Read an Advanced (C1) Article with Me | Improve Your English Fluency FAST

Do you think that human therapist  could be replaced by AI chatbots?

آیا فکر می‌کنید که انسان درمانگر را می‌توان با چت‌ربات‌های هوش مصنوعی جایگزین کرد؟

That's what we'll

این همان چیزی است که

discuss in this advanced C1 news article so you  

در این مقاله پیشرفته اخبار C1 درباره آن صحبت خواهیم کرد تا

can add 58 new words and phrases  to your vocabulary using correct

بتوانید 58 کلمه و عبارت جدید را با استفاده از گرامر صحیح و تلفظ صحیح به دایره لغات خود اضافه کنید

grammar and correct pronunciation.

.

Welcome back to JForrest English,  of course, I'm Jennifer. Now let's

به JForrest English خوش آمدید، البته من جنیفر هستم. حالا بیایید

get started.

Our headline chatbots are replacing  therapists faster than anyone expected.

شروع کنیم.

چت ربات‌های سرفصل ما سریع‌تر از آنچه هر کسی انتظار داشت جایگزین درمانگران می‌شود.

Let's look at this classic comparative phrase  here faster than you may know that there are  

بیایید به این عبارت مقایسه ای کلاسیک در اینجا سریعتر از آنچه ممکن است بدانید نگاه کنیم که

two ways to form the comparative. You can  add ER to the adjective or you can use  

دو راه برای تشکیل این مقایسه وجود دارد. می‌توانید ER را به صفت اضافه کنید یا می‌توانید از

more plus adjective. So let's use two examples.  Prices are rising faster than anyone expected,  

صفت more plus استفاده کنید. پس بیایید از دو مثال استفاده کنیم. قیمت‌ها سریع‌تر از چیزی که هر کسی انتظار داشت در حال افزایش است،

or you could also say predicted.  So here our verb is to rise.

یا می‌توان گفت که پیش‌بینی می‌شد. بنابراین در اینجا فعل ما افزایش است.

And it's in the present continuous because  it's taking place now. It doesn't have to  

و در زمان حال استمراری است زیرا اکنون در حال وقوع است. لازم نیست

be. You could say prices rose and see  it as a completed action. However,  

باشد. می‌توانید بگویید قیمت‌ها افزایش یافت و آن را به‌عنوان یک اقدام تکمیل‌شده ببینید. با این حال،

in this case it's in the present  continuous means this is taking  

در این مورد، در حال حاضر پیوسته است، به این معنی که

place now. So fast is a short word and you  generally add ER to one syllable or short.

اکنون این اتفاق می‌افتد. خیلی سریع کلمه کوتاهی است و معمولاً ER را به یک هجا یا کوتاه اضافه می‌کنید.

Words. Now let's take expensive, which  is three syllables. You generally use  

کلمات حالا بیایید گران قیمت را بگیریم که سه هجا است. شما معمولاً از

more plus adjective. So I could say the hotel  because instead of prices, which is general,  

صفت بیشتر به علاوه استفاده می‌کنید. بنابراین می‌توانم بگویم هتل، زیرا به جای قیمت‌ها، که کلی است، از

I would use something specific such as the  hotel is more expensive than I expected.

چیز خاصی استفاده می‌کنم، مثلاً هتل گران‌تر از چیزی است که انتظار داشتم.

So this then I expected or then anyone  this is general it includes all people  

بنابراین این پس من انتظار داشتم یا پس از آن هر کسی این کلی است که شامل همه افراد می شود

and you have your expectation and then  you have reality and this is used to show.

و شما انتظارات خود را دارید و سپس واقعیت را دارید و از این برای نشان دادن استفاده می شود.

They're different. Notice here I used  expected or predicted. They're similar  

آنها متفاوت هستند. توجه داشته باشید که در اینجا از  مورد انتظار یا پیش بینی استفاده کردم. شبیه هم هستند

but not exactly the same. The noun form is an  expectation. This is the adjective form expected.

اما دقیقاً یکسان نیستند. شکل اسم یک انتظار است. این شکل صفت مورد انتظار است.

So as the word, it means based on feeling or  belief. So I expected I would do better. So  

بنابراین به عنوان کلمه، به معنای مبتنی بر احساس یا باور است. بنابراین انتظار داشتم که بهتر عمل کنم. بنابراین   بر

it's based on more of my feeling or my belief,  maybe based on past experience, a prediction.

اساس بیشتر احساس یا اعتقاد من است، شاید بر اساس تجربه گذشته، یک پیش‌بینی.

So here predicted is the ED form the  noun is a prediction. This is more  

بنابراین در اینجا پیش‌بینی‌شده شکل ED است که اسم پیش‌بینی است. این بیشتر بر

based on data or analysis so I could  say I studied all the hotel prices in  

اساس داده‌ها یا تجزیه و تحلیل است، بنابراین می‌توانم بگویم همه قیمت‌های هتل را در منطقه مورد مطالعه قرار دادم

the area and this is more expensive than  I predicted so I looked at the data or  

و این گران‌تر از آن چیزی است که پیش‌بینی می‌کردم، بنابراین به داده‌ها یا

analysis coming back to our comparative  phrase, maybe you're thinking right now.

تحلیل‌ها نگاه کردم که به عبارت مقایسه‌ای ما برمی‌گردند، شاید شما در حال فکر کردن هستید.

Learning English with the news, what you're doing  right now is helping me improve my English faster  

یادگیری زبان انگلیسی با اخبار، کاری که در حال حاضر انجام می‌دهید به من کمک می‌کند زبان انگلیسی خود را سریع‌تر

than I expected. You could also use than I  predicted if you want to make it sound like  

از آنچه انتظار داشتم بهبود دهم. همچنین می‌توانید از آنچه پیش‌بینی می‌کردم استفاده کنید، اگر می‌خواهید به نظر برسند که

it's more based on analysis or data, but I used  expected because it's more based on a feeling,  

بیشتر بر اساس تجزیه و تحلیل یا داده‌ها است، اما من از انتظارات استفاده کردم زیرا بیشتر بر اساس یک احساس،

belief, and your life experience.  Now, you could add on, and it's more.

باور و تجربه زندگی شما است. حالا، شما می توانید اضافه کنید، و این بیشتر است.

More fun too, so it's more fun than  I expected. I put a star here because  

سرگرم کننده تر نیز است، بنابراین سرگرم کننده تر از آن چیزی است که انتظار داشتم. من اینجا ستاره گذاشتم زیرا

you may realize that fun is a short  word. It's a one syllable adjective  

ممکن است متوجه شوید که سرگرمی یک کلمه کوتاه است . این یک صفت تک هجای   است،

so this is an exception to  the rule. We don't say funner,  

بنابراین این یک استثنا از قاعده است. ما نمی گوییم خنده دار،

although you will hear native speakers say that  it's more fun. So this is an exception to the.

اگرچه از زبان های بومی می شنوید که می گویند سرگرم کننده تر است. بنابراین این یک استثنا است.

General guideline on er versus more adjective.  And do you agree with that? Learning English with  

دستورالعمل کلی در مورد er در مقابل صفت بیشتر. و آیا با آن موافقید؟ یادگیری زبان انگلیسی با

the news is a fast and fun way to improve your  English if you do put that right, that's right,  

اخبار، راهی سریع و سرگرم‌کننده برای بهبود انگلیسی شماست، اگر آن را درست بیان کنید، درست است،

put that right in the comments. And don't worry  about taking notes. I summarize everything in a  

آن را درست در نظرات قرار دهید. و نگران یادداشت برداری نباشید. من همه چیز را در یک

free lesson PDF. You can find the link in  the description. Now, let's continue with

PDF درس رایگان خلاصه می‌کنم. می‌توانید پیوند را در توضیحات پیدا کنید. حالا بیایید به

The article. While we're not  short on divisive topics in 2025,  

مقاله ادامه دهیم. در حالی که در سال 2025 در موضوعات تفرقه‌انگیز کوتاهی نداریم،

there are valid reasons as to why we're  turning to chatbots for emotional support.  

دلایل معتبری وجود دارد که نشان می‌دهد چرا برای حمایت عاطفی به چت‌بات‌ها روی می‌آوریم.

Let's stop here because there are already  some phrases I want to teach you. While  

بیایید در اینجا توقف کنیم زیرا قبلاً عباراتی وجود دارد که می‌خواهم به شما آموزش دهم. در حالی که

we're not short on divisive topics,  do you know what a divisive topic is?

ما در موضوعات تفرقه‌انگیز کم نداریم، آیا می‌دانید موضوع تفرقه‌انگیز چیست؟

Well this comes from the word divide  so it's a topic that divides people  

خوب، این از کلمه تقسیم می‌آید، بنابراین موضوعی است که افراد را از هم جدا می‌کند،

so it's controversial or it's a heated  topic people have strong beliefs about  

بنابراین بحث‌برانگیز است یا موضوعی داغ است که مردم اعتقادات قوی درباره

it that would be a divisive topic. Now  let's look at the expression to be short  

آن دارند که می‌تواند یک موضوع تفرقه‌انگیز باشد. اکنون بیایید به عبارت کوتاه

on something in this case the something is  divisive topics topics that divide people.

در مورد چیزی نگاه کنیم، در این مورد چیزی موضوعات تفرقه‌انگیز است که افراد را از هم جدا می‌کند.

Now, if you're short on something, it means you  have a limited amount or not enough of something.

حالا، اگر در مورد چیزی کم دارید، به این معنی است که مقدار محدودی دارید یا چیزی کافی ندارید.

But notice here this is in the negative  so it's saying we're not limited in the  

اما توجه داشته باشید که اینجا منفی است بنابراین می‌گوید ما در

number of topics that divide people. This  expression is used in everyday speech in  

تعداد موضوعاتی که افراد را از هم جدا می‌کند محدود نیستیم. این عبارت در گفتار روزمره در

both the casual and professional context,  so someone might call you and you say,  

زمینه‌های معمولی و حرفه‌ای استفاده می‌شود، بنابراین ممکن است شخصی با شما تماس بگیرد و شما بگویید، آیا می‌توانم

can I call you later? I'm short on  time. So you're letting them know  

بعداً با شما تماس بگیرم؟ وقتم کم است. بنابراین به آنها اطلاع می‌دهید             که

you're not able to talk right now because  you don't have enough time. Your time is.

در حال حاضر نمی‌توانید صحبت کنید زیرا زمان کافی ندارید. وقت شماست

Limited, so it's very common to  be short on time, money, ideas,  

محدود است، بنابراین کم بودن زمان، پول، ایده‌ها،

patience, many intangible things and then  tangible things as well. While we're not  

صبر، بسیاری از چیزهای ناملموس و سپس چیزهای ملموس بسیار معمول است. در حالی که

short on divisive topics in 2025, there are  valid reasons as to why we're turning to  

در سال 2025 در مورد موضوعات تفرقه‌انگیز کوتاهی نداریم، دلایل معتبری وجود دارد که نشان می‌دهد چرا

chat bonds for emotional support. Let's talk  about this to turn to someone or something.

برای حمایت عاطفی به چت‌های پیوندی روی می‌آوریم. بیایید درباره این موضوع صحبت کنیم تا به کسی یا چیزی روی آوریم.

To turn to means you go to someone or something in  this case a chat on for help, advice or support,  

روی آوردن به به این معنی است که شما برای کمک، مشاوره یا پشتیبانی به سراغ کسی یا چیزی می‌روید، در این مورد،

for example, she turned to her team for  support because she was short on time,  

به عنوان مثال، او برای پشتیبانی به تیم خود مراجعه می‌کند زیرا وقتش کم است،

so she didn't have enough time she felt.

بنابراین وقت کافی که احساس می‌کرد نداشت.

Overwhelmed, so she relied on her team.  She went to her team and said I need  

غرق، بنابراین او به تیم خود تکیه کرد. او به تیم خود رفت و گفت به

your help. I need your support can you  help me? Can you help me complete this  

کمک شما نیاز دارم. من به حمایت شما نیاز دارم آیا می توانید به من کمک کنید؟ آیا می توانید به من کمک کنید تا این

project? She turned to her team. You  don't have to include this for support  

پروژه را تکمیل کنم؟ او به تیم خود برگشت. لازم نیست این مورد را برای پشتیبانی درج کنید،

it's if you just say she turned to her  team because she was short on time.

این در صورتی است که بگویید او به دلیل کمبود وقت به تیم خود مراجعه کرده است. به طور ضمنی

It would be implied that she was going to  her team for either support, help or advice.  

می‌توان گفت که او برای حمایت، کمک یا مشاوره به تیم خود می‌رفت.

So if you want to be specific, you can, but you  don't even need to include it. So here they were  

بنابراین اگر می‌خواهید مشخص باشید، می‌توانید، اما حتی لازم نیست آن را وارد کنید. بنابراین در اینجا آنها به

specific notice the preposition is for something  so for support and then what type of support.

توجه خاصی داشتند که حرف اضافه برای چیزی است بنابراین برای پشتیبانی و سپس نوع پشتیبانی.

There could be financial support, but  in this case it's emotional support,  

ممکن است حمایت مالی وجود داشته باشد، اما در این مورد حمایت عاطفی است،

so support for your emotional well-being.

بنابراین از رفاه عاطفی خود حمایت کنید.

And why people are also very much against it  so against what? Agains turning to chatbots  

و چرا مردم نیز بسیار مخالف آن هستند پس با چه چیزی؟ دوباره به ربات‌های چت   روی می‌آوریم

or replacing therapists with chatbots. So notice  you can be against something you're for something,  

یا ربات‌های گفتگو را جایگزین درمانگر می‌کنیم. بنابراین توجه کنید می‌توانید مخالف چیزی باشید که طرفدار آن هستید،

which means you support it or you're  against something which means you oppose it.

به این معنی که از آن حمایت می‌کنید یا مخالف چیزی هستید که به این معنی است که با آن مخالف هستید.

Against is a preposition.  So if you had the noun form,  

در مقابل حرف اضافه است. بنابراین اگر شکل اسم را داشتید، به

you would need the Jain verb against  replacing therapists with chatbots.  

فعل جین در مقابل جایگزینی درمانگرها با ربات‌های گفتگو نیاز داشتید.

Now if you use opposed which has the same  meaning and you specified the subject.

حالا اگر از مخالف استفاده کنید که همین معنی را دارد و موضوع را مشخص کرده اید.

You also have to use 2, which is a preposition,  so you would still need the ING form. People  

شما همچنین باید از 2 استفاده کنید که یک حرف اضافه است، بنابراین همچنان به فرم ING نیاز دارید. مردم

are also very much opposed to replacing  therapists with chatbots, but both of these  

همچنین بسیار مخالف جایگزینی درمانگران با ربات‌های گفتگو هستند، اما هر دوی این را

can be replaced with it because a Jain phrase is  conjugated as it, so opposed to it against it.

می‌توان با آن جایگزین کرد، زیرا عبارت جین با آن ترکیب می‌شود، بنابراین با آن مخالف است.

Now remember to be against something  you need your verb to be which is here  

حالا به یاد داشته باشید که در مقابل چیزی باشید شما باید فعل خود را be که اینجاست

the opposite is to be for something, the  preposition for so you need your verb to  

عکس آن عبارت است از to be برای چیزی، حرف اضافه برای بنابراین شما نیاز دارید که فعل شما

be because it's to be for something.  Some people are for it for replacing  

باشد   زیرا برای چیزی باشد. برخی از افراد برای جایگزینی درمانگران طرفدار آن هستند

therapists. Now if you use the word support,  you would just say some people support it.

. حالا اگر از کلمه حمایت استفاده کنید، فقط می‌گویید که برخی از افراد از آن حمایت می‌کنند.

Are you enjoying this lesson? If you are, then I  want to tell you about the finally fluent academy.  

آیا از این درس لذت می برید؟ اگر هستید، پس می‌خواهم درباره آکادمی در نهایت روان به شما بگویم.

This is my premium training program where  we study native English speakers from TV,  

این برنامه آموزشی ممتاز من است که در آن افراد انگلیسی زبان مادری را از تلویزیون،

movies, YouTube, and the news so you  can improve your listening skills of  

فیلم‌ها، YouTube و اخبار مطالعه می‌کنیم تا بتوانید مهارت‌های شنیداری خود را در

fast English, expand your vocabulary  with natural expressions, and learn.

انگلیسی سریع بهبود بخشید، دایره لغات خود را با عبارات طبیعی گسترش دهید و یاد بگیرید.

Grammar easily. Plus you'll  have me as your personal coach.  

گرامر به راحتی به علاوه، من را به عنوان مربی شخصی خود خواهید داشت.

You can look in the description  for the link to learn more,  

برای کسب اطلاعات بیشتر می‌توانید در توضیحات  پیوند را جستجو کنید،

or you can go to my website and click on Findly  fluent Academy. Now let's continue with our

یا می‌توانید به وب‌سایت من بروید و روی Findly fluent Academy کلیک کنید. حالا بیایید به درس خود ادامه دهیم

lesson.

The next part of the article is a question. So how  

.

بخش بعدی مقاله یک سوال است. بنابراین چقدر

willing are you to embrace this new  form of therapy? And of course the

تمایل دارید که این شکل جدید درمان را بپذیرید؟ و البته

The form of therapy is using chatbots  instead of a human therapist and embrace  

شکل درمان استفاده از ربات‌های چت به جای درمانگر انسانی و در آغوش گرفتن است، به

this sounds like you will accept it and  you will willingly accept it. You will  

نظر می‌رسد که شما آن را می‌پذیرید و با کمال میل آن را می‌پذیرید. شما

enthusiastically accept it so that would be  embrace. Now in a reply to this how willing.

با اشتیاق آن را می‌پذیرید تا در آغوش بگیرید. حالا در پاسخ به این چقدر مایل است.

In the highest you can say I'm highly  willing or very willing. You could  

در بالاترین حد شما می توانید بگویید من بسیار تمایل دارم یا بسیار تمایل دارم.

also use extremely. Now you can end it at  willing or you could add on to try this.

همچنین می‌توانید به شدت استفاده کنید. اکنون می‌توانید آن را با میل به پایان برسانید یا می‌توانید برای امتحان آن را اضافه کنید.

If you're more in the middle, more neutral, you  can say I'm somewhat willing to try this. Now  

اگر بیشتر در وسط، خنثی‌تر هستید، می‌توانید بگویید تا حدودی حاضرم این را امتحان کنم. حالا

if you're at the lowest end, you're  opposed to it, to make it negative,  

اگر در پایین ترین سطح هستید، با آن مخالف هستید، برای منفی کردن آن،   می

you would say I'm not at all willing to try this.  This sounds the most negative. If you just said.

گویید من اصلاً حاضر نیستم این را امتحان کنم. این منفی ترین به نظر می رسد. اگر فقط گفتی

I'm not willing to try this. This sounds less  negative than not at all. So adding those two  

من حاضر نیستم این را امتحان کنم. این کمتر منفی به نظر می رسد . بنابراین افزودن این دو

words intensifies your unwillingness. You could  also say I'm unwilling. You can make willing  

کلمه بی میلی شما را تشدید می کند. همچنین می‌توانید بگویید من نمی‌خواهم. می‌توانید تمایل خود را

negative and say I'm unwilling to try this.  Let's continue with the technology developed.

منفی کنید و بگویید من حاضر نیستم این را امتحان کنم. بیایید به فناوری توسعه یافته ادامه دهیم.

And evolving faster than the academic community  can study and publish evidence-based studies  

و سریعتر از جامعه دانشگاهی تکامل می‌یابد که می‌تواند مطالعات مبتنی بر شواهد را مطالعه و منتشر کند

on it. There's nonetheless a growing  body of expert commentary surrounding  

. با این وجود، مجموعه‌ای از نظرات متخصص درباره

AI large language models. LLM is the common  abbreviation and their ability or lack thereof.

مدل‌های زبان بزرگ هوش مصنوعی وجود دارد. LLM مخفف رایج و توانایی یا عدم وجود آن است.

So they're talking about the technology of  chatbots. Now here notice that comparative  

بنابراین آنها در مورد فناوری ربات‌های گفتگو صحبت می‌کنند. اکنون در اینجا توجه کنید که این مقایسه

again faster faster than something else. Now you  could say quicker rapid is a common adjective  

سریعتر از موارد دیگر است. اکنون می‌توانید بگویید سریع‌تر یک صفت معمولی

as well and even though this is a short two  syllable adjective, it uses more so I put an  

نیز هست و حتی اگر این یک صفت دو هجای کوتاه است، بیشتر از آن استفاده می‌کند، بنابراین من یک

asterisk here because you can also think of it as  an exception to the guideline of short adjective.

ستاره را در اینجا قرار می‌دهم زیرا می‌توانید آن را به عنوان یک استثنا از دستورالعمل صفت کوتاه نیز در نظر بگیرید.

use er, but this one is more rapid than the  academic community can study and publish  

استفاده کنید، اما این یکی سریع‌تر از آن است که جامعه دانشگاهی بتواند

evidence-based studies on it, it being the  technology, the development of the technology.  

مطالعات مبتنی بر شواهد را در مورد آن مطالعه و منتشر کند، زیرا این فناوری، توسعه فناوری است.   با این

Now there's nonetheless, nonetheless is there  because it introduces a contrast or exception  

حال، اکنون وجود دارد، با این وجود وجود دارد زیرا یک کنتراست یا استثنا را معرفی می کند

so it lets you know that the next point is  going to be a contrast to what was just said.

بنابراین به شما امکان می دهد بدانید که نکته بعدی تضاد با آنچه که قبلاً گفته شد خواهد بود.

You're familiar with other connectors  I'm sure like although however but is  

شما با سایر رابط‌ها آشنا هستید مطمئنم گرچه با این حال دوست دارم، اما

a more casual one nonetheless  is a more academic or formal  

معمولی‌تر است، با این وجود یک رابط دانشگاهی یا رسمی    است که

connector you can say I'm short on  time. I can help you nonetheless.

می‌توان گفت وقتم کم است. با این وجود می توانم به شما کمک کنم.

Or you could say I'm short on time, but I can help  you that's a more casual everyday way of saying  

یا می‌توانید بگویید وقت من کم است، اما می‌توانم به شما کمک کنم که این یک روش معمولی‌تر و معمولی‌تر برای گفتن

it. Although I'm short on time, I can help you.  This sounds a little more formal than but, but it  

آن است. با اینکه وقتم کمه ولی میتونم کمکت کنم. این کمی رسمی‌تر از اما به نظر می‌رسد، اما

still sounds casual and conversational  nonetheless does sound quite formal.

هنوز هم معمولی و محاوره‌ای به نظر می‌رسد با این وجود کاملاً رسمی به نظر می‌رسد. با

There's nonetheless a growing body  of growing body of expert commentary  

این وجود، تعداد فزاینده‌ای از تفاسیر متخصص در حال رشد

surrounding AI large language models  so the commentary commentary represents  

پیرامون مدل‌های زبان بزرگ هوش مصنوعی وجود دارد، بنابراین تفسیر تفسیر نشان‌دهنده

things that people are saying so it  could be they're going on podcasts.

چیزهایی است که مردم می‌گویند، بنابراین ممکن است آنها در پادکست‌ها شرکت کنند.

Or the news and verbally saying that  language, large language models can be  

یا اخبار و گفتن شفاهی مبنی بر این که مدل‌های زبانی بزرگ می‌توانند

beneficial for therapy. They're writing  it in academic journals and articles,  

برای درمان مفید باشند. آن‌ها آن را در مجلات و مقالات دانشگاهی می‌نویسند،

so commentary can be both verbal or written.

بنابراین تفسیر می‌تواند هم شفاهی یا هم نوشتاری باشد.

Let's look at this part and their ability, so  the ability of chatbots or lack thereof. Oh,  

بیایید به این بخش و توانایی آنها نگاه کنیم، بنابراین توانایی ربات‌های گفتگو یا عدم وجود آن. اوه،

do you know what this means? This is a  great expression to know. It's commonly  

می‌دانی این یعنی چه؟ این یک عبارت عالی برای دانستن است. معمولاً

used in more formal sounding speech, but it  is used in everyday conversations as well.

در گفتار رسمی‌تر استفاده می‌شود، اما در مکالمات روزمره نیز استفاده می‌شود.

Or lack thereof means the thereof represents  the lack of whatever was just mentioned. So  

یا فقدان آن به این معنی است که آن بیانگر فقدان هر چیزی است که قبلاً ذکر شد. بنابراین

in this case what was just mentioned was  the ability of LLMs large language models  

در این مورد، آنچه که قبلاً ذکر شد توانایی مدل‌های زبان بزرگ LLM بود

so it's saying their ability or lack of  ability and then you can just replace that  

بنابراین می‌گویند توانایی یا عدم توانایی آنها و سپس می‌توانید آن   را

with lack thereof. Here's an example of how we  would use this expression in everyday speech.

با فقدان آن جایگزین کنید. در اینجا مثالی از نحوه استفاده از این عبارت در گفتار روزمره آورده شده است.

In a meeting someone might say we need to  discuss the project timeline or lack thereof  

در یک جلسه ممکن است شخصی بگوید که ما باید در مورد جدول زمانی پروژه یا عدم وجود آن بحث کنیم،

so they state it as a positive discussed  the project timeline but then they add  

بنابراین آنها آن را به عنوان یک جدول زمانی پروژه مورد بحث مثبت بیان می کنند، اما سپس آن را اضافه می کنند

on or lack thereof to say because we don't  have a project timeline we need to discuss  

یا فقدان آن را برای گفتن اضافه می کنند، زیرا ما یک جدول زمانی پروژه نداریم، باید در مورد این

the fact that there isn't a project timeline  so it's often added after to say that this.

واقعیت بحث کنیم که جدول زمانی پروژه وجود ندارد، بنابراین اغلب بعد از آن اضافه می شود تا بگوییم این است.

There's an absence or lack of this.

غیبت یا فقدان این وجود دارد.

Now let's review this part their abilities,  so the chatbot's ability or lack of ability,  

اکنون اجازه دهید این بخش توانایی‌های آن‌ها را مرور کنیم، بنابراین توانایی یا عدم توانایی ربات چت،

lack thereof in replacing real human trained  psychologists, much like the broad reasons  

فقدان آن در جایگزینی روان‌شناسان آموزش‌دیده واقعی به انسان ، دقیقاً مانند دلایل گسترده

people use chatbots, so broad means there are  many different reasons that people use chatbots.

مردم از چت‌ربات‌ها استفاده می‌کنند، بنابراین گسترده به این معنی است که دلایل مختلفی وجود دارد که افراد از چت‌بات‌ها استفاده می‌کنند. به

Instead of broad, you could say  diverse to mean there are many  

جای گسترده، می‌توانید بگویید « متنوع» به این معنی که

different reasons or you could say wide  ranging, much like the broad reasons  

دلایل مختلفی وجود دارد یا می‌توانید بگویید دامنه وسیعی وجود دارد، دقیقاً مانند دلایل گسترده‌ای که

people use chatbots employing them as a  digital therapist is also multifaceted.

افراد از چت‌بات‌ها استفاده می‌کنند و از آنها به عنوان یک درمانگر دیجیتال استفاده می‌کنند.

Multifaceted in this context  is more of a replacement to  

چند وجهی در این زمینه، بیشتر جایگزینی برای

broad in the sense that there are  many different reasons but it can  

گسترده است، به این معنا که دلایل مختلفی وجود دارد، اما می‌تواند به

also mean many different features or  components so if you describe a chap.

معنای ویژگی‌ها یا مؤلفه‌های مختلف باشد، بنابراین اگر فصلی را توصیف کنید.

Not as multifaceted, it sounds like it can  do many different things. There are many  

آنقدرها هم چندوجهی نیست، به نظر می رسد که می تواند کارهای مختلفی انجام دهد. بسیاری از

different features, many different  components. So it's another way of  

ویژگی‌های مختلف، مؤلفه‌های بسیار متفاوتی وجود دارد . بنابراین این روش دیگری برای

saying complex. Now notice here  they're using the verb to employ.

گفتن پیچیده است. اکنون توجه کنید در اینجا آنها از فعل برای استخدام استفاده می‌کنند.

In the ING form employing them, so  chatbots in this case employ means use,  

در فرم ING که از آنها استفاده می‌کند، بنابراین چت ​​ربات‌ها در این مورد employ به معنی استفاده هستند،

but it's not interchangeable for the verb use. I  wouldn't say I employ my toothbrush every morning  

اما با فعل استفاده قابل تعویض نیستند. من نمی‌گویم که هر روز صبح از مسواک‌ام استفاده می‌کنم

I would just say I use my toothbrush. So employ  means to use something for a specific purpose, so.

فقط می‌گویم که از مسواکم استفاده می‌کنم. بنابراین employ به معنای استفاده از چیزی برای یک هدف خاص است، بنابراین.

Again, I wouldn't say I I'm employing my pen,  

باز هم نمی‌گویم که از قلمم استفاده می‌کنم،

but I might say I employed my pen to  build a tent first thing I thought of,  

اما ممکن است بگویم اولین چیزی که به آن فکر می‌کردم، از قلمم برای ساختن یک چادر استفاده کردم،

so I used it for a specific purpose in a very  strategic way. So that's when you would replace  

بنابراین از آن برای یک هدف خاص به روشی بسیار استراتژیک استفاده کردم. بنابراین در آن زمان است که می‌توانید

the simple verb use with employ to use for a  specific purpose, often in a strategic way.

فعل ساده use را با employ برای استفاده برای یک هدف خاص، اغلب به روشی استراتژیک، جایگزین کنید.

Let's continue. In-person therapy is prohibitive,  

ادامه دهیم. درمان حضوری بازدارنده است،

prohibitive. So this comes  from the verb to prohibit.

بازدارنده. بنابراین این از فعل منع کردن می آید.

As an adjective, it means that it prevents  people and it's usually because of cost,  

به عنوان یک صفت، به این معنی است که از افراد جلوگیری می کند و معمولاً به دلیل هزینه است،

it could be because of the effort involved,  it could also be because of the location. So  

ممکن است به دلیل تلاش انجام شده باشد، همچنین می تواند به دلیل مکان باشد. بنابراین

learning English with a native English speaker  may be prohibitive in your country because or  

یادگیری زبان انگلیسی با یک فرد انگلیسی زبان مادری ممکن است در کشور شما ممنوع باشد زیرا یا

your town because you don't have access to  one, so it could be because of location.

شهر شما به دلیل دسترسی نداشتن به یکی از آنها، بنابراین ممکن است به دلیل موقعیت مکانی باشد.

Now in person therapy is prohibitive now  they're telling you the reason why often  

اکنون درمان حضوری ممنوع است. آنها به شما دلیل این را می‌گویند که چرا اغلب

to the segments of society that need it  most so the segments of society, this is  

به بخش‌هایی از جامعه که بیشتر به آن نیاز دارند، این

just another way of saying there are certain  groups or categories of people within society.

فقط راه دیگری است برای گفتن اینکه گروه‌ها یا دسته‌هایی از افراد در جامعه وجود دارند.

A session costs between $100 and $300 US,  so notice you say $100 and then after you  

هزینه یک جلسه بین 100 تا 300 دلار آمریکا است، بنابراین توجه کنید که 100 دلار می گویید و بعد از اینکه

verbalize the money sign as dollars and the  dollars has an S on it if it's more than 1.

علامت پول را به صورت دلاری به صورت شفاهی بیان کردید و اگر بیشتر از 1 باشد، علامت S روی آن وجود دارد.

Not 100, just $1.02 dollars. So  everything after $2 has that S on  

نه 100، فقط 1.02 دلار. بنابراین وقتی علامت پول را شفاهی می‌کنید، هر چیزی بعد از $2 دارای S روی

it when you verbalize the money sign,  and this is why it's prohibitive.  

آن است، و به همین دلیل است که این کار ممنوع است.

So you can say in-person therapy is  prohibitive because of the high cost.

بنابراین می‌توانید بگویید که درمان حضوری به دلیل هزینه‌های بالا، بازدارنده است.

Because of the high cost, so that's the  reason why and there's an and here so we  

به دلیل هزینه بالا، به همین دلیل است و یک و اینجا وجود دارد، بنابراین ما می

know they're providing an additional  reason as to why it's prohibitive and  

دانیم که آنها دلیل دیگری برای ممنوعیت آن و

wait times so the wait times refers  to the time you have to wait for  

زمان‌های انتظار ارائه می‌دهند، بنابراین زمان‌های انتظار مربوط به زمانی است که باید برای

an appointment, wait times to even  see someone so for an appointment.

یک قرار منتظر بمانید، زمان‌هایی که حتی برای دیدن یک قرار ملاقات دارید.

And hope they're a good fit can be  months something that's worsened  

و امیدوارم که آن‌ها مناسب باشند می‌توانند ماه‌ها چیزی بدتر شوند

following the pandemic OK something so  that's this can be that is or that has,  

پس از همه‌گیری خوب چیزی پس  این است که می‌تواند آن چیزی باشد یا آن است،

but I know it's that has worsened following  the pandemic because this is an action that  

اما می‌دانم که پس از همه‌گیری بدتر شده است زیرا این اقدامی است که

started in the past and it has an impact on  the present, so it's the present perfect.

در گذشته شروع شده است و روی حال تأثیر می‌گذارد، بنابراین زمان حال کامل است.

Instead of saying that has worsened, you  could also say that has become worse. Both  

به جای اینکه بگویید بدتر شده است، می‌توانید بگویید که بدتر شده است. هر دوی

of them are interchangeable. Now here, notice  this is your verb to be they are a good fit.

آنها قابل تعویض هستند. اکنون در اینجا، توجه کنید این فعل شما است که مناسب هستند.

Now they're talking about to see someone so to  have an appointment with a therapist so this  

اکنون آنها در حال صحبت کردن در مورد دیدن شخصی هستند تا با یک درمانگر قرار ملاقات بگذارند، بنابراین این

is the someone and the they represents  the therapist they are a good fit. If  

فرد است و آنها نماینده درمانگر هستند که مناسب هستند. اگر

someone is a good fit, it means they  are ideal for what you want or need.

فردی مناسب باشد، به این معنی است که برای آنچه می‌خواهید یا نیاز دارید ایده‌آل است.

So for a therapist to be a good fit for me, they  need to have the style of therapy that I prefer,  

بنابراین برای اینکه یک درمانگر برای من مناسب باشد، باید سبک درمانی مورد نظر من،

the skills and experience that I require.  They need to have the personality that I  

مهارت ها و تجربه مورد نیاز من را داشته باشد. آنها باید شخصیتی را داشته باشند که من

get along with that I prefer. So it depends  on many different things, but this is common.

با آن کنار بیایم که ترجیح می دهم. بنابراین به چیزهای مختلفی بستگی دارد، اما این رایج است.

Used in a job interview. So you're  reviewing resumes and you say this  

در مصاحبه شغلی استفاده می شود. بنابراین در حال بررسی رزومه‌ها هستید و می‌گویید این

person isn't a good fit. Maybe  they don't have the education,  

فرد مناسب نیست. شاید آنها تحصیلات را نداشته باشند،

maybe they don't have the experience. Now maybe  the resume, they look like a good fit, you have  

شاید تجربه نداشته باشند. اکنون ممکن است رزومه، به نظر مناسب باشند، مصاحبه داشته باشید

the interview and then personality style isn't  right, so you can say um they're not a good fit.

و سپس سبک شخصیتی مناسب نباشد، بنابراین می‌توانید بگویید اوم مناسب نیستند.

Now the structure is to be, so that's your  verb to be ah don't forget this article  

اکنون ساختار to be است، بنابراین این فعل شما به ah است، این مقاله را فراموش نکنید

and then you don't have to use good. You  can use any adjective. She's a great fit,  

و پس از آن مجبور نیستید از خوب استفاده کنید. می‌توانید از هر صفتی استفاده کنید. او یک تناسب عالی است،

a perfect fit. She's an ideal fit. She's  a terrible fit. She's a horrible fit for  

یک تناسب کامل. او یک تناسب ایده آل است. او یک تناسب وحشتناک است. او برای

the management job, so for and then  a position, a role, or a situation.

شغل مدیریتی مناسب است، بنابراین برای یک موقعیت، نقش یا موقعیت.

Let's continue. Online counseling with a  human on the other end of the phone or laptop.

ادامه دهیم. مشاوره آنلاین با یک انسان در طرف دیگر تلفن یا لپ تاپ.

Is somewhat more accessible. uh, so remember  we use this somewhat with willing I'm somewhat  

تا حدودی در دسترس تر است. اوه، پس به یاد داشته باشید ما از این تا حدودی با میل استفاده می کنیم.

willing and remember I told you that  makes it sound like more in the middle,  

more neutral. We had, I'm extremely  willing I'm not at all willing and I'm  

ما داشتیم، من بسیار تمایل دارم، اصلاً مایل نیستم و تا

somewhat willing so you can use this as  a modifier for a choice like accessible.

حدودی مایلم، بنابراین می‌توانید از این به‌عنوان یک اصلاح‌کننده برای انتخابی مانند قابل دسترس استفاده کنید.

So it's extremely accessible. It's not at all  accessible it's somewhat accessible so it's in  

بنابراین بسیار در دسترس است. اصلاً در دسترس نیست، تا حدودی در دسترس است، بنابراین در

the middle. Now notice here they just ended  the clause somewhat more accessible now you  

وسط است. اکنون توجه کنید که در اینجا آنها به تازگی این بند را تا حدودی در دسترس‌تر به پایان رسانده‌اند، اکنون

could continue on and use then if you wanted to  provide the other side of the comparative online.

می‌توانید ادامه دهید و اگر می‌خواهید طرف دیگر مقایسه را به صورت آنلاین ارائه دهید، می‌توانید از آن استفاده کنید.

Counseling is somewhat more accessible  than in-person counseling. So this is  

مشاوره تا حدودی در دسترس‌تر از مشاوره حضوری است. بنابراین این

the other part of the comparative. Now, if  you didn't have this somewhat and you just  

قسمت دیگر مقایسه است. حالا، اگر  تا حدودی این مورد را نداشتید و فقط

said online counseling is more accessible,  it sounds like it's a statement of fact,  

گفتید که مشاوره آنلاین در دسترس‌تر است، به نظر می‌رسد که این یک بیانیه واقعیت است،

but if you say somewhat more  accessible, it's reducing it.

اما اگر بگویید تا حدودی دردسترس‌تر است، آن را کاهش می‌دهد.

Let's continue, but a monthly subscription, so a  monthly subscription to access online counseling  

بیایید ادامه دهیم، اما یک اشتراک ماهانه، بنابراین اشتراک ماهانه برای دسترسی به مشاوره آنلاین

with a human therapist can be in excess of  $400. Remember we verbalize this with an S,  

با یک متخصص انسانی می‌تواند بیش از ۴۰۰ دلار باشد. به یاد داشته باشید که ما این را با یک S به صورت شفاهی بیان می‌کنیم،

so in excess of means more  than can be more than $400.

بنابراین بیش از حد به معنای بیشتر از 400 دلار است.

And that's why they use this modifier somewhat  to make it sound less accessible because remember  

و به همین دلیل است که آنها تا حدودی از این اصلاح‌کننده استفاده می‌کنند تا کمتر در دسترس به نظر برسد، زیرا به یاد داشته باشید

that word we learned before prohibitive  prohibitive paying $400 per month for  

کلمه‌ای را که ما قبل از آن یاد گرفتیم، پرداخت 400 دلار در ماه برای

counseling would be prohibitive to many segments,  groups, categories of society, of the population.

مشاوره برای بسیاری از بخش‌ها، گروه‌ها، دسته‌های جامعه و جمعیت، ممنوع است. با

For many, however, a chatbot offers  an outlet for raw, honest discussion.

این حال، برای بسیاری، یک ربات چت خروجی برای بحث خام و صادقانه ارائه می دهد.

Let's review outlet and outlet,  this represents an opportunity,  

بیایید خروجی و خروجی را مرور کنیم، این نشان دهنده یک فرصت است،

and it's an opportunity to express  thoughts, feelings, emotions.

و فرصتی برای بیان افکار، احساسات، عواطف است.

Now we commonly use this if you're talking  to a friend and you're telling them about  

اکنون معمولاً اگر با دوستی صحبت می‌کنید و به او می‌گویید

how difficult things have been at work  or at home and you're just sharing your  

چقدر سختی‌ها در محل کار یا در خانه بوده است و فقط

your feelings in a very raw, which means  unfiltered or honest, a raw honest way,  

احساسات خود را به‌صورت کاملاً خام به اشتراک می‌گذارید، به این معنی که فیلتر نشده یا صادقانه، به روشی خام صادقانه،

you can thank that friend or that colleague, that  family member and say thanks for being my outlet.

می‌توانید از آن دوست یا همکار، آن عضو خانواده تشکر کنید و تشکر کنید که در خروجی من هستید.

So my outlet you're saying you are my  opportunity to just express how I truly  

بنابراین خروجی من می گویید که فرصت من برای بیان احساسات واقعی ام

feel without thinking about what I'm saying so  that's my outlet. A lot of people use journaling,  

بدون فکر کردن به آنچه می گویم هستید، بنابراین این راه خروجی من است. بسیاری از مردم از ژورنال‌نویسی استفاده می‌کنند،

so writing down their thoughts, feelings,  emotions, uh, on a piece of paper or a  

بنابراین نوشتن افکار، احساسات، احساسات، آه، روی یک تکه کاغذ یا یک

word document so you can say journaling, the  activity is a great outlet is a great outlet.

سند کلمه‌ای را یادداشت می‌کنند، بنابراین می‌توانید بگویید روزنامه‌نگاری، فعالیت یک خروجی عالی است.

So this article is suggesting that  the chatbot can be that outlet,  

بنابراین، این مقاله پیشنهاد می‌کند که ربات چت می‌تواند آن خروجی،

that opportunity to express your  thoughts, feelings and emotions,  

فرصتی برای بیان افکار، احساسات و عواطف شما باشد،

which for now may be more beneficial than  nothing. So again, here's a comparative.

که در حال حاضر ممکن است سودمندتر از هیچ باشد. بنابراین دوباره، در اینجا یک مقایسه است.

Beneficial is our adjective, more  beneficial because beneficial is a  

سودمند صفت ماست، مفیدتر، زیرا سودمند

longer word. It's three or more syllables, so  we use more beneficial than nothing than doing  

کلمه بلندتری است. این سه هجا یا بیشتر است، بنابراین ما از هیچ کاری سودمندتر از انجام دادن

nothing or then saying nothing.  So if you had the choice between

هیچ کاری یا بعد از آن چیزی نگفتن استفاده می کنیم. بنابراین، اگر بین

Keeping all your thoughts and feelings  inside or talking to a chatbot,  

نگه داشتن تمام افکار و احساسات خود در داخل یا صحبت با یک ربات چت،

talking to a chatbot may be  more beneficial than nothing.

صحبت کردن با یک ربات گفتگو ممکن است مفیدتر از هیچ باشد، یکی را انتخاب کنید.

If you include a verb, which is not required,  

اگر یک فعل را وارد کنید، که لازم نیست،

but if you include it, it would be in the  ING form because then it's a preposition.

اما اگر آن را وارد کنید، به شکل ING خواهد بود زیرا یک حرف اضافه است.

Chotbots, so notice here we have quotations  which means someone is saying this. Chop bots  

Chotbots، بنابراین توجه کنید که در اینجا نقل قول هایی داریم که به این معنی است که کسی این را می گوید. ربات‌های خرد شده

can provide a sense of anonymity so  this comes from the word anonymous,  

می‌توانند حس ناشناس بودن را ایجاد کنند، بنابراین این از کلمه ناشناس می‌آید،

which means your name is nobody knows  your name. So if you publish a book  

که به این معنی است که نام شما این است که کسی نام شما را نمی‌داند. بنابراین، اگر کتابی را منتشر می‌کنید

and you don't provide your name, that  would be anonymous or if you report.

و نام خود را ارائه نمی‌کنید، ناشناس خواهد بود یا اگر گزارش دهید.

Some sort of wrongdoing at work,  

نوعی تخلف در محل کار،

but you write a note and you don't sign  the note that's anonymous so anonymity is.

اما یادداشتی می‌نویسید و یادداشتی را که ناشناس است امضا نمی‌کنید، بنابراین ناشناس ماندن است.

A sense of nobody knows that you are  the one sharing this information and  

احساس اینکه کسی نمی داند شما هستید که این اطلاعات را به اشتراک می گذارید و

then confidentiality refers to the fact that that  

سپس محرمانه بودن به این واقعیت اشاره دارد که آن

information will not be known outside  of the conversation with the chatbot.

اطلاعات خارج از مکالمه با ربات چت شناخته نمی شود.

Chatbots can provide a sense of anonymity and  confidentiality which can foster trust among  

چت‌بات‌ها می‌توانند حس ناشناس بودن و محرمانه بودن را ایجاد کنند که می‌تواند اعتماد را در بین

individuals who may be hesitant to seek in  person help for their mental health concerns.  

افرادی که ممکن است در جستجوی کمک حضوری برای نگرانی‌های سلامت روان خود مردد باشند، تقویت کند.

Do you know what this verb means? So this  is a verb foster to foster can is a modal,  

آیا می دانید این فعل به چه معناست؟ بنابراین این یک فعل foster to foster can یک حالت است،

so after modal verbs we use the base verb. So  that's why you have this in the base verb foster.

بنابراین بعد از افعال مودال از فعل پایه استفاده می کنیم. بنابراین  به همین دلیل است که این را در فعل پایه foster دارید.

There are many common synonyms. Foster  is a more academic or formal sounding  

مترادف های رایج زیادی وجود دارد. فاستر واژه‌ای آکادمیک‌تر یا رسمی‌تر است

word. Some common synonyms are  encourage, trust, promote, build,  

. برخی از مترادف های رایج عبارتند از تشویق، اعتماد، ترویج، ایجاد،

develop, or support trust among  individuals. Now if they're has.

توسعه یا حمایت از اعتماد در بین افراد. حالا اگر داشته باشند.

It means that, oh, I don't really  want to do this. I'm hesitant to do  

این بدان معناست که، اوه، من واقعاً نمی‌خواهم این کار را انجام دهم. من برای انجام کاری مردد هستم

something. So you might be hesitant to speak  in English, even though you know you should.

. بنابراین ممکن است در صحبت کردن به زبان انگلیسی مردد باشید، حتی اگر می‌دانید که باید.

And in this case, they may be  hesitant to seek in person help for  

و در این مورد، ممکن است در جستجوی کمک حضوری برای

their mental health concerns because it's  uncomfortable to to share your thoughts,  

نگرانی‌های مربوط به سلامت روان خود مردد باشند، زیرا به اشتراک گذاشتن افکار،

feelings and emotions in  a very raw and honest way.

احساسات و عواطف شما به روشی بسیار خام و صادقانه راحت نیست.

And remember this was a quotation, so  here they're saying who said this? Noted  

و به یاد داشته باشید که این یک نقل قول بود، بنابراین اینجا می‌گویند چه کسی این را گفته است؟

researchers in this 2023 paper. Noted  is a more formal way of simply saying  

محققان در این مقاله 2023 مورد توجه قرار گرفتند. نکته‌ای است که روش رسمی‌تری برای گفتن،

said or claimed or even suggested  would be other ways of saying that.

گفتن یا ادعا یا حتی پیشنهاد کردن، راه‌های دیگر گفتن آن است.

Now the quotations begin again and here is  another transition word furthermore, so I  

اکنون نقل‌قول‌ها دوباره شروع می‌شوند و اینجا یک کلمه انتقالی دیگر است، بنابراین می‌دانم که

know they're going to provide an additional point  or an additional reason so if you're providing a  

آنها یک نکته یا یک دلیل اضافی ارائه می‌کنند، بنابراین اگر

list of reasons or a list of points you can  use furthermore instead of additionally. So  

فهرستی از دلایل یا فهرستی از نکات را ارائه می‌دهید، می‌توانید از موارد دیگر به جای موارد اضافی استفاده کنید. بنابراین

furthermore sounds a little more formal academic,  moreover is another choice that sounds more.

علاوه بر این، کمی آکادمیک رسمی تر به نظر می رسد، علاوه بر این، انتخاب دیگری است که بیشتر به نظر می رسد.

Formal academic casual ones are also in  addition. Additionally is another great  

موارد غیررسمی دانشگاهی رسمی نیز علاوه بر این هستند. علاوه بر این یک انتخاب عالی دیگر است

choice. So these three are the more everyday  casual ones. Furthermore, moreover are the  

. بنابراین این سه مورد معمولی‌تر هستند. علاوه بر این،

formal ones. Furthermore, these chatbots can  help reduce the stigma surrounding mental health.

موارد رسمی نیز هستند. علاوه بر این، این ربات‌های گفتگو می‌توانند به کاهش انگ سلامت روان کمک کنند.

The stigma, this refers to disapproval  or judgment by society, so it could be  

ننگ، این به عدم تأیید یا قضاوت جامعه اشاره دارد، بنابراین می‌تواند

society as a whole, it could be your group  of friends, your family, your co-workers,  

کل جامعه باشد، می‌تواند گروه دوستان، خانواده، همکارانتان،

whatever social group it is. So it's a  feeling of being judged or a feeling of shame,  

هر گروه اجتماعی باشد. بنابراین این احساس قضاوت شدن یا احساس شرم،

embarrassment because of something. Now  the preposition you can use surrounding.

خجالت به خاطر چیزی است. حالا حرف اضافه ای که می توانید از اطراف استفاده کنید.

Mental health, you can also use the preposition  around so the stigma surrounding losing your  

بهداشت روانی، همچنین می‌توانید از حرف اضافه در اطراف استفاده کنید تا ننگ مربوط به از دست دادن

job or the stigma around losing your job  and make it easier for individuals who  

شغل یا ننگ مربوط به از دست دادن شغلتان و این کار را برای افرادی که

experience anxiety when visiting therapists. Of  course you can use and to connect to ideas so.

هنگام مراجعه به درمانگران دچار اضطراب می‌شوند، آسان‌تر کنید. البته می‌توانید از این ایده‌ها و برای اتصال به آن استفاده کنید.

The chatbots can do two things. It can reduce the  stigma and make it easier. Now, we already use  

چت بات ها می توانند دو کار انجام دهند. می‌تواند ننگ را کاهش دهد و آن را آسان‌تر کند. اکنون، ما قبلاً از

furthermore in this sentence, so you wouldn't use  furthermore again here, but I want to show you,  

بیشتر در این جمله استفاده می‌کنیم، بنابراین دیگر از   بیشتر در اینجا استفاده نمی‌کنید، اما می‌خواهم به شما نشان دهم،   می‌توانید

you could have two things and say chatbots  can reduce the stigma period. Furthermore,  

دو چیز داشته باشید و بگویید ربات‌های چت می‌توانند دوره ننگ را کاهش دهند. علاوه بر این،

it can make it. So you could end this as a  period and then start the next sentence with

می تواند آن را ایجاد کند. بنابراین می‌توانید این را به‌عنوان نقطه پایان دهید و سپس جمله بعدی را با

Or more, but you would have to include the  subject again because you need the full  

یا بیشتر شروع کنید، اما باید دوباره فاعل را وارد کنید زیرا به بند کامل نیاز دارید

clause so subject verb object. Furthermore,  it can make it and then the rest is the same,  

بنابراین مفعول فعل فاعل. علاوه بر این،  می‌تواند آن را ایجاد کند و سپس بقیه موارد مشابه،

easier for individuals. So that's just  an option where you can have two ideas,  

برای افراد آسان‌تر است. بنابراین این فقط گزینه‌ای است که در آن می‌توانید دو ایده داشته باشید،

you can connect them with and or  if you want to sound more formal or

می‌توانید آنها را با آنها مرتبط کنید و یا اگر می‌خواهید رسمی‌تر یا آکادمیک‌تر به نظر برسند،

Academic, you can have end a sentence and then  start the next sentence with a transition word.  

می‌توانید یک جمله را پایان دهید و سپس جمله بعدی را با یک کلمه انتقالی شروع کنید.

Furthermore, also in addition, additionally,  and that's the end of the article. So what I'll  

علاوه بر این، علاوه بر این، به علاوه، و این پایان مقاله است. بنابراین کاری که

do now is I'll read the article from start  to finish, and this time you can focus on  

اکنون انجام خواهم داد این است که مقاله را از ابتدا تا انتها می خوانم و این بار می توانید روی

my pronunciation. Chatbots are replacing  therapists faster than anyone expected.

تلفظ من تمرکز کنید. چت‌بات‌ها سریع‌تر از چیزی که انتظار داشت جایگزین درمان‌گران می‌شوند.

While we're not short on divisive topics  in 2025, there are valid reasons as to why  

در حالی که در سال 2025 در مورد موضوعات تفرقه‌انگیز کم نداریم ، دلایل معتبری وجود دارد که نشان می‌دهد چرا

we're turning to chatbots for emotional support  and why people are also very much against it.  

برای حمایت عاطفی به چت‌ربات‌ها روی می‌آوریم و چرا مردم نیز بسیار مخالف آن هستند.

So how willing are you to  embrace this new form of therapy?

بنابراین چقدر مایل به پذیرش این شکل جدید از درمان هستید؟

With the technology developing and evolving  faster than the academic community can study  

با توسعه و تکامل فناوری سریع‌تر از آنچه جامعه دانشگاهی می‌تواند مطالعه کند

and publish evidence-based studies on it, there's  nonetheless a growing body of expert commentary  

و مطالعات مبتنی بر شواهد را منتشر کند، با وجود این، تعداد فزاینده‌ای از نظرات متخصص

surrounding AI large language models LLM, and  their ability or lack thereof in replacing real  

درباره مدل‌های زبان بزرگ هوش مصنوعی LLM، و توانایی یا فقدان آن‌ها در جایگزینی

human trained psychologists, much like  the broad reasons people use chatbot.

روان‌شناسان واقعی آموزش‌دیده انسانی وجود دارد، مانند دلایل گسترده مردم از چت‌ربات.

Employing them as a digital therapist is also  multifaceted. In-person therapy is prohibitive,  

استفاده از آنها به عنوان یک درمانگر دیجیتال نیز چند وجهی است. درمان حضوری،

often to the segments of society that need  it most. A session costs between $100 and  

اغلب برای بخش‌هایی از جامعه که بیشتر به آن نیاز دارند، بازدارنده است. هزینه یک جلسه بین 100 تا

$300 US dollars, and wait times to even  see someone and hope they're a good fit  

300 دلار آمریکا است، و زمان‌های انتظار حتی برای دیدن فردی و امیدواری به تناسب اندام او

can be months, something that's  worsened following the pandemic.

ممکن است ماه‌ها طول بکشد، چیزی که بعد از همه‌گیری بدتر شده است.

Online counseling with a human on the other end of  the phone or laptop is somewhat more accessible,  

مشاوره آنلاین با یک انسان در طرف دیگر تلفن یا لپ‌تاپ تا حدودی در دسترس‌تر است،

but a monthly subscription can  be in excess of $400. For many,  

اما اشتراک ماهانه می‌تواند بیش از ۴۰۰ دلار باشد. با این حال، برای بسیاری

however, a chatbot offers an outlet for  raw, honest discussion and reflection,  

، یک ربات چت دریچه ای برای بحث و تفکر خام و صادقانه ارائه می دهد،

which for now may be more beneficial than nothing.  Chatbots can provide a sense of anonymity.

که در حال حاضر ممکن است سودمندتر از هیچ باشد. چت بات ها می توانند حس ناشناس بودن را ایجاد کنند. محققان در این مقاله در سال 2023 خاطرنشان کردند:

And confidentiality which can foster trust among  individuals who may be hesitant to seek in-person  

و محرمانگی که می تواند اعتماد را در بین افرادی که ممکن است در جستجوی

help for their mental health concerns, noted  researchers in this 2023 paper. Furthermore,  

کمک حضوری برای نگرانی های سلامت روان خود مردد باشند، تقویت کند. علاوه بر این،

these chatbots can help reduce  the stigma surrounding mental  

این ربات‌های گفتگو می‌توانند به کاهش ننگ مربوط به

health and make it easier for individuals who  experience anxiety when visiting therapists.

سلامت روان کمک کنند و این کار را برای افرادی که هنگام مراجعه به درمانگران دچار اضطراب می‌شوند، آسان‌تر کند.

Do you want to keep

آیا می‌خواهید

Learning English with the news if  you do put let's go, let's go put

یادگیری زبان انگلیسی را با اخبار ادامه دهید، اجازه دهید

let's go in the comments and  of course make sure you like

در نظرات ادامه دهیم، و البته مطمئن شوید که

this lesson, share it with your  friends and subscribe to your

این درس را دوست دارید، آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید و

notified every time I post a new

هر بار که درس جدیدی را پست می‌کنم در اطلاعیه‌های خود مشترک شوید

lesson and you can get this free speaking  guide where I share 6 tips on how to speak  

و می‌توانید این راهنمای صحبت کردن رایگان را دریافت کنید که در آن من 6 نکته درباره نحوه صحبت کردن به

English fluently and confidently. You  can click here to download it or look  

انگلیسی روان و متین را به اشتراک می‌گذارم. می‌توانید برای دانلود آن اینجا را کلیک کنید یا

for the link in the description. And here's  another lesson I know you'll love. Watch

پیوند موجود در توضیحات را جستجو کنید. و این یک درس دیگر است که می دانم دوست خواهید داشت. حالا تماشاش کن

it now.