Top 10 Phrasal Verbs in English - Most Common Phrasal Verbs

Hello and welcome to this video. Today,  you're going to add the top 10 phrasal verbs  

سلام و به این ویدیو خوش آمدید. امروز، 10 فعل عبارتی برتر را

to your vocabulary. Of course I'm Jennifer from  JForrestEnglish.com and this channel is dedicated  

به دایره واژگان خود اضافه می‌کنید. مطمئناً من جنیفر از JForrestEnglish.com هستم و این کانال اختصاص داده شده است   به

to helping you feel confident speaking English in  public, so you can take your career and your life  

شما کمک کند با صحبت کردن به زبان انگلیسی در جمع اعتماد به نفس داشته باشید تا بتوانید حرفه و زندگی خود را

to the next level. Now before we go any further,  make sure you subscribe and hit that bell icon  

به سطح بالاتری ببرید. اکنون قبل از اینکه جلوتر برویم، مطمئن شوید که مشترک شوید و نماد زنگ را بزنید

so you're notified every time I post a new  lesson. Now, let's dive in with this lesson.  

تا هر بار که یک درس جدید پست می‌کنم به شما اطلاع داده شود . اکنون، بیایید با این درس وارد شوید.

Are you ready to add the top 10 phrasal verbs  to your vocabulary? Well let's get started with  

آیا آماده هستید 10 فعل عبارتی برتر را به دایره لغات خود اضافه کنید؟ خب بیایید با

number one. To bear with someone. This is a very  common phrasal verb, and it has a simple meaning.  

شماره یک شروع کنیم. تحمل کردن با کسی این یک فعل عبارتی بسیار رایج است و معنای ساده‌ای دارد.

It means to be patient with someone. So we use  this a lot with customer service representative  

یعنی صبور بودن با کسی. بنابراین ما از این مورد برای نماینده خدمات مشتری

or any time someone is providing you with  a service. Now it's very common when that  

یا هر زمانی که شخصی خدماتی را به شما ارائه می‌کند، زیاد استفاده می‌کنیم . اکنون بسیار متداول است که آن                         که

person is providing you with that service to  say, please bear with me, please bear with me,  

آن خدمات را به شما ارائه می کند  ،  می گوید، لطفاً با من مدارا کنید، لطفاً با من تحمل کنید

please be patient. So notice our verb tense,  that's in the imperative, the imperative.  

لطفاً صبور باشید. بنابراین به زمان فعل ما توجه کنید، این در امر امری، امری است.

So we're starting with the base verb. Now,  if you use this verb in other verb tenses,  

بنابراین ما با فعل پایه شروع می کنیم. حالا، اگر از این فعل در زمان‌های فعل دیگر استفاده کنید،

it's an irregular verb. The past simple  is bore. And the past participle is...any  

این یک فعل بی‌قاعده است. گذشته ساده خسته کننده است. و فعل ماضی ... هیچ

idea? It's born(e). That's right, born(e) with  an optional E for spelling, but pronunciation  

ایده ای دارید؟ متولد شده است (e). درست است، (e) با یک E اختیاری برای املا متولد شد، اما تلفظ

is exactly the same. In the past simple, you  can say I bore with him for 20 minutes. I was  

دقیقاً یکسان است. در گذشته ساده، می‌توان گفت من ۲۰ دقیقه از او خسته شدم.

patient with him for 20 minutes. And in the  past participle, you can use this in the  

20 دقیقه با او صبور بودم. و در حالت ماضی، می‌توانید از آن در

present perfect, you might say, I've born with  you for 20 minutes. Our next phrasal verb is to  

زمان حال کامل استفاده کنید، ممکن است بگویید من برای ۲۰ دقیقه با شما متولد شده‌ام. فعل عبارتی بعدی ما to

attend to. Now notice we're using the verb attend.  And I could say, last night I attended the party.  

follow to است. اکنون توجه کنید که از فعل حضور در آن استفاده می کنیم. و می توانم بگویم، دیشب در مهمانی شرکت کردم.

But that's not a phrasal verb. That's just a  regular verb, because I don't have a preposition.  

اما این یک فعل عبارتی نیست. این فقط یک فعل منظم است، زیرا من حرف اضافه ندارم.

I attended the party, I went to the party.  But if we use the phrasal verb, attend to,  

من در مهمانی شرکت کردم، به مهمانی رفتم. اما اگر از فعل عبارتی، توجه به استفاده کنیم،

the meaning is different. I could say, I attended  to the party. Now, in this case, this means that I  

معنا متفاوت است. می توانم بگویم، در مهمانی شرکت کردم. حالا، در این مورد، این بدان معناست که من

worked on, or I paid attention to the party.  So how could you work on a party? Well you  

روی آن کار کردم یا به مهمانی توجه کردم. بنابراین چگونه می توانید در یک مهمانی کار کنید؟ خوب شما

could work on organizing a party. So organizing  all the details, sending out the invitations,  

می توانید روی سازماندهی یک مهمانی کار کنید. بنابراین سازماندهی همه جزئیات، ارسال دعوتنامه،

buying the food, cleaning the apartment, getting  the decorations. I attended to the party.  

خرید غذا، تمیز کردن آپارتمان، تهیه تزئینات. من در مهمانی شرکت کردم.

So pay attention because the verb, attend, and the  phrasal verb, attend to, have different meanings.  

بنابراین توجه کنید زیرا فعل حضور و فعل عبارتی حضور در معانی متفاوتی دارند.

Our next phrasal verb, to cool down, to cool  down. We use this when someone is really angry,  

فعل عبارت بعدی ما، به سرد کردن، خنک کردن. وقتی کسی واقعاً عصبانی،

upset or frustrated and you want them to relax,  you can say cool down, cool down. So let's say  

ناراحت یا ناامید است و شما می‌خواهید آرامش داشته باشد از این استفاده می‌کنیم، می‌توانید بگویید خونسرد، آرام باشید. بنابراین فرض کنید

a client has been sending you a lot of emails and  you're feeling really angry, irritated, annoyed,  

یک مشتری ایمیل‌های زیادی برای شما ارسال کرده است و شما واقعاً از آن مشتری عصبانی، عصبانی، آزرده و

frustrated with that client. But before  you call that client, you should definitely  

ناامید هستید. اما قبل از اینکه با آن مشتری تماس بگیرید، حتماً باید

cool down, you need to take a minute and relax,  because you don't want to call that client  

آرام باشید، باید یک دقیقه وقت بگذارید و استراحت کنید، زیرا نمی‌خواهید

when you're angry and frustrated and  annoyed, you need to cool down, relax, chill.  

وقتی عصبانی و ناامید و آزرده هستید با آن مشتری تماس بگیرید، باید آرام باشید، استراحت کنید، سرد شدن

Our next phrasal verb to fix something up. When  you fix something up, it means you repair it  

فعل عبارت بعدی ما برای رفع مشکل. وقتی چیزی را تعمیر می‌کنید، به این معنی است که آن را تعمیر می‌کنید

or you change it, in order to improve it. Now in  this case when you change it, it's not necessarily  

یا برای بهبود آن تغییر می‌دهید. اکنون در این مورد، وقتی آن را تغییر می‌دهید، لزوماً

broken, it could be that it's functioning, but you  want to improve it so you make some changes to it,  

خراب نیست، ممکن است به این دلیل باشد که کار می‌کند، اما می‌خواهید آن را بهبود دهید تا تغییراتی در آن ایجاد کنید،

you fix it up. So for example I could say  Sally loves fixing up old cars in her free  

آن را تعمیر کنید. به عنوان مثال، می‌توانم بگویم سالی دوست دارد در زمان آزادش ماشین‌های قدیمی را تعمیر کند و

time fixing up all cars so she repaired from, but  it could also mean that she just changes them,  

همه ماشین‌ها را تعمیر کند، اما می‌تواند به این معنی باشد که او فقط آنها را عوض می‌کند،

maybe the car is working perfectly, but  she changes it she changes the color or she  

شاید ماشین کاملاً کار می‌کند، اما آن را عوض می‌کند. رنگ یا

adds something to it, she fixes it up. Now this  is a very common phrasal verb around the house,  

چیزی به آن اضافه می کند، آن را اصلاح می کند. اکنون این یک فعل عبارتی بسیار رایج در سراسر خانه است،

because there's always something to fix  up right to change, to repair to improve  

زیرا همیشه چیزی برای اصلاح  وجود دارد تا تغییر کند، برای اصلاح

our next phrasal verb to have something out, when  you have something out, it means you talk about  

افعال بعدی ما to have something out، زمانی که چیزی بیرون دارید، به این معنی است که درباره

something specific, with other people, and you do  not because you want to get agreement, you want to  

چیز خاصی صحبت می کنید، با افراد دیگر، و شما این کار را نمی‌کنید زیرا می‌خواهید به توافق برسید، بلکه می‌خواهید

get agreement on the details. So you can use this  when you're planning a conference planning a party  

درباره جزئیات توافق کنید. بنابراین می‌توانید از این هنگام برنامه‌ریزی کنفرانسی برای برنامه‌ریزی یک مهمانی

planning a project, any kinds of events. And, of  course, with a project or conference there are  

برای برنامه‌ریزی یک پروژه، هر نوع رویدادی استفاده کنید. و، البته، با یک پروژه یا کنفرانس،

many details, the date, the time, who's doing  what. So you need to hash out those details  

جزئیات زیادی وجود دارد، تاریخ، زمان، چه کسی چه کاری انجام می‌دهد . بنابراین باید آن جزئیات را هش کنید

you need to talk about them to get agreement,  okay we agreed to the time of the conference,  

باید در مورد آنها صحبت کنید تا توافق حاصل شود، بسیار خوب، ما با زمان کنفرانس موافقت کردیم،

we hashed it out. We have so the time of the  conference. Our next phrasal verb to lighten up.  

آن را هش کردیم. ما زمان برگزاری کنفرانس را داریم. فعل بعدی ما برای روشن کردن.

Now remember I already taught you to cool down,  and that's when you're really angry, frustrated,  

اکنون به یاد داشته باشید که من قبلاً به شما یاد دادم که آرام شوید، و آن وقت است که شما واقعاً عصبانی، ناامید،

annoyed and you want to relax. Well when you tell  someone to lighten up you also want them to relax,  

آزرده خاطر هستید و می خواهید آرام شوید. خوب، وقتی به کسی می‌گویید که آرام باشد، می‌خواهید او نیز آرام باشد،

but they're not angry, frustrated or annoyed.  They're just being too serious. That's it,  

اما او عصبانی، ناامید یا آزرده نیست. آنها فقط خیلی جدی هستند. همین است،

they're being too serious. They don't have a sense  of humor. So maybe you were joking around with a  

آنها خیلی جدی هستند. آنها حس شوخ طبعی ندارند. بنابراین شاید شما با یکی از همکارانتان شوخی می‌کردید

co worker, and they took it too seriously. And  you just wanted to have some fun and joke around,  

، و آنها آن را خیلی جدی می‌گرفتند. و شما فقط می خواستید کمی سرگرم شوید و در اطراف شوخی کنید،

but they're too serious. So you  might say lighten up, lighten up.  

اما آنها خیلی جدی هستند. بنابراین ممکن است بگویید سبک شوید، سبک شوید.

Laugh a little, smile a little. You're  too serious. So someone who's always  

کمی بخند، کمی لبخند بزن. شما خیلی جدی هستید بنابراین، کسی که همیشه

like this, you know they're not smiling,  they're not laughing. They're just always very  

اینگونه است، می دانید که نه می خندد، نه می خندد. آنها همیشه بسیار

serious, you might want to tell that person to  lighten up smile, relax. Wow. But just remember,  

جدی هستند، ممکن است بخواهید به آن شخص بگویید که لبخند را سبک کند، استراحت کند. وای. اما فقط به یاد داشته باشید،

it isn't the same as cool down because cool  down you're angry and annoyed. Lighten up,  

این با خونسردی یکسان نیست، زیرا خشمگین و آزرده خاطر هستید. سبک شو،

you're too serious. That's the difference between  the two. Our next phrasal verb to pay off.  

خیلی جدی می گویی. این تفاوت بین این دو است. فعل عبارت بعدی ما به پرداخت.

Now, when something pays off. It means that  you see the benefit of the something, it's  

حالا وقتی چیزی نتیجه می دهد. به این معنی است که فایده چیزی را می‌بینی،   آن

the one thing you spent the last month, at home,  studying for a big exam, and you took the exam,  

چیزی است که ماه گذشته را در خانه گذراندی، برای یک امتحان بزرگ درس خواندی، و در امتحان شرکت کردی،

and you pass, you got a really high mark, you  can say, all my studying paid off. So remembers  

و قبول شدی، نمره واقعاً بالایی گرفتی، می‌توان گفت  ، تمام درس خواندن من نتیجه داد. بنابراین به یاد می‌آورد

something pays off all my studying paid off.  I now see the benefit of all this studying,  

چیزی نتیجه داد که تمام مطالعه‌ام نتیجه داد. من اکنون فایده این همه مطالعه را می بینم،

I did. So we use this a lot for any kind of work  or effort that you put in. Now it can be mental  

متوجه شدم. بنابراین، ما از این برای هر نوع کار یا تلاشی که انجام می‌دهید بسیار استفاده می‌کنیم. اکنون این می‌تواند

work for studying for your job, but it can also be  physical work as well so all your dieting you're  

کار ذهنی برای مطالعه برای شغل شما باشد، اما همچنین می‌تواند کار فیزیکی باشد، بنابراین تمام رژیم‌هایی که

exercising paid off, because now you lost weight  you're stronger you see the benefit of all your  

انجام می‌دهید جواب داده است. چون اکنون وزن کم کرده‌اید، قوی‌تر شده‌اید، فواید همه کارهایتان را می‌بینید،

work so we can use this with both mental work, and  physical work. Our next phrasal verb to rule out,  

بنابراین ما می‌توانیم از این کار هم برای کار ذهنی و هم برای کار فیزیکی استفاده کنیم. فعل عبارت بعدی ما برای رد کردن،

we use this when something prevents something else  from happening. So a classic example we have COVID  

زمانی از این استفاده می‌کنیم که چیزی مانع از وقوع چیز دیگری شود. بنابراین یک مثال کلاسیک ما کووید   داریم

and we have traveling. Now COVID is preventing  traveling from happening. Right, so we can  

و سفر داریم. اکنون کووید از وقوع سفر جلوگیری می‌کند. درست است، بنابراین می‌توانیم

say the COVID ruled out traveling, right COVID  prevented traveling COVID ruled out traveling.  

بگوییم کووید سفر را رد کرد، درست است که کووید از سفر جلوگیری کرد COVID سفر را رد کرد.

Our next phrasal verb to chew someone out, to  chew someone out. This is when you tell someone  

فعل عبارت بعدی ما to chew someone out, to chew someone out. این زمانی است که به کسی می گویید

that they've done something wrong, but you tell  them angrily. So you don't tell them calmly,  

کار اشتباهی انجام داده است، اما با عصبانیت به او می گویید. بنابراین با آرامش به آنها نمی گویید،   می

you know you made a mistake, you shouldn't have  done that. No, you're angry. So you might yell  

دانید که اشتباه کرده اید، نباید این کار را می کردید. نه تو عصبانی هستی بنابراین ممکن است کمی فریاد بزنید

a little, you might use language that you  normally wouldn't. You're angry. Somebody  

، ممکن است از زبانی استفاده کنید که معمولاً این کار را نمی‌کردید. تو عصبانی هستی. شخصی

did something wrong, and you tell them. So maybe  your boss chewed you out because you were late  

اشتباهی انجام داد و شما به آنها بگویید. بنابراین، شاید رئیستان شما را به خاطر دیر آمدن

for an important meeting. So your boss was not  calm, your boss was angry. Why were you late,  

به جلسه مهمی نجویده باشد. بنابراین رئیس شما آرام نبود، رئیس شما عصبانی بود. چرا دیر کردی،

you shouldn't have been late. Why haven't  I fired you yet. He chews you out. Or maybe  

نباید دیر میکردی. چرا هنوز اخراجت نکردم او شما را می جود. یا شاید

you're on a sports team and your coach chewed you  out because you missed an important practice. Now  

در یک تیم ورزشی هستید و مربی‌تان شما را به دلیل از دست دادن یک تمرین مهم از دست داده است. حالا

if somebody chews you out and they're really  angry...what phrasal verb goes with that?  

اگر کسی شما را بجود و واقعاً عصبانی شود... چه فعل عبارتی با آن همراه است؟

Phrasal verb that we've already learned? Cool  down, right. Because if somebody's angry. Why  

فعل عبارتی که قبلاً یاد گرفته ایم؟ خنک کن، درست. چون اگر کسی عصبانی باشد چرا

were you late! You can say cool down. Cool down,  relax. And then you can explain why you were late.  

دیر کردی! می توان گفت آرام باش خنک شوید، استراحت کنید. و سپس می توانید توضیح دهید که چرا دیر آمدید.

Our final phrasal verb to settle in. When you  settle in, it means you get comfortable in a new  

آخرین فعل عبارتی ما to settle in. وقتی ساکن می‌شوید، به این معنی است که در یک محیط جدید راحت می‌شوید

environment, and that new environment is generally  a new house, a new school, a new workplace. And of  

، و آن محیط جدید عموماً یک خانه جدید، یک مدرسه جدید، یک محل کار جدید است. و

course at the beginning you're not comfortable  just because everything is new, right. But then  

البته در ابتدا شما راحت نیستید، فقط به این دلیل که همه چیز جدید است، درست است. اما پس از آن،

you need some time to settle in. So settle in just  means to get comfortable in a new environment.  

به مدتی برای استقرار نیاز دارید. پس استقرار فقط به معنای راحت شدن در یک محیط جدید است.

So let's say you move to a new city, and a few  weeks later, a friend could ask you oh have you  

بنابراین فرض کنید به یک شهر جدید نقل مکان می‌کنید، و چند هفته بعد، یکی از دوستان می‌تواند از شما بپرسد که آیا

settled in? Have you settled in? So they're just  asking you, Do you feel comfortable in your new  

در آن ساکن شده‌اید؟ مستقر شده اید؟ بنابراین آنها فقط از شما می پرسند، آیا در شهر جدید خود احساس راحتی می کنید؟

city. And then you might reply back and say yeah,  I've settled in, or No, I haven't settled in yet.  

و سپس شما ممکن است پاسخ دهید و بگویید بله، من ساکن شده‌ام، یا نه، هنوز ساکن نشده‌ام.

So now you have the top 10 phrasal verbs added to  your vocabulary. So it's your turn to practice.  

بنابراین اکنون 10 فعل عبارتی برتر را به واژگان خود اضافه کرده‌اید. پس نوبت شماست که تمرین کنید. از

I want you to let me know which one your favorite  from the list is. So put your favorite in the  

شما می‌خواهم به من بگویید که کدام مورد مورد علاقه شما از لیست است. بنابراین مورد علاقه خود را در

comments below and then leave an example sentence  practicing your new favorite phrasal verb. And  

نظرات زیر قرار دهید و سپس یک جمله مثال را برای تمرین فعل عبارتی جدید مورد علاقه خود بگذارید. و

of course if you have two or three favorites  from this lesson, you can share all of those  

البته اگر دو یا سه مورد دلخواه از این درس دارید، می‌توانید همه آن‌ها را

in the comments below. And if you found this video  helpful please hit the like button, share it with  

در نظرات زیر به اشتراک بگذارید. و اگر این ویدیو را مفید دیدید، لطفاً دکمه لایک را بزنید، آن را با

your friends and of course subscribe, and before  you go, make sure you head on over to my website,  

دوستان خود به اشتراک بگذارید و البته مشترک شوید، و قبل از رفتن، مطمئن شوید که به وب‌سایت من، JForrestEnglish.com سر بزنید

JForrestEnglish.com and download your free  speaking Guide. In this guide I share six  

و راهنمای سخنرانی رایگان خود را دانلود کنید . در این راهنما، من شش

tips on how to speak English fluently and  confidently. And until next time, Happy Studying.

نکته را در مورد نحوه صحبت کردن به انگلیسی روان و با اطمینان به اشتراک می‌گذارم. و تا دفعه بعد، مطالعه مبارک.