Slip Under the Radar | Vocabulary Series | Havisha Rathore

Here I am with another video of the vocabulary Series. So, let's start without

در اینجا من با یک ویدیو دیگر از سری لغات هستم. بنابراین، بیایید بدون

a hitch. Everything was going on so smoothly and nicely until my session

مشکل شروع کنیم. همه چیز خیلی روان و خوب پیش می رفت تا اینکه

ending examination arrived. It was really tense, and you know what I did not even

امتحان پایان جلسه من رسید. واقعاً پرتنش بود، و می‌دانید چه چیزی را حتی

revise one chapter I remember that feeling of tension I remember that

یک فصل را اصلاح نکردم، آن احساس تنش را به یاد می‌آورم، آن

frustration I don't know the fear of having not revised even one chapter can

ناامیدی را به یاد می‌آورم، نمی‌دانم ترس از اینکه حتی یک فصل را بازبینی نکرده باشم، می‌توانید

you relate to that how frustrating it was considering the seriousness of the

به آن ربط دهید که چقدر ناامیدکننده بود. جدی بودن

situation I made an important decision of the year and the decision was that I

شرایط، تصمیم مهمی در سال گرفتم و تصمیمم این بود که

would practice rot learning and pass the exam somehow and then when the holidays

یادگیری پوسیدگی را تمرین کنم و امتحان را به نحوی قبول کنم و بعد از آن که تعطیلات

arrive after my exams are over at that time I would learn them permanently and

بعد از اتمام امتحاناتم در آن زمان فرا رسید، آنها را به طور دائم یاد بگیرم و به

feed them permanently in my brain so I somehow or other, I wrote the exam and

آنها غذا بدهم. به طور دائم در مغزم، به هر نحوی، امتحان را نوشتم و

after that when the holidays arrived I was too busy enjoying them going here

بعد از آن، وقتی تعطیلات فرا رسید، خیلی درگیر لذت بردن از رفتن آنها به اینجا بودم،

going there somewhere somewhere, and I was very busy enjoying them and after that I

جایی که به آنجا می رفتم، و بسیار مشغول لذت بردن از آنها بودم و بعد از آن

had my entry to and after the holidays what happened was that I entered the eighth

ورودی خود را داشتم و بعد از تعطیلات اتفاقی که افتاد این بود که وارد استاندارد هشتم شدم

standard, I had to say hello to the eighth grade, I was very happy, and I was busy

، باید به کلاس هشتم سلام می کردم، خیلی خوشحال بودم و درگیر

with classwork and homework and many more things amidst all this I forgot to

تکلیف و تکالیف بودم و خیلی چیزهای دیگر در میان این همه یادم رفت که

learn the chapters of seventh grade and entered eighth grade, so this is a good

فصل های درس را یاد بگیرم. کلاس هفتم و وارد کلاس هشتم شدم، بنابراین این یک

news that I entered 8th grade, but there is also bad news that I don't think I

خبر خوب است که من وارد کلاس هشتم شدم، اما یک خبر بد نیز وجود دارد که فکر می کنم الان

remember the chapters of seventh grade now and that's a big problem so one day

فصل های کلاس هفتم را به خاطر ندارم و این یک مشکل بزرگ است، بنابراین یک روز

the teacher wrote something very shocking on the board that I could not

معلم نوشت. چیزی بسیار تکان دهنده روی تخته که

expect even in my dreams and it was a surprise test yes my friends a surprise

حتی در رویاهایم هم نمی توانستم انتظارش را داشته باشم و این یک تست غافلگیرکننده بود بله دوستان من یک

test was arranged and my teacher did not even inform us about the surprise test I

تست غافلگیرکننده ترتیب داده شده بود و معلم من حتی ما را در مورد آزمون غافلگیرانه به ما اطلاع نداد من

was really very surprised and and interestingly enough all the syllabus

واقعاً بسیار شگفت زده شدم و به اندازه کافی جالب تمام برنامه های درسی

came from seventh grade it came from grade from grade seven and I did not

از کلاس هفتم آمده است، از کلاس هفتم آمده است و من

memorize even one chapter I practiced Rot learning as I've already informed

حتی یک فصل را حفظ نکردم، یادگیری پوسیدگی را تمرین کردم همانطور که قبلاً به شما اطلاع داده ام

you I was trying to recall everything but at that point of need I could recall

سعی می کردم همه چیز را به خاطر بیاورم اما در آن نقطه نیاز نتوانستم چیزی را به خاطر بیاورم.

nothing somehow or other I wrote the test and the next day the results were up I

یا غیره امتحان را نوشتم و فردای آن روز نتایج به پایان رسید من

was very tense. The teacher was announcing the marks one by one I was

خیلی استرس داشتم. معلم داشت نمرات را یکی یکی اعلام می کرد من

very very frustrated my mouth was drying my skin was burning and the bottle of

خیلی ناراحت بودم دهانم خشک می شد پوستم می سوخت و بطری

water in my hand was sleeping I could speak nothing that's all what I remember

آب در دستم خواب بود نمی توانستم حرفی بزنم این چیزی است که یادم می آید

I could just speak nothing and at last my teacher announced that I have

فقط نمی توانستم چیزی بگویم معلم اعلام کرد که من

scored 38 out of 45 I was really surprised and my teacher also said that

از 45 نمره 38 گرفتم من واقعاً تعجب کردم و معلمم نیز گفت که

we need not get frustrated because of these marks and we might also hide

ما نباید به خاطر این نمره ها ناامید شویم و همچنین ممکن است

these marks from our parents why because these marks would not be counted

این نمره ها را از والدین خود پنهان کنیم چرا زیرا این نمره ها

in our report card so we can hide them so I thought that wow these marks won't

در گزارش ما محاسبه نمی شود. کارت تا بتوانیم آنها را پنهان کنیم، بنابراین فکر کردم وای این علائم

be written on our report card so why don't I hide them so I decided that I

روی کارنامه ما نوشته نمی شود، پس چرا آنها را پنهان نمی کنم، بنابراین تصمیم گرفتم که

will not disclose my marks to my parents but I could not hide this secret for

علائمم را برای پدر و مادرم فاش نکنم اما نتوانستم این راز را پنهان کنم.

long I felt something heavy in my heart that why am I hiding this thing from my

مدتها بود که چیزی در قلبم سنگین احساس می کردم که چرا این چیز را از

parents so one fine afternoon I disclosed the secret to my mother I

پدر و مادرم پنهان می کنم، بنابراین یک بعدازظهر خوب راز را برای مادرم فاش کردم،

don't know what happened to her but she was in a really good mood that when I

نمی دانم چه اتفاقی برای او افتاده است، اما او واقعاً حال خوبی داشت که وقتی من

disclosed the secret to her she said no problem from now on you must not let

راز را برایش فاش کرد و گفت از این به بعد مشکلی نیست تو نباید بگذاری

anything slip under your radar now here I found my criminal slip under your

چیزی زیر رادارت بلغزد حالا اینجا جنایتکارم را زیر رادارت پیدا کردم

radar and I asked what is the meaning of slip under someone's radar to

و پرسیدم لغزش زیر رادار کسی برای

my mother and at that time my mother was my Google and she told me my dear slip

مادرم چه معنایی دارد و در آن زمان مادرم گوگل من بود و به من گفت لغزش عزیزم

under the radar means to go unnoticed slip under the radar means to

زیر رادار یعنی بدون توجه لغزش زیر رادار یعنی

go unnoticed in this big world of hurry many things slip under the radar it

نادیده انگاشته شدن در این دنیای بزرگ عجله خیلی چیزها زیر رادار می لغزند

means many things go unnoticed so this was an example now how do I remember it

یعنی خیلی چیزها بی توجه می شوند پس این یک مثال بود حالا چطور یادم میاد که

slip under the radar how I remember it in my brain forever let me tell you now

زیر رادار لغزش کرد چطوری تا ابد تو مغزم یادم میاد بذار الان

here first of all let me tell you that after this reply from my mother I was

اینجا بهت بگم اول از همه بهت بگم که بعد از این جواب مادرم خیالم

relieved but now coming back to the point slip under the radar now here this

راحت شد ولی الان برگشتم سر نقطه زیر رادار اکنون در اینجا این

is the disc through which radar signal is transmitted but now the question arises

دیسکی است که سیگنال رادار از طریق آن مخابره می شود، اما اکنون این سوال پیش می آید

that how does it work and what is its function and many more now here I won't

که چگونه کار می کند و عملکرد آن چیست و بسیاری موارد دیگر اکنون در اینجا من

be getting into those technical details but what I want to say here is that this

وارد آن جزئیات فنی نمی شوم، بلکه می خواهم بگویم در اینجا این است که

is the transmitter or I would say the receiver

فرستنده یا می توانم بگویم گیرنده

and now here the radar is transmitted and after touching the and after

و اکنون اینجا رادار مخابره می شود و پس از لمس و پس از لمس

touching the object it will reflect back as reflected wave okay now here now here

جسم به صورت موج منعکس شده منعکس می شود.

if the Aeroplane is in the Radar's range then only it will be noticed but suppose

فقط متوجه می شود، اما فرض کنید

this Aeroplane slips under the radar and the Aeroplane is here

این هواپیما زیر رادار بلغزد و هواپیما اینجاست،

then it won't be noticed so slip under the radar means to go unnoticed.

پس متوجه نمی شود، بنابراین لغزش زیر رادار به معنای نادیده گرفتن است.

I hope you got it thank you so much for watching this video If you liked this

امیدوارم دریافت کرده باشید از تماشای این ویدیو بسیار سپاسگزارم اگر این اطلاعات را دوست داشتید

information then don't forget to like share and subscribe to this channel see

پس فراموش نکنید که لایک کنید به اشتراک بگذارید و در این کانال مشترک شوید تا

you in the next part of the series!

در قسمت بعدی مجموعه شما را ببینم!