English Vocabulary - GET

Hey, this is Alex. Thanks for clicking and welcome to this lesson on the word get. Now,

هی، این الکس است. از اینکه کلیک کردید متشکریم و به این درس در مورد کلمه get خوش آمدید. اکنون،

this is a user requested lesson. This was requested by Nikolai. So Nikolai, pay attention.

این یک درس درخواستی کاربر است. این توسط نیکولای درخواست شد. پس نیکولای، توجه کن.

I know you have some problems with this one. Now, we are not going to talk about get as

میدونم با این یکی مشکل داری در حال حاضر، ما قرار نیست در مورد دریافت صحبت کنیم،

it's used with phrasal verbs like get in, get out, get around. Just the various meanings

همانطور که با افعال عبارتی مانند get in, get out, get around استفاده می شود. فقط معانی

of the word get itself when it's used on its own in the present tense, in the past tense

مختلف کلمه زمانی خودش را به دست می آورد که به تنهایی در زمان حال، در زمان گذشته

and in the future tense. So we have three sentences on the board, three different ways

و در زمان آینده استفاده شود. بنابراین ما سه جمله روی تخته داریم، سه روش مختلف

that we can use get. So the first sentence says, "She gets a lot of money for her birthday."

که می توانیم از get استفاده کنیم. بنابراین اولین جمله می گوید: "او برای تولدش پول زیادی می گیرد."

Okay, so one way that we can use get is when we acquire something or when we receive something.

خوب، پس یکی از راه‌هایی که می‌توانیم از get استفاده کنیم، زمانی است که چیزی به دست می‌آوریم یا زمانی که چیزی را دریافت می‌کنیم.

Okay? And the second sentence is actually similar in this case, except instead of get,

باشه؟ و جمله دوم در واقع در این مورد مشابه است، با این تفاوت که به جای get،

I'm using the past tense. I'm saying got. She got a good grade on her test. So for these

من از زمان گذشته استفاده می کنم. من میگم گرفتم او در آزمون خود نمره خوبی گرفت. بنابراین برای این

two examples, get means something close to acquiring something or receiving something.

دو مثال، get به معنای چیزی نزدیک به کسب چیزی یا دریافت چیزی است.

Okay? So to get something is to acquire or receive. So, for example, you can say, "I

باشه؟ بنابراین به دست آوردن چیزی به معنای به دست آوردن یا دریافت است. بنابراین، برای مثال، می توانید بگویید: "

got a car from my parents." You can also say, "So she gets a lot of money for her birthday."

من از پدر و مادرم ماشین گرفتم." همچنین می توانید بگویید: "پس او برای تولدش پول زیادی می گیرد."

She often gets, okay, if we're going with this one, she often gets good grades on her

او اغلب می‌گیرد، خوب، اگر با این یکی برویم، او اغلب در آزمونش نمرات خوبی می‌گیرد

test. So she often gets them from other people, acquires them or receives them from other

. بنابراین او اغلب آنها را از افراد دیگر می گیرد، آنها را به دست می آورد یا از افراد دیگر دریافت می کند

people. Other people give her good grades. In this final example, we have a different

. دیگران به او نمرات خوبی می دهند. در این مثال آخر، معنای متفاوتی

meaning of the word get. So first of all, I'm using the future tense, she will get.

از کلمه get داریم. بنابراین اول از همه، من از زمان آینده استفاده می کنم، او خواهد شد.

She will get angry if she doesn't get into college. I also use get into the phrasal verb

اگر وارد دانشگاه نشود عصبانی خواهد شد . من همچنین در این مورد از فعل عبارتی get into استفاده می کنم

in this case. Okay? So what does it mean that she will get angry if she doesn't get into

. باشه؟ پس به چه معناست که اگر وارد دانشگاه نشود عصبانی می شود

college? In this case, get is just a substitute for she will become angry. Okay? So if you

؟ در این صورت، دریافت فقط یک جایگزین برای عصبانی شدن او است. باشه؟ بنابراین

follow get with an emotion, okay, it means that you become that, essentially. So, she

اگر دریافت را با یک احساس دنبال کنید، خوب، به این معنی است که اساساً به آن تبدیل می شوید. بنابراین، او

will get angry means to become angry. So you can also say, "She will become angry if she

عصبانی خواهد شد به معنای عصبانی شدن است. بنابراین شما همچنین می توانید بگویید: "اگر

doesn't get into college," just like you can say, "She will get angry if she doesn't get

وارد دانشگاه نشود عصبانی می شود"، همانطور که می توانید بگویید "اگر وارد دانشگاه نشود عصبانی می

into college." Now, keep in mind that you can use the present, the past, and the future

شود." اکنون، به خاطر داشته باشید که می‌توانید از حال، گذشته و آینده

for all of these different ways of using get. Okay? So, again, you can, for example, if

برای همه این روش‌های مختلف استفاده از get استفاده کنید. باشه؟ بنابراین، دوباره، شما می توانید، به عنوان مثال، اگر

I say, "She gets a lot of money for her birthday," we can also say, "She got a lot of money for

من بگویم: "او برای تولدش پول زیادی می گیرد"، همچنین می توانیم بگوییم: "او برای تولدش پول زیادی

her birthday. She received it." We can also say, "She will get a lot of money for her

گرفت. او آن را دریافت کرد." همچنین می توانیم بگوییم: "او در آینده برای تولدش پول زیادی

birthday in the future." Same with this. "She got a good grade on her test." She received

خواهد گرفت." با این هم همینطور او در آزمون خود نمره خوبی گرفت.

a good grade on her test. "She gets good grades on her test." Now, that is something that

او در آزمون خود نمره خوبی گرفت. او در آزمون خود نمرات خوبی می گیرد . حالا این چیزی است

is always true. And finally, you can also say, "She will get a good grade on her test

که همیشه درست است. و در آخر هم می تونید بگید اگه درس بخونه تو آزمونش نمره خوبی می گیره

if she studies." Right? And for the final one, "She will get angry if she doesn't get

. درست؟ و برای آخرین، "اگر وارد دانشگاه نشود عصبانی خواهد

into college." "She got angry because she didn't get into college." "She became angry

شد." او عصبانی شد چون وارد دانشگاه نشد. او عصبانی

because she didn't get into college." "She will get angry if she doesn't get into college."

شد چون وارد دانشگاه نشد. " اگر وارد دانشگاه نشود عصبانی خواهد شد."

"She gets angry..." You can't really use this one in the present so much because it doesn't

«او عصبانی می‌شود...» واقعاً نمی‌توانید از این یکی در زمان حال آنقدر استفاده کنید، زیرا

make too much sense to say, "She gets angry when she doesn't get into college." No, maybe

گفتن اینکه « او وقتی وارد دانشگاه نمی‌شود عصبانی می‌شود» چندان منطقی نیست. نه، شاید

"She gets angry when she doesn't get what she wants." Okay? Now, if you give me one

"وقتی به خواسته اش نمی رسد عصبانی می شود ." باشه؟ حالا، اگر یک لحظه به من وقت بدهید

moment, we are going to move on to how to use "get" with "get used to." Be right back.

، می‌خواهیم به نحوه استفاده از «get» با «عادت کردن» بپردازیم. الآن برمیگردم.

Okay, now we're going to talk about "get used to." So, those of you who go to the EngVid

خوب، حالا می خواهیم در مورد «عادت کردن» صحبت کنیم. بنابراین، کسانی از شما که به

site regularly know that we have done lessons on being used to something. Okay? So, first

طور مرتب به سایت EngVid می‌روید، می‌دانید که ما درس‌هایی در مورد عادت کردن به چیزی انجام داده‌ایم. باشه؟ بنابراین، قبل

of all, we have to know what "be used to" means. So, here's an example, an example story

از هر چیز، ما باید بدانیم "به عادت کردن" به چه معناست. بنابراین، در اینجا یک مثال، یک داستان مثال است

that I have here. It says, "In 2009, I moved to London. I was not used to driving on the

که من در اینجا دارم. می گوید: "در سال 2009 به لندن نقل مکان کردم. عادت نداشتم در سمت چپ رانندگی کنم

left." Now, what does this mean? Again, this is "be used to." "Was not used to" means that

." حالا این یعنی چی؟ باز هم، این "عادت شود" است. «عادت نداشتم» یعنی

I was not familiar with or I was not comfortable with driving on the left. It was something

آشنایی نداشتم یا با رانندگی در سمت چپ راحت نبودم.

that was new for me. Okay? So, driving on the left was new, so I was not comfortable

برای من چیز جدیدی بود. باشه؟ بنابراین، رانندگی در سمت چپ جدید بود، بنابراین من با آن راحت نبودم

with it. I was not familiar with it. I was not used to it. So, we looked at "got," and

. من با آن آشنا نبودم. عادت نداشتم. بنابراین، به «گرفت» نگاه کردیم و

one of the meanings and uses of "got" is that it means "to become." Right? So, "She got

یکی از معانی و کاربردهای «گفت» این است که به معنای «شدن» است. درست؟ بنابراین، "او

angry." Okay? And Nikolai, I remember, mentioned, he wrote, "She got heavy. She became heavy."

عصبانی شد." باشه؟ و نیکلای، به یاد دارم، اشاره کرد، او نوشت: "او سنگین شد. او سنگین شد."

Okay? So, in this case, "got used to." "I got used to driving on the left. After some

باشه؟ بنابراین، در این مورد، "عادت کردم." به رانندگی در سمت چپ

time, I became comfortable, I became familiar with driving on the left." So, I got used

عادت کردم، بعد از مدتی راحت شدم، با رانندگی در سمت چپ آشنا شدم. بنابراین، من

to it. And now, you would say, "Today, I am used to driving on the left. I am comfortable

به آن عادت کردم. و حالا می گویید "امروز به رانندگی در سمت چپ عادت کرده ام. راحت

with, I am familiar with driving on the left." It is not new for me. Okay? So, to get used

هستم، با رانندگی در سمت چپ آشنا هستم." برای من تازگی ندارد. باشه؟ بنابراین، عادت کردن

to something means to become comfortable with it or become familiar with it. Now, if you

به چیزی به معنای راحت شدن با آن یا آشنا شدن با آن است. اکنون،

would like to test your understanding of using "get" or "get used to" and the various forms

اگر می‌خواهید درک خود را از استفاده از «به‌دست آوردن» یا «عادت کردن» و اشکال

of "get," please check out www.engvid.com and do the quiz. Thanks for watching and take

مختلف «به‌دست آوردن» آزمایش کنید، لطفاً www.engvid.com را بررسی کنید و آزمون را انجام دهید. ممنون از تماشا و مراقبت

care.