ESSENTIAL English Vocabulary about SHOPPING Listening and Pronunciation

20. useful Expressions that you can use when  shopping all right you ready let's do this  

20. عبارات مفیدی که می‌توانید هنگام خرید از آنها استفاده کنید کاملاً آماده هستید، بیایید این کار را انجام دهیم   بیایید

let's practice James and his wife Pam we're in the  market for a new couch couch for the living room  

جیمز و همسرش پام را تمرین کنیم، ما در بازار یک کاناپه جدید برای اتاق نشیمن هستیم

couch you know where the couch is a  couch is a sofa but more comfortable  

کاناپه شما می‌دانید که کاناپه یک کاناپه است  مبل اما راحت‌تر

James and his wife Pam were in the market for  a new couch for the living room all right let's  

جیمز و همسرش پم در بازار برای یک مبل جدید برای اتاق نشیمن بودند خیلی خوب، بیایید

take a look at in the market for something  means you want to buy something in particular  

نگاهی به بازار بیندازیم تا چیزی را ببینیم یعنی می‌خواهید چیزی خاص بخرید

and you're researching prices information Etc  maybe you're doing some online comparison shopping  

و در حال تحقیق در مورد اطلاعات قیمت‌ها و غیره هستید شاید شما در حال خرید مقایسه آنلاین هستید

should I buy this one should I buy that  one I'm comparing comparison shopping  

آیا این یکی را بخرم آیا آن را بخرم خرید مقایسه می کنم

so you're looking at advertisements  websites and trying to decide what to buy  

بنابراین شما به وب سایت های تبلیغاتی نگاه می کنید و سعی می کنید تصمیم بگیرید چه چیزی بخرید

for example I'm in the market for a new phone  

مثلاً من در بازار برای خرید جدید هستم تلفن

I'm thinking about buying a new phone so I'm  researching and looking at all the different  

من به خرید یک تلفن جدید فکر می‌کنم، بنابراین دارم تحقیق می‌کنم و همه

models I'm in the market for a new car you can  even say I'm in the market for a new boyfriend  

مدل‌های مختلف   را که در بازار برای یک ماشین جدید هستم، نگاه می‌کنم، حتی می‌توانید بگویید من در بازار برای دوست پسر جدید هستم

or I'm in the market for a new girlfriend it's  a joke all right so back to our story James  

یا من در بازار برای یک دوست دختر جدید، این یک شوخی است، بنابراین به داستان ما برگردیم، جیمز

and his wife Pam were in the market  for a new couch for the living room  

و همسرش پم در بازار بودند برای یک کاناپه جدید برای اتاق نشیمن

they had been looking around for a while but  hadn't found anything that caught their eye  

مدتی بود که به اطراف نگاه می کردند، اما چیزی پیدا نکردند که جلب توجه کند. چشم آنها

okay let's look at these ones first  looking around and then catch their eye  

باشه، بیایید ابتدا به اینها نگاه کنیم  و سپس نگاه آنها را جلب کنیم .

the expression looking around is kind of like in  the market for they're basically the same thing  

حالت نگاه کردن به اطراف به نوعی شبیه به بازار است زیرا آنها اساساً همان چیزی هستند

it's another way to say that you're looking to  buy something for instance you may say I've been  

روش دیگری برای گفتن این است که شما به عنوان مثال به دنبال خرید چیزی هستید ممکن است بگویید من به

looking around for a new wallet I want to buy a  new wallet and I have been looking around for one

دنبال یک کیف پول جدید بوده‌ام.

looking around is also a response that we often  use when a store clerk asks us if we need any help  

so we use this expression when we want to convey  that we aren't looking for anything in particular  

ما از این عبارت زمانی استفاده می‌کنیم که می‌خواهیم بگوییم که دنبال چیز خاصی نیستیم

and that we just want to browse there's another  shopping word browsing all right we'll get to that  

و فقط می‌خواهیم یک کلمه خرید دیگر را مرور کنیم.

do you need any help the store clerk might say do  you need any help can I help you find something  

شما به هر کمکی نیاز دارید می‌توانم به شما کمک کنم چیزی پیدا کنید

and then how can you answer that yeah that's  right you can say I'm just looking around or I'm  

و سپس چگونه می‌توانید پاسخ دهید که بله درست است، می‌توانید بگویید من فقط به اطراف نگاه می‌کنم یا فقط دارم

just looking I'm just looking I'm just browsing  often we don't say I'm just looking just browsing

نگاه می‌کنم من فقط دارم مرور می‌کنم می‌گویم من فقط در حال مرور هستم،

alright so James and his wife Pam were in  the market for a new couch for the living  

بنابراین جیمز و همسرش پم به دنبال یک کاناپه جدید برای

room they had been looking around for a while  but hadn't found anything that caught their eye  

اتاق نشیمن بودند که مدتی بود به اطراف نگاه می‌کردند، اما چیزی پیدا نکردند که

so catch one's eye basically means that  something caught your attention it catches  

نظرشان را جلب کند. به این معناست که چیزی توجه شما را جلب کرده است

your interest and attention maybe it caught  your eye because the price was really good or  

علاقه و توجه شما را جلب می کند شاید توجه شما را به خود جلب کند زیرا قیمت واقعاً خوب بود یا

the product itself is really good it caught my  eye it's really nice product it caught my eye

خود محصول واقعاً خوب است نظر من را جلب کرد این محصول واقعاً خوب است که توجه من را جلب کرد

here's an example did anything catch your eye yes  the new special edition model really caught my eye  

در اینجا مثالی است که آیا چیزی نظر شما را جلب کرد بله مدل نسخه ویژه جدید واقعاً توجه من را به خود جلب کرد   آیا

would you like to buy it  hell no it's too expensive  

دوست دارید آن را بخرید جهنم نه خیلی گران است

all right this is a joke right here you  wouldn't actually say that maybe to a friend  

خیلی خب این یک شوخی است در اینجا  شما واقعاً نمی گویید که شاید به یک دوست

okay so back to our story James and his wife Pam  had been looking around for a while but hadn't  

باشه پس به داستان ما برگردیم جیمز و همسرش پم مدتی بود که به اطراف نگاه می‌کرد، اما

found anything that caught their eye one day they  saw an advertisement for a furniture store that  

چیزی پیدا نکرده بود که توجه آنها را جلب کند، یک روز تبلیغ یک فروشگاه مبلمان را دیدند که

was having a huge sale they decided to check it  out and see if they could pick up a good deal  

فروش زیادی داشت، تصمیم گرفتند آن را بررسی کنند و ببینند آیا می‌توانند یک معامله خوب انتخاب کنند.

all right so in this scenario the expression  pickup means to get or obtain something to  

بسیار خوب، بنابراین در این سناریو عبارت پیکاپ به معنای به دست آوردن یا به دست آوردن چیزی است   برای

get something for instance I was at the store  yesterday and picked up a new pair of shoes  

دریافت چیزی   برای مثال من دیروز در فروشگاه بودم و یک جفت کفش جدید برداشتم

I got a new pair of shoes I  picked up a new pair of shoes  

یک جفت کفش جدید گرفتم یک جفت کفش جدید برداشتم

all right check it out means to  establish the truth for yourself  

همه درست بررسی کردن به این معنی است که حقیقت را برای خودتان مشخص کنید

so in this situation that's what it means when  you inform yourself about something you check  

بنابراین در این موقعیت به این معنی است که  به خودتان درباره چیزی اطلاع می دهید که آن را بررسی می

it out I need to check this out for myself and  see if it's really true I'll go check it out  

کنید   باید آن را برای خودم بررسی کنم و ببینم آیا واقعاً درست است، می روم آن را بررسی کنم

so one day James and Pam saw an advertisement  for a furniture store that was having a huge  

بنابراین یک روز جیمز و پم تبلیغی را برای یک فروشگاه مبلمان دیدند که فروش زیادی داشت،

sale they decided to check it out and  see if they could pick up a good deal  

تصمیم گرفتند آن را بررسی کنند و ببینند که آیا می‌توانند مبلغ خوبی را انتخاب کنند

when they arrived at the store they were pleased  to see that everything was on sale they started  

وقتی به فروشگاه رسیدند، از دیدن اینکه همه چیز روشن است خوشحال شدند. فروش آنها شروع شد

to look for good deals you look for a good  deal and quickly found a couch that they loved  

برای یافتن معاملات خوب، شما به دنبال یک معامله خوب  می گردید و به سرعت کاناپه ای را پیدا می کنید که آن را دوست داشتند

all right so when an item is  at a lower price temporarily  

خیلی خوب است، بنابراین وقتی کالایی به طور موقت  با قیمت پایین تر    است،

then it's on sale so what's the  difference between on sale and a good deal  

پس در فروش است، پس تفاوت بین فروش و معامله خوب چیست

they have similar meanings but they are not  exactly the same on sale typically refers to  

آنها معانی مشابهی دارند اما در فروش دقیقاً یکسان نیستند معمولاً به محصولی اطلاق می‌شود

a product that is being offered at a lower price  than its usual price lower price than its usual  

که با قیمتی پایین‌تر از قیمت معمولی‌اش قیمت پایین‌تر از قیمت معمول آن

price on sale this can be a temporary reduction  in price a clearance sale on the other hand is  

در فروش ارائه می‌شود، این می‌تواند کاهش موقتی در قیمت باشد. از سوی دیگر،

more of a promotional discount that puts the  emphasis on the price reduction maybe the item  

بیشتر یک تخفیف تبلیغاتی است که بر کاهش قیمت تأکید می‌کند، شاید آن کالا

will no longer be sold so they're clearing  it out it's a price for big price reduction  

دیگر فروخته نشود، بنابراین آن‌ها در حال تسویه آن هستند، این یک قیمت برای کاهش قیمت بزرگ است

so when James and Pam arrived at the store  they were pleased to see that everything was  

بنابراین وقتی جیمز و پم به فروشگاه رسیدند، خوشحال شدند. برای اینکه ببینند همه چیز

on sale they started to look for good deals  and quickly found a couch that they loved  

در فروش است   شروع به جستجوی معاملات خوب کردند و به سرعت کاناپه‌ای را پیدا کردند که دوستش داشتند

they decided to grab it before  anyone else could get it  

تصمیم گرفتند قبل از کسی دیگر آن را بگیرند

here grab is an expression meaning to  take something quickly and eagerly eagerly  

در اینجا grab عبارتی است به معنای برداشتن سریع و مشتاقانه چیزی

often with the intention of securing it before  anyone else does get it first be first if you  

اغلب با نیت قبل از اینکه دیگران آن را به دست بیاورند، اول آن را ببندید، اگر

snooze you lose grab it all right for instance  I went to the supermarket and grabbed the last  

چرت بزنید، به عنوان مثال، به سوپرمارکت رفتم و آخرین

loaf of bread on the Shelf I grabbed it so back to  our story James and Pam wanted to secure the couch  

قرص نان را در قفسه برداشتم، آن را برداشتم، بنابراین به داستان خود بازگردم که جیمز و پم می خواستند. برای ایمن کردن کاناپه

for themselves before someone else could take  it they decided to grab it before anyone else  

برای خودشان قبل از اینکه شخص دیگری بتواند آن را بگیرد آنها تصمیم گرفتند قبل از اینکه دیگران آن را

could get it this sentence and this sentence  are the same thing I restated the sentence  

بگیرند  آن را بگیرند   این جمله و این جمله همان چیزی است که من جمله را مجدداً بیان کردم

so secure the couch for themselves  grab it before anyone else could get it

بنابراین مبل را برای خودشان ایمن کنید قبل از اینکه دیگران آن را بگیرند آن را بگیرند.

shopping around means to be looking  around at the other merchandise in  

خرید در اطراف به معنای نگاه کردن به کالاهای دیگر در

the store with the intent to buy  something shopping around intending  

فروشگاه با قصد خریدن چیزی است که قصد خرید

to buy something shopping around  it's different than browsing right

چیزی در اطراف خرید کردن را

had been eyeing this means you  had looked at it for a while  

you you've been looking at it you have  been eyeing it you've been looking at  

دارید. وقتی به آن نگاه می‌کردی، به آن نگاه می‌کردی، به آن نگاه می‌کردی،

it you are interested in an item and you are  thinking about buying it you've been eyeing it

به یک کالا علاقه‌مندی و به خرید آن فکر می‌کردی، به آن نگاه می‌کردی،

for instance you might say I've been eyeing  that jacket I've been eyeing that jacket  

به عنوان مثال، ممکن است بگوییم من به آن ژاکتی که داشتم توجه کرده‌ام. به آن ژاکت نگاه می‌کردم   دارم

I'm thinking about buying it

به خرید آن فکر می‌کنم،

so James and Pam continued to shop  around they noticed that some of the  

بنابراین جیمز و پم به خرید ادامه دادند و متوجه شدند که برخی از

other items they had been eyeing were also on sale

اجناس دیگر که به آن‌ها توجه داشتند نیز در فروش هستند،

they decided to pick out a few more things and  stock up on some Home Goods while they were at it  

تصمیم گرفتند چند چیز دیگر را انتخاب کنند و مقداری خانه تهیه کنند. کالاها در حالی که درست بودند

all right the act of picking out something  usually involves a deliberate and thoughtful  

کاملاً درست انتخاب کردن چیزی معمولاً شامل یک فرآیند انتخاب عمدی و متفکرانه است

process of selection as opposed to Simply  browsing all right so if you're picking it  

به جای اینکه به سادگی درحال مرور کردن باشید، بنابراین اگر آن را انتخاب می‌کنید،

out you it's it's thoughtful and deliberate if  you're browsing um you know you don't really  

اگر  در حال مرور کردن هستید، متفکرانه و عمدی است. می‌دانی که واقعاً نمی‌دانی

know what you want you're just thinking maybe I  want something maybe I don't I'm just browsing  

چه می‌خواهی، فقط به این فکر می‌کنی که شاید من چیزی می‌خواهم، شاید نمی‌خواهم، فقط دارم مرور می‌کنم،

so as opposed to Simply browsing or looking around  without any intention of purchasing something

بنابراین برخلاف صرفاً مرور کردن یا نگاه کردن به اطراف بدون هیچ قصدی برای خرید چیزی،

let's move on for example Kim and I went to the  mall and she picked out several outfits to try on  

بیایید به عنوان مثال ادامه دهیم. من و کیم به مرکز خرید رفتیم و او چندین لباس را برای امتحان کردن انتخاب کرد.

so she picked the outfits out to try them on the  expression stock up is commonly used when you want  

بنابراین او لباس‌ها را انتخاب کرد تا آنها را امتحان کند.

to say that you're buying extra of something  buying extra of something you're stocking up  

شما در حال انبار کردن هستید

you already own that's this item you just  want some more it might be something you need  

قبلاً مالک آن هستید، این چیزی است که شما فقط مقدار بیشتری می‌خواهید، ممکن است چیزی باشد که به آن نیاز دارید

when you want to indicate that you're purchasing  more of something you already possess or require  

وقتی می‌خواهید نشان دهید که چیزی را خریداری می‌کنید که قبلاً دارید یا به آن نیاز دارید   برای مثال

the phrase stock up on is frequently used  for instance during the pandemic people  

عبارت stock up اغلب استفاده می‌شود در طول همه‌گیری مردم

were stocking up on toilet paper were buying  extra toilet paper right they were stocking up

دستمال توالت می‌خریدند درحال خرید دستمال توالت اضافی بودند درست آنها انباشته می‌کردند

hey paper towels are on sale this week let's  stock up on them example sentence hey paper  

هی حوله‌های کاغذی در فروش هستند این هفته بیایید آنها را ذخیره کنیم مثلاً جمله هی کاغذ

towels are on sale this week let's stock up on  them let's buy lots more than we actually need  

حوله‌ها در این هفته فروخته می‌شوند. خیلی بیشتر از چیزی که ما واقعاً به آن نیاز داریم

all right the expression while you are at it  while at it while you are at it while we were at  

در حالی که شما در آن هستید  به بیان درستی نیاز داریم  در حالی که شما در آن هستید، در حالی که ما در آن بودیم

it oh I didn't make the at it read there doesn't  matter while I was at it while they were at it  

اوه من کاری نکردم که در آن بخوانیم، مهم نیست زمانی که آنها در آن بودم اگر در آن بودید

what does that mean it means since someone is  already doing a task or activity they might as  

معنی آن چیست، زیرا شخصی  در حال انجام یک کار یا فعالیت است، ممکن است  هم‌زمان با

well do another task at the same time you're doing  a you might as well do B together at the same time  

شما کار دیگری را انجام دهد و ممکن است B را با هم همزمان انجام دهید

for instance if you're going to get an  oil change for your car change the oil  

برای مثال اگر شما قرار است روغن ماشین خود را تعویض کنید روغن را عوض کنید

you can also put air in your tires while you're  at it while you're at it put air in the tires  

همچنین می‌توانید تایرهای خود را در حالی که هستید در حالی که هستید هوا را در لاستیک‌ها قرار دهید

I'm going to get an oil change honey oh  while you're at it put air in the tires

من می‌خواهم تعویض روغن بگیرم عزیزم شما در آن هستید، هوا را در لاستیک‌ها قرار دهید،

so James and Pam continued to shop around  

بنابراین جیمز و پم به خرید ادامه دادند

they decided to pick out a few more things and  stock up on some Home Goods while they were at it

آنها تصمیم گرفتند تا چند چیز دیگر را انتخاب کنند و در حالی که در آنجا بودند، مقداری کالاهای خانگی تهیه کنند،

however as they were checking out they noticed  that the store was completely sold out of the  

اما همانطور که در حال بررسی بودند متوجه شدند فروشگاه کاملاً از

coffee table that they also wanted to buy oh no  the coffee table we wanted to buy is sold out

میز قهوه‌خوری که آن‌ها هم می‌خواستند بخرند، فروخته شد، نه، میز قهوه‌خوری که می‌خواستیم بخریم کاملاً فروخته شده است.

all right now check out is an expression that  is used when you take the merchandise that you  

بررسی کنید عبارتی است که وقتی کالایی را که

would like to purchase and bring it to the  cashier to purchase it you're checking out  

می‌خواهید خریداری کنید و بیاورید استفاده می‌شود. آن را به صندوقدار می‌دهد تا آن را بخرد شما در حال بررسی هستید

all right sold out means out of stock out  of stock that the particular item is not in  

همه چیز به فروش رسیده است به این معنی است که کالای خاصی موجود نیست   در

stock it's currently unavailable for purchase  it's out of stock perhaps because people had  

حال حاضر برای خرید در دسترس نیست شاید به این دلیل که افراد

purchased all available quantities in stock is  the opposite of the expression out of stock If  

همه مقادیر موجود در انبار را خریداری کرده‌اند. برعکس عبارت موجود

an item is in stock it is available to  be purchased yeah we have that in stock  

در انبار است.

so when James and Pam went to purchase their items  went to check out they noticed that the coffee  

table they also wanted to buy was unavailable to  be purchased it was sold out it was out of stock

برای خرید در دسترس نبود خرید شد فروخته شد موجودی نداشت

disappointed they asked the manager if  he could check the stock in other stores  

ناامید شد. آنها از مدیر پرسیدند که آیا می‌تواند موجودی موجود در فروشگاه‌های دیگر را بررسی کند

the manager Bob checked online and  

مدیر باب آن را به صورت آنلاین بررسی کرد و

found it in stock he placed the order for them  with the item being delivered to their home

آن را در انبار یافت و برای آنها سفارش داد با وجود کالا به

actual stores with a physical location of  physical locations are called physical stores  

فروشگاه‌های واقعی با موقعیت فیزیکی مکان‌های

physical stores is what we call them they have  items in store and online stores or websites  

فیزیکی به خانه تحویل داده می‌شود که به آنها

they have items online as opposed to in-store  and their items are available for delivery  

فروشگاه فیزیکی می‌گویند. تحویل

all right the expression place an order is  essentially to order something or buy something  

خیلی خوب است بیان یک سفارش، اساساً برای سفارش چیزی یا خرید چیزی است

you will get later you will get it later  you place an order and you will get it later  

بعداً دریافت می‌کنید، بعداً آن را دریافت می‌کنید  سفارش می‌دهید و بعداً آن را دریافت می‌کنید

you submit an order for a product you  place an order submit an order place an  

برای محصولی سفارش می‌فرستید، سفارش می‌دهید ارسال یک مکان سفارش یک

order I called the restaurant  to place an order for takeout

سفارش من با رستوران تماس گرفتم تا سفارشی برای بیرون‌آوری بدهم،

so Bob the manager checked online and found it in  stock he placed the order for them with the item  

بنابراین باب مدیر به‌صورت آنلاین بررسی کرد و آن را در انبار پیدا کرد و برای آنها سفارش داد که کالا

being delivered to their home as they were leaving  the store they realized the couch that the couch  

به خانه‌شان تحویل داده می‌شد در حالی که فروشگاه را ترک می‌کردند و متوجه شدند که کاناپه کاناپه است.

they had bought was too big for their living  room they decided to take it back and return it  

آنها خریده بودند برای اتاق نشیمنشان خیلی بزرگ بود. تصمیم گرفتند آن را پس بگیرند و برگردانند

to purchase something else oh Bob's going  to be upset because they're taking back  

برای خرید چیز دیگری، اوه باب ناراحت می شود زیرا آنها در حال پس

the couch they're returning it take it back  is an expression meaning to bring back an  

گرفتن کاناپه ای هستند که آن را پس می گیرند، آن را پس بگیرید. یک

item to either return it for a full refund  or get an exchange or maybe store credit  

مورد را برگردانید تا آن را برای بازپرداخت کامل برگردانید یا یک تعویض دریافت کنید یا شاید اعتبار فروشگاه

an exchange is when you replace the item  with the same exact item perhaps the item  

مبادله زمانی است که شما آن مورد را با همان کالا جایگزین می‌کنید، شاید آن کالا

was defective or damaged so you ask for  an exchange can I have an exchange please

معیوب یا آسیب دیده باشد، بنابراین درخواست تعویض می‌کنید. لطفاً مبادله کنید،

so James and Pam took back the couch and returned  it to purchase something else luckily the store  

بنابراین جیمز و پم کاناپه را پس گرفتند و آن را برای خرید چیز دیگری پس دادند، خوشبختانه فروشگاه

had a great return policy and they were able  to take back the couch to buy a different one  

سیاست بازگشت عالی داشت و آنها توانستند کاناپه را پس بگیرند تا مبل دیگری بخرند

feeling satisfied with their purchase and glad  that they were able to purchase the coffee table  

احساس رضایت از خریدشان و خوشحالی که توانستند. برای خرید میز قهوه

online James and Pam left the store happy and  excited to redecorate their home with their new  

آنلاین جیمز و پم با خوشحالی و هیجان زده فروشگاه را ترک کردند که خانه‌شان را با جدیدشان تزئین کردند

finds new fines they had lots of new finds fines  are items that you succeeded in obtaining getting  

جریمه‌های جدید پیدا کردند.

look at my new find look  what I got wow what a find  

چه جالب

that's really nice boom that's the workout I hope  you enjoyed that one step at a time that was step  

واقعاً خوب است، این تمرین است، امیدوارم  از آن مرحله در یک زمان لذت برده باشید که مرحله 2683 بود.

2683. that was a lot of talking for Me Maybe  mostly listening for you in our next lesson  

we'll do some more speaking practice all right  englishcoastchad.com I'll see you in the next step

خیلی خوب englishcoastchad.com من شما را در مرحله بعدی می بینم