Sit Down, Get Up, Take Out ✨Most Common Phrasal Verbs (22-24)

Hi everyone. I'm Jennifer from English with  Jennifer. As an online teacher, I sit a lot. I  

سلام به همه. من جنیفر از انگلیسی با جنیفر هستم. من به عنوان یک معلم آنلاین، زیاد می نشینم. من

teach lessons, I edit, and I create content -- all  at my computer. But there are times when I do lots  

درس می‌دهم، ویرایش می‌کنم، و محتوا ایجاد می‌کنم -- همه در رایانه‌ام. اما مواقعی وجود دارد که من

of chores around the house. As soon as I get up in  the morning, I'm on my feet doing one thing after  

کارهای زیادی را در خانه انجام می دهم. به محض اینکه صبح از خواب بیدار می شوم، روی پاهایم ایستاده ام و یکی پس از

the other. I water the flowers, do the laundry,  clean the floor, and a dozen other things.  

دیگری انجام می دهم. من گلها را آبیاری می کنم، لباس می شوییم، زمین را تمیز می کنم، و ده ها چیز دیگر.

Thankfully, my kids help a bit. They  clean the bathroom and take out the trash,  

خوشبختانه بچه های من کمی کمک می کنند. مثلاً حمام را تمیز می‌کنند و زباله‌ها را بیرون می‌آورند

for example. Usually sometime after dinner, I  can sit down and relax. What is your day like?  

. معمولاً زمانی بعد از شام، می‌توانم بنشینم و استراحت کنم. روز شما چگونه است؟ آیا

Are you busy from the time you get  up until you go to bed? Hopefully,  

از زمانی که بیدار می شوید تا زمانی که به رختخواب می روید مشغول هستید؟ امیدواریم

this lesson will give you confidence using three  common phrasal verbs: sit down, get up, take out.

این درس با استفاده از سه  فعل رایج عبارتی به شما اعتماد به نفس بدهد : نشستن، بلند شدن، بیرون آوردن.

"Sit down" is easy to understand. You move from  a standing position to a sitting position. This  

"بنشین" به راحتی قابل درک است. شما از حالت ایستاده به حالت نشسته حرکت می کنید. این

is an intransitive phrasal verb. No object. But  we often combine "sit down" with another verb.

یک فعل عبارتی ناگذر است. شیئی نیست. اما ما اغلب «نشستن» را با فعل دیگری ترکیب می‌کنیم.

Sit down and relax. Sit down and talk.  Sit down and chat. Sit down and think.  

بشین و استراحت کن. بشین حرف بزن بشین چت کن بشین فکر کن

Can we just sit down and talk? A very rude  command is, "Sit down and shut up!" Hopefully,  

میشه بشینیم حرف بزنیم؟ یک دستور بسیار بی ادبانه این است: "بنشین و ساکت شو!" امیدواریم،

you won't have to order anyone to do that. Now  sit down and shut up! Note how a polite invitation  

مجبور نباشید به کسی دستور انجام این کار را بدهید. حالا بنشین و ساکت شو! توجه داشته باشید که چگونه یک دعوت مودبانه

will almost always use this phrasal verb and not  the verb "sit" all by itself. Please. Sit down.  

تقریباً همیشه از این فعل عبارتی استفاده می‌کند و نه از فعل "sit" به تنهایی. لطفا. بشین

Won't you sit down? Would you like to sit down?

نمی نشینی؟ دوست داری بشینی؟

More casually, by the way,  you could say, "Have a seat."  

اتفاقاً، می‌توانید به‌طور معمولی‌تر بگویید: "یک صندلی".

Or you could use the idiom  "take a load off your feet."  

یا می‌توانید از اصطلاح «بار را از پا بردارید» استفاده کنید.

You could use that idiom with the phrasal verb:  Come here. Sit down. Take a load off your fee.

می‌توانید از این اصطلاح با فعل عبارتی استفاده کنید: بیا اینجا. بشین یک بار از هزینه خود بردارید.

Sit down. Take a load off your feet, huh?  "Get up" is another common phrasal verb  

بشین باری را از روی پای خود بردارید، ها؟ "برخاستن" یکی دیگر از فعل های رایج عبارتی است

that's easy to understand. It means to rise  from a lying, sitting, or kneeling position.

که به راحتی قابل درک است. به معنای بلند شدن از حالت درازکش، نشسته یا زانو زده است.

"Get up" can also mean to rise after sleeping.  

"برخیز" همچنین می تواند به معنای بلند شدن پس از خواب باشد.

Technically, there's a difference between  getting up and waking up. Right? I wake up,  

از نظر فنی، بین بیدار شدن و بیدار شدن تفاوت وجود دارد. درست؟ من از خواب بیدار می شوم،

but then I need 5 or 10 more minutes  before I get up and start my day.  

اما بعد از آن به 5 یا 10 دقیقه دیگر نیاز دارم تا بیدار شوم و روزم را شروع کنم.

In conversation, the two verbs often overlap  in meaning. What time did you get up today?

در مکالمه، این دو فعل اغلب از نظر معنی همپوشانی دارند. امروز چه ساعتی بیدار شدی؟

What time do we have to get up tomorrow?

فردا چه ساعتی باید بیدار شویم؟

I have to get up early for school,  but on weekends I sleep late.

برای مدرسه باید زود بیدار شوم، اما آخر هفته‌ها دیر می‌خوابم.

All right. I got to get up early.  "Get up" is often intransitive,  

خیلی خوب. باید زود بیدار بشم «برخاستن» اغلب غیرقابل انتقال است،

but it's possible to wake someone up and get them  out of bed. Right? So, you can get somebody up.  

اما ممکن است کسی بیدار شود و از رختخواب بیرون بیاید. درست؟ بنابراین، شما می توانید کسی را بلند کنید.

Can you get me up at eight tomorrow?  Can you wake me up at eight tomorrow?  

می تونی فردا ساعت هشت منو بیدار کنی؟ میشه فردا ساعت هشت بیدارم کنی؟

I think these requests are the same.

فکر می کنم این درخواست ها یکی هستند.

"Take out" means to remove something. This  phrasal verb is transitive and separable. My  

«بیرون آوردن» به معنای برداشتن چیزی است. این فعل عبارتی متعدی و قابل تفکیک است.

children take out the trash every Thursday.  They take the trash out on Thursdays.

فرزندانم هر پنجشنبه زباله‌ها را بیرون می‌آورند. پنج شنبه ها زباله ها را بیرون می آورند.

Question: What do some TV channels do before  they show a movie with lots of swearing?

سؤال: برخی از کانال‌های تلویزیونی قبل از نمایش فیلمی با فحش‌های فراوان چه می‌کنند؟

They censor the movie for a general audience. In  other words, they take out all the swear words.  

آنها فیلم را برای مخاطب عام سانسور می کنند. به عبارت دیگر، همه فحش‌ها را بیرون می‌آورند.

There's either silence or substitutions. A second  meaning of "take out" is only for people. When  

یا سکوت هست یا تعویض. معنای دوم «بیرون آوردن» فقط برای مردم است. وقتی

you take someone out, you treat them to dinner, or  you take them to some kind of event, like a movie.

فردی را بیرون می‌برید، با او شام پذیرایی می‌کنید، یا او را به نوعی رویداد، مانند فیلم، می‌برید.

When was the last time you took someone  out or when someone took you out?

آخرین باری که کسی را بیرون آوردی یا زمانی که کسی تو را بیرون آورد کی بود؟

Let me take you out tomorrow. A third meaning of  "take out" is to obtain. If you take out money  

بذار فردا ببرمت بیرون معنای سوم «بیرون آوردن» به دست آوردن است. اگر از بانک پول خارج کنید،

from the bank, you're withdrawing money from your  account. If you take out books from the library,  

از حسابتان پول برداشت می‌کنید . اگر کتاب‌هایی را از کتابخانه بیرون بیاورید،

you're borrowing those books. And in a legal  sense, you may be obtaining a service of some  

آن کتاب‌ها را امانت می‌گیرید. و از نظر قانونی، ممکن است خدماتی از نوعی را دریافت کنید

kind. For example, some people choose  to take out a life insurance policy  

. به عنوان مثال، برخی از افراد

after they get married or once they have children.  Is this a common practice in your country?  

پس از ازدواج یا پس از بچه دار شدن، تصمیم به گرفتن یک بیمه نامه عمر می کنند. آیا این یک رویه رایج در کشور شماست؟

On American TV, we often see  commercials for life insurance policies.

در تلویزیون آمریکا، ما اغلب آگهی‌های تبلیغاتی برای بیمه‌نامه‌های عمر می‌بینیم.

He should take some insurance out  on himself. But first we take out,  

او باید مقداری بیمه برای خودش بگیرد. اما ابتدا

like a hundred-thousand-dollar life insurance  policy. There are other meanings of "take out,"  

مانند یک بیمه عمر صد هزار دلاری می‌گیریم . معانی دیگری برای "بیرون آوردن" وجود دارد،

but we'll stop there. Here are three questions  for you to answer in the comments. When you have  

اما ما در اینجا متوقف می شویم. در اینجا سه ​​سؤال وجود دارد که می‌توانید در نظرات به آنها پاسخ دهید. وقتی

a problem with someone, do you sit down and  talk or is there another way you handle it?

با کسی مشکلی دارید، می‌نشینید و صحبت می‌کنید یا راه دیگری برای حل آن وجود دارد؟

What time do you get up on a weekday?  Is it easy for you to get up early?

در روزهای هفته چه ساعتی بیدار می شوید؟ آیا زود بیدار شدن برای شما آسان است؟ به

Do you think it's difficult to take out a loan?  

نظر شما گرفتن وام سخت است؟

How about a quick quiz on some of the  other phrasal verbs from earlier lessons?

در مورد یک مسابقه سریع درباره برخی از افعال عبارتی دیگر از درس‌های قبلی چطور؟

Answers. 1. I hate to point out the  obvious, but if you had listened to my  

پاسخ ها. 1. از اشاره به موارد بدیهی متنفرم، اما اگر به توصیه‌های من گوش می‌دادید

advice, you wouldn't be in this situation.  Never take on more than you can handle.  

، در این موقعیت قرار نمی‌گرفتید. هرگز بیش از توان خود را به عهده نگیرید.

Now you have to come up with a plan to finish  all this work. 2. Our Spanish teacher set  

اکنون باید برنامه‌ای برای به پایان رساندن همه این کارها ارائه دهید. 2. معلم اسپانیایی ما

up afterschool tutoring for anyone who needs  more practice. It's helpful because sometimes  

آموزش پس از مدرسه را برای هرکسی که به تمرین بیشتری نیاز دارد راه‌اندازی می‌کند. این مفید است زیرا گاهی اوقات

I can't pick up all the vocabulary on my  own, and I need someone to help me review.

نمی‌توانم همه واژگان را به تنهایی انتخاب کنم، و به کسی نیاز دارم که به من کمک کند مرور کنم.

Answers. 3. At first, I didn't like our new coach.  He was tough and demanded a lot. I thought I  

پاسخ ها. 3. در ابتدا مربی جدیدمان را دوست نداشتم. او سختگیر بود و مطالبات زیادی داشت. فکر کردم شاید

just might give up. But then I made up my mind to  keep going. I'm glad I did. Now I actually look up  

تسلیم شوم. اما بعد تصمیمم را گرفتم که ادامه دهم. خوشحالم که انجام دادم. اکنون من در واقع

to the man. He models strength. 4. It took me half  an hour to figure out that last math problem. Then  

به آن مرد نگاه می کنم. او قدرت را مدل می کند. 4. نیم ساعت طول کشید تا آخرین مسئله ریاضی را بفهمم. سپس   معلوم

it turned out that we didn't have to do that last  one! Oh well. I'm glad I rose to the challenge.

شد که لازم نیست آن آخرین  را انجام دهیم ! اوه خوب خوشحالم که به چالش غلبه کردم.

That's all for now. Please like the video if you  found it useful. I thank you for sitting down and  

فعلاً همین است. لطفاً اگر ویدیو را مفید یافتید، لایک کنید. از شما برای نشستن و

watching this lesson. Now it's time to get up and  stretch your legs. Go out and breathe some fresh  

تماشای این درس سپاسگزارم. اکنون زمان آن است که برخیزید و پاهای خود را دراز کنید. بیرون بروید و کمی هوای تازه نفس بکشید

air. Hopefully, you'll be back soon for more. As  always, thanks for watching and happy studies!

. امیدوارم به زودی برای مطالب بیشتر برگردید. مثل همیشه، برای تماشا و مطالعه‌های شاد متشکریم!

Everyone, visit me on Patreon! You  can join to support my online work,  

همه، در Patreon به من سر بزنید! می‌توانید برای حمایت از کار آنلاین من بپیوندید،

get live lessons and bonus videos, and some of  you may even want a monthly one-on-one video call.

درس‌های زنده و ویدیوهای جایزه دریافت کنید، و برخی از آنها حتی ممکن است بخواهید یک تماس ویدیویی ماهانه یک به یک داشته باشید.

Follow me on Facebook, Twitter, and Instagram.  

من را در فیس بوک، توییتر و اینستاگرام دنبال کنید.

And don't forget to subscribe!  Turn on those notifications.

و فراموش نکنید که مشترک شوید! آن اعلان ها را روشن کنید.