصیف حیوانات وحشی استفاده می کنیم.

I would take you to see a lion.

من تو را به دیدن یک شیر می برم.

Lions are often described using the word ferocious.

شیرها اغلب با استفاده از کلمه وحشی توصیف می شوند.

When a lion roars, it's terrifying.

وقتی شیر غرش می کند، وحشتناک است.

They are a ferocious animal.

آنها حیوانی درنده هستند.

If I was out walking somewhere and I met a lion, and if it didn't see me

اگر بیرون می رفتم جایی قدم می زدم و با شیری برخورد می کردم و اگر من را نمی دید

and I saw it, I would slowly turn and go the other way.

و من او را می دیدم، آرام آرام می چرخیدم و به طرف دیگر می رفتم.

I would be terrified of the ferocious lion.

من از شیر وحشی می ترسم.

So the word ferocious is a good word to use to describe lions.

بنابراین کلمه ferocious کلمه خوبی برای توصیف شیرها است.

It means to be violent, to be fierce, and we often use it to describe wild animals.

این به معنای خشن بودن، خشن بودن است و ما اغلب از آن برای توصیف حیوانات وحشی استفاده می کنیم.

If I wanted to teach you the word graceful, which means showing

اگر بخواهم کلمه برازنده را به شما یاد بدهم که به معنای نشان دادن

grace or elegance, I would probably take you to see a giraffe.

ظرافت یا ظرافت است، احتمالا شما را به دیدن زرافه می برم.

Whenever I see a giraffe.

هر وقت زرافه می بینم.

I think of the word graceful.

من به کلمه برازنده فکر می کنم.

When a giraffe moves with its long legs and it's really long neck.

وقتی یک زرافه با پاهای بلندش حرکت می کند و گردنش واقعا بلند است. به

It moves slowly and in a very graceful, slow way.

آرامی و به شیوه ای بسیار زیبا و آهسته حرکت می کند.

They are really, really fun to watch.

تماشای آنها واقعاً بسیار سرگرم کننده است.

So if I wanted to teach you the word graceful, which means to move with grace

پس اگر بخواهم کلمه برازنده را به شما بیاموزم که به معنای حرکت با ظرافت

and with elegance, I would take you to see a giraffe.

و ظرافت است، شما را به دیدن زرافه می برم.

Some days I just want to go somewhere peaceful.

بعضی روزها فقط می خواهم بروم جایی آرام.

When we say something is peaceful, it means it's free from noise and other distractions.

وقتی می گوییم چیزی صلح آمیز است، به این معنی است که عاری از سر و صدا و مزاحمت های دیگر است.

If I was to think of a peaceful place, I’d think of a park.

اگر قرار بود به یک مکان آرام فکر کنم، به یک پارک فکر می کردم.

A park is a very peaceful place to go.

پارک مکانی بسیار آرام برای رفتن است.

There's lots of nature.

طبیعت زیادی وجود دارد

There's lots of space.

فضای زیادی وجود دارد

There isn't a lot of noise.

سر و صدای زیادی نیست

There's a lot of people walking and jogging, maybe just sitting on park

افراد زیادی در حال پیاده روی و دویدن هستند، شاید فقط روی نیمکت های پارک نشسته و از

benches, enjoying themselves.

خود لذت می برند.

So when I think of the word peaceful, when I think of a peaceful place,

بنابراین وقتی به کلمه صلح آمیز فکر می کنم، وقتی به یک مکان آرام فکر می کنم،

a place that's free of noise and disturbance and distractions, I think about a park.

مکانی که بدون سروصدا و مزاحمت و حواس پرتی باشد، به پارک فکر می کنم.

If I was to teach you the word relaxing, which means to reduce

اگر بخواهم کلمه آرامش را به شما یاد بدهم که به معنای کاهش

stress and anxiety, I would probably talk about travel.

استرس و اضطراب است، احتمالاً در مورد سفر صحبت می کنم.

Many people, not all people, but many people find travel very relaxing.

بسیاری از مردم، نه همه مردم، اما بسیاری از مردم سفر را بسیار آرامش بخش می دانند.

They like landing in a different country and exploring that country.

آنها دوست دارند در کشور دیگری فرود بیایند و در آن کشور کاوش کنند.

They like being away from home for a little bit just to have a change of scenery.

آنها دوست دارند برای مدتی دور از خانه باشند فقط برای اینکه منظره خود را تغییر دهند.

So if I was to describe the meaning of the word relaxing,

بنابراین اگر بخواهم معنای کلمه آرامش را

which means to reduce stress and anxiety, I would certainly talk about travel.

که به معنای کاهش استرس و اضطراب است، بیان کنم، قطعاً در مورد سفر صحبت خواهم کرد.

If I was to teach the word exhilarating, which means thrilling

اگر بخواهم کلمه هیجان انگیز را آموزش دهم که به معنای هیجان انگیز

or to be extremely exciting, I would probably talk about going to the races.

یا فوق العاده هیجان انگیز است، احتمالاً در مورد رفتن به مسابقات صحبت می کردم.

When you go to the races, it can be very exhilarating.

وقتی به مسابقات می روید، می تواند بسیار هیجان انگیز باشد.

When you see the motorcycles going around the track or when you see the cars

وقتی موتورسیکلت‌ها را می‌بینید که در اطراف پیست می‌روند یا وقتی ماشین‌هایی را می‌بینید که در

going around the track, if you're at a car race, it can be very exhilarating.

پیست می‌روند، اگر در یک مسابقه اتومبیل‌رانی هستید، می‌تواند بسیار هیجان‌انگیز باشد.

The sound of the engines, the competition, seeing your favorite person pull ahead.

صدای موتورها، رقابت، دیدن فرد مورد علاقه شما که جلوتر می رود.

When you go to a race, it can definitely be very exhilarating.

وقتی به یک مسابقه می روید، قطعا می تواند بسیار هیجان انگیز باشد.

If I wanted to teach you the word dangerous, which means likely to cause harm or injury,

اگر بخواهم کلمه خطرناک را به شما یاد بدهم که به معنای احتمال آسیب یا آسیب است،

I would probably take you to see a hippo

احتمالاً شما را به دیدن یک اسب آبی

or the long version of the name, a hippopotamus.

یا نسخه طولانی نام آن یعنی اسب آبی می برم.

When I went to South Africa, I was told to watch out for hippos,

وقتی به آفریقای جنوبی رفتم، به من گفتند مراقب اسب های آبی باشید،

that hippos were very, very dangerous, that hippos

اسب های آبی بسیار بسیار خطرناک هستند، اسب های آبی

cause a lot of harm and cause injury.

آسیب زیادی می رسانند و باعث آسیب می شوند.

They are not a calm and peaceful animal.

آنها حیوان آرام و آرامی نیستند.

They're a little bit deceptive.

آنها کمی فریبنده هستند.

They look quite calm, but they're actually very dangerous.

آنها کاملا آرام به نظر می رسند، اما در واقع بسیار خطرناک هستند.

In English, when we say something is awe-inspiring,

در زبان انگلیسی، وقتی می گوییم چیزی مایه هیبت است،

we mean that it's very impressive or magnificent.

منظورمان این است که بسیار چشمگیر یا باشکوه است.

It's just an amazing thing to look at.

این فقط یک چیز شگفت انگیز است که باید به آن نگاه کرد.

The best example I can think of would be a waterfall.

بهترین مثالی که می توانم به آن فکر کنم یک آبشار است.

Whenever I see a waterfall, I think it is awe-inspiring.

هر وقت آبشاری را می بینم، فکر می کنم حیرت انگیز است.

I am in awe.

من در هیبت هستم.

I am just amazed as I watch all of the water crash over the edge and hit the rocks below.

من فقط شگفت زده می شوم که تمام آب از لبه سقوط می کند و به صخره های زیر برخورد می کند.

So if you are going to describe something as being awe-inspiring,

بنابراین اگر می‌خواهید چیزی را به‌عنوان شگفت‌انگیز،

as being very impressive or magnificent, a waterfall is a great example.

بسیار چشمگیر یا باشکوه توصیف کنید، یک آبشار یک مثال عالی است.

If I was to teach you the word soothing, which means to have

اگر بخواهم کلمه ی آرام بخش را به شما یاد بدهم که به معنای

a calming effect, I would definitely take you to the beach.

اثر آرام بخش است، حتما شما را به ساحل می برم.

When I go to the beach, it's very, very soothing.

وقتی به ساحل می روم، خیلی خیلی آرامش بخش است.

I'm calm when I'm at the beach.

وقتی در ساحل هستم آرام هستم.

I especially love the sound of the waves crashing into the shore.

من بویژه صدای برخورد امواج به ساحل را دوست دارم.

I love being close to the water.

من عاشق نزدیک شدن به آب هستم.

I like just laying on a towel and reading a book and relaxing.

دوست دارم فقط روی حوله دراز بکشم و کتاب بخوانم و استراحت کنم.

So if I needed to teach you the word soothing, I would definitely take you to the beach.

پس اگر لازم بود کلمه تسکین دهنده را به شما یاد بدهم، حتما شما را به ساحل می برم.

It is probably the best example of a soothing place that I can think of.

این احتمالا بهترین نمونه از یک مکان آرامش بخش است که می توانم به آن فکر کنم.

If I wanted to teach you the word playful, which means to enjoy playing and having fun.

اگر می خواستم کلمه بازیگوش یعنی لذت بردن از بازی و تفریح ​​را به شما آموزش دهم.

I would definitely show you a monkey.

من حتما یک میمون را به شما نشان خواهم داد.

Whenever I see monkeys at the zoo, they're always playing.

هر وقت میمون ها را در باغ وحش می بینم، همیشه در حال بازی هستند.

They are very, very playful.

آنها بسیار بسیار بازیگوش هستند.

They play with each other. They chase each other.

با هم بازی می کنند. همدیگر را تعقیب می کنند.

They play with sticks.

با چوب بازی می کنند.

They play with all of the things that are in their enclosure at the zoo.

آنها با همه چیزهایی که در محوطه آنها در باغ وحش است بازی می کنند.

So definitely, if I was to teach you the word playful, which means to enjoy

پس قطعا اگر بخواهم کلمه بازیگوش یعنی لذت بردن از

having fun or to enjoy playing, I would definitely take you to see a monkey.

تفریح ​​یا لذت بردن از بازی را به شما یاد بدهم، حتما شما را به دیدن یک میمون می برم.

As many of you know, I do not like snakes.

همانطور که بسیاری از شما می دانید، من مار را دوست ندارم. به

I find them to be very scary.

نظر من آنها بسیار ترسناک هستند.

If I was to teach you the word scary, I would use a snake as an example.

اگر بخواهم کلمه ترسناک را به شما یاد بدهم، از مار به عنوان مثال استفاده می کنم.

When something is scary, it's frightening.

وقتی چیزی ترسناک است، ترسناک است.

Or it causes fear.

یا باعث ترس می شود.

And for me, snakes definitely do that.

و برای من، مارها قطعا این کار را می کنند.

I'm really happy that this snake isn't actually here.

من واقعا خوشحالم که این مار واقعاً اینجا نیست.

I'm glad this is just a special effect.

خوشحالم که این فقط یک جلوه ویژه است.

If this was a real snake, I would be running

اگر این یک مار واقعی بود، با بیشترین

in the other direction as fast as possible.

سرعت ممکن در جهت دیگر می دویدم.

So if I was to teach you the word scary, which means to cause fear

بنابراین اگر بخواهم کلمه ترسناک را به شما یاد بدهم که به معنای ترساندن

or to be frightening, I would definitely show you snakes.

یا ترساندن است، قطعاً مارها را به شما نشان می‌دهم.

Well, thank you so much for watching this English lesson.

خوب، خیلی ممنون که این درس انگلیسی را تماشا کردید.

I hope you learned a few new words you can use in your next English conversation.

امیدوارم چند کلمه جدید یاد گرفته باشید که بتوانید در مکالمه بعدی انگلیسی خود از آنها استفاده کنید.

If this is your first time here, don't forget to click that red subscribe button.

اگر اولین باری است که اینجا هستید، فراموش نکنید که روی دکمه قرمز اشتراک کلیک کنید.

Give me a thumbs up. Leave a comment.

به من یک شست بالا بده پیام بگذارید.

If you want, you can visit my online store where you can find worksheets

در صورت تمایل، می توانید از فروشگاه اینترنتی من دیدن کنید، جایی که می توانید کاربرگ ها

and other support materials for these lessons.

و سایر مواد پشتیبانی برای این درس ها را بیابید.

And if you want to support me with the work I do teaching English here on YouTube,

و اگر می‌خواهید از من در کار آموزش زبان انگلیسی در یوتیوب حمایت کنید،

you can also become a member. Thanks for watching. Bye.

می‌توانید عضو شوید. ممنون از ملاحظه تان. خدا حافظ.