❄ ANOTHER CHILLY ONE ❄ - ENGLISH ADDICT - 🔴LIVE CHAT and LEARNING / WED 6th DECEMBER 2023

If you are wondering what this is, then you won't have to wonder for much longer

اگر از خود می‌پرسید که این چیست، دیگر نیازی به تعجب نخواهید داشت

because it's happening right now.

زیرا در حال حاضر در حال وقوع است.

It is English addict coming to you live

این معتاد انگلیسی است که به صورت زنده

and direct from the birthplace of the English language,

و مستقیم از محل تولد زبان انگلیسی

which just happens to be.

که اتفاقاً به شما مراجعه می کند.

Well, you know where it is by now.

خوب، شما می دانید که آن را در حال حاضر.

It's England in London.

انگلستان در لندن است.

Oh... Hello there.

اوه... سلام.

Hi, everybody. This is Mr.

سلام به همه. این آقای

Duncan in England. How are you today?

دانکن در انگلیس است. امروز چطوری؟

Are you okay?

حالت خوبه؟

I hope you are feeling good today.

امیدوارم امروز حالتون خوب باشه

I hope you are happy as well.

امیدوارم شما هم خوشحال باشید.

Here we are.

اینجا هستیم.

Everything is a little bit different.

همه چیز کمی متفاوت است.

I know what you're going to say, Mr. Duncan.

من می دانم که شما چه خواهید گفت، آقای دانکن.

You look slightly different.

کمی متفاوت به نظر میرسی

You are in a different place with very unusual surroundings.

شما در مکانی متفاوت با محیطی بسیار غیرعادی هستید.

Well, if you are watching my English addict lessons

خوب، اگر چند سال پیش درس‌های معتاد انگلیسی من را تماشا می‌کنید،

a few years ago, before

قبل از اینکه

this actually became English addict,

واقعاً معتاد انگلیسی شود،

this is what it looked like.

این چیزی است که به نظر می‌رسید.

This is what the live stream used to look like before

قبل از اینکه

I decided to change everything.

تصمیم بگیرم همه چیز را تغییر دهم، پخش زنده اینگونه بود.

And we have Mr.

و

Steve and myself standing together.

من و آقای استیو کنار هم ایستاده ایم.

But this is how it used to look.

اما قبلاً اینگونه به نظر می رسید.

And I wanted to go back to something that looked real.

و من می خواستم به چیزی برگردم که واقعی به نظر می رسید.

So now I am in the studio.

بنابراین اکنون در استودیو هستم.

I am in a place that is

من در جایی هستم که

real.

واقعی است.

I hope you can see me and I hope you can hear me okay.

امیدوارم بتونی منو ببینی و امیدوارم خوب بشنوی.

We have lots of people in the studio

ما افراد زیادی در استودیو داریم که

appearing on my little device down there.

با دستگاه کوچک من در آنجا ظاهر می شوند.

My mobile phone is already very busy.

تلفن همراه من در حال حاضر بسیار شلوغ است.

I am busy.

سرم شلوغه

There is no Mr.

Steve at the moment because he is away.

در حال حاضر آقای استیو وجود ندارد زیرا او دور است.

He is actually away from me at the moment.

او در واقع در حال حاضر از من دور است.

Steve has decided to go off

استیو تصمیم گرفته است

to Leeds with his work colleagues.

با همکارانش به لیدز برود.

So he he is having a little Christmas party at the moment.

بنابراین او در حال برگزاری یک جشن کریسمس کوچک است.

That is what he is doing.

این کاری است که او انجام می دهد.

And me.

و من.

Well, I I'm left here all on my own.

خب، من اینجا تنها مانده ام.

So I am hoping that you will keep me company today.

بنابراین امیدوارم امروز با من همراهی کنید.

We also have the live chat, which is very busy.

چت زنده هم داریم که خیلی شلوغ است.

hello to the live chat.

سلام به چت زنده

Nice to see you here as well.

خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

we have Vitesse in first place.

ما ویتسه را در رتبه اول داریم.

Congratulations, Vitesse.

تبریک میگم، ویتسه.

You are first on today's live chat.

شما اولین نفر در چت زنده امروز هستید.

Vytas is first today.

ویتاس امروز اولین است.

So my name is Mr. Duncan.

پس اسم من آقای دانکن است.

I talk about the English language.

من در مورد زبان انگلیسی صحبت می کنم.

You might say that I am an English addict and I have a feeling, perhaps.

ممکن است بگویید من یک معتاد انگلیسی هستم و شاید احساسی دارم.

Maybe you are one of those as well.

شاید شما هم یکی از آن دسته باشید.

I was out and about at the weekend.

آخر هفته بیرون بودم.

First of all, can I say sorry about Sunday?

اول از همه، می توانم بابت یکشنبه متاسفم؟

We did have some big issues, nothing to do with the studio,

ما مشکلات بزرگی داشتیم، هیچ ربطی به استودیو نداشتیم،

but it was connected to the actual Internet connection.

اما به اتصال واقعی اینترنت متصل بود.

So the Internet connection was not doing

بنابراین اتصال به اینترنت کاری را که

what it was supposed to do, which was connect me to you.

قرار بود انجام دهد، یعنی اتصال من به شما را انجام نمی داد.

Unfortunately.

متاسفانه

So that is a shame.

پس این مایه شرمساری است. با

However,

این حال،

on Saturday myself and also Mr.

من روز شنبه و همچنین آقای

Steve, we went along to an event that takes place

استیو، به رویدادی رفتیم که

every year at the Much Wenlock

هر سال در

Christmas Fair, which happens every year.

نمایشگاه کریسمس Much Wenlock برگزار می‌شود، که هر سال برگزار می‌شود.

And I thought I would do some filming there as well. So

و فکر کردم در آنجا هم فیلمبرداری کنم. بنابراین

without any more fuss or delaying

بدون هیاهو یا تاخیر بیشتر، این

here is what we saw last Saturday

چیزی است که شنبه گذشته

at the Much Wenlock Christmas Fair

در نمایشگاه کریسمس Much Wenlock دیدیم

and it was very lively.

و بسیار پر جنب و جوش بود.

So there

بنابراین

it was, the atmosphere of the event.

، فضای رویداد وجود داشت.

They took place last weekend.

آنها آخر هفته گذشته برگزار شدند. در

It actually happens every year here in much Wenlock

واقع هر سال در

the much Wenlock Christmas fair.

نمایشگاه کریسمس Wenlock بسیار Wenlock اتفاق می افتد.

And it was I suppose it was good fun.

و فکر می کنم سرگرم کننده خوبی بود.

It was it was quite a lot of fun, to be honest.

راستش خیلی سرگرم کننده بود.

I enjoyed it.

من از آن لذت بردم.

Mr. Steve enjoyed it, even though and I'm going to say it right now,

آقای استیو از آن لذت برد، اگرچه و می خواهم همین الان بگویم،

it was freezing cold.

سرد بود.

I don't know about you, but I can't stand

من شما را نمی دانم، اما من نمی توانم

being outside when it's freezing cold.

بیرون باشم وقتی هوا سرد است. حداقل برای

It makes me a little uncomfortable, to say the least.

من کمی ناراحت کننده است .

So I'm not a big fan of being freezing cold, if I was honest with you.

بنابراین اگر با شما صادق باشم، من طرفدار سرسخت بودن نیستم.

But we had a good time anyway, and we did eat lots of food as well whilst

اما به هر حال ما اوقات خوبی را سپری کردیم و در مدتی که آنجا بودیم غذای زیادی خوردیم

we were there, although we did notice there were not as many people

، اگرچه متوجه شدیم که تعداد افراد

as there usually is.

معمولی زیاد نیست.

So unfortunately we did not see

بنابراین متأسفانه ما

many people actually in much Wenlock visiting the Christmas fair.

افراد زیادی را در ونلاک ندیدیم که از نمایشگاه کریسمس بازدید کنند.

Definitely fewer people there last Saturday

قطعاً شنبه گذشته تعداد افراد کمتری آنجا بود

and I think one of the main reasons was the weather.

و فکر می کنم یکی از دلایل اصلی آن آب و هوا بود.

The cold weather did put a lot of people off all also on Sunday.

هوای سرد بسیاری از مردم را در روز یکشنبه نیز از کار انداخت.

And this was the big thing that I was going to show you on Sunday.

و این چیز بزرگی بود که قرار بود یکشنبه به شما نشان دهم.

Despite the fact

با وجود این واقعیت

that the dreaded technology G

که فناوری مخوف G

decided not to work properly.

تصمیم گرفت به درستی کار نکند. می

I was going to show you some of the the snow outside.

خواستم مقداری از برف های بیرون را به شما نشان دهم.

Sadly, it didn't last very long, if I was honest with you.

متأسفانه، اگر با شما صادق باشم، خیلی دوام نیاورد.

We didn't have the snow for very long.

خیلی وقت بود که برف نداشتیم.

It did disappear quite quickly.

خیلی سریع ناپدید شد

So the snow did not stick around for very long.

بنابراین برف برای مدت زیادی به اطراف نچسبید.

Something else I want to show you in the garden, we have the birds outside.

چیز دیگری که می خواهم در باغ به شما نشان دهم ، ما پرنده ها را بیرون داریم.

Would you like to see them?

آیا دوست دارید آنها را ببینید؟

There it is at the moment.

در حال حاضر آنجاست.

We have a live cam outside filming the birds.

ما یک دوربین زنده بیرونی داریم که از پرندگان فیلم می گیرد.

You can see they are very busy.

می بینید که خیلی سرشان شلوغ است.

And we had a rather special visitor this morning,

و ما امروز صبح یک بازدیدکننده نسبتاً ویژه داشتیم که

visiting and feeding from the bird feeder.

از غذاساز پرنده بازدید و غذا می داد.

This morning we actually had a great spotted woodpecker

امروز صبح یک دارکوب خالدار عالی داشتیم که از

visiting the bird feeder and

غذای پرنده بازدید می کرد و

there it was this morning looking very hungry.

امروز صبح خیلی گرسنه به نظر می رسید.

And you know, when the food is becoming scarce,

و می دانید، وقتی غذا کمیاب می شود،

when there is very little food around,

زمانی که غذای بسیار کمی در اطراف وجود دارد،

you will notice that certain birds

متوجه خواهید شد که برخی از پرندگان

will start to come into the garden.

شروع به ورود به باغ می کنند.

And this little chap, in fact, it is a male,

و این دختر کوچولو، در واقع، یک مرد است،

I can confirm it is a male.

من می توانم تأیید کنم که یک مرد است.

Great.

عالی.

Spotted woodpecker looking very excited that

دارکوب خالدار بسیار هیجان زده به نظر می رسد

because he has found a lot of food to eat.

زیرا او غذای زیادی برای خوردن پیدا کرده است.

So that was the scene this morning.

پس این صحنه صبح امروز بود.

And here it is right now.

و همین الان اینجاست.

One or two birds are feeding.

یکی دو پرنده در حال تغذیه هستند.

We have some great tits.

ما چند تا جوان بزرگ داریم.

In fact, most of them

در واقع، اکثر آنها یا

will be either great tits or

جوانان بزرگ یا

blue tits and maybe the occasional nuthatch.

جوانان آبی و شاید گاه به گاه نوک تیز خواهند بود.

Also some robins have been appearing this morning,

همچنین برخی از رابین‌ها امروز صبح ظاهر شده‌اند،

so even the robins have become so desperate

بنابراین حتی رابین‌ها آنقدر ناامید شده‌اند که

they are coming to the bird feeder, even though normally robins

به سمت تغذیه کننده پرندگان می‌آیند، حتی اگر به طور معمول رابین‌ها

don't feed from artificial devices such as bird feeders.

از وسایل مصنوعی مانند تغذیه پرندگان تغذیه نمی‌شوند.

So normally we don't see the robins actually feeding

بنابراین معمولاً ما نمی بینیم که رابین ها واقعاً

from the the feeders themselves.

از خود فیدرها تغذیه می کنند.

So you can see how desperate the birds have actually become.

بنابراین می توانید ببینید که پرندگان واقعاً چقدر مستأصل شده اند.

They have become so desperate they are actually climbing

آنها آنقدر ناامید شده اند که در واقع دارند

ing onto the bird feeder.

روی غذای پرنده می روند.

So we get lots of black birds as well.

بنابراین ما پرندگان سیاه زیادی نیز دریافت می کنیم.

A lot of people ask about the garden, they ask about the birds and yes,

بسیاری از مردم در مورد باغ می پرسند، آنها در مورد پرندگان می پرسند و بله،

we get many different varieties of birds.

ما انواع مختلفی از پرندگان را دریافت می کنیم.

At this time of year.

در این زمان از سال.

We get quite a few

ما چند اینچ می گیریم

inches.

.

Sheffield each, a very colourful bird

هر کدام شفیلد، پرنده ای بسیار رنگارنگ

and one that usually comes around

و معمولاً در

winter time or when the weather is becoming

فصل زمستان یا زمانی که هوا در حال تبدیل شدن به

unpleasant.

ناخوشایند است، می آید.

Maybe there is rain or maybe snow as well.

شاید هم باران می بارد یا شاید هم برف.

I have to say it seems really strange standing here

باید بگویم ایستادن در اینجا واقعا عجیب به نظر می رسد

because I'm looking at my screen, I have my desk here.

زیرا من به صفحه نمایش خود نگاه می کنم، میز کارم را اینجا دارم.

The camera is in an unusual place, so normally

دوربین در یک مکان غیرعادی است، بنابراین معمولاً

the camera is in front of me, but now the camera is to my side.

دوربین جلوی من است، اما اکنون دوربین در کنار من است.

So everything is slightly different.

بنابراین همه چیز کمی متفاوت است.

And you are probably wondering where Mr.

و احتمالاً از خود می پرسید که آقای

Steve will be sitting.

استیو کجا خواهد نشست.

Well, he will have his own special corner on Sunday.

خب او یکشنبه گوشه مخصوص خودش را خواهد داشت.

Steve will be joining us from his comfortable corner.

استیو از گوشه راحت خود به ما خواهد پیوست.

So don't worry, I haven't forgotten about Steve.

پس نگران نباش، من استیو را فراموش نکرده ام.

He will be joining us on Sunday as well.

او یکشنبه نیز به ما خواهد پیوست.

I have given him a lovely, comfortable place to sit.

من به او یک مکان دوست داشتنی و راحت برای نشستن داده ام.

Today.

We are looking at making decisions.

امروز.

ما به دنبال تصمیم گیری هستیم. آیا

Are you good at making

در

decisions in life?

تصمیم گیری در زندگی خوب هستید؟ فکر می کنم

I suppose it is true to say that in life

درست باشد که می گویند در زندگی

we often have to make decisions.

اغلب مجبوریم تصمیم بگیریم.

Quite often they are small choices.

اغلب آنها انتخاب های کوچکی هستند.

Small decisions.

تصمیمات کوچک

You have to decide on.

شما باید تصمیم بگیرید.

Maybe in the morning you have to.

شاید صبح مجبوری.

You have to choose your breakfast.

شما باید صبحانه خود را انتخاب کنید.

Maybe you have to decide what you are going

شاید شما باید تصمیم بگیرید که

to have for your breakfast.

برای صبحانه خود چه میل کنید.

You might not be too sure what to have.

ممکن است خیلی مطمئن نباشید که چه چیزی باید داشته باشید.

So there are many choices that we have to make in life.

بنابراین انتخاب های زیادی در زندگی وجود دارد که باید انجام دهیم.

Most of them are not very important.

اکثر آنها خیلی مهم نیستند.

However, there might be big choices,

با این حال، ممکن است انتخاب‌های بزرگ،

big decisions that you have to make

تصمیم‌های بزرگی وجود داشته باشد که باید

in your life, things that you have to choose,

در زندگی‌تان بگیرید، چیزهایی که باید انتخاب کنید،

maybe your career,

شاید شغلتان،

what you are going to do to earn money in your life.

کاری که قرار است انجام دهید تا در زندگی‌تان پول به دست آورید.

What will be your job?

شغل شما چه خواهد بود؟

Which profession do you want to go into?

کدام حرفه را می خواهید ادامه دهید؟

So we often discuss decisions and choices

بنابراین

when we want to choose a particular thing.

وقتی می‌خواهیم چیز خاصی را انتخاب کنیم، اغلب درباره تصمیم‌ها و انتخاب‌ها بحث می‌کنیم.

Maybe there is a selection of things in front of you,

شاید مجموعه ای از چیزها در مقابل شما باشد،

so you can choose one thing.

بنابراین شما می توانید یک چیز را انتخاب کنید.

Sometimes you can choose more than one thing.

گاهی اوقات می توانید بیش از یک چیز را انتخاب کنید.

Maybe you are choosing a meal

شاید در حال انتخاب یک وعده غذایی

from a menu in a restaurant.

از منوی یک رستوران هستید.

Maybe you are deciding what you are going to have for lunch.

شاید شما تصمیم می گیرید که برای ناهار چه بخورید.

And a lot of people at the moment are making decisions

و بسیاری از مردم در حال حاضر بر

based on the special season coming up in just a couple of weeks.

اساس فصل ویژه ای که تنها در چند هفته آینده در راه است تصمیم می گیرند.

Christmas is on its way.

کریسمس در راه است.

I'm not sure if it's too early to mention

من مطمئن نیستم که خیلی زود است که به

Christmas, but I'm going to mention it anyway.

کریسمس اشاره کنم، اما به هر حال به آن اشاره خواهم کرد.

Christmas is on its way and people are making decisions.

کریسمس در راه است و مردم در حال تصمیم گیری هستند.

They are having to choose gifts to buy

آنها مجبورند هدایایی را برای خرید

for their friends and relatives.

برای دوستان و اقوام خود انتخاب کنند.

Have you bought anything for Christmas?

برای کریسمس چیزی خریدی؟

A lot of people this year have been waiting.

امسال خیلی ها منتظر بودند.

I did notice because a few days ago

من متوجه شدم زیرا چند روز پیش

we had the Black Friday sales and I did notice

فروش جمعه سیاه داشتیم و متوجه شدم

that there were not many bargains.

که معامله های زیادی وجود ندارد.

And I think this year many people are keeping their money in their pocket.

و من فکر می کنم امسال بسیاری از مردم پول خود را در جیب خود نگه می دارند.

They are not spending that much money on Christmas.

آنها برای کریسمس آنقدر پول خرج نمی کنند.

And I suppose I can understand why that would be the case,

و فکر می‌کنم می‌توانم بفهمم چرا چنین است،

because to be honest,

زیرا صادقانه بگویم،

the price of everything has gone up.

قیمت همه چیز بالا رفته است.

I've noticed.

متوجه شدم.

I mean, last week I went into the shop

یعنی هفته پیش رفتم توی مغازه

to buy a packet of biscuits.

یه بسته بیسکویت بخرم.

Just a very simple packet of biscuits.

فقط یک بسته بیسکویت بسیار ساده.

Do you know how much that

میدونی اون

packet of biscuits was? £3.

بسته بیسکویت چقدر بود؟ 3 پوند

£3 for a packet.

3 پوند برای یک بسته

One packet of biscuits. £3.

یک بسته بیسکویت. 3 پوند

It's nearly £10 for a jar of coffee.

برای یک شیشه قهوه نزدیک به 10 پوند است.

So if you want to buy some dried coffee

بنابراین اگر می خواهید مقداری قهوه خشک بخرید

so you can make your coffee quickly.

تا بتوانید قهوه خود را سریع درست کنید.

£10 for a jar

10 پوند برای یک شیشه

or a can of dried coffee.

یا یک قوطی قهوه خشک شده.

Can you believe how expensive everything is.

باورتون میشه چقدر همه چی گرونه

So people are complaining this year that they don't

بنابراین مردم امسال شاکی هستند که به اندازه

have as much money as they normally do.

معمول پول ندارند.

And I think a lot of people are cutting back.

و من فکر می کنم بسیاری از مردم در حال کاهش هستند.

They are cutting back.

دارند کم می کنند.

They are not spending.

خرج نمی کنند.

So much money.

اینهمه پول به

It would appear that some people are also making the same messages

نظر می رسد که برخی افراد نیز همین پیام ها

and thoughts here on the live chat.

و افکار را در اینجا در چت زنده ایجاد می کنند.

Let me just move my equipment over slightly.

اجازه دهید فقط تجهیزاتم را کمی جابجا کنم.

You see, this is very strange because everything now is different.

ببینید، این بسیار عجیب است، زیرا همه چیز اکنون متفاوت است.

It's all in a different place.

این همه در یک مکان متفاوت است.

And to be honest with you, I'm not used to it.

و صادقانه بگویم، من به آن عادت ندارم.

Yes, I think I think some people are not spending

بله، فکر می‌کنم برخی افراد

so much money at Christmas time.

در زمان کریسمس آنقدر پول خرج نمی‌کنند.

Who else is here today in the live chat?

چه کسی امروز اینجا در چت زنده است؟

hello to Beatrix.

سلام به بئاتریکس

Hello, Beatrice. It's nice to see you here.

سلام بئاتریس خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

I hope you like the new look in my studio.

امیدوارم از ظاهر جدید در استودیوی من خوشتان بیاید.

I'm standing up and as you know, I don't like sitting down,

من ایستاده ام و همانطور که می دانید نشستن را دوست ندارم،

so I am actually standing up, as usual in the studio.

بنابراین طبق معمول در استودیو در واقع ایستاده ام.

We also have Giovanni, and Claudia is here as well.

ما همچنین جیووانی را داریم و کلودیا نیز اینجاست.

I am here with my father now.

من الان اینجا با پدرم هستم.

So, Claudia, are you visiting your father at the moment?

بنابراین، کلودیا، آیا در حال حاضر به دیدن پدرت می روی ؟

Please let me know.

لطفا مرا در جریان قرار بدهید.

And can you say a big hello to him for me?

و آیا می توانید یک سلام بزرگ به او برای من بگویید؟

I will give him a wave right now.

همین الان بهش موج میزنم

Hello. Claudia's dad.

سلام. پدر کلودیا

I hope you're feeling okay.

امیدوارم حالتون خوب باشه

We also have.

ما همچنین داریم.

we also have

ما همچنین داریم که

Luis Mendez

لوئیس مندز

is here today.

امروز اینجاست.

Hello, Louis.

سلام، لویی.

Nice to see you here as well as is is here as well.

خوشحالم که شما را در اینجا می بینم و همینطور اینجاست.

Apparently, it's very warm in Algeria.

ظاهراً در الجزایر هوا بسیار گرم است.

Well, all I can say is you are very lucky because here in England,

خوب، تنها چیزی که می توانم بگویم این است که شما بسیار خوش شانس هستید، زیرا اینجا در انگلیس،

well, especially today, it is freezing once again.

خوب، به خصوص امروز، یک بار دیگر هوا سرد است.

So as you noticed from my thumbnail for today's

بنابراین همانطور که از تصویر کوچک من برای

live stream, you might have noticed that

پخش زنده امروز متوجه شدید، ممکن است متوجه شده باشید که هوای

there is a lot of cold weather around on my thumbnail.

سرد زیادی در اطراف تصویر کوچک من وجود دارد.

And that is because there is a lot of cold weather around.

و این به این دلیل است که هوای سرد زیادی در اطراف وجود دارد.

It's freezing at the moment.

فعلا داره یخ میزنه

Beatrice says, I like your new studio.

بئاتریس می گوید، من استودیوی جدید شما را دوست دارم.

Well, this is the first time

خب، این اولین باری است که

I've shown it to anyone live

آن را به صورت زنده به کسی نشان می‌دهم،

so when I started my live stream today,

بنابراین وقتی امروز پخش زنده‌ام را شروع کردم،

that was the first time that I've actually tried using the studio.

اولین باری بود که واقعاً از استودیو استفاده کردم.

So that is the reason why I look slightly

بنابراین به همین دلیل است که

disorientated today, because everything is in a different place.

امروز کمی سرگردان به نظر می‌رسم، زیرا همه چیز در جای دیگری است.

It's not in the place where it normally is.

در جایی که معمولاً هست نیست.

So I have to say it does feel very strange indeed.

بنابراین باید بگویم که واقعاً احساس عجیبی دارد.

And the good thing

و خوبی

about this is I didn't have to spend any money on the new studio

این است که من مجبور نبودم برای استودیوی جدید پول خرج کنم

because I had all of this stuff already

زیرا

from the last time I had the studio like this.

از آخرین باری که این استودیو را داشتم همه اینها را داشتم.

So I did have a lot of stuff in storage,

بنابراین من چیزهای زیادی در انبار داشتم،

so I didn't have to spend any money on this because I had it all

بنابراین مجبور نبودم پولی را برای این کار خرج کنم، زیرا قبلاً همه آنها را داشتم

already.

.

Very nice. Hello, Edward Lee.

بسیار خوب. سلام ادوارد لی

Hello Edward.

سلام ادوارد

Thank you for joining my live stream.

از اینکه به جریان زنده من پیوستید متشکرم.

This is English Addict.

این معتاد انگلیسی است.

We are looking at making decisions,

ما به دنبال تصمیم گیری،

choosing things, making choices,

انتخاب چیزها، انتخاب کردن،

and also making

و همچنین

small decisions and also big decisions as well.

تصمیم گیری های کوچک و همچنین تصمیمات بزرگ هستیم.

All of that coming up a little bit later on.

همه اینها کمی بعد به میان می آیند.

But before that,

اما قبل از آن، می

I know a lot of people love this

دانم که بسیاری از مردم این کار را دوست دارند

and I'm going to show it and I make no apologies for doing it.

و من آن را نشان خواهم داد و از انجام آن عذرخواهی نمی کنم.

You know what's coming next?

میدونی بعدش چی میشه؟

Just before we get into today's topic,

درست قبل از اینکه به موضوع امروز بپردازیم، در

here are the lovely sadly no longer here.

اینجا موارد دوست داشتنی متأسفانه دیگر اینجا نیستند.

They have gone the lovely cute cowls.

آنها کاسه های ناز دوست داشتنی را رفته اند.

yes, some lovely sights there

بله، چند مناظر دوست داشتنی

from the year that is about to come to an end.

از سالی که به پایان می رسد وجود دارد.

Unfortunately, English addict is with you and yes,

متأسفانه، معتاد انگلیسی با شماست و بله،

we are alive as life can be.

ما به اندازه زندگی زنده هستیم.

And I am.

و من هستم.

very nice.

بسیار خوب.

It is good to see you today.

خوشحالم که امروز شما را می بینم.

Hi, everybody.

سلام به همه.

This is Mr. Duncan. Yes, we are alive again.

این آقای دانکن است. بله، ما دوباره زنده ایم.

Thank you very much for joining me today.

از اینکه امروز به من پیوستید بسیار سپاسگزارم.

We have some lovely messages coming through on the live chat.

ما چند پیام دوست داشتنی در چت زنده داریم.

Thank you very much for joining me.

از اینکه به من پیوستید بسیار سپاسگزارم.

And we have a lot of people who want to say hello.

و ما افراد زیادی داریم که می خواهند سلام کنند.

Hello, hello to Rhubarb.

سلام، سلام به ریواس.

Hello, Rhubarb.

سلام ریواس.

Nice to see you here today.

خوشحالم که امروز شما را اینجا می بینم.

Also, Arielle.

همچنین، آریل.

Hello, Arielle Thank you very much.

سلام آریل خیلی ممنون.

On a big special hello to you for your super chat.

یک سلام ویژه بزرگ به شما برای چت فوق العاده شما.

Thank you very much.

بسیار از شما متشکرم.

Don't forget, by the way, and this is something I haven't mentioned yet,

ضمناً فراموش نکنید و این چیزی است که من هنوز به آن اشاره نکرده ام،

don't forget

فراموش نکنید

to give me a lovely life as well, please.

که به من نیز یک زندگی دوست داشتنی بدهید، لطفا.

If you like this, then please give me a lovely thumbs up

اگر این را دوست دارید، لطفاً به من کمک کنید

because this will help me to be seen on YouTube.

زیرا این به من کمک می کند تا در YouTube دیده شوم.

And if there's one thing I've noticed over the past couple of years,

و اگر در طول دو سال گذشته به یک چیز توجه کرده باشم،

it is becoming harder and harder to be seen on YouTube.

دیده شدن در یوتیوب سخت‌تر و سخت‌تر می‌شود. لوئیس می‌گوید،

And I suppose the more you like it,

فکر می‌کنم هرچه بیشتر آن را دوست داشته باشید،

the more people will get to see what I do, Lewis says.

افراد بیشتری متوجه کارهای من می‌شوند .

Your studio looks a little bit like your old studio when you first start

هنگامی که برای اولین بار

doing your live streams in 2006.

در سال 2006 پخش زنده خود را شروع کردید، استودیوی شما کمی شبیه استودیوی قدیمی شما است.

You are right.

حق با شماست.

I suppose it is a little similar to that.

فکر می کنم کمی شبیه به آن باشد.

Thank you, Lewis. You are right.

ممنون، لوئیس. حق با شماست.

And Rhubarb says a very similar thing.

و ریواس یک چیز بسیار مشابه می گوید.

Mr. Duncan, it looks like you have gone back

آقای دانکن، به نظر می رسد که شما

to your old good times when you had your lovely studio

به دوران خوب قبلی خود برگشته اید، زمانی که استودیوی دوست داشتنی خود را

with lots of special things, lots of lovely stuff.

با چیزهای خاص و چیزهای دوست داشتنی زیادی داشتید.

Stuff.

چیز.

When you talk about things in a general sense,

وقتی در مورد چیزها به معنای کلی صحبت می کنید،

we often use the term stuff.

ما اغلب از اصطلاح چیز استفاده می کنیم.

It's another way of saying things.

این یک راه دیگر برای گفتن چیزها است.

Things, stuff.

چیزها، چیزها

The things that you need, the things that you use,

چیزهایی که نیاز دارید، چیزهایی که استفاده می کنید،

your stuff.

چیزهای شما.

Rhubarb also notice

ریواس همچنین متوجه شد

notices that I was sitting down before,

که من قبلاً نشسته بودم،

so when the studio was over here, I used to sit in a chair.

بنابراین وقتی استودیو اینجا تمام شد ، روی یک صندلی می نشستم.

But as you know, I don't like sitting down.

اما همانطور که می دانید من از نشستن خوشم نمی آید.

I am not a big fan of sitting in a chair for too long.

من طرفدار زیاد نشستن روی صندلی برای مدت طولانی نیستم.

So just like before, I am still standing up, standing upright.

پس درست مثل قبل، من هنوز هم ایستاده ام، درست ایستاده ام. جووانی می‌گوید،

I hope you don't mind

امیدوارم ناراحت نباشید

that I miss your outside walks, Mr.

که من برای پیاده‌روی‌های بیرونتان تنگ شده‌ام، آقای

Duncan, says Giovanni.

دانکن.

Well, this time of year I will be honest.

خوب، در این زمان از سال من صادقانه خواهم گفت.

It is a little harder for me to do that sort of thing

انجام چنین کاری برای من کمی سخت تر است

because the weather has been really bad.

زیرا هوا واقعاً بد بوده است.

We we have had a lot of rain.

ما باران زیادی داشته ایم.

There was a lot of flooding around here.

اینجا سیل زیاد بود.

We had a brief period of snow last weekend.

آخر هفته گذشته یک دوره کوتاه برف داشتیم.

It snowed and then the snow quickly went away because it started raining.

برف بارید و سپس برف به سرعت از بین رفت زیرا باران شروع به باریدن کرد.

So we've had some very strange

بنابراین

weather over the past few days and apparently it's

در چند روز گذشته هوای بسیار عجیبی داشتیم و ظاهراً

going to become very mild, very warm over the next few days.

طی چند روز آینده هوا بسیار معتدل و بسیار گرم خواهد شد.

And then we will get even more rain.

و پس از آن ما حتی باران بیشتری خواهیم داشت.

And it's not unusual to have high temperatures

و وجود دمای بالا

during December, because I remember many years ago

در ماه دسامبر غیرعادی نیست، زیرا به یاد دارم سال ها پیش

on Christmas Day, it was actually 17 Celsius.

در روز کریسمس، در واقع 17 درجه سانتیگراد بود.

But now I think that must be going back around 12 or 13 years.

اما اکنون فکر می‌کنم که باید به ۱۲ یا ۱۳ سال پیش برگردد.

But the temperature was very high on Christmas Day.

اما دمای هوا در روز کریسمس بسیار بالا بود.

So it can happen.

بنابراین ممکن است اتفاق بیفتد. حتی در کریسمس

You can have high temperatures even at Christmas.

می توانید دمای بالایی داشته باشید .

So sometimes it can be very warm, even on Christmas Day.

بنابراین گاهی اوقات می تواند بسیار گرم باشد، حتی در روز کریسمس.

So have you decided to make any plans for Christmas yet?

بنابراین آیا هنوز تصمیم گرفته اید برای کریسمس برنامه ای داشته باشید؟

I know I haven't we haven't put the Christmas tree up yet,

می‌دانم که هنوز درخت کریسمس را نگذاشته‌ایم،

so I will be doing that over the next two or three days.

بنابراین طی دو یا سه روز آینده این کار را انجام خواهم داد.

We have some parties.

ما چند مهمانی داریم.

We have invited some friends, some friends and relatives

ما چند دوست را دعوت کرده ایم، برخی از دوستان و اقوام

have invited us to see them.

ما را به دیدن آنها دعوت کرده اند.

So we have all sorts of social engagements to come.

بنابراین ما انواع تعاملات اجتماعی را در پیش داریم.

And as you know, I am not a big fan of social engagements.

و همانطور که می دانید، من طرفدار زیادی از مشارکت اجتماعی نیستم.

I don't really like socialising too much.

من واقعاً زیاد از معاشرت خوشم نمی آید.

I don't know why it is.

نمی دانم چرا اینطور است.

I suppose it's something from my childhood.

فکر می کنم چیزی از دوران کودکی من است.

I didn't like it when I was young and I don't like it

وقتی جوان بودم آن را دوست نداشتم و الان هم آن را دوست ندارم

now, so I'm not a very big fan of socialising.

، بنابراین خیلی طرفدار معاشرت نیستم.

It doesn't mean that I hate people completely,

این بدان معنا نیست که من از مردم کاملاً متنفرم،

but it just means that I find it a little bit

بلکه به این معناست که

too much to be in social situations with lots of people around me.

حضور در موقعیت‌های اجتماعی با افراد زیادی در اطرافم را کمی بیش از حد می‌دانم.

I like to be here in my cosy studio

من دوست دارم اینجا در استودیوی دنج خود باشم

or maybe sharing some lovely moments

یا شاید لحظات دوست داشتنی را

with friends or special relatives.

با دوستان یا اقوام خاص به اشتراک بگذارم.

Isn't that nice?

این خوب نیست؟

Hello

to Beatrice says your new studio looks nice.

سلام

به بئاتریس می گوید استودیوی جدید شما زیبا به نظر می رسد.

We like it.

ما آن را دوست داریم.

Thank you very much.

بسیار از شما متشکرم.

I might make some small changes.

ممکن است تغییرات کوچکی ایجاد کنم.

I might make some slight

ممکن است

alterations over the next two or three weeks.

طی دو یا سه هفته آینده تغییرات جزئی ایجاد کنم.

As we go on.

همانطور که پیش می رویم.

I'm also going to be adding a Christmas tree in here.

من همچنین قرار است یک درخت کریسمس را در اینجا اضافه کنم.

I don't know where I'm going to put it because there is so much stuff

من نمی دانم کجا قرار است آن را بگذارم زیرا چیزهای زیادی در

around my studio, but I will

اطراف استودیوی من وجود دارد، اما

hopefully do that as well.

امیدوارم این کار را نیز انجام دهم.

So let's have a look at today's subject, shall we?

پس بیایید نگاهی به موضوع امروز بیندازیم، درست است؟

Very quickly, we will go through this and then I will say goodbye

خیلی سریع از این میگذریم و بعد

to you until Sunday.

تا یکشنبه با شما خداحافظی می کنم.

So I will be with you on Sunday.

پس یکشنبه با شما خواهم بود.

Don't worry. Nothing has changed.

نگران نباشید. هیچ چیز تغییر نکرده است.

The studio looks slightly different, but that everything

استودیو کمی متفاوت به نظر می رسد، اما همه چیز

is very much the same.

بسیار مشابه است.

Today we are taking a look at making decisions,

امروز نگاهی به تصمیم گیری،

making choices in life.

انتخاب در زندگی می اندازیم.

It is true we often have to make decisions.

درست است که ما اغلب مجبوریم تصمیم بگیریم.

Most of them are small and unimportant.

اکثر آنها کوچک و بی اهمیت هستند.

However, sometimes we have to make big decisions,

با این حال، گاهی اوقات مجبور می شویم تصمیمات بزرگ بگیریم،

very important choices.

انتخاب های بسیار مهم.

So I'm going to go through some of the ways

بنابراین من قصد دارم برخی از راه های

of expressing making a decision.

بیان تصمیم گیری را مرور کنم.

Here we go to make your mind up.

در اینجا ما به تصمیم شما می پردازیم.

If you make your mind up, it means you are coming to a decision.

اگر تصمیم خود را بگیرید، به این معنی است که در حال تصمیم گیری هستید.

You are trying to decide.

شما سعی می کنید تصمیم بگیرید.

So you make your mind up so we can talk about the process

بنابراین شما تصمیم خود را می گیرید تا بتوانیم در مورد روند تصمیم گیری صحبت کنیم

of making a decision you are making your mind up.

.

You are trying to make the choice

شما در حال تلاش برای انتخاب هستید

or you make your mind up.

یا تصمیم خود را می گیرید.

So that means the actual action

پس این یعنی عمل واقعی

that is taking place or you have made up your mind

که در حال انجام است یا تصمیم خود را گرفته اید

or you have made your mind up,

یا تصمیم خود را گرفته اید،

which means you have reached a decision.

یعنی به تصمیمی رسیده اید.

So when you have made your mind up,

بنابراین وقتی تصمیم خود را گرفته اید، به این

it means you have made choice.

معنی است که انتخاب کرده اید.

You have come to a decision,

شما به یک تصمیم رسیده اید،

you make a choice.

شما انتخاب می کنید.

Quite often you have more than one thing or two things

اغلب اوقات شما بیش از یک چیز یا دو چیز

or three things, or maybe many, many things.

یا سه چیز، یا شاید خیلی چیزها دارید.

And you have to make a choice.

و شما باید انتخاب کنید.

As I mentioned earlier, perhaps if you are having a meal with friends,

همانطور که قبلاً اشاره کردم، شاید اگر با دوستانتان غذا می خورید،

you will have to choose what to eat.

باید انتخاب کنید که چه چیزی بخورید.

You will choose what is on the menu.

شما انتخاب خواهید کرد که چه چیزی در منو باشد.

You will make a choice So you can choose one thing,

شما یک انتخاب خواهید کرد بنابراین می توانید یک چیز را انتخاب کنید،

or maybe you choose more than one thing.

یا شاید بیش از یک چیز را انتخاب کنید.

So to make a choice isn't necessarily one thing.

بنابراین انتخاب لزوماً یک چیز نیست.

Your choice can be more than one thing.

انتخاب شما می تواند بیش از یک چیز باشد.

It can be one choice or more than one thing

این می تواند یک انتخاب یا بیش از یک چیز باشد

that you are trying to decide,

که شما می خواهید تصمیم بگیرید

or you are trying to choose.

یا می خواهید انتخاب کنید.

You come to a decision, you make a decision,

تو به یک تصمیم میرسی، تصمیم میگیری،

You come to a decision.

تصمیم میگیری.

We often say that you reach a decision.

ما اغلب می گوییم که شما به یک تصمیم می گیرید.

So you have made your choice and now you are going to tell the person

بنابراین شما انتخاب خود را انجام داده اید و اکنون می خواهید به فردی که می

you are going to announce what that choice is.

خواهید اعلام کنید آن انتخاب چیست بگویید.

You come to a decision.

تو به یک تصمیم میرسی می

You can express your choice.

توانید انتخاب خود را بیان کنید.

There are many things that you can choose.

چیزهای زیادی وجود دارد که می توانید انتخاب کنید.

You might choose when to take your holiday.

شما ممکن است انتخاب کنید که چه زمانی به تعطیلات خود بروید.

So a lot of people this time of year are deciding.

بنابراین بسیاری از مردم در این زمان از سال تصمیم می گیرند.

They are choosing when they are going to take time off work.

آنها در حال انتخاب زمان مرخصی از کار هستند.

So it is another type of choice.

بنابراین نوع دیگری از انتخاب است.

You express your choice by telling someone what your decision is.

شما انتخاب خود را با گفتن تصمیم خود به کسی بیان می کنید.

I have decided to have two weeks off

تصمیم گرفتم این کریسمس دو هفته مرخصی داشته باشم

this Christmas.

.

That is what Mr.

این همان چیزی است که آقای

Steve said to me the other day.

استیو روز گذشته به من گفت.

So Steve will be taking two weeks off from work, which I am looking forward to.

بنابراین استیو دو هفته از کار خود مرخصی خواهد گرفت ، که من مشتاقانه منتظر آن هستم.

I have to be honest.

من باید صادق باشم.

As you may know, Steve went back to work this year.

همانطور که می دانید، استیو امسال به سر کار بازگشت .

He was retired for a short period,

او برای مدت کوتاهی بازنشسته شد،

but for some reason I don't ask me

اما به دلایلی از من نمی‌پرسم که

why Steve decided to go back to work,

چرا استیو تصمیم به بازگشت به کار گرفت،

so he will be taking a little bit of time off

بنابراین او کمی

from his job.

از کار خود مرخصی خواهد گرفت.

You express your choice,

شما انتخاب خود را بیان می کنید،

you show your preference.

ترجیح خود را نشان می دهید.

So when we describe something as being a preference,

بنابراین وقتی چیزی را ترجیح می دهیم،

it is the thing that you prefer.

آن چیزی است که شما ترجیح می دهید.

I prefer to eat KFC.

من ترجیح میدم کی اف سی بخورم.

I prefer to eat McDonald's.

من ترجیح می دهم مک دونالد بخورم.

You are making your choice.

شما در حال انتخاب خود هستید.

You are showing your preference.

شما ترجیح خود را نشان می دهید.

So perhaps someone will ask you to make a choice.

بنابراین شاید کسی از شما بخواهد که انتخاب کنید.

Maybe they will say, Where do you want to go eat?

شاید بگویند کجا می خواهی بروی غذا بخوری؟

Would you like to go to McDonald's or KFC?

آیا می خواهید به مک دونالد یا KFC بروید؟

And then you will show your preference.

و سپس ترجیح خود را نشان خواهید داد.

You will show your decision.

شما تصمیم خود را نشان خواهید داد.

You will make a decision

شما بر

based on the thing that you like.

اساس چیزی که دوست دارید تصمیم خواهید گرفت.

If I had the choice and I'm sure you're going to ask me, Mr.

اگر من حق انتخاب داشتم و مطمئنم از من می‌پرسید، آقای

Duncan, what would your choice be?

دانکن، انتخاب شما چه خواهد بود؟

I suppose I would choose KFC.

فکر می کنم من KFC را انتخاب کنم.

I do like Kentucky Fried Chicken.

من مرغ سوخاری کنتاکی را دوست دارم.

I have to be honest.

من باید صادق باشم.

And I think Mr.

و من فکر می کنم آقای

Steve also now

استیو هم اکنون

likes KFC very much.

KFC را بسیار دوست دارد.

So I would say that that is my preference and also Mr.

بنابراین می‌توانم بگویم که این ترجیح من و

Steve's preference as well.

همچنین ترجیح آقای استیو است.

You might give your verdict.

شاید شما حکم خود را بدهید

So this might seem like a very strange

بنابراین ممکن است این کلمه بسیار عجیبی

word to use when making a decision.

برای استفاده در هنگام تصمیم گیری به نظر برسد.

But but your verdict can also

اما حکم شما نیز می تواند همان

be what you decide.

چیزی باشد که شما تصمیم می گیرید.

The verdict may be.

حکم ممکن است.

You are deciding whether to like

شما در حال تصمیم گیری هستید که آیا چیزی را دوست داشته باشید

something or dislike it.

یا آن را دوست نداشته باشید.

So that is a decision.

پس این یک تصمیم است.

So sometimes a decision can be based

بنابراین گاهی اوقات یک تصمیم می تواند بر اساس این باشد که

on whether or not you like something.

آیا چیزی را دوست دارید یا نه.

You reach a verdict, you make a decision,

شما به یک حکم می‌رسید، تصمیم می‌گیرید،

maybe if you go to court, maybe if you go to a court of law,

شاید اگر به دادگاه بروید، شاید اگر به دادگاه بروید،

quite often the judge

اغلب قاضی

or the jury will make a decision.

یا هیئت منصفه تصمیم می‌گیرند.

They give their verdict.

حکم خود را می دهند.

So they are deciding if you are guilty of your

بنابراین آنها بر اساس شواهدی که شنیده اند تصمیم می گیرند که آیا شما مقصر هستید

or not based on the evidence

یا نه

they have heard, which is very interesting.

، که بسیار جالب است.

So there are ways of expressing

بنابراین راه هایی برای بیان

decisions, making decisions.

تصمیم گیری، تصمیم گیری وجود دارد.

There are many ways of expressing them.

راه های زیادی برای بیان آنها وجود دارد.

You decide on what you want.

شما در مورد آنچه می خواهید تصمیم می گیرید.

You decide on what you want.

شما در مورد آنچه می خواهید تصمیم می گیرید.

Again, a choice that is offered to you, perhaps when you go out for a meal,

باز هم انتخابی که به شما پیشنهاد می شود، شاید وقتی برای صرف غذا بیرون می روید،

maybe there is a menu, maybe you have to make a choice.

شاید منویی وجود دارد، شاید باید انتخاب کنید.

You decide on what you want from the shops.

شما تصمیم می گیرید که از مغازه ها چه می خواهید .

Maybe a person is going to the shops for you

ممکن است شخصی برای شما به مغازه ها برود

and they will buy things, but you have to make your choice.

و چیزهایی بخرد، اما شما باید انتخاب کنید.

You have to decide what you want.

شما باید تصمیم بگیرید که چه می خواهید.

You decide on what you want from the shops.

شما تصمیم می گیرید که از مغازه ها چه می خواهید .

So that is another type of decision.

بنابراین این نوع دیگری از تصمیم گیری است.

Then of course we have

البته ما

the opposite of making a decision

برعکس تصمیم گیری را داریم

because some people are not very good at making decisions.

زیرا برخی افراد در تصمیم گیری خیلی خوب نیستند.

I can think of someone straight away, Do you know who I'm talking about?

من می توانم بلافاصله به کسی فکر کنم، آیا می دانید در مورد چه کسی صحبت می کنم؟

There is one particular person who is not very good at making decisions.

یک فرد خاص وجود دارد که در تصمیم گیری خیلی خوب نیست.

Do you know who I'm talking about?

میدونی در مورد کی حرف میزنم؟

I'm sure you do.

من مطمئن هستم که شما انجام می دهید.

I. You do?

I. شما انجام می دهید؟

A person who can't make a decision.

فردی که نمی تواند تصمیم بگیرد.

They are not very good at making a choice.

آنها در انتخاب خیلی خوب نیستند.

For example, I will use Mr.

برای مثال از آقای

Steve as an example.

استیو به عنوان مثال استفاده می کنم.

Steve is not very good

استیو

at making choices or decisions about anything.

در انتخاب یا تصمیم گیری در مورد هر چیزی خیلی خوب نیست.

He normally takes a very long time.

او به طور معمول زمان زیادی طول می کشد.

For example, over the past few weeks

به عنوان مثال، در چند هفته گذشته

he has been deciding on what to do with his car.

او تصمیم گرفته است که با ماشین خود چه کند.

He wanted to get some new tyres for his car.

او می خواست چند لاستیک جدید برای ماشینش تهیه کند.

So what he normally does is he goes onto the internet

بنابراین کاری که او معمولاً انجام می‌دهد این است که به اینترنت می‌رود

and he spends many, many hours looking at the different types of tyres

و ساعت‌های زیادی را صرف نگاه کردن به انواع مختلف لاستیک‌های

for his car that he can drive

ماشینش می‌کند که می‌تواند

not only during the winter but also during the summer as well.

نه تنها در زمستان، بلکه در تابستان نیز رانندگی کند.

It can go on

ممکن است

for many weeks,

هفته های زیادی ادامه داشته باشد،

so some people are not very good at making a decision.

بنابراین برخی افراد در تصمیم گیری خیلی خوب نیستند.

I suppose I'm quite good at doing it, although

فکر می‌کنم در انجام آن کاملاً خوب هستم، اگرچه

sometimes I do make the wrong decision.

گاهی اوقات تصمیم اشتباهی می‌گیرم.

We all do it.

همه ما این کار را انجام می دهیم.

Sometimes the decision we make or the thing

گاهی تصمیمی که می گیریم یا چیزی که

we choose is the wrong thing.

انتخاب می کنیم اشتباه است.

It can happen from time to time.

ممکن است هر از گاهی اتفاق بیفتد.

So if a person can't come

بنابراین اگر فردی نتواند

to a decision, it means, well, if you are doing it,

تصمیمی بگیرد، به این معنی است که خوب، اگر شما آن را انجام می دهید،

it means you can't make up your mind, you can't make up your mind.

به این معنی است که نمی توانید تصمیم خود را بگیرید، نمی توانید تصمیم خود را بگیرید.

It is hard to make a decision.

تصمیم گیری سخت است.

It is hard to come to a conclusion john.

نتیجه گیری سخت است جان.

I don't know what to choose.

من نمی دانم چه چیزی را انتخاب کنم.

I don't know what to buy you.

نمیدونم چی بخرم برات

You have given me a choice and I can't make a decision.

تو به من حق انتخاب دادی و من نمی توانم تصمیمی بگیرم.

It is very hard to come to a decision.

تصمیم گیری بسیار سخت است.

So sometimes it is very hard to make up your mind to make a choice.

بنابراین گاهی اوقات تصمیم گیری برای انتخاب بسیار سخت است.

Sometimes it is very hard to do.

گاهی اوقات انجام آن بسیار سخت است.

Sometimes there might be too many choices.

گاهی اوقات ممکن است انتخاب های زیادی وجود داشته باشد.

There might be so many choices for you to make

ممکن است انتخاب های زیادی برای شما وجود داشته باشد

that you can't choose one thing

که نتوانید دوباره یک چیز را انتخاب کنید

again.

.

I suppose a good example would be going to a restaurant.

فکر می کنم یک مثال خوب رفتن به یک رستوران باشد.

It happens sometimes.

گاهی اتفاق می افتد.

Everything on the menu looks delicious and it's so hard to make a choice.

همه چیز در منو خوشمزه به نظر می رسد و انتخاب بسیار سخت است.

It's so hard to decide what you want to have from the menu.

خیلی سخت است که تصمیم بگیرید از منو چه چیزی داشته باشید.

So it can happen quite often when you are making a choice

بنابراین ممکن است زمانی که شما در حال انتخاب

or trying to make a decision, you might have too many choices.

یا تصمیم گیری هستید، اغلب این اتفاق بیفتد، ممکن است انتخاب های زیادی داشته باشید.

There might be too many things for you to choose from,

ممکن است چیزهای زیادی وجود داشته باشد که بتوانید از بین آنها انتخاب کنید

and that can cause problems.

و این می تواند مشکلاتی ایجاد کند. در

Here's a great word

اینجا یک کلمه عالی است،

a person who cannot decide Quite often

شخصی که نمی تواند تصمیم بگیرد اغلب

they will decide it's a great word.

آنها تصمیم می گیرند که یک کلمه عالی است.

I will do it very close up to the microphone so you can hear the word

من این کار را خیلی نزدیک به میکروفون انجام خواهم داد تا بتوانید کلمه

dither,

dither،

dither.

dither را بشنوید.

You dither,

تو گیج

dither.

میشی

Do you ever dither?

آیا تا به حال خجالت می کشی؟

I'm a person who did.

من فردی هستم که انجام دادم.

This is a person who can't make up their mind.

این فردی است که نمی تواند تصمیم خود را بگیرد.

Shall I have this or shall I have that?

آیا این را داشته باشم یا آن را داشته باشم؟

I don't know what to do.

نمی دانم چه کنم.

There are so many choices.

انتخاب های زیادی وجود دارد.

Shall I go there or shall I stay at home?

برم اونجا یا تو خونه بمونم؟

Shall I go to the party or shall I go to the wedding reception?

برم مهمونی یا برم عروسی؟

I don't know what to do.

نمی دانم چه کنم.

There are so many choices.

انتخاب های زیادی وجود دارد.

I dither.

من پریشان هستم.

I can't make up my mind.

نمی توانم تصمیمم را بگیرم.

It does happen quite a lot.

خیلی اتفاق می افتد.

Sometimes it is hard to make a decision or to make a choice.

گاهی اوقات تصمیم گیری یا انتخاب سخت است. خیلی

It does take a long time.

طول میکشه

If a person is doing that, you might say to them,

اگر شخصی این کار را انجام می دهد، ممکن است به او بگویید،

Please make your mind up.

لطفا تصمیم خود را بگیرید.

Please make your mind up.

لطفا تصمیم خود را بگیرید

Please make your decision.

لطفا تصمیم خود را بگیرید.

Please make a choice.

لطفا انتخاب کنید

Please, can you make

لطفا، آیا می توانید

one choice?

یک انتخاب داشته باشید؟

Choose the thing that you want.

چیزی را که می خواهید انتخاب کنید

Please make your mind up.

لطفا تصمیم خود را بگیرید

As we said earlier, if you make your mind

همانطور که قبلاً گفتیم، اگر تصمیم خود را بگیرید

up, it means you come to a decision.

، به این معنی است که تصمیمی گرفته اید.

So if we say to someone,

بنابراین اگر به کسی می گوییم،

please Please

لطفاً

make your mind up, Please make your mind up.

نظر خود را بپذیرید، لطفاً تصمیم خود را بگیرید.

Please, please make a decision.

لطفا، لطفا تصمیم بگیرید.

Please make a choice.

لطفا انتخاب کنید

We are all waiting.

ما همه منتظریم.

There is nothing worse than waiting for someone

هیچ چیز بدتر از این نیست که کسی

to make a decision.

تصمیم بگیرد. حداقل

It can be very frustrating, to say the least.

می تواند بسیار ناامید کننده باشد .

Another word we can use to describe a person

کلمه دیگری که می توانیم برای توصیف شخصی

who cannot make a choice.

که نمی تواند انتخاب کند استفاده کنیم.

You procrastinate.

معطل میکنی

Procrastinate.

به تعویق انداختن.

A person who procrastinate is a person

شخصی که کار را به تعویق می اندازد، فردی است

who can't quite decide what to do.

که نمی تواند کاملاً تصمیم بگیرد که چه کاری انجام دهد.

Or maybe they hesitate.

یا شاید هم تردید دارند.

They don't know what decision to make.

آنها نمی دانند چه تصمیمی بگیرند.

Shall I do this or shall I do that?

این کار را بکنم یا آن کار را انجام دهم؟

Or maybe I will do nothing at all.

یا شاید من اصلاً کاری انجام نخواهم داد.

Maybe it is easier and is something a lot of people do.

شاید ساده تر باشد و کاری باشد که بسیاری از مردم انجام می دهند.

Sometimes it is easier to do nothing

گاهی انجام هیچ کاری آسانتر

than to make a choice.

از انتخاب کردن است.

A person might procrastinate.

ممکن است شخصی کار را به تعویق بیندازد.

I do it, and I'm sure maybe sometimes you do it.

من این کار را انجام می دهم و مطمئن هستم که شاید گاهی اوقات شما این کار را انجام دهید.

You put things off.

شما کارها را به تعویق می اندازید.

You don't want to make a choice.

شما نمی خواهید انتخاب کنید.

You don't want to start doing something because

شما نمی خواهید کاری را شروع کنید زیرا

maybe there is a lot of work involved.

ممکن است کار زیادی وجود داشته باشد.

So instead you procrastinate, right?

بنابراین در عوض به تعویق می اندازید، درست است؟

I do it. It is not good.

من انجامش میدم. این خوب نیست.

It is not good for the human soul.

برای روح انسان خوب نیست.

It is definitely not good for your for your mind and to be honest.

قطعاً برای ذهن شما و صادقانه گفتن خوب نیست.

So procrastination can be

بنابراین به تعویق انداختن کار می‌تواند

a very bad thing indeed

چیز بسیار بدی باشد

to be undecided

means you haven't made up your mind.

.

We describe a person as undecided.

ما فردی را بلاتکلیف توصیف می کنیم.

Maybe there is an election taking place in your country and you have to choose

شاید در کشور شما انتخاباتی در حال برگزاری باشد و شما باید انتخاب کنید که به

who you want to vote for to lead your country.

چه کسی رای دهید تا کشورتان را رهبری کند.

So you might choose your favourite politician

بنابراین ممکن است سیاستمدار مورد علاقه خود را انتخاب کنید

or you might have no idea which one to vote for.

یا نمی دانید به کدام یک رای دهید.

Who do I vote for?

به کی رای بدم؟

I am undecided.

من بلاتکلیف هستم.

I can't choose so quite often

من نمی توانم خیلی وقت ها انتخاب کنم

and I think this happens whenever there is an election taking place.

و فکر می کنم هر زمان که انتخاباتی برگزار می شود این اتفاق می افتد.

We often find that the people

ما اغلب متوجه می‌شویم افرادی

who are trying to get the votes, they are very interested

که برای کسب آرا تلاش می‌کنند، علاقه زیادی

in those who are undecided.

به افراد بلاتکلیف دارند.

So a person who has not made a decision, they are very important

بنابراین فردی که تصمیمی نگرفته است،

to those who are standing for election.

برای کسانی که در انتخابات شرکت می کنند بسیار مهم هستند.

It can make a very big difference.

می تواند تفاوت بسیار بزرگی ایجاد کند.

Of course, we have the opposite.

البته ما برعکس داریم.

We have easy decisions this morning when I woke up,

امروز صبح که از خواب بیدار شدم تصمیمات آسانی داریم،

I was trying to decide what to wear

سعی می کردم تصمیم بگیرم

on today's live stream and then I realised I didn't have to worry.

در پخش زنده امروز چه بپوشم و بعد متوجه شدم که لازم نیست نگران باشم.

I can just wear my English addict t shirt.

من فقط می توانم تی شرت معتاد انگلیسی خود را بپوشم.

Do you like this?

آیا این را دوست دارید؟

Do you like the bike?

آیا دوچرخه را دوست دارید؟

Even the back of my t shirt is very interesting

حتی پشت تی شرت من بسیار جالب است

because it has my my youtube channel.

زیرا کانال یوتیوب من را دارد.

Name C

نام C

to put to.

برای قرار دادن.

Very nice.

بسیار خوب.

So even on the back there is something to look at.

بنابراین حتی در پشت نیز چیزی برای نگاه کردن وجود دارد.

An easy decision was what to wear for my livestream.

تصمیم آسان این بود که برای پخش زنده من چه بپوشم.

I decided to wear my white t shirt and my white

من تصمیم گرفتم تی شرت سفید و

baseball cap and of course

کلاه بیسبال سفیدم را بپوشم و البته

the all important

this you know,

این مهم است که می دانید، می

you know what I'm talking about.

دانید در مورد چه چیزی صحبت می کنم.

Mistakes are important, says Giovanni.

جیووانی می گوید اشتباهات مهم هستند.

It is true. We all make mistakes.

درست است. همه ما اشتباه می کنیم.

I suppose the hardest part about making a mistake in life

فکر می کنم سخت ترین قسمت اشتباه کردن در زندگی

is admitting the mistake.

اعتراف به اشتباه است.

It is not easy for a person to say

گفتن اشتباه برای یک فرد آسان نیست

that they were wrong,

،

so maybe making the wrong decision

بنابراین شاید تصمیم گیری اشتباه

is something that we do from time to time.

کاری باشد که ما هر از گاهی انجام می دهیم.

And then of course,

و البته،

we have the opposite, which is a hard decision.

ما برعکس آن را داریم که تصمیم سختی است.

A difficult decision.

یک تصمیم سخت

Maybe you have to choose between things that are all good,

شاید مجبور باشید بین چیزهایی که همه خوب هستند یکی را انتخاب کنید،

or maybe you have to make a difficult decision

یا شاید مجبور باشید تصمیم سختی بگیرید

that might be harmful to another person.

که ممکن است برای شخص دیگری مضر باشد.

For example, perhaps you are you are the manager of a group of people

به عنوان مثال، شاید شما هستید، مدیر گروهی از افراد

at work and the boss of the company comes to you

در محل کار هستید و رئیس شرکت پیش شما می آید

and says you have to fire

و می گوید باید

one person from your team.

یک نفر را از تیم خود اخراج کنید.

They have to go.

You have to tell them that they are no longer required.

آنها باید بروند.

باید به آنها بگویید که دیگر مورد نیاز نیستند.

So you will have to choose which person

بنابراین شما باید انتخاب کنید که کدام یک را

you will fire, which person will go.

اخراج کنید، کدام نفر را برود.

So that could be described

بنابراین می توان آن را

as a hard decision.

به عنوان یک تصمیم سخت توصیف کرد.

It is a difficult decision to make.

تصمیم گیری سختی است.

It is not an easy choice to make.

انتخاب آسانی نیست.

So there are many ways of expressing making a decision

بنابراین راه های زیادی برای بیان تصمیم وجود دارد

and we have looked at some of those today.

و ما امروز به برخی از آنها نگاه کرده ایم.

What about you?

تو چطور؟ آیا

Are you good at making decisions?

در تصمیم گیری خوب هستید؟

Do you sometimes put off

آیا گاهی اوقات تاخیر را به تعویق می اندازید

delay?

؟

Do you ever procrastinate?

آیا تا به حال تعلل می کنید؟

I think it is something that happens quite often.

من فکر می کنم این چیزی است که اغلب اتفاق می افتد.

And to be honest, personally, I think it is

و صادقانه بگویم، شخصاً فکر می کنم که این

just another part of human nature.

فقط بخشی دیگر از طبیعت انسان است.

Sometimes we don't like to rush in

گاهی اوقات ما دوست نداریم در

to a decision,

تصمیم گیری عجله کنیم،

so there is a way of expressing

بنابراین راهی برای بیان

the action of deciding too quickly.

عمل تصمیم گیری خیلی سریع وجود دارد. با

You rush in to something.

عجله وارد چیزی می شوید

I know a lot of people and I know they are out there somewhere.

من افراد زیادی را می شناسم و می دانم که در جایی بیرون هستند.

There are people who feel as if they have rushed in

افرادی هستند که احساس می کنند

to getting married

برای ازدواج عجله کرده اند

and not saying anything else.

و چیز دیگری نمی گویند.

But sometimes it happens.

اما گاهی این اتفاق می افتد.

Maybe we make a decision and maybe we think afterwards.

شاید تصمیمی بگیریم و شاید بعد از آن فکر کنیم.

Maybe we regret making that decision.

شاید از این تصمیم پشیمان باشیم.

Maybe we feel as if that decision was not a good one.

شاید احساس می کنیم که این تصمیم تصمیم خوبی نبوده است.

Maybe we rushed in

شاید ما

to that decision.

در این تصمیم عجله کردیم.

We chose too quickly.

ما خیلی سریع انتخاب کردیم.

We didn't think carefully before we made our choice.

قبل از اینکه انتخاب کنیم، خوب فکر نکردیم.

Hello? Lena. Lena is here. Hello, Lena.

سلام؟ لنا. لنا اینجاست سلام لنا

I have not seen you for a long time,

خیلی وقته ندیدمت

so a big hello to you.

پس یه سلام بزرگ بهت.

I will be going soon. But don't worry.

من به زودی می روم. اما نگران نباشید.

Do not despair because I will be back on Sunday.

ناامید نشو چون یکشنبه برمی گردم.

I promise I will be with you.

قول میدم با تو باشم

Steve will be here.

استیو اینجا خواهد بود.

I have fixed my internet problems

من مشکلات اینترنت خود را برطرف کرده ام

and I'm hoping next

و امیدوارم که این اتفاق بیفتد

because this is something that is happening at the moment in the UK.

زیرا این چیزی است که در حال حاضر در بریتانیا اتفاق می افتد.

They are converting all of the phone lines.

آنها در حال تبدیل تمام خطوط تلفن هستند .

The telephone lines.

خطوط تلفن

Everything is being converted to digital,

همه چیز در حال تبدیل شدن به دیجیتال است،

which means everyone will get

به این معنی که همه

superfast broadband connections.

اتصالات پهن باند فوق سریع دریافت خواهند کرد.

So at the moment we don't have it here because I live in the countryside,

بنابراین در حال حاضر ما اینجا نداریم زیرا من در روستا زندگی می کنم،

but hopefully at the beginning of next year

اما امیدوارم در ابتدای سال آینده

there will be some changes made, which means

تغییراتی ایجاد شود، به این معنی که

I will be able

می توانم

to broadcast in super high definition.

با کیفیت فوق العاده بالا پخش کنم.

I know at the moment I'm not.

من می دانم که در حال حاضر نیستم.

My my definition at the moment is only 720p,

تعریف من در حال حاضر فقط 720p است

which technically isn't

که از نظر فنی

a full high definition.

کیفیت بالایی ندارد.

So that's the reason why I don't broadcast

به همین دلیل است که من

in ten HTP, which is full HD.

با ده HTP که فول اچ دی است پخش نمی کنم.

I don't do that because I think we don't have the connection at the moment.

من این کار را نمی کنم زیرا فکر می کنم در حال حاضر ارتباطی نداریم.

We don't have a very fast broadband connection.

ما یک اتصال پهن باند خیلی سریع نداریم.

So I hope that answers your question.

بنابراین امیدوارم که به سوال شما پاسخ دهد.

But next year, hopefully everything will change.

اما سال آینده، امیدوارم همه چیز تغییر کند.

We will get superfast broadband, hopefully next year.

امیدواریم سال آینده به پهنای باند فوق سریع دست پیدا کنیم.

I'm being very patient about it.

من در مورد آن بسیار صبور هستم.

If I was honest, it is almost time to go as

اگر صادقانه بگویم، تقریباً وقت رفتن است که به ساعت

we approach 3:00 here in the UK.

3:00 اینجا در بریتانیا نزدیک می شویم.

I will see you on Sunday.

یکشنبه میبینمت

Don't forget the usual time 2 p.m.

ساعت معمول 2 بعد از ظهر را فراموش نکنید.

UK time is when I'm here with you

زمان انگلستان زمانی است که من اینجا با شما هستم

and I hope today's lesson has been useful.

و امیدوارم درس امروز مفید بوده باشد.

Some useful information.

برخی اطلاعات مفید

We've had some time together

ما مدتی را با هم گذراندیم،

also there will be some new short English lessons.

همچنین چند درس کوتاه جدید انگلیسی نیز وجود خواهد داشت .

I am in the process of making lots and lots of short

من در حال ساختن تعداد زیادی

English lessons that will be on

دروس کوتاه انگلیسی هستم که در

a quite an interesting feature that YouTube has

یک ویژگی بسیار جالب است که YouTube

now called YouTube Shorts, which are very short videos,

اکنون آن را YouTube Shorts نامیده است، که ویدیوهای بسیار کوتاهی هستند،

very similar to I think it's very similar to what people are doing now.

بسیار شبیه به آنچه که فکر می کنم بسیار شبیه به کاری است که مردم انجام می دهند. اکنون.

On Tik Tok, but here on YouTube

در تیک توک، اما در اینجا در یوتیوب

we also now have YouTube shorts.

نیز اکنون شورت های یوتیوب داریم.

So I am making some of those and I will be posting those over the next few days.

بنابراین من در حال ساخت برخی از آنها هستم و آنها را در چند روز آینده پست خواهم کرد. به

I can safely say that December

جرات می توانم بگویم که ماه دسامبر

is going to be a very busy month indeed.

واقعاً ماه بسیار شلوغی خواهد بود.

I will see you on Sunday.

یکشنبه میبینمت

Take care and I will see you very soon.

مواظب باش خیلی زود میبینمت

This is Mr.

این آقای

Duncan saying thank you for watching.

دانکن است که می گوید از تماشای شما متشکرم. همچنین

Don't forget also to give me a lovely like as well.

فراموش نکنید که به من یک لایک دوست داشتنی نیز بدهید.

You like what you see.

دوست دارید آنچه می بینید.

Please give me a lovely thumbs up

لطفاً به من یک شست دوست داشتنی بدهید

and I will see you on Sunday from 2 p.m.

و من شما را یکشنبه از ساعت 2 بعد از ظهر می بینم.

UK time and of course until the next time we meet

به وقت بریتانیا و البته تا دفعه بعد که

right here in my new Look studio.

درست اینجا در استودیوی Look جدیدم ملاقات می کنیم.

Hopefully it will still be working on Sunday.

امیدوارم روز یکشنبه همچنان کار کند.

You know what's coming next?

میدونی بعدش چی میشه؟

Yes, you do

بله، شما از

enjoy the rest of your Wednesday

بقیه روزهای چهارشنبه خود لذت می برید

and of course...

و البته...

ta ta for now.

فعلاً.

See you on Sunday.

یکشنبه می بینمت.

It's still working

هنوز هم

great.

عالی کار می کند.