Full English with Mr Duncan - #44 - What does 'gone to pot' mean? Listen and Learn (with captions)

oh hi everybody this is mr duncan in england

اوه سلام به همه این آقای دانکن در انگلیس است

welcome to another full english lesson

به یک درس کامل انگلیسی دیگر

right here in the birthplace  of the english language

در اینجا در زادگاه زبان انگلیسی

which just happens to be england

که

it is so nice to see you here once more

اتفاقاً انگلیسی است خوش آمدید، خیلی خوشحالم که قبل از شروع درس امروز، یک بار دیگر شما را اینجا می بینم.

before i get underway with today's lesson

i would like to set a brain teaser for you

برای اینکه یک بازی فکری برای شما تنظیم کنم

so as to give those cogs and gears in  the old noggin a chance to oil themselves

تا به آن چرخ‌دنده‌ها و چرخ‌دنده‌ها در نوگین قدیمی فرصتی بدهم که خودشان را روغن کنند،

by the way the word noggin  is a slang term for head

به این ترتیب که کلمه نوگین یک اصطلاح عامیانه برای سر است

the question is what word can be used  alongside the following five words

، سؤال این است که چه کلمه‌ای را می‌توان در کنار پنج کلمه زیر

the words are... spray do net loss peace

به کار برد: کلمات عبارتند از ... اسپری انجام دهید نت ضرر صلح

i will give you the answer at the end of today's  video lesson so get your thinking caps on

من جواب شما را در پایان درس ویدیویی امروز می دهم پس کلاه های فکری خود را بپوشانید

can you see what i'm holding in my hand

می توانید ببینید چه چیزی در دست دارم

this is a flower pot it can also be called a pot

این یک گلدان گل است که می توان آن را نیز نامید گلدان

it is something that is used for growing plants in

چیزی است که برای رشد گیاهان استفاده می شود در

sometimes it is used for growing a plant from seed

بعضی مواقع برای پرورش گیاه از دانه استفاده

you might have a house plant in a pot

می شود ممکن است گیاه خانگی در گلدان

a pot will help the plant to stay fed and nurtured

داشته باشید گلدان به تغذیه گیاه کمک می کند و پرورش می یابد

the word pot can be used in other ways too

کلمه گلدان را می توان در موارد دیگر استفاده کرد. همچنین

a cooking pot is a container  for heating or boiling food in

یک قابلمه پخت و پز ظرفی برای گرما است g یا جوشاندن غذا به

as a verb you can put something in a pot

عنوان یک فعل شما می توانید چیزی را در گلدان قرار

you might pot a plant

دهید. ممکن است

you are putting a plant in a pot

گیاهی را در گلدان قرار

if you are doing this to many plants  then we can say that you are potting

دهید اگر این کار را با گیاهان زیادی انجام می دهید، می توانیم بگوییم که شما در حال گلدان هستید

i spent the whole morning in the shed  potting busy lizzies for next spring

من تمام صبح را در آن گذراندم در بهار آینده

there are other uses of the word pot as well

استفاده های دیگری از کلمه pot وجود دارد،

the phrase potluck can be used to show that

همچنین عبارت potluck را می توان برای نشان دادن

a bet or gamble is being made or  done with the hope of it winning

اینکه شرط یا قمار در حال انجام است یا انجام می شود با امید به برنده شدن آن،

you must gamble on what is  available and assume it will win

شما باید روی آنچه در دسترس است قمار کنید. فرض کنید که شما برنده شوید

you take potluck there is not much  choice so you must take pot luck

، انتخاب زیادی وجود ندارد، بنابراین باید

to win a large sum of money or the  highest available prize in a competition

برای برنده شدن مقدار زیادی پول شانس داشته باشید یا بالاترین جایزه موجود در یک

is the jackpot

مسابقه، جک پاتی است

you might win the jackpot in a lottery

که ممکن است در یک بخت آزمایی

you win the highest amount

برنده شوید، پس از آن، بالاترین مقدار را برنده شوید.

then there is the phrase go to pot  which means to fall into rack and ruin

عبارت go to pot وجود دارد که به معنی افتادن در قفسه و خراب کردن

something good becomes terrible

چیز خوب وحشتناک می شود

the attractiveness of something fades away

جذابیت چیزی محو

it goes to pot it has gone to pot

می شود به گلدان رفته است به

the local high street has gone to part  since the big department store closed

گلدان رفته است خیابان محلی محلی جدا شده است از زمانی که فروشگاه بزرگ

things have really gone to part  since this new manager arrived

همه چیز را بسته است واقعا رفته به بخشی از زمانی که این مدیر جدید آمده است،

then there is pot shot to take random aim at  something in the hope of getting it is a pot shot

پس از آن یک گلوله برای هدف گیری تصادفی چیزی به امید

you take a pot shot at something

you try to get or do something  using non-precise skill

رسیدن به آن وجود دارد.

a hunter might take a pot shot at an animal

شلیک گلدان به سمت حیوانی

the hunter is not aiming precisely

که شکارچی دقیقاً هدفش را نمی‌گیرد،

they are taking a pot shot

آنها در حال شلیک گلدان هستند.

a random insult or criticism  directed towards someone

یک توهین یا انتقاد تصادفی به کسی که

might be described as taking a pot shot

ممکن است به عنوان شلیک گلدان توصیف شود که

he stood there mercilessly taking pot  shots at my career and my personality

او آنجا ایستاده بود بی‌رحمانه به حرفه من و شخصیت من شلیک

then there is the slang term for  a certain type of illegal drug

می‌کرد. اصطلاح عامیانه برای نوع خاصی از مواد مخدر غیرقانونی

the word pot can be the street name for cannabis

، کلمه pot می‌تواند نام خیابان حشیش باشد،

so whether you are growing a plant

بنابراین چه در حال رشد گیاه باشید

or trying to catch your dinner in the wild

و چه سعی می‌کنید شام خود را در طبیعت بیاورید

the word pot can be used in many ways.

، کلمه گلدان می‌تواند به طرق مختلف مورد استفاده قرار گیرد.

it's time to take a look at another buzzword

وقت آن رسیده است که نگاهی به کلیدواژه دیگر بیندازیم.

a buzzword is a word or phrase that  is popular during a certain period

or is generally popular in everyday use

today's buzzword is

gaslight

the word gaslight is a verb that names the  action of using psychological manipulation

to make a person doubt their  own sanity and sense of judgment

یک فرد به سلامت عقل و حس قضاوت خود شک می

that is to say one person overpowers another

کند، به این معنی که یک فرد

by getting them to distrust their  own view of the world around them

با بی اعتمادی به دیدگاه خود نسبت به دنیای اطرافش بر دیگری غلبه می

the thing a person has experienced  or seen might be distorted

کند، چیزی که شخص تجربه کرده یا دیده است ممکن است

by instilling self-doubt upon someone

با القای شک و تردید به خود به کسی که او را تجربه کرده، تحریف شود.

they are being manipulated into  doubting their own ability to think

آنها تحت تأثیر قرار می‌گیرند تا به توانایی خود در فکر کردن به

that person is being gaslighted

آن شخص دچار

i know what i saw really happened  there is no use trying to gaslight me

گازگرفتگی شک کنند، می‌دانم آنچه که من دیدم واقعاً اتفاق افتاده است. تلاش برای منفجر کردن گاز فایده ای ندارد

gaslighting is seen as a negative action

and might even be described as a form of bullying

a politician might gaslight their constituents

by twisting the truth of a recent event

با تحریف حقیقت یک رویداد اخیر

to persuade a person to change their opinion or  doubt their own grasp of reality is gaslighting

برای متقاعد کردن یک فرد برای تغییر عقیده یا شک به درک خود از واقعیت، با تحریف حقیقت یک رویداد اخیر، رای دهندگان خود را با گاز روشن کنند.

synonyms of gaslight include

مترادف‌های نور گاز عبارتند از:

manipulate control influence twist

کنترل پیچ و تاب کنترل

to make a person doubt their  own sanity by correcting them

برای ایجاد شک در سلامت عقل خود با اصلاح

so as to force an alternative or  false point of view is gaslight

آن‌ها به‌منظور ایجاد یک دیدگاه جایگزین یا نادرست چراغ گاز است.

we live in a world where we expect things to work

ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که انتظار داریم همه چیز

by things i mean technology

با چیزهایی کار کند.

modern devices might seem more reliable

ممکن است قابل اعتمادتر به نظر برسد،

but even now it is possible for things to go wrong

اما حتی در حال حاضر نیز ممکن است مشکلاتی پیش بیاید، به

for example your smartphone might develop a glitch

عنوان مثال ممکن است گوشی هوشمند شما دچار مشکل

your device is not working as well as it should be

شود، دستگاه شما به خوبی کار نمی کند، همانطور که باید مشکلی

it has developed a fault it has gone wrong

ایجاد کرده باشد، اشتباه شده است

it has become unreliable

the word glitch can mean malfunction or problem

، کلمه glitch غیر قابل اعتماد شده است. می‌تواند به معنای نقص یا مشکل باشد

something is not working  or going ahead as it should

که چیزی کار نمی‌کند یا پیش می‌رود، زیرا

there is a glitch

ممکن است مشکلی در

computer software might  contain bugs or inconsistencies

نرم‌افزار رایانه‌ای وجود داشته باشد که ممکن است حاوی اشکال یا ناهماهنگی باشد

which will lead to glitches  occurring when the program is used

که منجر به اشکالاتی می‌شود که هنگام استفاده از برنامه رخ می‌دهد.

you can have a glitch in a plan

something that is stopping you from  proceeding with your idea or plan  

از ادامه دادن با ایده یا طرح

might be described as a glitch

ممکن است به عنوان یک نقص توصیف شود که برنامه‌های

the new supermarket development  plans have hit a glitch

توسعه سوپرمارکت‌های جدید با مشکل مواجه شده‌اند،

we might also use the word hitch

ممکن است از کلمه

there is a hitch in the plan

هک e یک مشکل در طرح است

the plan has hit a hitch

که طرح به مشکل خورده است

something has happened to hold up  and delay the thing in question

، اتفاقی افتاده است که متوقف می‌شود و

back to your devices

if something electronic develops a  fault or stops working completely

اگر چیزی الکترونیکی دچار ایراد شد یا به طور کامل کار نمی‌کند،

we can say that it is faulty

می‌توانیم بگوییم که

the thing no longer works properly

معیوب است و دیگر چیز مورد نظر را به دستگاه‌های شما برگرداند. به درستی کار می کند به

it keeps playing up it no longer functions well

پخش ادامه می دهد دیگر خوب کار

it has developed a glitch

نمی کند یک نقص ایجاد کرده

well sadly it's time to say goodbye

است متأسفانه زمان خداحافظی

yes we have come to the end of  yet another full english lesson

فرا رسیده است بله ما به پایان  یک درس کامل انگلیسی دیگر رسیدیم.

can you believe it

they seem to go by so quickly

you know what they say time  flies when you're having fun

آنها می گویند که زمان می گذرد وقتی سرگرم می شوی

before i let you go here is the answer  to the brain teaser i set for you earlier

قبل از اینکه اجازه بدهم بروی اینجا پاسخ به بازی فکری است که قبلاً برایت تنظیم کردم

i asked you to name the word that can  go alongside the following five words

از شما خواستم کلمه ای را که می تواند در کنار پنج کلمه زیر قرار بگیرد نام ببرید.

the words were

spray do net loss peace

the answer is

جواب این است که

hair

first there is hairspray which is a cosmetic  treatment for holding a person's hair in place

اولاً یک اسپری مو وجود دارد که یک روش آرایشی برای نگه داشتن موهای افراد در جای خود است

so it doesn't blow around and become messy

به طوری که موها به اطراف وز نشوند و نامرتب نشوند

then there is hairdo which names the  styling or rearranging of someone's hair

سپس مدل مو وجود دارد که مدل موی شخصی را

your hair style is a hairdo

مدل موی شما می نامد. یک مدل مو است،

then there is hairnet which is a mesh-like  covering for holding a person's hair in place

سپس توری وجود دارد که یک پوشش شبکه مانند برای نگه داشتن موهای فرد در جای خود است،

then there is hair loss which describes the  slow thinning of the hair on a person's head

سپس ریزش مو وجود دارد که نازک شدن آهسته موی سر فرد را توصیف می کند، در

finally there is hairpiece

نهایت یک موی سر وجود دارد

which is another word for toupee or wig

که کلمه دیگری برای کلاه گیس یا کلاه گیس است.

for example fake hair that covers a bald spot  on a man's head can be called a hairpiece

به عنوان مثال موهای تقلبی که یک نقطه طاس را روی سر یک مرد می‌پوشانند را می‌توان مدل مو نامید

that is it it is time for me to  definitely sign off and say goodbye

، یعنی وقت آن است که حتماً امضا کنم و

i hope you've enjoyed today's full english lesson

خداحافظی کنم، امیدوارم از درس کامل امروز انگلیسی لذت برده باشید

and i really do hope that you will  join me again for another one very soon

و واقعاً امیدوارم که شما خیلی زود دوباره برای یکی دیگر به من ملحق می‌شوید

this is mr duncan in the  birthplace of english saying

، این آقای دانکن در زادگاه انگلیسی است که می‌گوید

thanks for watching see you again soon

متشکرم از تماشای شما دوباره می‌بینم به

take care of yourselves

زودی مواظب خودتان باشید

and of course until the next  time we meet here on youtube

و البته تا دفعه بعد که اینجا در یوتیوب ملاقات می‌کنیم،

you know what's coming next

می‌دانید که بعداً چه می‌شود،

yes you do

بله انجام می‌دهید.

ta ta for now.

تا تا فعلا