How I Stay Motivated To Get Fluent

and then we should be good to go let me know where  you're from uh as usual if you have any questions  

و پس از آن ما باید برویم به من اطلاع دهید شما اهل کجا هستید، اگر سؤالی دارید، طبق معمول

I'll be taking those after I go through the kind  of lesson portion at the beginning of this video  

پس از گذراندن این بخش از درس در ابتدای این ویدیو، به من اطلاع دهید

uh but hopefully you are doing well make sure  we're live and then we'll get started all right  

اوه اما امیدوارم که شما باشید خوب انجام می‌دهیم، مطمئن شوید که زنده هستیم و سپس همه چیز را شروع می‌کنیم.

I think we are live I am Drew Badger the founder  of englishanyone.com and welcome to another live  

من فکر می‌کنم زنده هستیم، من درو بجر، بنیانگذار englishanyone.com هستم و به ویدیوی زنده   دیگری

video here on YouTube and well the English fluency  guide today is going to tell you about motivation  

در اینجا در YouTube خوش آمدید، و راهنمای تسلط  انگلیسی امروز در حال ارائه است. در مورد انگیزه

and mindset and the psychology of learning as  I like to talk about I haven't talked about  

و طرز فکر و روانشناسی یادگیری به شما بگویم، زیرا دوست دارم در مورد آن صحبت کنم، مدتی است در مورد این موضوع صحبت نکرده ام،

this in a while but some people have asked me  questions about staying motivated to learn uh  

اما برخی از افراد از من سؤالاتی درباره انگیزه ماندن برای یادگیری پرسیده اند

and I wanted to talk about this in detail so  hopefully this should be an entertaining video  

و من می خواستم در مورد این موضوع با جزئیات صحبت کنم. بنابراین امیدواریم این یک ویدیوی سرگرم‌کننده

for you uh even the people who are really working  hard and really doing their best you know they can  

برای شما باشد، حتی افرادی که واقعاً سخت کار می‌کنند و واقعاً تمام تلاش خود را می‌کنند، می‌دانید که

still get frustrated so I hope people can find  value in this video uh and also this is not just  

هنوز هم می‌توانند ناامید شوند، بنابراین امیدوارم مردم بتوانند ارزشی را در این ویدیو پیدا کنند و همچنین این فقط

for language Learners I'll be talking about  this specifically in the context of language  

برای زبان نیست. یادگیرندگانی که درباره این موضوع به طور خاص در زمینه

learning but this is really for people trying  to do anything uh and this is really because  

یادگیری زبان صحبت خواهم کرد، اما این واقعاً برای افرادی است که سعی می کنند هر کاری انجام دهند و این در واقع به این دلیل است که

there are many things people would like to do but  for whatever reason people don't get motivated or  

کارهای زیادی وجود دارد که مردم دوست دارند انجام دهند، اما به هر دلیلی مردم انگیزه پیدا نمی کنند. یا

they they just can't find a way to do the thing  they want to do so I want to break this down for  

آنها نمی‌توانند راهی برای انجام کاری که می‌خواهند پیدا کنند، بنابراین من می‌خواهم این را برای

you uh it's really two steps as far as I see it  uh this has been been very helpful for me and  

شما تجزیه کنم، اوه، تا آنجا که من می‌بینم واقعاً دو مرحله است اوه این برای من و  دانش‌آموزانم بسیار مفید بوده است.

my students and I hopefully uh hopefully it will  be helpful for you as well uh but let me know if  

و امیدوارم برای شما هم مفید باشد، اما اگر

you have questions after we go through this we can  talk about other things but uh excuse me I wanted  

سؤالی داشتید، پس از انجام این کار به من اطلاع دهید، می‌توانیم درباره چیزهای دیگری صحبت کنیم، اما ببخشید می‌خواستم

to talk about this uh because I think it will be  really helpful for people uh and yeah let's get  

درباره این موضوع صحبت کنم، چون فکر می‌کنم اینطور خواهد بود. واقعا برای مردم مفید است آه و بله بیایید

started I think we're working here nice to see  people uh I'll keep an eye on the chat as usual  

شروع کنیم   فکر می‌کنم ما اینجا کار می‌کنیم برای دیدن افراد خوب است. اوه من طبق معمول چت را زیر نظر می‌گیرم

but Hello nice to see everybody there oh and happy  4th of July says TJ yes uh in Japan it is July  

اما سلام خوشحالم که همه را آنجا می‌بینم آه و مبارک 4 ژوئیه می‌گوید TJ بله اوه در ژاپن 4 جولای است،

4th uh I was actually speaking with some people  two days ago and I forgot it was the 4th of July  

من در واقع دو روز پیش با چند نفر صحبت می کردم و فراموش کردم که 4 ژوئیه

in United States or it will be Fourth of July  in the United States so what because I'm living  

در ایالات متحده است یا چهارم ژوئیه در ایالات متحده خواهد بود، پس چرا که من

in Japan I forget uh about you know like American  holidays so I was like oh yeah this like a holiday  

در ژاپن زندگی می کنم. فراموش کن که می‌دانی مثل تعطیلات آمریکایی‌ها می‌دانی، بنابراین من مثل اوه بله، مثل یک تعطیلات بودم

and I think people get a long weekend which is  nice a long weekend this is like when you get  

و فکر می‌کنم مردم یک آخر هفته طولانی دارند که خوب است، یک آخر هفته طولانی، مانند زمانی است که

Thursday Friday Saturday Sunday off or also Monday  or some some combination of things like that all  

پنجشنبه جمعه شنبه یکشنبه تعطیل یا دوشنبه یا ترکیبی دیگر از این قبیل چیزها

right so let's talk about motivation again this  is for people who want to do anything but the  

درست است، پس بیایید دوباره درباره انگیزه صحبت کنیم، این برای افرادی است که می‌خواهند هر کاری انجام دهند به جز

people typically watching my Channel or trying to  get fluent in English but it should help you get  

افرادی که معمولاً کانال من را تماشا می‌کنند یا سعی می‌کنند به زبان انگلیسی مسلط شوند، اما باید به شما کمک کند

fluent uh in English or whatever language or  help you uh just be able to do whatever it is  

به انگلیسی یا هر زبان یا کمکی مسلط شوید. تو فقط می‌توانی هر کاری را که هست انجام دهی   تو احساس می‌کنی

you're you're feeling stuck about doing all right  I want to keep this very simple because I I think  

در انجام همه چیز گیر کرده‌ای من می‌خواهم این را خیلی ساده نگه دارم زیرا فکر می‌کنم   در

it's actually a simple like the reality is quite  simple but in our minds we make it a much more  

واقع ساده است مانند واقعیت کاملاً ساده است، اما در ذهن ما آن را یک

complic licated process and it doesn't have to be  uh but hopefully this should make sense so there  

فرآیند پیچیده‌تر   پیچیده‌تر و لازم نیست اوه، اما امیدوارم که این باید منطقی باشد، بنابراین

are two basic pieces of how motivation works and  by motivation I mean uh how we think about things  

دو بخش اساسی از نحوه عملکرد انگیزه وجود دارد و منظورم از انگیزه چگونه در مورد چیزها فکر می‌کنیم

or how we react to particular situations and so  if you think about like let's say there's a uh  

یا نحوه واکنش ما به موقعیت‌های خاص و غیره اگر به این فکر می‌کنید که فرض کنید

there's a person here uh and they want to get to  a particular place we'll just put a flag here like  

یک نفر اینجا هست و او می‌خواهد به یک مکان خاص برود، ما فقط یک پرچم در اینجا قرار می‌دهیم مانند

this is uh the goal the person wants to reach  and so there might be there's there's like the  

این هدفی است که شخص می‌خواهد به آن برسد و بنابراین ممکن است وجود داشته باشد مانند

the physical thing whatever that thing is we'll  just put kind of like a rock over here uh just  

چیز فیزیکی، هر چیزی که باشد، ما فقط به نوعی مانند یک سنگ اینجا قرار می دهیم، آه، درست

as kind of like an obstacle there uh but there  also the additional mental obstacles I'll just  

مانند یک مانع، اما در آنجا موانع ذهنی اضافی را نیز

put like kind of a little brain over here too uh  and if you can overcome both of these things then  

مانند یک مغز کوچک می گذارم. در اینجا نیز آه و اگر بتوانید بر هر دوی این موارد غلبه کنید، آنگاه تبدیل می‌شوید که

you become you know fluent or you can get whatever  it is you're looking for and I'm going to explain  

مسلط می‌شوید یا می‌توانید هر آنچه را که به دنبالش هستید به دست آورید و من می‌خواهم

to you how this process works it's actually quite  simple I know it can seem like a very frustrating  

به شما توضیح دهم که این فرآیند چگونه کار می‌کند، در واقع بسیار ساده است. می تواند بسیار خسته کننده

or difficult thing but we'll look at these two  things uh individually first uh and then hopefully  

یا مشکل به نظر برسد، اما ما ابتدا به این دو مورد به صورت جداگانه نگاه می کنیم و سپس امیدواریم که

this should make sense but do let me know if  you have any questions again this has been very  

این موضوع منطقی باشد اما اگر سؤالی دوباره داشتید به من اطلاع دهید این

helpful for me I'll tell you a quick story about  it in just a moment uh but uh actually let me just  

برای من بسیار مفید بوده است. فقط در یک لحظه یک داستان سریع درباره آن به شما بگویم، اما در واقع اجازه دهید

tell you the story first uh it's probably a better  way to do it uh but I came to Japan in 2003 and  

ابتدا داستان را به شما بگویم، احتمالاً راه بهتری برای انجام آن است، اما من در سال 2003 به ژاپن آمدم و

uh for the first year I was still trying to learn  Japanese the traditional way by studying textbooks  

اولین سالی بود که هنوز در تلاش بودم. برای یادگیری ژاپنی به روش سنتی با مطالعه کتاب‌های درسی

and there weren't really I mean YouTube wasn't  even available until 2006 I think and at even  

و واقعاً وجود نداشت، منظورم این است که YouTube حتی تا سال 2006 در دسترس نبود، فکر می‌کنم و حتی

at that point uh there were there were no people  really teaching online or anything uh so really  

در آن مقطع، هیچ‌کسی وجود نداشت که واقعاً آنلاین یا چیزی تدریس می‌کرد.

most of the learning was still just traditional  textbooks or maybe you could find a teacher or  

یادگیری هنوز فقط کتاب‌های درسی سنتی بود یا شاید می‌توانستید معلم یا

something uh but I was trying to learn Japanese  the traditional way uh and I was really struggling  

چیزی پیدا کنید، اما من سعی می‌کردم ژاپنی را به روش سنتی یاد بگیرم و واقعاً در تلاش بودم

I couldn't improve I was able to understand people  a little bit but I really couldn't express myself  

نمی‌توانستم پیشرفت کنم، می‌توانستم مردم را کمی درک کنم، اما واقعاً نمی‌توانستم خودم را بیان کنم

it was very frustrating I couldn't find my words  all of the the typical kinds of things that most  

خیلی خسته‌کننده بود، نمی‌توانستم کلماتم را پیدا کنم همه چیزهای معمولی که اکثر

people learning languages experience uh but once  I discovered how to learn then the the like the  

افراد یادگیرنده زبان تجربه می‌کنند، آه، اما وقتی کشف کردم که چگونه یاد بگیرم،

learning process finally made sense to me I'll  explain more about that in this video but I'm  

در نهایت فرآیند یادگیری مانند   برایم معنا پیدا کرد. در این ویدیو بیشتر درباره آن توضیح خواهم داد، اما

trying to tell you the quick version of the story  um and I started making some progress so it took  

سعی می‌کنم نسخه سریع داستان را به شما بگویم و شروع به پیشرفت کردم، بنابراین

me about a year and even before I came to Jaan  I had already failed to learn three different  

حدود یک سال طول کشید و حتی قبل از اینکه به Jaan بیایم، قبلاً نتوانسته بودم سه زبان مختلف   را یاد گرفتم،

languages so Spanish Latin and French I failed  to learn those before I came to Japan uh so then  

بنابراین اسپانیایی لاتین و فرانسوی من نتوانستم آنها را قبل از اینکه به ژاپن بیام یاد بگیرم، پس

I failed to learn Japanese in Japan for the  first year uh and I was very frustrated again  

برای اولین سال در ژاپن نتوانستم ژاپنی را یاد بگیرم و دوباره بسیار ناامید شدم

uh but once I figured out how to learn which I  can go into more detail in this video about um  

اوه، اما یک بار فهمیدم که چگونه یاد بگیرم من می‌توانم در این ویدیو در مورد جزئیات بیشتر وارد شوم . اوه

it became uh the process became a lot a lot easier  but so the the first kind of obstacle was the the  

این روند بسیار آسان‌تر شد، اما اولین نوع مانع این بود که

how to do the thing so what to do how to actually  become fluent what to what to do uh and then the  

چگونه آن کار را انجام دهیم، بنابراین چه کاری باید انجام دهیم، چگونه می‌توان در واقع به چه چیزی مسلط شد. اوه و سپس

second thing was I was still kind of stuck because  I'm still at this point trying to learn by myself  

دومین چیز این بود که من هنوز به نوعی گیر کرده بودم زیرا هنوز در این مرحله سعی می کنم خودم یاد بگیرم

so I didn't know exactly how uh I I knew that I  should become fluent I should learn Japanese as  

بنابراین دقیقاً نمی دانستم چگونه می دانم که باید مسلط شوم. باید ژاپنی را به عنوان

a first language and try to understand it like  a native as best I could but being by myself it  

زبان اول و سعی کردم آن را مانند یک بومی تا جایی که می‌توانم بفهمم، اما اینکه خودم تنها بودم

was really difficult to figure out how to do that  and I tried going to teachers but everyone just  

واقعاً دشوار بود که چگونه این کار را انجام دهم و سعی کردم به معلمان بروم، اما همه فقط   به

taught me the traditional way so I really had  to try to do this by myself and so I still had  

روش سنتی به من یاد دادند، بنابراین من واقعاً مجبور شدم سعی کنم این کار را خودم انجام دهم و بنابراین من هنوز

uh lots of frustrating moments where I would try  to learn something and I couldn't understand it  

لحظات خسته کننده زیادی داشتم که سعی می کردم چیزی یاد بگیرم و نمی توانستم آن را درک کنم

because I'm basically trying to teach myself the  language the way a native would learn it which is  

زیرا اساساً سعی می کنم زبان را به روشی که یک بومی آن را یاد می گیرد یاد بدهم که

really difficult especially even before we had  things like YouTube videos or you know whatever  

واقعاً دشوار است. مخصوصاً حتی قبل از اینکه چیزهایی مانند ویدیوهای YouTube داشته باشیم یا شما هر چیزی را می‌دانید

even any kind of video content really learning  the language other than stuff on Japanese TV and  

حتی هر نوع محتوای ویدیویی واقعاً زبانی غیر از چیزهای تلویزیون ژاپنی را یاد می‌گیرد و

so I still had uh even though I knew what to do  the path was basically clear uh I still had lots  

بنابراین من هنوز داشتم اوهوم حتی اگر می‌دانستم چه کار کنم مسیر اساساً واضح بود اوه من هنوز تردیدهای زیادی داشتم،

of doubts lots of worries lots of uh like you know  just the typical kinds of issues that that people  

نگرانی‌های زیادی داشتم، مثل اینکه می‌دانید، فقط انواع معمولی از مسائلی که مردم

go through when they're learning languages and  so what happened was uh even though I was making  

هنگام یادگیری زبان با آن‌ها مواجه می‌شوند، و بنابراین اتفاقی که افتاد، اوهوم بود، هرچند که من

a little bit of progress I would maybe you've  experienced this too like something positive  

کمی پیشرفت می‌کردم. این را هم تجربه کرده‌ام، مثل اینکه اتفاق مثبتی

happens and you feel good and other days you're  maybe trying to speak and you don't really feel  

بیفتد و شما احساس خوبی داشته باشید و روزهای دیگر، شاید سعی می‌کنید صحبت کنید و واقعاً

so confident about the way you speak you know you  get this up and down a little bit as you improve  

آنقدر نسبت به نحوه صحبت‌تان احساس اعتماد به نفس ندارید و می‌دانید که این موضوع را کمی بالا و پایین می‌کنید. بهبود

hope hopefully over the long term you are you are  trending up but typically there's a little bit of  

امیدوارم در درازمدت شما روند صعودی داشته باشید، اما معمولاً

up and down like that as you learn uh and so I  was uh actually teaching English at a school uh  

وقتی یاد می‌گیرید، کمی بالا و پایین می‌آید و بنابراین من واقعاً در مدرسه انگلیسی تدریس می‌کردم، اوه .

where was this in uh in kilo actually at the time  when when this happened to me uh but there was a  

زمانی که این اتفاق برای من افتاد، اما

mother there I was teaching her son and she said  oh your Japanese is is like it's really good and  

مادری آنجا بود که داشتم به پسرش آموزش می‌دادم و او گفت: اوه ژاپنی شما واقعاً خوب است و

I was thinking like oh like I mean Japanese people  are usually very friendly very kind about giving  

من به این فکر می‌کردم که ژاپنی‌ها معمولاً بسیار دوستانه و مهربان هستند.

compliments even if they think your Japanese is  not very good it's really like encouraging you uh  

تعریف کردن   حتی اگر فکر می کنند ژاپنی شما خیلی خوب نیست، واقعاً مثل تشویق شماست

but typically like if you're if your Japanese is  not so good they will tell you it's good uh but  

اما معمولاً دوست دارید اگر ژاپنی شما آنقدرها هم خوب نیست، به شما می گویند که خوب است، اما

if your Japanese is good they usually don't  say anything they just have a like a regular  

اگر ژاپنی شما خوب است، معمولاً این کار را نمی کنند. هر چیزی بگویند که آنها فقط یک

conversation with you but anyway that's part  of the the culture over here uh so when she  

مکالمه معمولی با شما دارند، اما به هر حال این بخشی از فرهنگ اینجاست، اوه، پس وقتی او

said that to me I actually felt like a rush of  confidence and I was like oh actually wow I guess  

این را به من گفت، در واقع احساس اعتماد به نفس شدیدی داشتم و فکر می‌کردم اوه واقعاً وای، فکر می‌کنم

like I'm actually you know sometimes it doesn't  feel like I'm making progress but I was able to  

مثل من. در واقع می‌دانی که گاهی به نظر نمی‌رسد که پیشرفت می‌کنم، اما توانستم

speak with her and and she was complimenting me  on my Japanese but at the same time in that same  

با او صحبت کنم و او از زبان ژاپنی‌ام به من تعارف می‌کرد، اما در همان

moment I remembered that her son he was he was  like basically the same age as so he was I don't  

لحظه به یاد آوردم که پسرش او بود. تقریباً هم سن او بود، من نمی‌دانم

know like five or six years old or something  uh and that that's about how long I had been  

پنج یا شش ساله یا چیزی دیگر، و این تقریباً مدت زمانی بود که

in Japan at that point so i' been in Japan went  back to America came back to Japan uh but uh when  

در آن زمان در ژاپن بودم، بنابراین در ژاپن بودم، به آمریکا برگشتم و برگشتم. به ژاپن آه اما آه وقتی

I was teaching there uh I realized like her son  he is he is uh younger than me well obviously  

من در آنجا تدریس می کردم آه متوجه شدم که پسرش مثل پسرش او از من کوچکتر است، واضح است

he's younger than me but he was I don't know five  or six years old or something uh and I had been  

او از من کوچکتر است، اما او پنج یا شش ساله یا چیزی را نمی دانم آه و من بودم

learning Japanese for about the same amount of  time and he was speaking better Japanese than I  

ژاپنی را تقریباً به همان مقدار یاد می‌گرفت و او بهتر از من ژاپنی صحبت می‌کرد

was and so I realized that like I'm learning for  like you know let's just say whatever whatever  

و بنابراین متوجه شدم که مثل اینکه من دارم یاد می‌گیرم برای مثل شما که می‌دانید، بگذارید فقط بگوییم هر چه

the amount of time is I'm learning Japanese for  this amount of time uh and he is learning Japanese  

مدت زمانی که در حال یادگیری ژاپنی هستم برای این مقدار اوه و او در حال یادگیری ژاپنی است

for the same amount of time actually it was less  but uh his Japan speaking ability was way better  

برای همان مدتی که در واقع کمتر بود اما اوه توانایی صحبت کردنش در ژاپن خیلی بهتر بود

now this makes sense obviously this is a child  born and getting way more exposer to Japanese  

اکنون این کاملاً منطقی است که واضح است که این کودکی است که به دنیا آمده است و بسیار بیشتر از من با ژاپنی آشنا می شود.

than I was getting uh but still uh in my mind  I was just comparing like oh this this kid was  

هنوز در ذهنم فقط داشتم مقایسه می کردم انگار این بچه

speaking better than I was and uh and I got like  very very uh frustrated about it at at that moment  

بهتر از من صحبت می کرد و اوه و من در آن لحظه خیلی خیلی از این موضوع ناامید شدم.

so basically I was uh at first like she gave me  this compliment I was feeling a little bit of  

کمی احساس

high but immediately I went back down uh because I  was feeling very frustrated that I I had made some  

بالا بودن میکردم اما فوراً به پایین برگشتم چون خیلی احساس ناامیدی میکردم از اینکه پیشرفت کرده بودم

progress but like look you know in the same amount  of time this child had made way more progress than  

اما میبینید در همان مدت زمانی که این کودک به دلایل واضح خیلی بیشتر از من پیشرفت کرده بود.

I had for obvious reasons but still okay pardon  the uh the fire truck as usual or the ambulance  

اما باز هم باشه ببخشید ماشین آتش نشانی طبق معمول یا آمبولانس

or whatever so again I was I was feeling good  and then I was feeling bad but then in that same  

یا هر چیز دیگری که بودم، حالم خوب بود و بعد حالم بد شد، اما بعد در همان

moment I realized wait a minute like this this is  like my this is my chance to actually do something  

لحظه متوجه شدم که یک دقیقه صبر کنید مثل این شانس واقعاً انجام کاری

and like prove that I can become a fluent speaker  even though I'm not born in the country and so my  

و مانند اثبات اینکه می‌توانم یک سخنران مسلط شوم حتی اگر در کشور متولد نشده‌ام و به همین دلیل

my it was it was like a roller coaster almost  almost so I was feeling high and then I was  

بود که مثل یک ترن هوایی تقریباً تقریباً احساس می‌کردم احساس می‌کردم و سپس

feeling really low and then I went back up again  uh because I was feeling like I felt like what I  

واقعاً احساس می‌کردم. پایین و بعد دوباره برگشتم بالا چون احساس می‌کردم آنچه را که

call the fire I was really excited I was really  like you know what I can do this if this little  

آتش می‌نامم واقعا هیجان‌زده بودم، واقعاً می‌دانی اگر این

kid can speak well I I can probably learn to speak  well too that's basically the way I thought about  

بچه کوچولو خوب صحبت کند می‌توانم این کار را انجام دهم. من احتمالاً می‌توانم صحبت کردن را یاد بگیرم خب، اساساً این همان راهی بود که من در مورد

it uh but again the like all of this stuff over  here it it really had nothing to do with the with  

آن فکر می‌کردم، اما باز هم مانند همه این چیزها در اینجا، واقعاً هیچ ربطی به

like the actual learning path it was just in my  mind and the the interesting thing was that once I  

مسیر یادگیری واقعی که فقط در ذهن من بود، نداشت و نکته جالب این بود که یک بار من

once I had this kind of fire in me uh it like all  of the other little little worries or doubts they  

زمانی که این نوع آتش را در خودم داشتم، مثل همه نگرانی‌ها یا شک‌های کوچک دیگر،

didn't matter anymore okay so the the the kind two  phases about this I want to describe I wanted to  

دیگر اهمیتی نداشتند، بنابراین دو مرحله‌ای که می‌خواهم توصیف کنم، می‌خواستم

tell this story first but I'll show you this in in  another way in just a moment uh but the basic idea  

ابتدا این داستان را تعریف کنم. من این را به روشی دیگر در یک لحظه به شما نشان خواهم داد، اما ایده اصلی این

is that all of the little doubts that you might  have about like I don't know if something will  

است که همه شک‌های کوچکی که ممکن است در مورد آنها داشته باشید، مثلاً نمی‌دانم آیا چیزی جواب می‌دهد

work or like I don't know if I can do it or maybe  that worked for someone else but it won't work  

یا نمی‌دانم می‌توانم این کار را انجام دهم یا شاید برای شخص دیگری کار کند، اما

for me uh or I don't have enough time or whatever  there's like a thousand thousand of these little  

برای من کار نمی‌کند، یا وقت کافی ندارم یا هر چیز دیگری، هزاران هزار مورد از این

little doubts uh and so so let's talk about that  uh the process in a bit more detail right here I  

شک‌های کوچک وجود دارد، پس بیایید در مورد آن صحبت کنیم. در اینجا با کمی جزئیات بیشتر، من

really want to make sure people understand this  because if you have that fire you will find a  

واقعاً می‌خواهم مطمئن شوم که مردم این موضوع را درک می‌کنند، زیرا اگر آن آتش را داشته باشید،

way to do something okay you will figure it out  all right and the goal obviously is to try to  

راهی برای انجام کاری درست پیدا خواهید کرد، آن را درست متوجه خواهید شد و واضح است که هدف این است که سعی کنید

make the path as simple and easy as possible but  then you still have yourself to to find that fire  

مسیر را به شکلی انجام دهید. تا جایی که ممکن است ساده و آسان است، اما هنوز باید آن آتش را پیدا کنید،

for if you don't then you will probably find some  kind of excuse to not do something because that's  

زیرا اگر این کار را نکنید، احتمالاً نوعی بهانه برای انجام ندادن کاری پیدا خواهید کرد، زیرا این

just what humans do either we get lazy or we are  nervous or tired or whatever but we will find lots  

همان کاری است که انسان‌ها انجام می‌دهند یا تنبل می‌شویم یا عصبی یا عصبی هستیم. خسته یا هر چیز دیگری، اما ما بهانه‌های زیادی پیدا خواهیم کرد

of excuses and we only need just like a simple  excuse to not do something so that's why you  

و فقط به یک بهانه ساده برای انجام ندادن کاری نیاز داریم، به همین دلیل است که شما

need really something very strong to want to do it  so for me uh it was it was like kind of Pride and  

واقعاً به چیزی بسیار قوی نیاز دارید تا بخواهید آن را انجام دهید.

embarrassment and and I just I really wanted to  prove I could do it uh so let's let's look at the  

شرمندگی و من واقعاً می‌خواستم ثابت کنم که می‌توانم این کار را انجام دهم، پس بیایید

the actual path here and we'll we'll contrast two  different people trying to accomplish something

مسیر واقعی را در اینجا بررسی کنیم و دو نفر مختلف را که تلاش می‌کنند کاری را انجام دهند مقابله می‌کنیم،

so remember I mentioned before about having  something you want to do and then there's actually  

بنابراین به یاد داشته باشید که قبلاً درباره داشتن چیزی که می‌خواهید اشاره کردم. انجام دهید و سپس در واقع

the the the mental part the psychology of doing  that thing so if we imagine like here's a we'll  

قسمت ذهنی روانشناسی انجام آن کار وجود دارد، بنابراین اگر تصور کنیم که اینطور است

draw another version of this person down here  make sure you can see that so this first person  

نسخه دیگری از این شخص را در اینجا ترسیم می کنیم مطمئن شوید که می توانید آن را ببینید، بنابراین این شخص اول

over here let's say they want to like they want  to climb up uh this wall over here and they don't  

در اینجا بیایید بگوییم آنها می‌خواهند دوست داشته باشند می‌خواهند از این دیوار اینجا بالا بروند و آنها

really have any tools to do anything the goal is  to get up here so we'll put our little flag up at  

واقعاً هیچ ابزاری برای انجام کاری ندارند، هدف این است که از اینجا بلند شویم، بنابراین ما پرچم کوچک خود را در

the top top of that but this person is not really  tall enough they don't have tools they don't have  

بالای آن قرار می‌دهیم، اما این شخص واقعاً به اندازه کافی بلند نیست آنها ابزاری ندارند که ندارند

you know a ladder or a jetpack or something like  that that would allow this person to easily climb  

شما یک نردبان یا یک جت پک یا چیزی شبیه به آن را می شناسید که به این شخص اجازه می دهد به راحتی از

the wall uh and so in this case the path itself  we'll just put path right here so that remember  

دیوار بالا برود و بنابراین در این مورد خود مسیر ما فقط مسیر را درست در اینجا قرار دهید تا به یاد داشته باشید

I mentioned the first part about this there's  the there's the path part and then there's the  

من به قسمت اول در مورد این اشاره کردم، قسمت مسیر وجود دارد و سپس   بخشی که

you like that fire part over here or you have it's  basically the mental part of of doing something so  

شما آن قسمت آتش را در اینجا دوست دارید یا دارید، اساساً بخش ذهنی انجام کاری است   در

here the path is actually quite difficult so  it it doesn't matter there there really isn't  

اینجا مسیر در واقع کاملاً است. دشوار است، بنابراین مهم نیست واقعاً وجود ندارد،

you know like there there's not much like mental  mental thinking about that maybe there is some way  

شما می‌دانید که مانند فکر کردن ذهنی در مورد آن چیز زیادی وجود ندارد، شاید راهی وجود داشته باشد،

but let's say this is it's actually physically  impossible to do this kind of thing like just  

اما فرض کنید انجام این کار از نظر فیزیکی غیرممکن است.

being able to climb up here so this person has  no tools they have nothing they're it's just not  

می‌تواند از اینجا بالا برود تا این شخص ابزاری نداشته باشد، هیچ چیز ندارد، فقط

like they're in a prison or something so it's just  physically not possible for them to do this so in  

مثل اینکه در زندان است یا چیزی نیست، بنابراین از نظر فیزیکی برای او امکان‌پذیر نیست که این کار را انجام دهند، بنابراین در

that case the path is actually blocked and they'll  need to maybe find a different way to do something  

این صورت مسیر در واقع مسدود می‌شود و شاید آنها باید راهی متفاوت برای انجام کاری بیابند،

uh but they don't need to think much about the  psychology because it's physically impossible  

اما نیازی به فکر کردن زیادی در مورد روانشناسی ندارند، زیرا از نظر فیزیکی غیرممکن است که

to do now what usually happens with with regular  people trying to do things is uh it looks more  

اکنون کاری را انجام دهند که معمولاً با افراد عادی که سعی در انجام کارها دارند اتفاق می افتد.

like this where you've got some kind of staircase  where it actually is quite easy or you know it's  

اینجا جایی که شما نوعی پله دارید که در واقع بسیار آسان است یا می‌دانید

certainly possible to do something okay and so in  this case like it's not it's not like perfectly  

مطمئناً می‌توان کاری را انجام داد و بنابراین در این مورد، مثل اینکه اینطور نیست، کاملاً

easy it's not I mean ideally uh you would have  almost like a slide you just like sit down on the  

آسان نیست، منظورم ایده‌آل نیست، تقریباً سرسره‌ای که دوست دارید روی

slide and there you go that would be the easiest  way to do something so it's it's it's easier just  

سرسره بنشینید و به آنجا بروید، این ساده‌ترین راه برای انجام کاری است، بنابراین راحت‌تر است فقط

to sit down on the slide and slide down and get  what you want but typically that doesn't happen  

روی سرسره بنشینید و سرسره را پایین بکشید و به آنچه می‌خواهید برسید، اما معمولاً این اتفاق نمی‌افتد.

usually there's some kind of effort involved but  the the path is usually easier than something  

معمولاً نوعی تلاش وجود دارد، اما مسیر معمولاً آسان‌تر از چیزی است

that's actually physically impossible all right  and so once you get this this is where the like  

که در واقع از نظر فیزیکی غیرممکن است، درست است و بنابراین وقتی این را دریافت کردید اینجاست که مانند

the psychology part the mental the mindset part  comes in uh our little brain over here and this  

قسمت روانشناسی بخش ذهنی و ذهنیت وارد مغز کوچک ما می‌شود.

is where we start thinking of excuses why we can't  do something okay so remember like I really want  

اینجاست که ما شروع به فکر کردن به بهانه‌هایی می‌کنیم که چرا نمی‌توانیم کاری را درست انجام دهیم، بنابراین به یاد داشته باشید که من واقعاً می‌خواهم

to make this clear if something is not possible  we don't really spend much time thinking about  

این را روشن کنم اگر چیزی ممکن نیست، ما واقعاً زمان زیادی را صرف فکر کردن به

it because it's just not possible we just think  oh it's not possible but if something actually is  

آن نمی‌کنیم زیرا ممکن نیست فقط فکر کنیم. آه، ممکن نیست، اما اگر چیزی واقعاً وجود داشته باشد

and like we've seen other people do it we know it  is possible we can imagine how it would work it's  

و مانند ما دیده‌ایم که دیگران آن را انجام می‌دهند، می‌دانیم که ممکن است، می‌توانیم تصور کنیم که چگونه کار می‌کند،

like we can it's actually possible to do something  uh and we have lots of good reason to believe that  

مثل اینکه ما می‌توانیم، واقعاً ممکن است کاری انجام دهیم اوه و دلایل خوبی برای انجام آن داریم. باور داشته باشید که

it is possible it might not be perfectly easy  like going down a slide there might be some kind  

ممکن است کاملاً آسان نباشد مانند پایین رفتن از یک سرسره، ممکن است نوعی

of effort or work to do but still it's possible to  do something all right so this thing is impossible  

تلاش یا کاری انجام شود، اما هنوز هم می‌توان کاری را به درستی انجام داد، بنابراین این کار غیرممکن است

so we don't really think much about the mental  side but here as soon as something is actually  

بنابراین ما واقعاً زیاد به آن فکر نمی‌کنیم. جنبه ذهنی، اما در اینجا به محض اینکه چیزی واقعاً

possible it's it's really like the more possible  something is the more people worry about it and  

امکان پذیر است، واقعاً اینطور است که هر چه بیشتر ممکن است، چیزی بیشتر نگران آن است و

this is just it's a it's a a really interesting  thing about people and if you can control this  

این فقط یک چیز واقعاً جالب در مورد مردم است و اگر بتوانید این

part of yourself you can usually accomplish much  more than you think uh that or a lot of people  

بخش از خودتان را کنترل کنید معمولاً می‌تواند خیلی بیشتر از آنچه فکر می‌کنید انجام دهد، یا خیلی‌ها

would would just stop and not do something okay  so when we when we think something is possible  

فقط متوقف می‌شوند و کاری را انجام نمی‌دهند، بنابراین وقتی فکر می‌کنیم کاری ممکن است

and that we probably could do it this is where  we start thinking like well maybe I better not  

و احتمالاً می‌توانیم آن را انجام دهیم، اینجاست که شروع به فکر کردن به خوبی می‌کنیم، شاید من بهتر است

do that thing okay so we we use the brain to  to take something and make it impossible if  

آن کار را درست انجام ندهیم، بنابراین ما از مغز استفاده می کنیم تا چیزی را بگیریم و غیرممکن کنیم اگر

that makes sense so we're taking something here  again in this situation you don't need to think  

منطقی باشد، بنابراین در این موقعیت دوباره چیزی را اینجا می بریم، نیازی نیست

much about it it's a physically impossible thing  to do so we don't think about it but here it is  

زیاد درباره آن فکر کنید، این یک چیز فیزیکی غیرممکن است برای انجام این کار، ما به آن فکر نمی کنیم، اما در اینجا

possible we see that it's possible we see other  people doing that thing uh and we so we know it  

ممکن است   می بینیم که ممکن است افراد دیگری را ببینیم که آن کار را انجام می دهند و ما بنابراین می دانیم که این کار

is possible to do but we think well I don't know  maybe maybe I don't have time to do that or uh  

امکان پذیر است، اما خوب فکر می کنیم نمی دانم شاید من وقت این کار را ندارم یا اوه   نمی‌دانم

I don't know you like exactly how to do that I  need somebody to guide me at like very you know  

شما دقیقاً دوست دارید چگونه این کار را انجام دهید، من به کسی نیاز دارم که من را در تمام مراحل راهنمایی کند.

each step all the way uh what if I make a mistake  what if I do something all these different these  

همه این

thoughts come in here and so at this point when  something is possible this is where you need to  

افکار مختلف به اینجا وارد می‌شوند و بنابراین در این مرحله، وقتی چیزی امکان‌پذیر است، اینجاست که باید

find some reason even if it's not like a like a  logical positive reason so in my case for getting  

دلیلی پیدا کنید، حتی اگر مانند یک دلیل منطقی مثبت نباشد، بنابراین در مورد من برای

fluent in Japanese like I wanted to get fluent  like like I already wanted to get fluent but I  

تسلط به ژاپنی مانند آنچه می‌خواستم. مسلط باش مثل اینکه قبلاً می‌خواستم مسلط باشم، اما هنوز هم

was still like some days I'm I'm thinking like I  don't want to do anything or this is frustrating  

مثل بعضی روزها فکر می‌کنم که نمی‌خواهم کاری انجام دهم یا این ناامیدکننده است

or I'm still making excuses uh but I stopped  making excuses once I got that fire once I saw  

یا هنوز دارم بهانه می‌آورم، اما از بهانه‌جویی دست کشیدم. یک بار من آن آتش را گرفتم، یک بار

like a little kid who spoke better than me and  this still happens to me today uh like I was at a  

مثل یک بچه کوچک دیدم که بهتر از من صحبت می کند و این هنوز هم امروز برای من اتفاق می افتد، مثل این که

coffee shop not that long ago and and and a woman  just like working at the coffee shop was like oh  

چند وقت پیش در یک کافی شاپ بودم و و یک زن مثل کار در کافی شاپ بود. اوه

you speak Japanese really well and I said oh well  thank you you know again it's the same kind of  

تو واقعاً خوب ژاپنی صحبت می‌کنی و من گفتم اوه خوب متشکرم می‌دانی دوباره همین

situation um and she said how long have you been  here and I said oh like uh I don't know 20 years  

وضعیت است و او گفت چند وقت است اینجا هستی و من گفتم اوه، من نمی‌دانم 20 سال

or whatever and she was like oh that's longer  than I've been alive you know she she was 18 or  

یا هر چیز دیگری و او بود مثلاً آه این بیشتر از عمر من است، شما می‌دانید که او 18 ساله بوده یا

something like that it's basically the the exact  same situation and so like I feel I feel good that  

چیزی شبیه به آن، اساساً دقیقاً همین وضعیت است و بنابراین احساس می‌کنم احساس خوبی دارم که

I've made progress but when I compare myself to  to like a regular native then I think oh I'm I'm  

پیشرفت کرده‌ام، اما وقتی خودم را با  مقایسه می‌کنم که دوست داشته باشم بومی معمولی، پس فکر می‌کنم آه، من هستم،

just I'm not working hard enough I could be doing  this better so again like that's the that's the  

فقط به اندازه کافی سخت کار نمی‌کنم، می‌توانم این کار را بهتر انجام دهم، پس دوباره مثل این است که این همان چیزی است که

kind of fire thing uh that you that you actually  use and that cancels out all of the other pretty  

شما واقعاً از آن استفاده می‌کنید و همه چیز را خنثی می‌کند. دیگر

weak excuses that people have about doing things  so like not being able to find time like everybody  

بهانه‌های ضعیف دیگری که افراد برای انجام کارها دارند، مثلاً نمی‌توانند مانند همه وقت پیدا کنند،

has time and everybody finds time to do the things  they want to do especially the things they have to  

و همه وقت دارند تا کارهایی را که می‌خواهند انجام دهند، مخصوصاً کارهایی را که باید

do so that's a that's a mental uh like a mental  constraint or a mental issue that we're we're  

انجام دهند. یک محدودیت ذهنی یا یک مشکل ذهنی که در حال ایجاد آن هستیم

putting on the situation that's that's not really  there we just create this with our minds all right  

در موقعیتی قرار می‌دهیم که واقعاً وجود ندارد  ما فقط این را با ذهن خود درست می‌کنیم

so if you have that fire like the fire it should  be stronger or more powerful than any of these  

بنابراین اگر آن آتشی مانند آتش دارید باید قوی‌تر یا قوی‌تر از هر چیزی باشد. از میان این

other little concerns you have and if you have  that then you will make progress you will make  

نگرانی‌های کوچک دیگری که دارید و اگر دارید آن‌ها را دارید، آنگاه پیشرفت خواهید کرد، آن را تا

it up here you will find that way to do the thing  and again the if the if the path itself is easy  

اینجا انجام خواهید داد، آن راه را برای انجام کار پیدا خواهید کرد و دوباره اگر مسیر آسان باشد،

and you have the strong determination to do that  thing and it doesn't need to be like super strong  

و شما عزم قوی برای انجام آن دارید. آن کار را انجام دهید و نیازی نیست

again like most most times we want to do something  and we just need you know there may be like a few  

دوباره مثل اکثر مواقعی که می‌خواهیم کاری انجام دهیم، خیلی قوی باشد و فقط باید بدانید که ممکن است چند

small excuses why we don't do that thing so we  really want that thing we should do that thing  

بهانه کوچک وجود داشته باشد که چرا آن کار را انجام نمی‌دهیم، بنابراین واقعاً می‌خواهیم ما باید آن کار را انجام دهیم

but because there is some effort there's always  some effort all right you have to do something  

اما چون مقداری تلاش وجود دارد، همیشه مقداری تلاش وجود دارد، بسیار خوب، شما باید کاری را انجام دهید

even if it's just like watching a video or reading  a book or something like that there is some kind  

حتی اگر این کار درست مانند تماشای یک ویدیو یا خواندن یک کتاب یا چیزی شبیه به آن باشد، نوعی

of effort that's required to do something uh we  will think of many excuses but I want to remind  

تلاش لازم است انجام شود. چیزی که ما بهانه‌های زیادی فکر می‌کنیم، اما می‌خواهم به

you that the the excuses are usually not that  powerful and they're easy to uh kind of easy to  

شما یادآوری کنم که بهانه‌ها معمولاً آنقدر قدرتمند نیستند و به راحتی می‌توان آن‌ها را

cancel out if you have a really strong reason to  do something now another reason in my life that's  

لغو کرد، اگر دلیل واقعاً قوی‌ای برای انجام کاری داشته باشید، حالا دلیل دیگری وجود دارد. زندگی من

also very strong uh is I have two children and  uh specifically for me learning Japanese I look  

بسیار قوی است، اوه این است که من دو فرزند دارم و مخصوصاً برای یادگیری ژاپنی

at them and like their their Japanese is really  good you know they're basically living in a native  

به آنها نگاه می کنم و دوست دارم ژاپنی آنها واقعاً خوب باشد، می دانید که آنها اساساً در یک محیط بومی زندگی می کنند

environment and they spend much more time uh with  Japanese than they do with English so I I have to  

و زمان بیشتری را با آنها می گذرانند. ژاپنی‌ها نسبت به انگلیسی‌شان کار می‌کنند، بنابراین من باید

be very good about how I teach them when I do have  time to teach them um but when I see them and like  

در مورد نحوه آموزش آنها خیلی خوب باشم، وقتی وقت دارم به آنها یاد بدهم، اما وقتی آنها را می‌بینم و دوست دارم

my older daughter who is8 years old now she can  speak well uh and also like her ability to write  

دختر بزرگم که اکنون 8 سال دارد، می‌تواند خوب صحبت کند و همچنین دوست داشته باشد. توانایی او برای نوشتن

Japanese characters she is learning those and so  that's giving me a lot of motivation like to not  

کاراکترهای ژاپنی که او در حال یادگیری آنهاست و بنابراین این به من انگیزه زیادی می دهد که از اینکه

be embarrassed that my child can can write better  or speak better or whatever than I can okay so  

فرزندم می تواند بهتر بنویسد یا بهتر صحبت کند یا هر چیزی که من می توانم صحبت کند خجالت می کشم بنابراین

it's not it's not like a logical comparison where  I'm saying that uh like of course a native speaker  

اینطور نیست مانند یک مقایسه منطقی نیست. من می گویم که مطمئناً یک زبان مادری

is is probably going to learn like faster than  I am just because they have more opportunities  

احتمالاً سریعتر از من یاد می گیرد فقط به این دلیل که فرصت های بیشتری دارد

or she's spending all day at school and talking  with people all day there are lots of good reasons  

یا تمام روز را در مدرسه می گذراند و تمام روز با مردم صحبت می کند دلایل خوبی وجود دارد

why she would become a good speaker it's a natural  kind of thing uh but for me there is some kind  

یک سخنران خوب می شود، این یک چیز طبیعی است، آه، اما برای من

of effort required to do that there not much but  again like the if there's if there's any kind of  

تلاش زیادی برای انجام این کار لازم است، اما مثل این که اگر

effort at all then that's where we start thinking  about excuses or reasons why something would not  

اصلاً تلاشی وجود داشته باشد، اینجاست که ما شروع به فکر کردن به بهانه می کنیم. یا دلایلی که چرا اتفاقی نمی‌افتد

happen Okay uh but I'm I'm trying to show you how  the whole process works and this is really again  

خب، اما من سعی می‌کنم به شما نشان دهم که کل فرآیند چگونه کار می‌کند و این واقعاً دوباره

how it's worked for me but typically how it works  for really anybody trying to do so something so  

چگونه برای من کار می‌کند، اما معمولاً چگونه کار می‌کند برای واقعاً هر کسی که تلاش می‌کند کاری را انجام دهد.

if something is possible we've seen other people  do it like you know earning money or becoming a  

چیزی ممکن است ما دیده‌ایم که دیگران این کار را انجام می‌دهند مثل اینکه می‌دانید کسب درآمد می‌کنید یا می‌دانید یک

professional singer or whatever like many people  do that all right or many people do that if nobody  

خواننده حرفه‌ای می‌شوید یا هر کاری که مانند بسیاری از افراد انجام می‌شود، خیلی خوب است یا

is able to do a thing like if nobody is able  to breathe underwater that's an actual physical  

اگر کسی نتواند کاری را انجام دهد، خیلی‌ها این کار را انجام می‌دهند. زیر آب این یک

impossible thing so unless you have tools like you  know some breathing equipment or something uh but  

چیز فیزیکی غیرممکن واقعی است، بنابراین مگر اینکه ابزارهایی داشته باشید مانند تجهیزات تنفسی یا چیزی را بلد باشید، اما

if you're not able to breathe underwater we don't  really we don't feel bad about that we don't spend  

اگر نمی‌توانید زیر آب نفس بکشید، واقعاً احساس بدی نداریم که هیچ خرج نمی‌کنیم.

any any time thinking about that we don't make any  excuses or reasons why something won't happen or  

هر زمان که به این فکر می‌کنیم هیچ بهانه یا دلیلی نمی‌آوریم که چرا اتفاقی نمی‌افتد یا به

whatever we don't think about that at all but when  something is possible you will feel your brain  

هر چیزی که اصلاً به آن فکر نمی‌کنیم، اما وقتی چیزی امکان‌پذیر باشد، مغزتان را احساس می‌کنید که

telling you these things like hey maybe maybe we  can't do that what will other people think if we  

این چیزها را به شما می‌گوید، مثلا هی شاید ما نمی‌توانم این کار را انجام دهم که اگر ما

make a mistake you have all these little voices  inside your head that make you think about that  

اشتباه کنیم، دیگران فکر می‌کنند، شما این همه صداهای کوچک را در ذهن دارید که باعث می‌شود در مورد آن فکر کنید،

so you need something stronger than those voices  if you want to achieve what you want if you want  

بنابراین اگر می‌خواهید به چیزی که می‌خواهید برسید، به چیزی قوی‌تر از آن صداها نیاز دارید.

to get what you want you need to find that thing  and it can be like me like embarrassment or Pride  

آنچه را که می‌خواهید برای یافتن آن چیز به دست آورید و این می‌تواند مانند من باشد مانند خجالت یا غرور

or whatever you can use that to to power your  way through something okay so specifically uh  

یا هر چیز دیگری که می‌توانید از آن استفاده کنید تا راه خود را از طریق چیزی خوب بگذرانید.

on the the the part of learning English like when  I figured out how to do that I spent a lot of time  

چگونه این کار را انجام دهم من زمان زیادی را صرف کردم

trying to make the path very simple so like many  many years and I'm still doing that today so 20  

سعی کردم مسیر را بسیار ساده کنم، مثل خیلی سالها، و هنوز هم این کار را انجام می دهم، بنابراین 20

years ago like in 200 I don't know 4 yeah about 20  20 years ago that's when I found uh that I needed  

سال پیش مانند سال 200، نمی دانم 4 بله، حدود 20 20 سال پیش است. وقتی فهمیدم که باید به   زبان

to learn Japanese as a first language and that's  why I've been teaching English as a first language  

ژاپنی را به عنوان زبان اول یاد بگیرم و به همین دلیل است که به مدت 20 سال است که انگلیسی را به عنوان زبان اول تدریس می کنم

for 20 years because it works and it's the easiest  thing I've found to get fluent and it's been my  

زیرا کار می کند و ساده ترین چیزی است که برای مسلط شدن یافتم و این روش من بوده است.

way of helping people get fluent like better than  anything else I've found um but people still have  

کمک به مردم برای اینکه بهتر از هر چیز دیگری مسلط شوند، اما مردم هنوز هم

lots of excuses about why they can't do something  so even if I make the path it could even be like  

بهانه‌های زیادی در مورد اینکه چرا نمی‌توانند کاری را انجام دهند، دارند، بنابراین حتی اگر مسیر را طی کنم، ممکن است مانند

a very gentle slope and I'm going to I'm going to  sit and like basically pull you up this thing and  

یک شیب بسیار ملایم باشد. رفتن به سمت من می‌نشینم و می‌خواهم اساساً شما را بالا بکشم و

this is you know specifically for my students  people who are trying to get fluent uh if you  

این چیزی است که شما به‌طور خاص برای دانش‌آموزان من می‌دانید، افرادی که سعی می‌کنند مسلط شوند، اگر

can Master this all you need is one good reason  why you can do something One Good Reason okay  

بتوانید به تمام آنچه نیاز دارید تسلط داشته باشید، دلیل خوبی است که چرا می‌توانید کاری انجام دهید. یک دلیل خوب باشه

hopefully that makes sense all right so this this  is not a uh like a really difficult idea but if  

امیدوارم که کاملاً منطقی باشد، بنابراین این ایده واقعاً دشواری نیست، اما اگر

you're thinking about this and you remember this  as you're trying to do something really look for  

به این فکر می‌کنید و این را  به خاطر می‌آورید در حالی که می‌خواهید کاری انجام دهید، واقعاً به دنبال

that thing look for that that that real reason why  you want to do something so you might even have  

آن باشید  این دلیل واقعی برای اینکه می‌خواهید کاری انجام دهید، بنابراین ممکن است حتی

a like a logical reason like I need to pass the  toic test uh at a particular score so I can get  

یک دلیل منطقی داشته باشید، مثلاً من باید در آزمون آزمایشی با یک نمره خاص قبول شوم تا بتوانم

a job or whatever so maybe that's like a logical  thing you you want um but that that might not be  

شغلی پیدا کنم یا هر چیز دیگری، بنابراین شاید این یک چیز منطقی باشد می‌خواهم، اما این ممکن است

motivating enough for you uh to not make excuses  okay so maybe you're thinking about I need to pass  

انگیزه کافی برای شما نداشته باشد که بهانه نیاورید، بنابراین شاید به این فکر می‌کنید که من باید در

a particular test and get a job and that sounds  like a good idea that's kind of your logical  

آزمون خاصی قبول شوم و شغلی پیدا کنم و این ایده خوبی به نظر می‌رسد که به نوعی دلیل منطقی شماست.

reason for doing something but I'm I'm saying you  need to have you need that fire you need that like  

کاری انجام می‌دهم، اما من می‌گویم شما باید به آن آتشی نیاز داشته باشید که به آن نیاز دارید،

real like like a stronger thing like like my  brother said I couldn't do it like that that  

مثل یک چیز قوی‌تر، مثل اینکه برادرم گفت من نمی‌توانم این کار را انجام دهم.

kind of thing and that and this is typically when  you're watching a movie this is the kind of thing  

معمولاً وقتی در حال تماشای یک فیلم هستید، این چیزی است که

you see in a movie it's usually like a uh like a  a not so logical reason to do something but it's  

در یک فیلم می بینید، معمولاً مانند یک دلیل نه چندان منطقی برای انجام کاری است، اما مثل این است که

a it's like a like a it's it's it's more motiv  ating to you than just having a logical goal  

انگیزه بیشتری برای شما ایجاد می کند. فقط داشتن یک هدف منطقی

like hey I can get a better job like yeah like  a lot of people there there and this is this is  

مثل هی من می‌توانم شغل بهتری پیدا کنم مثل خیلی از افراد آنجا و به همین دلیل است که

why it seems very confusing to people like hey  why don't you just do this thing it will it will  

برای افرادی مانند هی چرا این کار را انجام نمی‌دهی خیلی گیج‌کننده به نظر می‌رسد.

earn you more money or it will help you get the  girl you want or you know whatever like any any  

پول بیشتری به دست آورید یا به شما کمک می کند دختری را که می خواهید به دست آورید یا هر چیزی را می شناسید مانند هر

kind of thing like that so it's because they don't  have that there there's that kind of like fire uh  

چیز دیگری مانند آن، بنابراین به این دلیل است که آنها ندارند که در آنجا چیزی مانند آتش وجود دارد که

thing that that that you really need in order to  get what you want all right now if you don't have  

واقعاً به آن نیاز دارید. برای اینکه در حال حاضر به آنچه می‌خواهید برسید، اگر

any excuses at all that's great just go up and  go get the thing you want but a lot of us we will  

اصلاً بهانه‌ای ندارید، این عالی است، فقط بالا بروید و به چیزی که می‌خواهید بروید، اما بسیاری از ما

still have some kind of excuses or fears or doubts  or whatever reasons it is you know that that will  

هنوز هم نوعی بهانه‌ها یا ترس‌ها یا شک‌ها خواهیم داشت. به هر دلیلی که باشد، می‌دانید که

stop us from from getting what we want so focus  on the particular thing uh I remember hearing uh  

ما را از رسیدن به آنچه می‌خواهیم باز می‌دارد، بنابراین روی چیز خاصی تمرکز کنید، یادم می‌آید

stories about Michael Jordan so Michael Jordan  was already like you know a fantastic basketball  

داستان‌هایی درباره مایکل جردن شنیدم، بنابراین مایکل جردن قبلاً مثل اینکه شما یک بسکتبالیست فوق‌العاده می‌شناسید بود،

player but he still created these reasons in  his head these kind of illogical or emotional I  

اما او همچنان این دلایل را ایجاد کرد. در سر او این نوع غیرمنطقی یا احساسی است،

guess it's better to say non-logical but like an  emotional reason why like why he was going to do  

حدس می‌زنم بهتر است بگوییم غیرمنطقی است، اما مانند یک دلیل احساسی است که چرا او می‌خواست

something well so I I think I I remember one story  where he was talking about he said like a player  

کاری را خوب انجام دهد، بنابراین فکر می‌کنم یک داستان را به یاد می‌آورم که در آن صحبت می‌کرد، مثل یک بازیکن گفت:

on a different team was was saying bad things  about him that the player the player did not and  

در یک تیم دیگر چیزهای بدی درباره او می گفت که بازیکنی که بازیکن نمی گفت

like he didn't know the player had no idea about  this but in in Jordan's mind he was thinking that  

guy that guy is saying I can't play you kidding me  I'm I'm the greatest basketball player ever that  

شوخی کن. من بهترین بسکتبالیست هستم که می‌گوید

guy is saying I can't play and like and of course  Michael Jordan goes out and shoots I don't know  

من نمی‌توانم بازی کنم و دوست داشته باشم و البته مایکل جردن بیرون می‌رود و شوت می‌زند.

50 points or something like that but like it's  all in his head okay so the the goal is is it's  

در ذهن او خوب است، بنابراین هدف این است که این کار

it's usually not that big of a deal but because  it's easy to do that's when we get more uh doubts  

معمولاً آنقدرها هم مهم نیست، اما چون انجام آن آسان است، زمانی است که ما شک و تردیدهای بیشتری

about that thing so in order to to counteract  that to fight against that you need to have  

در مورد آن چیز پیدا می کنیم، بنابراین برای مقابله با آن، برای مبارزه با آن باید انجام دهید.

some strong reason and I just call it the fire  because it's basically in a kind of non-logical  

یک دلیل قوی و من فقط آن را آتش می نامم، زیرا اساساً در یک نوع احساس غیر منطقی است

emotional thing that that like you really you  really need to do that thing for some reason  

که مثل شما واقعاً به دلایلی نیاز دارید که آن کار را انجام دهید.

okay whatever that is uh and and again it's it's  different from the particular goal you have of  

هدف خاصی که از

of using you know using English or getting a job  or getting a date or you know whatever whatever  

استفاده از آن دارید، می‌دانید با استفاده از زبان انگلیسی یا کار پیدا کردن یا قرار ملاقات، یا می‌دانید هر چیزی که می‌خواهید

the particular goal is you want to become a good  swimmer or basketball player or something you have  

شناگر یا بسکتبالیست خوبی شوید یا چیزی که باید

to have that fire and that's what's going to get  you the thing you want all right now go back and  

آن آتش را داشته باشید و این همان چیزی است که در حال رخ دادن است. برای به دست آوردن چیزی که می‌خواهید در حال حاضر به عقب برگردید و

check uh comments but hopefully this makes sense  uh what I've done just I'll add this specifically  

نظرات را بررسی کنید، اما امیدوارم این کار منطقی باشد اوه کاری که من انجام داده‌ام، فقط این را به طور خاص

for people who are learning English uh is the the  process of fluency really works in this same way  

برای افرادی که در حال یادگیری زبان انگلیسی هستند اضافه می‌کنم، آهان، فرآیند تسلط واقعاً در آن کار می‌کند. به همین ترتیب   در

where we want to communicate we know what we want  to say but we have lots of doubts that stop us  

جایی که می‌خواهیم ارتباط برقرار کنیم، می‌دانیم چه می‌خواهیم بگوییم، اما شک‌های زیادی داریم که ما را

from speaking and so very few people people will  will try to start speaking uh if they if they  

از صحبت کردن باز می‌دارند و بنابراین افراد بسیار کمی سعی می‌کنند شروع به صحبت کنند، اگر به

feel doubt anyway so it's a very rare person who  will say things and they don't care about being  

هر حال احساس شک داشته باشند، بنابراین بسیار مشکل است. افراد نادری که چیزهایی می‌گویند و برایشان اهمیتی ندارد که

correct or whatever some people will do that uh  but maybe they don't get a job or whatever like  

درست باشند یا هر کاری که برخی انجام می‌دهند اوه، اما شاید شغل یا هر چیز دیگری پیدا نکنند،

but you know there is kind of a tradeoff there  uh but most people they they experience some kind  

اما شما می‌دانید که نوعی معاوضه وجود دارد. آن‌ها

of doubt uh about about trying to trying to learn  or trying to do something um and and specifically  

در مورد تلاش برای یادگیری یا تلاش برای انجام کاری و به طور خاص

with English if you can remove those doubts that's  when you actually start speaking and so this is  

با زبان انگلیسی، تردید دارند، اگر بتوانید این شک‌ها را در زمانی که واقعاً شروع به صحبت کردن می‌کنید برطرف کنید، بنابراین به همین

why uh like I made I made my program like fluent  for life this is why I try to make it uh basically  

دلیل است که من برنامه‌ام را ساختم. مانند مسلط برای زندگی، به همین دلیل است که من سعی می کنم اساساً آن را

as smooth as possible so the the actual path to  get fluent is very easy but the thing that I can't  

تا حد امکان آسان کنم، بنابراین مسیر واقعی برای مسلط شدن بسیار آسان است، اما چیزی که واقعاً نمی توانم آن را

really control is uh all of the Learners and the  the mental or the psychological part of learning  

کنترل کنم این است که همه یادگیرندگان و ذهنی یا ذهنی بخش روان‌شناختی یادگیری

that they bring to the program so it doesn't  matter you could have like a really good gym  

که آنها به برنامه می‌آورند، بنابراین مهم نیست که شما می‌توانید مانند یک برنامه ورزشی واقعاً خوب

program or a like learning program or doing  whatever it's all of this stuff over here and  

یا یک برنامه یادگیری مشابه یا انجام هر کاری که همه این چیزها در اینجا وجود دارد و

so I I wish I could reach into your brain and and  and give give people that fire but it really has  

بنابراین ای کاش می‌توانستم به شما دسترسی پیدا کنم. مغز و و و به مردم آن آتش را بده، اما واقعاً باید

to come from you okay so I can do everything I can  to make the path very simple and easy and it was  

از طرف تو باشد، خوب است، بنابراین من می توانم هر کاری از دستم بر می آید انجام دهم تا مسیر را بسیار ساده و آسان کنم و

frustrating for me because I was the one building  it I had to figure out how to do that thing uh  

برای من ناامیدکننده بود زیرا من کسی بودم که آن را می ساختم. ببینید چگونه می‌توانید آن کار را انجام دهید،

but if you if if you have the path and usually  like it's almost like I mentioned before the  

اما اگر اگر مسیر را دارید و معمولاً دوست دارید، تقریباً مانند همان است که قبلاً به

path itself if the path is really easy then more  people have doubts about taking like taking that  

خود مسیر اشاره کردم، اگر مسیر واقعاً آسان است، افراد بیشتری در مورد برداشتن آن

next step so if the path is really difficult then  you know people don't really think about it anyway  

گام بعدی تردید دارند، بنابراین اگر مسیر واقعاً سخت است پس می‌دانی که مردم به هر حال واقعاً به آن فکر نمی‌کنند

but if it looks possible more people will think  well maybe I better not do that especially like if  

اما اگر به نظر ممکن باشد، افراد بیشتری فکر می‌کنند شاید بهتر است این کار را نکنم، به خصوص اگر

something is easy and I still fail so if something  is really easy and I still fail how will I look  

کاری آسان باشد و من هنوز شکست بخورم، بنابراین اگر چیزی واقعاً آسان باشد و من هنوز شکست بخور چگونه به نظر می رسم

okay so if something is really difficult and  I fail then nobody will care about that that  

خوب است، بنابراین اگر چیزی واقعاً دشوار است و من شکست می خورم، هیچ کس به آن اهمیت نمی دهد که   می

you know that's that's an easy thing everybody  understands that but if something looks easy and  

دانی که این یک چیز آسان است، همه آن را می فهمند، اما اگر چیزی آسان به نظر برسد و

I make a mistake then people are going to laugh at  me or something and so that's a that's a big worry  

من اشتباهی مرتکب شوم، مردم به من می خندند. یا چیزی و بنابراین این یک نگرانی بزرگ

for a lot of people that's understandable so you  need to have that fire whatever that is you need  

برای بسیاری از مردم است که قابل درک است، بنابراین شما باید آن آتش را داشته باشید هر آنچه را که نیاز دارید

to find that thing or create that thing the same  way Michael Jordan did I think Tom Brady he was  

برای پیدا کردن آن چیز یا ایجاد آن چیز به همان روشی  که مایکل جردن انجام داد، من فکر می کنم تام برادی او

a quarterback I don't know if he still plays  or not but like of the best quarterbacks ever  

یک  بود. کوارتربک من نمی‌دانم که او هنوز بازی می‌کند یا نه، اما مانند بهترین مدافعان

American football player like American football  you know with the like the this kind of ball not  

فوتبال آمریکایی، مانند فوتبال آمریکایی، شما می‌دانید که با این توپ‌ها، نه

soccer um and so he would do the same thing he  would think he was like what are they are they  

فوتبال، او همان کاری را انجام می‌دهد که فکر می‌کند. مثل اینکه آنها چه هستند   می‌گویند که

are they saying like I can't play anymore like  you know news writers or something sports sports  

من دیگر نمی‌توانم بازی کنم، مثل شما می‌دانید نویسندگان اخبار یا چیزهای ورزشی

writers are saying well like Tom Brady can't play  anymore he's not a very good player and then he  

نویسندگان ورزشی خوب می‌گویند که تام بردی دیگر نمی‌تواند بازی کند، او بازیکن خیلی خوبی نیست و سپس

goes out and wins another Super Bowl this is like  the you know the the championship of uh American  

می‌رود بیرون و برنده شدن یک سوپربول دیگر مانند قهرمانی

football and so again like he has his reason for  doing something and it's it's basically like an  

فوتبال آمریکا است و باز هم مثل اینکه او دلیل خود را برای انجام کاری دارد و این اساساً مانند یک

emotional thing okay so whatever that thing  is like be clear about that and this is not  

کار احساسی است که اشکالی ندارد، بنابراین هر چیزی که می‌دانید در مورد آن واضح باشید و این نه

just for learning English it's for doing anything  you'd like to do all right so you can have lots of  

فقط برای یادگیری زبان انگلیسی، بلکه برای انجام هر کاری است که دوست دارید آن را به درستی انجام دهید تا بتوانید

motivation to learn English for example but maybe  you don't have lots of motivation to get a better  

انگیزه زیادی برای یادگیری زبان انگلیسی داشته باشید، اما شاید انگیزه زیادی برای به دست آوردن یک شغل بهتر نداشته باشید

job or to you know get a a wife or a husband or  you know whatever you care about whatever that  

یا بدانید که زن یا شوهر یا شما می‌دانید که هر

thing is so uh think less as long as you have a  particular goal think less about like the actual  

چیزی که به آن اهمیت می‌دهید، بنابراین تا زمانی که هدف خاصی دارید، کمتر فکر کنید.

thing that you're getting and more like the this  this kind of the fire part here that you need to  

در اینجا باید

find okay cuz it's these things over here none  of this is real it's all just stuff we create  

خوب را پیدا کنید، زیرا این چیزها در اینجا هستند، هیچ کدام از اینها واقعی نیست، همه چیزهایی هستند که ما

in our minds so we should create something good to  overcome all that stuff that we create that's not  

در ذهن خود ایجاد می کنیم، بنابراین باید چیز خوبی ایجاد کنیم تا  بر همه چیزهایی که ایجاد می کنیم غلبه کنیم

so good that's not actually helping us okay so the  like the steps you might take if you go to the gym  

آنقدر خوب که واقعاً به ما کمک نمی کنند بسیار خوب، مانند مراحلی که ممکن است انجام دهید اگر به باشگاه بروید

and you try to exercise and you know you want to  lose weight or put on muscle whatever your goal  

و سعی کنید ورزش کنید و می‌دانید که می‌خواهید وزن کم کنید یا عضله‌سازی کنید.

is the the the path is very clear people have  been doing that for a very long time but the  

خیلی وقت است، اما

reason people don't like some people do and some  people don't it's all over here it's all in the  

دلیل اینکه مردم از برخی افراد خوششان نمی آید و برخی از افراد دوست ندارند، همه چیز در اینجا تمام شده است، همه چیز در

the mental part of that how we think how we feel  about something but the if you look it's it's not  

بخش ذهنی این است که ما چگونه فکر می کنیم درباره چیزی چه احساسی داریم، اما اگر نگاه کنید اینطور نیست.

really that that complicated of a process you have  the thing you want to do and the way you think  

این پیچیده بودن یک فرآیند، کاری را که می‌خواهید انجام دهید و طرز فکری که در

about that okay so it's actually quite simple and  the easier something is the more possible the more  

مورد آن دارید دارید، خوب است، بنابراین در واقع بسیار ساده است و هر چه چیزی آسان‌تر باشد، امکان‌پذیرتر باشد،

people are doing something the more doubts you  will have in your mind so just have something  

افراد بیشتری کاری را انجام دهند، شک و تردیدهای بیشتری در ذهن خود خواهید داشت. بنابراین فقط چیزی داشته باشید

you need to have that fire from somewhere create  that thing whatever that thing is but it should  

باید آن آتش را از جایی داشته باشید آن چیز را هر چیزی که هست ایجاد کند، اما باید

give you a lot of motivation to do whatever it is  you want to do and then as you're getting started  

انگیزه زیادی به شما بدهد تا هر کاری را که می‌خواهید انجام دهید  و سپس همانطور که شروع می‌کنید

uh you need this kind of less and less because you  actually see you're making progress and and this  

آهان به این نوع نیاز دارید کمتر و کمتر می شود زیرا واقعاً می بینید که در حال پیشرفت هستید و این

thing becomes like its own thing that's powering  you so now like I don't really think about this  

چیز مانند چیز خودش می شود که به شما نیرو می دهد، بنابراین الان مثل اینکه واقعاً به این موضوع فکر نمی کنم  آنقدر

so much I mean I I I like remember the story  uh and if I'm ever reminded like man I'm kind  

منظورم این است که من دوست دارم داستان را به خاطر بسپارم اوه و اگر من تا به حال به من یادآوری شده است که من

of lazy to improve today or I think about my kids  like wait a minute my my child used a word that I  

امروز برای بهبود دادن تنبل هستم یا به بچه هایم فکر می کنم مانند یک دقیقه صبر کنید فرزندم از کلمه ای استفاده کرد که من نمی

don't know so I better learn that word I like I I  feel bad and I use that to keep me motivated to do  

دانم پس بهتر است آن کلمه را یاد بگیرم دوست دارم من احساس بدی دارم و استفاده می کنم برای اینکه انگیزه ام را حفظ کنید تا

the thing all right so instead of focusing on the  the particular logical thing which probably is a  

کار را به درستی انجام دهم، بنابراین به جای تمرکز روی چیز منطقی خاصی که احتمالاً

good idea for your life focus on this other  one over here whatever that is create that  

ایده خوبی برای زندگی شما است، روی یکی دیگر تمرکز کنید در اینجا هر چیزی که هست آن

idea uh get excited about something but if you  have this the fire should be stronger than any  

ایده را ایجاد کنید، در مورد چیزی هیجان زده شوید، اما اگر تو این را داری، آتش باید قوی‌تر از هر

of these other little things and you won't think  about those doubts anymore because well what if  

چیز کوچک دیگری باشد و دیگر به آن شک‌ها فکر نمی‌کنی، زیرا اگر

somebody laughs at me it's like well they're  already laughing at me because I can't speak  

کسی به من بخندد، مثل این است که قبلاً به من می‌خندند، زیرا من نمی‌توانم حرف بزنم.

as well as you know I I want to speak so I better  just do the thing anyway all right so my kids are  

همانطور که می‌دانید من می‌خواهم صحبت کنم، بنابراین بهتر است این کار را به هر حال درست انجام دهم تا بچه‌های من

already knowing some words or using vocabulary I  don't know so I have to work harder and it's it's  

از قبل برخی کلمات را بدانند یا از واژگانی استفاده کنند که من نمی‌دانم، بنابراین باید بیشتر کار کنم و این

like my personal Pride which is just emotional  there is's nothing nothing logical there about  

مانند پراید شخصی من است که فقط احساسی هیچ چیز منطقی در مورد

achieving the goal but I'm using that to achieve  the goal okay so as you're trying to do something  

دستیابی به هدف وجود ندارد، اما من از آن برای رسیدن به هدف استفاده می‌کنم، بنابراین همانطور که در تلاش برای انجام کاری هستید،

you want to find obviously an easy path to do  it the easiest path you can but remember this  

می‌خواهید یک مسیر آسان برای انجام آن پیدا کنید ساده‌ترین مسیری که می‌توانید انجام دهید، اما این را به خاطر بسپارید.

over here so if you're feeling unmotivated or  you you're trying to do something but you feel  

در اینجا، بنابراین اگر احساس می‌کنید انگیزه ندارید یا سعی می‌کنید کاری را انجام دهید، اما

lots of doubts that's your uh it's basically  your mind telling you hey you need to have a  

تردیدهای زیادی را احساس می‌کنید، اوه، اساساً ذهن شما به شما می‌گوید هی باید یک

really good reason to do something so it's it's  much more difficult um like when when people  

دلیل واقعاً خوب برای انجام کاری داشته باشید، بنابراین این کار خیلی بیشتر است. خیلی سخته مثل وقتی که مردم

say just ignore the fear I'll just kind of end  this conversation talking about this last last  

می گویند فقط ترس را نادیده بگیر من فقط به نوعی این مکالمه را با صحبت در مورد آخرین مورد پایان می دهم

little bit here so if you try to ignore the fear  or you try to if we like logically clear this up  

کمی اینجا، بنابراین اگر سعی می کنید ترس را نادیده بگیرید یا اگر ما دوست داریم سعی می کنید منطقی این موضوع را روشن کنید .

um like in like a sales process or whatever like  people are like well I don't have time it's like  

مثل فرآیند فروش یا هر چیز دیگری مثل افراد خوب هستند، من وقت ندارم، مثل این است که خوب است، چه زمانی

well okay when will you have time you know do you  want this thing or not like when when is the when  

وقت خواهی داشت، می‌دانی آیا این چیز را می‌خواهی یا نه مثل وقتی که کی است، زمانی است که می‌خواهی

is the time where you're going to actually have  time and the reality is most people have time  

در واقع وقت دارند و واقعیت این است که اکثر مردم وقت دارند

nobody's really that busy you know people spend  an hour looking at their phone or whatever  

هیچ کس واقعاً آنقدر مشغول نیست که می‌دانید مردم یک ساعت به تلفن خود نگاه می‌کنند یا هر چیز دیگری

wasting wasting lots of time nobody is really that  efficient with their time uh but the problem with  

وقت زیادی را تلف می‌کنند، هیچ کس واقعاً با زمان خود کارآمد نیست، اما مشکل

that strategy like you're you're trying to to deal  with each one of these objections uh in your own  

آن استراتژی مانند شما. آیا شما سعی می کنید با هر یک از این ایرادها در

mind so okay I don't have time or I what if I make  a mistake or whatever like trying to deal with all  

ذهن خود مقابله کنید، پس خوب من وقت ندارم یا اگر اشتباهی مرتکب شوم یا هر چیز دیگری مانند تلاش برای مقابله با همه

these is a really it's a really difficult thing  because it's never ending you will always find  

اینها واقعاً یک مشکل است. یک چیز سخت چون هیچ وقت تمام نمی شود، همیشه

more reasons to not do something it's really easy  to find reasons to not do something so if you like  

دلایل بیشتری برای انجام ندادن کاری پیدا خواهید کرد، پیدا کردن دلایلی برای انجام ندادن کاری واقعاً آسان است، بنابراین اگر دوست دارید

whatever your goal is it's very very easy for the  mind because we're lazy we don't want to actually  

هدف شما هر چه باشد، برای ذهن بسیار آسان است زیرا ما تنبل هستیم. واقعاً می‌خواهم

make an effort to do something to to find a reason  not to do it like well maybe I don't really need  

تلاشی برای انجام کاری انجام دهم تا دلیلی پیدا کنم که آن کار را انجام ندهم، شاید واقعاً به

that thing maybe I don't really care you know  maybe maybe I should do something else or I'm  

آن چیزی نیاز ندارم، شاید واقعاً برایم مهم نیست، می‌دانی شاید باید کار دیگری انجام دهم یا

tired uh or maybe other people will think about  me or what will I don't know what will my mom  

خسته هستم. اوه یا شاید دیگران در مورد من فکر کنند یا من چه چیزی نمی دانم که مادرم چه خواهد

say or you know whatever there there's an infinite  number of these of these little objections that  

گفت یا شما می دانید که تعداد بی نهایتی از این اعتراضات کوچک وجود دارد که

people have uh or doubts or whatever but they're  not really very powerful okay so instead of trying  

مردم شک دارند یا هر چیز دیگری دارند اما نیستند  واقعاً بسیار قدرتمند است، بنابراین به جای تلاش

to kill one doubt you should just make one thing  that's stronger than all of these I'm trying to  

برای از بین بردن یک شک، فقط باید یک چیز را بسازید که از همه اینها قوی تر است، من سعی می کنم

kind of draw this at a level for you so you can  see the like the strength of each of these things  

این را در یک سطح برای شما ترسیم کنم تا بتوانید مانند قدرت هر یک از اینها را ببینید. چیزها

so you just need something like the the power of  this thing outweighs or it's bigger or stronger  

بنابراین شما فقط به چیزی نیاز دارید که قدرت این چیز بیشتر باشد یا بزرگتر یا قوی تر

than all of these other things over here okay  so for me personally my personal example is uh  

از همه این چیزهای دیگر در اینجا باشد، خوب است، بنابراین برای شخص من مثال شخصی من

feeling Pride or feeling shame or feeling you  can take these these kind of like the seven  

احساس غرور یا احساس شرم یا احساس است که می توانید از این نوع استفاده کنید. مانند هفت

deadly sins or whatever and and actually use that  for your benefit so if people are saying I'm not  

گناه کبیره یا هر چیز دیگری و و در واقع از آن به نفع خود استفاده کنید، بنابراین اگر مردم بگویند من در

actually very good at what I do I would say well  what are you talking about I'm going to prove to  

واقع در کاری که انجام می‌دهم خوب نیستم، خوب می‌گویم در مورد چه چیزی صحبت می‌کنید، به

you that I that I can do that thing okay so even  if nobody else is actually saying anything you can  

شما ثابت می‌کنم که من می‌توانم این کار را انجام دهم، بنابراین حتی اگر هیچ کس دیگری واقعاً چیزی نمی‌گوید، می‌توانید

create that in your mind and if Michael Jordan  and Tom Brady are doing that like anybody could  

آن را در ذهن خود ایجاد کنید و اگر مایکل جردن و تام برادی این کار را انجام می‌دهند، مثل هر کسی که می‌تواند

do that all right so these people who are like  at the very top of their professional career are  

این کار را انجام دهد، بنابراین این افراد که در حال حاضر شبیه هستند. بالاترین شغل حرفه ای آنها

still creating this fire in their mind like then  we should probably try doing that too and remember  

هنوز هم مانند آن زمان این آتش را در ذهن خود ایجاد می کنند. احتمالاً باید این کار را نیز انجام دهیم و به یاد داشته باشید

this is the easy part over here it's just mental  so you can all you need is like oh I just need a  

این بخش آسان اینجاست که فقط ذهنی است بنابراین شما می توانید تمام چیزی که نیاز دارید این است که اوه من فقط به یک

good reason to do something all right so don't  worry about trying to address like all of these  

دلیل خوب نیاز دارم تا کاری را به درستی انجام دهید، بنابراین نگران نباشید که سعی کنید به همه این

things over here like well I don't have time or I  don't have whatever like find this thing now you  

موارد در اینجا رسیدگی کنید، خوب من وقت ندارم یا هر چیزی مانند آن را ندارم، اکنون این مورد را پیدا کنید،

can let me know in the comments if you have  a particular thing like what is what is this  

اگر می‌توانید در نظرات به من اطلاع دهید. یک چیز خاص مانند این چیست که این

reason this is like the hidden reason why you're  trying to do something so it could be like maybe  

دلیل است مانند دلیل پنهانی که شما سعی می کنید کاری انجام دهید، بنابراین ممکن است

some people laughed at my English at work and now  I want to show them that I can actually speak all  

برخی افراد در محل کار به انگلیسی من خندیدند و اکنون می خواهم به آنها نشان دهم که واقعاً می توانم کاملاً درست صحبت کنید

right it could be something like that that's a  good reason to to actually become a good speaker  

ممکن است چیزی شبیه به این باشد که دلیل خوبی برای تبدیل شدن به یک سخنران خوب است

now as you learn and improve you won't really  care about those people anymore which is fine  

اکنون که یاد می‌گیرید و پیشرفت می‌کنید دیگر واقعاً به آن افراد اهمیت نمی‌دهید که خوب است

uh you'll actually be focusing on the real goal  but to get started especially at the beginning or  

اوه شما در واقع روی هدف واقعی تمرکز خواهید کرد. اما برای شروع به خصوص در ابتدا یا

if you feel like you know someday you're feeling  not so motivated or whatever you have to have this  

اگر احساس می‌کنید روزی می‌دانید که آنقدر انگیزه ندارید یا هر چیز دیگری لازم است این

thing in your mind to remember that okay all right  I'll go back and look at chat but if you have any  

چیز را در ذهن خود داشته باشید تا به خاطر بسپارید خیلی خب، من برمی‌گردم و به چت نگاه می‌کنم. اگر

questions about this uh it should be pretty clear  remember uh just a quick recap about this if the  

سؤالی در این مورد دارید، باید کاملاً واضح باشد. به یاد داشته باشید که فقط یک خلاصه نویسی سریع درباره این موضوع داشته باشید، اگر

thing you're trying to do is actually impossible  like really impossible then you won't be thinking  

کاری که می‌خواهید انجام دهید واقعاً غیرممکن است مانند واقعاً غیرممکن است، پس

at all about reasons not to do it because it's  already impossible to do but if something is  

اصلاً به دلایلی که نباید انجام دهید فکر نمی‌کنید. زیرا انجام آن از قبل غیرممکن است، اما اگر کاری

possible and we see other people doing that thing  like other people are exercising and getting fit  

امکان‌پذیر است و ما می‌بینیم که افراد دیگری آن کار را انجام می‌دهند، مانند دیگران ورزش می‌کنند و تناسب اندام می‌کنند

or other people are learning to play the guitar or  you know whatever that thing is then that's where  

یا افراد دیگر در حال یادگیری گیتار هستند یا شما می‌دانید که این کار هر چه باشد، در اینجاست که

we start having the doubts about it ourselves like  well that person is special or I I just don't have  

ما شروع به انجام آن می‌کنیم. خودمان شک و تردید در مورد آن داریم، مثلاً آن شخص خاص است یا من فقط

time to do that or you know maybe maybe uh like  other people will laugh at me if I make a mistake  

وقت ندارم این کار را انجام دهم یا می‌دانی شاید اگر اشتباهی مرتکب شوم دیگران به من بخندند. در

doing that that's all these little things and it's  just going on inside your own head okay it's all  

درون سر خودت ادامه می‌دهی، همه

it's all in you and that means you can control it  all right but the smarter way to control it is not  

چیز در توست و این بدان معناست که می‌توانی آن را کنترل کنی، اما راه هوشمندانه‌تر برای کنترل آن این نیست که

by trying to like logically address all these  fears you just have to have something stronger  

سعی کنی به طور منطقی به همه این ترس‌ها رسیدگی کنی، فقط باید چیزی قوی‌تر داشته باشی

that's more powerful than these other things here  okay so like I explain to people sometimes when I  

که قدرتمندتر باشد. غیر از این چیزهای دیگر در اینجا خوب است، پس مثل من گاهی اوقات وقتی

talk about confidence in English if you if you  see a child drowning in water and maybe you're  

درباره اعتماد به نفس به زبان انگلیسی صحبت می‌کنم به مردم توضیح می‌دهم، اگر کودکی را در حال غرق شدن در آب دیدید و شاید مثل این هستید که مثل این هستید که

you're like nervous about swimming yourself like  you would probably just jump in and try to save  

خودتان در مورد شنا کردن عصبی هستید. و سعی کنید

that child anyway uh you would you would probably  find a way to do that because that motivation is  

آن کودک را به هر حال نجات دهید، احتمالاً راهی برای انجام این کار پیدا می کنید زیرا این انگیزه

stronger than whatever fear you have so you're not  trying to talk yourself out logically out of this  

قوی تر از هر ترسی است که دارید، بنابراین سعی نمی کنید منطقی از این موضوع خارج شوید

you really need to find this trigger here that's  actually going to give you the motivation that's  

شما واقعاً باید این محرک را پیدا کنید. اینجا در واقع به شما انگیزه می‌دهد که

where the motivation comes from all right uh let  me look at chat and if you do have any questions  

انگیزه از آنجا ناشی می‌شود، اجازه دهید من به چت نگاه کنم و اگر سؤالی

about this or anything else we can talk about  that all right where did we start of let's see  

در مورد این یا هر چیز دیگری دارید، می‌توانیم در مورد آن صحبت کنیم که از کجا شروع کردیم، بیایید

Tom says good morning Alexander good evening yes  it is uh typically the mornings here in Japan when  

تام را ببینیم. می گوید صبح بخیر الکساندر عصر بخیر بله، معمولاً صبح ها اینجا در ژاپن است که

I do these so it is what time is it 10:00 uh 10:  a.m. good morning from Thailand uh Everton says  

من این کارها را انجام می دهم، پس ساعت 10:00 و 10: صبح به خیر از تایلند است و اورتون می گوید

greetings from Brazil I turn on my cell phone's  notification just to watch your lives well I'm I'm  

سلام از برزیل من تلفن همراهم را روشن می کنم اعلان فقط برای تماشای خوب زندگی شما، من

very curious like why do people continue to watch  my lives these are these helpful for you let me  

بسیار کنجکاو هستم، مثلاً چرا مردم به تماشای زندگی من ادامه می‌دهند، این موارد برای شما مفید است، به من اجازه دهید

know if they are uh and if you know other people  who would benefit then please like the video just  

بدانم آیا آنها خوب هستند و اگر افراد دیگری را می‌شناسید که سود می‌برند، لطفاً ویدیو فقط   روی

click the like button and then also tell anybody  else share the videos let's see yes here in Brazil  

دکمه پسندیدن کلیک کنید و سپس به دیگران بگویید  ویدیوها را به اشتراک بگذاریم بیایید ببینیم بله اینجا در برزیل

it is evening baraco says hi good afternoon and  ASDF uh good morning from Nan Jing nice to see  

عصر است باراکو می‌گوید سلام ظهر بخیر و ASDF اوه صبح بخیر از نان جینگ خوشحالم که

you there an Anette from Wisconsin uh let's see  manolin says good morning from Dominican Republic  

شما را آنجا می‌بینم یک Anette از ویسکانسین آه بیایید مانولین را ببینیم می گوید صبح بخیر از جمهوری دومینیکن

uh let's see cam says good morning n Danielle  hello again teacher and everyone here we go  

اوه بیایید ببینیم دوربین می گوید صبح بخیر n دانیله سلام دوباره معلم و همه ما اینجا هستیم

again yes we are back me says hello from Brazil  Hassam says hello from Morocco excited person  

دوباره بله برگشتیم من از برزیل سلام می گویم حسام از مراکش سلام می گوید فرد هیجان زده

good morning Drew these days it's raining and  that's why I've got to take joining your lives  

صبح بخیر درو این روزها باران می بارد و  به همین دلیل است من باید به زندگی شما بپیوندم

well welcome to the program yes we are we are kind  of I guess still in the middle of the rainy season  

به برنامه خوش آمدید بله، ما هستیم.

in Japan uh it's a little bit cloudy but we don't  have any rain I think for the next week which is  

هفته بعد که

nice but we'll see uh I remember a few years ago  there was actually just a month it was really like  

خوب است، اما خواهیم دید که یادم می‌آید چند سال پیش  در واقع فقط یک ماه بود که واقعاً مثل

a few weeks of just heavy rain all day like we  were in a like a rainforest or something uh n says  

چند هفته باران شدید در تمام روز بود، مثل اینکه در یک جنگل بارانی بودیم یا چیزی که می‌گوید

good uh great job and Sam says hello saludos from  Mexico uh Eritrea and Ohio okay I see and Juan  

خوب اوه، کار عالی است و سام می گوید سلام از مکزیک اوه اریتره و اوهایو خوب می بینم و خوان   می

says hey there I really need advice about that I  started with the course four months ago and I have  

گوید سلام، من واقعاً در مورد این که با این دوره از چهار ماه پیش شروع کردم به راهنمایی نیاز دارم و

read only two lessons I quit again oh no why did  you quit so remember for any for any program like  

فقط دو درس خوانده ام، دوباره ترک کردم آه نه چرا آیا شما این کار را ترک کردید، بنابراین برای هر برنامه‌ای مانند   به

think about whatever whatever it is whether it's  trying to learn English or or you know get fit  

هر چیزی فکر کنید، چه سعی در یادگیری زبان انگلیسی باشد، چه می‌دانید که در ورزش تناسب اندام داشته باشید، به هدف

in exercise don't think about like The Logical  goal I know it seems like a good idea uh but  

منطقی فکر نکنید، می‌دانم که ایده خوبی به نظر می‌رسد.

the the psychology here is much more powerful  uh if you can use that uh and as an example  

روانشناسی در اینجا بسیار قدرتمندتر است اوه اگر بتوانید از آن استفاده کنید

uh I remember hearing some interesting advice  about credit cards I'll just share this with  

اوه من یادم می‌آید توصیه‌های جالبی درباره کارت‌های اعتباری شنیده‌ام، فقط این را با

you now uh because it's it really goes along with  this anyway CU we're talking about the mind uh but  

شما به اشتراک می‌گذارم، اوه، اوه، زیرا واقعاً با این کار همراه است. در مورد ذهن صحبت می کنیم، اما

let's say you have two different uh credit cards  so this credit card you have uh I don't know let's  

فرض کنید شما دو کارت اعتباری مختلف دارید بنابراین این کارت اعتباری که دارید اوه من نمی دانم اجازه دهید

see a $22,000 you need to pay on this credit card  and this credit card over here is uh I don't know  

یک 22000 دلاری را ببینیم که باید با این کارت اعتباری بپردازید و این کارت اعتباری اینجاست. نمی دانم

like $100 or whatever and uh so this credit card  is like 2% interest and this this credit card is  

مثل 100 دلار یا هر چیز دیگری، بنابراین این کارت اعتباری مانند 2٪ بهره است و این کارت اعتباری

18% interest I don't want to do a lot of math  but basically the uh like we we really want to  

18٪ بهره است.

make sure we're we're cancelling out uh like even  though this credit card like it's it's going to be  

مطمئنم که ما در حال کنسل کردن هستیم، حتی اگر این کارت اعتباری

costing us more money uh and I'm I'm not really  setting up this example very well but basically  

هزینه بیشتری برای ما داشته باشد، و من واقعاً این مثال را خیلی خوب تنظیم نمی‌کنم، اما اساساً

like we would be paying more money uh each month  with this credit card but the the the psychology  

می‌خواهم بیشتر بپردازیم. پول هر ماه با این کارت اعتباری، اما نکته روانشناسی

thing here is your brain is just looking at two  credit cards the brain is not really thinking  

اینجاست که مغز شما فقط به دو کارت اعتباری نگاه می کند، مغز واقعاً به این فکر نمی کند که

about how much the money is it's just thinking  well I've got two credit cards in this one I can  

چقدر پول است، فقط فکر می کنم خوب من دو کارت اعتباری در این مورد دارم. یکی که می‌توانم

pay this one off much faster I should pay that  one off faster uh so now I only have one credit  

این یکی را خیلی سریع‌تر پرداخت کنم، باید آن را سریع‌تر پرداخت کنم، بنابراین اکنون فقط یک

card to pay off so it looks like i' I've done  half of the work all right so this is like a a  

کارت اعتباری برای پرداخت دارم، بنابراین به نظر می‌رسد که نیمی از کار را به‌خوبی انجام داده‌ام، بنابراین این یک کار

good reason again the the power of the mind you  can use the like the and our minds don't don't  

خوب است. باز هم دلیل کنید که می توانید از قدرت ذهن استفاده کنید و ذهن ما

work perfectly like we we have to kind of train  our minds and use them in the right way but if  

کاملاً کار نمی کند مانند ما باید به نوعی ذهن خود را آموزش دهیم و از آنها در راه درست استفاده کنیم، اما اگر

you can create that fire for yourself uh then  you will easily find a way to do what you want  

بتوانید آن آتش را برای پس به راحتی راهی برای انجام کارهایی که می‌خواهی پیدا می‌کنی،

to do all right so I in in like in every instance  in my life not just for language learning but for  

بنابراین من در تمام موارد زندگی‌ام نه فقط برای یادگیری زبان، بلکه برای

doing anything I mean even think about me being in  the in the United States and then traveling to a  

انجام هر کاری که می‌خواهم حتی به حضورم در ایالات متحده فکر کنم. ایالت‌ها و سپس سفر به یک

new country you know that that's like a like for  for some people you could you could have lots of  

کشور جدید، می‌دانید که برای برخی از افراد مانند یک مورد مشابه است، می‌توانید

reasons why that's a bad idea or maybe you don't  have time or maybe you should you know start your  

دلایل زیادی داشته باشید که چرا این ایده بدی است یا شاید وقت ندارید یا شاید باید بدانید که

career first and then think about going back later  to to you know travel or do something something  

ابتدا شغل خود را شروع کنید. و سپس به این فکر کنید که بعداً به آنجا برگردید که می‌دانید سفر کنید یا کاری انجام دهید.

like that there are lots of good reasons that's  a pretty big thing to do that's a big decision  

uh but for me like I had that fire I was just I  was just I need to really be out here I just had  

من واقعاً باید اینجا باشم، فقط باید   این کار را

to do it and so that's why I did it so I wasn't  thinking so much about the logical part I was I  

انجام می‌دادم و به همین دلیل این کار را انجام دادم، بنابراین آنقدر به بخش منطقی فکر نمی‌کردم که داشتم از

was using that fire that I had in order to get  out into uh into Japan all right so when you're  

آن آتشی که داشتم استفاده می‌کردم تا وارد آن شوم. ژاپن خیلی خوب است، بنابراین وقتی

thinking about whatever you're doing it doesn't  matter if it's language learning or you know  

به هر کاری که انجام می‌دهید فکر می‌کنید، فرقی نمی‌کند یادگیری زبان باشد یا می‌دانید

whatever the course is so this is why you can have  one course like the same course and you could have  

هر دوره که باشد، بنابراین به همین دلیل است که می‌توانید یک دوره مانند همان دوره داشته باشید و می‌توانید

five different people go through that program and  one person could just go through it really easily  

پنج دوره متفاوت داشته باشید. مردم آن برنامه را می گذرانند و یک نفر می تواند خیلی راحت آن را طی کند

and and just do very well and maybe one person  starts and they just don't do anything with it  

و خیلی خوب انجام می دهد و شاید یک نفر شروع کند و کاری با آن انجام ندهد

they don't open up any of the programs or lessons  or whatever and the program didn't change it's the  

هیچ یک از برنامه ها یا درس ها یا هر چیز دیگری را باز نمی کنند. و برنامه تغییر نکرد، این

different people who are trying and thinking about  things in a different way but if one person can do  

افراد مختلف هستند که سعی می‌کنند و به روشی متفاوت درباره چیزها فکر می‌کنند، اما اگر یک نفر بتواند

something other people can probably do that thing  too and if two people can do it then definitely  

کاری را انجام دهد، افراد دیگر نیز احتمالاً می‌توانند آن کار را انجام دهند و اگر دو نفر بتوانند آن را انجام دهند، قطعاً

other people can do that thing I remember one  of my uh favorite movies especially when I was  

افراد دیگر می‌توانند انجام دهند. آن چیزی که یکی از فیلم‌های مورد علاقه‌ام را به یاد می‌آورم، مخصوصاً وقتی

young this is a movie called The Edge it's a  movie with uh what was his name Anthony Hopkins  

جوان بودم، این فیلمی است به نام لبه، فیلمی است با نام آنتونی هاپکینز

and uh I forget Alec Baldwin uh and it's about  two guys actually three guys that get uh kind of  

و اوه من الک بالدوین را فراموش می‌کنم اوه و در مورد دو پسر است که در واقع سه مرد هستند اوه یک جورایی

lost out in the Alaskan Wilderness so they're out  in the in the woods uh and they have to they have  

در بیابان آلاسکا گم شده‌اند، بنابراین آنها بیرون در جنگل هستند، اوه و باید

to find a way back home and uh and at one point in  the movie Anthony Hopkins says like what one man  

راهی برای بازگشت به خانه پیدا کنند و اوه، و در یک نقطه  در فیلم آنتونی هاپکینز می‌گوید کاری که یک مرد

can do another can do and I was like yeah that  sounds like a good idea like I mean obviously  

می‌تواند انجام دهد. یکی دیگر می‌تواند انجام دهد و من فکر می‌کردم بله، ایده خوبی به نظر می‌رسد، منظورم واضح است که

there are sometimes when maybe only one person  like you know if you imagine Shaquille O'Neal  

گاهی اوقات ممکن است فقط یک نفر مانند شما بدانید اگر شکیل اونیل را

like a really huge basketball player there are  not many people that are like Shaquille O'Neal  

مانند یک بسکتبالیست واقعاً بزرگ تصور کنید، افراد زیادی مانند شما نیستند. شکیل اونیل

and that's fine like I'm not trying to be a you  know fantastic uh like you know a 7'2 uh like  

و این خیلی خوب است، مثل اینکه من سعی نمی‌کنم یک بازیکن فوق‌العاده باشم، مثل اینکه شما یک بسکتبالیست 7.2 اوه مانند  بسیار

extra large basketball player but for for most  things that people want to do there's usually  

بزرگ بسکتبال می‌شناسید، اما برای بیشتر کارهایی که مردم می‌خواهند انجام دهند، معمولاً

more than one person who can achieve at that  thing okay so uh you should get good at this  

بیش از یک نفر وجود دارد که می‌توانید به آن چیز برسید، خوب، پس آه، شما باید در این کار خوب شوید،

thing over here this is the thing to get good at  and then this thing follows very easily from that  

این چیزی است که باید در آن خوب شوید، و سپس این چیز به راحتی از آن نتیجه می‌گیرد، خیلی

all right so if you are uh if you are on fire if  you feel that fire inside you for whatever the  

خوب، پس اگر آتش می‌گیرید، اگر احساس می‌کنید که برای هر هدفی که باشد در درون خود آتش بزنید،

goal is then the goal becomes very easy even if  it's something that that's a bit more tricky to do  

آنگاه هدف بسیار آسان می شود، حتی اگر انجام آن کمی دشوارتر باشد، خیلی

all right uh so if whatever your thing is like I  know it seems logical like your parents will will  

خب، پس اگر چیزی که شما مثل من است، می دانم که منطقی به نظر می رسد مانند والدینتان، به شما

tell you a logical reason to do something like you  should go to college so you can get a job and and  

یک چیز منطقی می گویند. دلیل انجام کاری شبیه شما باید به دانشگاه بروید تا بتوانید شغلی پیدا کنید و

like the logical part of that it's just not it's  just not very exciting it's not it doesn't really  

بخش منطقی آن را دوست داشته باشید این فقط خیلی هیجان انگیز نیست این واقعاً

move us uh and motivate us to do something but  if we have a really strong desire to do something  

ما را تحریک نمی کند و ما را برای انجام کاری تشویق نمی کند، اما اگر ما واقعاً میل شدیدی برای انجام کاری داریم   به

this is why people talk about the desire the fire  uh to do something if you have that then it's it's  

همین دلیل است که مردم در مورد میل خود صحبت می کنند که اگر آن کاری را دارید انجام دهید،

quite easy to accomplish many things all right so  yes whatever like if you're in any kind of course  

انجام دادن بسیاری از چیزها بسیار آسان است، بنابراین بله، اگر در هر نوع کاری هستید، دوره

or or trying to learn something or do something or  go to the gym or learn an instrument or whatever  

یا تلاش برای یادگیری چیزی یا انجام کاری یا رفتن به ورزشگاه یا یادگیری ساز یا هر چیز دیگری  که به آن

uh get that get that fire whatever that thing  is so you can you guys can let me know in the  

آتش می زنید هر چیزی که باشد ، بنابراین شما بچه ها می توانید

comments if you have a particular thing like what  is your reason for in this case learning English  

اگر چیز خاصی دارید در نظرات به من اطلاع دهید. در این مورد، دلیل شما برای یادگیری زبان انگلیسی

or for doing whatever but make it like a powerful  emotional thing don't just say well I have to get  

یا انجام هر کاری چیست، مگر اینکه آن را مانند یک کار احساسی قدرتمند کنید، فقط نگویید خوب باید

a job or I have to pass the toeic test like  your your brain doesn't care about that we we  

شغلی پیدا کنم یا باید در آزمون انگشتان پا قبول شوم، مانند که مغز شما اهمیتی نمی‌دهد. در مورد اینکه ما

are not like you have to think about like many  many years of human design for our brains and  

مثل شما نیستیم که مجبور باشید به چندین سال طراحی انسان برای مغزمان فکر کنید و

our like our Our Kind Of Evolution over a really  long periods of time we're not really motivated  

مانند ما نوع تکامل ما در یک دوره زمانی واقعاً طولانی ما واقعاً

by the toeic test but we are motivated by like  getting some girl or boy or you know whatever  

با آزمایش انگشتی انگیزه نداریم، اما ما هستیم با انگیزه گرفتن یک دختر یا پسر یا هر چیزی که

you're you know you're you're interested in or  or trying to impress some kind of people it's  

هستید می‌دانید و می‌دانید به آن علاقه دارید یا تلاش می‌کنید برخی از افراد را تحت تأثیر قرار دهید، این یک

emotional thing that's going to motivate you so  you need to find that trigger whatever that is  

چیز احساسی است که به شما انگیزه می‌دهد، بنابراین باید آن محرک را پیدا کنید. این است

but if you have a good one uh then everything  else becomes very easy to do especially if the  

اما اگر شما یک راه خوب داشته باشید، آه، انجام همه کارها بسیار آسان می شود، به خصوص اگر

uh the path itself is easy so I know like  for people going to the gym the path like  

مسیر به خودی خود آسان باشد، بنابراین من می دانم که برای افرادی که به باشگاه می روند، مسیری مانند

it is it is a little bit challenging because you  actually have to get in you have to go to the gym  

کمی چالش برانگیز است، زیرا شما در واقع باید وارد شوید، باید به باشگاه بروید

that takes time and you have to exercise and you  have to you like lift weights and it gets kind of  

که زمان می‌برد و باید ورزش کنید و باید مانند وزنه برداری و

boring you're just doing the same thing again and  again and it's just like for a lot of people yeah  

خسته‌کننده می‌شود، شما فقط همان کار را دوباره و  تکرار می‌کنید خیلی‌ها بله   به

it seems like like it could be a waste of time  um but uh you you need to think about like what  

نظر می‌رسد که ممکن است وقت تلف کردن باشد، اما اوه شما باید در مورد چیزی که

is the what is the thing you're actually excited  about and so that's why um I remember there was  

واقعاً هیجان‌زده هستید فکر کنید و به همین دلیل است که یادم می‌آید

some ads many years ago it was like a like a comic  I can't I can't even remember I'm not going to  

چند آگهی وجود داشت. سال‌ها پیش شبیه یک کمیک بود، نمی‌توانم، حتی نمی‌توانم به یاد بیاورم، نمی‌خواهم آن را

draw it very well you know I'm not going to draw  it very well but I'll try I'll try to draw it here

خیلی خوب بکشم، می‌دانی که قرار نیست آن را خیلی خوب بکشم، اما سعی می‌کنم سعی کنید آن را در اینجا بکشید

so there were uh in in the back of like little  kids magazines there would be ads for things just  

تا پشت مجلاتی مانند کودکان کوچک، تبلیغاتی برای چیزهایی وجود داشته باشد، درست

like there are ads in regular magazines uh but  this was a uh an ad for I think it was Charles  

مانند تبلیغاتی که در مجلات معمولی وجود دارد، اما این یک تبلیغ برای من بود که فکر می کنم چارلز

Atlas um and Atlas was uh like he was he was just  like like a strong man and he was teaching people  

اطلس ام و اطلس بود. او مثل یک مرد قوی بود و به مردم یاد می‌داد

how to exercise and so he had a like it was  a comic strip ad you can probably just search  

چگونه ورزش کنند و بنابراین مانند آن یک تبلیغ کمیک استریپ بود، احتمالاً می‌توانید

this and find a better example of it but the  basic idea is that the ad is telling a story so  

این را جستجو کنید و نمونه بهتری از آن را پیدا کنید، اما ایده اصلی این است که آگهی داستانی را روایت می‌کند، بنابراین، می‌دانید که

there was a like a kind of weak looking you know  kind of guy he had like like a scrawny kid and he  

یک جور ضعیف به نظر می‌رسید، یک پسری شبیه یک بچه لاغر بود و هیچ

had no muscles and then he saw this like you know  kind of big guy over here and he had some muscles  

ماهیچه‌ای نداشت و بعد این را دید، مثل اینکه شما می‌شناسید، یک مرد بزرگ اینجاست. او چند ماهیچه داشت

and he had a girlfriend and he was like oh wow  I really want that you know um and so when he  

و یک دوست دختر داشت و مثل اوه وای من واقعاً می خواهم که اوم را بشناسی و بنابراین وقتی او   وقتی

when he thought about that and and like some other  guys are uh they're like teasing him or something  

به آن فکر می کرد و مثل بعضی از پسرهای دیگر، مثل این هستند که او را مسخره کنند یا چیز دیگری

because he's very small and then he thought like  well I I got the fire from that so you can you  

چون او خیلی خوب است. کوچک و سپس فکر کرد: خوب من از آن آتش گرفتم تا شما بتوانید   می

can give people the like the healthy reason to do  something say like you know it's like you probably  

توانید به افراد مشابه دلیل سالمی برای انجام کاری بدهید  کاری بگویید مثل اینکه می دانید احتمالاً

shouldn't be overweight because it's bad for your  body and you could die or you know whatever that  

نباید اضافه وزن داشته باشید زیرا برای بدن شما مضر است و می توانید بمیری یا می‌دانی آن

thing whatever that logical reason is but people  don't care about that so it's very hard to to to  

دلیل منطقی هر چه باشد، اما مردم به آن اهمیتی نمی‌دهند، بنابراین خیلی سخت است که بتوانیم آن را

tell them that in a logical way and this is is  why we use stories in order to show people like  

به روشی منطقی به آنها بگوییم و به همین دلیل است که ما از داستان‌ها استفاده می‌کنیم تا نشان دهیم افرادی مانند به

trying to give them a reason to to get that fire  we're trying to put that fire into people uh and  

آنها دلیلی بدهید تا آن آتش را بگیرند ما سعی می‌کنیم آن آتش را در بین مردم بیفزاییم و

so that's what I do often when I'm talking with  Learners about like why are you really trying to  

بنابراین این همان کاری است که من اغلب وقتی با یادگیرندگان صحبت می‌کنم در مورد اینکه چرا واقعاً سعی می‌کنید

learn and so if they tell me something like well  I want to pass the toic test or you know I want  

یاد بگیرید و اگر آنها چیزی به من می‌گویند صحبت می‌کنم این است. خوب من می‌خواهم در آزمون toic قبول شوم یا شما می‌دانید که می‌خواهم

to you know get a job or something I'm like well  why is that important to you uh so this this is  

برای شما بدانید که شغلی پیدا کنید یا چیزی که من دوست دارم چرا اینقدر برای شما مهم است، پس این

another a good way to find that fire if you're  stop if you're not really feeling motivated  

یک راه خوب دیگر برای یافتن آن آتش است اگر می‌خواهید اگر واقعاً انگیزه ندارید، دست بردارید

think about what what the real reason behind that  thing is so let's say like a a man like a young  

فکر کنید دلیل واقعی پشت آن  چیست، پس بیایید مثل یک مرد جوان

a young guy in college he's kind of lazy and he's  not really taking his classes um and uh his mother  

یک پسر جوان در دانشگاه بگوییم که او به نوعی تنبل است و واقعاً در کلاس‌هایش شرکت نمی‌کند و اوه مادرش

comes one day and is just talking with him and  is saying like like you're not you're not working  

یک روز می آید و فقط با او صحبت می کند و می گوید مثل اینکه نیستی، تو

hard what's going on here I'm very disappointed  in you and if the boy cares about that then he  

سخت کار نمی کنی اینجا چه خبر است، من خیلی از تو ناامید هستم و اگر پسر به این موضوع اهمیت دهد،

will make an effort to do better to make his mom  feel better if he doesn't care about what his mom  

سعی می کند این کار را انجام دهد. بهتر است به مادرش احساس بهتری بدهد اگر به فکر مادرش اهمیتی نمی‌دهد،

thinks then he's not going to care but he should  find some reason to to care about whatever that  

پس برایش مهم نیست، اما باید دلیلی برای اهمیت دادن به هر چیزی که هست پیدا کند

is and so let's say uh he sees like when he's out  one day he sees a like a lawyer uh and like and  

و بنابراین بیایید بگوییم که او مانند زمانی که یک روز بیرون است، می‌بیند. او وکیلی را می بیند که اوه و دوست دارد و

this this lawyer like has like a happy family  and he's got his kids and he and he meets this  

این وکیل مثل یک خانواده خوشبخت است و بچه هایش را دارد و او و او با این

young man and he's talking with him uh and he says  oh hey what like you know what are you doing and  

مرد جوان ملاقات می کند و دارد با او صحبت می کند و او می گوید آه هی چه چیزی مثل تو می دانی که تو چیست؟ انجام دادن

the and the kid says well I'm in college and you  know I'm not really like working very hard but I  

و   بچه می‌گوید خوب من در دانشگاه هستم و شما می‌دانید که من واقعاً دوست ندارم خیلی سخت کار کنم، اما   می‌دانید که

you know I just don't really feel very motivated  and the guy says oh like well like what are you  

من واقعاً انگیزه زیادی ندارم و آن مرد می‌گوید آه، خوب، مثلاً چه چیزی

excited about what is your fire and like for me  it was like you know I wanted to be like the man  

هیجان‌انگیز هستید   در مورد اینکه آتش تو چیست و برای من چگونه است، مثل این بود که می‌دانستی من می‌خواستم مثل آن مرد باشم،

I wanted to be able to control my own life and  have a family and you know whatever that thing  

می‌خواستم بتوانم زندگی‌ام را کنترل کنم و خانواده‌ای داشته باشم و تو می‌دانی آن چیز هر چه

is and so when when the young man heard that he  thought oh like yeah like like that would be nice  

هست و پس وقتی مرد جوان شنید که او فکر می‌کرد آه، بله، خوب است،

you know and so he's thinking more of like if not  about passing College it's about like the you know  

می‌دانید، و بنابراین او بیشتر به این فکر می‌کند که اگر نه به گذراندن کالج، مانند تصوری است که شما می‌دانید،

like envisioning that that actual life all right  so when I when I talk with Learners specifically  

مثل تصور کردن آن زندگی واقعی درست است، بنابراین وقتی دوباره با زبان‌آموزان صحبت می‌کنم.

again this is not is just you know an example for  anybody but for people learning a language don't  

این فقط این نیست که شما یک مثال برای هر کسی می دانید، اما برای افرادی که یک زبان یاد می گیرند، به این

think about the uh like you know passing a test  even if that's helpful for you I'm sure it is you  

فکر نکنید که مثل اینکه می دانید قبول شدن در یک آزمون را می دانید، حتی اگر این برای شما مفید باشد، مطمئن هستم که شما

know getting a job or passing a test but think  about why you want to do that thing why is it  

می دانید شغلی پیدا کنید یا موفق شوید. آزمایش کنید، اما فکر کنید که چرا می‌خواهید آن کار را انجام دهید، چرا

important for you to get that job and if you think  about like the person getting the job it's usually  

برای شما مهم است که آن شغل را به دست آورید، و اگر فکر می‌کنید مانند فردی که این شغل را دریافت می‌کند، معمولاً به این

because they have a family to support or something  like I don't want to let my family down I need to  

دلیل است که او خانواده‌ای برای حمایت دارد یا چیزی شبیه به من نمی‌خواهم خانواده‌ام را ناامید کنم، باید

work very hard at what I'm doing because like I  don't know what my uh like it would it would be  

برای کاری که انجام می‌دهم خیلی سخت کار کنم، چون نمی‌دانم چه می‌خواهم،

awful if my if I failed and my my family like  didn't you know didn't do well and this is why  

اگر شکست می‌خوردم و خانواده‌ام دوست داشتند، نمی‌دانستید چه می‌خواهم. خوب انجام نمی دهید و به همین دلیل است

this is this is another it's like a funny a funny  kind of meme or picture I saw recently uh it was  

این یکی دیگر است، مانند یک میم یا عکس خنده دار است که اخیراً دیدم، آه،

a kind of similar thing to this but it showed a  guy uh and and women were kind of talking about  

یک جور چیزی شبیه به این بود، اما نشان می داد که یک مرد و زن ها در مورد آن صحبت می کنند.

him and they were saying men only think about one  thing but then it was a picture of the guy he was  

او و آنها می‌گفتند مردها فقط به یک چیز فکر می‌کنند، اما بعد عکس آن مردی بود که داشت

thinking like I have to work harder I have to care  about my family I'm like not doing a good enough  

فکر می‌کرد من باید بیشتر کار کنم، باید به خانواده‌ام اهمیت بدهم، مثل این هستم که به اندازه کافی خوب

job like and this guy was putting lots of pressure  on himself he wasn't thinking about sex which is  

کار نمی‌کنم. فشار زیادی به خودش وارد می‌کرد، او به رابطه جنسی فکر نمی‌کرد.

the kind of the joke of the thing um but it it's  again it all comes back to that fire uh that you  

that you're really excited about okay so take the  the particular thing you want whatever that goal  

چیزی که شما می خواهید هر هدفی

is like speaking English fluently and think about  why is it you want to have that why why is that  

مانند صحبت کردن روان انگلیسی است و به این فکر کنید که چرا می خواهید داشته باشید چرا

actually valuable for you and if you think like  well I would be able to you know talk with people  

واقعاً برای شما ارزشمند است و اگر فکر می کنید خوب می توانم بدانم با مردم صحبت کنید.

in my community and it's like yeah that's a good  that's a good reason but why is that why is that  

انجمن و مثل این است که بله این یک دلیل خوب است، اما به همین دلیل است که این

reason important for you and like well if I if  I if I can talk with people well in my community  

دلیل برای شما مهم است و دوست دارید اگر بتوانم با افراد جامعه خود به خوبی صحبت کنم،

then like I will be respected and that's like oh  now we're now we're getting somewhere now we're  

پس مثل اینکه به من احترام گذاشته می شود و این مانند اوه حالا داریم به جایی می‌رسیم، حالا داریم

getting to the fire over here okay so instead of  just thinking about like The Logical goal we're  

به آتش می‌رسیم، خب، بنابراین به جای اینکه فقط به هدف منطقی فکر کنیم،

trying to get to that why the deeper why which  will give you that fire for what you want to do  

سعی می‌کنیم به این برسیم که چرا عمیق‌تر چرا این آتش را به شما می‌دهد. کاری که می‌خواهید انجام دهید

that's the thing that will actually motivate you  so like obviously people would agree being able  

این چیزی است که واقعاً به شما انگیزه می‌دهد بنابراین، واضح است که مردم موافق هستند که بتوانید   به

to speak another language fluently is a really  cool thing to do just like playing the guitar  

زبانی روان صحبت کنید، کار بسیار جالبی است درست مانند نواختن گیتار

or you know doing a martial art or whatever your  you know whatever that thing is but the reason we  

یا انجام یک هنر رزمی یا هر کاری که  می‌دانید هر چیزی که باشد اما دلیل اینکه ما

actually do something is the deeper reason here  and that's what gives you the fire to do that  

واقعاً کاری را انجام می‌دهیم، دلیل عمیق‌تر اینجاست و این همان چیزی است که شما را برای انجام آن

thing okay hopefully that makes sense all right  I'm kind of going on and on about this but I  

کار تحریک می‌کند  امیدوارم منطقی باشد درست است.

really want to make this idea very clear when I'm  talking with Learners this is the kind of thing  

وقتی با یادگیرندگان صحبت می‌کنم، این ایده را کاملاً واضح بیان کنید، این همان چیزی است که سعی می‌کنم

I'm trying to get from them so it's usually the  deeper emotional things like I feel disrespected  

از آنها بگیرم، بنابراین معمولاً چیزهای عاطفی عمیق‌تری هستند، مثلاً احساس می‌کنم از طرف

by my co-workers uh or I just I just don't feel  like I'm like as good as they are because they  

همکارانم بی‌احترامی می‌کنم یا فقط من نمی‌کنم. احساس نمی‌کنم مثل آنها خوبم چون

they speak better uh and you know the same thing  I was just talking about at the beginning of this  

آنها بهتر صحبت می‌کنند و شما هم همان چیزی را می‌دانید که من در ابتدای این

video like me comparing myself to a young child  and it doesn't matter if the comparison is is is  

ویدیو درباره آن صحبت می‌کردم، مثل اینکه خودم را با یک کودک کوچک مقایسه می‌کنم و فرقی نمی‌کند مقایسه این است که

real or not or fair or not the point is uh does  it give me the fire to do something all right so  

واقعی است یا نه یا منصفانه است یا نه، نکته اینجاست که آیا این به من کمک می کند تا کاری را درست انجام دهم، بنابراین

if you have particular things I'd love to know  why you are trying to learn English or trying  

اگر چیزهای خاصی دارید، دوست دارم بدانم چرا می خواهید انگلیسی یاد بگیرید یا سعی می کنید

to do whatever the thing is uh whatever it is  you're trying to do all right let's go back and  

انجام دهید هر چیزی که هست، هر چیزی که هست شما سعی می‌کنید همه چیز را درست انجام دهید، بیایید به عقب برگردیم و

make sure we get all these questions over here all  right n says great job I say I got these I think I  

مطمئن شویم که همه این سؤال‌ها را اینجا کاملاً پاسخ می‌دهیم درست می‌گوید کار عالی است من می‌گویم اینها را گرفتم، فکر می‌کنم

did these already uh always motivated that's why  I'm here glad to hear it Diana Nona says I'm here  

اینها را قبلاً انجام دادم، همیشه با انگیزه چرا من اینجا خوشحالم که آن را می شنوم، دایانا نونا می گوید من اینجا هستم

to tell you God bless you teacher well thank you  that's how I feel Drew is the best person to do it  

تا به شما بگویم خدا خیرتان دهد معلم، متشکرم این چنین احساس می کنم که درو بهترین فرد برای انجام این کار است

foreign still trapping that's an interesting name  sammon with some uh little lovey uh heart faces  

خارجی هنوز هم نام جالبی است سامون با کمی اوه چهره‌های قلب دوست داشتنی

over there uh oh I guess you guys are talking with  each other in there understanding you I'm feeling  

اونجا آه آه، حدس می‌زنم شما بچه‌ها دارید با هم صحبت می‌کنید که شما را درک می‌کنید، من

motivated glad to hear it uh let's see Sandra from  Korea Carlos happy 4th of July hi teacher Drew hi  

از شنیدن آن خوشحالم   خوشحالم، بیایید ساندرا از کره را ببینیم کارلوس مبارک 4 ژوئیه سلام معلم درو سلام

from Wisconsin well more people from Wisconsin  over there you guys should have a little like a  

از ویسکانسین و افراد بیشتری از ویسکانسین در آنجا، شما بچه‌ها باید کمی مانند یک

club or something uh Manuel nice to see you there  RI every depends on interest and motivation then  

کلوب یا چیزی داشته باشید، اوه مانوئل خوشحالم که شما را در آنجا می‌بینم. RI همه چیز به علاقه و انگیزه بستگی دارد، سپس

we can find time says uh Randi yes that's correct  and so it's easy to find time for the things  

می‌توانیم زمان پیدا کنیم و بگوییم اوه رندی بله درست است و بنابراین پیدا کردن زمان برای چیزها آسان است

you want to do you know like we we we basically  find time or we make time uh and it's important  

می‌خواهی بدانی مثل ما، اساساً وقت می‌یابیم یا وقت می‌گذاریم، و مهم است که

to to realize uh you have control over that so  if we think like I don't have time you're saying  

بفهمیم اوه روی آن کنترل دارید، بنابراین اگر فکر می‌کنیم که من وقت ندارم، می‌گویید

you don't have control over your life but if you  think oh I'm not making time uh it's you're you're  

ندارید. زندگی خود را کنترل کنید، اما اگر فکر می‌کنید آه، من وقت نمی‌گذارم، این شما هستید،

you're getting closer to uh to finding that  fire ABDO says thanks for this uh expensive  

شما دارید به پیدا کردن آن آتش نزدیک‌تر می‌شوید، ABDO می‌گوید متشکرم برای این

information you have a smart technique teacher  uh that sounds come from the comfortable Zone if  

اطلاعات گران‌قیمت، شما یک معلم تکنیک هوشمند دارید. صداها از منطقه راحت می‌آیند، اگر به آن

we listen in we can't uh we can't anything new in  our life life if I read that correctly excuse me  

گوش کنیم، نمی‌توانیم، آه، اگر آن را درست بخوانم، چیز جدیدی در زندگی‌مان نمی‌توانیم داشته باشیم، مرا ببخشید.

uh Rich says I have to put in the hours to help me  achieve my English goal I consistently do it with  

به طور مداوم با عزم راسخ این کار را انجام دهید،

determination even though I may be a bit sluggish  however I also reach the point uh how to say on  

حتی اگر ممکن است کمی تنبل باشم، اما به این نقطه هم می‌رسم که چگونه می‌توانم به

English I don't know what that's referring  to uh but yes if you're feeling motivated  

انگلیسی بگویم، نمی‌دانم به چه چیزی اشاره می‌کنم، اما بله، اگر انگیزه دارید،

again the the clearer you can be about doing  something for me it's like not being embarrassed  

دوباره هر چه واضح‌تر باشید. در مورد انجام کاری برای من مثل این است که از اینکه

by my kids speaking better than me that's my  that's my non-logical very emotional reason like  

بچه‌هایم بهتر از من صحبت می‌کنند خجالت نمی‌کشند، این دلیل غیرمنطقی من است.

it's just a personal Pride issue about learning so  would it be a good idea if I spoke well absolutely  

but like that's not a good enough reason for me  or you know typically like I mean it's a good  

این دلیل کافی برای من نیست یا شما معمولاً می دانید منظورم این است که

reason I think about it logically uh but the  the illogical reason the non-logical reason is  

دلیل خوبی است که منطقی به آن فکر می کنم، اما دلیل غیرمنطقی دلیل غیرمنطقی این است که

I'm just like I don't want my my children to speak  better than me because that would be embarrassing  

من دقیقاً مثل من نمی خواهم فرزندانم این کار را انجام دهند. بهتر از من صحبت کن زیرا این خجالت آور است

so I'm I'm happy that they do they do speak very  well and that's great uh but again like I'm using  

بنابراین خوشحالم که آنها خیلی خوب صحبت می کنند و این عالی است، اما دوباره مثل اینکه من از

that in my mind I create that fire to help me get  what what I want all right uh hip says I seen your  

آن استفاده می کنم در ذهنم آن آتش را ایجاد می کنم تا به من کمک کند به چه چیزی برسم. می‌خواهم خوب باشد، هیپ می‌گوید

video on YouTube and it's very helpful for me glad  to hear uh if you know uh other people who would  

ویدیوی   شما را در YouTube دیده‌ام و برای من بسیار مفید است که بشنوم اگر می‌شناسید افراد دیگری را می‌شناسید که  از

enjoy the video click the like button and share it  Jamie says speaking of motivation how do you think  

ویدیو لذت می‌برند، روی دکمه «پسندیدن» کلیک کرده و آن را به اشتراک بگذارید. جیمی می‌گوید در مورد انگیزه صحبت می‌کند.

of strong social pressure about learning English  especially from Korea uh Japan or Korea because  

فشار اجتماعی شدید در مورد یادگیری زبان انگلیسی مخصوصاً از کره، ژاپن یا کره، زیرا

sometimes psychologically blocks motivation of one  um yeah there's certainly a lot of people trying  

گاهی اوقات از نظر روانی انگیزه یک نفر را مسدود می کند.

there's a lot of push to get people I don't know  so much about Korea uh but certainly in Japan and  

در ژاپن و

now they're lowering the age where people start  learning the language so like Elementary School  

اکنون سنی را کاهش می‌دهند که مردم شروع به یادگیری زبان می‌کنند، مانند کلاس‌های ابتدایی

third and fourth graders I think in public schools  and they they probably want to get that to first  

کلاس سوم و چهارم که فکر می‌کنم در مدارس دولتی و احتمالاً می‌خواهند آن را به

and second graders as well uh where people are  starting to learn English um they're still not  

کلاس اول و دوم برسانند. انگلیسی یاد بگیرید، اوهوم، آنها هنوز

doing a very good job of teaching the language but  you know they're making more of an effort to do  

کارشان را به خوبی در آموزش زبان انجام نمی دهند، اما می دانید که آنها تلاش بیشتری برای انجام

that thing um but I would not depend on outside  motivation like a person coming and telling you  

آن کار می کنند، اما من به انگیزه بیرونی وابسته نیستم، مانند شخصی که بیاید و به شما بگوید

or your parents telling you to do something the  whole point of the fire is that it comes from  

یا شما پدر و مادری که به شما می گویند کاری را انجام دهید، تمام هدف آتش این است که آتش از

inside you now you create that thing it might not  even be like a real reason to do something you're  

درون شما می آید، حالا شما آن چیزی را ایجاد می کنید که حتی ممکن است دلیل واقعی برای انجام کاری نباشد که شما هستید،

just I'm getting angry about something or I'm  passionate about something or I'm whatever like  

فقط من برای چیزی عصبانی می شوم من به چیزی علاقه دارم یا هر چیزی را دوست دارم این

that that's the reason I do something and usually  uh it comes back to like feeling loved or respect  

دلیلی است که من کاری انجام می دهم و معمولاً احساس دوست داشتن یا احترام

or included or whatever uh in relation to other  people in your life so that's why I mentioned  

یا مشارکت یا هر چیز دیگری در رابطه با سایر افراد در زندگی شما برمی گردد، به همین دلیل است که به این ایده اشاره کردم.

the idea about like people having uh like they're  comparing each other at work so this other guy uh  

مثل افرادی که انگار دارند در محل کار همدیگر را مقایسه می‌کنند، بنابراین این مرد دیگر

is speaking really well at my job and he's doing  well I can see he's about to get promoted to do  

در کار من خیلی خوب صحبت می‌کند و او کارش را خوب انجام می‌دهد. اوه

something else I feel really disappointed that I  can't do that uh so I should actually think like  

این کار را انجام بده تا من واقعاً فکر کنم

wait a minute if that guy can do it I can do that  too and then I will either like ask him how did  

یک دقیقه صبر کنم اگر آن مرد می تواند این کار را انجام دهد، من هم می توانم این کار را انجام دهم و سپس دوست دارم از او بپرسم که چگونه این کار را

he do it or find a good way to get what I want  uh but yes like the the the problem with a lot  

انجام داده است یا یک راه خوب برای رسیدن به آنچه می خواهم پیدا کنم. مشکل بسیاری از

of like typical ways of doing things is that they  make the process more difficult so if I go back to  

روش‌های معمولی انجام کارها این است که فرآیند را دشوارتر می‌کنند، بنابراین اگر به

uh comparing specifically for uh language Learners  and this is it's probably the same thing for for  

مقایسه مخصوصاً برای زبان‌آموزان زبان بازگردم و این احتمالاً برای

trying to learn anything but in general there are  good ways of doing something and not so good or  

تلاش برای یادگیری هر چیزی یکسان است. به طور کلی روش‌های خوبی برای انجام کاری وجود دارد و روش‌های نه چندان خوب یا

less efficient ways of doing things and so when  I first came to Japan I spent a year trying to do  

کم کارآمد برای انجام کارها وجود دارد، بنابراین وقتی برای اولین بار به ژاپن آمدم، یک سال تلاش کردم تا

things uh what I'll just call uh learning Japanese  as a second language like the way T people would  

کارهایی را انجام دهم، آهان چیزی که من آن را یادگرفتن ژاپنی به عنوان زبان دوم می‌نامم. مانند روشی که افراد T

learn English as a second language and so in this  way I'm trying to study grammar rules and memorize  

انگلیسی را به عنوان زبان دوم یاد می‌گیرند، بنابراین در این روش سعی می‌کنم قوانین گرامری را مطالعه کنم و ترجمه‌ها را حفظ کنم

translations and I'm looking at uh flash cards  and trying to remember words or write things down  

و به فلش کارت‌ها نگاه می‌کنم و سعی می‌کنم کلمات را به خاطر بسپارم یا چیزهایی را یادداشت کنم.

uh but that wasn't really working for me so the  path itself was really frustrating okay remember  

اما اینطور نبود. واقعاً برای من کار می کند، بنابراین مسیر به خودی خود واقعاً خسته کننده بود، خوب به یاد داشته باشید

we've got these two pieces there's a path here  and then we've got also the mental part of how  

ما این دو قطعه را داریم، یک مسیر در اینجا وجود دارد و سپس ما بخش ذهنی این را نیز داریم که چگونه

we think about that so the the the actual path to  to getting uh fluent in Japanese was like this it  

درباره آن فکر می کنیم، بنابراین مسیر واقعی به  تسلط به زبان ژاپنی به این صورت بود

was like the slope was it was possible people  were doing it but it was it was actually quite  

مثل شیب بود که ممکن بود مردم این کار را انجام دهند، اما در واقع

difficult to do and the reason is because like  trying to remember grammar rules and translations  

انجام آن بسیار سخت بود و دلیل آن این است که مانند تلاش برای به خاطر سپردن قوانین گرامری و ترجمه ها

it's not a very efficient way to learn and it's  actually making it more difficult for you to  

راه بسیار کارآمدی نیست. یاد گرفتن و در واقع صحبت کردن را برای شما دشوارتر می کند

speak because how we learn is how we speak so so  if we spend a lot of time thinking about like I'm  

زیرا نحوه یادگیری ما نحوه صحبت کردن است بنابراین اگر زمان زیادی را صرف فکر کردن به این موضوع کنیم که

trying to translate in my mind when I learn then  of course I would have to translate when I speak  

سعی می کنم وقتی یاد می گیرم در ذهن خود ترجمه کنم، مطمئناً این کار را انجام خواهم داد. وقتی صحبت می‌کنم باید ترجمه کنم

all right so there are lots of good reasons why  this way is much more difficult okay so we have uh  

خیلی خوب، بنابراین دلایل خوبی وجود دارد که چرا این راه بسیار دشوارتر است، خوب، بنابراین ما می‌دانیم این

it it is possible but this way is more difficult  to do it and so fewer people will succeed doing  

امکان وجود دارد، اما انجام آن از این طریق دشوارتر است و بنابراین افراد کمتری در انجام آن موفق خواهند شد

that uh and so again if it is possible even if  it's difficult then we will also have the mental  

بنابراین، اگر ممکن است حتی اگر سخت باشد، دلایل ذهنی نیز خواهیم داشت،

reasons like well this is kind of uh it's it's  not really working very well for me or I don't  

مثلاً این یک جورهایی است که واقعاً برای من خوب کار نمی کند یا

have time to do this I'm not making much progress  lots of those those little reasons will come up in  

وقت ندارم این کار را انجام دهم. پیشرفت بسیاری از آن دلایل کوچک

our mind about not wanting to do something so you  really need a very strong reason that very strong  

در   عدم تمایل به انجام کاری در ذهن ما ظاهر می شود، بنابراین شما واقعاً به یک دلیل بسیار قوی نیاز دارید که  آتش بسیار قوی

fire to accomplish something especially that's  more difficult all right now once I discovered  

برای انجام کاری به خصوص که در حال حاضر  سخت تر است، وقتی فهمیدم   باشه که

that okay there is a a second way of learning  which is learning Japanese as a first language  

یک ثانیه وجود دارد. روش یادگیری که یادگیری ژاپنی به عنوان زبان اول است

and this is why I teach English as a first  language and by first Lang I mean you're learning  

و به همین دلیل است که من انگلیسی را به عنوان زبان اول آموزش می‌دهم و منظورم از زبان اول، شما در حال یادگیری

it all in that language so right now I'm teaching  English in English so if you're learning things  

همه آن‌ها به آن زبان هستید، بنابراین در حال حاضر انگلیسی را به زبان انگلیسی آموزش می‌دهم، بنابراین اگر شما دارم چیزهایی یاد می‌گیرم

I'm I'm trying to make it clear in English I'm not  using Spanish to teach you uh you know English or  

من سعی می‌کنم به زبان انگلیسی روشن کنم که از اسپانیایی برای آموزش به شما استفاده نمی‌کنم، اوه شما انگلیسی می‌دانید یا

whatever so again here's like the difficulty curve  like trying to climb up this this wall over here  

هر چیز دیگری، پس اینجا دوباره مانند منحنی دشواری است مانند تلاش برای بالا رفتن از این دیوار در اینجا

it is possible to do but it's going to be more  difficult but for learning Japanese as a first  

انجام این کار ممکن است، اما دشوارتر خواهد بود، اما برای یادگیری ژاپنی به عنوان

language it's like super easy I mean you're  basically just getting lots of examples from  

زبان اول، بسیار آسان است، منظورم این است که شما اساساً مثال‌های زیادی را

from other people the difficult thing is if you  try to do it yourself which is what I was doing so  

از افراد دیگر دریافت می‌کنید، مشکل این است که اگر سعی کنید خودتان این کار را انجام دهید. این کاری است که من انجام می‌دادم، بنابراین

like I like in in theory this is how how children  are learning the language and children should be  

دوست دارم در تئوری، این است که چگونه کودکان زبان را یاد می‌گیرند و کودکان باید

getting lots of good examples because they're  hearing that from other people lots of other  

نمونه‌های خوب زیادی کسب کنند، زیرا از افراد دیگر می‌شنوند که

people are teaching them the language for me it  was a bit more difficult I'll just kind of draw  

افراد زیادی به آنها زبان را برای من آموزش می‌دهند. کمی سخت‌تر بود، من فقط

this this line up here so it's easier than that  one it's like we're going to we're going to make  

این خط را در اینجا ترسیم می‌کنم، بنابراین ساده‌تر از آن است.

it like the the other way it's a bit easier uh to  do but I'm I'm still making it a little bit hard  

اما من هنوز کمی سخت می کنم

or it is a little bit hard because I have to teach  myself the language and that's hard to do it's  

یا کمی سخت است زیرا باید زبان را به خودم یاد بدهم و انجام این کار سخت است،

hard to it's hard to like to learn a language as a  first language and teach yourself that language as  

سخت است دوست داشتن یک زبان به عنوان زبان اول و آن زبان را به عنوان زبان اول به خودتان یاد بدهید،

a first language all right uh but if you have  someone to help you do it then of course it's  

اما اگر کسی را دارید که به شما کمک کند این کار را انجام دهید، مطمئناً این کار

really easy because it's just other people telling  you what what things mean you understand things  

واقعاً آسان است، زیرا فقط دیگران به شما می گویند که چه چیزهایی به چه معنا هستند، شما به راحتی همه چیز را می فهمید

very easily and so you become very fluent and  this is why you look at little kids and and kids  

و بنابراین بسیار مسلط می شوید و به همین دلیل است که شما به بچه‌های کوچک نگاه می‌کنید و بچه‌ها

don't really have this problem about motivation  because everyone else is just getting them fluent  

واقعاً این مشکل را در مورد انگیزه ندارند، زیرا بقیه فقط

automatically in the language all right so what  I did for helping people learn English is like  

به طور خودکار به زبانشان مسلط می‌شوند، بنابراین کاری که من برای کمک به مردم برای یادگیری زبان انگلیسی انجام دادم، مانند

I'm basically like your parent I'm like a parent  and an expert and a guide at the same time and  

من اساساً شبیه آن هستم. پدر و مادر شما من در عین حال مانند یک والدین و یک متخصص و یک راهنما هستم و

trying to make the process very easy so instead  of learning Japanese as a first language you're  

سعی می‌کنم این فرآیند را بسیار آسان کنم، بنابراین به جای یادگیری زبان ژاپنی به عنوان زبان اول، شما

learning English as a first language all right but  again like there's still some effort all right so  

انگلیسی را به عنوان زبان اول یاد می‌گیرید، اما دوباره هنوز مقداری تلاش درست است، بنابراین

it's like you have to watch a video you know like  you have to push play or make some kind of time to  

مثل این است که باید ویدیویی را تماشا کنید که می‌دانید دوست دارید باید به بازی فشار بیاورید یا زمانی را برای

do something so there's always some kind of effort  and because you need some kind of effort you're  

انجام کاری اختصاص دهید تا همیشه نوعی تلاش وجود داشته باشد و چون به نوعی تلاش نیاز دارید، می‌روید

going to get those mental things that pop up that  think ah uh wait a minute like I don't have time  

برای به دست آوردن آن چیزهای ذهنی که ظاهر می‌شوند و فکر می‌کنند آه اوه، یک دقیقه صبر کنید مثل اینکه من

for this or do I really care about this you'll  find lots of doubts excuses reasons where other  

برای این کار وقت ندارم   یا آیا واقعاً به این موضوع اهمیت می‌دهم، تردیدهای زیادی پیدا خواهید کرد، دلایلی که

people will laugh at you or something like that  all right so again the idea like if the path you  

دیگران به شما می‌خندند یا چیزی شبیه به آن که خیلی خوب است، پس دوباره این ایده مانند اگر مسیر

you want to make the path as easy as possible but  there's always there's always some kind of effort  

شما   می‌خواهید مسیر را تا حد امکان آسان کنید، اما همیشه نوعی تلاش وجود دارد   باشه

there okay there's always always something uh and  so if there is anything like you got to make sure  

همیشه چیزی هست آهان و بنابراین اگر چیزی شبیه به شما وجود دارد باید مطمئن شوید

uh you're making it like you know get that get  that fire all right so remember like when when  

اوه شما آن را طوری درست می کنید که می دانید آن آتش را دریافت کنید، بنابراین به یاد داشته باشید زمانی که

little kids are trying to learn a language like  there's lots and lots of natural pressure on them  

بچه های کوچک سعی می کنند زبانی مانند یاد بگیرند فشار طبیعی زیادی روی آنها وجود دارد

to learn it even if the teaching is not so good  but because children get so many examples of the  

برای یادگیری آن حتی اگر آموزش آنقدرها خوب نباشد اما از آنجایی که کودکان نمونه های زیادی از

language they just naturally come to understand  it without sitting and studying anything and and  

زبان را دریافت می کنند، آنها به طور طبیعی بدون نشستن و مطالعه چیزی آن را درک می کنند و

like humans have been learning to speak for  way longer than uh there has been any kind of  

مانند انسان ها مدت طولانی تر از هر نوع

writing so if you think about learning through  textbooks even natives use textbooks when they  

نوشتنی یاد می گیرند که صحبت کنند، پس اگر به یادگیری از طریق آن فکر می کنید. کتاب‌های درسی حتی بومی‌ها وقتی وارد مدرسه می‌شوند از کتاب‌های درسی استفاده می‌کنند،

start getting into school but for thousands and  thousands of years people have been learning to  

اما هزاران و هزاران سال است که مردم یاد می‌گیرند که

speak without textbooks you don't need a textbook  to learn to speak and you just get that naturally  

بدون کتاب‌های درسی صحبت کنند، شما برای یادگیری صحبت کردن نیازی به کتاب درسی ندارید و به طور طبیعی آن را دریافت می‌کنید،

because you're getting lots of examples all in the  language you're learning all right so again again  

زیرا در حال دریافت مطالب زیادی هستید. همه نمونه‌ها در زبانی که شما به خوبی یاد می‌گیرید، دوباره

this is the easiest way I have found to get fluent  and so if you make it really easy for people to  

این ساده‌ترین راهی است که من برای مسلط شدن پیدا کرده‌ام، و بنابراین اگر واقعاً مسلط شدن را برای مردم آسان کنید، به

get fluent they get fluent easily but remember  there's still some kind of effort there and if  

راحتی مسلط می‌شوند، اما به یاد داشته باشید هنوز نوعی تلاش وجود دارد وجود دارد و اگر

any kind of effort even again like if something  is really easy to do there's still there's still  

هر نوع تلاشی حتی دوباره انجام شود مانند اینکه انجام کاری واقعاً آسان است، هنوز هم

going to be some reason why you're not going to  do that thing so you have to create even if it's  

دلیلی وجود دارد که چرا آن کار را انجام نمی‌دهید، بنابراین باید ایجاد کنید، حتی اگر این

a a non-logical reason an emotional reason why  you will do something you need to create that  

یک دلیل غیر منطقی باشد دلیل احساسی که چرا کاری را انجام می‌دهید که برای ایجاد آن

thing but it's pretty easy to do all right so  I I I told you I'll mention this again one more  

چیز  نیاز دارید، اما انجام آن بسیار آسان است، بنابراین  من به شما گفتم که یک بار دیگر به این موضوع اشاره می‌کنم

time just for new people watching so if you think  about your your logical goal you take that logical  

فقط برای افراد جدیدی که تماشا می‌کنند، بنابراین اگر به هدف منطقی خود فکر می‌کنید، آن را دنبال کنید. آن

goal like needing to pass the toic test and I say  okay why do you need to do that you continue to  

هدف منطقی   مانند نیاز به قبولی در آزمون toic و من می‌گویم باشه چرا باید این کار را انجام بدهی، همچنان   از

ask yourself why until you get to that emotional  reason so I need to pass the toic test why well  

خود بپرسی چرا تا زمانی که به آن دلیل احساسی نرسی، بنابراین من باید در آزمون toic خوب قبول شوم

because I need to get a job okay why is that  important to you because uh if I don't get a  

زیرا من نیاز به گرفتن شغل خوب است چرا برای شما مهم است زیرا آه اگر من شغلی پیدا نکنم

job then my family will die okay that's a good  reason you know there like so there's there's  

خانواده ام خوب خواهند مرد، این دلیل خوبی است که شما آنجا را دوست دارید، بنابراین

some like the actual emotional reason there like  I would be disappointing to my family if I don't  

دلایل عاطفی واقعی وجود دارد، مثلاً من برای خانواده ام ناامید خواهم شد اگر

do this all right I would it would be very  shameful for me if I don't do this all right  

این کار را به درستی انجام ندهم، برای من بسیار شرم آور خواهد بود اگر این کار را به درستی انجام ندهم.

so that's again it could even be a negative kind  of emotion like for me it's I'm using a basically  

a negative emotion of pride in that way like like  ah like my children know some vocabulary I do not  

احساس منفی غرور به این صورت مثل آه مثل آه مثل اینکه بچه‌های من واژگانی را می‌دانند که من نمی‌دانم

you know and and of course they're going to do  that that makes sense but I'm using that as a  

شما می‌دانید و البته آنها قرار است این کار را انجام دهند که منطقی است، اما من از آن به عنوان

reason to push me to do something okay all right  so remember like you don't you don't have to uh  

دلیلی برای تشویق من برای انجام کاری استفاده می‌کنم. باشه خیلی خب پس به یاد داشته باش که مجبور نیستی

try to force yourself like you should find an easy  way to do something whatever that is learning to  

سعی کن خودت رو مجبور کنی مثل اینکه باید یه راه ساده برای انجام کاری پیدا کنی

play the guitar or something but you'll still need  to find some kind of actual non-logical reason why  

یک دلیل واقعی غیر منطقی برای اینکه

you should do that thing all right so even even  the best students should should be thinking about  

شما باید آن کار را به درستی انجام دهید، بنابراین حتی بهترین دانش‌آموزان نیز باید به این فکر کنند

that just like I mean that's why I gave the  examples of Michael Jordan and Tom Brady and  

که دقیقاً به همین دلیل است که مثال‌هایی از مایکل جردن و تام بریدی آوردم و

these these are two people who are at the top of  their game they are the best at what they do and  

این دو نفر هستند که در اوج بازی خود هستند، آنها در کاری که انجام می‌دهند بهترین هستند و

they still come up with some kind of non-logical  reason they create you know a drama or something  

هنوز هم به نوعی دلیل غیر منطقی برای ایجاد یک درام یا چیزی

like that to make it interesting for them all  right uh let's see I think I answered that one

شبیه به آن می‌آورند تا برای همه آن‌ها جالب باشد. خب بیایید ببینیم فکر می‌کنم قبلاً به آن یکی پاسخ دادم

already uh let's see I think I answered that  one too let's see and how to let's let's see  

آه بیا ببینیم، فکر می‌کنم به آن پاسخ دادم یکی هم بیایید ببینیم و چگونه بیایید ببینیم

uh Jamie again says and how could people overcome  those kinds you would say those kinds of social  

او دوباره جیمی می‌گوید و چگونه مردم می‌توانند بر آن نوع

pressure uh and enjoy learning by the way uh  always thank you for your saying I enjoy it  

فشارهای اجتماعی غلبه کنند و اتفاقاً از یادگیری لذت ببرند. اوه همیشه از شما متشکرم که گفتید من از آن لذت می برم

glad to hear it um well I I think like if you're  if you're talking personally I'd like to know more  

خوشحالم که آن را می شنوم، من فکر می کنم دوست دارم اگر شخصاً صحبت می کنید، می خواهم بیشتر بدانم

Jamie more details about if you're talking about  your personal situation or you're talking about  

جیمی جزئیات بیشتری در مورد اینکه در مورد وضعیت شخصی خود صحبت می کنید یا شما به طور کلی در مورد آن صحبت می کنید،

in general um but uh like the the the the the  two things I'm trying to do as a teacher I know  

اما مثل این دو کاری که به عنوان یک معلم سعی می کنم انجام دهم، می دانم

I have to deal with both of these things I can't  just make I can't give you like really difficult  

باید با هر دوی این چیزها کنار بیایم که نمی توانم کاری کنم که نمی توانم به شما بدهم مثل درس‌های خیلی سخت

uh confusing lessons and then tell you like well  just just get out and do it you know like that's  

آهان گیج‌کننده و سپس به شما بگویم دوست دارید فقط بیرون بروید و این کار را انجام دهید، می‌دانید که این

that's not good teaching at all I have to make the  process really simple and I actually have to help  

آموزش اصلاً خوب نیست، من باید این فرآیند را بسیار ساده کنم و

you if I can find your own motivation to do that  so I can't I can't motivate you but I can like  

اگر بتوانم درس‌های خودتان را پیدا کنم، باید به شما کمک کنم. انگیزه برای انجام آن کار بنابراین من نمی توانم نمی توانم به شما انگیزه بدهم، اما می توانم دوست داشته باشم که به

like help you find that thing so I know I have  to do both of those things and so in like in a  

شما کمک کند آن چیز را پیدا کنید، بنابراین من می دانم که باید هر دوی این کارها را انجام دهم و به همین ترتیب،

like let's say the Japanese government uh should  also be thinking about this like the Japanese  

مثلاً دولت ژاپن باید انجام دهم. همچنین مانند

government or the you know Korean government  whatever if their goal is to get lots of people  

دولت ژاپن یا دولت کره‌ای که می‌شناسید، به این موضوع فکر کنید، اگر هدف آنها این باشد که افراد زیادی

speaking English or doing anything like you have  to make the process easy and you also have to have  

انگلیسی صحبت کنند یا کارهایی مانند شما انجام دهند تا این روند آسان شود و همچنین باید به

to show them like how to be motivated to do that  thing cuz lots of people again they will naturally  

آنها نشان دهید که چگونه این کار را انجام دهند. برای انجام آن کار انگیزه داشته باشید زیرا بسیاری از افراد دوباره به طور طبیعی به

think about the reasons they can't do something  that's just the the natural process what most  

دلایلی فکر می‌کنند که نمی‌توانند کاری را انجام دهند.

people do it's always easier because there are  so many of these things there it's just in it's  

infinite you can always find another reason not  to do something you can always find another reason  

بی نهایت همیشه می‌توانید دلیل دیگری برای انجام ندادن کاری پیدا کنید، همیشه می‌توانید دلیل دیگری برای انجام

not to do something but you only need one good  reason to do that thing and if it's strong and  

ندادن کاری پیدا کنید، اما فقط به یک دلیل خوب برای انجام آن کار نیاز دارید و اگر قوی‌تر باشد و

if it's more powerful than these other ones over  here then you will accomplish that thing okay so  

اگر قوی‌تر از این‌ها باشد، اینجا خواهید بود. این کار را انجام دهید خوب است

if I'm the Japanese government like like let's  say not even learning English right right now  

اگر من دولت ژاپن هستم، مثلاً فرض کنید حتی در حال حاضر انگلیسی یاد نمی‌گیرم

the Japanese government uh and I don't know  about Korea but they probably have a similar  

دولت ژاپن اوه و من درباره کره نمی‌دانم، اما آنها احتمالاً مشکل مشابهی دارند،

issue uh but young people are like not getting  married and having kids so you have a population  

اما جوانان مانند این هستند که نمی‌دانند متاهل و بچه دار شدن تا جمعیت داشته باشید

decline now whether that's a good thing or a bad  thing that's it's not really I'm not here to talk  

حالا چه خوب باشد چه بد  جمعیت داشته باشید، واقعاً اینطور نیست، من اینجا نیستم

about that but if it's the goal of the government  to motivate people to do that they're basically  

در مورد آن صحبت کنم، اما اگر هدف دولت ترغیب مردم برای انجام این کار است. اساساً

making it more difficult for people to have kids  so they're not dealing with the path issue over  

بچه‌دار شدن را برای مردم سخت‌تر می‌کند بنابراین آنها با مشکل مسیر سر و کار ندارند  در

here of like how do we actually make it easy for  people to do that so like if we if we made it  

اینجا مثلاً چگونه می‌توانیم این کار را برای افراد آسان کنیم، پس اگر ما این کار را

easier for more people like people thought like  the future was going to be uh I don't know like  

برای افراد بیشتری مانند مردم آسان‌تر کنیم. فکر می‌کردم آینده قرار است باشد آه، نمی‌دانم

more positive or whatever than the present then  more people would try to have kids you don't have  

مثبت‌تر یا هر چیز دیگری از حال، آنگاه افراد بیشتری سعی می‌کنند بچه‌دار شوند، شما ندارید، برای

to convince people to do it you have to make the  path easy and then remind them why you're doing  

متقاعد کردن مردم برای انجام آن، باید مسیر را آسان کنید و سپس به آنها یادآوری کنید که چرا

that thing and then usually the the problem will  solve itself so in the like the larger population  

آن کار را انجام می‌دهید و سپس معمولاً مشکل خود به خود حل می‌شود، مانند جمعیت بزرگ‌تر

for a a government that's how I would do that uh  but that's the same thing people should be doing  

برای دولتی که من چنین کاری را انجام می‌دهم، اما این همان کاری است که مردم باید به صورت

individually as they're trying to learn all right  uh let's see I think I got that one too all right  

جداگانه انجام دهند. خوب یاد بگیرم بیایید ببینیم فکر می‌کنم آن را هم خوب فهمیدم

Joe says so so cool and kazm says I'm glad to see  you watching you from Iraq welcome and jerma says  

جو می‌گوید خیلی باحال و کاظم می‌گوید خوشحالم که می‌بینم شما را از عراق تماشا می‌کنید خوش آمدید و جرما می‌گوید

Hi teacher and ASDF again could I learn Japanese  with English are there any benefits to learning  

سلام معلم و ASDF دوباره می‌توانم ژاپنی را با انگلیسی یاد بگیرم آیا یادگیری

two or more languages at the same time um well  you could do that but I would not try to learn  

همزمان دو یا چند زبان فوایدی دارد، خب، شما می‌توانید این کار را انجام دهید، اما من سعی نمی‌کنم

Japanese like through through English you're  learning them separately in the same way that you  

ژاپنی را از طریق انگلیسی یاد بگیرم، شما آن‌ها را جداگانه یاد می‌گیرید، به همان روشی که

might take two different classes in college like  I can learn a science class and a computer class  

ممکن است در دو کلاس مختلف شرکت کنید. دانشگاهی مانند من می‌توانم همزمان یک کلاس علوم و یک کلاس کامپیوتر یاد بگیرم،

at the same time uh but I'm not trying to like  learn uh Japanese through English or something  

اما من سعی نمی‌کنم که ژاپنی را از طریق انگلیسی یا چیزی

like that uh let's see being the best doctor in  you or like your University or whatever yeah so  

شبیه به آن یاد بگیرم، بیایید ببینیم بهترین دکتر در شما هستم یا مانند دانشگاه شما یا هر چیز دیگری بله. بنابراین

if that if that's like if that's important to you  that's your that's your reason think about like  

اگر اینطور است اگر این برای شما مهم است  این دلیل شماست، به این فکر کنید

why that is so again like you could have a goal  of being the best at whatever but you'll notice  

چرا دوباره اینطور است که می‌توانید هدفی داشته باشید در هر کاری بهترین باشید، اما متوجه خواهید شد

like in the uh in the examples with Michael Jordan  and uh and Tom Brady that I gave they're giving  

مانند مثال‌های مایکل جردن و اوه و تام بردی که من دادم، آنها

very kind of lowlevel motivation for themselves  which is like that guy said I couldn't do it so  

انگیزه‌های بسیار پایینی برای خودشان می‌دهند، مثل این است که آن مرد گفت من نمی‌توانم این کار را انجام دهم،

like Michael Jordan like he doesn't really need  to prove he's the best because he's already the  

مثل مایکل جردن که واقعاً نیازی ندارد ثابت کند که بهترین است، زیرا او در حال حاضر

best so he's actually finding a very low reason  to continue working hard and that that reason  

بهترین است، بنابراین او در واقع یک دلیل بسیار ضعیف برای ادامه کار سخت پیدا می کند و این دلیل

is like well that guy just said I'm not a good  player so basically he's saying like not only  

مثل این است که آن مرد فقط گفت من بازیکن خوبی نیستم، بنابراین اساساً او می گوید نه تنها

that I have to be the best but I have to prove I  am the best to every person so everybody who knows  

که باید بهترین باشم، بلکه دارم برای اینکه ثابت کنم برای هر کسی بهترین هستم، بنابراین هرکسی که

my name or ever heard of me should be saying  I'm the best and if I see like a little kid or  

نام من را می‌شناسد یا تا به حال نام من را شنیده است باید بگوید که من بهترین هستم و اگر مثل یک بچه کوچک یا

some guy some person watching a game is like yeah  Michael Jordan's pretty good but he's not he's not  

پسری ببینم که یک نفر در حال تماشای بازی است، مثل این است که مایکل جردن زیباست. خوب است اما او نیست او

like the best you know it's like what like I am  the best let me prove to you I'm the best and I  

مثل بهترین نیست شما می دانید مثل چیزی است که من هستم بهترین است بگذارید به شما ثابت کنم که من بهترین هستم و من   جوری

I'll shoot like you know 50 uh you know 50 points  or whatever in a in a game or something like that  

شوت می زنم که شما می دانید 50 آه شما 50 امتیاز می دانید یا هر چیز دیگری در یک بازی یا چیزی شبیه به آن

and so the the the point is like uh think like  continue to ask yourself why until you really  

و بنابراین نکته این است که اوه فکر کنید  از خود بپرسید چرا تا زمانی که واقعاً

feel confident about something okay so you feel  like yeah like like you have that you when you  

نسبت به چیزی خوب احساس اطمینان کنید، بنابراین احساس کنید آره مثل شماست که وقتی

feel that fire the more you ask why the easier  it is to to find that thing uh let's see I am in  

آن آتش را احساس می‌کنید بیشتر می‌پرسید چرا پیدا کردن آن چیز آسان‌تر است، بیایید ببینیم که من وارد

into business glader and I think I saw the movie  someone gets killed by a bear Yeah by says Dre  

بیزینس glader هستم و فکر می‌کنم فیلمی را دیدم که کسی توسط یک خرس کشته می‌شود، بله، می‌گوید Dre

do you still experience aha moment when learning  Japanese uh yes so every day uh I'm I'm I'm still  

آیا هنوز لحظه‌ای را تجربه می‌کنید که ژاپنی یاد می‌گیرید، بله، پس هر روز آه. من هستم، هنوز هستم

again I have that fire to learn Japanese and I  become fluent in individual words and phrases  

دوباره آن آتش را دارم که ژاپنی یاد بگیرم و به کلمات و عبارات فردی مسلط می‌شوم

as I remove the doubt from those things so  I like I can say I'm a good Japanese speaker  

زیرا شک را از آن چیزها برطرف می‌کنم، بنابراین دوست دارم بتوانم بگویم ژاپنی زبان خوبی هستم

about the things I know and I am continuing to  expand this as I learn new ways of describing  

در مورد چیزهایی را که می‌دانم و به گسترش آن ادامه می‌دهم چون روش‌های جدیدی برای توصیف

things or whatever um and and so I become better  like at these things as I add those if that makes  

چیزها یا هر چیز دیگری یاد می‌گیرم و بنابراین در این موارد بهتر می‌شوم، همانطور که اگر منطقی باشد آن‌ها را اضافه می‌کنم،

any sense but I this is like a very very quick  thing I'll mention because I mentioned this in  

اما من این مانند یک چیز بسیار سریع است. ذکر می‌کنم چون تقریباً در همه ویدیوها به این موضوع اشاره کردم،

almost every video but you really become fluent  in things as you understand them individually so  

اما شما واقعاً به آن‌ها مسلط می‌شوید، همانطور که آنها را به صورت جداگانه می‌فهمید، بنابراین

individual words and phrases rather than um like  trying to get fluent in English so you get fluent  

کلمات و عبارات جداگانه به جای اینکه سعی کنید به زبان انگلیسی مسلط شوید، بنابراین

in a grammar Point as you understand how to use  it well rather than like trying to memorize it  

همانطور که می‌دانید در یک نکته گرامر مسلط شوید. چگونه از آن به‌خوبی استفاده کنید، نه اینکه سعی کنید آن را حفظ کنید

or get a translation of it or something like that  so you might understand something to a low degree  

یا ترجمه‌ای از آن یا چیزی شبیه آن را دریافت کنید، بنابراین ممکن است چیزی را تا حد پایینی بفهمید   که در آن

where you only have exposure or awareness of a  particular grammar point or vocabulary but you  

فقط به یک نکته گرامری یا واژگان خاص توجه یا آگاهی دارید، اما

don't really have ownership you don't really feel  100% confident that you'll speak correctly about  

نمی‌دانید واقعاً مالکیت دارید، شما واقعاً احساس نمی‌کنید 100٪ مطمئن باشید که درباره  چیزی درست صحبت خواهید کرد

something and if you don't feel that then you're  probably not going to speak so when you're trying  

و اگر این احساس را ندارید، احتمالاً نمی‌خواهید صحبت کنید، بنابراین وقتی سعی می‌کنید

to learn things uh you should be trying to get  like uh as many aha moments as you can as you're  

چیزهایی یاد بگیرید، باید صحبت کنید. سعی کنید تا جایی که می توانید لحظات آها را به دست آورید که در حال

learning and you learn them for each individual  thing okay so continue to push yourself and the  

یادگیری هستید و آنها را برای هر چیز فردی یاد می گیرید، خوب است، بنابراین به فشار دادن خود ادامه دهید و

way I push myself in is reminding myself that my  kids know more than I do so again I laugh because  

روشی که من به خودم فشار می دهم این است که به خودم یادآوری کنم که فرزندانم بیشتر از من می دانند. دوباره می خندم زیرا

it's a it's like a non-logical it's kind of a  silly reason but it's silly the same way Michael  

این یک دلیل غیرمنطقی است، یک دلیل احمقانه است، اما به همان شیوه احمقانه است که مایکل

Jordan cares about what some random player  thinks about him that's clearly not as good  

جردن به این موضوع اهمیت می دهد که یک بازیکن تصادفی  در مورد او چه فکری می کند که به وضوح به خوبی

as Michael Jordan and like and the and the guy  didn't even like say anything about that and so  

مایکل جردن و مانند و آن مرد نیست. حتی دوست نداشتم چیزی در مورد آن بگویم و بنابراین

I think there's actually a good video a YouTube  video about this particular story about Michael  

فکر می‌کنم در واقع یک ویدیوی خوب وجود دارد، یک ویدیوی YouTube  در مورد این داستان خاص در مورد مایکل

Jordan and this other guy is like uh I didn't  say anything about Michael Jordan but he like  

جردن و این مرد دیگر مثل اوه، من چیزی در مورد مایکل جردن نگفتم اما او دوست دارد   او

he like really like you know played me very  badly uh another story actually about Michael  

واقعاً دوست دارد مثل اینکه می‌دانی خیلی بد بازی کردم، داستان دیگری در مورد مایکل

Jordan this happened during the um I think it was  the 1994 US Olympics uh or not it was wasn't the  

جردن این اتفاق در حین اتفاق افتاد.

US Olympics but it was it was like the Barcelona  I think the the one in was that was that Spain I  

یکی از آن‌ها اسپانیا بود.

don't remember where that Olympics was um but this  was where uh the the men's basketball team from  

یادم نمی‌آید آن المپیک کجا بود، اما اینجا جایی بود که تیم بسکتبال مردان از

America the the Dream Team uh went to play this  was the first year they're getting uh professional  

آمریکا، تیم رویایی برای بازی رفتند اولین سالی بود که آنها

athletes I think um like actual like pre players  from the NBA uh going and they're they're making  

ورزشکاران حرفه‌ای می‌گرفتند. فكر كن كه مثل بازيكنان پيش از NBA هستند و آنها دارند

this like really good All-Star team of players  to be in the Olympics and so you had all the  

اين را مانند تيم ستاره‌هاي واقعاً خوبي مي‌سازند كه در بازي‌هاي المپيك حضور داشته باشند و به اين ترتيب شما

the best players in the NBA at that time Michael  Jordan Magic Johnson Larry Bird that there's a  

در آن زمان همه  بهترين بازيكنان NBA را داشتيد. مایکل جردن مجیک جانسون لری برد که

documentary about this uh but at the time uh two  of the players from that team so Michael Jordan  

مستندی درباره این وجود دارد، اما در آن زمان دو بازیکن از آن تیم، مایکل جردن

and Scotti Pippen uh they were both playing  on Chicago where I'm from they're playing on  

و اسکاتی پیپن هر دو در شیکاگو بازی می‌کردند، جایی که من اهل آن هستم، آنها در

Chicago's team normally uh the Chicago Bulls and  the uh like the manager of I don't know if he was  

تیم شیکاگو بازی می‌کردند. به طور معمول اوه شیکاگو بولز و اوه مثل سرمربی تیم من نمی‌دانم آیا او

the manager I think it was like Jerry crous is  his name I think I I forget anyway uh he's he's  

سرمربی بود یا نه، فکر می‌کنم جری کروس نام او است، فکر می‌کنم فراموش می‌کنم به هر حال او در حال

recruiting a uh a player named Tony kach I think  from I think he's from Croatia I think I forget  

جذب بازیکنی به نام تونی کاخ است. از فکر می‌کنم او اهل کرواسی است، فکر می‌کنم فراموش می‌کنم

it's again it's not really important for the  story uh but Tony kach is like the best player  

باز هم این واقعاً برای داستان مهم نیست، اما تونی کاچ مانند بهترین بازیکن

uh in his country and he's going to meet the  meet them in the Olympics and so Michael Jordan  

کشورش است و قرار است با آنها در المپیک دیدار کند و بنابراین مایکل جردن

and Scotty Pippen are they're like so angry  uh I mean they should be happy that they're  

و اسکاتی پیپن آیا آن‌ها خیلی عصبانی هستند، منظورم این است که باید خوشحال باشند که می‌خواهند

going to get another good player on their team but  they're actually they're using that to create that  

بازیکن خوب دیگری را در تیم خود بیاورند، اما در واقع از آن برای ایجاد

fire for themselves where they get really angry  that like their player or their their manager is  

آتش برای خودشان استفاده می‌کنند، جایی که واقعاً عصبانی می‌شوند. بازیکن آنها یا مدیر آنها

like finding another good player and he thinks  like he said you think that guy can play and so  

مانند پیدا کردن یک بازیکن خوب دیگر است و او فکر می کند مانند او که گفت شما فکر می کنید آن مرد می تواند بازی کند و بنابراین

Michael Jordan and Scotti Pippen every time they  they play like they're they're basically going  

مایکل جردن و اسکاتی پیپن هر بار که آنها طوری بازی می کنند که واقعاً دوست دارند به

to like really hurt Tony kach as much as they can  just because they they just have that fire and so  

تونی صدمه بزنند. تا آنجا که می توانند فقط به این دلیل که آنها فقط آن آتش را دارند و بنابراین

even Tony kach was talking about it he was like  you know I couldn't do anything he's like these  

حتی تونی کاچ در مورد آن صحبت می کرد، مثل این بود که می دانی من نمی توانم کاری انجام دهم او مثل این

guys are just they were like really on me and he  was just a really good uh basketball player also  

بچه ها هستند فقط آنها مثل من بودند و او فقط یک بسکتبالیست بسیار خوب همچنین

and he came to America and helped the Bulls win uh  more championships uh but it's just interesting to  

و او به آمریکا آمد و به بولز کمک کرد که قهرمانی های بیشتری کسب کند، اما جالب است

hear that like they just they were like what like  you think he's a good player I'm going to show  

شنیدن این جمله که آنها فقط مثل آنها بودند شما فکر می کنید او بازیکن خوبی است من به

you I'm a good player and so there's no there's  no logic to this it's and again it's like when  

شما نشان خواهم داد که من من بازیکن خوبی هستم و بنابراین منطقی برای این کار وجود ندارد و دوباره مثل زمانی است که

you're trying to think about the logic of why  something happens um often it's the emotional  

سعی می‌کنید به این منطق فکر کنید که چرا اتفاقی می‌افتد، اغلب این

fire that gets you the thing you want y Tony CUO  from Yugoslav was that was that the Yugoslavian  

آتش احساسی است که شما را به چیزی می‌رساند که از آن می‌خواهید. یوگسلاوی بود که

team I thought it was um I don't know I don't  know where that like what what that team was  

تیم یوگسلاوی بود، فکر می‌کردم اوم، نمی‌دانم، نمی‌دانم

in that Olympics but I don't I don't remember  that name being Yugoslavia but uh if you look  

در آن بازی‌ها آن تیم کجا بود، اما یادم نمی‌رود اسم آن یوگسلاوی باشد، اما اوه اگر نگاه

that up yeah I'm sure you can find that tuba says  uh Drew Sensei nice to see you with the DAP there  

کنید   بله، مطمئنم که می‌توانید متوجه شوید که توبا می‌گوید اوه درو سنسی خوشحالم که شما را با DAP در آنجا می‌بینم

it is too hot and humid here in Japan yes uh we're  experiencing that here in Nagasaki I don't know if  

اینجا در ژاپن خیلی گرم و مرطوب است بله، آه، ما در اینجا در ناکازاکی  چنین چیزی را تجربه نمی‌کنیم. می دانم اگر

you have rain I think you're in uh aren't you in  Tokyo I don't know where you are but uh aara says  

باران داری، فکر می کنم در توکیو هستی، توکیو نیستی، نمی دانم کجا هستی، اما اوه آرا می گوید

hi Drew uh could I say like this after you have  been learning English from you for 2 months and my  

سلام درو اوه، می توانم اینطور بگویم بعد از اینکه به مدت 2 ماه از شما انگلیسی یاد گرفتید و

English is starting better and and better by the  day now I understand a lot what you are teaching  

انگلیسی من روز به روز بهتر و بهتر شروع می‌شود. من چیزهایی را که شما آموزش می‌دهید می‌فهمم

yeah you can say after 2 months I'm understanding  more that would be a simple way to say that can I  

بله، می‌توانید بعد از ۲ ماه بگویید من بیشتر می‌فهمم، این یک راه ساده برای گفتن است که آیا می‌توانم از

use English to learn another language like Spanish  or Portuguese uh I wouldn't learn English or I  

انگلیسی برای یادگیری زبان دیگری مانند اسپانیایی یا پرتغالی، اوه، من انگلیسی یاد نمی‌گیرم یا از

wouldn't use English to learn a different language  but I would I would just learn that language in  

انگلیسی برای یادگیری زبان دیگری استفاده نمی‌کنم، اما

that language if you can find someone who can help  you do that or you can try to do it yourself like  

اگر بتوانید کسی را پیدا کنید که می‌تواند به شما در انجام این کار کمک کند یا سعی کنید آن زبان را به آن زبان بیاموزم. خودت این کار را انجام بده مثل

I did which was a real pain so again like I'm  trying to teach myself uh Japanese like first  

من که خیلی دردناک بود، پس دوباره مثل اینکه دارم سعی می‌کنم به خودم ژاپنی یاد بدهم مثل اول اینکه

I'm trying to learn Japanese by myself then I'm at  least you know I found a better way to do it but  

سعی می‌کنم خودم ژاپنی یاد بگیرم، حداقل می‌دانی راه بهتری برای این کار پیدا کردم. اما

the easiest way is really to have other people who  know how to teach it to you uh what are the things  

ساده‌ترین راه این است که واقعاً افراد دیگری داشته باشید که می‌دانند چگونه آن را به شما یاد بدهند، چه چیزهایی

to be considered to get fluent in English uh  basically you just need to make sure you eliminate  

برای مسلط شدن به زبان انگلیسی باید در نظر گرفته شود، اوه، اساساً فقط باید مطمئن شوید

the doubt that stops you from speaking that's it  that's the that's the basis or the foundation of  

شکی که شما را از صحبت کردن باز می‌دارد از بین ببرید. این اساس یا پایه

being able to communicate so for most people you  will not speak if you have doubts about vocabulary  

توانایی برقراری ارتباط است، بنابراین اگر در مورد واژگان

or pronunciation or grammar or whatever uh and so  that's the thing you need that's the real problem  

یا تلفظ یا دستور زبان یا هر چیز دیگری شک دارید، برای اکثر مردم  صحبت نمی کنید و بنابراین این چیزی است که به آن نیاز دارید، این همان مشکل واقعی است که

you need to solve for getting fluent so even if  you know some vocabulary how well do you know  

باید برای آن حل کنید. مسلط بودن، بنابراین حتی اگر واژگانی را بلد باشید چقدر

that vocabulary if you still have doubts about it  you should review that vocabulary more so getting  

آن واژگان را می شناسید، اگر هنوز در مورد آن شک دارید، باید آن واژگان را بیشتر مرور کنید، بنابراین

fluent is really just removing doubt all right  I talked about this recently uh like you have a  

مسلط شدن در واقع فقط از بین بردن شک است. خیلی خوب است.

block of wood and you're trying to carve a uh like  a statue or something in that and the the statue  

از چوب و سعی می‌کنید مجسمه‌ای مانند مجسمه یا چیزی در آن حکاکی کنید و مجسمه

is always there but the the wood around it is like  the doubt you have when you're trying to speak so  

همیشه آنجاست، اما چوب‌های اطراف آن مانند شکی است که وقتی می‌خواهید صحبت کنید به آن شک دارید، بنابراین

you know what you want to say but there's some  kind of doubt around that that's preventing you  

می‌دانید چه می‌خواهید. برای گفتن، اما نوعی تردید وجود دارد که شما را

from speaking so you need to clear that doubt  or whatever the the the questions you have or  

از صحبت کردن باز می دارد، بنابراین باید آن شک را برطرف کنید، یا هر سؤالی که دارید یا

uncertainty about that thing and that's what's  going to help you speak so that's the fastest  

عدم اطمینان در مورد آن چیز، و این چیزی است که به شما کمک می کند صحبت کنید تا سریع ترین

easiest way I can explain that so the the fastest  way to get fluent is to eliminate or destroy or to  

ساده ترین راه برای من باشد. می‌تواند توضیح دهد که سریع‌ترین راه برای مسلط شدن، از بین بردن یا نابود کردن یا

stop or end the doubts that stop you from speaking  the fastest way to get fluent is to eliminate the  

توقف یا پایان دادن به شک‌هایی است که شما را از صحبت کردن باز می‌دارد، سریع‌ترین راه برای مسلط شدن این است که

doubts that stop you from speaking hopefully that  makes sense uh let's see budy says hi Elder says  

تردیدهایی را که مانع از صحبت کردن شما می‌شوند، از بین ببرید، امیدواریم که منطقی باشد. ببین رفیق سلام می‌گوید بزرگ می‌گوید

hey there what's going on Mohammad says it's been  two years now I'm in the US I'm not able to speak  

هی چه خبر است محمد می‌گوید دو سال است که در ایالات متحده هستم، نمی‌توانم به

English with people generally but sometimes I  couldn't find the right so I oh I am I am able  

طور کلی با مردم انگلیسی صحبت کنم، اما گاهی اوقات نمی‌توانم درست را پیدا کنم، بنابراین من هستم. می‌توانم

to speak with people sometimes I can't find the  right words during the conversation especially the  

با مردم صحبت کنم، گاهی اوقات نمی‌توانم کلمات مناسب را در طول مکالمه پیدا کنم، مخصوصاً در

moments when I feel doubt yes and so like you have  to clear these doubts basically one at a time and  

لحظاتی که احساس می‌کنم «بله» و بنابراین مثل اینکه شما باید این تردیدها را یکی یکی برطرف کنید.

so like for for me trying to learn Japanese I will  maybe hear a new grammar point or something like  

شاید یک نکته گرامری جدید یا چیزی

like a new thing I'm learning right now and I'm  still like I still feel doubt about it uh is say  

شبیه به یک چیز جدیدی که در حال حاضر یاد می‌گیرم بشنوم و هنوز هم فکر می‌کنم هنوز در مورد آن شک دارم اوه بگویم

uh and this is like like the English equivalent  would be like even something like uh like or  

اوه و این مانند معادل انگلیسی شبیه چیزی است مثل آه دوست دارم یا

like like even even a child could do something uh  but I still need like many more examples and and  

مثل اینکه حتی یک بچه هم می‌تواند کاری انجام دهد، اما من هنوز به مثال‌های بسیار بیشتری نیاز دارم و

even trying to get many different examples from  different people uh it's still confusing for me  

حتی تلاش برای گرفتن مثال‌های مختلف از افراد مختلف، آه، هنوز برای من گیج‌کننده است

so I still have doubt about that so I'm not going  to be able to use it fluently but when I get that  

بنابراین هنوز در مورد آن شک دارم، بنابراین من من نمی‌توانم از آن روان استفاده کنم، اما وقتی

aha moment usually after I have enough examples or  if I have a good teacher who can explain something  

آن لحظه را به دست می‌آورم معمولاً بعد از اینکه مثال‌های کافی دارم یا اگر معلم خوبی دارم که می‌تواند چیزی را توضیح دهد

uh and it's rare to find that uh but if I have  someone who can explain something very well uh  

و به ندرت آن را پیدا می‌کنم، اما اگر کسی را داشته باشم که بتواند توضیح دهد. چیزی خیلی خوب اوه

then I feel confident using it so you really  get fluent in these things individually as you  

پس من با استفاده از آن احساس اطمینان می‌کنم، بنابراین شما واقعاً به‌صورت جداگانه به این چیزها مسلط می‌شوید زیرا

understand them better andette says thanks  for your motivation it's my pleasure all  

آنها را بهتر می‌فهمید، آندت می‌گوید متشکرم برای انگیزه شما، خوشحالم همه

right Jamie says I couldn't agree more the path  is much easier and fun when we learn a language  

درست است، جیمی می‌گوید من نمی‌توانم بیشتر موافق باشم مسیر بسیار آسان‌تر و سرگرم‌کننده است وقتی یک زبان یاد می‌گیریم

as first one yeah uh Louis says I bought your  English course already welcome to the program  

همانطور که اولش بله لویی می‌گوید من دوره انگلیسی شما را خریدم قبلاً به برنامه خوش آمدید

uh boan do Brazil Drew well good evening uh  let's see and is it says a good teacher that  

uh boan do Brazil Drew خوب عصر بخیر آه، بیایید ببینیم و آیا این یک معلم خوب می‌گوید که

guy speak English so easily to understand yes  if you're talking about me yes I'm intentionally  

پسر به راحتی انگلیسی صحبت می‌کند تا بفهمد بله شما در مورد من صحبت می‌کنید بله، من عمداً

being understandable so that you can follow what  I'm saying you don't have any questions and then  

قابل درک هستم تا بتوانید آنچه را که می‌گویم دنبال کنید، سؤالی ندارید و سپس

it's like the first level for understanding  more difficult native speakers so what we do  

این مانند سطح اول برای درک سخت‌تر زبان مادری است، بنابراین کاری که ما انجام می‌دهیم

in fluent for life we start you with helping you  understand this so you get lots of examples of  

مسلط زندگی را با کمک به شما برای درک این موضوع شروع می‌کنیم، بنابراین مثال‌های زیادی از

understandable English but then we show you kind  of lead you to understand uh much more difficult

انگلیسی قابل فهم دریافت می‌کنید، اما سپس به شما نشان می‌دهیم که شما را به درک مثال‌های بسیار دشوارتر سوق می‌دهیم،

examples uh let's see

بیایید ببینیم

uh right uh what is the difference between humble  and modest that's a good question I'd have to  

تفاوت بین فروتنی و متواضع چیست. سوال خوبی است که باید

think about that humble and modest I mean you  could be you could be humble is humble is like  

به آن متواضع و متواضع فکر کنم، منظورم این است که شما می‌توانید متواضع باشید، متواضع است مانند

the it's like the opposite of having lots of Pride  uh and like you could be you could be modest in  

این است که برعکس داشتن غرور زیاد است و مثل اینکه می‌توانید باشید، می‌توانید متواضع باشید.

in like maybe you um like you don't you don't  like tell tell like so much about yourself I'm  

تو دوست داری دوست نداری خیلی درباره خودت بگو من

just trying to think about a person who could be  uh like who they could be modest but they're not  

فقط سعی می کنم به شخصی فکر کنم که می تواند مثل کسی باشد که می تواند متواضع باشد اما

necessarily humble so you could like let's say  you're like really good at I don't know playing  

لزوماً فروتن نیست تا شما دوست داشته باشید فرض کنید شما واقعاً در نواختن

the guitar or whatever and I don't talk about that  much like I personally have a lot of Pride about  

گیتار یا هر چیز دیگری خوب هستید و من در مورد آن صحبت نمی‌کنم مثل اینکه شخصاً در مورد آن غرور زیادی دارم

that but I'm modest like I don't mention much  about it uh there's also the meaning of modest  

اما من متواضع هستم که چیز زیادی را ذکر نمی‌کنم در این مورد اوه، معنای متواضع نیز وجود دارد،

where like you're like you don't like like women  dressing uh we're showing they're like showing a  

جایی که مثل اینکه شما مثل این هستید، دوست ندارید مثل زنان لباس بپوشید، آه، ما نشان می دهیم که آنها مانند نشان دادن

lot of skin or something like that like a modest  woman would be the opposite but that's not really  

پوست زیاد هستند یا چیزی شبیه به آن مثل یک زن متواضع برعکس است، اما این واقعاً

connected to Humble so you have to go deeper  into the the understandings of the word and and  

به Humble مرتبط نیست، بنابراین باید عمیق تر به درک کلمه بروید و

this isn't I this video is already 80 minutes  long but um if you if you look at the uh the  

این من نیستم، این ویدیو قبلاً 80 دقیقه طول دارد، اما اگر به

differences in in in vocabulary for particular  situations it becomes easier to understand that  

تفاوت های واژگان برای شما نگاه کنید. در موقعیت‌های خاص، درک آن آسان‌تر می‌شود،

so it's a good question but you have to think  about like like using humble versus uh modest  

بنابراین سؤال خوبی است، اما باید در موردی مانند استفاده از فروتنی در مقابل متواضع بودن

in a particular situation which I I don't want  to go into because I've already I'm like this  

در موقعیت خاصی فکر کنید که من نمی‌خواهم وارد آن شوم، زیرا قبلاً اینطور هستم. آیا این

just isn't the video for that um but uh that's  how you would do that all right let's see Saar  

ویدیو برای آن امم نیست، اما اوه اینطوری این کار را انجام می‌دهید، بیایید ببینیم سار

says I'm late it's okay remember you can watch  these videos anytime Elizabeth says humble is  

می‌گوید دیر کردم، اشکالی ندارد، به یاد داشته باشید که هر زمانی که الیزابت گفت فروتنی

a virtue of the quality of human uh intelligence  why well that's a you could you could put a lot  

یک فضیلت از کیفیت هوش انسان است، می‌توانید این ویدیوها را تماشا کنید. این چیزی است که شما می توانید

of things in that description I guess kazim says  uh your topic is very important to living great  

چیزهای زیادی را در آن توضیح قرار دهید، حدس می زنم کاظم می گوید، موضوع شما برای داشتن عالی زندگی کردن بسیار مهم است

life without motivation is difficult to Dodge  in the pressure yes so I'm talking about this  

زندگی بدون انگیزه دشوار است در این فشار طفره بروید.

mainly for people learning English but again it  works for anything that's why I was using excuse  

اما دوباره برای هر چیزی جواب می‌دهد، به همین دلیل است که من از بهانه استفاده می‌کردم،

me uh like examples like Michael Jordan and Tom  Brady so those are sports things but it's the same  

مثلاً مثال‌هایی مانند مایکل جردن و تام برادی، بنابراین اینها چیزهای ورزشی هستند، اما این همان

basic idea Elizabeth says how do you keep American  Events up to dat living in Japan uh usually just  

ایده اصلی است که الیزابت می‌گوید چگونه می‌توان رویدادهای آمریکایی را در جریان زندگی در ژاپن به‌روز نگه داشت.

hearing about that from other people so if like  I was talking with some people and they reminded  

شنیدن در مورد آن از افراد دیگر، پس اگر دوست داشتم با برخی افراد صحبت می‌کردم و آنها

me about July 4th so I always forget about July  4th because in Japan it's just it's just a day  

4 ژوئیه را به من یادآوری کردند، بنابراین من همیشه 4 ژوئیه را فراموش می‌کنم زیرا در ژاپن فقط یک روز است

it's not like Yay it's like July 4th right now  but nobody is outside barbecuing or anything  

مثل این نیست که بله، مثل 4 ژوئیه است، اما هیچ کس بیرون کباب کردن است یا هر چیز

like that uh let's see Elder says again Drew I'm  definitely catch every point of your basketball  

دیگری   اوه بیایید ببینیم که الدر دوباره می‌گوید درو من قطعاً تمام نکات داستان بسکتبال شما را می‌گیرم

story very interesting thanks glad to hear yes I  usually I want to give a few different kinds of  

خیلی جالب است، ممنون از شنیدن بله، من معمولاً می‌خواهم چند نوع داستان مختلف ارائه کنم،

stories really uh I don't know why I'm thinking  more about basketball for this one but just cuz  

واقعاً نمی‌کنم می‌دانید چرا برای این یکی بیشتر به بسکتبال فکر می‌کنم، اما فقط به این دلیل که

Sports is it's a little bit different from  language learning Pedro teach you your price  

ورزش این است که کمی متفاوت از یادگیری زبان است.

in the website and Facebook Facebook and others  is totally different they are us and uh yeah well  

that makes sense sometimes we're running like a  promotion and you will find if you find a cheaper  

احساس می‌کنید که گاهی اوقات ما مانند یک تبلیغ در حال اجرا هستیم و اگر

price like from an ad then I recommend you get  that but we have the normal prices of things  

قیمت ارزان‌تری پیدا کردید، مانند یک تبلیغ، متوجه می‌شوید، توصیه می‌کنم آن را دریافت کنید، اما ما قیمت‌های معمولی چیزها را

on our website so if you find a good price then I  recommend you join the program but this is that's  

در وب‌سایت خود داریم، بنابراین اگر قیمت خوبی پیدا کردید، توصیه می‌کنم شما به برنامه ملحق می‌شوید، اما این

kind of like a typical thing like you will find  different prices for things all over the place it  

مانند یک چیز معمولی است، مثلاً قیمت‌های متفاوتی برای چیزها در همه جا پیدا خواهید کرد، این

just depends on where you get them or if you have  a coupon or whatever and that's for you know many  

فقط به این بستگی دارد که آن‌ها را از کجا دریافت می‌کنید یا یک کوپن یا هر چیز دیگری دارید و این برای شماست که

different organizations or companies or stores or  whatever Molly says how to clear the doubt that  

سازمان‌های مختلف را می‌شناسید. یا شرکت‌ها یا فروشگاه‌ها یا هر آنچه که مولی می‌گوید چگونه می‌توان این شک را برطرف کرد که

prevent you from speaking English uh well Molly  you have to do that individually for you know  

شما را از صحبت کردن انگلیسی باز می‌دارد، اوه خوب مولی شما باید این کار را به صورت جداگانه انجام دهید زیرا می‌دانید   از

whatever words and phrases you're trying to use  but as you that that's why I want to remind people  

هر کلمه و عباراتی که می‌خواهید استفاده کنید ، اما به عنوان شما به همین دلیل است که می‌خواهم به مردم یادآوری کنید

you don't really get fluent in English you get  fluent in particular words and phrases or grammar  

شما واقعاً به زبان انگلیسی مسلط نیستید، به کلمات و عبارات خاص یا

points or whatever so the particular vocabulary  you're learning whatever that is if you have a  

نکات گرامری  یا هر چیز دیگری مسلط می‌شوید، بنابراین واژگان خاصی  که در حال یادگیری آن هستید، هر چه باشد، اگر در

doubt about something then that's where you focus  so that becomes the like the the opposite of that  

مورد چیزی  شک دارید، اینجاست که تمرکز می‌کنید . درست برعکس آن

you you want to clear the doubt by getting many  more examples of that thing until you get that aha  

شما می‌خواهید با به دست آوردن نمونه‌های بسیار بیشتر از آن شک را برطرف کنید تا زمانی که به آن

moment where you really understand something and  so I've like if you watch my videos you will see  

لحظه‌ای برسید که واقعاً چیزی را می‌فهمید و بنابراین من دوست دارم اگر ویدیوهای من را تماشا کنید،

many examples of this but this is what fluent for  life is so the whole point of the program is to  

نمونه‌های زیادی از آن را خواهید دید. این چیزی است که روان برای زندگی است، بنابراین هدف اصلی برنامه این است که

take you through the steps that get you fluent and  help you understand things like a native so if we  

شما را از مراحلی بگذراند که شما را مسلط می‌کند و  به شما کمک می‌کند تا چیزهایی مانند یک بومی را درک کنید، بنابراین اگر

can clear the doubt then you will naturally start  speaking things without worrying because the doubt  

بتوانیم شک را برطرف کنیم، طبیعتاً شروع به صحبت کردن بدون آن خواهید کرد. نگران کننده است زیرا شک

is gone and that's the doubt is what stops you  from speaking so if you're doing it by yourself  

برطرف شده است و این شک است که شما را از صحبت کردن باز می دارد، بنابراین اگر خودتان این کار را انجام می دهید،

uh just like I was trying to get fluent in  Japanese and I still am getting fluent basically  

درست مثل من که سعی می کردم به ژاپنی مسلط باشم و هنوز هم اصولاً به زبان ژاپنی تسلط دارم.

uh in Japanese by myself I'm spending time getting  many examples about something like this like I've  

من برای گرفتن مثال‌های زیادی در مورد چیزی مانند این وقت می‌گذرانم. من

been spending like three days trying to get many  examples about this all right now people think  

سه روز را صرف تلاش برای به دست آوردن مثال‌های زیادی در این مورد کرده‌ام، در حال حاضر مردم فکر می‌کنند  خیلی

like well who cares if you know this particular  grammar point there are like you know many ways  

خوب، چه کسی اهمیت می‌دهد که اگر این نکته گرامر خاص را بدانید، مانند شما راه‌های زیادی

to express something it's personally important to  me I'm creating that fire for myself just for you  

برای این کار را می‌دانید. چیزی را بیان کنم که شخصاً برای من مهم است، من آن آتش را برای خودم درست می کنم فقط برای تو

know something even smaller and silly like one  little you know phrase It's look at it's like  

چیزی حتی کوچکتر و احمقانه تر را می دانم مانند یکی عبارت کمی که می دانی.

Sai like it's like who cares it's other I could I  could easily find other ways to express myself but  

روش‌هایی برای بیان خودم، اما

if I think there's a phrase or grammar that I just  couldn't understand that would make me feel feel  

اگر فکر می‌کنم عبارت یا دستور زبانی وجود دارد که نمی‌توانم آن را بفهمم، این باعث می‌شود که احساس کنم.

there's that that key word about feeling like that  would make me feel disappointed so if my child  

for example could use this but then I could not I  would feel very bad about that I would feel very  

پس نمی‌توانستم، از این بابت احساس خیلی

bad about that again this is not a logical thing  this is about finding that fire that's why I call  

بدی می‌کنم، باز هم این یک چیز منطقی نیست، به همین دلیل است که آن را

it fire the the motivation comes from that it's  not coming from like a logical reason like well  

آتش می‌نامم، انگیزه‌ای که از آن ناشی می‌شود دلیل مثل خب

I should get a job so I can earn money or whatever  like earn money for what what is the point of that  

من باید شغلی پیدا کنم تا بتوانم درآمد کسب کنم یا هر چیز دیگری مانند کسب درآمد برای چه هدفی دارد. به

so you have to think you have to ask yourself why  until you get to that real fire all right that's  

where we that's where we get where we're going all  right let's see here we're at 90 minutes already  

کجا می رسیم به جایی که داریم می رویم درست بیایید ببینیم اینجا در 90 دقیقه هستیم

oh my goodness I think I think we're getting to  the Finish Line though uh let's see from Guinea  

خدای من فکر می کنم داریم به خط پایان می رسیم هر چند آه بیایید از گینه ببینیم

West AA Tom choah hi Drew do you have a video that  gives examples of English fluency bits uh if you  

غرب AA Tom choah سلام درو آیا دارید ویدیویی که نمونه‌هایی از تکه‌های تسلط انگلیسی را نشان می‌دهد، اگر در

search the YouTube channel you should probably  find some uh and we also cover this in fluent  

کانال YouTube جستجو کنید، احتمالاً باید مقداری از آن را پیدا کنید.

for Life canero says hi Drew I've noticed that  people who don't care if they're making mistakes  

اشتباه کردن

while speaking achieve their goals faster than  the ones who know the language better but don't  

هنگام صحبت کردن سریعتر از کسانی که زبان را بهتر می دانند اما

dare to speak yes so again like there are people  who don't care about doing something and like like  

جرأت نمی کنند بله صحبت کنند به اهداف خود می رسند.

for me uh I care about making mistakes when I  speak and when I when I realize I have made a  

من صحبت می‌کنم و وقتی متوجه می‌شوم

mistake even if you know like let's say I'm I'm  saying something and this happens to me sometimes  

اشتباهی مرتکب شده‌ام، حتی اگر می‌دانی مثلاً بگویم دارم چیزی می‌گویم و گاهی اوقات این اتفاق برای من می‌افتد،

I feel confident that I'm saying something and  then I will be corrected later like I will hear  

مطمئن هستم که چیزی می‌گویم و بعداً اصلاح خواهم شد. مثل اینکه

it in a movie or a TV show and I will feel really  embarrassed about that I will think oh my oh my  

آن را در یک فیلم یا یک برنامه تلویزیونی خواهم شنید و واقعاً از این بابت خجالت می‌کشم که فکر می‌کنم اوه

goodness I've been saying this incorrectly this  whole time and so I very quickly like I learn  

خدای من این را اشتباه گفته‌ام و بنابراین خیلی سریع دوست دارم یاد بگیرم

okay I should correct that thing um and so some  people uh they like they worry about like whatever  

باشه باید اصلاح کنم آن چیزی که اوم، و بنابراین برخی از افراد دوست دارند نگران آن هستند، مانند هر چیز دیگری،

their particular thing is that like being able to  communicate typically if that's an important thing  

چیز خاص آنها این است که می‌توانند به طور معمول ارتباط برقرار کنند، اگر این موضوع مهمی

for them like if communic if they're communicating  well in their native language then typically they  

برای آنها باشد، مثلاً اگر به خوبی به زبان مادری خود ارتباط برقرار می‌کنند، ارتباط برقرار می‌کنند.

will care more about communicating well in the  language they're learning um but other things  

بیشتر به برقراری ارتباط خوب به زبانی که آنها یاد می‌گیرند اهمیت می‌دهند، اما چیزهای دیگری

that maybe you don't care care so much about you  don't care so let's say I I don't know much about  

که شاید شما آنقدر به شما اهمیت نمی‌دهید  اهمیتی نمی‌دهند، بنابراین فرض کنید من چیز زیادی درباره آن نمی‌دانم

I don't know playing some Sport and I go out and  like try to play that sport like I don't I don't  

ورزش کردن را نمی‌دانم و من بیرون می‌روم و دوست دارم سعی کنم آن ورزش را انجام دهم، مثل اینکه نمی‌خواهم،

care if people think I'm bad at that game because  I know I'm bad I'm just learning how to play so I  

اهمیتی نمی‌دهم که مردم فکر کنند من در آن بازی بد هستم زیرا می‌دانم که بد هستم، فقط یاد می‌گیرم که چگونه بازی کنم، بنابراین

wouldn't feel bad about that but for learning a  language like I care about communicating well in  

از این بابت احساس بدی ندارم، اما برای یادگیری زبانی مثل من به برقراری ارتباط خوب به

English so I I also care about communicating well  in Japanese or whatever other language I'm trying  

انگلیسی اهمیت می‌دهم، بنابراین به برقراری ارتباط خوب به ژاپنی یا هر زبان دیگری که سعی می‌کنم

to learn so it depends on the person also depends  on the thing that you're doing and the same person  

یاد بگیرم نیز اهمیت می‌دهم، بنابراین این به شخص بستگی دارد به چیزی که شما می‌خواهید. انجام می‌دهید و همان شخص

can feel like they care about one thing but they  don't care about something else and so you you  

می‌تواند احساس کند که به یک چیز اهمیت می‌دهد، اما به چیز دیگری اهمیت نمی‌دهد، بنابراین شما

have to find that that balance uh like for you  personally if you care about making mistakes in  

باید آن تعادل را برای شما دوست داشته باشید، اگر به اشتباه کردن در

the language then you should correct that problem  you can like and for some things like it actually  

زبان اهمیت می‌دهید، پس شما باید آن تعادل را پیدا کنید. باید آن مشکل را تصحیح کنم  که می‌توانید دوست داشته باشید و برای بعضی چیزها مانند آن در واقع

is more important than others like for language  communication uh if I need to communicate well  

مهم‌تر از موارد دیگر مانند ارتباطات زبانی است، اوه، اگر برای شغلی نیاز به برقراری ارتباط خوب   داشته باشم، در

for a job then I should actually solve that  problem I can't just be confident and speak  

واقع باید آن مشکل را حل کنم، نمی‌توانم فقط اعتماد به نفس داشته باشم و اشتباه صحبت کنم.

incorrectly that that will that will just look  stupid and you know I would I would probably not  

که این اراده فقط احمقانه به نظر می رسد و شما می دانید که من احتمالاً

get the job or or do whatever it is I'm trying to  do so there are situations where you where you do  

شغلی را پیدا نمی کنم یا هر کاری را که می خواهم انجام دهم انجام نمی دهم، بنابراین موقعیت هایی وجود دارد که در آن شما

have to make a strong effort to uh to solve that  particular doubt but yes like you will find some  

باید تلاش زیادی انجام دهید تا آن شک خاص را حل کنید، اما بله، مثل شما می‌توانید

people who don't care and maybe they don't speak  very well anyway uh but they don't care about that  

افرادی را پیدا کنید که اهمیتی نمی‌دهند و شاید به هر حال خیلی خوب صحبت نمی‌کنند، اوه اما به این موضوع اهمیت نمی‌دهند.

all right so and it's interesting like and you you  find that when people don't care about something  

به چیزی اهمیت نمی‌دهند

they can uh either do it very well or do it very  poorly it just depends on the uh on the person  

آنها می‌توانند آن را خیلی خوب یا بسیار ضعیف انجام دهند، این فقط به شخص مورد نظر بستگی دارد

let's see Pedro again talking about your course  your website offer the amazing 29 but the offer  

بیایید ببینیم پدرو دوباره در مورد دوره شما صحبت می‌کند وب‌سایت شما 29 شگفت‌انگیز را ارائه می‌دهد، اما پیشنهاد

another uh I think you have that backwards Pedro  uh but yes so like if you see like typically like  

دیگری، فکر می‌کنم شما هستید آن را به عقب Pedro اوه، اما بله پس اگر می‌بینی لایک معمولاً می‌پسندم

and this is the way like advertising works so we  don't um also just like so everybody knows like uh  

و این روشی است که تبلیغات کار می‌کند، بنابراین ما نمی‌خواهیم همچنین دوست داشته باشیم تا همه بدانند مثل اوه

if you have not noticed already for my videos you  will not find advertising on my videos but like  

اگر قبلاً برای ویدیوهای من متوجه نشده‌اید، آن را پیدا نخواهید کرد. تبلیغات در ویدیوهای من اما مانند

we do use advertising because we're trying to tell  other people like hey we have a really good way to  

ما از تبلیغات استفاده می‌کنیم زیرا سعی می‌کنیم به افراد دیگر بگوییم که می‌خواهند هی ما راه بسیار خوبی برای

help people and so that's what we do so often like  advertisements will have and this is not just for  

کمک به مردم داریم و بنابراین این همان کاری است که اغلب انجام می‌دهیم مانند تبلیغات و این فقط برای

us but people will have a like a lower price or  something to attract people to come give something  

ما نیست، بلکه مردم قیمت کمتری خواهند داشت یا چیزی برای جذب مردم برای اینکه بیایند چیزی را

a try because it's new but you know on our website  we will have typically like the normal prices of  

امتحان کنند زیرا جدید است اما می‌دانید که در وب‌سایت ما معمولاً مانند قیمت‌های عادی برنامه‌ها خواهیم داشت

programs uh and so people do pay both depending  on how they find us uh uh let's see Elizabeth  

و بنابراین افراد بسته به نحوه پیدا کردن هر دو هزینه را می‌پردازند. بیایید ببینیم الیزابت

said when I don't remember the right word I have  doubt of my mental acuity yes and it's it's okay  

گفت وقتی کلمه درست را به خاطر نمی‌آورم، به قدرت ذهنی خود شک دارم بله و اشکالی ندارد

to like you will forget words sometimes um and you  know that's that's just going to happen but you  

دوست داشته باشم گاهی کلمات را فراموش می‌کنید و می‌دانید که این اتفاق می‌افتد، اما

can choose to focus more on that particular thing  solve the problem by ending the doubt and once you  

می‌توانید انتخاب کنید بیشتر روی آن چیز خاص تمرکز کنید با پایان دادن به شک مشکل را حل کنید و وقتی

understand something then you you basically have  it forever so you get that aha moment like ah now  

چیزی را   فهمیدید، در اصل آن را برای همیشه خواهید داشت، بنابراین به آن لحظه آها مانند آه اکنون می رسید

I understand what something means and usually  I do that I give examples of that kind of thing  

من معنی چیزی را می فهمم و معمولا انجام می دهم که نمونه هایی از این نوع را ارائه می کنم از همه چیز

uh in uh in lots of my videos I'm just spending  more time in this one talking about mindset and

اوه اوه اوه، در بسیاری از ویدیوهای من فقط وقت بیشتری را صرف این ویدیو می‌کنم که درباره طرز فکر و انگیزه صحبت می‌کنم

motivation uh let's see uh Pedro again New  Zealand will have a new law to force school to  

آه بیایید ببینیم اوه پدرو دوباره نیوزیلند قانون جدیدی خواهد داشت که مدرسه را مجبور به

teach phonics oh really huh that's interesting uh  they should be teaching phonics it's a good idea  

آموزش آوازخوانی کند، اوه واقعاً جالب است اوه. آنها باید آوازی آموزش دهند، این ایده خوبی است

uh they should also use my app so I created that  just for uh I think I actually I I sent an email  

اوه آنها باید از برنامه من نیز استفاده کنند، بنابراین من آن را ایجاد کردم فقط برای اوه فکر می کنم واقعاً من یک ایمیل فرستادم

and got I got a reply back this was I don't know  a few years ago I was talking about the um talking  

و پاسخی دریافت کردم که من نمی دانم چند سال پیش بود. داشتم در مورد صحبت کردن

with the like I don't know some some like actually  pretty high up minister in education or something  

با موارد مشابه صحبت می‌کردم، بعضی‌ها را نمی‌دانم، بعضی‌ها مثل واقعاً وزیر عالی آموزش و پرورش یا چیزی

in New Zealand about using Frederick uh and like  I don't think they're using it but they could but  

در نیوزلند در مورد استفاده از فردریک اوه و مثل فکر نمی‌کنم از آن استفاده کنند، اما می‌توانند

anybody who wants to learn how to how to speak the  language correctly how to spell how to understand  

هرکسی کسانی که می‌خواهند یاد بگیرند که چگونه زبان را به درستی صحبت کنند، چگونه املا کنند چگونه می‌فهمند

and especially learning fonics they should get  the app and you can do that by clicking on the  

و مخصوصاً فونیکس را یاد بگیرند، باید برنامه را دریافت کنند و شما می‌توانید این کار را با کلیک کردن روی

link in the description below there's a video uh  J oh J no or you know the best let's see speaking  

پیوند  در توضیحات زیر انجام دهید، یک ویدیو وجود دارد. شما بهترین چیز را می دانید بیایید صحبت کردن به

English with a lot of mistakes or take time to  find the right word speaking which is the best way  

انگلیسی را با اشتباهات زیاد ببینیم یا وقت بگذاریم تا کلمه صحبت کردن را پیدا کنیم که بهترین راه

for someone to learn English uh well it depends  on who you are I guess if you care about that and  

برای کسی برای یادگیری انگلیسی است، اوهوم خوب، بستگی به این دارد که شما چه کسی هستید، حدس می‌زنم به آن اهمیت می‌دهید و

it's and it's not important to your life to speak  correctly then you can just keep talking I guess  

برای زندگی شما مهم نیست که درست صحبت کنید، آنگاه می‌توانید فقط به صحبت کردن ادامه دهید.

but if it is important then you should find the  things that you are uncertain about solve those  

by getting many examples until you understand it  and then you move on to the next thing Pedro again  

مورد بعدی پدرو دوباره   فکر می‌کنید

what do you think even native country is caring  about how caring about now what is the opinion for  

حتی کشور بومی به چه چیزی اهمیت می‌دهد به اینکه چقدر اهمیت می‌دهد اکنون چه نظری دارد

us adults learn phonics now uh yes and and most  of the people who get Frederick are adults because  

ما بزرگسالان اکنون آوازی را یاد می‌گیریم، بله، و بیشتر افرادی که فردریک را دریافت می‌کنند بزرگسال هستند زیرا

they they have been learning English and they have  trouble with uh spelling or understanding English  

آنها در حال یادگیری انگلیسی هستند و با املا یا درک تلفظ انگلیسی   مشکل دارید

pronunciation and it's much easier if you learn it  with phonics so phonics doesn't cover everything  

و اگر آن را  با صداهای صوتی یاد بگیرید خیلی راحت‌تر است، بنابراین فونیک همه چیز را پوشش نمی‌دهد

but it covers most things uh and we show how uh in  the app uh even for things that don't use phonics  

اما بیشتر موارد را پوشش می‌دهد و ما نشان می‌دهیم که چقدر در برنامه uh حتی برای چیزهایی که از آواز استفاده نمی‌کنند

or don't follow those same rules um we show you  how to how to learn those words too fars is how  

یا از همان قوانین پیروی نکنید، ما به شما نشان می دهیم که چگونه این کلمات را خیلی دور یاد بگیرید.

long have you been in Japan I've been here about  20 years a little over 20 years Ash says hey Drew  

I know that my speaking skills are growing but uh  still I feel that I can't speak with people so is  

مهارت‌های صحبت کردن در حال رشد هستند، اما هنوز احساس می‌کنم که نمی‌توانم با مردم صحبت کنم، بنابراین آیا

there any way to remove this thing uh well think  about what specifically that is what is the thing  

راهی برای حذف این موضوع وجود دارد، خوب فکر کنید که دقیقاً چه چیزی

that's stopping you maybe it's it's doubt about  particular words or phrases or whatever but you  

مانع شما می‌شود، شاید در مورد کلمات یا عبارات خاصی شک دارید. یا هر چیزی غیر از اینکه

need to solve those problems that's it uh when I  force my brain to speak it gives me the words huh  

نیاز به حل این مشکلات دارید، وقتی مغزم را مجبور می کنم حرف بزند، کلماتی را به من می دهد هه

Alexis says Dear drw you really uh navigated me or  you can say like yeah like yeah navigating me it  

الکسیس می گوید عزیزم تو واقعاً من را راهنمایی کردی یا می توانی بگوئی مثل آره مثل آره که با من حرکت کنی

sounds a little bit but I understand what you're  saying uh and my friend to get uh the Right Way  

کمی به نظر می رسد اما من می فهمم که شما چه می گویید اوه و دوستم برای رسیدن به راه درست

You Are personally share that fire with us you  are an amazing guy glad to hear it well again  

شما شخصاً آن آتش را با ما به اشتراک می گذارید  شما مرد شگفت انگیزی هستید خوشحالم که دوباره آن را به خوبی می شنوم

like in Miami well welcome to America uh enjoy uh  and remember like yeah find that find that fire if  

مانند در میامی، به آمریکا خوش آمدید، لذت ببرید و به یاد داشته باشید که بله پیدا کنید آن آتش را پیدا کنید اگر

you find that fire there's there's really nothing  you can't do uh could you tell me more about your  

متوجه شدید که آتش وجود دارد، واقعاً هیچ کاری وجود ندارد  نمی‌توانید انجام دهید، آیا می‌توانید درباره دوره تحصیلی خود به من بگویید آیا

course is there anything special about it uh  well like when people say like what makes the  

چیز خاصی در مورد آن وجود دارد، مثل وقتی که مردم می‌گویند چه چیزی

program differently I or what makes the program  different I usually ask them what they've been  

برنامه   را متفاوت می‌کند من یا چه چیزی باعث می‌شود برنامه متفاوت است.

doing to learn English and then they typically say  well I'm trying to like learn English through my  

native language or even if I'm learning English  I have a teacher that doesn't really sound like  

واقعاً شبیه به

native English speakers and uh like just kind of  the typical things and then I say well the reason  

انگلیسی زبانان بومی و مانند چیزهای معمولی به نظر می رسد و بعد می گویم دلیل    که

you're not becoming a good speaker is because  you're using all those typical methods that  

شما سخنران خوبی نمی شوید این است که شما از همه آن روش های معمولی استفاده می کنید که   در

actually stop you from speaking and they stop  you from speaking because they don't clear the  

واقع شما را از صحبت کردن باز می دارند و آنها شما را متوقف می کنند. از صحبت کردن، زیرا آنها

doubt that actually allows you to speak and so  what we do uh specifically in fluent for life is  

تردیدی را که واقعاً به شما اجازه می‌دهد صحبت کنید را برطرف نمی‌کنند، و بنابراین، کاری که ما به طور خاص به صورت روان برای زندگی انجام می‌دهیم،

really help you understand the language  well because there are different levels of  

واقعاً به شما کمک می‌کند زبان را به خوبی درک کنید، زیرا سطوح متفاوتی از

understanding you could say there are different  levels of fluency so you could have a very low  

درک وجود دارد که می‌توانید بگویید سطوح مختلفی از به این ترتیب می‌توانید سطح بسیار پایینی

level of fluency where you just hear things but  don't really understand them or you understand  

از تسلط داشته باشید، جایی که فقط چیزهایی را می‌شنوید اما واقعاً آنها را نمی‌فهمید یا

them a little bit and you can recognize them  in conversations or you actually are able to  

کمی آنها را درک می‌کنید و می‌توانید آنها را در مکالمات تشخیص دهید یا در واقع می‌توانید

understand things and you can use them confidently  and fluently so what happens is most people  

چیزها را بفهمید و می‌توانید از آنها استفاده کنید. با اطمینان و روان، بنابراین آنچه اتفاق می‌افتد این است که بیشتر مردم

only understand things a little bit so they can  recognize them they think they know the vocabulary  

فقط کمی چیزها را می‌فهمند تا بتوانند آن‌ها را تشخیص دهند، فکر می‌کنند واژگان را می‌دانند

but they actually don't know the vocabulary  well enough to speak and so that's what we do  

اما در واقع واژگان را آنقدر خوب نمی‌دانند که صحبت کنند و بنابراین این همان کاری است که ما

in fluent for life we actually get you fluent by  helping you understand the vocabulary really well  

در زندگی انجام می‌دهیم . در واقع با کمک به شما در درک واژگان واقعاً خوب

by eliminating the doubts you have that stop you  from speaking and when the doubts are gone you  

با از بین بردن شک و تردیدهایی که شما را از صحبت کردن باز می‌دارد، مسلط می‌شوید و وقتی شک‌ها از بین رفت

start speaking so that's how it works so if you'd  like to learn more though uh you can click on the  

شروع به صحبت کردن می‌کنید، بنابراین اینطور کار می‌کند، بنابراین اگر می‌خواهید بیشتر بدانید، می‌توانید روی

links uh in the description below this video uh  thank you you are amazing well it's my pleasure  

پیوندهای   در توضیحات زیر این ویدیو کلیک کنید آه متشکرم شما فوق‌العاده هستید، خوشحالم

it's glad to be uh amazing uh let's see but I'm  always trying to trying to think of better ways  

خوشحالم که شگفت‌انگیز هستم، بیایید ببینیم، اما من همیشه سعی می‌کنم به راه‌های بهتر

to explain the program but that's basically it we  clear up the doubts that stop you from speaking  

برای توضیح برنامه فکر کنم، اما اساساً اینطور است ما تردیدهایی را که شما را از صحبت کردن باز می‌دارد برطرف می‌کنیم،

uh so we do that by helping you understand the  language like a native rather than like learning  

بنابراین این کار را با کمک به شما در درک زبان مانند یک زبان بومی به جای یادگیری

it like a typical student would all right uh what  do you think about a a I don't know what that  

مانند یک دانش‌آموز معمولی انجام می‌دهیم. که

is uh and canero says that fire in Me is from my  childhood so I burned a lot by that fire yes so if  

است اوه و کانرو می گوید که آتش در من مربوط به  کودکی من است، بنابراین من با آن آتش خیلی سوختم بله، پس اگر

you're if you have like a reason to do something  even if it's from your childhood or whatever uh  

شما دلیلی برای انجام کاری دارید حتی اگر از دوران کودکی شما یا هر چیز دیگری باشد

like another example from my own childhood  I was always a bad reader I hated reading it  

مثل مثال دیگری از دوران کودکی خودم همیشه خواننده بدی بودم از خواندن آن متنفر بودم.

was really difficult for me I didn't  want to do it uh and then I remember  

واقعاً برایم سخت بود، نمی‌خواستم آن را انجام دهم و بعد به وضوح یادم می‌آید که

very clearly I was in a like an interview to  get into high school and my mom and I were  

در یک مصاحبه برای ورود به دبیرستان بودم و من و مادرم

sitting at a table with a guy from the high  school and I was in eighth grade uh at that  

با پسری از دبیرستان پشت میز نشسته بودم و من در آن زمان کلاس هشتم بودم،

time so this is just before going into high  school and he said he looked at my reading  

بنابراین این درست قبل از رفتن به دبیرستان است و او گفت که به نمرات خواندن من نگاه کرد

scores and he said my scores were like two levels  below where they should be and I remember looking  

و گفت نمرات من مانند دو سطح پایین تر است. جایی که باید باشند و من یادم می‌آید که

like looking at my mom uh and my mom was just like  you know she was trying not to look disappointed  

به مادرم نگاه می‌کردم، اوه و مادرم دقیقاً مثل این بود که می‌دانی وقتی این پسر را می‌شنود سعی می‌کرد ناامید به نظر نرسد،

in front of this guy when she's hearing this  information uh but you know she looked at me  

اما می‌دانی که او به من نگاه کرد

and I could tell like I know my mom very well I  know she she doesn't need to make a big you know  

و من می‌توانم مثل اینکه من مادرم را خیلی خوب می شناسم، می دانم که او نیازی به ایجاد یک چهره بزرگ ندارد،

a really obvious face but I could feel it and I  was like all right I need to I need to I need to  

اما من می توانستم آن را احساس کنم و خیلی خوب بودم، باید

figure this out so at that moment I was like all  right I need to find something where like and and  

این را بفهمم. در آن لحظه من مثل اینکه خیلی خوب بود، باید چیزی پیدا کنم که در آن مانند و و  و

and the and this is like I I'll make this last  point about motivation here um when like you've  

probably heard the expression where there's a  will there's a way where there's a will there's a

راهی که اراده ای وجود دارد راهی وجود دارد که

way I don't want to make this video  too long we're at 100 minutes already

من نمی خواهم این ویدیو را خیلی طولانی کنم  ما در حال حاضر در 100 دقیقه هستیم که در

where where there's a will there's a

جایی که اراده وجود دارد

weight so the will is the desire to do something  the will and so if you it basically means if you  

وزنی وجود دارد، بنابراین اراده میل به انجام کاری است اراده و بنابراین اگر شما آن را انجام دهید اساساً به این معنی است که اگر شما

have a strong desire where there's a will the way  will be found uh the way will be found uh and and  

تمایل شدیدی داشته باشید، جایی که اراده ای وجود دارد، راه پیدا می شود، اوه و و

so when I uh at that moment and I I remember  this like it was very clear I could feel the  

بنابراین وقتی در آن لحظه من اوه و یادم می آید، مثل اینکه خیلی واضح بود می توانم آن

uh the embarrassment that my mom had because my  reading level was so low compared to where it  

شرمندگی را احساس کنم. مادرم به این دلیل بود که سطح خواندن من در مقایسه با جایی که باید می‌بود بسیار پایین بود،

should have been it was like I don't know fifth  or sixth grade reading level when it should have  

مثل اینکه سطح خواندن کلاس پنجم یا ششم را نمی‌دانم در حالی که باید

been obviously eighth grade or better um but I  just hated reading so much and so at that point  

مشخصاً کلاس هشتم یا بهتر بود، اما من فقط از خواندن متنفر بودم. بنابراین در آن لحظه

like I felt something change in me now I didn't  know how I was going to become a good reader but  

مثل اینکه احساس می‌کردم چیزی در من تغییر کرده است، نمی‌دانستم چگونه می‌خواهم خواننده خوبی شوم، اما

I just knew like I had to do it like I felt like  I must you know be able to Pro to my parents that  

فقط می‌دانستم که باید این کار را انجام دهم، طوری که احساس می‌کردم باید بدانید که بتوانید به من حرفه‌ای پدر و مادری که

I can actually read uh and and so like it's  interesting not long after that uh I was I  

من واقعاً می‌توانم بخوانم، و خیلی دوست دارم که جالب باشد، خیلی بعد از آن، من بودم

was introduced to some comic books about uh like  Eastern philosophy and I still have some of those  

با کتاب‌های کمیک در مورد آه، مانند فلسفه شرق آشنا شدم و من هنوز هم برخی از آن

books today uh but and and like I wasn't looking  for that specifically but that was like the way  

کتاب‌ها را امروز دارم، اما و و مثل من نبودم. به طور خاص دنبال آن می‌گشتم، اما مثل این بود که

like I became a good reader by reading those  books uh and it got me interested in you know  

با خواندن آن کتاب‌ها خواننده خوبی شدم و من را به دانستن

other things and uh so that that's part of my own  history is from that but again it was interesting  

چیزهای دیگر علاقه‌مند کرد و به‌طوری‌که این بخشی از تاریخ خود من است، اما باز هم اغلب جالب بود.

often if you just have the will the way will F  like the way will find you okay so you will find  

اگر فقط اراده داشته باشید، راه را دوست دارد، شما را خوب می‌یابد، بنابراین شما

a way or the way will find you like that that's  uh you know that that's basically how it how it  

راهی را پیدا می‌کنید یا راهی که شما را آنطوری پیدا می‌کند، می‌دانید که اساساً اینطور است،

happens but it's the uh cuz you're when you have  the will you don't you don't really worry about  

اما به همین دلیل است که شما. وقتی اراده دارید، نمی‌خواهید، واقعاً نگران نیستید،

like like excuses like well I don't know exactly  how I'm going to do it you just find a way or the  

مثل بهانه‌ها، دقیقاً نمی‌دانم چگونه این کار را انجام می‌دهم، فقط راهی پیدا می‌کنید یا

way findes you and it's amazing it's like the  universe will provide you the things or you  

راهی پیدا می‌کنید و این شگفت‌انگیز است. مثل اینکه کیهان چیزهایی را در اختیار شما قرار می‌دهد یا شما به

will notice those more in your life or whatever  uh but you will have those experiences that make  

آن‌ها بیشتر در زندگی‌تان یا هر چیز دیگری توجه خواهید کرد، اما آن تجربیاتی را خواهید داشت که

something possible if you have the will all right  so I guess it's it's good to to end on this uh on  

اگر اراده خوبی داشته باشید، چیزی را ممکن می‌کند.

this topic here it it it ties up uh this whole  thing uh nicely but again like try not to think  

این موضوع اینجاست، همه چیز را به هم پیوند می‌دهد، آهان، خوب، اما دوباره سعی کنید به

about the the kind of higher level logical reason  why you want to do something think about the the  

دلیل منطقی سطح بالاتری فکر نکنید که چرا می‌خواهید کاری انجام دهید، به این فکر کنید که

deeper what is the real reason you're doing that  thing and if you have a really strong reason  

دلیل واقعی انجام آن چیست. آن چیز و اگر دلیل واقعاً قوی ای داشته باشید

you will find like things will naturally find  themselves to you automatically so that that's  

خواهید دید که چیزهایی به طور طبیعی خود را به طور خودکار برای شما پیدا می کنند، بنابراین به این صورت است که می

kind of how you know you found the the right  way to do something I could probably have like  

دانید راه درست را برای انجام کاری پیدا کرده اید، من احتمالاً می توانستم

organized this this video better if I was like  trying to think about this whole process but I  

این ویدیو را بهتر سازماندهی کنم. من مثل سعی کردم به کل این فرآیند فکر کنم، اما من می‌خواهم

I this like covers everything basically so uh just  to recap everything uh if you want to do something  

همه چیز را اساساً پوشش دهم، بنابراین اگر می‌خواهید کاری را به طور

logically like you want to get fluent or get a  job or pass a test or whatever try to think less  

منطقی انجام دهید، مثلاً می‌خواهید مسلط شوید یا شغلی پیدا کنید یا در آزمونی قبول شوید یا هر تلاشی که انجام دهید. کمتر

about that particular goal and think about what  is your deeper reason for doing that because if  

درباره آن هدف خاص فکر کنید و به این فکر کنید که دلیل عمیق‌تر شما برای انجام آن چیست، زیرا اگر

you don't have a deeper reason for doing that it  will be very difficult for you to uh to overcome  

دلیل عمیق‌تری برای انجام آن نداشته باشید، غلبه بر

any doubts or uncertainty or whatever you have  about that thing uh but if you have a really  

هر شک و تردید یا عدم اطمینان یا هر چیزی که در مورد آن دارید برای شما بسیار دشوار خواهد بود. این چیزی است، اما اگر شما یک دلیل واقعاً   قوی داشته باشید،

strong reason typically you will find a good way  to do it so for me like getting fluent in [ __ ]  

معمولاً یک راه خوب  برای انجام آن پیدا خواهید کرد، بنابراین برای من مانند تسلط به زبان [ __ ]

Japanese like At first I was like yeah like I can  do this I really want to come out here and be here  

ژاپنی مانند در ابتدا من مثل اینکه بله می‌توانم این کار را انجام دهم، واقعاً می‌خواهم بیرون بیایم. اینجا و اینجا باش

and I had a really strong desire to do that and I  found a way and that way was learning Japanese as  

و من واقعاً میل شدیدی برای انجام این کار داشتم و راهی پیدا کردم و آن راه یادگیری زبان ژاپنی به عنوان

a first language and so when I discovered that  I was like oh wow look at that like I had the  

زبان اول بود و بنابراین وقتی فهمیدم که انگار اوه وای به آن نگاه کنید انگار این

desire in the way found me all right so I wasn't  I like didn't know where that was going to come  

آرزو را داشتم راه من را کاملاً پیدا کرد پس من نبودم دوست داشتم نمی دانستم از کجا می آید

from you don't often know how it's going to happen  but usually it does so and it begins often with  

اغلب نمی دانید چگونه قرار است اتفاق بیفتد اما معمولاً اینطور می شود و اغلب با

having a strong enough will so the will the idea  or the Deep desire or fire keeps you uh excited  

داشتن اراده کافی قوی شروع می شود. اراده یا میل عمیق یا آتش شما را هیجان زده نگه می دارد   تا می

to uh you know whatever do your do your particular  thing all right look person says I'm looking tired  

دانید هر کاری که انجام می دهید کار خاص خود را انجام دهید، خوب به نظر می رسد شخص می گوید من خسته به نظر می رسم   من

I got my I got a small bottle of water today so  this is easier to deal with while I'm shooting a

امروز یک بطری کوچک آب گرفتم، بنابراین این آسان تر است برای مقابله با آن در حالی که من در حال فیلمبرداری یک

video all right the home stretch last little last  little comments over here last few comments all  

ویدیو هستم کاملاً در خانه کشش آخرین کمی آخرین نظرات کوچک در اینجا چند نظر آخر همه

right nice class I use your app it's very useful  glad to hear it Pedro if you know other people or  

درست کلاس خوب من از برنامه شما استفاده می کنم بسیار مفید است خوشحالم که آن را می شنوم پدرو اگر افراد دیگری را می شناسید یا   می

you want to tell the people of New Zealand are you  in New Zealand I don't know why you're mentioning  

خواهید به مردم نیوزیلند بگویید آیا شما در نیوزیلند هستید، من نمی دانم چرا به این موضوع اشاره می کنید،

that but if you in New Zealand tell people to  use it uh we would like to add more uh voices  

اما اگر در نیوزیلند به مردم بگویید از آن استفاده کنند، ما می خواهیم در آینده صداهای اوه بیشتری اضافه کنیم،

in the future so that's still a plan to have like  you know uh like American like female voice and  

بنابراین این هنوز یک برنامه است. داشتن مانند صدای زن و

Canadian and British and so people can hear the  difference between those uh way will find me is  

کانادایی و بریتانیایی و بنابراین مردم می توانند تفاوت بین آن ها را بشنوند،

better yes so the way will find you and that's  why this expression is like where there is a will  

بله، راه شما را پیدا خواهد کرد و به همین دلیل است که این عبارت مانند جایی است که اراده وجود دارد.

there is a way like there is a way we don't know  how the way will find us or if we will find the  

راهی هست مثل راهی هست که ما نمی دانیم راه چگونه ما را پیدا می کند یا

way but uh we will get connected somehow if that  makes sense all right uh quim AC alanka like ah  

راه را پیدا می کنیم، اما اگر منطقی باشد به نحوی به هم متصل می شویم.

okay that's a Brazilian ah okay have a variation  where when this expression all right well we've  

آه باشه یه تغییری داشته باشه که وقتی این عبارت خیلی خوبه ما

gotten to the end of this video and I can rest  my voice look at that 108 minutes oh my goodness  

به پایان این ویدیو رسیدیم و من میتونم به صدایم استراحت کنم  به آن 108 دقیقه نگاه کن وای خدای من

I did not anticipate that from this video but I  had lots of motivation you know I want to make  

من از این ویدیو پیش بینی نمی کردم اما انگیزه زیادی داشتم می‌دانید که می‌خواهم

sure other people can experience the things that  they would like to do so hopefully this has been  

مطمئن شوم که دیگران می‌توانند کارهایی را تجربه کنند که دوست دارند انجام دهند، امیدواریم این کار

beneficial for you if it has do click the like  button let other people know about this video  

برای شما مفید بوده باشد، اگر انجام داده است، روی دکمه «پسندیدن» کلیک کنید تا دیگران از این ویدیو مطلع شوند

because YouTube like is really bad about sharing  our content probably because we don't monetize it  

زیرا لایک YouTube در اشتراک‌گذاری واقعاً بد است. محتوای ما احتمالاً به این دلیل است که از آن درآمدزایی نمی‌کنیم

I think maybe YouTube would share our content  more if we had uh if we like put ads on all of  

فکر می‌کنم اگر ما دوست داشتیم در همه   ویدیوهایمان تبلیغات بگذاریم، شاید YouTube محتوای ما را بیشتر به اشتراک بگذارد،

our videos but let's see far says uh yesterday I  really wanted Fried Chicken now I'm it follow your  

اما بیایید ببینیم که می‌گوید آه دیروز  من واقعاً مرغ سوخاری می‌خواستم، حالا من آن هستم. رویاهای خود را دنبال کنید به

dreams keep learning yes very good yeah like when  you feel that you're like man I just really want  

یادگیری ادامه دهید بله خیلی خوب بله مثل زمانی که احساس می کنید مثل مردی هستید که من واقعاً می خواهم

something like the universe opens up even if it's  just fried chicken you know there you go all right  

چیزی شبیه به جهان باز شود حتی اگر فقط مرغ سوخاری باشد، می دانید که همه چیز درست است

well again click on the links in the description  if you'd like to learn more most of the things we  

خوب دوباره روی پیوندهای موجود کلیک کنید توضیحات اگر مایلید بیشتر چیزهایی را که

talk about in these YouTube videos it's explaining  the principles of fluency like talking about the  

در این ویدیوهای YouTube در مورد آنها صحبت می کنیم بیشتر بیاموزید، اصول تسلط را توضیح می دهد، مانند صحبت کردن در مورد

principles of motivation the mindset you need to  get fluent but if you'd really like me to just get  

اصول انگیزه، طرز فکری که برای مسلط شدن به آن نیاز دارید، اما اگر واقعاً دوست دارید من فقط به

you fluent and help you understand the language  to clear up the doubts that stop you from speaking  

شما کمک می‌کند تا زبانتان را مسلط کنید و به شما کمک کند تا زبان را بفهمید، برای رفع تردیدهایی که شما را از صحبت کردن باز می‌دارد،

click on the links in the description below  this video and I'll see you next time bye-bye

روی پیوندهای موجود در توضیحات زیر کلیک کنید این ویدیو و دفعه بعد شما را می‌بینم خداحافظ