Learn EATING Vocabulary in English

Let's eat. Hi, guys. I'm Alex. Thanks for clicking, and welcome to this lesson on "Eating Vocabulary".

بیا بخوریم. سلام بچه ها. من الکس هستم با تشکر از کلیک کردن، و به این درس در مورد "واژگان خوردن" خوش آمدید.

We all eat, every day. Unless you're a plant, you definitely eat. Today,

همه ما هر روز می خوریم. مگر اینکه گیاه باشید، حتما می خورید. امروز،

we're going to look at some vocabulary that we use to talk about eating, the activities

ما قصد داریم به برخی از واژگانی که برای صحبت در مورد غذا خوردن، فعالیت‌های

associated with it, the feelings associated with it. You know, not like really emotional,

مرتبط با آن، احساسات مرتبط با آن استفاده می‌کنیم، نگاهی بیندازیم. می دانی، نه واقعاً احساسی،

emotional, like angry, although you could be, but different... Different words associated

احساسی، مانند عصبانی، اگرچه می توانستی، اما متفاوت... واژه های مختلف مرتبط

with food and eating.

با غذا و خوردن.

So, I will just go down the list, point with my knife. It's not very dangerous. Don't worry.

بنابراین، من فقط فهرست را پایین می‌آورم، با چاقویم اشاره می‌کنم. خیلی خطرناک نیست نگران نباشید.

Plus, you're watching me somewhere; I'm not going to hurt you. Let's start from the top.

به علاوه، شما در جایی مرا تماشا می کنید. من قصد ندارم به شما صدمه بزنم. بیایید از بالا شروع کنیم.

First, we have the verb "bite". So, "bite" is simply this action: [bites]. Okay? When

ابتدا فعل " گاز گرفتن " را داریم. بنابراین، «نیش » صرفاً این عمل است: [نیش]. باشه؟

you bite, you have to bite food if it's very hard, for example. Now, this actually goes

وقتی گاز می گیرید، اگر مثلاً غذا خیلی سفت است، باید گاز بزنید. حال، این در واقع به

towards an expression, and we have an expression called: "Grab a bite". So, if you are hungry

سمت یک عبارت می رود و ما یک عبارت داریم به نام: "گذاشتن یک گاز". بنابراین، اگر گرسنه

and you want to get something to eat with your friend, family, etc., you can say:

هستید و می خواهید با دوست، خانواده و ... چیزی بخورید، می توانید بگویید:

"Hey, let's grab a bite. Come. I want to grab a bite."

"هی، بیا لقمه بگیریم، بیا، می خواهم لقمه بگیرم."

Or: "We should grab a bite." This means:

یا: «باید لقمه بگیریم». یعنی

We should get something to eat. Usually something small, like if you go for lunch with someone

: باید چیزی بخوریم. معمولاً چیزهای کوچک، مثلاً اگر برای ناهار با کسی

at a fast food restaurant or something like that, if you go to fast food restaurants.

در یک فست فود می روید یا چیزی شبیه به آن، اگر به فست فود می روید.

So "grab a bite" means get something to eat, and "bite" is this action: [bites]. All right?

پس «قبض لقمه» به معنای چیزی برای خوردن است و «لقمه» این عمل است: [نیش]. خیلی خوب؟

Next, we have the verb "chew". So your mom or your dad probably told you when you were

بعد فعل «جویدن» را داریم. بنابراین احتمالاً مادر یا پدرتان در دوران کودکی به شما گفته اند که

a kid to chew your food. So, chewing is this action: [chews]. And don't talk when your

غذایتان را بجوید. پس جویدن این عمل است: [جویدن]. و وقتی

mouth is full. Right? So, you need to chew your food. There is some rules, or maybe they're

دهانتان پر است صحبت نکنید. درست؟ بنابراین، شما باید غذای خود را بجوید. قوانینی وجود دارد، یا شاید

real, maybe they're not, they say: "Chew your food 24 times before swallowing." I guess

واقعی هستند، شاید هم نیستند، می گویند: "غذای خود را 24 بار قبل از قورت دادن بجوید." حدس

it depends like what you're eating, so I don't know.

می‌زنم بستگی به چیزی دارد که شما می‌خورید، بنابراین من نمی‌دانم.

Next, before I move to this, we have the verb "nibble". Now, "to nibble" is to eat something,

بعد، قبل از اینکه به این موضوع بروم، فعل "Nibble" را داریم. حالا «نق زدن» یعنی چیزی بخوری،

but just give it a small, small bite like... I'm going to look ridiculous, I'm sorry, just:

اما فقط یک لقمه کوچک و کوچک به آن بدهی، مثل... مسخره به نظر می‌رسم، متاسفم، فقط:

[nibbles].

[نیبله].

Like rabbits could nibble carrots, for example. You think of like Bugs Bunny

به عنوان مثال، خرگوش ها می توانند هویج را بخورند. شما مثل Bugs Bunny

or something. Okay? So "to nibble" is to just take a small, small, small bite of something.

یا چیز دیگری فکر می کنید. باشه؟ بنابراین «نیش زدن» یعنی فقط یک لقمه کوچک، کوچک و کوچک از چیزی.

Now, this expression "have a nibble", if you're... You know, if you go for dinner with your friend

حالا این تعبیر «یک لقمه بخور»، اگر ... می‌دانی، اگر با دوستت برای شام رفتی

and you want your friend to try your food, you can say: "Here, have a bite." You can

و می‌خواهی دوستت غذای تو را امتحان کند، می‌توانی بگوییم: «اینجا، یک لقمه بخور». شما

also say: "Here, have a nibble. Just a little nibble. Try a little piece." Okay?

همچنین می توانید بگویید: "اینجا، یک لقمه بخور. فقط یک لقمه کوچک. یک تکه کوچک را امتحان کن." باشه؟

Here we have the word "bib". At the start of the lesson, I put on my bib. It means I'm

در اینجا ما کلمه "بیب" را داریم. در شروع درس، سربندم را پوشیدم. یعنی

ready to eat. If you go to a restaurant... A lot of people don't really use the bibs

حاضرم غذا بخورم اگر به رستوران می روید ... خیلی ها دیگر واقعاً از پیش بند

in this way anymore I think. Most people put them in their laps when they go to a restaurant.

به این شکل استفاده نمی کنند. بیشتر مردم وقتی به رستوران می روند آنها را در دامان خود می گذارند.

But this is a bib. Still very useful, especially if you eat lobster or ribs; anything messy.

اما این یک پیش بند است. هنوز بسیار مفید است، به خصوص اگر خرچنگ یا دنده بخورید. هر چیزی کثیف

"Drink". I'm sure you understand the verb "drink". Basically, if you have any liquid,

"نوشیدنی". من مطمئنم که شما فعل "نوشیدن" را درک می کنید. اصولاً اگر مایع و

water, etc., juice, you must drink it. Okay? Now, "drink" can be a noun or it can also

آب و غیره آب میوه دارید حتماً آن را بنوشید. باشه؟ حال «نوشیدن» می تواند اسم باشد یا

be a verb. So you drink if you are thirsty. If you're thirsty, you need water, you need

فعل هم باشد. پس اگر تشنه هستید می نوشید. اگر تشنه هستید، به آب نیاز دارید، به مایع نیاز دارید

liquid. You need to drink something, like this.

. شما باید چیزی بنوشید ، مانند این.

I'm just going to put these down. And... Ah, this is a good word: "sip". So "a sip" is

من فقط اینها را کنار می گذارم. و... آه، این کلمه خوبی است: «جرعه». بنابراین "یک جرعه" است

if you want to take a small drink of something. So, for example, I am a little thirsty, I

اگر می خواهید یک نوشیدنی کوچک از چیزی بخورید. مثلاً من کمی تشنه هستم،

need a sip of water. So you can use "sip" like a noun or a verb. You can have a sip,

نیاز به یک جرعه آب دارم. بنابراین می توانید از "sip" مانند اسم یا فعل استفاده کنید. شما می توانید یک جرعه میل کنید،

or you can sip, like this. Just a sip, a quick drink. Okay? We also use this verb very commonly

یا می توانید جرعه جرعه، مانند این. فقط یک جرعه، یک نوشیدنی سریع. باشه؟ همچنین اگر چیزی داغ می نوشید از این فعل بسیار رایج استفاده

if you're drinking something hot, like we say: "Whoa, whoa, whoa. Don't... You know,

می کنیم، مثلاً می گوییم: "وای، اوه، اوه. نکن... می

don't just drink it. Sip it, like: [sips]." Right? Small, little sips, like this, if something

دانی، فقط آن را ننوش. " درست؟ جرعه های کوچک و کوچک، مانند این، اگر

is very hot. Very important.

چیزی بسیار داغ است. خیلی مهم.

Okay, and again, I gave you the expression: "You can take a sip", or "have a sip", similar

خوب، و باز هم به شما این عبارت را دادم: «می‌توانی یک جرعه بنوشی»، یا «یک جرعه بنوشی»، شبیه

to "have a nibble", "have a bite", if you're offering food. If you want to offer, you know,

به «یک لقمه بخور»، «یک گاز بخور»، اگر غذا ارائه می‌دهی. می‌دانید، اگر می‌خواهید

a taste of your drink to a friend, you can say: "Here, try it." or "Here, have a sip."

طعم نوشیدنی‌تان را به یک دوست ارائه دهید، می‌توانید بگویید: «اینجا، آن را امتحان کن». یا "اینجا، جرعه ای بخور."

Very common. Or: "Take a sip."

بسیار شایع. یا: «یه جرعه بنوش».

Okay, next, we have the verb "swallow". So after you eat, after you chew, after you drink,

خوب، در مرحله بعد، فعل "پرسه" را داریم. پس بعد از خوردن، بعد از جویدن، بعد از نوشیدن،

you: [swallows] ingest your food. The food goes down into your body. This is called "swallowing".

شما: [بلعید] غذای خود را می خورید. غذا وارد بدن شما می شود. به این می گویند "بلع".

So you swallow your food.

پس غذای خود را قورت می دهید.

Next, we have the verb "burp". So if you eat hotdogs, drink Coca-Cola, have pizza, have

در مرحله بعد، فعل «آوغ زدن» را داریم. بنابراین اگر هات داگ می خورید، کوکاکولا می نوشید، پیتزا می خورید،

some carbonated beverage, or even some water, you might burp. So, "burp" is when the gas

مقداری نوشابه گازدار می خورید یا حتی مقداری آب می خورید، ممکن است آروغ بزنید. پس آروغ زمانی است که گاز

comes up and comes out of your mouth, like: "[burps]." This is called a burp. I can't

از دهان شما بیرون می آید، مانند : [آوغ زدن]. به این آروغ می گویند. الان نمیتونم

burp right now. I can't.

آروغ بزنم من نمی توانم.

[Burps]. Burp - oh my.

[آروغ زدن]. آروغ - اوه من.

Now, these are, again, some of the more functional words related to, you know, eating, chewing,

اکنون، اینها، دوباره، برخی از کلمات کاربردی تر مربوط به، می دانید، خوردن، جویدن،

biting, drinking, sipping, etc. Now we're going to look at some other ones; still related

گاز گرفتن، نوشیدن، جرعه جرعه کشیدن، و غیره هستند. هنوز هم مربوط

to eating, but a little different than these. Now, again, if you are at a family party,

به خوردن است، اما کمی متفاوت از اینها. حالا باز هم اگر در یک مهمانی خانوادگی،

at your friend's house, and you finish dinner, and you are still hungry after dinner, you

در خانه دوستتان هستید و شام را تمام کردید و بعد از شام همچنان گرسنه هستید، می

can "ask for seconds". This means that you want, you know, the same thing, but more of

توانید «ثانیه بخواهید». این بدان معنی است که شما می خواهید، می دانید، همان چیز، اما بیشتر از

it. You want more food. Say: "Hmm, I think I'm going to go for seconds." Okay? So you

آن. شما غذای بیشتری می خواهید. بگویید: "هوم، فکر می کنم چند ثانیه می روم." باشه؟ بنابراین می

can ask for seconds. "Can I have more? Can I have seconds?"

توانید چند ثانیه بپرسید. "آیا می توانم بیشتر داشته باشم؟ آیا می توانم چند ثانیه داشته باشم؟"

"Leftovers", very useful, and again, very useful in many ways, not just as vocabulary,

"باقی مانده"، بسیار مفید، و دوباره، بسیار مفید از بسیاری جهات، نه فقط به عنوان واژگان،

but also for making a lunch for the next day. So "leftovers" are the food you don't eat,

بلکه برای درست کردن یک ناهار برای روز بعد. بنابراین "باقی مانده" غذایی است که نمی خورید،

usually, you know, if you make a lot of food for dinner the night before and you don't

معمولاً، می دانید، اگر شب قبل برای شام مقدار زیادی غذا درست کنید و

eat everything, the food that is remaining, that is left, is called leftovers. So you

همه چیز را نخورید، غذایی که باقی می ماند، که باقی می ماند، نامیده می شود. باقی مانده. بنابراین

can put these leftovers, you know, in a Tupperware, and you can bring it for lunch the next day

، می‌دانید، می‌توانید این باقیمانده‌ها را در یک تاپرور قرار دهید و مثلاً می‌توانید آن را برای ناهار روز بعد

at work, for example. So, I like eating leftovers for lunch usually right the next day after

در محل کار بیاورید. بنابراین، من دوست دارم غذای ناهار را معمولاً درست روز بعد بعد از

dinner, because if I enjoyed my dinner, I'm definitely going to enjoy the same food the

شام بخورم، زیرا اگر از شامم لذت بردم، قطعاً همان غذا را

next day for my lunch.

روز بعد برای ناهارم می‌نوشم.

Woo. Now, after you eat a lot, you can say: "I'm full." Now, if you're full, there's no

وو حالا بعد از اینکه زیاد خوردید می توانید بگویید : سیر شدم. حالا اگر پر شدی

space here. Okay? You have eaten a lot, enough, or maybe too much. Okay? You can also say,

اینجا جا نیست. باشه؟ شما زیاد، به اندازه کافی یا شاید هم زیاد خورده اید. باشه؟ شما هم می تونید بگید

again, a little... Not really slang, but definitely, you know, a bit more slang than "full" is

بازم یه کم... واقعاً عامیانه نیست، ولی حتماً می دونید، کمی بیشتر از «پر»،

"stuffed". So if you say: "I'm stuffed. No more. No more. I'm full. I'm stuffed." Okay?

«پر شده» است. پس اگر بگویید: "من پر شدم. نه دیگر. نه دیگر. من سیر شدم. من پر شدم." باشه؟

And if you are the opposite, if you haven't eaten yet, you can say, you know: "I am hungry."

و اگر برعکس هستید، اگر هنوز چیزی نخورده اید، می توانید بگویید، می دانید: «گرسنه هستم».

Or you can also say, if you're really, really, really hungry: "I'm starving." Now, you are

یا اگر واقعاً، واقعاً، واقعاً گرسنه هستید، می‌توانید بگویید : "من از گرسنگی می‌میرم." در حال حاضر، شما در

not actually starving. "Starving" actually means that, you know, you haven't eaten food

واقع گرسنه نیستید. "گرسنگی" در واقع به این معنی است که، می دانید، شما مدت زیادی است که غذا نخورده

in a long time and it's giving you physical problems. You're probably not starving. I

اید و برای شما مشکلات جسمی ایجاد می کند. احتمالاً از گرسنگی نمی‌میرید.

hope you're not starving. Why are you paying for internet, but not food? But you can say

امیدوارم گرسنگی نکشید چرا برای اینترنت پول می دهید ، اما غذا نمی دهید؟ اما شما می توانید

this to exaggerate, like: "Oh, I'm starving. I'm so hungry." Okay?

این را برای اغراق بگویید، مانند: "اوه، من از گرسنگی می میرم. من خیلی گرسنه هستم." باشه؟

Okay, guys, so to finish, I just want you to repeat the words after me. Focus on the

خوب، بچه ها، پس برای اتمام، فقط از شما می خواهم که کلمات را بعد از من تکرار کنید.

pronunciation this time, all right?

این بار روی تلفظ تمرکز کنید، خوب است؟

"Bite", "chew", "nibble",

«نیش»، «جویدن»، «نیش زدن»،

"drink", "sip", "swallow",

«نوشیدن»، «جرعه جرعه»، «بلع»،

"burp", "seconds", "leftovers",

«آوغ زدن»، «ثانیه»، «باقی مانده

"full", "stuffed", "hungry", "starving".

»، «سیر»، «پرشده»، «گرسنه»، «گرسنه» ".

So, if you'd like to test your understanding of this vocabulary, as always,

بنابراین، اگر می‌خواهید درک خود را از این واژگان آزمایش کنید، می‌توانید مانند همیشه

you can check out the quiz on www.engvid.com.

آزمون را در www.engvid.com بررسی کنید.

And don't forget to subscribe to my YouTube channel.

و فراموش نکنید که در کانال یوتیوب من مشترک شوید.

Now, if you'll excuse me, there's a steak waiting for me.

حالا، اگر ببخشید ، یک استیک در انتظار من است.