Boost Your Fluency by Reading an Article with Me

Today we're going to read a science.

امروز یک علم را می خوانیم.

Article together.

مقاله با هم.

And by the end of.

و تا پایان.

This lesson you're.

این درس تو هستی

Going to learn advanced vocabulary, learn  advanced grammar and improve your pronunciation.

برای یادگیری واژگان پیشرفته، یادگیری گرامر پیشرفته و بهبود تلفظ خود.

Welcome back to.

بازگشت شما را به ... خوش آمد می گوییم.

JForrest English, of course.

JForrest انگلیسی البته.

I'm Jennifer now.

من الان جنیفر هستم

Let's get.

Started first.

بگیریم

اول شروع شد

I'll read the headline.

تیتر رو میخونم همانطور که می بینید،

Astronauts have an unexpected ability that  helps them fly through space, as you can see.

فضانوردان توانایی غیرمنتظره ای دارند که به آنها کمک می کند در فضا پرواز کنند. به

It looks like.

This man is flying.

نظر می رسد.

این مرد در حال پرواز است.

He's definitely not sitting  in a chair like I am now.

او قطعاً مانند من روی صندلی نمی‌نشیند.

A lot of students request  science based and space based.

بسیاری از دانش‌آموزان بر اساس علم و فضا درخواست می‌کنند.

Articles.

مقالات.

So ask.

پس بپرس

And you shall.

و شما باید.

Receive.

دريافت كردن.

First, let's look at the.

اول، بیایید نگاه کنیم.

Word unexpected.

کلمه غیر منتظره

So astronauts have an ability, and unexpected  is an adjective that tells you more.

بنابراین فضانوردان یک توانایی دارند و غیرمنتظره صفتی است که بیشتر به شما می گوید.

About this ability.

در مورد این توانایی

This is used for something that  you didn't anticipate or didn't.

این برای چیزی استفاده می‌شود که  آن را پیش‌بینی نکرده‌اید یا نکرده‌اید.

Foresee so you.

پیش بینی کنید پس شما

Didn't think.

فکر نمی کرد.

About it.

در مورد آن.

Before it happened, for example,  my boss gave me the day off.

برای مثال، قبل از اینکه این اتفاق بیفتد، رئیسم به من یک روز مرخصی داد.

The day off means you don't have to.

روز تعطیل یعنی شما مجبور نیستید.

Work today, woohoo.

امروز کار کن ووووو

It was so unexpected, it being the situation,  the fact that my boss gave me the day off.

خیلی غیرمنتظره بود، این وضعیت، این واقعیت بود که رئیسم به من یک روز مرخصی داد.

It.

آی تی.

Was so unexpected so.

خیلی غیرمنتظره بود پس

Here the structure.

در اینجا ساختار. غیر

Is to be unexpected.

منتظره است

So again, unexpected functions as the adjective.

بنابراین دوباره، توابع غیر منتظره به عنوان صفت.

So you.

پس تو

Always have this Ed and you  need to conjugate your verb.

همیشه این Ed را داشته باشید و باید فعل خود را با هم ترکیب کنید.

To be.

بودن.

In the past, simple.

در گذشته، ساده.

Because you're.

Talking about it as a completed past action,  

برای اینکه تو هستی. وقتی

در مورد آن به عنوان یک اقدام انجام شده در گذشته صحبت کنیم،

astronauts have an unexpected  ability that helps them.

فضانوردان توانایی  غیرمنتظره ای دارند که به آنها کمک می کند.

So helps is.

بنابراین کمک می کند.

Being conjugated.

مزدوج شدن.

With ability, which is third.

با توانایی که سوم است.

Person singular.

شخص مفرد.

It helps them, the astronauts fly.

این به آنها کمک می کند، فضانوردان پرواز کنند.

Through space.

از طریق فضا.

So let's learn more about this unexpected ability.

پس بیایید در مورد این توانایی غیرمنتظره بیشتر بدانیم.

Don't worry about taking these notes.

نگران گرفتن این یادداشت ها نباشید.

I summarize everything in a free lesson PDF.

من همه چیز را در یک درس رایگان PDF خلاصه می کنم.

You can find the link in the description.

می توانید لینک را در توضیحات پیدا کنید.

Before we review the article, let's  look at this sentence structure.

قبل از اینکه مقاله را مرور کنیم، اجازه دهید به ساختار جمله نگاه کنیم.

It popped into my.

در من ظاهر شد.

Head, I just thought of it.

سر، من فقط به آن فکر کردم.

I thought.

Of it unexpectedly when I.

فکر کردم

از آن به طور غیر منتظره زمانی که من

Was a kid.

بچه بودم.

You could also say when I was.

شما همچنین می توانید بگویید که من چه زمانی بودم.

A child.

یک کودک.

When I was a kid, I wanted to.

وقتی بچه بودم دلم می خواست.

Be.

بودن.

And this popped into my.

و این در من ظاهر شد.

Head because.

سر چون.

When I was a kid, most boys  wanted to be astronauts.

وقتی من بچه بودم، بیشتر پسرها دوست داشتند فضانورد شوند.

Astronauts.

فضانوردان

Firemen.

آتش نشانان

Those were the.

اینها بودند.

Two that I remember being most popular.

دو موردی که به یاد دارم از محبوبیت بیشتری برخوردار بودند.

For boys.

برای پسران. پس

So what about?

چطور؟

You when you were a kid.

تو وقتی بچه بودی

When I was a kid, I wanted to be.

وقتی بچه بودم دوست داشتم باشم.

Now notice if you're stating a job title, you  need an article in front of the job title.

اکنون توجه کنید که اگر عنوان شغلی را ذکر می کنید، به مقاله ای در مقابل عنوان شغل نیاز دارید. می‌خواستم

I wanted to be an If it starts  with a vowel sound, an astronaut a.

اگر با صدای مصوت شروع می‌شود، فضانورد باشم.

Teacher.

معلم.

Now, would you believe that when  I was a kid I wanted to be a?

حالا، آیا باور می‌کنید که وقتی بچه بودم می‌خواستم یک بچه باشم؟

Teacher, that was the.

استاد، این بود.

Very first thing I wanted to be and now I am so.

اولین چیزی که می خواستم باشم و الان هستم.

Share your.

خود را به اشتراک بگذارید

Profession of choice when you were.

حرفه انتخابی زمانی که شما بودید.

A kid share.

یک بچه سهم

That in the comments.

که در نظرات.

It will be so fun to find out.

پیدا کردن آن بسیار سرگرم کننده خواهد بود.

Now let's review the article Grounded on Earth,  

اکنون بیایید مقاله Grounded on Earth را مرور کنیم،

even the most uncoordinated humans can easily  sense where our limbs are flapping about.

حتی ناهماهنگ‌ترین انسان‌ها نیز می‌توانند به راحتی احساس کنند که اندام‌های ما به کجا می‌چرخند.

OK.

خوب.

First grounded on Earth.

اولین بار روی زمین زمین گیر شد.

This is just used.

این فقط استفاده می شود.

In the sense that astronauts are not grounded on.

به این معنا که فضانوردان بر روی زمین مستقر نیستند.

Earth, of course, we all live.

زمین، البته، همه ما زندگی می کنیم.

On Earth, it's only astronauts  that are not grounded on Earth.

در زمین، فقط فضانوردان روی زمین هستند.

But they're starting with this to  show the contrast that astronauts  

اما آنها با این شروع می‌کنند تا این تضاد را نشان دهند که فضانوردان

don't live like most people grounded on Earth.

مانند اکثر مردم زمین زندگی نمی‌کنند.

So you could just simply say on Earth, grounded  on Earth, even the most uncoordinated humans,  

بنابراین می‌توانید به سادگی بگویید روی زمین، روی زمین، حتی ناهماهنگ‌ترین انسان‌ها،

if you're uncoordinated, it means you  don't have a good sense of balance or.

اگر ناهماهنگ هستید، به این معنی است که شما تعادل خوبی ندارید یا.

Ability to use your body.

توانایی استفاده از بدن شما

In a very.

در یک بسیار.

Agile way, so if you're.

راه چابک، بنابراین اگر شما هستید.

Trying to walk across a very  narrow area, you might fall.

در تلاش برای راه رفتن در یک منطقه بسیار باریک، ممکن است سقوط کنید.

Or.

If you're trying to fix something  with your hands, you might.

یا.

اگر می‌خواهید چیزی را با دستان خود تعمیر کنید، ممکن است.

Break it because.

بشکن چون

You're not coordinated.

تو هماهنگ نیستی

Even the most uncoordinated humans can easily  sense where our limbs are flapping about.

حتی ناهماهنگ‌ترین انسان‌ها هم می‌توانند به راحتی احساس کنند که اندام‌های ما به کجا می‌چرخند.

OK, flapping about.

بسیار خوب، دست زدن به اطراف.

Is just when you're moving in  a very random, erratic way.

درست زمانی که به روشی بسیار تصادفی و نامنظم در حال حرکت هستید.

So if you saw a bird and maybe that bird  was stuck, it might be flapping about,  

بنابراین اگر پرنده‌ای را دیدید و شاید آن پرنده گیر کرده بود، ممکن است در حال تکان خوردن باشد،

just moving itself or its  wings in a very random chaotic.

فقط خودش یا بال‌هایش را در یک آشفتگی بسیار تصادفی حرکت می‌دهد.

Erratic way to try to escape.

روشی نامنظم برای تلاش برای فرار.

And anyone with limbs human animal  can be flapping about now limbs these.

و هرکسی که حیوان انسانی دست و پا دارد، اکنون می‌تواند دست و پا بزند.

Are of course, all of our our body.

البته همه بدن ما هستند.

Parts, our arms, our legs, those are our limbs.

اعضا، بازوهای ما، پاهای ما، اینها اندام ما هستند.

Our limbs are flapping about and if  we're moving, falling or sitting upright.

اندام‌های ما به اطراف تکان می‌خورند و اگر حرکت می‌کنیم، می‌افتیم یا راست می‌نشینیم.

So this is saying even if  you're very uncoordinated,  

بنابراین این می‌گوید حتی اگر خیلی ناهماهنگ باشید، تعادل

you don't have a good sense of  balance, you don't have a good.

خوبی ندارید ، حس خوبی ندارید.

Ability to use.

قابلیت استفاده.

Your hands in a smooth.

دستان خود را در یک صاف.

Way you.

راه شما.

Still know if you're moving,  falling or sitting upright?

هنوز می‌دانید که در حال حرکت، افتادن یا نشستن هستید؟

I'm sure you would agree with that.

من مطمئن هستم که شما با آن موافق خواهید بود. آیا از

Are you enjoying this lesson?

این درس لذت می برید؟

If you.

اگر شما. آیا

Are then I.

Want to tell you about the Finely Fluent Academy?

می خواهم در مورد آکادمی Finely Fluent به شما بگویم؟

This is my premium training program where we  

این برنامه آموزشی ممتاز من است که در آن به

study native English speakers  from TV, the movies, YouTube.

زبان انگلیسی زبان مادری از تلویزیون، فیلم و YouTube مطالعه می‌کنیم. و.

And the.

News.

اخبار.

So you can.

بنابراین شما می توانید.

Improve your listening skills of fast English.

مهارت های گوش دادن خود را در زبان انگلیسی سریع بهبود بخشید.

Expand.

Your vocabulary.

بسط دادن.

دایره لغات شما

With natural expressions and.

با عبارات طبیعی و.

Learn advanced grammar.

گرامر پیشرفته را یاد بگیرید.

Easily, plus you'll have me as your.

به راحتی، به علاوه شما من را به عنوان خود خواهید داشت.

Personal Coach you can look in the.

مربی شخصی شما می توانید در آن نگاه کنید.

Description for the link to learn.

توضیحات برای لینک یادگیری

More.

Or you can go.

بیشتر.

یا میتونی بری

To my website and.

به وب سایت من و.

Click on.

کلیک کنید.

Finally fluent.

بالاخره مسلط

Academy.

آکادمی.

Now let's continue with our lesson.

حالا بیایید به درس خود ادامه دهیم.

But.

Take away gravity.

ولی.

جاذبه را از بین ببرید.

So when you take something away, you remove it.

بنابراین وقتی چیزی را بردارید، آن را حذف می کنید.

This would be commonly used if you're  at a restaurant and you finish.

اگر در یک رستوران هستید و تمام می‌کنید، معمولاً از این مورد استفاده می‌شود.

With your plate, the server would.

با بشقاب شما، سرور این کار را می کند.

Come and would.

بیا و بخواه.

Take it away so.

پس بگیرش

Would remove.

حذف خواهد کرد.

It so that's the phrasal verb for remove.

بنابراین این فعل عبارتی برای حذف است. با

Going back to our restaurant  example, you could say.

بازگشت به مثال رستوران ما ، می‌توانید بگویید.

To the server.

به سرور.

Oh.

You can take.

Away this plate.

اوه

تو میتونی برداری.

دور این بشقاب

I'm finished, I'm done.

من تمام شدم، کارم تمام شد.

Native speakers will commonly just say to be  done, which means the same thing as finish.

سخنرانان بومی معمولاً فقط می گویند انجام شود، که به معنای همان پایان است.

I'm no longer using this plate.

من دیگر از این بشقاب استفاده نمی کنم.

I'm done.

من تمام شده ام.

I'm done.

من تمام شده ام.

I'm finished.

من تمامش کردم.

But take away.

اما بردار

Gravity.

جاذبه زمین.

Remove gravity.

گرانش را حذف کنید.

Or.

Pop on a virtual.

یا.

پاپ در مجازی

Reality headset.

هدست واقعیت.

When you pop it on, it just means.

وقتی آن را روشن می کنید، فقط به این معنی است.

That you apply it.

که شما آن را اعمال کنید.

And it sounds like.

و به نظر می رسد.

You do it quite quickly, so.

شما آن را خیلی سریع انجام می دهید، بنابراین.

Instead of saying, put on which also means.

به جای گفتن، بپوش که هم معنی می دهد.

To wear or apply if you.

برای پوشیدن یا اعمال اگر شما.

Pop on.

پاپ در.

It just sounds like you're doing it quite fast.

فقط به نظر می رسد که شما این کار را بسیار سریع انجام می دهید. پس

So if you.

اگر شما.

Remove.

برداشتن.

Gravity or wear a.

جاذبه یا پوشیدن الف.

Virtual reality headset and things get a little.

هدست واقعیت مجازی و همه چیز کمی خوب می شود.

Woozy.

گیج و منگ.

Oh, this is fun to say.

اوه، گفتنش جالب است.

Woozy, oozy woozy woozy is usually.

پژمرده، پف دار پف دار معمولا.

Used to mean.

به معنی استفاده می شود.

Dizzy.

سرگیجه.

Oh, dizzy, I feel a little.

اوه، سرگیجه، کمی احساس می کنم.

Woozy, I need to sit down.

ووزی، باید بشینم

So if you go on a.

بنابراین اگر شما بر روی یک.

Roller coaster or?

ترن هوایی یا؟

Even a.

حتی یک.

Boat with all.

قایق با همه.

The motion.

حرکت.

Or if.

You go into space, I'm sure you'll.

یا اگر.

شما به فضا می روید، مطمئنم که خواهید رفت.

Feel a little.

کمی احساس کنید.

Woozy in this.

وووز در این

Case.

مورد.

It means more unsteady or  unstable rather than simply.

این به معنای ناپایدارتر یا ناپایدارتر است تا ساده.

Dizzy but dizzy also.

سرگیجه اما سرگیجه هم دارد. این

Does have that sense of unsteady,  unstable, but this exact things things.

حس ناپایدار، ناپایدار را دارد، اما دقیقاً همین چیزهاست.

Get a little.

یه کم بگیر

I wouldn't replace.

من جایگزین نمی کنم

Woozy with dizzy.

پژمرده با سرگیجه.

But I would say and things get  a little unsteady or unstable.

اما من می گویم و همه چیز کمی ناپایدار یا ناپایدار می شود.

But if you're talking.

اما اگر شما صحبت می کنید.

About Oh I.

درباره Oh I.

Feel instead of saying I.

به جای گفتن I. احساس کنید.

Feel a little.

کمی احساس کنید.

A small amount I feel a.

مقدار کمی احساس می کنم a.

Little dizzy.

سرگیجه کمی

You could simply replace that with.

شما به سادگی می توانید آن را جایگزین کنید.

Woozy.

گیج و منگ.

Oozy, oozy, I feel a little.

اوزی، اوزی، کمی احساس می کنم.

Dizzy, but in this case I would.

سرگیجه، اما در این مورد من.

Replace.

It with unsteady or unstable and  that makes sense if there were no.

جایگزین کردن.

آن را با ناپایدار یا ناپایدار و اگر وجود نداشت منطقی است.

Gravity.

جاذبه زمین.

I have never worn a virtual reality headset.

من هرگز هدست واقعیت مجازی نپوشیده ام.

What about you?

Have you?

تو چطور؟

دارید؟

Do you feel woozy?

آیا احساس خفگی می کنید؟

When you wear one so it makes sense.

وقتی یکی را می پوشید منطقی است.

Definitely if you take away gravity.

قطعا اگر جاذبه را از بین ببرید.

Luckily astronauts are pretty  good at adapting to microgravity.

خوشبختانه فضانوردان در انطباق با میکروگرانش بسیار خوب هستند.

OK, notice.

باشه، توجه کن

How they use.

Luckily, this is a great adverb.

نحوه استفاده آنها.

خوشبختانه، این یک قید عالی است.

In this case, it's used to transition because.

در این مورد، برای انتقال استفاده می شود زیرا.

All of this.

همه این.

Sounds negative.

منفی به نظر می رسد

Well, the last part things get a  little woozy, unstable, unsteady.

خب، قسمت آخر، همه چیز کمی کسل کننده، ناپایدار، ناپایدار می شود.

But if I use the word luckily I know  they're going to state something.

اما اگر خوشبختانه از این کلمه استفاده کنم، می‌دانم که آنها چیزی را بیان می‌کنند.

Positive.

مثبت. پس

So it's.

Used to transition from.

اینطور.

برای انتقال از.

A previous.

قبلی

Statement that was negative.

بیانیه ای که منفی بود.

To go to a positive.

برای رفتن به سمت مثبت.

And you can use.

و می توانید استفاده کنید.

Luckily to show.

خوشبختانه نشان می دهد.

That transition you can also say, fortunately,  which sounds a little more advanced.

خوشبختانه می‌توانید آن انتقال را نیز بگویید که کمی پیشرفته‌تر به نظر می‌رسد.

Luckily, astronauts are.

خوشبختانه، فضانوردان هستند.

Pretty.

Good at adapting to microgravity.

بسیار.

در سازگاری با ریزگرانش خوب است.

To be honest, I don't know what microgravity is.

صادقانه بگویم، من نمی دانم میکروگرانش چیست.

I'm going to guess micro generally  means a small amount, so I'll assume  

می‌خواهم حدس بزنم که میکرو به طور کلی به معنای مقدار کمی است، بنابراین فرض می‌کنم

that microgravity means a small amount of.

که ریزگرانش به معنای مقدار کمی است.

Gravity but.

جاذبه اما.

Since I'm not an astronaut,  I've never been in space.

از آنجایی که من فضانورد نیستم، هرگز در فضا نرفته ام.

This is not something I'm familiar with.

این چیزی نیست که من با آن آشنا هستم.

I'm familiar with.

من آشنا هستم.

Full gravity here.

جاذبه کامل اینجاست.

On Earth, adapting to microgravity when  stations aboard orbiting spacecrafts.

روی زمین، سازگاری با ریزگرانش هنگامی که ایستگاه‌های روی فضاپیماها در حال گردش هستند.

So if they're stationed aboard, it means they're  on a spacecraft like this man is right now.

بنابراین، اگر آنها در عرشه مستقر هستند، به این معنی است که آنها در یک فضاپیما مانند این مرد در حال حاضر هستند.

He probably feels a little.

او احتمالا کمی احساس می کند.

Woozy, I imagine.

ووزی، من تصور می کنم.

OK, notice here adapting to.

خوب، توجه کنید که در اینجا در حال انطباق با.

When you adapt to something, it means you  become comfortable familiar with that.

وقتی با چیزی سازگار می شوید، به این معنی است که با آن آشنا می شوید.

But two belongs to the verb.

اما دو متعلق به فعل است.

You.

Adapt to something because of that, if there.

شما. به همین

دلیل با چیزی سازگار شوید، اگر وجود دارد.

Were a verb.

فعل بودند.

It would be in the gerund form  because two is a preposition.

این به شکل جیروند خواهد بود زیرا دو یک حرف اضافه است.

You can adapt to something, for example  space, that's a noun, something.

می‌توانید با چیزی تطبیق دهید، مثلاً فضا، این یک اسم است، چیزی.

Astronauts are pretty good at adapting to space.

فضانوردان در انطباق با فضا بسیار خوب هستند.

But if you want to use a verb, an action,  

اما اگر می‌خواهید از یک فعل، یک عمل استفاده کنید،

you could say adapting to being in  space and you need the verb being.

می‌توانید بگویید سازگاری با حضور در فضا و به فعل بودن نیاز دارید.

Because this too.

چون این هم

Belongs to the verb, so you need a gerund.

متعلق به فعل است، بنابراین شما به یک جیروند نیاز دارید.

A new study has found no  apparent changes in people's.

یک مطالعه جدید هیچ تغییر آشکاری در افراد پیدا نکرده است.

Ability to.

توانایی به.

Gauge movement.

حرکت سنج.

Let's stop there.

بیایید در آنجا توقف کنیم.

Apparent means obvious.

ظاهر یعنی آشکار.

Or observable.

یا قابل مشاهده

So if something is apparent, you can.

بنابراین اگر چیزی آشکار است، می توانید.

See it or it's very obvious.

ببین یا خیلی واضحه

I could say it's.

می توانم بگویم این است.

Apparent you're angry if I'm talking  to my husband or my friend and they're.

ظاهراً اگر من با شوهرم یا دوستم صحبت می‌کنم و آنها با هم صحبت می‌کنند، عصبانی می‌شوید.

Just they're.

فقط آنها هستند.

Looking at me and their facial  expression or they're talking to me.

به من و حالت چهره آنها نگاه می کنند یا دارند با من صحبت می کنند. باشه

Fine, I'll do it.

انجامش میدم

And I say it's apparent you're angry.

و من می گویم ظاهراً شما عصبانی هستید.

It means it's.

یعنی هست.

Obvious or observable?

آشکار یا قابل مشاهده؟ برای مثال،

You can use this in lots of  different contexts, for example.

می‌توانید از آن در زمینه‌های مختلف استفاده کنید.

There is no.

وجود ندارد.

Apparent damage, but you should  hire a plumber to confirm so.

آسیب ظاهری است، اما برای تأیید آن باید یک لوله‌کش استخدام کنید.

Maybe you?

شاید تو؟ مشغول

Were doing some work in your bathroom  and and someone hit something near the.

انجام کارهایی در حمام خود بودید و شخصی به چیزی نزدیک به آن برخورد کرد.

Toilet or the?

توالت یا توالت؟

Sink and someone else.

سینک و شخص دیگری.

Says.

Oh, there's no apparent damage, so I can't.

می گوید.

اوه، هیچ آسیب ظاهری وجود ندارد، بنابراین من نمی توانم.

Visibly see.

قابل مشاهده است.

Any damage.

هر گونه آسیب.

But just because something isn't apparent  visible, it doesn't mean it isn't there.

اما فقط به این دلیل که چیزی ظاهراً قابل مشاهده نیست، به این معنی نیست که آنجا نیست.

It's.

Possible there's a?

این است.

ممکن است وجود داشته باشد؟

Very, very fine crack in a.

کرک بسیار بسیار ظریف در a.

Pipe that could lead to.

لوله ای که می تواند منجر به.

A lot of damage in the future, so you should hire  

در آینده صدمات زیادی وارد می‌شود، بنابراین باید

a plumber to confirm because the  plumber will investigate it now.

یک لوله‌کش را برای تأیید استخدام کنید زیرا لوله‌کش اکنون آن را بررسی می‌کند.

Gauge, listen to the pronunciation.

گیج، به تلفظ گوش کن.

Gauge age.

سن سنجی.

So just like age, What age are you?

پس درست مثل سن، شما چند سال دارید؟

And just.

Add a gauge gauge.

و فقط

یک گیج سنج اضافه کنید.

This is to assess, estimate or measure.

این برای ارزیابی، برآورد یا اندازه گیری است.

This is very useful.

این بسیار مفید است.

For example, let's say you're going for a.

به عنوان مثال، فرض کنید شما برای یک.

Walk or a hike or a bike ride, but.

پیاده روی یا پیاده روی یا دوچرخه سواری، اما.

You're in the woods, you might say, oh, it's.

شما در جنگل هستید، ممکن است بگویید، اوه، همینطور است.

Hard to gauge how far we've.

سخت است که بسنجیم چقدر فاصله داریم.

Gone.

Because all you see is  trees, so it's hard to get a.

رفته.

از آنجایی که تمام چیزی که می‌بینید درخت‌ها هستند، بنابراین گرفتن یک درخت سخت است.

Sense it's hard to measure.

حس کنید اندازه گیری آن سخت است.

It's hard to estimate how.

تخمین چگونگی آن سخت است.

Far.

دور.

You've gone.

تو رفتی

It's hard.

To gauge.

سخت است.

برای سنجش

So a new study has found no  apparent changes in people's.

بنابراین یک مطالعه جدید هیچ تغییر آشکاری در افراد پیدا نکرده است.

Ability to gauge.

توانایی اندازه گیری.

To measure estimate movement  while they're in space or  

برای اندازه‌گیری حرکت تخمینی وقتی آنها در فضا هستند یا

after they touchback down South to touchdown.

پس از اینکه از جنوب به سمت زمین باز می‌شوند.

This means to land and the use of back is simply.

این یعنی فرود آمدن و استفاده از پشت به سادگی است.

Because they were.

چون بودند.

Once on Earth.

یک بار روی زمین

They left.

آنها رفتند.

And now they're returning, so that's when you.

و حالا آنها برمی گردند، پس آن موقع است که شما. از

Use the word back.

کلمه بازگشت استفاده کنید.

So the.

بنابراین.

Phrasal verb is to.

فعل عبارتی به است.

Touchdown, which means to land, and  then they're just adding back to.

تاچ داون، که به معنای فرود آمدن است، و سپس دوباره به آن اضافه می‌شوند.

Show that.

نشان می دهد که.

That left and then return the  near absence of gravity alters  

آن سمت چپ و سپس بازگشت، فقدان نزدیک گرانش،

astronauts motion perception the near absence.

درک حرکت فضانوردان را تغییر می‌دهد.

So this implies that there is some gravity, but.

بنابراین این نشان می دهد که مقداری جاذبه وجود دارد، اما.

A very.

خیلی

Small amount, remember.

مقدار کم، به یاد داشته باشید.

Previously they described it as.

قبلاً آن را چنین توصیف می کردند.

Micro.

کوچک.

Gravity which?

جاذبه کدام؟

I had never.

من هرگز.

Heard.

The near absence of gravity alters, which  is a more advanced way of seeing changes.

شنیده شد.

فقدان تقریباً جاذبه تغییر می‌کند، که روشی پیشرفته‌تر برای دیدن تغییرات است.

Astronauts motion perception this apostrophe.

فضانوردان این آپستروف را درک می کنند.

Is here because first.

اینجاست چون اول این

It's astronauts.

فضانوردان است.

Plural.

جمع.

So it's they but the.

بنابراین آنها هستند اما.

The apostrophe.

آپستروف.

Is to show.

برای نشان دادن است.

Possession when there's a plural noun  because the motion perception their.

مالکیت زمانی که اسم جمع وجود دارد، زیرا درک حرکت آنهاست.

Ability to perceive.

توانایی درک.

That's where perception comes from their.

این جایی است که درک از آنها می آید.

Ability to perceive.

توانایی درک.

Motion and it belongs to the astronauts.

حرکت و آن متعلق به فضانوردان است.

So put the apostrophe.

پس آپستروف را بگذارید.

After the *** to show possession with a plural  noun astronauts motion perception such that they  

بعد از *** برای نشان دادن مالکیت با اسم جمع، فضانوردان احساس حرکت می‌کنند، به طوری که

feel like they're moving faster than they  really are when zipping around they're.

هنگام زیپ کردن در اطراف خود احساس می‌کنند سریع‌تر از آنچه واقعا هستند حرکت می‌کنند.

Cramped, weightless quarters.

ربع های تنگ و بی وزن.

In this context.

در این زمینه.

Quarters, quarters, quarters.

ربع، ربع، ربع.

Refers to one's living space or working space.

به فضای زندگی یا محل کار فرد اشاره دارد.

We don't use this in an everyday context.

ما از این در زمینه روزمره استفاده نمی کنیم.

I wouldn't say.

من نمی گویم.

Where are your quarters?

محله شما کجاست؟

To ask you where do you?

از شما بپرسم کجا هستید؟

Live or where do you?

زندگی میکنی یا کجا؟

Work.

No, we don't use it like that.

کار کنید.

نه ما اینطوری استفاده نمیکنیم

We use it in.

ما از آن در

Very specific cases.

موارد بسیار خاص استفاده می کنیم.

It would be common to say something like this.

گفتن چنین چیزی معمول است.

My office is being renovated  so right now we're in cramped.

دفتر من در حال بازسازی است بنابراین در حال حاضر در تنگنا هستیم.

Quarters.

ربع.

So this lets you know that  everyone who works in this office,  

بنابراین این به شما امکان می‌دهد بدانید که همه کسانی که در این دفتر کار می‌کنند،

they're all now working in a very small space.

همه آنها اکنون در یک فضای بسیار کوچک کار می‌کنند.

Oh, we're in cramped quarters.

اوه، ما در محله های تنگی هستیم.

Because.

زیرا.

This renovation has taken away a lot.

این بازسازی خیلی چیزها را گرفته است.

Of the available.

از موجودات.

Space.

فضا.

Now you can use this for living or working space.

اکنون می توانید از آن برای محل زندگی یا محل کار استفاده کنید.

So you could say my office.

پس می توانید بگویید دفتر من.

Or you could equally say.

یا می توانید به همان اندازه بگویید.

My house, my home, my apartment, my condo is being  renovated, so right now we're in cramped quarters.

خانه، خانه، آپارتمان، آپارتمان من در حال بازسازی است، بنابراین در حال حاضر در محله های تنگی هستیم.

We're all.

ما همه هستیم

Sleeping in the living room because  the bedrooms are being renovated.

در اتاق نشیمن بخوابید زیرا اتاق خواب‌ها در حال بازسازی هستند. پس

So this.

این

Is commonly used, but in very.

معمولا استفاده می شود، اما در بسیار.

Specific.

Circumstances.

خاص

موقعیت.

This is one of the common circumstances when  you're traveling that could be a great time to.

این یکی از شرایط رایج در هنگام سفر است که می‌تواند زمان خوبی برای آن باشد.

Describe your.

خودت را توصیف کن

Living space as cramped corridors,  maybe your hotel room, the airplane,  

فضای زندگی به‌عنوان راهروهای تنگ، شاید اتاق هتل، هواپیما،

or if you're on a train for  hours, or even in a car.

یا اگر ساعت‌ها در قطار هستید یا حتی در اتومبیل.

For hours you could say, Oh.

ساعت ها می توانستی بگویی، اوه. یک

It was cramped quarters.

محله تنگ بود.

So.

They're zipping around,  they're cramped, which means.

بنابراین.

زیپ می‌زنند، تنگ هستند، یعنی.

There.

آنجا. حوزه

Are a.

.

Lot of people or.

بسیاری از مردم یا.

Things in a small space that  would describe it as cramped.

چیزهایی در یک فضای کوچک که آن را به‌عنوان تنگ توصیف می‌کنند.

Zipping around means moving around very quickly.

زیپ کردن به معنای حرکت بسیار سریع در اطراف است.

And maybe this article used.

و شاید از این مقاله استفاده شود.

Zipping around to, say, moving around quickly.

زیپ کردن، مثلاً برای حرکت سریع.

Because remember, we're talking about astronauts,  

زیرا به یاد داشته باشید، ما در مورد فضانوردان صحبت می کنیم،

and right now we're talking  about when they're in space.

و در حال حاضر درباره زمانی صحبت می کنیم که آنها در فضا هستند.

So you don't walk when you're in space.

بنابراین وقتی در فضا هستید راه نمی روید.

You fly, you zip around, you move.

پرواز می‌کنی، زیپ می‌زنی، حرکت می‌کنی.

Quickly so this.

به سرعت پس این

Emphasizes it and makes it sound stronger  

روی آن تأکید می‌کند و صدایش را قوی‌تر می‌کند، به‌جای

than just saying move around  quickly when zipping around.

گفتن اینکه وقتی زیپ می‌زنید سریع حرکت کنید.

They're crowned.

آنها تاج گذاری کرده اند.

Weightless quarters.

ربع بدون وزن

Weightless because.

بی وزنی چون

There's no.

Gravity or there's.

وجود ندارد.

جاذبه یا وجود دارد.

Microgravity, near absence of gravity,  and yet they can still accurately judge  

گرانش ریز، تقریباً فقدان گرانش، و با این حال آنها هنوز هم می توانند به دقت قضاوت کنند

how far they've travelled down  a hallway in visual simulations.

چقدر در یک راهرو در شبیه سازی های بصری پیموده اند.

The study.

مطالعه. یکی از

Found one way our bodies determine changes in  

راه هایی که بدن ما تغییرات در موقعیت را تعیین می کند،

position is through the swishing  of fluids contained deep inside.

از طریق چرخاندن مایعات موجود در اعماق درون است.

Each ear so swish so here's water here so.

هر گوش آنقدر می پیچد پس اینجا آب است. در حال

Right now the.

حاضر

Water is just.

آب فقط است.

In a still position, but this.

در یک موقعیت ثابت، اما این.

Would be.

خواهد بود.

So the movement of the water.

پس حرکت آب.

The water is.

آب است.

Swishing, swishing.

تاب زدن، تاب خوردن.

Sometimes we use.

گاهی اوقات استفاده می کنیم.

This if it is.

این اگر باشد.

Raining and you have water in your.

باران می بارد و تو آب داری

Shoes or boots?

کفش یا چکمه؟

And as you walk, the water moves around in your.

و همانطور که راه می روید، آب در بدن شما حرکت می کند.

Shoe or boot.

کفش یا چکمه.

So you could say, oh, the water is.

بنابراین می توانید بگویید، اوه، آب است.

Swishing in my.

چرخیدن در من.

Shoes so.

کفش بنابراین.

In your ear.

در گوش شما

The water is.

آب است. در

Moving.

حال حرکت.

Likely because your head is.

به احتمال زیاد چون سر شماست.

Constantly moving deep inside.

دائماً در اعماق درون حرکت می کند.

Each ear.

هر گوش.

Let's continue the health  impacts of Space Flight are a.

بیایید به سلامتی تأثیرات پرواز فضایی ادامه دهیم.

Huge focus of.

تمرکز عظیم از.

Space space missions, particularly as space  agencies such as NASA and countries such as China  

ماموریت‌های فضایی، به‌ویژه زمانی که آژانس‌های فضایی مانند ناسا و کشورهایی مانند چین

gear up to send astronauts to Mars gear up means.

برای ارسال فضانوردان به مریخ آماده می‌شوند.

Prepare.

آماده کردن.

So as NASA and China.

مانند ناسا و چین.

Prepare.

آماده کردن.

It's they prepare.

دارند آماده می کنند به همین

That's why it's conjugated  in the third person plural.

دلیل است که در سوم شخص جمع مزدوج می شود.

They prepare to send astronauts to Mars.

آنها برای فرستادن فضانوردان به مریخ آماده می شوند.

Gear up is very commonly used,  especially in a business context.

Gear up بسیار رایج است، مخصوصاً در زمینه کسب و کار.

You can use it.

می توانید از آن استفاده کنید.

For example, I'm gearing up,  so I'm preparing because.

به عنوان مثال، من در حال آماده شدن هستم، بنابراین در حال آماده شدن هستم زیرا.

It's a verb to gear.

این یک فعل به دنده است.

Up you conjugate.

بالا شما مزدوج.

Your verb.

With the subject and time reference,  I'm gearing up for my IELTS.

فعل شما

با توجه به موضوع و مرجع زمان، دارم برای آیلتس خود را آماده می کنم. دارم

I'm preparing for my IELTS.

برای آیلتس آماده میشم.

You could also prepare to do.

شما همچنین می توانید برای انجام آن آماده شوید.

Something you can gear up to do something.

چیزی که می توانید برای انجام کاری آماده کنید.

So you prepare.

پس آماده کن

Four plus noun and then you.

اسم چهار بعلاوه و بعد شما.

Gear up.

دنده کنید.

Prepare to.

آماده کنید تا.

In the infinitive infinitive,  I'm gearing up, do you know?

در مصدر مصدر، دارم آماده می شوم، می دانید؟

What I would do?

چه کار می کردم؟

To change this.

برای تغییر این.

To use to.

برای استفاده به.

I'm gearing up to take my IELTS.

دارم آماده میشم تا آیلتسمو بگیرم

Hopefully you didn't say to pass my IELTS.

امیدوارم نگفته باشید آیلتس من را پاس کنم.

Because take is the verb.

چون گرفتن فعل است.

Choice you need.

انتخابی که نیاز دارید

To say that you do the.

گفتن که شما این کار را انجام می دهید.

Actual exam, I'm gearing up  to take my IELTS for my IELTS.

امتحان واقعی، من برای شرکت در آیلتس برای آیلتس خود آماده می شوم. پس قطعا

So that's definitely.

همینطور است.

Something you should.

چیزی که باید

Gear up for.

برای.

Now, interestingly, gear.

حالا جالبه دنده.

The OR the word.

OR کلمه.

Gear means equipment.

دنده یعنی تجهیزات.

Astronauts, they have.

فضانوردان، آنها دارند.

A lot of gear they have their.

تجهیزات زیادی دارند.

Helmet.

کلاه ایمنی.

They have their entire space  suit, they have a lot of gear,  

آنها کل لباس فضایی خود را دارند ، تجهیزات و تجهیزات زیادی دارند

equipment, so one astronaut could say to another.

، بنابراین یک فضانورد می تواند به دیگری بگوید.

Let's gear up.

بیا تجهیز کنیم

Which means let's put on our gear, our equipment.

یعنی بیایید وسایل و تجهیزاتمان را بپوشیم.

So if you work in a job where you wear a lot.

بنابراین اگر در شغلی کار می کنید که لباس زیادی می پوشید.

Of equipment you can say.

از تجهیزات می توان گفت.

To your Co worker, let's gear up.

برای همکارتان، بیایید خود را آماده کنیم.

Let's.

اجازه دهید.

Put on our gear, our equipment.

وسایل و تجهیزات ما را بپوشید.

So that's a fun thing that a native.

بنابراین این یک چیز سرگرم کننده است که یک بومی است.

Speaker would definitely at least say.

گوینده قطعا حداقل می گوید.

Shortly after Space Flight, astronauts  slightly overestimated distance in the  

مدت کوتاهی پس از پرواز فضایی، فضانوردان

visual task when lying down compared to sitting  

در هنگام دراز کشیدن در مقایسه با نشستن

upright before their mission, although  those differences later disappeared.

به صورت عمودی قبل از مأموریت، کمی فاصله را در تکالیف بصری کمی بیش از حد تخمین زدند، اگرچه این تفاوت‌ها بعداً ناپدید شدند.

Remember, this is a study  that shows how astronauts.

به یاد داشته باشید، این مطالعه ای است که نشان می دهد فضانوردان چگونه هستند.

Ability to perceive.

توانایی درک.

Space and movement change before and after.

فضا و حرکت قبل و بعد تغییر می کند.

Spaceflight, so they're.

پرواز فضایی، پس آنها هستند.

Saying there was only a slight  difference before or after.

گفتن اینکه قبل یا بعد فقط یک تفاوت جزئی وجود دارد.

If you overestimate something, it  means you think it's greater than it.

اگر چیزی را بیش از حد برآورد کنید، به این معنی است که فکر می‌کنید بزرگ‌تر از آن است.

Is if you.

آیا اگر شما.

Underestimate something you think  it's less than it, actually.

چیزی را که فکر می کنید در واقع کمتر از آن است، دست کم بگیرید.

Is.

است.

For example, many people overestimate  how scary speaking in public.

برای مثال، بسیاری از مردم ترسناک بودن صحبت کردن در جمع را بیش از حد ارزیابی می‌کنند.

Is.

است.

They make it sound a lot scarier  than reality, so in their mind,  

آن‌ها آن را بسیار ترسناک‌تر از واقعیت می‌سازند، بنابراین در ذهن آنها،

it's more than reality in terms of scariness.

از نظر ترسناک بودن، بیشتر از واقعیت است.

But many people underestimate how  important preparing for a job interview is.

اما بسیاری از مردم اهمیت آمادگی برای مصاحبه شغلی را دست کم می گیرند.

Oh, I'll just.

اوه، من فقط.

Go to the job interview rather  than taking the time to prepare.

به جای وقت گذاشتن برای آماده شدن، به مصاحبه شغلی بروید.

They underestimate.

دست کم می گیرند.

They do less.

کمتر انجام می دهند.

Than what is needed in reality so very useful  words to have in your vocabulary on average.

از آنچه در واقعیت به آن نیاز است، کلمات بسیار مفیدی هستند که به طور متوسط ​​در دایره لغات خود داشته باشید.

However, the astronauts perception.

با این حال، درک فضانوردان.

So again, now you know why this  apostrophe is after the as.

بنابراین دوباره، اکنون می‌دانید که چرا این آپستروف بعد از as است.

Possessive for a.

مالک برای الف.

Plural noun the astronauts perception.

اسم جمع the astronauts perception.

The perception belongs to the astronauts.

درک متعلق به فضانوردان است.

The astronauts perception and distance did not  

درک فضانوردان و فاصله آنها

change significantly during their time  in space nor one week after their return.

در طول مدت زمانی که در فضا بودند و نه یک هفته پس از بازگشت تغییر قابل توجهی نکرد.

So they're saying, this study is saying,  again, there wasn't a big difference in  

بنابراین آنها می‌گویند، این مطالعه می‌گوید، باز هم، تفاوت زیادی در

this perception before they went  to space and when they came back.

این درک قبل از رفتن به فضا و زمان بازگشت آنها وجود نداشت.

Let's look.

بیایید نگاه بیندازیم.

At nor because this is something that confuses  a lot of students and even native speakers.

نه چون این چیزی است که بسیاری از دانش‌آموزان و حتی زبان مادری را گیج می‌کند.

So notice here we have did not did not  change significantly nor one week after.

بنابراین توجه داشته باشید که در اینجا ما تغییر قابل توجهی نداشتیم و نه یک هفته بعد.

So we have a negative and then  for your next clause, your next.

بنابراین ما یک منفی و سپس برای بند بعدی شما، بعدی شما داریم.

Part.

Of the sentence, you can use nor to show.

قسمت

از جمله، می توانید از nor برای نشان دادن استفاده کنید.

It's also.

این نیز است.

Negative.

منفی. پس

So here's your.

این شماست.

Clue did not change and then your next part  is also a negative, so you can use nor.

سرنخ تغییر نکرد و سپس قسمت بعدی شما نیز منفی است، بنابراین می‌توانید از nor استفاده کنید. یکی

Another common structure is to use  neither nor when you use neither.

دیگر از ساختارهای رایج این است که از هیچ کدام استفاده نکنید و نه زمانی که از هیچ کدام استفاده نمی کنید.

Your verb.

فعل شما

Or whatever comes next is positive  because neither is what makes it negative.

یا هر چیزی که بعدا می آید مثبت است، زیرا چیزی که آن را منفی می کند، نیست.

So notice in this case did  not this is the negative,  

بنابراین توجه کنید در این مورد آیا این منفی نیست،

but you can still use the  negative nor for the next one.

اما همچنان می‌توانید از منفی و نه برای مورد بعدی استفاده کنید.

In this case, it's the astronaut's  perception of distance.

در این مورد، این تصور فضانورد از فاصله است.

Exact same, but instead of  did not change, we just.

دقیقاً یکسان است، اما به جای اینکه تغییر نکردیم، فقط.

Replaced the word.

کلمه را جایگزین کرد.

Did not with neither, so let me write.

با هیچکدام نشد، پس بگذارید بنویسم.

This here.

این اینجا

You can say neither or neither.

شما نمی توانید بگویید نه یا نه.

There are two.

دو تا هستند.

Acceptable pronunciations neither.

تلفظ قابل قبول هم نیست.

Neither of distance neither.

نه از راه دور و نه.

But you have to turn this to change because  did is your past simple in the negative.

اما شما باید این را تغییر دهید، زیرا انجام دادید، گذشته شما منفی است.

So now because I'm only using the verb,  I have to conjugate the verb accordingly.

بنابراین اکنون چون من فقط از فعل استفاده می‌کنم، باید فعل را بر این اساس صرف کنم.

And in this case it's the past simple.

و در این مورد گذشته ساده است.

Neither changed and then exact same significantly  

هیچکدام

during their time in space nor  one week after their return.

در طول مدت حضورشان در فضا و نه یک هفته پس از بازگشت به طور قابل توجهی تغییر نکردند و دقیقاً یکسان بودند.

So an easy.

بنابراین آسان است.

Way to get started is to use neither because it's.

راه شروع این است که از هیچ کدام استفاده نکنید زیرا اینطور است.

A good reminder that it pairs  with norm and that's the end.

یک یادآوری خوب که با هنجار همراه است و این پایان است.

Of our article.

از مقاله ما

So now I'll read the article from start to  finish and you can focus on my pronunciation.

بنابراین اکنون مقاله را از ابتدا تا انتها می خوانم و می توانید روی تلفظ من تمرکز کنید.

Astronauts have an unexpected ability  that helps them fly through space.

فضانوردان توانایی غیرمنتظره‌ای دارند که به آنها کمک می‌کند در فضا پرواز کنند.

Grounded on Earth, even the most  uncoordinated humans can easily  

در زمین، حتی ناهماهنگ‌ترین انسان‌ها نیز می‌توانند به راحتی

sense where our limbs are flapping about and  if we're moving, falling or sitting upright.

احساس کنند اندام‌های ما در کجا تکان می‌خورند و حرکت می‌کنیم، می‌افتیم یا راست می‌نشینیم.

But take away gravity or pop on a virtual  reality headset and things get a little.

اما جاذبه را از هدست واقعیت مجازی بردارید و همه چیز کمی خوب شود.

Woozy.

گیج و منگ.

Luckily, astronauts are.

خوشبختانه، فضانوردان هستند.

Pretty good at.

خیلی خوبه

Adapting to microgravity when stationed aboard  

با انطباق با ریزگرانش در هنگام استقرار در

orbiting spacecrafts, a new study has  found no apparent changes in people's.

فضاپیماهای در حال گردش، یک مطالعه جدید هیچ تغییر آشکاری در افراد پیدا نکرده است.

Ability to gauge.

توانایی اندازه گیری.

Movement while they're in space  or after they touch back down,  

حرکت در حالی که آنها در فضا هستند یا پس از تماس مجدد،

the near absence of gravity alters astronauts  motion perception such that they feel like  

فقدان تقریباً گرانش، ادراک حرکت فضانوردان را تغییر می‌دهد به طوری که آنها احساس می‌کنند

they're moving faster than they really  are when zipping around their cramped.

سریع‌تر از آنچه واقعاً هستند حرکت می‌کنند.

Weightless quarters.

ربع بدون وزن

And yet they can still accurately judge how  

و با این حال، آنها هنوز هم می توانند به دقت قضاوت کنند که چقدر در

far they've travelled down a  hallway in visual simulations.

یک راهرو در شبیه سازی های بصری پیموده اند.

The study found one way our  bodies determine changes in  

این مطالعه نشان داد که یکی از راه‌هایی که بدن ما تغییرات

position is through the swishing  of fluids contained deep inside.

موقعیت را تعیین می‌کند، از طریق چرخاندن مایعات موجود در اعماق درون است.

Each ear.

هر گوش.

The health impacts of spaceflight are a huge.

اثرات سلامتی پروازهای فضایی بسیار زیاد است.

Focus of space.

تمرکز فضا.

Missions, particularly as space agencies  such as Nassau and countries such as  

ماموریت‌ها، به‌ویژه زمانی که آژانس‌های فضایی مانند ناسائو و کشورهایی مانند

China gear up to send astronauts  to Mars shortly after spaceflight.

چین آماده می‌شوند تا اندکی پس از پرواز فضانوردان را به مریخ بفرستند.

Astronauts slightly overestimated  distance in the visual task when  

فضانوردان هنگام

lying down compared to sitting upright before  their mission, Although those differences.

دراز کشیدن در مقایسه با نشستن عمودی قبل از مأموریت، فاصله را در کار بصری کمی بیش از حد تخمین زدند، اگرچه این تفاوت‌ها.

Later disappeared.

بعد ناپدید شد. با

On average, however, the astronauts  perception of distance did not change  

این حال، به طور متوسط، درک فضانوردان از مسافت

significantly during their time in  space, nor one week after their return.

در طول مدت حضورشان در فضا، و نه یک هفته پس از بازگشت، تغییر قابل توجهی نداشت.

Did you?

آیا تو؟ از

Enjoy this lesson?

این درس لذت می برید؟

Do you want?

Me to make more lessons just.

آیا شما می خواهید؟

من فقط درس های بیشتری بسازم

Like this?

مثل این؟

If you do, then put let's fly, let's  fly, put let's fly in the comments below.

اگر این کار را کردید، اجازه دهید پرواز کنیم، اجازه دهید پرواز کنیم، اجازه دهید پرواز کنیم را در نظرات زیر قرار دهید.

And of course, make sure you like this lesson,  share it with your friends and subscribe.

و البته، مطمئن شوید که این درس را دوست دارید، آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید و مشترک شوید.

So you're notified every time I.

بنابراین هر بار که من به شما اطلاع داده می‌شود.

Post a new lesson and you can  get this free speaking guide  

یک درس جدید ارسال کنید و می‌توانید این راهنمای مکالمه رایگان را دریافت کنید.

where I share 6 tips on how to speak English.

Fluently and confidently.

روان و با اطمینان.

You can click here to download it.

برای دانلود می توانید اینجا کلیک کنید.

Or look for.

The link in the description and I.

یا جستجو کنید.

پیوند در توضیحات و I.

Have a another lesson I know you'll  love, so make sure you watch it.

درس دیگری داشته باشید که می‌دانم دوست خواهید داشت، پس حتماً آن را تماشا کنید.

Right now.

همین الان.