Can You Solve This Advanced English Fluency Puzzle?

Hi there I'm Drew Badger the world's number 1

سلام، من Drew Badger شماره 1

English Fluency Guide and today I'd like

راهنمای تسلط انگلیسی در جهان هستم و امروز می خواهم

to know if you can solve this advanced

بدانم آیا می توانید این معمای تسلط زبان انگلیسی پیشرفته را حل کنید،

English fluency puzzle so a lot of

بنابراین بسیاری از

people because they don't understand the

مردم

the root meanings of maybe even basic

معانی اصلی شاید حتی ابتدایی را درک نمی کنند.

verbs they have a lot of trouble

افعال آنها در

understanding things that they get two

درک چیزها مشکل زیادی دارند که دو

more difficult more complex uses of

کاربرد پیچیده تر از

herbs especially with phrasal verbs

گیاهان را دریافت می کنند، به خصوص در مورد افعال عبارتی،

we're taking a bourbon combining it with

ما از یک بوربون استفاده می کنیم و آن را با

something else so you might learn the

چیز دیگری ترکیب می کنیم، بنابراین ممکن است

word run where you're just thinking of

کلمه run را در جایی که فقط به آن فکر می

the idea of physically running but if

کنید یاد بگیرید. ایده دویدن فیزیکی

you understand and expand that idea run

را درک کرده و آن را بسط دهید

to include maybe something that's

تا شاید چیزی را که

spinning around like an engine you can

مانند موتور در حال چرخش است در بر بگیرد، می

also talk about time running like time

توانید در مورد زمان در حال اجرا مانند زمان

running out or water running so all

تمام شدن یا آب جاری صحبت کنید، بنابراین همه

these different things were talking

این چیزهای مختلف در

about the motion of something as opposed

مورد حرکت چیزی صحبت می کنند.

to only the idea of being able to run

تنها با این ایده که بتوانید

with your feet so when we get to the

با پاهای خود بدوید مخالف است، بنابراین وقتی به

root of what a verb actually means it

ریشه معنای واقعی یک فعل می رسیم،

becomes much easier to understand now

درک آن بسیار ساده تر می شود، حالا

let's get into this kind of quiz that we

بیایید وارد این نوع آزمونی شویم که داریم.

have here it's really it's a simple

در اینجا واقعاً یک

problem if you expand your understanding

مشکل ساده است اگر درک خود را

of what these things mean but let's look

از معنای این چیزها گسترش دهید، اما بیایید همین الان به

at the screen right now and just we've

صفحه نگاه کنیم و فقط

got we've got let's see a couple of

داریم باید ببینیم چند

words appear we've got see look we've

کلمه ظاهر می شود ما باید ببینیم نگاه کنید

got get and we've got something else so

دریافت و ما چیز دیگری

we want to know what's the connecting

داریم، بنابراین می‌خواهیم بدانیم چه چیزی در اینجا ارتباط برقرار می‌کند

thing here and so I wanted to talk we'll

و بنابراین می‌خواستم صحبت کنیم،

talk kind of briefly about what this

به طور خلاصه در مورد چیستی این

fluency puzzle is and see if you can

معمای روانی صحبت خواهیم کرد و ببینیم آیا می‌توانید به

think of the word that goes in that ?

این کلمه فکر کنید که می رود در آن؟

space and then we'll take that word and

فضا و سپس آن کلمه را می گیریم و

then we'll expand upon it to show you

سپس آن را گسترش می دهیم تا به شما نشان دهیم که

why it fits in that space but first

چرا در آن فضا قرار می گیرد، اما ابتدا

let's just talk about the words that we

اجازه دهید فقط در مورد کلماتی صحبت کنیم که

can see looking at the difference

می توانیم تفاوت

between C and look when you're seeing

بین C و نگاه را ببینیم. با دیدن

something this is a more passive we have

چیزی که منفعل تر است،

maybe absorbing or you're receiving

شاید جذب می کنیم یا شما

information I could be looking in a

اطلاعاتی را دریافت می کنید، من می توانم به یک

particular direction but then maybe I

جهت خاص نگاه کنم، اما ممکن است

don't see something because it's not

چیزی را نبینم زیرا واقعاً نمی

really coming i'm not receiving that

آید، من آن ایده را دریافت نمی کنم،

idea so look is a much more active thing

بنابراین نگاه کردن یک چیز است بسیار فعال تر،

you're looking at something or you're

شما به چیزی نگاه می کنید یا

watching a particular thing its you

یک چیز خاص را تماشا می کنید، این است که شما

actively looking at something but when

فعالانه به چیزی نگاه می کنید، اما وقتی

you see something maybe you notice

چیزی را می بینید ممکن است متوجه

something so something it's more like

چیزی شوید، بنابراین چیزی بیشتر شبیه

coming into your eyes as opposed to your

به این است که در مقابل

eyes going out and looking at that thing

چشمان شما بیرون می آید نگاه کردن به آن چیز

so the connection between C and look

بنابراین ارتباط بین C و

it's very similar like that they're both

نگاه بسیار شبیه به این است که هر دو

talking about using your eyes to get

در مورد استفاده از چشمان شما برای به دست آوردن

some kind of information but the looking

نوعی اطلاعات صحبت می کنند، اما نگاه کردن

at something is an active thing where

به چیزی یک چیز فعال است که در آن

you're looking around you're actively

شما به طور فعال به اطراف نگاه می کنید.

going out and looking at something in

رفتن تو و به چیزی

particular and then you're connecting

خاص نگاه می کنید و سپس

with that information by seeing it so

با دیدن آن اطلاعات با آن

the connection here and this is a very

ارتباط برقرار می کنید، بنابراین ارتباط اینجا و این یک

simple idea but it's it's actually very

ایده بسیار ساده است، اما

important if you're trying to think

اگر می خواهید به

about more broader understandings or

درک گسترده تر یا

broader uses of these verbs looking

کاربردهای گسترده تر فکر کنید، در واقع بسیار مهم است. از این افعال که

again at the difference between look and

دوباره به تفاوت بین نگاه کردن و

see look as a whole process of were

دیدن نگاه کردن به عنوان یک فرآیند کامل نگاه می کنند،

actively searching for something or

فعالانه به دنبال چیزی بودند یا

actively paying attention to something

فعالانه به چیزی توجه می کردند،

whereas see is just something at the

در حالی که دیدن فقط چیزی در

moment right when something hits our

لحظه ای است که چیزی به میدان دید ما برخورد می

field of vision and we notice it so

کند و ما متوجه آن می شویم.

looking is more of a longer process and

نگاه کردن بیشتر یک فرآیند طولانی‌تر است و

seeing is something that happens right

دیدن چیزی است که درست

at that moment now we can talk about

در آن لحظه اتفاق می‌افتد، اکنون می‌توانیم در مورد

maybe seeing a movie but again this is

دیدن یک فیلم صحبت کنیم، اما دوباره

just trying to describe it as more of a

سعی می‌کنیم آن را بیشتر به‌عنوان یک چیز منفعل توصیف کنیم، نه

passive thing as opposed to looking at

the movie you don't really look at a

تماشای فیلمی که انجام می‌دهی. "واقعاً به فیلمی نگاه

movie you receive that information

کنید که آن اطلاعات را دریافت می کنید

that's why we call it scene and we use

، به همین دلیل است که ما آن را صحنه می نامیم و

the verb watch when we're talking about

از فعل تماشا استفاده می کنیم زمانی که در مورد

more actively looking at something for a

نگاه فعال تر به چیزی برای

long time so that's why we talk about

مدت طولانی صحبت می کنیم، بنابراین" چرا ما در مورد

watching TV or watching a movie but if

تماشای تلویزیون یا تماشای یک فیلم

we talk about the actual receiving of

صحبت می کنیم، اما اگر در مورد دریافت

the information in a passive way we're

واقعی اطلاعات به صورت غیرفعال صحبت کنیم، در حال

seeing a movie so I saw a movie last

دیدن یک فیلم هستیم، بنابراین من هفته گذشته فیلمی را دیدم،

week I was watching the movie but I was

در حال تماشای فیلم بودم اما

getting information as well so as that

اطلاعاتی را دریافت می کردم. خوب از آنجایی که آن

information hit my eye and my brain I

اطلاعات به چشم و مغزم برخورد می کرد

was seeing that information so what's

، داشتم آن اطلاعات را می دیدم، پس

the connection between those things and

چه ارتباطی بین آن چیزها وجود دارد و

then get in the other verb that we have

سپس در فعل دیگری که در آنجا داریم،

there as well

in the case of get it's a lot like see

در مورد دریافت نیز بسیار شبیه دیدن است

and this means we're receiving something

و این بدان معنی است که ما "دریافت چیزی

at a particular moment and we're talking

در یک لحظه خاص و ما در

about the moment when that thing happens

مورد لحظه ای صحبت می کنیم که آن اتفاق می افتد،

it's a process but it's more talking

این یک فرآیند است، اما بیشتر در

about the actual moment when we receive

مورد لحظه واقعی صحبت کردن است که چیزی دریافت

something i could buy something i could

می کنیم من می توانم چیزی بخرم و می

get something for free from a friend of

توانم چیزی را به صورت رایگان از یکی از

mine or I could maybe find something but

دوستانم دریافت کنم." یا شاید بتوانم چیزی پیدا کنم، اما

it's only when it maybe touches my hand

این فقط زمانی است که ممکن است دستم را لمس کند،

so I'm like maybe someone is throwing a

بنابراین انگار ممکن است کسی توپ

baseball at me I'm throwing something up

بیسبال را به سمت من پرتاب کند، چیزی را در هوا پرتاب می کنم

in the air and I catch it and write as I

و آن را می گیرم و همانطور که

catch it

I get that thing but the thing that

آن را می

گیرم می نویسم. چیزی جز چیزی که

we're trying to translate if we want to

ما سعی می کنیم اگر می‌خواهیم

make this connection in this puzzle if

این ارتباط را در این پازل برقرار کنیم، اگر می‌خواهیم این ارتباط را در این پازل برقرار کنیم، اگر می‌خواهیم این ارتباط را در این پازل برقرار کنیم، اگر

get is like see then what it looked like

when we see something we're talking

می‌خواهیم چیزی را ببینیم، وقتی چیزی را می‌بینیم که در

about that moment right when we see

مورد آن صحبت می‌کنیم، دقیقاً وقتی

something

چیزی را می‌بینیم

and when we get something we're talking

و وقتی چیزی را دریافت می‌کنیم که در موردش درست صحبت می‌کنیم، چگونه به نظر می‌رسد.

about right at that moment when we

در آن لحظه که

receive that thing again it doesn't

دوباره آن چیز را دریافت می کنیم،

matter how we do it doesn't matter how

مهم نیست که چگونه انجام می دهیم، مهم نیست که چگونه

we see something but we see if we're

چیزی را می بینیم، اما می بینیم که آیا

talking about right at that moment as

دقیقاً در آن لحظه

opposed to watching something which is

صحبت می کنیم، نه تماشای چیزی که

more of a process so in the same way if

بیشتر یک فرآیند است. بنابراین اگر

you want to talk about receiving

می‌خواهید در مورد دریافت

something but the process you're talking

چیزی صحبت کنید، اما فرآیندی که در

about like moving it from one place to

مورد آن صحبت می‌کنید، مانند انتقال آن از یک مکان به مکان

another

this is take to take something so the

دیگر، برای گرفتن چیزی لازم است، بنابراین

answer to our little quiz here our

پاسخ به مسابقه کوچک ما در اینجا

little riddle or puzzle is take so if

معمای کوچک یا معما است. بنابراین، اگر به

you think about trying to some maybe

این فکر می‌کنید که شاید

somebody taking a particular saying

کسی یک جمله خاص را بیان کند،

we're talking about the entire process

ما در مورد کل فرآیند چیزی صحبت می‌کنیم،

of something not just the moment when

نه فقط لحظه‌ای که

you actually get something as an example

شما واقعاً چیزی را به عنوان مثال دریافت می‌کنید،

I might take a test so i'm experiencing

ممکن است یک تست انجام دهم، بنابراین من

a whole process of something i'm in the

یک فرآیند کامل را تجربه می‌کنم. چیزی که من در اوج هستم

middle of taking something now this is a

از گرفتن چیزی در حال حاضر، این یک

more figurative way of understanding the

راه مجازی‌تر برای درک

verb to take what I'm talking about

فعل است تا آنچه را که در مورد چیزی صحبت می‌کنم را

something over a long period of time to

در یک دوره زمانی طولانی

take something i'm taking a test i'm in

انجام دهم تا چیزی را امتحان کنم من

the middle of the test but then at the

در وسط آزمون هستم، اما بعد در

end i get my score so I get a particular

پایان، من نمره خود را می‌گیرم، بنابراین یک

score and I get it at that moment as

نمره خاص می‌گیرم و در آن لحظه آن را می‌گیرم،

opposed to describing a particular

برخلاف توصیف یک

length of time now just to make sure you

مدت زمان خاص در حال حاضر، فقط برای اینکه مطمئن شوم

understand this i want to go over a

شما این را فهمیده‌اید، می‌خواهم به یک

whole bunch of these different uses of

دسته کامل از این کاربردهای مختلف اشاره کنم.

take and help you understand how it's

را در نظر بگیرید و به شما کمک کند تا بفهمید که

more of a process we're talking about

ما در مورد

something traveling from one place to

چیزی که از یک مکان به مکان دیگر سفر می کند صحبت می کنیم،

another whether that is you moving or

چه اینکه شما در حال حرکت هستید یا

whether that is maybe a physical thing

اینکه ممکن است یک چیز فیزیکی باشد

or something moving you it doesn't

یا چیزی شما را به حرکت در می آورد،

really matter but these are all examples

واقعاً مهم نیست اما اینها بیشتر فرآیندی است. نمونه‌هایی

of taking they're describing a process

از گرفتن آن‌ها فرآیندی را توصیف می‌کنند،

as opposed to something like get where

برخلاف چیزی مانند رسیدن به جایی که

we're talking about that instant of

ما در مورد آن لحظه لمس چیزی صحبت می‌کنیم،

touching something of receiving

دریافت

something you can take the wheel when

چیزی که می‌توانید هنگام رانندگی فرمان را

you're driving so this means you're

بگیرید، بنابراین این بدان معناست

putting your hands on something and it

که شما دست خود را روی چیزی می‌گذارید. و به

shows you moving to that thing to hold

شما نشان می دهد حرکت به سمت آن شی برای نگه داشتن

that object now just thinking about very

آن جسم، اکنون فقط

quickly the difference between taking

به تفاوت بین گرفتن دست

someone's hand and holding someone's

یک نفر و گرفتن دست کسی فکر می کنم،

hand these are really the same thing

اینها واقعاً یکسان هستند

when you're talking about it in a

وقتی که در یک مکالمه دورتر در مورد آن

conversation away but the difference is

صحبت می کنید، اما تفاوت در

actually quite interesting if you hold

واقع بسیار جالب است اگر شما

someone's hand typically you're

دست کسی را بگیرید که معمولاً دارید

describing actually like your hands are

توصیف می‌کنید که انگار دست‌هایتان

already connected to each other you're

قبلاً به یکدیگر متصل هستند

holding hand and whether you're moving

و دست می‌گیرید و اینکه آیا در حال حرکت

like you're walking down the street with

هستید مثل اینکه در خیابان با

someone you're holding hands with them

کسی راه می‌روید که با او دست

you can just describe the connection is

می‌گیرید، فقط می‌توانید توضیح دهید اتصال

already been made you're holding

قبلا برقرار شده است شما

something in your head

چیزی را در سر خود می

but if you take someone's hand this

گیرید اما اگر دست کسی را بگیرید به این

means you move your hand up to that

معنی است که دست خود را به سمت آن

person and you actually grasp their hand

شخص بالا می برید و در واقع دست او را

you move your hand to take their hand

می گیرید، دست خود را حرکت می دهید تا دست او را

you're moving something again you're

بگیرید، دوباره چیزی را حرکت می دهید. شما در

talking about the whole process not just

مورد کل فرآیند صحبت می کنید نه فقط

holding the hand but actually moving

دست را بگیرید، بلکه در واقع

from your location to their location so

از مکان خود به محل آنها حرکت می کنید،

it's the whole length of the process so

بنابراین کل فرآیند طول می کشد،

it's not just like getting some one hand

بنابراین فقط مانند گرفتن مقداری o نیست.

you're taking someone's hand in the same

اگر دست کسی

way you can also take a seat

را می گیرید به همان روشی که می توانید روی یک صندلی

so instead of just sitting down you're

نیز بنشینید، بنابراین به جای اینکه بنشینید،

moving to a particular location and then

به یک مکان خاص حرکت می کنید و سپس

you're holding that thing so it's not

آن چیز را می گیرید، بنابراین این

just like getting a particular seat when

فقط مانند نشستن یک صندلی خاص نیست.

you get the seat you're describing that

شما صندلی را می گیرید که توضیح می دهید که

one instance of now the seed is mine so

یک نمونه از اکنون دانه مال من است،

the seed has moved from somebody else's

بنابراین دانه از پای شخص دیگری جابجا شده است

or it was maybe nobody else's feet but

یا شاید پای کسی

it's mine now but if I'm taking my see

نبوده است اما اکنون مال من است، اما اگر من می روم به

it means i'm standing up and we're

این معنی است که من ایستاده ام. بالا و ما در حال

describing me sitting down and then

توصیف من هستیم که می نشینم و سپس آن چیز را می برم،

taking that thing so it's the whole

بنابراین کل

movement from in one position to

حرکت از یک موقعیت به موقعیت

something else or I could do take out

دیگری است یا

some if I'm at a restaurant and I want

اگر در رستوران هستم و می خواهم

to carry some food and go out of the

مقداری غذا با خود ببرم و بیرون بروم می توانم مقداری از آن را بیرون بیاورم. از

restaurant with that i am taking that

رستوران با آن، من آن

food out and moving that food with you

غذا را بیرون می برم و آن غذا را با شما انتقال می دهم، می

know the intention to go outside of that

دانم قصد رفتن به بیرون از آن

restaurant but it's talking about the

رستوران را دارم، اما این در مورد

whole experience of moving from one

کل تجربه جابجایی از یک

place to another

مکان به مکان دیگر صحبت می کند،

now I could be moving from a particular

اکنون من می توانم از یک موقعیت خاص در حال حرکت باشم.

situation from one place to another and

یک مکان به مکان دیگر و

that's why we talk about taking a plane

به همین دلیل است که ما abo صحبت می کنیم گرفتن هواپیما

or taking a taxi or taking a train so

یا گرفتن تاکسی یا سوار شدن به قطار بنابراین

I'm I'm like I'm the one being moved but

من انگار کسی هستم که جابه‌جا شده‌ام، اما

again we're describing that whole that

دوباره داریم کل آن

whole situation in the same way we can

وضعیت را به همان شکلی توصیف می‌کنیم که

also talk about time we can talk about

می‌توانیم درباره زمان صحبت کنیم. در مورد اینکه

one person moving from one activity to

یک نفر از یک فعالیت به فعالیت

another so it took me three hours that's

دیگری می رود صحبت کنید، بنابراین سه ساعت طول کشید، یعنی

saying like the spanned from one o'clock

مثلاً از ساعت یک

to four o'clock it took me three hours

تا چهار بعد از ظهر سه ساعت طول کشید

to take my test or it took me four hours

تا آزمایشم را انجام دهم یا چهار ساعت طول

to go swimming or it took me 10 hours to

کشید تا شنا کنم یا 10 ساعت طول کشید تا

do something we're talking about the

کاری را انجام دهم، ما در مورد

experience of something taking a

تجربه چیزی که زمان

particular amount of time so I'm

خاصی را صرف می کند صحبت می کنیم، بنابراین

controlling something for particular

من چیزی را برای مدت زمان خاصی کنترل می کنم،

amount of time but that's why we use

اما به همین دلیل است که

take and not get in these instances

در این موارد از take و not get استفاده می

we're still holding something or

کنیم. نگه داشتن چیزی یا

controlling something but get again only

کنترل چیزی اما دریافت دوباره فقط

refers to that moment when you finally

به آن لحظه اشاره دارد که در نهایت در

take possession of something when you

زمانی که مالکیت چیزی

have possession and you're moving with

را در اختیار دارید و در حال حرکت با

that thing that's when you take it now I

آن چیزی هستید، این زمانی است که آن را در دست می گیرید.

know some non-native speakers will have

trouble understanding things like take a

مثل

bath

or take a test because in British

حمام کردن

یا تست کردن زیرا در انگلیسی بریتانیایی

English people will often use different

مردم اغلب از عبارات مختلفی استفاده می‌کنند

expressions like I'll have a bath as

مانند I'll have a bath در

opposed to North American English where

مقایسه با انگلیسی آمریکای شمالی که در آن

we will talk about taking a bad again

ما در مورد گرفتن دوباره یک بد

we're talking about the experience

صحبت می‌کنیم، ما در مورد خود تجربه صحبت می‌کنیم، در

itself as opposed to like the I mean the

مقابل مانند معنای من این

meaning is basically there and the same

است. اساساً وجود دارد و

in a conversation away but if you're

در یک مکالمه دور هم به همین صورت است، اما اگر

really listening carefully or thinking

واقعاً با دقت گوش می‌دهید یا

about the difference between where the

به تفاوت بین جایی

way we're explaining these two verbs to

که ما این دو فعل را برای داشتن یک سبد توضیح می‌دهیم فکر می‌کنید، به این

have a basket means you're kind of

معنی است که شما به نوعی

receiving that whole experience but to

کل آن تجربه را دریافت می‌کنید اما باید از

take a bath means you're going through a

آن استفاده کنید. حمام به این معنی است که شما

whole experience from the first time you

از اولین باری که حمام را شروع می‌کنید یک تجربه کامل را تجربه

start the bath and then you go through

می‌کنید

and then you're taking an experience so

و سپس تجربه

that's why we describe something is like

می‌کنید، به همین دلیل است که ما چیزی را توصیف می‌کنیم

taking a bath or taking a trip or taking

مانند حمام کردن یا سفر یا

a test all of these things are ways of

گرفتن تست همه این چیزها روشی برای

describing a period of time elapsing but

توصیف یک دوره زمانی سپری شده است، اما

your instead of maybe controlling a

شما به جای کنترل یک

physical thing you're controlling and

چیز فیزیکی که در حال کنترل آن هستید و

experience the whole point of this video

تجربه می کنید، هدف اصلی این ویدیو این

is to get you to expand the way you

است که شما را وادار کند تا طرز

think so that way when you're listening

فکر خود را گسترش دهید. به این ترتیب وقتی

to a new verb or even a basic verb that

به یک فعل جدید یا حتی یک فعل اصلی گوش

you already know you can begin thinking

می‌دهید که از قبل می‌دانید می‌توانید به

about different ways you might apply it

روش‌های مختلفی فکر کنید که ممکن است آن را به کار ببرید،

but that also changes your understanding

اما درک شما

of the verb itself if you have enjoyed

از خود فعل نیز تغییر می‌کند اگر از

this video do like it and do share this

این ویدیو لذت برده‌اید این ویدیو را دوست داشته باشید. آن را و این

video with other people that also have

ویدیو را با افراد دیگری به اشتراک بگذارید که

maybe some trouble with their grammar

احتمالاً با دستور زبان خود نیز مشکل دارند،

want to think more like native speakers

می خواهند بیشتر شبیه به زبان مادری فکر

and understand and improve their use of

کنند و استفاده آنها از

grammar in general and if you have a

گرامر را به طور کلی درک و بهبود ببخشند و اگر

particular verb that maybe you don't

فعل خاصی دارید که شاید آن را نمی

know so well or you'd like to learn more

دانید. خوب یا دوست دارید

about to let me know in the comments

در مورد آن بیشتر بدانید تا در قسمت نظرات پایین به من اطلاع دهید تا

section down below so i can take that

بتوانم آن را بگیرم

and possibly make a video maybe even

و احتمالاً یک ویدیو بسازم شاید حتی

produce a series of videos out of this

یک سری ویدیو از این موضوع تولید

that people really find them interesting

کنم که مردم واقعاً آنها را جالب بدانند

but there really are so many things that

اما واقعاً وجود دارد چیزهای زیادی که

you can take even something that may be

می توانید حتی چیزی را که ممکن است

sounding quite basic and it actually has

کاملاً ابتدایی به نظر برسد و در واقع کاربرد یا

a much more complicated and interesting

طرز فکر بسیار پیچیده تر و جالب تری

usage or way of thinking about it and if

در مورد آن دارد را انتخاب کنید و اگر

you can take this then it will actually

بتوانید این کار را انجام دهید، در واقع

help you become a confident fluent

به شما کمک می کند که یک ج. بلندگوی روان onfident

speaker much much faster to learn more

بسیار سریعتر برای یادگیری بیشتر

about improving your grammar especially

در مورد بهبود گرامر خود به خصوص

if you have trouble understanding things

اگر در درک مطالب مشکل

are you really want to be able to speak

دارید، واقعاً می خواهید بتوانید با

more confidently click on the link in

اطمینان بیشتری صحبت کنید، روی پیوند موجود در این ویدیو کلیک کنید تا در

this video to take our free fluency quiz

آزمون تسلط رایگان ما شرکت

it's the real thing that will actually

کنید، این موضوع واقعی است که در واقع

determine what you should be focusing on

مشخص کنید که باید روی چه چیزی تمرکز کنید

and it will give you specific advice

و فقط برای موقعیت شما توصیه های خاصی

just for your situation that will help

به شما می دهد که به شما کمک

you improve the worst thing the most

می کند بدترین چیز را بهبود بخشید، سخت ترین

difficult thing that you struggle with

چیزی که با

it

آن دست

we look forward to helping you with that

at English anyone dot-com have a

و پنجه نرم می کنید.

fantastic day and i'll see you in the

روز فوق العاده ای داشته باشید و در ویدیوی بعدی شما را می بینم

next video bye bye

بای بای