Learn English with Miley Cyrus (FLOWERS Lyric Review)

Welcome to JForrest English training.

به آموزش زبان انگلیسی JForrest خوش آمدید.

I'm Jennifer and today we're going to review the Hip Song flowers by Miley Cyrus.

من جنیفر هستم و امروز قصد داریم گل های هیپ سانگ اثر مایلی سایرس را بررسی کنیم.

And we're going to review the lyrics of this song so you can learn a lot of advanced vocabulary,

و ما قصد داریم متن این آهنگ را بررسی کنیم تا بتوانید بسیاری از واژگان پیشرفته،

natural expressions, and advanced grammar and even the correct pronunciation.

عبارات طبیعی و دستور زبان پیشرفته و حتی تلفظ صحیح را یاد بگیرید. بیا

Let's get started.

شروع کنیم.

Let's get started with the song review and we'll go through the song together.

بیایید با بررسی آهنگ شروع کنیم و با هم آهنگ را مرور می کنیم.

Now keep in mind for copyright purposes, I'm not allowed to play the song, but I have included

حالا بخاطر حق چاپ به خاطر داشته باشید، من مجاز به پخش آهنگ نیستم، اما لینکی را قرار داده ام که

the link to where you can listen to the song with the lyrics so you can learn what the

می توانید آهنگ را همراه با متن آن گوش دهید تا بتوانید

lyrics mean.

معنی اشعار را بدانید.

And then after this lesson, you can listen to the song with the lyrics.

و بعد از این درس می توانید آهنگ را با متن آن گوش دهید.

The song starts by saying we were good.

آهنگ با این جمله شروع می شود که ما خوب بودیم.

We were gold kind of dream that can't be sold.

ما رویای طلایی بودیم که نمی‌توان آن را فروخت.

We would go, we would go.

می رفتیم، می رفتیم.

I said I wasn't going to say notice the verb tense here.

گفتم نمی‌خواهم بگویم به زمان فعل در اینجا توجه کنید.

We were good.

ما خوب بودیم

What verb tenses fans, of course, it's the past simple of the verb to be so it means

چه زمان فعل طرفداران، البته، این گذشته ساده از فعل to be است، بنابراین به این معنی است که

of course they are no longer good.

البته آنها دیگر خوب نیستند.

Which implies this is a song about breakup, a breakup.

که به این معنی است که این یک آهنگ در مورد جدایی است، یک جدایی.

A breakup is when a couple a romantic couple of days together, but then they break up and

جدایی زمانی است که یک زوج چند روز عاشقانه با هم هستند، اما بعد از هم جدا می شوند و

they're no longer together.

دیگر با هم نیستند.

That's a breakup.

این یک جدایی است.

So you can say this is a breakup song.

بنابراین می توان گفت که این یک آهنگ جدایی است.

So here I gave you some examples.

بنابراین در اینجا چند مثال برای شما آوردم.

This is a song about a breakout.

این یک آهنگ در مورد یک شکست است.

This is are now in here.

این الان اینجا هستند

We're no longer together.

ما دیگر با هم نیستیم

We broke up.

ما جدا شدیم.

This is the phrasal verb break up and this is the past for broke is the past simple of

این فعل عبارتی break up است و این گذشته برای break است گذشته ساده

break.

شکست.

We were good.

ما خوب بودیم

We're not anymore.

ما دیگه نیستیم

We were gold.

ما طلا بودیم

We're not anymore.

ما دیگه نیستیم

kind of dream that can't be sold in music.

نوعی رویا که نمی توان آن را در موسیقی فروخت.

It's very common to reduce certain words for pronunciation purposes because it flows smoother

بسیار معمول است که برخی از کلمات را برای اهداف تلفظ کاهش دهید، زیرا این کار به

kinda is a reduction of the word kind of.

نوعی کاهش کلمه است.

And in this case, it means the kind of a dream so it's talking about the type of dream the

و در این صورت به معنای نوع رویا است پس صحبت از نوع خواب است،

kind of dream the type of dream kind of dream that can't be sold.

نوع رویا، نوع رویا، نوع رویا که نمی تواند فروخته شود.

We were right till we weren't built a home and watched it burn.

حق با ما بود تا زمانی که خانه ای ساخته نشدیم و سوختن آن را تماشا کردیم.

So here when they were still a couple before they broke up, they built a home together

بنابراین اینجا زمانی که آنها هنوز زن و شوهر بودند قبل از جدایی، آنها یک خانه با هم ساختند

and then they broke up and now they're watching it burn.

و سپس آنها از هم جدا شدند و اکنون آنها در حال سوختن آن هستند.

Of course, metaphorically, not literally.

البته به صورت استعاری نه به معنای واقعی کلمه.

They're watching all their memories their time together, burn.

آنها در حال تماشای تمام خاطرات خود در زمان با هم بودن، سوختن هستند.

So this sets the tone of the song we know it's going to be a sad song about a breakup.

بنابراین این لحن آهنگی را تنظیم می کند که می دانیم یک آهنگ غم انگیز در مورد جدایی خواهد بود.

Now this is the pre chorus I didn't want to leave you.

حالا این پیش گروهی است که نمی خواستم شما را ترک کنم.

One is a reduction.

یکی کاهش است.

It's the word want to but when you're singing, it's a lot easier to say I didn't want off

این کلمه خواستن است، اما وقتی در حال آواز خواندن هستید، گفتن اینکه نمی‌خواهم ترک کنم، بسیار آسان‌تر

than saying I didn't want to leave you.

از گفتن این است که نمی‌خواهم شما را ترک کنم.

So it's just easier to say in spoken English, especially when you're singing.

بنابراین گفتن به زبان انگلیسی گفتاری ساده تر است، به خصوص زمانی که در حال آواز خواندن هستید.

So this is saying that it wasn't my Lee's decision to break up to end the relationship.

بنابراین این می‌گوید که تصمیم لی من برای پایان دادن به رابطه نبوده است.

I didn't want to leave you.

من نمی خواستم تو را ترک کنم.

I did not want to lie.

نمی خواستم دروغ بگویم.

I'm not sure what they're lying about a lie is of course when you do not tell the truth

من مطمئن نیستم که آنها در مورد یک دروغ دروغ می گویند، البته زمانی است که شما حقیقت را

to lie.

به دروغ نمی گویید.

Now notice the verb I'm using here, you tell the truth.

حالا به فعل من در اینجا توجه کنید، شما حقیقت را بگویید.

In this case, truth is a noun and we do not use the verb say you never say the truth and

در این صورت حقیقت یک اسم است و ما از فعل بگو هرگز راست نمی گویی و هرگز

you never say lies.

دروغ نمی گوییم استفاده نمی کنیم.

You always tell the truth or you tell lies.

شما همیشه راست می گویید یا دروغ.

But when you use tell tell is your verb and lies is a noun.

اما وقتی از tell tell استفاده می کنید فعل شماست و دروغ یک اسم است.

It doesn't have to be plural.

لازم نیست که جمع باشد.

You could tell all lie, or you can tell lies in the plural.

شما می توانید همه دروغ ها را بگویید، یا می توانید دروغ ها را به صورت جمع بگویید.

But for truth there's only one truth right?

اما برای حقیقت فقط یک حقیقت وجود دارد درست است؟ به

Which is why we use the truth and it's singular but you can say all lie or lies in plural.

همین دلیل است که ما از حقیقت استفاده می کنیم و آن مفرد است اما شما می توانید همه دروغ یا دروغ را به صورت جمع بگویید.

But again, lies and truth that's the now and the verb is tell but you can also use lie

اما باز هم، دروغ و حقیقت، اکنون است و فعل گفتن است، اما شما همچنین می توانید از دروغ

as a verb.

به عنوان فعل استفاده کنید.

For example, I lied to my boyfriend.

مثلا من به دوست پسرم دروغ گفتم.

This is our verb lie and it's in the past simple I lied to my boyfriend.

این فعل ما دروغ است و در گذشته ساده است به دوست پسرم دروغ گفتم.

I didn't want to lie, started to cry.

نمی خواستم دروغ بگم شروع کردم به گریه کردن.

But then I remember now the song goes into the chorus and although this is a breakup

اما بعد یادم می‌آید که اکنون آهنگ وارد گروه کر می‌شود و اگرچه این یک آهنگ جدایی است،

song, the song becomes more optimistic, more upbeat in the chorus.

آهنگ خوش بینانه‌تر و در گروه کر شادتر می‌شود. می

I can buy myself flowers, write my name in the sand.

توانم برای خودم گل بخرم، نامم را روی شن ها بنویسم.

Now notice she doesn't repeat this.

حالا توجه کنید که او این را تکرار نمی کند.

I can but it's implied for every line.

من می توانم اما برای هر خط به طور ضمنی اشاره شده است.

I can write my name and the sound I can talk to myself for hours.

می توانم نامم و صدایی را بنویسم که می توانم ساعت ها با خودم صحبت کنم.

But that would sound quite repetitive to say it over and over.

اما گفتن آن بارها و بارها بسیار تکراری به نظر می رسد .

So this I can applies to all the actions by myself flowers.

بنابراین این من می توانم برای تمام اقدامات توسط خودم گل اعمال می شود.

So someone else usually gives you flowers right?

پس معمولا شخص دیگری به شما گل می دهد درست است؟

I can by myself hours.

من خودم میتونم ساعتها

Write my name in the sand.

اسمم را روی شن بنویس

Because normally when you're in love you write your name with your initials and your boyfriend

چون معمولاً وقتی عاشق هستید اسم خود را با حروف اول و نام دوست پسر

or girlfriend's initials in the sand with a big heart over allocated so she's saying

یا دوست دخترتان را روی شن می نویسید با قلب بزرگی که بیش از حد اختصاص داده شده است، بنابراین او می گوید

I can write my name in the sand.

من می توانم نامم را روی شن بنویسم.

Talk to myself for hours.

ساعت ها با خودم حرف بزنم

This is a good time reference here for hours.

این یک مرجع زمانی خوب در اینجا برای ساعت ها است.

This is a nonspecific amount of time but it sounds like a long time.

این مدت زمان غیر مشخصی است اما به نظر طولانی است.

For example, we worked on the project for hours, four hours.

مثلاً ما ساعت ها، چهار ساعت روی پروژه کار کردیم. به

That sounds like oh long time even though you don't specify it.

نظر می رسد خیلی وقت است حتی اگر شما آن را مشخص نکرده اید.

Now you can specify the time and say we worked on the project for three hours and be more

حالا می‌توانید زمان را مشخص کنید و بگویید ما سه ساعت روی پروژه کار کردیم و

specific but if you don't include a specific quantity and just say four hours, it sounds

دقیق‌تر باشید، اما اگر مقدار مشخصی را در نظر نگیرید و فقط بگویید چهار ساعت، به

like a long period of time.

نظر یک دوره زمانی طولانی است.

Now this time reference for hours is flexible and you can use it in different verb tenses.

اکنون این مرجع زمانی برای ساعت ها انعطاف پذیر است و می توانید آن را در زمان های مختلف فعل استفاده کنید.

For example, you can use it in the present perfect continuous and you can say we've been

به عنوان مثال، شما می توانید آن را در زمان حال کامل استمراری استفاده کنید و می توانید بگویید که ما

working on the project for hours.

ساعت ها روی پروژه کار کرده ایم.

So remember for hours just means a long period of time and this in the present perfect continuous

پس به یاد داشته باشید ساعت ها فقط به معنای یک دوره زمانی طولانی است و این در زمان حال کامل استمراری است

because it shows that the action started in the past and continues until now.

زیرا نشان می دهد که عمل از گذشته شروع شده و تا کنون ادامه دارد.

And we actually don't know when the action will stop.

و ما در واقع نمی دانیم چه زمانی این عمل متوقف می شود.

But this one in the past simple.

اما این یکی در گذشته ساده است.

It's a completed action you're not working on it anymore, but yesterday or last week,

این یک اکشن کامل است که دیگر روی آن کار نمی‌کنید، اما دیروز یا هفته گذشته،

you worked on the project for hours coming back to our song, talk to myself for hours.

ساعت‌ها روی پروژه کار کردید و به آهنگ ما برمی‌گردید، ساعت‌ها با خودم صحبت کنید.

I can talk to myself for a long period of time.

من می توانم برای مدت طولانی با خودم صحبت کنم .

I can see things you don't understand.

من می توانم چیزهایی را ببینم که شما نمی فهمید.

I can take myself dancing notice this sentence structure, you can take someone and then you

من می توانم خودم را به رقص درآورم و متوجه این ساختار جمله شوم، شما می توانید یک نفر را بگیرید و سپس

have an activity or a location.

یک فعالیت یا مکان دارید.

So generally someone else will take you dancing.

بنابراین به طور کلی شخص دیگری شما را به رقص خواهد برد.

They will come to your house and you'll get in the car and you will go together to a club

آنها به خانه شما می آیند و شما سوار ماشین می شوید و با هم به یک باشگاه می روید

and go dancing right.

و درست می رقصید.

But my haste take I can take myself dancing.

اما با عجله من می توانم خودم را به رقصیدن بکشم.

You don't have to use this in a romantic home.

لازم نیست از این در یک خانه رمانتیک استفاده کنید.

Numbers then together we went to the doctor's appointment.

اعداد بعد با هم به وقت دکتر رفتیم .

I took my mom to her doctor's appointment.

مادرم را به وقت دکتر بردم.

We waited four hours for a long period of time.

ما چهار ساعت برای مدت طولانی منتظر ماندیم .

So generally we use this when we want to express some frustration.

بنابراین به طور کلی وقتی می‌خواهیم ناامیدی را بیان کنیم از این استفاده می‌کنیم .

Oh, I was stuck in traffic for hours.

آخه من ساعت ها تو ترافیک گیر کردم

Okay, let's continue on, and I can hold my own hand.

خوب، بیایید ادامه دهیم، و من می توانم دست خودم را بگیرم.

So of course let's say this is your boyfriend or your husband.

پس البته بیایید بگوییم این دوست پسر یا شوهر شماست.

It's very common to hold hands to hold hands.

گرفتن دست برای گرفتن دست بسیار رایج است.

And she's just joking and saying, I don't need you I get a hold my own hand which I

و او فقط شوخی می‌کند و می‌گوید، من به تو نیازی ندارم، من دست خودم را می‌گیرم که به

think is quite funny.

نظرم خیلی خنده‌دار است.

I can love me better than you can.

من میتونم بهتر از تو دوستم داشته باشم به

Notice our sentence structure here, this is a comparative sentence.

ساختار جمله ما در اینجا توجه کنید، این یک جمله مقایسه ای است.

I can and then a certain activity, and then we have our comparative adjective better,

من می توانم و سپس یک فعالیت خاص، و سپس ما صفت مقایسه ای خود را بهتر داریم،

then someone can.

سپس کسی می تواند.

Let's review these two sentences here.

بیایید این دو جمله را در اینجا مرور کنیم.

Miley can sing better than I can.

مایلی بهتر از من می تواند بخواند.

That's true.

درست است.

Or I can say Miley can sing better than me.

یا می توانم بگویم مایلی بهتر از من می تواند بخواند. به

Notice the difference between these two sentences.

تفاوت این دو جمله توجه کنید.

In this one I have I and then can because I'm using a verb you need a subject before

در این یکی من دارم و سپس می توانم چون از فعل استفاده می کنم قبل از

the verb I can.

فعل I can به فاعل نیاز دارید.

Now Miley uses this word can a lot in her chorus which is probably why she ended it

حالا مایلی از این کلمه می‌تواند در گروه همخوانی‌اش زیاد استفاده می‌کند، به همین دلیل است که او

on can rather than just being better than you better than you better than you can.

به جای اینکه بهتر از شما بهتر از شما باشد، آن را با can تمام کرد.

Now you can also just say better than someone and in this case you want a pronoun.

حالا شما همچنین می توانید بهتر از کسی بگویید و در این مورد یک ضمیر می خواهید.

Miley can sing better than me.

مایلی بهتر از من می تواند بخواند.

And the next part just repeat can love me better over and over again in the song.

و قسمت بعدی فقط تکرار میتونه بارها و بارها در آهنگ منو بهتر دوست داشته باشه.

Now the next part paint my nails so that's when you put nail polish you paint your nails

حالا قسمت بعدی ناخن هایم را رنگ کن تا وقتی لاک زدی، ناخن هایت را

with nail polish, paint my nails cherry red, the color match the roses that you left.

با لاک رنگ می کنی، ناخن هایم را قرمز گیلاسی رنگ می کنی، رنگ رزهایی که گذاشتی مطابقت دارد.

So match well what is being matched here when you match you have two or more things that

بنابراین وقتی دو یا چند چیز دارید که با هم ترکیب می شوند، آنچه را که در اینجا مطابقت داده شده است، به خوبی مطابقت دهید

are coming together.

.

So we have cherry red, which is a bright red.

بنابراین ما قرمز گیلاسی داریم که قرمز روشن است.

And then we have roses, which are also red, so I can say oh look my nail polish matches.

و سپس ما گل رز داریم که آنها نیز قرمز هستند، بنابراین می توانم بگویم اوه ببین لاک ناخن من مطابقت دارد.

The row says this sentence structure is x matches why our verb is match.

ردیف می گوید که این ساختار جمله x است منطبق بر اینکه چرا فعل ما مطابق است.

And it just means x the nail polish combines well with y combines well in the sense that

و این فقط به این معنی است که x لاک ناخن به خوبی با y ترکیب می شود به این معنا که

it is similar to similar to so if I'm wearing this sweater, I might say hmm what lipstick

شبیه به مشابه است، بنابراین اگر من این ژاکت را می پوشم، ممکن است بگویم هوم چه رژ لبی با

will match this sweater.

این پلیور مطابقت دارد.

Or what jewelry will match this sweater.

یا چه جواهراتی با این ژاکت هماهنگ می شود.

What combines well with this sweater and you can do that for paint when you're painting

چیزی که به خوبی با این ژاکت ترکیب می شود و می توانید آن را برای رنگ آمیزی هنگامی که اتاق خود را رنگ می کنید انجام دهید

your room.

.

Does the paint match the chair?

آیا رنگ با صندلی مطابقت دارد؟

Does the pillow match the chair for example?

آیا بالش به عنوان مثال با صندلی مطابقت دارد؟

Okay, let's continue on.

باشه ادامه بدیم

no remorse, no regret.

نه پشیمانی، نه پشیمانی

These are two great words especially in the context of a breakup song.

این دو کلمه عالی به خصوص در زمینه آهنگ جدایی هستند.

Remorse is a deep feeling of sadness for a wrongdoing.

پشیمانی یک احساس عمیق غم و اندوه برای یک کار اشتباه است.

So let's say my Lea cheated on her boyfriend and that's why they broke up.

پس فرض کنید لیا من به دوست پسرش خیانت کرد و به همین دلیل آنها از هم جدا شدند.

It's considered wrong to cheat on someone right?

تقلب به کسی اشتباه تلقی می شود درست است؟

So that's all wrong.

پس این همه اشتباه است. عمل

A wrongdoing is something an action that is considered wrong by society or by your own

نادرست کاری است که توسط جامعه یا ارزش های شخصی شما اشتباه تلقی می شود

personal values.

.

So if Miley cheated on her boyfriend, she might feel remorse, which is a really deep

بنابراین اگر مایلی به دوست پسرش خیانت کند، ممکن است احساس پشیمانی کند، که واقعاً یک

feeling of sadness.

احساس غمگینی عمیق است.

Now regret is very similar to remorse to be honest.

حالا پشیمانی خیلی شبیه پشیمانی است .

It's a feeling of sadness over something that has happened.

این یک احساس غم و اندوه برای چیزی است که اتفاق افتاده است.

So very similar both of them are negative emotions.

بنابراین هر دوی آنها بسیار شبیه احساسات منفی هستند .

I would say remorse.

من می گویم پشیمانی.

It's a deeper feeling.

این یک احساس عمیق تر است.

It's a more painful feeling.

این احساس دردناک تری است.

And also there's always a wrong doing associated with it.

و همچنین همیشه یک اشتباه در ارتباط با آن وجود دارد.

Whereas regret you didn't necessarily do something wrong.

در حالی که پشیمانی که لزوماً کار اشتباهی انجام ندادید .

Maybe you regret not applying for a job, but it isn't wrong to not apply for that job.

شاید از درخواست نکردن برای شغل پشیمان باشید، اما اینکه برای آن شغل درخواست نکنید اشتباه نیست.

It's just a decision that you made.

این فقط تصمیمی است که شما گرفته اید.

So there's very similar but just used in different context.

بنابراین بسیار مشابه وجود دارد اما فقط در زمینه های مختلف استفاده می شود.

So no remorse.

پس عذاب وجدان نداره

She doesn't feel a deep feeling of sadness for a wrongdoing and no regret.

او احساس غم و اندوه عمیقی برای یک کار اشتباه و پشیمانی ندارد.

She doesn't regret ending the relationship.

او از پایان دادن به رابطه پشیمان نیست.

She doesn't regret telling the person that she doesn't love them anymore.

او از اینکه به آن شخص می گوید که دیگر او را دوست ندارد پشیمان نمی شود.

No regret.

بیهیچ احساس پشیمانی.

I forgive every word.

من هر کلمه ای را می بخشم.

You said.

تو گفتی.

When you forgive someone, it means you're no longer mad at them.

وقتی کسی را می بخشید، به این معنی است که دیگر از دست او عصبانی نیستید.

Now we get into the course again, and it's the same as before before she said I didn't

حالا دوباره وارد دوره می شویم و مثل قبل است که می گفت نمی

want to lie and now she's saying I didn't want to fight.

خواهم دروغ بگویم و حالا می گوید من نمی خواهم دعوا کنم.

When two people fight is when they're in an argument or a disagreement.

وقتی دو نفر با هم دعوا می کنند زمانی است که در حال دعوا یا اختلاف هستند.

Oh bah bah bah, bah, bah bah.

آه بابه باه، باه، بابه.

That's you know, they're fighting.

میدونی که دارن دعوا میکنن

Oh, my parents are fighting again.

اوه، پدر و مادر من دوباره دعوا می کنند.

Or my two friends are fighting again.

یا دو دوستم دوباره دعوا می کنند.

You don't just have to fight with a romantic relationship.

فقط لازم نیست با یک رابطه عاشقانه دعوا کنید .

You can fight with your sibling you can fight with your friends.

شما می توانید با خواهر یا برادر خود دعوا کنید، می توانید با دوستان خود دعوا کنید.

So when you get into a disagreement and you're mad at each other, you can say we're fighting.

بنابراین وقتی با هم اختلاف پیدا می کنید و از دست هم عصبانی می شوید، می توانید بگویید که داریم دعوا می کنیم.

Here are two example sentences.

در اینجا دو جمله مثال آورده شده است.

My sister and I find a lot of very common for siblings to fight.

من و خواهرم دعوای خواهر و برادرم خیلی رایج است.

My husband and I rarely fight.

من و شوهرم به ندرت دعوا می کنیم.

So fight is the only word that's different here and then it goes right into the chorus

بنابراین مبارزه تنها کلمه ای است که در اینجا متفاوت است و سپس مستقیماً وارد گروه کری می شود

which we already reviewed.

که قبلاً بررسی کردیم.

So now and we reviewed this already, and this is the chorus again.

بنابراین اکنون و ما قبلاً این را بررسی کردیم، و این دوباره گروه کر است.

And this is the chorus again.

و این دوباره گروه کر است.

So that is the end of the song so now you know all the lyrics from the song.

بنابراین این پایان آهنگ است، بنابراین اکنون تمام متن آهنگ را می دانید.

So again, click on this link it will be in the description below and I want you to listen

پس دوباره روی این لینک کلیک کنید در توضیحات زیر خواهد بود و از شما می خواهم که

to Miley Cyrus's song and you can follow along with the lyrics as well.

آهنگ مایلی سایرس را گوش کنید و می توانید متن آن را نیز دنبال کنید.

Amazing job with this lesson now what was your favorite new word from this lesson?

کار شگفت انگیز با این درس حالا کلمه جدید مورد علاقه شما از این درس چه بود؟

Leave that in the comments below and leave an example sentence practicing your new vocabulary.

آن را در نظرات زیر بگذارید و یک جمله مثال برای تمرین واژگان جدید خود بگذارید.

And if you found this lesson helpful, please hit the like button share it with your friends

و اگر این درس برای شما مفید بود، لطفا دکمه لایک را بزنید، آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

and of course subscribe.

و البته مشترک شوید.

And before you go, make sure you head to my website and get your free speaking Guide.

و قبل از رفتن، مطمئن شوید که به وب سایت من سر زده اید و راهنمای صحبت رایگان خود را دریافت کنید.

In this guide I share six tips on how to speak English fluently and confidently and until

در این راهنما، من شش نکته را در مورد چگونگی صحبت کردن به زبان انگلیسی روان و با اعتماد به نفس و تا

next time Happy studying.

زمان بعدی شاد مطالعه به اشتراک می‌گذارم.