English Reading Practice To GET FLUENT! (Learn English with News)

Did you know that reading to your.

آیا می دانستید که خواندن برای شما

Brain is like.

مغز شبیه است.

Exercise to your body.

برای بدن خود ورزش کنید.

Reading is one of the best things you can do to improve your.

خواندن یکی از بهترین کارهایی است که می توانید برای بهبود وضعیت خود انجام دهید.

Fluency in English and that's why I'm so excited.

تسلط به زبان انگلیسی و به همین دلیل بسیار هیجان زده هستم.

To share this.

برای به اشتراک گذاشتن این

2.

2.

Hour reading lesson with you.

ساعت درس خواندن با شما.

Welcome back to JForrest English, of course.

البته به JForrest English خوش آمدید.

I'm Jennifer.

من جنیفر هستم

Now let's get started.

حالا بیایید شروع کنیم.

First, I'll read the headline.

ابتدا تیتر را می خوانم.

By turning Twitter into X, Elon Musk Risks Killing Billions in Brand Value.

با تبدیل توییتر به X، ایلان ماسک در معرض خطر کشتن میلیاردها ارزش برند است.

Did you hear that?

شنیدی؟

Twitter is no longer called Twitter?

توییتر دیگر توییتر نامیده نمی شود؟

It is now called X.

اکنون X نامیده می شود.

So as you can see on this platform, this is the logo, The new X logo, which replaces the

بنابراین همانطور که در این پلتفرم می بینید، این لوگو است، لوگوی جدید X، که جایگزین

bird that everybody knows from Twitter.

پرنده ای می شود که همه از توییتر می شناسند.

So by turning Twitter into X, in this case, when you turn something into something, it

بنابراین با تبدیل توییتر به X، در این مورد، وقتی چیزی را به چیزی تبدیل می کنید، به این

means you transform it.

معنی است که آن را تبدیل می کنید.

Or you change it.

یا عوضش میکنی

So Elon Musk transformed Twitter into X.

بنابراین ایلان ماسک توییتر را به X تبدیل کرد.

It is no longer Twitter.

این دیگر توییتر نیست.

It is now called.

اکنون نامیده می شود.

XI wrote that definition for you.

XI این تعریف را برای شما نوشتم.

And here's an everyday example.

و در اینجا یک مثال روزمره است.

I turned these old towels into a beautiful quilt.

من این حوله های قدیمی را به یک لحاف زیبا تبدیل کردم .

So I took these old towels and I transformed them.

بنابراین من این حوله های قدیمی را برداشتم و آنها را تغییر دادم .

I changed them into a beautiful quilt.

من آنها را به یک لحاف زیبا تبدیل کردم.

Now don't worry about writing all these notes down, because I summarize everything in a

حالا نگران نوشتن همه این یادداشت ها نباشید ، زیرا من همه چیز را در یک

free lesson PDF.

درس رایگان PDF خلاصه می کنم.

So you can look in the description for the link to download the free lesson PDF.

بنابراین می توانید لینک دانلود فایل PDF رایگان درس را در توضیحات جستجو کنید.

And notice here in the headline we have Elon Musk risks.

و توجه کنید که در اینجا در عنوان ما خطرات ایلان ماسک را داریم.

And then you have a verb.

و سپس شما یک فعل دارید.

But what do you notice?

اما به چه چیزی توجه می کنید؟

About the verb.

درباره فعل

It's in the gerund form, the ING form.

این به شکل جیروند، شکل ING است.

That's because the verb risk is a gerund verb, so the verb that comes after risk will be

دلیلش این است که فعل risk یک فعل همسان است، بنابراین فعل بعد از risk

in the ING form.

به شکل ING خواهد بود.

For example, I could say you can't risk, and now whatever verb I need is going to be in

برای مثال، می‌توانم بگویم نمی‌توانی ریسک کنی، و حالا هر فعل مورد نیازم باشد، قرار است به صورت

the gerund, so you can't risk.

جین باشد، بنابراین نمی‌توانی ریسک کنی.

What, Missing the meeting, for example?

مثلاً جلسه را از دست می دهید؟

Or you.

یا شما.

Can't risk missing.

نمی توان خطر گم شدن را به جان خرید.

This lesson that you're watching right now.

این درسی که هم اکنون در حال تماشای آن هستید.

So notice this verb is in the ING form because risk is a gerund verb.

بنابراین توجه کنید که این فعل به شکل ING است زیرا risk یک فعل جیروند است.

All right, let's continue on and learn about how Elon Musk turned Twitter into X.

بسیار خوب، بیایید ادامه دهیم و یاد بگیریم که چگونه ایلان ماسک توییتر را به X تبدیل کرد.

It's rare for corporate.

این برای شرکت ها نادر است.

Brands to become so intertwined with everyday conversation that they become verbs.

برندها آنقدر با مکالمه روزمره در هم آمیخته می شوند که تبدیل به فعل می شوند.

And this is actually really interesting that they said this that they become verbs.

و این واقعاً جالب است که آنها این را گفتند که تبدیل به فعل می شوند.

For example, the company Google.

به عنوان مثال، شرکت گوگل.

You commonly use this as a verb.

شما معمولا از این به عنوان یک فعل استفاده می کنید.

I googled it.

گوگلش کردم با استفاده از سرویس

Just Google it.

گوگل جست و جو کن.

You're taking the company name and you're actually using it as a verb, which is something

شما نام شرکت را انتخاب می کنید و در واقع از آن به عنوان فعل استفاده می کنید، کاری

that we do with very popular social media sites.

که ما با سایت های رسانه های اجتماعی بسیار محبوب انجام می دهیم .

So you can use Google.

بنابراین می توانید از گوگل استفاده کنید.

As a verb.

به عنوان یک فعل.

But remember, because it's a verb, you have to conjugate it with your time reference.

اما به یاد داشته باشید، چون این یک فعل است، باید آن را با مرجع زمانی خود ترکیب کنید. توی گوگل

I googled it, that's in the past.

سرچ کردم، این مربوط به گذشته است.

Or she WhatsApp me.

یا او برای من واتساپ است.

Sometimes when it doesn't look very good to spell it as an Ed, we do an apostrophe D to

گاهی اوقات که املای آن به صورت Ed خیلی خوب به نظر نمی رسد، برای نشان دادن گذشته، آپاستروف D را انجام می دهیم

show the past.

.

Simple.

ساده.

She whatsapped me.

او به من چنگ زد

He retweeted my picture.

عکس من را ریتوییت کرد.

All of these are verbs, and all of them are in the past simple.

همه اینها فعل هستند و همه آنها در گذشته ساده هستند.

It's rarer still.

هنوز نادرتر است

Listen to the pronunciation here.

تلفظ را از اینجا بشنوید.

Rarer, rarer.

نادرتر، نادرتر

So we have rare.

بنابراین ما کمیاب داریم.

Rarer.

نادرتر

It's rarer still for the owner of such a brand to announce plans to intentionally destroy

هنوز به ندرت پیش می آید که صاحب چنین برندی برنامه هایی را برای تخریب عمدی

it.

آن اعلام کند.

So Elon Musk intentionally destroyed Twitter by rebranding it as the company X.

بنابراین ایلان ماسک عمداً توییتر را با تغییر نام آن به عنوان شرکت X نابود کرد.

Now, when you do something intentionally, this is an adverb and it means that you did

حالا وقتی کاری را عمدا انجام می دهید، این یک قید است و به این معنی است که شما

it on purpose.

آن را عمدا انجام داده اید.

On purpose.

از قصد.

So.

بنابراین.

Elon Musk intentionally.

ایلان ماسک عمداً

Destroyed the.

را نابود کرد.

Brand Twitter.

توییتر برند.

He wanted to do it.

او می خواست این کار را انجام دهد.

It was planned.

برنامه ریزی شده بود.

It was on purpose.

عمدا بود

So intentionally is the adverb.

پس عمداً قید است.

You can also use it as an adjective and you can say.

شما همچنین می توانید آن را به عنوان یک صفت استفاده کنید و می توانید بگویید.

It.

آی تی.

Was intentional.

عمدی بوده

It was intentional.

عمدی بوده

So this is, as the adjective to be intentional.

پس این به عنوان صفت عمدی بودن است.

It was intentional, it being the decision or the action that you just did.

این عمدی بود، این تصمیم یا اقدامی بود که شما انجام دادید.

So he intentionally didn't.

بنابراین او عمدا این کار را نکرد.

It was intentional.

عمدی بوده

Are you enjoying this lesson?

آیا از این درس لذت می برید؟

If you are then.

اگر شما هستید. می

I want to tell you about the.

خواهم در مورد آن به شما بگویم.

Finally, Fluent Academy.

بالاخره فلوئنت آکادمی.

This is my premium training program where we study native English speakers from TV,

این برنامه آموزشی ممتاز من است که در آن افراد انگلیسی بومی را از تلویزیون،

the movies, YouTube, and the news so you can improve your listening skills of fast English,

فیلم‌ها، یوتیوب و اخبار مطالعه می‌کنیم تا بتوانید مهارت‌های شنیداری خود را در زبان انگلیسی سریع بهبود بخشید،

expand your vocabulary with natural expressions, and learn advanced grammar easily.

دایره لغات خود را با عبارات طبیعی گسترش دهید و گرامر پیشرفته را به راحتی یاد بگیرید.

Plus you'll have.

به علاوه شما خواهید داشت.

Me as your personal coach.

من به عنوان مربی شخصی شما برای کسب اطلاعات بیشتر

You can look in the description for the link to learn more or you.

می توانید در توضیحات لینک را جستجو کنید یا خودتان.

Can go to my.

می تواند به من مراجعه کند.

Website and click on Finally, Fluent Academy.

وب سایت و در نهایت، فلوئنت آکادمی کلیک کنید.

Now let's continue with our lesson on Sunday, Elon Musk decreed.

حالا بیایید به درس خود در روز یکشنبه ادامه دهیم، ایلان ماسک دستور داد.

Decree this is a.

حکم این است.

Verb and it's an official statement that something must happen when someone decrees something.

فعل و این یک بیانیه رسمی است که وقتی کسی چیزی را حکم می کند باید اتفاقی بیفتد.

It sounds very strong, but it also sounds extremely official.

بسیار قوی به نظر می رسد، اما در عین حال بسیار رسمی به نظر می رسد.

I usually hear this in the context of government agencies decreeing certain rules or regulations.

من معمولاً این را در شرایطی می شنوم که سازمان های دولتی قوانین یا مقررات خاصی را صادر می کنند.

But here Elon Musk is the boss of a company, so he has the ability to decree.

اما در اینجا ایلان ماسک رئیس یک شرکت است، بنابراین او توانایی صدور حکم را دارد.

Now, as another example, my company decreed that we have to work on Saturday.

حالا به عنوان مثال دیگه شرکت من حکم داد که شنبه باید کار کنیم.

So your company officially said that this must happen.

بنابراین شرکت شما رسماً گفت که این اتفاق باید بیفتد.

You must work on Saturday.

شنبه باید کار کنی

On Sunday, Elon Musk decreed that Twitter's product name would be changed.

روز یکشنبه، ایلان ماسک دستور داد که نام محصول توییتر تغییر کند.

To X.

به X.

So now if you go on Twitter, it's not called Twitter anymore.

پس حالا اگر به توییتر بروید، دیگر توییتر نامیده نمی شود.

It's called X.

اسمش X است.

Actually, I wonder what?

در واقع، من تعجب می کنم که چیست؟

The website is.

وب سایت است.

Is it www.x.com?

آیا این www.x.com است؟

I don't know.

من نمی دانم.

Let me know in the comments.

در نظرات به من اطلاع دهید.

Because I haven't tried to go on Twitter since this has happened, so I wonder what the URL

از آنجایی که از زمانی که این اتفاق افتاده است، سعی نکرده‌ام وارد توییتر شوم ، بنابراین نمی‌دانم URL

is the website is.

وب‌سایت چیست.

OK, would be changed to X and that he is getting.

خوب، به X تغییر خواهد کرد و او در حال دریافت است.

Rid of the bird?

خلاص شدن از شر پرنده؟

Oh no.

وای نه.

The famous Twitter bird.

پرنده معروف توییتری.

I like this bird.

من این پرنده را دوست دارم

It's cute.

بامزه است.

Oh well, he's getting rid of it.

اوه خب داره ازش خلاص میشه

When you get rid of something, it means that you permanently remove it.

وقتی از شر چیزی خلاص می شوید، به این معنی است که آن را برای همیشه حذف می کنید.

So you can get rid of items from your home, items you don't need anymore or don't want

بنابراین می توانید از شر وسایل خانه خود خلاص شوید، وسایلی که دیگر نیازی ندارید یا دیگر نمی خواهید

anymore, and you permanently remove those items from your home.

و آن وسایل را برای همیشه از خانه خود حذف کنید.

A lot of times they will go.

خیلی وقت ها خواهند رفت.

Into the garbage, but they could also be.

در زباله ها، اما آنها نیز می توانند باشند.

Given to someone else.

به شخص دیگری داده شده است.

Or sold or.

یا فروخته شده یا.

Donated so it doesn't have to go in the garbage, but a lot of times it does.

اهدا شد تا مجبور نباشد در زباله ها برود، اما در بسیاری از مواقع می رود.

So he's getting rid of the bird now.

بنابراین او اکنون از شر پرنده خلاص می شود.

Notice that the action is in the present continuous.

توجه داشته باشید که عمل در حال استمراری است.

He's getting rid of the bird.

داره از شر پرنده خلاص میشه

Which means he's.

یعنی اون هست

Doing it now, which also means it's not a completed action.

انجام آن در حال حاضر، که به این معنی است که این یک عمل کامل نیست.

So maybe if you go on to Twitter or X www.x.com.

بنابراین شاید اگر به توییتر یا X www.x.com بروید.

You will see.

خواهید دید.

The bird still, because he's getting rid of it.

پرنده هنوز، چون دارد از شرش خلاص می شود .

It's in the present continuous in the past simple.

در حال استمراری در گذشته ساده است.

It would be he got rid of the bird.

ممکن است او از شر پرنده خلاص شود.

He got rid of the.

او از شر آن خلاص شد.

Bird.

پرنده

That would be a completed action.

این یک اقدام کامل خواهد بود.

He got rid of the bird.

او از شر پرنده خلاص شد.

OK, the poor bird.

باشه پرنده بیچاره

Let's continue the bird logo, the bird logo and all the associated words including tweet.

بیایید آرم پرنده، آرم پرنده و همه کلمات مرتبط از جمله توییت را ادامه دهیم.

This is what the article mentioned at the beginning where you can use tweet as.

این همان چیزی است که در مقاله در ابتدا ذکر شد که در آن می توانید از توییت به عنوان استفاده کنید.

A verb.

یک فعل

I tweeted what I did.

توییت کردم کاری که کردم.

Last night I tweeted my holiday photos.

دیشب عکس های تعطیلاتم را توییت کردم.

Whatever you might tweet, Musk's move wiped out anywhere between 4 billion and $20 billion

هرچه که می توانید توییت کنید، حرکت ماسک بین 4 تا 20 میلیارد دلار ارزش را از بین برد

in value.

.

Now notice I read this 4 billion and $20 billion.

حالا توجه کنید من این 4 میلیارد و 20 میلیارد دلار را خواندم.

I could absolutely read dollars for each one, but it's not required.

من کاملاً می توانستم برای هر یک دلار بخوانم، اما لازم نیست.

You can just use $1.00 verbally.

شما فقط می توانید از 1.00 دلار به صورت شفاهی استفاده کنید.

But notice you do you verbally say dollars after the amount and the the denomination.

اما توجه داشته باشید که آیا شما به صورت شفاهی دلار را بعد از مبلغ و مبلغ می گویید.

So 100 million billion.

پس 100 میلیون میلیارد.

That's the denomination, $20 billion.

این مبلغ 20 میلیارد دلار است.

That's how you say it orally.

اینطوری که شفاهی میگی.

And notice billion.

و به میلیارد توجه کنید.

There is no S but dollars.

S وجود ندارد جز دلار.

This is where you verbally say S with in plural dollars, dollars.

اینجا جایی است که شما به صورت شفاهی S with را به صورت جمع دلار، دلار می گویید.

That's how you say.

اینطوری میگی

It orally OK.

شفاهی خوبه

His move.

حرکت او.

His strategic move, his move.

حرکت استراتژیک او، حرکت او.

This is simply saying what he's planning to do.

این به سادگی بیان می کند که او قصد انجام چه کاری را دارد.

Musk's move wiped out, wipe out.

حرکت ماسک محو شد، پاک کن.

This means to eliminate, but it has the the feeling like it happened quickly.

این به معنای حذف است، اما این احساس را دارد که به سرعت اتفاق افتاده است.

Oh, they wiped.

اوه، پاک کردند.

It out.

آن را بیرون.

They eliminated it, they got rid of it.

حذفش کردند، خلاصش کردند.

And it happened quite quickly or dramatically so.

و خیلی سریع یا به طور چشمگیری اتفاق افتاد . به گفته تحلیلگران و آژانس های برند، این

His move wiped out anywhere between 4 billion and $20 billion in value, according to analysts

اقدام او بین 4 تا 20 میلیارد دلار ارزش را از بین برد

and brand agencies.

.

It took 15 plus years.

15 سال به علاوه طول کشید.

When you see this 15 plus, it can be written as plus as an actual word or you can use the

وقتی این 15 پلاس را می بینید، می توان آن را به عنوان یک کلمه واقعی به صورت پلاس نوشت یا می توانید از

plus symbol symbol and you can say 15 plus years, so in this case.

نماد مثبت استفاده کنید و می توانید بگویید 15 سال به علاوه ، بنابراین در این مورد.

If you use the.

اگر از

Symbol.

سمبل.

You don't have a dash.

تو خط فاصله نداری

It would just be 15 plus because technically the dash looks like a -.

این فقط 15 به علاوه خواهد بود زیرا از نظر فنی خط تیره شبیه یک - است.

That would be very confusing.

که بسیار گیج کننده خواهد بود.

15 plus years or as as they have it here, 15 dash plus it took 15 plus years and of

15 سال به علاوه یا همانطور که اینجا می گویند، 15 داش به علاوه 15 سال به اضافه طول کشید و البته

course that means.

این بدان معنی است.

More.

بیشتر.

Than 15 years.

بیش از 15 سال.

So when you say 15 plus, maybe it's 16 or 17, but because we generally like to talk

بنابراین وقتی می گویید 15 به علاوه، شاید 16 یا 17 باشد، اما چون ما معمولاً دوست داریم

in numbers of zero and five, it sounds better to say 15 plus rather than 16.

با اعداد صفر و پنج صحبت کنیم، بهتر است به جای 16 بگوییم 15 مثبت.

And you see this a lot on resumes or people talking about their experience.

تجربه آنها

I have 15 plus years of experience teaching English for example.

من به عنوان مثال 15 سال سابقه تدریس زبان انگلیسی دارم.

It took 15 plus years to earn that much equity worldwide.

15 سال به علاوه برای به دست آوردن این مقدار سهام در سراسر جهان طول کشید.

The equity is referring to the value, the company's value.

حقوق صاحبان سهام به ارزش، ارزش شرکت اشاره دارد.

And this is just the equity that they wiped out that they eliminated by turning Twitter

و این فقط سهامی است که آنها با تبدیل توییتر به X از بین بردند.

into X.

The company is obviously worth more than that.

بدیهی است که ارزش شرکت بیش از اینهاست.

If if the.

اگر اگر.

Move wiped this much out so the equity is how much it is worth and it took 15 plus years

Move تا این حد از بین رفت، بنابراین ارزش سهام چقدر است و 15 سال به علاوه

to earn that much equity worldwide.

برای به دست آوردن این مقدار سهام در سراسر جهان طول کشید.

So losing Twitter as a brand name is the significant financial hit in this.

بنابراین از دست دادن توییتر به عنوان یک نام تجاری، ضربه مالی قابل توجهی در این زمینه است.

Case the word hit.

مورد کلمه ضربه.

Means loss Loss.

به معنی ضرر و زیان

So you could say we took a hit during COVID.

بنابراین می توان گفت که ما در طول کووید ضربه خوردیم.

This means you had a financial loss during COVID, especially in the context of a business,

این به این معنی است که شما در طول کووید ضرر مالی داشته اید ، به خصوص در زمینه یک کسب و کار،

in a context of a business, we, this means my business, our business.

در زمینه یک کسب و کار، ما، این یعنی کسب و کار من، کسب و کار ما.

So our company, our business took a hit during COVID.

بنابراین، شرکت ما، کسب و کار ما در طول COVID ضربه خورد .

That means financially you can use this in an everyday context.

این بدان معناست که از نظر مالی می توانید از آن در یک زمینه روزمره استفاده کنید.

If you don't have a company as well, you might say, well, we sold our home.

اگر شما هم شرکت ندارید، ممکن است بگویید، خوب، ما خانه خود را فروختیم.

But we took a hit.

اما ما ضربه خوردیم.

We took a hit, which means you lost financially on the sale of your home, so you didn't make

ما ضربه خوردیم، به این معنی که شما از فروش خانه‌تان ضرر مالی کرده‌اید، بنابراین

as much money as you could have made if you had sold it at a different time, for example.

اگر مثلاً در زمان دیگری آن را می‌فروختید، آنقدر که می‌توانستید درآمد داشته باشید.

Oh, we sold our home, but.

اوه، ما خانه خود را فروختیم، اما.

We took a hit.

ضربه خوردیم.

We took a hit.

ضربه خوردیم. استیو سوزی، مدیر ارتباطات برند ماسک، گفت که

OK, so losing Twitter as a brand name is the significant financial hit, said Steve Susie,

خوب، پس از دست دادن توییتر به عنوان یک نام تجاری، ضربه مالی قابل توجهی است، که

director of Brand communication Musk, whose company has already declined significantly

in value since he purchased it for 44 billion in October, $44 billion.

ارزش شرکتش از زمانی که آن را به قیمت 44 میلیارد در اکتبر، 44 میلیارد دلار خریداری کرد، به میزان قابل توجهی کاهش یافته است.

So this is how much he purchased it.

بنابراین او چقدر آن را خرید.

For and this one person is suggesting that he.

برای و این یک نفر پیشنهاد می کند که او.

Just.

فقط

Lost almost half the value of the company by turning Twitter into X of.

تقریبا نیمی از ارزش شرکت را با تبدیل توییتر به X of از دست داد.

Course that is just this.

البته که فقط این است.

One person's opinion.

نظر یک نفر به این

It doesn't mean that this is factual.

معنی نیست که این واقعیت دارد.

It's simply his his opinion.

این صرفاً نظر اوست.

OK, so we purchased it for $44 billion.

خوب، بنابراین ما آن را به قیمت 44 میلیارد دلار خریداری کردیم.

Remember that S on dollars.

به یاد داشته باشید که S بر دلار.

Dollars in October announced the change on Saturday night.

دلار در ماه اکتبر تغییر را در شنبه شب اعلام کرد.

Now when you see.

حالا وقتی میبینی

This, here and then another, here.

این، اینجا و بعد دیگری، اینجا.

What's happening?

چه اتفاقی می افتد؟

Is all of this is just?

آیا همه اینها عادلانه است؟

Additional information in the in the sentence.

اطلاعات اضافی در جمله.

Let me see if I can move this here.

اجازه دهید ببینم آیا می توانم این را به اینجا منتقل کنم.

Just to make it a little more clear, because how you read this grammatically is here.

فقط برای اینکه کمی واضح تر شود، زیرا نحوه خواندن این مطلب از نظر دستوری در اینجا آمده است.

This announced is going to be conjugated with Musk now because it's in the past.

این اعلام شده قرار است اکنون با ماسک ترکیب شود زیرا در گذشته است.

Simple, there isn't a different conjugation.

ساده است، صرف متفاوتی وجود ندارد.

For.

برای.

Different subjects, so that's pretty easy.

موضوعات مختلف، بنابراین بسیار آسان است.

But if this.

اما اگر این اگر

Were in the present simple, you wouldn't conjugate it with whatever you last saw.

در زمان حال ساده بودید، آن را با هر چیزی که آخرین بار دیدید ترکیب نمی کردید.

Here you would conjugate it with whatever came before the 1st.

در اینجا شما آن را با هر چیزی که قبل از 1 آمده است ترکیب می کنید.

Musk announced the change on Saturday night.

ماسک این تغییر را شنبه شب اعلام کرد.

That right there.

اون همونجا

Is.

است.

A complete sentence and then everything in the commas gives additional information, so

یک جمله کامل و سپس همه چیز در کاما اطلاعات اضافی می دهد، بنابراین

information about when he bought the company and how much it was worth at the time.

اطلاعاتی در مورد زمانی که او شرکت را خرید و در آن زمان چقدر ارزش داشت.

So that's a very important point to remember, especially when you're writing so Musk and

بنابراین این نکته بسیار مهمی است که باید به خاطر بسپارید، به خصوص زمانی که شما در حال نوشتن So Musk هستید و

then this word is conjugated with Musk.

سپس این کلمه با Musk ترکیب می شود.

Now here let's take a look at significantly, because they used it twice, significant financial

حالا در اینجا اجازه دهید به طور قابل توجهی نگاهی بیندازیم، زیرا آنها دو بار از آن استفاده کردند، ضربه مالی قابل توجهی

hit here, this is being used as an adjective, a significant financial hit, and then significantly

در اینجا، این به عنوان یک صفت استفاده می شود، یک ضربه مالی قابل توجه، و سپس قابل توجهی

is an adverb.

یک قید است.

Significant, significantly are both more formal, advanced ways of saying A.

قابل توجه است، به طور قابل توجهی هر دو روش رسمی تر و پیشرفته تر برای گفتن A.

Big or.

Big یا.

A lot.

زیاد.

So I have significant experience.

بنابراین من تجربه قابل توجهی دارم.

I have a lot of experience.

من تجربه زیادی دارم.

Twitter took a significant financial hit.

توییتر ضربه مالی قابل توجهی خورد.

Twitter took a big financial hit.

توییتر ضربه مالی زیادی خورد.

So it can mean big in quantity.

بنابراین می تواند از نظر کمیت به معنای بزرگ باشد.

Or a.

یا الف

Lot depending on how it's used in context, but it is a more advanced way.

بستگی زیادی به نحوه استفاده از آن در زمینه دارد، اما روشی پیشرفته تر است.

If I were in a job interview, I would not say I have a lot of experience.

اگر در یک مصاحبه شغلی بودم، نمی گفتم که تجربه زیادی دارم.

Experience.

تجربه. می‌توانم

I would say I have significant experience because that sounds a lot more professional

بگویم که تجربه قابل توجهی دارم، زیرا به نظر حرفه‌ای‌تر

than saying a lot.

از گفتن زیاد است.

I have a lot of experience.

من تجربه زیادی دارم.

But when I'm communicating with my friends, I would absolutely use a lot because significance

اما وقتی با دوستانم ارتباط برقرار می‌کنم، قطعاً از چیزهای زیادی استفاده می‌کنم، زیرا اهمیت

sounds too formal for communication with my friends.

برای ارتباط با دوستانم خیلی رسمی به نظر می‌رسد .

So I have a lot of experience.

بنابراین من تجربه زیادی دارم.

This means I have significant experience.

این یعنی من تجربه قابل توجهی دارم.

OK, let's continue by Monday morning, a new black X logo.

خوب، بیایید تا صبح دوشنبه ادامه دهیم، یک لوگوی مشکی X جدید.

So remember, that's what we saw in the image here.

پس به یاد داشته باشید، این چیزی است که در تصویر اینجا دیدیم.

So if you log into Twitter now, oh look, I'm just noticing underneath he does have the

بنابراین اگر اکنون وارد توییتر شوید، اوه نگاه کنید، متوجه شدم که در زیر او

URL x.com.

URL x.com را دارد.

I just answered my own question.

من فقط به سوال خودم جواب دادم

OK, x.com Interesting.

خوب، x.com جالب است.

So.

بنابراین.

Here this is.

اینجا این است.

The new.

جدید. لوگوی

Black X.

Black X.

Logo that appeared on What Was It On Monday morning.

که در صبح دوشنبه در What Was It ظاهر شد .

A new black X logo designed by a fan over the weekend began to appear across the site.

یک لوگوی سیاه رنگ X جدید که توسط یکی از طرفداران در آخر هفته طراحی شده بود در سراسر سایت ظاهر شد.

All right, new.

بسیار خوب، جدید.

Chief Executive Officer, So Chief Executive Officer, This is the highest.

مدیر اجرایی، پس مدیر اجرایی، این بالاترین است.

Ranking position within a company commonly.

معمولاً رتبه بندی در یک شرکت

Use the short.

از کوتاه استفاده کنید

Form CEO So the abbreviation You take the 1st letter of each to form the abbreviation.

Form CEO بنابراین مخفف شما اولین حرف هر کدام را می گیرید تا مخفف را تشکیل دهید. مدیر

Chief Executive Officer, CEO.

عامل، مدیرعامل.

So new CEO Linda Yaccarino outlined the company's vision for X to become a site for audio, video,

بنابراین، مدیر عامل جدید، لیندا یاکارینو، چشم انداز شرکت را برای تبدیل شدن به یک سایت صوتی، تصویری،

messaging, payments and banking.

پیام رسانی، پرداخت و بانکداری ترسیم کرد.

So it looks like with.

بنابراین به نظر می رسد با.

This rebrand by turning Twitter into X, It appears, based on what we're reading now,

این تغییر نام تجاری با تبدیل توییتر به X، به نظر می رسد، بر اساس آنچه در حال حاضر می خوانیم،

that Elon wants to also expand what the company does.

ایلان می خواهد کارهایی که شرکت انجام می دهد را نیز گسترش دهد.

And it won't just be a social media platform if you can do your payments and banking.

و اگر بتوانید پرداخت ها و امور بانکی خود را انجام دهید، فقط یک پلتفرم رسانه اجتماعی نخواهد بود.

This is interesting because did you know that Elon Musk started PayPal?

این جالب است زیرا آیا می دانستید که ایلان ماسک پی پال را راه اندازی کرده است؟

PayPal was his company.

پی پال شرکت او بود.

He invented it and.

او آن را اختراع کرد و.

PayPal is, of course.

البته پی پال است.

Payments and banking.

پرداخت و بانکداری.

So Elon Musk already has a lot of experience in that area because he invented PayPal.

بنابراین ایلان ماسک در حال حاضر تجربه زیادی در این زمینه دارد زیرا او پی پال را اختراع کرد.

So I guess that makes sense that he wants to combine.

بنابراین حدس می‌زنم منطقی است که او می‌خواهد ترکیب کند.

What he did with PayPal.

کاری که او با پی پال انجام داد.

Into social media and have it as one site, All right?

وارد رسانه های اجتماعی شوید و آن را به عنوان یک سایت داشته باشید، خوب است؟

So that's interesting to know.

پس دانستن آن جالب است.

Analysts and brand agencies call the products renaming a mistake.

تحلیلگران و آژانس های برند، تغییر نام محصولات را اشتباه می نامند.

So renaming.

بنابراین تغییر نام.

When you add RE in front of a verb, it means to do it again.

وقتی RE را جلوی یک فعل اضافه می کنید، به معنای انجام دوباره آن است.

So the verb is to name, to name a company, to name a website.

بنابراین فعل نامگذاری، نامگذاری یک شرکت، نامگذاری یک وب سایت است.

But.

ولی.

So they first.

بنابراین آنها ابتدا

Originally named it Twitter, and now they're renaming it.

در ابتدا نام آن را توییتر گذاشتند و اکنون نام آن را تغییر می دهند.

They're naming it again to.

دوباره اسمش را می گذارند

X.

X.

Analysts and brand agencies call the products renaming a mistake.

تحلیلگران و آژانس های برند تغییر نام محصولات را اشتباه می نامند. تاد ایروین، بنیانگذار آژانس برند Phaser، گفت:

Twitter is one of the most recognizable social media brands, said Todd Irwin, founder of

توییتر یکی از شناخته شده ترین برندهای رسانه های اجتماعی است

brand agency Phaser.

.

Bird decals adorn small businesses and websites worldwide.

برگردان‌های پرنده کسب‌وکارهای کوچک و وب‌سایت‌ها را در سراسر جهان زینت می‌دهند.

Was a decal?

برگردان بود؟

Well, it's basically a sticker, but it's slightly different material.

خب، این اساسا یک برچسب است، اما مواد آن کمی متفاوت است.

It's a picture and you put it on to a surface just like you would put a sticker, but it

این یک عکس است و شما آن را روی یک سطح قرار می دهید، درست مانند یک برچسب، اما اینطور

doesn't.

نیست. به

Stick the same way that a sticker does.

همان روشی که استیکر می چسبد، بچسبانید.

So the way it sticks to the surface is different from a sticker, but it's the.

بنابراین نحوه چسبیدن آن به سطح با برچسب متفاوت است، اما همینطور است.

Exact same concept.

دقیقا همین مفهوم

It is an image that you can place on a surface.

این تصویری است که می توانید روی یک سطح قرار دهید.

So here are some fun flower decals that you could put on your car.

بنابراین در اینجا تعدادی عکس برگردان گل جالب وجود دارد که می توانید روی ماشین خود قرار دهید.

And I'm sure there are all types of decals to suit your preferences.

و من مطمئن هستم که انواع عکس برگردان متناسب با ترجیحات شما وجود دارد.

If you want to put them on your car or put them on your window or wherever you want to

اگر می خواهید آنها را روی ماشین خود بگذارید یا آنها را روی پنجره یا هر کجا که می خواهید

put them.

بگذارید.

So that's a decal.

پس این یک برگردان است.

And I'm sure you've seen the Twitter bird decal different places, maybe on laptops.

و من مطمئن هستم که عکس برگردان پرنده توییتر را در مکان های مختلف، شاید در لپ تاپ ها دیده اید.

When you're in a cafe and people have the Twitter bird on their laptop, that's the decal.

وقتی در یک کافه هستید و مردم پرنده توییتر را روی لپ تاپ خود دارند، این برچسب است.

It could also be a sticker.

همچنین می تواند یک برچسب باشد.

It just depends how it is on the.

این فقط بستگی به چگونگی آن دارد.

Surface if it's a sticker or a decal.

سطح اگر برچسب یا برگردان باشد.

Bird decals adorn small businesses and websites worldwide.

برگردان‌های پرنده کسب‌وکارهای کوچک و وب‌سایت‌ها را در سراسر جهان زینت می‌دهند.

Adorn.

آراستن

It simply is a formal way of saying they're visible on so.

این به سادگی یک روش رسمی برای گفتن است که آنها روی آن قابل مشاهده هستند.

You can see the decals on small businesses and websites alongside Instagram and Facebook

شما می توانید برچسب ها را در مشاغل کوچک و وب سایت ها در کنار آرم های اینستاگرام و فیس بوک مشاهده کنید

logos.

.

Twitter's popularity has also made verbs like tweet and retweet.

محبوبیت توییتر افعالی مانند توییت و ریتوییت را نیز ایجاد کرده است.

I tweeted you.

توئیت کردم

Did you get it?

گرفتی؟

Did you?

آیا تو؟

Get my tweet.

توییت من را دریافت کنید

We also use it as a noun, of course.

البته از آن به عنوان اسم هم استفاده می کنیم.

Did you see my tweet?

توییت من را دیدی؟

So in that case, it's a noun.

بنابراین در آن صورت، یک اسم است.

Did you see my tweet?

توییت من را دیدی؟

I didn't.

من این کار را نکردم.

No, No, you tweeted me.

نه، نه، تو به من توئیت کردی.

So this would be the.

بنابراین این خواهد بود.

Verb and this is a noun form Twitter's popularity has also made.

فعل و این یک اسم است که محبوبیت توییتر نیز ایجاد کرده است.

Verbs.

افعال جاشوا وایت، استادیار امور مالی در دانشگاه واندربیلت، گفت،

Like, tweet and retweet, Part of modern culture used regularly to explain how celebrities,

مانند توییت و بازتوییت، بخشی از فرهنگ مدرن به طور منظم برای توضیح نحوه ارتباط افراد مشهور،

politicians and others communicated with the public, said Joshua White, assistant professor

سیاستمداران و دیگران با مردم استفاده می‌شود

of finance at Vanderbilt University.

.

And that's the end of the article, so I wonder what they'll say now.

و این پایان مقاله است، بنابراین من نمی دانم که آنها اکنون چه خواهند گفت.

Did you see my ex?

سابقم را دیدی؟

Is that what they'll say?

آیا این همان چیزی است که آنها خواهند گفت؟

Did you see my ex?

سابقم را دیدی؟

I didn't know you.

من شما را نمی شناختم.

What would it be?

چی میتونه باشه؟

Exed me.

مرا اخراج کرد

So this is where it I don't know.

پس این جایی است که من نمی دانم. به

It doesn't look the best to do xed.

نظر نمی رسد بهترین کار انجام Xed باشد.

So this is where a native speaker would do the X apostrophe D to show that it's in the

بنابراین اینجا جایی است که یک گوینده بومی X آپاستروف D را انجام می دهد تا نشان دهد که در

past.

گذشته است.

Simple.

ساده.

I didn't know you exed me.

من نمیدونستم تو منو اخراج کردی

Is that what they're?

آیا این همان چیزی است که آنها هستند؟

Going to say now, I have no idea, but that is the logo and the website.

حالا می‌خواهم بگویم، من هیچ ایده‌ای ندارم، اما این لوگو و وب‌سایت است.

And if we say tweet, I guess it makes sense, We would now say X.

و اگر بگوییم توییت، حدس می‌زنم منطقی باشد، حالا می‌گوییم X.

So we'll see how Elon Musk will also modify and change the English language at the same

بنابراین خواهیم دید که چگونه ایلان ماسک

time he does the social media platform Twitter.

همزمان با انجام پلتفرم رسانه اجتماعی توییتر، زبان انگلیسی را نیز تغییر داده و تغییر خواهد داد.

So that is the end of.

بنابراین این پایان است.

The article So what I'll do now is I'll go to the beginning and I'll read the article

مقاله بنابراین کاری که اکنون انجام خواهم داد این است که به ابتدا می روم و مقاله را

from start to finish.

از ابتدا تا انتها می خوانم.

And this time you can focus on my pronunciation.

و این بار می توانید روی تلفظ من تمرکز کنید.

By turning Twitter into eggs, Elon Musk risks killing billions in brand value.

ایلان ماسک با تبدیل توییتر به تخم مرغ، میلیاردها ارزش برند را به خطر می‌اندازد. به

It's rare for corporate brands to become so intertwined with everyday conversation that

ندرت پیش می آید که برندهای شرکتی آنقدر با مکالمات روزمره در هم آمیخته شوند که

they become verbs.

تبدیل به فعل شوند.

Is rarer still for the owner of such a brand to announce plans to intentionally destroy

هنوز به ندرت پیش می آید که صاحب چنین برندی برنامه هایی را برای تخریب عمدی

it.

آن اعلام کند.

On Sunday, Elon Musk decreed that Twitter's product name would be changed to X and that

روز یکشنبه، ایلان ماسک دستور داد که نام محصول توییتر به X تغییر یابد و

he is getting rid of the bird logo and all the associated words, including tweet.

او از شر لوگوی پرنده و همه کلمات مرتبط، از جمله توییت خلاص شود. به گفته تحلیلگران و آژانس های برند، این

Musk's move wiped out anywhere between 4 billion and $20 billion in value, according to analysts

اقدام ماسک بین 4 تا 20 میلیارد دلار ارزش را از بین برد

and brand agencies.

. به گفته استیو سوزی، مدیر ارتباطات برند،

It took 15 plus years to earn that much equity worldwide, so losing Twitter as a brand name

15 سال به علاوه برای کسب این میزان سهام در سراسر جهان طول کشید، بنابراین از دست دادن توییتر به عنوان یک نام تجاری

is a significant financial hit, said Steve Susi, director of brand communication.

یک ضربه مالی قابل توجه است .

Musk, whose company has already declined significantly in value since he purchased it for $44 billion

ماسک که از زمان خرید 44 میلیارد دلاری شرکت

in October, announced the change on Saturday night.

در ماه اکتبر، ارزش شرکتش به میزان قابل توجهی کاهش یافته است، شنبه شب این تغییر را اعلام کرد .

By Monday morning, a new black X logo designed by a fan over the weekend began to appear

تا صبح دوشنبه، یک لوگوی سیاه رنگ X جدید که توسط یکی از طرفداران در آخر هفته طراحی شده بود،

across the site.

در سراسر سایت ظاهر شد.

New Chief Executive Officer Linda Yakarino outlined the companies vision for X to become

لیندا یاکارینو، مدیر اجرایی جدید، چشم انداز شرکت ها را برای تبدیل شدن به

a site for audio, video, messaging, payments and banking.

سایتی برای صوتی، تصویری، پیام رسانی، پرداخت و بانکداری بیان کرد.

Analysts and brand agencies call the products renaming a mistake.

تحلیلگران و آژانس های برند تغییر نام محصولات را یک اشتباه می نامند. تاد ایروین، بنیانگذار آژانس برند Phaser، گفت:

Twitter is one of the most recognizable social media brands, said Todd Irwin, founder of

توییتر یکی از شناخته شده ترین برندهای رسانه های اجتماعی است

brand agency Phaser.

.

Bird decals adorn small businesses and websites worldwide.

برگردان‌های پرنده کسب‌وکارهای کوچک و وب‌سایت‌ها را در سراسر جهان زینت می‌دهند.

Alongside Instagram and Facebook logos, Twitter's popularity has also made verbs like tweet

در کنار لوگوهای اینستاگرام و فیسبوک، محبوبیت توییتر باعث شده است که افعالی مانند توییت

and retweet part of modern culture, used regularly to explain how celebrities, politicians and

و ریتوییت بخشی از فرهنگ مدرن باشد که به طور مرتب برای توضیح نحوه ارتباط افراد مشهور، سیاستمداران و

others communicated.

دیگران استفاده می شود.

With the public.

با عموم.

Said Joshua White, assistant professor of finance at Vanderbilt University.

گفت: جاشوا وایت، استادیار امور مالی در دانشگاه واندربیلت.

Amazing job.

کار شگفت انگیز با

Feel free to take a break, and when you're ready, let's move on with the next article.

خیال راحت استراحت کنید، و وقتی آماده شدید، بیایید به مقاله بعدی برویم.

Welcome to our article.

به مقاله ما خوش آمدید.

We're talking about Tiktok.

ما در مورد Tiktok صحبت می کنیم.

I'm sure an app you're very familiar with.

مطمئنم برنامه ای که با آن خیلی آشنا هستید.

Let me read the headline.

بگذار تیتر را بخوانم. کاخ سفید می گوید

Agencies have 30 days to ban Tiktok on Government Devices, White House says.

آژانس ها 30 روز فرصت دارند تا Tiktok را در دستگاه های دولتی ممنوع کنند.

So this article is about.

بنابراین این مقاله در مورد.

Banning Tiktok.

تحریم Tiktok

You need to know what ban means to understand the context of this article.

برای درک متن این مقاله باید بدانید ممنوعیت به چه معناست .

Ban is a verb and it means to not allow or to prohibit.

بان فعل است و به معنای اجازه ندادن یا منع است.

Now, of course, this article is about government, the government Banning TikTok and the government

اکنون، البته، این مقاله درباره دولت است، دولت ممنوعیت TikTok و دولت

allows and doesn't allow bans.

ممنوعیت ها را مجاز می داند و نمی دهد.

Many different things, not just the government.

خیلی چیزهای مختلف، نه فقط دولت.

For example, there are many times, imagine you go to the airport.

به عنوان مثال، بارها وجود دارد، تصور کنید به فرودگاه می روید.

There are many things or activities that are banned at an airport that are not allowed.

بسیاری از چیزها یا فعالیت هایی هستند که در فرودگاه ممنوع هستند و مجاز نیستند.

For example, smoking.

مثلا سیگار کشیدن.

Smoking is banned in all.

سیگار کشیدن در همه جا ممنوع است.

Airports.

فرودگاه ها

Now notice here.

حالا به اینجا توجه کنید.

I'm using my verb.

من از فعلم استفاده میکنم

To be and then I'm using ban in the Ed form notice.

برای بودن و سپس من از ban در اطلاعیه فرم Ed استفاده می کنم .

The.

.

Spelling.

املا.

You add an extra N when it's in the Ed form.

وقتی در فرم Ed باشد یک N اضافی اضافه می کنید.

This does not affect pronunciation at all.

این به هیچ وجه روی تلفظ تاثیر نمی گذارد.

Smoking is banned I.

سیگار ممنوع است. من

Could.

می توانم. از

Use an active sentence and I could talk about who banned smoking at airports, for example

یک جمله فعال استفاده کنید و من می توانم در مورد اینکه چه کسی سیگار کشیدن را در فرودگاه ها ممنوع کرده است صحبت کنم، به عنوان مثال

the airport authority, assuming there is one.

اداره فرودگاه، با فرض وجود چنین چیزی.

The airport authority banned smoking.

اداره فرودگاه سیگار کشیدن را ممنوع کرد.

This verb ban is commonly.

این فعل منع معمولاً است.

Used.

استفاده شده.

In the passive form as well, because a lot of times we're just talking about the result,

در حالت منفعل نیز، چون خیلی از اوقات ما فقط در مورد نتیجه صحبت می کنیم،

we're not necessarily talking about who is banning something.

لزوماً در مورد اینکه چه کسی چیزی را ممنوع می کند صحبت نمی کنیم.

So how could I take this?

پس چگونه می توانستم این را بگیرم؟

Sentence and put it in the passive form.

جمله و آن را به صورت مفعول قرار دهید.

What do you think?

شما چی فکر میکنید؟

I'll give you a second.

من به شما یک ثانیه می دهم.

Let me write it out for you in the passive form so I can take my active sentence.

بگذارید آن را به صورت مفعول برای شما بنویسم تا بتوانم جمله فعال خود را بگیرم.

The airport authority.

اداره فرودگاه

Bans smoking, so I'm now I'm going to take smoking is going to be my subject.

سیگار را ممنوع می کند، بنابراین من اکنون می خواهم سیگار بکشم موضوع من است.

Smoking my verb in the active form is in the past simple.

Smoking فعل من در حالت فاعل در گذشته ساده است.

So now all I have to do.

بنابراین اکنون تمام کاری که باید انجام دهم.

Is.

است.

Turn it into the passive form which needs.

آن را به شکل منفعل که نیاز دارد تبدیل کنید.

The verb to be.

فعل بودن.

And that is going to be in the past.

و این در گذشته خواهد بود.

Simple.

ساده.

Smoking was banned.

سیگار ممنوع شد.

I'm going to leave ban in the Ed form.

من قصد دارم ممنوعیت را در فرم Ed ترک کنم.

Smoking was banned by the airport authority.

سیگار توسط مقامات فرودگاه ممنوع شد.

So that's my passive sentence.

پس این جمله مفعول من است.

So you can use the verb ban in an active sentence, and it's very commonly used in the passive

بنابراین می‌توانید از فعل ban در یک جمله فعال استفاده کنید و در جمله مفعول نیز بسیار رایج است

sentence as well.

.

Let me read the headline again.

بگذارید دوباره تیتر را بخوانم. کاخ سفید می گوید

Agencies have 30 days to ban TikTok on government devices, White House says.

آژانس ها 30 روز فرصت دارند تا TikTok را در دستگاه های دولتی ممنوع کنند.

So this is an order coming from the White House.

بنابراین این دستوری است که از کاخ سفید می آید .

All right, let's continue on.

بسیار خب، بیایید ادامه دهیم.

The White House has directed federal agencies that they have 30 days to remove TikTok from

کاخ سفید به آژانس‌های فدرال دستور داده است که 30 روز فرصت دارند تا TikTok را از

all government issued devices.

تمام دستگاه‌های دولتی حذف کنند.

So again here they're removing Tiktok because the government has banned Tiktok.

بنابراین دوباره در اینجا Tiktok را حذف می کنند زیرا دولت Tiktok را ممنوع کرده است.

I could say that as just a statement, the government has banned Tiktok.

می توانم بگویم که فقط به عنوان یک بیانیه، دولت Tiktok را ممنوع کرده است.

Notice here.

در اینجا توجه کنید.

Notice here that I.

در اینجا توجه کنید که I. از

Used Witchford tense.

زمان Witchford استفاده کردم.

I used the present perfect verb tense.

من از زمان حال کامل استفاده کردم.

Let me see if I can put this in capitals and if it will correct the spelling.

بگذارید ببینم آیا می توانم این را با حروف بزرگ بنویسم و املا را اصلاح می کند یا خیر.

Ah, it likes that.

آه، آن را دوست دارد.

It likes it in.

آن را می پسندد.

Capitals TikTok this is.

پایتخت TikTok این است.

In the present perfect now.

در حال حاضر کامل در حال حاضر.

Why did I put?

چرا گذاشتم؟

This sentence in the present perfect when I said it out loud, the government has banned

این جمله در زمان حال کامل وقتی با صدای بلند گفتم، دولت TikTok را ممنوع کرده است

TikTok.

. به این

It's because it's an action that's a completed action.

دلیل است که این یک عمل است که یک عمل کامل شده است .

The government has banned TikTok, so you need to remove it from your device.

دولت TikTok را ممنوع کرده است، بنابراین باید آن را از دستگاه خود حذف کنید.

It's a completed past action but it has a result in the present Completed past action

این یک عمل گذشته تکمیل شده است اما نتیجه ای

with a result in the present and the result in the present is.

در زمان حال دارد.

So now you have to remove it from your device.

بنابراین اکنون باید آن را از دستگاه خود حذف کنید. به همین

That's why I put this in the present perfect when I said it out loud.

دلیل است که وقتی آن را با صدای بلند گفتم این را در زمان حال کامل قرار دادم .

30 days to.

30 روز به.

Remove Tiktok.

Tiktok را حذف کنید.

Now keep in mind this isn't the general public.

حالا به خاطر داشته باشید که این برای عموم مردم نیست.

This is only for government issued devices.

این فقط برای دستگاه های دولتی است.

So if you have a phone.

پس اگر گوشی دارید

But the government, your job, your employer gave you this.

اما دولت، شغل شما، کارفرمای شما این را به شما داده است.

Phone.

تلفن.

You have to remove Tiktok from this phone.

باید Tiktok را از این گوشی حذف کنید.

But let's say you have another phone.

اما فرض کنید شما یک گوشی دیگر دارید.

That's your personal phone.

این گوشی شخصی شماست

Well, you wouldn't have to remove it.

خوب، شما مجبور نیستید آن را حذف کنید.

You would only have to remove Tiktok from your government issued phone.

فقط باید Tiktok را از تلفن دولتی خود حذف کنید.

OK, here we go.

خوب، ما به اینجا می رویم.

We'll continue on.

ادامه می دهیم مقامات

U.S.

آمریکایی

officials.

Have raised concerns that the Chinese government could pressure bright Dance to hand over information.

نگرانی‌هایی را مطرح کرده‌اند که دولت چین می‌تواند دنس درخشان را برای ارائه اطلاعات تحت فشار قرار دهد.

Let me just pause there.

بگذار آنجا مکث کنم.

I want to just point out.

من فقط می خواهم اشاره کنم.

Our verb here have.

فعل ما در اینجا have.

Raised concerns.

نگرانی هایی را مطرح کرد.

You.

شما.

Can raise a concern.

می تواند نگرانی ایجاد کند.

Oh, I have a concern that I'd.

اوه، من یک نگرانی دارم که می خواهم.

Like to?

دوست دارم؟

Raise at the next meeting.

در جلسه بعدی مطرح کنید.

So it's just another way of saying to share, to share a concern.

بنابراین این فقط راه دیگری برای گفتن به اشتراک گذاشتن، به اشتراک گذاشتن نگرانی است.

Let me write the sentence I just said I have a concern that I'd like to raise.

اجازه بدهید جمله ای را که گفتم بنویسم نگرانی ای دارم که می خواهم مطرح کنم.

Again, this is another way of just saying I'd like to share.

باز هم، این روش دیگری برای گفتن است که می خواهم به اشتراک بگذارم.

Or you could say.

یا می توانید بگویید.

You raised a valid concern in the meeting.

شما در جلسه نگرانی معتبری را مطرح کردید.

A valid concern is simply a concern that.

یک نگرانی معتبر صرفاً نگرانی است که.

We.

ما

Should consider further.

باید بیشتر در نظر گرفت.

It's a nice way of saying a good concern, A good concern that sounds like very beginner

این یک راه خوب برای گفتن یک نگرانی خوب است، یک نگرانی خوب که شبیه انگلیسی بسیار مبتدی به نظر می رسد

English, a valid concern.

، یک نگرانی معتبر.

It's a concern we should consider.

این یک نگرانی است که باید در نظر بگیریم.

It's a way of saying, I think, your concern.

این راهی است برای گفتن، به نظر من، نگرانی شما.

Is a good.

خوب است.

Concern.

نگرانی.

U.S.

officials have raised.

مقامات آمریکایی مطرح کرده اند.

Concern that the Chinese government could pressure Brightdance.

نگرانی از اینکه دولت چین می تواند بریتدنس را تحت فشار قرار دهد.

Brightdance.

Brightdance.

They actually don't explain it in the article, but Brightdance is the company that owns Tiktok.

آنها در واقع آن را در مقاله توضیح نمی دهند، اما Brightdance شرکتی است که مالک Tiktok است.

If you weren't sure who Brightdance was, the company that owns Tiktok so the Chinese government

اگر مطمئن نبودید Brightdance کیست، شرکتی که مالک Tiktok است تا دولت چین

could pressure Bright Dance.

بتواند Bright Dance را تحت فشار قرار دهد.

When one the Chinese government pressures another, it means they try to get them to

وقتی دولت چین یکی دیگر را تحت فشار قرار می دهد ، به این معنی است که سعی می کند آنها را وادار به

do something specific.

انجام کاری خاص کند.

I wrote the definition here.

تعریف را اینجا نوشتم.

Now let me share an example sentence.

حالا اجازه دهید یک جمله مثال را به اشتراک بگذارم.

My Co worker pressured me.

همکارم به من فشار آورد.

To stay late.

تا دیر وقت بماند.

To help them.

برای کمک به آنها.

So remember we have one my Co worker then we have.

بنابراین به یاد داشته باشید که ما یکی از همکاران من را داریم و سپس داریم.

Our verb pressure.

فشار فعل ما

Here it's in the past simple because it's a completed action.

در اینجا این در گذشته ساده است زیرا یک عمل کامل شده است.

Maybe I'm talking about something that happened yesterday and then one pressures, 11 pressures,

شاید من در مورد چیزی صحبت می کنم که دیروز اتفاق افتاد و بعد یک فشار، 11 فشار، فشار

another.

دیگر.

So the other.

پس دیگری.

Is me my Co worker pressured?

آیا همکارم تحت فشار است؟

Me and this is what?

من و این چیه؟

He tried to get me to do.

او سعی کرد مرا وادار به انجام این کار کند.

He tried.

او سعی کرد. تا

To get me to stay late to help them.

دیر وقت بمانم تا به آنها کمک کنم.

So maybe my work day ends at 5:00, but my coworker said, oh please, I really need your

بنابراین شاید روز کاری من ساعت 5:00 به پایان برسد، اما همکارم گفت، اوه لطفا، من واقعا به کمک شما نیاز دارم

help.

.

Remember I helped you last week, so it would be really great if you could stay late.

به یاد داشته باشید که من هفته گذشته به شما کمک کردم، بنابراین اگر بتوانید تا دیر وقت بمانید واقعا عالی خواهد بود.

And help me.

و کمکم کن

It will look really good if you do.

اگر این کار را انجام دهید واقعاً خوب به نظر می رسد.

If you don't, I'll tell other people you're not a team player, so those are the.

اگر این کار را نکنید، به دیگران می گویم که شما یک بازیکن تیم نیستید، پس آنها هستند.

Ways that someone could press you, usually with an argument.

راه هایی که کسی می تواند شما را تحت فشار بگذارد، معمولاً با مشاجره.

It could also be by trying to.

همچنین می تواند با تلاش باشد.

Offer.

پیشنهاد.

You something as well.

تو هم یه چیزی

So the Chinese government could pressure Bright Dance, the owners of TikTok to hand over information.

بنابراین دولت چین می‌تواند برایت دنس، صاحبان TikTok را تحت فشار بگذارد تا اطلاعات را تحویل دهند.

When you hand something over, it means you simply provide it.

وقتی چیزی را تحویل می دهید، به این معنی است که شما آن را به سادگی ارائه می دهید.

So you provide information here to give something to someone.

بنابراین شما اطلاعاتی را در اینجا ارائه می کنید تا چیزی به کسی بدهید.

To give is to.

دادن یعنی به.

Provide.

فراهم کند.

It's just a different way of saying it, but notice I wrote often.

این فقط یک روش متفاوت برای بیان آن است، اما توجه داشته باشید که من اغلب نوشتم.

Because you're required to.

چون شما موظف هستید

So a government official, a police officer, someone at the airport might say.

بنابراین یک مقام دولتی، یک افسر پلیس، یک نفر در فرودگاه ممکن است بگوید.

Hand over your liquids, remember.

مایعات خود را تحویل دهید، به یاد داشته باشید.

At the airport, liquids are banned once you get through security, so let me write that

در فرودگاه، مایعات به محض عبور از امنیت ممنوع می‌شوند، بنابراین اجازه دهید این را بنویسم

because it's another great example.

زیرا این نمونه عالی دیگری است.

With the word.

با کلمه.

Ban.

ممنوع کردن.

Liquids.

مایعات

Are banned at the airport once you get through security and it's liquids more than 3 oz.

در فرودگاه ممنوع است هنگامی که شما از طریق امنیت و مایعات بیش از 3 اونس.

I believe liquids are banned at the airport, so let's say I try to take.

من معتقدم مایعات در فرودگاه ممنوع است، بنابراین فرض کنید سعی می کنم مصرف کنم.

This bottle of water through security, this is more than 3 oz, right?

این بطری آب از طریق امنیت، این بیش از 3 اونس است، درست است؟

The airport official would say.

مسئول فرودگاه می گوید.

Ma'am, hand over your water.

خانم، آب خود را تحویل دهید.

Now I have to give.

حالا باید بدم.

My water to the airport official, but I don't necessarily want to.

آب من به مسئول فرودگاه، اما من لزوما نمی خواهم.

I'm required to.

من ملزم هستم

So we generally use the phrasal verb to hand something over when there is this element

بنابراین ما به طور کلی از فعل عبارتی برای تحویل چیزی استفاده می کنیم که این عنصر

of your required to.

مورد نیاز شما باشد.

You might be required to hand something.

ممکن است از شما خواسته شود چیزی را تحویل دهید.

Over because your boss.

تموم شد چون رئیست

Requires it.

آن را می طلبد.

Your company requires it.

شرکت شما به آن نیاز دارد.

The bank requires it.

بانک به آن نیاز دارد.

There could be many, many different times beyond the government, but just keep that

ممکن است زمان‌های بسیار زیادی فراتر از دولت وجود داشته باشد، اما فقط

in mind when you are using the phrasal verb to hand something over.

وقتی از فعل عبارتی برای تحویل دادن چیزی استفاده می‌کنید، این را در نظر داشته باشید.

So let me write that out.

پس بگذارید آن را بنویسم. مصرف

Liquids are banned at the airport.

مایعات در فرودگاه ممنوع است.

I had to hand over my water bottle.

مجبور شدم بطری آبم را تحویل بدهم.

Water bottle.

بطری آب.

To the airport official, I don't know what you call the airport officials, to be honest.

به مسئول فرودگاه، راستش را بخواهید نمی دانم به مسئولان فرودگاه چه می گویید.

I'm just going to call them airport officials to the airport official, so the.

من فقط قصد دارم آنها را با مقامات فرودگاه به مسئول فرودگاه صدا کنم، بنابراین.

Chinese government may pressure try to convince bright downs try to get them to hand over

دولت چین ممکن است برای متقاعد کردن افراد درخشان تلاش کند تا آنها را وادار به ارائه

information.

اطلاعات کند.

So again, this is saying that Bright Downs may not want to give the information to the

بنابراین دوباره، این می‌گوید که Bright Downs ممکن است نخواهد اطلاعات را به

Chinese government, but they may feel.

دولت چین بدهد، اما ممکن است احساس کنند.

Required to Why?

مورد نیاز چرا؟

Well.

خوب.

Maybe the Chinese government will somehow cause problems for them if they don't.

شاید اگر این کار را نکنند، دولت چین به نوعی برای آنها مشکل ایجاد کند.

I'm not.

من نیستم.

Sure, I just shared that as an example.

البته، من فقط آن را به عنوان مثال به اشتراک گذاشتم.

If you have an idea, feel free.

اگر ایده ای دارید، خیالتان راحت باشد.

To share it in the comments, hand over information collected from users, so of course to hand

برای به اشتراک گذاشتن آن در نظرات، اطلاعات جمع‌آوری‌شده از کاربران را تحویل دهید، بنابراین البته

over your personal information that they get.

اطلاعات شخصی خود را که به دست می‌آورند تحویل دهید.

Because you use the app.

زیرا شما از برنامه استفاده می کنید.

Tiktok.

Tiktok.

That could be used.

که میشد استفاده کرد

For intelligence or disinformation purposes, Disinformation.

برای اهداف اطلاعاتی یا اطلاعات نادرست، اطلاعات نادرست.

You might be wondering what this is.

ممکن است تعجب کنید که این چیست.

I recognize information.

من اطلاعات را تشخیص می دهم.

What's disinformation?

اطلاعات نادرست چیست؟

Disinformation is when you share false information, but you do it on purpose.

اطلاعات نادرست زمانی است که شما اطلاعات نادرست را به اشتراک می گذارید، اما این کار را عمدا انجام می دهید.

So to share false information, share false information on purpose, let's continue on.

بنابراین برای به اشتراک گذاشتن اطلاعات نادرست، به اشتراک گذاری اطلاعات نادرست عمدی، بیایید ادامه دهیم.

As CNN has previously reported, independent security experts have said that type of access

همانطور که سی ان ان قبلا گزارش داده بود، کارشناسان مستقل امنیتی گفته اند که نوع دسترسی

is a possibility.

یک امکان است.

So.

بنابراین.

What type of access are they talking about?

آنها در مورد چه نوع دسترسی صحبت می کنند؟

And what what is this possibility?

و این چه امکانی است؟

That type of access they're talking about the fact that bright dance may be required

این نوع دسترسی آنها در مورد این واقعیت صحبت می کنند که ممکن است

to hand over or to use our vocabulary.

برای دست دادن یا استفاده از واژگان ما به رقص روشن نیاز باشد.

That bright dance may be pressured to hand over your personal information.

آن رقص روشن ممکن است تحت فشار قرار گیرد تا اطلاعات شخصی شما را تحویل دهد.

So that's the type of access, the personal information, and it's a possibility when something

بنابراین این نوع دسترسی است، اطلاعات شخصی، و زمانی که چیزی امکان پذیر باشد، این امکان وجود دارد

is a possibility.

.

To me, this sounds like a 5050 chance.

برای من، این به نظر یک شانس 5050 است.

Oh, it's a possibility.

اوه، این یک احتمال است.

So if someone asks you.

بنابراین اگر کسی از شما بپرسد. به

Do you think it could?

نظر شما می تواند؟

Rain today.

امروز باران.

It's a possibility.

این یک احتمال است.

Do you think we'll get bonuses this month?

آیا فکر می کنید ما در این ماه پاداش دریافت خواهیم کرد؟

It's a possibility 50%.

احتمالش 50 درصد است.

We will 50% we.

ما 50 درصد خواهیم بود.

Won't.

نمی خواهد.

Now you can make.

حالا میتونی درست کنی

This stronger you could say there's.

این قوی تر می توان گفت وجود دارد.

A high possibility that will.

احتمال بالایی که خواهد شد. در

Get bonuses this month.

این ماه پاداش دریافت کنید.

A bonus is money additional to your paycheck.

پاداش پولی است که به چک حقوق شما اضافه می شود.

So you get your paycheck and then you get more money.

بنابراین شما چک حقوق خود را دریافت می کنید و سپس پول بیشتری دریافت می کنید.

Bonus money, usually because performance.

پول پاداش، معمولا به دلیل عملکرد.

Was really positive.

واقعا مثبت بود

Now if I say there's a possibility to me this again like I said, it sounds like 50-50.

حالا اگر بگویم که این امکان برای من وجود دارد، همانطور که گفتم، 50-50 به نظر می رسد.

But of course if I add the word high possibility, I'm increasing the chance and to me this sounds.

اما البته اگر کلمه احتمال زیاد را اضافه کنم، شانس را افزایش می دهم و به نظر من این به نظر می رسد.

About.

در باره.

70% possible, maybe even 80%, but I'll say 70% plus.

70 درصد ممکن است، شاید حتی 80 درصد، اما من می گویم 70 درصد به علاوه.

That it's possible.

که ممکن است.

So it's more likely than not.

بنابراین احتمال آن بیشتر از این است.

What would be the opposite of high possibility?

نقطه مقابل احتمال زیاد چیست؟

What do you think?

شما چی فکر میکنید؟

If I want to say there's only a 30% chance, what would be the opposite?

اگر بخواهم بگویم که فقط 30 درصد شانس وجود دارد، برعکس چیست؟

There's a What word would I replace?

چه کلمه ای را جایگزین کنم وجود دارد؟

There's a high possibility, there's a low possibility, there's a low possibility that

احتمال زیادی وجود دارد، احتمال کمی وجود دارد، احتمال کمی وجود دارد که

we'll get bonuses this month.

ما در این ماه پاداش دریافت کنیم.

So that's probably about a 30% or minus.

بنابراین احتمالاً حدود 30٪ یا منفی است.

So 30%.

پس 30 درصد

Twenty percent, 15%.

بیست درصد، 15 درصد.

So notice we have possibility which is 5050.

بنابراین توجه داشته باشید که ما امکانی داریم که 5050 است.

You can modify.

شما می توانید تغییر دهید.

It as high possibility or low possibility you can use this to talk about.

به عنوان احتمال زیاد یا کم می توانید از این برای صحبت در مورد آن استفاده کنید.

Receiving something like a bonus.

دریافت چیزی شبیه جایزه.

You can use this about the weather, the traffic, really about anything you're making a prediction

شما می توانید از این در مورد آب و هوا، ترافیک، در واقع در مورد هر چیزی که پیش بینی می کنید استفاده کنید

on.

.

So in this.

بنابراین در این.

Case They're saying security.

مورد آنها می گویند امنیت.

Experts are saying there's only A50 for 50% chance that the Chinese government.

کارشناسان می گویند تنها A50 برای 50 درصد احتمال وجود دارد که دولت چین.

Would.

خواهد شد.

Pressure Bright Dance to hand over to give that information, though there has been no

تحت فشار Bright Dance برای ارائه این اطلاعات، هر چند تا

reported incident of such access to date, so there's no evidence that the Chinese government

به امروز هیچ موردی از چنین دسترسی گزارش نشده است، بنابراین هیچ مدرکی مبنی بر اینکه دولت چین

is actually requiring Bright Dance to hand over this information, or that Bright Dance

واقعاً Bright Dance را ملزم به ارائه این اطلاعات کرده است، یا اینکه Bright Dance در حال

is handing over the information Regardless.

تحویل دادن است وجود ندارد. اطلاعات صرف نظر از

There's no actual evidence of that, but the US government is still banning TikTok from

هیچ مدرک واقعی در مورد آن وجود ندارد، اما دولت ایالات متحده همچنان TikTok را از

government issued phones.

تلفن های صادر شده توسط دولت ممنوع می کند.

Brooke Oberwedder, A spokesperson for TikTok, called such a ban little more than political

بروک اوبرودر، سخنگوی TikTok، چنین ممنوعیتی را چیزی فراتر از تئاتر سیاسی خواند

theater.

.

So by saying as political theater, it's saying it's.

بنابراین با گفتن به عنوان تئاتر سیاسی، می گوید این است.

It's a joke, you.

این یک شوخی است، شما.

You.

شما.

Shouldn't take it seriously.

نباید جدی گرفت

It's comical.

این طنز است.

So it's a way of insulting the government's actions.

بنابراین این روشی برای توهین به اقدامات دولت است.

Why?

چرا؟

Well, probably because there is actually no evidence that could be a reason why.

خوب، احتمالاً به این دلیل که در واقع هیچ مدرکی وجود ندارد که بتواند دلیلی برای این امر باشد.

So political theater is just a way?

پس تئاتر سیاسی فقط یک راه است؟

To insult the government and insult against the government.

توهین به دولت و توهین به دولت.

Now notice here, ah ban, ah ban.

حالا به اینجا توجه کنید، آه بان، آه بان. به

What do you notice that's different from the examples?

نظر شما چه تفاوتی با مثال ها دارد؟

I gave before.

قبلا دادم

The government banned TikTok.

دولت TikTok را ممنوع کرد.

Let's talk about the ban.

بیایید در مورد ممنوعیت صحبت کنیم.

What do you notice?

چه چیزی را متوجه می شوید؟

Well, my first sentence, the government ban TikTok is a verb.

خب، اولین جمله من، ممنوعیت دولتی TikTok یک فعل است.

Ban is being used as a verb.

Ban به عنوان یک فعل استفاده می شود.

The government banned TikTok.

دولت TikTok را ممنوع کرد.

This is a verb to ban.

این فعل ممنوع کردن است.

That's the verb.

این فعل است.

Not bad ban.

ممنوعیت بدی نیست

Now our other example was let's meet to discuss the ban in this case.

حالا مثال دیگر ما این بود که بیایید برای بحث در مورد ممنوعیت در این مورد ملاقات کنیم.

The OR a.

OR a.

Ban is a noun and an easy way to identify If something is a noun or a verb.

Ban یک اسم است و یک راه آسان برای تشخیص اگر چیزی یک اسم یا فعل است.

It's a if it's a verb, it's going to be conjugated.

این یک فعل است، قرار است مزدوج شود.

If it's a noun, it will have an article, or it could have a plural form as well, so it's

اگر اسم باشد، یک مقاله دارد، یا می‌تواند شکل جمع نیز داشته باشد، بنابراین

an easy way to identify it.

یک راه آسان برای شناسایی آن است.

Let's meet to discuss the ban.

بیایید برای بحث در مورد ممنوعیت ملاقات کنیم.

Now I could say what type of ban?

حالا می توانم بگویم چه نوع ممنوعیتی؟

The TikTok?

TikTok؟

The TikTok ban.

ممنوعیت TikTok

Let's meet to discuss the TikTok ban.

بیایید برای بحث در مورد ممنوعیت TikTok ملاقات کنیم. بیایید

Let's meet to discuss the smoking ban, the ban.

برای بحث در مورد ممنوعیت سیگار، ممنوعیت، ملاقات کنیم.

So you will see this.

بنابراین شما این را خواهید دید.

As a noun as well, Canada announced.

به عنوان یک اسم نیز، کانادا اعلام کرد.

It would also be.

این نیز خواهد بود.

Banning the app on government devices now here.

ممنوع کردن برنامه در دستگاه های دولتی اکنون در اینجا.

It would also be.

این نیز خواهد بود.

Banning the app right now.

ممنوع کردن برنامه در حال حاضر

Is.

است.

The app banned in Canada, if I say, the government announced.

برنامه ممنوعه در کانادا، اگر بگویم، دولت اعلام کرد.

It would also be.

این نیز خواهد بود.

Banning the app today.

ممنوع کردن برنامه امروز

The app is not banned but is going to be banned in the future.

این برنامه ممنوع نیست اما در آینده ممنوع خواهد شد .

And here it says as soon as Tuesday.

و اینجا می گوید به محض سه شنبه.

So by the time you're watching this, most likely TikTok has been banned in Canada.

بنابراین تا زمانی که شما این را تماشا می کنید، به احتمال زیاد TikTok در کانادا ممنوع شده است.

Again, present perfect because it's a completed past action with a result in the present.

باز هم، حال کامل است زیرا یک عمل گذشته تکمیل شده با نتیجه در زمان حال است.

The government, this time of Canada has banned TikTok.

دولت، این بار کانادا، TikTok را ممنوع کرده است .

The ban was implemented on Tuesday and I'll just say March 1st.

این ممنوعیت روز سه شنبه اجرا شد و من فقط می گویم 1 مارس.

I don't know when that Tuesday was, but I'll just say March 1st has ban TikTok the ban.

نمی‌دانم آن سه‌شنبه چه زمانی بود، اما فقط می‌گویم 1 مارس ممنوعیت TikTok را ممنوع کرده است.

This is our noun, right?

این اسم ماست، درسته؟

The ban was implemented.

ممنوعیت اجرا شد.

This just means when it started implement, you implement a government rule policy regulation.

این فقط به این معنی است که وقتی شروع به اجرا کرد، شما یک مقررات سیاستی قوانین دولتی را اجرا می کنید.

In this case, a ban was implemented on Tuesday, March 1st.

در این مورد ممنوعیتی در روز سه شنبه 10 اسفند اجرا شد.

Oh, and the European Commission last week issued it's own prohibition.

اوه، و کمیسیون اروپا هفته گذشته ممنوعیت خود را صادر کرد.

This is another way of saying it's own ban.

این یک راه دیگر برای گفتن ممنوعیت خود است.

They're just deciding to use prohibition, which is the noun form of the.

آنها فقط تصمیم می گیرند از ممنوعیت استفاده کنند، که شکل اسمی است.

Word prohibit.

کلمه منع

Because remember at the beginning I said to ban is to not allow.

چون یادتان باشد در ابتدا گفتم ممنوعیت اجازه ندادن است.

To prohibit so.

برای منع آن.

Prohibition is the noun form of the verb.

نهی، شکل اسمی فعل است.

Prohibit, but we're.

ممنوع است، اما ما هستیم.

Practicing ban and honestly prohibition isn't as common.

تمرین ممنوعیت و منع صادقانه چندان رایج نیست.

Ban is the more common natural.

ممنوعیت طبیعی تر است.

So I encourage you to use BAN.

بنابراین من شما را به استفاده از BAN تشویق می کنم.

Last week issued it's own ban.

هفته گذشته ممنوعیت خود را صادر کرد.

In this case it's a noun on the app on official devices.

در این مورد این یک اسم در برنامه در دستگاه های رسمی است.

Remember, this isn't for a regular citizen, this is just for a phone, a device that was

به یاد داشته باشید، این برای یک شهروند عادی نیست، این فقط برای یک تلفن است، دستگاهی که

issued by the government.

توسط دولت صادر شده است.

So keep that in mind on official devices, citing cyber security concerns.

پس این را در دستگاه های رسمی با ذکر نگرانی های امنیت سایبری در نظر داشته باشید.

Over half of all U.S.

بیش از نیمی از تمام

states have also partially or fully.

ایالت های ایالات متحده نیز به طور جزئی یا کامل این کار را انجام داده اند.

Banned tiktok so notice here have have banned what?

tiktok ممنوع است پس توجه کنید اینجا چه چیزی را ممنوع کرده اند؟

Verb tense is this.

زمان فعل این است.

The present perfect and in this case we're using have because US state is our plural

حال کامل و در این مورد که ما از آن استفاده می‌کنیم، به این دلیل است که ایالت ایالات متحده جمع ما است

and it would be they they have banned Now partially means that only some of Tiktok is

و ممکن است آنها آن‌ها را ممنوع کرده باشند Now تا حدی به این معنی است که فقط برخی از Tiktok

banned.

ممنوع است.

I don't know how you partially ban an app to be honest I'm not sure and fully is 100%

من نمی دانم چگونه تا حدی یک برنامه را ممنوع می کنید، صادقانه بگویم مطمئن نیستم و کاملاً 100٪ است،

so partially would be.

بنابراین تا حدی می شود.

50% of Tiktok There's some things that you can use, but some things that you cannot use.

50 درصد از Tiktok چیزهایی وجود دارد که می توانید استفاده کنید، اما چیزهایی وجود دارد که نمی توانید استفاده کنید.

So maybe somehow it's possible that you can.

بنابراین شاید به نحوی این امکان وجود داشته باشد که بتوانید.

You can watch Tiktok videos, but you're not allowed to upload your own video.

شما می توانید ویدیوهای Tiktok را تماشا کنید، اما اجازه ندارید ویدیوی خود را آپلود کنید.

I don't know if that's possible, but that would be an example of partially banned.

نمی دانم ممکن است یا نه، اما این یک نمونه از ممنوعیت جزئی است.

Fully banned is 100%.

کاملا ممنوع 100٪ است.

Of course, tiktok on the devices of government employees.

البته tiktok روی دستگاه های کارمندان دولت.

Again, this is just government employees, and the US House of Representatives previously

باز هم، این فقط کارمندان دولت هستند، و مجلس نمایندگان ایالات متحده قبلاً

announced it had restricted the app on electronic devices managed by the chamber.

اعلام کرده بود که این برنامه را بر روی دستگاه های الکترونیکی تحت مدیریت اتاق محدود کرده است.

OK, it had restricted this.

خوب، این را محدود کرده بود.

Is our past perfect.

آیا گذشته ما کامل است

Now we pass.

حالا می گذریم.

Perfect.

کامل.

We use this for a pass action that happens before another pass action.

ما از این برای یک عمل پاس که قبل از یک اقدام عبور دیگر اتفاق می افتد استفاده می کنیم.

So first.

پس اول

It restricted the app on electronic devices and then it banned the app.

برنامه را روی دستگاه های الکترونیکی محدود کرد و سپس برنامه را ممنوع کرد.

So restrictions happened 1st and then the ban came.

بنابراین محدودیت ها اول اتفاق افتاد و بعد ممنوعیت آمد.

It had restricted the app.

برنامه را محدود کرده بود.

So I wonder in your country, have they banned Tiktok on any devices?

بنابراین من تعجب می کنم در کشور شما، آیا Tiktok را در هیچ دستگاهی ممنوع کرده اند؟

Is that something they're talking about?

آیا این چیزی است که آنها در مورد آن صحبت می کنند؟

Do you use Tiktok?

آیا از Tiktok استفاده می کنید؟

What do you think?

شما چی فکر میکنید؟

Share your comments below and I can't wait to read them.

نظرات خود را در زیر به اشتراک بگذارید و من بی صبرانه منتظر خواندن آنها هستم.

So now what I'll do, That's the end of the article.

بنابراین حالا کاری که من انجام خواهم داد، این پایان مقاله است.

So what I'll do is I'll read the article from start to finish so you can focus on my pronunciation

بنابراین کاری که من انجام خواهم داد این است که مقاله را از ابتدا تا انتها می خوانم تا بتوانید روی تلفظ من تمرکز کنید

and follow along with my pronunciation.

و تلفظ من را دنبال کنید.

So let's do that.

پس بیایید این کار را انجام دهیم.

Now.

اکنون.

Agencies have 30 days to ban TikTok on government devices.

آژانس ها 30 روز فرصت دارند تا TikTok را در دستگاه های دولتی ممنوع کنند .

White House says the White House has directed federal agencies that they have 30 days to

کاخ سفید می‌گوید کاخ سفید به آژانس‌های فدرال دستور داده است که 30 روز فرصت دارند تا

remove TikTok from all government issued devices.

TikTok را از تمام دستگاه‌های دولتی حذف کنند. مقامات

U.S.

ایالات متحده

officials have raised concerns that the Chinese government.

نگرانی هایی را نسبت به دولت چین مطرح کرده اند .

Could.

میتوانست. همانطور که سی ان ان قبلا گزارش کرده بود،

Pressure bright dance to hand over information collected from users that could be used for

رقص روشن فشار برای تحویل اطلاعات جمع آوری شده از کاربران که می تواند برای

intelligence or disinformation purposes, as CNN has previously reported.

اهداف اطلاعاتی یا اطلاعات نادرست استفاده شود .

Independent security experts have said that type of access is a possibility, though there

کارشناسان مستقل امنیتی گفته اند که نوع دسترسی امکان پذیر است، هرچند تا به امروز

have been no reported incident of such access to date.

هیچ موردی از چنین دسترسی گزارش نشده است .

Brooke Oberwedder, A spokesperson for TikTok, called such a ban little more than political

بروک اوبرودر، سخنگوی TikTok، چنین ممنوعیتی را چیزی فراتر از تئاتر سیاسی خواند

theater.

.

Canada announced it would also be banning the app on government devices beginning as

کانادا همچنین اعلام کرد که از روز سه‌شنبه این برنامه را در دستگاه‌های دولتی ممنوع می‌کند

soon as Tuesday, and the European Commission last week issued it's own prohibition on the

و کمیسیون اروپا هفته گذشته با

app on official devices, citing cyber security concerns over half of.

اشاره به نگرانی‌های امنیت سایبری بیش از نیمی از این برنامه را در دستگاه‌های رسمی ممنوع کرد .

All U.S.

تمام

states.

ایالت های آمریکا

Have also partially or fully banned TikTok on the devices of government employees, and

همچنین TikTok را به طور جزئی یا کامل بر روی دستگاه های کارمندان دولت ممنوع کرده است و

the US House of Representatives previously announced it had restricted the app on electronic

مجلس نمایندگان ایالات متحده قبلاً اعلام کرده بود که این برنامه را در

devices managed by the Chamber.

دستگاه های الکترونیکی تحت مدیریت اتاق محدود کرده است.

Amazing job.

کار شگفت انگیز با

Feel free to take a break, and when you're ready, let's move on with the next article.

خیال راحت استراحت کنید، و وقتی آماده شدید، بیایید به مقاله بعدی برویم.

Welcome to our article.

به مقاله ما خوش آمدید.

This is a light hearted article about pets in the workplace.

این یک مقاله ساده در مورد حیوانات خانگی در محل کار است.

So let me read the headline.

پس بذار تیتر رو بخونم

Pet perks tempt staff back into the workplace.

امتیازات حیوانات خانگی کارکنان را وسوسه می کند که دوباره به محل کار بروند. در

There's already some great vocabulary in this headline right here.

حال حاضر برخی از واژگان بزرگ در این عنوان در اینجا وجود دارد.

For example, the word perk.

مثلا کلمه perk.

Do you know what a perk is?

آیا می دانید امتیاز چیست؟

A perk?

امتیاز؟

This is a noun, and it's an advantage or something extra.

این یک اسم است و یک مزیت یا چیز اضافی است.

This can be money or goods, and you're given because of your job, so of course you get

این می تواند پول یا کالا باشد، و به دلیل شغلتان به شما داده می شود، بنابراین مطمئناً

your salary, but perks are additional for.

حقوق خود را دریافت می کنید، اما مزایای اضافی برای شما وجود دارد.

Example I could say.

مثالی که می توانم بگویم.

If I want to recruit you to work.

اگر بخواهم شما را برای کار استخدام کنم.

For my company, I could say our company offers amazing perks.

برای شرکت من، می توانم بگویم که شرکت ما مزایای شگفت انگیزی ارائه می دهد.

Now what are those perks?

حالا آن امتیازات چیست؟

Free lunch.

ناهار رایگان.

So you get your salary, your paycheck, but you also get free lunches, so that will save

بنابراین شما حقوق و دستمزد خود را دریافت می کنید، اما ناهار رایگان نیز دریافت می کنید، بنابراین در پول شما صرفه جویی می شود

you money.

.

So it's like you're getting paid more.

پس مثل این است که حقوق بیشتری دریافت می کنید.

Free lunches.

ناهار رایگان.

Free gym memberships and free.

عضویت رایگان در باشگاه ورزشی و رایگان.

Language classes.

کلاس های زبان.

Those are some amazing perks, right?

اینها مزایای شگفت انگیزی هستند، درست است؟

What about you?

تو چطور؟

Do you get any perks from your company?

آیا از شرکت خود امتیازی دریافت می کنید؟

If you do, share some examples in the chat below.

اگر دارید، چند نمونه را در چت زیر به اشتراک بگذارید .

OK, so pet perks.

خوب، پس امتیازات حیوان خانگی.

So these are perks related to pets.

بنابراین این امتیازات مربوط به حیوانات خانگی است.

Pet perks tempt staff back into the office.

امتیازات حیوانات خانگی کارکنان را وسوسه می‌کند که به دفتر بازگردند.

So let's take a look at this.

پس بیایید نگاهی به این بیندازیم.

Tempt.

دچار وسوسه کردن.

This is a verb tempt, and this means to make someone want to have or do something.

این یک فعل وسوسه است و به معنای وادار کردن کسی به داشتن یا انجام کاری است.

So in our specific topic, we're talking about wanting the staff, the employees to come back

بنابراین در موضوع خاص خود، ما در مورد اینکه بخواهیم کارکنان، کارمندان

to the office, so to not work at home and to work physically in the office.

به دفتر بازگردند، صحبت می کنیم تا در خانه کار نکنند و به صورت فیزیکی در دفتر کار کنند.

So how are they going to tempt you?

پس چگونه می خواهند شما را وسوسه کنند؟

How are they going to make you want to?

چگونه می خواهند شما را به این کار وادار کنند؟

It's another way of saying convince tempt you, convince you make you want to.

این روش دیگری است برای گفتن اینکه متقاعد کردن شما را وسوسه می کند، متقاعد کردن شما باعث می شود که بخواهید.

Well, they can.

خوب، آنها می توانند. به

Offer you some.

شما پیشنهاد می کنم

Perks and in this case some pet perks.

امتیازات و در این مورد برخی از امتیازات حیوان خانگی.

Do you have any pets?

آیا شما حیوان خانگی دارین؟

Do you think pet perks would be a good way to?

فکر می‌کنید هدیه‌های حیوان خانگی راه خوبی برای این کار است؟

Tempt someone to come into the office Let's continue on with our article.

کسی را وسوسه کنید که به دفتر بیاید بیایید به مقاله خود ادامه دهیم.

Mr.

آقای

Griffin, who I assume is this man in the picture with these two adorable dogs.

گریفین، که فکر می کنم این مرد در تصویر با این دو سگ شایان ستایش است.

Mr.

آقای

Griffin, who is head of IT for marketing agency Rise at Seven, turns up at its.

گریفین، که رئیس IT برای آژانس بازاریابی Rise at Seven است، در آن شرکت می کند.

Sheffield headquarters with his furry friends, Jesse and Oscar.

دفتر مرکزی شفیلد با دوستان خزدارش، جسی و اسکار.

So furry friends.

دوستان خیلی پشمالو

This is a cute and casual way of saying the word pet.

این یک روش زیبا و معمولی برای گفتن کلمه حیوان خانگی است.

So you could say I have pets, I have two pets, I have two furry friends and those are your

بنابراین می توانید بگویید من حیوان خانگی دارم، من دو حیوان خانگی دارم، من دو دوست پشمالو دارم و آنها

pets, of course.

حیوانات خانگی شما هستند، البته.

So I'll write that here Pets.

بنابراین من می نویسم که در اینجا حیوانات خانگی.

And the names of his dogs are Jesse and Oscar.

و نام سگ های او جسی و اسکار است.

I don't know which one is which, Okay.

نمی دانم کدام کدام است، خوب.

Now let's take a look at this.

حالا بیایید نگاهی به این بیندازیم.

He turns up at its Sheffield headquarters.

او در دفتر مرکزی شفیلد ظاهر می شود.

So a headquarter is the main office of A.

بنابراین یک دفتر مرکزی دفتر اصلی A است.

A company for example Googles headquarter is in California.

یک شرکت برای مثال دفتر مرکزی گوگل در کالیفرنیا است.

I don't know if that is true or not.

نمیدونم درسته یا نه

Is just an example.

فقط یک مثال است

So this company's headquarters is in Sheffield.

بنابراین دفتر مرکزی این شرکت در شفیلد است.

I don't know where that is.

نمی دانم کجاست

Now he turns up at its.

حالا او در آنجا ظاهر می شود.

Sheffield headquarters.

دفتر مرکزی شفیلد

The location of the office turns up.

محل دفتر مشخص می شود.

This is another way of saying arrive.

این یک راه دیگر برای گفتن رسیدن است.

It's a casual way, but a very common way, and the verb turn up is a phrasal.

این یک روش معمولی است، اما یک روش بسیار رایج، و فعل turn up یک عبارت است.

Verb This is very commonly used.

فعل این بسیار رایج است.

For example, what time did you turn up at the party last night?

مثلاً دیشب چه ساعتی در مهمانی حاضر شدید؟

What time did you turn up?

ساعت چند اومدی؟

You can use this in more casual situations, but here they're using it in a more professional.

می‌توانید از این در موقعیت‌های معمولی‌تر استفاده کنید، اما در اینجا آن‌ها از آن به‌صورت حرفه‌ای‌تر استفاده می‌کنند.

Situation, but this is a.

وضعیت، اما این یک است.

More casual, informal article.

مقاله گاه به گاه و غیررسمی تر.

This isn't a scholarly article or an academic article.

این یک مقاله علمی یا یک مقاله دانشگاهی نیست .

So that's why they're.

پس به همین دلیل هستند.

Using this casual phrasal verb, turn up, Let's continue on rise allowing dogs.

با استفاده از این فعل عبارتی گاه به گاه، به بالا بروید، اجازه دهید سگ‌ها را افزایش دهیم.

Remember, his company is called Rise at 7:00, so they're just shortening it to Rise Rise

به یاد داشته باشید، شرکت او Rise در ساعت 7:00 نامیده می شود، بنابراین آنها فقط آن را به Rise Rise

allowing dogs.

اجازه دادن به سگ ها کوتاه می کنند.

The company allowing dogs in the office has meant that I've been able to take both my

شرکتی که به سگ‌ها اجازه می‌دهد در دفتر کار کنند به این معنی است که من می‌توانم هر دو

collies Collies.

کولی‌هایم را ببرم.

This is a type of dog, so this is the breed, the breed.

این یک نوع سگ است، بنابراین این نژاد، نژاد است.

So we use that specific word, breed, breed of dog, and that means the type of dog.

بنابراین ما از آن کلمه خاص، نژاد، نژاد سگ استفاده می کنیم و این به معنای نوع سگ است.

And here the breed is collies, which is actually short for.

و در اینجا نژاد کولی است که در واقع کوتاه است.

What are they?

آنها چه هستند؟

I believe they're Border Collies.

من معتقدم که آنها Border Collies هستند.

Border Collies is the long name and then people just commonly call them collies, so I just.

Border Collies نام طولانی است و پس از آن مردم معمولا آنها را collies می نامند، بنابراین من فقط.

Googled it to make sure and yes the breed is border Collie but I spelled it wrong so

آن را در گوگل سرچ کنید تا مطمئن شوید که بله نژاد مرزی کولی است، اما من آن را اشتباه نوشتم، بنابراین

I need to correct that and notice border Collie dog breed and then you can look at the different

باید آن را اصلاح کنم و به نژاد سگ مرزی کولی توجه کنم و سپس می توانید

pictures for this breed or find out more information.

تصاویر مختلف این نژاد را ببینید یا اطلاعات بیشتری کسب کنید.

So I just corrected the spelling here.

بنابراین من فقط املای اینجا را اصلاح کردم.

Now, what's your favorite?

حالا، مورد علاقه شما چیست؟

Breed of dog I really love Labs, which is short for.

نژاد سگ من واقعا لابراتوارها را دوست دارم که کوتاه شده است.

Labrador Retriever, but everybody just calls them the short form, which is Labs.

لابرادور رتریور، اما همه آنها را شکل کوتاه می نامند که آزمایشگاه است.

What's your favorite breed of dog?

نژاد سگ مورد علاقه شما چیست؟

Feel free to share that in the comments, Okay.

این را در نظرات به اشتراک بگذارید، بسیار خوب.

So here this man Mr.

بنابراین اینجا این مرد آقای

Griffin, He can take his two.

گریفین، او می تواند دو نفر خود را بگیرد.

Dogs Jesse and Oscar into the office so that his company allowing him to do that.

سگ جسی و اسکار به دفتر به طوری که شرکت خود را به او اجازه انجام این کار.

That is a perk.

این یک امتیاز است.

So here I could say our cough.

بنابراین در اینجا می توانم بگویم سرفه ما.

Our company offers amazing perks like you can bring your.

شرکت ما مزایای شگفت انگیزی را ارائه می دهد که شما می توانید آن را بیاورید.

Dog into the office.

سگ به دفتر.

That is an example of a perk for this company.

این نمونه ای از امتیاز برای این شرکت است.

Let's continue on.

بیایید ادامه دهیم.

They get to meet new people.

آنها با افراد جدیدی آشنا می شوند.

In this case the they is the dogs.

در این مورد آنها سگ هستند.

They get to meet new people, have new experiences and I get to spend more time in work with

آنها با افراد جدیدی آشنا می شوند، تجربیات جدیدی دارند و من زمان بیشتری را در کار با همکارانم می گذرانم

my colleagues.

.

So there's some benefits for the dogs they get to.

بنابراین برای سگ هایی که به آنها دسترسی پیدا می کنند فوایدی دارد.

Socialize, meet new people, and there's some benefits.

معاشرت کنید، با افراد جدید ملاقات کنید، و فوایدی هم دارد.

For.

برای.

Him Mr.

او آقای

Griffin, which is he gets to.

گریفین، که او می شود.

Interact with his colleagues.

با همکارانش تعامل داشته باشد.

He gets to work with his colleagues.

با همکارانش دست به کار می شود.

So do you think bringing a pet into the office is a good idea?

بنابراین به نظر شما آوردن حیوان خانگی به دفتر کار ایده خوبی است؟

Is that a good perk?

آیا این امتیاز خوبی است؟

Would that tempt using our vocabulary?

آیا استفاده از واژگان ما وسوسه می شود؟

Would that tempt you to return to work if you were allowed to bring your furry?

اگر به شما اجازه داده شود پشمالوی خود را بیاورید، این شما را وسوسه می‌کند که به سر کار بازگردید ؟

Friend your pet.

حیوان خانگی خود را دوست کنید.

OK, let's continue on.

باشه ادامه بدیم

It's a complete win win situation.

این یک موقعیت برد برد کامل است.

Now I already explained what the win win is.

حالا قبلاً توضیح دادم که برد برد چیست.

Remember he listed some benefits for the dogs.

به یاد داشته باشید که او فوایدی را برای سگ ها ذکر کرد.

The dogs win.

سگ ها پیروز می شوند.

They get to socialize.

آنها می توانند اجتماعی شوند.

He wins because he gets to.

او برنده می شود زیرا به آن می رسد.

Work with his.

با او کار کنید

Colleagues and the company wins because the company has the employees at work, which is

همکاران و شرکت برنده می شوند زیرا شرکت کارکنانی را در محل کار دارد که این همان چیزی است که

what the company wants.

شرکت می خواهد.

So it's a win win.

بنابراین یک برد برد است.

Everybody gets what they want.

هر کس به چیزی که می خواهد می رسد.

So this is a good.

پس این خوب است.

Expression to have, especially when both parties have an advantage.

بیان برای داشتن، به خصوص زمانی که هر دو طرف مزیت دارند.

It's a win, Win.

این یک برد است، برد.

It's a win, win situation.

این یک موقعیت برد، برد است.

I like this as far as I'm concerned.

تا جایی که من این را دوست دارم.

This is a great way to express an opinion.

این یک راه عالی برای ابراز عقیده است.

Let me share an opinion.

اجازه بدهید نظری را به اشتراک بگذارم.

As.

مانند.

Far as I'm concerned, and then you can list your opinion.

تا جایی که به من مربوط می شود، و سپس می توانید نظر خود را لیست کنید.

Perks are a great way to tempt people to return to work, to return to in person work.

امتیازها یک راه عالی برای وسوسه کردن افراد برای بازگشت به کار، برای بازگشت به کار شخصی است.

Of course, in person work.

البته کار حضوری

As far as I'm concerned, and then this is simply my opinion.

تا جایی که به من مربوط می شود، و پس این صرفاً نظر من است.

Now you can put our.

حالا شما می توانید ما را قرار دهید.

Expression at the beginning or you can add it at the end so you can state your opinion.

عبارت در ابتدا یا می توانید آن را در پایان اضافه کنید تا بتوانید نظر خود را بیان کنید.

Perks are a great way to tempt people.

امتیازها یک راه عالی برای وسوسه کردن مردم هستند.

To.

به.

Return to in person work as far as I'm concerned and then you can just add it.

تا جایی که به من مربوط می شود به کار حضوری برگردید و سپس می توانید آن را اضافه کنید.

So you can add it at the beginning or at the end.

بنابراین می توانید آن را در ابتدا یا در پایان اضافه کنید.

So feel free to practice sharing your opinion related to.

پس با خیال راحت به اشتراک گذاری نظر خود در رابطه با آن را تمرین کنید.

Perks or pet perks in the comments and use this expression.

امتیازات یا امتیازات حیوان خانگی را در نظرات و از این عبارت استفاده کنید.

As far as notice we have our verb to be.

تا آنجا که متوجه می‌شویم فعل to be را داریم. من

I'm concerned.

نگرانم.

So if you were going to talk about.

بنابراین اگر قرار بود در مورد آن صحبت کنید.

A group opinion.

یک نظر گروهی

You could say as far as we're concerned as far as.

شما می توانید بگویید تا آنجا که به ما مربوط می شود .

He's concerned Mr.

او نگران آقای

Griffin, right?

گریفین است، درست است؟

As far as.

تا آنجایی که.

I'm concerned, so don't forget your verb to be.

من نگران هستم، پس فعل خود را فراموش نکنید .

And to conjugate that, let's continue on.

و برای تلفیق آن، بیایید ادامه دهیم.

Like millions of other people, Mr.

مانند میلیون‌ها نفر دیگر، آقای

Griffin got his dogs during the pandemic.

گریفین سگ‌هایش را در طول همه‌گیری به دست آورد. آیا

Did you get any pets during the pandemic, actually?

در طول همه گیری، واقعاً حیوان خانگی داشتید ؟

I.

I.

Did I got a cat during the pandemic and then I got a second cat a year later?

آیا من در طول همه گیری یک گربه گرفتم و یک سال بعد گربه دوم گرفتم؟

So now I have two cats.

حالا من دو گربه دارم.

But bringing cats into the office is not a good perk because cats are not meant to go

اما آوردن گربه ها به دفتر امتیاز خوبی نیست زیرا گربه ها قرار نیست

into the office.

به دفتر بروند.

They wouldn't enjoy that at all.

آنها اصلا از این کار لذت نخواهند برد.

Okay with most of us home working homeworking.

خیلی از ما در خانه کار می کنیم خوب است.

To be honest, I don't see it written like this.

راستش من ندیدم اینجوری نوشته بشه .

When I saw this homeworking I thought of doing homework.

وقتی این تکلیف را دیدم به فکر انجام تکالیف افتادم.

This is not an expression I commonly.

این عبارتی نیست که من معمولاً دارم.

See.

دیدن.

What I commonly see is working from home, working from home.

چیزی که من معمولا می بینم کار از خانه، کار از خانه است.

Now this.

حالا این.

Is an article.

یک مقاله است.

From the BBC.

از بی بی سی.

So perhaps this expression homeworking is common in British English.

بنابراین شاید این عبارت تکالیف خانگی در انگلیسی بریتانیایی رایج باشد.

I don't know if that is true or not, but in American English, honestly I have never seen

نمی‌دانم درست است یا نه، اما به انگلیسی آمریکایی، صادقانه بگویم، من هرگز

homeworking.

تکلیف خانه را ندیده‌ام.

I thought doing homework for me, I would say with most of us working from home, working

فکر می‌کردم تکالیف برای من انجام شود، می‌توانم بگویم که اکثر ما از خانه کار می‌کنیم،

from home.

از خانه کار می‌کنیم.

So if you are learning American English, I would recommend using working from home with

بنابراین اگر در حال یادگیری انگلیسی آمریکایی هستید، توصیه می کنم از کار در خانه استفاده کنید و

most of us working from home.

اکثر ما از خانه کار می کنیم.

At the time, as a result of lockdowns there was a huge surge surge.

در آن زمان، در نتیجه قرنطینه ها، یک موج عظیم افزایش یافت.

Surge is an increase and when you say surge it generally represents a sudden a quick increase

Surge یک افزایش است و وقتی می گویید افزایش به طور کلی نشان دهنده افزایش ناگهانی

and.

و سریع است.

A big increase, an increase quickly and in the amount of the increase is quite large.

افزایش بزرگ، افزایش سریع و در مقدار افزایش بسیار زیاد است.

So it would go from 10 to 80 in two hours.

بنابراین در عرض دو ساعت از 10 به 80 می رسد.

That would be a surge we.

این یک افزایش ما خواهد بود.

See this a lot with gas prices, right?

این را با قیمت بنزین زیاد ببینید، درست است؟

Gas prices have increased quickly, but the amount of the increase is a lot.

قیمت بنزین به سرعت افزایش یافته است، اما میزان افزایش بسیار زیاد است.

It didn't just increase by a couple cents, it increased by a couple dollars increase.

نه تنها چند سنت افزایش یافت، بلکه چند دلار افزایش یافت.

So.

بنابراین.

Gas prices have surged.

قیمت بنزین افزایش یافته است.

Gas prices have surged.

قیمت بنزین افزایش یافته است.

There was a huge surge in pet ownership, so during the pandemic many people bought pets,

افزایش زیادی در مالکیت حیوانات خانگی وجود داشت، بنابراین در طول همه‌گیری، بسیاری از مردم حیوانات خانگی خریداری کردند،

so.

بنابراین.

The amount of people buying pets increased quickly and the number was quite large as

تعداد افرادی که حیوانات خانگی می خریدند به سرعت افزایش یافت و تعداد آنها بسیار زیاد بود زیرا

people wanted increased companionship.

مردم خواهان افزایش همراهی بودند.

Companionship while having dogs in the workplace is likely to remain a rarity, A rarity, a

همنشینی در حین داشتن سگ در محل کار احتمالاً نادر باقی می ماند، نادر و

rarity.

نادر.

This comes from the adverb of frequency, rare, rarely which.

این از قید فرکانس، نادر، به ندرت که می آید.

Means not.

یعنی نه

Not a lot.

نه زیاد.

Not frequently.

مکرر نیست.

So they're saying that dogs.

بنابراین آنها می گویند که سگ.

In the workplace is not going to be common.

در محل کار قرار نیست رایج باشد.

It's going to be a rarity, something that doesn't happen a lot.

این امری نادر خواهد بود، چیزی که زیاد اتفاق نمی افتد.

This example is part of a wider trend, companies introducing new incentives.

این مثال بخشی از یک روند گسترده تر است، شرکت هایی که مشوق های جدیدی را معرفی می کنند.

An incentive could be a perk.

یک مشوق می تواند یک امتیاز باشد.

An incentive is just something to try to get you to do something specific and a perk.

انگیزه فقط چیزی است برای تلاش برای ترغیب شما به انجام یک کار خاص و یک امتیاز.

Is a type of.

یک نوع است.

Incentive.

مشوق.

So a perk is a type of incentive to try to make staff happier to come into the office

بنابراین امتیاز نوعی انگیزه برای تلاش برای خوشحال کردن کارکنان از حضور بیشتر در دفتر است

more often.

.

Job search engine at Zuna I'm not familiar with This site at Zuna says that the number

موتور جستجوی کار در Zuna من با آن آشنا نیستم این سایت در Zuna می گوید که تعداد

of adverts.

آگهی ها.

This is another difference probably between British English and American English.

این یکی دیگر از تفاوت های احتمالاً بین انگلیسی بریتانیایی و انگلیسی آمریکایی است.

We don't say adverts in American English.

ما تبلیغات را به انگلیسی آمریکایی نمی گوییم.

We just say.

ما فقط می گوییم.

Ads.

تبلیغات

The number of ads which is short for advertisement advertisement, so we just.

تعداد آگهی‌هایی که برای آگهی تبلیغاتی کوتاه است ، بنابراین ما فقط.

Take.

بگیر.

Ad from that advertisement, The number of ads that highlight in office.

آگهی از آن آگهی، تعداد آگهی‌هایی که در دفتر برجسته می‌شوند.

Perks.

امتیازات

Has now.

اکنون دارد.

More than doubled, so we could probably say.

بیش از دو برابر شده است، بنابراین ما احتمالا می توانیم بگوییم.

Has surged, has surged since before the start of the pandemic, so now people are searching

افزایش یافته است، از قبل از شروع همه گیری افزایش یافته است، بنابراین اکنون افراد

for in office perks as part of their job search criteria they want.

به عنوان بخشی از معیارهای جستجوی شغلی که می خواهند، به دنبال امتیازات اداری هستند .

Perks.

امتیازات

The increased incentives range from free exercise and language classes.

مشوق های افزایش یافته از ورزش رایگان و کلاس های زبان متغیر است.

That would be a great perk for you, right if your company offered free English training

این یک امتیاز عالی برای شما خواهد بود، درست اگر شرکت شما آموزش رایگان انگلیسی را

to complementary food.

برای غذای مکمل ارائه دهد.

And subsidized childcare.

و یارانه مراقبت از کودکان.

OK, so they.

خوب، پس آنها

Range from 2 from 2 when you.

محدوده از 2 از 2 زمانی که شما. از

Use the word.

کلمه استفاده کنید

Range from you're going to have one end from this to this and you're going to have a range,

محدوده از شما یک انتها از این تا این را خواهید داشت و یک محدوده خواهید داشت،

right?

درست است؟

So you could.

بنابراین شما می توانید.

Say our prices range from $100, so that is the lowest price to $500.

بگویید قیمت های ما از 100 دلار متغیر است، بنابراین این کمترین قیمت تا 500 دلار است.

That's the.

همین است.

Range of the prices from.

محدوده قیمت ها از.

Two, let me write that for you.

دو، بگذارید آن را برای شما بنویسم.

Our prices range from $100 to $500.00, so here they use.

قیمت های ما از 100 تا 500 دلار متغیر است، بنابراین در اینجا آنها استفاده می کنند.

Range from 2.

محدوده از 2.

Now notice this word.

حالا به این کلمه توجه کنید.

Complimentary food.

غذای رایگان

Complimentary food.

غذای رایگان

What does that mean?

معنی آن چیست؟

It means free.

یعنی رایگان.

It's just another way of saying free.

این فقط راه دیگری برای گفتن رایگان است.

Free food subsidized.

یارانه غذای رایگان

If your child care is subsidized, it is not free because that would probably be very expensive.

اگر مراقبت از کودک شما یارانه باشد، رایگان نیست زیرا احتمالاً بسیار گران خواهد بود.

It is not free, but it is reduced so the the cost is reduced.

رایگان نیست، اما کاهش می یابد بنابراین هزینه آن کاهش می یابد.

Which means likely the employer will.

این بدان معناست که احتمالا کارفرما این کار را خواهد کرد.

Pay some of the child care, but you still have to pay.

مقداری از مراقبت از کودک را بپردازید، اما همچنان باید پرداخت کنید.

The majority of the child care that would be subsidized.

اکثریت مراقبت از کودک که یارانه خواهد بود.

So in this case it's reduced but complimentary.

بنابراین در این مورد کاهش یافته است، اما مکمل.

That means free.

یعنی رایگان.

Let's continue on.

بیایید ادامه دهیم.

Employees aren't in a rush.

کارمندان عجله ندارند

To return to the office, which means they're not doing it quickly, because if you're in

برای بازگشت به دفتر، یعنی آنها به سرعت این کار را انجام نمی دهند، زیرا اگر

a rush, it means you're moving quickly.

عجله دارید، به این معنی است که شما به سرعت حرکت می کنید.

So, Rush.

بنابراین، راش.

Moving.

در حال حرکت.

Quickly, but notice they are not in a rush to return to the office.

به سرعت، اما توجه کنید که آنها عجله ای برای بازگشت به دفتر ندارند.

So what about you?

درمورد شما چطور؟ آیا

Are you in a rush to return to the office or no, after enjoying the improved work life

برای بازگشت به دفتر عجله دارید یا خیر، پس از لذت بردن از تعادل بهبود یافته زندگی کاری

balance that came from remote working?

ناشی از کار از راه دور؟

Remote working, of course, is another way of saying working from home.

البته کار از راه دور روش دیگری برای گفتن کار از خانه است.

But remote is a broader category.

اما از راه دور مقوله وسیع تری است.

Because home I'm home right now, I'm working from home.

چون الان در خانه هستم، از خانه کار می کنم.

But if I were in a hotel room in another city, but I was recording this lesson, I'm not technically

اما اگر در یک اتاق هتل در شهر دیگری بودم، اما داشتم این درس را ضبط می کردم، از نظر فنی در

working from home because I don't live in that hotel in a different city.

خانه کار نمی کنم زیرا در آن هتل در شهر دیگری زندگی نمی کنم.

But I am working remotely.

اما من از راه دور کار می کنم.

So working from home is a category of remote work.

بنابراین کار از خانه جزو دسته کارهای از راه دور است .

Says Paul Lewis, chief marketing officer at Adzuna.

پل لوئیس، مدیر ارشد بازاریابی در Adzuna می گوید .

As a result, companies are desperate to find new and unique ways.

در نتیجه، شرکت‌ها به دنبال یافتن راه‌های جدید و منحصر به فرد هستند.

To lure employees back, lure is another way of saying.

برای بازگرداندن کارمندان، فریب راه دیگری برای گفتن است.

Tempt, tempt to tempt the definitions.

وسوسه، وسوسه برای وسوسه کردن تعاریف.

Are.

هستند.

Slightly different between tempt and lure, but they have the same overall meaning.

بین وسوسه و فریب اندکی متفاوت است، اما معنای کلی یکسانی دارند.

To lure is to persuade someone to do to do something or go somewhere.

اغوا کردن یعنی متقاعد کردن کسی برای انجام کاری یا رفتن به جایی.

To.

به.

Persuade someone is to try to convince someone to try to get someone to do something or to

متقاعد کردن کسی این است که سعی کنید کسی را متقاعد کنید تا کسی را وادار به انجام کاری یا

go somewhere, usually by offering them something, hey.

رفتن به جایی کند، معمولاً با ارائه چیزی به او، هی.

If you come to the restaurant with me, I'll buy.

اگر با من به رستوران بیایی، من می خرم.

You.

شما.

Lunch I'm trying to lure you to the restaurant with me.

ناهار من سعی می کنم شما را با خودم به رستوران جذب کنم .

I'm trying to tempt you to come to the restaurant with me, so they're very similar.

من سعی می کنم شما را وسوسه کنم که با من به رستوران بیایید ، بنابراین آنها بسیار شبیه هستند.

Tempt to me is more common because.

وسوسه برای من رایج تر است زیرا.

Honestly.

صادقانه.

When I hear lure.

وقتی فریب را می شنوم.

We generally use it in a more negative situation.

ما معمولاً در موقعیت های منفی تر از آن استفاده می کنیم.

For example, the man lured the child into the into.

به عنوان مثال، مرد کودک را به داخل اتاق کشاند.

His van.

وانتش

And then obviously something negative happened, right?

و سپس مشخصاً یک اتفاق منفی رخ داد، درست است؟

So when I hear Lure, there's usually a negative result as that person is persuaded to go somewhere

بنابراین وقتی من Lure را می‌شنوم، معمولاً یک نتیجه منفی وجود دارد زیرا آن شخص متقاعد می‌شود که به جایی برود

or do something, or the scammer lured me in and then stole all my money.

یا کاری انجام دهد، یا کلاهبردار مرا اغوا کرده و سپس تمام پولم را دزدیده است.

So although the meanings are generally the same, I specifically.

بنابراین اگرچه معانی به طور کلی یکسان است ، من به طور خاص.

Here.

اینجا.

Tempt more in negative context, use more when the result is negative and in the news often

بیشتر در زمینه منفی وسوسه کنید، زمانی که نتیجه منفی است بیشتر استفاده کنید و در اخبار اغلب

the result can be very negative, talking about murder.

نتیجه می تواند بسیار منفی باشد، صحبت از قتل.

Or death, for example.

یا مثلا مرگ.

But tempt is generally more neutral.

اما وسوسه به طور کلی خنثی تر است.

I don't hear it specifically used in negative, and when I hear the word tempt, I don't think

من نمی شنوم که به طور خاص در منفی استفاده شود، و وقتی کلمه وسوسه را می شنوم،

instantly of negative news stories.

فوراً به اخبار منفی فکر نمی کنم.

So because of that, I would probably.

بنابراین به این دلیل، من احتمالا.

Just use the word tempt at central london-based financial planning firm First Wealth.

فقط از کلمه وسوسه در شرکت برنامه ریزی مالی First Wealth مستقر در لندن استفاده کنید.

Oh, that was a mouthful.

اوه، این یک لقمه بود.

So at the company First Wealth.

بنابراین در شرکت First Wealth.

And this is just information about the where they located.

و این فقط اطلاعاتی در مورد جایی است که آنها قرار گرفته اند.

They're located in central London.

آنها در مرکز لندن واقع شده اند.

That's where they're based.

این جایی است که آنها مستقر هستند.

Based is another word for located we're.

Based کلمه دیگری برای ما واقع شده است.

A Canadian based company.

یک شرکت کانادایی

We're a North American based company.

ما یک شرکت مستقر در آمریکای شمالی هستیم.

We're a central london-based company.

ما یک شرکت مرکزی مستقر در لندن هستیم.

And then, well what type of company?

و سپس، خوب چه نوع شرکتی؟

A financial planning firm.

یک شرکت برنامه ریزی مالی

Firm is just another word for company commonly used with financial services lawyers.

شرکت فقط یک کلمه دیگر برای شرکت است که معمولاً با وکلای خدمات مالی استفاده می شود.

Very specific.

خیلی خاص

Companies, but it's just another word for company.

شرکت ها، اما این فقط یک کلمه دیگر برای شرکت است.

At central london-based financial planning firm First Wealth, that's a mouthful at the

در شرکت مرکزی برنامه ریزی مالی First Wealth واقع در لندن، این یک لقمه برای

company.

شرکت است.

First Wealth workers are being tempted back again.

کارگران اول ثروت دوباره وسوسه می شوند.

Tempted back.

وسوسه برگشت.

So they are.

بنابراین آنها هستند.

Trying to convince them to do something.

تلاش برای متقاعد کردن آنها برای انجام کاری.

Attempt to convince someone to do something back via free sessions at a nearby gym.

سعی کنید از طریق جلسات رایگان در یک باشگاه ورزشی مجاور کسی را متقاعد کنید که کاری انجام دهد.

So this is the perk.

پس این مزیت است.

The free sessions at a nearby gym.

جلسات رایگان در باشگاه بدنسازی نزدیک.

This is a perk.

این یک امتیاز است.

An example of a perk.

نمونه ای از امتیاز.

Let me write this here.

بذار اینجا بنویسم

Perk.

امتیاز

This is a perk.

این یک امتیاز است.

I wrote it.

من آن را نوشتم.

As a full sentence, because this is a noun, so I want you to see that as the singular

به عنوان یک جمله کامل، چون این یک اسم است، بنابراین می خواهم آن را به عنوان اسم مفرد ببینید

noun.

.

You need the article.

شما به مقاله نیاز دارید.

This is a perk, but of course with plural nouns we don't use the article, so I could

این یک امتیاز است، اما البته در مورد اسم‌های جمع ما از مقاله استفاده نمی‌کنیم، بنابراین می‌توانم

say these are perks.

بگویم اینها امتیاز هستند.

Now of course this is just.

اکنون البته این فقط است.

One perk.

یک امتیاز

So we need more than.

بنابراین ما به بیش از.

One, but I'm just.

یکی، اما من فقط هستم. از

Showing you Grammatically, we don't need that article here, but because this is singular,

نظر گرامری به شما نشان می‌دهیم، ما در اینجا به آن مقاله نیاز نداریم، اما چون این متن مفرد است، به

we need that article.

آن مقاله نیاز داریم.

So how about this as a perk?

پس این به عنوان یک امتیاز چطور؟ اگر جلسات رایگان در باشگاه داشته باشید،

Would this tempt you to go back to the office if you got free sessions at a gym?

آیا این شما را وسوسه می کند که به مطب برگردید ؟

So free gym membership beauty treatments are another incentive that companies are booking

بنابراین درمان‌های زیبایی عضویت رایگان در باشگاه انگیزه دیگری است که شرکت‌ها

to get their staff excited about.

برای هیجان‌انگیز کردن کارکنان خود رزرو می‌کنند.

Coming into the office.

اومدن تو دفتر

So this is another perk.

بنابراین این یک امتیاز دیگر است.

This is a perk is a perk, and the perk is beauty treatments.

این امتیاز یک امتیاز است، و مزیت آن درمان‌های زیبایی است.

That's an interesting one.

این یک مورد جالب است.

I can't imagine what kind of beauty treatments you would get.

من نمی توانم تصور کنم که چه نوع درمان های زیبایی انجام می دهید.

I guess it's not in the office.

حدس می زنم در دفتر نباشد.

It could be.

میتوانست باشد.

After work on your lunch break, you could go get a manicure or a pedicure or whatever

بعد از کار در زمان استراحت ناهار، می توانید برای مانیکور یا پدیکور یا هر چیزی که

you want.

می خواهید بروید.

So beauty treatments are another you could just say are another perk.

بنابراین درمان‌های زیبایی یکی دیگر از مزایایی است که می‌توان گفت یک مزیت دیگر است.

They're using the word incentive, remember.

آنها از کلمه تشویق استفاده می کنند، به یاد داشته باشید.

A perk is a type of incentive.

امتیاز نوعی تشویق است.

Beauty treatments are another perk that companies are booking to get their staff excited about

درمان‌های زیبایی یکی دیگر از مزایایی است که شرکت‌ها رزرو می‌کنند تا کارکنان خود را برای

coming into the office.

ورود به مطب هیجان‌زده کنند.

So you could also say that companies are booking to tempt their staff into the office, temp

بنابراین شما همچنین می توانید بگویید که شرکت ها رزرو می کنند تا کارکنان خود را به دفتر وسوسه کنند،

their staff into the office, and that's the end of the article.

کارکنان خود را در دفتر استخدام کنند، و این پایان مقاله است.

So now what I'll do is I'll go to the top and I'll read the article from start to finish

بنابراین اکنون کاری که من انجام خواهم داد این است که به بالای صفحه می روم و مقاله را از ابتدا تا انتها می خوانم

and you can follow along with my pronunciation, pet perks, temp staff back into the office.

و شما می توانید تلفظ، امتیازات حیوانات خانگی، کارکنان موقت من را به دفتر بازگردانید.

Mr.

آقای

Griffin, who is head of IT for marketing agency Rise, at 7:00 turns up at its Sheffield headquarters

گریفین، که رئیس IT آژانس بازاریابی Rise است، ساعت 7:00 به

with his furry friends, Jesse and Oscar Rise.

همراه دوستان خزدار خود، جسی و اسکار رایز، در دفتر مرکزی شفیلد حاضر می‌شوند. او می گوید که

Allowing dogs in the office has meant that I've been able to take both my colleagues

اجازه دادن به سگ ها در دفتر به این معنی است که من توانسته ام هر دو همکارم را به

in, he says.

داخل ببرم.

They get to meet new people, have new experiences, and I get to spend more time in work with

آنها با افراد جدیدی آشنا می شوند، تجربیات جدیدی به دست می آورند و من زمان بیشتری را در کار با همکارانم می گذرانم

my colleagues.

.

It's a complete win win.

این یک برد کامل است.

Situation as far as I'm concerned.

وضعیت تا جایی که به من مربوط می شود.

Like millions of other people, Mr.

مانند میلیون‌ها نفر دیگر، آقای

Griffin got his dogs during the pandemic, with most of us home working at the time.

گریفین سگ‌هایش را در طول همه‌گیری گرفت، در حالی که اکثر ما در آن زمان در خانه کار می‌کردیم.

As a result of lockdowns, there was a huge surge in pet ownership as people wanted increased

در نتیجه قرنطینه ها، افزایش عظیمی در مالکیت حیوانات خانگی وجود داشت زیرا مردم خواهان افزایش

companionship.

همراهی بودند.

While having dogs in the workplace is likely to remain a rarity, this example is part of

در حالی که داشتن سگ در محل کار احتمالاً نادر باقی می ماند، این مثال بخشی از

a wider trend.

یک روند گسترده تر است.

Companies introducing new incentives to try to make staff happier to come into the office

شرکت‌هایی که مشوق‌های جدیدی را معرفی می‌کنند تا کارکنان را از حضور بیشتر در دفتر خوشحال‌تر کنند

more often.

.

Job Search Engine at Zuna says that the number of adverts that highlight in office perks

موتور جستجوی شغل در Zuna می‌گوید که تعداد آگهی‌هایی که در امتیازات اداری برجسته می‌شوند

has now more than doubled since before the start of the pandemic.

از قبل از شروع همه‌گیری اکنون بیش از دو برابر شده است .

The increase incentives range from free exercise and language classes to complementary food

مشوق های افزایش از ورزش رایگان و کلاس های زبان تا غذای کمکی

and subsidized.

و یارانه ای متغیر است.

Healthcare.

مراقبت های بهداشتی. پل لوئیس، مدیر ارشد بازاریابی در Edzuna می گوید که

Employees aren't in a rush to return to the office after enjoying the improved work life

کارمندان پس از لذت بردن از تعادل بهبود یافته زندگی کاری

balance that came from remote working, says Paul Lewis, chief marketing officer at Edzuna.

ناشی از کار از راه دور، عجله ای برای بازگشت به دفتر ندارند .

As a result, companies are desperate to find new and unique ways to lure employees back

در نتیجه، شرکت‌ها به دنبال یافتن راه‌های جدید و منحصربه‌فرد برای جذب کارمندان

to the office.

به دفتر هستند.

At central London-based financial planning firm First Wealth, Workers are being tempted

در شرکت برنامه‌ریزی مالی First Wealth واقع در مرکز لندن، کارگران

back via free sessions at a nearby gym.

از طریق جلسات رایگان در یک باشگاه ورزشی مجاور وسوسه می‌شوند.

Beauty treatments are another incentive that companies are booking to get their staff excited

درمان های زیبایی انگیزه دیگری است که شرکت ها رزرو می کنند تا کارکنان خود را

about coming into the.

در مورد ورود به آن هیجان زده کنند.

Office.

دفتر.

Amazing job.

کار شگفت انگیز

Feel free to take a break.

راحت استراحت کنید.

And when you're ready, let's move on with the next article.

و وقتی آماده شدید، بیایید به مقاله بعدی برویم.

Our headline Lab Grown Meat Beef for dinner without Killing Animals or the Environment.

تیتر ما گوشت گاو پرورش یافته آزمایشگاهی برای شام بدون کشتن حیوانات یا محیط زیست.

So in this picture, as you can see, this looks like a piece of meat, right?

بنابراین، در این تصویر، همانطور که می بینید، این شبیه یک تکه گوشت است، درست است؟

But clearly this is also a lab, so this is meat that was made in a lab and no animal.

اما واضح است که این نیز یک آزمایشگاه است، بنابراین این گوشتی است که در آزمایشگاه ساخته شده است و هیچ حیوانی وجود ندارد.

Had to be killed.

باید کشته می شد

Wow.

وای.

The future is here, so let's learn about this very interesting topic.

آینده اینجاست، پس بیایید با این موضوع بسیار جالب آشنا شویم.

Imagine biting into a juicy burger that was produced without killing animals.

تصور کنید یک همبرگر آبدار را گاز می زنید که بدون کشتن حیوانات تولید شده است.

Let's take a look at this adjective juicy.

بیایید نگاهی به این صفت آبدار بیندازیم.

It describes the burger.

همبرگر را توصیف می کند. به

Notice my pronunciation?

تلفظ من توجه کنید؟

Burger, burger, burger, burger into a juicy burger.

برگر، برگر، برگر، برگر به یک برگر آبدار.

When something is juicy, This is an adjective that normally describes food, and it means

وقتی چیزی آبدار است، این صفتی است که معمولاً غذا را توصیف می کند، و به این معنی است که

it has a lot of juice, which you can think of as a lot of liquid.

آب میوه زیادی دارد، که می توانید آن را به عنوان مایع زیادی در نظر بگیرید.

So think of a piece of fruit like a pineapple and all the liquid in that pineapple.

بنابراین به یک تکه میوه مانند آناناس و تمام مایع موجود در آناناس فکر کنید.

So a pineapple is juicy.

بنابراین یک آناناس آبدار است.

A mango is juicy.

انبه آبدار است.

What's another juicy fruit?

میوه آبدار دیگه چیه؟

Can you think of any others?

آیا می توانید به دیگران فکر کنید؟

Share it in the comments.

آن را در نظرات به اشتراک بگذارید.

So imagine biting into a juicy burger.

بنابراین تصور کنید که یک همبرگر آبدار را گاز می زنید.

And I should note that generally, in terms of describing meat, juicy is a pot positive

و باید توجه داشته باشم که به طور کلی از نظر توصیف گوشت، آبدار بودن یک کیفیت مثبت قابلمه است

quality.

. می

You want your burger to be juicy.

خواهید همبرگرتان آبدار باشد.

The opposite is dry.

برعکس خشک است.

So let me write this opposite of juicy is dry because when something is dry, there's

بنابراین اجازه دهید این را بنویسم که برعکس آبدار است، زیرا وقتی چیزی خشک است،

no liquid at all.

اصلا مایعی وجود ندارد.

Now generally this is used as a negative.

در حال حاضر به طور کلی از این به عنوان منفی استفاده می شود.

Oh, the burger was really dry.

اوه، برگر واقعا خشک بود.

The meat was dry.

گوشت خشک بود.

It's a negative.

منفی است.

So a juicy burger that was produced without killing animals.

بنابراین یک همبرگر آبدار که بدون کشتن حیوانات تولید شد.

Notice here we have our ING, our gerund form of the verb.

توجه داشته باشید که در اینجا ما ING خود را داریم، شکل همسانی فعل ما.

Why?

چرا؟

Because.

زیرا.

Without is a preposition, and we use the gerund verb after prepositions without killing animals,

بدون حرف اضافه است و ما از فعل جیروند بعد از حروف اضافه بدون کشتن حیوانات استفاده می کنیم،

meat grown in a laboratory.

گوشتی که در آزمایشگاه رشد می کند.

Notice the pronunciation here, because there is a difference between American English,

در اینجا به تلفظ دقت کنید، زیرا بین انگلیسی آمریکایی

which I teach, and British English in American English laboratory, laboratory.

که من تدریس می کنم و انگلیسی انگلیسی در آزمایشگاه انگلیسی آمریکایی، تفاوت وجود دارد.

But notice in the headline they're referring to lab grown meat.

اما توجه کنید که در عنوان آنها به گوشت آزمایشگاهی اشاره می کنند.

If you can't remember the correct pronunciation, just call it a lab, because the majority of

اگر تلفظ صحیح را به خاطر نمی آورید، فقط آن را آزمایشگاه بنامید، زیرا اکثر

the time we do call it a lab.

اوقات ما آن را آزمایشگاه می نامیم.

It's the short form for the word laboratory.

این شکل کوتاه کلمه آزمایشگاه است.

I'm going to the lab.

من به آزمایشگاه می روم.

I need to go to the lab.

من باید برم آزمایشگاه

Can you drop me off at the lab?

می توانید مرا در آزمایشگاه رها کنید؟

OK?

خوب؟

Meat grown in a laboratory from cultured cells.

گوشتی که در آزمایشگاه از سلول های کشت شده رشد می کند.

Which I imagine is.

که تصور می کنم همین است.

What we see in this image here is turning that vision into a reality.

آنچه در این تصویر در اینجا می بینیم، تبدیل آن چشم انداز به واقعیت است.

When you turn a vision into a reality, it's another way of saying it becomes real.

وقتی یک چشم انداز را به واقعیت تبدیل می کنید، راه دیگری برای بیان واقعی شدن آن است.

So right now, for example, Elon Musk is turning his vision of going to Mars into a reality,

بنابراین در حال حاضر، به عنوان مثال، ایلان ماسک در حال تبدیل کردن دیدگاه خود برای رفتن به مریخ به واقعیت است،

right?

درست است؟

Every day he's getting closer and closer with the actions that he's taking.

او هر روز با اقداماتی که انجام می دهد نزدیک تر و نزدیک تر می شود .

And right now you by watching this video and learning these advanced expressions, you're

و در حال حاضر شما با تماشای این ویدیو و یادگیری این عبارات پیشرفته،

turning your vision of speaking English fluently and confidently into a reality, right?

دیدگاه خود را از صحبت کردن روان و مطمئن انگلیسی به واقعیت تبدیل می کنید، درست است؟

So let me write that down for you.

پس بگذارید آن را برای شما بنویسم.

So here it is.

پس اینجاست.

And notice again we have that ING or gerund verb because we have the preposition of.

و دوباره توجه کنید که ما آن فعل ING یا gerund را داریم زیرا ما حرف اضافه داریم.

I'm turning my vision of speaking English fluently and confidently into a reality.

من دیدگاه خود را از صحبت کردن روان و مطمئن انگلیسی به واقعیت تبدیل می کنم.

Several start-ups are developing lab grown beef, pork, poultry and seafood.

چندین استارت آپ در حال توسعه گوشت گاو، گوشت خوک، مرغ و غذاهای دریایی هستند که در آزمایشگاه رشد می کنند.

So these are the different types of meat that are being developed in the lab, the laboratory

بنابراین، اینها انواع مختلفی از گوشت هستند که در آزمایشگاه در حال توسعه هستند، در آزمایشگاه

if widely adopted, widely adopted.

اگر به طور گسترده پذیرفته شوند، به طور گسترده پذیرفته شوند.

This means that many people are using the product or service, and in this case the product

این بدان معنی است که بسیاری از مردم از محصول یا خدمات استفاده می کنند، و در این مورد محصول،

is lab grown meat, so using would be purchasing it, right?

گوشت آزمایشگاهی است، بنابراین استفاده از آن خرید آن است، درست است؟

That would mean it's widely adopted, so many people are using it.

این بدان معناست که به طور گسترده ای پذیرفته شده است، بنابراین افراد زیادی از آن استفاده می کنند.

Many people.

بسیاری از مردم.

Are.

هستند.

Using it and notice if widely adopted.

استفاده از آن و اطلاع در صورت استفاده گسترده.

Well the subject is lab grown meat but it they just place it after.

خوب موضوع گوشت آزمایشگاهی است اما آنها فقط آن را بعد از آن قرار می دهند.

But you could also say if lab grown meat is widely adopted and then you could continue

اما شما همچنین می توانید بگویید که آیا گوشت آزمایشگاهی به طور گسترده مورد استفاده قرار می گیرد و سپس می توانید

on with your sentence.

به جمله خود ادامه دهید.

So just an alternative way of writing that lab grown meat also called clean meat.

بنابراین فقط یک روش جایگزین برای نوشتن که گوشت رشد یافته آزمایشگاهی نیز گوشت تمیز نامیده می شود.

So this is an alternative name could eliminate much of the cruel, unethical Treatment of

بنابراین این نام جایگزینی است که می‌تواند بسیاری از رفتارهای ظالمانه و غیراخلاقی با

Animals raised for food.

حیواناتی را که برای غذا بزرگ می‌شوند حذف کند.

It could also reduce the considerable environmental cause of meat production.

همچنین می تواند عوامل محیطی قابل توجه تولید گوشت را کاهش دهد.

OK, notice they're using the modal verb could.

خوب، توجه داشته باشید که آنها از فعل معین can استفاده می کنند.

It could reduce the environmental cost.

می تواند هزینه های زیست محیطی را کاهش دهد.

It could eliminate.

می تواند حذف کند.

They're doing that because this is right now a hypothetical situation, because it it doesn't

آنها این کار را انجام می دهند زیرا در حال حاضر این یک وضعیت فرضی است، زیرا در

actually exist in the market fully.

واقع به طور کامل در بازار وجود ندارد.

It's still being developed today.

هنوز هم امروز در حال توسعه است.

So we could, as a modal verb, is used to show possibility, possibility or potential possibility,

بنابراین ما could به عنوان یک فعل مدال برای نشان دادن امکان، امکان یا امکان بالقوه،

potential.

بالقوه استفاده می شود. به این

It doesn't mean it will happen.

معنی نیست که این اتفاق خواهد افتاد.

And remember, because it's a modal verb, it's followed by the base verb, not the infinitive.

و به یاد داشته باشید، چون این یک فعل معین است، پس از آن فعل پایه قرار می گیرد، نه مصدر. به

That's why it's could eliminate and not could to eliminate.

همین دلیل است که می تواند حذف شود و نمی تواند حذف شود.

So modal.

خیلی معین.

Plus base verb.

به علاوه فعل پایه.

That's the sentence.

جمله همین است.

Structure.

ساختار.

All right.

خیلی خوب.

It could also reduce the considerable.

همچنین می تواند میزان قابل توجهی را کاهش دهد.

This is a nice adjective.

این یک صفت خوب است.

Considerable as an adjective means large when we're talking about the degree.

وقتی در مورد مدرک صحبت می کنیم، قابل توجه به عنوان صفت به معنای بزرگ است .

So how much of an environmental cost is there?

بنابراین چقدر هزینه زیست محیطی وجود دارد؟

If I say there's a considerable environmental cost, it's a large amount of environmental

اگر بگویم هزینه زیست محیطی قابل توجهی وجود دارد ، هزینه زیست محیطی زیادی دارد

cost.

.

So large an alternative word for it would be significant.

بسیار بزرگ یک کلمه جایگزین برای آن مهم خواهد بود.

You could also say significant environmental cost of meat production.

همچنین می توان گفت هزینه زیست محیطی قابل توجهی برای تولید گوشت وجود دارد.

So you could say in a more everyday context, I have a considerable amount of work to do.

بنابراین می‌توانید در زمینه‌های روزمره‌تر بگویید، من کارهای زیادی برای انجام دادن دارم.

So it's telling you how much a large amount.

بنابراین به شما می گوید که مقدار زیادی چقدر است.

The meat is made by first taking a muscle sample from an animal.

گوشت ابتدا با گرفتن نمونه عضله از یک حیوان تهیه می شود.

Of course muscle.

البته ماهیچه.

Now muscles are all over our body, I'm just pointing at a common one.

اکنون ماهیچه ها در سراسر بدن ما هستند، من فقط به یک مورد مشترک اشاره می کنم.

I don't have very big muscles, but there's a muscle there.

من ماهیچه های خیلی بزرگی ندارم، اما یک عضله وجود دارد.

Technicians.

تکنسین ها

These are the people who work in a lab, a lab tech.

اینها افرادی هستند که در یک آزمایشگاه کار می کنند، یک فناوری آزمایشگاهی.

So we also commonly shorten the word technician because it's very common to casually say I'm

بنابراین ما معمولاً کلمه تکنسین را کوتاه می‌کنیم، زیرا بسیار رایج است که می‌گویند من

a lab tech, I'm a laboratory technician.

یک متخصص آزمایشگاه هستم، من یک تکنسین آزمایشگاه هستم.

Now of course, if you're writing your formal resume, you wouldn't say lab tech, you would

البته، اگر در حال نوشتن رزومه رسمی خود هستید ، نمی گویید فناوری آزمایشگاهی، از

use the full form.

فرم کامل استفاده می کنید.

But in casual conversation or speech, you would definitely say, oh, I'm a lab tech,

اما در مکالمه یا سخنرانی معمولی، قطعاً می‌گویید، اوه، من یک متخصص آزمایشگاه هستم،

technicians collect stem cells from the tissue.

تکنسین‌ها سلول‌های بنیادی را از بافت جمع‌آوری می‌کنند.

So within muscle there is tissue, and then within that tissue there are cells, stem cells

بنابراین در داخل عضله، بافت وجود دارد، و سپس در داخل آن بافت، سلول‌ها، سلول‌های بنیادی

from the tissue, multiply them dramatically.

از بافت وجود دارد که آنها را به طور چشمگیری تکثیر می‌کند.

So dramatically is a adverb, like significantly, dramatically, again, it means to a large degree,

بنابراین dramatically یک قید است، مانند قابل توجهی، دراماتیک، دوباره، به میزان زیادی به این معنی است،

I could also say considerably as an adverb.

من همچنین می توانم به طور قابل توجهی به عنوان یک قید بگویم.

So it means quite quickly in this context 'cause we're talking about multiplying.

بنابراین در این زمینه خیلی سریع به این معنی است که « زیرا ما در مورد ضرب صحبت می کنیم.

So to multiply means you would go from 2 to 4, four to eight, 8 to 16 and then be on and

بنابراین برای ضرب به این معنی است که شما از 2 به 4، چهار به هشت، 8 به 16 می روید و سپس ادامه می دهید

on and on.

و ادامه می دهید.

But it does that dramatically.

اما این کار را به طور چشمگیری انجام می دهد.

So it the IT happens very quickly and in large quantities.

بنابراین فناوری اطلاعات بسیار سریع و در مقادیر زیاد اتفاق می افتد .

So you could go from 2 stem cells to 1000 stem cells in a small amount of time.

بنابراین می توانید در مدت زمان کمی از 2 سلول بنیادی به 1000 سلول بنیادی برسانید.

So that would be dramatically and allow them to differentiate into primitive fibers.

بنابراین این امر به طرز چشمگیری خواهد بود و به آنها اجازه می دهد تا به الیاف اولیه متمایز شوند.

So fibers are like strands of hair almost, but they're within your your muscle, your

بنابراین الیاف تقریباً مانند تارهای مو هستند، اما در داخل ماهیچه‌های شما قرار دارند،

tissue fibers that then bulk up.

رشته‌های بافتی شما که سپس حجیم می‌شوند.

In the context of fibers or tissue or muscle, bulk up means to become larger.

در زمینه الیاف یا بافت یا ماهیچه، حجیم شدن به معنای بزرگتر شدن است.

So you see this a lot in the sports world.

بنابراین شما این را در دنیای ورزش زیاد می بینید.

If you're about to go to a sports competition, you would probably want to bulk up, which

اگر می خواهید به یک مسابقه ورزشی بروید، احتمالاً می خواهید حجم خود را افزایش دهید، به این

means you would want your muscles to become larger.

معنی که می خواهید عضلات شما بزرگتر شوند.

Before your competition.

قبل از مسابقه شما

You would go to the gym and you would go to the gym a lot because you want to bulk up.

شما به باشگاه می روید و زیاد به ورزشگاه می روید زیرا می خواهید حجیم شوید.

It's not just your arm muscles.

این فقط عضلات بازوی شما نیست.

It could be muscles all over your body and you'll see advertisements on TV for take this

این می تواند ماهیچه های سراسر بدن شما باشد و تبلیغاتی را در تلویزیون برای مصرف این

pill and it will help you bulk up, which means it will help your you and your muscles, your

قرص می بینید و به شما کمک می کند حجیم شوید، به این معنی که به شما و عضلات شما کمک می کند،

body become larger.

بدن شما بزرگتر شود.

So let me just write that to become larger, but in the context of your body, your muscles

بنابراین اجازه دهید این را بنویسم تا بزرگتر شود، اما در زمینه بدن شما، عضلات شما

to become larger body muscles.

به عضلات بدن بزرگتر تبدیل شوند.

I don't want to bulk up, but some people clearly do for different reasons.

من نمی خواهم بزرگ کنم، اما برخی افراد به دلایل مختلف به وضوح این کار را انجام می دهند.

Then bulk up to form muscle tissue.

سپس حجیم کنید تا بافت عضلانی تشکیل شود.

Mosa Meat says that one tissue sample from a cow can yield enough muscle tissue to make

Mosa Meat می گوید که یک نمونه بافت از یک گاو می تواند بافت ماهیچه ای کافی برای تولید

80,000 quarter Pounders.

80000 ربع پوند تولید کند.

Wow.

وای.

So yield means to produce in the sense of result in produce.

پس بازده به معنای تولید به معنای نتیجه در تولید است.

Result in produce.

نتیجه در تولید

Let me write this.

بذار اینو بنویسم

Produce result in.

نتیجه را تولید کنید.

So one tissue sample can yield, produce result in 80,000 burgers.

بنابراین یک نمونه بافت می تواند تولید کند و نتیجه را در 80000 همبرگر ایجاد کند.

That's insane.

این دیوانه کننده است.

Quarter Pounder, if you didn't know, is a burger.

کوارتر پوندر اگر نمی دانستید همبرگر است.

It's a burger that is made with a quarter pound of meat.

این همبرگری است که با یک چهارم پوند گوشت درست می شود.

A burger made from a quarter pound of meat.

همبرگری که از یک چهارم پوند گوشت تهیه می شود.

If you like burgers and if you eat at McDonald's, you'll know that a name of a burger at McDonald's

اگر همبرگر دوست دارید و اگر در مک دونالد غذا می خورید، می دانید که نام برگر در مک دونالد

is 1/4 pounder.

1/4 پوند است.

You can order 1/4 pounder at McDonald's.

می توانید 1/4 پوند را در مک دونالد سفارش دهید.

That is a lot of burgers.

این همبرگر زیاد است.

Wow, a number of the startups, I think they used this before.

وای، تعدادی از استارت آپ ها، فکر می کنم قبلاً از این استفاده کرده اند.

I didn't mention it.

من به آن اشاره نکردم.

You probably know this.

احتمالا این را می دانید.

It's very common term these days, but a startup is a company that has recently been established.

این اصطلاح این روزها بسیار رایج است، اما استارتاپ شرکتی است که اخیراً تأسیس شده است.

It's a very young company, young in the sense of it's a new company.

این یک شرکت بسیار جوان است، به این معنا که یک شرکت جدید است.

So a company that has recently been established, a number of the startups say they expect to

بنابراین، شرکتی که به تازگی تأسیس شده است، تعدادی از استارت آپ ها می گویند که انتظار دارند

have products for sale within the next few years.

ظرف چند سال آینده محصولاتی برای فروش داشته باشند .

Now to be honest, this article is quite old.

حالا راستش را بخواهید، این مقاله بسیار قدیمی است.

I think it's from 2018.

فکر می کنم مربوط به سال 2018 باشد.

So the next few years could be any day now, this year, next year.

بنابراین چند سال آینده می تواند هر روزی باشد در حال حاضر، امسال، سال آینده.

So this is going to be coming to your grocery stores.

بنابراین این به فروشگاه های مواد غذایی شما می آید .

What do you think?

شما چی فکر میکنید؟

Would you buy lab grown meat knowing that it could reduce environmental damage and it

آیا می‌خواهید گوشت آزمایشگاهی را بخرید و بدانید که می‌تواند آسیب‌های زیست‌محیطی را کاهش دهد و

could reduce harm to animals?

آسیب به حیوانات را کاهش دهد؟

Is that something that you would want to support?

آیا این چیزی است که شما می خواهید از آن حمایت کنید؟

That's an interesting question.

سوال جالبی است.

Share your comments about lab grown meat if you would want to to eat it or not in the

نظرات خود را در مورد گوشت آزمایشگاهی به اشتراک بگذارید که آیا می خواهید آن را بخورید یا نه، در

comments, but clean meat?

نظرات، اما گوشت تمیز؟

Remember this was an alternative name to lab grown meat.

به یاد داشته باشید که این نام جایگزین گوشت آزمایشگاهی بود .

But clean meat will have to overcome a number of barriers if it is to be commercially viable.

اما گوشت تمیز اگر بخواهد از نظر تجاری قابل دوام باشد، باید بر تعدادی از موانع غلبه کند.

So if something is commercially viable, viable is another way of seeing successful.

بنابراین اگر چیزی از نظر تجاری قابل دوام است، قابل دوام بودن راه دیگری برای موفقیت است.

And how is something commercially successful?

و چگونه چیزی از نظر تجاری موفق است؟

Well, it has to be profitable.

خوب، باید سودآور باشد.

In order for a company to be viable.

برای اینکه یک شرکت قابل دوام باشد.

Successful.

موفقیت آمیز.

They need to make enough money to cover their expenses, which means profitable.

آنها باید پول کافی برای پوشش مخارج خود داشته باشند که به معنای سودآوری است.

So although they're saying commercially viable, it's just another way of really saying profitable,

بنابراین اگرچه آنها می گویند از نظر تجاری قابل دوام است، اما این فقط راه دیگری برای گفتن واقعاً سودآور است،

because that is what a commercially viable company is.

زیرا این همان چیزی است که یک شرکت تجاری با دوام است.

Profitable.

سودآور

But clean meat will have to overcome a number of barriers.

اما گوشت تمیز باید بر تعدادی از موانع غلبه کند.

A barrier is something that prevents you from getting somewhere.

مانع چیزی است که شما را از رسیدن به جایی باز می دارد.

You might be driving down the road and then you get to a bridge and they're doing repairs

ممکن است در جاده رانندگی کنید و سپس به یک پل برسید و آنها در حال تعمیر

to the bridge.

پل هستند.

So they put a barrier in front of the bridge, which could be pylons or just a piece of of

بنابراین آنها مانعی در جلوی پل قرار می دهند که می تواند دکل ها یا فقط یک تکه

wood across the the bridge, but it prevents you from going any further.

چوب در سراسر پل باشد، اما مانع از آن می شود که جلوتر بروید.

It's a barrier so you will encounter barriers when you're commuting, you're driving, and

این یک مانع است، بنابراین هنگام رفت و آمد، رانندگی با موانع روبرو خواهید شد و

you can also count encounter barriers in terms of problems, difficulties or challenges because

همچنین می توانید موانع رویارویی را از نظر مشکلات، دشواری ها یا چالش ها بشمارید زیرا

they prevent you from from progressing.

مانع از پیشرفت شما می شوند.

From going further and overcome is another way of seeing solve.

فراتر رفتن و غلبه بر راه حل دیگری است.

So you solve, eliminate, overcome, solve, eliminate, get rid of overcome.

بنابراین شما حل می کنید، حذف می کنید، غلبه می کنید، حل می کنید، حذف می کنید، از شر غلبه می کنید.

You find the solution too.

شما هم راه حل را پیدا کنید.

Let's continue on.

بیایید ادامه دهیم.

To.

به.

Our cost?

هزینه ما؟

And taste two to what you always have to think about what you've read before.

و دو تا را بچشید که همیشه باید به آنچه قبلا خوانده اید فکر کنید.

And they were just talking about a number of barriers.

و آنها فقط در مورد تعدادی از موانع صحبت می کردند.

So now they're telling us about two of these barriers.

بنابراین اکنون آنها در مورد دو مورد از این موانع به ما می گویند .

So you could absolutely say two of these barriers are cost and taste.

بنابراین می توان گفت که دو مورد از این موانع هزینه و طعم است.

In 2013 when a burger made from lab grown meat was presented to journalists, the Patty.

در سال 2013 هنگامی که یک همبرگر ساخته شده از گوشت آزمایشگاهی به خبرنگاران ارائه شد، پتی.

This is just another way of saying burger, the burger Patty, the burger generally.

این فقط یک راه دیگر برای گفتن برگر است، برگر پتی، برگر به طور کلی.

Think of McDonald's or any fast food restaurant.

به مک دونالد یا هر رستوران فست فودی فکر کنید.

When you get a burger, it has the bun, the Patty and things like ketchup, mustard, onions,

وقتی یک همبرگر می گیرید، نان، پتی و چیزهایی مانند سس کچاپ، خردل، پیاز،

Pickles, cheese.

ترشی، پنیر دارد.

So all of that together forms a complete burger.

بنابراین همه اینها با هم یک برگر کامل را تشکیل می دهند.

And then the meat in the burger is referred to a Patty, the burger Patty.

و سپس گوشت در برگر به پتی، همبرگر پتی اشاره می شود.

So that's the piece of meat in a burger.

بنابراین این تکه گوشت در یک برگر است.

Let me just write that for you burger Patty, the piece of meat in a burger.

بگذارید فقط بنویسم که برای شما همبرگر پتی، تکه گوشت در برگر.

Because remember, a burger is not just the meat, it's the bun and all the other toppings

زیرا به یاد داشته باشید، برگر فقط گوشت نیست، نان نان و سایر مواد

as well.

نیز هست.

The Patty costs more than $300,000.

قیمت پتی بیش از 300000 دلار است.

Oh, that's one expensive burger to produce.

اوه، این همبرگر گرانی برای تولید است.

And.

و.

Was overly dry.

بیش از حد خشک بود

Ah, here we have that adjective.

آه، اینجا ما آن صفت را داریم.

What's the opposite of dry?

نقطه مقابل خشک چیست؟

Good test.

تست خوبیه

You learned this at the beginning.

شما این را در ابتدا یاد گرفتید.

The opposite of dry is juicy.

نقطه مقابل خشک آبدار است.

And what did I say?

و من چه گفتم؟

Is dry a positive thing or a negative thing?

آیا خشک چیز مثبتی است یا منفی؟

To describe a burger as dry, it's a negative thing.

توصیف یک برگر به عنوان خشک، یک چیز منفی است .

It's a criticism of that burger.

این یک انتقاد از همبرگر است.

It means it didn't taste very good, and by saying overly, overly means too much than

یعنی مزه خیلی خوبی نداشت و با گفتن بیش از حد، بیش از حدی است که می

you wanted.

خواستید.

So overly more than you wanted or needed.

بنابراین بیش از حد بیش از آنچه می خواستید یا نیاز داشتید.

You could say the meeting was long and this is more just stating a fact.

می توان گفت که جلسه طولانی بود و این بیشتر فقط بیان یک واقعیت است.

The meeting was long.

جلسه طولانی شد.

That doesn't necessarily tell you if that's a positive thing or a negative thing.

این لزوماً به شما نمی گوید که این یک چیز مثبت یا منفی است.

It's just more of a factual thing.

این فقط یک چیز واقعی است.

But if you say the meeting was overly long, now this is negative because overly means

اما اگر می گویید جلسه بیش از حد طولانی بود، اکنون این منفی است زیرا بیش از حد به معنای

more than you wanted or needed.

بیش از چیزی است که می خواستید یا نیاز داشتید.

Let's continue to receive market approval.

بیایید به دریافت تاییدیه بازار ادامه دهیم.

Clean meat will have to be proved safe.

باید ثابت شود که گوشت تمیز سالم است.

To eat.

برای خوردن.

So market approval means it's approved to sell at the grocery store.

بنابراین تأیید بازار به این معنی است که فروش آن در فروشگاه مواد غذایی تأیید شده است.

The government says yes, you can sell this product at the grocery store.

دولت می گوید بله، می توانید این محصول را در خواربار فروشی بفروشید.

That would be market approval.

این تایید بازار خواهد بود.

Meanwhile, traditional meat producers are pushing back.

در همین حال، تولیدکنندگان گوشت سنتی در حال عقب نشینی هستند.

When you push back on something, generally a rule, a policy, a decision, it means you're

وقتی چیزی را پس می‌زنید، معمولاً یک قانون، یک سیاست، یک تصمیم، به این معنی است که می‌گویید

saying no, I don't want that or you're saying no, we shouldn't do that.

نه، من آن را نمی‌خواهم یا نه می‌گویید، ما نباید این کار را انجام دهیم.

You're pushing back.

داری عقب میکشی

So you're voicing an opposing opinion to push back, Voicing an opposing opinion or view

بنابراین شما در حال ابراز نظر مخالف برای عقب راندن، ابراز نظر یا دیدگاه

or option.

یا گزینه مخالف هستید.

So maybe your boss wants everyone to work an hour later, every single day.

بنابراین شاید رئیس شما بخواهد که همه یک ساعت بعد، هر روز کار کنند.

That's his new idea.

این ایده جدید اوست.

Hey team, I have this great idea we're all going to work an extra hour every single day.

هی تیم، من این ایده عالی را دارم که همه ما هر روز یک ساعت بیشتر کار خواهیم کرد.

But everyone said no, I'm not doing that.

اما همه گفتند نه، من این کار را نمی کنم.

I don't want to do that.

من نمی خواهم این کار را انجام دهم.

We shouldn't do that.

ما نباید این کار را انجام دهیم.

That is pushing back.

یعنی عقب راندن

So the the employees push back.

بنابراین کارمندان عقب نشینی می کنند.

They said no, I don't want to do that, we shouldn't do that.

گفتند نه، من نمی خواهم این کار را بکنم، نباید این کار را بکنیم.

That's a bad idea.

این ایده بدی است.

That would be pushing back.

این به معنای عقب راندن خواهد بود.

So the traditional meat producers, the farmers are pushing back arguing that the lab generated

بنابراین، تولیدکنندگان سنتی گوشت، کشاورزان با این استدلال که محصولات تولید شده در آزمایشگاه

products are not meat at all and should not be labeled as such.

به هیچ وجه گوشت نیستند و نباید به آن برچسب زده شوند، عقب نشینی می کنند.

So when you go to the grocery store and you buy a burger, they shouldn't say it's meat

بنابراین وقتی به خواربارفروشی می‌روید و برگر می‌خرید،

if it was grown in a lab.

اگر در آزمایشگاه رشد کرده باشد، نباید بگویند که گوشت است.

What do you think?

شما چی فکر میکنید؟

Do you agree with that?

آیا با آن موافق هستید؟

Despite these challenges, the clean meat companies are foraging ahead.

علیرغم این چالش ها، شرکت های گوشت پاک در حال جستجوی آینده هستند.

So to forge ahead means that they are.

بنابراین پیشروی به این معنی است که آنها هستند.

Continuing or progressing despite difficulties.

ادامه یا پیشرفت علیرغم مشکلات.

So continue progress despite difficulties.

بنابراین با وجود مشکلات به پیشرفت ادامه دهید.

So in English learning context, you could say phrase learning phrasal verbs is very

بنابراین در زمینه یادگیری زبان انگلیسی، می‌توانید بگویید که یادگیری افعال عبارتی بسیار

difficult, but I'm going to forge ahead, which means you're not going to quit, you're going

دشوار است، اما من می‌خواهم پیشروی کنم، به این معنی که شما نمی‌خواهید ترک کنید، به

to continue studying, continue learning phrasal verbs, continue using phrasal verbs, even

مطالعه ادامه خواهید داد، به یادگیری افعال عبارتی ادامه دهید، ادامه دهید. با استفاده از افعال عبارتی، حتی

though there are difficulties involved if they can succeed in creating authentic tasting

اگر آنها بتوانند در ایجاد محصولات طعم معتبر موفق شوند، مشکلاتی وجود دارد

products.

.

So that would be a burger Patty that actually tastes like a burger.

بنابراین این می تواند یک همبرگر پتی باشد که در واقع طعم یک برگر را دارد.

It's juicy.

آبدار است.

It has the flavor, the texture that would be authentic, authentic tasting products that

طعم، بافتی دارد که می تواند اصیل باشد، محصولات طعم معتبری که مقرون به

are also affordable.

صرفه هستند.

Remember how expensive it was?

یادت هست چقدر گران بود؟

Clean meat could make our daily eating habits more ethical and environmentally sustainable.

گوشت تمیز می تواند عادات غذایی روزانه ما را اخلاقی تر و از نظر زیست محیطی پایدارتر کند.

And remember, they're again using that modal could because at this point when this article

و به یاد داشته باشید، آنها دوباره از آن می تواند مدال استفاده می کنند زیرا در این مرحله زمانی که این مقاله

was written, clean meat was not available in the public.

نوشته شد، گوشت تمیز در دسترس عموم نبود.

So this is just a possibility.

پس این فقط یک احتمال است.

Possibility or potential clean meat could make our daily eating habits more ethical

احتمال یا گوشت تمیز بالقوه می تواند عادات غذایی روزانه ما را اخلاقی تر

and environmentally sustainable.

و از نظر زیست محیطی پایدارتر کند.

I personally think this is a very interesting topic, so I hope you enjoyed the article in

من شخصا فکر می کنم این موضوع بسیار جالبی است ، بنابراین امیدوارم از مقاله در

learning about this.

یادگیری در مورد آن لذت برده باشید.

So now what I'll do is I'll go to the top and I'll read the article from start to finish

بنابراین اکنون کاری که من انجام خواهم داد این است که به بالا می روم و مقاله را از ابتدا تا انتها می خوانم

and this time you can focus on my pronunciation.

و این بار می توانید روی تلفظ من تمرکز کنید.

Lab grown meat beef for dinner without killing animals or the environment.

گوشت گاو آزمایشگاهی برای شام بدون کشتن حیوانات یا محیط زیست.

Imagine biting into a juicy burger that was produced without killing animals.

تصور کنید یک همبرگر آبدار را گاز می زنید که بدون کشتن حیوانات تولید شده است.

Meat grown in a laboratory from cultured cells is turning that vision into a reality.

گوشتی که در آزمایشگاه از سلول های کشت شده رشد می کند، این دید را به واقعیت تبدیل می کند.

Several start-ups are developing lab grown beef, pork, poultry and seafood.

چندین استارت آپ در حال توسعه گوشت گاو، گوشت خوک، مرغ و غذاهای دریایی هستند که در آزمایشگاه رشد می کنند.

If widely adopted, lab grown meat, also called clean meat, could eliminate much of the cruel,

اگر به طور گسترده مورد استفاده قرار گیرد، گوشت آزمایشگاهی که گوشت پاک نیز نامیده می شود، می تواند بسیاری از

unethical Treatment of Animals raised for food.

رفتارهای ظالمانه و غیراخلاقی با حیوانات را که برای غذا بزرگ می شوند، از بین ببرد .

It could also reduce the considerable environmental cost of meat production.

همچنین می تواند هزینه زیست محیطی قابل توجه تولید گوشت را کاهش دهد.

The meat is made by first taking a muscle sample from an animal.

گوشت ابتدا با گرفتن نمونه عضله از یک حیوان تهیه می شود.

Technicians collect stem cells from the tissue, multiply them dramatically and allow them

تکنسین‌ها سلول‌های بنیادی را از بافت جمع‌آوری می‌کنند، آن‌ها را به‌طور چشمگیری تکثیر می‌کنند و به آن‌ها اجازه می‌دهند

to differentiate into primitive fibers that then bulk up to form muscle tissue.

تا به الیاف ابتدایی تمایز پیدا کنند و سپس حجیم می‌شوند تا بافت عضلانی را تشکیل دهند.

Most the meat says that one tissue sample from a cow can yield enough muscle tissue

بیشتر گوشت ها می گویند که یک نمونه بافت از یک گاو می تواند بافت ماهیچه ای کافی

to make 80,000 Quarter Pounders.

برای تولید 80000 ربع پوند تولید کند.

A number of the start-ups say they expect to have products for sale within the next

تعدادی از استارت‌آپ‌ها می‌گویند که انتظار دارند ظرف چند سال آینده محصولاتی برای فروش داشته باشند

few years, but clean meat will have to overcome a number of barriers if it is to be commercially

، اما گوشت تمیز اگر بخواهد از نظر تجاری قابل دوام باشد، باید بر تعدادی از موانع غلبه کند

viable.

.

2 are cost and taste.

2 هزینه و طعم هستند.

In 2013, when a burger made from lab grown meat was presented to journalists, the Patty

در سال 2013، زمانی که برگر تهیه شده از گوشت آزمایشگاهی به خبرنگاران ارائه شد،

cost more than $300,000 to produce and was overly dry to receive market approval.

تولید پتی بیش از 300000 دلار هزینه داشت و برای دریافت تأیید بازار بیش از حد خشک بود.

Clean meat will.

گوشت پاک خواهد شد.

Have to be proved safe to eat.

باید ثابت کرد که برای خوردن بی خطر است.

Meanwhile, traditional meat producers are pushing back, arguing that the lab generated

در همین حال، تولیدکنندگان گوشت سنتی با این استدلال که محصولات تولید شده در آزمایشگاه

products are not meat at all and should not be labeled as such.

اصلاً گوشت نیستند و نباید به آن برچسب خورده اند، عقب نشینی می کنند.

Despite these challenges, the clean meat companies are forging ahead if they can succeed in creating

با وجود این چالش‌ها، شرکت‌های تولید گوشت پاک اگر بتوانند در تولید

authentic tasting products that are also affordable.

محصولات طعم‌دار معتبر که مقرون به صرفه هستند، موفق شوند، پیشرفت می‌کنند.

Clean meat can make our daily eating habits more ethical and environmentally sustainable.

گوشت تمیز می تواند عادات غذایی روزانه ما را اخلاقی تر و از نظر زیست محیطی پایدارتر کند. آیا

Did you like this lesson?

این درس را دوست داشتید؟

Do you want me to make more lessons just like this?

آیا می خواهید من دروس بیشتری را به همین شکل بسازم؟

If you do, then put more, more more, put more more, more in the comments and I'll keep making

اگر این کار را کردید، پس بیشتر، بیشتر، بیشتر، بیشتر ، بیشتر در نظرات قرار دهید و من به درست کردن

lessons just like this.

این درس‌ها ادامه خواهم داد.

And of course, make sure you like this video, share it with your friends, and subscribe

و البته، مطمئن شوید که این ویدیو را دوست دارید، آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید، و مشترک شوید

so you're notified every time I post a new lesson.

تا هر بار که یک درس جدید ارسال می کنم به شما اطلاع داده شود .

You can get this free speaking guide where I pair 6 tips on how to speak English fluently

شما می توانید این راهنمای مکالمه رایگان را دریافت کنید که در آن من 6 نکته را در مورد چگونگی صحبت کردن به زبان انگلیسی روان

and confidently.

و مطمئن ارائه می کنم.

You can click here to download it or look for the link in the description.

برای دانلود آن می توانید اینجا کلیک کنید یا لینک آن را در توضیحات جستجو کنید.

And why don't you keep improving your vocabulary with this lesson, right?

و چرا دایره لغات خود را با این درس بهبود نمی دهید، درست است؟

Now.

اکنون.