PHRASAL VERBS: 3 ways to use “give back” in English

Could you give me back my copy of 1984? Talk to you soon. Send.

آیا می توانید نسخه 1984 را به من پس بدهید ؟ بزودی با شما حرف میزنم. ارسال.

I love that book, and I want it back. Hey, everyone. I'm Alex. Thanks for clicking,

من آن کتاب را دوست دارم و می خواهم آن را برگردانم. هی همه. من الکس هستم از اینکه کلیک

and welcome to this lesson on "Give Back". So, today I'm going to tell you the three ways

کردید متشکریم و به این درس در مورد "بازگردانید" خوش آمدید. بنابراین، امروز قصد دارم سه روشی را به شما بگویم

that you can use this very versatile phrasal verb. And if you enjoy this lesson and you're

که می توانید از این فعل عبارتی بسیار همه کاره استفاده کنید . و اگر از این درس لذت می برید و

interested in learning even more phrasal verbs, you can pick up a copy of my book,

علاقه مند به یادگیری بیشتر افعال عبارتی هستید، می توانید یک نسخه از کتاب من،

"100 Practical English Phrasal Verbs" at EnglishAlex.com. The link to the book,

"100 فعل عباراتی کاربردی انگلیسی" را در EnglishAlex.com دریافت کنید. لینک کتاب،

to the website, is attached to the description of this video. So, check it out. Let me know

وب سایت، به توضیحات این ویدیو پیوست شده است. بنابراین، آن را بررسی کنید. نظر خود را به من بگویید

what you think, especially if you enjoy this video. So, "give back". Let me let you take a

، به خصوص اگر از این ویدیو لذت می برید . بنابراین، "پس دادن".

screen capture if you like doing that. "Give back", the first definition, the most common definition,

اجازه دهید اگر دوست دارید این کار را انجام دهید به شما اجازه می دهم از صفحه نمایش عکس بگیرید. «باز پس دادن » اولین تعریف، رایج ترین تعریف

it means to return something to someone. For example, give me back my phone. Hey,

، یعنی چیزی را به کسی پس دادن. مثلا گوشیمو پس بده سلام، گوشیم

return my phone to me. Maybe someone, one of your friends, a family member, they take your phone

را به من برگردان ممکن است شخصی، یکی از دوستان شما، یکی از اعضای خانواده، تلفن شما را

from you because they want to see what you're looking at, what picture you know you're looking

از شما بگیرد، زیرا می خواهد ببیند به چه چیزی نگاه می کنید، چه عکسی را می دانید که به آن نگاه می

at, or what website, and it's private, and you say, "Hey, give me back my phone." A very common

کنید، یا چه وب سایتی، و خصوصی است، و شما بگویید: "هی، تلفنم را به من پس بده." یک جمله بسیار رایج

sentence with "give back" is just, "Give it back. Return it. Give it to me now." Okay? So, give it

با "پس دادن" این است که "آن را پس بده. برگردانش. همین الان به من بده." باشه؟ پس پس

back. Let's repeat that after me. Give it back. There you go. So, you're just asking for them

بده بعد از من این را تکرار کنیم. پس بده. شما بروید. بنابراین، شما فقط از آنها

to return that thing to you. So, give me back my phone. Did he ever give back your book? So,

می خواهید که آن چیز را به شما برگردانند. پس گوشیمو پس بده آیا او هرگز کتاب شما را پس داده است؟ بنابراین،

if you lent a book to a friend, like I did, and I haven't... I haven't. What am I saying? I haven't

اگر شما به دوستی کتابی قرض بدهید، مثل من، و من نداده‌ام... نکرده‌ام. من چه می گویم؟

seen it in a long time. See, I'm so upset. I'm so frustrated. I don't even know how to speak properly.

خیلی وقته ندیدمش ببین من خیلی ناراحتم من خیلی ناامید هستم. من حتی بلد نیستم درست صحبت کنم.

So, did he ever give back your book? Did he ever return your book to you? Okay? So, give back,

بنابراین، آیا او هرگز کتاب شما را پس داد؟ آیا او هرگز کتاب شما را به شما پس داده است؟ باشه؟ پس،

number one, to return something to someone. Number two, let's take a look.

شماره یک را پس بده تا چیزی را به کسی برگردانی. شماره دو، بیایید نگاهی بیندازیم.

To do something for a person, a community, etc., to show gratitude for something that they did for

انجام کاری برای یک فرد، یک جامعه و غیره، برای قدردانی از کاری که برای

you. So, if you grew up in a community, if you grew up in, you know, a religious community,

شما انجام داده اند. پس اگر در یک جامعه بزرگ شده اید، اگر در یک جامعه بزرگ شده اید، می دانید، مثلاً در یک جامعه مذهبی

for example, and when you were a child, they did a lot for you. You went to parties, they took care

، و زمانی که شما بچه بودید، خیلی برای شما انجام می دادند. شما به مهمانی ها می رفتید، آنها

of you, you made your friends there, and it was a very positive community for you to be a part of.

از شما مراقبت می کردند، دوستان خود را در آنجا پیدا کردید، و این برای شما یک جامعه بسیار مثبت بود که در آن شرکت کنید.

And as you get older, maybe you're not part of this community as much anymore, but you're so

و با بزرگتر شدن، شاید دیگر عضوی از این جامعه نیستید، اما

grateful for what they did for you that you want to give back to them. Now, you can give back

برای کارهایی که برای شما انجام داده اند بسیار سپاسگزار هستید که می خواهید به آنها پس دهید. حالا، شما می توانید از نظر مالی پس بدهید

financially, you know, you can make a donation to them. You can also give back through your time,

، می دانید، می توانید به آنها کمک مالی کنید. شما همچنین می توانید از طریق زمان خود،

through volunteering for something. So, you can give back to a community, a person, a website,

از طریق داوطلب شدن برای چیزی، پس بدهید. بنابراین، شما می توانید به یک جامعه، یک شخص، یک وب سایت پس بدهید،

it doesn't matter. If something had a positive impact on you and you want to show your gratitude,

مهم نیست. اگر چیزی تأثیر مثبتی روی شما داشت و می‌خواهید قدردانی خود را نشان دهید،

you can give back to them or it. So, for example, very common sentence, and this is why I chose it,

می‌توانید به آنها یا آن را پس دهید. بنابراین، برای مثال، جمله بسیار رایج، و به همین دلیل آن را انتخاب کردم،

"I want to give back to my community. I want to do something for my community to show that

"من می خواهم به جامعه خود پس بدهم. می خواهم کاری برای جامعه خود انجام دهم تا نشان

I am grateful for everything they have done for me." Next, "She has never given back to her family."

دهم برای همه کارهایی که آنها برای من انجام داده اند سپاسگزارم ." بعد، "او هرگز به خانواده اش پس نداده است."

Obviously, this is a negative sentence, and it means that she is ungrateful, that she has never

بدیهی است که این یک جمله منفی است و به این معنی است که او ناسپاس است،

given anything back, not her time or anything to show gratitude for everything her family

هرگز چیزی را پس نداده است، نه وقتش را یا چیزی برای قدردانی از تمام کارهایی که خانواده

has done for her. So, again, it's a negative example, but it is an example. All right?

برای او انجام داده اند. بنابراین، مجدداً، این یک مثال منفی است ، اما یک مثال است. خیلی خوب؟

Finally, number three, "to return an emotion or feeling to someone that he or she stopped feeling."

در نهایت، شماره سه، "برگرداندن احساس یا احساسی به کسی که دیگر آن را احساس نکرده است."

Now, another way to, you know, say this is to get back an emotion or feeling. So, you can give

اکنون، راه دیگری برای گفتن این موضوع، بازگرداندن یک احساس یا احساس است. بنابراین، شما می توانید

an emotion or feeling back to a person or you can get it back yourself. So, two example sentences

یک احساس یا احساس را به یک شخص برگردانید یا می توانید آن را خودتان پس بگیرید. بنابراین، دو جمله مثال

here. "He lost his passion. He needs to get it back." Right? So, he needs to get back his passion.

در اینجا. "او اشتیاق خود را از دست داد. او باید آن را پس بگیرد." درست؟ بنابراین، او باید اشتیاق خود را برگرداند.

You can get back your passion for something. You can give someone back their confidence or their

می توانید اشتیاق خود را برای چیزی برگردانید. می توانید اعتماد به نفس یا

love of something. So, imagine that you used to love the Star Wars movies, right? The original

عشق او به چیزی را به کسی برگردانید. بنابراین، تصور کنید که قبلاً عاشق فیلم‌های جنگ ستارگان بودید، درست است؟

three Star Wars movies, and then the prequel trilogy happened, and you said, "I don't really

سه فیلم اصلی جنگ ستارگان و سپس سه گانه پیش درآمد اتفاق افتاد و شما گفتید: "من

like Star Wars anymore." And then J.J. Abrams makes The Force Awakens, and you're like, "Oh,

دیگر جنگ ستارگان را خیلی دوست ندارم." و سپس جی.جی. آبرامز The Force Awakens را می‌سازد و شما می‌گویید: "اوه،

he has given me back my love of Star Wars." It's not necessarily true for me, but maybe it's true

او عشق من به جنگ ستارگان را به من پس داده است." این لزوما برای من درست نیست، اما شاید برای شما هم صادق باشد

for you. The third movie is just... I have feelings about that third movie. Not all of them are

. فیلم سوم فقط... من نسبت به آن فیلم سوم احساس دارم. همه آنها

positive. Back to the lesson. So, second example. "Yoga has helped to give her back her confidence."

مثبت نیستند. بازگشت به درس. بنابراین، مثال دوم. یوگا به بازگرداندن اعتماد به نفس او کمک کرده است.

So, "Yoga has helped to give her back her confidence." So, if someone is not a confident

بنابراین، "یوگا به او کمک کرده است تا اعتماد به نفس خود را بازگرداند ." بنابراین، اگر فردی اعتماد به نفس

person, maybe they lost their confidence because of a bad relationship or they lost their job and

نداشته باشد، ممکن است به دلیل یک رابطه بد اعتماد به نفس خود را از دست داده یا شغل خود را از دست داده و

they don't feel good, and they start exercising, and you can say, "You know what? My yoga routine

احساس خوبی ندارد و شروع به ورزش می کند و می توانید بگویید: "می دانی چیست؟ یوگای من روتین

or my exercise routine has really given me back my confidence. I am getting back my confidence

یا تمرین روتین من واقعاً اعتماد به نفسم را به من بازگردانده

because of this action." So, three definitions, three uses for the phrasal verb "give back".

است. بنابراین، سه تعریف، سه کاربرد برای فعل عبارتی "بازگشت".

One more time, let's do a quick review. One, to return something to someone. "Give it back.

یک بار دیگر، بیایید یک بررسی سریع انجام دهیم. یکی ، برگرداندن چیزی به کسی. "آن را پس بده.

Give me back my phone." Two, to do something for a community or person to show gratitude,

تلفنم را به من پس بده." دوم، انجام کاری برای یک جامعه یا شخص برای نشان دادن قدردانی

to say thank you for something that they did for you. "I want to give back to my community.

، تشکر از کاری که برای شما انجام داده است. من می‌خواهم به جامعه‌ام پس بدهم.

I want to give back to my church. I need to give back to my family for everything they have done

می‌خواهم به کلیسایم بازپرداخت کنم. باید به خانواده‌ام برای هر کاری که برای من انجام داده‌اند، پس

for me." And number three, to return an emotion or feeling to someone that they lost feeling,

بدهم.» و شماره سه، برای بازگرداندن یک احساس یا احساس به کسی که احساسش را از دست داده است،

maybe because of a depression, maybe because of something negative that happened to them,

شاید به دلیل افسردگی، شاید به دلیل اتفاق منفی که برای او اتفاق افتاده است،

and you want to give them back their confidence, their passion, their love for something.

و شما می خواهید اعتماد به نفس ، اشتیاق، عشقش به چیزی را به او برگردانید. .

So, if you want to test your understanding of these three uses of the phrasal verb "give back",

بنابراین، اگر می‌خواهید درک خود را از این سه کاربرد فعل عبارتی «بازگشت» امتحان کنید

as always, you can check out the quiz on www.engvid.com. If you're watching this on

، می‌توانید آزمون را در www.engvid.com بررسی کنید. اگر این را در یوتیوب تماشا می‌کنید

YouTube, don't forget to like the video, share it, turn on your notifications, comments,

، فراموش نکنید که ویدیو را لایک کنید، آن را به اشتراک بگذارید، اعلان‌ها، نظرات خود را روشن کنید،

tell your mom, tell your dad, tell your brothers, your sisters, tell everyone, and say, "Hey,

به مادرتان بگویید، به پدرتان بگویید، به برادران، خواهرانتان بگویید، به همه بگویید، و بگویید: سلام،

this video, you should watch it." And in the description of that video, I saw something

این ویدیو، شما باید آن را تماشا کنید." و در توضیحات آن ویدیو چیز

interesting. There was a link, and that link went to a webpage, and that webpage was EnglishAlex.com.

جالبی دیدم. یک پیوند وجود داشت و آن پیوند به یک صفحه وب رفت و آن صفحه وب EnglishAlex.com بود.

Huh. Do you know what you can get on EnglishAlex.com? Yes, I'm selling you a book right

متعجب. آیا می دانید چه چیزی را می توانید در EnglishAlex.com دریافت کنید ؟ بله، در حال حاضر یک کتاب به شما می فروشم

now, but just stay with me. 100 Practical English Phrasal Verbs. In my book, you will get these

، اما فقط با من بمانید. 100 فعل عباراتی کاربردی انگلیسی. در کتاب من، شما این

three definitions of "give back" as well as 99 other phrasal verbs with over 900 examples,

سه تعریف از "بازگشت" و همچنین 99 افعال عبارتی دیگر را با بیش از 900 مثال،

20 context-based lessons, and only the most current usages. So, check out the link in the

20 درس مبتنی بر زمینه، و فقط رایج ترین کاربردها دریافت خواهید کرد. بنابراین، لینک موجود در

description of this video, pick up the book, do the quiz on www.engvid.com, and until next time,

توضیحات این ویدیو را بررسی کنید، کتاب را بردارید، آزمون را در www.engvid.com انجام دهید، و تا دفعه بعد،

thanks for clicking.

با تشکر از کلیک کردن.