1 HOUR ENGLISH LESSON - ADVANCED ENGLISH VOCABULARY (Confusing English Words)

Welcome to this one hour English lesson. Are  you ready to improve your advanced English  

به این درس یک ساعته انگلیسی خوش آمدید. آیا آمادگی دارید واژگان پیشرفته انگلیسی خود را بهبود بخشید

vocabulary? In this lesson, you're going  to learn the most common confusing words  

؟ در این درس، می‌خواهید رایج‌ترین کلمات گیج‌کننده را

in English. So this lesson is divided into  smaller lessons. And then each part you're  

در انگلیسی یاد بگیرید. بنابراین این درس به درس‌های کوچک‌تر تقسیم می‌شود. و سپس هر بخش،

going to learn a group of confusing English  words. You're going to learn how to use that  

گروهی از کلمات گیج کننده انگلیسی را یاد خواهید گرفت . شما می خواهید یاد بگیرید که چگونه از آن

advanced English vocabulary and then at the  end, you're going to test your knowledge. So  

واژگان پیشرفته انگلیسی استفاده کنید و سپس در پایان، دانش خود را آزمایش خواهید کرد. بنابراین

you'll learn a group of words and then you'll  complete a quiz and then you'll repeat that for  

گروهی از کلمات را یاد می گیرید و سپس یک مسابقه را کامل می کنید و سپس آن را برای   ساعت بعد تکرار می کنید

the next hour. Are you excited? Welcome back to  JForrestEnglish training. Of course. I'm Jennifer  

. آیا شما هیجان زده هستید؟ به آموزش JForrestEnglish خوش آمدید. البته. من جنیفر   هستم

and this is your place to become a fluent  confident English speaker. Let's get started.  

و اینجا محل شماست تا به انگلیسی مسلط با اعتماد به نفس صحبت کنید. بیا شروع کنیم.

First, you're going to learn the difference  between on time and in time. Let's start off with  

ابتدا، تفاوت بین به موقع و به موقع را یاد خواهید گرفت. بیایید با

on time. We use on time to refer to a specific  time and it's a specific time, but something will  

به موقع شروع کنیم. ما از زمان برای اشاره به یک زمان خاص استفاده می‌کنیم و زمان مشخصی است، اما چیزی    اتفاق می‌افتد

happen and we commonly use this with scheduled  events. For example, traffic was terrible,  

و معمولاً از آن برای رویدادهای برنامه‌ریزی‌شده استفاده می‌کنیم . به عنوان مثال، ترافیک وحشتناک بود،

but thankfully I got to the meeting on time. So  of course, you can imagine that there's a schedule  

اما خوشبختانه به موقع به جلسه رسیدم. بنابراین، مطمئناً، می‌توانید تصور کنید که یک برنامه

time that that meeting will start the meeting will  start at let's say, three o'clock. So if you get  

زمانی وجود دارد که آن جلسه شروع می‌کند، جلسه مثلاً از ساعت سه شروع می‌شود. بنابراین اگر

to the meeting at three o'clock or before, then  you're on time, if you get to the meeting at 301  

ساعت سه یا قبل از آن به جلسه رسیدید، به موقع هستید، اگر ساعت 301 یا بعد از آن به جلسه رسیدید، همان چیزی بود که

or after then you're what you're late, right so  that would be the opposite of on time late. Now,  

دیر کردید، درست برعکس به موقع با تاخیر اکنون،

you could also make a general statement and say  I'm always on time. So notice it's in the present  

همچنین می‌توانید یک بیانیه کلی بیان کنید و بگویید من همیشه به موقع هستم. بنابراین توجه کنید که در زمان حال

simple because it's a routine action, which means  I always get to my scheduled events on or before  

ساده است   زیرا این یک اقدام روتین است، به این معنی که من همیشه به رویدادهای برنامه ریزی شده خود در   یا قبل از

the time they're supposed to start the time  they're scheduled to start. I'm always on time.  

زمانی که قرار است شروع کنند، به زمانی می رسم  که برای شروع برنامه ریزی شده است. من همیشه به موقع هستم.

So what about you? Are you always on time? Let  us know in the comments. And if not, what adverb  

درمورد شما چطور؟ آیا همیشه به موقع هستید؟ در نظرات به ما اطلاع دهید. و اگر نه، از چه قید

would you use? I'm sometimes on time I'm usually  on time I'm rarely on time, or I'm never on time.  

استفاده می‌کنید؟ من گاهی اوقات به موقع هستم معمولاً به موقع می‌رسم، به ندرت به موقع می‌رسم یا هرگز به موقع نمی‌رسم.

So let us know in the comments which one best  describes you? Now let's talk about in time and  

بنابراین در نظرات به ما اطلاع دهید که کدام یک بهتر شما را توصیف می کند؟ اکنون بیایید به موقع در مورد آن صحبت کنیم و

time simply means that you have sufficient time.  So you can think of it as to have enough time,  

زمان به سادگی به این معنی است که شما زمان کافی دارید. بنابراین می‌توانید به این فکر کنید که وقت کافی دارید،

enough time to do something to do what you want  to do or to do what you need to do. But the real  

زمان کافی برای انجام کاری برای انجام کاری که می‌خواهید یا برای انجام کاری که باید انجام دهید. اما

difference that you need to keep in mind is that  there isn't a scheduled start time. Okay. So let's  

تفاوت واقعی که باید در نظر داشته باشید این است که زمان شروع برنامه‌ریزی‌شده‌ای وجود ندارد. باشه. پس بیایید

imagine let's imagine that I need to buy some  eggs, okay, because I'm going to make a cake.  

تصور کنیم بیایید تصور کنیم که من باید چند تخم مرغ بخرم، خوب، زیرا قرار است یک کیک درست کنم.

So I need to buy some eggs. Now. It will take me  15 minutes to drive to the store and then five  

بنابراین من باید تخم مرغ بخرم. اکنون. 15 دقیقه رانندگی به فروشگاه و سپس پنج

minutes to get my eggs. So the amount of time I  need is 20 minutes. Now let's say that the store  

دقیقه طول می کشد تا تخم مرغ هایم را بیاورم. بنابراین مدت زمانی که به آن نیاز دارم 20 دقیقه است. حالا فرض کنید فروشگاه

closes in 25 minutes, so I don't have a lot of  time, right? But remember, there isn't a scheduled  

25 دقیقه دیگر بسته می‌شود، بنابراین وقت زیادی ندارم ، درست است؟ اما به یاد داشته باشید،

time that I need to get to the store. I don't  have an appointment at the store to buy eggs,  

زمان برنامه‌ریزی‌شده‌ای برای رفتن به فروشگاه وجود ندارد. من برای خرید تخم مرغ قراری در فروشگاه ندارم،

right? So that's the thing there isn't a scheduled  time, but I need a sufficient amount of time to  

درست است؟ پس این چیزی است که زمان برنامه‌ریزی‌شده‌ای وجود ندارد ، اما من به زمان کافی برای

buy my eggs before the store closes. So maybe I  could say Oh no, I'm not going to get there in  

خرید تخم‌مرغ‌هایم قبل از بسته شدن فروشگاه نیاز دارم. بنابراین شاید بتوانم بگویم اوه نه، به موقع به آنجا نخواهم رسید

time. I'm not going to get there in time. Because  remember, I need 20 minutes to complete this task.  

. قرار نیست به موقع به آنجا برسم. چون به یاد داشته باشید، برای تکمیل این کار به 20 دقیقه زمان نیاز دارم.

But the store closes in 25 minute, of course is  going to might take me a little bit longer, right  

اما فروشگاه 25 دقیقه دیگر بسته می‌شود، البته ممکن است کمی بیشتر طول بکشد، درست است

so I might be concerned. Oh no, I'm not going to  get there in time. It's like saying I don't have  

بنابراین ممکن است نگران باشم. اوه نه، من به موقع به آنجا نخواهم رسید. مثل این است که بگویم

enough time to do what I want to do. But luckily  thankfully there was no traffic at all and I  

برای انجام کاری که می‌خواهم وقت کافی ندارم. اما خوشبختانه خوشبختانه اصلاً ترافیک وجود نداشت و

got there in 15 minutes. Then I guess I who I got  here in time I got here in time. It's not on time,  

در عرض 15 دقیقه به آنجا رسیدم. سپس حدس می‌زنم که به موقع به چه کسی رسیدم، به موقع به اینجا رسیدم. به موقع نیست،

because there isn't a scheduled event. It's in  time simply because it means I have enough time  

زیرا یک رویداد برنامه ریزی شده وجود ندارد. به موقع است زیرا به این معنی است که

sufficient time to do what I need to do. Buy  a car before the store closes. So it's a very  

زمان کافی برای انجام کاری که باید انجام دهم دارم. قبل از بسته شدن فروشگاه، یک ماشین بخرید. بنابراین این یک

subtle difference. Right? And I think the easiest  way for you to know which one should I use is just  

تفاوت بسیار ظریف است. درست؟ و فکر می‌کنم ساده‌ترین راه برای اینکه بدانید از کدام یک استفاده کنم این است که

remember on time is for a scheduled event. If you  have a meeting that starts at a scheduled time,  

به موقع به خاطر بسپارید، برای یک رویداد برنامه‌ریزی‌شده است. اگر جلسه‌ای دارید که در یک زمان برنامه‌ریزی‌شده شروع می‌شود،

an appointment, lab, anything like that, then  you would use on time. And if you're just talking  

یک قرار ملاقات، آزمایشگاه، یا هر چیزی شبیه به آن، پس از آن به موقع استفاده می‌کنید. و اگر فقط

about having enough time, sufficient time, then  you use in time, the best way to feel confident  

درباره داشتن زمان کافی و زمان کافی صحبت می‌کنید، پس به موقع از آن استفاده می‌کنید، بهترین راه برای احساس اعتماد به نفس

with these is really to practice. So I want  you to leave two examples for each two examples  

با این موارد واقعاً تمرین است. بنابراین از شما می‌خواهم که برای هر دو مثال، دو مثال

for on time and two examples for in time, put  them in the comments below and that way I can  

برای به موقع و دو مثال برای به‌موقع بگذارید، آن‌ها را در نظرات زیر قرار دهید و از این طریق می‌توانم

review them and if I see any mistakes and I can  correct them and address them. So now you know  

آن‌ها را مرور کنم و اگر اشتباهی دیدم می‌توانم آن‌ها را اصلاح و برطرف کنم. بنابراین اکنون می‌دانید که

the difference between on time and in time. Are  you ready for your quiz? Here are the questions,  

تفاوت بین به موقع و به موقع چیست. آیا برای امتحان خود آماده هستید؟ در اینجا سؤالات وجود دارد،

hit pause. Take as much time as you need and  when you're ready, hit play to see the answers  

مکث را فشار دهید. به اندازه‌ای که نیاز دارید وقت بگذارید و وقتی آماده شدید، روی Play ضربه بزنید تا پاسخ‌هایی را که

did you do with that quiz? Make sure you share  your score in the comments below and let's  

با آن مسابقه انجام دادید ببینید؟ مطمئن شوید که امتیاز خود را در نظرات زیر به اشتراک گذاشته اید و بیایید

continue on to the next group. Now let's talk  about the difference between effect and effect.  

به گروه بعدی ادامه دهیم. اکنون بیایید درباره تفاوت بین افکت و افکت صحبت کنیم.

effect. Is that um now or put it in the comments  below now, or did you get it? Are you sure? Do you  

اثر آیا آن را اکنون در نظرات زیر قرار دهید یا متوجه شدید؟ مطمئنی؟ آیا می‌دانید

know which one up fact is a verb? Okay? Verb it's  an action word. So brain Association effect action  

کدام یک فعل است؟ باشه؟ فعل it's یک کلمه عمل است. بنابراین عمل افکت انجمن مغزی   اقدام افکتی

effect action that can be an easy way for you to  remember that Okay, so now I want to make this  

که می‌تواند یک راه آسان برای شما باشد که به خاطر بسپارید، بسیار خوب، بنابراین اکنون می‌خواهم این   را

very easy for you put it in the comments effect is  that a noun or a verb? What do they put it in the  

برای شما آسان کنم که آن را در نظرات قرار دهید، این اثر یک اسم است یا یک فعل؟ چه چیزی آن را در

comments? Well, of course, if all fact is a verb  then effect agent now to really right there. Boom,  

نظرات قرار می دهند؟ خوب، البته، اگر همه واقعیت یک فعل است، اکنون عامل را به همان جا اعمال کنید. بوم،

you know the difference? Because like I said,  if you know if one's verb and ones are now then  

تفاوت را می‌دانی؟ زیرا همانطور که گفتم، اگر می‌دانید که آیا فعل و یک‌های یک نفر اکنون

based on sentence structure, only one of them can  be used. But let me give you some examples so you  

بر اساس ساختار جمله هستند، فقط یکی از آنها را می‌توان استفاده کرد. اما اجازه دهید چند مثال برای شما بیاورم تا

can really see the difference. And then at the  end, I'm going to show you how you can actually  

بتوانید واقعاً تفاوت را ببینید. و سپس در پایان، به شما نشان خواهم داد که چگونه می‌توانید در واقع از

use effect and effect in the same sentence. And  this does happen more than you would think. So  

افکت و افکت در همان جمله استفاده کنید. و این اتفاق بیشتر از چیزی که فکرش را می کنید می افتد. بنابراین

let's start with a fact. Like I said, effect  is a verb. So for sentence structure, something  

اجازه دهید با یک واقعیت شروع کنیم. همانطور که گفتم، effect یک فعل است. بنابراین برای ساختار جمله، چیزی   روی

affects something that's really the structure  that you need to remember. So let's see before  

چیزی تأثیر می‌گذارد که واقعاً ساختار  است که باید به خاطر بسپارید. پس بیایید ببینیم قبل از

we go any further if you can think of an example  sentence using effect, put it in the comments.  

اگر می‌توانید یک جمله مثالی با استفاده از افکت فکر کنید، آن را در نظرات قرار دهید.

Pause the video if you need with that example  sentence using effect in the comments below.  

در صورت نیاز ویدیو را با آن جمله مثال با استفاده از افکت در نظرات زیر متوقف کنید.

Did you put one in the comments? Okay, here  is mine. The dry weather affected the crops.  

تو کامنت گذاشتی؟ خوب، اینجا مال من است. هوای خشک بر محصولات زراعی تأثیر گذاشت.

Remember our sentence structure we have  something with the something that in the  

ساختار جمله ما را به خاطر بسپارید ما چیزی با چیزی داریم که در

comments. What's the something? Mood  dry weather right that's our something  

نظرات. چیزی چیست؟ خلق و خوی هوای خشک درست است که

something effect something the dry weather  affected the crop. So the other something is  

چیزی   تأثیری است که هوای خشک  بر محصول تأثیر می‌گذارد. بنابراین مورد دیگر این است که  آن را

put it in the comment is the crops we have  something affects something. Well, what do  

در نظر قرار دهید این است که محصولاتی که داریم  چیزی روی چیزی تأثیر می‌گذارد. خوب،

you notice about effect in this sentence? It's a  verb right? So What verb tense in this sentence in  

در مورد تأثیر این جمله چه چیزی متوجه می‌شوید؟ این یک فعل است درست است؟ بنابراین چه زمان فعل در این جمله در

what verbs and since Listen, put it in the  comments below. The dry weather affected past  

چه افعالی و از آنجایی که Listen است، آن را در نظرات زیر قرار دهید. هوای خشک گذشته

simple so we know this is a completed action in  the past. And that's what you need to remember  

ساده را تحت تأثیر قرار داد، بنابراین می دانیم که این یک اقدام تکمیل شده در گذشته است. و این همان چیزی است که باید به خاطر بسپارید

with effect because it's a verb. It's going to  be conjugated in different structures based on  

به دلیل اینکه یک فعل است. بر اساس متن جمله، در ساختارهای مختلف ترکیب می‌شود

the context of the sentence. Now because effect  is a verb, I can take this sentence and put it  

. حالا چون effect یک فعل است، می‌توانم این جمله را بگیرم و

in the present symbol. For example, I can put  it in a different verb tense, which simply just  

در نماد فعلی قرار دهم. برای مثال، می‌توانم آن را در زمان فعل دیگری قرار دهم، که به سادگی

changes the meaning. So pause the video if you  need and think about what would this sentence  

معنا را تغییر می‌دهد. بنابراین در صورت نیاز، ویدیو را مکث کنید و به این فکر کنید که این جمله

be in the present simple and when you have  your answer, put it in the comments below.  

در حال حاضر چه خواهد بود و وقتی پاسخ خود را دارید، آن را در نظرات زیر قرار دهید.

So take your time pause the video if you need.  The dry weather affected the crops. What would  

بنابراین در صورت نیاز وقت بگذارید و ویدیو را مکث کنید. هوای خشک بر محصولات زراعی تأثیر گذاشت.

that be in the present simple Do you have it? It  wouldn't be the dry weather affects the crops. Did  

در زمان حال ساده چه خواهد بود آیا آن را دارید؟ هوای خشک روی محصولات تأثیر نمی‌گذارد. آیا

you get that as? Yeah, I made it really dramatic  there. Obviously you wouldn't say that in real  

آن را به عنوان دریافت کردید؟ بله، آنجا واقعاً دراماتیک ساختم . بدیهی است که در موقعیت واقعی این را نمی گویید

situation. But just so you remember, effect is a  verb. The dry weather as a subject would be what?  

. اما فقط به خاطر داشته باشید، افکت یک فعل است. آب و هوای خشک به عنوان یک موضوع چه خواهد بود؟

It right it affects the crop. So we need to  remember to conjugate a verb and in the present  

درست است که روی محصول تأثیر می گذارد. بنابراین باید به یاد داشته باشیم که یک فعل را به هم پیوند بزنیم و در زمان حال

simple we add an F to he she it verbs okay? The  dry weather affects the crops. So it's important  

ساده یک F به افعال he she it اضافه کنیم، درست است؟ هوای خشک روی محصولات تأثیر می گذارد. بنابراین مهم است

for you to remember that effect is what a noun or  a verb put it in the comments is over and because  

شما به خاطر داشته باشید که تأثیر این است که اسم یا فعل آن را در نظرات به پایان می‌رساند و

of that, it needs to be conjugated according to  the time reference and according to this subject  

به همین دلیل، باید با توجه به مرجع زمان و همچنین با توجه به این موضوع ترکیب شود

as well. Now let's move on to effect effect is  what a noun or river put it in the comments.  

. حالا بیایید به جلوه‌ای برویم که یک اسم یا رودخانه آن را در نظرات قرار می‌دهد.

effect isn't now and you can think of it as the  result of something okay? Because remember, nouns  

اثر اکنون وجود ندارد و می‌توانید آن را نتیجه مشکلی در نظر بگیرید ؟ زیرا به یاد داشته باشید، اسم‌ها

are people, places or things. So in this case,  it's like a thing is the result of something.  

افراد، مکان‌ها یا چیزهایی هستند. بنابراین در این مورد، مانند چیزی است که نتیجه چیزی است.

It's a thing. It's a now effect. And remember,  because it's a noun, it could have an article.  

این یک چیز است. این یک اثر اکنون است. و به یاد داشته باشید، چون یک اسم است، می‌تواند یک مقاله داشته باشد.

It could be singular or plural. Those will be  our choices with a now so let's take a look at  

می تواند مفرد یا جمع باشد. اینها انتخاب‌های ما با اکنون خواهند بود، بنابراین بیایید به

an example. I say the effect of the dry weather  was devastating. The effect okay, I'm starting  

یک مثال نگاهی بیندازیم. من می گویم تأثیر هوای خشک ویرانگر بود. اثر خوب است، من

my sentence with the now the effect all notice  that sentence structure the effect of sampling.  

جمله‌ام را با now the effect شروع می‌کنم .

The song Something is the dry weather the effect  of the dry weather was devastating. So here  

آهنگ Something is the dry weather است که تأثیر هوای خشک ویرانگر بود. بنابراین در اینجا

because it's a noun, I need my article in front of  it the the effect another example. I couldn't ask,  

چون یک اسم است، من به مقاله خود در مقابل آن به عنوان مثال دیگری نیاز دارم. نمی‌توانم بپرسم،   آیا

Did this policy have any negative effects? So  notice here, what's different about the noun?  

این خط‌مشی آثار منفی داشته است؟ بنابراین در اینجا توجه کنید، اسم چه تفاوتی دارد؟

I made it plural, right? And I'm not using an  article in that case. Did the policy have any  

من آن را جمع کردم، درست است؟ و من از مقاله ای در این مورد استفاده نمی کنم. آیا این خط‌مشی

negative effect? So were there any results on the  policy and were any of those results negative?  

تأثیر منفی داشته است؟ بنابراین آیا نتایجی در مورد این خط‌مشی وجود داشت و آیا هیچ یک از آن نتایج منفی بود؟

Now, just for fun? Let's take a look at a sentence  using both effect and effect. This side effects of  

حالا فقط برای سرگرمی؟ بیایید با استفاده از افکت و افکت به یک جمله نگاهی بیندازیم. این عوارض جانبی

this medication can negatively affect your liver.  So pause the video if you need and think about  

این دارو می تواند بر کبد شما تأثیر منفی بگذارد. بنابراین در صورت نیاز، ویدیو را مکث کنید و به

this example. Hmm. So this side effects there.  We're using it as a noun and not a very common way  

این مثال فکر کنید. هوم بنابراین این عوارض وجود دارد. ما از آن به‌عنوان اسم استفاده می‌کنیم و روش خیلی رایجی نیست

we use this as a noun talking about side effects,  or the effects of something like in our previous  

ما از آن به عنوان اسمی استفاده می‌کنیم که در مورد عوارض جانبی صحبت می‌کند، یا اثرات چیزی شبیه به مثال قبلی ما،

example the side effects of this medication can  make actively affect your liver and of course  

عوارض جانبی این دارو می‌تواند به طور فعال روی کبد شما تأثیر بگذارد و البته

hear something affects something. So it's really  the side effects that affect your liver as the  

شنیدن چیزی بر چیزی تأثیر می گذارد بنابراین این واقعاً عوارض جانبی است که روی کبد شما تأثیر می گذارد،

something so this really isn't that uncommon. I  was situation to see effect and effect in the same  

بنابراین این واقعاً غیر معمول نیست. من موقعیتی بودم که بتوانم تأثیر و تأثیر را در همان

sentence. So it's a summarize Remember, a fact  is what a noun or a verb, put it in the comments  

جمله ببینم. بنابراین این یک خلاصه است به یاد داشته باشید، یک واقعیت یک اسم یا فعل است، آن را در نظرات قرار دهید

over an effect is put it in the comments now, so  that should be a great trick to help you instantly  

روی یک افکت، اکنون آن را در نظرات قرار دهید، بنابراین این باید یک ترفند عالی برای کمک به شما باشد که فوراً

know which one you need to use. Now once and by  going back to my original email that I was writing  

بدانید که باید از کدام یک استفاده کنید. . حالا یک بار و با بازگشت به ایمیل اصلی‌ام که داشتم می‌نوشتم،

so remember, I wrote Do you think this could have  it? So what do you think? In this example, do I  

پس یادتان باشد، نوشتم آیا فکر می‌کنید این می‌تواند آن را داشته باشد ؟ خب چی فکر می کنی؟ در این مثال، آیا به

need effect or effect do I need a noun or a verb?  Put it in the comments below. Pause the video if  

افکت یا افکت نیاز دارم آیا به اسم یا فعل نیاز دارم؟ آن را در نظرات زیر قرار دهید. اگر

you need think about it, and then put it in the  comment. Do you think this could have affected it?  

لازم است در مورد آن فکر کنید، ویدیو را موقتاً متوقف کنید و سپس آن را در نظر قرار دهید. فکر می‌کنید این موضوع می‌توانست روی آن تأثیر بگذارد؟

Because I need a verb something affects something  and of course, this verb is conjugated according  

چون من به یک فعل نیاز دارم، چیزی روی چیزی تأثیر می‌گذارد و البته، این فعل

to the sentence. All right, so now you know  the difference between effect and effect. This  

مطابق جمله مزدور می‌شود. بسیار خوب، پس اکنون شما تفاوت بین افکت و افکت را می دانید. این

is an advanced topic and you're going to need to  practice and review this. So why don't we start  

یک مبحث پیشرفته است و باید آن را تمرین و مرور کنید. پس چرا اکنون   را شروع نکنیم

now, put in the comments below an example  sentence with effect, and then an example  

، یک جمله مثالی با تأثیر و سپس یک

sentence with effect. And bonus point major  bonus point. If you can think of an example  

جمله مثال   با تأثیر را در نظرات زیر قرار دهیم. و امتیاز جایزه اصلی  امتیاز جایزه. اگر می‌توانید یک جمله مثالی بیاندیشید

sentence that uses both effect and effect are  you ready for your quiz? Here are the questions  

که از افکت و افکت استفاده می‌کند، آیا برای مسابقه خود آماده هستید؟ در اینجا سؤالات

hit pause. Take as much time as you need and  when you're ready, hit play to see the answers.  

ضربه مکث وجود دارد. به اندازه‌ای که نیاز دارید وقت بگذارید و وقتی آماده شدید، برای دیدن پاسخ‌ها، روی play ضربه بزنید.

How did you do with that quiz? Make sure you  share your score in the comments below. And  

چگونه با آن مسابقه کار کردید؟ مطمئن شوید که امتیاز خود را در نظرات زیر به اشتراک می گذارید. و

let's continue on to the next group. I see  lots of mistakes with this next one. Let's  

بیایید به گروه بعدی ادامه دهیم. من اشتباهات زیادی در مورد بعدی می بینم. بیایید

talk about the difference between borrow  and lend. Now let's go back to my original  

درباره تفاوت بین قرض گرفتن و قرض دادن صحبت کنیم. حالا بیایید به سؤال اصلی من

question for you at the beginning. Hey, can  you borrow me your car? What do you think about  

در ابتدا برگردیم. هی، می‌توانی ماشینت را به من قرض کنی؟ نظر شما در مورد

this sentence? Can you borrow me your car?  Do you think that this sentence is correct  

این جمله چیست؟ آیا می توانید ماشین خود را به من قرض دهید؟ به نظر شما این جمله درست   است

or incorrect? Put your answers in the comment so  you can say right or wrong thumbs up thumbs down  

یا نادرست؟ پاسخ‌های خود را در کامنت قرار دهید تا بتوانید هر آنچه را که نیاز دارید، درست یا غلط بگویید

yes or no whatever you need. Put your answer in  the comments. Hey, can you borrow me your car?  

. پاسخ خود را در نظرات قرار دهید . سلام، می توانید ماشین خود را به من قرض دهید؟ آیا

Did you get your answer in the comments? Okay,  this is what I hear quite a lot from students,  

پاسخ خود را در نظرات دریافت کردید؟ بسیار خوب، این چیزی است که من از دانش‌آموزان،

even really advanced students. But I have  to bring it to you that incorrect. And to  

حتی دانش‌آموزان واقعاً پیشرفته بسیار می‌شنوم. اما من باید آن را برای شما نادرست بیاورم. و به

a native speaker. It's like what for old me, huh?  It does not sound good. It's because the sentence  

یک زبان مادری. این برای من قدیمی است، نه؟ صداش خوب نیست. به این دلیل است که

structure is incorrect. Okay. So while I'm  explaining the difference between borrow and lend,  

ساختار جمله   نادرست است. باشه. بنابراین در حالی که من تفاوت بین قرض گرفتن و قرض دادن را توضیح می‌دهم،

you really need to pay attention to that  sentence structure. So let's start with oro.  

شما واقعاً باید به ساختار جمله توجه کنید. پس بیایید با oro شروع کنیم.

Now when you use for oil, you need to understand  that you're the one receiving the aina.  

اکنون وقتی از روغن استفاده می‌کنید، باید بدانید که این شما هستید که aina را دریافت می‌کنید.

Let's compare that to land. When you use land,  you're the one giving the aina now let's take  

بیایید آن را با زمین مقایسه کنیم. وقتی از زمین استفاده می‌کنید، این شما هستید که aina را می‌دهید، حالا اجازه دهید

a look at this sentence structure with borrow.  You borrow something you borrow something. This  

نگاهی به ساختار جمله با قرض بیندازیم. شما چیزی را قرض می گیرید چیزی را قرض می گیرید. به همین

is why my original sentence sounded so weird.  It might sound weird to you, but trust me to a  

دلیل است که جمله اصلی من خیلی عجیب به نظر می رسد. ممکن است برای شما عجیب باشد، اما به من به یک

native speaker that just sounds like nails on  a chalkboard because that's not the sentence  

سخنران بومی اعتماد کنید که مانند میخ های روی تخته سیاه به نظر می رسد زیرا ساختار جمله این نیست

structure. You do not borrow someone Okay? When I  said can you borrow me your car? Can you borrow me  

. شما کسی را قرض نمی گیرید خوب؟ وقتی گفتم می‌توانی ماشینت را به من قرض کنی؟ می‌توانی ماشینت را به من قرض کنی

your car? That's incorrect sentence structure.  But there's a really easy fix. All you need to  

؟ این ساختار جمله نادرست است. اما یک راه حل واقعا آسان وجود دارد. تنها کاری که باید

do is get rid of the someone because it's Borel  something right. So to make my original sentence  

انجام دهید این است که از شر کسی خلاص شوید زیرا بورل چیزی درست است. بنابراین برای اینکه جمله اصلی من

correct, what would it mean to do now remember  with borro you receive so as a question it would  

درست باشد، چه معنایی دارد که اکنون با وام دریافتی خود به یاد بیاورم تا به عنوان یک سؤال این

be Can I borrow your car because I'm the one  receiving the car. So can I borrow your car? Can  

باشد آیا می توانم ماشین شما را قرض بگیرم زیرا من کسی هستم که ماشین را دریافت می کنم. پس آیا می توانم ماشین شما را قرض بگیرم؟

I receive your car temporarily, of course. So let  me know in the comments. Can I borrow your car?  

البته می‌توانم ماشین شما را به‌طور موقت تحویل بگیرم. بنابراین در نظرات به من اطلاع دهید. آیا می توانم ماشین شما را قرض بگیرم؟

So now it's your turn to practice? borro Okay,  so let me start you off with the beginning of  

خب حالا نوبت شماست که تمرین کنید؟ borro باشه، پس اجازه دهید شما را با ابتدای

the sentence. Can I borrow? We're going to use  this as a question for so put in the comments  

جمله شروع کنم. میتوانم قرض بگیرم؟ ما می‌خواهیم از این به عنوان سؤال استفاده کنیم، بنابراین در نظرات قرار دهید   آیا

can I borrow and fill in the blank? So you need to  identify the something. It could be anything can I  

می‌توانم وام بگیرم و جای خالی را پر کنم؟ بنابراین باید چیزی را شناسایی کنید. ممکن است هر چیزی باشد که می‌توانم

borrow your cell phone charge or your pen your  earrings? Can I borrow $50 It can be anything.  

شارژ تلفن همراهتان را قرض بگیرم یا گوشواره‌هایتان را خودکارتان ؟ آیا می توانم 50 دلار قرض بگیرم می تواند هر چیزی باشد.

Put your example in the comments to make sure  you practice this structure. Now let's compare  

مثال خود را در نظرات قرار دهید تا مطمئن شوید که این ساختار را تمرین می‌کنید. اکنون بیایید

the sentence structure with lend. This is why  these two are confused because with lend you lend  

ساختار جمله را با lend مقایسه کنیم. به همین دلیل است که این دو با هم اشتباه گرفته می شوند زیرا با قرض دادن به

someone something. So with lens we have someone  identified. Okay. So perhaps I'm feeling really  

کسی چیزی قرض می دهید. بنابراین با لنز، فردی را شناسایی می‌کنیم. باشه. بنابراین شاید من واقعاً احساس

generous and I say to you, I can lend you my car  this weekend. I can lend you my car this weekend.  

سخاوتمندی می‌کنم و به شما می‌گویم، می‌توانم این آخر هفته ماشینم را به شما قرض بدهم . من می توانم این آخر هفته ماشینم را به شما قرض بدهم.

Because remember with lend you give so I'm giving  my car that as a positive statement. I can lend  

زیرا به یاد داشته باشید که با قرض که می‌دهید، من به خودروم آن را به عنوان یک بیانیه مثبت می‌دهم. من می توانم قرض بدهم

you lend someone something. I can lend you my car.  This weekend. Alright, so now it's time for you  

شما به کسی چیزی قرض بدهید. من می توانم ماشینم را به شما قرض بدهم. این آخر هفته. بسیار خوب، پس اکنون وقت آن است که شما

to practice lend. Now with lend as an offer is  going to be as a positive statement. I can lend  

وام دهی را تمرین کنید. اکنون با ارائه وام به عنوان یک پیشنهاد، یک بیانیه مثبت خواهد بود. من می‌توانم به شما قرض بدهم

you and then we need the something we can change  our subject, right. It could be she can lend you  

و سپس به چیزی نیاز داریم که بتوانیم موضوع خود را تغییر دهیم، درست است. ممکن است او به شما قرض دهد

she can lend him my boss can lend my coworker  we can play around with those subjects. Okay,  

او می تواند به او قرض دهد رئیس من می تواند به همکارم قرض دهد ما می توانیم با آن سوژه ها بازی کنیم. خوب،

but make sure your sentence structure is subject,  lend someone something. So put your example in  

اما مطمئن شوید که ساختار جمله شما موضوع است، چیزی را به کسی قرض دهید. بنابراین برای تمرین مثال خود را در نظرات قرار دهید

the comments to practice. So when are you going to  offer to lend me I'm excited to find out. Now one  

. بنابراین چه زمانی می‌خواهید به من پیشنهاد قرض بدهید، من هیجان‌زده هستم که بفهمم. حالا یک

important note before we wrap up. Let's go back  to my beginning sentence which was in correct.  

نکته مهم قبل از پایان. بیایید به جمله ابتدایی من که درست بود برگردیم.

Can you borrow me your car? Huh? Can you borrow  me your car? So that sentence is incorrect. But  

آیا می توانید ماشین خود را به من قرض دهید؟ متعجب؟ آیا می‌توانی ماشینت را به من قرض کنی؟ پس این جمله نادرست است. اما

there's another way we can change the sentence  to make it a question. And that question would  

راه دیگری وجود دارد که می‌توانیم جمله را تغییر دهیم تا آن را به سؤال تبدیل کنیم. و این سوال این است که آیا می‌توانی

be can you lend me your car? Can you lend me your  car? So notice, although lend means to give notice  

ماشینت را به من قرض بدهی؟ می‌توانی ماشینت را به من قرض بدهی ؟ بنابراین توجه کنید، اگرچه قرض دادن به معنای اطلاع دادن به

that subject, right can you lend me? So although  lend means to give, you're the one giving and  

آن موضوع است، درست است که می‌توانید به من قرض بدهید؟ بنابراین، اگرچه قرض دادن به معنای دادن است، اما شما کسی هستید که می دهید و

I'm the one receiving right? So in that case,  can you lend me your car is exactly the same as  

من دریافت کننده هستم درست است؟ بنابراین، در آن صورت، می‌توانید ماشینتان را به من قرض دهید دقیقاً همان    آیا می‌دانید می‌خواهم

Do you know what I'm about to say? It's exactly  the same as put it in the comments if you do huge  

چه بگویم؟ اگر در صورت دریافت این امتیاز، امتیازهای بزرگی دریافت کنید، دقیقاً همان چیزی است که آن را در نظرات قرار دهید

bonus points if you get this. Can you lend me your  car? is exactly the same as Can I borrow your car?  

. می‌توانی ماشینت را به من قرض بدهی ؟ دقیقاً همان است که آیا می توانم ماشین شما را قرض بگیرم؟

So you may need to pause the video and think about  it because you need to keep in mind the direction  

بنابراین ممکن است لازم باشد ویدیو را موقتاً متوقف کنید و درباره آن فکر کنید، زیرا باید به خاطر داشته باشید

of who's giving who's receiving and you need to  pay attention to that sentence structure as well.  

که چه کسی چه کسی را دریافت می‌کند و باید به ساختار جمله نیز توجه کنید.

So that's a final exercise you can do before you  leave in the comment. Write your own example using  

بنابراین این آخرین تمرینی است که می‌توانید قبل از اینکه در نظر بگذارید انجام دهید. مثال خود را با استفاده از

the two different questions. although keep in mind  that they mean exactly the same thing. So try that  

دو سوال مختلف بنویسید. اگرچه به خاطر داشته باشید که منظور آنها دقیقاً یکسان است. پس آن را امتحان کنید

out. And see if you can get that as well. Are  you ready for your quiz? Here are the questions,  

. و ببینید آیا می توانید آن را نیز دریافت کنید. آیا برای امتحان خود آماده هستید؟ در اینجا سؤالات وجود دارد،

hit pause. Take as much time as you need and  when you're ready, hit play to see the answers  

مکث را فشار دهید. به اندازه‌ای که نیاز دارید وقت بگذارید و وقتی آماده شدید، روی play ضربه بزنید تا پاسخ‌ها را ببینید

how'd you do with that quiz, make sure you  share your score in the comments below and let's  

چطور با آن مسابقه کار کردید، مطمئن شوید که نمره خود را در نظرات زیر به اشتراک می‌گذارید و بیایید

continue on to the next group. And you're doing  awesome let's continue on and review compared  

به گروه بعدی ادامه دهیم. و شما عالی عمل می‌کنید، بیایید ادامه دهیم و در مقایسه با

to and compare with now. First we'll talk about  the verb compare to compare as a verb This means  

اکنون و مقایسه با آن را مرور کنیم. ابتدا درباره فعل compare to compare به عنوان یک فعل صحبت خواهیم کرد این به معنای

to identify the similarities and or differences  between two things. There are two prepositions  

شناسایی شباهت ها و یا تفاوت ها بین دو چیز است. دو حرف اضافه   وجود دارد

that you can use compare to or compare with. So  let's start with compare two. As for sentence  

که می‌توانید با آنها مقایسه یا مقایسه کنید. پس بیایید با مقایسه دو شروع کنیم. در مورد

structure, you compare something to something  remember, compare is a verb so you need to  

ساختار جمله، شما چیزی را با چیزی مقایسه می‌کنید که به خاطر بسپارید، مقایسه یک فعل است، بنابراین باید

conjugate it with your subject and time reference.  When you compare something to something, it means  

آن را با موضوع و مرجع زمانی خود ترکیب کنید. وقتی چیزی را با چیزی مقایسه می‌کنید، به این معنی است

that you're examining two things to identify  their similarities. You're focusing on how a  

که دو چیز را بررسی می‌کنید تا شباهت‌های آنها را شناسایی کنید. شما روی این تمرکز می‌کنید که a   چگونه

is similar to B, you're looking at a and b and  you're trying to see how are they on like what  

به B شبیه است، به a و b نگاه می‌کنید و سعی می‌کنید ببینید که آنها چگونه هستند، مثل اینکه

are the similarities? That's how we use compare  to so for example, I could say many people are  

شباهت‌ها چیست؟ این روشی است که ما از مقایسه با آن استفاده می‌کنیم، برای مثال، می‌توانم بگویم بسیاری از مردم

comparing this election to the one in 1968. So  we have the election 2020 And the election in  

این انتخابات را با انتخابات سال 1968 مقایسه می‌کنند. بنابراین، ما انتخابات 2020 و انتخابات

1968. So you're putting them side by side and  you're doing that so you can see how are they  

1968 را داریم. بنابراین شما آنها را در کنار هم قرار می‌دهید و شما هستید این کار را انجام می‌دهید تا بتوانید ببینید که چگونه آنها

similar? What are the commonalities what is the  like Miss between these two? Now let's talk about  

شبیه هستند؟ وجوه مشترک چیست که میس بین این دو چیست؟ حالا بیایید در مورد

compare with the sentence structure is exactly the  same. We're just changing the preposition so you  

مقایسه با ساختار جمله صحبت کنیم . ما فقط حرف اضافه را تغییر می‌دهیم تا

compare something with something. In this case,  you have your two things a and b. And you put them  

چیزی را با چیزی مقایسه کنید. در این مورد، شما دو چیز a و b خود را دارید. و آنها را

side by side to look at their similarities  and or differences but with a focus on the  

کنار هم قرار می‌دهید تا به شباهت‌ها و یا تفاوت‌هایشان نگاه کنید، اما با تمرکز روی

differences. So you're trying to see how are they  different? What does he have that's different  

تفاوت‌ها. بنابراین شما سعی می کنید ببینید آنها چگونه متفاوت هستند؟ او چه چیزی دارد که

from B? Hmm. So that's more of what you're doing  when you compare something with something. So I  

با B متفاوت است؟ هوم بنابراین وقتی چیزی را با چیزی مقایسه می‌کنید، بیشتر از آن چیزی است که انجام می‌دهید. بنابراین می‌توانم

would also say thinking about our last example, I  could say, let's compare this candidate with this  

بگویم با فکر کردن به آخرین نمونه خود، می‌توانم بگویم، بیایید این نامزد را با این

candidate. Okay, so we have candidate a candidate  B. I want to put them side by side, but this time,  

نامزد مقایسه کنیم. بسیار خوب، پس ما یک نامزد B داریم. می‌خواهم آنها را در کنار هم قرار دهم، اما این بار،

I want to see how they're different. What is  this one doing that this one isn't doing? Hmm,  

می‌خواهم ببینم که چگونه آنها متفاوت هستند. این یکی دارد چه کار می کند که این یکی انجام نمی دهد؟ هوم،

how are they different? So that's all you need  to know compare to focus on similarities compare  

چه تفاوتی با هم دارند؟ بنابراین این تنها چیزی است که باید بدانید برای تمرکز بر شباهت‌ها مقایسه

with focus on differences. Now, here's the thing.  Native speakers generally don't follow this rule.  

با تمرکز بر تفاوت‌ها حالا موضوع اینجاست. بومی زبانان معمولاً از این قانون پیروی نمی کنند.

I'll be honest, I don't follow this rule. Okay.  And when native speakers don't follow this rule,  

راستش را بخواهید، من از این قانون پیروی نمی کنم. باشه. و وقتی گویشوران بومی از این قانون پیروی نمی کنند،

we just use them interchangeably. So I don't  think about whether I'm comparing similarities  

ما فقط از آنها به جای هم استفاده می کنیم. بنابراین به این فکر نمی‌کنم که شباهت‌ها

or differences. And compare to two is the more  common preposition interestingly, in the past,  

یا تفاوت‌ها را مقایسه می‌کنم. و در مقایسه با دو حرف اضافه رایج‌تر است جالب است، در گذشته

like many, many years ago, with was the more  common preposition and they used it for both.  

مانند بسیاری، سال‌ها پیش، حرف اضافه رایج‌تر بود و آن را برای هر دو استفاده می‌کردند.

But now in modern usage of English, I don't  know why, but it's more common just to use  

اما اکنون در استفاده مدرن انگلیسی، نمی‌دانم چرا، اما استفاده از دو رایج‌تر است

two. And there's most native speakers don't use a  difference between it. Okay? I don't like I said,  

. و بسیاری از افراد بومی از تفاوتی بین آن استفاده نمی‌کنند. باشه؟ دوست ندارم که گفتم،

so whether or not you actually want to follow  this rule. I'll leave it up to you, but I don't.  

پس آیا واقعاً می‌خواهید از این قانون پیروی کنید یا نه . من آن را به شما واگذار می کنم، اما نمی گذارم.

And most of the people that I know don't either,  in fact, I don't really know anybody that does  

و بیشتر افرادی که من می‌شناسم هم نمی‌دانند، در واقع، من واقعاً کسی را نمی‌شناسم که از

follow this rule, but since there was a question  I wanted you to know, by definition in a textbook,  

این قانون پیروی کند، اما از آنجایی که یک سؤال وجود داشت، می‌خواستم طبق تعریف در یک کتاب درسی بدانید،

what the answer is, and this is a great example of  how we have textbook English which is quite rigid  

پاسخ چیست. است، و این یک مثال عالی است از اینکه چگونه ما انگلیسی کتاب درسی داریم که کاملاً سفت

and very strict about usage of words and language,  but then we have real English every day English,  

و سخت است و در مورد استفاده از کلمات و زبان بسیار سخت‌گیرانه است، اما پس از آن هر روز انگلیسی واقعی داریم،

which is a lot more flexible. And I use everyday  English. I don't use textbook English and I always  

که بسیار انعطاف‌پذیرتر است. و من از انگلیسی روزمره استفاده می کنم . من از انگلیسی کتاب درسی استفاده نمی‌کنم و همیشه

encourage my students to use everyday English  as well. So ultimately, the choice is yours,  

دانش‌آموزانم را تشویق می‌کنم که از انگلیسی روزمره نیز استفاده کنند. بنابراین در نهایت، انتخاب با شماست،

but regardless, when you're trying to examples in  the comments below one with compared to you can  

اما صرف نظر از اینکه وقتی سعی می‌کنید مثال‌هایی را در نظرات زیر در مقایسه با شما بیاورید، می‌توانید

focus on similarities, one with compare with you  can focus on differences. And then why don't you  

روی شباهت‌ها تمرکز کنید، یکی با مقایسه با شما می‌تواند روی تفاوت‌ها تمرکز کند. و پس چرا شما

just do a third example where you're using them  interchangeably? And I recommend using compare  

فقط یک مثال سوم را انجام نمی دهید که در آن از آنها به جای یکدیگر استفاده می کنید؟ و من توصیه می کنم از مقایسه دو استفاده کنید

two because that's the more common choice. Are  you ready for your quiz? Here are the questions,  

زیرا این انتخاب رایج تر است. آیا برای امتحان خود آماده هستید؟ در اینجا سؤالات وجود دارد،

hit pause, take as much time as you need and  when you're ready, hit play to see the answers.  

مکث را فشار دهید، به اندازه‌ای که نیاز دارید وقت بگذارید و وقتی آماده شدید، برای دیدن پاسخ‌ها، پخش را فشار دهید.

Did you do with that quiz? Make sure you share  your score in the comments below and let's  

آیا شما با آن مسابقه انجام دادید؟ مطمئن شوید که امتیاز خود را در نظرات زیر به اشتراک گذاشته اید و بیایید

continue on to the next group. This next one  confuses a lot of native speakers. Let's talk  

به گروه بعدی ادامه دهیم. این مورد بعدی بسیاری از زبان مادری را گیج می‌کند. بیایید

about the difference between a compliment with  an i and complement within E. Now first of all,  

درباره تفاوت بین یک تعریف با یک i و مکمل در E صحبت کنیم. حالا اول از همه،

you need to know that there's no difference in  pronunciation. Okay, so if you're using this  

باید بدانید که در تلفظ هیچ تفاوتی وجود ندارد . بسیار خوب، پس اگر از این

in spoken English, it doesn't really matter which  one you use. Because they sound exactly the same.  

در زبان انگلیسی گفتاری استفاده می‌کنید، واقعاً مهم نیست که از کدام یک استفاده می‌کنید. چون صداشون دقیقا یکیه

But in written English, there is a difference  okay? So just keep that in mind. Now these two  

اما در زبان انگلیسی نوشتاری، تفاوتی وجود دارد، درست است؟ پس فقط این را در نظر داشته باشید. اکنون این دو

words have very different meanings. What start  with complement. Complement is a verb, Okay? To  

کلمه معانی بسیار متفاوتی دارند. چیزی که با مکمل شروع می شود . مکمل یک فعل است، خوب؟ برای

complement. And for sentence structure, something  complements something. Now remember, it's a verb,  

تکمیل. و برای ساختار جمله، چیزی تکمیل کننده چیزی است. حالا به یاد داشته باشید، این یک فعل است،

so it needs to be conjugated according to  the sentence. What does this mean? It means  

بنابراین باید مطابق جمله مزدوج شود. این یعنی چی؟ این به معنای

to add to something, or to complete something, or  simply to go together nicely. Here's a really easy  

اضافه کردن به چیزی، یا تکمیل کردن چیزی، یا به سادگی کنار هم قرار گرفتن به خوبی است. در اینجا یک مثال بسیار آسان

example for you. When I am doing my makeup,  I think when I'm choosing my lipstick color,  

برای شما آورده شده است. وقتی دارم آرایش می‌کنم، فکر می‌کنم وقتی رنگ رژ لبم را انتخاب می‌کنم،

I think you know what lipstick would complement  my shirt, for example, or when I'm picking out a  

فکر می‌کنم می‌دانی چه رژلبی مکمل پیراهن من است، یا وقتی که دارم

shirt. I might think what shirt would complement  my pants? Which combination of things go nicely  

پیراهنی را انتخاب می‌کنم. شاید فکر کنم چه پیراهنی مکمل شلوار من است؟ ترکیبی از چیزها به خوبی با هم پیش می روند

together. Does this lipstick add to my shirt?  Does it complement it or does it take away  

. آیا این رژ لب به پیراهن من اضافه می کند؟ آیا آن را تکمیل می کند یا

from my shirt, and in that case, it doesn't  complement it. So that's a very easy example,  

از پیراهن من می برد، و در این صورت، آن را تکمیل نمی کند. بنابراین این یک مثال بسیار آسان است،

if you're a guy, probably picking up a tie what  tie would complement the shirt you're wearing?  

اگر شما پسر هستید، احتمالاً کراوات بردارید، چه کراواتی تکمیل کننده پیراهنی است که می پوشید؟

Now let's take a really fun example. Here we have  a delicious piece of apple pie. My favorite pie  

حالا بیایید یک مثال واقعا جالب بزنیم. در اینجا یک تکه خوشمزه پای سیب داریم. طعم پای مورد علاقه من

flavor. Now think about this okay, thinking about  our definition to add to to complete to go nicely  

. حالا در مورد این خوب فکر کنید، به تعریف ما فکر کنید که باید به آن اضافه کنیم تا به خوبی

together. What do you think would complement this  apple pie? There's no right or wrong answer what  

با هم پیش برویم. فکر می‌کنید چه چیزی مکمل این پای سیب است؟ هیچ پاسخ درست یا غلطی وجود ندارد که به

you think would complement this pie? It could  be very different than what I think. But do you  

نظر شما چه چیزی مکمل این کیک است؟ ممکن است بسیار متفاوت از آن چیزی باشد که من فکر می کنم. اما آیا

think there are other food items or beverage items  that could complement this piece of apple pie? Put  

فکر می‌کنید مواد غذایی یا نوشیدنی‌های دیگری وجود دارند که می‌توانند مکمل این تکه پای سیب باشند؟

your answer in the comments. What complements  this apple pie? Hmm. Remember, it's a verb so  

پاسخ خود را در نظرات قرار دهید. چه چیزی این پای سیب را تکمیل می کند؟ هوم به یاد داشته باشید، این یک فعل است، بنابراین

you need to conjugate it accordingly when you  put your example in the comments. So stop,  

وقتی مثال خود را در نظرات قرار می‌دهید، باید آن را بر اساس آن صرف کنید. بنابراین متوقف شوید،

pause the video if you need and put it in  the comment. What complements this apple pie?  

در صورت نیاز ویدیو را مکث کنید و آن را در نظر قرار دهید . چه چیزی این پای سیب را تکمیل می کند؟

Well, many things could. Rhe first thing I thought  of was ice cream. Ice cream definitely complements  

خوب، خیلی چیزها می تواند. اولین چیزی که به آن فکر کردم بستنی بود.

apple pie, in my opinion. You may disagree and  that's okay. Whipped cream complements apple pie.  

به نظر من بستنی قطعا مکمل پای سیب است. ممکن است مخالفت کنید و اشکالی ندارد. خامه فرم گرفته مکمل پای سیب است.

Now, I've heard many people put a piece of cheese  on apple pie and they think that cheese really  

اکنون، من شنیده ام که بسیاری از مردم یک تکه پنیر روی پای سیب می گذارند و فکر می کنند که پنیر واقعاً

complements apple pie. That's one that's for me a  little bit. I don't know it sounds a little weird,  

مکمل پای سیب است. این چیزی است که برای من کمی مناسب است. نمی دانم کمی عجیب به نظر می رسد،

but lots of people think that cheese complement  apple pie. Now thinking about beverages maybe a  

اما بسیاری از مردم فکر می کنند که پنیر مکمل پای سیب است. حالا فکر کردن به نوشیدنی‌ها، شاید یک

cup of coffee or tea or even hot chocolate  hot apple cider could complement this apple  

فنجان قهوه یا چای یا حتی شکلات داغ، سیب داغ می‌تواند مکمل این

pie. A glass of milk complements apple pie. Once a  different options could complement this apple pie.  

پای سیب باشد. یک لیوان شیر مکمل پای سیب است. زمانی گزینه‌های مختلف می‌تواند مکمل این پای سیب باشد.

So now you know what complement with an E means.  So put an example sentence in the comment. Pause  

بنابراین اکنون می دانید مکمل با E به چه معناست. پس یک جمله مثال در کامنت قرار دهید. ویدیو را مکث کنید

the video and think of an example sentence and  remember our structure is something complements  

و به یک جمله مثال فکر کنید و به یاد داشته باشید که ساختار ما چیزی است که مکمل

something and it's a verb so you need to conjugate  your verb accordingly. Pause the video put your  

چیزی است و یک فعل است، بنابراین باید فعل خود را بر این اساس با هم ترکیب کنید. ویدیو را مکث کنید،

example in the comment. Now let's talk about  a compliment with an i. This can be both a  

مثال خود را در نظر بگذارید. حالا بیایید در مورد تعارف با i صحبت کنیم. این می‌تواند هم

verb to compliment and in noun, compliment or  compliments. The meaning is completely different  

فعل تعریف کردن باشد و هم در اسم، تعارف یا تعارف. معنی کاملاً متفاوت

than complement with an E. They don't relate to  each other at all. Okay, so they're completely  

از مکمل با E است. آنها اصلاً به یکدیگر مربوط نیستند . بسیار خوب، پس آنها کاملاً

separate words. Compliment with an i, you can  think of them as kind words of praise or approval.  

کلمات جداگانه ای هستند. با یک i تعریف کنید، می‌توانید آنها را به عنوان کلمات محبت آمیز تحسین یا تأیید در نظر بگیرید.

So if you write in the comment, hey, Jennifer,  awesome video. You can pause right now and write  

بنابراین اگر در کامنت بنویسید، هی جنیفر، ویدیوی عالی. می‌توانید همین الان مکث کنید و

that in the comments. Do it, just do it. Okay,  it's part of the example. So pause the video and  

آن را در نظرات بنویسید. انجامش بده، فقط انجامش بده بسیار خوب، این بخشی از مثال است. پس ویدیو را مکث کنید و

write Hey Jennifer awesome video. Right there. You  just complimented me. Notice you just complimented  

هی جنیفر یک ویدیوی عالی بنویسید. همونجا تو فقط از من تعریف کردی. توجه کنید که به

me is that uh now or ever? What do you say now or  were put it in the comments. You just complimented  

من تعارف کردید آیا الان یا همیشه؟ اکنون چه می گویید یا در نظرات قرار داده شد. تو فقط از من تعریف کردی

me. Well, that's a verb and you can probably  identify the verb because it's conjugated in the  

. خوب، این یک فعل است و احتمالاً می‌توانید فعل را شناسایی کنید زیرا در گذشته ساده با هم ترکیب شده است

past simple. You just complimented me because you  just did the action right? If completed, you wrote  

. تو فقط به من تعارف کردی چون این کار را درست انجام دادی؟ اگر تکمیل شد،

in the comment. You complimented me. I can also  say you complimented my video. I can say that as  

در نظر نوشتید. از من تعریف کردی همچنین می‌توانم بگویم که از ویدیوی من تعریف کردید. همینطور می‌توانم بگویم

well. And this simply means you offered me words  of praise, words of approval and kind words. Now,  

. و این به سادگی به این معنی است که شما به من کلمات تحسین آمیز، کلمات تایید و کلمات مهربانانه ارائه کردید. حالا،

if I'm walking down the street, and you see me  you say hey, I really liked that sweater. You just  

اگر در خیابان راه می‌روم، و مرا می‌بینی، می‌گویی هی، من واقعاً آن ژاکت را دوست داشتم. تو فقط از

complimented me. You complimented my sweater. If  I smile and you're like, Jennifer, you have such  

من تعریف کردی. تو از پلیور من تعریف کردی اگر من لبخند بزنم و تو مثل جنیفر باشی،

a nice smile. You just complimented me. Okay?  So all these small little nice words those are  

لبخند خوبی داری. فقط از من تعریف کردی باشه؟ بنابراین، همه این کلمات کوچک کوچک و زیبا،

compliments. Those are compliments. Right there.  Did I use it as a noun or a verb? Those those kind  

تعارف هستند. اینها تعارف هستند همونجا آیا از آن به عنوان اسم یا فعل استفاده کردم؟ آن کلمات محبت آمیز

words, those are compliments. Here, it's been noun  okay. So as a noun, it's a thing like that word of  

، اینها تعارف هستند. اینجا، اسمش خوب بود. بنابراین به عنوان یک اسم، چیزی مانند آن کلمه

approval, that word of praise. It's a thing. Now  of course, you can compliment somebody's smile,  

تأیید، آن کلمه ستایش است. این یک چیز است. اکنون، البته، می‌توانید لبخند یک نفر،

their hair, their earrings or clothing, things  like that. But in a workplace. Hopefully you're  

موهایش، گوشواره یا لباس‌هایش، چیزهایی از این قبیل را تعریف کنید. اما در محل کار امیدواریم

going to offer compliments now, hopefully you're  going to offer compliments based on their work  

اکنون  تعریف کنید، امیدوارم  بر اساس کار آنها

based on their performance, right? So anytime your  coworker or your employee does a good job, you can  

براساس عملکرد آنها تعریف کنید، درست است؟ بنابراین هر زمان که همکار یا کارمند شما کار خوبی انجام می‌دهد، می‌توانید به

pay them a compliment, pay them a compliment.  You can also give them a compliment. Those are  

آنها یک تعریف و تمجید بپردازید. شما همچنین می توانید از آنها تعریف کنید. اینها

two verbs that we use interchangeably with the  noun. So you can give someone a compliment. You  

دو فعل هستند که به جای اسم از آنها استفاده می کنیم. بنابراین می توانید به کسی تعارف کنید. شما

can pay someone a compliment, okay, so let's say  you're in a meeting and your coworker gives a  

می‌توانید به کسی تعارف کنید، بسیار خوب، بنابراین فرض کنید شما در جلسه‌ای هستید و همکارتان

presentation at the end of the presentation. You  can say that was a really amazing presentation.  

در پایان ارائه  یک  ارائه ارائه می‌کند. می توان گفت که ارائه واقعاً شگفت انگیزی بود.

You did an awesome job. Right there. You  just gave your coworker a compliment. Okay,  

تو یک کار عالی انجام داده ای. همونجا شما فقط به همکارتان تعارف کردید. بسیار خوب،   به

you paid your coworker a compliment. Those  two sentence structures are interchangeable  

همکارتان تعارف کردید. این دو ساختار جمله قابل تعویض هستند

and they're using the noun form. Now you can  also use the verb form. So pause the video and  

و از شکل اسمی استفاده می کنند. اکنون می‌توانید از شکل فعل نیز استفاده کنید. بنابراین ویدیو را مکث کنید و

think how can I take this example and change it  into the verb form? Hmm, what do you think? Write  

فکر کنید چگونه می توانم این مثال را بگیرم و آن را به شکل فعل تغییر دهم؟ هوم، نظر شما چیست؟

it in the comments below. How can I take this and  change it into the verb form to compliment? Do you  

آن را در نظرات زیر بنویسید. چگونه می توانم این را بگیرم و آن را به شکل فعل به تعارف تغییر دهم؟

have it? You just complimented your coworker you  complimented their presentation you complimented  

آن را داری؟ شما فقط از همکارتان تعریف کردید، از ارائه آنها تعریف کردید و از

them. So in this case, you need to remember that  the meaning is very different between compliment  

آنها تعریف کردید. بنابراین در این مورد، باید به خاطر داشته باشید که معنی بین تعریف

and compliment and also how you use them because  compliment with an eye can be used as both a verb  

و تمجید و همچنین نحوه استفاده از آنها بسیار متفاوت است زیرا تعریف با چشم می تواند هم به عنوان فعل

and a noun. So I want you to get comfortable with  both of these forms. So pause the video and write  

و هم به عنوان اسم استفاده شود. بنابراین می‌خواهم با هر دوی این فرم‌ها راحت باشید. بنابراین ویدیو را مکث کنید و

in the comment and example with the noun and the  verb. So why don't you tell us the last time that  

در نظر و مثال با اسم و فعل بنویسید. پس چرا آخرین باری که به

you gave someone a compliment? And the last  time that you complimented somewhat using the  

کسی تعارف کردید به ما نمی‌گویید؟ و آخرین باری که تا حدودی با استفاده از

same sentence in both a noun and a verb form? Are  you ready for your quiz? Here are the questions,  

یک جمله در اسم و فعل تعریف کردید؟ آیا برای امتحان خود آماده هستید؟ در اینجا سؤالات وجود دارد،

hit pause, take as much time as you need and  when you're ready, hit play to see the answers  

مکث را فشار دهید، به اندازه‌ای که نیاز دارید وقت بگذارید و وقتی آماده شدید، برای دیدن پاسخ‌ها، Play را فشار دهید

How did you do with that quiz? Make sure you  share your score in the comments below and let's  

با آن مسابقه چگونه کار کردید؟ مطمئن شوید که امتیاز خود را در نظرات زیر به اشتراک می گذارید و بیایید

continue on to the next group. Lots of students  make mistakes with the next pair. Let's review  

به گروه بعدی ادامه دهیم. بسیاری از دانش‌آموزان با جفت بعدی اشتباه می‌کنند. بیایید بررسی کنیم

elder and older both of these are used to talk  about advanced age when making a comparison.  

بزرگتر و بزرگتر، هر دوی این موارد برای صحبت درباره سن بالا هنگام مقایسه استفاده می‌شوند.

So in order to make that comparison, we need two  people one needs to be younger and one needs to be  

بنابراین برای انجام این مقایسه، به دو نفر نیاز داریم که یکی باید جوان‌تر باشد و دیگری باید

older or older. So let's take Don and Edie and  let's say that Don is 15 and Edie is 18. So of  

بزرگ‌تر یا مسن‌تر باشد. بنابراین بیایید دان و ادی را در نظر بگیریم و فرض کنیم که دان ۱۵ ساله و ادی ۱۸

course Don is younger and is older. Now let's say  Don and add our brother. So Dawn, Dawn speaking  

ساله است. حالا بیایید دان را بگوییم و برادرمان را اضافه کنیم. بنابراین Dawn, Dawn speaking

and Dawn could say and is my older brother, my  older brother using older to make that comparison  

و Dawn می‌توانند بگویند و برادر بزرگتر من است، برادر بزرگتر من از بزرگتر برای انجام این مقایسه

between the ages and is to describe what type of  brother he is. Now Don could also say Edie is my  

بین سنین استفاده می‌کند و برای توصیف اینکه او چه نوع برادری است. حالا دان همچنین می تواند بگوید ادی

elder brother. Technically, technically Don can  say that. But if Don is a native English speaker  

برادر بزرگتر من است. از نظر فنی، دان می‌تواند این را بگوید. اما اگر دان یک انگلیسی زبان مادری

in North America, don't is not going to see  that because although according to a dictionary,  

در آمریکای شمالی است، این را نبینید، زیرا اگر چه طبق یک فرهنگ لغت،

and a grammar rule, you can use elder to replace  older in a comparison between two people to talk  

و یک قانون دستور زبان، می‌توانید در مقایسه بین دو نفر برای صحبت کردن در

about their age. We don't do that okay to me, it  sounds awkward. It sounds unnatural and it's not  

مورد آنها، از elder برای جایگزینی  قدیمی‌تر استفاده کنید. سن. ما این کار را با من درست نمی‌کنیم، به نظر ناخوشایند است. غیرطبیعی به نظر می رسد و

something I hear. So my recommendation to you is  to use older even though elder is grammatically  

چیزی نیست که من می شنوم. بنابراین توصیه من به شما این است که از قدیمی‌تر استفاده کنید، حتی اگر elder از نظر دستوری

correct. I still want you to use older because it  will help you sound more natural. Now we can also  

درست باشد. من همچنان می‌خواهم از سنین بالاتر استفاده کنید زیرا به شما کمک می‌کند طبیعی‌تر به نظر برسید. اکنون همچنین می‌توانیم

make a general statement and say Ed is older than  Don. So notice here I'm using older than that's a  

یک جمله کلی بیان کنیم و بگوییم اد از دان بزرگتر است . بنابراین توجه داشته باشید که در اینجا من از

comparative adjective olders our adjective  then we have our comparative adjective Edie  

صفت

is older than dawn. Now in this case, I cannot  say grammatically, I cannot say ad is older than  

قدیمی تر از آن استفاده می کنم. حالا در این مورد، نمی‌توانم از نظر دستوری بگویم، نمی‌توانم بگویم آگهی قدیمی‌تر از

dawn. We don't use older then it doesn't exist  as a comparative adjective and that's according  

سحر است. ما قدیمی‌تر را به‌عنوان صفت مقایسه‌ای به کار نمی‌بریم و این

to grammar as well. So you might be wondering  if I'm telling you don't use elder when you're  

هم مطابق دستور زبان است. بنابراین ممکن است این سوال برای شما پیش بیاید که آیا من به شما می‌گویم وقتی در

talking about ages between two people. When  can you use elder should you ever use it? Well,  

مورد سن بین دو نفر صحبت می‌کنید، از بزرگتر استفاده نکنید. چه زمانی می‌توانید از بزرگ‌تر استفاده کنید، آیا باید از آن استفاده کنید؟ خوب،

there is one specific case that we commonly use  it in North America, and that's using elder as  

یک مورد خاص وجود دارد که ما معمولاً از آن در آمریکای شمالی استفاده می‌کنیم، و آن استفاده از elder به‌عنوان

now a noun okay? Not an adjective as a noun. And  elder an elder would be one and elders would be a  

اکنون یک اسم خوب است؟ نه یک صفت به عنوان اسم. و یک بزرگتر یکی و بزرگان یک گروه خواهند بود

group. They are senior citizens, senior citizens,  and using the name elder sounds respectful. It  

. آنها شهروندان سالخورده، شهروندان سالخورده هستند و استفاده از نام بزرگتر محترمانه به نظر می رسد. به

sounds like a nice thing to say. It's certainly  more polite than describing them as old people,  

نظر می‌رسد که گفتن آن چیز خوبی است. مطمئناً مودبانه‌تر از این است که آنها را افراد مسن توصیف کنید،

right, just describing them. As elders. It's  a sign of respect, and it's very polite,  

درست است، فقط آنها را توصیف کنید. به عنوان بزرگان. این نشانه احترام است، و بسیار مؤدبانه است،

but we use this for senior citizens. Now honestly,  my definition of a senior citizen is probably  

اما ما از آن برای سالمندان استفاده می کنیم. حالا صادقانه بگویم، تعریف من از یک شهروند سالمند احتمالاً

about someone who's 80 or older 80 or older.  Why? Because I think in today's modern world,  

درباره فردی است که 80 سال یا بیشتر 80 سال یا بیشتر دارد. چرا؟ چون فکر می‌کنم در دنیای مدرن امروزی،

people are working well into their 70s. So maybe  previously, you'd be considered a senior citizen  

مردم تا ۷۰ سالگی به خوبی کار می‌کنند. بنابراین شاید قبلاً

at 70 or maybe even 65. But I don't see that in  this modern world out when I see a 70 year old. I  

در 70 یا حتی 65 سالگی به عنوان یک شهروند سالخورده در نظر گرفته می‌شوید. اما وقتی پیرمردی 70 ساله را می‌بینم، چنین چیزی را در این دنیای مدرن نمی‌بینم.

see somebody who's still working still traveling.  When I think of elder I think of like grandmas and  

شخصی را می‌بینم که هنوز کار می‌کند و همچنان در حال سفر است. وقتی به بزرگ‌تر فکر می‌کنم، مثل مادربزرگ‌ها و

grandpas sitting in a rocking chair like midday,  okay, so in my mind is someone who's about 80 or  

پدربزرگ‌هایی که مثل ظهر روی صندلی گهواره‌ای نشسته‌اند، فکر می‌کنم، خوب، بنابراین در ذهن من کسی است که حدود 80 سال یا

older. So we have an expression it's just like  a common saying, always respect your elders. I  

بیشتر سن دارد. بنابراین ما یک عبارت داریم که درست مانند یک ضرب المثل رایج است، همیشه به بزرگترهای خود احترام بگذارید.

heard this all the time when I was growing up  as a kid. Always respect your elders. And keep  

زمانی که در کودکی بزرگ می‌شدم، همیشه این را شنیدم . همیشه به بزرگترهای خود احترام بگذارید. و

in mind elders as a group as a now remember,  just senior citizens people who are at plots.  

بزرگان را به‌عنوان یک گروه به یاد داشته باشید، فقط افراد سالخورده را که در زمین‌ها حضور دارند.

This isn't people in your direct family. So  it's not just talking about my grandmother,  

این افراد در خانواده مستقیم شما نیستند. بنابراین، صحبت فقط در مورد مادربزرگ،

my grandfather or anything like that. My great  uncle great, great uncle. No, it's about any  

پدربزرگم یا هر چیز دیگری نیست. عموی بزرگ من عالی، عموی بزرگ. نه، این مربوط به هر

senior citizen. Okay. It doesn't have to be  related to you. So when we say like, always  

شهروند سالخورده‌ای است. باشه. لازم نیست به شما مربوط باشد. بنابراین وقتی می‌گوییم لایک کنید، همیشه به

respect your elders. I imagine if I'm on a bus,  for example, public transportation, and an elder  

بزرگترهایتان احترام بگذارید. تصور می‌کنم اگر در اتوبوسی باشم، مثلاً در حمل‌ونقل عمومی، و بزرگ‌تری

enters the bus gets on the bus. I would give my  seat to that elder person why? Because that's how  

وارد اتوبوس شود، سوار اتوبوس شود. من صندلی خود را به آن فرد مسن می سپارم چرا؟ زیرا اینگونه است که

we respect our elders are same thing. If I was in  a grocery store, I would let the elder person go  

ما به بزرگترهایمان احترام می گذاریم. اگر در خواربارفروشی بودم، اجازه می‌دادم بزرگتر

in front of me, but remember, that is 80 plus  senior citizen so that's an expression that we  

جلوی من برود، اما به یاد داشته باشید که 80 نفر به اضافه شهروند سالخورده هستند، بنابراین این عبارتی است که ما

have always respect your elders. So let me know in  the comment, is that an expression that you have  

همیشه به بزرگان شما احترام می‌گذاریم. بنابراین در نظر به من اطلاع دهید ، آیا این عبارتی است که شما

in your country? I'm sure it's a universal  concept. And what's something that you do  

در کشور خود دارید؟ من مطمئن هستم که این یک مفهوم جهانی است. و برای احترام به بزرگترها چه کاری انجام می دهید

to respect your elders? So for me, I always open  doors, I let them go ahead and be in lines. I even  

؟ بنابراین برای من، همیشه درها را باز می‌کنم، اجازه می‌دهم جلوتر بروند و در صف باشند. حتی

offered to carry their bags. If they look heavy,  things like that. I always try to help out elders.  

پیشنهاد کردم کیف‌هایشان را حمل کنم. اگر سنگین به نظر می رسند، چنین چیزهایی. من همیشه سعی می کنم به بزرگ ترها کمک کنم.

What about you? What's something you do? Now? So  that's how I would recommend using elders to refer  

تو چطور؟ چه کاری انجام می دهید؟ اکنون؟ بنابراین اینگونه است که من استفاده از بزرگان را برای ارجاع

to a group of senior citizens. And to summarize  when you're just talking about your brother or  

به گروهی از شهروندان سالخورده توصیه می‌کنم. و به طور خلاصه، وقتی فقط در مورد برادرتان صحبت می‌کنید یا می‌دانید،

you know, a family member that is more advanced  in age use older don't use elder he'll sound more  

یکی از اعضای خانواده که از نظر سنی پیشرفته‌تر هستند، از بزرگ‌تر استفاده نمی‌کنند، او

natural. So now you have everything you need to  use these two competently so feel free to leave  

طبیعی‌تر به نظر می‌رسد. بنابراین اکنون همه چیزهایی را که برای استفاده از این دو لازم دارید در اختیار دارید، بنابراین می‌توانید

two comments below one with older one with  elder I O. Ira told you how to use elder give  

دو نظر در زیر یکی با یکی از بزرگ‌ترها با بزرگ‌تر I O بگذارید. ایرا به شما گفت که چگونه از elder استفاده کنید

us an example of how you respect your elders. Are  you ready for your quiz? Here are the questions,  

نمونه‌ای از احترام شما به بزرگترها را به ما بگویید. آیا برای امتحان خود آماده هستید؟ در اینجا سؤالات وجود دارد،

hit pause, take as much time as you need and  when you're ready, hit play to see the answers.  

مکث را فشار دهید، به اندازه‌ای که نیاز دارید وقت بگذارید و وقتی آماده شدید، برای دیدن پاسخ‌ها، پخش را فشار دهید.

How did you deal with that quiz? Make sure you  share your score in the comments below and let's  

چگونه با آن مسابقه کنار آمدید؟ مطمئن شوید که امتیاز خود را در نظرات زیر به اشتراک می گذارید و بیایید

continue on to the next group. I get questions a  lot on the difference between employed employer,  

به گروه بعدی ادامه دهیم. درباره تفاوت بین کارفرمای شاغل،

employee and employment. Let's review these  now let's start with employed this is a verb  

کارمند و استخدام، سؤالات زیادی برایم مطرح می‌شود. بیایید اینها را مرور کنیم حالا بیایید با employed شروع کنیم، این یک فعل

to employ as a verb of course you need to  conjugate it with your subject and your time  

برای استفاده به عنوان یک فعل است، البته باید آن را با موضوع و مرجع زمان خود ترکیب کنید

reference. Now what does this mean? Well, you need  to understand the sentence structure of how to use  

. حالا این یعنی چی؟ خوب، شما باید ساختار جمله نحوه استفاده از

this verb and someone or something like a company  someone employs someone and when that someone or  

این فعل و فردی یا چیزی شبیه به شرکت را بدانید و وقتی آن شخص یا

something like a company employs someone, that  means that they pay them money in order to do a  

چیزی مانند یک شرکت شخصی را استخدام می‌کند، به این معنی است که برای انجام یک کار به او پول می‌پردازد.

job. That's what the verb employee means. So  let's look at some examples. I could say the  

. منظور از فعل کارمند همین است. بنابراین بیایید به چند نمونه نگاه کنیم. می‌توانم بگویم این

company employs many students. Now you might think  oh as a student they're just doing the work for  

شرکت دانشجویان زیادی را استخدام می‌کند. اکنون ممکن است فکر کنید اوه به عنوان یک دانشجو، آنها فقط کار را برای

free volunteer work or it's an internship. No, it  can't. If you use the verb employee, there has to  

کار داوطلبانه رایگان انجام می دهند یا این یک دوره کارآموزی است. نه، نمی‌تواند. اگر از فعل کارمند استفاده می‌کنید، باید

be money exchanged for work so it isn't volunteer,  even though that person is a student, if a company  

برای کار پول مبادله شود، بنابراین داوطلبانه نیست، حتی اگر آن فرد دانشجو باشد، اگر شرکتی

employs them it means they're paying them to do  that job. Another example you could commonly ask,  

او را استخدام کند، به این معنی است که برای انجام آن کار به او پول می‌دهد. مثال دیگری که معمولاً می‌توانید بپرسید،

how many people does your company in boy, how many  people work at your company and receive money? In  

شرکت شما در پسر چند نفر است، چند نفر در شرکت شما کار می‌کنند و پول دریافت می‌کنند؟

order to do that work employee isn't now you are  most likely an employee. If you work for someone  

برای انجام آن کار، کارمند اکنون به احتمال زیاد کارمند نیستید. اگر برای شخص

else, whether it's a company or an individual,  and that someone pays you money to do the work,  

دیگری کار می‌کنید، خواه یک شرکت باشد یا یک فرد، و کسی برای انجام کار به شما پول می‌دهد،

then you're an employee. You're not an employee.  If you own your own business and you work for  

پس شما یک کارمند هستید. تو کارمند نیستی اگر صاحب کسب‌وکار خود هستید و

yourself, for example, but if you work for someone  else, or a company, of course, then you're an  

مثلاً برای خودتان کار می‌کنید، اما اگر برای شخص دیگری یا شرکتی کار می‌کنید، مطمئناً

employee. Now as an example, you can ask the same  question that we ask before using the verb employ,  

کارمند هستید. اکنون به عنوان مثال، می‌توانید همان سؤالی را که قبل از استفاده از فعل employ می‌پرسیم بپرسید،

but this time you would ask how many employees how  many employees does this company have? Because now  

اما این بار می‌پرسید چند کارمند چند کارمند دارد این شرکت؟ زیرا اکنون می‌دانیم که

we know an employee is someone who works for a  company and is paid for it. How many employees  

کارمند کسی است که برای یک شرکت کار می‌کند و برای آن پول می‌گیرد.

does this company have? Or another example the  company gave every employee a raise? So every  

این شرکت چند کارمند دارد؟ یا مثال دیگری که شرکت به هر کارمندی افزایش حقوق داد؟ بنابراین، هر

person at that company that received a paycheck  they gave them all a raise all their employees got  

فردی در آن شرکت که یک چک حقوق دریافت می‌کند، به همه آنها افزایش می‌دهد، همه کارمندانشان

a raise? Now let's talk about employer. I hear  many students even sometimes needed speakers,  

افزایش حقوق می‌گیرند؟ حالا بیایید در مورد کارفرما صحبت کنیم. می‌شنوم که بسیاری از دانش‌آموزان حتی گاهی به سخنرانان،

confused employee and employer. All you have  to remember is employee is the one getting  

کارمند و کارفرمای سردرگم نیاز داشتند. تنها چیزی که باید به خاطر بسپارید این است که کارمند کسی است که حقوق می گیرد

paid and the employer is the one paying the  employee. Okay, so employer that's like the bots,  

و کارفرما کسی است که به کارمند حقوق می دهد . بسیار خوب، پس کارفرمایی که مانند ربات‌ها است،

it's the company employee is the one working at  that company and getting paid. So you can think  

کارمند شرکت است که در آن شرکت کار می‌کند و حقوق می‌گیرد. بنابراین می‌توانید

of it as an employer is a company or a person that  employed people now that you know what the verb  

به این فکر کنید که کارفرما یک شرکت یا شخصی است که افراد را استخدام کرده است، اکنون که می‌دانید

employee needs. For example, let's say you're  going to a job interview. And they say to you,  

کارمند به چه چیزی نیاز دارد. برای مثال، فرض کنید به یک مصاحبه شغلی می روید. و آنها به شما می‌گویند،

HR says to you, we need a reference from  your last employer, your last employer,  

HR به شما می‌گوید، ما به یک مرجع از آخرین کارفرمای شما، آخرین کارفرمای شما نیاز داریم،

so the last person or company that employed you  notice how all these words are coming together.  

بنابراین آخرین فرد یا شرکتی که شما را استخدام کرده است متوجه شود که چگونه همه این کلمات با هم ترکیب می‌شوند.

Or another example and this could be a  great example sentence that you leave in  

یا مثال دیگری و این می تواند یک جمله مثال عالی باشد که در

the comments below. So just think of it I can  say the government is the largest employer in  

نظرات زیر می گذارید. بنابراین فقط به این فکر کنید که می توانم بگویم دولت بزرگترین کارفرما در

my city. And this is true because I live in the  capital and in the capital. That's where all the  

شهر من است. و این درست است زیرا من در پایتخت و در پایتخت زندگی می کنم. اینجاست که همه

official government business takes place. So the  government is the biggest employer in my city,  

کارهای رسمی دولتی انجام می‌شود. بنابراین، دولت بزرگترین کارفرما در شهر من است،

the government employees, the most people so all  the employees, their employees of the government.  

کارمندان دولت، بیشترین مردم و همه کارمندان، کارمندان آنها در دولت.

See how it's all coming together. Now, finally,  employment, employment, you can think of this more  

ببینید چگونه همه چیز با هم جمع می شود. اکنون، در نهایت، اشتغال، اشتغال، می‌توانید این را بیشتر

as a concept. It's a noun, and it's the concept  of paying someone for work. But as a concept,  

به عنوان یک مفهوم در نظر بگیرید. این یک اسم است و مفهومی است که برای کار به کسی پول می‌دهید. اما به‌عنوان یک مفهوم،

we talk about it more in terms of employment  rate, employment level, so you'll see employment  

ما بیشتر در مورد آن از نظر میزان اشتغال ، سطح اشتغال صحبت می‌کنیم، بنابراین می‌بینید که اشتغال

used in a lot of statistics, for example, they  might say right now employment levels are at an  

در بسیاری از آمارها استفاده می‌شود، به عنوان مثال، ممکن است بگویند در حال حاضر سطح اشتغال در

all time low. So employment levels, that's simply  the number of people employed. Now also they talk  

پایین‌ترین حد است. بنابراین سطوح اشتغال، به سادگی تعداد افراد شاغل است. اکنون نیز

about unemployment, unemployment. Unemployment,  of course, are the people that are not employed  

درباره بیکاری، بیکاری صحبت می کنند. بیکاری، البته، افرادی هستند که شاغل نیستند،

are not working for money, right. So you might say  the unemployment rate in my city is really high.  

درست است، برای پول کار نمی کنند. بنابراین ممکن است بگویید نرخ بیکاری در شهر من واقعاً بالاست.

So the number of people who are not employed  so now you know how to use employ employee,  

بنابراین تعداد افرادی که شاغل نیستند بنابراین اکنون می‌دانید که چگونه از استخدام کارمند،

employer and employment. So definitely,  it's your turn to practice. Try writing  

کارفرما و استخدام استفاده کنید. پس قطعاً، نوبت شماست که تمرین کنید. سعی کنید

four sentences. Leave them in the comments  below. And then feel free to leave a fifth  

چهار جمله بنویسید. آنها را در نظرات زیر بگذارید. و سپس با خیال راحت پنجمین

bonus sentence and see how many you can use in  one sentence because they all relate together.  

جمله جایزه را بگذارید و ببینید چند جمله را می توانید در یک جمله استفاده کنید زیرا همه آنها با هم مرتبط هستند.

So you might need to watch this video again. Are  you ready for your quiz? Here are the questions,  

پس شاید لازم باشد دوباره این ویدیو را تماشا کنید. آیا برای امتحان خود آماده هستید؟ در اینجا سؤالات وجود دارد،

hit pause, take as much time as you need and  when you're ready, hit play to see the answers.  

مکث را فشار دهید، به اندازه‌ای که نیاز دارید وقت بگذارید و وقتی آماده شدید، برای دیدن پاسخ‌ها، پخش را فشار دهید.

What did you do with that quiz? Make sure you  share your score in the comments below and let's  

با آن مسابقه چه کردید؟ مطمئن شوید که امتیاز خود را در نظرات زیر به اشتراک می گذارید و بیایید

continue on to the next group. You're doing  so awesome. Our final pair is the difference  

به گروه بعدی ادامه دهیم. شما خیلی عالی عمل می کنید. جفت نهایی ما تفاوت

between income and revenue. First of all, you  only need to know this if you own a business or  

بین درآمد و درآمد است. اول از همه، فقط اگر صاحب کسب و کار هستید یا

if you're interested in business topics. Because  if you're an individual who works for a company,  

اگر به موضوعات تجاری علاقه دارید، این را بدانید. زیرا اگر فردی هستید که برای یک شرکت کار می‌کنید،

if you're an employee, you're employed by a  company. All you need to be concerned about is  

اگر کارمند هستید، در یک شرکت استخدام شده‌اید. تنها چیزی که باید نگران آن باشید،

income. Revenue does not apply to you. Okay, but  you might be interested to know about the revenue  

درآمد است. درآمد برای شما اعمال نمی شود. بسیار خوب، اما شاید برایتان جالب باشد که درباره درآمدی

that your company generate. But an individual does  not generate revenue. A company generates revenue.  

که شرکتتان تولید می‌کند بدانید. اما یک فرد درآمد ایجاد نمی کند. یک شرکت درآمد ایجاد می کند.

So just keep that in mind. So for an individual  let's say you work for a company and you're just  

پس فقط این را در نظر داشته باشید. بنابراین برای یک فرد فرض کنید برای یک شرکت کار می‌کنید و فقط

concerned about the money in your pocket as an  employee. What is income? Income is how much money  

نگران پولی هستید که به عنوان یک کارمند در جیبتان است . درآمد چیست؟ درآمد مقدار پولی است که

you make from all sources, all sources. Okay. So  what does that mean all sources? Well, let's say  

از همه منابع، همه منابع بدست می آورید. باشه. بنابراین، همه منابع به چه معناست؟ خوب، بیایید فرض کنیم

that you are a full time employee. Okay. And let's  say you have a salary and you make $75,000 a year.  

که شما یک کارمند تمام وقت هستید. باشه. و فرض کنید شما حقوق دارید و 75000 دلار در سال درآمد دارید.

But in addition to your full time employment,  you're also an artist and you like to paint  

اما علاوه بر شغل تمام وقت، شما هنرمند هم هستید و دوست دارید

in your spare time, but twice a year you go  to art shows on weekends, and you sell your  

در اوقات فراغتتان نقاشی کنید، اما دو بار در سال آخر هفته‌ها به نمایش‌های هنری می‌روید و

art. You don't consider this a job because you  love painting. It's just a hobby of yours, but  

هنرتان را می‌فروشید. شما این کار را شغل نمی‌دانید زیرا عاشق نقاشی هستید. این فقط یک سرگرمی شماست، اما

your paintings are really wonderful, and people  want to buy them so you go to these art shows,  

نقاشی‌های شما واقعاً فوق‌العاده هستند، و مردم می‌خواهند آنها را بخرند، بنابراین شما به این نمایشگاه‌های هنری می‌روید،

and you sell your paintings twice a year. And from  those art shows you make $20,000 from your art.  

و نقاشی‌هایتان را دو بار در سال می‌فروشید. و از آن نمایش‌های هنری ۲۰۰۰۰ دلار از هنر خود کسب می‌کنید.

So your income is not just the money you get from  your employer. Your income is all sources of money  

بنابراین درآمد شما فقط پولی نیست که از کارفرمایتان دریافت می‌کنید. درآمد شما همه منابع پولی است

that you receive. So of course your employer is  probably going to be the most important income  

که دریافت می‌کنید. بنابراین مطمئناً کارفرمای شما احتمالاً مهمترین

source I imagine. But if you have any sort  of hobbies that you generate money from even  

منبع درآمدی است که من تصور می کنم. اما اگر هر نوع سرگرمی دارید که حتی

if you have a garage sale and you make $1,000  Technically, that's still your income you sell  

اگر یک گاراژ فروش داشته باشید و از لحاظ فنی 1000 دلار درآمد داشته باشید، از آن درآمد کسب می کنید، هنوز هم این درآمد شماست که دوچرخه می فروشید

a bike and you make 100 bucks, you would include  that in your total income. So your total income  

و 100 دلار به دست می آورید، آن را در کل درآمد خود لحاظ می کنید. بنابراین کل درآمد شما

is the money you make from all sources. Now,  let's go back to the concept of revenue versus  

پولی است که از همه منابع بدست می آورید. اکنون، بیایید به مفهوم درآمد در مقابل

income. But remember, this is something that  only applies to businesses. Small businesses,  

درآمد برگردیم. اما به یاد داشته باشید، این چیزی است که فقط در مورد مشاغل کاربرد دارد. کسب‌وکارهای کوچک،

large businesses, it doesn't matter any type  of business. So in a business revenue is the  

کسب‌وکارهای بزرگ، هر نوع کسب‌وکاری مهم نیست . بنابراین در یک کسب و کار،

money generated from all sales. So let's say a  company has five different products. And each  

درآمد حاصل از همه فروش است. بنابراین فرض کنید یک شرکت دارای پنج محصول مختلف است. و هر

of those products generate some money, and then  you add all of those together and that company  

از آن محصولات مقداری پول ایجاد می کند، و سپس همه آنها را با هم اضافه می کنید و آن شرکت   در

generates $25 million that year. That's the  revenue the money generated from all sales.  

آن سال 25 میلیون دلار درآمد کسب می کند. این همان درآمدی است که از همه فروش‌ها به دست می‌آید.

Now what's income in a company? Income is the  revenue which we just wanted the revenue minus  

حالا درآمد در یک شرکت چیست؟ درآمد همان درآمدی است که ما فقط می‌خواستیم درآمد منهای

the expenses, that leaves you with the income.  So let's say you generate that $25 million but  

هزینه‌ها را داشته باشیم که درآمد را برای شما باقی می‌گذارد. بنابراین، فرض کنید شما آن 25 میلیون دلار را تولید کردید، اما

to do that you needed to spend $10 million in  advertisement. So your revenue is $25 million,  

برای انجام این کار، باید 10 میلیون دلار برای تبلیغات هزینه کنید. بنابراین درآمد شما ۲۵ میلیون دلار است،

but your income is your revenue minus your  expenses. So your income is $15 million. Now,  

اما درآمد شما درآمد منهای  هزینه‌های شما است . بنابراین درآمد شما 15 میلیون دلار است. اکنون،

just in case you're wondering that is also  referred to as net profit. That's just a  

فقط در صورتی که تعجب کنید که به آن سود خالص نیز گفته می‌شود. این فقط یک

little onis expression for you. So there you  have it. That's the difference between revenue  

بیان کوچک onis برای شماست. خب! حالا شما مالک آن هستید. این تفاوت بین درآمد

and income. So now is your return to practice. Why  don't you leave two examples in the comments below  

و درآمد است. بنابراین اکنون بازگشت شما به تمرین است. چرا

when using revenue and when you think income Are  you ready for your quiz? Here are the questions,  

هنگام استفاده از درآمد و زمانی که فکر می‌کنید درآمد آیا برای امتحان خود آماده هستید، دو مثال در نظرات زیر نمی‌گذارید؟ در اینجا سؤالات وجود دارد،

hit pause, take as much time as you need and  when you're ready, hit play to see the answers.  

مکث را فشار دهید، به اندازه‌ای که نیاز دارید وقت بگذارید و وقتی آماده شدید، برای دیدن پاسخ‌ها، پخش را فشار دهید.

Amazing job with this one hour English  lesson. Woohoo, you did it. Way to go.  

کار شگفت انگیز با این درس یک ساعته انگلیسی . وووووووووووووو موفق باشی.

Make sure you share your scores in the comments  below. And if you found this video helpful,  

مطمئن شوید که امتیازات خود را در نظرات زیر به اشتراک می گذارید . و اگر این ویدیو را مفید دیدید،

please hit the like button, share  it with your friends and of course  

لطفاً دکمه لایک را بزنید، آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید و البته

subscribe. And before you go, make  sure you head on over to my website,  

مشترک شوید. و قبل از رفتن، مطمئن شوید که به وب‌سایت من،

JForrestEnglish.com and download your free  speaking guide. In this guide I share six  

JForrestEnglish.com سر بزنید و راهنمای سخنرانی رایگان خود را دانلود کنید . در این راهنما، من شش

tips on how to speak English fluently and  confidently and until next time Happy Studying!

نکته درباره نحوه صحبت کردن به انگلیسی روان و با اعتماد به نفس و تا دفعه بعدی Happy Study را به اشتراک می‌گذارم!