TOP 10 PHRASAL VERBS IN ENGLISH - Most Common Phrasal Verbs

Hello and welcome to this video. Today you're  going to add the top 10 phrasal verbs to your  

سلام و به این ویدیو خوش آمدید. امروز می‌خواهید 10 فعل عبارتی برتر را به

vocabulary. Of course, I'm Jennifer from  JForrestEnglish.com. And this channel is  

دایره لغات خود اضافه کنید. البته، من جنیفر از JForrestEnglish.com هستم. و این کانال

dedicated to helping you feel confident speaking  English in public so you can take your career and  

اختصاص داده شده است تا به شما کمک کند در جمع انگلیسی صحبت کنید تا بتوانید حرفه و

your life to the next level. Now, before we go any  further, make sure you subscribe and hit that bell  

زندگی خود را به سطح بالاتری ببرید. اکنون، قبل از اینکه جلوتر برویم، حتماً مشترک شوید و نماد زنگ   را بزنید

icon so you're notified every time I post a new  lesson. Now let's get started with this lesson.  

تا هر بار که درس جدیدی را پست می‌کنم به شما اطلاع داده شود . حالا بیایید با این درس شروع کنیم.

Are you ready to add the top 10 phrasal verbs to  your vocabulary? Now make sure you watch right  

آیا آماده‌اید 10 فعل عبارتی برتر را به واژگان خود اضافه کنید؟ اکنون مطمئن شوید که درست

to the end because I'm going to quiz you to make  sure you really understand these phrasal verbs.  

تا آخر تماشا کرده‌اید، زیرا من از شما سؤال می‌کنم تا مطمئن شوم که واقعاً این افعال عبارتی را درک می‌کنید.

Alright, let's get started with phrasal verb  number one. Number one: to rip off. We use  

بسیار خوب، بیایید با فعل عبارتی شماره یک شروع کنیم. شماره یک: پاره کردن. زمانی از

this when someone is selling something or buying  something and the buyer feels that the price  

این استفاده می‌کنیم که شخصی چیزی را می‌فروشد یا چیزی می‌خرد و خریدار احساس می‌کند که قیمت آن در

is too high compared to the value of whatever  they're buying. For example, I can't believe I  

مقایسه با ارزش هر چیزی که می‌خرد بسیار بالا است . به عنوان مثال، من نمی توانم باور کنم که

paid $200 for that! She ripped me off! Now notice  the sentence structure. You rip someone off. She  

برای آن 200 دلار پرداخت کردم! او من را پاره کرد! اکنون به ساختار جمله توجه کنید. شما کسی را پاره می کنید او

ripped me off. Another example. She told everyone  that I ripped her off, but it was a fair price. So  

مرا از پا درآورد. مثالی دیگر. او به همه گفت که من او را از بین بردم، اما قیمت منصفانه ای بود. بنابراین

just because someone claims you ripped them off,  it doesn't necessarily mean it's true. Number two:  

فقط به این دلیل که شخصی ادعا می کند که شما آنها را پاره کرده اید، لزوماً به این معنی نیست که درست است. شماره دو:

to wear out. We use this when something  is damaged or weakened because of age,  

فرسوده شدن. زمانی که چیزی به دلیل سن،

it's old, or because of use, you use it a lot. For  example, I wore out my tennis shoes last summer.  

قدیمی بودن یا به دلیل استفاده زیاد از آن استفاده می‌کنید، از آن استفاده می‌کنیم. برای مثال، تابستان گذشته کفش‌های تنیس‌ام را پوشیدم.

If someone said that to me, I would assume  they played a lot of tennis last summer.  

اگر کسی این را به من می‌گفت، فکر می‌کنم تابستان گذشته تنیس زیادی بازی کرده است.

They played so much tennis that they wore  out their shoes. They became damaged from  

آنقدر تنیس بازی کردند که کفش‌هایشان را پوشیدند. آنها از

use, from continually playing tennis. We  also use this in an adjective form: to  

استفاده، از بازی مداوم تنیس آسیب دیدند. ما همچنین از این به شکل صفت استفاده می‌کنیم:

be worn out. So it'd be very common to say, I need  to buy new tennis shoes because mine are worn out.  

فرسوده شدن. بنابراین بسیار رایج است که بگوییم، باید کفش‌های تنیس جدید بخرم، زیرا کفش‌های من فرسوده شده‌اند.

So of course 'are' because 'shoes' is plural and  we need the plural form of the verb 'to be'. Mine,  

پس البته «are» چون «کفش» جمع است و ما به شکل جمع فعل «بودن» نیاز داریم.

my tennis shoes, are worn out. So both forms are  very common. Number three, to draw up. We use this  

کفش‌های تنیس من کهنه شده است. بنابراین هر دو شکل بسیار رایج هستند. شماره سه، برای ترسیم. ما از این  زمانی استفاده می‌کنیم که

when you need to prepare paperwork. And generally  that paperwork is for a contract, an agreement,  

باید مدارک را آماده کنید. و به طور کلی، این اسناد برای یک قرارداد، یک توافق،

a proposal. Generally something that two people  need to sign or agree on to make it official. For  

یک پیشنهاد است. معمولاً چیزی که دو نفر برای رسمی کردن آن باید امضا کنند یا روی آن توافق کنند. به عنوان

example, I asked my lawyer to draw up the papers.  Whenever you're dealing with a lawyer, the papers  

مثال، از وکیلم خواستم که اوراق را تنظیم کند. هر زمان که با یک وکیل سر و کار دارید، اوراق

are going to be official. So this is a perfect  time to use 'to draw up'. Or you could say,  

رسمی می‌شوند. بنابراین این زمان مناسبی برای استفاده از «برای ترسیم» است. یا می‌توانید بگویید،

we're waiting for our bank to draw up the mortgage  agreement. So that's another very official  

ما منتظریم تا بانکمان قرارداد وام مسکن را تنظیم کند . پس این یک سند رسمی دیگر است

document that you need to sign and you can use the  phrasal verb to draw up. Number four, to burn out.  

که باید امضا کنید و می‌توانید از فعل عبارتی برای ترسیم استفاده کنید. شماره چهار، برای سوختن.

This is a phrasal verb that has gotten a lot of  attention recently, especially with the pandemic  

این یک فعل عبارتی است که اخیراً توجه زیادی را به خود جلب کرده است، به خصوص در مورد همه‌گیری،

because, to burn out, this is when you feel  exhausted, mentally or physically, from prolonged  

زیرا برای فرسودگی، این زمانی است که از استرس طولانی‌مدت احساس خستگی می‌کنید، از نظر ذهنی یا جسمی

stress. Stress of work, stress of a situation like  a pandemic, stress of a family situation like a  

. استرس کار، استرس موقعیتی مانند یک بیماری همه گیر، استرس یک موقعیت خانوادگی مانند

divorce or an illness, something like that. But  a prolonged period. You can be stressed out for a  

طلاق یا بیماری، چیزی شبیه به این. اما یک دوره طولانی. ممکن است برای یک

day, but when you burn out, it means you have that  stress for a long period of time, several weeks,  

روز استرس داشته باشید، اما زمانی که دچار خستگی شدید، به این معنی است که برای مدت طولانی، چندین هفته،

several months or even several years. For example,  I burned out at my last job. So perhaps I was  

چند ماه یا حتی چندین سال این استرس را دارید. برای مثال، در آخرین کارم سوختم. بنابراین شاید

working so much that I went through this period of  prolonged stress. I burned out. Another example,  

آنقدر کار می کردم که این دوره استرس طولانی را پشت سر گذاشتم. سوختم مثال دیگر،

I burned out after caring for my aging parents.  So caregivers often experience burnout. So you can  

من بعد از مراقبت از والدین پیرم دچار سوختگی شدم. بنابراین مراقبان اغلب فرسودگی شغلی را تجربه می کنند. بنابراین می‌توانید از

use this in a work situation or you can use it in  a personal situation as well. Number five, to look  

آن در موقعیت‌های کاری یا در موقعیت‌های شخصی نیز استفاده کنید. شماره پنج، برای نگاه کردن

up to someone. So notice we have two prepositions  'look up to' and then someone. We use this when  

به کسی. بنابراین توجه کنید که ما دو حرف اضافه داریم «نگاه کردن به» و سپس یک نفر. زمانی که

you admire someone or you respect someone. So  I could say, I looked up to him like a father.  

شما فردی را تحسین می کنید یا به کسی احترام می گذارید، از این استفاده می کنیم. بنابراین، می‌توانم بگویم، مثل یک پدر به او نگاه کردم.

So of course I admire and respect my father.  And I'm comparing the situation to someone else.  

پس البته من پدرم را تحسین و احترام می کنم. و من وضعیت را با شخص دیگری مقایسه می کنم.

I looked up to him. I admired him like a father.  Another example, I really look up to my boss. So  

به او نگاه کردم. من او را مانند یک پدر تحسین می کردم. مثال دیگر، من واقعاً به رئیسم نگاه می کنم. بنابراین،

you admire your boss and you respect your  boss, you hold your boss in high regard.  

شما رئیس خود را تحسین می کنید و به رئیس خود احترام می گذارید ، برای رئیس خود احترام زیادی قائل هستید.

So you can use this in a work situation. You can  look up to people and you can use this in a social  

بنابراین می توانید از این در موقعیت کاری استفاده کنید. می‌توانید به افراد نگاه کنید و می‌توانید از آن در

situation or a family situation. You can have many  different people in your life that you look up to  

موقعیت‌های اجتماعی یا خانوادگی استفاده کنید. شما می توانید افراد مختلفی را در زندگی خود داشته باشید که

for different reasons. Number six, to step up.  Now that's the phrasal verb, but we most commonly  

به دلایل مختلف به آنها نگاه می کنید. شماره شش، برای گام برداشتن. اکنون این فعل عبارتی است، اما ما معمولاً از

use 'it' in the expression 'to step it up'.  Notice that it's very important 'to step it up',  

«it» در عبارت «افزایش آن» استفاده می‌کنیم. توجه داشته باشید که «افزایش آن»،

'to step it up'. This simply means to work harder,  or to try harder. Now you can say, we need to step  

«افزایش آن» بسیار مهم است. این به سادگی به معنای تلاش بیشتر، یا تلاش بیشتر است. اکنون می‌توانید بگویید،

it up if we're going to meet the deadline. So you  have this deadline and you need to work harder.  

اگر می‌خواهیم ضرب الاجل را رعایت کنیم، باید آن را افزایش دهیم. بنابراین شما این مهلت را دارید و باید بیشتر تلاش کنید.

So it's the same as saying we need to work harder  if we're going to meet the deadline. Step it  

بنابراین، مانند این است که بگوییم اگر می‌خواهیم ضرب الاجل را رعایت کنیم، باید سخت‌تر کار کنیم. آن را

up. Now what is this 'it' in the expression?  Well, the 'it' would represent work  

بالا ببرید. حالا این «آن» در بیان چیست؟ خوب، «آن» نشان دهنده کار

or effort. We need to step up our work, we need to  step up our effort. Step it up. I encourage you to  

یا تلاش است. ما باید کار خود را افزایش دهیم، باید تلاش خود را افزایش دهیم. آن را بالا ببر. من شما را تشویق می‌کنم که از

use it that way, step it up, because you'll sound  like a native speaker. We have a really common  

آن به این شکل استفاده کنید، آن را افزایش دهید، زیرا مانند یک زبان مادری به نظر می‌رسید. ما یک عبارت واقعاً رایج داریم

expression with this 'step it up 'and then you  add the two words 'a notch'. Step it up a notch.  

با این «افزایش کن» و سپس دو کلمه «یک درجه» را اضافه کنید. آن را یک درجه بالا ببرید.

If you look at a dial, 'up a notch' is one move on  the dial. So it represents a little bit, a small  

اگر به یک شماره‌گیر نگاه کنید، «یک درجه بالا» یک حرکت روی صفحه است. بنابراین مقدار کمی، مقدار کمی را نشان می دهد

amount. Step it up on notch. It's just like saying  'step it up a little bit'. So that's just a common  

. آن را بر روی سطح بالا ببرید. درست مثل این است که بگویید «کمی آن را بالا ببر». بنابراین این فقط یک

expression. You need to step it up a notch, if you  want to meet the deadline. So you can use it with  

عبارت رایج است. اگر می‌خواهید ضرب الاجل را رعایت کنید، باید آن را یک درجه افزایش دهید . بنابراین می‌توانید آن را با

'a notch', it's very common. Or you can use  it without. Number seven, to hone in on.  

«بریدگی» استفاده کنید، این بسیار رایج است. یا می‌توانید بدون آن از آن استفاده کنید. شماره هفت، برای تیز کردن.

This is another two preposition phrasal verb. We  have hone 'in on'. Hone in on something. And this  

این فعل عبارتی دو حرف اضافه دیگر است. ما «در حال» هستیم. به چیزی توجه کنید و این

means to really focus on something. To put all  your attention on something specific. For example,  

به معنای تمرکز واقعی روی چیزی است. برای اینکه تمام توجه خود را روی چیزی خاص معطوف کنید. به عنوان مثال،

if we want to get more customers, we should really  hone in on small business owners. So maybe right  

اگر می‌خواهیم مشتریان بیشتری داشته باشیم، باید واقعاً صاحبان کسب‌وکارهای کوچک را جذب کنیم. بنابراین شاید در

now you're not being very specific, and you're  looking at all customers, but you want to hone in  

حال حاضر شما خیلی خاص نیستید، و به همه مشتریان نگاه می‌کنید، اما می‌خواهید

on one specific segment of the population, small  business owners, you're going to focus on them.  

روی یک بخش خاص از جمعیت، صاحبان کسب‌وکارهای کوچک، تمرکز کنید، باید روی آنها تمرکز کنید.

You're going to hone in on them. Another example,  for the presentation, we should really hone in on  

شما قصد دارید آنها را تقویت کنید. مثال دیگر، برای ارائه، ما باید واقعاً به

South America. So maybe you're a global company  and you have branches all over the world. But  

آمریکای جنوبی توجه کنیم. بنابراین شاید شما یک شرکت جهانی هستید و در سرتاسر دنیا شعبه دارید. اما

for this specific presentation, you're going  to hone in on one specific part of the world,  

برای این ارائه خاص، می‌خواهید در یک بخش خاص از جهان،

South America. Now many native speakers, native  speakers, not students, many native speakers  

آمریکای جنوبی، پیشرفت کنید. اکنون بسیاری از سخنرانان بومی، افراد بومی، نه دانش‌آموزان، بسیاری از افراد بومی

mistakenly say 'home in on'. We need to 'home  in on'. And that's because in pronunciation,  

به اشتباه می‌گویند «خانه در روشن است». ما باید « در خانه» برویم. و این به این دلیل است که در تلفظ،

they're very similar. Hone in, home in. Hone in?  What's that? It's not really used very much but  

آنها بسیار شبیه هستند. Hone in, home in. Hone in? آن چیست؟ واقعاً زیاد استفاده نمی‌شود، اما

everybody knows the word 'home'. But  this isn't correct. The expression is  

همه کلمه «خانه» را می‌دانند. اما این درست نیست. عبارت

not 'home in on'. The expression is 'hone in on'.  So make sure you get that both in pronunciation,  

«خانه در روشن» نیست. عبارت "هنگ در کار" است. بنابراین مطمئن شوید که این را هم در تلفظ، هم در

hone, and in spelling as well. And if you  hear a native speaker saying 'home in on',  

تلفظ و هم در املا می‌دانید. و اگر از زبان مادری می‌شنوید که می‌گوید «خانه در روشن است»،

they're incorrect. Number eight, this is a must  know phrasal verb, to bring up. And this is when  

اشتباه است. شماره هشت، این یک فعل عبارتی است که باید بدانید، برای مطرح کردن. و این زمانی است که

you begin a discussion on a specific topic. For  example, if you're in a staff meeting, it would  

بحثی را در مورد یک موضوع خاص شروع می‌کنید. برای مثال، اگر در یک جلسه کارکنان هستید،

be very common for the boss or whoever's leading  the meeting to say 'before we end the meeting,  

بسیار معمول است که رئیس یا هر کسی که جلسه را رهبری می‌کند، بگوید "قبل از پایان جلسه،

does anyone have anything to bring up?' Does  anyone have a specific topic they want to discuss?  

آیا کسی چیزی برای مطرح کردن دارد؟" آیا کسی موضوع خاصی دارد که بخواهد درباره آن بحث کند؟

Does anyone have anything to bring up? Or after  the meeting, you might tell another colleague,  

کسی چیزی داره که مطرح کنه؟ یا بعد از جلسه، ممکن است به همکار دیگری بگویید،

I didn't have a chance to bring up the marketing  proposal. So you didn't have a chance to discuss  

فرصتی برای مطرح کردن پیشنهاد بازاریابی نداشتم . بنابراین شما فرصتی برای بحث درباره

this specific topic. The marketing proposal.  Maybe you ran out of time. Number nine,  

این موضوع خاص نداشتید. پیشنهاد بازاریابی شاید وقتت تموم شده شماره نه،

to talk into. And the sentence structure is 'to  talk someone into something' and this means to  

برای صحبت کردن. و ساختار جمله این است که " کسی را درباره چیزی صحبت کنیم" و این به معنای

convince someone to do something. For example, she  talked me into helping her move. She convinced me  

متقاعد کردن کسی برای انجام کاری است. برای مثال، او از من خواست تا به او کمک کنم تا حرکت کند. او مرا متقاعد کرد

to help her move. So when someone uses this,  oh, she talked me into helping her move.  

که به او کمک کنم تا حرکت کند. بنابراین وقتی کسی از این استفاده می‌کند، او از من خواست تا به او کمک کنم تا حرکت کند.

It gives you the impression that the person didn't  really want to do the activity, but somebody  

این به شما این تصور را می دهد که آن شخص واقعاً نمی خواست این فعالیت را انجام دهد، اما کسی

convinced them. But please, I really need your  help, I'll buy pizza. Or maybe you could say,  

او را متقاعد کرده است. اما لطفا، من واقعاً به کمک شما نیاز دارم ، من پیتزا می خرم. یا شاید می‌توانید بگویید،

my team talked me into bringing up the bonus at  the staff meeting. So notice I used 'bring up',  

تیم من از من صحبت کرد تا در جلسه کارکنان، پاداش را مطرح کنم. بنابراین توجه داشته باشید که من از «برآوردن» استفاده کردم،   در مورد

discuss a specific topic, the bonus. My  team talked me into bringing up the bonus.  

یک موضوع خاص صحبت کردم، پاداش. تیم من از من صحبت کرد تا پاداش را مطرح کنم.

Now because maybe discussing the bonus is a little  bit of a sensitive issue, and nobody wants to do  

اکنون چون ممکن است بحث در مورد پاداش کمی حساس باشد و هیچ کس نمی خواهد

it, but your team convinced you. Lucky you! So  they talked you into it. And number 10, to stick  

این کار را انجام دهد، اما تیم شما شما را متقاعد کرده است. خوش به حالت! بنابراین آنها با شما در مورد آن صحبت کردند. و شماره 10، برای

around. This is a must use phrasal verb. You  can use it in a social setting or a professional  

چسبیدن . این یک فعل عبارتی است که باید استفاده شود. می‌توانید از آن در یک محیط اجتماعی یا یک محیط حرفه‌ای استفاده کنید

setting. To stick around means to stay in a  location for a period of time. So let's say you're  

. ماندن در اطراف به معنای ماندن در یک مکان برای مدتی است. بنابراین فرض کنید

at this beautiful park with a friend. And after an  hour or so your friend has to leave and they say,  

با یک دوست در این پارک زیبا هستید. و بعد از یک ساعت یا بیشتر دوست شما باید آنجا را ترک کند و آنها می‌گویند،

do you want to share an Uber? And you say no,  I'm going to stick around a little bit longer.  

آیا می‌خواهید یک Uber را به اشتراک بگذارید؟ و شما می گویید نه، من می خواهم کمی بیشتر در آنجا بمانم.

So you're going to stay in a specific location,  the park, for a period of time. It's unknown how  

بنابراین می‌خواهید برای مدتی در یک مکان خاص، پارک بمانید. معلوم نیست چقدر   می

long you'll stay but it doesn't really matter.  It's just the fact you're going to stay. I'm  

مانید، اما واقعاً مهم نیست. فقط این واقعیت است که می خواهی بمانی. من

going to stick around a little bit longer. It's  such a beautiful day. I'm going to stick around.  

قرار است کمی بیشتر در اطراف بمانم. خیلی روز زیبایی است. من می خواهم در اطراف بچسبم.

Now you can also use this in the negative. I can't  stick around very long because I have a meeting.  

اکنون می توانید از این به صورت منفی نیز استفاده کنید. نمی‌توانم زیاد در آنجا بمانم زیرا جلسه دارم.

Although it's a beautiful day, I can't stick  around very long. I have a meeting to get back to.  

اگرچه روز زیبایی است، اما نمی‌توانم مدت زیادی در آنجا بمانم. جلسه ای دارم که باید برگردم

So now you have 10 new phrasal verbs added to your  vocabulary. So it's time for your quiz. So here's  

بنابراین اکنون 10 فعل عبارتی جدید به دایره لغات خود اضافه کرده‌اید. پس وقت امتحان شماست. بنابراین در اینجا

how the quiz will work. First I'll show you the  questions. You need to choose which phrasal verb  

نحوه عملکرد مسابقه آمده است. ابتدا سؤالات را به شما نشان خواهم داد . باید انتخاب کنید که کدام فعل عبارتی

best completes the sentence. Here are the  questions, hit pause now, complete the  

بهترین جمله را تکمیل می کند. در اینجا سؤالات وجود دارد، اکنون مکث را فشار دهید،

quiz and whenever you're ready, hit play and I'll  share the answers. So go ahead and hit pause now.  

امتحان را تکمیل کنید و هر زمان که آماده بودید، روی play ضربه بزنید و من پاسخ‌ها را به اشتراک می‌گذارم. پس ادامه دهید و اکنون مکث را بزنید.

Welcome back. So how did you do on this  quiz? Let's find out. Here are the answers.  

خوش برگشتی. پس چگونه در این مسابقه شرکت کردید ؟ بیایید دریابیم. در اینجا پاسخ ها آمده است.

So hit pause, review the answers and whenever  you're ready, hit play and come back to the video.  

بنابراین، مکث را فشار دهید، پاسخ‌ها را مرور کنید و هر زمان که آماده بودید، روی پخش ضربه بزنید و به ویدیو برگردید.

So how did you do? Let us know in the comments.  Share your score in the comments below. And if  

خب چکار کردی؟ در نظرات به ما اطلاع دهید. امتیاز خود را در نظرات زیر به اشتراک بگذارید. و اگر

you got any wrong don't feel bad. Just do some  practice sentences with your new phrasal verbs  

اشتباهی کردید، احساس بدی نداشته باشید. فقط چند جمله تمرینی با افعال عبارتی جدید خود

in the comments below. And if you found this  video helpful, please hit the like button, share  

در نظرات زیر انجام دهید. و اگر این ویدیو برای شما مفید بود، لطفاً دکمه لایک را بزنید،

it with your friends and of course subscribe.  And before you go make sure you head on over  

آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید و البته مشترک شوید. و قبل از رفتن مطمئن شوید که

to my website JForrestEnglish.com and download  your free speaking guide. In this guide, I share  

به وب‌سایت من JForrestEnglish.com سر زده‌اید و راهنمای سخنرانی رایگان خود را دانلود کنید. در این راهنما، من

six tips on how to speak English fluently and  confidently. And until next time, Happy Studying!

شش نکته را در مورد نحوه صحبت کردن به انگلیسی روان و با اطمینان به اشتراک می‌گذارم. و تا دفعه بعد، مطالعه مبارک!