English Grammar - SHOULD & MUST

Hey, this is Alex.

هی، این الکس است.

Thanks for clicking and welcome to this lesson on "should" versus "must".

از اینکه کلیک کردید و به این درس در مورد «باید» در مقابل «باید» خوش آمدید متشکریم.

Now first of all, thank you to Noera from Brazil for suggesting this lesson.

حالا اول از همه از Noera از برزیل برای پیشنهاد این درس تشکر می کنم.

I hope that I will be able to explain the difference between the two words for you and

امیدوارم بتوانم تفاوت این دو کلمه را برای شما

every other EngVid user.

و سایر کاربران EngVid توضیح دهم.

Now we have a couple of sentences on the board and they're both using "should" and "must"

حالا ما چند جمله روی تابلو داریم و هر دو از "باید" و "باید"

in a particular way.

به روشی خاص استفاده می کنند.

So in the first sentence we have "I should see a doctor" and "I must see a doctor".

بنابراین در جمله اول "من باید به پزشک مراجعه کنم" و "باید به پزشک مراجعه کنم" داریم.

Now what do you think is the function of "should" and "must" in these sentences?

حالا به نظر شما کارکرد «باید» و «باید» در این جملات چیست؟

So if I tell you "you should see a doctor" or "you must see a doctor", what am I telling

بنابراین اگر به شما بگویم "باید به دکتر مراجعه کنید" یا "باید به پزشک مراجعه کنید"، به شما چه می گویم

you?

؟

I am giving you advice, okay?

من به شما مشاوره می دهم، باشه؟

So in these cases, you can use "should" and "must" for advice, for advisability.

بنابراین در این موارد می توانید از «باید» و «باید» برای توصیه، برای توصیه استفاده کنید.

Now which one is stronger, "must" is stronger?

حالا کدام یک قوی تر است، "باید" قوی تر است؟

"Should" means that I think it's a good idea for you to see a doctor, okay?

"باید" به این معنی است که من فکر می کنم این ایده خوبی است که شما به پزشک مراجعه کنید، باشه؟

I think it would benefit you to see a doctor.

به نظر من مراجعه به پزشک برای شما مفید خواهد بود.

If I say, again the example I have is "I must see a doctor", generally you don't really

اگه بگم بازم مثالی که زدم اینه که باید به دکتر مراجعه کنم، عموما واقعا

give advice to yourself, but in this case it is like that.

به خودت توصیه نمیکنی ولی در این مورد اینطوریه.

So if I tell you "you must see a doctor", I am giving you very strong advice, okay?

بنابراین، اگر به شما بگویم "باید به دکتر مراجعه کنید"، من به شما توصیه بسیار جدی می کنم، باشه؟

So "must" is about 80%, 90% of certainty that you must see a doctor, like 80-90% advisability.

بنابراین "باید" حدود 80٪، 90٪ از اطمینان است که باید به پزشک مراجعه کنید، مانند 80-90٪ توصیه می شود.

It is very, very serious and you have to, you must see a doctor.

خیلی خیلی جدی است و باید حتما به پزشک مراجعه کنید.

If I say "you should see a doctor", this is maybe about 60% advisability where I am telling

اگر من بگویم "شما باید به پزشک مراجعه کنید"، این ممکن است حدود 60٪ توصیه شود، جایی که به

you that I think it's a good idea.

شما می گویم فکر می کنم ایده خوبی است.

So maybe you have an earache, okay, like a very, very small, not very serious problem,

پس شاید گوش درد دارید، خوب، مثل یک مشکل خیلی خیلی کوچک، نه خیلی جدی،

but you should see a doctor.

اما باید به پزشک مراجعه کنید.

It's a good idea, it's good advice for you to see a doctor.

این ایده خوبی است ، توصیه خوبی برای شما است که به پزشک مراجعه کنید.

Whereas if I say "you must see a doctor", okay, it means that maybe your arm is bleeding

در حالی که اگر بگویم "باید به پزشک مراجعه کنید" خوب، به این معنی است که ممکن است دست شما خونریزی داشته باشد

or you just broke your leg, and if you don't see a doctor there will be negative consequences.

یا فقط پایتان شکسته باشد و اگر به پزشک مراجعه نکنید عواقب منفی دارد.

Okay, so you can use "should" and "must" for advice, with "must" being stronger.

بسیار خوب، پس می توانید از «باید» و «باید» برای مشاوره استفاده کنید، در حالی که «باید» قوی تر است.

You can also use "should" and "must" in a different way.

شما همچنین می توانید از "باید" و "باید" به روش دیگری استفاده کنید.

If I say "he should be sleeping" or "he must be sleeping", in this case I am talking about

اگر بگویم «باید بخوابد» یا « حتماً بخوابد»، در این مورد درجات یقین را می گویم

degrees of certainty.

.

Okay, so you can use "should" and "must" to talk about certainty.

بسیار خوب، بنابراین می توانید از «باید» و «باید» برای صحبت در مورد قطعیت استفاده کنید.

So "certainty" refers to how sure you are that something is happening, something must

بنابراین "قطعیت" به این اشاره دارد که چقدر مطمئن هستید که چیزی در حال رخ دادن است، چیزی

be happening, or something should happen or must happen.

باید اتفاق بیفتد، یا چیزی باید اتفاق بیفتد یا باید اتفاق بیفتد.

So in these examples, "he should be sleeping" and "he must be sleeping".

پس در این مثال ها « باید خواب باشد » و « باید خواب باشد » .

So for example, if you come to class in the morning, and your best friend is missing,

به عنوان مثال، اگر صبح به کلاس بیایید و بهترین دوستتان غایب باشد

your best friend is not in the class, and I ask you, you know, "where is John?"

، بهترین دوست شما در کلاس نیست و من از شما می پرسم، می دانید "جان کجاست؟"

You say, "he should be sleeping", which means that maybe today, you know, he had a doctor's

میگی باید بخوابه یعنی شاید امروز میدونی

appointment in the morning, going back to the doctor, and his doctor's appointment wasn't

صبح نوبت دکتر داشته برگشته دکتر و وقت دکترش

until 10 o'clock, and now it's about 8 o'clock, so he doesn't have to wake up until 9 o'clock.

تا ساعت 10 نبوده و الان شده حدود ساعت 8، بنابراین او مجبور نیست تا ساعت 9 بیدار شود.

Okay, you're still with me, right?

باشه، تو هنوز با من هستی، درسته؟

Now, if I say, "he should be sleeping", I think, "he is probably sleeping".

حالا اگر بگویم «باید بخوابد» ، فکر می‌کنم «احتمالاً خواب است».

So this, your level of certainty is at about over 50%, "he should be sleeping", "I think

بنابراین، سطح اطمینان شما در حدود بیش از 50٪ است، "او باید بخوابد"، "من فکر می کنم

he is sleeping".

او خواب است".

Here, "he must be sleeping", you are almost certain that he is sleeping.

اینجا «حتماً خوابیده» ، تقریباً مطمئن هستید که خواب است.

So for example, if your best friend does not come to class, and I ask you, "where is John?"

به عنوان مثال، اگر بهترین دوست شما سر کلاس نیامد، و من از شما بپرسم "جان کجاست؟"

You say, "he must be sleeping", okay?

شما می گویید، "او باید خواب باشد"، باشه؟

Maybe he went partying last night, he had a very late night, and this morning, he did

شاید دیشب رفته بود مهمانی، شب خیلی دیری بود و امروز صبح

not come to class because he is sleeping.

هم چون خواب است سر کلاس نیامده است.

So your degree of certainty with "must" is much higher than "should", okay?

بنابراین درجه اطمینان شما با "باید " بسیار بالاتر از "باید" است، خوب؟

So once again, you can use "should" and "must" either for advice or for certainty.

بنابراین یک بار دیگر می توانید از «باید» و «باید» یا برای نصیحت یا برای اطمینان استفاده کنید.

Now, if you're not sure about these just yet, please check out the quiz on www.engvid.com

اکنون، اگر هنوز در مورد این موارد مطمئن نیستید، لطفاً مسابقه www.engvid.com

and test your knowledge.

را بررسی کنید و دانش خود را آزمایش کنید.

Thanks for watching and take care.

ممنون از تماشا و مراقبت