TWO HOUR ENGLISH LESSON - Learn English Through Stories And Improve Your Fluency

Welcome to JForrest English training. I'm Jennifer and today you're going to learn English

به آموزش زبان انگلیسی JForrest خوش آمدید. من جنیفر هستم و امروز قرار است انگلیسی را

through stories. We're going to review four different news articles. And through this

از طریق داستان یاد بگیرید. چهار مقاله خبری مختلف را مرور می کنیم. و از طریق این

review, you're going to learn a lot of advanced vocabulary, advanced grammar, and even the

بررسی، تعداد زیادی واژگان پیشرفته، گرامر پیشرفته و حتی

correct pronunciation. Let's get started.

تلفظ صحیح را یاد خواهید گرفت. بیا شروع کنیم.

As you can imagine, we're talking about Twitter today. So let me read the headline for you.

همانطور که می توانید تصور کنید، ما امروز در مورد توییتر صحبت می کنیم . پس بگذارید تیتر را برای شما بخوانم.

Elon Musk is said to have ordered John putts across Twitter. Now let's clarify job cuts

گفته می‌شود که ایلان ماسک در توییتر به جان پوت‌ها سفارش داده است . اکنون بیایید کاهش مشاغل را روشن کنیم

because this is very important for the article. Job paths. This means job reductions when

زیرا این برای مقاله بسیار مهم است. مسیرهای شغلی این به این معنی است که وقتی مشاغل را کاهش می دهید،

you cut jobs, you reduce the number of jobs so here the word cut is being used as a verb

تعداد مشاغل را کاهش می دهید، بنابراین در اینجا از کلمه cut به عنوان فعل

to cut but we're not talking about scissors with paper in this context of job cuts. Cut

بریدن استفاده می شود، اما ما در مورد قیچی با کاغذ در این زمینه از کاهش مشاغل صحبت نمی کنیم. Cut

means reduction cuts, so we use this specifically with jobs, job hunt. We can also use this

به معنای کاهش کاهش است، بنابراین ما از این به طور خاص برای مشاغل، شکار شغل استفاده می کنیم. ما همچنین می توانیم از این موضوع

with finances. You hear this a lot with the government. They might talk about budget cuts,

برای امور مالی استفاده کنیم. این را با دولت زیاد می شنوید . آنها ممکن است در مورد کاهش بودجه صحبت کنند،

which means reductions, they're reducing the amount of money available budget cuts you

که به معنای کاهش است، آنها میزان کاهش بودجه موجود را کاهش می دهند که

can hear that in government but you can also hear it in the private sector. They might

می توانید آن را در دولت بشنوید، اما در بخش خصوصی نیز می توانید آن را بشنوید. آنها ممکن است

have budget cuts, so you don't get a bonus that year. So job has reduction. And as an

کاهش بودجه داشته باشند، بنابراین شما در آن سال پاداشی دریافت نمی کنید . پس کار کاهش دارد. و به عنوان

example sentence you might say, my company cut jobs this year. You can include a number

مثال ممکن است بگویید، شرکت من امسال مشاغل خود را کاهش داد. می توانید عددی را وارد کنید که

you can say, my company cut 500 jobs this year. For example. Or the company might say

می توانید بگویید، شرکت من امسال 500 شغل را کاهش داد . مثلا. یا ممکن است شرکت بگوید

we need to cut jobs by 10%. Or you can have a specific number by 500 500 individual jobs.

ما باید مشاغل را 10 درصد کاهش دهیم. یا می توانید یک عدد مشخص با 500500 شغل فردی داشته باشید.

So those are some example sentences you'll likely see. Let's move on Elon Musk, who if

بنابراین اینها چند جمله مثالی هستند که احتمالاً خواهید دید. بیایید به سراغ ایلان ماسک برویم که اگر

you didn't know is the owner of Twitter. He recently purchased Twitter. I think it says

نمی دانستید مالک توییتر است. او اخیرا توییتر را خریداری کرده است. من فکر می کنم آن را می گوید

that in the article will soon find out. Elon Musk plan to begin laying off workers at Twitter

که در مقاله به زودی پیدا خواهد شد. ایلان ماسک قصد دارد

as soon as Saturday for people with knowledge of the matter sent with some managers being

به محض روز شنبه اخراج کارگران در توییتر را برای افرادی که از این موضوع مطلع هستند آغاز کند و از برخی مدیران

asked to draw up lists of employees to cut okay, we already know what this is employees

خواسته شد تا لیستی از کارمندان را تهیه کنند تا کارشان

to cut. So we know that those employees their job is going to be eliminated because they

قطع شود. بنابراین می دانیم که این کارمندان شغلشان حذف می شود زیرا

need to reduce the number of jobs. Now, to draw up lists. You might be thinking of the

باید تعداد مشاغل را کاهش دهند. حالا برای تهیه لیست ها. ممکن است به

verb draw, draw a picture, but notice this isn't just the verb draw what is this because

فعل draw، رسم تصویر فکر کنید، اما توجه داشته باشید که این فقط فعل draw نیست، زیرا

we have draw up draw up so if we have a verb and a preposition up on in, then we know it's

ما ترسیم کرده ایم، بنابراین اگر یک فعل و یک حرف اضافه در in داشته باشیم، می دانیم که

a phrasal verb and phrasal verbs have different meanings. From the regular verb. So to draw

فعل عبارتی و افعال عبارتی معانی مختلفی دارند . از فعل منظم. بنابراین ترسیم

up in this context, to draw up lists, when you drop lists is simply is another way of

کردن در این زمینه، تهیه لیست ها، زمانی که لیست ها را رها می کنید، راه دیگری برای

saying prepare, prepare. Well we use this phrasal verb to draw up in the context of

گفتن آماده، آماده سازی است. خوب ما از این فعل عبارتی برای ترسیم در زمینه

legal or business contracts, documents, proposals. So for example, if you are offered a draw

قراردادهای قانونی یا تجاری، اسناد، پیشنهادات استفاده می کنیم. بنابراین، برای مثال، اگر به شما پیشنهاد

a job with a company they're going to have a contract between you and the company and

شغلی با یک شرکت داده شود، قرار است قراردادی بین شما و شرکت منعقد شود و

that is a legal contract or a business contract. Now they're going to draw up the contract

این یک قرارداد قانونی یا یک قرارداد تجاری است. حالا آنها قرار است قرارداد را تنظیم کنند

which simply means prepare and if you are starting a new project and you have this proposal,

که به معنای آماده کردن است و اگر پروژه جدیدی را شروع می کنید و این پیشنهاد را دارید،

you can draw up the proposal which just means prepare. So we use this phrasal verb in this

می توانید پیشنهادی را تنظیم کنید که فقط به معنای آماده شدن است. بنابراین ما از این فعل عبارتی در این

specific context and remember, it simply means prepare. So as an example sentences as as

زمینه خاص استفاده می کنیم و به یاد داشته باشید، به سادگی به معنای آماده کردن است. بنابراین به عنوان یک جملات مثال به عنوان

an example sentence, we can say HR is the HR department HR is drawing up the contract

یک جمله مثال، می‌توانیم بگوییم منابع انسانی، بخش منابع انسانی است که در حال تنظیم قرارداد است

as we speak, so they're in the process of drawing up the contract. So you might ask,

، بنابراین آنها در حال تنظیم قرارداد هستند. بنابراین ممکن است بپرسید،

Hey, do you know when the contract will be ready? And there's like, Oh, they're just

هی، آیا می دانید قرارداد چه زمانی آماده می شود؟ و مانند، اوه، آنها فقط

drawing it up, which means they're just preparing it now. Let's see anything else from here?

آن را طراحی می کنند، به این معنی که آنها اکنون آن را آماده می کنند. چیز دیگری از اینجا ببینیم؟

Oh, yes. I wanted to talk about layoffs. Because if we're talking about job cuts, well then

آه بله. می خواستم در مورد اخراج ها صحبت کنم. چرا که اگر ما در مورد کاهش مشاغل صحبت می کنیم، پس

job cuts layoffs, they go hand in hand. Because if you have job cuts, it means you need to

اخراج های شغلی، دست به دست هم می دهند. زیرا اگر کاهش شغل دارید، به این معنی است که باید

reduce the number of employees. Now you can do that you can accomplish that objective

تعداد کارمندان را کاهش دهید. اکنون می توانید این کار را انجام دهید و می توانید

by laying off workers. Okay. So when you lay someone off, you end their employment, you

با اخراج کارگران به آن هدف برسید. باشه. بنابراین وقتی فردی را اخراج می‌کنید، به کارش پایان می‌دهید،

permanently end their employment, but it's very different from being fired. When you're

برای همیشه به کارش پایان می‌دهید، اما این با اخراج شدن بسیار متفاوت است. وقتی

fired. You also end your employment by it's because of your performance. You were not

اخراج شدی شما همچنین به دلیل عملکرد خود به استخدام خود پایان می دهید. شما

performing very well. You were not meeting the objectives. You were basically a bad employee.

عملکرد خوبی نداشتید شما به اهداف نرسیدید تو اصولا کارمند بدی بودی.

But when you're laid off, it's because of operational reasons. They may might not be

اما زمانی که شما اخراج می شوید، به دلایل عملیاتی است. آنها ممکن است

able to afford you anymore, or they're no longer selling the product that you were in

دیگر نتوانند از پس هزینه شما برآیند، یا دیگر محصولی را که شما مسئول آن بودید نمی فروشند

charge of. So your position does not exist anymore. So to lay someone off this is to

. پس موقعیت شما دیگر وجود ندارد . بنابراین اخراج یک نفر به

permanently and one's employment because of operational reasons. So again, like I said,

دلیل دلایل عملیاتی به طور دائم و دائمی است. بنابراین دوباره، همانطور که گفتم،

they might not be able to afford you or simply the direction of the company has changed.

ممکن است آنها نتوانند از پس هزینه شما برآیند یا به سادگی جهت شرکت تغییر کرده است.

So as an example sentence, you can say, I got laid off, or you can say I was I was laid

بنابراین به عنوان یک جمله مثال، می‌توانید بگویید، من اخراج شدم، یا می‌توانید بگویید من

off. So you can use to be laid off. This is the passive form of the verb to lay someone

اخراج شدم. بنابراین می توانید برای اخراج شدن استفاده کنید. این شکل مفعول فعل to lay someone

off. So the active form is to lay someone off, but you as the employee are receiving

off است. بنابراین شکل فعال این است که یک نفر را اخراج کنید، اما شما به عنوان کارمند،

the action your company is doing that action. So my company laid me off. This is the past

اقدامی را که شرکت شما انجام می دهد، دریافت می کنید. بنابراین شرکت من مرا اخراج کرد. این ماضی

simple of the verb lay, this is the active and the passive is I was laid off by my company

ساده فعل lay است، این فاعل و مفعول است I was offed by my company

pass. So you're receiving the action, which is why it's very common to use this in the

pass. بنابراین شما اکشن را دریافت می کنید، به همین دلیل است که استفاده از آن به

passive form. I was laid off now my original example I said get laid off I got laid off.

صورت غیرفعال بسیار رایج است. من اخراج شدم الان مثال اصلی من گفتم اخراج شو من اخراج شدم.

We can use the verb get just to talk about that transition I got sick is that transition

ما می‌توانیم از فعل گرفتن فقط برای صحبت در مورد آن استفاده کنیم که انتقال من بیمار شد این است که انتقال

from not sick to sick. So I got laid off is the transition from not laid off, to laid

از حالت بیمار به بیمار نیست. بنابراین I got laid off انتقال از non laed off است، به laid

off but to start get is a more advanced verb in English. So to start, you can simply use

off but to start get یک فعل پیشرفته تر در انگلیسی است. بنابراین برای شروع، می توانید به سادگی از

the verb to be. Let's move on. Mr. Musk who completed a $44 billion dollar deal to buy

فعل to be استفاده کنید. بیایید ادامه دهیم. آقای ماسک که روز پنجشنبه یک قرارداد 44 میلیارد دلاری برای خرید توییتر را تکمیل کرد

Twitter on Thursday, has ordered the cuts across the company with some teams to be trimmed

، دستور داده است که کاهش‌های شرکت با برخی تیم‌ها

more than others said three of the people who declined to be identified for fear of

بیش از سه نفر از افرادی که از ترس تلافی‌جویانه از معرفی شدن خودداری کرده‌اند، کوتاه شود

retaliation. Okay, so notice here we're using cuts again and what are cuts, reductions reductions,

. خوب، پس توجه کنید که در اینجا ما دوباره از کاهش استفاده می کنیم و کاهش، کاهش، کاهش،

in this case the number of employees, but I want you to look at this and think what

در این مورد تعداد کارمندان چیست، اما من از شما می خواهم به این نگاه کنید و فکر کنید این چیست

is this is this, a subject an adjective? And adverb, a verb or a noun? What is this? What

، یک موضوع یک صفت؟ و قید، فعل یا اسم؟ این چیه؟

part of speech is this? And how does it differ? Because here you'll notice above we were looking

این چه بخشی از گفتار است؟ و چه تفاوتی دارد؟ از آنجا که در اینجا متوجه خواهید شد که در بالا

at the verb, we know it's a bird because it's conjugated. It's used next to a subject, and

به فعل نگاه می کردیم، می دانیم که این یک پرنده است زیرا مزدوج است. در کنار موضوع به کار می رود و

in this case, it's the infinitive. But what do we have here? An article which tells me

در این مورد مصدر است. اما ما اینجا چه داریم؟ مقاله ای که به من می گوید

it's not a verb. This is a noun. So this is talking about it as a something, the cuts

این یک فعل نیست. این یک اسم است. بنابراین این در مورد آن به عنوان یک چیزی صحبت می‌کند،

the job cuts, it's a something so this is a noun. And it's very commonly used as the

این یک چیزی است، بنابراین این یک اسم است. و معمولاً به عنوان

noun form, the cuts. Notice how it's in plural because it's more than one. Technically, you

شکل اسمی، برش ها استفاده می شود. توجه کنید که چگونه به صورت جمع است زیرا بیش از یک است. از نظر فنی،

could use it in the singular and say we cut one job there was our job cut our job cut,

می‌توانید از آن به صورت مفرد استفاده کنید و بگویید ما یک شغل را کاهش دادیم، همانجا که شغل ما کاهش یافت، این

that's a something there was one job cut at our company. So this is a now has ordered

چیزی است که یک شغل در شرکت ما کاهش یافت. بنابراین این فعل ما در حال حاضر دستور داده شده است

our verb here is order has ordered the cuts across the company. So here, I mentioned that

. بنابراین در اینجا، من اشاره کردم که

Elon Musk purchase Twitter. Well, he did it for $44 billion, maybe a good deal. Maybe

ایلان ماسک توییتر را خریداری کرده است. خوب، او این کار را برای 44 میلیارد دلار انجام داد، شاید یک معامله خوب. شاید

not. I don't really know. All right. Let's move on here. This scale of the layoffs could

نه. من واقعا نمی دانم. خیلی خوب. بیایید در اینجا حرکت کنیم. این مقیاس از اخراج

not be determined. Twitter has around 7500 employees. All right, the same thing we saw

نمی تواند تعیین شود. توییتر حدود 7500 کارمند دارد. بسیار خوب، همان چیزی که

before with two paths, and cuts verb and noun we saw to lay off is the verb commonly used

قبلاً با دو مسیر دیدیم، و فعل و اسم را که دیدیم برای lay off برش می‌دهد، فعل رایجی است که

in the passive form to be laid off. But here what is this the part I have? highlighted?

در شکل مفعول to be laid off استفاده می‌شود. اما در اینجا این چه بخشی است که من دارم؟ برجسته شده است؟

What part of speech is this? Well, it should be easy for you. It's on noun on now, the

این چه بخشی از گفتار است؟ خب باید برات راحت باشه در حال حاضر روی اسم است،

scale of the layoffs. So we're just talking about the layoffs. So those are the positions

مقیاس اخراج. بنابراین ما فقط در مورد اخراج ها صحبت می کنیم. بنابراین اینها موقعیت هایی هستند

that are permanently eliminated because of operational reasons. And this scale. The scale

که به دلایل عملیاتی برای همیشه حذف می شوند. و این مقیاس ترازو

is just talking about how big is it is it big, is it small, that would be the scale

فقط در مورد این صحبت می کند که چقدر بزرگ است، بزرگ است، آیا کوچک است، این مقیاس خواهد بود

and they're saying it could not be determined, which is a formal way of saying they don't

و آنها می گویند که نمی توان آن را تعیین کرد، که یک روش رسمی برای گفتن است که نمی

know they don't know what the scale is. So will there be a lot of layoffs, a lot of cuts,

دانند نمی دانند بدانید مقیاس چیست بنابراین، تعداد زیادی اخراج، تعداد زیادی کاهش

or a small number of layoffs a small number of cuts. Now notice how I pronounced this

یا تعداد کمی اخراج، تعداد کمی کاهش خواهد یافت. حالا توجه کنید که چگونه این را تلفظ کردم

I said 7500 employees, the plural is on my s here on my now employees we add that as

گفتم 7500 کارمند، جمع روی s من است در اینجا روی کارمندان من اکنون اضافه می کنیم که

because there's more than one there's 7500 7500 You could also say 7500 7500 The choice

چون بیش از یک نفر وجود دارد 7500 7500 وجود دارد، همچنین می توانید بگویید 7500 7500 انتخاب با

is yours 7500 or 7500. Both of them are correct. Commonly used. You can choose which one you'd

شماست 7500 یا 7500. آنها درست هستند معمولا استفاده می شود. شما می توانید انتخاب کنید که کدام یک را می

like to use. Let's move on. Report of layoffs at Twitter has swirled since Mr. Musk agreed

خواهید استفاده کنید. بیایید ادامه دهیم. گزارش اخراج کارکنان در توییتر از زمانی که آقای ماسک با

to buy the company in April, the billionaire who also leads the electric carmaker Tesla

خرید این شرکت در ماه آوریل موافقت کرد، چرخید، میلیاردر که همچنین رهبری خودروساز برقی تسلا

and the rocket company SpaceX has told investors that he would take Twitter private, reduce

و شرکت موشکی اسپیس ایکس را بر عهده دارد، به سرمایه‌گذاران گفته است که توییتر را خصوصی می‌کند و

its workforce roll back its content moderation rules and find new revenue streams. So here

نیروی کار آن را کاهش می‌دهد و محتوای آن را کاهش می‌دهد. قوانین اعتدال و یافتن جریان های درآمدی جدید. بنابراین در اینجا

we have a report of layoffs Is this a noun or a verb? Report reports of something it's

ما گزارشی از اخراج داریم آیا این یک اسم است یا یک فعل؟ گزارش‌هایی از چیزی گزارش کنید که

a now another way you can tell it's a noun is because it's one word. As a verb, it is

اکنون راه دیگری است که می‌توانید تشخیص دهید آن یک اسم است، زیرا یک کلمه است. به عنوان یک فعل، این

two words you have to lay is your verb. And off is the preposition to lay someone off.

دو کلمه است که شما باید بسازید، فعل شما است. و off حرف اضافه برای اخراج کسی است.

So this is the verb okay? So again, they're talking because of the cuts, the job cuts

پس این فعل اوکی است؟ بنابراین، آنها دوباره به دلیل کاهش، کاهش مشاغل

because of the layoffs. It's just natural that you're going to reduce the workforce.

به دلیل اخراج صحبت می کنند. طبیعی است که نیروی کار را کاهش دهید.

The workforce is the total number of people in a company or you could talk about the workforce

نیروی کار تعداد کل افراد یک شرکت است یا می توان در مورد نیروی کار

of a city a country, an industry, so Twitter had 7500 or 7500 people so you could say that

یک شهر، یک کشور، یک صنعت صحبت کرد، بنابراین توییتر 7500 یا 7500 نفر داشت بنابراین می توان گفت که

its workforce. The layoffs at Twitter would take place before a November 1 date when employees

نیروی کار آن است. اخراج کارکنان در توییتر قبل از تاریخ 1 نوامبر انجام می شود، زمانی که کارمندان

were scheduled to receive stock grants as part of their compensation. Such grants typically

قرار بود به عنوان بخشی از غرامت خود کمک هزینه سهام دریافت کنند. چنین کمک‌هایی معمولاً

represent a significant portion of employees pay by laying off workers before that date.

نشان دهنده بخش قابل توجهی از کارکنان است که با اخراج کارگران قبل از آن تاریخ پرداخت می‌کنند.

Mr. Musk may avoid paying the grant though he is supposed to pay the employees cash in

آقای ماسک ممکن است از پرداخت کمک مالی خودداری کند، اگرچه قرار است طبق شرایط قرارداد ادغام، به جای سهام آنها به کارمندان پول نقد پرداخت کند

place of their stock under the terms of their merger agreement. So again, we see our layoffs

. بنابراین دوباره، ما اخراج های خود را می بینیم که

This is being used as a noun. It's our subject actually, in this sentence. The layoffs at

این به عنوان یک اسم استفاده می شود. در واقع موضوع ما در این جمله است. اخراج در

Twitter, take place is a great free is a great expression that just means happen. The layoffs

توییتر، رخ می دهد یک عالی رایگان است یک عبارت عالی است که فقط به معنای اتفاق می افتد. اخراج ها

would happen take place. So that's just a more casual way of saying happen but it's

اتفاق می افتاد. بنابراین این فقط یک روش معمولی برای گفتن اتفاق افتاده است، اما

very commonly used by okay so here by laying off workers, so is this a noun or a verb?

معمولاً توسط okay استفاده می شود، بنابراین در اینجا با اخراج کارگران، این یک اسم است یا یک فعل؟

laying off workers. This is a verb and what conjugation is this verb in this is our Geron

اخراج کارگران این یک فعل است و این فعل چه صیغه ای است در این فعل Geron ماست

verb and we know that because it has the i n g, and it's in the gerund verb, because

و می دانیم که چون i n g دارد و در فعل جیروند است، چون می

do you know why? Because this word right here by by is a preposition. So we have preposition,

دانید چرا؟ زیرا این کلمه در اینجا توسط یک حرف اضافه است. بنابراین ما حرف اضافه داریم،

plus Geron that's our sentence structure, preposition plus Geron by laying off workers

به اضافه Geron که ساختار جمله ما است، حرف اضافه به اضافه Geron با اخراج کارگران

before that date. And that is the end of our article. So you learned a lot of very useful

قبل از آن تاریخ. و این پایان مقاله ما است . بنابراین شما بسیاری از واژگان بسیار مفید

Business English vocabulary, grammar, we talked a lot about nouns and verbs and changing between

انگلیسی تجاری، گرامر را یاد گرفتید، ما در مورد اسامی و افعال و تغییر بین

active and passive. So make sure you try some of these new expressions in the comment section

فعال و مفعول صحبت کردیم. بنابراین مطمئن شوید که برخی از این عبارات جدید را در بخش نظرات

below. And feel free free to go through this article again, and if you have any questions,

زیر امتحان کرده اید. و با خیال راحت دوباره این مقاله را مرور کنید و اگر سوالی داشتید،

you can just leave it in the comment section as well.

می توانید آن را در قسمت نظرات نیز مطرح کنید.

Amazing job with that article! Now feel free to hit pause take a break, go get a cup of

کار شگفت انگیز با آن مقاله! حالا با خیال راحت ضربه ای به مکث بزنید، کمی استراحت کنید، بروید یک فنجان

coffee or tea review the vocabulary you just learned. And when you're ready, hit play,

قهوه یا چای بنوشید واژگانی را که تازه یاد گرفته اید مرور کنید. و وقتی آماده شدید، play را بزنید،

and we'll continue on with the next article.

و ما با مقاله بعدی ادامه می دهیم.

Let me read the headline. Elon Musk says he will resign as Twitter CEO after securing

بگذار تیتر را بخوانم. ایلان ماسک می‌گوید پس از به دست آوردن جانشینی از سمت مدیرعاملی توییتر استعفا می‌دهد،

successor now let me read the sub headline so this is the main headline and then we have

حالا اجازه دهید عنوان فرعی را بخوانم، بنابراین این عنوان اصلی است و سپس ما

a sub headline which is designed to give you a little more information about the topic.

یک عنوان فرعی داریم که برای ارائه اطلاعات کمی در مورد موضوع به شما طراحی شده است.

The billionaire posted a poll over the weekend asking Twitter users if he should step down.

این میلیاردر یک نظرسنجی در آخر هفته منتشر کرد و از کاربران توییتر پرسید که آیا باید کناره گیری کند یا خیر.

The majority voted yes all right, going back to our headline resign. This is very important

اکثریت رای مثبت دادند . این

to the topic of the article. So to resign This is a verb and this is a way of saying

برای موضوع مقاله بسیار مهم است. بنابراین استعفا دادن این یک فعل است و این راهی برای گفتن این است

that you quit you voluntarily leave your position it's just a more formal way of saying that.

که شما به طور داوطلبانه موقعیت خود را ترک می کنید، این فقط یک روش رسمی تر برای گفتن آن است.

Let me write this for you. So it is to voluntarily which means you chose to Nobody said you must

بگذارید این را برای شما بنویسم. بنابراین داوطلبانه است که به این معنی است که شما انتخاب کردید هیچ کس نگفت که باید

leave your job. That means you're fired. When you say I don't want to work here anymore.

کار خود را ترک کنید. یعنی اخراج شدی وقتی می گویی من دیگر نمی خواهم اینجا کار کنم.

That means you quit or again more formally resigned to volunteer to voluntarily leave

این بدان معنی است که شما استعفا داده اید یا دوباره به طور رسمی استعفا داده اید تا داوطلبانه

your employment your position so in this case, his position as CEO, which is of course an

شغل خود را ترک کنید، بنابراین در این مورد، موقعیت او به عنوان مدیر عامل، که البته

acronym for Chief Executive Officer, which is the top ranking position in a company now

مخفف مدیر اجرایی است، که رتبه برتر در یک شرکت است، اکنون

notice here grammatically, we have the word after which is a preposition preposition.

متوجه می شود. در اینجا از نظر دستوری، کلمه ای داریم که بعد از آن حرف اضافه است.

Now what do you notice right here we have our gerund verb, secure to secure, that's

حالا دقیقاً در اینجا چه چیزی را متوجه می‌شوید، ما فعل جین خود را داریم، safe to safe، این

the base verb to secure and because to secure this is the base. Now because I have after

فعل پایه برای ایمن کردن است و چون برای ایمن کردن این پایه است. حالا چون بعد از

which is a preposition, my verb that follows must be in the gerund form, which is the ing

آن حرف اضافه دارم، فعل من که در ادامه می آید باید به شکل جیروند باشد که شکل ing است

form. To secure in this context is a more formal way of saying find to find a successor.

. ایمن سازی در این زمینه راه رسمی تری برای گفتن پیدا کردن جانشین است.

Now, what is the successor already we reviewed a lot in this headline here, a successor hopefully

حال، جانشینی که قبلاً در این عنوان در اینجا زیاد بررسی کردیم چیست، یک جانشین امیدوارم بر اساس

you can understand based on context, which is why reviewing articles is so helpful because

زمینه آن را درک کنید، به همین دلیل است که بررسی مقالات بسیار مفید است زیرا

based on the context, well the successor is the person who will replace Elon Musk as CEO.

بر اساس زمینه، جانشین فردی است که جایگزین ایلان خواهد شد. ماسک به عنوان مدیرعامل

So it's the person who comes after you as a leader. So you have old leader, so leader

بنابراین این شخصی است که به عنوان یک رهبر بعد از شما می آید . بنابراین شما یک رهبر قدیمی دارید، بنابراین رهبر

in the sense of a employment within the company, it could be a boss, a manager, a supervisor,

به معنای استخدام در شرکت، می تواند یک رئیس، یک مدیر، یک سرپرست،

or it could be a politician or president or prime minister. So you have your old leader

یا می تواند یک سیاستمدار یا رئیس جمهور یا نخست وزیر باشد. بنابراین شما رهبر قدیمی

and the new leader, and the new leader is the successor, the successor, right up here

و رهبر جدید خود را دارید، و رهبر جدید جانشین، جانشین است، همین بالا

and the old leader is the predecessor predecessor. I don't think you need to worry about it too

و رهبر قدیمی سلف سلف است. فکر نمی‌کنم زیاد نگران آن باشید

much, but successor is more common. All right. So that's the headline here. So basically,

، اما جانشین رایج‌تر است. خیلی خوب. پس این تیتر اینجاست. بنابراین اساسا،

Elon Musk is leaving his position. He's resigning, but they need to find someone new the person

ایلان ماسک موقعیت خود را ترک می کند. او در حال استعفا است، اما آنها باید فردی جدید پیدا کنند

who will act as CEO and thus the successor. The billionaire posted a poll over the weekend

که به عنوان مدیر عامل و در نتیجه جانشین او عمل کند. این میلیاردر یک نظرسنجی در آخر هفته منتشر کرد و از

asking Twitter users if he should step down, the majority voted yes. All right. Let's look

کاربران توییتر پرسید که آیا باید کناره گیری کند، اکثریت رای مثبت دادند. خیلی خوب. بیایید

at this. This is a nice phrasal verb to step down. Now again, based on the context, he's

به این نگاه کنیم. این یک فعل عبارتی زیبا برای کنار رفتن است. حالا دوباره، بر اساس زمینه، او

going to resign, leave his position quit they all mean the same thing. So step down is the

استعفا می دهد، سمت خود را ترک می کند، همه آنها یک معنی دارند. بنابراین step down

phrasal verb to mean resign from a position. So to voluntarily leave a position now notice

فعل عبارتی به معنای کناره گیری از موقعیت است. بنابراین برای ترک داوطلبانه یک موقعیت، اکنون توجه کنید که

I included title title could be for example, the coach of a sports team, or the leader

عنوان عنوانی را درج کرده‌ام، می‌تواند به عنوان مثال، مربی یک تیم ورزشی یا رهبر

of a community organization. And maybe in that case, the leader of a community organization,

یک سازمان اجتماعی باشد. و شاید در آن صورت، رهبر یک سازمان اجتماعی،

maybe you're the leader of your church group, or just a community group and you don't get

شاید شما رهبر گروه کلیسای خود باشید، یا فقط یک گروه اجتماعی و

paid for that. It's just a volunteer position, but you could still step down you could leave

برای آن پولی دریافت نمی کنید. این فقط یک موقعیت داوطلبانه است، اما هنوز هم می‌توانید کناره‌گیری کنید، می‌توانید

it so I want to show you the grammar here because we will say Musk Elon Musk musk. Step

آن را ترک کنید، بنابراین می‌خواهم دستور زبان را در اینجا به شما نشان دهم، زیرا ما می‌گوییم ماسک ایلان ماسک. با

down assuming it's complete past simple set down as CEO as CEO, so we use the preposition

فرض اینکه کاملا گذشته ساده است، به عنوان مدیر عامل به عنوان مدیر عامل کنار بروید، بنابراین از حرف اضافه

as and then we state the title as CEO as manager, as Captain captain of a sports team, for example,

as استفاده می کنیم و سپس عنوان را به عنوان مدیر عامل به عنوان مدیر بیان می کنیم، به عنوان مثال، کاپیتان یک تیم ورزشی،

is the leader so you can have the title there so in our case, it CEO stepped down. This

رهبر است، بنابراین شما می توانید عنوان وجود دارد، بنابراین در مورد ما، مدیرعامل آن استعفا داد. این

is our our phrasal verb, verb conjugated plus our preposition and then we have as job title.

فعل عبارتی ما است، فعل مزدوج به اضافه حرف اضافه ما و سپس عنوان شغلی را داریم.

Let's continue on. Elon Musk on Tuesday claimed he will resign as CEO of Twitter once he has

بیایید ادامه دهیم. ایلان ماسک روز سه‌شنبه مدعی شد پس از یافتن جایگزینی از مدیرعاملی توییتر استعفا خواهد داد

found a replacement. Now what's the alternative word for replacement? The one we learned it

. حالا کلمه جایگزین برای جایگزینی چیست؟ همانی که ما آن را

right here in the headline, successor. So they're seeing the exact same thing as this

درست اینجا در عنوان، جانشین یاد گرفتیم. بنابراین آنها دقیقاً مشابه این

headline. They're just choosing to use different vocabulary because we have resigned, well

تیتر را می بینند. آنها فقط استفاده از واژگان متفاوت را انتخاب می کنند زیرا ما استعفا داده ایم، خوب

we use that before and now we have replacement instead of successor. So you could say here

قبلاً از آن استفاده می کنیم و اکنون به جای جانشین جایگزین داریم. بنابراین می توانید در اینجا بگویید

successor and remember once a successor has been appointed, Elon Musk will be the predecessor,

جانشین و به یاد داشته باشید که وقتی جانشینی منصوب شد، ایلان ماسک سلف خواهد بود،

the person who previously had the position. So replacement can be successor. Okay, let's

شخصی که قبلاً این سمت را داشت. بنابراین جایگزینی می تواند جانشین باشد. باشه

continue on. I will so notice it's in a quote which means these words are coming from Elon

ادامه بدیم من متوجه خواهم شد که در یک نقل قول آمده است که به این معنی است که این کلمات از

Musk's mouth. He said these words, I will resign as CEO as soon as I find someone foolish

دهان ایلان ماسک می آیند. او این سخنان را گفت، به محض اینکه یک نفر را به

enough to take the job. After that, I will just run the software and servers teams the

اندازه کافی احمق یافتم که این کار را بپذیرد، از مدیرعاملی استعفا خواهم داد. پس از آن، من فقط نرم افزار و تیم های سرور را اجرا می کنم که

billionaire tweet it. Okay, so he tweeted this but it's still coming from him directly.

میلیاردر آن را توییت می کند. خوب، پس او این را توییت کرد اما هنوز مستقیماً از او می آید.

In this case. It's coming from his fingers instead of his mouth but it's still a quote

در این مورد. این به جای دهانش از انگشتانش می آید، اما همچنان نقل قول است،

because it's reporting what he said. So resign as notice we're using the preposition as with

زیرا آنچه را که او گفته گزارش می کند. بنابراین به عنوان اطلاعیه استعفا دهید، ما از حرف اضافه مانند

the job title as well. Now take the job. This is the same as finding a replacement finding

عنوان شغلی نیز استفاده می کنیم. حالا دست به کار شو این مانند یافتن جانشین برای یافتن

a successor. So again, it's just a different way to say the same thing. Notice how he says

جانشین است. بنابراین باز هم، این فقط یک روش متفاوت برای گفتن همان چیز است. توجه کنید که او چگونه می گوید

foolish or not foolish. When we describe something as bullish, this is a negative adjective because

احمق یا احمق نیست. وقتی چیزی را به عنوان صعودی توصیف می کنیم، این یک صفت منفی است زیرا

foolish means unwise, stupid or not showing good judgment. So this is a negative adjective.

بی خرد به معنای نادان، احمق یا عدم قضاوت خوب است. پس این یک صفت منفی است.

So Elon Musk is seeing that it isn't a wise decision to become my successor to take over

بنابراین ایلان ماسک می بیند که تصمیم عاقلانه ای نیست که جانشین من باشم تا

as CEO. You could say it was foolish of me to step down as as captain. It was foolish

به عنوان مدیرعامل شرکت کنم. می توان گفت این احمقانه بود که از سمت کاپیتان کناره گیری کردم.

on me it was unwise, stupid, it didn't show good judgment. So I it's a way of saying I

برای من احمقانه بود، عاقلانه، احمقانه بود، قضاوت خوبی نشان نمی داد. بنابراین من این راهی است برای اینکه بگویم از

regret my decision. Now a lot of students have this fear of speaking because they think

تصمیمم پشیمان هستم. اکنون بسیاری از دانش آموزان این ترس از صحبت کردن را دارند زیرا فکر می کنند

that they're going to sound foolish or look foolish.

که احمقانه به نظر می رسند یا احمقانه به نظر می رسند .

I'm afraid of looking foolish when I speak. Which means you're afraid of looking stupid

وقتی صحبت می کنم می ترسم احمق به نظر برسم. این بدان معناست که می ترسید صادقانه به نظر احمق به نظر بیایید

to be honest, or people judging you negatively because if you use the wrong vocabulary or

، یا مردم شما را منفی قضاوت کنند، زیرا اگر از واژگان اشتباه استفاده می کنید یا

your pronunciation isn't very good, then it could look negative right? Now this is a fear

تلفظ شما خیلی خوب نیست، ممکن است درست منفی به نظر برسد؟ اکنون این ترسی است

that a lot of students have I'm afraid of looking foolish when I speak. So a very common

که بسیاری از دانش آموزان دارند . بنابراین یک صفت بسیار رایج است

adjective but remember it is very negative as well. All right, let's continue on. After

اما به یاد داشته باشید که بسیار منفی نیز هست. بسیار خب، بیایید ادامه دهیم. میلیاردر توییت کرد، پس از

that, I will just run the software and servers teams, the billionaire tweeted. So the verb

آن، من فقط تیم های نرم افزار و سرور را اجرا خواهم کرد . بنابراین، فعل

run in this context, and this is what's important about learning with the news because you understand

run در این زمینه، و این چیزی است که در مورد یادگیری با اخبار مهم است، زیرا

the context because if you just see the word run, will does it mean to run? Or does it

شما متن را درک می کنید، زیرا اگر فقط کلمه run را ببینید، آیا به معنای اجرا شدن است؟ یا به این

mean run the software team, which is another way of saying leading to just lead to match

معنی است که تیم نرم افزار را اجرا کنید، که روش دیگری برای گفتن منجر به فقط منجر به مطابقت با

the verb tends to just lead, manage the software and servers teams so you could say, I ran

فعل تمایل به فقط رهبری، مدیریت تیم های نرم افزار و سرورها است، بنابراین می توانید بگویید، من

the marketing team for five for five years. Now notice my verb is in the past simple right?

تیم بازاریابی را به مدت پنج سال اداره کردم. حالا توجه کنید که فعل من در گذشته ساده است درست است؟

Run, ran, run. If I say I've run the marketing team for five years, what's the difference

دویدن، دوید، دویده. اگر بگویم پنج سال است که تیم بازاریابی را اداره کرده ام، چه تفاوتی

between I ran the marketing team and I've run the marketing team. Well, of course it's

بین مدیریت تیم بازاریابی و مدیریت تیم بازاریابی وجود دارد. خوب، البته این

our verb tense because this is the past simple, which means it's a completed action. I no

زمان فعل ما است زیرا این گذشته ساده است، به این معنی که یک عمل کامل است. من

longer do this action. Let me make this a little bit smaller. I no longer do this. It's

دیگر این عمل را انجام نمی دهم. بگذارید این را کمی کوچکتر کنم. من دیگر این کار را نمی کنم.

complete. It's in the past but if I say I run the marketing team for five years, this

کامل است. این در گذشته است، اما اگر بگویم من تیم بازاریابی را به مدت پنج سال اداره می‌کنم، این زمان

is the present continuous, sorry, the present perfect, present perfect. And it means this

حال مستمر است، متأسفم، حال کامل، حال کامل. و به این معنی است که این

is an action that started in the past, but continues until now. So today, I run the marketing

اقدامی است که در گذشته شروع شده، اما تا کنون ادامه دارد. بنابراین امروز، من تیم بازاریابی را اداره می کنم

team. The action is still in progress, but I use the present perfect simply to show that

. این عمل هنوز در حال انجام است، اما من از زمان حال کامل استفاده می کنم تا نشان دهم که

it started in the past I see lots of mistakes with these two verb tenses, so pay attention

در گذشته شروع شده است

to this part of the lesson. Let's continue on. On Sunday, Musk posted a hole on the social

. بیایید ادامه دهیم . روز یکشنبه، ماسک حفره‌ای را در پلتفرم رسانه‌های اجتماعی منتشر کرد و از

media platform, asking users if he should step down as its head and said he would abide

کاربران پرسید که آیا باید از سمت خود کناره‌گیری کند و گفت که

by the results. So we already learned this phrasal verb to step down to voluntarily leave

از نتایج تبعیت خواهد کرد. بنابراین ما قبلاً این فعل عبارتی را یاد گرفتیم که از سمت خود کناره گیری کنیم تا

the position again, this same as resign or quit resign is more formal. And as its head

دوباره به طور داوطلبانه از سمت خارج شویم، این همان استعفا یا ترک استعفا رسمی تر است. و همانطور که head آن

so head of means the leader we use the the word head to mean the leader the boss, the

به معنی رهبر است، ما از کلمه head به معنای رهبر، رئیس،

CEO, the head is is Twitter. It's they're talking about the company Twitter. Okay, now

مدیر عامل، توییتر استفاده می کنیم. آنها در مورد شرکت توییتر صحبت می کنند. باشه، حالا

a bye bye. This is a phrasal verb because we have the verb to abide and then we have

بای بای این یک فعل عبارتی است زیرا ما فعل to aide را داریم و سپس

the preposition by and this simply means to follow the rules to follow the rules or regulations.

حرف اضافه by را داریم و این به سادگی به معنای پیروی از قوانین برای پیروی از قوانین یا مقررات است.

When you travel and a foreign country you must abide by its its rules, its rules. It

وقتی به یک کشور خارجی سفر می کنید، باید قوانین آن، قوانین آن را رعایت کنید. این

being the country you're traveling to so if you go to the US a you have to follow the

کشوری است که به آن سفر می کنید، بنابراین اگر به ایالات متحده می روید باید

traffic rules and all the other rules and regulations you have to abide by. So to follow,

قوانین راهنمایی و رانندگی و سایر قوانین و مقررات را که باید رعایت کنید، رعایت کنید. بنابراین، برای پیروی

abide by it's a more formal phrasal verb we tend to use it with rules and regulations

از آن، یک فعل عبارتی رسمی تر است، ما تمایل داریم از آن با قوانین و مقررات

from the government or from a large company as a whole. So basically, Musk said that he

دولت یا یک شرکت بزرگ به عنوان یک کل استفاده کنیم. بنابراین اساسا ماسک گفت که

will follow the results of the poll. So if the majority say you should leave and he will

نتایج نظرسنجی را دنبال خواهد کرد. بنابراین اگر اکثریت بگویند شما باید ترک کنید و او

follow that abide by that and leave his position he will resign and find a successor replacement

از این امر پیروی کند و سمت خود را ترک کند، استعفا می دهد و جانشینی پیدا می کند

which will make Musk the predecessor the old leader of the position. More than 17 point

که ماسک را سلف رهبر قدیمی این سمت می کند. بیش از 17 امتیاز

5 million votes were cast. Did you vote? I didn't vote because I didn't know about this.

5 میلیون رای داده شد. رای دادی؟ من رای ندادم چون از این موضوع اطلاعی نداشتم.

I don't really use Twitter. Do you use Twitter? What do you think? Should Elon Musk resign

من واقعا از توییتر استفاده نمی کنم. آیا از توییتر استفاده می کنید؟ شما چی فکر میکنید؟ آیا ایلان ماسک باید از

as CEO share your opinion? In the comments below? So you cast a vote. That's just the

سمت مدیرعاملی استعفا دهد، نظر شما را نیز با شما در میان بگذارد؟ در نظرات زیر؟ پس شما رای بدهید این فقط

verb we use to cast. This is pretty specific to voting. But if you want to talk about voting,

فعل است که ما برای ریختن استفاده می کنیم. این کاملا مختص رای دادن است. اما اگر می خواهید در مورد رای دادن صحبت کنید،

then you can use this to cast a vote. Majority 57.5 voted yes. So of course majority is just

می توانید از این برای رای دادن استفاده کنید. اکثریت 57.5 رأی مثبت دادند. پس البته اکثریت فقط به

plus 50%. Right? plus 50%. So 50.5% or more, that's the majority if it's 5050. Well, then

اضافه 50 درصد است. درست؟ به علاوه 50 درصد بنابراین 50.5٪ یا بیشتر، این اکثریت است اگر 5050 باشد. خوب، پس

it's there. Isn't a majority it's even but the second it becomes 50.5 then that is a

وجود دارد. آیا اکثریت نیست بلکه زوج است، اما دومی که 50.5 می شود،

majority. I'm sure you know what a majority means but it is useful to have in your vocabulary.

اکثریت است. من مطمئن هستم که شما می دانید اکثریت به چه معناست، اما وجود آن در فرهنگ لغات شما مفید است.

Let me give you an example of how we commonly use it. The majority of people voted yes.

اجازه دهید مثالی از نحوه استفاده ما از آن به شما بزنم. اکثریت مردم رای مثبت دادند.

The majority of employees want to work from home. So you can use the majority of and then

اکثر کارمندان می خواهند از خانه کار کنند. بنابراین شما می توانید از اکثریت استفاده کنید و پس از آن

you have your now you have all plural noun people is plural person is one, one person,

شما اکنون خود را دارید شما همه اسم جمع را دارید افراد جمع فرد است یک، یک نفر،

one person two. People, people is plural. Employees has an ass. So it's plural, because

یک نفر دو. مردم، مردم جمع است. کارمندان الاغ دارند. پس جمع است چون

if it's the majority, the noun has to be more than one. So that's our sentence structure.

اگر اکثریت باشد اسم باید بیشتر از یک باشد. بنابراین ساختار جمله ما این است.

Let me be more space, the majority off and then you need a plural noun. And then after

اجازه دهید فضای بیشتری داشته باشم، اکثریت خاموش است و سپس به یک اسم جمع نیاز دارید. و بعد از

that you can have many different verb tenses depending on depending on the sentence structure

آن می‌توانید بسته به ساختار جمله، زمان‌های فعل مختلفی داشته باشید

so that can be flexible, but you want a plural noun with this. Okay, so that's a useful sentence

تا انعطاف‌پذیر باشد، اما یک اسم جمع با این می‌خواهید. خوب، پس این یک ساختار جمله مفید

structure for you. Shortly after, what did we learn about after already? What is it a

برای شما است. مدت کوتاهی بعد، ما در مورد چه چیزهایی یاد گرفتیم؟

preposition so we need our verb and ing. Shortly after posting the poll, Muscat said he did

حرف اضافه چیست پس ما به فعل و ing خود نیاز داریم. مدت کوتاهی پس از ارسال نظرسنجی، مسقط گفت که او

not have anyone lined up to take over. All right. So lined up this is a way of saying

کسی را برای تصدی این سمت در صف ندارد. خیلی خوب. بنابراین، این راهی برای گفتن این است

that someone is ready and available for the position. Okay, it's a phrasal verb to line

که کسی برای این موقعیت آماده و در دسترس است . بسیار خوب، این یک فعل عبارتی برای ردیف

up. Now. This is the difficult part I will say about vocabulary and especially phrasal

کردن است. اکنون. این قسمت دشواری است که در مورد واژگان و به خصوص افعال عبارتی خواهم گفت که

verbs they have more than one meaning depending on context. So to line up is when you get

بسته به بافت بیش از یک معنی دارند . بنابراین صف آرایی زمانی است که شما

in a row of people to line up the people lined up at the entrance but in this case, to line

در یک ردیف از افراد قرار می گیرید تا افرادی را که در ورودی صف کشیده اند به صف کنند، اما در این مورد، صف آرایی کردن

someone up means to have somebody ready, able prepared available to do something. Okay,

به معنای این است که فردی آماده و آماده برای انجام کاری در دسترس باشد. خوب،

so you might say we use this a lot in a work context. Do you have anyone lined up to present?

پس ممکن است بگویید ما از این در زمینه کاری زیاد استفاده می کنیم . آیا کسی برای ارائه صف کشیده اید؟

So this is what they're going to do present. So do you have any one? Ready, available to

بنابراین این کاری است که آنها در حال حاضر انجام خواهند داد. پس شما یکی دارید؟ آماده، در دسترس برای

present? That would be how I would translate it. Do you have any one ready to present do

ارائه؟ اینطوری ترجمه می کردم . آیا کسی آماده برای ارائه دارید آیا

you have any one available to present? You could also say we have a great presenter lined

کسی برای ارائه در دسترس دارید؟ شما همچنین می توانید بگویید که ما یک مجری فوق العاده داریم

up. Okay. So we have a great presenter ready. We have a great presenter available we have

. باشه. بنابراین ما یک مجری عالی آماده داریم. ما یک مجری عالی در دسترس داریم ما

a great presenter lined up Musk had said he does not he does not have anyone ready to

یک مجری بزرگ داریم که ماسک گفته بود که او هیچ کسی را ندارد که بتواند

become CEO to take over is so Musk has the position now to take over is when someone

مدیر عامل شود و مسئولیت را بر عهده بگیرد، بنابراین ماسک اکنون موقعیتی را دارد که مسئولیت را به عهده بگیرد، یعنی زمانی که شخص

else becomes the CEO, so to take responsibility or something and in this case, it's the position

دیگری مدیر عامل شود، بنابراین به عهده گرفتن مسئولیت یا چیزی و در این صورت، موقعیت

to take responsibility. We commonly use this in a employment situation, but you could say

مسئولیت پذیری است. ما معمولاً از این در موقعیت شغلی استفاده می‌کنیم، اما می‌توان گفت آیا

can you take over this project while I'm on vacation, which means can you take responsibility

می‌توانی این پروژه را در زمانی که من در تعطیلات هستم به عهده بگیری ، به این معنی که آیا می‌توانی مسئولیتی را بر عهده بگیری

while I'm on vacation? All right, let's continue on. Musk appointed himself. CEO less than

تا زمانی که من در تعطیلات هستم؟ بسیار خب، بیایید ادامه دهیم . ماسک خود را منصوب کرد. مدیر عامل کمتر از

two months ago, I didn't know that only two months. He's been in the position shortly

دو ماه پیش، من نمی دانستم که فقط دو ماه است. او مدت کوتاهی

after finalizing his 44 billion takeover of Twitter at the end of October. That's a lot

پس از نهایی کردن تصاحب ۴۴ میلیاردی توییتر در پایان اکتبر در این موقعیت قرار گرفته است. این مقدار

of zeros 44 million. He immediately dissolved the company's board of directors fired top

زیادی صفر 44 میلیون است. او بلافاصله هیئت مدیره شرکت را منحل کرد و مدیران ارشد را اخراج کرد

executives and laid off around half the company's workforce. I created a nother lesson specifically

و حدود نیمی از نیروی کار شرکت را اخراج کرد. من یک درس دیگر را به طور خاص

on Learn English with the news talking about Elon Musk becoming CEO of Twitter and I reviewed

در مورد یادگیری زبان انگلیسی با اخباری که در مورد مدیر عامل شدن ایلان ماسک در توییتر صحبت می کرد ایجاد کردم و

some of the vocabulary right here. So I'm going to leave a link to that lesson in the

برخی از واژگان را در اینجا مرور کردم. بنابراین من می خواهم پیوندی به آن درس در

description. And you can learn more of this vocabulary in that separate lesson. I don't

توضیحات بگذارم. و شما می توانید در آن درس جداگانه بیشتر با این واژگان آشنا شوید.

want to explain it again. Alright, let's continue on. Since then, the self avowed free speech

نمیخوام دوباره توضیح بدم باشه ادامه بدیم از آن زمان، مطلق‌گرای آزادی بیان خود

absolutist has made a long list of our Radek changes to the company's policies, including

فهرست بلندبالایی از تغییرات رادک ما در خط‌مشی‌های شرکت، از جمله

those pertaining to content moderation, suspended users and promotion of competitors. Let me

تغییرات مربوط به تعدیل محتوا، کاربران تعلیق‌شده و تبلیغ رقبا ایجاد کرده است. بگذارید

explain this adjective. I think it's quite useful, erotic, we use it enough. Now this

این صفت را توضیح دهم. من فکر می کنم کاملا مفید است، وابسته به عشق شهوانی، ما به اندازه کافی از آن استفاده می کنیم. حالا این

means okay, erotica is an adjective adjective and is is moving or behaving in a way that

یعنی خوب، اروتیکا یک صفت صفتی است و حرکت یا رفتاری است که به طور

is not regular certain or expected. So again, it's more of a negative adjective. We use

منظم قطعی یا مورد انتظار نیست. پس باز هم بیشتر یک صفت منفی است. ما از

it to describe one's behavior or actions in a negative way. So you could say my boss is

آن برای توصیف رفتار یا اعمال خود به شیوه ای منفی استفاده می کنیم. بنابراین می توان گفت رئیس من

very erratic. Yesterday, he hired a marketing firm, and today he fired them. So one day

بسیار نامنظم است. دیروز یک شرکت بازاریابی را استخدام کرد و امروز آنها را اخراج کرد. بنابراین یک روز

he wants them yeah, they're great. Let's hire this marketing team. But then the next day

او آنها را می خواهد بله، آنها عالی هستند. بیایید این تیم بازاریابی را استخدام کنیم. اما روز بعد

after one day, he fired them. So yes, no, yes. No. It's not the way you would expect

بعد از یک روز آنها را اخراج کرد. پس بله، نه، بله. نه. این طوری نیست که انتظار دارید

him to behave. So his decision making can change very frequently. You can describe that

او رفتار کند. بنابراین تصمیم گیری او می تواند اغلب تغییر کند. شما می توانید آن

person as erratic. We often use this in specifically for driving. My husband is an erratic driver.

شخص را نامنظم توصیف کنید. ما اغلب از این به طور خاص برای رانندگی استفاده می کنیم. شوهر من یک راننده بی نظم است.

In this case, it might mean you know, if you're driving on the highway, you expect the behavior

در این مورد، ممکن است به این معنی باشد که می‌دانید، اگر در بزرگراه رانندگی می‌کنید، انتظار دارید که رفتار شما

to be certain expected, you're going to go straight, right, but erratic with the earth.

کاملاً مورد انتظار باشد، شما مستقیم، درست، اما نامنظم با زمین حرکت خواهید کرد.

You go this way and then you speed up and then you slow down and you change lanes, and

شما به این سمت می روید و سپس سرعت می گیرید و سپس سرعت خود را کم می کنید و مسیر را تغییر می دهید و

then you change lanes. And then you drive slow, you drive fast. So it's constantly changing

سپس تغییر مسیر می دهید. و سپس آهسته رانندگی می کنید، سریع رانندگی می کنید. بنابراین تغییر مداوم آن چیزی

is not what you would expect a driver to do. So we use that a lot with driving traffic.

نیست که شما از یک راننده انتظار دارید انجام دهد. بنابراین ما از آن در ترافیک رانندگی بسیار استفاده می کنیم.

The traffic was very erratic. It was very busy. One second and then no traffic and then

ترافیک بسیار نامنظم بود. خیلی شلوغ بود. یک ثانیه و سپس بدون ترافیک و سپس و

and then traffic and then no traffic, so it kept changing. So when something changes a

سپس ترافیک و سپس بدون ترافیک، بنابراین مدام تغییر می کرد. بنابراین وقتی چیزی خیلی تغییر می کند

lot, decision making for behavior, we do it a lot with decision making. Then you can describe

، تصمیم گیری برای رفتار، ما آن را با تصمیم گیری زیاد انجام می دهیم. سپس می توانید

that person or that action like driving as a Radek, which is the adjective. Okay, let's

آن شخص یا آن عمل مانند رانندگی را به عنوان رادک توصیف کنید که صفت آن است. باشه

continue on. He has repeatedly made and then reversed decisions seemingly on personal whims

ادامه بدیم او بارها و بارها تصمیمات ظاهراً براساس هوس شخصی اتخاذ کرده و سپس تغییر داده است

and enacted major changes on the platform based on yes or no Twitter polls. Like right

و بر اساس نظرسنجی‌های آری یا خیر توییتر تغییرات عمده‌ای را در این پلتفرم اعمال کرده است. مثل همین

now. He's basing his decision to stay as CEO or leave as CEO stepped down as CEO based

الان او بر اساس این نظرسنجی تصمیم خود را مبنی بر ماندن به عنوان مدیرعامل یا ترک به عنوان مدیرعامل استعفا داده است

on this poll. Maybe you could say that's very erratic. Only two months ago, he became the

. شاید بتوان گفت که این بسیار نامنظم است. تنها دو ماه پیش، او مدیرعاملی شد که

CEO he paid $44 billion and now he's stepping down as CEO that could be described as erratic.

44 میلیارد دلار پرداخت کرد و اکنون از سمت مدیرعاملی کناره‌گیری می‌کند که می‌توان آن را نامنظم توصیف کرد.

I really like this a whim a whim on a personal whims. Let me explain what this means. This

من واقعاً این یک هوی و هوس روی یک هوس شخصی را دوست دارم . بگذارید توضیح دهم که این به چه معناست. این

is an idiom on a whim. Now, this means so a whim This is a whim a sudden wish or idea

یک اصطلاح از روی هوس است. حال، این به معنای یک هوی و هوس است

especially one that can not be reasonably explained. And we often use this and well,

. و ما اغلب از این استفاده می کنیم و خوب،

let me give you an example sentence. I quit my job on a whim on a whim. We don't commonly

اجازه دهید یک جمله مثال بزنم. من از روی هوس کارم را ترک کردم. ما معمولاً از

use it with personal I don't see this quite a lot because whims are personal. So I don't

آن برای شخصی استفاده نمی‌کنیم، من این را زیاد نمی‌بینم زیرا هوس شخصی است. بنابراین

think it adds anything to say personal because that's generally where they come from yourself.

فکر نمی‌کنم چیزی برای گفتن شخصی اضافه کند، زیرا به طور کلی آنها از خود شما می‌آیند.

So I don't think that word is needed. You can get rid of it. And notice on all whim,

بنابراین فکر نمی کنم به این کلمه نیاز باشد. می توانید از شر آن خلاص شوید. و به هر هوس توجه کنید،

now they have on they don't use the article off. Do you know why? In this example, because

در حال حاضر آنها در آنها از مقاله استفاده نمی کند . میدونی چرا؟ در این مثال، چون

WIMS is plural, so you don't use the article. If there's a plural, but it's more commonly

WIMS جمع است، از مقاله استفاده نمی کنید. اگر جمع وجود دارد، اما بیشتر از روی

used like this on a whim, so I recommend adding it like this. So we use it, you do an action,

هوس به این شکل استفاده می شود، بنابراین توصیه می کنم آن را به این صورت اضافه کنید. بنابراین ما از آن استفاده می کنیم، شما یک عمل انجام دهید،

I quit my job. Now if you want to suggest that you didn't think about it very much,

من کارم را رها کردم. حالا اگر می خواهید بگویید که زیاد به آن فکر نکرده اید

and you can't even really explain why you quit. It's like I just had this feeling I

و حتی نمی توانید واقعاً توضیح دهید که چرا ترک کرده اید. انگار همین الان این احساس را داشتم که

was out work. And I just, I decided suddenly, I can't even tell you why I don't have a good

بیرون از کار هستم. و من فقط، ناگهان تصمیم گرفتم، حتی نمی توانم به شما بگویم که چرا تصمیم خوبی ندارم

decision. I quit my job on a whim. Some might consider that a good thing. Some might consider

. من از روی هوس کارم را رها کردم. برخی ممکن است آن را چیز خوبی بدانند. برخی ممکن است

that a bad thing. It just It depends on your preferences. I guess. For me, to be honest,

آن را چیز بدی بدانند. این فقط به ترجیحات شما بستگی دارد . حدس می زنم. برای من، صادقانه بگویم،

I tend to travel on a whim. So I can say I booked a trip to Germany on a whim. I don't

من تمایل دارم که از روی هوس سفر کنم. بنابراین می توانم بگویم که یک سفر به آلمان را از روی هوس رزرو کردم. به

generally think too much about the trips I take. It's just one day I decide I want to

طور کلی به سفرهایی که می روم زیاد فکر نمی کنم . فقط یک روز تصمیم گرفتم

go to Germany and the next day I booked a ticket. So I tend to do that on a whim. So

به آلمان بروم و روز بعد بلیط رزرو کردم. بنابراین من تمایل دارم این کار را از روی هوس انجام دهم. پس

what about you do you do things on a whim more impulsively? Or are you the type of person

شما چطور کارها را با هوس و هوس انجام می دهید ؟ یا از آن دسته افرادی هستید

that really thinks things through? I'm sure it depends. It depends on the situation, right?

که واقعاً به همه چیز فکر می کنید؟ مطمئنم بستگی داره بستگی به شرایط دارد، درست است؟

Maybe there are some things you would do on a whim. For example, let's say cake, so I

شاید کارهایی وجود داشته باشد که از روی هوس انجام دهید . به عنوان مثال، بیایید بگوییم کیک، بنابراین من

have long hair. Let's say one day I wake up and I say I want to cut my hair to here and

موهای بلند دارم. فرض کنید یک روز از خواب بیدار می شوم و می گویم می خواهم موهایم را تا اینجا کوتاه کنم و

I get my hair cut. And then someone could say wow, oh my gosh, you cut your hair, and

موهایم را کوتاه کنم. و بعد یکی می‌تواند بگوید وای، خدای من، تو موهایت را کوتاه کردی، و

I can see ya. I did it on a whim so I didn't think about it too much. I just I had the

من می‌توانم ببینمت. من این کار را از روی هوس انجام دادم بنابراین زیاد به آن فکر نکردم. من فقط این

idea. I want to cut my hair and I did it on a whim. So I think it's a really great expression.

ایده را داشتم. من می خواهم موهایم را کوتاه کنم و از روی هوس این کار را کردم. بنابراین من فکر می کنم این یک بیان واقعا عالی است.

So remember, you do an action, and then you can add on a whim. Try one in the comment

بنابراین به یاد داشته باشید، شما یک عمل انجام می دهید، و سپس می توانید یک هوس اضافه کنید. یکی را در بخش نظرات امتحان کنید

section. Try an example. Okay, finally, last week he attracted enormous backlash after

. یک مثال را امتحان کنید. خوب، بالاخره هفته گذشته پس از اینکه

Twitter suddenly and without explanation suspended several prominent tech journalists who have

توییتر به طور ناگهانی و بدون هیچ توضیحی چندین روزنامه‌نگار برجسته فناوری را که

reported on him he leader accused them of effectively sharing his assassination coordinates

درباره او گزارش داده‌اند، تعلیق کرد، با واکنش‌های شدیدی مواجه شد

by reporting on a Twitter account that tracked his private planes flights.

.

All right, this an assassination is when someone murders someone and it was planned. Like President

بسیار خوب، این ترور زمانی است که کسی کسی را می کشد و برنامه ریزی شده بود. مانند رئیس جمهور

JFK was assassinated. He was murdered and somebody planned that. So Elon Musk is seeing

JFK ترور شد. او به قتل رسید و کسی آن را طراحی کرد. بنابراین ایلان ماسک می بیند

that this journalist gave his his flight plan. So basically, they posted Elon Musk is going

که این روزنامه نگار برنامه پرواز خود را ارائه کرده است. بنابراین اساسا، آنها پست کردند که ایلان ماسک

to be in Germany on this date at this time. So if somebody wanted to attack Elon Musk

در این تاریخ در آلمان خواهد بود. بنابراین اگر کسی می‌خواست به ایلان ماسک حمله کند

and kill him, well, now they know where he's going to be when he's going to be there. So

و او را بکشد، خوب، حالا می‌دانند که وقتی قرار است آنجا باشد، کجا خواهد بود. بنابراین

it would be easy to plan that. So that's what it means by assassination coordinates. I'm

برنامه ریزی برای آن آسان خواهد بود. بنابراین منظور از مختصات ترور همین است. من

just explaining that because you're probably curious.

فقط این را توضیح می دهم زیرا شما احتمالاً کنجکاو هستید.

All right, so that is our article you learned a lot from this article. Now what I'm going

بسیار خوب، بنابراین این مقاله ما است که شما از این مقاله چیزهای زیادی یاد گرفتید. حالا کاری که من می خواهم

to do is I'm going to read the article from start to finish so you can focus on my pronunciation

انجام دهم این است که مقاله را از ابتدا تا انتها می خوانم تا بتوانید روی تلفظ من تمرکز کنید

and you can imitate my pronunciation.

و بتوانید تلفظ من را تقلید کنید.

Elon Musk says he will resign as Twitter CEO after securing successor. The billionaire

ایلان ماسک می گوید پس از به دست آوردن جانشینی از سمت مدیرعاملی توییتر استعفا می دهد. این میلیاردر

posted a poll over the weekend asking Twitter users if he should step down. The majority

یک نظرسنجی در آخر هفته منتشر کرد و از کاربران توییتر پرسید که آیا باید کناره گیری کند یا خیر. اکثریت

voted yes. Elon Musk on Tuesday claimed he will resign as CEO of Twitter once he has

رای مثبت دادند. ایلان ماسک روز سه‌شنبه مدعی شد پس از یافتن جایگزینی از مدیرعاملی توییتر استعفا خواهد داد

found a replacement. I will resign as CEO as soon as I find someone foolish enough to

. به محض اینکه کسی را به اندازه کافی احمق پیدا کنم که بتواند

take the job. after that. I will just run the software and servers teams the billionaire

این کار را بپذیرد، از مدیرعاملی استعفا خواهم داد. بعد از آن. من فقط تیم‌های نرم‌افزار و سرورهایی را که میلیاردر

tweeted. On Sunday, Musk posted a poll on the social media platform, asking users if

توییت کرد، اجرا می‌کنم. روز یکشنبه، ماسک یک نظرسنجی در پلت فرم رسانه های اجتماعی منتشر کرد و از کاربران پرسید که آیا

he should step down as a tenant and said he would abide by the results. More than 17 point

باید از سمت مستاجر کناره گیری کند و گفت که از نتایج تبعیت خواهد کرد. بیش از 17 امتیاز

5 million votes were cast. A majority 57.5% voted yes. Shortly after posting the poll

5 میلیون رای داده شد. اکثریت 57.5 درصد رای مثبت دادند. مدت کوتاهی پس از ارسال نظرسنجی

must have said he did not have anyone lined up to take over. No one wants the job. Who

باید گفته باشد که او هیچ کس را برای تصدی این سمت در صف ندارد. هیچ کس کار را نمی خواهد. چه کسی

can actually keep Twitter alive. There is no successor he tweeted. Musk appointed himself

واقعاً می تواند توییتر را زنده نگه دارد. هیچ جانشینی وجود ندارد که او توییت کرده است. ماسک

CEO less than two months ago, shortly after finalizing his $44 billion takeover of Twitter

کمتر از دو ماه پیش و اندکی پس از نهایی شدن تصاحب ۴۴ میلیارد دلاری توییتر

at the end of October. He immediately dissolved the company's board of directors fired top

در پایان اکتبر، خود را به عنوان مدیرعامل منصوب کرد. او بلافاصله هیئت مدیره شرکت را منحل کرد و مدیران ارشد را اخراج کرد

executives and laid off around half the company's workforce. Since then, the self avowed free

و حدود نیمی از نیروی کار شرکت را اخراج کرد. از آن زمان تا کنون،

speech absolutist has made a long list of erratic changes to the company's policies,

مطلق‌گرای آزادی بیان خود فهرستی طولانی از تغییرات نامنظم را در سیاست‌های شرکت ایجاد کرده است،

including those pertaining to content, moderation, suspended users, and promotion of competitors.

از جمله تغییرات مربوط به محتوا، تعدیل، کاربران تعلیق شده و تبلیغ رقبا.

He has recently made and then reverse decisions seemingly on personal whims, and enacted major

او اخیراً تصمیمات ظاهراً براساس هوس شخصی گرفته و سپس تغییر داده است و

changes on the platform based on yes or no Twitter polls. Last week, he attracted enormous

تغییرات عمده ای را بر اساس نظرسنجی های بله یا خیر در توییتر در این پلتفرم اعمال کرده است. هفته گذشته، او

backlash after Twitter suddenly and without explanation suspended several prominent tech

پس از اینکه توییتر ناگهان و بدون هیچ توضیحی چندین روزنامه‌نگار برجسته فناوری را

journalists who had reported on him he later accused them of effectively sharing his assassination

که درباره او گزارش داده بودند تعلیق کرد، با واکنش‌های شدیدی مواجه شد

coordinates by reporting on a Twitter account that tracked his private planes flights.

.

Amazing job with that article! Now feel free to hit pause take a break, go get a cup of

کار شگفت انگیز با آن مقاله! حالا با خیال راحت ضربه ای به مکث بزنید، کمی استراحت کنید، بروید یک فنجان

coffee or tea review the vocabulary you just learned. And when you're ready, hit play,

قهوه یا چای بنوشید واژگانی را که تازه یاد گرفته اید مرور کنید. و وقتی آماده شدید، play را بزنید،

and we'll continue on with the next article.

و ما با مقاله بعدی ادامه می دهیم.

You probably recognize these two celebrities. Will Smith and Chris Rock. Let me read the

احتمالا این دو سلبریتی را می شناسید. ویل اسمیت و کریس راک بگذارید

headline of our article. Will Smith says bottled rage led him to slap Chris Rock at the Oscars.

عنوان مقاله خود را بخوانم. ویل اسمیت می گوید که خشم در بطری باعث شد تا در مراسم اسکار به کریس راک سیلی بزند.

So this is very important to understand our article. So slab, this is slap it's a verb

بنابراین این برای درک مقاله ما بسیار مهم است . بنابراین اسلب، این سیلی است، یک فعل

to slap. It's very commonly associated with violence so in a negative way, however you

به سیلی زدن است. معمولاً با خشونت همراه است، بنابراین به شکلی منفی، با این حال

could slap a mosquito or a fly on your arm for example so you can use it in other contexts

می‌توانید به عنوان مثال، یک پشه یا مگس را روی بازوی خود سیلی بزنید تا بتوانید از آن در زمینه‌های دیگر استفاده کنید،

but more commonly use in violence fighting between two people. Okay, let me explain this

اما معمولاً در جنگ خشونت بین دو نفر استفاده می‌شود. خوب، اجازه دهید این را توضیح دهم

because I believe this is mentioned again, bottled rage bottled rage. So rage, of course

زیرا معتقدم که دوباره به این موضوع اشاره شده است، خشم بطری شده بطری. بنابراین، خشم، البته

is an emotion it means to be very very, very, very angry. Okay, that's rage. Now. What does

یک احساس است، به این معناست که خیلی خیلی، خیلی، خیلی عصبانی باشید. خوب، این عصبانیت است. اکنون.

bottled rage mean? Models? Imagine here we have a bottle right and the water is in the

خشم بطری به چه معناست؟ مدل ها؟ تصور کنید که در اینجا یک بطری درست داریم و آب در

bottle and it can't get out right so if you have a bottled emotion, rage, anger, jealousy,

بطری است و نمی تواند درست خارج شود، بنابراین اگر شما یک عاطفه، خشم، عصبانیت، حسادت،

hatred, generally a negative emotion it means that emotion is inside of you and can't get

نفرت، به طور کلی یک احساس منفی دارید، به این معنی است که احساسات در درون شما وجود دارد. و نمی تواند

out just like the water can't get out of this bottle. So it's when you have an emotion and

بیرون بیاید درست مثل آب که از این بطری خارج نمی شود . پس زمانی است که احساسی دارید و

you do not express it. You keep it inside of you. So if you keep anger, rage, jealousy,

آن را ابراز نمی کنید. شما آن را در درون خود نگه می دارید . بنابراین اگر خشم، عصبانیت، حسادت،

hatred inside of you, eventually a can come out and you might do something violent like

نفرت را در درون خود نگه دارید، در نهایت یک قوطی بیرون می‌آید و ممکن است کاری خشونت‌آمیز مانند

slap someone. Let's continue on. Will Smith has said his bottled rage led hand to slap

سیلی زدن به کسی انجام دهید. بیایید ادامه دهیم. ویل اسمیت گفته است که خشم در بطری او باعث شد تا

comedian Chris Rock. Here's our comedian Chris Rock onstage at the Oscars in March. The actor

کریس راک کمدین را سیلی بزند. این کمدین ما کریس راک در مراسم اسکار در ماه مارس روی صحنه است. این بازیگر

has been interviewed for the first time since the incident which he described as a horrible

برای اولین بار پس از حادثه ای که به عنوان یک

horrific night. Horrific This is a great adjective. A lot of times students will use very common

شب وحشتناک توصیف کرد، مصاحبه کرد. وحشتناک این یک صفت عالی است. بسیاری از اوقات دانش‌آموزان از صفت‌های بسیار رایج

adjectives good or bad because it's the ones they know. But adding more advanced adjectives

خوب یا بد استفاده می‌کنند، زیرا این صفت‌ها هستند . اما افزودن صفت‌های پیشرفته‌تر باعث

will make your English sound more advanced and will give you more color to your language

می‌شود انگلیسی شما پیشرفته‌تر به نظر برسد و همچنین رنگ بیشتری به زبانتان می‌دهد

as well. A horrific night. So this is a very very, very bad night. That's how you can think

. یک شب وحشتناک بنابراین این یک شب بسیار بسیار بسیار بد است. به این ترتیب می توانید

of it as a very, very bad night. So if somebody asks you, how was your day, you could say

آن را به عنوان یک شب بسیار بسیار بد در نظر بگیرید. بنابراین اگر کسی از شما بپرسد که روزتان چطور بود، می توانید بگویید

I had a horrific day, which means very very bad. Or you can describe an event that was

من یک روز وحشتناک را سپری کردم، که به معنای بسیار بسیار بد است. یا می توانید رویدادی را توصیف کنید که

horrific. That was very very bad. When I saw Will Smith slop Chris wrong. That was horrific.

وحشتناک بود. این خیلی خیلی بد بود وقتی دیدم ویل اسمیت کریس را اشتباه می زند. این وحشتناک بود

So you can say I had I had a horrific day. All right, let's move on. appearing on The

بنابراین می توان گفت روز وحشتناکی را سپری کردم. بسیار خوب، بیایید ادامه دهیم. حضور در

Daily Show with Trevor Noah. He said I was going through something that night you know

نمایش روزانه با ترور نوح. او گفت من در آن شب با چیزی روبرو بودم که

now are he is Will Smith. So just remember that through this story he unless said otherwise

اکنون می دانید که او ویل اسمیت است. پس فقط به یاد داشته باشید که از طریق این داستان او

is Will Smith. I was going through so I Will Smith. I was going through something that

ویل اسمیت است مگر اینکه خلاف آن گفته شود. من در حال گذراندن آن بودم ویل اسمیت. میدونی اون شب داشتم یه چیزی رو تحمل میکردم

night, you know. So he's describing what happened that night when he slapped the comedian Chris

بنابراین او در حال توصیف اتفاقی است که در آن شب رخ داد که در

Rock that horrific night. I was going through something to go through something. This is

آن شب وحشتناک به کریس راک کمدین سیلی زد. داشتم از چیزی عبور می کردم تا از چیزی عبور کنم. این

an expression and we use this faith to experience something difficult in our lives. And we use

یک بیان است و ما از این ایمان برای تجربه چیزی سخت در زندگی خود استفاده می کنیم. و ما از

this more as a general expression when we don't really want to specify what it is. So

این بیشتر به عنوان یک عبارت کلی استفاده می کنیم وقتی که واقعاً نمی خواهیم مشخص کنیم که چیست. بنابراین

when somebody asks you what's wrong, you seem upset. You can just say I'm going through

وقتی کسی از شما می پرسد مشکل چیست، به نظر می رسد ناراحت هستید. شما فقط می توانید بگویید که من

a lot right now. I'm going through a lot right now. And that's just general but it lets the

در حال حاضر از خیلی چیزها می گذرم. من الان دارم خیلی چیزا رو میگذرونم و این فقط کلی است، اما به

person know you're experiencing something difficult. Now they might follow up and say

فرد اجازه می‌دهد بداند که شما چیزی سخت را تجربه می‌کنید. حالا ممکن است پیگیری کنند و

well what Tell Me More and then you can say I lost my job. I my car was in an accident.

خوب بگویند چه چیزی بیشتر به من بگو و بعد شما می توانید بگویید من کارم را از دست دادم. من ماشینم تصادف کرد

My mom got sick so you can list the difficult things in your life. So we use this as a general

مامانم مریض شد تا بتونی چیزای سخت زندگیت رو لیست کنی. بنابراین ما از این به عنوان یک بیانیه کلی استفاده می کنیم

statement. What's wrong I'm going through a lot right now. I'm going through a lot right

. چه اشکالی دارد که من در حال حاضر با مشکلات زیادی روبرو هستم. من الان دارم خیلی چیزا رو میگذرونم

now. Now notice it's our verb to be. So or sorry, not our verb to be our verb is go.

حالا توجه کنید که فعل ما to be است. بنابراین یا متاسفم، فعل ما به فعل ما رفتن نیست.

So that's the verb you're going to conjugate. Now here it's in the past continuous that's

پس این همان فعل است که می خواهید با هم ترکیب کنید. حالا اینجا در گذشته استمراری است، به همین

why we have I was going I was going and here it's in the Present Continuous on going because

دلیل است که من می‌رفتم من می‌رفتم و اینجا در حال استمراری در حال رفتن است، زیرا

you're experiencing the difficulty right now. Not that that justifies my behavior at all.

شما در حال حاضر مشکل را تجربه می‌کنید. اصلاً این رفتار من را توجیه نمی کند.

So Will Smith is saying the fact he was experiencing something difficult. That's not an excuse.

بنابراین ویل اسمیت این واقعیت را می گوید که او چیزی سخت را تجربه می کرد. این بهانه نیست.

If something justifies something is an excuse. It says it's okay that I slapped him because

اگر چیزی چیزی را توجیه می کند بهانه است. می گوید اشکالی ندارد که من به او سیلی زدم چون در

I was going through something but he's saying that doesn't justify it. That's not an excuse.

حال گذراندن چیزی بودم اما او می گوید این کار را توجیه نمی کند. این بهانه نیست.

So you can think of this as an excuse. But remember, they're using it in the negative

بنابراین می توانید این را به عنوان بهانه ای در نظر بگیرید. اما به یاد داشته باشید، آنها از آن به صورت منفی استفاده می کنند

and excuse not that that justifies my behavior. It's not an excuse. Smith added that there

و بهانه نکنید که این رفتار من را توجیه می کند. این بهانه نیست. اسمیت اضافه کرد که

were many nuances and complexities to it, but added I just, I lost it. I lost it. Now

تفاوت های ظریف و پیچیدگی های زیادی در آن وجود دارد، اما اضافه کرد که من فقط آن را گم کردم. گمش کردم. حالا

notice here I lost it. What do you think that it is? I lost it. What what did he lose his

توجه کنید اینجا را گم کردم. به نظر شما آن چیست؟ گمش کردم. چه چیزی کلیدهایش را گم کرده کیف

keys his wallet? No. When we use this in a general sense, I lost it. And I know what

پولش؟ نه. وقتی از این به معنای کلی استفاده می کنیم، آن را گم کردم. و من می دانم که

the context of the story is. He slapped someone I know that it means his sense of control

زمینه داستان چیست. او به کسی سیلی زد که می‌دانم این به معنای کنترلش

over himself, his emotions, his actions, I lost it. So we use this in the sense I lost

بر خودش، احساسات، اعمالش است، من آن را از دست دادم. بنابراین ما از این به معنایی استفاده می کنیم که

it yesterday in the meeting. So maybe you're in this meeting, and your coworker said she

دیروز در جلسه آن را از دست دادم. بنابراین شاید شما در این جلسه هستید و همکارتان گفته است که

couldn't finish the project and you lost it. What do you mean you couldn't finish the project?

نتوانسته پروژه را تمام کند و شما آن را از دست داده اید. منظورتان چیست که نتوانستید پروژه را تمام کنید؟

That's unacceptable and you get really really angry you lose control of your emotions, your

این غیرقابل قبول است و شما واقعاً عصبانی می شوید و کنترل احساسات و اعمال خود را از دست می دهید

actions. You get taken over by the emotion maybe the bottled the bottled emotion, your

. شما تحت تأثیر این احساسات قرار می گیرید، شاید احساس در بطری،

bottled anger, your bottled rage, so I lost it. This is an expression. Hopefully you don't

خشم در بطری شما، خشم در بطری شما، بنابراین من آن را از دست دادم . این یک بیان است. امیدواریم مجبور نباشید

have to use it too often because it's not a positive expression. So to lose it. This

زیاد از آن استفاده کنید زیرا بیان مثبتی نیست. بنابراین برای از دست دادن آن. این

means to lose control over your emotions or your actions as well because you might just

بدان معناست که کنترل احساسات یا اعمال خود را نیز از دست بدهید، زیرا ممکن است

start yelling at your coworker, but you didn't really want to you feel really bad after but

شروع به فریاد زدن سر همکارتان کنید، اما واقعاً نمی‌خواستید بعد از آن احساس خیلی بدی داشته باشید، اما

in that moment, you just couldn't control it. You lost control. Smith storm the stage

در آن لحظه، نمی‌توانید آن را کنترل کنید. کنترل خود را از دست دادی اسمیت

at the Hollywood award ceremony after rock made a joke about Smith wife Jada has shaved

در مراسم اهدای جوایز هالیوود پس از شوخی در مورد همسر اسمیت که جدا سرش را تراشیده است، یورش برد

head. Ooh, that's kind of a tongue twister. She has the hair loss condition, alopecia.

. اوه، این یک نوع پیچش زبان است. او به بیماری ریزش مو، آلوپسی مبتلا است.

Now notice how in the article they explain what alocasia is because it's not a very common

اکنون توجه کنید که چگونه در مقاله توضیح می دهند که آلوکازیا چیست زیرا یک بیماری خیلی رایج نیست

condition. They explain it's a hair loss condition. And it's a hair loss condition for women because

. آنها توضیح می دهند که این یک بیماری ریزش مو است. و این یک حالت ریزش مو برای زنان است زیرا

men unfortunately, lose their hair and we call that bald to be bald to be bold. To be

مردان متأسفانه موهای خود را از دست می دهند و ما به آن کچل بودن می گوییم جسور بودن.

bald. This describes a man with no head hair, no head hair right to be bald, but we don't

کچل بودن این مردی را بدون موی سر و بدون موی سر توصیف می کند که باید طاس باشد، اما ما

usually associate that with women. So there's a condition when women lose their hair is

معمولاً آن را با زنان مرتبط نمی کنیم. بنابراین شرایطی وجود دارد که زنان موهای خود را از دست می دهند،

called alocasia. Now I want to point out these apostrophe assets in the in this case, the

آلوکازیا نامیده می شود. اکنون می‌خواهم به این دارایی‌های آپاستروف اشاره کنم که در این مورد، از

apostrophe s is used to show possession, possession. So, Smith wife, the wife belongs to Smith

آپاستروف s برای نشان دادن مالکیت، مالکیت استفاده می‌شود. بنابراین، همسر اسمیت، همسر اسمیت متعلق

to Will Smith, and then they're saying her name Jada. That's his wife's name. Jada. Now

به ویل اسمیت است، و سپس نام او را جادا می‌گویند. اسم همسرش همینه جادا. حالا

but the shaved head belongs to Jada. So that's why there is an apostrophe as the shaved head

اما سر تراشیده مال جدا است. به همین دلیل است که یک آپاستروف وجود دارد زیرا سر تراشیده

belongs to Jada and shaved head is when you would go like this. And then you get rid of

متعلق به جادا است و سر تراشیده زمانی است که شما به این شکل بروید. و سپس از شر

all your hair that would be a shaved head. I believe. It looks like his head is shaved

تمام موهای خود که یک سر تراشیده شده است خلاص می شوید. من باور دارم. انگار سرش اینجا تراشیده است

here. So he would go like this and then the hair is very close to his his scalp. That's

. بنابراین او اینگونه می رفت و سپس موها به پوست سرش بسیار نزدیک می شود. این

a shaved head. Now, very common for men but not that common for women. And the comedian

یک سر تراشیده است. در حال حاضر، برای مردان بسیار رایج است، اما برای زنان رایج نیست. و

Chris Rock he made a joke about Will Smith Weiss shaved head so shaved head we talked

کریس راک کمدین او در مورد سر تراشیده ویل اسمیت وایس شوخی کرد، بنابراین سر تراشیده شد ما

about what this is shaved head hurt people hurt people. I understand how shocking that

در مورد این صحبت کردیم که این سر تراشیده شده است . من درک می کنم که چقدر

was for people. He told Noah Noah is the TV show host remember he went Will Smith went

برای مردم تکان دهنده بود. او به نوح نوح گفت که مجری برنامه تلویزیونی است به یاد داشته باشید که او رفت ویل اسمیت

on The Daily Show with the host Trevor Noah so Will Smith is saying this to the TV show

با مجری برنامه ترور نوح در برنامه روزانه شرکت کرد، بنابراین ویل اسمیت این را به مجری برنامه تلویزیونی شماره می گوید.

host No. I understand how shocking that was for people. So shocking. This is a great adjective.

من می فهمم که چقدر برای مردم تکان دهنده بود . خیلی تکان دهنده این یک صفت عالی است.

Just look at my face right now. That is shocking. What so when you receive news and it causes

فقط همین الان به صورتم نگاه کن که تکان دهنده است. پس وقتی خبری دریافت می‌کنید و باعث می‌شود

you to go what you lost your job what? But shocking is generally used in a negative context

بروید چه کارتان را از دست داده‌اید چه؟ اما تکان دهنده معمولاً در زمینه منفی استفاده می شود

because we might go in more of a positive. You just got engaged. That's amazing. Oh,

زیرا ممکن است بیشتر به سمت مثبت برویم. تازه نامزد کردی این شگفت انگیز است. اوه،

but that's more surprise, which is can be a more positive emotion but generally shocking

اما این شگفت‌انگیزتر است، که می‌تواند یک احساس مثبت‌تر باشد، اما به طور کلی تکان‌دهنده است،

when we describe something as shocking there's a negative emotion in there. So when Will

وقتی چیزی را تکان‌دهنده توصیف می‌کنیم، یک احساس منفی در آن وجود دارد. پس کی ویل

Smith slapped the comedian? Imagine what the audience did. They would have gone Oh, shocking.

اسمیت به کمدین سیلی زد؟ تصور کنید تماشاگران چه کردند. آنها می رفتند اوه، تکان دهنده.

How shocking that was. I was gone. That was a rage that had been bottled for a really

چقدر تکان دهنده بود رفته بودم. این یک خشم بود که برای

long time. So again, that emotion it's inside and you're not letting it out. You're not

مدت زمان طولانی در بطری‌های بسته شده بود. بنابراین دوباره، آن احساس در درون است و شما آن را بیرون نمی‌دهید. شما

expressing your emotion. So because we've seen this for a few times, we do have some

احساسات خود را ابراز نمی کنید. بنابراین از آنجایی که ما چند بار این را دیده‌ایم،

common expressions generally we say you shouldn't bottle your emotions. Sometimes we add the

عبارات رایجی داریم که معمولاً می‌گوییم نباید احساسات خود را در بطری بپوشانید. گاهی اوقات ما

optional preposition up to create a phrasal verb to bottle up. You shouldn't bottle up

حرف اضافه اختیاری را اضافه می کنیم تا یک فعل عبارتی برای بطری کردن ایجاد کنیم. شما نباید

your emotions, which means you shouldn't keep your emotions inside of you. You should express

احساسات خود را در بطری بپوشانید، به این معنی که نباید احساسات خود را در درون خود نگه دارید. شما باید آنها را بیان کنید،

them so to express your emotion is when you might say to someone, hey, you hurt my feelings

بنابراین برای ابراز احساسات خود ممکن است به کسی بگویید، هی، امروز احساسات من را جریحه دار کردی

today. Or I felt really sad today. Instead of just keeping it inside of you and not expressing

. یا امروز واقعاً غمگین شدم. به جای اینکه فقط آن را در درون خود نگه دارید و

it bottling it up inside of you. He said he also understood the pain he had caused and

آن را در درون خود بیان نکنید. او گفت که دردی را که ایجاد کرده بود نیز درک کرده بود و

recalled the reaction of his nine year old Matthew that night. So Will Smith nine year

واکنش متیو نه ساله اش را در آن شب به یاد آورد . بنابراین ویل اسمیت نه

old Matthew watched the award ceremony and saw his uncle slap someone and the reaction

ساله متیو مراسم اهدای جایزه را تماشا کرد و دید که عمویش به کسی سیلی می‌زند و عکس‌العمل

is when you go and that's the shock that could be the reaction now nephew. This describes

زمانی است که شما می‌روید و این شوکی است که می‌تواند واکنش برادرزاده‌اش باشد. این توضیح می دهد که

a boy is used for males and it's your siblings child. So your siblings child. Your siblings,

پسری برای پسران استفاده می شود و این فرزند خواهر و برادر شما است . بنابراین فرزند خواهر و برادر شما. خواهر و برادر شما،

male child, it has to be for a male. Now notice I have my apostrophe s because the child belongs

فرزند پسر، باید برای یک مرد باشد. حالا توجه کنید که من آپاستروف خود را دارم زیرا فرزند متعلق

to your sibling and sibling is your brother or sister sibling is gender neutral. It can

به خواهر یا برادر شماست و خواهر یا برادر شما برادر یا خواهر شما است. میتونه

be for brother or sister it does not matter sibling, but nephew is only used for the male

برای برادر یا خواهر باشه خواهر یا برادر فرقی نمیکنه ولی برادرزاده فقط برای

child of your sibling. Now we have a separate word for the female child. Do you know what

فرزند پسر خواهر یا برادر شما استفاده میشه. حالا یک کلمه جداگانه برای فرزند دختر داریم. آیا می دانی

that is? Your siblings. female child this is nice. Nice, nice. Your siblings, female

آن چیست؟ خواهر و برادر شما بچه مونث این خوبه خوب خوب. خواهر و برادر شما،

child Nice. So you might have a niece and a nephew or just a nephew or just a nice he's

فرزند دختر نیس. بنابراین شما ممکن است یک خواهرزاده و یک برادرزاده یا فقط یک برادرزاده یا فقط یک پسر خوب داشته باشید که او

the sweetest little boy Smith said. We came home and he had stayed up late to see his

شیرین ترین پسر کوچکی است که اسمیت گفته است. به خانه آمدیم و او تا دیروقت بیدار مانده بود تا عمویش را ببیند

uncle will. And we're sitting in my kitchen and he's on my lap and he's holding the Oscar.

. و ما در آشپزخانه من نشسته ایم و او روی بغل من است و اسکار را در دست دارد.

And he's just like, Why did you hit that man? Uncle will Oh, that's really sad. Why did

و او دقیقاً مثل این است که چرا آن مرد را زدی؟ عمو خواهد آه، این واقعاً غم انگیز است. چرا

you hit that man? Now hit can be a slap. It's the same thing. So when I slap you, I would

آن مرد را زدی؟ حالا ضربه می تواند یک سیلی باشد. همین موضوع است. بنابراین وقتی به شما سیلی می زنم،

never do that. When I slap someone, I also hit them. It's the same thing. bullet hits

هرگز این کار را نمی کنم. وقتی به کسی سیلی می زنم، او را هم می زنم. همین موضوع است. اصابت گلوله

is more general. So this is also hit but this is also called a punch. So hit is a category

عمومی تر است. بنابراین این نیز ضربه می زند اما به آن پانچ نیز می گویند. بنابراین ضربه یک دسته است

and then within that category, you have a slab you have a punch and other forms as well.

و سپس در آن دسته، شما یک اسلب دارید، یک پانچ و اشکال دیگر نیز دارید.

So we have I'll just write the ones I shared so we have slab this is when your hand is

پس ما داریم، فقط آنهایی را که به اشتراک گذاشتم می نویسم تا اسلب داشته باشیم این زمانی است که دست شما

open. I don't necessarily like teaching these violent words. Hopefully you don't use them

باز است. من لزوماً دوست ندارم این کلمات خشونت آمیز را آموزش دهم. امیدوارم از آنها استفاده نکنید،

but I guess you'll see them on movies and stuff slab and then punch is when your fist

اما من حدس می‌زنم که آنها را روی فیلم‌ها و تخته‌های کاغذی ببینید و سپس پانچ زمانی است که مشت شما

is closed punch. It was a mass mass. So to describe something as a mess, this is a negative.

بسته است. توده ای توده ای بود. بنابراین برای توصیف چیزی به عنوان یک آشفتگی، این یک نکته منفی است.

It's saying Well imagine your room you might know this from a room in your house your kitchen

این می‌گوید خوب تصور کنید اتاقتان ممکن است این را از اتاقی در خانه بدانید که آشپزخانه شما به

is a mess. There's things everywhere. It's the opposite of clean. So we use this to describe

هم ریخته است. همه جا چیزهایی هست این برعکس تمیز است. بنابراین ما از این برای توصیف

a situation that is the opposite of an ideal situation. That's how I would describe it.

وضعیتی استفاده می کنیم که برعکس وضعیت ایده آل است . من آن را اینگونه توصیف می کنم.

It being the situation. So the situation in this case, the incident at the Oscars when

این وضعیت است. بنابراین وضعیت در این مورد، ماجرای اسکار که

he slapped someone, this situation was a mess. So it's the opposite of ideal opposite of

او به کسی سیلی زد، این وضعیت به هم ریخته بود. بنابراین برعکس ایده آل مقابل

ideal, which is a good situation right? So I might say the meeting was a mass the meeting

ایده آل است، که وضعیت خوبی است درست است؟ بنابراین می توانم بگویم که جلسه یک جمعی بود، جلسه

was a mass which describes the meeting as negative many negative things happened. But

جمعی بود که جلسه را منفی توصیف می کند بسیاری از اتفاقات منفی رخ داده است. اما

you would have to ask me what happened because it's not clear. So it's just a general nonspecific

شما باید از من بپرسید که چه اتفاقی افتاده است زیرا مشخص نیست. بنابراین این فقط یک اصطلاح عمومی غیراختصاصی است

term to say that something negative happened but you have to say why what happens and then

که بگوییم یک اتفاق منفی رخ داده است، اما باید بگویید چرا چه اتفاقی می‌افتد و

and then you could explain the client lost it when we told her were over budget. Remember?

سپس می‌توانید توضیح دهید که مشتری وقتی به او گفتیم بودجه‌اش بیش از حد است، آن را از دست داده است. یاد آوردن؟

Remember we talked about to lose it the client cannot control her emotions or her actions.

به یاد داشته باشید که ما در مورد از دست دادن آن صحبت کردیم که مشتری نمی تواند احساسات یا اعمال خود را کنترل کند.

What do you mean you're over budget This is unacceptable and the client lost it. So the

منظور شما از بودجه بیش از حد شما چیست این غیر قابل قبول است و مشتری آن را از دست داده است. بنابراین

meeting was a mat. You can also use this for a room in your house, the kitchen. My Kitchen

جلسه تشک بود. شما همچنین می توانید از این برای یک اتاق در خانه خود، آشپزخانه استفاده کنید. آشپزخانه من

is all matte. Now in this case, it's saying it's dirty or not organized. That would be

تماما مات است. حالا در این مورد، می گوید کثیف است یا سازماندهی نشده است.

the definition of when you describe a room a room as dirty or not organized. The interview

وقتی اتاقی را کثیف یا نامرتب توصیف می‌کنید، این تعریفی است. مصاحبه

on The Late Night US TV talk show was the first time Smith had been publicly challenged

در برنامه گفتگوی تلویزیونی The Late Night US اولین باری بود که اسمیت علناً

about the attack. Smith told Noah he understood the often quoted theory that hurt people hurt

در مورد این حمله به چالش کشیده شد. اسمیت به نوح گفت که او نظریه ای که اغلب نقل می شود را درک می کند که افراد آسیب دیده به

people discussing the background to his Oscars assault. That actor said it was a lot of things.

افرادی آسیب می زنند که درباره پس زمینه حمله او به اسکار صحبت می کنند . آن بازیگر گفت این خیلی چیزهاست.

It was the little boy that watched his father beat on his mother You know, all of that just

این پسر کوچک بود که شاهد ضرب و شتم پدرش به مادرش بود

bubbled up in the moment. That's not who I want to be. So to beat someone up. This means

. این کسی نیست که من می خواهم باشم. بنابراین برای کتک زدن کسی. این به معنای

to violently attack someone so it has a very negative meaning especially when we're talking

حمله خشونت‌آمیز به کسی است، بنابراین معنای بسیار منفی دارد، به‌خصوص وقتی در

about a father violently attacking a mother. Right? So to violently attack. And you can

مورد حمله خشونت‌آمیز پدری به مادر صحبت می‌کنیم. درست؟ بنابراین برای حمله خشونت آمیز. و شما می توانید

do that obviously by hitting someone slapping someone punching someone to violently attack.

این کار را بدیهی با ضربه زدن به کسی که به کسی سیلی می زند و با مشت به کسی حمله می کند انجام دهید.

Now notice it's a phrasal verb to beat up. So we have this preposition up is formed with

اکنون توجه کنید که این یک فعل عبارتی برای ضرب و شتم است. بنابراین ما این حرف اضافه را داریم که با

the verb beat would you conjugate and then you add the preposition up. Okay to bubble

فعل beat will you conjugate تشکیل می شود و سپس حرف اضافه را اضافه می کنید. خوب برای حباب

up. Think back to our when our emotions were bottled up right there inside you're not expressing

کردن. به زمانی فکر کنید که احساسات ما دقیقاً در درون ما جمع شده بود، شما آنها را ابراز نمی کنید

them. Now imagine this is a fizzy drink, like Coca Cola, or sprayed or something like that.

. حالا تصور کنید این یک نوشیدنی گازدار است، مانند کوکا کولا، یا اسپری شده یا چیزی شبیه به آن.

If I shake it, and that's Coke, when I open this what's going to happen? If I shake a

اگر آن را تکان دهم، و آن کوکاکولا است، وقتی این را باز کنم چه اتفاقی می افتد؟ اگر یک

carbonated drink and I open it is going to explode. That is the meaning of bubble up

نوشیدنی گازدار را تکان دهم و آن را باز کنم منفجر می شود. این معنای حباب کردن است،

because remember, your emotions are bottled up but then they bubble up. They all come

زیرا به یاد داشته باشید، احساسات شما در بطری‌ها فرو می‌روند، اما سپس حباب می‌شوند. همه آنها

to the surface at once. So it's another way of seeing explode. All of that just bubbled

به یکباره به سطح می آیند. بنابراین این روش دیگری برای دیدن انفجار است. همه‌ی آن‌ها فقط حباب

up so you can say it's loaded. In that moment and notice bubble up is also a phrasal verb

شدند، بنابراین می‌توانید بگویید که بارگذاری شده است. در آن لحظه و اطلاع حباب بالا نیز یک فعل عبارتی است

we have our verb bubble and our preposition up. That's not who I want to be. Well I'm

ما فعل حباب و حرف اضافه ما را داریم . این کسی نیست که من می خواهم باشم. خوب من

glad to hear that Will Smith. Smith has opened up before about growing up in an abusive home.

از شنیدن آن ویل اسمیت خوشحالم. اسمیت قبلاً در مورد بزرگ شدن در خانه ای بدسرپرست صحبت کرده است.

So an abusive home. This is a home where you either witnessed violence like he witnessed

بنابراین یک خانه بدرفتاری این خانه ای است که در آن یا شاهد خشونت بوده اید، مثل اینکه

his father beat up his mother or he also could have received violence himself. So it's possible

پدرش مادرش را کتک زده است یا خودش هم می توانست خشونت داشته باشد. پس ممکن است

that his father also beat him up. That is what we would describe an abusive home. Now

پدرش هم او را کتک زده باشد. این همان چیزی است که ما یک خانه بدرفتاری را توصیف می کنیم. حالا

grow up. I find a lot of students notice or know how to use this but often I see mistakes

بزرگ شو من متوجه شدم که بسیاری از دانش‌آموزان متوجه می‌شوند یا می‌دانند چگونه از آن استفاده کنند، اما اغلب اشتباهاتی را می‌بینم

because they forget that it's a phrasal verb you need the verb grow and the preposition.

زیرا فراموش می‌کنند که این یک فعل عبارتی است که شما به فعل رشد و حرف اضافه نیاز دارید.

So when you grow up in a home or you can grow up in a specific city, that means that is

بنابراین وقتی در یک خانه بزرگ می‌شوید یا می‌توانید در یک شهر خاص بزرگ شوید، به این معنی است که

where you were raised. That's where you were a child and then you became older and older

شما در آنجا بزرگ شده‌اید. آنجا بود که بچه بودی و بعد بزرگتر

and older and became an adult. So you might say I live in Florida now, but I grew up in

و بزرگتر شدی و بالغ شدی. بنابراین ممکن است بگویید من اکنون در فلوریدا زندگی می کنم، اما در تگزاس بزرگ شده ام

Texas. So this means I spent most of my time when I was a child and when I was becoming

. بنابراین این بدان معناست که من بیشتر وقتم را در دوران کودکی و زمانی که در حال

an adult that time when I grew up I spent it in Texas. Now remember our verb is bro

بزرگسالی بودم گذراندم و زمانی که بزرگ شدم آن را در تگزاس گذراندم. حالا به یاد داشته باشید که فعل ما برادر است،

so this is in the past simple I grew up in Texas don't forget that preposition up. Now

بنابراین این در گذشته ساده است. من در تگزاس بزرگ شدم، این حرف اضافه را فراموش نکنید. اکنون

the last thing I will share with you is our phrasal verb open up to open up

آخرین چیزی که با شما به اشتراک می گذارم این است که فعل عبارتی open up to open up to

so to open up about something is when you share information about a a negative or simply

open up to open up در مورد چیزی زمانی است که اطلاعاتی در مورد یک رویداد منفی یا صرفاً

a personal events in your life so Will Smith is saying he bottled up his emotions he kept

شخصی در زندگی خود به اشتراک می گذارید، بنابراین ویل اسمیت می گوید که احساسات خود را کم کرده است.

them inside. But then eventually he decided to open up he decided to share that information.

آنها را در داخل نگه داشت. اما در نهایت او تصمیم گرفت که صحبت را باز کند، تصمیم گرفت آن اطلاعات را به اشتراک بگذارد.

So he maybe he told his close friends. Maybe he told some a therapist even or he told some

پس شاید به دوستان نزدیکش گفته بود. شاید حتی به یک درمانگر گفته باشد یا به برخی از

family members about the abuse that he experienced as a child so he shared that personal information.

اعضای خانواده در مورد آزاری که در کودکی تجربه کرده است گفته است، بنابراین او این اطلاعات شخصی را به اشتراک گذاشته است.

So that is another great phrasal verb. So now you have a lot of new vocabulary from

پس این یکی دیگر از فعل های عبارتی عالی است. بنابراین اکنون واژگان جدید زیادی از

this article. I am going to read this article from start to finish so you can focus on the

این مقاله دارید. من قصد دارم این مقاله را از ابتدا تا انتها بخوانم تا بتوانید روی

pronunciation on interrupted so I'll do that now. Will Smith says bottled rage led him

تلفظ در حالت interrupted تمرکز کنید، بنابراین من اکنون این کار را انجام خواهم داد . ویل اسمیت می گوید که خشم در بطری باعث شد تا

to slap Chris Rock at the Oscars. Will Smith has said his bottle rage led him to slap comedian

در مراسم اسکار به کریس راک سیلی بزند. ویل اسمیت گفته است که خشم او باعث شد تا

Chris Rock on stage at the Oscars in March. The actor has been interviewed for the first

کریس راک کمدین را روی صحنه اسکار در ماه مارس سیلی بزند. این بازیگر برای اولین

time since the incident, which he described as a horrific night. appearing on The Daily

بار پس از این حادثه که شبی وحشتناک توصیف کرد، مصاحبه کرد. با حضور

Show with Trevor Noah he said I was going through something that night you know not

تروور نوح در دیلی شو گفت که من در آن شب با مشکلی روبه‌رو شدم، شما نمی‌دانید

that that justifies my behavior at all. Smith added that there were many nuances and complexities

که اصلاً این رفتار من را توجیه نمی‌کند. اسمیت افزود که تفاوت های ظریف و پیچیدگی های زیادی

to it. But on it I just I lost it. Smith storm the stage of the Hollywood award ceremony

در آن وجود دارد. اما روی آن من فقط آن را از دست دادم. اسمیت

after ROG made a joke about Smith's wife Jada has shaved her head. She has the hair loss

پس از شوخی ROG در مورد همسر اسمیت که جادا سر خود را تراشیده است، به صحنه مراسم اهدای جوایز هالیوود یورش برد. او دارای بیماری ریزش مو است

condition alocasia hurt people hurt people. I understand how shocking that was for people.

آلوکازیا صدمه دیده مردم صدمه دیده است. من درک می کنم که چقدر برای مردم تکان دهنده بود.

He told Noah I was gone that was a rage that had been bottled for a really long time. He

او به نوح گفت که من رفته بودم، این یک خشم بود که برای مدت بسیار طولانی در بطری ها بسته شده بود. او

said he also understood the pain he had caused and recalled the reaction of his nine year

گفت که دردی را که ایجاد کرده بود نیز درک کرده و واکنش برادرزاده 9 ساله‌اش را در آن شب به یاد آورد

old nephew that night. He's the sweetest little boy Smith's son. We came home and he had stayed

. او شیرین ترین پسر کوچک پسر اسمیت است. آمدیم خانه و او تا دیر وقت بیدار مانده بود

up late to see his uncle will and we're sitting in the kitchen and he's on my lap and he's

تا عمویش را ببیند و ما در آشپزخانه نشسته ایم و او روی بغل من است و

holding the Oscar. And he's just like, Why did you hit that bell and Uncle Well, it was

اسکار را در دست دارد. و او دقیقاً مثل این است که چرا آن زنگ را زدی و عمو خوب،

a mess. The interview on The Late Night US TV talk show was the first time Smith had

اوضاع به هم ریخته بود. مصاحبه در برنامه گفتگوی تلویزیونی The Late Night US اولین باری بود که اسمیت

been publicly challenged about the attack. Smith will know if he understood the often

علناً در مورد این حمله به چالش کشیده شد. اسمیت می‌داند که آیا

quoted theory that hurt people hurt people discussing the background to his Oscars assault.

نظریه‌ای که اغلب نقل‌قول می‌شود را درک کرده است که به مردم آسیب می‌زند، افرادی را که درباره پس‌زمینه حمله او به اسکار صحبت می‌کنند صدمه می‌زند.

The actor said it was a lot of things. It was the little boy that washed his father

بازیگر گفت این خیلی چیزهاست. این پسر کوچکی بود که پدرش را شست و

beat up his mother You know, all of that just bubbled up in that moment. That's not who

مادرش را کتک زد . این کسی نیست که

I want to be. Smith has opened up before about growing up in an abusive home.

من می خواهم باشم. اسمیت قبلاً در مورد بزرگ شدن در خانه ای بدسرپرست صحبت کرده است.

Amazing job with that article! Now feel free to hit pause take a break, go get a cup of

کار شگفت انگیز با آن مقاله! حالا با خیال راحت ضربه ای به مکث بزنید، کمی استراحت کنید، بروید یک فنجان

coffee or tea review the vocabulary you just learned. And when you're ready, hit play,

قهوه یا چای بنوشید واژگانی را که تازه یاد گرفته اید مرور کنید. و وقتی آماده شدید، play را بزنید،

and we'll continue on with the next article.

و ما با مقاله بعدی ادامه می دهیم.

Should cats be allowed on airplanes? So this is an opinion based article. And the topic

آیا گربه ها باید اجازه ورود به هواپیما را داشته باشند؟ بنابراین این مقاله مبتنی بر عقیده است. و موضوع

is cats on airplanes. Now let's say you're going to provide an answer to this question

گربه ها در هواپیما است. حال فرض کنید می خواهید به این سوال پاسخ دهید

because it's a question right? So if you want to sound more advanced, more professional,

زیرا این یک سوال است درست است؟ بنابراین اگر می‌خواهید پیشرفته‌تر و حرفه‌ای‌تر به نظر برسید، می‌توانید

you can add an opinion word you can say in my opinion, and then you can state your opinion,

یک کلمه نظری را اضافه کنید که به نظر من می‌توانید بگویید، و سپس می‌توانید نظر خود را بیان کنید،

cats should or shouldn't be allowed on airplanes. So you can say in my opinion, that's a very

گربه‌ها باید یا نباید در هواپیما اجازه ورود داشته باشند. بنابراین می توانید بگویید به نظر من، این یک مورد بسیار

common one. You can also say from my perspective, now notice it's from, from my perspective,

رایج است. شما همچنین می توانید از دیدگاه من بگویید، اکنون توجه کنید که از دیدگاه من،

in my opinion, from my perspective, these are the two most common opinion words that

به نظر من، از دیدگاه من، این دو رایج ترین کلمات نظری هستند که

you can use. You can also see simply, I think, I think that has should or shouldn't be allowed

می توانید استفاده کنید. شما همچنین می توانید به سادگی ببینید، من فکر می کنم، من فکر می کنم که باید یا نباید

on airplanes. Now notice here I included that a lot of students get confused about when

در هواپیما مجاز است. اکنون توجه کنید که در اینجا گنجانده‌ام که بسیاری از دانش‌آموزان در مورد اینکه چه زمانی

you need to use that and when you don't. Generally in written English we include that. I think

باید از آن استفاده کنید و چه زمانی نمی‌خواهید، سردرگم می‌شوند. به طور کلی در انگلیسی نوشتاری ما آن را درج می کنیم. من فکر می کنم

that cat should generally you can absolutely just say I think cats should now in spoken

که گربه باید به طور کلی شما کاملاً فقط می توانید بگویید من فکر می کنم گربه ها اکنون باید به

English, we generally do not include it just to make it shorter and we say I think cats

زبان انگلیسی صحبت کنند، ما معمولاً آن را فقط برای کوتاه کردن آن نمی گنجانیم و می گوییم من فکر می کنم گربه ها

should. So if you're writing, you can include it's more common, but if you're speaking it's

باید این کار را انجام دهند. بنابراین اگر در حال نوشتن هستید، می‌توانید موارد رایج‌تر را در آن بگنجانید، اما اگر صحبت می‌کنید، حذف

more common to omit it exclude it. So here are some opinion words you can start adding

آن را حذف کنید. بنابراین در اینجا چند کلمه نظری وجود دارد که می توانید شروع به اضافه کردن

to your speech. You can start right now and share your opinion about cats on airplanes

به سخنرانی خود کنید. شما می توانید همین الان شروع کنید و نظر خود را در مورد گربه ها در هواپیما

in the comment of this video and use in my opinion, or from my perspective they will

در کامنت این ویدیو به اشتراک بگذارید و به نظر من استفاده کنید یا از دیدگاه من هر

both help you sound very advanced. All right, let's continue on at the Bogota airport. As

دو به شما کمک می کنند بسیار پیشرفته به نظر برسید. خوب، بیایید در فرودگاه بوگوتا به راه خود ادامه دهیم. در حالی که

passengers were placing their carry ons, laptops and purses in bins inching their way on the

مسافران وسایل حمل و نقل خود را می گذاشتند، لپ تاپ ها و کیف های دستی در سطل های زباله به سمت

conveyor. Belt or inspection. Okay, let's stop here. carry ons. This is absolutely must

نوار نقاله می رفتند. کمربند یا بازرسی. خوب، بیایید اینجا توقف کنیم. ادامه می دهد. این

know for travel vocabulary. Most commonly planes but you can also use this on trains

برای واژگان سفر کاملاً باید بدانید. معمولاً هواپیماها، اما می‌توانید از آن در

buses, most likely boats as well. Now a carry on is simply a bag that you carry on to the

اتوبوس‌های قطار و به احتمال زیاد قایق‌ها نیز استفاده کنید. در حال حاضر یک بار به سادگی یک کیف است که شما با خود به

airport onto the airplane. Excuse me, not airport air plane. Now a suitcase is generally

فرودگاه در هواپیما حمل می کنید. ببخشید، نه هواپیمای فرودگاه. در حال حاضر یک چمدان به طور کلی

larger and you would check that so when you get to the airport, you check your suitcase

بزرگتر است و شما باید آن را بررسی کنید، بنابراین وقتی به فرودگاه می رسید، چمدان خود را چک می کنید

and it goes under the plane. But then you take your smaller suitcases, your smaller

و زیر هواپیما می رود. اما بعد چمدان‌های کوچک‌تر،

bags on to the airplane with you, you carry it on to the plane. So here on Google images,

کیف‌های کوچک‌ترتان را با خود به هواپیما می‌برید، آن را به هواپیما می‌برید. بنابراین در اینجا در تصاویر گوگل،

you can see the carry on bags. Now this right here that this man is opening. This is called

می توانید کیف های حمل را مشاهده کنید. حالا اینجاست که این مرد در حال باز کردن است. به این سطل

the overhead bin the overhead bin and your bag must fit in the overhead bin or go under

بالای سر و سطل سقفی گفته می شود و کیف شما باید در سطل بالای سر قرار گیرد یا به زیر

your seat in order for it to be a carry on bag. So let me just write that here. So overhead

صندلی شما برود تا بتواند کیف حمل شود. بنابراین اجازه دهید من فقط آن را اینجا بنویسم. پس سطل بالای سر

bin so your carry on. bag or suitcase must fit in the overhead bin or under your seat

خود را ادامه دهید. کیف یا چمدان باید در سطل بالای سر یا زیر صندلی شما قرار گیرد

and then we have larger suitcases. Larger suitcases are called checked. bags or luggage

و سپس چمدان های بزرگتری داریم. چمدان های بزرگتر چک شده نامیده می شوند. چمدان یا چمدان

and they go under the plane so they do not go on the plane with you they go under the

و آنها به زیر هواپیما می روند تا با شما در هواپیما نروند و زیر

plane. All right. Now let's move on. And look at this inching their way so an inch is a

هواپیما می روند. خیلی خوب. حالا بریم جلو. و به این اینچ نگاه کنید، بنابراین یک اینچ

very small amount. So if I say I'm inching my way, it means I'm making slow progress.

مقدار بسیار کمی است. بنابراین اگر من بگویم که در حال پیشرفت هستم ، به این معنی است که پیشرفت آهسته ای دارم.

So if you said I'm inching my way towards the exit, it means the mind is going very

بنابراین اگر گفتید من به سمت خروجی می روم، به این معنی است که ذهن خیلی کند پیش می رود

slowly. So you could use that when you're at a grocery store or when you're going through

. بنابراین می توانید از آن زمانی که در یک فروشگاه مواد غذایی هستید یا زمانی که در حال عبور از

security at the airport. So you might say I inched my way through security and it took

امنیت در فرودگاه هستید استفاده کنید. بنابراین ممکن است بگویید من راهم را از طریق امنیت طی کردم و

me almost one hour so if you use inch my way the person understands you're making progress

تقریباً یک ساعت طول کشید، بنابراین اگر از اینچ روش من استفاده کنید، شخص متوجه می شود که به آرامی در حال پیشرفت هستید

slowly. All right, one item stood out stood out. This is a great phrasal verb to stand

. بسیار خوب، یک مورد برجسته بود . این یک فعل عبارتی عالی برای

out. And this means to be noticeable to to stand out to be noticeable. So it's something

برجسته کردن است. و این به معنی قابل توجه بودن به برجسته شدن برای قابل توجه بودن است. بنابراین این چیزی است

that you notice more than other things. So let's say I have these two black pens, and

که شما بیشتر از چیزهای دیگر متوجه آن می شوید. بنابراین فرض کنید من این دو خودکار مشکی را دارم، و

maybe I'll take this one this purple one because it's darker, right? And then I can take this

شاید این یکی را به این بنفش ببرم چون تیره تر است، درست است؟ و بعد می توانم این

one. Well, if I get one, this is a better example if I have these three pens which one

یکی را بگیرم. خوب، اگر من یکی را بگیرم، اگر این سه قلم را داشته باشم، این مثال بهتری است،

in your opinion, from your perspective, which one stands out, stands out which one is more

به نظر شما، از دیدگاه شما، کدام یک برجسته تر است، کدام یک بیشتر

noticeable? Well, the yellow one stands out, obviously because it's a bright color. So

قابل توجه است؟ خوب، رنگ زرد برجسته است، بدیهی است که رنگ روشنی دارد. بنابراین

this item, this item in the all the suitcases there's one item was more noticeable because

این مورد، این مورد در تمام چمدان‌هایی که یک مورد وجود دارد بیشتر قابل توجه بود، زیرا

there was a cat in the suitcase. That's why it stood out. One item stood out was more

یک گربه در چمدان وجود داشت. به همین دلیل برجسته شد. یکی از موارد برجسته بیشتر

noticeable. It was a cat and its owner was putting it into a cabin ready case. So a cabin

مورد توجه بود. این یک گربه بود و صاحبش آن را در یک جعبه آماده می گذاشت. بنابراین یک کابین همان

is what I showed you in the picture. That's where all the passengers go when they're on

چیزی است که در تصویر به شما نشان دادم. وقتی همه مسافران در هواپیما هستند به آنجا می روند

a plane. They just call that the cabin. So that cat is going on the plane. Okay, let

. آنها فقط به آن کابین می گویند. بنابراین آن گربه در هواپیما می رود. خوب،

me just write out that example sentence with the yellow pen for you. The yellow pen stood

بگذارید فقط آن جمله مثال را با خودکار زرد برای شما بنویسم. خودکار زرد برجسته بود

out. So remember this is a phrasal verb you need your verb stand, which you conjugate

. بنابراین به یاد داشته باشید که این یک فعل عبارتی است که شما نیاز به فعل خود دارید، که

in this case is conjugated in the past simple and then you need your preposition out the

در این حالت صرفاً در گذشته ساده مزدوج می شود و سپس به حرف اضافه خود نیاز دارید که

yellow pen stood out. For most travelers, this would hardly be noticeable. Yet for me,

قلم زرد برجسته شود. برای اکثر مسافران، این امر به سختی قابل توجه است. با این حال برای من

alarm bells rang. Okay, let's take a look here hardly. This is an adverb hardly be noticeable

زنگ خطر به صدا درآمد. خوب، بیایید به سختی به اینجا نگاهی بیندازیم. این یک قید است که به سختی قابل توجه است

when you use hardly it means a small amount. So for most people, they wouldn't notice the

وقتی به سختی استفاده می کنید به معنای مقدار کمی است. بنابراین برای اکثر مردم، آنها متوجه

cats. It's a small amount that they would notice. So not very much a small amount there

گربه ها نمی شوند. مقدار کمی است که آنها متوجه می شوند. بنابراین، مقدار کمی

is another word that means the exact same thing another adverb you can also say hardly

کلمه دیگری وجود دارد که دقیقاً به معنای همان قید دیگری است که شما همچنین می توانید به سختی

or barely, hardly. Barely.

یا به سختی، به سختی بگویید. به سختی.

They mean the same thing in this specific context. A small amount this would barely

آنها در این زمینه خاص به همین معنا هستند . مقدار کمی این به سختی

be noticeable. This would barely hardly be noticeable. And remember instead of be noticeable,

قابل توجه است. این به سختی قابل توجه است. و به یاد داشته باشید که به جای قابل توجه بودن،

you can say stand out. This would hardly stand out. This would barely stand out. Yet for

می توانید بگویید برجسته باشید. این به سختی برجسته می شود . این به سختی برجسته می شود. با این حال برای

me alarm bells rang. So just like your phone rings, right? That's the verb we use to rain

من زنگ خطر به صدا درآمد. درست مثل زنگ زدن تلفن شما، درست است؟ این همان فعل است که

when you get a phone call. Well, that's the verb we use with alarms. That's ring the alarm

وقتی با شما تماس تلفنی می گیرد برای باران استفاده می کنیم. خوب، این فعل ما با آلارم استفاده می کنیم. زنگ خطر به صدا در می آید

rings and rang is just in the past simple alarm bells rang. I am severely allergic to

و زنگ خطر در گذشته به صدا درآمده است. من به

cats vulnerable to allergic asthma. And a cat was going to be sharing my cabin during

گربه هایی که در برابر آسم آلرژیک آسیب پذیر هستند به شدت حساسیت دارم. و یک گربه قرار بود در طول

the six hour Air Canada flight. Now remember, cabin is just used to describe the interior

پرواز شش ساعته ایر کانادا در کابین من مشترک باشد. حالا به یاد داشته باشید که کابین فقط برای توصیف فضای داخلی

of the plane. That's it. So the interior of the plane they call it a cabin I don't know

هواپیما استفاده می شود. خودشه. بنابراین داخل هواپیما به آن می گویند کابین، نمی دانم

why. Interior of the plane so it's where you sit where your bags are where the pilot is

چرا. فضای داخلی هواپیما بنابراین جایی است که شما می‌نشینید، جایی که چمدان‌هایتان در آن قرار دارند، جایی که خلبان همه

everything on the inside of the plane All right, what else Oh severely. So severely

چیز در داخل هواپیما است، بسیار خب، چه چیز دیگری اوه شدیدا. به شدت

This is an adverb and it seemed to have a large degree. So remember, hardly was small

این یک قید است و به نظر می رسید درجه بالایی داشته باشد. بنابراین به یاد داشته باشید، به سختی کوچک بود،

but then severely is to a large degree. So in in certain contexts you could think of

اما پس از آن به شدت تا حد زیادی است. بنابراین در زمینه‌های خاصی می‌توانید

them as opposite. So this is to a large degree to a large degree All right, let's move on

آنها را مخالف تصور کنید. بنابراین این تا حد زیادی تا حد زیادی است بسیار خوب، بیایید به

here. Why are cats allowed? Yes, dogs are also permitted in the cabin. Yet, twice as

اینجا ادامه دهیم. چرا گربه مجاز است؟ بله، سگ ها نیز در کابین مجاز هستند. با این حال، دو برابر

many people are allergic to cats as two dogs. According to the American College of Allergy,

بیشتر از دو سگ، افراد به گربه ها حساسیت دارند. با توجه به کالج آمریکایی آلرژی،

Asthma and Immunology. Let's take a look at yet because I noticed they also used it here

آسم و ایمونولوژی. بیایید نگاهی به هنوز بیندازیم زیرا متوجه شدم که آنها نیز از آن در

yet for me so yet, yet. Yeah, it is one of those words in English that has many different

اینجا برای من استفاده کردند. بله، این یکی از آن کلمات در زبان انگلیسی است که

meanings depending on the context. And that's why it's so useful to study from articles

بسته به زمینه، معانی مختلفی دارد. و به همین دلیل است که مطالعه از روی مقالات بسیار مفید است

because you see the context that the word is being used in this specific context yet

زیرا می بینید که این کلمه در این زمینه خاص استفاده می شود اما

is being used as a conjunction. is a conjunction. And it has the same meaning as VOD, or however,

به عنوان یک ربط استفاده می شود. یک ربط است. و همان معنای VOD یا با این حال را دارد،

so it's used to show a contrast. So here let's look at our first example. Most travelers

بنابراین برای نشان دادن کنتراست استفاده می شود. بنابراین در اینجا اجازه دهید به اولین مثال خود نگاه کنیم. بیشتر مسافران

wouldn't notice a cat. I would notice a cat. Do you see the contrast? Most travelers would

متوجه گربه نمی شوند. متوجه گربه می شدم. کنتراست را می بینید؟ اکثر مسافران

not? I would. So we have a yes and a no there's a contrast. We use a yet to help us transition

نمی خواهند؟ من می خواهم. بنابراین ما یک بله و یک نه داریم یک تضاد وجود دارد. ما از یک هنوز برای کمک به انتقال

from the one contrast point to the other contrast point. So you can equally say but for me however

از یک نقطه کنتراست به نقطه کنتراست دیگر استفاده می کنیم . بنابراین شما می توانید به همان اندازه بگویید اما برای من، اما برای

for me yet for me, in this specific context, and it's the same thing here. So cats are

من، اما برای من، در این زمینه خاص، و اینجا هم همین است. بنابراین گربه ها

allowed, dogs are allowed, but twice as many people are allergic yet. So we're setting

مجاز هستند، سگ ها مجاز هستند، اما هنوز دو برابر بیشتر از مردم آلرژی دارند. بنابراین ما در حال

up another contrast and we're using yet as a conjunction. Now just as a reminder, all

تنظیم کنتراست دیگری هستیم و هنوز به عنوان یک ترکیب استفاده می کنیم . اکنون فقط به عنوان یادآوری، همه

of these notes are available as a PDF download. So you can look in the description of this

این یادداشت ها به صورت PDF قابل دانلود هستند. بنابراین می توانید

video to get this download. Let's continue on yet twice as many people are allergic to

برای دریافت این دانلود به توضیحات این ویدیو نگاه کنید. بیایید ادامه دهیم، اما دو برابر تعداد افرادی که به

cats as two dogs. Here they chose to use as two dogs. Honestly, I would say them so we

گربه ها حساسیت دارند نسبت به دو سگ بیشتر است. در اینجا آنها استفاده از دو سگ را انتخاب کردند. راستش را بخواهید به آنها می گویم پس

have twice as many people are allergic to cats, then dogs. That's what I would say.

دوبرابر تعداد افرادی که به گربه و سپس سگ حساسیت دارند، داریم. این چیزی است که من می گویم.

Then dogs and you're probably more familiar with that wording. So for example, more people

سپس سگ ها و شما احتمالاً با این جمله بیشتر آشنا هستید. بنابراین برای مثال، افراد بیشتری

buy dogs than cats more people. Why then travel by bus, for example. So just showing you that

سگ می خرند تا گربه ها، افراد بیشتری. چرا پس مثلاً با اتوبوس سفر کنید. بنابراین فقط به شما نشان می دهم که

that contrast that comparison with them. Alright, let's continue on. Dangers of exposure. So

این مقایسه با آنها در تضاد است. باشه ادامه بدیم خطرات قرار گرفتن در معرض. پس

what is a cat allergic passenger to do? So this person is allergic to cats. They get

مسافری که به گربه حساسیت دارد باید چه کار کند؟ بنابراین این فرد به گربه ها حساسیت دارد. آنها

a reaction but someone is taking a cat on the plane and they might be quite close to

عکس العملی دریافت می کنند اما یک نفر گربه را در هواپیما می برد و ممکن است کاملاً به یکدیگر نزدیک شوند

each other. So they're asking for advice. What is that person to do? And this is the

. بنابراین آنها درخواست مشاوره می کنند. آن شخص باید چه کار کند؟ و این

advice take medications that help prevent symptoms. advises Randall, so notice here

توصیه مصرف داروهایی است که به جلوگیری از علائم کمک می کند . توصیه رندال، بنابراین در اینجا

advise. This is being used as our verb or verb and the noun form of advise. We can use

توصیه می کنند. این به عنوان فعل یا فعل ما و شکل اسمی مشاوره استفاده می شود. ما می توانیم از

advice which is the now what advice do what advice do you have for me? Because this person

مشاوره استفاده کنیم که حالا چه توصیه ای برای من دارید؟ زیرا این شخص در

is asking for advice. What advice do you have for me? And I can say I advise you to take

حال مشاوره است. چه توصیه ای به من دارید؟ و می‌توانم بگویم به شما توصیه می‌کنم از

medication advisor advice so notice the pronunciation difference. Advice, advise, advice, advice.

مشاوره‌های مشاور دارویی استفاده کنید، بنابراین به تفاوت تلفظ توجه کنید . نصیحت، نصیحت، نصیحت، نصیحت.

This is our noun and this is our verbs spelling difference and pronunciation difference as

این اسم ماست و تفاوت املایی افعال ما و تفاوت تلفظی

well. This includes a non drowsy and to histamine taken an hour before the plant and two parts

نیز همین است. این شامل هیستامین غیر خواب‌آلود و یک ساعت قبل از گیاه و دو قسمت

of a rescue inhaler. 15 minutes before ordering. So drowsy, drowsy is when you feel sleepy

از استنشاق نجات است. 15 دقیقه قبل از سفارش بنابراین خواب‌آلود، خواب‌آلود زمانی است که احساس خواب‌آلودگی می‌کنید

or tired views feel sleepy or tired. Sleepy, tired, but when you say non drowsy it makes

یا منظره‌های خسته احساس خواب‌آلودگی یا خستگی می‌کنند. خواب‌آلود، خسته، اما وقتی می‌گویید غیرخواب‌آلود است،

it negative because a lot of medication makes you feel sleepy or tired. It makes you drowsy.

آن را منفی می‌کند، زیرا مصرف زیاد دارو باعث ایجاد احساس خواب‌آلودگی یا خستگی می‌شود. شما را خواب آلود می کند.

So a lot of medication will say on their label. Do not drive after taking medication because

بنابراین بسیاری از داروها روی برچسب آنها نوشته می شود. پس از مصرف دارو رانندگی نکنید زیرا

it may make you drowsy, which means sleepy. But generally drowsy is the vocabulary choice

ممکن است باعث خواب آلودگی شما شود که به معنای خواب آلودگی است. اما

when we're talking specifically about medication. Now, if I had a long day at work, or if I

وقتی به طور خاص در مورد دارو صحبت می کنیم، به طور کلی خواب آلودگی انتخاب واژگانی است. حالا، اگر روز کاری طولانی داشتم، یا اگر

didn't sleep very well, I wouldn't say I feel drowsy because drowsy implies the result of

خیلی خوب نمی‌خوابیدم، نمی‌توانم بگویم که احساس خواب آلودگی می‌کنم، زیرا خواب‌آلودگی نشان‌دهنده نتیجه

some sort of medication because we use it with medication. So if you're just talking

نوعی دارو است، زیرا ما آن را همراه با دارو مصرف می‌کنیم. بنابراین اگر فقط

about working hard or not sleeping well. You will use tired or sleeping I feel tired. I

در مورد کار سخت یا خوب نخوابیدن صحبت می کنید. شما از خستگی یا خواب استفاده می کنید من احساس خستگی می کنم.

feel sleepy. I am or I feel either one of those is fine. I am I feel tired or sleepy.

خوابم می آید. من هستم یا احساس می کنم یکی از آنها خوب است. من احساس خستگی یا خواب آلودگی می کنم.

But if you're talking specifically about medication, then you can use drowsy. Alright, so that's

اما اگر به طور خاص در مورد دارو صحبت می کنید، می توانید از خواب آلودگی استفاده کنید. بسیار خوب، پس این

the advice, which is a now let's continue on. A mask used to protect against COVID-19

توصیه است، که اکنون اجازه دهید ادامه دهیم . ماسکی که برای محافظت در برابر COVID-19 استفاده می‌شود

could help prevent the dander from getting into your airways dander that is something

می‌تواند به جلوگیری از ورود شوره به شوره راه‌های هوایی شما کمک کند که چیزی

from the cat Burr. So little particles from the cat's fur is called dander and that's

از گربه Burr است. بنابراین به ذرات کوچک پوست گربه شوره می گویند و به همین دلیل است که

generally why people are allergic to cats. It's the dander

مردم به گربه ها حساسیت دارند. شوره

on there for airways is of course just how you get air into your body is through your

وجود دارد زیرا راه های هوایی البته نحوه ورود هوا به بدن از طریق

air ways. So your nose is one of your airways and your mouth Your throat is another one

راه های هوایی است. بنابراین بینی شما یکی از راه های هوایی شما و دهان شما گلوی شما یکی دیگر

of your airway. So how you get air into your body. Now notice how they're using could as

از راه های هوایی شما است. بنابراین چگونه هوا را وارد بدن خود می کنید . اکنون توجه کنید که چگونه از could به عنوان

our modal verb because could is used to show possibility or potential possibility or potential.

فعل مدال ما استفاده می کنند زیرا could برای نشان دادن امکان یا امکان بالقوه یا بالقوه استفاده می شود.

So it's not saying that it will help you will is a more of an absolute this will work. It

بنابراین نمی‌توان گفت که به شما کمک می‌کند، یک امر مطلق است. به

sounds 100% Certain this could work. It's just a possibility. It's also possible that

نظر می رسد 100٪ مطمئن است که این می تواند کار کند. این فقط یک احتمال است. همچنین ممکن است که

it won't work. So could is used to show possibility. So this medicine could make you drowsy hood

کار نکند. بنابراین ممکن است برای نشان دادن امکان استفاده می شود. بنابراین این دارو می تواند شما را خواب آلود کند، این

there's a possibility the potential and that's a modal verb. And remember we always have

احتمال وجود دارد و این یک فعل معین است. و به یاد داشته باشید که ما همیشه از نظر

grammatically, we always have a modal clause, base verb, so you don't change your verb that

دستوری داریم، ما همیشه یک بند مدال، فعل پایه داریم، بنابراین شما فعل بعدی خود را تغییر ندهید

comes next. It's always the base verb and could doesn't change either this medicine

. همیشه فعل پایه است و can تغییری هم نمی کند این دارو

could make you drowsy. Let's continue on. Is anything being done? Is there any progress

می تواند شما را خواب آلود کند. بیایید ادامه دهیم. آیا کاری انجام می شود؟ آیا پیشرفتی

in at least making the public and the airline industry aware of the cat allergy problem?

در حداقل آگاهی عمومی و صنعت هواپیمایی از مشکل آلرژی به گربه وجود دارد؟

We have been trying to raise awareness a cat allergy and cabin since 1985 notes Tanya Winders,

تانیا ویندرز،

president of the Virginia based global allergy airways patient platform, an 82 member network

رئیس پلتفرم جهانی بیماران مجاری هوایی آلرژی مستقر در ویرجینیا، یک شبکه 82 عضوی

of patient based groups including the Asthma and Allergy network. Winders points to the

از گروه‌های مبتنی بر بیماران از جمله شبکه آسم و آلرژی، خاطرنشان کرد: ما از سال 1985 در تلاش برای افزایش آگاهی نسبت به آلرژی و کابین گربه بوده‌ایم. ویندرز به قانون دسترسی به

Federal Aviation administration's Air Carrier Access Act, which is supposed to protect people

حامل های هوایی اداره هوانوردی فدرال اشاره می کند که قرار است از افراد

with disabilities, including severe allergies, but the only protection the website offers

دارای معلولیت، از جمله آلرژی های شدید محافظت کند، اما تنها محافظتی که وب سایت ارائه می دهد

is advice. Choose an airline that does not allow can't in cabins. Call ahead and check

توصیه است. خط هوایی را انتخاب کنید که اجازه ورود به کابین را نمی دهد. زودتر تماس بگیرید و

with your doctor. Alright, so here this is the advice we have our noun here and you can

با پزشک خود مشورت کنید. بسیار خوب، پس این توصیه ای است که ما اسم خود را در اینجا داریم و می توانید

see those three points. That's what she advisors using our verb. That's what she advises you

آن سه نقطه را ببینید. این چیزی است که او با استفاده از فعل ما توصیه می کند. این چیزی است که او به شما توصیه می کند

do. Now let's go back here. There were a lot of very long names. Those are just the names

. حالا بیایید به اینجا برگردیم. نام های بسیار طولانی زیادی وجود داشت. این فقط نام

of these specific groups or this specific act. You can just ignore those pretty much.

این گروه های خاص یا این عمل خاص است. شما فقط می توانید آنها را تا حد زیادی نادیده بگیرید.

What can I show you here? We have raise awareness raise is the verb you would use you can also

چه چیزی می توانم به شما نشان دهم؟ ما بالا بردن آگاهی افزایش فعل است که شما استفاده می کنید شما همچنین می توانید از

use increase awareness, increased awareness but raise is a very common verb with the word

افزایش آگاهی، افزایش آگاهی استفاده کنید اما raise یک فعل بسیار رایج با کلمه

awareness so you can add that to your vocabulary. Now notice we have since 1985. And when I

آگاهی است بنابراین می توانید آن را به واژگان خود اضافه کنید. اکنون توجه کنید که ما از سال 1985 داریم. و وقتی

see the word sense, I can look back and I already know that my sentence is going to

کلمه حس را می بینم، می توانم به گذشته نگاه کنم و از قبل می دانم که جمله من

be in the present perfect. Now What verb tense do we have here? We have been trying. We've

در زمان حال کامل خواهد بود. حالا اینجا چه زمان فعل داریم؟ ما تلاش کرده ایم. ما

been trying we've been trying this is the present perfect, continuous present perfect

تلاش کرده‌ایم سعی کرده‌ایم این حال کامل است، حال کامل استمراری استمراری است

continuous and it shows an action that started in the past and continues until now. So when

و عملی را نشان می‌دهد که از گذشته شروع شده و تا کنون ادامه دارد. پس

did this action start? Well, it started in 1985. So that was the start point 1985. And

این اقدام از چه زمانی شروع شد؟ خوب، در سال 1985 شروع شد. بنابراین این نقطه شروع سال 1985 بود. و

then it's continued all the way until now and it will continue until some unknown time

سپس تا کنون ادامه یافته است و تا زمانی نامعلوم

in the future. So not too much. On this last page because it was mainly those long groups,

در آینده ادامه خواهد داشت. پس زیاد نیست. در این صفحه آخر، زیرا عمدتاً آن گروه های طولانی،

those long organizations. So what I'll do now is I will read the article from start

آن سازمان های طولانی بودند. بنابراین کاری که اکنون انجام خواهم داد این است که مقاله را از ابتدا

to finish so you can focus on my pronunciation and you can imitate my pronunciation as well.

تا انتها می خوانم تا بتوانید روی تلفظ من تمرکز کنید و همچنین می توانید تلفظ من را تقلید کنید.

And remember, you can also look in the description of this video to get the link that summarizes

و به یاد داشته باشید، شما همچنین می توانید در توضیحات این ویدیو نگاه کنید تا پیوندی را که خلاصه

all the notes I made. So now I'll read the article from start to finish. Should cats

تمام یادداشت هایی که من انجام دادم را دریافت کنید. بنابراین اکنون مقاله را از ابتدا تا انتها می خوانم. آیا گربه ها باید

be allowed on airplanes at the Bogota airport. As passengers were placing their carry ons,

در هواپیما در فرودگاه بوگوتا اجازه سوار شدن داشته باشند؟ در حالی که مسافران وسایل حمل و نقل خود را می‌گذاشتند،

laptops and purses in bins inching their way on the conveyor belt for inspection. One items

لپ‌تاپ‌ها و کیف پول‌ها در سطل‌های زباله به سمت تسمه نقاله برای بازرسی می‌رفتند. یکی از آیتم ها

stood up. It was a cat and its owner was putting it into a cabin ready case. For most travelers.

ایستاد. این یک گربه بود و صاحبش آن را در یک جعبه آماده می گذاشت. برای اکثر مسافران

This would hardly be noticeable. Yet for me, alarm bells rang. I am severely allergic to

این به سختی قابل توجه خواهد بود. با این حال برای من زنگ خطر به صدا درآمد. من به شدت به

cats vulnerable to allergic asthma and account was going to be sharing my cabin during the

گربه‌هایی که در برابر آسم آلرژیک آسیب‌پذیر هستند حساسیت دارم و قرار بود در طول

six hour Air Canada flight. Why are canceled out? Yes, dogs are also permitted in the cabin.

پرواز شش ساعته ایر کانادا، کابینم را به اشتراک بگذارم. چرا لغو می شوند ؟ بله، سگ ها نیز در کابین مجاز هستند.

Yet twice as many people are allergic to cats as two dogs, according to the American College

با این حال، طبق گفته کالج آمریکایی

of Allergy Asthma and Immunology, dangers of exposure. So what is a cat allergic passenger

آلرژی آسم و ایمونولوژی، دو برابر بیشتر از دو سگ، افراد به گربه ها آلرژی دارند، خطرات قرار گرفتن در معرض آن. پس مسافری که به گربه حساسیت دارد باید چه

to do? Take medications that help prevent symptoms, advises Randolph This includes a

کار کند؟ راندولف توصیه می‌کند داروهایی مصرف کنید که به پیشگیری از علائم کمک می‌کنند، این شامل یک

non drowsy anti histamine taken an hour before the flight and two paws of a rescue inhaler.

آنتی هیستامین غیر خواب‌آلود است که یک ساعت قبل از پرواز مصرف می‌شود و دو پنجه یک استنشاق نجات.

15 minutes before boarding. A mask used to protect against COVID-19 could help prevent

15 دقیقه قبل از سوار شدن. ماسکی که برای محافظت در برابر COVID-19 استفاده می‌شود، می‌تواند به جلوگیری

the downunder from getting into your airways. A HEPA air filter which most airplanes say

از ورود ضایعات به مجاری هوایی شما کمک کند. فیلتر هوای HEPA که اکثر هواپیماها می گویند از آن

they use could also help but not if a cat is sitting next to you. Is anything being

استفاده می کنند نیز می تواند کمک کننده باشد، اما اگر گربه ای در کنار شما نشسته باشد، نه. آیا کاری

done. Is there any progress in at least making the public and the airline industry aware

انجام می شود آیا پیشرفتی در حداقل آگاهی عمومی و صنعت هواپیمایی

of the cat allergy problem? We have been trying to raise awareness of cat allergy and Kevin's

از مشکل آلرژی به گربه وجود دارد؟

since 1985 notes Tonia Winders, president of the Virginia based global allergy airways

از سال 1985، تونیا ویندرز، رئیس پلتفرم بیماران مجاری هوایی آلرژی جهانی مستقر در ویرجینیا

patient platform and 82 member network of patient based groups including the Asthma

و شبکه 82 عضوی از گروه‌های مبتنی بر بیمار از جمله

and Allergy network. Winders points to the Federal Aviation administration's Air Carrier

شبکه آسم و آلرژی، یادداشت‌های خود را از سال 1985 در مورد آلرژی به گربه و کوین افزایش دادیم. ویندرز به قانون دسترسی به حامل های هوایی اداره هوانوردی فدرال اشاره می کند

Access Act, which is supposed to protect people with disabilities, including severe allergies,

که قرار است از افراد دارای معلولیت، از جمله آلرژی های شدید محافظت کند،

but the only protection the website offers is advice. Choose an airline that does not

اما تنها محافظتی که وب سایت ارائه می دهد توصیه است. شرکت هواپیمایی را انتخاب کنید که

allow cats in cabins. Call ahead and check with your doctor.

اجازه ورود گربه ها به کابین را نمی دهد. زودتر تماس بگیرید و با پزشک خود مشورت کنید.

Amazing job with this lesson now what was your favorite new word from this lesson? Leave

کار شگفت انگیز با این درس حالا کلمه جدید مورد علاقه شما از این درس چه بود؟

that in the comments below and leave an example sentence practicing your new vocabulary. And

آن را در نظرات زیر بگذارید و یک جمله مثال برای تمرین واژگان جدید خود بگذارید. و

if you found this lesson helpful, please hit the like button, share it with your friends

اگر این درس برای شما مفید بود، لطفا دکمه لایک را بزنید، آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

and of course subscribe. And before you go, make sure you head to my website and get your

و البته مشترک شوید. و قبل از رفتن، مطمئن شوید که به وب سایت من سر زده اید و

free speaking Guide. In this guide, I share six tips on how to speak English fluently

راهنمای صحبت رایگان خود را دریافت کنید. در این راهنما، من شش نکته را در مورد نحوه صحبت کردن به انگلیسی روان

and confidently and until next time Happy studying

و با اعتماد به نفس و تا دفعه بعدی Happy studying به اشتراک می گذارم.