42 Confusing English Words in 45 Minutes | English Vocabulary

I heard the noise.

سر و صدا را شنیدم.

I listened to the noise.

به سر و صدا گوش دادم

Do you like your job?

آیا شغل خود را دوست دارید؟

Do you like your work?

آیا کار خود را دوست دارید؟

There are many confusing words in  English that students use incorrectly.

کلمات گیج کننده زیادی در انگلیسی وجود دارد که دانش آموزان به اشتباه از آنها استفاده می کنند.

Let's fix that today.

بیایید امروز آن را برطرف کنیم.

Today you'll learn how to use these 42  confusing but very common English words.

امروز یاد خواهید گرفت که چگونه از این 42 کلمه گیج کننده اما بسیار رایج انگلیسی استفاده کنید.

Welcome back to JForrest English.

به JForrest English خوش آمدید.

Of course, I'm Jennifer.

البته من جنیفر هستم.

Now let's get started.

حالا بیایید شروع کنیم.

First, let's review 21 confusing English verbs.

ابتدا 21 فعل گیج کننده انگلیسی را مرور می کنیم.

First, let's talk about hear and listen.

ابتدا بیایید در مورد شنیدن و گوش دادن صحبت کنیم.

And let's review all of these as a quiz.

و بیایید همه اینها را به عنوان یک مسابقه بررسی کنیم.

Here's the question.

سوال اینجاست.

I couldn't the speaker because of the loud noise.

به دلیل صدای بلند نتوانستم بلندگو را صدا کنم.

Do you need hear or listen?

آیا نیاز به شنیدن یا گوش دادن دارید؟

I couldn't hear the speaker  because of the loud noise.

به دلیل صدای بلند نمی‌توانستم بلندگو را بشنوم.

Can you hear me?

صدای من را می شنوی؟

Here is your ability to perceive sound naturally.

در اینجا توانایی شما برای درک صدا به طور طبیعی است.

So it's one of your senses.

پس این یکی از حواس شماست.

This is a passive activity.

این یک فعالیت منفعل است.

It doesn't require conscious effort.

این نیاز به تلاش آگاهانه ندارد.

You could say.

شما می توانید بگویید.

Did you hear that car alarm at 2?

آن دزدگیر ماشین را ساعت 2 شنیدی؟

AMI didn't want to, but because I have ears,  

AMI نمی خواست، اما چون گوش دارم،

I heard it at the beginning of  a presentation or a phone call.

آن را در ابتدای ارائه یا تماس تلفنی شنیدم. می

You can say, can you hear me?

تونی بگی منو می شنوی؟

Can you hear me OK?

می شنوی خوب؟

How's your ability to perceive me now?

اکنون توانایی شما در درک من چگونه است؟

You could also say, did you hear?

شما همچنین می توانید بگویید، شنیدید؟

Did you hear that?

آیا این را شنیدی؟

Jennifer is hosting a live lesson next week.

جنیفر هفته آینده میزبان یک درس زنده است.

Notice here it's to hear information.

توجه کنید اینجا برای شنیدن اطلاعات است.

Did you hear Jennifer is hosting?

آیا شنیدید که جنیفر میزبان است؟

That's the information.

این اطلاعات است.

Now in this case, it's one's awareness or  knowledge of news, information or rumors.

اکنون در این مورد، آگاهی یا دانش فرد از اخبار، اطلاعات یا شایعات است.

And this is usually learned passively.

و این معمولا به صورت منفعل یاد می شود.

Let's discuss.

بحث کنیم

Listen, this is when you  actively pay attention to sound.

گوش کنید، این زمانی است که شما فعالانه به صدا توجه می کنید.

So it requires your effort and intention.

پس نیاز به تلاش و نیت شما دارد.

So if I ask you, are you listening to me?

پس اگر از شما بپرسم آیا به حرف من گوش می دهید؟

Yes, you can hear my words, but  are you concentrating on them?

بله، می‌توانید حرف‌های من را بشنوید، اما آیا روی آنها تمرکز می‌کنید؟

Are you listening to me?

به من گوش می کنی؟

So this is very different from Can you hear me?

پس این خیلی متفاوت از صدای من است؟

Or you could say I always listen  to classical music while I work.

یا می توانید بگویید من همیشه هنگام کار به موسیقی کلاسیک گوش می دهم.

So it's your choice.

پس انتخاب شماست

You're actively listening.

شما فعالانه گوش می دهید.

Are you listening?

گوش می کنی؟

I'm listening now as a challenge, I want you to  create one sentence using these confusing words,  

من اکنون به عنوان یک چالش گوش می‌دهم، از شما می‌خواهم با استفاده از این کلمات گیج‌کننده، یک جمله ایجاد کنید،

and you can do this for each sent that we review.

و می‌توانید این کار را برای هر ارسالی که بررسی می‌کنیم انجام دهید.

So can you think of one sentence  that contains both hear and listen?

بنابراین آیا می‌توانید به یک جمله فکر کنید که هم شامل شنیدن و هم گوش دادن باشد؟

Here's mine.

اینجا مال منه نظر

Share yours in the comments.

خود را در نظرات به اشتراک بگذارید. می‌توانم

I can hear music in the background,  but I'm not listening to it.

موسیقی را در پس‌زمینه بشنوم، اما به آن گوش نمی‌دهم.

So my ears can perceive the sound, but  I'm not actively paying attention to it.

بنابراین گوش‌های من می‌توانند صدا را درک کنند، اما من فعالانه به آن توجه نمی‌کنم.

I'm not listening to it.

من به آن گوش نمی دهم.

Don't worry about taking these notes because  I summarize everything in a free lesson PDF.

نگران یادداشت برداری نباشید زیرا همه چیز را در یک درس رایگان PDF خلاصه می‌کنم. می

You can find the link in the description.

توانید لینک را در توضیحات پیدا کنید.

Now let's review, say and tell as a quiz.

حالا بیایید به عنوان یک مسابقه مرور کنیم، بگوییم و بگوییم.

Can you me what happened at the meeting?

می توانید بگویید در جلسه چه اتفاقی افتاد؟ به

Which one do you need?

کدام یک نیاز دارید؟

Can you tell me?

میشه بهم بگی؟ به

Tell me what happened at the meeting.

من بگویید در جلسه چه اتفاقی افتاده است.

Tell requires a person as the object.

گفتن به شخص به عنوان مفعول نیاز دارد.

So the fact that the quiz question had me,  

بنابراین، این حقیقت که سوال مسابقه از من بود،

that is all you need to know to  choose tell tell me what happened.

این تنها چیزی است که برای انتخاب باید بدانید، به من بگویید چه اتفاقی افتاده است.

You should tell your boss someone else.

شما باید به رئیس خود به شخص دیگری بگویید.

You should tell your boss that you need a day off.

شما باید به رئیس خود بگویید که به یک روز تعطیل نیاز دارید.

You should tell her say does not  require a person as the object.

باید به او بگویید که بگوید نیازی به یک شخص به عنوان هدف نیست.

What did you say?

چی گفتی؟

If you use an object you need the  preposition to what did you say to her?

اگر از یک شی استفاده می‌کنید، به حرف اضافه برای آنچه به او گفتید نیاز دارید؟

To your boss?

به رئیست؟

Or you could say she said we should work late.

یا می توانید بگویید او گفت باید تا دیر وقت کار کنیم.

Now here we is not the object,  we is the subject of the clause.

اکنون در اینجا ما مفعول نیستیم، ما موضوع بند هستیم.

We should work late.

باید تا دیر وقت کار کنیم

This is what she said.

این چیزی است که او گفت.

She said we should work late so you  cannot say She said me to go home.

او گفت ما باید تا دیر وقت کار کنیم تا نتوانید بگویید او گفت من به خانه بروم.

She said I should go home  or she told me to go home.

او گفت باید به خانه بروم یا به من گفت که به خانه بروم.

Well boss told me to go home.

خب رئیس به من گفت برم خونه

Also.

Remember, say emphasizes what is being expressed.

همچنین.

به یاد داشته باشید، بگویید بر چیزی که بیان می شود تأکید می کند.

Tell emphasizes the person  receiving the information  

Tell بر شخصی که اطلاعات را دریافت می کند تأکید می کند

and also you tell the truth and you tell lies.

و همچنین شما حقیقت را می گویید و دروغ می گویید.

So with these two words, specifically  truth and lies, you use tell.

بنابراین با این دو کلمه، به‌ویژه راست و دروغ، از گفتن استفاده می‌کنید.

That's the correct choice.

این انتخاب درستی است.

Now it's time for your challenge.

اکنون زمان چالش شماست.

Write one sentence that uses both say and tell.

یک جمله بنویسید که هم از گفتن و هم بگویید استفاده کند. آیا

Was that easier, difficult for you?

این برای شما آسان تر و دشوار بود؟

Here's mine.

اینجا مال منه

She sent that.

اون اون رو فرستاد

She always tells the truth,  so she always tells the truth.

او همیشه حقیقت را می گوید، پس همیشه حقیقت را می گوید.

This is what she said.

این چیزی است که او گفت.

Now let's review, speak and talk.

حالا بیایید مرور کنیم، صحبت کنیم و صحبت کنیم.

Here's your question.

سوال شما اینجاست

She 3 languages fluently.

او به 3 زبان مسلط است.

This is easy for you, right?

این برای شما آسان است، درست است؟

She speaks, of course.

او البته صحبت می کند.

She speaks 3 languages fluently.

او 3 زبان را روان صحبت می کند.

Did you conjugate that verb?

آیا شما آن فعل را صرف کردید؟

All of these are verbs, so you  need to conjugate them as well.

همه اینها فعل هستند، بنابراین شما باید آنها را نیز به هم متصل کنید.

Just like tell is the correct  choice with truth and lies,  

درست همانطور که گفتن انتخاب صحیح با حقیقت و دروغ است،

speak is a correct choice with languages.

صحبت کردن نیز انتخاب صحیحی با زبان است.

You speak a language, you improve  your speaking skills, right?

شما به یک زبان صحبت می‌کنید، مهارت‌های گفتاری خود را بهبود می‌بخشید، درست است؟

Speak to me.

با من صحبت کن

What if I said let's speak about this  later, let's talk about this later?

اگر بگویم بیایید بعداً در مورد این موضوع صحبت کنیم ، چه می‌شود؟

Both of these are grammatically correct.

هر دوی اینها از نظر گرامری صحیح است.

Speak is more formal and is  often used in presentations.

Speak رسمی‌تر است و اغلب در ارائه‌ها استفاده می‌شود.

For example, she spoke about  the importance of adopting AI.

برای مثال، او درباره اهمیت استفاده از هوش مصنوعی صحبت کرد. به

This sounds like she gave a speech or  she gave a presentation on this topic.

نظر می‌رسد که او سخنرانی کرده یا ارائه‌ای درباره این موضوع ارائه کرده است.

She spoke in a formal context, so you might  ask who's speaking at the conference next week.

او در یک زمینه رسمی صحبت کرد، بنابراین ممکن است بپرسید چه کسی در کنفرانس هفته آینده صحبت می کند.

You wouldn't say who's talking.

شما نمی گویید چه کسی صحبت می کند.

Talk is used in casual conversations.

گفتگو در مکالمات معمولی استفاده می شود.

He talked about the importance of adopting AI.

او در مورد اهمیت استفاده از هوش مصنوعی صحبت کرد.

The same sentence in this case, we're using talk.

همان جمله در این مورد، ما از صحبت استفاده می کنیم.

So this could be at a meeting  or just in casual conversation.

بنابراین این می تواند در یک جلسه یا فقط در یک مکالمه معمولی باشد. می‌توانید از

You could ask someone, can  we talk about this later?

کسی بپرسید، آیا می‌توانیم بعداً در مورد این موضوع صحبت کنیم؟

Can we talk?

میشه صحبت کنیم؟ آیا

Can you write a sentence using both?

می توانید با استفاده از هر دو جمله بنویسید؟

Here's mine, we talked about  how she speaks 5 languages.

این مال من است، ما در مورد نحوه صحبت او به 5 زبان صحبت کردیم.

How did you do with this one?

با این یکی چطور کار کردی؟

Are you enjoying this lesson?

آیا از این درس لذت می برید؟

If you are, then I want to tell you  about the Finally Fluent Academy.

اگر هستید، پس می‌خواهم درباره آکادمی Finnally Fluent به شما بگویم.

This is my premium training program where  we study native English speakers from TV,  

این برنامه آموزشی برتر من است که در آن به زبان انگلیسی زبان مادری از تلویزیون،

movies, YouTube, and the news.

فیلم، YouTube و اخبار مطالعه می‌کنیم.

So you can improve your listening  skills of fast English, expand your  

بنابراین می‌توانید مهارت‌های شنیداری خود را در زبان انگلیسی سریع بهبود بخشید،

vocabulary with natural expressions,  and learn advanced grammar easily.

دایره لغات خود را با عبارات طبیعی گسترش دهید، و گرامر پیشرفته را به راحتی یاد بگیرید.

Plus, you'll have me as your personal coach.

به علاوه، شما مرا به عنوان مربی شخصی خود خواهید داشت.

You can look in the description for  the link to learn more or you can go  

برای کسب اطلاعات بیشتر می‌توانید در توضیحات به دنبال پیوند بگردید یا می‌توانید

to my website and click on Finally Fluent Academy.

به وب‌سایت من بروید و روی آکادمی Fluent Fluent کلیک کنید.

Now let's continue with our lesson.

حالا بیایید به درس خود ادامه دهیم.

Now let's review, see, look and want.

حالا بیایید مرور کنیم، ببینیم، نگاه کنیم و بخواهیم.

Do these confuse you?

آیا اینها شما را گیج می کند؟ در

How about this question?

مورد این سوال چطور؟

I always TV after dinner.

من همیشه بعد از شام تلویزیون دارم.

I always watch TV after dinner.

من همیشه بعد از شام تلویزیون تماشا می کنم.

Always is an adverb of frequency.

همیشه قید بسامد است.

So the present simple see, this is passive,  

بنابراین ساده حال ببینید، این منفعل است،

just like here, see, this is one  of your senses, so it's passive.

مانند اینجا، ببینید، این یکی از حواس شماست، پس منفعل است.

It involves perceiving things naturally.

این شامل درک چیزها به طور طبیعی است.

I can't see without my glasses.

بدون عینک نمی توانم ببینم.

So it's your sense of sight.

پس این حس بینایی شماست.

I can't see.

من نمی توانم ببینم.

Or did you see that bird?

یا آن پرنده را دیدی؟

You could say no, but I heard it.

شما می توانید بگویید نه، اما من آن را شنیدم.

Your ability to hear, your ability to see.

توانایی شما برای شنیدن، توانایی شما برای دیدن.

Now look, this is focused effort to  direct your eyes at something specific.

اکنون نگاه کنید، این تلاش متمرکزی است برای هدایت چشمان شما به سمت چیزی خاص. هنگام صحبت کردن،

You need to look at your audience  when you're speaking because if  

باید به مخاطبان خود نگاه کنید، زیرا اگر

it's an audience, it sounds like it's more formal.

آنها یک مخاطب باشند، به نظر رسمی تر است. به

That's why I used speaking.

همین دلیل از اسپیکینگ استفاده کردم.

Don't just look at your notes, look  at your audience conscious effort.

فقط به یادداشت های خود نگاه نکنید، به تلاش آگاهانه مخاطبان خود نگاه کنید.

Look at me now watch.

حالا به من نگاه کن تماشا کن

This is when you continuously look at  something and something that changes or moves.

این زمانی است که به طور مداوم به چیزی و چیزی که تغییر یا حرکت می کند نگاه می کنید.

For example, you need to watch the kids closely.

به عنوان مثال، شما باید کودکان را از نزدیک تماشا کنید.

So continuously look at them with focused effort.

بنابراین به طور مداوم با تلاش متمرکز به آنها نگاه کنید.

And the kids are moving around now  because of of that explanation.

و بچه‌ها به خاطر این توضیح اکنون در حال جابجایی هستند. به

This is why we use it with movies, TV shows.

همین دلیل است که ما از آن برای فیلم ها، برنامه های تلویزیونی استفاده می کنیم.

What did you watch last night?

دیشب چی دیدی؟

I watched TVA movie or one  of Jennifer's YouTube videos.

من فیلم TVA یا یکی از ویدیوهای جنیفر در YouTube را تماشا کردم.

Watch me.

مراقب من باش

How about this one?

این یکی چطور؟

Do you want to see a movie or a show this weekend?

آیا می خواهید یک فیلم یا یک نمایش را در این آخر هفته ببینید؟

This is very commonly used by natives.

این بسیار رایج توسط بومیان استفاده می شود. به

Keep in mind that the focus is on attending.

خاطر داشته باشید که تمرکز بر حضور است.

Do you want to go to a movie?

میخوای بری سینما؟

Also keep in mind this isn't used with TV so you  wouldn't say do you want to see TV this weekend?

همچنین به خاطر داشته باشید که از این برنامه برای تلویزیون استفاده نمی‌شود، بنابراین نمی‌گویید آیا می‌خواهید این آخر هفته تلویزیون ببینید؟

So now that you know the difference,  

بنابراین اکنون که تفاوت را می دانید،

it's time for your challenge and you need  to write one sentence with all three.

وقت چالش شما است و باید با هر سه جمله یک جمله بنویسید.

See, look and watch.

ببینید، نگاه کنید و تماشا کنید. آیا

Can you think of one?

می توانید به یکی فکر کنید؟

This might be a little more difficult,  take your time, but here is mine.

این ممکن است کمی دشوارتر باشد، وقت خود را صرف کنید، اما اینجا مال من است.

He looked at the painting so conscious effort,  

او با تلاش آگاهانه به نقاشی نگاه کرد،

then saw the artist watching  him from across the room.

سپس هنرمند را دید که از آن طرف اتاق او را تماشا می‌کرد.

Ah, he saw the artist.

آه، او هنرمند را دید.

So he perceived with his eyes he saw the artist.

بنابراین او با چشمان خود متوجه شد که هنرمند را دید.

And what was the artist doing?

و این هنرمند چه کار می کرد؟

The artist was watching him so  continuously looking at him.

هنرمند به طور پیوسته او را تماشا می کرد.

That was difficult for me  to think of that sentence.

فکر کردن به آن جمله برای من سخت بود.

So don't worry if it takes you time.

پس اگر وقتتان را می گیرد نگران نباشید.

Let's move on to bring and take.

بیایید برای آوردن و بردن حرکت کنیم.

Here's your question.

سوال شما اینجاست

I'm in the living room.

من در اتاق نشیمن هستم. آیا

Can you need some water?

می توانید مقداری آب لازم داشته باشید؟ به

Which one do you need?

کدام یک نیاز دارید؟

Can you bring me some water?

میشه برام آب بیاری؟

Bring.

بیاورید.

This is movement toward the person.

این حرکت به سمت فرد است.

The water is moving toward me.

آب به سمت من حرکت می کند.

The person who asked, Hey man, can  you bring me a sparkling water?

کسی که پرسید، هی مرد، می‌توانی برای من آب گازدار بیاوری؟

Take is movement away from the person.

برداشت دور شدن از فرد است.

For example, in a restaurant, a server, a waiter,  

برای مثال، در یک رستوران، یک سرور، یک پیشخدمت،

waitress could come to you and say,  can I take those dishes for you?

پیشخدمت می‌تواند پیش شما بیاید و بگوید، می‌توانم آن ظرف‌ها را برای شما ببرم؟

Now the server used take because the  dishes are moving away from the person.

اکنون سرور از take استفاده می‌کند زیرا ظروف از فرد دور می‌شوند.

The person being the customer,  I will take the free food.

شخصی که مشتری است، غذای رایگان را می برم. به

This is why you can't say can you take those files  here because here means movement toward a point.

همین دلیل است که نمی‌توانید بگویید می‌توانید آن فایل‌ها را به اینجا ببرید زیرا اینجا به معنای حرکت به سمت یک نقطه است.

Can you bring your files here because  the files are moving toward a point.

آیا می‌توانید فایل‌هایتان را اینجا بیاورید زیرا فایل‌ها به سمت یک نقطه حرکت می‌کنند.

Same thing with don't forget to bring  your passport to the airport because  

فراموش نکنید که پاسپورت خود را به فرودگاه بیاورید، زیرا

the movement of the passport  is going toward the airport.

حرکت پاسپورت به سمت فرودگاه است.

Now share your challenge sentence in the comments.

حالا جمله چالشی خود را در نظرات به اشتراک بگذارید.

Again, this wasn't easy for me.

باز هم، این برای من آسان نبود.

I had time to think of these.

وقت داشتم به اینها فکر کنم.

Here's mine.

اینجا مال منه آیا

Could you bring the documents to my office  and then take these files back to yours?

می توانید اسناد را به دفتر من بیاورید و سپس این فایل ها را به دفتر خود برگردانید؟

Because the documents are moving toward me, but  then these documents are moving away from me.

زیرا اسناد به سمت من حرکت می کنند، اما سپس این اسناد از من دور می شوند.

Let's review fit and suit.

بیایید تناسب و لباس را بررسی کنیم.

Here's your question.

سوال شما اینجاست

Do you think this color me?

به نظر شما این رنگ منه؟ به

Do you think this color suits me?

نظر شما این رنگ به من می آید؟

Suits me?

مناسب من است؟

Fit is the correct size or shape.

تناسب اندازه یا شکل صحیح است. می

You could say this jacket doesn't fit me,  it's too tight, you need a larger jacket.

توانید بگویید این ژاکت به من نمی آید، خیلی تنگ است، به یک ژاکت بزرگتر نیاز دارید.

Or you could say this jacket fits  perfectly, it's the correct size and shape.

یا می توانید بگویید این ژاکت کاملاً می آید ، اندازه و شکل درستی دارد.

Or there's no way that box will fit in the trunk.

یا هیچ راهی وجود ندارد که آن جعبه در صندوق عقب جا شود.

The size of the trunk is too  small for the size of the box.

اندازه تنه برای اندازه جعبه خیلی کوچک است. قرار

It's not going to fit.

نیست جا بیفتد.

Suit is about complementary style or appearance,  

کت و شلوار در مورد استایل یا ظاهر مکمل است،

so if something is complementary,  it means it goes well together.

بنابراین اگر چیزی مکمل است، به این معنی است که به خوبی با هم هماهنگ می شود.

You could say living downtown really suits her.

می توان گفت که زندگی در مرکز شهر واقعاً برای او مناسب است.

She loves the hustle and bustle.

او شلوغی و شلوغی را دوست دارد.

Do you know what that is?

آیا می دانید آن چیست؟

Hustle and bustle.

شلوغی و شلوغی.

It's the busyness, the chaos, the noise.

این شلوغی، هرج و مرج، سر و صدا است.

But she loves it.

اما او آن را دوست دارد.

So that's why living downtown compliments her.

بنابراین به همین دلیل است که زندگی در مرکز شهر از او تعریف می کند.

It goes well with her personality.

با شخصیت او خوب می شود.

It suits her.

بهش میاد می‌توانید از

You can use this negatively and say  living in a small town didn't suit her.

این موضوع منفی استفاده کنید و بگویید زندگی در یک شهر کوچک مناسب او نیست.

Didn't because it's in the past.

نه چون در گذشته است.

She already moved to the city, you could put  in the present simple and say doesn't suit her.

او قبلاً به شهر نقل مکان کرده است، می‌توانید در زمان حال ساده بگویید و بگویید مناسب او نیست.

Stop, it doesn't suit you.

بس کن، بهت نمیاد

Now we use this with physical things,  clothes, jewelry, makeup, hairstyles.

اکنون ما از آن برای چیزهای فیزیکی، لباس، جواهرات، آرایش، مدل مو استفاده می کنیم.

For example, having a mustache really suits him.

مثلا داشتن سبیل واقعا بهش میاد.

It goes well with his face or with his style.

این به خوبی با چهره او یا با استایل او می آید.

Now it's time for your challenge sentence.

حالا نوبت جمله چالشی شماست.

Here's mine.

اینجا مال منه

This jacket fits perfectly  but I don't think it suits me.

این ژاکت کاملاً مناسب است اما فکر نمی‌کنم مناسب من باشد.

So this means the size is correct  but the style isn't correct.

بنابراین این بدان معنی است که اندازه درست است اما سبک صحیح نیست.

Now let's review, learn and teach.

حالا بیایید مرور کنیم، یاد بگیریم و آموزش دهیم.

I hear mistakes with these all the time.

من همیشه اشتباهات اینها را می شنوم. آیا

Can you me how to use the present perfect?

می توانید نحوه استفاده از present perfect را به من بگویید؟

This should be easy right?

این باید آسان باشد درست است؟

Can you teach me?

میشه به من یاد بدی

Can you teach me?

میشه به من یاد بدی

First, let's talk about learn.

ابتدا بیایید در مورد یادگیری صحبت کنیم.

This means to acquire knowledge or skills.

این به معنای کسب دانش یا مهارت است.

Of course.

البته.

The mistake I hear is my students  say I'm learning this lesson.

اشتباهی که می‌شنوم این است که دانش‌آموزانم می‌گویند من دارم این درس را یاد می‌گیرم.

This is incorrect.

این نادرست است.

You should say I'm studying this lesson or  I'm learning different phrases in this lesson.

باید بگویید من در حال مطالعه این درس هستم یا در حال یادگیری عبارات مختلف در این درس هستم.

So you're gaining a specific skill or knowledge.

بنابراین شما در حال به دست آوردن یک مهارت یا دانش خاص هستید.

The knowledge represents the phrases.

دانش بیانگر عبارات است.

I'm learning phrases in this lesson because you're  not gaining skills of the lesson in general.

من عباراتی را در این درس یاد می‌گیرم زیرا شما به طور کلی مهارت‌های درس را به دست نمی‌آورید.

It's the information in the lesson.

این اطلاعات در درس است. به

That's why the sentence doesn't work.

همین دلیل است که جمله کار نمی کند.

Some learning TH of course, is to give  knowledge, give skills to someone else.

البته برخی از یادگیری TH، دادن دانش، دادن مهارت به شخص دیگری است.

She taught me a lot, or you  could say I learned a lot.

او چیزهای زیادی به من آموخت، یا می توان گفت که من چیزهای زیادی یاد گرفتم. آیا

Can you teach the new intern  how to file the reports?

می توانید به کارآموز جدید آموزش دهید که چگونه گزارش ها را تشکیل دهد؟

So this isn't specific to a teacher.

پس این مختص یک معلم نیست.

I'm sure you teach your kids, your friends,  your coworkers things all the time.

مطمئنم که شما همیشه به بچه‌هایتان، دوستانتان، همکارانتان چیزهایی یاد می‌دهید.

Now it's challenge time.

اکنون زمان چالش است.

Create one sentence using learn and teach.

با استفاده از Learn and Teach یک جمله بسازید.

This should be easy for you, hopefully.

این باید برای شما آسان باشد، امیدوارم.

Here's mine.

اینجا مال منه

I'll teach you the basics of chess so  you can learn how to play on your own.

من اصول اولیه شطرنج را به شما یاد خواهم داد تا بتوانید نحوه بازی کردن را به تنهایی یاد بگیرید.

Learn how to play.

یاد بگیرید چگونه بازی کنید.

That's the skill or the  knowledge you're acquiring.

این مهارت یا دانشی است که به دست می آورید.

Now let's review, lend, and borrow.

حالا بیایید بررسی کنیم، قرض دهیم و قرض بگیریم.

I know this confuses a lot of students.

می دانم که این باعث سردرگمی بسیاری از دانش آموزان می شود.

Can you me $200 until Friday?

می توانید تا جمعه 200 دلار به من بدهید؟

Can you lend me?

میشه به من قرض بدی

Lend is to give something to someone temporarily.

قرض دادن یعنی دادن موقت چیزی به کسی.

For sentence structure.

برای ساختار جمله.

You can use the model to lend  someone something I lent.

می‌توانید از این مدل برای قرض دادن چیزی که من به کسی قرض دادم استفاده کنید.

That's the past.

این گذشته است.

Simple.

ساده به

I lent my brother someone, my car something.

برادرم یک نفر قرض دادم، ماشینم چیزی.

You can also lend something to someone.

شما همچنین می توانید چیزی را به کسی قرض دهید.

I lent my car to my brother.

ماشینم را به برادرم قرض دادم.

Both of those are correct.

هر دوی اینها درست است

Larry LED Berry $5000 borrow is  to receive something temporarily.

5000 دلار قرض Larry LED Berry برای دریافت موقت چیزی است.

Can I borrow this now for sentence structure.

آیا می توانم اکنون این را برای ساختار جمله قرض بگیرم.

You borrow something from someone.

از کسی چیزی قرض می گیری

I borrowed this car from my sister.

من این ماشین را از خواهرم قرض گرفتم. آیا

Can you borrow me some money  is not grammatically correct.

می توانید مقداری پول از من قرض کنید  از نظر گرامری صحیح نیست. آیا

Can you lend me some money or  can I borrow some money from you?

می توانید مقداری پول به من قرض دهید یا می توانم مقداری پول از شما قرض کنم؟

Are you ready for your challenge?

آیا برای چالش خود آماده هستید؟

Share your sentence below  using both lend and borrow.

جمله زیر را با استفاده از قرض و قرض به اشتراک بگذارید.

Do you have one?

آیا شما یکی دارید؟

This was a fun one for me to write.

نوشتن این برای من جالب بود.

Here's mine.

اینجا مال منه می‌توانید

You can borrow my clothes, but  there's no way I'm lending you my car.

لباس‌های مرا قرض بگیرید، اما به هیچ وجه نمی‌توانم ماشینم را به شما قرض بدهم.

And that's probably true.

و این احتمالا درست است.

Let's review, remember and remind.

مرور کنیم، به خاطر بسپاریم و یادآوری کنیم.

Can you me to call the client at 3:00 PM?

میشه ساعت 15 با مشتری تماس بگیرم؟ آیا

Can you remind me to call the client?

می توانید به من یادآوری کنید که با مشتری تماس بگیرم؟

Remember, this is when you  recall information yourself.

به یاد داشته باشید، این زمانی است که خودتان اطلاعات را به خاطر می آورید.

I just remembered.

تازه یادم اومد

I need to call the client at  3:00 PM or I need to remember  

باید ساعت 3 بعدازظهر با مشتری تماس بگیرم یا باید به خاطر بیاورم که

to call the client at three PMI just remembered.

در ساعت سه PMI که تازه به یاد آوردم با مشتری تماس بگیرم.

Remind is to make someone else remember something.

یادآوری این است که دیگران را وادار کنیم چیزی را به خاطر بسپارند. به

I reminded him to call the client  at 3:00 PM, but he still forgot.

او یادآوری کردم که ساعت 3 بعد از ظهر با مشتری تماس بگیرد، اما او همچنان فراموش کرده بود.

He didn't remember.

یادش نبود.

Can you remind me when the meeting is?

می توانید به من یادآوری کنید که چه زمانی جلسه است؟

This is the same as saying can you  help me remember this information?

این همان چیزی است که بگویید آیا می‌توانید به من کمک کنید این اطلاعات را به خاطر بسپارم؟ به

Don't remind me.

من یادآوری نکن

Here's a great one.

اینجا یکی عالیه برای یادآوری،

I keep a big bottle of water in  front of my computer as a reminder.

یک بطری بزرگ آب جلوی رایانه‌ام نگه می‌دارم .

A reminder is the noun form of the verb.

یادآوری شکل اسمی فعل است.

If you want to use the verb, you could say  the bottle reminds me to drink more water.

اگر می‌خواهید از این فعل استفاده کنید، می‌توانید بگویید بطری به من یادآوری می‌کند که بیشتر آب بنوشم.

Now it's your turn to share one  example using remember and remind.

اکنون نوبت شماست که یک مثال را با استفاده از یادآوری و یادآوری به اشتراک بگذارید. راحت باش

Take your time.

.

Remember.

به یاد داشته باشید.

I thought of these before this lesson.

من قبل از این درس به اینها فکر کردم.

Here's mine.

اینجا مال منه

I rarely remember my appointments, so can you  please remind me to go to the dentist at noon?

من به ندرت قرار ملاقات هایم را به خاطر می آورم، پس می توانید به من یادآوری کنید که ظهر به دندانپزشک بروم؟

Now let's review, wait, and stay.

حالا بیایید مرور کنیم، صبر کنیم و بمانیم.

You should.

شما باید.

At home today If you feel  sick, you should stay at home.

امروز در خانه اگر احساس بیماری می‌کنید، باید در خانه بمانید.

Stay at home today if you feel sick.

اگر احساس بیماری کردید امروز در خانه بمانید.

Wait means to pause or delay  until something happens.

صبر به معنای مکث یا تأخیر تا زمانی است که اتفاقی بیفتد.

For example, wait to buy the  computer until Cyber Monday.

برای مثال، برای خرید رایانه تا دوشنبه سایبری صبر کنید.

This is the same as saying don't  buy the computer until Cyber Monday.

این همان چیزی است که می گوییم تا سایبر دوشنبه کامپیوتر را نخرید.

Or you can say I've been waiting for 20 minutes.

یا می توانید بگویید من 20 دقیقه منتظر بودم.

Do you know how long I've  been waiting for this moment?

میدونی چقدر منتظر این لحظه بودم؟

Stay.

بمان. به

Think of this as to remain, to  remain in one place, location,  

این فکر کنید که بمانید، در یک مکان، مکان،

stay in the restaurant, I'll get the car.

ماندن در رستوران، ماشین را بگیرم.

Or you could say wait until I get the car,  wait to leave the restaurant, wait for me.

یا می‌توانید بگویید صبر کنید تا من ماشین را بگیرم، صبر کنید تا رستوران را ترک کنم، منتظر من باشید.

Your final challenge?

چالش نهایی شما؟

Share one sentence with wait  and stay in the comments.

یک جمله را با صبر به اشتراک بگذارید و در نظرات بمانید.

Do you have one?

آیا شما یکی دارید؟

Here's mine.

اینجا مال منه

I'll wait for the package at the  office while you stay with the kids.

تا زمانی که شما با بچه ها بمانید، در دفتر منتظر بسته می مانم.

So stay, remain in one place.

پس بمان، در یک جا بمان.

Amazing job.

کار شگفت انگیز

Now let's review 21 confusing English nouns.

حالا بیایید 21 اسم گیج کننده انگلیسی را مرور کنیم.

First, let's review job and work.

ابتدا بیایید کار و کار را بررسی کنیم.

And let's review these as a quiz.

و بیایید اینها را به عنوان یک مسابقه بررسی کنیم.

Here's the question.

سوال اینجاست.

She applied for a new at the law firm a new job.

او برای یک کار جدید در شرکت حقوقی درخواست داد.

Did you get that?

متوجه شدی؟

I applied for a new job because job is a specific  position or employment where a person earns money.

من برای یک کار جدید درخواست دادم زیرا شغل یک موقعیت خاص یا شغلی است که در آن فرد درآمد کسب می کند.

Of course work though is about the  general effort, tasks or labor.

البته کار در مورد تلاش، وظایف یا کار کلی است.

So not the actual position.

پس موقعیت واقعی نیست.

The tasks, for example, you  can say do you like your job.

وظایف، برای مثال، می‌توانید بگویید آیا کارتان را دوست دارید.

This is asking about the specific position.

این سوال در مورد موقعیت خاص است.

Now you can also say do you like your work,  and this is more focused on the tasks you do,  

اکنون همچنین می‌توانید بگویید آیا کارتان را دوست دارید، و این بیشتر روی کارهایی که انجام می‌دهید متمرکز است،

but ultimately they're the same and a native  speaker would use them interchangeably.

اما در نهایت آنها یکسان هستند و یک سخنران بومی  آنها را به جای یکدیگر استفاده می‌کند.

However, you cannot say she got  a new work, She got a new work.

با این حال، نمی توان گفت که او یک کار جدید دارد، او یک کار جدید دارد.

You can't say that.

شما نمی توانید این را بگویید.

You must say she got a new job.

شما باید بگویید او یک کار جدید پیدا کرده است.

Now this is because work is a collective noun.

حالا این به این دلیل است که کار یک اسم جمعی است.

So in the example sentence it use aw.

بنابراین در جمله مثال از aw استفاده می شود.

You can't use aw with work  because work is a collective noun.

نمی‌توانید از aw با work استفاده کنید، زیرا work یک اسم جمعی است.

So remember you would say I have so much work.

پس یادت باشه میگفتی من خیلی کار دارم.

Work would stay as the singular  because it's a collective.

کار به‌عنوان مفرد باقی می‌ماند، زیرا یک مجموعه است.

I have so much work to do.

من خیلی کار دارم

Now remember work is also a verb to work.

حالا به یاد داشته باشید کار هم فعل کار کردن است.

So you could say right now I'm working  the verb in the present continuous.

بنابراین می‌توانید بگویید همین الان فعل را در حال استمراری کار می‌کنم.

I'm working two jobs, two jobs,  2 positions to make ends meet,  

من دارم دو شغل کار می کنم، دو شغل، 2 موقعیت برای گذران زندگی،

which means to make enough money  to survive, I have to work.

به این معنی که پول کافی برای زنده ماندن به دست بیاورم، باید کار کنم.

So now I'll quiz you again.

پس حالا دوباره از شما سوال می کنم.

He's looking for new, but  finding a good takes time.

او به دنبال چیزهای جدید است، اما یافتن یک چیز خوب زمان می برد.

What do you think?

نظر شما چیست؟

He's looking for new work, because  remember, work is a collective noun,  

او به دنبال کار جدید است، زیرا به یاد داشته باشید، کار یک اسم جمعی است،

and collective nouns don't take articles.

و اسم‌های جمعی مقاله نمی‌گیرند.

So he's looking for a good job.

بنابراین او به دنبال یک کار خوب است.

Don't worry about taking notes because I  summarize everything in a free lesson PDF.

نگران یادداشت برداری نباشید زیرا همه چیز را در یک PDF درس رایگان خلاصه می‌کنم. می

You can find the link in the description.

توانید لینک را در توضیحات پیدا کنید.

Now let's talk about story and history.

حالا بیایید در مورد داستان و تاریخ صحبت کنیم.

I hear mistakes with these two all the time.

من همیشه اشتباهات این دو را می شنوم.

Here's your quiz.

امتحان شما اینجاست.

The book is based on real,  not fiction, on real history.

این کتاب بر اساس تاریخ واقعی است، نه داستانی.

This is history in the making.

این تاریخ در حال شکل گیری است.

So a story is a narrative.

بنابراین یک داستان یک روایت است.

It can be real or it can be fictional, not real,  and is told for entertainment or information.

می‌تواند واقعی یا خیالی باشد، نه واقعی، و برای سرگرمی یا اطلاعات گفته می‌شود.

Now history, this is a  factual record of past events.

اکنون تاریخ، این یک سابقه واقعی از رویدادهای گذشته است.

So you could say the story about the company dates  back to 1920, dates back to means starts in 1920.

بنابراین می‌توانید بگویید که تاریخچه شرکت به سال 1920 برمی‌گردد، به معنای شروع آن در سال 1920 است.

Now you could also say the history you would need  

اکنون همچنین می‌توانید بگویید تاریخچه مورد نیازتان

the preposition of the history of  this company dates back to 1920.

حرف اضافه تاریخ این شرکت به سال 1920 بازمی‌گردد.

So with the story of the company,  you're going to hear a story,  

بنابراین، با داستان شرکت، شما یک داستان،

characters, themes, but the history  is going to be the factual record.

شخصیت‌ها، مضامین می‌شنوید، اما تاریخ ثبت می‌شود . می‌توانید

You can say he told an amazing story about his  

بگویید که او داستان شگفت‌انگیزی درباره

trip to Africa and notice here you  tell a story that's the Co location.

سفرش به آفریقا تعریف کرد و توجه کنید که در اینجا داستانی را تعریف می‌کنید که محل شرکت است.

You can also say we learned about  the history of the English language.

همچنین می‌توانید بگویید که درباره تاریخچه زبان انگلیسی یاد گرفتیم.

Today.

There are many different  verbs that go with history.

امروز

بسیاری از افعال مختلف با تاریخ همراه هستند.

For example, you learn, read, discover,  discuss, debate, and many other choices.

به عنوان مثال، شما یاد می گیرید، می خوانید، کشف می کنید، بحث می کنید، بحث می کنید، و بسیاری از انتخاب های دیگر.

How about this quiz question?

در مورد این سوال مسابقه چطور؟

He told a funny, but it had  nothing to do with actual.

او یک حرف خنده دار گفت، اما ربطی به واقعیت نداشت.

This one's easy, right?

این یکی آسان است، درست است؟

He told a funny story.

او یک داستان خنده دار تعریف کرد.

It had nothing to do with actual history.

ربطی به تاریخ واقعی نداشت.

The record of past events number  three, wedding and marriage.

رکورد رویدادهای گذشته شماره سه، عروسی و ازدواج.

Do these confuse you?

آیا اینها شما را گیج می کند؟

How about this quiz question?

در مورد این سوال مسابقه چطور؟

Were you invited to their to their wedding?

به عروسیشون دعوت شدی؟

Because wedding is the event, we  are invited to Suki's wedding.

از آنجا که مراسم عروسی است، ما به عروسی سوکی دعوت شده‌ایم.

It's a ceremony where two people get married.

این مراسمی است که در آن دو نفر با هم ازدواج می کنند.

So it's an event.

پس این یک رویداد است.

It takes place on a specific  date and time location.

در یک مکان تاریخ و زمان خاص انجام می‌شود.

Marriage is the relationship between  two people after they're married.

ازدواج رابطه بین دو نفر پس از ازدواج است.

So you can ask when is your wedding or when  was your wedding because it's in the past.

بنابراین می‌توانید بپرسید عروسی‌تان چه زمانی برگزار می‌شود یا عروسی‌تان کی بود، زیرا در گذشته است.

But you can't say when is or  was your marriage because it's  

اما نمی‌توانید بگویید که ازدواج شما کی بوده یا بوده است، زیرا این

not an event so there's no specific date of it.

یک رویداد نیست، بنابراین تاریخ خاصی برای آن وجود ندارد.

If you want to ask a question like that,  

اگر می‌خواهید چنین سؤالی بپرسید، در

you actually have to change the structure  and say how long have you been married.

واقع باید ساختار را تغییر دهید و بگویید چه مدت ازدواج کرده‌اید.

So to be married, this means  you're legally husband and wife.

بنابراین برای متاهل بودن، این بدان معناست که شما از نظر قانونی زن و شوهر هستید.

Now you can say their wedding didn't last long.

حالا می توان گفت عروسی آنها زیاد طول نکشید.

So the actual ceremony where they exchange  rings was only 30 minutes, one hour.

بنابراین مراسم واقعی که در آن حلقه‌ها را رد و بدل می‌کنند تنها 30 دقیقه و یک ساعت بود.

Their wedding.

عروسیشون

The event didn't last long.

این رویداد زیاد طول نکشید.

You can also say their marriage didn't last long,  

همچنین می‌توانید بگویید که ازدواج آنها زیاد دوام نیاورد،

but that means their relationship didn't  last long so they are no longer together.

اما این بدان معناست که رابطه آنها طولانی نبود و آنها دیگر با هم نیستند.

How about this quiz question?

در مورد این سوال مسابقه چطور؟

There was beautiful, but there  has been full of challenges.

زیبا بود، اما پر از چالش بود.

Their wedding, the event was  beautiful, but their marriage,  

مراسم عروسی آنها زیبا بود، اما ازدواج آنها،

their relationship after the  wedding has been full of challenges.

رابطه آنها بعد از عروسی پر از چالش بوده است.

Bad memories, bad marriage.

خاطرات بد، ازدواج بد.

Let's talk about these two confusing nouns.

بیایید در مورد این دو اسم گیج کننده صحبت کنیم.

I'm not going to say them because the  main confusion is the pronunciation.

من آنها را نمی گویم زیرا سردرگمی اصلی تلفظ است.

The Sahara is the largest in the world, so which  

صحرا بزرگ‌ترین در جهان است، بنابراین که

11S or 2SS1S is desert, dry, arid land with  little rainfall, Which describes our quiz.

11S یا 2SS1S زمینی بیابانی، خشک و خشک با بارش کم است، که مسابقه ما را توضیح می‌دهد.

The other one with two s s is dessert,  a sweet dish eaten after a meal.

یکی دیگر با دو تا دسر است، یک غذای شیرین که بعد از غذا خورده می‌شود.

Of course you know that, so let's  focus on that pronunciation.

مطمئناً این را می‌دانید، بنابراین بیایید روی آن تلفظ تمرکز کنیم.

So one as dry, arid land, desert, desert.

پس یکی مثل زمین خشک، بیابان، بیابان، بیابان.

So notice the syllable stress is on the  1st sound Dada desert and then 2S S sweets,  

بنابراین توجه کنید که تاکید هجا روی صدای اول صحرای دادا و سپس شیرینی 2S S،

chocolate dessert, dessert, dessert.

دسر شکلاتی، دسر، دسر است.

The syllable stress is on the  second syllable da da dessert.

تاکید هجا روی دسر دسر هجای دوم است.

So make sure you practice that pronunciation.

پس حتما این تلفظ را تمرین کنید.

So let's practice this together Now after crossing  the desert, we enjoyed a delicious dessert.

پس بیایید این کار را با هم تمرین کنیم حالا بعد از عبور از کویر، از یک دسر خوشمزه لذت بردیم.

Make sure you shadow my pronunciation.

مطمئن شوید که تلفظ من را سایه می زنید.

Let us enjoy the wonderful desserts  #5 Let's talk about price and cost.

بیایید از دسرهای فوق العاده لذت ببریم شماره 5 بیایید در مورد قیمت و هزینه صحبت کنیم.

Here's your quiz question.

در اینجا سوال مسابقه شما است.

The of studying abroad is high when you factor  in tuition, housing, food and transportation.

وقتی شهریه، مسکن، غذا و حمل و نقل را در نظر بگیرید، تحصیل در خارج از کشور بالاست.

Here, because of the context, we need cost.

در اینجا، به دلیل زمینه، به هزینه نیاز داریم.

The cost of everything is too high because price  is the amount of money needed to buy something.

هزینه همه چیز بسیار زیاد است زیرا قیمت مقدار پولی است که برای خرید چیزی لازم است.

So there's A tag or a  sticker, and it has the price.

بنابراین یک برچسب یا یک برچسب وجود دارد و قیمت دارد.

Cost, on the other hand, is total.

از سوی دیگر، هزینه کل است.

So think of total expenses,  including hidden or indirect factors.

بنابراین به کل هزینه‌ها، از جمله عوامل پنهان یا غیرمستقیم فکر کنید.

Now, in a store, you would absolutely  say how much does this cost?

حالا، در یک فروشگاه، شما کاملاً می‌گویید این کار چقدر هزینه دارد؟

But keep in mind that the word cost here  is a verb, and this lesson is about nouns.

اما به خاطر داشته باشید که کلمه هزینه در اینجا یک فعل است و این درس در مورد اسم ها است.

That's going to cost a lot of money.

این هزینه زیادی دارد.

You would not say how much does this price  because price is a noun and not a verb.

شما نمی‌گویید این قیمت چقدر است، زیرا قیمت یک اسم است و نه یک فعل.

You can absolutely say what is and then  the noun what is the price of the laptop.

می‌توانید کاملاً بگویید که چه چیزی است و سپس اسم آن چقدر است قیمت لپ‌تاپ.

Now you could also ask what is the  total cost of the laptop and many  

اکنون می‌توانید بپرسید هزینه کل لپ‌تاپ چقدر است و بسیاری از

speakers will add the word total in front of cost.

بلندگوها کلمه total را در مقابل هزینه اضافه می‌کنند.

So that means the price of the laptop, tax,  

بنابراین این بدان معناست که قیمت لپ‌تاپ، مالیات،

warranty, accessories, anything else  that's included, that's the cost.

گارانتی، لوازم جانبی، هر چیز دیگری که شامل می‌شود، این هزینه است.

Now remember as a verb, you can  absolutely say the laptop costs $1200.

اکنون به عنوان یک فعل به یاد داشته باشید، می‌توانید کاملاً بگویید که قیمت لپ‌تاپ ۱۲۰۰ دلار است.

But remember, cost there is a verb.

اما به یاد داشته باشید، هزینه یک فعل وجود دارد.

Let's review these together as a quiz.

بیایید اینها را با هم به عنوان یک مسابقه بررسی کنیم.

The of the car was low, but the long term  of insurance and maintenance is high.

ماشین کم بود، اما بیمه و نگهداری طولانی مدت زیاد است.

The price of the car is low, but then  the total cost insurance, maintenance.

قیمت ماشین پایین است، اما پس از آن هزینه کل بیمه، نگهداری.

So the second one is cost number  six, chance and opportunity.

بنابراین مورد دوم هزینه شماره شش، شانس و فرصت است.

This job offer is a great for your career.

این پیشنهاد شغلی برای حرفه شما عالی است.

What do you need?

چه چیزی نیاز دارید؟

A great opportunity.

یک فرصت عالی

It's a great opportunity.

این یک فرصت عالی است.

Chance is a possibility or  probability of something happening.

شانس احتمال یا احتمال وقوع چیزی است.

It sounds quite neutral, but opportunity, this  is a favorable situation for achieving something.

کاملاً خنثی به نظر می رسد، اما فرصت، موقعیت مطلوبی برای دستیابی به چیزی است.

So the word opportunity sounds positive.

بنابراین کلمه فرصت مثبت به نظر می رسد.

There is a 30% chance of rain tomorrow.

فردا 30 درصد احتمال بارندگی وجود دارد.

You wouldn't say opportunity.

شما نمی گویید فرصت. از

You would use chance because  you're talking about probability.

شانس استفاده می‌کنید، زیرا در مورد احتمال صحبت می‌کنید.

Now you could also say there's  a chance of probability.

اکنون می‌توانید بگویید احتمال احتمال وجود دارد.

I could get the job.

من می توانستم کار را پیدا کنم.

Not the work, the job.

نه کار، شغل.

Now you can modify chance.

اکنون می توانید شانس را تغییر دهید. می‌توانید

You can say slight, small or low,  

بگویید شانس کم، کوچک یا کم،

good, fair or moderate chance or  high, strong or excellent chance.

شانس خوب، نسبتاً یا متوسط ​​یا شانس زیاد، قوی یا عالی.

There's an excellent chance I'll get the job.

شانس بسیار خوبی برای من وجود دارد.

Now you can say I hope I get the job  because it's a great opportunity.

اکنون می توانید بگویید امیدوارم کار را پیدا کنم زیرا این یک فرصت عالی است.

So to modify opportunity, we generally  use positive words such as great,  

بنابراین برای تغییر فرصت، معمولاً از کلمات مثبتی مانند عالی،

amazing, excellent, perfect, or golden.

شگفت‌انگیز، عالی، عالی یا طلایی استفاده می‌کنیم.

A golden opportunity.

یک فرصت طلایی در

How about this quiz?

مورد این مسابقه چطور؟

This scholarship is a real and you  have no of winning the lottery.

این بورسیه تحصیلی واقعی است و شما در لاتاری برنده نخواهید شد.

You have no chance of winning the lottery.

شما هیچ شانسی برای برنده شدن در لاتاری ندارید.

So go for the scholarship  because it's a great opportunity.

بنابراین برای بورس تحصیلی بروید زیرا این یک فرصت عالی است.

Small chance, but a chance #7 loan and debt.

شانس کوچک، اما یک شانس شماره 7 وام و بدهی. در

How about this?

مورد این چطور؟ ما

We took out A to buy the car.

A را برای خرید ماشین بیرون آوردیم.

We took out a loan, got it covered.

وام گرفتیم، آن را پوشش دادیم.

I took a loan.

وام گرفتم

So a loan.

پس وام

This is Money borrowed that must be repaid.

این پول قرضی است که باید بازپرداخت شود.

You can get this from a bank, a friend  or a family member or a private company.

می‌توانید این را از یک بانک، یک دوست یا یکی از اعضای خانواده یا یک شرکت خصوصی دریافت کنید.

Now debt.

حالا بدهی

This is the total amount of money owed.

این مبلغ کل بدهی است.

You take out a loan.

وام میگیری

That's the most common colocation.

این رایج ترین محل سکونت است.

You take out a loan.

وام میگیری

You can also use get you get a loan, but  with debt, you simply have, you possess it.

همچنین می‌توانید از دریافت وام استفاده کنید، اما با بدهی که دارید، آن را دارید.

You have debt.

شما بدهی دارید

Now why do you have debt?

حالا چرا بدهی دارید؟

Because you took out loans.

چون وام گرفتی

So they go together.

پس با هم می روند. می

You can say I have so much debt.

توان گفت من بدهی زیادی دارم.

Debt is a collective noun,  so notice no S and so much.

بدهی یک اسم جمعی است، بنابراین به S و خیلی زیاد توجه نکنید.

Or you can say I have so many  loans I need to repay this year.

یا می توانید بگویید من وام های زیادی دارم که باید امسال بازپرداخت کنم.

Loan is a regular noun, so it's singular plural.

وام یک اسم با قاعده است، بنابراین مفرد است.

How about this quiz question?

در مورد این سوال مسابقه چطور؟ به

The helped him buy the car, but  now he has to manage his the loan.

او کمک کرد تا ماشین را بخرد، اما اکنون باید وام خود را مدیریت کند.

It's something the money you borrow the loan,  

این چیزی است که شما وام را قرض می‌دهید،

but he has to manage his debt, the total amount  of money he owes and notice that pronunciation.

اما او باید بدهی خود را مدیریت کند، کل مقدار پولی که بدهکار است و متوجه تلفظ آن شود.

Did you notice the B was silent?

آیا متوجه شدید B ساکت است؟

Debt, debt, debt.

بدهی، بدهی، بدهی.

I'm Dave in debt.

من دیو بدهکارم

Now let's talk about these two again.

حالا بیایید دوباره در مورد این دو صحبت کنیم.

I will not say them because the confusion is  in their pronunciation and similar spellings.

آنها را نمی گویم زیرا سردرگمی در تلفظ و املای مشابه آنهاست.

So here's the quiz question.

بنابراین سوال مسابقه اینجاست. آیا

Can you pick up my from the dry cleaners?

می توانید من را از خشکشویی انتخاب کنید؟

Can you pick up my suit?

میشه کت و شلوار منو برداری؟

Suit.

کت و شلوار.

I'll go get my suit on.

من برم کت و شلوارم را بپوشم

This is a set of matching clothes.

این یک ست لباس هماهنگ است.

It can also mean a legal case, but most  commonly it means a set of matching clothes.

همچنین می‌تواند به معنای یک پرونده حقوقی باشد، اما معمولاً به معنای مجموعه‌ای از لباس‌های همسان است.

But the other word is pronounced sweet suite.

اما کلمه دیگر شیرین سوئیت تلفظ می شود.

This is a set of connected rooms,  

این مجموعه ای از اتاق های متصل است،

often in a hotel, but can also be in  an apartment complex or condo complex.

اغلب در یک هتل، اما می تواند در مجتمع آپارتمانی یا مجتمع مسکونی نیز باشد.

It can also be a collection of software, so you'll  probably hear that word with software as well.

همچنین می‌تواند مجموعه‌ای از نرم‌افزار باشد، بنابراین احتمالاً آن کلمه را با نرم‌افزار نیز خواهید شنید.

So now let's focus on the  pronunciation with these examples.

بنابراین اکنون بیایید با این مثال ها بر تلفظ تمرکز کنیم.

He wore a Navy blue suit, so repeat out for me.

او کت و شلوار آبی به تن داشت، پس برای من تکرار کن. کت و شلوار

Oot oot suit suit.

اوت اوت.

He wore a Navy blue suit to  the interview our hotel suite.

او برای مصاحبه با سوئیت هتل ما کت و شلوار آبی نیروی دریایی پوشیده بود .

It's the exact same as chocolate is suite.

این دقیقاً همان چیزی است که شکلات سوئیت است.

The hotel suite had a beautiful ocean view.

سوئیت هتل منظره زیبای اقیانوس داشت. در

How about this quiz?

مورد این مسابقه چطور؟

Why are you wearing your NR?

چرا NR خود را می پوشید؟

What do you need for pronunciation?

چه چیزی برای تلفظ نیاز دارید؟

Why are you wearing your suit in our suite?

چرا کت و شلوار خود را در سوئیت ما می پوشید؟

Your suit in our suite?

کت و شلوار شما در سوئیت ما؟

That's one for you to practice and of  course, take it off and relax for a bit.

این تمرینی است که باید تمرین کنید و البته آن را بردارید و کمی استراحت کنید.

Wear on vacation.

در تعطیلات بپوشید

Our next confusing pair.

جفت گیج کننده بعدی ما

Again, the confusion could be because of the  spelling and pronunciation, so I won't say them.

باز هم، سردرگمی ممکن است به دلیل املا و تلفظ باشد، بنابراین آنها را نمی گویم.

Here's the quiz.

در اینجا مسابقه است.

Please keep your for reimbursement.

لطفا خود را برای بازپرداخت نگه دارید

Please keep your receipt Receipt.

لطفا رسید خود را نگه دارید.

There is no P in the word receipt, no receipts.

در کلمه رسید، P وجود ندارد.

This is a document that proves payment  so you get it when you buy something.

این سندی است که پرداخت را ثابت می‌کند بنابراین هنگام خرید چیزی آن را دریافت می‌کنید.

Now reimbursement means you give this receipt  

اکنون بازپرداخت به این معناست که شما این رسید را

to your employer for the laptop  and they give you the money back.

برای لپ‌تاپ به کارفرمای خود می‌دهید و آنها پول را به شما پس می‌دهند.

That's reimbursement now recipe repeat  after me Recipe recipe, receipt, recipe.

این بازپرداخت است اکنون دستور تکرار پس از من دستور پخت، رسید، دستور پخت.

So notice receipt.

پس به رسید توجه کنید.

You have the word seat in it.

شما کلمه صندلی را در آن دارید.

Receipt, recipe recipe of course  is instructions for preparing food.

رسید، دستور دستور البته دستورالعملی برای تهیه غذا است.

You can absolutely say I lost the receipt, but  make sure your pronunciation matches what you  

کاملاً می‌توانید بگویید رسید را گم کرده‌ام، اما مطمئن شوید که تلفظ شما با آنچه می‌گویید مطابقت دارد،

say because you can equally say I lost my  recipe, but the meaning is very different.

زیرا به همان اندازه می‌توانید بگویید که من دستور غذا را گم کردم، اما معنی آن بسیار متفاوت است.

You can also say I need a  receipt or I need a recipe.

همچنین می‌توانید بگویید من به رسید نیاز دارم یا به دستور غذا نیاز دارم.

So grammatically, often both sentences are  correct, but the meaning is very different.

بنابراین از نظر دستوری، اغلب هر دو جمله صحیح هستند، اما معنی آن بسیار متفاوت است.

Let's try this quiz.

بیایید این مسابقه را امتحان کنیم.

I kept the for the ingredients  and I followed the AH.

من مواد را نگه داشتم و ق.

Did this confuse you?

آیا این شما را گیج کرد؟

You keep a receipt, the  receipt for the ingredients.

رسیدی را نگه می‌دارید، رسید مربوط به مواد تشکیل دهنده.

It shows you what ingredients you bought.

این به شما نشان می دهد که چه موادی را خریداری کرده اید.

Maybe because it's for reimbursement and you  follow a recipe, you follow instructions,  

شاید به این دلیل که برای بازپرداخت است و شما یک دستور غذا را دنبال می‌کنید، دستورالعمل‌ها را دنبال می‌کنید،

and a recipe provides instructions.

و یک دستور غذا دستورالعمل‌ها را ارائه می‌دهد.

Did you get that one?

اون یکی رو گرفتی؟

Did you follow the recipe #10  again, confusing spelling,  

آیا دستور #10 را دوباره دنبال کردید ، املای گیج کننده،

confusing pronunciation,  totally different meanings.

تلفظ گیج کننده، معانی کاملاً متفاوت.

I won't say them yet.

من هنوز آنها را نمی گویم.

What can we do to improve  workplace workplace morale?

برای بهبود روحیه محیط کار چه کاری می توانیم انجام دهیم؟

Morale, morale.

روحیه، روحیه

Watching the gossip and lifting  the morale in the house.

تماشای شایعات و بالا بردن روحیه در خانه.

Now compare that to moral.

حالا آن را با اخلاقی مقایسه کنید.

Moral.

اخلاقی

The sound is less stressed.

صدا استرس کمتری دارد.

I don't open my mouth as wide moral moral.

من به اندازه اخلاق اخلاقی دهانم را باز نمی کنم.

Now a moral is a lesson about right or wrong.

حالا یک اخلاق درس درست یا غلط است.

It's also standards of right or wrong.

همچنین معیارهای درست یا غلط است.

So you can think of it as  ethical lessons or ethical codes.

بنابراین می‌توانید آن را به‌عنوان درس‌های اخلاقی یا کدهای اخلاقی در نظر بگیرید. به

It tells you how to behave.

شما می گوید چگونه رفتار کنید.

Morale Repeat after me morale.

روحیه بعد از من روحیه تکرار کن.

So notice that long ow morale.

پس به این روحیه طولانی توجه کنید.

Morale.

روحیه

This is the level of confidence  or enthusiasm in a group.

این میزان اعتماد یا اشتیاق در یک گروه است.

It's very common in business.

در تجارت بسیار رایج است.

You can think of it as the  team spirit or the team mood.

می توانید آن را به عنوان روحیه تیمی یا روحیه تیمی در نظر بگیرید.

So the moral of the story, the lesson,  

بنابراین اخلاق داستان، درس،

the ethical lesson, the moral of  the story, which is very common.

درس اخلاقی، اخلاق داستان، که بسیار رایج است.

The moral of the story is  to always tell the truth.

اخلاقیات داستان این است که همیشه حقیقت را بگویید.

Or parents should teach  their children strong morals.

یا والدین باید به فرزندان خود اخلاق قوی بیاموزند.

As a noun, you can have singular or plural morals.

به عنوان یک اسم، می توانید اخلاق مفرد یا جمع داشته باشید.

How about this one?

این یکی چطور؟

Employee morale.

روحیه کارکنان

Remember, this is commonly  used in a business context.

به یاد داشته باشید، این معمولاً در زمینه کسب و کار استفاده می‌شود.

It can also be used in a sports context.

همچنین می توان از آن در زمینه ورزشی استفاده کرد.

Anything where teams are involved.

هر چیزی که در آن تیم ها درگیر هستند.

Employee morale improved, so the spirit, the  mood, the confidence of the group of the team.

روحیه کارمندان بهبود یافت، بنابراین روحیه، روحیه، اعتماد به نفس گروه تیم.

Employee morale improved after the company gave  bonuses, or you could say after the CEO quit,  

روحیه کارکنان پس از دادن پاداش از سوی شرکت بهبود یافت ، یا می‌توان گفت پس از استعفای مدیرعامل،

the company's morale dropped to an all time low.

روحیه شرکت به پایین‌ترین حد خود رسید.

So the mood, the spirit, the  confidence of the team was low.

بنابراین روحیه، روحیه، اعتماد به نفس تیم پایین بود. در

How about this quiz?

مورد این مسابقه چطور؟

The leader's speech boosted the teams and taught  an important lesson about, well, the teams.

سخنرانی رهبر تیم‌ها را تقویت کرد و درس مهمی درباره تیم‌ها آموخت.

That tells you it would be morale.

این به شما می گوید که این یک روحیه خواهد بود.

Morale and taught a lesson moral so also look for  those keywords that tell you which one you need.

روحیه و درس اخلاقی به شما داد، بنابراین به دنبال آن کلمات کلیدی نیز باشید که به شما می‌گویند به کدام یک نیاز دارید. دوباره به

It's called the moral of the story #11  again, pronunciation and perhaps spelling.

آن اخلاقیات داستان شماره 11 می‌گویند ، تلفظ و شاید املا.

So here's the quiz.

پس مسابقه اینجاست.

The of the apartment complex are very friendly.

مجتمع آپارتمانی بسیار دوستانه هستند.

The residents.

ساکنین.

The residents.

ساکنین.

This is people who live in a place.

این افرادی هستند که در یک مکان زندگی می کنند.

But when you have an S on that noun meaning more  than one, it sounds exactly the same as residence.

اما وقتی یک S روی آن اسم دارید به معنای بیش از یک، دقیقاً شبیه اقامتگاه است.

Residence, which is a place where someone lives.

اقامتگاه که جایی است که شخصی در آن زندگی می کند.

So the pronunciation is virtually identical when  

بنابراین تلفظ تقریباً یکسان است وقتی

resident is in the plural form,  and it sounds like residence.

resident به شکل جمع باشد، و به نظر می رسد مانند residence.

So this might be confusing in spoken English.

بنابراین این ممکن است در گفتار انگلیسی گیج کننده باشد.

You can say his official  residence place where he lives.

می‌توانید محل اقامت رسمی او که در آن زندگی می‌کند، بگویید.

His official residence is in New York.

اقامتگاه رسمی او در نیویورک است.

You could also say residents of New  York, people who live in New York.

همچنین می توانید بگویید ساکنان نیویورک، افرادی که در نیویورک زندگی می کنند.

Residents of New York must pay a new tax.

ساکنان نیویورک باید مالیات جدیدی بپردازند.

Now you can use this in the singular and  there's less confusion with the pronunciation.

اکنون می‌توانید از این به صورت مفرد استفاده کنید و در تلفظ آن سردرگمی کمتری وجود دارد.

She's all resident in the new senior residence,  the place where seniors live or in the plural,  

او همه ساکن محل اقامت سالمندان جدید است، مکانی که سالمندان در آن زندگی می‌کنند یا به صورت جمع،

where it sounds similar, identical their  residents in the new senior residents.

جایی که به نظر شبیه است، ساکنان آن‌ها در ساکنان سالمندان جدید یکسان است. در

How about this quiz?

مورد این مسابقه چطور؟

The new has space for 50.

مکان جدید دارای فضایی برای 50 نفر است.

The new residents place where  people live has space for 50 people,  

مکان ساکنین جدید که در آن افراد زندگی می کنند فضایی برای 50 نفر دارد،

SO50 residents nasal residence.

اقامتگاه بینی ساکنان SO50.

Our final confusing pair weather and climate.

آخرین جفت گیج کننده آب و هوا و آب و هوا.

What's the like today?

امروز چطوره؟

The keyword is today.

کلمه کلیدی امروز است.

So today we need weather because weather  

بنابراین امروز ما به آب و هوا نیاز داریم زیرا آب و هوا

is for short term conditions in a  specific place at a specific time.

برای شرایط کوتاه مدت در یک مکان خاص در یک زمان خاص است.

Climate is of course the longer term  conditions in a specific place and  

البته آب و هوا شرایط بلندمدت در یک مکان خاص است و

it's over a significant period of time, 30 years.

در یک دوره زمانی قابل توجه، 30 سال است.

So you can of course ask what's  the weather like in Singapore.

بنابراین مطمئناً می‌توانید بپرسید که هوای سنگاپور چگونه است.

If you ask that, you're basically  saying today or right now.

اگر این را بپرسید، اساساً می‌گویید امروز یا همین الان.

If you ask what's the climate like in  Singapore, you're going to get a different  

اگر بپرسید آب و هوا در سنگاپور چگونه است، پاسخ متفاوتی دریافت خواهید کرد

answer because that means in general,  not necessarily right now, in general.

زیرا به طور کلی، لزوماً در حال حاضر، به طور کلی نیست.

So both are grammatically correct, but  the answer you receive will be different.

بنابراین هر دو از نظر گرامری صحیح هستند، اما پاسخی که دریافت می‌کنید متفاوت خواهد بود. می

You know, you could say we had to  cancel the event because of the weather.

دانید، می توانید بگویید که به دلیل آب و هوا مجبور شدیم رویداد را لغو کنیم.

The event takes place on a specific day.

این رویداد در یک روز خاص برگزار می شود.

So it's not climate, it's weather.

پس آب و هوا نیست، آب و هوا است.

But you can make a general statement  and say we have less outdoor events  

اما می‌توانید یک بیانیه کلی بیان کنید و بگویید

because of climate change,  because of climate change.

به دلیل تغییر آب و هوا، به دلیل تغییر آب و هوا، رویدادهای خارج از خانه کمتری داریم.

So that's talking about overall  and not necessarily now.

بنابراین در مورد کلی صحبت می‌شود و نه لزوماً اکنون. در

How about this quiz?

مورد این مسابقه چطور؟

The in the mountains changes quickly, but  the is generally cold throughout the year.

در کوهستان به سرعت تغییر می کند، اما به طور کلی در طول سال سرد است.

Well, throughout the year tells me that you're  talking about climate and changing quickly.

خوب، در طول سال به من می‌گوید که درباره آب و هوا صحبت می‌کنید و به سرعت تغییر می‌کنید.

Well, that tells me you're  talking about current conditions.

خوب، این به من می گوید که شما در مورد شرایط فعلی صحبت می کنید.

So weather, Hey John boy, how's the weather?

پس هوا، هی جان پسر، هوا چطوره؟

Think of everything you learned today.

به همه چیزهایی که امروز یاد گرفتید فکر کنید.

There are many more confusing words in English.

کلمات گیج کننده تری در انگلیسی وجود دارد.

If you want me to make another  lesson like this comment,  

اگر می‌خواهید درس دیگری مانند این نظر بسازم،

let's go, let's go put, let's go in the comments.

بیایید بریم، بگذاریم، بگذار در نظرات برویم.

And of course, make sure you like this lesson.

و البته مطمئن شوید که این درس را دوست دارید.

Share it with your friends and subscribe so  you're notified every time I post a new lesson.

آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید و مشترک شوید تا هر بار که درس جدیدی را پست می‌کنم به شما اطلاع داده شود.

And you can get this free speaking  guide where I share 6 tips on how  

و می‌توانید این راهنمای مکالمه رایگان را دریافت کنید، جایی که من ۶ نکته را در مورد نحوه

to speak English fluently and confidently.

صحبت کردن روان و مطمئن انگلیسی به اشتراک می‌گذارم. می‌توانید

You can click here to download it or  look for the link in the description.

برای دانلود آن اینجا را کلیک کنید یا به دنبال پیوند در توضیحات بگردید.

And here's another lesson I know you'll love.

و این یک درس دیگر است که می دانم دوست خواهید داشت.

Watch it now.

حالا تماشاش کن