Casual English | Learn 10 “ON” Phrasal Verbs: “hold on”, “bank on”, “take on”...

Yeah.

آره

Did you turn on the printer?

پرینتر رو روشن کردی؟

That?

Yes, that's the problem.

که؟

بله مشکل همینه

That's definitely going to work.

که قطعا کار خواهد کرد.

Yes, I'm sure.

بله، مطمئنم.

You can bank on it.

می توانید روی آن بانک کنید.

Okay.

باشه

All right.

بسیار خوب.

I'll talk to you later.

بعدا باهات صحبت میکنم

Okay.

Bye.

باشه

خداحافظ هی

Hey everyone.

همه

I'm Alex and you are watching engvid.com.

من الکس هستم و شما engvid.com را تماشا می کنید.

That's E-N-G-V-I-D.com.

این E-N-G-V-I-D.com است. از اینکه

Thank you for joining me today for this

امروز برای این

lesson on 10 phrasal verbs with the word "on".

درس در مورد 10 فعل عبارتی با کلمه "روی" همراه من بودید سپاسگزارم.

So this is an ideal lesson for intermediate and upper intermediate English learners.

بنابراین این یک درس ایده آل برای زبان آموزان متوسط ​​و متوسط ​​انگلیسی است.

And if you want to learn more phrasal verbs, maybe you are familiar with my book.

و اگر می خواهید افعال عبارتی بیشتری یاد بگیرید ، شاید با کتاب من آشنا باشید.

If not, check out 100 Practical English Phrasal Verbs.

اگر نه، 100 فعل عبارتی کاربردی انگلیسی را بررسی کنید.

This book is available in PDF, e-book, and paperback format.

این کتاب در قالب PDF، کتاب الکترونیکی و جلد شومیز موجود است.

I like the PDF because you can search for things very easily.

من پی دی اف را دوست دارم زیرا می توانید به راحتی چیزها را جستجو کنید.

But I also love paper books because listen to that.

اما من عاشق کتاب های کاغذی هستم چون به آن گوش می دهم.

Yeah, I love the sound that books make.

آره، من عاشق صدایی هستم که کتاب ها تولید می کنند.

So 100 Practical English Phrasal Verbs, over 900

بنابراین 100 فعل عباراتی انگلیسی کاربردی، بیش از 900

examples, 20 context-based lessons, a lot of examples.

مثال، 20 درس مبتنی بر زمینه ، مثال های زیادی.

Like check that out.

مانند آن را بررسی کنید.

Look at that.

به آن نگاه کنید.

There's a lot of stuff going on there and it's all useful, all practical.

چیزهای زیادی در آنجا اتفاق می افتد و همه مفید هستند، همه عملی.

So check it out.

پس آن را بررسی کنید.

It's at EnglishAlex.com.

این در EnglishAlex.com است.

Check out the link that is attached to this video.

لینک ضمیمه این ویدیو را ببینید.

All right, let's begin.

خوب، بیایید شروع کنیم.

10 on phrasal verbs.

10 در افعال عبارتی.

You have held on long enough.

شما به اندازه کافی دوام آورده اید.

So "to hold on" means to wait.

پس «تحمل» به معنای صبر کردن است.

This is very commonly used as a command.

این بسیار رایج به عنوان یک دستور استفاده می شود.

So if I say, "Hold on, hold on, hold on," this means wait, wait, wait.

بنابراین اگر من بگویم "صبر کن، صبر کن، صبر کن" این به معنای صبر، صبر، صبر است.

So for example, "Can you please hold on for five more minutes?"

به عنوان مثال، "می توانید لطفا پنج دقیقه دیگر دست نگه دارید؟"

So just repeat after me, "Hold on."

پس فقط بعد از من تکرار کنید: "صبر کن."

Yeah, very good.

آره خیلی خوبه

It's often used in this context.

اغلب در این زمینه استفاده می شود.

So if I'm talking on the phone and someone interrupts

بنابراین اگر با تلفن صحبت می‌کنم و کسی حرفم را قطع می‌کند

me, it's very common for me to say, "Hold on, hold on.

، بسیار معمول است که بگویم: "صبر کن، صبر کن.

Just hold on one second."

فقط یک ثانیه صبر کن."

Or maybe I tell the person to hold on one second.

یا شاید به آن شخص بگویم که یک ثانیه صبر کند.

Okay, I'm not finished with my phone call.

باشه، تماس تلفنی ام تمام نشده است.

So just wait, just wait.

پس فقط صبر کن فقط صبر کن

Next, "go on."

بعد، «ادامه بده».

So "to go on" means to continue or to move to the next stage of something.

پس «ادامه دادن» به معنای ادامه دادن یا رفتن به مرحله بعدی چیزی است.

So for example, "They went on arguing for another 30 minutes."

به عنوان مثال، "آنها 30 دقیقه دیگر به بحث ادامه دادند."

This means they continued arguing for another 30 minutes.

یعنی 30 دقیقه دیگر به بحث و جدل ادامه دادند.

So in terms of moving on to the next stage of something, you can

بنابراین از نظر رفتن به مرحله بعدی چیزی، می‌توانید به

tell someone to, okay, move on to part three of your presentation.

کسی بگویید، بسیار خوب، به قسمت سوم ارائه شما برود.

Okay, so like go to the next stage, move on to part three.

خوب، پس مانند رفتن به مرحله بعدی، به قسمت سوم بروید.

We need to, if you want to say we need to continue,

ما باید، اگر می‌خواهید بگویید باید ادامه دهیم،

like we need to go on, or you can also say move on.

مانند اینکه باید ادامه دهیم، یا می‌توانید بگویید ادامه دهیم.

In this case, we need to move on, like go to the next stage.

در این مورد، ما باید مانند رفتن به مرحله بعدی حرکت کنیم.

Okay, so repeat after me, "They went on arguing for another 30 minutes."

خوب، پس بعد از من تکرار کنید، "آنها 30 دقیقه دیگر به بحث ادامه دادند."

I know, I gave you a long sentence and it was probably a surprise, but that's okay.

می دانم، یک جمله طولانی به شما دادم و احتمالاً تعجب آور بود، اما اشکالی ندارد.

We need long sentences.

ما به جملات طولانی نیاز داریم.

We need challenges to help our brains to develop and to continue to grow.

ما به چالش هایی نیاز داریم تا به مغزمان کمک کند تا رشد کند و به رشد خود ادامه دهد.

"Take on", "take on".

"بر عهده بگیر"، "بر عهده بگیر".

So if you take on something, you accept it.

بنابراین اگر کاری را به عهده بگیرید، آن را می پذیرید.

It's a challenge, usually, something that you agree to do.

معمولاً این یک چالش است که شما با انجام آن موافقت می کنید.

So you can accept a task or extra work.

بنابراین می توانید یک کار یا کار اضافی را بپذیرید.

So if your boss says, "Hey, Alex, I need you to do this project."

بنابراین اگر رئیس شما گفت: "هی، الکس، من به تو نیاز دارم که این پروژه را انجام دهی."

Like we, it's very important.

مثل ما خیلی مهم است.

And I say, "I'm sorry, I can't take on more projects."

و من می گویم: "متاسفم، نمی توانم پروژه های بیشتری را انجام دهم."

Like I can't accept more work at the moment.

مثل اینکه در حال حاضر نمی توانم کارهای بیشتری را قبول کنم .

So if you take something on, you can take on a challenge.

بنابراین اگر کاری را انجام می دهید، می توانید یک چالش را قبول کنید.

You can take on a project.

می توانید پروژه ای را به عهده بگیرید.

You can take on a job or a task at your job.

شما می توانید یک کار یا وظیفه ای را در شغل خود بپذیرید.

So repeat after me, "I can take it on."

بنابراین بعد از من تکرار کنید: "من می توانم آن را به عهده بگیرم."

This means I can do it.

این یعنی من می توانم آن را انجام دهم.

Okay, I can accept this, this work, this project, this task.

خوب، من می توانم این، این کار، این پروژه، این کار را بپذیرم.

Okay, next we have "to bank on something" or "to bank on someone".

بسیار خوب، در مرحله بعد باید "در مورد چیزی بانک کنیم " یا "برای کسی بانک کنیم".

So if you bank on something, you place your

بنابراین اگر روی چیزی سرمایه گذاری می کنید،

hopes in it or you place your confidence in it.

به آن امید دارید یا به آن اعتماد می کنید.

Now, hopes and confidence are two slightly different things.

اکنون، امید و اعتماد به نفس دو چیز کمی متفاوت هستند.

For example, they're going to win.

به عنوان مثال، آنها برنده می شوند.

You can bank on it.

می توانید روی آن بانک کنید.

Okay, so you are very confident in this case.

خوب، پس شما در این مورد بسیار مطمئن هستید.

So you're very confident that the team,

بنابراین شما بسیار مطمئن هستید که تیم،

your favorite team is going to win the game.

تیم مورد علاقه شما برنده بازی خواهد بود.

You can bank on it.

می توانید روی آن بانک کنید.

You can take money to the bank that they are going to win.

شما می توانید پول را به بانکی ببرید که آنها برنده می شوند.

It's a for sure thing.

این یک چیز مطمئن است.

So if you say like, if you hope for something, it's

بنابراین، اگر می گویید دوست دارم، اگر به چیزی امیدوار هستید،

like, "I'm banking on this making a difference."

مانند این است که "من روی این موضوع تفاوت ایجاد می کنم."

Like, "I'm really hoping that this is going to make a difference."

مانند، "من واقعا امیدوارم که این تفاوت ایجاد کند."

Like this decision or this thing that I changed or that I bought or something.

مثل این تصمیم یا این چیزی که تغییر دادم یا خریدم یا چیزی.

I'm banking on it making a difference.

من روی آن حساب می کنم که تفاوت ایجاد می کند.

I'm hoping for it.

من به آن امیدوار هستم.

I have some confidence that it can do it.

من تا حدودی اطمینان دارم که می تواند این کار را انجام دهد.

Another synonym for "bank on" that you might be familiar with is "count on".

مترادف دیگری برای "بانک روی" که ممکن است با آن آشنا باشید، "count on" است.

So you can count on something or someone.

بنابراین می توانید روی چیزی یا کسی حساب کنید.

You put confidence in them or you hope.

به آنها اعتماد دارید یا امیدوارید.

In them and yeah, to bank on, to count on.

در آنها و بله، برای بانک کردن، برای حساب کردن.

There we go.

آنجا می رویم.

Next, we have "put on".

بعد، ما "پوشش" را داریم.

This one is one of the first phrasal verbs everyone learns.

این یکی از اولین افعال عبارتی است که همه یاد می گیرند.

You probably learn "wake up", "take off" and "put on".

احتمالاً «بیدار شو »، «برخاستن» و «پوشیدن» را یاد گرفته‌ای.

So to put on means to put something on your body, typically clothes.

بنابراین پوشیدن به معنای پوشاندن چیزی روی بدن است، معمولاً لباس.

But and you're saying, "Well, Alex, it just means to like put clothes."

اما و شما می گویید، "خب، الکس، این فقط به معنای دوست داشتن لباس پوشیدن است."

No, you can put on a necklace.

نه، می توانید گردنبند ببندید.

You can put on glasses.

می توانید عینک بزنید.

You can put on earrings.

می توانید گوشواره بزنید.

You can put on makeup.

می توانید آرایش کنید.

So anything that you can put on your body, you can put on.

بنابراین هر چیزی را که می توانید روی بدن خود قرار دهید، می توانید بپوشید.

You can put it on.

می توانید آن را بپوشانید.

So for example, you should put on a hat.

بنابراین برای مثال، شما باید کلاه بگذارید.

It's probably a very cold day in this case.

در این مورد احتمالاً روز بسیار سردی است.

So put on a hat.

پس کلاه بگذار

Why don't you repeat after me?

چرا بعد از من تکرار نمیکنی؟

Put on a hat.

کلاه بگذار

Bank on it.

بانک بر روی آن.

I can't take on more.

من نمی توانم بیش از این را تحمل کنم.

Go on.

ادامه بده

Hold on.

نگه دارید.

Okay, now we are going to go on to learn five more phrasal verbs that use

خوب، اکنون می خواهیم پنج فعل عبارتی دیگر را که از

the word "on".

کلمه "on" استفاده می کنند یاد بگیریم.

Okay, so next we have "look down on".

بسیار خوب، پس در مرحله بعدی ما "از پایین نگاه کنید".

You can look down on something or someone.

شما می توانید به چیزی یا کسی از بالا نگاه کنید.

If you look down on something, remember, imagine it, you look down.

اگر به چیزی از بالا نگاه می کنید، به یاد داشته باشید، آن را تصور کنید، به پایین نگاه کنید.

You feel you are superior and the person or the thing that you look down on

شما احساس می کنید برتر هستید و شخص یا چیزی که به آن تحقیر می کنید

is inferior.

حقیر است.

So they are lower than you, less than you, not very good.

بنابراین آنها از شما پایین تر، کمتر از شما، نه خیلی خوب هستند.

Another idiom that you can use actually is you turn your nose up at the thing

اصطلاح دیگری که در واقع می توانید استفاده کنید این است که بینی خود را به سمت آن چیز یا شخص بالا می گیرید

or the person.

.

So I am superior.

پس من برترم

You are not as good as me or you are not good.

تو مثل من خوب نیستی یا خوب نیستی.

So yeah, to view something or someone as inferior.

بنابراین بله، برای اینکه چیزی یا کسی را پست‌تر ببینید.

For example, why do you look down on pop music?

به عنوان مثال، چرا به موسیقی پاپ به چشم تحقیر نگاه می کنید؟

So if your friend does not enjoy pop music, does not enjoy the music that's

بنابراین اگر دوست شما از موسیقی پاپ لذت نمی برد ، از موسیقی که در رادیو پخش می شود لذت نمی برد

on the radio or I don't know, Taylor Swift, whoever is popular at this time.

یا من نمی دانم، تیلور سویفت، هر کسی که در این زمان محبوب است.

Like, why do you look down on it?

مثلا چرا بهش نگاه میکنی؟

It's like, oh, that's not real music.

انگار، اوه، این موسیقی واقعی نیست.

You know, that's not real music.

می دانید، این موسیقی واقعی نیست.

That's garbage music.

این موسیقی زباله است.

Like you look down on it.

مثل اینکه از بالا بهش نگاه میکنی

You can look down on anything, really.

شما می توانید به هر چیزی از بالا نگاه کنید، واقعا.

Like if you think it's not good quality and you feel it's an inferior product

اگر فکر می‌کنید کیفیت خوبی ندارد و احساس می‌کنید محصولی ضعیف

or an inferior work of art.

یا اثر هنری پایین‌تری است، مانند آن.

It can be an author, a book.

این می تواند یک نویسنده، یک کتاب باشد.

It can be an album, music, a movie, a director.

این می تواند یک آلبوم، موسیقی، یک فیلم، یک کارگردان باشد.

It can be people in your life as well.

این افراد می توانند در زندگی شما نیز باشند.

And, you know, typically you shouldn't look down on other people.

و، می دانید، معمولاً نباید به دیگران نگاه کنید.

So don't look down on other people.

پس به دیگران از حقارت نگاه نکنید .

Actually, let's repeat after me.

در واقع بیایید بعد از من تکرار کنیم. از

Don't look down on me.

بالا به من نگاه نکن

Okay, so that means like, yeah, don't treat me like I am less than you.

خوب، پس این بدان معناست که، آره، با من رفتار نکن که انگار از تو کمتر هستم. طوری با

Don't treat me like I am inferior to you.

من رفتار نکن که انگار از تو پست ترم.

Next, "try on".

بعد، "امتحان کن".

So before we had "put on", here we have "try on".

بنابراین قبل از اینکه "پوشش" داشته باشیم ، در اینجا "امتحان کنید".

And to try something on, it means to put it on to see if it fits or and if it

و اینکه چیزی را امتحان کنی، یعنی آن را بپوشی تا ببینی مناسب است یا به

looks nice on you.

نظرت خوشایند است.

So when you go to the store to buy new clothes, you try on the clothes to see

بنابراین وقتی برای خرید لباس های جدید به فروشگاه می روید ، لباس ها را امتحان می کنید تا

if they fit, to see if they look nice.

ببینید مناسب هستند یا خیر.

You can, again, just like you can put on things on your body, you can try

شما می توانید دوباره، درست همانطور که می توانید چیزهایی را روی بدن خود قرار دهید، می توانید چیزهایی را امتحان کنید

things on.

.

So if I say here, "try on these glasses" or here, "try on this watch".

بنابراین اگر اینجا بگویم «این عینک را امتحان کن » یا اینجا «این ساعت را امتحان کن».

I think it suits you, for example.

من فکر می کنم برای شما مناسب است، برای مثال.

Like here, "try on this jacket".

مانند اینجا، "این ژاکت را امتحان کنید".

I think it would suit you.

من فکر می کنم برای شما مناسب باشد.

So I think it would look good on you.

بنابراین فکر می کنم برای شما خوب به نظر می رسد.

So repeat after me.

پس بعد از من تکرار کن

Try it on.

آن را امتحان کنید.

Well done.

آفرین.

Next, very simple, "turn on".

بعد، بسیار ساده، "روشن".

This means to activate something.

این به معنای فعال کردن چیزی است.

So you can turn on your phone, turn on your television, turn on your laptop,

بنابراین می توانید تلفن خود را روشن کنید، تلویزیون خود را روشن کنید، لپ تاپ، رایانه خود را روشن کنید

your computer, turn on the air conditioning, turn on the heating in your

، تهویه مطبوع را روشن کنید ، گرمایش خانه خود را روشن کنید

house.

.

So for example, very common, "could you turn on the lights?"

به عنوان مثال، بسیار رایج است، "آیا می توانید چراغ ها را روشن کنید؟"

"It's dark in here.

"اینجا تاریک است.

Please turn on the lights."

لطفا چراغ ها را روشن کنید."

Okay, and actually repeat after me.

خوب، و در واقع بعد از من تکرار کنید.

"Turn on the light."

"چراغ را روشن کن."

I know that was fast.

میدونم که سریع بود

So "turn on", you have like a liaison, we can say in French.

بنابراین "روشن"، شما مانند یک رابط، می توانیم به فرانسوی بگوییم.

You have a liaison, a connection between the consonant sound and the vowel

شما یک رابط، یک ارتباط بین صدای همخوان و

sound, "turn on".

صدای مصوت، "روشن" دارید.

So it sounds like one word.

بنابراین مانند یک کلمه به نظر می رسد.

So try "turn on".

بنابراین "روشن" را امتحان کنید.

"Turn on the light."

"چراغ را روشن کن."

Okay, not bad.

باشه بد نیست

Next, we have "to go back on something".

بعد، ما باید " به چیزی برگردیم".

It's not a good thing to go back on something.

بازگشت به چیزی خوب نیست.

If you go back on something, you change a decision or an agreement that you

اگر به چیزی برگردید، تصمیم یا توافقی را که

had with someone, or even worse, you fail to keep a promise.

با کسی داشتید تغییر می‌دهید یا حتی بدتر از آن، به قول خود عمل نمی‌کنید.

So if we look at this example, for example, look at this example, for

بنابراین اگر به این مثال نگاه کنیم، مثلاً به این مثال نگاه کنیم،

example, I like that.

مثلاً من آن را دوست دارم.

"He went back on his word."

او به قول خود بازگشت.

So his word is his promise, the thing he said he was going to do.

پس قول او قول اوست، همان کاری که گفت قرار است انجام دهد.

You say, you know, "he intended to keep his promise", but actually,

شما می گویید، می دانید، "او قصد داشت به عهد خود عمل کند"، اما در واقع،

"he went back on his promise."

"او از قول خود عقب نشینی کرد."

Okay, so he's like, "No, actually, I'm not going to do that."

خوب، پس او می گوید: "نه، در واقع، من این کار را نمی کنم."

So he broke his promise, and this is not a good thing.

پس عهدش را زیر پا گذاشت و این چیز خوبی نیست.

So are you the type of person to go back on your word?

پس آیا شما از آن دسته افرادی هستید که به قول خود برمی‌گردید؟

You can say, you know, "he went back on his statement."

می‌توانید بگویید، می‌دانید، "او به اظهارات خود بازگشت."

So if you watch a trial, like you have someone in an official judicial

بنابراین، اگر شما یک محاکمه را تماشا کنید، مثل اینکه فردی را در یک دادگاه رسمی قضایی دارید

court, and if someone goes back on their story, or goes back on their

، و اگر کسی به داستان خود بازگردد، یا به اظهارات خود بازگردد

statement, they say, "Actually, I didn't mean that."

، می‌گوید: "در واقع منظورم این نبود."

Or, "No, let me rephrase that."

یا، "نه، اجازه دهید آن را دوباره بیان کنم."

So you go back on something, and you change what you said, you change

بنابراین شما به چیزی برمی‌گردید، و آنچه را که گفته‌اید تغییر می‌دهید،

your statement, your position, or you just don't keep your promise.

بیانیه‌تان، موضع‌تان را تغییر می‌دهید یا فقط به قولتان عمل نمی‌کنید.

Finally, we have to check up on.

بالاخره باید بررسی کنیم

You can also use check in on.

همچنین می توانید از check in استفاده کنید.

But if you check up on something, or someone, you can check up on something

اما اگر چیزی را بررسی کنید، یا کسی را بررسی کنید، می‌توانید چیزی

or someone, you check and see how something, "st" for something, this

یا کسی را بررسی کنید، بررسی می‌کنید و می‌بینید که چگونه چیزی، "ست" برای چیزی، این

is my shorthand writing, something or someone is doing.

کوتاه‌نویسی من است، چیزی یا کسی دارد انجام می‌دهد.

So, for example, could you check up on the kids?

بنابراین، برای مثال، آیا می توانید بچه ها را بررسی کنید؟

They are being noisy.

آنها پر سر و صدا هستند.

So the kids are upstairs.

پس بچه ها طبقه بالا هستند.

They are being noisy.

آنها پر سر و صدا هستند.

Could you check up on them?

آیا می توانید آنها را بررسی کنید؟

So this just means check how they are doing.

بنابراین این فقط به این معنی است که وضعیت آنها را بررسی کنید.

If you are cooking something, you can check up on the thing you are cooking.

اگر چیزی درست می‌کنید، می‌توانید چیزی را که می‌پزید بررسی کنید.

So, you know, you leave something on the stove, maybe there is water that

بنابراین، می دانید، چیزی را روی اجاق می گذارید، شاید آب در حال

is boiling, you're making pasta, and maybe your roommate, or your wife,

جوشیدن باشد، دارید ماکارونی درست می کنید، و شاید هم اتاقی شما، یا همسرتان

or your husband says, "Hey, could you check up on the pasta?"

یا شوهرتان بگویند: "هی، می توانی پاستا را چک کنی. ؟"

Like, just check to see how it is doing.

مانند، فقط بررسی کنید تا ببینید چگونه است.

Okay, so before we finish, let's do some listen and repeat, and we'll

خوب، پس قبل از اینکه کار را تمام کنیم، بیایید کمی گوش کنیم و تکرار کنیم، و به

go the same way, like from the bottom to the top.

همان روش از پایین به بالا پیش خواهیم رفت.

So, one, could you check up on him?

بنابراین، یکی، می توانید او را بررسی کنید؟

Good.

خوب به

Don't go back on your promise.

قولت برنگرد

Turn on the TV.

تلویزیون را روشن کنید.

Try this on.

این را امتحان کنید از

Don't look down on me.

بالا به من نگاه نکن

Excellent.

عالی

Okay, you have learned 10 on phrasal verbs in this video.

خوب، شما در این ویدیو 10 مورد افعال عبارتی را یاد گرفتید.

That's awesome.

این عالیه

And if you want to test your understanding of these 10 phrasal verbs,

و اگر می‌خواهید درک خود را از این 10 فعل عبارتی امتحان کنید

as always, you can check out the quiz on www.engvid.com.

، می‌توانید آزمون را در www.engvid.com بررسی کنید.

That's www.engvid.com, or you can just check out the link that is attached

این www.engvid.com است، یا فقط می توانید لینکی را که

to this video, and one more time, if you want to learn more phrasal verbs,

به این ویدیو پیوست شده است، بررسی کنید، و یک بار دیگر، اگر می خواهید افعال عبارتی بیشتری یاد بگیرید،

you can check out the book, 100 Practical English Phrasal Verbs.

می توانید کتاب 100 فعل عبارتی کاربردی انگلیسی را بررسی کنید.

I have a PDF.

من یک پی دی اف دارم.

I have an e-book.

من یک کتاب الکترونیکی دارم.

I have the physical version.

من نسخه فیزیکی آن را دارم.

For more details, the starting point is my website, EnglishAlex.com.

برای جزئیات بیشتر، نقطه شروع وب سایت من، EnglishAlex.com است.

So, check it out, and please subscribe to the channel, like the video, share it,

بنابراین، آن را بررسی کنید، و لطفا در کانال مشترک شوید، ویدیو را لایک کنید، آن را به اشتراک بگذارید،

do all of that good stuff.

همه این کارهای خوب را انجام دهید.

So, until next time, I wish you success in your studies, and I'll see you again soon.

پس تا دفعه بعد برای شما آرزوی موفقیت در تحصیل دارم و به زودی شما را می بینم.

Bye.

خداحافظ