English Addict / LIVE 🔴/ GET OUT! / Learn English with Misterduncan \ Wed 4th sept 2024

It is just coming up to 2:00 on a Wednesday afternoon.

ساعت 2 بعدازظهر چهارشنبه است.

Here in the birthplace of the English language.

اینجا در زادگاه زبان انگلیسی.

This is Mr. Duncan.

این آقای دانکن است.

How are you today?

امروز چطوری؟ حالت

Are you okay?

خوبه؟

I hope so.

امیدوارم اینطور باشد.

Are you happy?

آیا شما خوشحال هستید؟

I hope you are feeling happy today.

امیدوارم امروز احساس خوشبختی کرده باشید.

The first thing I will ask.

اولین چیزی که خواهم پرسید.

Of course.

البته.

As usual, whenever I do my outside live streams can you hear me?

طبق معمول، هر زمان که پخش زنده بیرونی خود را انجام می‌دهم، می‌توانید صدایم را بشنوید؟

Can you hear?

می شنوید؟

And can you see the image clearly?

و آیا می توانید تصویر را به وضوح ببینید؟

I hope so.

امیدوارم اینطور باشد.

We are in a rather unusual place today.

ما امروز در مکانی نسبتاً غیرعادی هستیم.

I don't think I've ever done a live stream from here before.

فکر نمی‌کنم قبلاً از اینجا پخش زنده داشته باشم.

I think it must be the first time I've ever done any live stream from this particular point.

فکر می‌کنم این اولین باری است که از این نقطه خاص پخش زنده انجام می‌دهم.

You might notice the view today is rather nice.

ممکن است متوجه شوید که منظره امروز نسبتاً خوب است.

Something different.

یه چیز متفاوت

I thought I would come outside because the weather is not too bad. Even though

فکر کردم میام بیرون چون هوا خیلی بد نیست. با وجود اینکه

we've had a lot of grey skies.

ما آسمان های خاکستری زیادی داشته ایم.

The sun comes out now and again, but

خورشید بارها و بارها بیرون می آید، اما

mostly it is cloudy.

بیشتر هوا ابری است.

But who knows, we might see a little bit of sunshine during this live stream.

اما چه کسی می داند، ممکن است در طول این پخش زنده کمی آفتاب ببینیم.

But I suppose the big question is, where are you? Mr. Duncan, we can't see you.

اما من فکر می کنم سوال بزرگ این است که شما کجا هستید؟ آقای دانکن، ما نمی توانیم شما را ببینیم.

Where are you?

کجایی؟

Please reveal yourself.

لطفا خودتان را فاش کنید.

Okay, then once more, I am wearing my red t shirt, my red hat, and I am surrounded by green leaves.

خوب، پس یک بار دیگر، من تی شرت قرمزم را پوشیده ام، کلاه قرمزم را پوشیده ام و با برگ های سبز احاطه شده ام.

Is a very interesting combination indeed.

واقعا ترکیب جالبیه

Here we go, then.

پس ما اینجا می رویم.

Hi, everybody.

سلام به همه

Once more, this is Mr. Duncan in England. How are you today?

یک بار دیگر، این آقای دانکن در انگلیس است. امروز چطوری؟ حالت

Are you okay?

خوبه؟

I hope so. Are you happy?

امیدوارم اینطور باشد. آیا شما خوشحال هستید؟ آیا

Are you feeling good today?

امروز احساس خوبی دارید؟

I hope you are feeling wonderful today.

امیدوارم امروز احساس فوق العاده ای داشته باشید.

And I am out and about.

و من بیرون هستم.

We have the beautiful landscape today.

ما امروز منظره زیبایی داریم.

The landscape of the place in which I live.

چشم انداز مکانی که در آن زندگی می کنم.

This place is called Shropshire.

این مکان Shropshire نام دارد.

That is the county.

آن شهرستان است.

And over there in the distance.

و آنجا در دوردست.

Right in the distance. In fact, you will not be able to see it.

درست در دوردست. در واقع، شما قادر به دیدن آن نخواهید بود.

We have Shrewsbury, the large town of Shrewsbury.

ما شروزبری، شهر بزرگ شروزبری را داریم.

And then across here we have the mountains, the hills going off towards Wales.

و سپس در آن سوی اینجا ما کوه ها را داریم، تپه هایی که به سمت ولز می روند.

You might be able to see there is a hill just over there.

شاید بتوانید ببینید که یک تپه درست آن طرف وجود دارد.

That particular hill is called Bryden Hill.

آن تپه خاص تپه برایدن نام دارد.

It has a famous landmark on top called Rodney's Pillar.

در بالای آن یک مکان دیدنی معروف به نام ستون رادنی وجود دارد.

A very interesting place.

یک مکان بسیار جالب پس

So here we are then. Oh my goodness, I can't believe I'm back with you again.

ما اینجا هستیم. وای خدای من، باورم نمیشه دوباره با تو برگشتم.

For those who haven't already realised, we have a new month.

برای کسانی که هنوز متوجه نشده اند، یک ماه جدید داریم.

We have new lessons.

درس های جدید داریم

We also have lots of lovely live streams as well just for you.

ما همچنین تعداد زیادی پخش زنده دوست داشتنی را فقط برای شما داریم.

So I hope you are having a good Wednesday so far.

پس امیدوارم تا اینجای کار چهارشنبه خوبی داشته باشید.

I will mention the live chat.

من به چت زنده اشاره می کنم.

Of course I will mention the live chat because that's why we are here to share our love of English together.

البته من به چت زنده اشاره می کنم زیرا به همین دلیل است که ما اینجا هستیم تا عشق خود را به زبان انگلیسی با هم به اشتراک بگذاریم.

Hello!

سلام! آیا

Can I say hello to Vitus?

می توانم به ویتوس سلام کنم؟

Also Mustafa education L.T.

همچنین معارف مصطفی L.T.

hello to you as well.

سلام به شما نیز

Trem Ung, hello to you

ترم اونگ، به شما

also Josep. Hello as well.

هم سلام جوزپ. سلام هم همینطور

Thank you very much.

خیلی ممنون.

There is only one Mr. Duncan on YouTube.

فقط یک آقای دانکن در یوتیوب وجود دارد.

Only one person looks like this.

فقط یک نفر شبیه این است.

Only one person would dare to look like this.

فقط یک نفر جرات دارد اینگونه به نظر برسد.

This is my official YouTube channel.

این کانال رسمی یوتیوب من است.

There is only one official approved authorised Facebook page as well.

تنها یک صفحه رسمی تایید شده فیس بوک نیز وجود دارد.

All the rest are fake.

بقیه تقلبی هستن

So it's nice to see you all here today.

بنابراین خوشحالم که همه شما را امروز اینجا می بینم.

I hope you can hear me. All right.

امیدوارم صدایم را بشنوی بسیار خوب.

I am standing in a very strange place.

من در جای بسیار عجیبی ایستاده ام.

So where I am standing at the moment is actually a public footpath.

بنابراین جایی که من در حال حاضر ایستاده ام در واقع یک مسیر عمومی است.

So there might be some people walking by during this live stream.

بنابراین ممکن است افرادی در طول این پخش زنده در حال قدم زدن باشند.

Also, we might see some wildlife as well, because around here

همچنین، ما ممکن است برخی از حیات وحش را نیز ببینیم، زیرا در اطراف اینجا

there are many wild animals, including rabbits and

بسیاری از حیوانات وحشی از جمله خرگوش و

deer.

آهو وجود دارند.

A lot of deer at this time of year roam around this area, so don't be too surprised if you see

آهوهای زیادی در این زمان از سال در اطراف این منطقه پرسه می‌زنند، بنابراین اگر

some animals walking behind me.

چند حیوان را دیدید که پشت سر من راه می‌روند، خیلی تعجب نکنید.

Maybe even some human beings might go by as well.

شاید حتی برخی از انسانها نیز ممکن است کنار بیایند.

So it is nice to see you all here.

بنابراین خوشحالم که همه شما را اینجا می بینم.

Who else is here?

Mosin and also Palmira and Franco Ferrari is here as well.

کی دیگه اینجاست؟

موسین و همچنین پالمیرا و فرانکو فراری نیز اینجا هستند.

Thank you very much for joining me.

از اینکه به من پیوستید بسیار سپاسگزارم.

This will be a short live stream because I am standing in a very unusual place and to be honest with you,

این یک پخش زنده کوتاه خواهد بود زیرا من در مکانی بسیار غیرعادی ایستاده ام و صادقانه بگویم،

I thought the weather was going to be quite pleasant and warm.

فکر می کردم هوا بسیار مطبوع و گرم خواهد بود.

But it isn't.

اما اینطور نیست.

It is not.

این نیست.

It is quite chilly, in fact.

در واقع کاملاً سرد است.

So I'm.

پس من هستم.

I'm wearing my t shirt, as you can see.

همانطور که می بینید تی شرتم را پوشیده ام.

And I have to say, I'm feeling rather

و باید بگویم، من از

cold already and have only been here for about six minutes.

قبل احساس سرما می کنم و فقط حدود شش دقیقه است که اینجا هستم.

Anyway, it is good to see you here on the live chat.

به هر حال، خوشحالم که شما را اینجا در چت زنده می بینم.

Who else is here today? Beatrice.

چه کسی دیگر امروز اینجاست؟ بئاتریس

Hello, Beatrice, by the way, if you're wondering what that sound is.

سلام، بئاتریس، به هر حال، اگر می‌پرسید این صدا چیست.

That sound is not thunder.

آن صدا رعد نیست. در

It is actually

واقع

a fighter plane.

یک هواپیمای جنگنده است.

Flying over, doing exercises.

پرواز بر فراز، انجام تمرینات.

So that is one of those high speed jets that the military use.

بنابراین این یکی از جت های پرسرعتی است که ارتش از آن استفاده می کند.

Another band that's subject.

گروه دیگری که موضوع آن است.

Hello, Valery.

سلام والری

Valery is watching me in the gym.

والری در ورزشگاه من را تماشا می کند.

Well, now I feel a bit guilty because I feel as if I should be moving as well.

خوب، حالا کمی احساس گناه می کنم، زیرا احساس می کنم که باید حرکت کنم.

So maybe during today's live stream I can do a little bit of exercise whilst you are doing your exercise at the gym.

بنابراین شاید در جریان پخش زنده امروز بتوانم کمی ورزش کنم در حالی که شما در حال انجام تمرینات ورزشی خود در باشگاه هستید.

Here we go. One, two.

در اینجا ما می رویم. یک، دو

Lift those arms up in the air. Wave your hands like you just don't care.

آن بازوها را در هوا بلند کنید. دست هایت را تکان بده که انگار برایت مهم نیست.

Wiggle your toes and shake your feet.

انگشتان پا را تکان دهید و پاهای خود را تکان دهید.

Move your body to a funky beat.

حرکت بدن خود را به ضرب و شتم بد بو.

The Toto, Toto, Toto, Toto, Toto, Toto, Toto. But.

Toto، Toto، Toto، Toto، Toto، Toto، Toto. اما

There is definitely something wrong with me.

قطعا مشکلی در من وجود دارد.

Definitely.

قطعا.

Who else is here today?

چه کسی دیگر امروز اینجاست؟

Oh my goodness.

وای خدای من.

Hello, Holly. Josh, Holly?

سلام هالی جاش، هالی؟

Josh asks where are you now?

جاش میپرسه الان کجایی؟

I am about 20 minutes away from my house.

من حدود 20 دقیقه با خانه ام فاصله دارم.

I had to walk through two large fields.

مجبور شدم از دو مزرعه بزرگ عبور کنم.

I am now covered in mud.

اکنون در گل و لای هستم.

My feet are covered in mud because some of the fields are still wet from all of the rain we've had recently,

پاهایم از گل پوشیده شده است، زیرا برخی از مزارع هنوز از بارانی که اخیراً داشته‌ایم خیس هستند

and I had to climb up a hill as well to get up here.

و من مجبور شدم برای بلند شدن از اینجا از یک تپه بالا بروم.

And as you can see, I am high up, so the place I am at the moment is in the middle of England.

و همانطور که می بینید، من در بالا هستم، بنابراین مکانی که در حال حاضر هستم در وسط انگلستان است.

In fact, you might say that I am nearer to Wales.

در واقع، ممکن است بگویید که من به ولز نزدیکتر هستم.

So just over there in the distance is Wales.

بنابراین درست در آنجا در دوردست، ولز است.

Over there and over there we have Shrewsbury, but in the very far distance,

آنجا و آنجا ما شروزبری را داریم، اما در فاصله بسیار دور،

and if the weather is clear, quite often on a very clear day you can see.

و اگر هوا صاف باشد، اغلب در یک روز بسیار صاف می توانید ببینید.

Mount Snowdon.

کوه اسنودون

It is a very high point.

نقطه بسیار بالایی است.

In the winter it normally becomes covered with snow because it is so high up.

در زمستان معمولاً پوشیده از برف می شود زیرا ارتفاع بسیار بالایی دارد.

Not today though.

هر چند امروز نه.

I don't think we can see Snowdon today.

فکر نمی کنم امروز بتوانیم اسنودون را ببینیم.

No, it's a little bit too cloudy. Unfortunately.

نه، هوا کمی ابری است. متاسفانه

Hello again.

سلام مجدد

Although I Arnoldo is watching right now in Brazil.

اگرچه من آرنولدو در حال حاضر در برزیل تماشا می کند.

Hello Agnes, although it is nice to see you here today as well.

سلام اگنس، اگرچه خوشحالم که امروز شما را اینجا می بینم.

The good news is

خبر خوب این است که

they haven't banned.

آنها را ممنوع نکرده اند.

YouTube yet.

یوتیوب هنوز

I know some countries are thinking of banning

می دانم که برخی از کشورها به ممنوعیت

other social media platforms, but at the moment they seem to like YouTube very much.

سایر پلتفرم های رسانه های اجتماعی فکر می کنند، اما در حال حاضر به نظر می رسد که آنها یوتیوب را بسیار دوست دارند.

So if all of the leaders of all of the countries around the world are watching at the moment, could you please not,

بنابراین، اگر همه رهبران کشورهای سراسر جهان در حال حاضر تماشا می کنند، لطفاً

I repeat, don't block YouTube because because my my lovely viewers will miss me.

تکرار نکنید، یوتیوب را مسدود نکنید زیرا بینندگان دوست داشتنی من دلتنگ من خواهند شد.

I'm sure.

من مطمئن هستم.

Who else is here?

کی دیگه اینجاست؟

I like to say hello.

دوست دارم سلام کنم.

I don't like to ignore anyone.

من دوست ندارم کسی را نادیده بگیرم.

Who else is here today?

چه کسی دیگر امروز اینجاست؟ نمی

I don't know why, but the live chat seems very small on the screen.

دانم چرا، اما چت زنده روی صفحه نمایش بسیار کوچک به نظر می رسد.

I don't know why YouTube have changed this system again.

من نمی دانم چرا YouTube دوباره این سیستم را تغییر داده است.

I think Luciano is here.

فکر می کنم لوسیانو اینجاست.

Hello Luciano, nice to see you here as well.

سلام لوسیانو، خوشحالم که شما را اینجا می بینم. خیلی

It is great to have your company on Wednesday.

خوب است که چهارشنبه شرکت شما باشد.

As I mentioned on Sunday,

همانطور که در روز یکشنبه اشاره کردم،

the year is now going by very quickly.

سال اکنون بسیار سریع می گذرد.

I don't know if it's the same thing with you, but I always feel that after September arrives, the rest of the year goes by very, very fast.

نمی‌دانم با شما هم همین‌طور است یا نه، اما همیشه احساس می‌کنم بعد از رسیدن سپتامبر، بقیه سال خیلی خیلی سریع می‌گذرد.

I think. So.

من فکر می کنم. بنابراین.

Valery says, I understand if you learn English during your sport, you can actually

والری می‌گوید، می‌دانم اگر در طول ورزش انگلیسی یاد بگیرید، در واقع می‌توانید

integrate it better.

آن را بهتر ادغام کنید.

I think by that you mean you can learn it better.

فکر می کنم منظور شما این است که می توانید آن را بهتر یاد بگیرید.

Well, can I just tell you something

خوب، می‌توانم خیلی وقت‌ها به شما چیزی بگویم

quite often when I'm not

وقتی

thinking about what to talk about in my lessons, sometimes I do other things because I find that

در درس‌هایم در مورد چه چیزی صحبت کنم فکر نمی‌کنم، گاهی اوقات کارهای دیگری انجام می‌دهم زیرا متوجه می‌شوم که

that particular type of distraction is very good for for allowing your brain to to rest and have a little bit of fun.

آن نوع خاص حواس‌پرتی برای اجازه دادن به مغز شما برای استراحت بسیار خوب است. و کمی لذت ببرید

So sometimes if I'm having a difficult time thinking of something to talk about in my lesson,

بنابراین گاهی اوقات اگر در فکر کردن به چیزی برای صحبت کردن در درس خود مشکل دارم،

I will sometimes go for a walk or do something else.

گاهی اوقات به پیاده روی می روم یا کار دیگری انجام می دهم.

Well, sometimes in the middle of the night I will wake up suddenly

خوب، گاهی اوقات در نیمه های شب ناگهان از خواب بیدار می شوم

and I will have a great idea.

و یک ایده عالی به ذهنم می رسد.

For something to talk about.

برای چیزی برای صحبت کردن.

So I normally get up in the middle of the night, and I will write things down on a piece of paper.

بنابراین من معمولاً در نیمه شب بیدار می شوم و چیزها را روی یک تکه کاغذ می نویسم.

In fact, I did it last night.

در واقع دیشب این کار را کردم.

I actually wrote something down on a piece of paper last night for me to talk about in one of my upcoming lessons

من در واقع دیشب چیزی را روی یک تکه کاغذ نوشتم تا در یکی از درس‌های آینده‌ام

here in Brazil, we are living under.

اینجا در برزیل صحبت کنم، ما تحت آن زندگی می‌کنیم.

Oh, I know a lot of countries at the moment.

اوه، من در حال حاضر کشورهای زیادی را می شناسم.

A lot of people, are quite worried about the change in the political systems in their own countries.

بسیاری از مردم نسبت به تغییر نظام های سیاسی در کشورهای خود کاملاً نگران هستند.

I know some people are worried about it here, to be honest.

راستش را بخواهید می‌دانم که برخی از مردم نگران این موضوع هستند.

Anyway, this is not the place for politics.

به هر حال اینجا جای سیاست نیست.

We don't talk about politics here.

ما اینجا در مورد سیاست صحبت نمی کنیم.

I keep hearing something moving around in the bushes.

مدام چیزی را می شنوم که در بوته ها حرکت می کند.

I can hear something moving around.

می توانم چیزی را بشنوم که در اطراف حرکت می کند.

I think it might be a deer.

فکر کنم ممکنه آهو باشه

We might have some deer walking around here.

ممکن است چند آهو داشته باشیم که در اینجا قدم می زنند.

Hello, doppelganger.

سلام داپلگانگر

No, it isn't Mr. Steve.

نه، آقای استیو نیست.

Mr. Steve isn't here, unfortunately.

متاسفانه آقای استیو اینجا نیست.

Mr. Steve is somewhere over there

آقای استیو جایی در آنجا

driving around doing his job.

رانندگی می کند و کارش را انجام می دهد.

But I am here at the top of the hill, looking over the landscape,

اما من اینجا در بالای تپه هستم، به چشم انداز نگاه می کنم،

doing my job,

کارم را انجام می دهم،

if you can call it a job. Anyway, some people might not.

اگر بتوان آن را شغل نامید. به هر حال، برخی از افراد ممکن است اینطور نباشند.

It might be a hair, Mr. Duncan. It could be.

ممکن است یک مو باشد، آقای دانکن. می تواند باشد.

We do get a lot of rabbits and hares around here as well.

ما خرگوش‌ها و خرگوش‌های زیادی هم در اینجا داریم.

Lots of wildlife.

بسیاری از حیات وحش.

In fact, there is all sorts of wildlife wandering around, especially at night.

در واقع، انواع حیات وحش در اطراف سرگردان هستند، به خصوص در شب.

Can I just tell you something?

فقط میتونم یه چیزی بهت بگم؟

Now, I know this is very unpleasant, and a lot of people won't want to hear this,

اکنون، می دانم که این بسیار ناخوشایند است و بسیاری از مردم نمی خواهند این را بشنوند،

but sometimes in my garden,

اما گاهی اوقات در باغ من،

especially first thing in the morning when I go outside, I find some very strange poops

به خصوص اول صبح که بیرون می روم، چند مدفوع بسیار عجیب

in the garden,

در باغ پیدا می کنم،

and I don't know where they've come from.

و من نمی دانم آنها از کجا آمده اند.

I know where they haven't come from.

من می دانم که آنها از کجا نیامده اند.

But I'm not sure who has left those little messages for me.

اما مطمئن نیستم چه کسی آن پیام های کوچک را برای من گذاشته است.

It could

این می تواند

be a badger because we do get a lot of badgers around here as well.

یک گورکن باشد، زیرا ما گورکن های زیادی را در اینجا نیز پیدا می کنیم.

We also get lots of foxes.

ما همچنین روباه های زیادی داریم.

So I have seen foxes in my garden at night.

پس شبها در باغم روباه دیده ام.

A wonderful sight to see, to be honest with you.

یک منظره فوق العاده برای دیدن، صادقانه با شما.

So we do get all sorts of animals, large and small mice.

بنابراین ما انواع حیوانات، موش های بزرگ و کوچک را دریافت می کنیم.

We get lots of mice around where I live in the garden.

ما موش های زیادی را در اطراف جایی که من در باغ زندگی می کنم جمع آوری می کنیم.

Yes, it could be a fox.

بله، ممکن است روباه باشد.

It could also be a badger.

همچنین می تواند یک گورکن باشد.

I think actually, I think it might be a puppy left by a badger,

من فکر می کنم در واقع، من فکر می کنم ممکن است توله سگی باشد که توسط یک گورکن رها شده است،

because we do get a lot of badgers coming around here at night.

زیرا ما تعداد زیادی گورکن در شب به اینجا می آیند.

Giovanni is here. Hello, Giovanni.

جیووانی اینجاست سلام، جووانی.

It's nice to see you here.

خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

In a very unusual place.

در یک مکان بسیار غیر معمول.

I've never done a live stream from this particular location.

من هرگز یک پخش زنده از این مکان خاص انجام نداده ام.

This, apparently is one of the best views around this area, because you can just look out

ظاهراً این یکی از بهترین مناظر اطراف این منطقه است، زیرا شما فقط می توانید

into the distance

به دوردست نگاه کنید

and when the weather is clear, you can see much further away.

و وقتی هوا صاف است، می توانید خیلی دورتر را ببینید.

You can see a lot of wonderful things.

شما می توانید بسیاری از چیزهای شگفت انگیز را ببینید.

Oh, oh, guess who's here?

اوه، اوه، حدس بزنید کی اینجاست؟

We all know who it is.

همه می دانیم کیست.

Luis Mendez is here today.

لوئیس مندز امروز اینجاست.

Hello, Luis.

سلام، لوئیس.

Can we all wish you the best?

آیا همه ما می توانیم بهترین ها را برای شما آرزو کنیم؟

Because you have been busy this week attending to some personal things, so I hope everything is going okay.

از آنجایی که شما این هفته مشغول رسیدگی به برخی مسائل شخصی بودید، بنابراین امیدوارم همه چیز خوب پیش برود.

There we are all thinking of you during this time.

آنجا همه در این مدت به فکر شما هستیم.

Who else is here?

کی دیگه اینجاست؟

Oh, Giovanni is definitely here.

اوه، جیووانی قطعا اینجاست.

Yes, there is no doubt about that. I can see you now in the live chat.

بله، در این شکی نیست. اکنون می توانم شما را در چت زنده ببینم.

How are you doing today? I'm doing okay.

امروز چطوری؟ حالم خوبه

I'm outside.

من بیرون هستم

Even though I feel slightly cold.

با اینکه کمی احساس سرما می کنم. نمی

I don't know why it's actually not very warm.

دانم چرا در واقع خیلی گرم نیست.

I think it's only about 13 or 14 Celsius today.

من فکر می کنم امروز فقط حدود 13 یا 14 درجه سانتیگراد است.

So to be honest with you, I feel as if I should be wearing a coat

بنابراین اگر با شما صادق باشم، احساس می‌کنم که باید نوعی کت بپوشم

of some sort.

.

That's okay Luis, just stay for a few moments.

اشکالی نداره لوئیس، فقط چند لحظه بمون.

It's fine by me.

از نظر من خوبه

That is not fun.

این سرگرم کننده نیست.

By the way, that is

به هر حال، آن

the military jet.

جت نظامی است.

One of those little fighter jets flying over.

یکی از آن جت های جنگنده کوچکی که بر فراز آن پرواز می کند.

I think they're doing lots of exercises at the moment.

من فکر می کنم آنها در حال حاضر تمرینات زیادی انجام می دهند.

Maybe they are preparing for something.

شاید برای چیزی آماده می شوند.

I always get worried when we hear lots of fighter jets flying over.

من همیشه وقتی می شنویم که تعداد زیادی جت جنگنده بر فراز آن پرواز می کنند، نگران می شوم.

Now he's gone.

حالا او رفته است.

And sometimes if you go to Wales, sometimes the fighter jets will go so fast

و گاهی اوقات اگر به ولز بروید، گاهی اوقات جت های جنگنده آنقدر سریع می روند که در

they actually break the sound barrier and you get this, what they call a sonic boom.

واقع دیوار صوتی را می شکنند و شما این را دریافت می کنید، چیزی که آنها به آن رونق صوتی می گویند.

As they pass the sound barrier, it makes a loud bang and apparently it is the most amazing sound in the world.

هنگامی که از دیوار صوتی عبور می کنند، صدای بلندی ایجاد می کند و ظاهراً شگفت انگیزترین صدا در جهان است.

Yes, there are a few planes, a few aeroplanes, jet fighters flying over.

بله، چند هواپیما، چند هواپیما، جت جنگنده در حال پرواز هستند.

I hope they are not armed.

امیدوارم مسلح نباشند.

Maybe they are looking for me.

شاید دنبال من می گردند.

Hello, Donna Ventura, hello to you.

سلام، دونا ونتورا، سلام به شما. از

Thank you for this live stream from such an amazing place.

شما برای این پخش زنده از چنین مکان شگفت انگیزی متشکرم.

I have to say, and I know I've said it many times, but I'm going to say it again.

باید بگویم و می دانم که بارها گفته ام، اما باز هم می گویم.

I love living here.

من عاشق زندگی در اینجا هستم.

Every morning I wake up, I open the curtains and I look outside and I normally stay there.

هر روز صبح که از خواب بیدار می شوم، پرده ها را باز می کنم و بیرون را نگاه می کنم و معمولاً همان جا می مانم.

I stand there looking at the view

من آنجا ایستاده ام و

for normally around five minutes.

به طور معمول حدود پنج دقیقه به منظره نگاه می کنم.

I will stand there just watching, watching everything

من آنجا می ایستم و فقط تماشا می کنم و همه چیز را

in amazement because I still can't believe after all these years that I live in this place.

با تعجب تماشا می کنم زیرا هنوز بعد از این همه سال نمی توانم باور کنم که در این مکان زندگی می کنم.

It is magnificent.

با شکوه است.

Of course it is not as good. It is not as nice

البته به این خوبی نیست. به خوبی

as Tuscany.

توسکانی نیست.

For example.

به عنوان مثال.

Somebody asked Mr.

یکی از آقای

Duncan, when you visited Tuscany, did you see sting?

دانکن پرسید وقتی از توسکانی دیدن کردید نیش دیدید؟

I didn't see sting.

من نیش ندیدم

No, I know he lives there.

نه، می دانم که او آنجا زندگی می کند.

I think he's got a he's got a vineyard in Tuscany.

من فکر می کنم او یک تاکستان در توسکانی دارد.

But I have to say, I did not see sting.

اما باید بگویم که من نیش ندیدم.

Unfortunately.

متاسفانه

We could have we could have had a little bit of a sing song together.

می توانستیم کمی با هم یک آهنگ بخوانیم.

And do doo doo doo doo dah dah dah is all I want to say to you.

و doo doo doo doo dah dah همه چیزی است که می خواهم به شما بگویم.

Message. You know. Bottle.

پیام. شما می دانید. بطری.

that sort of thing.

این نوع چیزها

My route SEO is here today.

سئوی مسیر من امروز اینجاست.

Hello, Marut SEO, thank you very much for joining my live stream.

سلام، ماروت سئو، از اینکه به پخش زنده من پیوستید بسیار متشکرم.

Coming to you from the top of a hill overlooking the beautiful landscape.

از بالای تپه ای مشرف به چشم انداز زیبا به سمت شما می آیند.

Look at the landscape today. We are so lucky to be able to see this today.

به منظره امروز نگاه کنید. ما بسیار خوش شانس هستیم که امروز می توانیم این را ببینیم.

When I woke up this morning, the sun was out

وقتی امروز صبح از خواب بیدار شدم، خورشید بیرون بود

and it was absolutely gorgeous and I thought, wow, we are going to have the most amazing live stream today.

و کاملاً زرق و برق دار بود و فکر کردم، وای، امروز شگفت انگیزترین پخش زنده را خواهیم داشت.

But then when I got up here,

اما وقتی اینجا بلند شدم،

the sun disappeared.

خورشید ناپدید شد.

It vanished and now all I have are grey

ناپدید شد و اکنون تنها چیزی که دارم

clouds over my head.

ابرهای خاکستری بالای سرم است.

A sarma.

یک سارمه

Are you living in Wales, Mr. Duncan?

آیا شما در ولز زندگی می کنید، آقای دانکن؟

I have to be honest with you.

من باید با شما صادق باشم.

I am not very far away from Wales.

من خیلی دور از ولز نیستم.

In fact, just over there in the distance.

در واقع، همین دوردست.

Is Wales.

ولز است.

Just over there. So over those hills.

درست اونجا پس بر فراز آن تپه ها

That is virtually Wales.

که عملا ولز است.

So we are not very far away from Wales.

بنابراین ما خیلی دور از ولز نیستیم.

If we got in the car it would take less than 40 or 50 minutes to actually be in Wales.

اگر سوار ماشین می شدیم کمتر از 40 یا 50 دقیقه طول می کشید تا در ولز باشیم.

So one of the wonderful things about living around here is of course I can get

بنابراین یکی از چیزهای شگفت انگیز در مورد زندگی در اینجا این است که البته می توانم

to Wales very quickly by car, so it's not very far away.

خیلی سریع با ماشین به ولز برسم، بنابراین خیلی دور نیست.

In fact we can, we can almost

در واقع ما می توانیم، تقریبا

within 1.5 hours.

در عرض 1.5 ساعت می توانیم. فکر می‌کنم

I think we can almost get to the coast,

تقریباً می‌توانیم به ساحل برسیم،

get to the sea in about one 1.5 hours, maybe 1 in 3 quarter hours, we can actually be at the seaside.

در حدود یک ساعت 1.5، شاید 1 در 3 ربع ساعت به دریا برسیم، در واقع می‌توانیم در کنار دریا باشیم.

So that gives you some idea how close we are to Wales.

بنابراین این به شما می دهد که چقدر به ولز نزدیک هستیم.

Ferry boats is here.

کشتی های فری اینجا هستند.

Hello ferry boats? Yes, you are right. There are lots of wheatfields behind me.

سلام کشتی های فری؟ بله حق با شماست. گندمزارهای زیادی پشت سرم هست.

So all of these fields, including that one and that one and that one over there, they are all wheat fields.

پس همه این مزارع، اعم از آن یکی و آن یکی و آن یکی آنجا، همه گندمزار هستند.

Although

اگرچه

I'm not sure.

مطمئن نیستم.

I think they've they've all been harvested because last week many farmers

من فکر می کنم همه آنها برداشت شده اند زیرا هفته گذشته بسیاری از کشاورزان

around this area, they were all out very busy doing the harvest.

در اطراف این منطقه، همه آنها به شدت مشغول برداشت بودند.

Hello.

سلام.

Elle Habib.

ال حبیب.

Hello, Elle Habib. It's nice to see you here.

سلام ال حبیب. خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

Good day to you.

روزتون بخیر آیا

Have you been to Devonshire?

به دوونشایر رفته اید؟

It is one of the best regions in England.

یکی از بهترین مناطق انگلستان است.

Devon is a wonderful place.

دوون مکان فوق العاده ای است.

And yes, I have been to to South Devon, right next to the sea.

و بله، من به جنوب دوون، درست در کنار دریا، رفته ام.

So there are some wonderful places to visit around the UK.

بنابراین مکان های شگفت انگیزی برای بازدید در سراسر بریتانیا وجود دارد.

And yes, you are right, you are correct.

و بله، شما درست می گویید، شما درست می گویید.

Devon is a wonderful place.

دوون مکان فوق العاده ای است. به

Way down south South east coast is where Devon is.

سمت پایین سواحل جنوب شرقی، جایی که دوون قرار دارد.

Many beautiful places.

بسیاری از مکان های زیبا.

In fact, I've just remembered many years ago

در واقع، تازه به یاد آوردم که سال ها پیش

I made a lesson

in Devon on the south coast.

در دوون در ساحل جنوبی درسی داشتم.

I almost forgot about it.

تقریبا فراموشش کردم

I think the title is By the Sea.

فکر کنم عنوان کنار دریا باشد.

It was called and I think I made it around. Oh,

اسمش بود و فکر کنم درستش کردم. اوه،

maybe

شاید

13 years ago, 14 or even 15 years ago.

13 سال پیش، 14 یا حتی 15 سال پیش.

I think it was 15 years ago that I made that lesson.

فکر می کنم 15 سال پیش بود که آن درس را ساختم.

Can you believe it?

باورت میشه؟

I can't anyway.

به هر حال نمی توانم.

Hello, Abu Omar, what about Exeter?

سلام ابوعمر، اکستر چطور؟

Hello. About Exeter.

سلام. درباره اکستر

I've never been to Exeter.

من هرگز به اکستر نرفته ام.

So that is another region of the UK.

بنابراین این منطقه دیگری از انگلستان است.

I've never been to Exeter. Definitely not.

من هرگز به اکستر نرفته ام. قطعا نه.

Not for any particular reason.

نه به دلیل خاصی

Not because I don't want to go to Exeter.

نه به این دلیل که نمی خواهم به اکستر بروم.

I just I've just never been there, to be honest with you.

من فقط هرگز آنجا نبودم، صادقانه با شما. من اصلاً

I've never been to Exeter

به اکستر نرفته ام

at all.

.

But if you ever come to the UK, can I just give you a recommendation?

اما اگر روزی به انگلستان بیایید، می توانم فقط به شما توصیه کنم؟

Go to Wales.

برو به ولز

Wales is the most wonderful place.

ولز فوق العاده ترین مکان است.

Some of the most scenic views you can imagine.

برخی از دیدنی ترین مناظری که می توانید تصور کنید.

Also, another good thing about Wales is there aren't many people living there,

همچنین، یکی دیگر از چیزهای خوب در مورد ولز این است که افراد زیادی در آنجا زندگی نمی کنند،

so you can go to very large areas where there are virtually no people at all.

بنابراین می توانید به مناطق بسیار بزرگی بروید که تقریباً هیچ مردمی در آن وجود ندارد.

It's a little bit like Shropshire because this area in which I live,

کمی شبیه Shropshire است، زیرا این منطقه ای که من در آن زندگی می کنم،

the population is very sparse.

جمعیت بسیار کمیاب است.

The word sparse, it means there are not much or not many of a particular thing.

کلمه پراکنده به این معنی است که یک چیز خاص زیاد یا کم است.

So the population here is not large in Shropshire,

بنابراین جمعیت اینجا در Shropshire زیاد نیست، به این

which means each person has much more space for themselves.

معنی که هر فرد فضای بسیار بیشتری برای خود دارد.

As you can see behind me.

همانطور که پشت سر من می بینید.

Yes, yes, there would appear to be quite a lot of space here.

بله، بله، به نظر می رسد فضای بسیار زیادی در اینجا وجود دارد.

I think I would like to build a house.

فکر می کنم دوست دارم خانه ای بسازم.

And where? Over there with a nice view.

و کجا؟ اونجا با چشم اندازی زیبا

Or maybe over there. That would be nice.

یا شاید اونجا این خوب خواهد بود.

In fact, anywhere around here, I would love to build a house and have a wonderful view.

در واقع، در هر کجای اینجا، دوست دارم خانه بسازم و منظره ای فوق العاده داشته باشم.

Would not be nice, I think. So.

خوب نخواهد بود، من فکر می کنم. بنابراین.

Wales has a famous football player named Bale.

ولز یک فوتبالیست معروف به نام بیل دارد.

I think you mean.

فکر کنم منظورت اینه

Do you mean? Oh.

منظورت اینه؟ اوه

I don't know much about football.

من چیز زیادی از فوتبال نمی دانم.

I want to say Gareth.

می خواهم بگویم گرت.

Is it Gareth Bale?

آیا گرت بیل است؟

If I'm right about that.

اگر در این مورد حق با من باشد.

I will be very surprised because I don't really know much about football.

من بسیار شگفت زده خواهم شد زیرا واقعاً چیز زیادی در مورد فوتبال نمی دانم.

But I do know that there is someone who plays for England.

اما من می دانم که کسی هست که برای انگلیس بازی می کند.

I think his name is Gareth Bale.

فکر کنم اسمش گرت بیل باشه.

That's all I know.

این تمام چیزی است که من می دانم.

That is my knowledge of football.

این دانش من از فوتبال است.

Oh, apparently.

اوه، ظاهرا

Apparently I'm right.

ظاهرا حق با من است.

He plays for Tottenham, Tottenham.

او برای تاتنهام، تاتنهام بازی می کند.

When I was young we used to call them Tottenham Hotspur.

زمانی که من جوان بودم آنها را تاتنهام هاتسپر صدا می کردیم.

I think they just called them Tottenham.

من فکر می کنم آنها فقط آنها را تاتنهام نامیدند.

Now Tottenham.

حالا تاتنهام

But my dad used to watch the football on television quite a lot and I remember there was a team called Tottenham Hotspur.

اما پدرم خیلی زیاد فوتبال را از تلویزیون تماشا می کرد و به یاد دارم که تیمی به نام تاتنهام هاتسپور وجود داشت.

They used to call them the Spurs.

آنها قبلا آنها را اسپرز صدا می کردند.

And that is it.

و همین است.

That is

این

a little bit more of my football knowledge.

کمی بیشتر از دانش فوتبالی من است.

There isn't much, by the way, so please don't misunderstand me.

اتفاقا چیز زیادی نیست، پس لطفا من را اشتباه نفهمید.

For all

برای همه

those who think that maybe I am now a football expert,

کسانی که فکر می کنند شاید من الان یک کارشناس فوتبال هستم،

I'm not a football expert.

من یک کارشناس فوتبال نیستم. به

Trust me.

من اعتماد کن

But apparently yes, he does play for Tottenham.

اما ظاهرا بله، او برای تاتنهام بازی می کند.

Tottenham.

تاتنهام

Mr. Duncan, I could visit Cardiff in Wales.

آقای دانکن، من می توانم از کاردیف در ولز دیدن کنم.

I liked it very much and I want to continue visiting other cities there.

من آن را بسیار دوست داشتم و می خواهم به بازدید از شهرهای دیگر آنجا ادامه دهم.

Wales is amazing now.

ولز اکنون شگفت انگیز است.

Most people almost forget about North Wales.

اکثر مردم تقریباً ولز شمالی را فراموش می کنند.

North Wales is incredible.

ولز شمالی باورنکردنی است.

There is some wonderful coastline and lots of lovely places by the sea.

چند خط ساحلی فوق العاده و مکان های دوست داشتنی زیادی در کنار دریا وجود دارد.

But if you go inland, there are also lots of nice places to visit and stay at as well, including a lovely place that we often go to.

اما اگر به داخل کشور می روید، مکان های خوبی نیز برای بازدید و اقامت وجود دارد، از جمله یک مکان دوست داشتنی که اغلب به آن می رویم.

You know where it is,

میدونی کجاست،

Lake Verne.

دریاچه ورن.

We in Wales, a wonderful place.

ما در ولز، یک مکان فوق العاده.

Palmira asks does Much Wenlock have a railway station?

پالمیرا می پرسد آیا موچ ونلاک ایستگاه راه آهن دارد؟

No it doesn't. It used to.

نه اینطور نیست. قبلا

Charming.

جذاب قبلا

It used to have a railway station.

ایستگاه راه آهن داشت.

I think it was 19.

فکر می کنم 19 بود. می

I want to say 1967.

خواهم بگویم 1967.

The railway station in Much Wenlock closed down.

ایستگاه راه آهن در Much Wenlock تعطیل شد.

The railway station is still there.

ایستگاه راه آهن هنوز آنجاست.

However, it is now a private house.

با این حال، اکنون یک خانه خصوصی است.

So there are people now living in the old railway station.

بنابراین اکنون افرادی در ایستگاه راه آهن قدیمی زندگی می کنند.

But yes, they used to be a very regular train service to Much Wenlock.

اما بله، آنها قبلاً یک سرویس قطار بسیار منظم به Much Wenlock بودند.

But then in the 1960s, many small railway stations were closed down because they were not seen as profitable.

اما پس از آن در دهه 1960، بسیاری از ایستگاه‌های راه‌آهن کوچک تعطیل شدند، زیرا آنها را سودآور نمی‌دانستند.

So that is the reason why.

پس به همین دلیل است. به

It seems today we are not having a company

نظر می رسد امروز ما

with Mr. Duncan or Miss and Mr. Steve.

با آقای دانکن یا خانم و آقای استیو شرکت نداریم.

Oh with Mr.. Steve.

آه با آقای استیو.

Mr.. Steve is busy today.

آقای استیو امروز مشغول است.

He's working because it's Wednesday and it's during the week.

او کار می کند چون چهارشنبه است و در طول هفته است.

Mr.. Steve has to work.

آقای استیو باید کار کند.

He doesn't have to work but he does.

او مجبور نیست کار کند اما انجام می دهد.

I think maybe, perhaps

فکر می کنم شاید، شاید

Mr. Steve likes to continue working so he can stay away from me.

آقای استیو دوست داشته باشد به کار ادامه دهد تا بتواند از من دور بماند.

I think so

من فکر می کنم آیا

are there any species of snake in your area? Hello, Nico.

در منطقه شما گونه ای از مار وجود دارد؟ سلام، نیکو.

There are no

poisonous snakes around here in this area.

اینجا در این منطقه هیچ مار سمی وجود ندارد.

No snakes.

بدون مار.

Although you might see some grass snakes occasionally.

اگرچه ممکن است گاهی اوقات مارهای علفی را ببینید.

I've seen a couple of grass snakes over the past couple of years, and they just go by and then they vanish.

من چند مار چمنی را در طول چند سال گذشته دیده ام، و آنها فقط می گذرند و سپس ناپدید می شوند.

They disappear.

ناپدید می شوند.

So there are some grass snakes, but they are quite harmless.

بنابراین برخی از مارهای علف وجود دارند، اما آنها کاملا بی ضرر هستند.

If you leave them alone.

اگر آنها را به حال خود رها کنید.

They will leave you alone.

آنها شما را تنها خواهند گذاشت.

But no, we don't really have any dangerous animals.

اما نه، ما واقعاً هیچ حیوان خطرناکی نداریم.

I was talking about this subject with Mr. Steve a few days ago.

چند روز پیش داشتم با آقای استیو در مورد این موضوع صحبت می کردم.

I was saying to Steve, how easy it is now to walk around.

داشتم به استیو می‌گفتم، حالا چقدر راحت راه می‌رود.

We are so lucky here because we don't have to worry about any animals jumping out

ما در اینجا بسیار خوش شانس هستیم زیرا لازم نیست نگران باشیم که هیچ حیوانی به بیرون بپرد

and attacking us, so we don't actually have any dangerous animals, mainly because we killed them all.

و به ما حمله کند، بنابراین در واقع هیچ حیوان خطرناکی نداریم، عمدتاً به این دلیل که همه آنها را کشته ایم.

We used to have

ما قبلاً

dangerous animals, wild animals, bears, large beasts

حیوانات خطرناک، حیوانات وحشی، خرس‌ها، جانوران بزرگی داشتیم

that would take great pleasure in tearing your face off.

که از دریدن صورت شما لذت زیادی می بردند.

But nowadays we don't because we killed them all.

اما امروزه این کار را نمی کنیم زیرا همه آنها را کشتیم.

I'm not sure if that's a good thing or a bad thing.

من مطمئن نیستم که این چیز خوبی است یا بد.

It is, as we say in English, a double edged sword.

همانطور که در انگلیسی می گوییم یک شمشیر دو لبه است.

Sometimes something good can have also a bad consequence.

گاهی اوقات یک چیز خوب می تواند پیامد بدی نیز داشته باشد.

Something bad

یک چیز بد

might also have a good consequence.

نیز ممکن است پیامد خوبی داشته باشد.

So we sometimes describe that type of thing as a double edged sword.

بنابراین ما گاهی اوقات آن نوع چیزها را به عنوان یک شمشیر دو لبه توصیف می کنیم.

I do like the lady.

من خانم را دوست دارم

And do you know the show that is taking place near you?

و آیا نمایشی را که در نزدیکی شما برگزار می شود، می شناسید؟

I'm not sure if that means me.

من مطمئن نیستم که آیا این به معنای من است.

Oh, Mr. Duncan, Giovanni.

اوه، آقای دانکن، جیووانی.

Mr. Duncan, I like watching a crime show called Viera. I often watch it.

آقای دانکن، من دوست دارم یک سریال جنایی به نام ویرا ببینم. من اغلب آن را تماشا می کنم.

Oh, yes.

اوه، بله.

Yes, there is a TV show about a lady and she investigates crimes.

بله، یک برنامه تلویزیونی در مورد یک خانم وجود دارد و او در مورد جنایات تحقیق می کند.

The actress, by the way, is called Brenda Blethyn.

این بازیگر، به هر حال، برندا بلتین نام دارد.

But it's not an easy name to say.

اما گفتن این نام آسان نیست.

Bless.

برکت بده

Let's bless Lynn.

بیایید لین را برکت دهیم.

Brenda breath wrestling.

کشتی نفس برندا.

I think she's Welsh.

فکر کنم ولزی باشه

I have a feeling she is a Welsh actress.

من احساس می کنم او یک بازیگر ولزی است.

But you are right.

اما حق با شماست.

Yes, I think the series is still running, but I think at the moment it is.

بله، فکر می‌کنم سریال همچنان در حال اجراست، اما فکر می‌کنم فعلاً ادامه دارد.

It is the final series.

سری آخر هست

Personally, I don't watch it, but I am always interested in what actors and actresses are doing.

من شخصاً آن را تماشا نمی کنم، اما همیشه علاقه مندم که بازیگران و بازیگران زن چه می کنند.

So that's the reason why I know that. But I've never seen it.

پس به همین دلیل است که من آن را می دانم. اما من هرگز آن را ندیده ام.

I've never seen the actual show.

من هرگز نمایش واقعی را ندیده ام.

But I do know

اما من می دانم

that programme exists, and I certainly do know the actress as well.

که آن برنامه وجود دارد، و مطمئناً بازیگر زن را نیز می شناسم.

England has Loch Ness.

انگلیس دریاچه نس دارد.

Well, to be honest with you, that is Scotland.

خوب، صادقانه بگویم، آنجا اسکاتلند است.

So up in Scotland, way up north in Scotland.

بنابراین در اسکاتلند، تا شمال در اسکاتلند.

There is a legend

افسانه ای در

of a large monster living in a place called Loch Ness,

مورد یک هیولای بزرگ وجود دارد که در مکانی به نام دریاچه نس زندگی می کند،

one of the many areas where there are huge expanses of water.

یکی از مناطق زیادی که در آن وسعت عظیم آب وجود دارد.

They are literally trapped

آنها به معنای واقعی کلمه

within, within the

در داخل، در

mountainous areas between the valleys, and they are often referred to as lochs.

مناطق کوهستانی بین دره ها به دام افتاده اند و اغلب به آنها دریاچه می گویند.

So Loch Ness is a place where there is supposed to be a monster.

پس دریاچه نس جایی است که قرار است یک هیولا وجود داشته باشد.

Some people over the years have said that they've seen the monster,

برخی از مردم در طول سال‌ها گفته‌اند که هیولا را دیده‌اند،

but I think nowadays I think a lot of people just think it's it's a myth, it's superstition.

اما من فکر می‌کنم امروزه فکر می‌کنم بسیاری از مردم فکر می‌کنند که این یک افسانه است، این یک خرافات است.

It is a legend.

یک افسانه است.

You might say.

ممکن است بگویید.

Faribault. Yes. Her name is a mouthful.

فریبو بله اسمش لقمه است.

If something is very hard to say, we can describe it as a mouthful.

اگر گفتن چیزی خیلی سخت است، می‌توانیم آن را به عنوان یک لقمه توصیف کنیم.

Maybe a difficult word.

شاید یک کلمه سخت.

Maybe a person's name is very hard to say.

شاید گفتن نام یک نفر خیلی سخت باشد.

We can say that word

می توانیم بگوییم که این کلمه

is a mouthful.

یک لقمه است. تلفظش

It is very hard

خیلی سخته

to pronounce.

Who else is here?

کی دیگه اینجاست؟

I'm trying to see the live chat.

من سعی می کنم چت زنده را ببینم.

I don't know why the live chat looks very small today. I'm actually having difficulty

من نمی دانم چرا چت زنده امروز بسیار کوچک به نظر می رسد. من واقعاً در

seeing what is written on the screen.

دیدن آنچه روی صفحه نوشته شده است مشکل دارم.

For those wondering.

برای کسانی که تعجب می کنند.

By the way, I am with you again on Sunday.

اتفاقا یکشنبه دوباره با شما هستم.

Every Sunday I do a live stream from 2 p.m.

هر یکشنبه یک پخش زنده از ساعت 2 بعد از ظهر انجام می دهم. به

UK time, so that is when I'm normally on on Sunday.

وقت انگلستان، بنابراین زمانی است که من معمولاً یکشنبه هستم. از ساعت 2 بعد از ظهر

You can catch me live on Sunday

روز یکشنبه می توانید من را زنده بگیرید.

from 2 p.m.

UK time and we can have some fun together.

وقت انگلستان است و می توانیم با هم کمی خوش بگذرانیم.

Not only that, you don't just get me,

نه تنها این، شما نه تنها من را دریافت می کنید، بلکه

you also get Mr. Steve as well.

آقای استیو را نیز دریافت می کنید.

So we will be together on Sunday having a little bit of fun, a little bit of, I don't know, I like to have a laugh.

پس یکشنبه با هم خواهیم بود که کمی خوش بگذرانیم، کمی، نمی دانم، دوست دارم بخندیم.

I like to have a little bit of fun.

دوست دارم کمی خوش بگذرانم.

It would appear these days that many people don't like to have fun.

این روزها به نظر می رسد که بسیاری از مردم دوست ندارند تفریح ​​کنند.

They don't like to have a laugh.

آنها دوست ندارند بخندند.

But to be honest with you, I love doing it.

اما صادقانه بگویم، من عاشق انجام آن هستم.

I love having a smile on my face.

من عاشق این هستم که لبخند بر لب داشته باشم.

It does make the day go much better, to be honest with you.

صادقانه با شما این کار باعث می شود روز خیلی بهتر پیش برود.

I will be going in a few moments.

چند لحظه دیگه میرم

So this is a very short live stream, but I think you will agree

بنابراین این یک پخش زنده بسیار کوتاه است، اما فکر می‌کنم موافق باشید که

it is also a very nice place.

مکان بسیار خوبی نیز هست.

So even though I'm only on for a short time today, look at that.

بنابراین، با وجود اینکه امروز فقط برای مدت کوتاهی فعال هستم، به آن نگاه کنید.

Look at the amazing view we have today.

به منظره شگفت انگیزی که امروز داریم نگاه کنید.

Incredible!

باور نکردنی!

I can't believe how lucky I am to have this lovely view.

من نمی توانم باور کنم که چقدر خوش شانس هستم که این منظره زیبا را دارم.

I've been with you now for 37 minutes.

من الان 37 دقیقه با شما هستم. آیا

Is it really 37 minutes?

واقعا 37 دقیقه است؟ آیا تا

Have you ever been to Latin America?

به حال به آمریکای لاتین رفته اید؟

I've never been to that part of the world.

من هرگز به آن نقطه از جهان نرفته ام.

I suppose the closest I've been is South-East Asia.

من فکر می کنم نزدیک ترین چیزی که من بوده ام آسیای جنوب شرقی است.

I think that's the nearest I've been.

فکر می‌کنم این نزدیک‌ترین کسی است که بوده‌ام. می

I know it's not the same direction, but I think that's the nearest I've ever been in Southeast Asia.

دانم که این مسیر یکسان نیست، اما فکر می کنم این نزدیک ترین مسیری است که تا به حال در آسیای جنوب شرقی دیده ام.

I've been to places like Singapore and also Malaysia.

من به جاهایی مثل سنگاپور و همچنین مالزی رفته ام.

I've been to Malaysia many times in the past.

من در گذشته بارها به مالزی رفته ام.

I used to go there quite a lot.

من قبلاً زیاد آنجا می رفتم.

Are there

any nice and interesting events like markets or local products celebrating in your area?

آیا

رویدادهای خوب و جالبی مانند بازارها یا محصولات محلی در منطقه شما برگزار می شود؟

Giovanni,

جیوانی،

I have some news for you and this is something I actually forgot to tell you.

من چند خبر برای شما دارم و این چیزی است که در واقع فراموش کردم به شما بگویم.

So Giovanni, can I first of all say thank you for reminding me

پس جیووانی، می‌توانم اول از همه تشکر کنم که شنبه به من یادآوری کردی

on Saturday.

.

This Saturday

این شنبه

we are going to the Cotswolds.

ما به Cotswolds می رویم.

We are actually going to the place where Mr.

ما در واقع به جایی می رویم که آقای

Steve was raised as a child because they are having a special fair.

استیو در کودکی بزرگ شده است، زیرا آنها نمایشگاه خاصی دارند.

They're having a big festival

آنها در آنجا جشنواره بزرگی دارند

there.

.

There will be lots of.

تعداد زیادی وجود خواهد داشت.

It will be lots of food, lots of animals, lots of farming equipment.

این مقدار زیادی غذا، حیوانات زیادی، تجهیزات کشاورزی زیادی خواهد بود.

And apparently there will be lots of people there. So that is where we are going on Saturday.

و ظاهراً افراد زیادی آنجا خواهند بود. پس این جایی است که ما شنبه می رویم.

Now I'm going to do some filming there, but I'm hoping that I will be able to do a live stream from that actual place.

اکنون می خواهم در آنجا فیلمبرداری کنم، اما امیدوارم بتوانم یک استریم زنده از آن مکان واقعی انجام دهم.

But of course it all depends on the signal.

اما البته همه چیز به سیگنال بستگی دارد.

So if there's no signal, I won't be able to do it.

بنابراین اگر سیگنالی وجود نداشته باشد، نمی توانم آن را انجام دهم.

But if there is a good signal, like here today,

اما اگر سیگنال خوبی باشد، مثل امروز اینجا،

I will do a live stream.

یک استریم زنده انجام خواهم داد.

Not only will I be with Steve, I'm also going to be with his sister and his brother in law.

نه تنها با استیو خواهم بود، بلکه با خواهر و برادر شوهرش نیز خواهم بود.

Although I have a feeling, I have a feeling they will not be appearing on camera because they are shy.

اگرچه احساس می کنم، اما احساس می کنم آنها جلوی دوربین ظاهر نمی شوند زیرا خجالتی هستند.

So even though I will not be alone, I will be with Steve on Saturday.

بنابراین با وجود اینکه تنها نخواهم بود، شنبه با استیو خواهم بود.

We will see what happens.

خواهیم دید چه اتفاقی می افتد.

If there is a good signal, I will be doing that.

اگر سیگنال خوبی وجود داشته باشد، این کار را انجام خواهم داد.

It will be a place where Mr. Steve was raised as a child.

این مکانی خواهد بود که آقای استیو در کودکی در آن بزرگ شده است.

It is a place where Mr. Steve grew up.

این جایی است که آقای استیو در آن بزرگ شده است.

The Cotswolds, a very beautiful scenic place.

Cotswolds، یک مکان دیدنی بسیار زیبا.

So that is where we are going to be on Saturday.

بنابراین این جایی است که ما در روز شنبه خواهیم بود.

And of course, as I mentioned a few moments ago, I will be with you as well.

و البته همانطور که چند لحظه پیش اشاره کردم در کنار شما نیز خواهم بود.

On Sunday we have the live stream from 2 p.m.

یکشنبه از ساعت 2 بعد از ظهر پخش زنده را داریم. به

UK time, so it looks as if I have quite a busy weekend coming up.

وقت انگلستان، بنابراین به نظر می رسد که آخر هفته بسیار شلوغی در پیش دارم.

I hope you will be able to join us then.

امیدوارم در آن زمان بتوانید به ما بپیوندید.

The live chat.

چت زنده.

It is a wonderful area indeed.

واقعا منطقه فوق العاده ای است.

Apparently the place where the last Father Brown

ظاهراً جایی که آخرین پدر براون در آن اتفاق

took place.

افتاد.

Father Brown I am not sure if I saw that TV show, but I think I know who you mean.

پدر براون مطمئن نیستم که آن برنامه تلویزیونی را دیدم یا نه، اما فکر می کنم می دانم منظور شما چه کسی است.

I think he was the guy who was.

من فکر می کنم او همان مردی بود که بود.

The father of one of the characters in Harry Potter.

پدر یکی از شخصیت های هری پاتر.

Am I right about that?

آیا من در مورد آن درست هستم؟

I can't remember his name, but yes, he was. He was in Harry Potter

اسمش را به خاطر نمی‌آورم، اما بله، او بود. او در هری پاتر

and also in a TV show called Father Brown.

و همچنین در یک برنامه تلویزیونی به نام پدر براون حضور داشت.

I keep hearing some very strange noises.

من مدام صداهای بسیار عجیبی می شنوم.

I am almost certain

تقریباً مطمئن هستم که

there is some animal watching me.

حیوانی در حال تماشای من است.

By the way, I am surrounded by fresh fruit growing all around me.

به هر حال، من با میوه های تازه در حال رشد در اطرافم احاطه شده ام.

Would you like to have a look?

آیا دوست دارید نگاهی بیندازید؟ اونجا

Wait there.

صبر کن

I will pick some fruit and show you.

من مقداری میوه می چینم و به شما نشان می دهم.

Wait that. Don't go away. Just. I'm just going down there.

صبر کن دور نشو فقط من فقط دارم میرم اون پایین

Oh. What do we have here?

اوه ما اینجا چی داریم؟

Oh, they're very messy.

اوه اونا خیلی آشفته اند

Yeah.

Okay.

آره باشه

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

Look at that.

به آن نگاه کنید.

look at that.

به آن نگاه کن

Now I always want to say these are blackberries.

حالا من همیشه می خواهم بگویم این ها توت سیاه هستند.

Are they blackberries? I think they're blackberries aren't they. I always get them confused.

آیا آنها توت سیاه هستند؟ من فکر می کنم آنها شاه توت هستند، اینطور نیست. من همیشه آنها را گیج می کنم.

Mr.. Steve had to correct me the other day because I kept calling them the wrong name.

آقای استیو مجبور شد روز قبل مرا تصحیح کند زیرا من مدام آنها را با نام اشتباه صدا می کردم.

Blackberries. Can you see on they. Lovely.

توت سیاه. می توانید روی آنها ببینید. دوست داشتنی

I'm not going to eat it because it might be covered in poison.

من نمی خورمش چون ممکنه توش سم باشه.

Maybe a fox has had a pea on it, so I'm not going to eat it.

شاید روباهی نخودی روی آن گذاشته باشد، پس من آن را نخواهم خورد.

But there we go.

اما ما به آنجا برویم.

BlackBerry. Yes, Mr. Duncan, you are right.

بلک بری بله، آقای دانکن، حق با شماست.

I always get blackberries,

من همیشه تمشک،

raspberries and blueberries mixed up

تمشک و زغال اخته را با هم مخلوط می کنم

because they all have the word berry at the end. You say.

زیرا همه آنها در پایان کلمه توت را دارند. تو بگو

So there you can see that is that is fresh. That is wild.

بنابراین در آنجا می توانید ببینید که تازه است. که وحشی است.

It's also very messy as well.

همچنین بسیار به هم ریخته است.

But I'm not going to eat it because I think it might be a little dangerous.

اما من آن را نمی خورم زیرا فکر می کنم ممکن است کمی خطرناک باشد.

So I will put it back on the floor and maybe later a passing fox or a badger

پس آن را دوباره روی زمین می گذارم و شاید بعداً یک روباه یا یک گورکن در حال عبور

will come along and they will say, oh, look at this.

بیاید و آنها بگویند، اوه، این را نگاه کن.

This is very delicious, very nice.

این خیلی خوشمزه است، خیلی خوب است.

And then they will go to my back garden and they will have a poop there,

و سپس به باغ پشت من می روند و در آنجا مدفوع می کنند

which I will find tomorrow morning.

که فردا صبح آن را پیدا خواهم کرد. آیا

Can we say grapes?

می توانیم بگوییم انگور؟

I suppose they are a type of fruit that you can make into juice.

من فکر می کنم آنها یک نوع میوه هستند که می توانید آب آن را درست کنید.

You can squeeze

می توانید

those different types of fruit.

انواع مختلف میوه ها را فشار دهید.

I'm very distracted here by spider.

عنکبوت اینجا خیلی حواسم پرت شده است.

There was a spider on my hat.

یک عنکبوت روی کلاه من بود.

It's hanging down. Can you see it? There is a spider.

آویزان است. آیا می توانید آن را ببینید؟ یک عنکبوت وجود دارد.

It's hanging in front of my eye.

جلوی چشمم آویزان است.

That is. That is rather annoying.

یعنی. این نسبتاً آزاردهنده است.

I don't know why.

نمی دانم چرا.

Whenever I go into the countryside, I always get spiders

وقتی به حومه شهر می روم، همیشه عنکبوت هایی

on my

روی

hat hanging around.

کلاهم آویزان می شود.

Apparently foxes do not eat blackberries.

ظاهرا روباه ها توت سیاه نمی خورند.

So now we know

بنابراین اکنون می دانیم که

you live and learn.

شما زندگی می کنید و یاد می گیرید.

You live and learn.

شما زندگی می کنید و یاد می گیرید.

Just a moment. I have to wipe my hand now because I'm covered.

فقط یک لحظه الان باید دستم را پاک کنم چون پوشیده شده ام.

Can you see what's happened?

می توانید ببینید چه اتفاقی افتاده است؟

I'm now covered with all this horrible stuff all over my hand.

الان همه دستم با این چیزهای وحشتناک پوشیده شده است. اونجا

Wait there.

صبر کن

Mum! That's it.

مامان! همین است.

Let me just clean my hands a moment.

اجازه بده یه لحظه دستامو تمیز کنم

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

I have something to wipe my hands.

من چیزی برای پاک کردن دستانم دارم.

Oh I hope you've enjoyed today's live stream.

اوه امیدوارم از پخش زنده امروز لذت برده باشید.

It's been something a bit different today. Something slightly different.

امروز کمی متفاوت بوده است. چیزی کمی متفاوت است.

Something unusual I don't normally do live streams outside on Wednesday,

چیزی غیرعادی است که من معمولاً در روز چهارشنبه در خارج از خانه پخش مستقیم پخش نمی‌کنم،

but today I thought I would because the weather seemed quite pleasant.

اما امروز فکر می‌کردم این کار را انجام دهم زیرا هوا بسیار مطبوع به نظر می‌رسید.

And to be honest with you,

و اگر با شما صادق باشم،

it's much nicer being outside than you think.

بیرون بودن خیلی بهتر از آن چیزی است که فکر می کنید.

It's much nicer being outside than being indoors.

بیرون بودن خیلی بهتر از داخل خانه بودن است.

And the air is rather fresh today.

و هوا امروز نسبتاً تازه است.

I have to say the air is lovely.

باید بگم هوا خیلی قشنگه

I'm breathing in the fresh air and it's making me feel rather nice if I was honest with you.

من در هوای تازه نفس می کشم و اگر با شما صادق باشم، احساس خوبی به من دست می دهد.

I hope today's live stream has made you feel nice as well, and I will be going in a moment.

امیدوارم پخش زنده امروز باعث شده شما هم احساس خوبی داشته باشید، و من یک لحظه دیگر خواهم رفت.

So if you can join us on Saturday,

بنابراین اگر می‌توانید شنبه به ما بپیوندید،

if we can get a signal on my phone, we will do a live stream from the Cotswolds.

اگر بتوانیم سیگنالی را روی تلفن من دریافت کنیم، یک پخش زنده از Cotswolds انجام خواهیم داد.

From the area in which Mr. Steve was raised as a child.

از منطقه ای که آقای استیو در کودکی در آن بزرگ شد.

If not, if we can't do that, I will do some filming anyway and show it to you on Sunday.

اگر نه، اگر نمی توانیم این کار را انجام دهیم، به هر حال فیلمبرداری را انجام می دهم و آن را یکشنبه به شما نشان می دهم.

So there we go. Is it a deal?

بنابراین ما به آنجا برویم. آیا این یک معامله است؟ فکر می کنم

I think so, I think it's a good, good deal.

اینطور است، فکر می کنم معامله خوب و خوبی است.

See you soon. I'm going now.

به زودی می بینمت. من الان میرم

I hope you've enjoyed this rather short live stream, but at least I'm here and at least you are there.

امیدوارم از این پخش زنده نسبتا کوتاه لذت برده باشید، اما حداقل من اینجا هستم و حداقل شما آنجا هستید.

So that's all it matters when you think about it.

بنابراین وقتی به آن فکر می کنید، این همه اهمیت دارد.

Thank you very much for joining me.

از اینکه به من پیوستید بسیار سپاسگزارم.

I hope you've had some good fun.

امیدوارم به شما خوش گذشته باشد.

I hope you've enjoyed the view as well.

امیدوارم شما هم از این منظره لذت برده باشید.

I will leave you with one last look

من شما را با آخرین نگاه

of the landscape around me. Oh, very nice.

به منظره اطرافم ترک می کنم. اوه خیلی خوبه

Look at that. Wow.

به آن نگاه کنید. عجب

It's just a pity that the sun didn't come out.

فقط حیف که خورشید بیرون نیامد.

I was hoping that the sun would come out, but,

من امیدوار بودم که خورشید طلوع کند، اما می

you know what they say in life, you can't have everything.

دانید در زندگی چه می گویند، شما نمی توانید همه چیز را داشته باشید.

Sometimes you have to just be thankful for what you have.

گاهی اوقات باید فقط برای چیزهایی که دارید شکرگزار باشید.

So I'm thankful for this.

بنابراین من از این بابت سپاسگزارم.

Thanks a lot.

خیلی ممنون

This is great, I like it, I like it very much.

این عالی است، من آن را دوست دارم، من آن را بسیار دوست دارم.

This is Mr.

این آقای

Duncan in the birthplace of the English language saying thank you for watching.

دانکن در زادگاه انگلیسی زبان است که می گوید از تماشای شما متشکرم.

See you on Saturday. Maybe

شنبه میبینمت شاید

if I can get a signal and see you on Sunday for the live stream.

اگر بتوانم سیگنال دریافت کنم و یکشنبه شما را برای پخش زنده ببینم.

And yes, Mr. Steve will be joining us as well.

و بله، آقای استیو نیز به ما خواهد پیوست.

And of course, until the next time we meet here, you know what's coming next.

و البته، تا دفعه بعد که در اینجا ملاقات می کنیم، می دانید که چه اتفاقی می افتد.

Yes, you do take care of yourselves. Enjoy the rest of your Wednesday.

بله شما مواظب خودتون باشید از بقیه روزهای چهارشنبه خود لذت ببرید.

Have a super duper time and I will catch you right here on my YouTube channel very, very soon.

زمان فوق العاده ای را سپری کنید و من شما را به زودی در کانال یوتیوب خود در اینجا می گیرم.

And of course, until the next time you know what's coming next...

و البته، تا دفعه بعد که بدانید چه چیزی در آینده در راه است...

ta ta for now

تا در حال حاضر از

enjoy the rest of your Wednesday.

بقیه چهارشنبه خود لذت ببرید.