2 HOUR English Vocabulary Lesson: Political Vocabulary MASTERCLASS

Welcome to this two hour  English vocabulary master class.

به این کلاس دو ساعته واژگان انگلیسی خوش آمدید.

In this master class, we are going  to use the topic of politics.

در این استاد کلاس، از مبحث سیاست استفاده می کنیم.

You are going to learn important  political vocabulary and you're  

شما قرار است واژگان مهم سیاسی را یاد بگیرید و واژگان

going to learn important everyday  vocabulary using political news.

مهم روزمره را با استفاده از اخبار سیاسی یاد خواهید گرفت.

Welcome back to JForrest English.

به JForrest English خوش آمدید.

Of course, I'm Jennifer.

البته من جنیفر هستم.

Now let's get started.

حالا بیایید شروع کنیم.

First, in this master class, let's  focus on important political vocabulary.

ابتدا، در این کلاس کارشناسی ارشد، روی واژگان مهم سیاسی تمرکز کنیم.

Nonpartisan is an adjective that means not a  

غیر حزبی صفتی است که به معنای عدم

member or connected within  a group or political party.

عضویت در یک گروه یا حزب سیاسی است.

The Community Center is hosting a  nonpartisan forum to discuss local issues.

مرکز انجمن میزبان یک انجمن غیرحزبی برای بحث در مورد مسائل محلی است.

So this forum is not related  to a specific political party.

بنابراین این انجمن مربوط به یک حزب سیاسی خاص نیست.

The opposite of that is partisan.

نقطه مقابل آن حزبی است.

This is also an adjective and it's strongly  supporting a person, principal or political party.

این نیز یک صفت است و به شدت از یک شخص، مدیر یا حزب سیاسی حمایت می کند.

The audience was very partisan and  refused to listen to her speech.

حضار بسیار جانبدار بودند و از گوش دادن به سخنرانی او خودداری کردند.

And that's why I said this  lesson is nonpartisan because  

و به همین دلیل است که گفتم این درس غیر حزبی است زیرا

it's for everyone regardless of political beliefs.

برای همه صرف نظر از عقاید سیاسی است.

So if you're excited to learn  this vocabulary, put let's go.

بنابراین اگر برای یادگیری این واژگان هیجان‌زده هستید، بگذارید برویم.

Put let's go in the comments.

بذارید بریم تو نظرات

And don't worry about taking notes because  I summarize everything in a free lesson PDF.

و نگران یادداشت برداری نباشید زیرا من همه چیز را در یک PDF درس رایگان خلاصه می کنم.

You can find the link in the description.

می توانید لینک را در توضیحات پیدا کنید.

So we have nonpartisan, partisan,  and there's also bipartisan.

بنابراین ما غیر حزبی، حزبی، و دو حزبی نیز وجود دارد.

Have you heard this before?

آیا قبلاً این را شنیده اید؟

This is an adjective, and it's supporting  by or connected to two political parties.

این یک صفت است و توسط دو حزب سیاسی یا مرتبط با آن حمایت می‌شود.

And that's the word by which represents 2.

و این همان کلمه ای است که 2 را نشان می دهد.

The government released a  bipartisan public health campaign,  

دولت یک کمپین سلامت عمومی دو حزبی منتشر کرد،

so this campaign was supported by or  connected to two political parties.

بنابراین این کمپین توسط دو حزب سیاسی حمایت شد یا به آنها مرتبط شد.

Now.

در حال حاضر.

Technically, try partisan,  

از نظر فنی، پارتیزان را امتحان کنید،

which means three, or quadri partisan,  which means 4, and you can keep going.

که به معنی سه است، یا کوادری پارتیزان، که به معنای 4 است، و می‌توانید ادامه دهید.

Technically, those terms exist, but they're  not widely used, at least in North America.

از نظر فنی، این اصطلاحات وجود دارند، اما حداقل در آمریکای شمالی به طور گسترده استفاده نمی‌شوند.

Our long standing nonpartisan tradition  is to make decisions objectively,  

سنت دیرینه غیرحزبی ما تصمیم گیری عینی،

based only on the best available evidence.

فقط بر اساس بهترین شواهد موجود است.

There are concerns that highly partisan volunteers  could try to intimidate voters this year, but.

نگرانی‌هایی وجود دارد که داوطلبان بسیار حزبی می‌توانند امسال رای دهندگان را بترسانند، اما.

This is a bipartisan bill that  authorizes more than $7 billion  

این یک لایحه دو حزبی است که به بیش از ۷ میلیارد دلار اجازه می‌دهد

so that initiatives like Feed the  Future endure well into the future.

تا ابتکاراتی مانند Feed the Future در آینده به خوبی دوام بیاورد.

Now let's quickly review the  politics because I hear students  

اکنون بیایید به سرعت سیاست را مرور کنیم زیرا می‌شنوم که دانش‌آموزان

using this word incorrectly because of  the grammar of the sentence structure.

به دلیل گرامر ساختار جمله، از این کلمه اشتباه استفاده می‌کنند .

Politics is a noun.

سیاست یک اسم است.

This means the activities of government,  but it also means an area of study.

این به معنای فعالیت‌های دولت است، اما به معنای حوزه مطالعه نیز است.

For example, Maria is studying politics.

به عنوان مثال، ماریا در حال تحصیل در سیاست است.

The area of study.

حوزه مورد مطالعه.

She's studying politics at university.

او در دانشگاه سیاست می خواند.

Or perhaps you're at the dinner table  

یا شاید سر میز شام هستید

and someone could say let's not discuss  politics, the activities of government.

و یکی می‌تواند بگوید بیایید درباره سیاست، فعالیت‌های دولت بحث نکنیم.

Let's not discuss politics at dinner.

سر شام درباره سیاست بحث نکنیم.

Now, don't confuse this with the word  political, which is an adjective.

حالا، این را با کلمه سیاسی که یک صفت است، اشتباه نگیرید.

This means relating to politics, but  it also means interested in politics.

این به معنای ارتباط با سیاست است، اما به معنای علاقه به سیاست نیز است.

And did you notice that the noun has?

و آیا متوجه شدید که اسم دارد؟

That's on it.

این روی آن است.

If you follow my channel and if you're  new here, make sure you subscribe.

اگر کانال من را دنبال می‌کنید و اگر در اینجا جدید هستید، حتماً مشترک شوید.

If you follow my channel, you'll  know that I use political articles,  

اگر کانال من را دنبال کنید، می‌دانید که از مقالات سیاسی،

news articles related to the study of  politics to teach you my students English.

مقاله‌های خبری مرتبط با مطالعه سیاست برای آموزش زبان انگلیسی به دانش‌آموزانم استفاده می‌کنم.

But the lessons are non partisan.

اما درس ها غیر حزبی است.

The focus of the lesson is teaching  you vocabulary, grammar, pronunciation.

تمرکز درس بر آموزش واژگان، گرامر، تلفظ به شما است.

It's not to support or comment on a political.

این برای حمایت یا اظهار نظر در مورد یک موضوع سیاسی نیست.

Party.

مهمانی

Or interest.

یا علاقه.

So remember, you can say Jasper's  very political as the adjective or  

بنابراین به یاد داشته باشید، می‌توانید به عنوان صفت Jasper's  very policy یا

you can say Jasper's interested  in politics, the study the noun.

می‌توانید بگویید Jasper's علاقه‌مند به سیاست، اسم را مطالعه کنید، بگویید.

And of course you already know politician.

و البته شما از قبل سیاستمدار را می شناسید.

This is a noun and this is a member of  a government or lawmaking organization.

این یک اسم است و عضو یک سازمان دولتی یا قانونگذار است.

Ahmed is a politician.

احمد یک سیاستمدار است.

Don't forget that article because this is a  job title and we use articles with job titles.

آن مقاله را فراموش نکنید زیرا این یک عنوان شغلی است و ما از مقالاتی با عنوان شغلی استفاده می کنیم.

Ahmed is a politician, but most of  his life he wasn't very political.

احمد یک سیاستمدار است، اما بیشتر عمرش خیلی سیاسی نبود.

I wrote about politics, economics,  and corporate affairs, and I could  

من درباره سیاست، اقتصاد، و امور شرکت‌ها نوشتم و می‌توانستم

have chosen to specialize in any of those fields.

در هر یک از آن زمینه‌ها تخصص داشته باشم.

I wasn't really political, I  was just a French horn player.

من واقعاً سیاسی نبودم، فقط یک نوازنده شاخ فرانسوی بودم.

One newspaper from the early  1900s quoted a politician who  

یکی از روزنامه‌های اوایل دهه 1900 از سیاستمداری نقل قول کرد که می‌گفت

said the Modi's had always been  loyal to the British Empire.

مودی‌ها همیشه به امپراتوری بریتانیا وفادار بوده‌اند.

Now let's talk about a constituency.

حالا بیایید در مورد یک حوزه انتخابیه صحبت کنیم.

This is a noun, and it's a body  of voters in a specific area.

این یک اسم است و مجموعه ای از رأی دهندگان در یک منطقه خاص است.

And these voters, they elect a representative.

و این رای دهندگان، نماینده ای را انتخاب می کنند.

But remember this word constituency.

اما این کلمه حوزه را به خاطر بسپارید.

It refers to the whole body as one unit.

به کل بدن به عنوان یک واحد اشاره می کند.

The politician worked hard to address  the concerns of his constituency.

این سیاستمدار سخت تلاش کرد تا به نگرانی های حوزه انتخابیه خود رسیدگی کند.

You could also say his constituents.

شما همچنین می توانید ترکیبات او را بگویید.

So notice we have constituents  or the plural form constituents.

بنابراین توجه داشته باشید که اجزای تشکیل دهنده یا اجزای شکل جمع داریم.

This is a noun.

این یک اسم است.

And it is simply.

و به سادگی است.

Referring to all voter or voters  in the plural in a specific area.

اشاره به همه رأی دهندگان یا رأی دهندگان به صورت جمع در یک منطقه خاص.

So I could say I'm one of your constituents.

بنابراین می توانم بگویم من یکی از انتخاب کنندگان شما هستم.

I one of the people who can.

من یکی از افرادی هستم که میتونم

Vote for you if I choose.

اگر انتخاب کردم به شما رای بدهم

Because I'm in this specific geographical area  

چون من در این منطقه جغرافیایی خاص هستم

or a politician could say my constituents  will be pleased with this new initiative.

یا یک سیاستمدار می‌تواند بگوید که رای دهندگان من از این ابتکار جدید خشنود خواهند شد.

The constituency that he or she was  running for an office to represent.

حوزه انتخابیه‌ای که او برای نمایندگی آن کاندید شد.

Now, in states where judges are popularly  elected, they have constituents.

اکنون، در ایالت‌هایی که قضات به صورت عمومی انتخاب می‌شوند، دارای نمایندگانی هستند.

Now let's review some comments vocabulary,  

اکنون اجازه دهید برخی از واژگان نظرات را مرور کنیم،

and I want you to pay attention  to the sentence structure.

و از شما می‌خواهم به ساختار جمله توجه کنید.

She voted in an election.

او در یک انتخابات رای داد.

So notice you vote in and  then an election, an election.

بنابراین توجه کنید که به آن رأی می دهید و سپس یک انتخابات، یک انتخابات.

That's the noun form she voted for.

این همان شکل اسمی است که او به آن رای داده است.

Amen.

آمین

So you vote for a person, you vote in an election.

پس شما به یک نفر رای می دهید، در انتخابات رای می دهید.

And of course the verb is vote.

و البته فعل رای است.

So you conjugate that based on your  subject, Comet is running for mayor.

بنابراین، بر اساس موضوع شما، Comet برای شهرداری نامزد می شود.

Notice you can run for a political  position, in this case mayor.

توجه داشته باشید که می‌توانید برای یک پست سیاسی، در این مورد شهردار، نامزد شوید.

You don't need an article here in front of  mayor because mayor is considered a proper noun.

شما نیازی به مقاله ای در اینجا در مقابل شهردار ندارید زیرا شهردار یک اسم خاص در نظر گرفته می شود.

You could also say Ahmed is a candidate for mayor  or Ahmed is campaigning for the position of mayor.

همچنین می‌توانید بگویید احمد نامزد شهرداری است یا احمد برای پست شهردار مبارزات انتخاباتی می‌کند.

You could add the position  of but you don't need to.

می‌توانید موقعیت  را اضافه کنید، اما نیازی به آن ندارید.

So you could just say Ahmed  is campaigning for mayor.

بنابراین می‌توانید بگویید که احمد برای شهرداری کمپین می‌کند.

So nearly a third of these  students voted in an election.

بنابراین نزدیک به یک سوم این دانش‌آموزان در یک انتخابات رای دادند.

But they all, just for some reason,  voted for the war and he starts running  

اما همه آنها، فقط به دلایلی، به جنگ رای دادند و او شروع به نامزدی

for mayor and getting and doing  really, really well in the polls.

برای شهرداری کرد و در رای گیری ها واقعاً خیلی خوب عمل کرد.

It is just as illegal to make a  foreign donation to a candidate  

کمک مالی خارجی به نامزد

for mayor as it or a sheriff  as it is for the presidency.

شهرداری یا کلانتری به همان اندازه که برای ریاست جمهوری غیرقانونی است.

So let's say it's election night  and all of the constituents voted  

بنابراین بیایید بگوییم که شب انتخابات است و همه رای دهندگان

for their party of choice, their  person of choice, and guess what?

به حزب منتخب خود، شخص مورد نظر خود رای دادند و حدس بزنید چیست؟

Ahmed won the election and  it was a landslide victory.

احمد در انتخابات پیروز شد و این یک پیروزی قاطع بود.

This means that Omet won by a large margin.

این بدان معناست که اومت با اختلاف زیادی برنده شد.

So the margin means the number  of votes for or against.

بنابراین حاشیه به معنای تعداد آرای موافق یا مخالف است.

In this case, a large margin  could be 70% of the votes were 4.

در این مورد، یک حاشیه زیاد می تواند 70 درصد آرا 4 باشد.

Omet and 30% were against him.

اومت و 30 درصد مخالف او بودند.

You could also say a clear  margin using that word clear.

همچنین می‌توانید با استفاده از این کلمه یک حاشیه واضح بگویید.

You could say it was a.

می توان گفت یک بود.

Clear cut victory.

پیروزی واضح

Nobody can say that the results aren't conclusive.

هیچ کس نمی تواند بگوید که نتایج قطعی نیست.

7030 that's conclusive.

7030 که قطعی است.

Ahmed won.

احمد پیروز شد.

You could say it was an underdog victory.

می توان گفت این یک پیروزی ضعیف بود.

This means that nobody expected Ahmed to win.

این بدان معناست که هیچ کس انتظار نداشت احمد برنده شود. او

He was the underdog.

ضعیف بود.

You could.

Also say it was an upset.

شما می توانید.

همچنین بگویید ناراحت کننده بود.

An upset.

یک ناراحتی

This means that everyone  expected someone else to win.

این بدان معناست که همه انتظار داشتند شخص دیگری برنده شود.

It was an upset.

ناراحت کننده بود

But now let's say that Ahmed lost the election.

اما حالا فرض کنیم که احمد در انتخابات شکست خورد.

We could also say it was an upset,  

همچنین می‌توانیم بگوییم ناراحت‌کننده بود،

but in this case everyone expected  Ahmed to win, but he didn't.

اما در این مورد همه انتظار داشتند که احمد برنده شود، اما او این کار را نکرد.

We could say it was a narrow defeat,  or you could say it was a close call.

می‌توانیم بگوییم که این یک شکست سخت بود، یا می‌توان گفت که یک تماس نزدیک بود.

This means that Ahmed lost, but by a small margin.

یعنی احمد باخت ولی با اختلاف کم.

So maybe it was 51 to 49.

بنابراین شاید 51 به 49 بود.

That would be the smallest margin possible.

این کمترین حاشیه ممکن خواهد بود.

You could say it was a crushing defeat.

می توان گفت این یک شکست کوبنده بود.

This means Ahmed lost by a large margin.

این یعنی احمد با اختلاف زیادی شکست خورد.

So 70% of people didn't vote  for Ahmed, only 30% did.

بنابراین 70 درصد مردم به احمد رأی ندادند، فقط 30 درصد به احمد رأی دادند.

It was a crushing defeat, keep in mind.

این یک شکست کوبنده بود، به خاطر داشته باشید.

That you can use this vocabulary about.

که بتوانید از این واژگان در مورد آن استفاده کنید.

Winning and losing for sports  recruitment or any competition.

برد و باخت برای استخدام ورزشی یا هر رقابتی.

Germany's leading far right party  suffered a narrow defeat in regional  

حزب راست افراطی پیشرو آلمان

elections in one of its strongholds.

در یکی از سنگرهای خود در انتخابات منطقه‌ای شکستی متحمل شد.

It was a close call.

تماس نزدیک بود.

I mean, things almost didn't workout.

منظورم این است که همه چیز تقریباً درست نشد.

King Ben Haddad the first attacks from around  Damascus, what today would be known as Syria,  

پادشاه بن حداد اولین حملات را از اطراف دمشق انجام داد، چیزی که امروز به عنوان سوریه شناخته می شود،

forcing the north to retreat in crushing defeat.

شمال را مجبور به عقب نشینی در شکستی کوبنده کرد.

Now let's talk about to impeach  a politician's nightmare.

حالا بیایید درباره استیضاح کابوس یک سیاستمدار صحبت کنیم.

This is a verb, and it means to  formally accuse a public official  

این یک فعل است و به معنای متهم کردن رسمی یک مقام دولتی

of a serious crime in connection with their job.

به یک جرم جدی در رابطه با شغلش است.

Did you know that in history, three  US presidents have been impeached?

آیا می دانستید که در تاریخ، سه رئیس جمهور آمریکا استیضاح شده اند؟

This means three US presidents have been accused  of a serious crime related to their position.

این بدان معناست که سه رئیس جمهور ایالات متحده به جرمی جدی مرتبط با موقعیت خود متهم شده اند.

Can you name one out of the three?

میشه یکی از این سه مورد رو نام ببرید؟

Well if you follow my learn English  with the news lessons, I'm sure you can.

خوب، اگر یادگیری زبان انگلیسی من را با دروس اخبار دنبال کنید، مطمئن هستم که می توانید.

So put one of those names in the comments.

پس یکی از آن نام ها را در نظرات قرار دهید.

So three have been impeached accused, but 0  presidents have been forced to leave office.

بنابراین سه نفر مورد استیضاح قرار گرفتند، اما 0 رئیس جمهور مجبور به ترک سمت خود شدند.

You could also say that 0 presidents have  

همچنین می توان گفت که 0 رئیس جمهور در نتیجه استیضاح

been removed from their position  as a result of the impeachment.

از سمت خود برکنار شده اند .

Now notice here impeachment is the noun form.

اکنون توجه کنید که استیضاح به شکل اسمی است.

It's talking about the accusation as a noun.

در مورد اتهام به عنوان اسم صحبت می کند.

If a politician is forced to leave office or  removed from their position, this means fired.

اگر یک سیاستمدار مجبور به ترک سمت خود شود یا از سمت خود برکنار شود، این به معنای اخراج است.

But we only use that term  in non political positions.

اما ما فقط در مواضع غیرسیاسی از این اصطلاح استفاده می‌کنیم.

So in a non political position  you would say Yevgenya was fired.

بنابراین در یک موقعیت غیرسیاسی می‌گویید یوگنیا اخراج شد.

She's an employee and the company or the boss.

او یک کارمند و شرکت یا رئیس است.

Fired her.

اخراجش کرد

But for political positions, you can say removed  from office or forced to leave their position.

اما برای سمت‌های سیاسی، می‌توان گفت که از سمت خود برکنار شده یا مجبور به ترک سمت خود شده‌اند.

So three US presidents have been impeached,  0 have been forced to leave office.

بنابراین سه رئیس جمهور آمریکا استیضاح شده اند، 0 نفر مجبور به ترک سمت خود شده اند.

But did you know that former President  Richard Nixon, he stepped down,  

اما آیا می‌دانستید که ریچارد نیکسون، رئیس‌جمهور سابق، از سمت خود کناره‌گیری کرد،

he resigned before he was officially  impeached For a non political position.

او قبل از استیضاح رسمی به دلیل یک موقعیت غیرسیاسی استعفا داد.

You would use the word quit or you can  use resigned, but quit is more common.

می‌توانید از کلمه ترک استفاده کنید یا می‌توانید از استعفا استفاده کنید، اما ترک رایج‌تر است.

Yevgenya quit 3 presidents have been impeached,  Andrew Johnson, Bill Clinton and Donald Trump.

استعفای یوگنیا 3 رئیس جمهور، اندرو جانسون، بیل کلینتون و دونالد ترامپ استیضاح شدند.

Trump is likely to be the  first to be impeached twice.

ترامپ احتمالاً اولین کسی است که دو بار استیضاح می شود.

Whether they're removed from their position  or if they're otherwise discipline due  

خواه از موقعیت خود برکنار شوند یا به

to concerns about harassment, bullying,  retaliation, or hostile working conditions.

دلیل نگرانی در مورد آزار و اذیت، قلدری، انتقام‌جویی یا شرایط کاری خصمانه، تنبیه شوند.

Well anyway, it got a lot better  and by the time I stepped down.

خوب به هر حال، خیلی بهتر شد و زمانی که من کنار رفتم.

We had the Internet, but while running,  you know, at high speed, it was marvelous.

ما اینترنت داشتیم، اما در حین کار کردن ، با سرعت بالا، شگفت‌انگیز بود.

I mean, we were awash in cash.

منظورم این است که ما غرق در پول نقد بودیم.

I just mentioned former President Richard Nixon.

من فقط به ریچارد نیکسون رئیس جمهور سابق اشاره کردم.

Let's review the word incumbent.

بیایید کلمه متصدی را مرور کنیم.

This is a noun and it's the current  holder of a political office or position.

این یک اسم است و دارنده فعلی یک منصب سیاسی یا پست است.

The incumbent president.

رئیس جمهور فعلی.

The current president isn't  running for re election.

رئیس جمهور فعلی برای انتخاب مجدد نامزد نمی شود.

That's a story I did a learn English with  the news on, so make sure you watch it.

این داستانی است که من انگلیسی را با اخبار آن یاد گرفتم، پس حتماً آن را تماشا کنید.

So subscribe if you haven't already.

بنابراین اگر قبلاً مشترک نشده اید، مشترک شوید.

Now let's review to lobby.

حالا بیایید بررسی کنیم تا لابی کنیم.

This is a verb and is to try to influence  a politician or public official.

این یک فعل است و تلاش برای تأثیرگذاری بر یک سیاستمدار یا مقام دولتی است.

The company spent millions on lobbying efforts,  so in this case it's being used as an adjective.

این شرکت میلیون‌ها دلار را صرف تلاش‌های لابی کرد، بنابراین در این مورد از آن به عنوان یک صفت استفاده می‌شود.

It describes the efforts the incumbent  president, the current president,  

این تلاش‌هایی را توصیف می‌کند که رئیس جمهور فعلی، رئیس‌جمهور فعلی،   با

faced impeachment accusations of a serious crime.

اتهامات استیضاح به جرمی جدی مواجه شد.

Here it's the noun form for  secretly meeting with lobbyists.

در اینجا شکل اسمی برای ملاقات مخفیانه با لابی‌گران است.

So right here, the word is a noun.

بنابراین در اینجا، کلمه یک اسم است.

A lobbyist is someone who lobbies.

لابی گر کسی است که لابی می کند.

How about this word?

این کلمه چطور؟

Filibuster.

فیلی باستر.

Filibuster.

فیلی باستر.

Isn't that fun to say?

گفتنش جالب نیست؟

Filibuster.

فیلی باستر. با

Say it out loud.

صدای بلند بگو

Filibuster.

فیلی باستر.

Do you know what this is?

میدونی این چیه؟

Well, it's both a verb and a noun,  

خوب، هم فعل است و هم اسم،

and it's a long speech that someone makes to  delay or prevent a new law from being made.

و یک سخنرانی طولانی است که کسی برای به تأخیر انداختن یا جلوگیری از وضع یک قانون جدید می کند.

She filibustered the bill.

او این لایحه را رد کرد.

So here it's a verb, and it's in the  past simple form, the filibuster.

بنابراین در اینجا یک فعل است، و به شکل ساده گذشته، فیلی‌باستر است.

So here it's a noun.

بنابراین اینجا یک اسم است.

The filibuster lasted for over 10 hours.

فیلی باستر بیش از 10 ساعت دوام آورد.

Remember a long speech?

سخنرانی طولانی را به خاطر دارید؟

Filibuster.

فیلی باستر.

And yes, it's a filibuster.

و بله، این یک فیلیباستر است.

The filibuster is on.

فیلی باستر روشن است.

Now let's focus on everyday  vocabulary using political news.

اکنون بیایید با استفاده از اخبار سیاسی روی واژگان روزمره تمرکز کنیم.

Of course, Joe Biden is the president,  

البته، جو بایدن رئیس‌جمهور است،

but did you know that he quit the presidential  race and he will end his term in January 2025?

اما آیا می‌دانستید که او از رقابت‌های ریاست‌جمهوری کناره‌گیری کرده و در ژانویه 2025 دوره خود را به پایان می‌رساند؟

Now let's review the news article  that discusses his decision to.

اکنون بیایید مقاله خبری  را مرور کنیم که در مورد تصمیم او بحث می‌کند.

Quit first.

اول ترک کن

I'll read the headline inside Biden's historic  decision to drop out of the 2024 race.

من تیتر تصمیم تاریخی بایدن برای کناره گیری از رقابت 2024 را بخوانم.

So first, let's take a look at this phrasal verb,  

بنابراین ابتدا، بیایید نگاهی به این فعل عبارتی بیندازیم،

because it's very important  to understand the story now.

زیرا اکنون درک داستان بسیار مهم است.

You drop out of something.

شما از چیزی رها می شوید.

This means that you withdraw from, you leave.

این به این معنی است که شما از آن خارج می شوید، می روید.

You officially and formally withdraw or leave.

شما رسماً و رسماً انصراف می دهید یا می روید.

You drop out.

شما ترک تحصیل می کنید.

So Biden is no longer running for presidency.

بنابراین بایدن دیگر نامزد ریاست جمهوری نیست.

He dropped out.

او انصراف داد.

We commonly use this with education as well.

ما معمولاً از این با آموزش نیز استفاده می کنیم.

For example, Mark Zuckerberg dropped out of.

به عنوان مثال، مارک زاکربرگ ترک تحصیل کرد.

So notice you need this additional  preposition of when you identify the  

بنابراین توجه داشته باشید که وقتی

location of university of College of his program.

مکان دانشگاه کالج برنامه وی را شناسایی می کنید به این اضافه اضافه نیاز دارید.

Or you can also use it in a race or competition.

یا می توانید از آن در یک مسابقه یا مسابقه نیز استفاده کنید.

Now, if you don't specify the location,  

حالا، اگر مکان را مشخص نکرده‌اید،

you don't need to use the preposition of Mark  Zuckerberg went to Harvard, but he dropped out.

نیازی به استفاده از حرف اضافه نیست که مارک زاکربرگ به هاروارد رفت، اما از ادامه تحصیل انصراف داد.

I don't need to say of Harvard of University,  

نیازی نیست در مورد دانشگاه هاروارد بگویم،

because I already set the  context, so it's obvious.

زیرا من قبلاً زمینه را تنظیم کرده ام ، بنابراین واضح است.

So you only include of if you use the  race competition or school program.

بنابراین، فقط در صورت استفاده از مسابقه مسابقه یا برنامه مدرسه، از آن استفاده می‌کنید.

The meaning is the same to withdraw or leave.

منظور همان کناره گیری یا ترک است.

Just important.

فقط مهمه

We don't use this for the workplace.

ما از این برای محل کار استفاده نمی کنیم.

If you leave your position permanently, you quit.

اگر موقعیت خود را برای همیشه ترک کنید، استعفا می دهید.

You don't drop out.

شما ترک تحصیل نمی کنید.

For example, I quit my job at Facebook  because we're talking about Mark Zuckerberg.

به عنوان مثال، من شغلم را در فیس بوک رها کردم زیرا در مورد مارک زاکربرگ صحبت می کنیم.

So I permanently left my  job and I voluntarily left.

بنابراین برای همیشه کارم را ترک کردم و داوطلبانه آن را ترک کردم.

It was my decision to leave.

تصمیم من برای رفتن بود.

Now the past simple of the verb to quit is quit.

حال ماضی ساده فعل to quit quit است.

Last week I quit my job at Facebook.

هفته گذشته کارم را در فیسبوک ترک کردم.

So you can use drop out for school programs,  education programs, a race or competition,  

بنابراین می‌توانید از ترک تحصیل برای برنامه‌های مدرسه، برنامه‌های آموزشی، مسابقه یا مسابقه استفاده کنید،

but you use the verb to quit  when it comes to employment.

اما در مورد شغل از فعل ترک تحصیل استفاده کنید .

Don't worry about taking these notes because  I summarize everything in a free lesson PDF.

نگران یادداشت برداری نباشید زیرا همه چیز را در یک درس رایگان PDF خلاصه می‌کنم.

You can find the link in the description.

می توانید لینک را در توضیحات پیدا کنید.

Now let's continue with our lesson.

حالا بیایید به درس خود ادامه دهیم.

U.S.

President Joe Biden has ended  his re election campaign.

جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا به کارزار انتخاباتی مجدد خود پایان داد.

So notice how they add re election campaign  because he had already been elected.

بنابراین توجه کنید که چگونه آنها کمپین انتخاباتی مجدد را اضافه می کنند زیرا او قبلاً انتخاب شده بود.

He's currently president.

او در حال حاضر رئیس جمهور است.

So we add re in front of a  verb when the action is again.

بنابراین وقتی عمل دوباره انجام شد، re را در مقابل یک فعل اضافه می کنیم .

So he's campaigning again.

بنابراین او دوباره به مبارزات انتخاباتی می پردازد.

And notice that pronunciation.

و به آن تلفظ توجه کنید.

We have a strong E sound, a long E re re election,  re election, repeat after me re election.

ما یک صدای قوی E داریم، یک انتخابات طولانی E دوباره، انتخاب مجدد، تکرار بعد از من دوباره انتخابات.

You might be thinking right now,  I'll need to re watch this lesson.

ممکن است در حال حاضر فکر کنید، باید دوباره این درس را تماشا کنم.

I'll need to watch this lesson again  because you're learning so much.

من باید دوباره این درس را تماشا کنم زیرا شما خیلی چیزها را یاد می‌گیرید.

You need to re watch it and  that's exactly what you should do.

باید دوباره آن را تماشا کنید و این دقیقاً همان کاری است که باید انجام دهید.

U.S.

President Joe Biden has ended.

جو بایدن رئیس جمهور آمریکا به پایان رسید.

Notice this is the present perfect  because it's a completed pass action.

توجه داشته باشید که این حالت فعلی کامل است زیرا یک اقدام پاس کامل است.

He ended it yesterday or three days ago.

دیروز یا سه روز پیش تمومش کرد.

So it's a completed pass action, but there  is a result in the president present.

بنابراین این یک اقدام تصویب کامل است، اما یک نتیجه در حضور رئیس جمهور وجود دارد.

So now, so now we will have a new candidate.

بنابراین اکنون، پس اکنون یک نامزد جدید خواهیم داشت.

So he has ended his re  election campaign and endorsed.

بنابراین او به مبارزات انتخاباتی مجدد خود پایان داده و تأیید کرده است.

Now this is a mistake I see students make.

حالا این اشتباهی است که می بینم دانش آموزان مرتکب می شوند.

If you have the same sentence and  you have one action and you have  

اگر همان جمله را دارید و یک عمل دارید و

a specific verb conjugation, the present perfect.

یک صرف فعل خاصی دارید، حال کامل است.

If you have and your next verb needs to  have the same conjugation previously,  

اگر دارید و فعل بعدی شما باید قبلاً همان صرف را داشته باشد،

because you read this as two actions, President  Joe Biden has ended his re election campaign.

چون این را به عنوان دو عمل خوانده اید، رئیس جمهور جو بایدن به مبارزات انتخاباتی مجدد خود پایان داده است.

Joe Biden has endorsed Vice President Kamala,  but notice here they didn't include the has.

جو بایدن از کامالا، معاون رئیس‌جمهور حمایت کرده است، اما توجه داشته باشید که در اینجا آن‌ها دارایی‌ها را لحاظ نکرده‌اند.

So if it's an if there's an auxiliary verb,  

بنابراین، اگر یک فعل کمکی وجود دارد،

you can drop it, but it's always  correct to include the full verb.

می‌توانید آن را رها کنید، اما همیشه صحیح است که فعل کامل را درج کنید.

So if you're not sure, then just include  the auxiliary verb and has endorsed.

بنابراین اگر مطمئن نیستید، فقط فعل کمکی و تایید شده را وارد کنید.

When you endorse someone or something, it means  you publicly support that someone or something.

وقتی کسی یا چیزی را تأیید می‌کنید، به این معنی است که از آن شخص یا چیزی علنا ​​حمایت می‌کنید.

So if a celebrity endorses a product,  they publicly support that product.

بنابراین اگر یک سلبریتی محصولی را تأیید کند، آن محصول را به صورت عمومی پشتیبانی می‌کند.

They say, I really like this drink,  for example, they endorse that drink.

آنها می گویند، من واقعاً این نوشیدنی را دوست دارم، مثلاً آن نوشیدنی را تأیید می کنند.

So Joe Biden has endorsed Vice President Kamala  

بنابراین جو بایدن از کامالا هریس معاون رئیس جمهور حمایت کرده است

Harris to succeed him as the  Democrat Democratic candidate.

تا جانشین وی به عنوان نامزد دموکرات دموکرات شود.

When someone Kamala Harris When  someone succeeds someone else,  

وقتی فردی کامالا هریس وقتی فردی جانشین شخص دیگری می‌شود،

it means that they take over  that person's position or role.

به این معنی است که موقعیت یا نقش آن شخص را در اختیار می‌گیرد.

So Kamala Harris is taking over Joe  Biden's role as Democratic candidate  

بنابراین کامالا هریس نقش جو بایدن را به عنوان نامزد دموکرات‌ها

in an extraordinary decision that up ends an  already dramatic race for the White House.

در یک تصمیم فوق‌العاده بر عهده می‌گیرد که به یک رقابت دراماتیک برای کاخ سفید پایان می‌دهد.

Upend.

This is a verb.

بالا بردن.

این یک فعل است.

Upend.

Repeat after me.

بالا بردن.

بعد از من تکرار کن

Upend that means to drastically change or disrupt.

Upend به معنای تغییر یا اختلال شدید است.

So it has more of a negative feel to it.

بنابراین بیشتر حس منفی به آن دارد.

Now the verb is conjugated in this  subject because it has an S here.

اکنون فعل در این موضوع صرف می شود زیرا در اینجا S دارد.

So it's conjugated in the present  simple third person singular and  

بنابراین در حال سوم شخص ساده مفرد و

is conjugated with in an extraordinary decision.

در یک تصمیم فوق‌العاده با آن مزدوج می‌شود.

So a decision it top ends  an already dramatic race.

بنابراین، تصمیمی که در آن بالاتر است، به یک مسابقه دراماتیک پایان می‌دهد.

You can use this in many situations, most likely  at work, but also in your personal life as well.

می‌توانید از این در بسیاری از موقعیت‌ها، به احتمال زیاد در محل کار، و همچنین در زندگی شخصی‌تان استفاده کنید.

You might say the PM quit.

ممکن است بگویید نخست وزیر استعفا داد.

PM is short for project  manager is a common acronym.

PM مخفف پروژه مدیر مخفف رایج است.

The PM quit, remember quit, permanently left the  position, but it was also a voluntary decision.

نخست وزیر استعفا داد، به یاد داشته باشید استعفا داد، برای همیشه این پست را ترک کرد ، اما این یک تصمیم داوطلبانه نیز بود.

The PM said I quit, the PM quit and it  completely upended our project timeline.

نخست وزیر گفت من استعفا دادم، نخست وزیر استعفا داد و این به طور کامل جدول زمانی پروژه ما را تغییر داد. خط زمانی پروژه ما را

It disrupted or dramatically  changed our project timeline.

مختل کرد یا به‌طور چشمگیری تغییر داد.

Now remember, upend is a verb.

حالا به یاد داشته باشید، upend یک فعل است.

So here I have it in the past,  simple upended because it's in an Ed.

بنابراین در اینجا من آن را در گذشته دارم، ساده واژگون شده زیرا در یک ویرایش است.

You need that ID at the end upended.

شما نیاز به آن ID در پایان upended.

Repeat after me upended very good.

تکرار بعد از من upended بسیار خوب است.

Mr.

Biden 81.

آقای

بایدن 81.

This is his age rather than saying who is 81,  you can just put the number here with two commas.

این سن اوست به جای اینکه بگوییم چه کسی 81 سال دارد، فقط می‌توانید عدد را با دو کاما در اینجا قرار دهید.

Mr.

آقای

Biden 81 said in a Sunday written statement  

بایدن 81 در یک بیانیه کتبی یکشنبه گفت

that it was the greatest honor  to serve but his withdrawal.

که این بزرگترین افتخار است که خدمت کنم اما کناره گیری او.

So notice this is the noun form  before we saw two withdraw,  

بنابراین توجه داشته باشید که این شکل اسمی است قبل از اینکه شاهد دو انصراف باشیم،

that is the verb, but withdrawal, withdrawal.

که فعل است، اما انصراف، عقب نشینی.

Repeat after me withdrawal, his withdrawal.

بعد از من عقب نشینی، عقب نشینی او را تکرار کنید.

This is the noun.

این اسم است.

There is a noun form for the verb  withdraw, which is withdrawal.

یک شکل اسمی برای فعل انصراف وجود دارد که همان انصراف است.

Now, if that isn't the case,  for example, the verb drop out,  

حالا، اگر اینطور نیست، مثلاً فعل را ترک می‌کنید،

you can just take that verb and put it in the  ING, but have a possessive his dropping out.

می‌توانید آن فعل را بردارید و در ING قرار دهید، اما انصراف او از یک مالک ملکی داشته باشید.

Or we can use the verb to withdraw his draw,  withdrawing but his withdrawal, the noun form.

یا می‌توانیم از فعل برای پس گرفتن قرعه‌کشی، برداشتن اما برداشتن او، شکل اسمی استفاده کنیم.

But here we're treating this as a noun,  

اما در اینجا ما این را به عنوان یک اسم در نظر می گیریم،

but his dropping out was in the best  interest of my party and the country.

اما ترک تحصیل او به نفع حزب من و کشور بود.

Notice that some words have quotations around it.

توجه داشته باشید که برخی از کلمات نقل قول هایی در اطراف خود دارند.

It means that these two words were in the  written statement and they're directly quoted.

به این معنی که این دو کلمه در بیانیه مکتوب بوده و مستقیماً نقل شده است.

So Joe Biden said the two words greatest honor.

بنابراین جو بایدن این دو کلمه را بزرگترین افتخار گفت.

He also said in the best interest  of my party and the country.

او همچنین گفت به نفع حزب من و کشور است.

So he said these words directly  in the written statement.

بنابراین او این کلمات را مستقیماً در بیانیه مکتوب گفت.

The other words he did not say  directly in the written statement.

سایر کلمات را مستقیماً در بیانیه مکتوب نگفته است.

So that's how we know as the reader that these  words are coming directly from Joe Biden.

بنابراین ما به عنوان خواننده می‌دانیم که این کلمات مستقیماً از جو بایدن می‌آیند.

Let's practice this sentence structure in  the best interests of someone or something,  

بیایید این ساختار جمله را در بهترین منافع شخصی یا چیزی تمرین کنیم،

and notice the sentence begins with something to  be in the best interest of something or someone.

و متوجه شویم که جمله با چیزی شروع می‌شود که به نفع چیزی یا کسی باشد.

So it's always important to understand the full  

بنابراین همیشه مهم است که ساختار جمله را کامل درک کنید

sentence structure so you know how  to confidently use these expressions.

تا بدانید چگونه با اطمینان از این عبارات استفاده کنید.

So here you can say it's it is.

بنابراین در اینجا می توانید بگویید که این است.

It's in the best interest of.

این به نفع است.

We always use interest in singular.

ما همیشه از علاقه به مفرد استفاده می کنیم.

So it doesn't matter if the noun is plural.

پس جمع بودن اسم فرقی نمی کند.

This is an idiomatic expression in the  best interest of someone or something.

این یک عبارت اصطلاحی به نفع کسی یا چیزی است. به

It's in the best interest of my students  you to subscribe to subscribe to my channel.

نفع دانش‌آموزان من است  که برای مشترک شدن در کانال من مشترک شوید.

So make sure you subscribe right now.

پس حتماً همین الان مشترک شوید.

And why is it in your best interest?

و چرا به نفع شماست؟

Because my channel will help you  improve your English for free.

زیرا کانال من به شما کمک می‌کند انگلیسی خود را به صورت رایگان ارتقا دهید.

So make sure you subscribe.

پس حتما مشترک شوید.

Now you could also say it's in your best interest.

حالا شما همچنین می توانید بگویید که به نفع شماست.

If you are talking to one person or a group  and you want to address them more personally,  

اگر با یک فرد یا گروه صحبت می‌کنید و می‌خواهید شخصاً با آنها صحبت کنید،

it's in your best interest to subscribe.

به نفع شماست که مشترک شوید.

Of course, you can change the verb to whatever  you want, but notice here we have the infinitive.

البته، می‌توانید فعل را به هر چیزی که می‌خواهید تغییر دهید ، اما توجه کنید که در اینجا مصدر داریم.

You can also start with a gerund expression.

شما همچنین می توانید با یک عبارت Gerund شروع کنید.

So in this case, I can say subscribing in  the article, it's withdrawing, dropping out.

بنابراین در این مورد، می‌توانم بگویم اشتراک در مقاله، کنار کشیدن، کنار گذاشتن مقاله است.

In this case, subscribing  is in the best interest of.

در این مورد، اشتراک به نفع است.

So this is your idiom that you need to  remember to be is in the best interest of  

بنابراین این اصطلاح شماست که باید به یاد داشته باشید که به نفع    باشد

and then someone or something, my students,  if you agree that that it's in your best  

و سپس کسی یا چیزی، دانش‌آموزان من، اگر موافقید که

interest to subscribe or students  best interest to subscribe,  

اشتراک به نفع شماست یا به نفع دانش‌آموزان است که مشترک شوند،

then put that's right, put that's  right in the comments below.

آن را درست بنویسید. ، درست را در نظرات زیر قرار دهید.

And notice there are three different  ways to communicate this one idea.

و توجه کنید که سه راه مختلف برای انتقال این ایده وجود دارد.

This is often the case in English.

این اغلب در زبان انگلیسی وجود دارد.

Get comfortable with one, practice it.

با یکی راحت شوید، آن را تمرین کنید.

And then when you're comfortable with it,  you can practice other structures as well.

و سپس وقتی با آن راحت شدید، می‌توانید ساختارهای دیگر را نیز تمرین کنید.

But don't feel like you need to learn all  these different ways at the same time.

اما احساس نکنید که نیاز دارید همه این راه‌های مختلف را همزمان یاد بگیرید.

Just take it one step at a time and  that's why I'm here to help you.

فقط یک قدم آن را بردارید و به همین دلیل است که من اینجا هستم تا به شما کمک کنم.

So again, put that's right in the comments.

بنابراین دوباره، آن را درست در نظرات قرار دهید.

The announcement, the announcement  that Joe Biden has dropped out.

اعلامیه، اعلامیه انصراف جو بایدن.

We can use the present perfect because it's a  

ما می‌توانیم از حال کامل استفاده کنیم، زیرا یک

completed pass action with  a result in the present.

عمل پاس تکمیل شده با یک نتیجه در زمان حال است.

The announcement caps a  tumultuous period in US politics.

این اعلامیه یک دوره پر فراز و نشیب در سیاست ایالات متحده است.

The verb to cap means to conclude the  announcement concludes a tumultuous  

فعل to cap به معنای به پایان رساندن است

repeat after me tumultuous, tumultuous  a tumultuous tumultuous is an adjective.

.

It means full of confusion, change or uncertainty.

این به معنای پر از سردرگمی، تغییر یا عدم اطمینان است.

So it's describing the period,  this time in US politics.

بنابراین در حال توصیف دوره است، این بار در سیاست ایالات متحده.

It's a tumultuous period, which began  

این یک دوره پر فراز و نشیب است که

with his sometimes incoherent debate performance  against Donald Trump on July or June 27th.

با اجرای مناظره گاهی نامنسجم او علیه دونالد ترامپ در ژوئیه یا 27 ژوئن آغاز شد.

Incoherent means not clear or sensible.

نامنسجم به معنای روشن یا معقول نیست.

So you could say her explanation was incoherent.

بنابراین می توان گفت توضیح او نامنسجم بود.

Hopefully you're not thinking  that this lesson is incoherent.

امیدواریم فکر نمی‌کنید که این درس نامنسجم است.

It's not clear to you, or my  explanations aren't sensible.

برای شما روشن نیست، یا توضیحات من معقول نیست.

They're not easy to understand.

درک آنها آسان نیست.

I explain tumultuous in such a confusing  way that to you it's incoherent.

من آشفتگی را چنان گیج‌کننده توضیح می‌دهم که برای شما نامنسجم است.

So we, I know many of my students might  think well, my English is incoherent,  

بنابراین، می‌دانم که بسیاری از دانش‌آموزانم ممکن است خوب فکر کنند، انگلیسی من نامنسجم است،

but we don't generally use this  because someone might make a mistake.

اما معمولاً از آن استفاده نمی‌کنیم، زیرا ممکن است کسی اشتباه کند.

It's because I did such a bad job  of explaining the word tumultuous.

دلیلش این است که من کار بدی را انجام دادم که کلمه آشفته را توضیح دادم.

It's a simple explanation, but I explained it in  a very complicated way, a very ineffective way.

این یک توضیح ساده است، اما من آن را به روشی بسیار پیچیده، به روشی بسیار ناکارآمد توضیح دادم.

You could describe my explanation as  incoherent, which would be frustrating for you.

می‌توانید توضیح من را غیرمنسجم توصیف کنید ، که برای شما ناامیدکننده خواهد بود.

Now, we also use this if people are in  a really difficult emotional situation.

اکنون، اگر افراد در موقعیت عاطفی واقعاً دشواری هستند، از این نیز استفاده می‌کنیم.

So I might be so upset that I tried to  explain something to you, but it's incoherent.

بنابراین ممکن است آنقدر ناراحت باشم که سعی کردم چیزی را برای شما توضیح دهم، اما نامنسجم است.

My words aren't coming out clearly  or sensibly because I'm so upset.

کلمات من به وضوح یا معقولانه بیرون نمی آیند زیرا خیلی ناراحت هستم.

She was so upset that she was incoherent.

آنقدر ناراحت بود که ناهماهنگ بود.

Now they're saying that his debate  performance was sometimes incoherent.

اکنون آنها می گویند که عملکرد مناظره او گاهی اوقات نامنسجم بوده است.

So sometimes he was not clear or sensible.

بنابراین گاهی اوقات او واضح یا معقول نبود.

Mr.

Biden says he will remain president until January.

آقای

بایدن می گوید که تا ژانویه رئیس جمهور باقی خواهد ماند.

Remember, he is currently president, but currently  there is also an election for the next president.

به یاد داشته باشید، او در حال حاضر رئیس جمهور است، اما در حال حاضر یک انتخابات برای رئیس جمهور بعدی نیز وجود دارد.

He was a candidate for that election to be  the next president, but he has dropped out.

او کاندیدای آن انتخابات برای ریاست جمهوری بعدی بود، اما از شرکت انصراف داد.

So now he is no longer the  candidate for the next president,  

بنابراین اکنون او دیگر نامزد ریاست جمهوری بعدی نیست،

but he is the current president,  which will be until January.

بلکه رئیس جمهور فعلی است که تا ژانویه خواهد بود.

Miss Harris 59.

خانم هریس 59.

So remember, this is how we state someone's age  

بنابراین به یاد داشته باشید، ما

rather than saying who is 59, just Miss Hera,  59, said that she was honored to be endorsed.

به جای اینکه بگوییم چه کسی 59 ساله است، اینگونه سن یک نفر را بیان می‌کنیم، فقط خانم هرا، 59 ساله، گفت که برایش مفتخر است که مورد تایید قرار گرفته است.

Remember what endorsed means publicly supported,  

به خاطر داشته باشید که تأیید به معنای حمایت عمومی است،

now here to be endorsed because  she's receiving the endorsement.

اکنون اینجا هستید تا تأیید شود زیرا او تأییدیه را دریافت می‌کند.

So it's passive.

پس منفعل است.

Miss Harris was endorsed by Joe Biden.

خانم هریس توسط جو بایدن تایید شد.

That's the passive Joe Biden endorsed  Miss Harris, so that's the active.

این همان چیزی است که جو بایدن منفعل از خانم هریس حمایت کرده است ، پس آن فرد فعال است.

So that's why here we have to be endorsed.

بنابراین به همین دلیل است که در اینجا ما باید مورد تایید قرار بگیریم.

I wrote the passive and the active there for  you to see adding she would earn and win this  

منفعال و فعال را در آنجا نوشتم تا ببینید اضافه کنید که او این نامزدی را کسب خواهد کرد و برنده خواهد شد

nomination because remember, they're still in  process of of nominating candidates for president.

زیرا به یاد داشته باشید، آنها هنوز در مرحله معرفی نامزدهای ریاست جمهوری هستند.

So she has to earn and win this nomination.

بنابراین او باید این نامزدی را کسب کند و برنده شود.

While Miss Harris has been  picking up endorsements.

در حالی که خانم هریس در حال جمع‌آوری تأییدیه‌ها بوده است.

So here to pick up endorsements,  

بنابراین اینجا برای گرفتن تأییدیه،

it means receiving endorsements  from many big figures in the party.

به معنای دریافت تأییدیه از بسیاری از چهره‌های بزرگ در حزب است.

So big figures.

خیلی ارقام بزرگ

This represents prominent people.

این نشان دهنده افراد برجسته است.

She's a big figure.

او یک چهره بزرگ است.

She's a prominent person.

او یک فرد برجسته است.

Notice here they use the word endorsements.

توجه داشته باشید که در اینجا آنها از کلمه تأیید استفاده می کنند.

Endorsements in the plural.

تأیید به صورت جمع.

This is the noun form.

این شکل اسم است.

So if you endorse someone, it  means you publicly support them.

بنابراین اگر فردی را تأیید می‌کنید، به این معنی است که علناً از او حمایت می‌کنید.

And then an endorsement is seeing it as a  something the public support the endorsement.

و سپس تأیید، آن را به‌عنوان چیزی می‌بیند که عموم مردم از تأیید حمایت می‌کنند.

So you might ask someone,  can I have your endorsement?

بنابراین ممکن است از کسی بپرسید، آیا می‌توانم تأیید شما را داشته باشم؟

That's the same thing as can you endorse me?

این همان چیزی است که می توانید من را تأیید کنید؟

So you can use the noun or the verb,  but the sentence structure would change.

بنابراین می‌توانید از اسم یا فعل استفاده کنید، اما ساختار جمله تغییر می‌کند.

I wrote those two examples, one with the  noun form and one with the verb form.

من آن دو مثال را نوشتم، یکی با شکل اسمی و دیگری با شکل فعل.

Now, although we use endorsement a lot  in a competition, to say you support  

اکنون، اگرچه ما در یک مسابقه از تأییدیه استفاده می‌کنیم، برای اینکه بگوییم از

one person in a competition, you can also  use it just to say you support someone.

یک نفر در یک مسابقه حمایت می‌کنید، می‌توانید از آن فقط برای گفتن اینکه از شخصی حمایت می‌کنید استفاده کنید.

You support me and my channel and this  YouTube video and you can endorse me.

شما از من و کانال من و این ویدیوی YouTube حمایت می کنید و می توانید من را تأیید کنید.

You can show your endorsement by liking this  video, subscribing, sharing it with your friends.

می‌توانید با لایک کردن این ویدیو، اشتراک‌گذاری، اشتراک‌گذاری آن با دوستانتان، تأیید خود را نشان دهید.

So if you endorse me, can you endorse me?

پس اگر من را تأیید می کنید، آیا می توانید من را تأیید کنید؟

Can I have your endorsement  put absolutely in your chat,  

آیا می‌توانم تأیید شما را به طور مطلق در گپ شما بگذارم،

in the chat to say you publicly support  me and I would greatly appreciate that.

در چت بگویم که علناً از من حمایت می‌کنی و من از آن بسیار سپاسگزارم.

So please, can I have your  endorsement put absolutely  

بنابراین، لطفاً، اگر می‌خواهید تأییدتان را به من بدهید، می‌توانم تأییدیه‌تان را کاملاً در گپ قرار دهم

in the chat if you're willing  to give me your endorsement.

.

And thank you very much.

و خیلی ممنون

I take that seriously.

من آن را جدی می گیرم.

She is yet to be officially nominated.

او هنوز به طور رسمی نامزد نشده است.

So notice how they have She is  yet to be officially nominated.

بنابراین توجه کنید که چگونه او هنوز به طور رسمی نامزد نشده است.

There's another common  sentence structure for this.

ساختار جمله رایج دیگری برای این کار وجود دارد.

You can say she hasn't been  officially nominated yet,  

می‌توانید بگویید که او هنوز رسماً نامزد نشده است،

but it's very common to say she is yet to be  officially nominated and that the official  

اما بسیار رایج است که بگوییم او هنوز به‌طور رسمی نامزد نشده است و این

nomination, and that may not happen until  the Democratic National Convention in August.

نامزدی رسمی است، و این ممکن است تا کنوانسیون ملی دموکرات‌ها در ماه اوت اتفاق نیفتد.

In the wake of Mr.

پس از

Biden's decision, what's his decision to drop out,  

تصمیم آقای بایدن، تصمیم او برای انصراف چیست،

right to drop out of the race or if you don't  specify the something, just to drop out.

حق خروج از رقابت یا اگر چیزی را مشخص نکرده‌اید، فقط کنار گذاشتن.

Mr.

Trump declared the president was not fit to run  and is certainly not fit to serve in the wake of.

آقای

ترامپ اعلام کرد که رئیس‌جمهور برای کاندیداتوری مناسب نیست و مطمئناً پس از آن برای خدمت کردن مناسب نیست.

So if you use this expression,  you have to use it correctly.

بنابراین اگر از این عبارت استفاده می‌کنید، باید به درستی از آن استفاده کنید.

You need in the wake of and  then something, in this case Mr.

شما در پی تصمیم آقای بایدن و سپس به چیزی نیاز دارید

Biden's decision.

.

And this means following his decision  or as a result of his decision.

و این به معنای پیروی از تصمیم او یا در نتیجه تصمیم او است.

But remember in the wake of, in the wake of,  

اما به خاطر داشته باشید که در پی تصمیم آقای بایدن، پس از من

repeat after me, in the  wake of, in the wake of Mr.

، پس از من تکرار کنید

Biden's decision.

.

So after following, Mr.

بنابراین، پس از پیگیری، آقای

Trump declared now it's important  to understand alternatives.

ترامپ اعلام کرد که اکنون مهم است درک گزینه‌های جایگزین.

For example, declare is an alternative.

به عنوان مثال، declare یک جایگزین است.

To the verb say.

به فعل بگو.

But to declare means to say  something firmly, firmly or publicly.

اما اعلام کردن به معنای گفتن یک چیزی قاطعانه، قاطعانه یا علنی است.

So he didn't just say it, he  declared it, which sounds stronger.

بنابراین او فقط آن را نگفت، بلکه آن را اعلام کرد که قوی‌تر به نظر می‌رسد.

He said it firmly, Mr.

قاطعانه گفت، آقای

Trump declared, said firmly.

ترامپ اعلام کرد، قاطعانه گفت.

The president, Joe Biden, was  not fit to run in this case.

جو بایدن، رئیس‌جمهور، شایسته نامزدی در این پرونده نبود.

To run means to run for future presidency  because you run for a public position,  

نامزد شدن به معنای نامزدی برای ریاست جمهوری آینده است، زیرا برای یک موقعیت عمومی نامزد می‌شوید،

which means you want that position.

به این معنی که شما آن موقعیت را می‌خواهید.

You are officially a candidate for that position.

شما رسماً کاندیدای آن موقعیت هستید.

So that's what this to run means.

بنابراین این همان چیزی است که اجرا کردن به این معنی است.

It means to run for president, the  next president, and here not fit.

یعنی نامزد شدن برای ریاست جمهوری، رئیس جمهور بعدی، و اینجا مناسب نیست.

Not fit.

مناسب نیست.

To.

Run for president, not fit to serve to serve  as president, his current role as president.

به

کاندیدای ریاست جمهوری شود، نه شایسته خدمت به عنوان رئیس جمهور، نقش فعلی او به عنوان رئیس جمهور.

If you're not fit to do something,  

اگر برای انجام کاری مناسب نیستید،

it means that you're not suitable or  it's not appropriate for whatever reason.

به این معنی است که شما مناسب نیستید یا به هر دلیلی مناسب نیست.

So you hear this a lot in a workplace environment.

بنابراین این را در محیط کار زیاد می شنوید.

She's very experienced, but she's not a good fit.

او بسیار باتجربه است، اما مناسب نیست.

Notice here I use the noun form.

توجه کنید که من از شکل اسمی استفاده می کنم.

She's not a fit, and then  an adjective is a good fit.

او مناسب نیست، و سپس یک صفت مناسب است.

If I use the verb form, I would say, but she's not  fit for this position, not fit for this position.

اگر از شکل فعل استفاده کنم، می گویم، اما او برای این موقعیت مناسب نیست، برای این موقعیت مناسب نیست.

So it means that the position  is just not suitable for her.

بنابراین به این معنی است که موقعیت برای او مناسب نیست.

It's not appropriate for her.

برای او مناسب نیست

Maybe is she doesn't have the  specific skills or personality needed.

شاید او مهارت یا شخصیت خاصی را ندارد.

So hopefully you think that I'm  fit to be your English teacher.

بنابراین امیدوارم فکر کنید که من برای معلم انگلیسی شما مناسب هستم.

I'm suitable and appropriate.

من مناسب و مناسب هستم

Hopefully you think that because you  already gave me your endorsement, right?

امیدوارم فکر کنید چون قبلاً به من تأیید کرده اید، درست است؟

Hopefully you did by saying  absolutely in the comments.

امیدوارم این کار را با گفتن کاملاً در نظرات انجام داده باشید.

Other senior Republicans joined him,  

سایر جمهوری خواهان ارشد به او پیوستند،

him being Donald Trump, because  Donald Trump is a Republican.

او دونالد ترامپ بود، زیرا دونالد ترامپ یک جمهوری خواه است.

Other senior Republicans  joined him in their criticism,  

سایر جمهوری خواهان ارشد در انتقادات خود، انتقادات

the Republican Party's  criticism, and called on Mr.

حزب جمهوری خواه ، به او پیوستند و از آقای

Biden to leave the White House immediately.

بایدن خواستند که فوراً کاخ سفید را ترک کند.

So remember, he's currently president.

بنابراین به یاد داشته باشید، او در حال حاضر رئیس جمهور است.

So they're saying he should leave the White House,  

بنابراین آنها می گویند که او باید کاخ سفید را ترک کند،

he should no longer be president, not  just the Democratic candidate candidacy.

او دیگر نباید رئیس جمهور شود، نه فقط نامزد دموکرات ها.

So he said, I'm not going  to run for future president.

بنابراین او گفت، من برای ریاست جمهوری آینده نامزد نمی شوم.

But the Republicans are saying  he should leave immediately.

اما جمهوری‌خواهان می‌گویند که او باید فوراً ترک کند.

Immediately means right now, not tomorrow,  not next week, not in January, right now.

بلافاصله یعنی همین الان، نه فردا، نه هفته آینده، نه در ژانویه، همین الان.

And here called on.

و در اینجا به نام.

So the Republicans called on Mr.

بنابراین جمهوری خواهان از آقای

Biden to leave the White House immediately.

بایدن خواستند که فورا کاخ سفید را ترک کند.

So it means they formally or publicly  demanded that he leave the White House,  

بنابراین به این معنی است که آنها به طور رسمی یا علنی خواستار ترک کاخ سفید از او شدند،

that he say I will no longer be president.

که او بگوید من دیگر رئیس جمهور نخواهم بود.

Mr.

Biden had faced intense scrutiny  since his debate performance in June.

آقای

بایدن از زمان اجرای مناظره‌اش در ژوئن با بررسی‌های شدید مواجه شده بود.

Less than two weeks ago, he hosted a high  profile summit with NATO leaders in Washington.

کمتر از دو هفته پیش، او میزبان اجلاس سران بلندپایه با رهبران ناتو در واشنگتن بود.

The occasion, the occasion being the high  profile summit with NATO leaders in Washington.

این مناسبت، اجلاس سران بلندپایه با رهبران ناتو در واشنگتن است.

All of this is represented as the  occasion, the occasion, the event.

همه اینها به عنوان مناسبت، مناسبت، رویداد نشان داده می‌شود.

You could say as well, the  occasion did little to calm nerves.

همچنین می‌توان گفت، این مناسبت کمک چندانی به آرام کردن اعصاب نکرد.

So notice this pronunciation that L is silent.

بنابراین به این تلفظ توجه کنید که L ساکت است.

It's calm om om calm.

آرام است.

Calm did little to calm nerves means  that the something, in this case,  

آرامش برای آرام کردن اعصاب به این معنی است که چیزی، در این مورد،

the occasion, the event didn't  reduce anxiety, tension, nervousness.

رویداد، اضطراب، تنش، عصبی بودن را کاهش نداده است.

All of that would be nerves.

همه اینها اعصاب خواهد بود.

So to calm nerves means to  reduce anxiety, tension,  

بنابراین آرام کردن اعصاب به معنای کاهش اضطراب، تنش،

nervousness or other similar negative emotions.

عصبی بودن یا سایر احساسات منفی مشابه است.

But in this case, the event didn't do it.

اما در این مورد، رویداد این کار را انجام نداد.

It did little to calm nerves  

این کار چندان باعث آرام کردن اعصاب

within his own party, with him mistakenly  introducing Ukrainian President Zelensky  

درون حزب خود نشد، زیرا او به اشتباه زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین را

as President Putin and appearing to refer  to Miss Harris as Vice President Trump.

به عنوان رئیس جمهور پوتین معرفی کرد و ظاهراً خانم هریس را به عنوان معاون رئیس جمهور ترامپ معرفی کرد.

So these are two examples as to why  the occasion did little to calm nerves.

بنابراین، این دو مثال است که نشان می‌دهد چرا این مناسبت به آرام کردن اعصاب کمک چندانی نکرد.

The focus will now be on the party's National  

اکنون تمرکز روی کنوانسیون ملی حزب است

Convention, which is scheduled  to start on August 19th.

که قرار است در 19 اوت آغاز شود.

Remember to always pay attention to  your prepositions because they're  

به یاد داشته باشید که همیشه به حرف اضافه خود توجه کنید زیرا آنها

specific to verbs or idioms or sentence structure.

مختص افعال یا اصطلاحات یا ساختار جمله هستند.

In this case with the verb or  in this case noun, the focus.

در این مورد با فعل یا در این مورد اسم، تمرکز.

This is a noun form the focus, but  you can use it as a verb to focus.

این اسمی است که فوکوس را تشکیل می دهد، اما می توانید از آن به عنوان فعل برای تمرکز استفاده کنید.

You need to focus on your sentence structure.

شما باید روی ساختار جمله خود تمرکز کنید.

The focus of this lesson is  on on sentence structure.

تمرکز این درس بر ساختار جمله است.

So you need that preposition on and notice  you can use focus as a noun and a verb.

بنابراین شما به آن حرف اضافه نیاز دارید و می توانید از فوکوس به عنوان اسم و فعل استفاده کنید.

I wrote those two examples today.

آن دو نمونه را امروز نوشتم.

We'll focus on sentence structure.

ما بر ساختار جمله تمرکز خواهیم کرد.

And this is at the end of our lesson,  so I could put this in the past.

و این در پایان درس ما است، بنابراین می‌توانم این را در گذشته قرار دهم.

Simple.

ساده

Today we focused focused with a soft T.

امروز ما تمرکز را با یک T نرم متمرکز کردیم.

We focused on sentence structure.

ما روی ساختار جمله تمرکز کردیم.

Yes, we did.

بله، ما انجام دادیم.

And to use it as a noun form, the focus  of this lesson is on sentence structure.

و برای استفاده از آن به عنوان شکل اسم، تمرکز این درس بر ساختار جمله است.

Again, because I'm sharing this at the very end  of the lesson, I could change my verb to the past.

باز هم، چون من این را در انتهای درس به اشتراک می‌گذارم ، می‌توانم فعل خود را به گذشته تغییر دهم.

Simple.

ساده

The focus.

تمرکز.

Sorry, this should be of the focus of  this lesson was on sentence structure,  

متأسفیم، این باید تمرکز این درس روی ساختار جمله باشد،

so you could have these in the  future, present, simple, or the past.

بنابراین می‌توانید این موارد را در آینده، حال، ساده یا گذشته داشته باشید.

Just remember to change your verb  tense depending on the time reference.

فقط به یاد داشته باشید که زمان فعل خود را بسته به مرجع زمانی تغییر دهید.

And don't forget to look at sentence  structure and look at prepositions.

و فراموش نکنید که به ساختار جمله نگاه کنید و به حروف اضافه نگاه کنید.

And that is the end of the article.

و این پایان مقاله است.

So now I'll read the article from  start to finish and you can focus on  

بنابراین اکنون مقاله را از ابتدا تا انتها می‌خوانم و شما می‌توانید بر روی

my pronunciation Inside Biden's historic  decision to drop out of the 2024 race.

تلفظ من در تصمیم تاریخی بایدن برای کنار رفتن از رقابت‌های 2024 تمرکز کنید.

U.S.

President Joe Biden has ended his re  election campaign and endorsed Vice  

جو بایدن، رئیس‌جمهور ایالات متحده به مبارزات انتخاباتی مجدد خود پایان داد و از

President Kamala Harris to succeed  him as a Democratic candidate in  

کامالا هریس، معاون رئیس‌جمهور، برای جانشینی وی به عنوان نامزد دموکرات‌ها در

an extraordinary decision that up ends an  already dramatic race for the White House.

تصمیمی فوق‌العاده حمایت کرد که به یک رقابت دراماتیک برای کاخ سفید پایان داد.

Mr.

Biden, 81, said in a Sunday written statement  that it was the greatest honor to serve.

آقای

بایدن، 81 ساله، یکشنبه در بیانیه ای کتبی گفت که این خدمت بزرگترین افتخار بود.

But his withdrawal was in the best  interest of my party and the country.

اما کناره گیری او به نفع حزب من و کشور بود.

The announcement counts a  tumultuous period in US politics,  

این اعلامیه دوره‌ای پر فراز و نشیب در سیاست ایالات متحده به حساب می‌آید

which began with his sometimes incoherent debate  performance against Donald Trump on June 27th.

که با عملکرد مناظره‌ای گاهی نامنسجم او علیه دونالد ترامپ در 27 ژوئن آغاز شد.

Mr.

Biden says he will remain president until January.

آقای

بایدن می گوید که تا ژانویه رئیس جمهور باقی خواهد ماند.

Miss Harris, 59, said that she  was honored to be endorsed,  

خانم هریس، 59 ساله، گفت که مورد تایید او قرار گرفته است، و

adding she would earn and win this nomination.

افزود که این نامزدی را کسب خواهد کرد و برنده خواهد شد.

While Miss Harris has been picking up  endorsements from many big figures in  

در حالی که خانم هریس تأییدیه‌های بسیاری از چهره‌های بزرگ

the party, she is yet to be officially nominated,  

حزب را دریافت کرده است، او هنوز رسماً نامزد نشده است،

and that may not happen until the  Democratic National Convention in August.

و این ممکن است تا زمان کنوانسیون ملی دموکرات‌ها در ماه اوت اتفاق نیفتد.

In the wake of Mr.

در پی

Biden's decision, Mr.

تصمیم آقای بایدن، آقای

Trump declared the president was not fit  to run and is certainly not fit to serve.

ترامپ اعلام کرد که رئیس جمهور برای کاندیداتوری مناسب نیست و مطمئناً شایسته خدمت نیست.

Other senior Republicans joined him  in their criticism and called on Mr.

سایر جمهوری خواهان ارشد در انتقادات خود به او پیوستند و از آقای

Biden to leave the White House immediately.

بایدن خواستند فوراً کاخ سفید را ترک کند.

Not just the Democratic candidacy, Mr.

نه فقط نامزدی دموکرات ها، آقای

Biden had faced intense scrutiny since  his last debate performance in June.

بایدن از زمان آخرین مناظره خود در ژوئن، مورد بررسی شدید قرار گرفته بود.

Less than two weeks ago, he hosted a high  profile summit with NATO leaders in Washington.

کمتر از دو هفته پیش، او میزبان اجلاس سران بلندپایه با رهبران ناتو در واشنگتن بود.

The occasion did little to calm  nerves within his own party,  

این موقعیت برای آرام کردن اعصاب درون حزب خود کار چندانی نکرد،

with him mistakenly introducing  Ukrainian President Zelensky as  

به طوری که او به اشتباه زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین را به عنوان

President Putin and appearing to refer  to Miss Harris as Vice President Trump.

رئیس جمهور پوتین معرفی کرد و ظاهراً خانم هریس را به عنوان معاون رئیس جمهور ترامپ معرفی کرد.

The focus will now be on the  party's National Convention,  

اکنون تمرکز بر روی کنوانسیون ملی حزب است

which is scheduled to start on August 19th.

که قرار است در 19 اوت آغاز شود.

Now, let's keep going and focus on news headlines  

اکنون، بیایید ادامه دهیم و روی سرفصل‌های خبری تمرکز کنیم

that discuss the debate that took place  between Kamala Harris and Donald Trump.

که بحثی را که بین کامالا هریس و دونالد ترامپ برگزار شد، مورد بحث قرار می‌دهد.

Now let's review our first headline.

حالا بیایید تیتر اول خود را مرور کنیم.

This might be a little small  depending what device you're using,  

این ممکن است بسته به دستگاهی که استفاده می‌کنید کمی کوچک باشد،

but don't worry because I have it bigger on  the next slide, which I'll share with you.

اما نگران نباشید زیرا در اسلاید بعدی که با شما به اشتراک می‌گذارم آن را بزرگتر می‌کنم.

But let me read this to you and I want  you to let me know in the comments.

اما اجازه دهید این را برای شما بخوانم و از شما می خواهم در نظرات به من اطلاع دهید.

If you're watching live, that's awesome.

اگر زنده تماشا می کنید، عالی است.

And if you're watching the replay still,  

و اگر همچنان بازپخش را تماشا می‌کنید،

I want you to let me know in the comments  which words you don't understand.

می‌خواهم در نظرات به من بگویید کدام کلمات را نمی‌فهمید.

Is there anything about the grammar or  maybe you're not sure about pronunciation?

آیا چیزی در مورد دستور زبان وجود دارد یا شاید در مورد تلفظ مطمئن نیستید؟

Let me know what you want  to review in the comments.

آنچه را که می‌خواهید در نظرات مرور کنید به من اطلاع دهید.

And I've chosen some vocabulary that I think will  be very helpful for you to add to your speech.

و من واژگانی را انتخاب کرده‌ام که فکر می‌کنم برای افزودن به گفتارتان برای شما بسیار مفید باشد.

So the headline is Harris.

پس تیتر هریس است.

Harris is, of course, Kamala Harris,  one of the candidates for president,  

هریس، البته، کامالا هریس، یکی از نامزدهای ریاست جمهوری است،

and she will be participating in the presidential  debate, which takes place tonight, September 10th.

و او در مناظره ریاست جمهوری که امشب، 10 سپتامبر برگزار می شود، شرکت خواهد کرد.

Harris relents on muting debate microphones.

هریس از خاموش کردن میکروفون‌های بحث صرف نظر می‌کند.

This text is.

این متن است.

Quite small.

کاملا کوچک.

Don't worry, I'll show it to you.

نگران نباش بهت نشون میدم

Larger.

بزرگتر.

The vice president, Who is Kamala Harris?

معاون رئیس جمهور، کامالا هریس کیست؟

The vice president made an unsuccessful push to  

معاون رئیس‌جمهور تلاش ناموفقی برای

have Donald Trump's microphone left on when it  wasn't the former president's turn to speak.

روشن گذاشتن میکروفون دونالد ترامپ در زمانی که نوبت رئیس‌جمهور سابق برای صحبت نبود، انجام داد.

OK, so let me know which words you don't  understand, what doesn't make sense to you,  

بسیار خوب، پس به من بگویید کدام کلمات را نمی‌فهمید، چه چیزی برای شما معنی ندارد،

what confuses you, and we'll review this together.

چه چیزی شما را گیج می‌کند، و ما این را با هم مرور می‌کنیم.

Now, I am very happy that Meerkat Lover  2004 wants to know what relents means.

اکنون، من بسیار خوشحالم که Meerkat Lover 2004 می‌خواهد بداند که تسلیم شدن به چه معناست.

Because I figured, I figured,  I knew I had an idea.

چون فهمیدم، فهمیدم، می‌دانستم که ایده‌ای دارم.

I figured my students wouldn't  know what relents means.

فکر کردم که دانش‌آموزانم نمی‌دانند تسلیم شدن به چه معناست.

So let's review that.

پس بیایید آن را مرور کنیم.

OK, so this is the first choice here.

خوب، پس این اولین انتخاب در اینجا است.

Harris relents on muting debate microphones.

هریس از خاموش کردن میکروفون‌های بحث صرف نظر می‌کند.

Now another student wants to know  what does the word Harris mean?

اکنون دانش‌آموز دیگری می‌خواهد بداند کلمه هریس به چه معناست؟

This is very important.

این خیلی مهم است.

The name of this woman is Kamala Harris.

نام این زن کامالا هریس است.

Harris is her last name just  like my name is Jennifer Forrest.

هریس نام خانوادگی اوست درست مانند نام من جنیفر فارست.

But in news headlines, often  they just use the last name.

اما در عناوین اخبار، اغلب فقط از نام خانوادگی استفاده می‌کنند.

So if someone was talking about me, they would  say Forrest, but her last name is Harris.

بنابراین اگر کسی در مورد من صحبت می کرد، می گفت فارست، اما نام خانوادگی او هریس است.

OK, so let's talk about relents.

خوب، پس بیایید در مورد ریلنت ها صحبت کنیم.

Now to relent.

حالا برای تسلیم شدن

This is a verb, so notice that conjugation.

این یک فعل است، پس به آن صرف توجه کنید.

It's in what verb tense?

در چه زمان فعل است؟

What verb tense is this everyone Harris relents.

این چه زمان فعل است که هرکس از آن چشم پوشی می کند.

What verb tense?

چه زمان فعل؟

You can put it in the comments  to relent on something.

می‌توانید آن را در نظرات قرار دهید تا از چیزی چشم پوشی کنید.

This is a verb and it means to finally  agree to do something or accept something,  

این یک فعل است و به این معنی است که در نهایت با انجام کاری موافقت می‌کنید یا چیزی را می‌پذیرید،

but that you have been resisting or opposing.

اما اینکه در حال مقاومت یا مخالفت بوده‌اید.

So basically this means at first  you said no, I'm not doing it,  

بنابراین اساساً این بدان معنی است که شما ابتدا گفتید نه، من این کار را نمی‌کنم،

but then you relent and you  say OK fine, I'll do it.

اما بعد تسلیم می‌شوید و می‌گویید باشه خوب، انجامش می‌دهم.

So you change your stance,  you change your opinion,  

بنابراین موضع خود را تغییر می‌دهید، نظر خود را تغییر می‌دهید،

you change what you agreed to or accept it.

آنچه را که با آن موافقت کرده‌اید یا می‌پذیرید تغییر می‌دهید.

For example, I told my kids they  can't watch the debate, so I said no.

به عنوان مثال، به بچه‌هایم گفتم که نمی‌توانند مناظره را تماشا کنند، بنابراین گفتم نه.

For whatever reason, it's too  late or I don't want them.

به هر دلیلی، خیلی دیر است یا من آنها را نمی خواهم.

It's too mature or adult for them.

برای آنها خیلی بالغ یا بالغ است.

I don't want them watching it.

من نمی خواهم آنها آن را تماشا کنند.

So I told my kids they can't watch the debate.

بنابراین به فرزندانم گفتم که نمی توانند مناظره را تماشا کنند.

But in the end I relented.

اما در نهایت من تسلیم شدم.

I relented, which means I change my opinion,  I change my mind, I change what I said.

من تسلیم شدم، به این معنی که نظرم را تغییر می‌دهم، نظرم را تغییر می‌دهم، آنچه را که گفتم تغییر می‌دهم.

So it means my kids can watch the debate.

بنابراین به این معنی است که بچه های من می توانند مناظره را تماشا کنند.

Because I relented, I relented.

چون تسلیم شدم، منصرف شدم.

Remember, this is a verb,  so you need to conjugate it.

به یاد داشته باشید، این یک فعل است، بنابراین باید آن را با هم ترکیب کنید.

And who knew what Harris relents?

و چه کسی می دانست که هریس از چه چیزی چشم پوشی می کند؟

What's that verb tense?

آن زمان فعل چیست؟

We have some answers here, Lugio said.

لوجیو گفت: ما در اینجا چند پاسخ داریم.

Present simple, exactly Roosevelt,  

حال ساده، دقیقاً روزولت،

present simple third person exactly because  Harris represents Kamala Harris, a woman.

سوم شخص ساده حاضر دقیقاً به این دلیل که هریس نماینده کامالا هریس، یک زن است.

She relents.

او تسلیم می شود.

She relents.

او تسلیم می شود.

And don't forget you have to add that as  on 3rd person singular and Pete said given.

و فراموش نکنید که باید آن را اضافه کنید همانطور که در سوم شخص مفرد و پیت گفت داده شده است.

Exactly.

دقیقا.

Relent is another way of saying given.

تسلیم راه دیگری برای گفتن داده شده است.

Given.

داده شده است.

I gave in, I gave in.

من تسلیم شدم، تسلیم شدم.

So it means I finally said yes to something  I originally said no to or the opposite.

پس به این معنی است که در نهایت به چیزی بله گفتم  که در ابتدا به آن نه گفتم یا برعکس.

I say no, but I originally said yes.

من می گویم نه، اما در ابتدا گفتم بله.

Vasily wants to know what muting means.

واسیلی می خواهد بداند که بی صدا شدن یعنی چه.

OK, so if I mute my microphone, that  would be if my microphone were muted,  

بسیار خوب، پس اگر میکروفونم را بی‌صدا کنم، اگر میکروفونم بی‌صدا باشد، به

it means the sound of my microphone is turned off.

این معنی است که صدای میکروفون من خاموش است.

You cannot hear it.

شما نمی توانید آن را بشنوید.

So this means that originally Kamala Harris  

بنابراین، این بدان معناست که کامالا هریس در ابتدا

wanted the microphones to be  muted, but then she relented.

می‌خواست میکروفون‌ها بی‌صدا شوند، اما پس از آن تسلیم شد.

She changed her opinion.

نظرش عوض شد

OK, now let's move on.

خوب، حالا بیایید ادامه دهیم.

What other words don't you understand from this?

چه کلمات دیگری را از این نمی فهمید؟

Let's review it.

آن را مرور کنیم.

Oh, and of course, if you're liking this  lesson, well then hit like subscribe.

اوه، و البته، اگر این درس را دوست دارید ، پس لایک اشتراک را بزنید.

So you're notified every time I post a new lesson,  

بنابراین هر بار که من یک درس جدید،

a live lesson or a regular lesson  and put yes, yes, yes, yes, yes, yes.

یک درس زنده یا یک درس معمولی را پست می‌کنم، به شما اطلاع داده می‌شود و بله، بله، بله، بله، بله، بله.

So I know you like the style of lesson because I  

بنابراین می‌دانم که شما سبک درس را دوست دارید، زیرا

want to make sure I'm creating  lessons that are helping you.

می‌خواهم مطمئن شوم که درس‌هایی می‌سازم که به شما کمک می‌کنند.

So let me know if you like this lesson.

بنابراین اگر این درس را دوست دارید به من اطلاع دهید.

OK, so our next we know Harris  relents on muting debate microphone.

بسیار خوب، پس ما می دانیم که هریس از بی صدا کردن میکروفون بحث صرف نظر می کند.

So notice you relent on doing something.

بنابراین توجه داشته باشید که از انجام کاری چشم پوشی می کنید.

You need that gerund verb after  on because on is a preposition.

شما به آن فعل جین بعد از روی نیاز دارید زیرا on یک حرف اضافه است.

The vice president, who is Kamala Harris?

معاون رئیس جمهور، کامالا هریس کیست؟

The vice president Kamala  Harris made an unsuccessful  

معاون رئیس جمهور کامالا هریس

push to have Donald Trump's microphone left on.

تلاش ناموفقی برای روشن نگه داشتن میکروفون دونالد ترامپ انجام داد.

If the microphone is left on, it  means you can hear the sound from  

اگر میکروفون روشن بماند، به این معنی است که

the microphone when it wasn't the  former president's turn to speak.

وقتی نوبت صحبت رئیس جمهور سابق نبود، می‌توانید صدا را از میکروفون بشنوید.

So let's review push to have.

پس بیایید فشار to have را مرور کنیم.

But notice here it's a noun because you have  all push to have, an unsuccessful push to have.

اما توجه داشته باشید که اینجا یک اسم است، زیرا شما باید همه را فشار دهید، یک فشار ناموفق برای داشتن.

So push in this context is a noun all push.

بنابراین push در این زمینه یک اسم all push است.

But this is commonly used in the  verb form to push to do something.

اما این معمولاً در شکل فعل برای فشار دادن برای انجام کاری استفاده می‌شود.

When you push to do something,  it you make a strong effort or  

وقتی برای انجام کاری اصرار می‌کنید، تلاش شدیدی انجام می‌دهید یا

attempt to achieve or influence  something, so you might push.

تلاش می‌کنید بر روی چیزی برسید یا بر آن تأثیر بگذارید، بنابراین ممکن است فشار بیاورید.

To.

Have live lessons every day.

به

هر روز دروس زنده داشته باشید.

How could you do that?

چطور توانستی این کار را انجام دهی؟

Will you constantly send me an e-mail saying  Jennifer you should have a live lesson every day?

آیا دائماً به من ایمیلی می‌فرستید که می‌گوید جنیفر باید هر روز یک درس زنده داشته باشید؟

So by you trying to influence  my decision, you're pushing.

بنابراین با تلاش شما برای تأثیرگذاری بر تصمیم من، فشار می آورید.

You're.

Pushing to have a live lesson every day.

شما هستید.

اصرار برای داشتن یک درس زنده هر روز.

Now let's look at this example.

حالا بیایید به این مثال نگاه کنیم.

I pushed to watch the debate because remember  my kids, I said, no, you can't watch the debate.

من اصرار کردم که مناظره را تماشا کنم، زیرا به یاد داشته باشید بچه های من، گفتم، نه، شما نمی توانید مناظره را تماشا کنید.

So this could be my child saying I pushed to watch  the debate so the child could say please, please.

بنابراین ممکن است فرزندم بگوید من فشار آوردم تا بحث را تماشا کنم تا کودک بتواند بگوید لطفا، لطفا.

But I really want to.

اما من واقعاً می خواهم.

It's important for me to learn  this information, please, please.

برای من مهم است که این اطلاعات را یاد بگیرم، لطفاً، لطفاً.

So it's trying to influence me to achieve this.

بنابراین تلاش می کند بر من برای رسیدن به این هدف تأثیر بگذارد.

Now you could also say I pushed someone.

حالا می توانید بگویید من یک نفر را هل دادم. به

I pushed my mom to let me watch the debate.

مادرم فشار آوردم که اجازه دهد مناظره را تماشا کنم. یوسف گفت،

I pushed Jennifer to post live lessons every day  

من جنیفر را مجبور کردم تا هر روز درس‌های زنده را پست کند

so you can push or push someone  to do something, Yousef said.

تا بتوانید کسی را برای انجام کاری تحت فشار قرار دهید.

And everyone comment using these examples,  

و همه با استفاده از این مثال‌ها نظر می‌دهند،

this is the best way to practice so you  permanently remember this information.

این بهترین راه برای تمرین است تا این اطلاعات را برای همیشه به خاطر بسپارید.

And I am happy to give you feedback  as well to as many students as I can.

و من خوشحالم که بازخورد شما را  و همچنین به تعداد زیادی دانش‌آموز که می‌توانم ارائه دهم.

I push myself to dedicate my  time to learn more from you.

من به خودم فشار می‌آورم که وقتم را برای یادگیری بیشتر از شما اختصاص دهم.

Well, that's very nice.

خب این خیلی خوبه ریکی گفت،

So you push yourself, you encourage yourself, you  influence yourself, you push yourself, Ricky said.

بنابراین شما به خودتان فشار می آورید، خودتان را تشویق می کنید، روی خودتان تأثیر می گذارید، به خودتان فشار می آورید. به

I push myself to speak because remember,  you need the infinitive to do something.

خودم فشار می‌آورم که حرف بزنم، زیرا یادت باشد، برای انجام کاری به مصدر نیاز داری.

I push myself to speak English every day.

هر روز به خودم فشار می‌آورم که انگلیسی صحبت کنم.

That is an excellent example.

این یک مثال عالی است.

Great job, Ricky, keep doing it.

کار عالی، ریکی، به این کار ادامه بده.

OK, so let's keep going everyone.

باشه، پس همه ادامه بدیم

And we have a different headline.

و ما تیتر متفاوتی داریم.

So here on the left, we have Kamala Harris, who is  currently the vice president of the United States.

بنابراین اینجا در سمت چپ، کامالا هریس را داریم که در حال حاضر معاون رئیس جمهور ایالات متحده است.

Remember, it's the United States.

به یاد داشته باشید، این ایالات متحده است.

It's an exception.

این یک استثناست.

Countries don't have articles, Canada,  

کشورها مقاله ندارند، کانادا،

France, Germany, but the United  States, you need that article.

فرانسه، آلمان، اما ایالات متحده، شما به آن مقاله نیاز دارید.

And then, of course, on the right, we  have former President Donald Trump.

و البته، در سمت راست، دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق را داریم.

And tonight, September 10th,  they are having a debate, debate.

و امشب، 10 سپتامبر، آنها یک مناظره دارند، مناظره.

OK, so this headline reads no hot mic moments.

خوب، پس این تیتر هیچ لحظه داغ میکروفون را نمی خواند.

What else to know about the Harris versus  this V with a period represents versus  

چیز دیگری که باید در مورد هریس در مقابل این V با نقطه بدانیم در مقابل

versus Trump debate.

بحث در مقابل ترامپ را نشان می‌دهد.

So Harris versus Trump, Harris against Trump.

بنابراین هریس در مقابل ترامپ، هریس علیه ترامپ.

Here's where the saga on microphone muting landed.

اینجا جایی است که حماسه در مورد بی صدا کردن میکروفون فرود آمد.

We're actually going to look  at this small font below.

ما در واقع به این فونت کوچک در زیر نگاه خواهیم کرد.

But if there's something you  don't understand in this headline,  

اما اگر چیزی است که در این عنوان متوجه نمی‌شوید، به

let me know and I will answer that for you.

من اطلاع دهید و من به جای شما به آن پاسخ خواهم داد.

OK, before we move on, I really  like this example from Theophil.

خوب، قبل از اینکه به ادامه مطلب برویم، این مثال از تئوفیل را خیلی دوست دارم.

Parents push their children, it's just  their children, their children know as  

والدین فرزندان خود را تحت فشار قرار می دهند، این فقط فرزندان آنها هستند، فرزندان آنها به عنوان

their children because there is all ready  for plural their children to study hard.

فرزندان خود می شناسند زیرا همه آماده هستند تا فرزندان آنها به سختی درس بخوانند.

Exactly, exactly.

دقیقا، دقیقا

And I push my students to learn more  advanced vocabulary, but I do it in  

و من دانش‌آموزانم را تشویق می‌کنم واژگان پیشرفته‌تری را بیاموزند، اما این کار را به

a way to help you because I teach it to  you fully and I'm here to support you.

روشی انجام می‌دهم تا به شما کمک کنم زیرا آن را به‌طور کامل به شما آموزش می‌دهم و من اینجا هستم تا از شما حمایت کنم.

Very nice examples, everyone.

نمونه های بسیار زیبا، همه.

I love it.

من آن را دوست دارم.

OK, so here's where the saga  on microphone muting land it.

خوب، پس اینجاست که حماسه در مورد صامت کردن میکروفون آن را نشان می دهد.

Do you know what a saga is?

آیا می دانید حماسه چیست؟

This is used a lot in books movies.

این در فیلم های کتاب بسیار استفاده می شود.

You might think of Lord of the  Rings or Star Wars or Harry Potter.

ممکن است به ارباب حلقه ها یا جنگ ستارگان یا هری پاتر فکر کنید.

You could consider that a saga a saga.

شما می توانید آن حماسه را یک حماسه در نظر بگیرید.

This is a noun.

این یک اسم است.

You can identify nouns because they have  an article in the headline is the saga.

می‌توانید اسم‌ها را شناسایی کنید، زیرا آنها یک مقاله در عنوان حماسه دارند.

But here I just wrote a saga because means  any and the is a specific saga a saga.

اما در اینجا من فقط یک حماسه نوشتم زیرا به معنی هر و حماسه خاص حماسه است. به

Notice that pronunciation.

آن تلفظ توجه کنید.

I've said it many, many times.

بارها و بارها گفته ام.

A saga is a long, complicated and often  dramatic series of events or stories.

حماسه مجموعه‌ای طولانی، پیچیده و اغلب دراماتیک از رویدادها یا داستان‌ها است.

And that's why I referenced the three,  the three that I know of the longest,  

و به همین دلیل به سه داستان اشاره کردم، سه داستانی که از طولانی‌ترین،

most complicated and dramatic stories, Harry  Potter, Lord of the Rings and Star Wars.

پیچیده‌ترین و دراماتیک‌ترین داستان‌ها می‌شناسم، هری پاتر، ارباب حلقه‌ها و جنگ ستارگان.

Which saga are you familiar with?

با کدام حماسه آشنا هستید؟

There are, of course, many, many, many more.

البته تعداد زیادی، بسیار، بسیار بیشتر وجود دارد.

Which saga are you familiar with?

با کدام حماسه آشنا هستید؟

But you can use this in your day-to-day life.

اما می توانید از آن در زندگی روزمره خود استفاده کنید.

For example, the renovation  project turned into a saga.

برای مثال، پروژه بازسازی به یک حماسه تبدیل شد.

So it was supposed to be simple.

بنابراین قرار بود ساده باشد.

They were just going to redo their counters.

آنها فقط قصد داشتند شمارنده های خود را دوباره انجام دهند.

So the counter is where you you put your plates,  

بنابراین پیشخوان جایی است که بشقاب هایتان را می گذارید،

you put your cutting board, it's  the surface in your kitchen.

تخته برش را می گذارید، سطح آشپزخانه شماست.

So it was supposed to be simple,  

بنابراین قرار بود ساده باشد،

but then it turned into a a saga turn  into means became it became a saga.

اما بعد به یک حماسه تبدیل شد به وسیله ای تبدیل به حماسه شد.

It became long, complicated, dramatic maybe.

طولانی، پیچیده، شاید دراماتیک شد.

There were a lot of problems, a lot of issues.

مشکلات زیادی وجود داشت، مشکلات زیادی وجود داشت.

It was a lot more expensive than they expected.

بسیار گرانتر از آن چیزی بود که آنها انتظار داشتند.

It took a lot more time than they expected.

خیلی بیشتر از چیزی که انتظار داشتند زمان برد.

It turned into a saga, or this  is often used in the media.

به حماسه تبدیل شد، یا اغلب در رسانه‌ها استفاده می‌شود.

The media followed their Liga legal  saga, their legal saga for weeks.

رسانه ها حماسه قانونی لیگ خود را دنبال کردند ، حماسه قانونی آنها را برای هفته ها.

So there might be a celebrity  couple and they're getting divorced,  

بنابراین ممکن است یک زوج مشهور وجود داشته باشند و آنها در حال طلاق باشند،

but it's a long, complicated, dramatic divorce.

اما این یک طلاق طولانی، پیچیده و چشمگیر است.

You can refer to the divorce as a saga, OK?

شما می توانید به طلاق به عنوان یک حماسه اشاره کنید، خوب؟

Muhammad said their relationship  turned into a saga exactly.

محمد گفت که رابطه آنها دقیقاً به یک حماسه تبدیل شده است.

But remember Muhammad, it's turn into.

اما محمد را به یاد بیاور، آن را تبدیل به.

So you need that preposition into and  then you have to conjugate your verb turn.

بنابراین شما به آن حرف اضافه نیاز دارید و سپس باید فعل خود را تبدیل کنید.

So this would be in the past simple.

بنابراین این در گذشته ساده خواهد بود.

Their relationship turned into a saga.

رابطه آنها به یک حماسه تبدیل شد.

OK, someone asked about what a hot mic is.

خوب، شخصی در مورد اینکه میکروفون داغ چیست پرسید.

Yes.

OK, so first of all, a mic is short  form for microphone native speakers.

بله.

خوب، پس اول از همه، میکروفون برای گویندگان بومی میکروفون فرم کوتاه است.

We like to take long words and shorten them.

ما دوست داریم کلمات طولانی را در نظر بگیریم و آنها را کوتاه کنیم.

For example, most native speakers don't  actually say renovation, we say Renault,  

به عنوان مثال، اکثر افراد بومی در واقع نمی گویند بازسازی، ما می گوییم رنو،

we don't say microphone, we say Mike.

نمی گوییم میکروفون، می گوییم مایک.

This is a mic.

این یک میکروفون است.

It's a very good quality mic because I want you to  have a great experience listening to my lessons.

این یک میکروفون با کیفیت بسیار خوب است زیرا می‌خواهم تجربه خوبی از گوش دادن به درس‌های من داشته باشید.

So hopefully you think the quality of the  sound is very good because of this mic.

بنابراین امیدواریم که فکر می کنید کیفیت صدا به دلیل این میکروفون بسیار خوب است.

Now a hot mic, this is not important vocabulary  

حالا یک میکروفون داغ، این واژگان مهم

for you in your day-to-day speech,  but just to understand the headline.

برای شما در گفتار روزانه‌تان نیست، بلکه فقط برای درک تیتر است.

A hot mic is an active mic.

میکروفون داغ یک میکروفون فعال است.

So right now my mic is hot.

بنابراین در حال حاضر میکروفون من داغ است.

This is important because imagine at the  beginning of a debate and I'm talking  

این مهم است زیرا در ابتدای بحث تصور کنید

to someone beside me, but I  didn't know my mic was hot.

با کسی در کنارم صحبت می‌کنم، اما نمی‌دانستم میکروفونم داغ است.

I didn't know my mic was active, was turned on.

نمی دانستم میکروفون من فعال است، روشن است.

The audience can hear what I'm saying, but I  didn't know they could hear what I was saying.

مخاطبان می‌توانند آنچه را که من می‌گویم بشنوند، اما من نمی‌دانستم که می‌توانند آنچه را که من می‌گویم بشنوند.

So a hot mic is just an active mic.

بنابراین یک میکروفون داغ فقط یک میکروفون فعال است.

A muted mic means there's no sound.

میکروفون خاموش به این معنی است که صدایی وجود ندارد.

It's on mute.

خاموش است.

OK, excellent questions everyone.

خوب، سوالات عالی برای همه.

Now you know what a saga is.

حالا می دانید حماسه چیست.

So let's keep going because  let's look at the word landed.

پس بیایید ادامه دهیم زیرا بیایید به کلمه فرود نگاه کنیم.

This is very commonly used, but look at  the sentence structure where something  

این بسیار متداول است، اما به ساختار جمله نگاه کنید که در آن چیزی

in this case where the saga on microphone  muting all of that represents something.

در این مورد که حماسه روی میکروفون بی‌صدا کردن همه آن چیزی را نشان می‌دهد.

So where something or where someone landed.

بنابراین جایی که چیزی یا جایی که کسی فرود آمد.

So this to the word landed means to  reach a particular point or conclusion.

بنابراین این به کلمه landed به معنای رسیدن به یک نقطه یا نتیجه خاص است.

For example, in a business context,  you could say where did the board,  

به عنوان مثال، در یک زمینه تجاری، می‌توانید بگویید که هیئت مدیره کجاست،

the board of directors which native  speakers shortened to just the word board?

هیئت مدیره که افراد بومی آن را فقط به کلمه board کوتاه کرده‌اند؟

Where did the board land on the salary increases?

هیئت مدیره افزایش حقوق کجاست؟

Because grammatically you land on.

زیرا از نظر دستوری شما در آن فرود می آیید.

Something.

So in this case the something is salary increases.

یه چیزی

بنابراین در این مورد چیزی افزایش حقوق است.

This is basically asking  what did the board decide?

این اساساً این سؤال را مطرح می کند که هیئت مدیره چه تصمیمی گرفت؟

What was their final conclusion  about the salary increases?

نتیجه نهایی آنها درباره افزایش حقوق چه بود؟

What was their decision?

تصمیم آنها چه بود؟

What was their position?

موضع آنها چه بود؟

Where did they land?

کجا فرود آمدند؟

You can absolutely use this in  a everyday social situation.

می‌توانید کاملاً از این در موقعیت‌های اجتماعی روزمره استفاده کنید.

For example, my friend could ask me.

مثلاً دوستم می تواند از من بپرسد.

Imagining I'm a child, my friend could ask me.

با تصور اینکه من یک کودک هستم، دوستم می تواند از من بپرسد.

Where did your parents land on the debate?

پدر و مادر شما در کجای مناظره قرار گرفتند؟

So what did your parents decide?

پس پدر و مادرت چه تصمیمی گرفتند؟

What was their final decision?

تصمیم نهایی آنها چه بود؟

Where did your parents land?

پدر و مادرت کجا فرود آمدند؟

Oh.

اوه

They said I can't watch the debate or my  parents relented so I can watch the debate.

آنها گفتند من نمی توانم مناظره را تماشا کنم یا والدینم تسلیم شدند تا بتوانم مناظره را تماشا کنم.

They originally said no, but  then they changed their opinion.

آنها ابتدا گفتند نه، اما بعد نظرشان را تغییر دادند.

They relented.

آنها تسلیم شدند.

OK, so maybe remember you wanted to to  push me to post live lessons every day.

خوب، پس شاید به یاد داشته باشید که می‌خواستید به من فشار دهید تا هر روز درس‌های زنده را پست کنم.

So you might ask a fellow  student, where did Jennifer land?

بنابراین ممکن است از یکی از دانشجویان بپرسید، جنیفر کجا فرود آمد؟

Where did Jennifer land on the live lesson?

جنیفر در درس زنده کجا فرود آمد؟

Is she going to post them daily, Yes or no?

آیا او قرار است آنها را روزانه پست کند، بله یا خیر؟

What was her decision?

تصمیم او چه بود؟

All right, everyone.

باشه همه

And exactly, Roosevelt, Mike  is short for microphone.

و دقیقاً «روزولت، مایک» مخفف میکروفون است.

OK.

باشه

And Hafiz, The Twilight Saga.

و حافظ، حماسه گرگ و میش.

Absolutely.

کاملا.

That is a great example of a saga.

این یک نمونه عالی از یک حماسه است.

Very nice.

خیلی خوبه

All right, everyone, Manuel asked.

خوب، همه، مانوئل پرسید.

Landed the conversation.

گفتگو را به پایان رساند.

It is over.

تمام شده است.

Land it.

زمین آن را.

Yeah, you could say we landed the conversation.

بله، می توانید بگویید که ما گفتگو را انجام دادیم. به

We reached a particular point or conclusion.

نکته یا نتیجه خاصی رسیدیم.

But you could ask where did the conversation land?

اما می توانید بپرسید که مکالمه به کجا رسید؟

So what was the final result or conclusion of it?

پس نتیجه یا نتیجه نهایی آن چه بود؟

Did you reach a a consensus,  an opinion, a decision?

آیا به یک اجماع، یک نظر، یک تصمیم رسیدید؟

For example, where did the conversation land?

مثلاً مکالمه به کجا رسید؟

How did the conversation land?

مکالمه چگونه شکل گرفت؟

You could ask that as well.

می توانید آن را نیز بپرسید.

All right, everyone, excellent job.

بسیار خوب، همه، کار عالی است.

And now let's continue on.

و حالا بیایید ادامه دهیم.

We have a new headline.

ما یک تیتر جدید داریم.

Do you recognize the man on the right?

آیا مرد سمت راست را می شناسید؟

Who knows the man on the right?

چه کسی مرد سمت راست را می شناسد؟

It's Elon Musk, of course, and  the man on the left is former  

البته این ایلان ماسک است و مرد سمت چپ

President Donald Trump who will be  taking part in the debate tonight.

رئیس جمهور سابق دونالد ترامپ است که امشب در مناظره شرکت خواهد کرد.

The presidential debate  tonight being September 10th,  

مناظره ریاست جمهوری امشب 10 سپتامبر است،

depending on when you watch  this, watch this lesson, OK?

بسته به اینکه چه زمانی این را تماشا می کنید ، این درس را تماشا کنید، خوب؟

Muhammad said today, Trump's  debate will turn into turn into,  

محمد امروز گفت، مناظره ترامپ تبدیل به حماسه خواهد شد،

don't forget that, into turn into a saga.

فراموش نکنید.

That's a great example and is possible.

این یک مثال عالی است و ممکن است.

The debate could turn into a saga.

این بحث می تواند به یک حماسه تبدیل شود.

It could turn into a long, complicated dramatic  story or event rather than just a debate.

می‌تواند به‌جای یک مناظره، به یک داستان یا رویداد دراماتیک طولانی و پیچیده تبدیل شود .

That's absolutely possible.

این کاملا امکان پذیر است.

OK, great example, everyone.

خوب، مثال عالی، همه.

Now everyone knows it's Elon Musk.

حالا همه می دانند که ایلان ماسک است.

Very good.

خیلی خوبه

So let's read this headline together.

پس بیایید این تیتر را با هم بخوانیم.

This is from technology magazine.

این از مجله فناوری است.

Tech Futurists.

آینده پژوهان فناوری

Do you know what the word tech is?

آیا می دانید کلمه فناوری چیست؟

Anyone know?

کسی میدونه؟

Tech tech futurist hash out Harris versus Trump.

آینده پژوه فناوری، هریس را در مقابل ترامپ هش کرد.

Notice here there's AVS.

توجه کنید اینجا AVS وجود دارد.

Before we just saw AV.

قبل از اینکه ما فقط AV را دیدیم.

Both of them are short form for versus.

هر دوی آنها فرم کوتاه برای مقابل هستند.

You can just have the V or the VS.

شما فقط می توانید V یا VS را داشته باشید.

They're both acceptable short forms versus  Harris versus Trump, Harris against Trump.

هر دو فرم‌های کوتاه قابل قبول در مقابل هریس در مقابل ترامپ، هریس علیه ترامپ هستند.

And the small text, which  we call the subtext says.

و متن کوچکی که به آن زیرمتن می گوییم می گوید.

At a conference in San Francisco Thursday,  

در کنفرانسی در سانفرانسیسکو در روز پنجشنبه،

tech wonks aired out their unease  about the upcoming election.

کارشناسان فناوری ناراحتی خود را درباره انتخابات آینده ابراز کردند.

OK, so Roosevelt said.

خوب، روزولت گفت.

Tech.

فنی

Is a short word for technology.

یک کلمه کوتاه برای فناوری است.

Exactly.

دقیقا.

And my smart students,  everybody knows this already.

و دانش‌آموزان باهوش من، همه این را قبلاً می‌دانند.

Well then I didn't need to teach this  to you because this is my first point,  

خب پس من نیازی به آموزش این به شما نداشتم زیرا این اولین نکته من است،

but I just wanted to make sure everyone knew.

اما فقط می خواستم مطمئن شوم که همه می دانند.

So technology tech notice that K sound tech tech.

بنابراین فناوری فناوری متوجه فناوری K صدا می شود.

So it's very common to just say I work  in high tech, I need tech support.

بنابراین بسیار رایج است که بگوییم من در فناوری پیشرفته کار می کنم، به پشتیبانی فنی نیاز دارم.

I bought some new tech native  speakers just use the word tech.

من چند سخنران بومی فناوری جدید خریدم که فقط از کلمه tech استفاده می کنند.

But my smart students, you already know this.

اما دانش آموزان باهوش من، شما قبلاً این را می دانید.

Everybody knows this.

این را همه می دانند.

Awesome.

عالیه

OK, so Ricky wants to know  the meaning of hash out.

خوب، پس ریکی می‌خواهد معنی هش‌آوت را بداند.

And I saw some other students  who also wanted to know that.

و چند دانش‌آموز دیگر را دیدم که می‌خواستند آن را بدانند.

And don't worry because  that's my next word for you.

و نگران نباشید زیرا این کلمه بعدی من برای شماست.

So tech futurist, hash out.

پس آینده نگر فناوری، هش کنید.

So to hash out, this is a phrasal verb.

بنابراین برای هش کردن، این یک فعل عبارتی است.

The main verb is hash, and  then the preposition is out.

فعل اصلی هش است و سپس حرف اضافه خارج است.

So you would conjugate the verb hash.

بنابراین شما فعل hash را با هم ترکیب می کنید.

This means to discuss something thoroughly,  

این به این معنی است که درباره چیزی به طور کامل بحث کنید،

and it's usually because you want to  reach an agreement or find a solution.

و معمولاً به این دلیل است که می خواهید به توافق برسید یا راه حلی پیدا کنید.

So you might say, let's hash out the  details of the contract before we sign it.

بنابراین ممکن است بگویید، بیایید قبل از امضای قرارداد، جزئیات آن را هش کنیم.

So absolutely Svetlana means discuss,  but just remember it sounds like to  

بنابراین کاملاً سوتلانا به معنای بحث کردن است، اما فقط به یاد داشته باشید که به نظر می‌رسد

discuss very thoroughly, thoroughly  means completely, 100% in depth.

بسیار کامل بحث کنید، کاملاً یعنی کاملاً، 100٪ عمیق.

And also the point is to reach  an agreement or find a solution.

و همچنین نکته رسیدن به توافق یا یافتن راه حل است.

So here they want to reach  an agreement on the details  

بنابراین در اینجا آنها می‌خواهند درباره جزئیات

of the contract and they want to hash it out.

قرارداد به توافق برسند و می‌خواهند آن را به هم بزنند.

So discuss it thoroughly in detail.

پس به طور کامل در مورد آن بحث کنید.

All right.

بسیار خوب.

And and re asks.

و دوباره می پرسد.

Yeah, docs.

آره، اسناد

Exactly.

This is another great example  of a shortened word in English.

دقیقا.

این مثال عالی دیگری از یک کلمه کوتاه شده در انگلیسی است.

Docs is short for documents,  but because it's plural,  

Docs مخفف اسناد است، اما چون جمع است،

we keep that as you could also  say the doc, I sent you the doc,  

ما آن را نگه می‌داریم، همانطور که می‌توانید بگویید سند، من سند را برایتان فرستادم،   برای

I sent you a doc and it's singular, but  I sent you the doc, the docs, the docs.

شما یک سند فرستادم و مفرد است، اما سند، اسناد، اسناد را برای شما فرستادم.

OK, so that's plural.

خوب، پس جمع است.

Great example.

مثال عالی

And Farshad, exactly to hash out, to  discuss thoroughly, to discuss thoroughly.

و فرشاد، دقیقاً برای هش کردن، برای بحث کامل، بحث کردن کامل.

So in an everyday context,  you and your your friends,  

بنابراین، در یک زمینه روزمره، شما و دوستانتان،

your family, you could hash  out your vacation plans.

خانواده‌تان، می‌توانید برنامه‌های تعطیلات خود را هش کنید.

It just means you discuss them thoroughly.

این فقط به این معنی است که شما آنها را به طور کامل مورد بحث قرار می دهید.

But you want to reach a decision.

اما شما می خواهید به یک تصمیم برسید.

So you want to decide where are we going?

پس میخوای تصمیم بگیری کجا بریم؟

How are we getting there?

چگونه به آنجا می رسیم؟ قرار است

What are we going to do?

چه کار کنیم؟

OK, excellent job everyone.

باشه کار همه عالیه

Oh, Youssef asked about unease.

یوسف از ناراحتی پرسید.

And we will talk about that.

و ما در مورد آن صحبت خواهیم کرد.

I have that highlighted as well.

من آن را نیز برجسته کرده ام.

So just one second and then we'll talk about that.

بنابراین فقط یک ثانیه و سپس در مورد آن صحبت خواهیم کرد.

OK.

باشه

And we will also talk about wonks and aired out.

و ما همچنین در مورد wonks و پخش صحبت خواهیم کرد.

Don't worry, I know what  words you won't understand.

نگران نباشید، می دانم چه کلماتی را نمی فهمید.

All right, let's so let's move on.

خیلی خب، پس بیایید ادامه دهیم.

What do we have?

Tech wonks.

ما چه داریم؟

تکون میزنه

Do you know what a wonk is?

آیا می دانید وانک چیست؟

That's a weird word.

این کلمه عجیبی است.

Repeat after me.

بعد از من تکرار کن

Wonk Wonk wonks, wonks, wonks.

وانک وانک می خندد، می خندد، می گوید.

Because it's in the plural.

چون به صورت جمع است.

All wonk.

This is a noun.

همه تعجب کردند

این یک اسم است.

This is a person who likes to  think about or study something  

این فردی است که دوست دارد درباره چیزی فکر کند یا مطالعه کند،

but who spends a great amount of time doing it.

اما زمان زیادی را صرف انجام آن می‌کند.

So I understand you like studying English, you  like studying English grammar, but to qualify  

بنابراین می‌دانم که شما به مطالعه انگلیسی علاقه دارید، به مطالعه گرامر انگلیسی علاقه دارید، اما واجد شرایط بودن

as a walk it would mean you spend a great amount  of time, far more time than the average student.

به عنوان پیاده‌روی به این معنی است که زمان زیادی را صرف می‌کنید ، بسیار بیشتر از یک دانش‌آموز معمولی.

So you have to study it 10 times more than  the average student to be considered a walk.

بنابراین باید 10 برابر بیشتر از یک دانش آموز متوسط ​​مطالعه کنید تا پیاده روی در نظر گرفته شود.

But for example, he's a grammar wonk and  we'll talk about verb conjugations for hours.

اما برای مثال، او یک دستور زبان است و ما ساعت‌ها در مورد صرف افعال صحبت خواهیم کرد.

So yes, you enjoy learning about English grammar,  

بنابراین بله، شما از یادگیری دستور زبان انگلیسی لذت می برید،

but do you spend 10 times more  time than the average student?

اما آیا 10 برابر بیشتر از یک دانش آموز معمولی وقت صرف می کنید؟

Do you obsess about it and think about it  and want to talk about it all the time?

آیا در مورد آن وسواس دارید و به آن فکر می کنید و می خواهید همیشه در مورد آن صحبت کنید؟

So don't call yourself a wonk simply because you  like thinking about or studying certain topics.

بنابراین خودتان را یک وانک خطاب نکنید زیرا دوست دارید درباره موضوعات خاصی فکر کنید یا مطالعه کنید.

You have to really be obsessed  with those topics and spend the  

شما باید واقعاً نسبت به آن موضوعات وسواس داشته باشید و

majority of your time on those  topics to be considered a wonk.

بیشتر وقت خود را صرف آن موضوعات کنید تا به عنوان یک عیب تلقی شود.

So what about you?

پس شما چطور؟

Would you consider yourself a wonk?

آیا خود را یک وانک می دانید؟

Remember, you have to be obsessed.

به یاد داشته باشید، شما باید وسواس داشته باشید.

Spend way more time than the average student.

خیلی بیشتر از یک دانش آموز معمولی وقت بگذارید.

It's OK if you're not a wonk.

اشکالی ندارد اگر اهل حرف زدن نباشید.

I don't think you need to be a wonk to  get amazing results or to become fluent.

فکر نمی‌کنم برای به دست آوردن نتایج شگفت‌انگیز یا مسلط شدن، نیازی به انحراف نداشته باشید.

OK, so let's move on and talk about aired out.

خوب، پس بیایید ادامه دهیم و در مورد پخش شده صحبت کنیم.

So to air something out, in this  case, the something is there,  

بنابراین برای پخش چیزی، در این مورد، چیزی وجود دارد،

unease about the upcoming election,  That's the something to air something out.

ناراحتی در مورد انتخابات آینده، این چیزی است که باید چیزی را پخش کرد.

This is a phrasal verb.

این یک فعل عبارتی است.

The verb is air.

فعل هوا است. .

The.

Verb is air.

فعل هوا است.

Let me repeat that.

بگذارید آن را تکرار کنم.

The verb is air and then the preposition is out.

فعل هوا است و بعد حرف اضافه خارج است.

So you have to conjugate the  verb air as you see it here.

بنابراین باید فعل هوا را همانطور که در اینجا می بینید، با هم ترکیب کنید.

It's in the past now.

اکنون در گذشته است.

This means to bring issues, thoughts or  feelings into the open for discussion.

این به این معنی است که مسائل، افکار یا احساسات را برای بحث در معرض دید قرار دهید.

But generally these are thoughts,  

اما به طور کلی اینها افکار،

issues and feelings that you don't  share with the average person.

مسائل و احساساتی هستند که شما با افراد عادی به اشتراک نمی گذارید.

So for example, we went to couples  couples therapy to air out our issues.

به عنوان مثال، ما به زوج درمانی رفتیم تا مشکلات خود را بیان کنیم.

So my partner and I, we wanted to to share our  feelings, but we wanted to do that in a Safeway.

بنابراین من و شریکم می‌خواستیم احساسات خود را به اشتراک بگذاریم ، اما می‌خواستیم این کار را در یک راه امن انجام دهیم.

So when you air out your feelings  with your your mother, your father,  

بنابراین وقتی احساسات خود را با مادرتان، پدرتان،

your sister, your brother, your  husband, your wife, your best friend,  

خواهرتان، برادرتان، شوهرتان، همسرتان، بهترین دوستتان بیان می‌کنید، به

you would tell them how you truly feel your true  emotions for the purpose of discussing them.

آنها می‌گویید که واقعاً احساسات واقعی‌تان را برای بحث درباره آن‌ها احساس می‌کنید.

So we often use this when there is some negativity  involved, when there's upset feelings involved.

بنابراین ما اغلب زمانی از این مورد استفاده می‌کنیم که در آن چیزهای منفی وجود داشته باشد یا احساسات ناراحت‌کننده‌ای در میان باشد.

So that's why it's with unease because  unease means it's more of a negative.

بنابراین به همین دلیل است که با ناراحتی همراه است زیرا ناراحتی به این معنی است که بیشتر جنبه منفی دارد.

So let's look at that unease.

پس بیایید به این ناراحتی نگاه کنیم.

Now notice here this is a  noun because it's ones unease.

اکنون توجه کنید که اینجا یک اسم است زیرا باعث ناراحتی افراد می شود.

There unease there is the possessive,  

ناآرامی وجود دارد،

but unease is a noun and it's feelings  of discomfort, anxiety or worry.

اما ناراحتی یک اسم است و احساس ناراحتی، اضطراب یا نگرانی است.

So elections often produce unease in society.

بنابراین انتخابات اغلب باعث ایجاد ناراحتی در جامعه می شود.

Elections often produce result  in, create feelings of discomfort,  

انتخابات اغلب نتیجه می دهد، احساس ناراحتی،

anxiety or worry because it's a big change.

اضطراب یا نگرانی ایجاد می کند زیرا تغییر بزرگی است.

An election is a big change, and change  means uncertainty, and it creates unease.

انتخابات یک تغییر بزرگ است و تغییر به معنای عدم اطمینان است و باعث ناراحتی می شود.

But you may be more familiar  with the adjective I feel uneasy.

اما ممکن است با صفت I feel unaasy بیشتر آشنا باشید.

So uneasy is the adjective.

بنابراین ناآرام است صفت.

Unease is the noun.

ناراحتی اسم است.

I feel uneasy about my exam.

من از امتحانم ناراحتم

So if you say this I feel uneasy about  my exam, it means you have feelings of  

بنابراین اگر این را بگویید من در مورد امتحانم احساس ناراحتی می‌کنم ، به این معنی است که شما احساس

discomfort, anxiety or worry, which is  absolutely a normal feeling to have when  

ناراحتی، اضطراب یا نگرانی دارید، که کاملاً یک احساس طبیعی است که در هنگام

you're taking an exam or going to a job  interview or you're speaking in public.

شرکت در امتحان یا رفتن به مصاحبه شغلی یا صحبت کردن دارید. در ملاء عام

So don't worry if you feel uneasy  or you have unease, you have unease.

بنابراین اگر احساس ناراحتی می‌کنید یا ناراحت هستید، نگران نباشید.

Just remember, unease is a noun  and uneasy is an adjective.

فقط به یاد داشته باشید، uneasy یک اسم است و uneasy یک صفت است.

So different structures, different grammatical  structures, but the meaning is the same.

بنابراین ساختارهای مختلف، ساختارهای گرامری متفاوت ، اما معنا یکسان است.

All right, Here's a great example.

بسیار خوب، در اینجا یک مثال عالی است.

She's a wonk music, but you  want to change the order.

او یک موسیقی وانک است، اما شما می‌خواهید ترتیب آن را تغییر دهید.

So it's the something and then a wonk.

بنابراین آن چیزی است و سپس یک واک.

She's a music wonk.

او یک وانک موسیقی است.

I'm a grammar wonk.

من یک گرامر ونک هستم.

She's a music wonk and sings songs all the time.

او موسیقی دان است و همیشه آهنگ می خواند.

Exactly.

دقیقا.

Now, because it's she, you  need to add that S to sing.

اکنون، چون او است، برای آواز خواندن باید S را اضافه کنید.

She sings because she in third person singular.

او می خواند زیرا او در سوم شخص مفرد است.

You need to add that as but excellent example.

شما باید آن را به عنوان مثال عالی اضافه کنید.

That's a great example.

این یک مثال عالی است.

She's a music wonk.

او یک وانک موسیقی است. هر

The average person listens to  30 minutes of music per day.

فرد به طور متوسط روزانه 30 دقیقه موسیقی گوش می دهد.

I made that up.

من درست کردم

I have no idea if that is true, but let's say  

نمی‌دانم این درست است یا نه، اما بیایید فرض کنیم که یک

the average person listens to  30 minutes of music per day.

فرد به طور متوسط روزانه 30 دقیقه موسیقی گوش می‌دهد.

She listens to five hours of music per day.

او روزانه پنج ساعت موسیقی گوش می دهد. کوماری گفت:

She's a music wonk, all right,  

او یک موسیقی دان است، بسیار خوب

Kumari said.

.

I, I have unease or I feel  unease about speaking to people.

من از صحبت کردن با مردم ناراحتم یا احساس ناراحتی می کنم.

So unease is a noun.

بنابراین ناراحتی یک اسم است.

So you need, you have a son  object I, but you need a verb.

بنابراین شما نیاز دارید، شما یک پسر دارید، شی I، اما به یک فعل نیاز دارید.

So you can have this noun.

بنابراین می توانید این اسم را داشته باشید.

You can feel this noun.

شما می توانید این اسم را احساس کنید.

I have unease about speaking to  people, and that's totally normal.

من از صحبت کردن با مردم ناراحتم، و این کاملاً طبیعی است.

Just don't let your unease prevent  you from taking action, OK?

فقط اجازه ندهید ناراحتی‌تان مانع از اقدام شما شود، خوب؟

Raymond said.

ریموند گفت.

When you feel uneasy, exactly the adjective.

وقتی احساس ناراحتی می کنید، دقیقاً صفت.

When you feel uneasy, it's good  to have someone to air out.

وقتی احساس ناراحتی می‌کنید، خوب است کسی را داشته باشید که هوا را بیرون کند.

Yes, exactly.

بله دقیقا.

To talk.

صحبت کردن.

This is such a great example, Raymond, to  talk about your feelings of discomfort,  

این یک مثال عالی است، ریموند، برای صحبت درباره احساس ناراحتی‌تان،

feelings that normally you  don't discuss with people.

احساساتی که معمولاً با مردم صحبت نمی‌کنید.

Excellent example, really.

مثال عالی واقعا

Nicely said.

قشنگ گفت

Yeah, Svetlana, you can absolutely say I  feel uneasy because that's the adjective.

آره، سوتلانا، می‌توانی کاملاً بگویی که من احساس ناراحتی می‌کنم زیرا این صفت است.

I feel uneasy about speaking to people.

من از صحبت کردن با مردم احساس ناراحتی می کنم.

Exactly.

دقیقا.

Very nice.

خیلی خوبه

Abdurizak said I am a wonk to learn English.

عبدریزک گفت من برای یادگیری زبان انگلیسی یک عجب هستم.

Very nice.

خیلی خوبه

Now you might say I am an English wonk.

حالا ممکن است بگویید من یک وانک انگلیسی هستم.

So have the noun and then just add wonk.

بنابراین اسم را داشته باشید و سپس فقط wonk را اضافه کنید.

So I'm an English wonk.

بنابراین من یک وانک انگلیسی هستم.

So wonk is your noun.

پس wonk اسم شماست.

Excuse me, Wonk is your noun.

ببخشید، وانک اسم شماست.

And then English can form or can function as  the adjective to describe what type of wonk.

و سپس انگلیسی می‌تواند به‌عنوان صفت برای توصیف نوع وانک تشکیل شود یا عمل کند.

I'm an English wonk.

من یک وانک انگلیسی هستم

I'm a music wonk.

من اهل موسیقی هستم

I'm a movie wonk.

من یک فیلم وانک هستم.

I'm a tech wonk.

من اهل فن هستم

I'm a finance wonk, so you would have the this  topic, the subject and then add the word wonk.

من یک وانک مالی هستم، بنابراین شما باید این موضوع، موضوع را داشته باشید و سپس کلمه wonk را اضافه کنید.

Very nice.

خیلی خوبه

MU and Disa said I feel uneasy.

MU و Disa گفتند من احساس ناراحتی می کنم.

Exactly.

دقیقا.

I feel uncomfortable feelings of discomfort.

من احساس ناراحتی احساس ناراحتی می کنم.

I feel uneasy when anyone asks  me too many personal questions.

وقتی کسی از من سؤالات شخصی بیش از حد می پرسد، احساس ناراحتی می کنم.

Exactly.

دقیقا.

Excellent, excellent example.

عالی نمونه عالی

Really nice OK air out could be it's not exactly  the same as to vent, but it's they're closely  

هوای خوب واقعاً خوب می‌تواند دقیقاً شبیه به هوا دادن نباشد، اما

related but they're not exactly the same, but  they are closely related Yes I am a YouTube wonk  

ارتباط نزدیکی با هم دارند، اما دقیقاً شبیه هم نیستند، اما ارتباط نزدیکی با هم دارند بله، من یک یوتیوب هستم.

exactly excellent job very nice OK, let's continue  to our next headline so Harris, remember this  

بیایید به تیتر بعدی خود ادامه دهیم، بنابراین هریس، به یاد داشته باشید که این

woman in the picture is Kamala Harris Harris is  her last name she's currently the vice president  

زن در تصویر کامالا هریس است.

and she is running for president which means she  wants to become president tonight, September 10th.

There is a debate, a presidential  debate, and the election is in November.

یک مناظره وجود دارد، یک مناظره ریاست جمهوری ، و انتخابات در نوامبر است.

Harris hires rule vote director in bid  to cut into Trump's battleground margins.

هریس برای کاهش حاشیه‌های میدان جنگ ترامپ، مدیر رأی‌گیری را استخدام می‌کند.

Rule voters in just a handful of states could  swing the outcome of the November elections.

رای دهندگان حاکم در تعداد انگشت شماری از ایالت ها می توانند نتیجه انتخابات نوامبر را تغییر دهند.

OK, which words don't you understand?

خوب، کدام کلمات را نمی فهمید؟

Which words would you like  to review in more detail?

دوست دارید کدام کلمات را با جزئیات بیشتری مرور کنید؟

Well, let's see which ones I chose for you and  

خوب، بیایید ببینیم کدام یک را برای شما انتخاب کردم و

then put what other words  you want in the comments.

سپس چه کلمات دیگری را می خواهید در نظرات قرار دهید.

OK, the first word I chose for you is higher.

خوب، اولین کلمه ای که برای شما انتخاب کردم بالاتر است.

I think you already know this word, but I want  to just quickly touch on the sentence structure.

فکر می‌کنم شما قبلاً این کلمه را می‌دانید، اما می‌خواهم به سرعت ساختار جمله را لمس کنم.

So to hire someone.

بنابراین برای استخدام کسی.

So hire is the verb.

پس استخدام فعل است. به

That's why you have the S here,  because it's in the present.

همین دلیل است که S را در اینجا دارید، زیرا در زمان حال است.

Simple.

ساده

This means to give someone a job.

این یعنی به کسی کار بدهی.

The company hired me.

شرکت من را استخدام کرد.

You hire someone.

شما یک نفر را استخدام می کنید.

Hire is the verb.

استخدام فعل است.

In this case, it's the past.

در این مورد، گذشته است.

Simple.

ساده

The company hired me because of my  impressive communication skills,  

این شرکت مرا به دلیل مهارت های ارتباطی چشمگیرم استخدام کرد، به خاطر

Because I'm an English wonk, remember?

می آورید که من یک زبان انگلیسی هستم؟

OK, now the other way this is commonly  used is to use the structure to be hired.

بسیار خوب، اکنون روش دیگری که معمولاً استفاده می‌شود، استفاده از ساختاری است که باید استخدام شود. من

I was hired.

استخدام شدم.

I was hired, which means someone  gave you a job, you received a job.

من استخدام شدم، به این معنی که شخصی به شما کار داد، شما شغلی دریافت کردید.

So just remember that important distinction there.

بنابراین فقط آن تمایز مهم را در آنجا به خاطر بسپارید.

OK, bid, everybody wants to talk about bid.

خوب، پیشنهاد، همه می خواهند در مورد مناقصه صحبت کنند.

Oh wow.

اوه وای

And don't worry because we are going to talk  about bid and we are going to talk about cut into.

و نگران نباشید زیرا ما در مورد پیشنهاد صحبت خواهیم کرد و در مورد کاهش قیمت صحبت خواهیم کرد.

OK, so let's look at our next one in a bid 2.

خوب، پس بیایید به مورد بعدی خود در یک پیشنهاد 2 نگاه کنیم.

So when you see a word like bid, the  first thing you need to ask yourself is.

بنابراین وقتی کلمه ای مانند پیشنهاد را می بینید، اولین چیزی که باید از خود بپرسید این است.

What is the expression?

بیان چیست؟

Am I just looking at the word bid or is this  

آیا من فقط به کلمه bid نگاه می کنم یا این

an expression that requires  other grammar to go with it?

عبارتی است که برای همراهی با آن به دستور زبان دیگری نیاز دارد؟

Because we need in awe bid to do something.

زیرا برای انجام کاری نیاز داریم که با هیبت کاری کنیم.

Now in the headline there is no article  because in news headlines they omit  

اکنون در تیتر مقاله وجود ندارد، زیرا در سرفصل‌های خبری،

articles because the purpose of a headline  is to be as short as possible and articles.

مقاله‌ها را حذف می‌کنند، زیرا هدف از یک تیتر کوتاه‌ترین و کوتاه‌ترین مقاله است.

The word awe is only there for grammar.

کلمه هیبت فقط برای دستور زبان وجود دارد.

It doesn't have any meaning and native speakers  

معنایی ندارد و گویشوران بومی

understand it without the article,  but grammatically it is required.

آن را بدون مقاله می‌فهمند، اما از نظر دستوری لازم است.

OK, so it's in a bid to do something.

خوب، پس در تلاش برای انجام کاری است.

Bid in this case means attempt.

پیشنهاد در این مورد به معنای تلاش است.

So you can say in an attempt or in  an effort to do or achieve something.

بنابراین می‌توانید در تلاش یا در تلاش برای انجام یا رسیدن به چیزی بگویید.

So for example, the company launched, which  means they made public for the first time  

برای مثال، شرکت راه‌اندازی کرد، به این معنی که آنها برای اولین بار

the company launched a new product in  a bid to increase its market share.

شرکت را به‌عنوان یک محصول جدید در تلاش برای افزایش سهم بازار خود عرضه کردند.

So in an attempt to in order to, to,  to do this basically OK in a bid too,  

بنابراین، در تلاشی برای انجام این کار، در یک پیشنهاد نیز بسیار خوب است،

but this is a formal or technical word choice.

اما این یک انتخاب کلمه رسمی یا فنی است. اگر به روشی حرفه ای با همکاران خود صحبت می کنید،

You can absolutely use this in a more professional  

می توانید کاملاً از این در زمینه حرفه ای تر استفاده کنید

context if you're talking to your  colleagues in a professional way.

.

And you will hear this a lot in the media,  

و این را در رسانه ها،

specifically in a professional  or more formal context.

به ویژه در زمینه حرفه ای یا رسمی تر، زیاد خواهید شنید.

But for you, in your everyday speech, you would  say I'm improving my English to get hired.

اما برای شما، در سخنرانی‌های روزمره‌تان، می‌گویید که من انگلیسی خود را برای استخدام بهبود می‌دهم.

Which means in order to get hired,  

این بدان معناست که برای استخدام،

you would not say I'm improving  my English in a bid to get hired.

نمی‌گویید که من انگلیسی خود را در تلاش برای استخدام بهبود می‌دهم.

That sounds unnatural because in a bid to is  only used in a more formal or technical way.

این غیرطبیعی به نظر می‌رسد، زیرا در تلاش برای فقط به روشی رسمی یا فنی استفاده می‌شود.

So make sure for your everyday use you simply  say I'm improving my English to get hired.

بنابراین مطمئن شوید که برای استفاده روزمره خود به سادگی می‌گویید من انگلیسی خود را برای استخدام بهبود می‌دهم.

You can say in order to get higher, but  native speakers generally don't use in order.

می‌توانید بگویید تا بالاتر شوید، اما افراد بومی معمولاً به ترتیب از آن استفاده نمی‌کنند.

We just say I'm improving my English to get  so the infinitive to get higher to get a job,  

ما فقط می گوییم که من انگلیسی خود را بهبود می بخشم تا به دست بیاورم بنابراین مصدر برای بالاتر رفتن برای یافتن شغل،

to get a promotion to pass my IELTS,  to move to an English speaking country.

برای گرفتن ترفیع برای قبولی در آیلتس، برای نقل مکان به یک کشور انگلیسی زبان.

So you can complete the sentence, I'm  improving my my English, give me an infinitive.

بنابراین می‌توانید جمله را کامل کنید، من انگلیسی خود را بهبود می‌دهم، یک مصدر به من بدهید.

After that, to practice this, I'm improving  my English, give me an infinitive.

پس از آن، برای تمرین این، من انگلیسی خود را بهبود می‌دهم، یک مصدر به من بدهید.

All right, now let's move on to our next one.

بسیار خوب، حالا بیایید به قسمت بعدی خود برویم.

Cut into Some students wanted to know about this.

برخی از دانش آموزان می خواستند در این مورد بدانند.

To cut into this means to reduce or to encroach.

بریدن در این به معنای کاهش یا تجاوز است.

You probably don't know what  the word encroach means.

احتمالاً نمی‌دانید کلمه تجاوز به چه معناست.

It means to slowly take control or possession.

یعنی به آرامی کنترل یا مالکیت را در دست گرفتن.

The easiest way to imagine this is,  let's say I have a garden right here  

ساده‌ترین راه برای تصور این است، فرض کنید من یک باغ در اینجا دارم

and there are weeds on the outside of the garden.

و علف‌های هرز در بیرون باغ وجود دارد.

OK, but the weeds are encroaching.

خوب، اما علف های هرز در حال تجاوز هستند.

They're encroaching on my garden,  

آنها به باغ من تجاوز می کنند،

so the weeds are getting closer and  then they're taking over my garden.

بنابراین علف های هرز نزدیک تر می شوند و سپس باغ من را تصرف می کنند.

And soon if I don't do anything,  

و به زودی اگر کاری نکنم،

my whole garden will be weeds because  the weeds encroached on my garden.

تمام باغ من علف هرز می شود، زیرا علف های هرز به باغ من تجاوز کردند.

So the word encroach is commonly  used even in a day-to-day speech.

بنابراین کلمه تجاوز معمولاً حتی در یک سخنرانی روزمره استفاده می‌شود.

If I'm sharing a desk with someone and then all of  a sudden the all these papers are from the other  

اگر من یک میز را با کسی به اشتراک بگذارم و ناگهان همه این کاغذها از طرف دیگری باشد

person, but they're on my side of the desk, I  could say your things are encroaching on my space.

، اما آنها در کنار میز من باشند، می‌توانم بگویم که وسایل شما فضای من را اشغال کرده است.

So you brothers and sisters, siblings,  roommates will commonly use this to talk  

بنابراین شما برادران و خواهران، خواهر و برادرها، هم اتاقی‌ها معمولاً از این برای صحبت

about someone trying to take over  their space with their own things.

درباره کسی که سعی دارد با وسایل خود فضای آن‌ها را تصاحب کند، استفاده می‌کنید.

OK, now, but cut into is the  same as to encroach or to reduce.

خوب، در حال حاضر، اما برش به همان تجاوز کردن یا کاهش دادن است.

So remember before we talked about a renovation,  

بنابراین به یاد داشته باشید که قبل از اینکه در مورد بازسازی،

a Renault, this renovation is  cutting into our vacation fund.

یک رنو صحبت کنیم، این بازسازی در بودجه تعطیلات ما کاهش می یابد.

So you have this vacation fund an amount of money.

بنابراین شما این صندوق تعطیلات را مقداری پول دارید.

For.

A vacation, but you have to  take some of that money to  

برای.

تعطیلات است، اما باید مقداری از آن پول را برای

pay for your renovation because  remember, it turned into a saga.

پرداخت هزینه بازسازی خود بردارید، زیرا به یاد داشته باشید، این به یک حماسه تبدیل شد.

So that renovation is cutting into,  it's reducing your vacation fund.

به طوری که بازسازی در حال کاهش است، بودجه تعطیلات شما را کاهش می دهد.

So that's what cut into.

بنابراین این چیزی است که به آن کاهش می یابد.

So Harris, Kamala Harris hires, she  offers a job to a rural vote director.

بنابراین، هریس، کامالا هریس استخدام می‌کند، او شغلی را به یک مدیر رأی دهی روستایی پیشنهاد می‌کند.

This is a job title.

این عنوان شغلی است.

A vote director is someone who just  controls, controls that part of the campaign.

مدیر رأی کسی است که فقط آن قسمت از کمپین را کنترل می‌کند.

Rural means in the countryside, it's the opposite  of the city, an urban area, a rural area.

روستایی یعنی در روستا، برعکس شهر، یک منطقه شهری، یک منطقه روستایی.

Rural is where there are lots of  farms, big properties, less people.

روستایی جایی است که مزارع زیادی، املاک بزرگ، جمعیت کمتری وجود دارد.

So Kamala Harris hires, gives a job to someone  with the job title rural vote director in order  

بنابراین کامالا هریس استخدام می‌کند، شغلی را به فردی با عنوان شغلی مدیر رأی دهی می‌دهد

to in an attempt to reduce to in a bid to cut  in, to reduce Trump's battleground margins,  

تا در تلاشی برای کاهش دادن، حاشیه‌های میدان جنگ ترامپ را کاهش دهد،

A margin, which I don't have  here, a margin is just how much.

حاشیه‌ای که من اینجا ندارم. یک حاشیه چقدر است.

So there's the vote, OK, there's the population.

پس رای وجود دارد، خوب، جمعیت وجود دارد.

If Trump controls 50% of  the vote, that's his margin.

اگر ترامپ 50 درصد آرا را در اختیار داشته باشد ، این فاصله اوست.

So it's the amount that is given to Donald  Trump, the percentage, the share, the amount.

بنابراین مبلغی است که به دونالد ترامپ داده می شود، درصد، سهم، مبلغ.

So Kamala wants to get some of that margin.

بنابراین کامالا می خواهد مقداری از این حاشیه را به دست آورد.

She wants to reduce it, cut into  it so she has more for herself.

او می‌خواهد آن را کاهش دهد، آن را کاهش دهد تا چیزهای بیشتری برای خودش داشته باشد.

Yeah, exactly.

آره دقیقا

It's a share.

سهم است.

Yeah, it's a share, a percentage, an allocation.

بله، این یک سهم، یک درصد، یک تخصیص است.

OK, so let's look at a handful of because this  

بسیار خوب، پس بیایید به تعدادی از این موارد نگاه کنیم، زیرا این

is more common everyday that  you can use in your speech.

هر روز رایج‌تر است که می‌توانید در سخنرانی خود از آن استفاده کنید.

I don't think well, like I said, in a bid to  is just formal, but you can use in order to.

فکر نمی‌کنم، همانطور که گفتم، یک تلاش برای فقط رسمی است، اما می‌توانید از آن استفاده کنید.

So a handful of this is a small  number or a few of something.

بنابراین تعداد انگشت شماری از این تعداد کمی یا تعداد کمی از چیزی است.

So you might say I made a handful of mistakes.

بنابراین ممکن است بگویید من یک مشت اشتباه کردم.

It's another way of saying I made a few mistakes,  a small number of mistakes, or I could be  

این روش دیگری است که می‌گویم چند اشتباه، تعداد کمی اشتباه کردم، یا می‌توانم

reviewing ACVA resume and I could say there were  a handful of mistakes, grammar mistakes on the CV.

رزومه ACVA را مرور کنم و می‌توانم بگویم تعداد انگشت شماری اشتباه، اشتباهات گرامری در CV وجود دارد.

But just remember, just because a handful  is small, it still can be too many.

اما فقط به یاد داشته باشید، فقط به دلیل اینکه یک مشت کوچک است، هنوز هم ممکن است زیاد باشد.

So when I say there were a  handful of mistakes on the CV,  

بنابراین وقتی می‌گویم تعداد انگشت شماری اشتباه در رزومه وجود دارد،

that could be a very negative  thing, even though handful is small.

این می‌تواند یک چیز بسیار منفی باشد ، حتی اگر تعداد انگشت شماری کوچک باشد.

So it really depends on context.

بنابراین واقعاً به زمینه بستگی دارد.

If a handful of something is a positive thing  or a negative thing, it just depends on context.

اگر تعداد انگشت شماری چیز مثبت یا منفی باشد، فقط به زمینه بستگی دارد.

OK, Kumari said.

خوب، کوماری گفت.

My sister is encroaching on my table.

خواهرم به میز من تعرض می کند.

Please.

لطفا

Exactly.

So you have your table, but then all of a sudden  your sister's water bottle is on your table.

دقیقا.

بنابراین شما میز خود را دارید، اما ناگهان بطری آب خواهرتان روی میز شما قرار می گیرد.

Your sister's cell phone is on your table.

تلفن همراه خواهرت روی میز توست.

She's encroaching on your table.

او به میز شما تجاوز می کند.

Good example, good example.

مثال خوب، مثال خوب.

OK, so let's look at swing.

خوب، پس بیایید به سوئینگ نگاه کنیم.

This is very commonly used in a political sense,  

این معمولاً در معنای سیاسی استفاده می‌شود،

but we'll review some examples where  it isn't used in a political sense.

اما چند نمونه را که در معنای سیاسی استفاده نمی‌شود، مرور می‌کنیم.

So to swing the outcome or  the results, swing is a verb.

بنابراین برای تغییر نتیجه یا نتایج، swing یک فعل است.

This means to influence or change.

این به معنای تأثیرگذاری یا تغییر است.

So rule voters, voters who live in non urban  areas, non city areas, rural voters in just a  

بنابراین رای دهندگان، رای دهندگانی که در مناطق غیر شهری زندگی می کنند ، مناطق غیر شهری، رای دهندگان روستایی در تعداد

handful, a small number of states could change the  outcome or influence the outcome of the election.

انگشت شماری زندگی می کنند، تعداد کمی از ایالت ها می توانند نتیجه را تغییر دهند یا بر نتیجه انتخابات تأثیر بگذارند.

Now, in a sports context, the  player's injury could swing the game.

اکنون، در یک زمینه ورزشی، آسیب بازیکن می‌تواند بازی را تغییر دهد.

So the player hurt her arm, so now she can't play.

بنابراین بازیکن به بازوی او آسیب رساند، بنابراین اکنون نمی تواند بازی کند.

That can swing the game  because without that player,  

این می تواند بازی را تغییر دهد، زیرا بدون آن بازیکن،

the team is not very good, so the team will lose.

تیم خیلی خوب نیست، بنابراین تیم بازنده خواهد شد.

So the player's injury changed the game.

بنابراین مصدومیت این بازیکن، بازی را تغییر داد.

It impacted the game, so could swing the game.

این بازی را تحت تاثیر قرار داد، بنابراین می تواند بازی را تغییر دهد.

Or her decision to change the recipe swung the  results of the baking contest in her favor.

یا تصمیم او برای تغییر دستور غذا، نتایج مسابقه پخت را به نفع او تغییر داد.

So it changed.

بنابراین تغییر کرد.

It influenced the results in her  favor, which means positive to her.

این بر نتایج به نفع او تأثیر گذاشت که برای او معنی مثبت دارد.

Now notice swung is the past simple of swing.

در حال حاضر توجه swung گذشته ساده از نوسان است. تاب تاب خورد

Swing swung.

.

OK, Kumari said.

خوب، کوماری گفت.

I have a handful of chocolates.

من یک مشت شکلات دارم.

Exactly.

دقیقا.

I have a handful, so a small number of because you  

من تعداد انگشت شماری دارم، بنابراین تعداد کمی از آنها چون شما

can only fit a small number of  chocolates in your hand, right?

فقط می توانید تعداد کمی شکلات را در دستان خود جا دهید، درست است؟

Yousef said.

یوسف گفت.

I decide to be English wonk to  swing my English fluency exactly  

من تصمیم دارم که انگلیسی باشم و تسلط انگلیسی خود را دقیقاً تغییر دهم

to influence to change your English fluency.

تا در تغییر تسلط انگلیسی شما تأثیر بگذارم.

Very nicely said.

خیلی قشنگ گفته

Now let's focus on your  listening skills of fast English.

اکنون بیایید روی مهارت‌های شنیداری شما در زبان انگلیسی سریع تمرکز کنیم.

We're going to listen to a clip of  President Barack Obama giving a.

ما به کلیپی از باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا گوش خواهیم داد.

Speech.

گفتار.

On a serious topic, but at the end of this speech  

در مورد یک موضوع جدی، اما در پایان این سخنرانی

he makes a joke and your English is excellent  if you can understand these clips and the joke.

او یک شوخی می کند و اگر بتوانید این کلیپ ها و شوخی را درک کنید، انگلیسی شما عالی است.

But don't worry if this exercise is difficult for  you, because as we go on, you're going to improve  

اما اگر این تمرین برای شما سخت است، نگران نباشید، زیرا با ادامه،

your listening skills, expand your vocabulary,  improve your pronunciation, and practice speaking.

مهارت‌های شنیداری خود را بهبود می‌بخشید، دایره لغات خود را گسترش می‌دهید، تلفظ خود را بهبود می‌بخشید و صحبت کردن را تمرین می‌کنید.

Throughout this lesson, you're going to listen to  a short clip of President Barack Obama speaking  

در طول این درس، شما به یک کلیپ کوتاه از صحبت کردن رئیس جمهور باراک اوباما

in a real world setting, and you need to complete  the missing words to complete the sentence.

در یک محیط واقعی گوش می دهید، و برای تکمیل جمله باید کلمات گمشده را تکمیل کنید.

Now you'll hear each clip three times.

اکنون هر کلیپ را سه بار خواهید شنید.

Here's the first listening exercise  you need to complete the missing words.

در اینجا اولین تمرین گوش دادن  است که برای تکمیل کلمات از دست رفته نیاز دارید.

Let's listen three times.

بیا سه بار گوش کنیم

I've ordered every federal agency to  eliminate rules that don't make sense.

من به هر آژانس فدرال دستور داده‌ام قوانینی را که منطقی نیستند حذف کنند.

I've ordered every federal agency to  eliminate rules that don't make sense.

من به هر آژانس فدرال دستور داده‌ام قوانینی را که منطقی نیستند حذف کنند.

I've ordered every federal agency to  eliminate rules that don't make sense.

من به هر آژانس فدرال دستور داده‌ام قوانینی را که منطقی نیستند حذف کنند.

Did you complete the sentence?

جمله رو کامل کردی؟

He said.

او گفت.

I've ordered every federal agency to  eliminate rules that don't make sense.

من به هر آژانس فدرال دستور داده‌ام قوانینی را که منطقی نیستند حذف کنند.

Now let's take a look at I've.

حالا بیایید نگاهی به من بیاندازیم.

This is a contraction of I  have, so we say it as one word.

این یک انقباض از من است ، بنابراین ما آن را یک کلمه می گوییم.

I've I've and it's a very  unstressed pronunciation.

I've I've و این تلفظ بسیار بدون تاکید است.

Repeat after me.

بعد از من تکرار کن

I've I've I've ordered So notice this Ed  

I've I've I've ordered پس توجه کنید که این اد

here is just a soft D ordered  ordered repeat after me ordered.

اینجا فقط یک D نرم دستور داده  است که بعد از سفارش من تکرار می شود.

I've ordered every federal agency to eliminate.

من به هر آژانس فدرال دستور داده ام که حذف شود.

Now here a lot of native speakers will  pronounce to when it's a preposition or  

اکنون در اینجا بسیاری از گویشوران مادری وقتی که حرف اضافه یا

part of the infinitive like it is here  as a very unstressed to to eliminate,  

بخشی از مصدر است تلفظ می‌کنند مانند آن اینجا است به‌عنوان یک کلمه خیلی بدون تأکید به حذف کردن،

to eliminate, repeat after me to to eliminate.

برای حذف، تکرار بعد از من به برای حذف کردن.

But Barack Obama does not do that here.

اما باراک اوباما در اینجا این کار را انجام نمی دهد.

He pronounces the full to.

کامل را به تلفظ می کند.

So to is the standard pronunciation and TA is  the unstressed pronunciation that's commonly  

بنابراین to تلفظ استاندارد است و TA تلفظ بدون تاکید است که معمولاً

used by natives in natural speech, which is why  it can be difficult for you to understand us.

بومی‌ها در گفتار طبیعی از آن استفاده می‌کنند، به همین دلیل است که درک ما برای شما دشوار است.

Now let's look at don't make sense because he  didn't pronounce those final voiced sounds,  

حالا بیایید نگاه کنیم معنی ندارد زیرا او آن صداهای صوتی نهایی را تلفظ نمی‌کند،

specifically the T don't, don't notice.

به‌ویژه T don't not, not notice.

He didn't say don't.

نگفت نرو

He just said don't and then make.

فقط گفت نکن و بعد بساز.

You didn't hear that it was just make make  and that makes the pronunciation smoother,  

نشنیدی که فقط make make بود و این باعث می‌شود تلفظ راحت‌تر شود،   به

which is why it sounds like  we're talking very fast.

همین دلیل به نظر می‌رسد که ما خیلی سریع صحبت می‌کنیم.

Now let's move on and talk.

حالا بیایید ادامه دهیم و صحبت کنیم.

About the word.

در مورد کلمه. از

Eliminate grammatically you use  eliminate plus a noun or a gerund  

نظر دستوری از حذف به‌علاوه یک اسم یا جیروند استفاده می‌کنید

because you eliminate something and this  means to completely remove or get rid of.

زیرا چیزی را حذف می‌کنید و این به معنای حذف کامل یا خلاص شدن از آن است.

Remember this, it might help you in  the future of this lesson get rid of.

این را به خاطر بسپارید، ممکن است به شما در خلاص شدن از این درس در آینده کمک کند.

So, for example, we eliminated plastic bags.

بنابراین، برای مثال، کیسه های پلاستیکی را حذف کردیم.

This is the something, the noun.

این چیزی است، اسم.

If you wanted to use a verb, remember it's  the gerund we eliminated using plastic bags.

اگر می‌خواهید از یک فعل استفاده کنید، به خاطر داشته باشید که این کلمه‌ای است که با استفاده از کیسه‌های پلاستیکی حذف کردیم.

Or you might say Jennifer helps me  eliminate my mistakes, the noun.

یا ممکن است بگویید جنیفر به من کمک می‌کند اشتباهاتم را حذف کنم، اسم.

Or you could say these lessons  help me eliminate my mistakes.

یا می‌توانید بگویید این درس‌ها به من کمک می‌کند تا اشتباهاتم را برطرف کنم.

Again, the noun.

باز هم اسم.

So do you agree with that?

پس با آن موافقید؟

If you do, put that's right, put that's  right, that's right in the comments.

اگر انجام دادید، درست است، درست است، درست در نظرات قرار دهید.

Now let's continue on with the speech.

حالا بیایید به سخنرانی ادامه دهیم.

So you need to complete the missing word.

بنابراین باید کلمه گم شده را تکمیل کنید.

You'll hear it three times.

شما آن را سه بار خواهید شنید.

We've already announced over 500 reforms.

ما قبلاً بیش از 500 اصلاحات را اعلام کرده ایم.

We've already announced over 500 reforms.

ما قبلاً بیش از 500 اصلاحات را اعلام کرده ایم.

We've already announced over 500 reforms.

ما قبلاً بیش از 500 اصلاحات را اعلام کرده ایم.

How'd you do it, This one, he said.

او گفت: چطور این کار را کردی، این یکی.

We've already announced over 500 reforms.

ما قبلاً بیش از 500 اصلاحات را اعلام کرده ایم.

So notice another contraction.

پس به یک انقباض دیگر توجه کنید.

We've is a contraction of we have repeat after me.

ما یک انقباض از ما تکرار بعد از من است. ما

We've we've we've already announced.

قبلاً اعلام کرده ایم.

We have already announced.

قبلا اعلام کرده ایم.

What's the grammar here?

گرامر اینجا چیست؟

What Burton's is this?

این برتون چیه؟

It's the present perfect and it's being used  because this is a completed pass action.

اکنون کامل است و از آن استفاده می‌شود، زیرا این یک اقدام پاس کامل است.

The 500 reforms that's complete, that's done.

500 اصلاحاتی که کامل شد، انجام شد.

But this is an ongoing time reference.

اما این یک مرجع زمانی مداوم است.

So it's possible to announce  more reforms that 500.

بنابراین می‌توان اصلاحات بیشتری را بیش از 500 اعلام کرد.

It can increase and be 505 or 510  in the future because it's ongoing.

می‌تواند افزایش یابد و در آینده به 505 یا 510 برسد، زیرا ادامه دارد.

Now let's talk about the  word over over 500 reforms.

اکنون بیایید در مورد کلمه بیش از 500 اصلاحات صحبت کنیم.

So how many reforms?

پس چقدر اصلاحات؟

Well, we know it was more than 500, but  we don't know the exact amount because  

خوب، ما می دانیم که بیش از 500 بوده است، اما مقدار دقیق آن را نمی دانیم زیرا

when you say over or more than 500,  it might be 501 or it might be 525.

وقتی می گویید بیش از 500 یا بیشتر از آن، ممکن است 501 یا ممکن است 525 باشد.

We don't know because it's unspecified,  but it's more than over 500.

نمی دانیم زیرا نامشخص است، اما بیش از 500.

Let's keep going.

بیایید ادامه دهیم.

You need to complete the missing words.

باید کلمات از دست رفته را کامل کنید.

You'll hear it three times.

شما آن را سه بار خواهید شنید.

And just a fraction of them will  save business and citizens more  

و تنها کسری از آنها در پنج سال آینده بیش از 10 میلیارد دلار در کسب و کار و شهروندان صرفه جویی خواهند کرد

than $10 billion over the next five years.

.

And just a fraction of them will  save business and citizens more  

than $10 billion over the next five years.

و تنها کسری از آنها در پنج سال آینده بیش از 10 میلیارد دلار در کسب و کار و شهروندان صرفه جویی خواهند کرد

.

And just a fraction of them will  save business and citizens more  

و تنها کسری از آنها در پنج سال آینده بیش از 10 میلیارد دلار در کسب و کار و شهروندان صرفه جویی خواهند کرد

than $10 billion over the next five years.

.

Did you complete the sentence?

جمله رو کامل کردی؟

He said.

او گفت.

And just a fraction of them will  save business and citizens more  

و تنها کسری از آنها در پنج سال آینده بیش از 10 میلیارد دلار در کسب و کار و شهروندان صرفه جویی خواهند کرد

than $10 billion over the next five years.

.

Let's talk about a fraction of them, a fraction of  means, a small number or a small portion of them.

بیایید در مورد کسری از آنها، کسری از میانگین ها، تعداد کمی یا بخش کوچکی از آنها صحبت کنیم.

In this case, the reforms, you could say.

در این مورد، اصلاحات، می توان گفت.

I know one.

من یکی را می شناسم.

100 phrasal verbs.

100 فعل عبارتی

That sounds amazing, right?

این شگفت انگیز به نظر می رسد، درست است؟

100 phrasal verbs.

100 فعل عبارتی

But then if you add but that's  just a fraction of them.

اما اگر اضافه کنید اما این فقط کسری از آنهاست.

Them is the phrasal verbs.

آنها افعال عبارتی هستند.

It represents the phrasal verbs, but if you say  

این افعال عبارتی را نشان می دهد، اما اگر می گویید

a fraction of it means a small  number or a small portion.

کسری از آن به معنای عدد کوچک یا بخش کوچکی است.

So even though 100 sounds large,  

بنابراین، اگرچه 100 بزرگ به نظر می رسد،

it doesn't sound very large compared  to how many phrasal verbs there are.

در مقایسه با تعداد فعل های عبارتی، خیلی بزرگ به نظر نمی رسد.

Let's talk about the pronunciation of them,  because there's a strong pronunciation which  

بیایید در مورد تلفظ آنها صحبت کنیم، زیرا یک تلفظ قوی وجود دارد که

is them M, but there's also a weak and  unstressed pronunciation M, them M.

آنها M است، اما یک تلفظ ضعیف و بدون تأکید M، آنها M نیز وجود دارد.

So it's just that vowel sound that  sounds more relaxed and unstressed.

بنابراین فقط آن صدای مصوت است که آرام تر و بدون تأکید به نظر می رسد.

This is another reason why native speakers  can be difficult to understand because there  

این دلیل دیگری است که درک سخنرانان بومی ممکن است دشوار باشد زیرا

are these differences in pronunciation,  especially in natural spoken English,  

این تفاوت‌ها در تلفظ، به ویژه در زبان انگلیسی گفتاری طبیعی وجود دارد،

which Barack Obama, even though he's  the president in at this time and he's  

که باراک اوباما، حتی اگر در این زمان رئیس‌جمهور است و در

giving a formal speech, he  still is a native speaker.

حال سخنرانی رسمی است، هنوز هم زبان مادری

So of course he's going to use  natural pronunciation patterns.

بنابراین مطمئناً او از الگوهای تلفظ طبیعی استفاده خواهد کرد.

Now let's look at over the next five years.

حالا بیایید به پنج سال آینده نگاه کنیم.

The word over represents between  now and five years from now.

کلمه over نشان دهنده بین اکنون تا پنج سال بعد است.

So that time frame is over.

بنابراین آن بازه زمانی به پایان رسیده است.

You could say I learned a lot of  phrasal verbs over the weekend.

می توان گفت در آخر هفته افعال عباراتی زیادی یاد گرفتم.

So that means the entire time reference from start  to finish and that time reference is the weekend.

بنابراین این بدان معناست که کل زمان مرجع از ابتدا تا پایان و آن مرجع زمانی آخر هفته است.

This is very commonly used in daily speech.

این در گفتار روزانه بسیار رایج است.

You could say we discussed how.

می توانید بگویید که ما در مورد چگونگی آن بحث کردیم.

To improve.

برای بهبود.

Our speaking skills over coffee, so you  can do something over coffee over dinner,  

مهارت‌های گفتاری ما در کنار قهوه، بنابراین می‌توانید در هنگام شام کاری را با قهوه انجام دهید،

and that means while we were having coffee.

و این یعنی زمانی که قهوه می‌خوردیم.

So your coffee has a time reference,  

بنابراین قهوه شما دارای یک مرجع زمانی است،

a time when you started coffee  and a time when you ended coffee.

زمانی که قهوه را شروع کرده اید و زمانی که قهوه را تمام کرده اید.

And that period of time is over coffee.

و این مدت زمان صرف قهوه است.

Let's continue on with the speech.

بیایید به سخنرانی ادامه دهیم.

This is a longer section, and  there are two parts to complete.

این بخش طولانی‌تری است و دو بخش برای تکمیل وجود دارد.

You'll hear it three times.

شما آن را سه بار خواهید شنید.

We got rid of one rule from 40 years ago  that could have forced some dairy farmers  

ما از شر یک قانون 40 سال پیش خلاص شدیم که می‌توانست برخی از کشاورزان لبنیات را مجبور کند

to spend $10,000 a year proving  that they could contain a spill.

سالانه 10000 دلار خرج کنند تا ثابت کنند که می‌توانند نشت کنند.

We got rid of one rule from 40 years ago  that could have forced some dairy farmers  

ما از شر یک قانون 40 سال پیش خلاص شدیم که می‌توانست برخی از کشاورزان لبنیات را مجبور کند

to spend $10,000 a year proving  that they could contain a spill.

سالانه 10000 دلار خرج کنند تا ثابت کنند که می‌توانند نشت کنند.

We got rid of one rule from 40 years ago  that could have forced some dairy farmers  

ما از شر یک قانون 40 سال پیش خلاص شدیم که می‌توانست برخی از کشاورزان لبنیات را مجبور کند

to spend $10,000 a year proving  that they could contain a spill.

سالانه 10000 دلار خرج کنند تا ثابت کنند که می‌توانند نشت کنند.

Did you hear all the missing  words He said We got rid of?

آیا تمام واژه‌های گمشده‌ای که او گفت ما از شرشان خلاص شدیم را شنیدی؟ به

Remember I told you to remember that we got rid  of one rule from 40 years ago that could have  

یاد داشته باشید که به شما گفتم به خاطر داشته باشید که ما از یک قانون 40 سال پیش خلاص شدیم که می‌توانست

forced some dairy farmers to spend 10, $10,000  a year proving that they could contain a spill.

برخی از کشاورزان لبنیات را مجبور کند سالیانه 10،000 دلار خرج کنند تا ثابت کنند که می‌توانند نشت کنند.

Got rid of.

خلاص شد.

Let's talk about the pronunciation here.

بیایید در مورد تلفظ در اینجا صحبت کنیم.

We're going to use connected speech where we take  individual words and it sounds like one word.

می‌خواهیم از گفتار متصل استفاده کنیم که در آن کلمه‌های جداگانه را می‌گیریم و شبیه یک کلمه به نظر می‌رسد.

So I'm going to say got rid.

بنابراین من می خواهم بگویم خلاص شد.

So notice at the end you can take the word of and  you can make it an unstressed sound and say duh.

بنابراین در پایان توجه کنید که می‌توانید کلمه‌ی را انتخاب کنید و می‌توانید آن را به صورت صدایی بدون تأکید درآورید و بگویید Duh.

So, uh.

بنابراین، اوه

Instead of of, uh, but we're taking that D  sound from rid got rid, uh, or got rid of dove.

به جای، اوه، اما ما آن صدای D را از خلاص شدن از شر کبوتر می گیریم.

Dove is the full sound and duh is the unstressed.

Dove صدای کامل و Duh بدون تنش است.

And remember that to get rid of means eliminate.

و به یاد داشته باشید که خلاص شدن از شر به معنای از بین بردن است.

We already talked about that.

قبلاً در مورد آن صحبت کردیم.

Now let's take a look at could have  because we have the auxiliary verb have.

حالا بیایید به ممکن have نگاهی بیندازیم زیرا فعل کمکی have را داریم.

But you can also turn this into an  unstressed of, and the same rule applies.

اما شما همچنین می توانید این را به یک مورد بدون تاکید تبدیل کنید، و همین قانون اعمال می شود.

You can use duh and say coulda, or  you can use dove and say could have,  

می‌توانید از duh استفاده کنید و بگویید cana، یا می‌توانید از dove و say could have،  می‌توانست استفاده کنید،

could have because you're taking  that D from could coulda could have.

زیرا شما آن D را از cana could have می‌گیرید.

What about this sentence?

در مورد این جمله چطور؟

We could of eliminated the rule.

ما توانستیم این قانون را حذف کنیم.

This sentence is grammatically incorrect  because the correct sentence is.

این جمله از نظر گرامری نادرست است زیرا جمله صحیح است.

We could have eliminated the rule.

می توانستیم این قانون را حذف کنیم.

Remember that these pronunciation changes changing  have to of only applies to spoken English.

به یاد داشته باشید که این تغییرات تلفظ باید فقط برای گفتار انگلیسی اعمال شود.

It doesn't apply to written English.

در مورد انگلیسی نوشتاری صدق نمی کند.

So you can verbally say coulda, but in writing  it's considered grammatically incorrect.

بنابراین می توانید به صورت شفاهی cana را بگویید، اما در نوشتن از نظر گرامری نادرست در نظر گرفته می شود.

Let's keep going.

Here's the next sentence to complete.

ادامه بدیم

در اینجا جمله بعدی برای تکمیل است.

You'll hear it three times.

شما آن را سه بار خواهید شنید.

Because milk was somehow classified as an oil.

زیرا شیر به نوعی در زمره روغن ها طبقه بندی می شد.

Because milk was somehow classified as an oil.

زیرا شیر به نوعی در زمره روغن ها طبقه بندی می شد.

Because milk was somehow classified as an oil.

زیرا شیر به نوعی در زمره روغن ها طبقه بندی می شد.

Did you get this one?

این یکی رو گرفتی؟

He said because milk was  somehow classified as an oil.

او گفت چون شیر به نوعی به عنوان روغن طبقه‌بندی می‌شود.

I found his pronunciation was quite clear.

متوجه شدم تلفظش کاملا واضح است.

Do you agree with me here?

اینجا با من موافقی؟

So let's just look at some vocabulary.

پس بیایید فقط به واژگان نگاه کنیم.

Let's look at classified as.

بیایید به عنوان طبقه بندی شده نگاه کنیم.

To be classified as is the  full structure you need.

برای طبقه بندی به عنوان ساختار کاملی که نیاز دارید.

And classified means categorized  or designated as something.

و طبقه بندی شده به معنای طبقه بندی یا تعیین شده به عنوان چیزی است.

So you could say phrasal verbs  are classified as advanced.

بنابراین می توانید بگویید افعال عبارتی به عنوان پیشرفته طبقه بندی می شوند.

You need that word as as something as advanced.

شما به آن کلمه به عنوان چیزی پیشرفته نیاز دارید.

Now let's review somehow.

حالا یه جوری مرور کنیم.

In this context, it means that  the reasoning or the method,  

در این زمینه، به این معنی است که استدلال یا روش،

it isn't obvious or it's difficult to understand.

واضح نیست یا درک آن دشوار است.

So how could milk be classified as oil?

بنابراین چگونه می توان شیر را به عنوان روغن طبقه بندی کرد؟

That's difficult to understand.

درک آن سخت است.

So that's why they used somehow.

بنابراین به همین دلیل آنها به نوعی استفاده کردند.

You can use this in your daily speech.

می توانید از آن در سخنرانی روزانه خود استفاده کنید.

You can say she somehow got the promotion.

می توان گفت که او به نوعی ترفیع را دریافت کرد.

So just by adding that word  somehow you're questioning,  

بنابراین، فقط با افزودن آن کلمه به نحوی سؤال می‌کنید  در

you're questioning why or  how she got the promotion.

حال سؤال می‌شوید که چرا یا چگونه او ارتقاء را کسب کرده است.

So it takes a statement that sounds positive  she got the promotion and it actually turns  

بنابراین بیانیه‌ای می‌خواهد که مثبت به نظر می‌رسد او ترفیع را دریافت کرده است و در واقع

it into more of a negative statement by  saying she somehow got the promotion.

آن را بیشتر به یک بیانیه منفی تبدیل می‌کند که گفته می‌شود به نحوی ارتقاء را دریافت کرده است.

Now it's the fun part.

حالا این قسمت سرگرم کننده است.

You're going to hear President  Barack Obama make a joke.

شما خواهید شنید که رئیس جمهور باراک اوباما شوخی می کند.

So you need to complete the missing words  and you need to understand why this is funny.

بنابراین باید کلمات گمشده را تکمیل کنید و باید بفهمید که چرا این خنده دار است.

Let's see if you can do that.

بیایید ببینیم آیا می توانید این کار را انجام دهید.

You'll hear it three times.

شما آن را سه بار خواهید شنید.

With a rule like that, I guess it  was worth crying over spilled milk.

با چنین قانونی، حدس می‌زنم ارزش گریه کردن برای شیر ریخته شده را داشت.

With a rule like that, I guess it  was worth crying over spilled milk.

با چنین قانونی، حدس می‌زنم ارزش گریه کردن برای شیر ریخته شده را داشت.

With a rule like that, I guess it was  worth crying over spilled milk with a rule.

با چنین قاعده‌ای، فکر می‌کنم ارزش گریه کردن برای شیر ریخته‌شده با یک قانون را داشت.

Like that, I guess it was  worth crying over spilled.

مثل آن، حدس می‌زنم که ارزش گریه کردن را داشت.

So did you complete the missing words?

پس کلمات از دست رفته را کامل کردید؟

Did you hear the joke?

جوک رو شنیدی؟

Did you understand the joke?

متوجه شوخی شدید؟

If you did, your English is excellent, he said.

او گفت اگر این کار را کردید، انگلیسی شما عالی است.

With a rule like that, I guess it  was worth crying over spilled milk.

با چنین قانونی، حدس می‌زنم ارزش گریه کردن برای شیر ریخته شده را داشت.

Before we talk about why this is funny,  let's review some pronunciation points.

قبل از اینکه در مورد اینکه چرا این خنده دار است صحبت کنیم، اجازه دهید برخی از نکات تلفظ را مرور کنیم.

So first let's take a look at rule notice.

بنابراین ابتدا اجازه دهید نگاهی به اطلاعیه قوانین بیندازیم.

Here there are two sounds.

در اینجا دو صدا وجود دارد.

We have rue O so that dark L rule rule.

ما Rue O داریم تا قانون L تاریک حاکم شود.

So if I.

بنابراین اگر I.

Pronounce this fully.

این را به طور کامل تلفظ کنید.

You hear those two sounds rule in  a more unstressed pronunciation.

شما می شنوید که این دو صدا در تلفظ بدون تاکید بیشتر حکم می کنند.

It won't be as obvious rule rule it's  there, but it's very quick rule rule.

این قاعده قاعده بدیهی نیست که وجود دارد، اما یک قانون بسیار سریع است.

But it is best to make sure  you have those two sounds.

اما بهتر است مطمئن شوید که آن دو صدا را دارید.

Now let's take a look at spilled, because there's  a difference between British and American English.

اکنون بیایید نگاهی به موارد ریخته شده بیندازیم، زیرا بین انگلیسی بریتانیایی و آمریکایی تفاوت وجود دارد.

In American English, we only use  the word spilled the the spilled.

در انگلیسی آمریکایی، ما فقط از کلمه spilled the spilled استفاده می‌کنیم.

In British English, there's an alternative  word that's spelled differently because  

در انگلیسی بریتانیایی، یک کلمه جایگزین وجود دارد که املای آن متفاوت است، زیرا

it's spelled with AT and it's pronounced that way.

با AT املا می‌شود و به این صورت تلفظ می‌شود.

So it's just the end.

پس این فقط پایان است.

In American English it's always spilled the a  soft D, but in British English it's spilt spilt.

در انگلیسی آمریکایی همیشه a نرم D ریخته می‌شود، اما در انگلیسی بریتانیایی ریخته شده است.

So you might hear spilled, you might hear spilt,  

بنابراین ممکن است صدای ریخته شدن را بشنوید، ممکن است صدای ریخته شدن را بشنوید،

but those final sounds aren't  pronounced fully in spoken English.

اما آن صداهای پایانی به طور کامل در انگلیسی گفتاری تلفظ نمی‌شوند.

In both British and American  English, just like in here,  

در هر دو انگلیسی بریتانیایی و آمریکایی ، درست مانند اینجا،

you didn't hear the N sound for the  word that, it was more of a that, that.

صدای N را برای کلمه that نمی شنوید، بیشتر از آن، آن بود.

So you just don't press out that final T.

بنابراین شما فقط آن T نهایی را فشار ندهید

That and milk sounded like milk.

.

So did you hear that the final  K sound that was not pronounced.

پس آیا شنیده‌اید که صدای K نهایی که تلفظ نشده است.

It was just a mil mil.

فقط یک میلیون میلیون بود.

So you put your your tongue  in the position of AK mil,  

بنابراین شما زبان خود را در موقعیت AK mil قرار می دهید،

but you just don't push out that sound mil milk.

اما فقط آن شیر میل صدا را بیرون نمی آورید.

All right, now let's talk about the joke.

خوب، حالا بیایید در مورد شوخی صحبت کنیم. به

The style of this joke is  called a pun or a play on words.

سبک این جوک، جناس یا بازی با کلمات می‌گویند.

So it's a humorous use of one word or one phrase  

بنابراین، این استفاده طنزآمیز از یک کلمه یا یک عبارت است

that has several meanings or  that sounds like another word.

که چندین معنی دارد یا شبیه کلمه دیگری به نظر می رسد.

In this case, you need to know  that there's a proverb in English,  

در این مورد، باید بدانید که یک ضرب المثل در زبان انگلیسی

and perhaps in your culture as well.

و شاید در فرهنگ شما نیز وجود دارد.

The proverb is don't cry over spilled milk.

ضرب المثل این است که برای شیر ریخته گریه نکن.

If you don't know what this proverb is, the  joke probably wouldn't make sense to you.

اگر نمی دانید این ضرب المثل چیست، احتمالاً این شوخی برای شما معنی ندارد.

So this proverb don't cry over spilled milk means  

پس این ضرب‌المثل برای ریختن شیر گریه نکن به این معنی است که

don't get upset over minor issues or minor  mistakes like spilling a glass of milk.

از مسائل جزئی یا اشتباهات جزئی مانند ریختن یک لیوان شیر ناراحت نشو.

It's not worth getting upset over.

ارزش ناراحت شدن نداره

So you might say I made a grammar mistake when I  

بنابراین ممکن است بگویید هنگام ارائه گزارش اشتباه دستور زبانی کردم

was presenting the report, but  you're very upset over this.

، اما از این موضوع بسیار ناراحت هستید.

And your friend, your colleague could  say don't cry over spilled milk.

و دوست شما، همکارتان می‌تواند بگوید برای شیر ریخته گریه نکنید.

It's a grammar mistake.

این یک اشتباه گرامری است.

But notice here Obama said it was  worth crying over spilled milk.

اما توجه کنید که اوباما گفت ارزش گریه کردن برای شیر ریخته شده را دارد.

So Obama is saying that the farmers  should be upset overpaying $10,000 a  

بنابراین اوباما می‌گوید که کشاورزان باید از پرداخت بیش از حد 10000 دلار در

year on something silly like proving  they can contain a milk spill.

سال برای چیزی احمقانه مانند اثبات اینکه می‌توانند مانع نشت شیر ​​شوند، ناراحت شوند.

Because remember, milk was  somehow classified as an oil.

زیرا به یاد داشته باشید، شیر به نوعی به عنوان روغن طبقه‌بندی می‌شد.

So now you understand the joke.

پس حالا متوجه شوخی شدید.

Now let's look at was worth crying because  grammatically you need to be worse.

حالا بیایید ببینیم ارزش گریه کردن را داشت زیرا از نظر گرامری باید بدتر باشید.

Plus gerund, your verb and ING.

به علاوه gerund، فعل شما و ING.

You could say it was worth watching this  class, and hopefully you agree with that.

می‌توانید بگویید ارزش تماشای این کلاس را داشت، و امیدوارم با آن موافق باشید.

Now grammatically, you could also  say something to be worth something.

اکنون از نظر دستوری، می‌توانید چیزی بگویید که ارزش چیزی داشته باشد.

For example, this class was worth  it that it represents something.

برای مثال، این کلاس ارزش آن را داشت که چیزی را نشان دهد.

What is the something?

چیزی چیست؟

Well, this class was worth watching,  so the watching is that it?

خوب، این کلاس ارزش تماشا را داشت، پس تماشای همین است؟

Think of everything you've learned so far.

به همه چیزهایی که تا الان یاد گرفته اید فکر کنید.

Let's end this master class by learning 14 phrases  

بیایید این کلاس کارشناسی ارشد را با یادگیری 14 عبارت خاتمه دهیم

to help you speak like a leader  #1 feel free to ask me anything.

تا به شما کمک کند مانند یک رهبر صحبت کنید .

Now notice you're learning a complete  phrase, so pay attention to all the words,  

اکنون توجه کنید که یک عبارت کامل را یاد می‌گیرید ، بنابراین به همه کلمات توجه کنید،

the prepositions, the articles,  the sentence structure matters.

حرف‌های اضافه، مقاله‌ها، ساختار جمله مهم است.

So notice here we have Feel free plus infinitive.

بنابراین توجه داشته باشید که در اینجا Feel free plus infinitive داریم.

The infinitive is of course 2 plus the base verb.

مصدر البته 2 به اضافه فعل پایه است.

Feel free to ask me anything.

هرچیزی از من بپرسید.

This is used as a polite, open-ended invitation.

این به عنوان یک دعوت نامه مودبانه و بدون پایان استفاده می شود.

I'm inviting you to ask.

من از شما دعوت می کنم که بپرسید.

Ask me whatever you'd like.

هر چه می خواهی از من بپرس

Remember, you can change that verb.

به یاد داشته باشید، شما می توانید آن فعل را تغییر دهید.

I could say.

می توانستم بگویم.

Feel free to send me the report when it's ready.

در صورت آماده شدن گزارش را برای من ارسال کنید.

This sounds polite and professional.

این مودبانه و حرفه ای به نظر می رسد.

And remember, it's an open invitation.

و به یاد داشته باشید، این یک دعوت باز است.

You're not required to do this.

شما مجبور به انجام این کار نیستید.

It's an option if you say send  me the report when it's done.

اگر بگویید پس از اتمام گزارش، برای من ارسال شود، یک گزینه است.

This is the imperative and it's  direct and also authoritative.

این امر ضروری است و مستقیم و همچنین معتبر است.

So to sound polite and professional  and to give you an open invitation,  

بنابراین برای اینکه مؤدبانه و حرفه‌ای به نظر برسم و به شما دعوتی باز کنم،

I can say feel free to  download the free lesson PDF.

می‌توانم بگویم با خیال راحت PDF درس رایگان را دانلود کنید.

You can find the link in the description.

می توانید لینک را در توضیحات پیدا کنید.

And this is a real example because I  

و این یک مثال واقعی است زیرا من

summarize everything from this  lesson in the free lesson PDF.

همه چیز را از این درس در درس رایگان PDF خلاصه می کنم.

Feel free to download it #2 I look  forward to hearing your thoughts.

با خیال راحت آن را دانلود کنید شماره 2 من مشتاقانه منتظر شنیدن نظرات شما هستم.

So your colleague could say to you, feel  free to send me the report when it's done.

بنابراین، همکارتان می‌تواند به شما بگوید، با خیال راحت گزارش را پس از اتمام برای من ارسال کنید.

And then when it's done, you can  send it to your colleague and say.

و بعد از اتمام کار، می‌توانید آن را برای همکارتان بفرستید و بگویید.

Here you go.

در اینجا شما بروید. مشتاقانه

I look forward to hearing your thoughts.

منتظر شنیدن نظرات شما هستم. به

Notice our sentence structure.

ساختار جمله ما توجه کنید.

Look forward to plus gerund, your verb and ING.

منتظر پلاس gerund، فعل و ING خود باشید. من

I look forward to hearing.

مشتاقانه منتظر شنیدن هستم.

Don't make this mistake.

این اشتباه را نکن

Make sure you have the gerund and this  is a polite way to show your interest.

مطمئن شوید که جیروند را دارید و این روشی مودبانه برای نشان دادن علاقه شماست.

So in this case, your interest  in hearing the person's thoughts,  

بنابراین، در این مورد، علاقه شما به شنیدن افکار،

their ideas, their opinions, their feedback,  

ایده‌ها، نظرات، بازخوردهای آن شخص،

you could say I look forward to meeting our verb  and ING I look forward to meeting you tomorrow.

می‌توانید بگویید من مشتاقانه منتظر ملاقات با فعل ما هستم و ING من مشتاقانه منتظر دیدار فردا هستم.

Now with this structure, you can also use a noun.

حالا با این ساختار می توانید از یک اسم هم استفاده کنید. من

I look forward to our meeting.

مشتاقانه منتظر دیدارمان هستم.

That's the noun form.

این شکل اسمی است. من

I look forward to our meeting tomorrow.

مشتاقانه منتظر دیدار فردا هستم.

What about you?

Are you looking forward to my next lesson?

شما چطور؟

آیا منتظر درس بعدی من هستید؟

If you are put yes, yes, yes to show your  interest, show your enthusiasm, put yes,  

اگر برای نشان دادن علاقه‌تان بله، بله، بله قرار داده شده‌اید ، اشتیاق خود را نشان دهید، بله،

yes, yes in the Commons #3 here's my take on it.

بله، بله را در عوام شماره 3 قرار دهید، این نظر من در مورد آن است.

One's take on something is  1's opinion on something.

برداشت فرد از چیزی، نظر او درباره چیزی است.

So my take on it is simply my opinion on it.

بنابراین برداشت من از آن صرفاً نظر من در مورد آن است.

For example, I just read the  consultants recommendations.

برای مثال، من فقط توصیه‌های مشاور را خواندم.

Here's my take on them.

در اینجا برداشت من از آنها است.

Them because recommendations is plural.

آنها به دلیل اینکه توصیه ها جمع است.

Now when I want to.

حالا وقتی میخوام

Share my opinion My take I can  simply use an opinion in your word.

نظر من را به اشتراک بگذارید برداشت من من می‌توانم به سادگی از یک نظر در کلام شما استفاده کنم.

I think she raised some valid points.

من فکر می کنم او نکات معتبری را مطرح کرد.

Now I can use this as a question.

حالا می توانم از این به عنوان یک سوال استفاده کنم.

What's your take on the report  on the recommendations #4 from  

نظر شما درباره گزارش درباره توصیه‌های شماره 4 از

my perspective Now this is  the same as in my opinion,  

دیدگاه من چیست، اکنون این همان چیزی است که به نظر من است،

but notice that preposition difference  from my perspective, in my opinion.

اما به نظر من به این تفاوت حرف اضافه از دیدگاه من توجه کنید.

So I see a lot of mistakes  when students try to use this.

بنابراین وقتی دانش‌آموزان سعی می‌کنند از آن استفاده کنند، اشتباهات زیادی می‌بینم.

If someone asks.

اگر کسی بپرسد.

You your opinion?

شما نظرتون؟

What's your take on it?

نظر شما در مورد آن چیست؟

You can use this to start.

می توانید از این برای شروع استفاده کنید.

From my perspective, I think the consultant's  recommendations aren't practical.

از دیدگاه من، فکر می‌کنم توصیه‌های مشاور عملی نیستند.

So here you can add on.

بنابراین در اینجا می توانید اضافه کنید.

I think an opinion word even though you  use from my perspective, but it's optional.

من فکر می کنم یک کلمه نظر حتی اگر شما از دیدگاه من استفاده کنید، اما اختیاری است.

And after you share your opinion, you can invite  the other person to provide their opinion.

و بعد از اینکه نظر خود را به اشتراک گذاشتید، می‌توانید از طرف مقابل دعوت کنید تا نظر خود را ارائه دهد.

What about you?

شما چطور؟

What's your perspective #5  can you help me understand?

دیدگاه شماره 5 شما چیست  آیا می توانید به من کمک کنید بفهمم؟

This is a polite way to ask for  clarification or an explanation.

این روشی مودبانه برای درخواست توضیح یا توضیح است.

Your colleague could say, from my perspective,  the consultant recommendations aren't practical.

همکار شما می‌تواند بگوید، از دیدگاه من، توصیه‌های مشاور عملی نیستند.

You could comment on this  and say I see, interesting.

می‌توانید در این مورد نظر دهید و بگویید می‌بینم، جالب است.

Oh really?

اوه واقعا؟

And then you can add on this expression.

و سپس می توانید این عبارت را اضافه کنید.

Can you help me understand  your perspective, your opinion?

آیا می توانید به من کمک کنید دیدگاه و نظر شما را درک کنم؟

Can you help me understand?

میشه کمکم کنی بفهمم؟

This is a great expression if  you want an explanation without  

اگر توضیحی بخواهید بدون اینکه

sounding very direct or authoritative or angry.

خیلی مستقیم یا معتبر یا عصبانی به نظر برسد، این یک عبارت عالی است.

If someone says, I don't think  we can meet the deadline,  

اگر کسی بگوید، فکر نمی‌کنم بتوانیم ضرب الاجل را رعایت کنیم، می‌توانید

you can say, can you help me understand why?

بگویید، آیا می‌توانید به من کمک کنید تا بفهمم چرا؟

Number six, I'll get back to  you with that information.

شماره شش، من با آن اطلاعات با شما تماس خواهم گرفت.

This is a great one because someone might ask you  

این یک سؤال عالی است زیرا ممکن است شخصی از شما

a question or to provide information  and you don't have that information.

سؤالی بپرسد یا اطلاعاتی را ارائه کند و شما آن اطلاعات را ندارید.

You don't know the answer.

شما پاسخ را نمی دانید.

Instead of saying I don't know, you can say  I'll get back to you with that information.

به‌جای گفتن نمی‌دانم، می‌توانید بگویید با آن اطلاعات به شما پاسخ خواهم داد.

You can provide a time reference if you'd like.

در صورت تمایل می توانید یک مرجع زمانی ارائه دهید.

I'll get back to you by the end of the day.

من تا پایان روز با شما تماس خواهم گرفت.

So you just gave yourself a deadline.

پس فقط به خودت مهلت دادی.

You could say I'll get back to you in an hour.

می تونی بگی تا یک ساعت دیگه بهت سر می زنم.

Or I'll get back.

یا برمیگردم

To you, ASAP.

به شما، ASAP.

What does ASAP mean?

ASAP به چه معناست؟

This is a very common acronym.

این یک مخفف بسیار رایج است.

Put it in the comments.

آن را در نظرات قرار دهید.

ASAP.

ASAP.

What's the acronym?

مخفف چیست؟

Put it in the comments #7 can you fill me in?

آن را در نظرات شماره 7 قرار دهید آیا می توانید من را پر کنید؟

This is a great one.

این یکی عالی است.

It's a casual way to ask  for an update or a summary.

این یک راه معمولی برای درخواست به‌روزرسانی یا خلاصه است.

You could say to your colleague, I  was on another call this morning,  

می‌توانید به همکارتان بگویید، من امروز صبح در تماس دیگری بودم،

can you fill me in on the staff meeting?

آیا می‌توانید در جلسه کارکنان مرا تکمیل کنید؟ در

Notice here when I specify the  something the staff meeting,  

اینجا توجه کنید وقتی چیزی را در جلسه کارکنان مشخص می‌کنم،

you have to use the additional preposition  on Can you fill me in on the staff meeting?

باید از حرف اضافه در مورد آیا می‌توانید در جلسه کارکنان من را پر کنید استفاده کنید؟

This is often used by one  person to request another  

این اغلب توسط یک فرد برای درخواست از

person provide information to someone else.

فرد دیگری برای ارائه اطلاعات به شخص دیگری استفاده می شود.

For example, your boss could say to you,  hey Danica, can you fill Raphael in?

به عنوان مثال، رئیس شما می تواند به شما بگوید، هی دانیکا، می توانید رافائل را پر کنید؟

And then if you want to specify the  something you need that preposition on,  

و سپس اگر می‌خواهید چیزی را که به آن حرف اضافه نیاز دارید مشخص کنید،

on the new filing system #8 which  one would you like me to prioritize?

در سیستم بایگانی جدید شماره 8 کدام یک را در اولویت قرار دهید؟

You can use this to clarify  which task should be done first,  

می‌توانید از این برای روشن کردن اینکه کدام کار باید ابتدا انجام شود، و

which one you should prioritize  when there are multiple tasks.

وقتی چندین کار وجود دارد، کدام یک را اولویت‌بندی کنید، استفاده کنید.

So you can use this with two  tasks or more than two as well.

بنابراین می‌توانید از آن با دو کار یا بیش از دو کار نیز استفاده کنید.

So if you have multiple tasks, you  can go to your boss and say Sarah  

بنابراین، اگر چندین کار دارید، می‌توانید به سراغ رئیستان بروید و بگویید سارا

asks for help on the report and I  have to finish the presentation.

درباره گزارش کمک می‌خواهد و من باید ارائه را تمام کنم.

Which one would you like me to prioritize?

دوست دارید کدام یک را در اولویت قرار دهم؟

So now, instead of feeling overwhelmed, you know  exactly which task to focus on to prioritize.

بنابراین اکنون، به‌جای اینکه احساس خستگی کنید، دقیقاً می‌دانید که روی کدام کار باید اولویت‌بندی کنید.

You can use this even just to get  advice from someone you trust.

می‌توانید از این حتی برای دریافت مشاوره از فردی که به آن اعتماد دارید استفاده کنید.

I could say to you, from your perspective,  which one should I prioritize?

می‌توانم به شما بگویم، از دیدگاه شما، کدام یک را باید در اولویت قرار دهم؟

So you're not my boss, you're not  responsible for assigning me task.

بنابراین شما رئیس من نیستید، شما مسئول تعیین تکلیف به من نیستید.

But I trust you to provide  me with valuable feedback.

اما من به شما اعتماد دارم که بازخورد ارزشمندی به من ارائه دهید.

Which one should I prioritize from your  

از دیدگاه شما کدام یک را باید در اولویت قرار دهم

perspective #9 I trust you  have everything you need.

.

Need.

The word trust is used a  lot in a business context.

نیاز.

کلمه اعتماد در زمینه تجاری بسیار استفاده می شود.

This is used to express overall  confidence in someone and their abilities.

این برای بیان اعتماد کلی به کسی و توانایی‌هایش استفاده می‌شود.

So you might come to me and say,  Jennifer, I feel a little nervous.

بنابراین ممکن است به سراغ من بیایید و بگویید، جنیفر، من کمی عصبی هستم.

This is my first time giving a  presentation and I can let you  

این اولین باری است که ارائه‌ای ارائه می‌کنم و می‌توانم به شما

know that I have confidence in you and  your abilities and I can say I trust you,  

اطلاع دهم که به شما و توانایی‌هایتان اعتماد دارم و می‌توانم بگویم به شما اعتماد دارم،

or I can add on to this and I can  say I trust you can handle this.

یا می‌توانم به این موضوع اضافه کنم و می‌توانم بگویم اعتماد دارم که می‌توانید از پس این کار برآیید.

So the statement is you can handle this.

بنابراین بیانیه این است که شما می توانید این را مدیریت کنید.

Handle means you have the ability to do it.

دسته یعنی شما توانایی انجام آن را دارید.

You can handle this.

شما می توانید این کار را انجام دهید.

Now if I add I trust it's adding certainty.

حالا اگر اضافه کنم اعتماد دارم که به اطمینان اضافه می کند.

I'm certain, I know I trust you can handle this.

من مطمئنم، می دانم که اعتماد دارم که می توانی از پس این کار بر بیایی.

Number 10.

شماره 10.

What can we learn from this?

چه چیزی می توانیم از این بیاموزیم؟

Such a powerful question.

چنین سوال قدرتمندی

You can use this to encourage  reflection and analysis after  

می‌توانید از این برای تشویق به تفکر و تحلیل بعد از

a situation, generally a negative situation.

یک موقعیت، معمولاً یک موقعیت منفی استفاده کنید.

So if something negative happened,  

بنابراین، اگر اتفاق منفی افتاد،

I didn't get the promotion, you  can say what can I learn from this?

من ارتقاء را دریافت نکردم، می‌توانید بگویید چه چیزی می‌توانم از این بیاموزم؟

Or I failed my ions, what can I learn from this?

یا من یون هایم را خراب کردم، از این چه چیزی می توانم یاد بگیرم؟

So instead of being upset, angry, mad,  now you're thinking about solutions,  

بنابراین به جای ناراحتی، عصبانیت، عصبانیت، اکنون به راه حل فکر می کنید، به

you're thinking about what you can do differently.

این فکر می کنید که چه کاری می توانید متفاوت انجام دهید. وقتی با یک تیم کار می‌کنید،

This is a great expression to use  when you're working with a team.

این یک عبارت عالی برای استفاده است .

So again, maybe something bad happened.

پس باز هم شاید اتفاق بدی افتاده باشد.

We lost the client.

مشتری را از دست دادیم

What can we?

چه چیزی می توانیم؟

Learn from this and then you can  start brainstorming things you can.

از این موضوع بیاموزید و سپس می‌توانید به طوفان فکری چیزهایی که می‌توانید شروع کنید.

Do differently so it.

متفاوت انجام دهید پس آن را.

Doesn't happen again.

دیگه تکرار نمیشه

Now to change the sentence structure, you  could also say, what can this teach us?

اکنون برای تغییر ساختار جمله، می‌توانید بگویید، این چه چیزی می‌تواند به ما بیاموزد؟

So notice you can learn something from  someone or something, a situation,  

بنابراین توجه داشته باشید که می‌توانید از کسی یا چیزی، از یک موقعیت، چیزی یاد بگیرید،

but also something the situation can teach  you something #11 I'm happy to address that.

اما همچنین چیزی را که موقعیت می‌تواند چیزی به شما یاد دهد شماره 11 من خوشحالم که به آن می‌پردازم.

So notice the sentence structure.

بنابراین به ساختار جمله توجه کنید.

We have our verb to be.

ما فعل خود را به بودن داریم. من

I am happy our adjective.

خوشحالم صفت ما.

So you need to conjugate the verb to  be and then you have the infinitive.

بنابراین باید فعل to be را با هم ترکیب کنید و سپس مصدر را داشته باشید.

I'm happy to address that.

من خوشحالم که به آن پرداختم.

And this is used to show a  willingness to do something.

و از این برای نشان دادن تمایل به انجام کاری استفاده می شود.

So when your boss asks you to fill Raphael  in, you can say I'm happy to fill Raphael in.

بنابراین وقتی رئیستان از شما می‌خواهد که رافائل را پر کنید ، می‌توانید بگویید من خوشحالم که رافائل را پر کنید.

And then remember, if you specify the something,  

و سپس به یاد داشته باشید، اگر چیزی را مشخص کنید،   به

you need that extra preposition  on this sales process.

آن حرف اضافه در این فرآیند فروش نیاز دارید.

So you're showing your willingness to do this.

بنابراین شما تمایل خود را برای انجام این کار نشان می دهید.

This is also a great way to end a  presentation or end communication.

این همچنین راهی عالی برای پایان دادن به ارائه یا پایان دادن به ارتباط است.

We're happy to answer any questions you have.

ما خوشحالیم که به هر سوالی که دارید پاسخ می دهیم.

So remember that structure to be happy  plus infinitive #12 How can I support you?

پس این ساختار را به خاطر داشته باشید که شاد باشید به علاوه مصدر #12 چگونه می توانم از شما حمایت کنم؟

This is used to.

این عادت شده است.

Offer support, encouragement, assistance,  but also to ask how that can be done.

ارائه حمایت، تشویق، کمک، اما همچنین بپرسید که چگونه می توان این کار را انجام داد.

Your coworker could be upset and  say I'm so overwhelmed with this  

همکار شما ممکن است ناراحت شود و بگوید من از این پروژه بسیار غرق شده‌ام،

project so you want to show your support.

بنابراین می‌خواهید حمایت خود را نشان دهید.

You can say how can I support you?

شما می توانید بگویید چگونه می توانم از شما حمایت کنم؟

You can add on how can I best  support you as an intensifier  

می‌توانید اضافه کنید که چگونه می‌توانم به بهترین شکل از شما حمایت کنم

and then you can even add on your willingness  and say I'm happy to help you in any way I can.

و حتی می‌توانید تمایل خود را اضافه کنید و بگویید خوشحالم از هر طریقی که می‌توانم به شما کمک کنم.

You can use this to offer  assistance to someone as well.

می‌توانید از این برای ارائه کمک به شخصی نیز استفاده کنید.

If you know your Co worker is very busy,  

اگر می‌دانید که همکارتان بسیار شلوغ است،

you could say you have a lot on your plate with  this presentation which means you're very busy.

می‌توانید بگویید که با این ارائه چیزهای زیادی در ظرف خود دارید که به این معنی است که شما بسیار مشغول هستید.

How can I support you #13 I value your input.

چگونه می توانم از شما حمایت کنم شماره 13: من برای نظرات شما ارزش قائل هستم.

This is to acknowledge the importance  of someones opinion or ideas.

این برای اذعان به اهمیت نظر یا ایده های دیگران است.

So let's use this right now.

پس بیایید همین الان از این استفاده کنیم.

How can I make my lessons better?

چگونه می توانم دروس خود را بهتر کنم؟

How can I make this lesson better?

چگونه می توانم این درس را بهتر کنم؟

Or how can I make my lessons overall better?

یا چگونه می توانم دروس خود را به طور کلی بهتر کنم؟

Please share your thoughts in the comments.

لطفا نظرات خود را در نظرات به اشتراک بگذارید.

I value your input.

من برای ورودی شما ارزش قائل هستم.

And this isn't just an example, it's 100% true.

و این فقط یک مثال نیست، 100% درست است.

I really value your input.

من واقعا برای نظرات شما ارزش قائل هستم.

I truly value your input.

من واقعا برای ورودی شما ارزش قائل هستم.

So please, if there's anything I can  do to improve these lessons for you,  

بنابراین لطفاً، اگر کاری می توانم انجام دهم تا این درس ها را برای شما بهبود بخشم،

I want you to love these lessons.

می خواهم که این درس ها را دوست داشته باشید.

So please put your comments below  because I truly value your input  

بنابراین لطفا نظرات خود را در زیر بنویسید زیرا من واقعاً برای نظرات شما ارزش قائل هستم

#14 I appreciate your hard work on this.

.

Everyone loves to be appreciated so  you can use this to show gratitude,  

همه دوست دارند مورد قدردانی قرار گیرند، بنابراین می‌توانید از این برای نشان دادن قدردانی،

appreciation for someone's work.

قدردانی از کار دیگران استفاده کنید.

You can start by complimenting someone,  the report looks fantastic and then add on.

می‌توانید با تعریف کردن از کسی شروع کنید، گزارش فوق‌العاده به نظر می‌رسد و سپس آن را اضافه کنید.

I appreciate your hard work on this.

من از زحمات شما در این زمینه قدردانی می کنم.

Adding that on will make that  person feel really valued.

اضافه کردن آن باعث می‌شود آن شخص احساس کند واقعاً ارزشمند است.

Or maybe your friend is planning a party for  you and you can say the menu looks amazing.

یا شاید دوستتان در حال برنامه‌ریزی مهمانی برای شما باشد و می‌توانید بگویید که منو شگفت‌انگیز به نظر می‌رسد.

I appreciate all your hard work on this.

من از تمام زحمات شما در این زمینه قدردانی می کنم.

You can Add all your hard work.

شما می توانید تمام کار سخت خود را اضافه کنید.

To.

Intensify it.

به

آن را تشدید کنید.

Do you want me to make another lesson like this?

میخوای یه درس دیگه مثل این بسازم؟

If you do put master class, put master  class master class in the comments below.

اگر کلاس مستر را قرار دادید، کلاس کارشناسی ارشد را در نظرات زیر قرار دهید.

And of course, make sure you like this lesson,  

و البته، مطمئن شوید که این درس را دوست دارید،

share it with your friends and subscribe so  you're notified every time I post a new lesson.

آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید و مشترک شوید تا هر بار که یک درس جدید را پست می‌کنم به شما اطلاع داده شود.

And you can get this free speaking  guide where I share 6 tips on how  

و می‌توانید این راهنمای مکالمه رایگان را دریافت کنید، جایی که من ۶ نکته را در مورد نحوه

to speak English fluently and confidently.

صحبت کردن روان و مطمئن انگلیسی به اشتراک می‌گذارم.

You can click here to download it or  look for the link in the description.

می‌توانید برای دانلود آن اینجا را کلیک کنید یا به دنبال پیوند در توضیحات بگردید.

And I have another master class I know  you'll love, so make sure you watch it now.

و من کلاس استاد دیگری دارم که می‌دانم دوست خواهید داشت، پس حتماً آن را اکنون تماشا کنید.