C1 Advanced Adjectives to Enrich and Build your English Vocabulary

- Hello, lovely students and welcome back to English with Lucy.

- سلام، دانش آموزان دوست داشتنی و به انگلیسی با لوسی خوش آمدید.

I have a beautiful video for you today.

امروز یک ویدیوی زیبا برای شما دارم.

I have chosen 20 of my favourite adjectives.

من 20 تا از صفت های مورد علاقه ام را انتخاب کرده ام.

They're all really advanced adjectives.

همه آنها واقعاً صفت های پیشرفته ای هستند.

I would place them at a C1 to C2 level.

من آنها را در سطح C1 تا C2 قرار می دهم. قرار

You're not going to hear them every single day on the streets of England but you will

نیست هر روز آنها را در خیابان های انگلیس بشنوید، اما

see them in texts, books, and you will hear them used by very well-spoken people.

آنها را در متون، کتاب ها خواهید دید و خواهید شنید که توسط افراد بسیار خوش صحبت استفاده می شود.

And if you want to become a well-spoken person, then consider learning them and incorporating

و اگر می‌خواهید فردی خوش صحبت شوید، آن‌ها را یاد بگیرید و

them into your speech.

در گفتار خود بگنجانید.

I am a self-diagnosed logophile, meaning I love words and I love learning new, beautiful

من یک لوگوفیل با تشخیص خودم هستم، یعنی عاشق کلمات هستم و عاشق یادگیری کلمات جدید و زیبا هستم

words, and I'm passing on that gift to you.

و این هدیه را به شما می دهم.

And to help you even further, I have created a free PDF that you can download.

و برای کمک بیشتر به شما، من یک PDF رایگان ایجاد کرده ام که می توانید آن را دانلود کنید.

It contains all of the adjectives with all of the information and there is a quiz so

این شامل تمام صفت ها با تمام اطلاعات است و یک مسابقه وجود دارد تا

you can test your understanding.

بتوانید درک خود را آزمایش کنید.

If you would like to download it, just click on the link in the description box.

اگر مایل به دانلود آن هستید، کافیست روی لینک موجود در کادر توضیحات کلیک کنید.

You enter your name and your email address.

شما نام و آدرس ایمیل خود را وارد کنید.

You sign up to my mailing list and the PDF will arrive directly in your inbox.

شما در لیست پستی من ثبت نام کنید و PDF مستقیماً در صندوق ورودی شما خواهد رسید.

After that, you will automatically receive all of my free weekly PDFs, along with my

پس از آن، شما به طور خودکار تمام PDF های رایگان هفتگی من را به همراه

news updates and course offers.

اخبار به روز و پیشنهادات دوره دریافت خواهید کرد.

It's a free service and you can unsubscribe at any time.

این یک سرویس رایگان است و می توانید هر زمان که بخواهید اشتراک خود را لغو کنید .

Also, if you would like to gain a little bit of an understanding about your level of English,

همچنین، اگر می خواهید کمی در مورد سطح زبان انگلیسی خود بدانید،

I've been working on a free online level test that you can take.

من روی یک آزمون سطح آنلاین رایگان کار کرده ام که می توانید در آن شرکت کنید.

It will give you an indication as to what your level is, all the way from A1 to C2.

این به شما نشان می دهد که سطح شما چقدر است، از A1 تا C2.

If you would like to take that level test, I've left the link in the description box

اگر می‌خواهید در آن آزمون سطح شرکت کنید، من پیوند را در کادر توضیحات آن

down there.

پایین گذاشته‌ام.

It's totally free and I hope you enjoy it.

این کاملا رایگان است و امیدوارم از آن لذت ببرید.

Your results will be sent to you by email.

نتایج شما از طریق ایمیل برای شما ارسال خواهد شد.

Let's get started with the lesson, Number one, our first adjective is ambivalent, ambivalent.

بیایید با درس شروع کنیم، شماره یک، اولین صفت ما دوسوگرا، دوسوگرا است.

And this means having or showing mixed feelings or contradictory ideas about something or

و این به معنای داشتن یا نشان دادن احساسات یا ایده های متناقض در مورد چیزی یا

someone.

کسی است.

For example, I feel ambivalent about accepting the job offer because it pays well, but the

به عنوان مثال، من در مورد پذیرش پیشنهاد شغلی احساس دوگانگی می کنم زیرا درآمد خوبی دارد، اما

work is not interesting.

کار جالب نیست.

Or she has ambivalent feelings towards her ex-husband, both loving him and hating him.

یا نسبت به شوهر سابقش احساسات دوسویه دارد ، هم او را دوست دارد و هم از او متنفر است.

Number two is capricious, capricious, and I find this one particularly beautiful.

شماره دو دمدمی مزاج، دمدمی مزاج است، و به نظر من این یکی بسیار زیباست.

And if you are capricious, you are given to sudden and unaccountable changes of mood or

و اگر دمدمی مزاج هستید، دچار تغییرات ناگهانی و غیرقابل پاسخگویی در خلق و خو یا

behaviour.

رفتار می شوید.

His capricious behaviour made it difficult for his friends to keep up with his moods.

رفتار دمدمی مزاج او باعث می شد دوستانش نتوانند با روحیه او هماهنگی کنند.

Or the weather is capricious this time of year, with sunny days followed by sudden rain

یا هوا در این زمان از سال دمدمی مزاج است و روزهای آفتابی و به دنبال آن رگبارهای ناگهانی باران می بارد

showers.

.

Number three, great one, derogatory, derogatory.

شماره سه، بزرگ، تحقیر کننده، تحقیر کننده.

This means showing a critical or disrespectful attitude towards someone or something.

این به معنای نشان دادن نگرش انتقادی یا بی احترامی نسبت به کسی یا چیزی است.

His derogatory comments about women angered many people.

اظهارات تحقیر آمیز او در مورد زنان خشم بسیاری از مردم را برانگیخت.

Or the newspaper received complaints about a derogatory article they published about

یا روزنامه شکایت هایی در مورد مقاله تحقیر آمیزی که در مورد

a minority group.

یک گروه اقلیت منتشر کرده بود دریافت کرد.

Number four, not such a common one, they're very beautiful all the same, and it's actually

شماره چهار، نه چندان رایج، آنها در عین حال بسیار زیبا هستند، و در واقع

pronounced in two ways in British English.

به دو صورت در انگلیسی بریتانیایی تلفظ می شود.

The most common version is i-suh-teh-rik.

رایج ترین نسخه i-suh-teh-rik است.

You'll also hear people saying e-suh-teh-rik.

شما همچنین خواهید شنید که مردم می گویند e-suh-teh-rik.

The meaning of this one is particularly useful.

معنای این یکی بسیار مفید است.

It means intended for or likely to be understood by only a small number of people with a specialised

این به معنای در نظر گرفته شده یا احتمالاً توسط تعداد کمی از افراد با

interest or knowledge.

علاقه یا دانش تخصصی قابل درک است.

So if something is esoteric, it's likely to exclude people.

بنابراین اگر چیزی باطنی باشد، احتمالاً افراد را حذف می کند.

The lecture on quantum mechanics was esoteric and difficult for most students to understand.

سخنرانی در مورد مکانیک کوانتومی باطنی بود و درک آن برای اکثر دانشجویان دشوار بود.

Or the chef's recipes are esoteric and require knowledge of specific techniques and ingredients.

یا دستور العمل های سرآشپز باطنی هستند و نیاز به دانش تکنیک ها و مواد خاصی دارند.

Number five, this one is common.

شماره پنج، این یکی رایج است.

You will hear this a lot in the UK, flippant, flippant.

شما این را در بریتانیا زیاد خواهید شنید .

This means not showing a serious or respectful attitude.

این به معنای عدم نشان دادن نگرش جدی یا محترمانه است .

And I like to remember this one by imagining a teenager flipping their hair and not taking

و من دوست دارم این یکی را با تصور اینکه نوجوانی موهایش را برمی‌گرداند و

something seriously.

چیزی را جدی نمی‌گیرد به یاد بیاورم.

They're being flippant.

آنها در حال تزلزل هستند.

The politicians flippant comments about the pandemic angered many people.

اظهارنظرهای تند سیاستمداران در مورد این همه گیری خشم بسیاری از مردم را برانگیخت.

Or your flippant attitude towards your studies led to these poor grades.

یا نگرش تند شما نسبت به تحصیلات منجر به این نمرات ضعیف شده است.

Next, I think this one speaks for itself.

بعد، من فکر می کنم این یکی برای خودش صحبت می کند. به

It kind of shows its definition in the word, grandiose.

نوعی تعریف خود را در کلمه، بزرگ نشان می دهد .

This means impressive or magnificent in appearance or style but often lacking in substance.

این به معنای چشمگیر یا باشکوه بودن در ظاهر یا سبک است، اما اغلب فاقد ماهیت است.

Something can look amazing but be impractical or not fit for purpose.

چیزی می تواند شگفت انگیز به نظر برسد اما غیرعملی باشد یا برای هدف مناسب نباشد.

This building is grandiose but impractical for our current needs.

این ساختمان بزرگ است اما برای نیازهای فعلی ما غیر عملی است.

Or your brother is always making these grandiose promises that he never follows through on.

یا برادرت همیشه این وعده های بزرگ را می دهد که هرگز به آنها عمل نمی کند.

Next, I love this one, it rolls off the tongue, histrionic, histrionic.

بعد، من این یکی را دوست دارم، از زبان خارج می شود، هیستریونیک، هیستریونیک.

This means overly theatrical or melodramatic in character or style that comes off as insincere.

این به معنای شخصیت یا سبک بیش از حد تئاتری یا ملودراماتیک است که به عنوان غیرصادقانه به نظر می رسد.

Her histrionic reaction to the news made her friends doubt her sincerity.

واکنش تند او به این خبر باعث شد که دوستانش به صداقت او شک کنند.

Or their histrionic speech around clean energy failed to persuade the audience at the climate

یا سخنرانی تاریخی آنها در مورد انرژی پاک نتوانست حضار را در تجمع تغییرات آب و هوایی متقاعد کند

change rally.

.

Next, incongruous, incongruous.

بعد، نامتجانس، نامتجانس.

This means strange and not suitable in a particular situation.

این به معنای عجیب است و در یک موقعیت خاص مناسب نیست .

It doesn't keep with the surroundings or other aspects of something.

با محیط اطراف یا جنبه های دیگر چیزی سازگار نیست.

The modern art sculpture looked incongruous in the historic town square.

مجسمه هنر مدرن در میدان تاریخی شهر نامتجانس به نظر می رسید.

Or the professor's joke seemed incongruous with the seriousness of his lecture.

یا شوخی پروفسور با جدیت سخنرانی او ناسازگار به نظر می رسید.

Another beautiful one, I know they're all beautiful, but I really like this one, juxtaposed,

یکی دیگر زیبا، من می دانم که آنها همه زیبا هستند، اما من این یکی را خیلی دوست دارم، کنار هم قرار گرفته،

juxtaposed.

کنار هم قرار گرفته است.

This means put together or put near each other for contrast and comparison.

این به این معنی است که برای تضاد و مقایسه با یکدیگر یا در نزدیکی یکدیگر قرار دهید .

The juxtaposed paintings showed the contrast between the bright colours of one and the

نقاشی های کنار هم تضاد بین رنگ های روشن یکی و

dark shades of the other.

سایه های تیره دیگری را نشان می داد.

The gallery featured a series of juxtaposed images creating a thought-provoking and dynamic

این گالری مجموعه‌ای از تصاویر کنار هم قرار گرفت که ترکیبی متفکر و پویا را ایجاد می‌کرد

composition.

.

Next, laudable, laudable, and this means deserving praise and commendation.

بعد، ستودنی، ستودنی و این یعنی سزاوار ستایش و ستایش.

One of his less laudable characteristics, not worthy of praise, was his dark sense of

یکی از خصوصیات کمتر قابل ستایش او که شایسته ستایش نیست، شوخ طبعی او بود

humour.

.

Or her decisions may be open to debate, but her manner of speaking is laudable.

یا ممکن است تصمیمات او قابل بحث باشد، اما نحوه صحبت او قابل ستایش است.

Next, mercurial, mercurial.

بعد، جیوه ای، جیوه ای.

This means often changing in a way that is unexpected.

این بدان معنی است که اغلب به گونه ای تغییر می کند که غیرمنتظره است.

The new series we're watching is entertaining, but the constant mercurial changes in tone

سریال جدیدی که ما در حال تماشای آن هستیم سرگرم کننده است، اما تغییرات مداوم جیوه ای در لحن،

are an emotional rollercoaster.

یک ترن هوایی احساسی است.

Or the stock market is often described as mercurial with rapid fluctuations in value.

یا بازار سهام اغلب به عنوان جیوه ای با نوسانات سریع در ارزش توصیف می شود.

Next, one I love, and I must point out the difference between British and American pronunciation,

بعد، یکی را که دوست دارم، و باید به تفاوت بین تلفظ انگلیسی و آمریکایی،

nonchalant, NAN-sha-lant, or an American English, nan-SHA-lant.

nonchalant، NAN-sha-lant، یا انگلیسی آمریکایی، nan-SHA-lant اشاره کنم.

This means behaving in a calm or relaxed way and not giving the impression that you are

این به این معنی است که به شیوه ای آرام یا آرام رفتار کنید و این تصور را ایجاد نکنید که

worried.

نگران هستید.

It's similar to flippant, but it's not as disrespectful unless used in the right context.

این شبیه به تلنگر است، اما آنقدر بی احترامی نیست مگر اینکه در زمینه مناسب استفاده شود.

Taylor's mother was nonchalant about her daughter's recent rise to fame.

مادر تیلور نسبت به شهرت اخیر دخترش بی تفاوت بود .

Or the student's nonchalant response to her failing grade showed a lack of concern for

یا واکنش بی‌پرواانه دانش‌آموز به نمره رد شدنش نشان از عدم نگرانی برای

her future.

آینده او داشت.

Next, we have pernicious, pernicious.

بعد، ما زیانبار، زیانبار داریم.

This means having a harmful effect, especially in a very gradual or subtle way.

این به معنای داشتن یک اثر مضر است، به خصوص به صورت بسیار تدریجی یا ظریف.

The company's pernicious practises harmed the local environment.

اقدامات زیانبار این شرکت به محیط زیست محلی آسیب رساند.

Or the pernicious effect of advertising to children is a problem that we can no longer

یا تاثیر مخرب تبلیغات برای کودکان مشکلی است که دیگر نمی توانیم از آن

ignore.

چشم پوشی کنیم.

Next, quixotic, quixotic.

بعد، کیشوت، کیشوت.

It's like a mixture of quick and exotic.

مثل مخلوطی از سریع و عجیب و غریب است.

This means exceedingly idealistic, unrealistic, and impractical.

این به معنای بسیار ایده آلیستی، غیرواقعی و غیرعملی است. تحقق

His quixotic dream of travelling the world with no money seemed impossible to achieve.

رویای کیشوت او برای سفر به دور دنیا بدون پول غیرممکن به نظر می رسید.

Or she ran a quixotic campaign against her rival, but came out ahead.

یا او یک کمپین کیشوتانه علیه رقیب خود به راه انداخت ، اما جلو آمد.

Next, we have resplendent, resplendent.

بعد، ما درخشنده، درخشان داریم.

This is often used with with or in.

این اغلب با با یا in استفاده می شود.

It means attractive and impressive through being richly colourful.

این به معنای جذاب و چشمگیر بودن از طریق رنگارنگ زیاد است.

The sunset over the ocean was resplendent with colours of orange and pink.

غروب خورشید بر فراز اقیانوس با رنگ های نارنجی و صورتی درخشان بود.

Or resplendent in white and gold, she walked down the aisle on the arm of her father.

یا با لباس های سفید و طلایی درخشان، روی بازوی پدرش راهرو را طی کرد.

Do you see how we used it with both with and in?

آیا می بینید که چگونه از آن با هر دو با و در استفاده کردیم؟

Next, love this one, I know I say that for everyone, but I just genuinely love these

بعد، این یکی را دوست داشته باشید، می‌دانم که این را برای همه می‌گویم، اما من واقعاً این کلمات را دوست دارم،

words, subservient, subservient.

مطیع، مطیع.

This means prepared to obey others without question, unquestioningly.

این به معنای آماده شدن برای اطاعت از دیگران بدون هیچ گونه سؤالی است.

It's often used in a negative way because if someone is subservient, they're often easily

اغلب به صورت منفی استفاده می شود زیرا اگر کسی تابع باشد، اغلب به راحتی مورد سوء

exploited.

استفاده قرار می گیرد.

For example, the assistant's subservient attitude towards her boss led to exploitation.

برای مثال، نگرش مطیع دستیار نسبت به رئیسش منجر به استثمار شد.

Or Gloria refused to give up her career and accept a traditional subservient role.

یا گلوریا حاضر نشد حرفه خود را رها کند و نقش مرسوم سنتی را بپذیرد.

Next, we have supercilious, supercilious,.

بعد، ما supercilious، supercilious،.

That one's so fun to say.

گفتن این یکی خیلی سرگرم کننده است.

If you are supercilious, you behave or look as though you think you are superior to others.

اگر نادان هستید، طوری رفتار می کنید یا به نظر می رسید که فکر می کنید از دیگران برتر هستید.

His supercilious demeanour towards his audience was met with disapproval.

رفتار نابخردانه او با مخاطبانش با مخالفت روبرو شد.

Or her writing often has a supercilious tone, which makes it hard to connect with.

یا نوشته‌های او اغلب لحن غیرمعمولی دارد که ارتباط با آن را سخت می‌کند.

Tenacious, do you remember the band Tenacious D?

Tenacious، گروه Tenacious D را به خاطر دارید ؟

They recognise it as a great word and a great word it is, tenacious.

آنها آن را به عنوان یک کلمه بزرگ می شناسند و یک کلمه بزرگ است، سرسخت.

This means keeping or tending to keep a firm hold of something or not giving up easily

این به این معنی است که چیزی را محکم نگه دارید یا تمایل داشته باشید که به راحتی تسلیم نشوید

or being really determined.

یا واقعاً مصمم باشید.

Her tenacious grip on the rope allowed her to climb the steep cliff.

چنگ زدن محکم او روی طناب به او اجازه داد تا از صخره شیب دار بالا برود.

Or although he experienced many setbacks, he remained tenacious in his pursuit of becoming

یا اگر چه او شکست های زیادی را تجربه کرد، اما در پیگیری خود برای نماینده شدن در مجلس سرسخت باقی ماند

an MP.

.

Next, don't be fooled by the first letter U.

بعد، گول حرف اول U را نخورید.

We pronounce it with a yuh sound, ubiquitous, ubiquitous.

ما آن را با صدای یوه تلفظ می کنیم، همه جا، همه جا.

This means very common or found everywhere.

این به معنای بسیار رایج است یا در همه جا یافت می شود.

Smartphones have become ubiquitous in modern society.

گوشی های هوشمند در جامعه مدرن همه جا حاضر شده اند .

Or the company's logo was ubiquitous on billboards throughout the city, very common.

یا لوگوی شرکت در همه جا روی بیلبوردهای سراسر شهر وجود داشت، بسیار رایج بود.

Now we have vicarious, vi-kar-yuhs.

در حال حاضر ما معاون، vi-kar-yuhs داریم.

Although in American English, they're more inclined to say vahy-kar-yuhs.

اگرچه در انگلیسی آمریکایی، آنها بیشتر به گفتن وهی کار یوح تمایل دارند.

British English, vi-kar-yuhs.

انگلیسی بریتانیایی، vi-kar-yuhs.

This one we use in front of a noun.

این یکی را در مقابل یک اسم استفاده می کنیم.

It means experienced in the imagination through the feelings or actions of another person.

این به معنای تجربه در تخیل از طریق احساسات یا اعمال شخص دیگری است.

You'll often hear us saying, I'm living vicariously through you.

شما اغلب می شنوید که ما می گوییم، من به واسطه تو به عنوان نیابت زندگی می کنم.

I'm living through your experiences.

من از طریق تجربیات شما زندگی می کنم.

He experienced a sense of vicarious nostalgia when he listened to his parents' stories about

او وقتی به داستان های والدینش در مورد

their youth.

دوران جوانی گوش می داد، حس نوستالژی جانشینی را تجربه می کرد.

He couldn't actually experience it.

او در واقع نمی توانست آن را تجربه کند.

He had to experience it by imagining what it would be like.

او باید با تصور اینکه چگونه خواهد بود آن را تجربه می کرد.

Or watching action films allows people to experience vicarious thrills and excitement,

یا تماشای فیلم‌های اکشن به افراد اجازه می‌دهد تا هیجان‌ها و هیجان‌های جانشین،

thrills and excitement through other people.

هیجان و هیجان را از طریق افراد دیگر تجربه کنند.

Right, that's it for today's lesson.

درست است، برای درس امروز همین است.

I hope you enjoyed it.

امیدوارم ازش لذت برده باشی.

I hope you learned something.

امیدوارم چیزی یاد گرفته باشید

Don't forget to download the free PDF.

دانلود PDF رایگان را فراموش نکنید.

The link is just down there.

لینک همین پایین است.

There's a quiz as well, so you can test that you really know what these words mean 'cause

یک مسابقه نیز وجود دارد، بنابراین می توانید آزمایش کنید که واقعاً معنی این کلمات را می دانید، زیرا

this was quite a challenging advanced video.

این یک ویدیوی پیشرفته کاملاً چالش برانگیز بود.

I also have that free level test that I mentioned.

اون تست سطح رایگان رو هم دارم که گفتم.

The link is down there.

لینک اون پایین هست

Don't forget to connect with me on all of my social media.

فراموش نکنید که در تمام شبکه های اجتماعی من با من در ارتباط باشید.

I've got my Instagram, I've got my Facebook, I've also got my website: englishwithlucy.com,

من اینستاگرام خود را دارم، فیس بوک خود را دارم، همچنین وب سایت خود را دارم: englishwithlucy.com،

where I've got lots of other lessons.

که در آن بسیاری از درس های دیگر را دارم.

I've also got my free phonemic chart where you can click on phonemes and words containing

من همچنین نمودار واجی رایگان خود را دارم که می توانید روی واج ها و کلمات حاوی

those phonemes and hear me pronounce them, it's really cool!

آن واج ها کلیک کنید و تلفظ آنها را بشنوید، واقعا عالی است!

And I've also got all of my English courses.

و همچنین تمام دوره های زبان انگلیسی خود را گذرانده ام.

We've got our B1 programme, B2 programme.

ما برنامه B1، برنامه B2 خود را داریم.

The C1 is coming out in May.

C1 در ماه مه وارد بازار می شود.

I can't wait.

من نمی توانم صبر کنم.

That's actually a C1/2 because we've included a lot of C2 level grammar and vocabulary and

این در واقع یک C1/2 است زیرا ما مقدار زیادی گرامر و واژگان و تلفظ سطح C2 را

pronunciation in there.

در آنجا گنجانده ایم.

I've also just launched my beautiful British English pronunciation programme and we've

من همچنین برنامه زیبای تلفظ انگلیسی بریتانیایی خود را راه‌اندازی کرده‌ام و

got loads of challenges if you want to focus on something really specific like idioms,

اگر می‌خواهید روی چیزی واقعاً خاص مانند اصطلاحات،

phrasal verbs, or grammar.

افعال عبارتی یا دستور زبان تمرکز کنید، چالش‌های زیادی داریم.

That is enough from me.

همین از من کافی است.

I will see you soon for another lesson, mwa!

من به زودی شما را برای یک درس دیگر می بینم، mwa!