ARE YOU BRAVE? - English Addict 154 - LIVE from England - Sun 20th June 2021 - Courage Words

very nice

خیلی خوب

here we are again yes it is once again the weekend and we are live across youtube once

اینجا هستیم، بله دوباره آخر هفته است و ما یک بار دیگر در سراسر یوتیوب

more for this super duper wonderful amazing i i've i've almost run out of superlatives

برای این سوپر دوپر فوق العاده شگفت انگیز

it is well it's me and you hopefully together again coming to you live from the birthplace

حضور داریم. به شما که از

of the english language yes it is english addict and we all know what that place is

زادگاه انگلیسی زبان زندگی می کنید بله معتاد انگلیسی است و همه ما می دانیم که آن مکان چیست

we know where we are well at least i do anyway yes coming to you now

ما می دانیم که کجا هستیم حداقل من انجام می دهم بله به هر حال بله می آیم اکنون

live from england

از انگلیس زندگی می

hi everybody this is mr duncan in england how are you today are you okay i hope so are

کنم سلام به همه این آقای دانکن در انگلیس است امروز چطوری خوب هستی امیدوارم

you happy i really hope you are feeling happy today i'm not too bad thank you very much

خوشحال باشی من واقعا امیدوارم امروز احساس خوشبختی کنی من خیلی بد نیستم خیلی متشکرم

uh can i just say thank you for your lovely messages concerning my hay fever it is not

اوه میتونم فقط بگم ممنون از پیامهای دوست داشتنی شما در مورد تب یونجه من خیلی هم نیست

too bad today and to be honest with you when i think about all of the problems that exist

امروز بد هستم و صادقانه بگویم وقتی به تمام مشکلاتی که در سرتاسر دنیا وجود دارد فکر می

around the world my hay fever doesn't seem all that important to be honest when you think

کنم تب یونجه من آنقدرها مهم به نظر نمی رسد که وقتی به آن فکر می کنید صادق باشم

about it so even though i'm suffering slightly i'm not suffering as much as some people are

، بنابراین حتی اگر کمی رنج می کشم به اندازه برخی افراد رنج نمی کشم

and i suppose i should be thankful for all of the things that are going well

و فکر می کنم باید شایستگی می کنم به خاطر همه چیزهایی که به خوبی پیش می‌روند سپاسگزار

i think so

my name is mr duncan oh it's gone come back my name is mr duncan i talk about the english

باشم، فکر می‌کنم اسم من آقای دانکن است، اوه دوباره برگشته است نام من آقای دانکن است.

language and that's what i do right here on youtube i do it quite often in fact i've been

در واقع من

doing it forever ever such a long time do you know how long 15 years this year i'm not

برای همیشه این کار را انجام داده ام برای مدت طولانی آیا می دانید امسال چقدر 15 سال است که امسال شوخی نمی کنم

joking this year 15 years i will have been on youtube doing this i was the first english

15 سال من در یوتیوب خواهم بود و این کار را انجام می دهم من

english teacher ever on youtube look it up if you don't believe me so i talk about the

اولین معلم انگلیسی انگلیسی در یوتیوب بودم اگر حرف من را باور نمی کنید، به آن نگاه کنید، بنابراین من در مورد زبان انگلیسی صحبت می کنم

english language and that's what i do basically we talk about it because we are all english

و این کاری است که من انجام می دهم، اساساً در مورد آن صحبت می کنیم زیرا همه

addicts we are crazy about the english language i love it so much in fact i wish i hope one

ما معتاد به انگلیسی هستیم، دیوانه زبان انگلیسی هستیم، من آن را بسیار دوست دارم در واقع آرزو می کنم من امیدوارم

day we will be able to legally marry the english language i want to have a big wedding and

روزی بتوانیم به طور قانونی با زبان انگلیسی ازدواج کنیم. من می خواهم یک عروسی بزرگ داشته باشم و در

next to me will be all of the words that exist in english and we will live happy and content

کنار من تمام کلماتی که در انگلیسی وجود دارد وجود داشته باشد و ما برای همیشه و همیشه شاد و راضی زندگی کنیم.

forever and ever i really hope so lots of things coming up today on this live stream

چیزهایی که امروز در این پخش زنده پیش می‌آیند،

yes we have made it all the way to the end of another weekend and we are also coming

بله، ما آن را به پایان رسانده‌ایم او آخر هفته ای دیگر را به پایان می رساند و ما

up to halfway through the year

نیز به نیمه های

i can't believe it yes we we are almost halfway through 2021.

سال می رسیم، نمی توانم باور کنم بله، تقریباً در نیمه راه 2021

it's sunday

هستیم. یکشنبه است

yes we are back together again and i hope you are feeling good today wherever you are

بله، دوباره با هم هستیم و امیدوارم امروز هر کجا که هستید احساس خوبی داشته باشید.

in the world and everyone is welcome you are welcome you and you in fact all of you are

در دنیا و همه خوش آمدید شما خوش آمدید و در واقع همه شما

welcome here every sunday and also every wednesday from 2 p.m uk time if it is your first time

هر یکشنبه و همچنین هر چهارشنبه از ساعت 2 بعد از ظهر به وقت انگلستان به اینجا خوش آمدید اگر اولین بار است

please let me know please say here mr duncan it's my first time here on your live stream

لطفاً به من اطلاع دهید لطفاً بگویید اینجا آقای دانکن اولین بار است وقت اینجا در پخش زنده شما

it had better be good or else we'll have some trouble i'll meet you outside in your garden

بهتر است خوب باشد وگرنه کمی مشکل خواهیم داشت من شما را بیرون در باغتان ملاقات خواهم کرد

and we will have a bare knuckle fight okay?

و یک مبارزه با بند انگشتان خالی خواهیم داشت، خوب است؟

i will try my best to be entertaining i hope you will be enthralled by this enthralled

من تمام تلاشم را می کنم که سرگرم کننده باشم، امیدوارم شما مجذوب این شیفته شوید

oh i like that word if you are captivated something you can't take your eyes off you

آه من آن کلمه را دوست دارم اگر چیزی را مجذوب خود می کنید که نمی توانید چشمانتان را بردارید،

can't look away you are enthralled by it bewildered it's amazing what i'm looking at at the moment

نمی توانید به دور نگاه کنید، شما مجذوب آن هستید گیج شده شگفت انگیز است من در حال حاضر

i can't believe it i am completely enthralled in what you are doing so i hope you are the

به آن نگاه می کنم، نمی توانم باور کنم که من کاملاً شیفته کاری هستم که شما انجام می دهید، بنابراین امیدوارم که

live chat is on we are talking about something very interesting today a subject that does

چت زنده در جریان است، ما امروز در مورد موضوع بسیار جالبی صحبت می کنیم ، موضوعی که

come up quite often we are talking about bravery being brave or i suppose another word we can

اغلب مطرح می شود در مورد شجاعت صحبت می کنیم شجاع بودن یا فکر می کنم کلمه دیگری که می توانیم

use is courageous i like that word very much a person who is brave a person who is courageous

استفاده کنیم شجاع است من آن کلمه را بسیار دوست دارم فردی که شجاع است فرد شجاعی

we are looking at words connected to that particular thing later on and there are many

است که بعداً به کلمات مرتبط با آن چیز خاص نگاه می کنیم و راه های زیادی وجود دارد

ways of describing a person who is brave who has courage but what about you would you say

توصیف فردی که شجاع است و شجاعت دارد اما در مورد شما چه می گویید

that you are a brave person we will be talking about that in a few moments time we have mr

که شما فردی شجاع هستید، ما در مورد آن صحبت خواهیم کرد که چند لحظه دیگر ما آقای

steve here yes steve is back he's been very busy in the garden once again we will be taking

استیو را اینجا خواهیم داشت بله استیو برگشته است او یک بار در باغ بسیار مشغول بوده است. دوباره

a look at what steve has been up to in the garden he has been very busy over the past

یک را خواهیم گرفت ببینید استیو در باغ چه کار کرده است، او در چند روز گذشته بسیار مشغول

few days doing all sorts of things and also i i mentioned something last wednesday did

انجام انواع کارها بوده است و همچنین من چهارشنبه گذشته به چیزی اشاره کردم که آیا

you see me last wednesday i don't know why but it seems such a long time ago

چهارشنبه گذشته مرا دیدید، نمی دانم چرا اما به نظر می رسد چنین باشد. خیلی وقت پیش

wednesday i was with you live but i don't know why last week went by very slowly it

چهارشنبه با شما بودم، اما نمی دانم چرا هفته گذشته خیلی آهسته گذشت،

feels as if last week was very long and i have no idea why perhaps it was because i

انگار هفته گذشته خیلی طولانی بود و نمی دانم چرا شاید به این دلیل

wasn't feeling very well maybe maybe not but i was with you on wednesday and i talked about

بود که حالم خیلی خوب نبود، شاید شاید نه، اما من چهارشنبه با شما بودم و در مورد

a news channel that launched last sunday here in the uk called gb news and the gb stands

یک کانال خبری صحبت کردم که یکشنبه گذشته در اینجا در انگلستان راه اندازی شد به نام gb news و gb مخفف بریتانیای

for great britain it is a channel that has caused a little bit of controversy because

بزرگ است.

it does tend to lean more towards the right so it has caused a little bit of a stir because

بیشتر به سمت راست متمایل شوید، بنابراین کمی سر و صدا به پا کرده است، زیرا

its opinions are a little bit more outspoken and a little less unbiased let's just say

نظرات آن کمی صریح تر و کمی بی طرفانه تر است، بگذارید فقط بگوییم

oh i like that word as well lots of interesting words coming up today biased so if you are

آه من آن کلمه را دوست دارم و همچنین کلمات جالب زیادی که امروز مطرح می شود مغرضانه است، بنابراین اگر شما

biased it means you favour a certain thing you would prefer to talk about that thing

مغرضانه هستند به این معنی که شما طرفدار چیز خاصی هستید ترجیح می‌دهید در مورد آن موضوع صحبت کنید

or maybe you will give favours to a certain person so you will always treat them well

یا ممکن است به شخص خاصی لطف کنید تا همیشه با او رفتار خوبی داشته باشید،

no matter what they do you will be biased towards that person or maybe that group of

مهم نیست که آنها چه می‌کنند، شما نسبت به آن شخص یا شاید آن گروه از

people so this news channel launched last week but already a lot of people are talking

افراد مغرضانه خواهید بود، بنابراین این کانال خبری هفته گذشته راه اندازی شد. در حال حاضر بسیاری از مردم در مورد آن صحبت می

about it not because of its views not because of the things they are discussing but because

کنند نه به دلیل دیدگاه های آن نه به دلیل چیزهایی که در مورد آنها بحث می کنند بلکه به

of their technical problems very interesting so most of the people commenting on the new

دلیل مشکلات فنی آنها بسیار جالب است بنابراین اکثر افرادی که در کانال جدید نظر می دهند در

channel are actually talking about how bad all of the technology is that they are using

واقع در مورد بد بودن این فناوری صحبت می کنند. این است که آنها از آنها استفاده

they they seem to make so many mistakes when they are talking sometimes people can't be

می کنند و به نظر می رسد هنگام صحبت کردن اشتباهات زیادی مرتکب می شوند ، گاهی اوقات صدای افراد شنیده نمی شود

heard because their microphones are not working sometimes the camera is pointing in the wrong

زیرا میکروفون آنها کار نمی کند ، گاهی اوقات دوربین در جهت اشتباه اشاره می

direction so there have been many technical difficulties during the first week of this

کند ، بنابراین در هفته اول مشکلات فنی زیادی وجود داشته است. از این

particular news channel and it suddenly reminded me of a very interesting phrase that we can

کانال خبری خاص و ناگهان من را به یاد عبارت بسیار جالبی انداخت که می توانیم

use to describe problems that you are having we can say that you are having teething troubles

از آن برای توصیف مشکلاتی که شما دارید استفاده کنیم و می توانیم بگوییم که شما مشکل دارید. مشکلات دندان درآوردن

it's a very interesting phrase teething troubles if you are having teething troubles it means

این یک عبارت بسیار جالب است مشکلات دندان درآوردن اگر مشکل دندان درآوردن دارید به این معنی است

you are having problems during the start of something new

که در هنگام شروع یک چیز جدید با مشکل مواجه شده

something that you are beginning quite often involving machinery or technology something

اید که اغلب در حال شروع آن هستید و اغلب شامل ماشین آلات یا فناوری چیزی است

that you are trying to use however it is not going very well it's not going right you are

که می خواهید از آن استفاده کنید، اما اینطور نیست. خیلی خوب پیش نمی‌رود، شما

having lots of problems so we can describe those problems as teething troubles problems

مشکلات زیادی دارید، بنابراین می‌توانیم این مشکلات را به‌عنوان مشکلات دندان‌شکنی توصیف کنیم، مشکلاتی

you are having whilst starting something something you are trying to do but at the start you

که در هنگام شروع کاری که سعی در انجام آن دارید، دارید، اما در ابتدا

are having lots of problems lots of difficulties they are described as teething troubles i

مشکلات زیادی دارید. به‌عنوان مشکلات دندان درآوردن توصیف می‌شود، به

remember when i first started doing my live streams way back in 2016 when i started doing

یاد می‌آورم زمانی که اولین بار در سال 2016 پخش زنده‌ام را شروع کردم، زمانی که پخش زنده را شروع

live streams i had lots of teething troubles you could also say teething problems things

کردم، مشکلات دندان درآوردن

that are going wrong at the start of something new that you are beginning to do so this particular

زیادی داشتم. شروع به انجام این کار، این

news channel is having lots of technical problems because they are new they have just started

کانال خبری خاص مشکلات فنی زیادی دارد، زیرا آنها جدید هستند، آنها به تازگی doi را شروع کرده اند

doing the thing they are doing we can also say that something is it is off to a bumpy

از کاری که آن‌ها انجام می‌دهند، می‌توانیم بگوییم که شروعی پر از دست‌انداز است،

start if something has a bumpy start

اگر شروعی ناهموار داشته باشد، به

it means it has a difficult beginning the beginning is not going smoothly instead it

این معنی است که شروع سختی دارد، شروع به آرامی پیش نمی‌رود، در

is going bumpy it means you are having lots of difficulties lots of problems teething

عوض ناهموار است. مشکلات بسیاری مشکلات دندان درآوردن مشکلات مشکلات دندان

troubles teething problems you could say that it is off to a bumpy start that means things

درآوردن می توانید بگویید که شروعی پر از دست انداز است که به این معنی است که همه چیز

are not going well you are having lots of difficulties lots of problems as you begin

به خوبی پیش نمی رود شما با مشکلات زیادی روبرو هستید بسیاری از مشکلات زمانی که شروع

to do something new so i thought though those were both interesting phrases to use if you

به انجام کاری جدید می کنید بنابراین فکر کردم هر چند اینها هر دو هستند عبارات جالبی که

are beginning something if you are starting something off for the first time and quite

اگر در حال شروع کاری هستید استفاده کنید، اگر برای اولین بار است

often when you begin something new there are many problems that you have to overcome we

که کاری را شروع می کنید و اغلب اوقات وقتی چیزی جدید را شروع می کنید مشکلات زیادی وجود دارد که باید بر آنها غلبه کنید.

we often describe this as adversity another word that i love so much adversity can be

سختی می

your greatest enemy but also it can be your best friend the difficulties you have when

تواند بزرگترین دشمن شما باشد، اما همچنین می تواند بهترین دوست شما باشد. مشکلاتی که

you are trying to do something the things you have to overcome are often described as

در تلاش برای انجام کاری دارید که اغلب به عنوان یک چیز توصیف می شوند که باید بر آنها غلبه کنید.

being an ad adversary or something that is not going right so something that is difficult

دشمن یا چیزی که درست پیش نمی‌رود، بنابراین چیزی که دشوار است،

something that is not going as planned can be that thing so i always find that those

چیزی که طبق برنامه پیش نمی‌رود می‌تواند آن چیزی باشد، بنابراین من همیشه متوجه می‌شوم که این

problems can actually make you stronger in life you might have difficulties you might

مشکلات واقعاً می‌توانند شما را در زندگی قوی‌تر کنند، ممکن است مشکلاتی داشته باشید، ممکن

have problems that come along and then you have to overcome them you have to get through

است مشکلاتی پیش بیاید. و سپس باید بر آنها غلبه کنید، باید از

those difficult situations but of course if you do it if you overcome those problems you

آن موقعیت های دشوار عبور کنید، اما البته اگر این کار را انجام دهید، اگر بر آن مشکلات غلبه کنید،

normally find that you get a little bit of extra strength as well and maybe you learn

معمولاً متوجه می شوید که کمی قدرت اضافی نیز به دست می آورید و شاید چیز جدیدی یاد بگیرید

something new so adversity can be something that is very useful even though when it is

تا سختی ها بتواند چیزی است که بسیار مفید است، حتی اگر زمانی که

happening it's a real pain in the neck but it can be a very good thing facing difficulties

اتفاق می افتد، درد واقعی در گردن است، اما می تواند چیز بسیار خوبی باشد، مواجه شدن

facing problems might also be described as bravery being courageous so quite often if

با مشکلات در مواجهه با مشکلات، ممکن است به عنوان شجاعت و شجاعت توصیف شود، بنابراین اغلب اگر

you are doing something and you know that that thing is going to create a lot of problems

کاری را انجام می دهید و می دانید اینکه این کار مشکلات زیادی ایجاد می کند

like doing this for example doing this is not easy it looks easy but it isn't there

مانند انجام این کار، به عنوان مثال انجام این کار آسان نیست، به نظر آسان می رسد اما

are many problems many difficulties that must be overcome

مشکلات زیادی وجود ندارد، مشکلات زیادی وجود دارد که باید

quite often every week there is normally a new problem to sort out so that's the way

معمولاً هر هفته یک مشکل جدید برای حل کردن وجود دارد، بنابراین این روشی است

it works you see sometimes having difficulties sometimes having problems in your life can

که می بینید گاهی اوقات مشکلات گاهی اوقات مشکلات در زندگی شما می

actually be a good thing because if you overcome them you also gain strength as well talking

تواند واقعاً چیز خوبی باشد زیرا اگر بر آنها غلبه کنید قدرت صحبت کردن نیز به دست می آید.

of things that are sometimes not going very well and sometimes going very well we have

از چیزهایی که گاهی خیلی خوب پیش نمی‌روند و گاهی خیلی خوب پیش می‌روند ما

the live chat hello to the live chat i haven't ignored you don't worry i am here and i'm

چت زنده داریم سلام به چت زنده من تو را نادیده نگرفتم نگران نباش من اینجا هستم و

talking to you live don't worry about that hello to the live chat who was first today

با شما زنده صحبت می‌کنم نگران نباشید سلام به چت زنده که امروز اولین بار بود

i wonder let's have a look um oh you you yes i'm talking to you very good very nice i can

، تعجب می‌کنم بیایید نگاهی بیندازیم، اوه، شما بله، من با شما صحبت می‌کنم خیلی خوب، بسیار خوب، می‌توانم

see that you have been resting your finger your finger is feeling extra strong i think

ببینم که انگشت خود را نگه داشته‌اید، انگشت شما بسیار قوی است، فکر می‌کنم

maybe your your finger might be stronger than superman i think so well done vitas guess

شاید انگشت شما ممکن است قوی تر از سوپرمن باشد، من فکر می کنم خیلی خوب است ویتا حدس می زنم

what you are first on today's live chat again

که شما اولین بار در چت زنده

thank you for joining me today i hope you are feeling good where you are in the world

we also have who else is here today we have christina hello christina we have also palmyra

امروز چه هستید. ما کریستینا سلام سی هریستینا ما همچنین پالمیرا

monica i love your name by the way monica it almost sounds like i should be singing

مونیکا داریم من اسم تو را دوست دارم به هر حال مونیکا تقریباً به نظر می رسد که باید

a song monica i'm saying hello to you monica something like that anyway hello also to flower

یک آهنگ بخوانم مونیکا من به تو سلام می کنم مونیکا چیزی شبیه به آن به هر حال سلام به گل

hello flower espoire i haven't seen you for a very long time welcome back nice to see

سلام گل اسپور من تو را ندیده ام خیلی وقت است که به بازگشت خوش آمدید خوشحالم که

you back with us colin perez hassan hi mr duncan i have something to tell you when you

شما را با ما برگشتم کالین پرز حسن سلام آقای دانکن من چیزی برای گفتن دارم

come to mexico you have to visit me because i will prepare some tacos for you and anyone

وقتی به مکزیک آمدید باید به من سر بزنید زیرا من برای شما و هر کسی که می خواهد بیاید چند تاکو آماده خواهم کرد.

who wants to come are also very welcome you are not going to believe this we had

همچنین خیلی خوش آمدید شما باور نمی کنید که ما

nachos with chili last night something a little mexican can you believe that so i do and also

دیشب ناچو با فلفل قرمز خوردیم، چیزی کمی مکزیکی، می توانید باور کنید که من این کار را انجام می دهم و همچنین

mr steve also does enjoy chili we like spicy chili we like chili beans we like things that

آقای استیو نیز از فلفل قرمز لذت می برد، ما فلفل قرمز تند دوست داریم، ما لوبیا چیلی را دوست داریم، ما چیزهایی را دوست داریم که

have a lot of flavour and a little bit of spice as well and yes wow i must be honest

دارای مقدار زیادی طعم و کمی ادویه نیز دارد و بله وای من باید صادقانه

if you want me to come and see you and you have some delicious food waiting all i can

بگویم اگر می خواهید بیایم و شما را ببینم و غذای خوشمزه ای در انتظار شماست فقط می

say is you don't have to wait very long i think i might leave now if i could but of

توانم بگویم این است که لازم نیست خیلی صبر کنید. فکر می کنم اگر می توانستم الان می رفتم اما

course we can't unfortunately but thank you very much for your lovely offer wow it's making

البته ما متأسفانه نمی توانم اما از شما بسیار سپاسگزارم برای پیشنهاد دوست داشتنی شما وای این باعث می شود که

me feel hungry to be honest because today i have had nothing to eat i've been so busy

من احساس گرسنگی کنم.

preparing this i i forgot to actually eat some food oh we also have luis mendez hello

مندز سلام

lewis nice to see you here as well we also have la carandi hello la carandi i hope you

لوئیس خوشحالم که شما را اینجا می بینم ما نیز لا کارندی داریم سلام لا کراندی امیدوارم

are feeling good today and i'm saying hello to you now live on youtube adele is here hello

امروز احساس خوبی داشته باشید و من اکنون در یوتیوب به شما سلام

adele max pro or should i say max po hello to you max where are you watching i wonder

می کنم. سلام به تو حداکثر کجا داری تماشا میکنی

i don't know you see so please let me know where are you hello also to mysterious person

تعجب میکنم نمیدانم میبینی پس لطفا به من بگو کجایی سلام به شخص

hello mysterious person is a mystery that is why they are mysterious very mysterious

مرموز سلام شخص مرموز یک راز است به همین دلیل آنها مرموز هستند بسیار مرموز

indeed

در واقع

something like that hello mysterious person i like your accent thank you very much i have

چیزی شبیه به آن سلام مرموز شخص من لهجه شما را دوست دارم بسیار متشکرم من

a british accent i'm not american a lot of people still wonder they say mr duncan where

لهجه بریتانیایی دارم من آمریکایی نیستم بسیاری از مردم هنوز تعجب می کنند که می گویند آقای دانکن

are you are you in america i'm not in america i'm in the united kingdom great britain england

شما کجا هستید شما در آمریکا من در آمریکا نیستم من در پادشاهی متحده هستم عالی است بریتانیا انگلستان

which is part of great britain and also part of the united kingdom talking of which oh

که بخشی از بریتانیای کبیر است و همچنین بخشی از پادشاهی متحده که در مورد آن صحبت می کنند

dear a lot of people here in england are not feeling very happy did you see the match on

عزیزم بسیاری از مردم اینجا در انگلیس احساس خوشحالی نمی کنند آیا شما بازی

friday night england playing scotland in the euro cup contest i don't want to call it euro

جمعه شب انگلیس را در حال بازی اسکاتلند در مسابقات جام یورو دیدید من نمی خواهم آن را یورو بنامم

2020 because i don't want to say 2020. i i don't want to say 2020 ever again except for

2020 چون نمی‌خواهم بگویم 2020. من نمی‌خواهم بگویم 2020 هرگز به

then when i said it then but that's it i'm not saying it ever again so the euro football

جز آن زمان که آن موقع آن را گفتم، اما همین است که دیگر نمی‌گویم، بنابراین مسابقه فوتبال یورو انگلیس

contest

england did not score any goals unfortunately very embarrassing in fact i think so we are

هیچ گلی نگرفت. اهداف متأسفانه بسیار شرم آور در واقع من فکر می کنم بنابراین ما

talking about being brave today bravery doing something that requires a lot of courage something

امروز در مورد شجاع بودن صحبت می کنیم.

that you might say requires some courageous act to be selfless is to be courageous but

what about you would you describe yourself as courageous would you say that you are a

شجاع می گویید که شما یک

courageous person when we say courageous we mean a person who shows or acts in a brave

فرد شجاع هستید وقتی می گوییم شجاع منظور شخصی است که نشان می دهد یا به شیوه ای شجاعانه

way they do something brave they do something courageous so what about you have you ever

رفتار می کند، آنها کاری شجاعانه انجام می دهند، آنها یک کار شجاعانه انجام می دهند، پس شما تا به حال

done anything courageous in your life perhaps one of your neighbours was in trouble

در زندگی خود کار شجاعانه ای انجام داده اید. شاید یکی از همسایه‌های شما دچار مشکل شده

maybe their house was on fire maybe someone nearby was having some difficulty maybe they

باشد، شاید خانه‌شان آتش گرفته باشد، شاید کسی در همان نزدیکی مشکل داشته باشد، شاید

were being attacked in the street and maybe you stepped in maybe you joined in to help

در خیابان مورد حمله قرار گرفته باشد و شاید شما وارد شوید، شاید برای کمک به

them to fight them off you did something very brave something courageous i remember when

آنها برای مبارزه با آنها ملحق شده باشید، کاری بسیار شجاعانه انجام داده‌اید. چیزی شجاعانه به یاد می‌آورم

i was teaching in china i once had to do something very courageous i might tell you about it

وقتی در چین تدریس می‌کردم، یک بار مجبور شدم کار بسیار شجاعانه‌ای انجام دهم، ممکن است بعداً در مورد آن به شما بگویم

later on because i sometimes get complaints you see whenever i talk about my time in china

زیرا گاهی اوقات شکایت می‌کنم که هر وقت در مورد زمانم در چین صحبت می‌کنم می‌بینید،

some people do say mr duncan you always talk about when you were teaching in china and

برخی افراد می‌گویند آقای دانکن شما همیشه صحبت می‌کنید. در مورد زمانی که شما در چین تدریس می کردید و

sometimes it's very boring

گاهی اوقات بسیار کسل کننده است، بسیار

okay we will see but i did do something many years ago very courageous that that i still

خوب است، خواهیم دید، اما من سال ها پیش کاری بسیار شجاعانه انجام دادم که هنوز

can't believe that i did and that's what happens sometimes when you do something courageous

هم نمی توانم باور کنم که انجام داده ام و این چیزی است که گاهی اوقات زمانی اتفاق می افتد که شما یک کار شجاعانه

or brave quite often you do it without thinking you do it on impulse you do it without thinking

یا شجاعانه انجام می دهید. اغلب بدون فکر این کار را انجام می‌دهی، از روی انگیزه انجامش می‌دهی، بدون فکر انجامش می‌دهی،

so sometimes bravery is something something that happens without any planning you just

بنابراین گاهی شجاعت چیزی است که بدون هیچ برنامه‌ریزی اتفاق می‌افتد، فقط

do it maybe you see a person in trouble and you you just help them you step in you do

انجامش می‌دهی شاید کسی را ببینی n مشکل و شما فقط به آنها کمک می کنید که وارد شوید و کاری انجام دهید

something to help them you show courage you do something that is courageous so what about

که به آنها کمک کند شما شجاعت نشان می دهید شما کاری را انجام می دهید که شجاعانه است، پس

you would you describe yourself as a courageous person let's have a look shall we on the live

چه می توانید خودتان را به عنوان یک فرد

chat oh we have a lot of people here oh it pedro belmont is here hello pedro it's nice

شجاع توصیف کنید. مردم زیادی اینجا دارند پدرو بلمونت اینجاست سلام پدرو خوشحالم

to see you here so what happened in my school we had a guy who came to teach in our school

که شما را اینجا می بینم پس اتفاقی که در مدرسه من افتاد ما پسری داشتیم که برای تدریس به مدرسه ما آمده بود

and he was from canada now i have nothing against canadians before anyone accuses me

و او اهل کانادا بود. من را به این موضوع متهم می

of it i have nothing against anyone from canada so please don't get the wrong idea about this

کند که من چیزی علیه کسی از کانادا ندارم، بنابراین لطفاً در این مورد تصور اشتباهی نداشته باشید،

but there was a guy from canada and he came to our school to teach and he was an awful

اما یک پسر از کانادا بود که برای تدریس به مدرسه ما آمده بود و

person he really was he used to get drunk in his dormitory and then he would wander

او واقعاً آدم بدی بود. در خوابگاهش مست بود و بعد سرگردان می شد و

around trying to get into the area where the female students were sleeping i'm not joking

سعی می کرد وارد منطقه ای شود که دانش آموزان دختر می خوابیدند، شوخی نمی کنم،

he was a little bit he was a little bit crazy to be honest but he used to get very drunk

راستش را بخواهید کمی دیوانه بود، اما خیلی مست می شد

and sometimes he would turn up in the classroom drunk so because i was actually i was can

و گاهی اوقات. او مست در کلاس حاضر می شد بنابراین چون من واقعاً بودم، می

you believe it i was actually the assistant to the president of the school no one knows

توانید باور کنید که من در واقع دستیار رئیس مدرسه

this i've never mentioned it before because i don't like to show off but i was actually

بودم، هیچ کس این را نمی داند، من قبلاً هرگز به آن اشاره نکرده ام زیرا دوست ندارم خودنمایی کنم اما در واقع

promoted to the assistant to the president of the school and also can you believe it

به دستیار ارتقاء پیدا کردم. به رئیس مدرسه و همچنین باورتان می‌شود که

i was also the vice dean of a training centre for teaching both young people and also adults

من معاون یک مرکز آموزشی برای آموزش جوانان و همچنین بزرگسالان

as well so those are two things that i did when i was in china i don't like to show off

بودم، بنابراین این دو کاری است که من وقتی در چین بودم انجام دادم و دوست نداشتم. خودنمایی کردن

because sometimes it's not a good a good thing to show off but that's what i did so this

چون گاهی اوقات خودنمایی خوب نیست اما این کاری بود که من انجام دادم پس این

crazy guy was going around the dormitories he was harassing the young girls he was being

مرد دیوانه در خوابگاه می چرخید و دختران جوان را اذیت می

a little bit crazy and so one night i had enough i i couldn't take it anymore so i banged

کرد و کمی دیوانه می شد و بنابراین یک شب به اندازه کافی حالم را گرفت. دیگر طاقت نیاوردم به همین دلیل

on his door i banged and banged and he opened the door and i was so angry i told him in

به در خانه اش زدم و او در را باز کرد و من خیلی عصبانی بودم به او گفتم

no uncertain terms he really did understand what i was telling him because i was very

که او واقعاً فهمید که من به او چه می گویم زیرا من بسیار

angry and i felt really annoyed but i said to him you must stop what you're doing you

عصبانی بودم و احساس می کردم واقعاً ناراحت شدم اما به او گفتم باید کاری را که انجام می دهی متوقف کنی

must stop harassing the students you have to change your behaviour or else you will

باید دست از آزار و اذیت دانش آموزان بردارید و باید رفتار خود را تغییر دهید

be out of this school and i will be the one to make sure that you leave and i did that

وگرنه از این مدرسه بیرون می روید و من کسی هستم که مطمئن می شوم شما را ترک می کنید و من این کار را انجام دادم

because i was so annoyed this person was becoming such a pain in the neck so that's what i did

زیرا خیلی اذیت شده بودم که این شخص در حال تبدیل شدن به چنین دردناکی بود. در گردن، این همان کاری بود که من انجام دادم

that's what i did and about a week later he was fired from the school we we told him to

، همان کاری بود که انجام دادم و حدود یک هفته بعد او را از مدرسه اخراج کردند، ما به او گفتیم که

leave so a moment of bravery i still can't believe that i did it because anything could

ترک کند، بنابراین یک لحظه شجاعت هنوز نمی توانم باور کنم که این کار را انجام دادم زیرا ممکن است

have happened he could have come out with a knife he could have hit me but instead he

هر اتفاقی بیفتد. می‌توانست با چاقو بیرون بیاید و می‌توانست مرا بزند، اما در عوض

just stood there completely shocked because he wasn't expecting anyone to stand up to

کاملاً شوکه شده ایستاد، زیرا انتظار نداشت کسی جلوی

him because he he thought that he could do anything and this is one thing i always came

او بایستد زیرا فکر می‌کرد که می‌تواند هر کاری انجام دهد و این چیزی است که من همیشه با آن برخورد می‌کردم.

across when i was in china there were a lot of people from the west a lot of western people

زمانی که من در چین بودم، افراد زیادی از غرب بودند، بسیاری از مردم غربی

who believed that they were somehow superior to the locals living in the place where i

معتقد بودند که به نوعی برتر از مردم محلی هستند که در مکانی که

was working

من کار می کردم،

so this is something that i came across quite often this arrogance that a lot of westerners

بنابراین این چیزی است که اغلب با این غرور مواجه می شدم. خیلی از غربی ها

especially from places like the united states they would come and they would visit china

به خصوص از جاهایی مثل ایالات متحده می آمدند و از چین بازدید

and they would work there but they would also have this this feeling of superiority is if

می کردند و آنجا کار می کردند، اما این احساس برتری را نیز داشتند اگر

everything they did was better than the people in china so just a little thing you see just

هر کاری که انجام می دادند بهتر از مردم چین بود، بنابراین فقط یک چیز کوچک را می بینید.

a little thing that i wanted to mention so i did do something that i i think was a little

یک چیز کوچکی که می خواستم به آن اشاره کنم، بنابراین کاری انجام دادم که فکر می کنم کمی

brave courageous but also maybe a little a little stupid as well because the guy could

شجاعانه بود، اما همچنین ممکن است کمی احمقانه نیز باشد، زیرا آن مرد می توانست

have done anything to me he could have attacked me he could have beat me up he could have

هر کاری با من انجام دهد، می توانست به من حمله کند، می توانست من را کتک بزند. او

thrown me out of the window but sometimes you have to do these things sometimes you

می‌توانست مرا از پنجره پرت کند، اما گاهی باید این کارها را انجام دهی، گاهی

have to stand up for yourself you have to make a stand you have to do something because

باید برای خودت بایستی ، باید موضع بگیری، باید کاری را انجام دهی،

you can't take any more so i would say that that was a brave thing that i did anyone else

چون نمی‌توانی بیشتر از این را تحمل کنی، پس من می‌گویم که این یک کار شجاعانه بود که من انجام دادم.

i'm getting lots of compliments today thank you very much beatriz says mr duncan can you

please pronounce honest honest so the the letter h at the beginning is not really pronounced

you don't you don't say honest you say honest

نگو هو لانه شما می گویید صادقانه

honest

صادقانه

honest

i hope that helps you tomek is here hello tomic i'm sure in your life you have done

صادقانه امیدوارم که به شما کمک کند tomek اینجاست سلام تومیک من مطمئن هستم که در زندگی شما

something very brave

کاری بسیار شجاعانه انجام داده اید

and you can't say getting married because getting married is not brave a lot of people

و نمی توانید بگویید ازدواج کنید زیرا ازدواج شجاع نیست بسیاری از مردم

do it oh by the way it's father's day today here in the uk everyone is celebrating father's

این کار را انجام می دهند اوه به هر حال امروز روز پدر است اینجا در انگلستان همه روز پدر را جشن می گیرند،

day it is daddy's day so if you are you you have your dad or your father nearby give him

روز بابا است، بنابراین اگر شما هستید ، پدرتان یا پدرتان در نزدیکی او هستید

a call give him a call from the next room give him a call on your telephone send him

به او زنگ بزنید از اتاق بغلی به او زنگ بزنید و با او تماس بگیرید. تلفن خود را به

an email if he's very far away so it is father's day today here in the uk so

او ایمیل بفرستید اگر او خیلی دور است، بنابراین امروز روز پدر است در انگلستان، بنابراین

happy father's day mr steve is coming up in a few moments but i thought we would have

روز پدر مبارک آقای استیو چند لحظه دیگر فرا می رسد، اما من فکر کردم

a look at one of my full english lessons to have a little break so i can rest my my throat

که ما به یکی از درس های انگلیسی کامل من نگاهی بیندازیم. کمی استراحت داشته باشم تا بتوانم به گلویم استراحت بدهم

because we have a long way to go we still have one and a half hours of this here it

زیرا راه زیادی در پیش داریم، ما هنوز یک ساعت و نیم از آن زمان داریم

is this is an excerpt from one of my full english lessons this is taken from full english

، این گزیده ای از یکی از درس های کامل انگلیسی من است که از شماره انگلیسی کامل گرفته شده است.

number 27 and then after that yes he is here

27 و بعد از آن بله، او

what will he be telling us today what will we be talking about today well we are going

اینجاست که امروز چه چیزی را به ما خواهد گفت ما در مورد امروز صحبت می کنیم خوب می خواهیم

to talk about courage but also other things as well mr steve he's on his way

در مورد شجاعت صحبت کنیم، اما همچنین در مورد چیزهای دیگر نیز آقای استیو او در راه است،

oh there you are i've been waiting here for ages where have you been welcome to another

اوه اونجا هستی، من سال هاست که اینجا منتظر بودم، جایی که به یک درس کامل انگلیسی دیگر خوش آمدید.

full english lesson with me mr duncan coming to you from the birthplace of johnny rotten

من آقای دانکن از زادگاه جانی

phil collins billy idol ringo starr and of course the english language i love english

روتن فیل کالینز بیلی آیدل رینگو استار و البته به زبان انگلیسی که من انگلیسی

so much i might actually marry it one day mr and mrs english we will be the most elegant

را خیلی دوست دارم می

guests at the ball i can see it all now what a wonderful feeling oh sorry i drifted away

آیم به شما. اکنون می توانم همه چیز را ببینم چه احساس شگفت انگیزی است، متاسفم که آنجا رانده

there i went into a daydream i became lost in my thoughts okay without any more fantasizing

شدم، به یک رویا رفتم، در افکارم گم شدم، بسیار خوب، بدون خیال پردازی یا خیال پردازی بیشتر،

or daydreaming let's get on with today's full english lesson right now

بیایید همین الان به درس کامل انگلیسی امروز ادامه دهیم،

here's an interesting word that relates to a common form of human behaviour the word

اینجا یک کلمه جالب است که مربوط می شود به شکل رایج رفتار انسانی،

is passive aggressive a passive aggressive person is someone who uses non-direct resistance

کلمه پرخاشگر منفعل است، فرد پرخاشگر منفعل کسی است که از مقاومت غیرمستقیم به

as a form of protest or as a means of reacting to something a common form of this behaviour

عنوان نوعی اعتراض یا به عنوان وسیله ای برای واکنش به چیزی استفاده می کند، شکل رایج این رفتار.

is the action of pretending to misunderstand or feign confusion you avoid confrontation

r عمل تظاهر به سوء تفاهم یا تظاهر به سردرگمی است که با رفتار گنگ از رویارویی اجتناب می کنید.

by acting dumb non-direct confrontation can take the form of silence avoiding contact

رویارویی غیرمستقیم می تواند به شکل سکوت اجتناب از تماس

or refusing to speak to someone can be described as passive aggressive behaviour it is common

یا امتناع از صحبت با کسی باشد که می تواند به عنوان رفتار پرخاشگرانه منفعل توصیف شود.

for those in long-term relationships to develop patterns of passive aggressive behaviour the

روابط اصطلاحی برای ایجاد الگوهای رفتار پرخاشگرانه منفعل،

word passive is often used to show a submissive state whereas aggression is often seen as

کلمه منفعل اغلب برای نشان دادن حالت تسلیم به کار می رود، در حالی که پرخاشگری اغلب به عنوان مخالف دیده می

being the opposite some see this word as an oxymoron two words that are used together

شود، برخی این کلمه را به عنوان یک oxymoron می بینند دو کلمه که با هم استفاده می شوند

but have opposite meanings is an oxymoron passive aggressive behaviour is generally

اما معانی متضادی دارند، یک غیرفعال oxymoron است. رفتار پرخاشگرانه به طور کلی

seen as a normal part of human interaction however it can sometimes be linked to certain

به عنوان بخشی طبیعی از تعامل انسانی در نظر گرفته می شود، اما گاهی اوقات می توان آن را با اختلالات شخصیتی خاص مرتبط کرد

personality disorders to avoid responsibility or conflict in a non-compliant way can be

تا از مسئولیت اجتناب کرد یا درگیری به روشی غیرمنطبق می تواند

described as passive aggressive behaviour

به عنوان رفتار پرخاشگرانه منفعل توصیف شود.

it's now time to take a look at another buzzword a buzz word is a word or phrase that is used

کلمه buzz کلمه یا عبارتی است که

often during a certain period of time today's buzzword is

اغلب در یک دوره زمانی خاص استفاده می شود.

tariff the word tariff can be used as a noun or verb as a noun the word tariff is a form

کلمه تعرفه را می توان به عنوان یک اسم یا فعل به عنوان اسم استفاده کرد. کلمه تعرفه

of taxation or charge which is added to the sale of goods imported from overseas if china

نوعی مالیات یا هزینه است که به فروش کالاهای وارداتی از خارج از کشور اضافه می شود اگر چین

wants to sell their goods to the usa then they will have to pay tariffs on what they

بخواهد کالاهای خود را به ایالات متحده بفروشد پس باید پرداخت تعرفه بر آنچه

export the amount of each tariff depends on what types of goods are being sold high-end

صادر می کنند مقدار هر تعرفه بستگی به نوع کالاهایی دارد که به فروش می رسند

or expensive items tend to have a very high tariff attached to them luxury items such

اقلام گران قیمت یا گران قیمت معمولاً دارای تعرفه بسیار بالایی هستند اقلام لوکس

as cars and valuable commodities sold overseas such as oil and steel often carry heavy tariffs

مانند اتومبیل و کالاهای با ارزش فروخته شده در خارج از کشور مانند نفت و فولاد اغلب تعرفه‌های سنگینی را حمل

the charge is added as a way of collecting the lost revenue which would otherwise be

می‌کند و به عنوان راهی برای جمع‌آوری درآمد از دست رفته که در غیر این صورت در

generated domestically as a verb tariff is the action of putting the charge in place

داخل کشور ایجاد می‌شود

a tariff can also be described as a levy tax toll duty excise it is a form of export tax

، اضافه می‌شود. نوعی مالیات صادراتی است

the country exporting the goods pays a tariff to the country that is importing them to charge

که کشور صادرکننده کالا به کشوری که آنها را وارد

a tariff is to impose a fee the tariffs are put in place they are required they have been

می‌کند تعرفه می‌پردازد تا تعرفه‌ای اعمال کند، تعرفه‌ها وضع شده‌اند، لازم است

enforced

اجرا شوند

do you like my garden i must say it looks rather nice today with all the plants coming

آیا باغ من را دوست دارید باید بگویم امروز با شکوفه دادن همه گیاهان بسیار زیبا

into bloom did you know that the word plant can be used in many ways as a verb the word

به نظر می رسد آیا می دانستید که کلمه گیاه را می توان در بسیاری از موارد به عنوان

plant means to put something in the ground you place something in a hole and cover it

یک فعل استفاده کرد.

with soil you bury something in the ground you plant something to push something sharp

با خاک چیزی را در زمین دفن می کنید چیزی می کارید تا چیزی تیز

into the ground is plant you can plant a flagpole to carefully place a small flower or tree

را به زمین فشار دهید این گیاه است می توانید یک میله پرچم بکارید تا با دقت یک گل یا درخت کوچک را

with its roots under the soil is to plant you plant a flower you plant a tree you can

با ریشه هایش زیر خاک قرار دهید. شما می توانید

plant a kiss on another person to place something where it can easily be found is to plant the

بوسه ای بر روی شخص دیگری بکارید تا چیزی را در جایی قرار دهید که به راحتی پیدا شود، این است که

evidence was planted in his apartment by the police as a noun the word plant can refer

شواهدی را که پلیس در آپارتمان او کاشته بود به عنوان یک اسم کاشته کنید.

to a large factory a person who goes undercover to pose as another person is a plant a certain

شخص دیگری یک گیاه است

species of flower or other green foliage can be described as a plant you can plant a plant

گونه خاصی از گل یا سایر شاخ و برگ های سبز را می توان به عنوان یک گیاه توصیف کرد که می توانید یک گیاه بکارید یک گیاه

grow a plant nourish a plant or like now you can enjoy a plant

رشد دهید یک گیاه را تغذیه کنید یا مثل الان می توانید از یک گیاه لذت

yep do do do yes we are back and i hope you enjoyed that a full english lesson and there

ببرید بله انجام دهید بله ما برگشتیم و امیدوارم شما از آن لذت بردید درس انگلیسی و

are many full english lessons on my youtube channel

بسیاری از درس‌های کامل انگلیسی در کانال یوتیوب من وجود دارد

hello hello mr duncan hello wonderful viewers from across the world

سلام سلام آقای دانکن سلام بینندگان فوق‌العاده از سراسر جهان

who's back i am yes i am from a very busy week mr duncan once again mr steve's mother

که برگشته‌اند من هستم بله من از یک هفته بسیار شلوغ هستم آقای دانکن یک بار دیگر مادر آقای

has hallowed him to come on because he you don't know this and and i just want to let

استیو به او اجازه داد که بیاید چون او این را نمی‌دانی و من فقط می‌خواهم

you in on this secret every week steve has to phone his mother and ask if he can appear

هر هفته این راز را به تو بگویم استیو باید به مادرش زنگ بزند و بپرسد که آیا می‌تواند

on here drew it's true he has it hello mum hello mum it's steve here yes your naughty

در اینجا ظاهر شود، درست است که او آن را دارد سلام مامان سلام مامان، استیو اینجاست بله

son is it okay if i do a live stream with duncan uh honestly i won't say any rude words

پسر شیطون اشکالی نداره اگه با دانکن یه پخش زنده بزارم اوه راستش من هیچ حرف بی ادبی

and i won't say words like poo poo and we we i won't say anything like that is it okay

نمیزنم و کلماتی مثل پو پو نمیگم و ما همچین چیزی نمیگیم اشکالی

she says yes yes you can so that's the reason why he's here once again by permission my

نداره اون میگه بله بله، شما می توانید پس به همین دلیل است که او یک بار دیگر با اجازه

mother is not the boss of me i'm sorry it's not what i've heard not at my age that's not

اینجا آمده است، مادرم رئیس من نیست، متاسفم این چیزی نیست که من در سنم شنیده ام، چیزی نیست که من شنیده ام،

what i've nobody's the boss of me today steve we are talking about we are talking about

هیچ کس امروز رئیس من نیست. ما در مورد شجاعت صحبت می کنیم

bravery bravery yes i was reading the uh the live stream uh notes i did what the live stream

بله من داشتم پخش زنده را می خواندم اوه یادداشت ها i d id آنچه که جریان زنده

notes yes the livestream the posts from various people there are some very brave people watching

یادداشت می کند بله پخش زنده پست های افراد مختلف، افراد بسیار شجاعی

us today i didn't realize how many brave people we have watching this although you've got

امروز ما را تماشا می کنند، من متوجه نشدم که ما چند نفر شجاع داریم که این را تماشا می کنند، اگرچه شما باید

to be pretty brave to watch this anyway that's true it takes a lot of courage to sit through

برای تماشای آن بسیار شجاع باشید. درست است، جسارت زیادی می خواهد که در

this true yeah well uh you noticed that william william hello willian uh has been saving girls

این مسیر بنشینی، بله، خوب، شما متوجه شدید که ویلیام ویلیام سلام ویلیان او، دختران را

at bus stops yes willian approached some some people at a bus stop and there were some girls

در ایستگاه های اتوبوس نجات می دهد، بله ویلیان به چند نفر در یک ایستگاه اتوبوس نزدیک شد و چند دختر

there and and they were being harassed by someone with a knife and willian stepped in

آنجا بودند و آنها بودند. مورد آزار و اذیت شخصی با چاقو قرار گرفت و ویلیان وارد عمل شد

and helped save the girls for from whatever it was was about to happen horrendous and

و کمک کرد تا دخترها را از هر اتفاق وحشتناکی

christina saved a child from drowning that's amazing that's amazing you know quite often

نجات دهد و کریستینا یک کودک را از غرق شدن نجات داد، شگفت انگیز است، شگفت انگیز است.

when a person does that they often get some sort of award so yes did you get an award

یه جوری جایزه گرفتی پس آره جایزه

you should do you should have got something a plaque some sort of bravery award exactly

گرفتی باید می کردی باید یه چیزی یه لوح می گرفتی یه جوری جوایز شجاعت دقیقا

um it's raining okay leon in france and it's raining all over the place in europe we've

اوم داره بارون میاد باشه لئون تو فرانسه و همه جا بارون میاد در اروپا

had a very wet week yeah haven't we thunderstorms we've been getting all the thunderstorms that

، هفته بسیار مرطوبی را پشت سر گذاشته‌ایم، آیا رعد و برق‌ها نبوده‌ایم، همه رعد و برق‌هایی را می‌بینیم

have been sort of across europe they've been drifting towards us well apparently they had

که به نوعی در سراسر اروپا بوده‌اند و به سمت ما حرکت کرده‌اند، ظاهراً آنها

it in spain then it sort of moved to france and then it went across the english channel

آن را در اسپانیا داشته‌اند و سپس به نوعی حرکت کرده‌اند. به فرانسه و سپس از کانال انگلیسی عبور کرد

and then it came over here fortunately we weren't badly affected but we we have had

و سپس به اینجا رسید، خوشبختانه ما خیلی تحت تأثیر قرار نگرفتیم، اما

a lot of rain we didn't even hear a single rumble of thunder here and no thunder escaped

ما باران زیادی داشتیم، حتی یک صدای رعد و برق در اینجا نشنیدیم و هیچ رعد و برقی از

all of it he escaped every clap as it were yes well that type of clap anyway i found

همه جا فرار نکرد. او از هر کف زدن فرار کرد، بله، به هر حال، این نوع کف زدن را من

out something about pedro as well watching the livestream okay because of course for

در مورد پدرو و همچنین تماشای پخش زنده متوجه شدم، زیرا البته برای

those who don't know steve steve has has desires certain desires apparently since since he

کسانی که نمی دانند استیو استیو خواسته های خاصی دارد ظاهراً از زمانی

saw pedro with his ripped muscle even before then i was hooked yeah so they pedro has got

که پدرو را دیده است. با ماهیچه پاره شده اش حتی قبل از آن من قلاب شده بودم، بله، بنابراین پدرو

a french name okay apparently belmont is a french name well i've always saying i've always

یک نام فرانسوی دارد، خوب ظاهرا بلمونت یک نام فرانسوی است، خوب من همیشه گفته

thought that that that didn't sound very very amazonian amazonian or brazilian so half french

ام که همیشه فکر می کردم که خیلی آمازونیایی یا برزیلی به نظر نمی رسید. بنابراین نیمی از

half brazilian what a what a combination quite a combination indeed anyway right yes there's

فرانسه اگر برزیلی چه ترکیبی کاملاً ترکیبی است، به هر حال درست است، بله،

some very interesting comments about bravery all over your live stream today have you ever

نظرات بسیار جالبی در مورد شجاعت در سراسر پخش زنده شما وجود دارد، آیا تا به حال

done anything very brave well i i did talk about the the time when i i threw that guy

کار بسیار شجاعانه ای انجام داده اید، من در مورد زمانی صحبت کردم که آن مرد

out of the school the canadian guy which who was causing a lot of trouble for the female

را از آنجا بیرون انداختم مدرسه، پسر کانادایی که برای دانش آموزان دختر دردسرهای زیادی ایجاد می

students he kept harassing them i i don't know what he was trying to do but i have my

کرد، مدام آنها را آزار

i have my thoughts about what he was trying to do and one night i had enough and i knocked

می داد. به اندازه کافی بود و

on his door and i gave him quite a telling off if you tell someone off it means you are

در خانه اش را زدم و کاملاً به او گفتم اگر به کسی بگوئید این بدان معنی است که شما

giving them some sort of instructions in a very angry way you tell them off you tell

به او دستوراتی را با حالتی بسیار عصبانی

them that they shouldn't do something or quite often you will give them a warning as well

می دهید. یا اغلب به آنها هشدار می دهید و

you might warn someone if you don't stop doing this i will i will have you removed from the

همچنین ممکن است به کسی هشدار دهید اگر این کار را متوقف نکنید من شما را از

school and that's what i said and a week later he was gone all down to you you stood up to

مدرسه اخراج خواهم کرد و این همان چیزی بود که من گفتم و یک هفته بعد او تماماً پیش شما رفت.

him mr duncan like a man well you know why because i i actually had authority can you

آقای دانکن مانند یک در برابر او ایستاد خوب شما می دانید چرا چون من واقعاً اقتدار داشتم، آیا می توانید

believe that can you imagine me having authority chaos ensues when mr duncan has authority

باور کنید که آیا می توانید تصور کنید که من با اقتدار هرج و مرج رخ می دهد وقتی آقای دانکن دارای اقتدار باشد

yes so quite often if i said something at the school if i gave suggestions or had ideas

بله خیلی اوقات اگر در مدرسه چیزی می گفتم اگر پیشنهاد می دادم یا ایده هایی داشتم

quite often they would listen to what i said and and quite often things would be changed

اغلب گوش می کردند. به آنچه من گفتم و اغلب اوقات

when we used to have these americans there used to be some americans that would come

وقتی این آمریکایی ها را داشتیم، همه چیز تغییر می کرد، قبلاً آمریکایی هایی بودند که

to our school and they used to pretend that they were from microsoft but they weren't

به مدرسه ما می آمدند و آنها عادت داشتند وانمود کنند که از مایکروسافت هستند اما اینطور

they were they were from a church so they just made made their way into our school they

نبودند. از یک کلیسا به همین دلیل آنها به مدرسه ما راه پیدا کردند و به مدرسه رفتند

tricked their way into the schools so they could talk about religion to my students which

تا بتوانند در مورد دین با دانش آموزان من صحبت کنند

which was not very good because first of all they lied and the other thing of course is

که خیلی خوب نبود زیرا اول از همه دروغ می گفتند و البته چیز دیگر این است

that they did upset a lot of the students

که آنها بسیاری از دانش‌آموزان را ناراحت کرد،

so that's it that that's the line being crossed if you cross the line it means you've gone

بنابراین این همان خطی است که اگر از خط عبور کنید، به این معنی است که شما

too far and so so i had to do something about that so all of the changes that were implemented

بیش از حد پیش رفته‌اید، بنابراین من مجبور شدم کاری در مورد آن انجام دهم، بنابراین تمام تغییراتی که اعمال

were actually done by me i can't believe it i still can't believe i had so much power

شد واقعاً توسط من انجام شده است، نمی توانم باور کنم هنوز هم نمی توانم باور کنم که این همه قدرت داشتم

so much authority is leaving goodbye belarusia nice to have seen you here i think that you're

اینقدر قدرت دارم خداحافظ بلاروسیا خوشحالم که شما را اینجا دیدم، فکر می کنم این

doing so yes you're having your brother round oh uh and family so no doubt you'll be cooking

کار را انجام می دهید بله شما برادرتان را دارید دور اوه اوه و خانواده پس بدون شک شما

something cooking something very nice we will see you soon claude claudia or claudia you

چیزی درست می کنید و چیزی بسیار خوب می پزید ما به زودی شما را خواهیم دید کلود کلودیا یا کلودیا.

see who's why did you mention that name because that's belarusia's real name oh i didn't know

that i do you know i've learned something today mr duncan really i didn't know that

شما می دانید که من امروز چیزی یاد گرفتم آقای دانکن واقعاً نمی دانستم که

belarusia's real name was claudia or claudia we would say claudia but sometimes it's claudia

نام اصلی بلاروس کلادیا یا کلودیا است که می توانیم بگوییم کلودیا است اما گاهی اوقات این کلودیا است

yes well well belarusia likes to be called claudia because that's what her friends call

بله خوب بلاروسیا دوست دارد که او را کلودیا صدا کنند زیرا دوستانش به او می گویند

her oh right

اوه درست است

claudia or claudia i hope you have a lovely time with your brother and family because

کلودیا یا کلودیا امیدوارم با برادر و خانواده خود اوقات خوشی را سپری کنید

of course i don't know whether it's father's day where you are but it's certainly father's

زیرا البته نمی دانم در جایی که شما هستید روز پدر است یا خیر، اما مطمئناً

day in a lot of countries including in the uk here it's father's day yeah sadly mr steve's

در بسیاری از کشورها از جمله در بریتانیا روز پدر است، متأسفانه روز پدر است. آقای استیو

father is is no longer around uh and i don't see my father anymore so it's a long story

پدر دیگر در اطراف نیست، اوه و من دیگر پدرم را نمی بینم، بنابراین داستان طولانی

by the way so so so we're not really doing much with our fathers today i suppose mr steve

است، بنابراین ما واقعاً امروز با پدرانمان کار زیادی نمی کنیم، فکر می کنم آقای استیو

could could look up and say something but as far as i'm concerned i can't say anything

می تواند نگاه کند و چیزی بگوید اما تا آنجا که به من مربوط می شود، نمی توانم چیزی بگویم،

because my father is is out of my life i'm distracted because there is a cobweb

زیرا پدرم از زندگی من خارج شده است، من حواس پرت هستم، زیرا یک تار عنکبوت

that is glistening in your lights in the studio okay like i cut keep i keep catching sight

وجود دارد که در نورهای شما در استودیو می درخشد، خوب مثل من بریده ام، ادامه دهید

of it okay in the corner i can move the cobweb if it's if it's annoying you steve well i

خوب است در گوشه ای می توانم تار عنکبوت را حرکت دهم اگر آزاردهنده است استیو خوب

mean we might get a spider do you think it followed you from the outside because last

منظورم این است که ممکن است عنکبوت بگیریم آیا فکر می کنید از بیرون شما را تعقیب کرده است زیرا

week we had a spider yes that was building a web around your camera that's fascinating

هفته گذشته یک عنکبوت داشتیم بله که در حال ایجاد تار دور دوربین شما بود جالب

it's followed you inside mister okay i'm just going to remove the here we go i've never

است شما را در داخل دنبال کرده است آقای دانکن، اوکی من فقط می خواهم اینجا را حذف

done this before i've never moved anything towards the camera you need to go a bit further

کنم، قبل از این هرگز این کار را انجام نداده ام، هرگز چیزی به سمت دوربین حرکت نداده ام

mr duncan oh there we go there we go it's gone it's gone it's gone are you okay now

. برو تموم شد دیگه رفت دیگه تو خوبی الان

steve you spoilt a spider's day well it's only a small because it's got to build that

استیو روز عنکبوت رو خراب کردی این فقط کوچک است زیرا باید آن

web all over again it must be going from one place to another probably it's got a little

وب را دوباره از نو بسازد، باید از یک مکان به مکان دیگر می رود، احتمالاً یک

nest that might explain uh some of your technical issues mr duncan you might have spiders that

لانه کوچک دارد که ممکن است برخی از مشکلات فنی شما را توضیح دهد آقای دانکن، شما ممکن است عنکبوت هایی داشته باشید که

are nesting in in your equipment that sounds very painful not crabs spiders and they could

در شما لانه می کنند. تجهیزاتی که خیلی دردناک به نظر می رسند نه عنکبوت های خرچنگ و آنها می

be interfering with all the electronics because you've had a bit of an issue haven't you this

توانند با تمام وسایل الکترونیکی تداخل داشته باشند، زیرا شما در این

week with with your monitors well not the monitors but the graphics card inside the

هفته با مانیتورهای خود مشکل داشتید، نه مانیتور، بلکه کارت گرافیک داخل

computer but i've managed to work around it and that's what happens sometimes when you

کامپیوتر، اما من من توانسته ام از پس آن بربیایم و این همان چیزی است که گاهی اوقات زمانی که شما با مشکلاتی روبرو می شوید اتفاق می افتد، گاهی اوقات زمانی که

have difficulties sometimes when you have problems

شما مشکل دارید،

adversity it's a word i used earlier adversity things that come along and you have to deal

ناملایمات این کلمه ای است که من از چیزهایی که قبلاً ناملایمات پیش می آمد استفاده می کردم و باید با آنها کنار بیایید،

with them they are problems that you have to overcome so sometimes these things can

آنها مشکلاتی هستند که باید بر آنها غلبه کنید، بنابراین گاهی اوقات این چیزها ممکن

come by surprise you are not expecting them but you still have to deal with them and that's

است غافلگیر شوند، شما انتظار آنها را ندارید، اما هنوز باید با آنها کنار بیایید و این همان

what i've been doing so bravery lewis says luis mendes says i'm not very brave i can't

کاری است که من انجام داده ام.

i was trying to wreck my brains rack my brain okay if you wreck your brains you're trying

تلاش می کنم تا مغزم را خراب کنم مغزم را خراب می کنم، اگر مغزت را خراب کنی، سعی می کنی

to search for ideas or memories or something like that yes i'm wrecking my brains to think

به دنبال ایده ها یا خاطرات یا چیزی شبیه به آن بگردی، بله، مغزم را خراب می کنم

of an example of when i was brave oh okay so i'm searching looking for something and

تا به مثالی فکر کنم که چه زمانی شجاع بودم، اوه خوب پس من. من به دنبال چیزی می گردم

it it's a phrase that to indicate that you're having difficulty doesn't it if you're wrecking

و این عبارتی است که برای نشان دادن اینکه شما با مشکل مواجه هستید، اینطور نیست اگر

your brains you're trying to drum up memories from somewhere you're just trying to yes you're

مغزتان را خراب می کنید، سعی می کنید خاطرات را از جایی جمع کنید که فقط سعی می کنید بله

just trying to think of something yes yes but the the implication is that it's difficult

فقط سعی می کنم به چیزی فکر کنم بله بله اما مفهوم این است که

what you're doing can you think of any instance when i've been brave mr duncan apart from

کاری که شما انجام می دهید دشوار است آیا می توانید به هر نمونه ای فکر کنید که من شجاع بودم آقای دانکن به غیر از

coming on this show with you every week yes or or hooking it with me that's pretty brave

اینکه هر هفته با شما در این برنامه می آمدم بله یا یا اینکه آن را درگیر کردم با من خیلی شجاع است،

but i didn't know it at the time or i suppose have you done it well i suppose anything in

اما من آن زمان نمی دانستم یا فکر می کنم شما آن را به خوبی انجام داده اید، فکر می کنم هر چیزی در

your life that scares you so yes going on stage going on stage

زندگی شما که شما را می ترساند، بنابراین بله، رفتن روی صحنه و رفتن روی

of course i forgot all about that yeah okay steve if i could just get the sentence out

صحنه، البته من همه چیز را فراموش کردم، بله، استیو اگر می‌توانستم این جمله را

so quite often things that just scare you things that might be something you have to

خیلی وقت‌ها بیان کنم، چیزهایی که شما را می‌ترسانند چیزهایی که ممکن است چیزی باشد که باید

overcome can be can be brave so so bravery is not just about jumping into the water to

بر آن غلبه کنید، می‌توانند شجاع باشند، بنابراین شجاعت فقط پریدن به آب برای

rescue someone bravery can also be just overcoming your own fears of whatever it is i had a huge

نجات کسی نیست، شجاعت می‌تواند فقط غلبه بر ترس‌های خود از هر چیزی باشد، من

fear about singing in public yeah and performing in public and i i didn't do it for many many

ترس زیادی از آواز خواندن در جمع داشتم. بله و اجرای عمومی و من برای چندین سال این کار را

years uh i mean i still frightened about it now but if you you know yes that's it challenging

انجام ندادم، منظورم این است که الان هنوز از آن می ترسم، اما اگر می دانید بله، این خود را به چالش می کشد

yourself that that is bravery no matter what it is uh exactly so alessandra is wrecking

که این شجاعت است، مهم نیست که چه باشد، دقیقاً الساندرا در حال نابودی است.

their brain as well and i'm sure that that is the correct spelling i'm sure yes that's

مغز آنها نیز همینطور و من مطمئن هستم که املای درستی است، مطمئنم بله

it it is racking your brain it really means that you're just really trying to think of

همینطور است، مغز شما را درگیر می کند، این واقعاً به این معنی است که شما واقعاً در حال تلاش برای فکر کردن به

something and it's difficult yes something steve does all the time i'm always wrecking

چیزی هستید و دشوار است بله کاری که استیو همه کارهایش را انجام می دهد. زمان من همیشه

my brain yeah so there are things that you have to overcome for example there are people

مغزم را خراب می کنم، بله، بنابراین چیزهایی وجود دارد که باید بر آنها غلبه کنید، به عنوان مثال افرادی هستند

who are afraid of spiders they have arachnophobia but sometimes it's good to face your fears

که از عنکبوت می ترسند، عنکبوت هراسی دارند، اما گاهی اوقات خوب است که با ترس های خود روبرو شوید،

for example have a look at this steve oh dear what this coming up now

به عنوان مثال به این استیو نگاه کنید اوه عزیزم این ج در حال حاضر

oh my goodness oh we all remember the spiders remember the spiders that used to live with

اوه خدای من اوه همه ما عنکبوت ها را به یاد می آوریم عنکبوت هایی را که قبلاً با

us well a lot of people do suffer from arachnophobia and that is the fear of spiders you can see

ما زندگی می کردند به خوبی به یاد می آوریم بسیاری از مردم از عنکبوت هراسی رنج می برند و این ترس از عنکبوت است. شما می توانید

that spider there you can't really tell how large it is but it is a big one it's as big

آن عنکبوت را آنجا ببینید و واقعاً نمی توانید بگویید چگونه بزرگ است، اما بزرگ است، به

as your hand so this is a large tarantula and we we had three of these living with us

اندازه دست شما است، بنابراین این یک رتیل بزرگ است و ما سه تا از اینها را

for nearly two years but a lot of people are afraid of spiders and look at the size of

نزدیک به دو سال با ما زندگی می‌کردیم، اما بسیاری از مردم از عنکبوت می‌ترسند و به اندازه آن نگاه می‌کنند.

that look how look how big it is it's going to move in a moment look steve look at that

ببین چقدر بزرگ است که در یک لحظه حرکت می کند نگاه کن استیو نگاه کن که

oh my goodness um vitas has sent us a lovely little rhyme about a spider the itsy bitsy

اوه خدای من ام ویتا برای ما قافیه ای زیبا در مورد یک

spider went up the water spout down came the rain and washed the spider out out came the

عنکبوت فرستاده است. عنکبوت بیرون آمد خورشید بیرون آمد

sun and dried up all the rain now the itsy bitsy spider went up the spout again that

و همه باران را خشک کرد، حالا عنکبوت کوچکش دوباره از دهانه دهانه بالا رفت که

sounds like a nurse that sounds like a nursery rhyme yes oh mr duncan you're probably frightening

شبیه یک پرستار است که شبیه قافیه مهد کودک است، بله اوه آقای دانکن، شما احتمالاً

off all our viewers with that uh hideous vision uh that horrific sight of a spider that could

همه بینندگان ما را با آن می ترسانید. دید هولناک اوه آن منظره وحشتناک عنکبوت که کو

be as big as a house yes it is it is a pretty big spider so some people are afraid of spiders

من به اندازه یک خانه بزرگ خواهم بود، بله، این یک عنکبوت بسیار بزرگ است، بنابراین برخی از مردم از عنکبوت می ترسند

and there was a good example of one that i would imagine would would make a lot of people

و مثال خوبی از آن وجود داشت که تصور می کنم باعث می شود بسیاری از مردم

very afraid yes alberto that said that there was a film called arachnophobia he calls it

بسیار بترسند، بله، آلبرتو گفت که وجود دارد. فیلمی به نام آراکنوفوبیا بود که او آن را

a trash movie oh okay because apparently it was very bad it was terrible so the there

فیلم زباله می نامد، اوه خوب، زیرا ظاهراً بسیار بد بود، وحشتناک بود، بنابراین

there have been lots of these films though with all sorts of animals attacking people

تعداد زیادی از این فیلم ها وجود داشته است، اگرچه با انواع حیواناتی که به مردم حمله می کنند

i suppose a lot of people think of jaws i was i was really frightened of jaws and then

، فکر می کنم بسیاری از مردم به فک فکر می کنند. آیا من واقعا از آرواره ها می ترسیدم و بعد

and then there are the birds a very famous movie by alfred hitchcock not to be confused

و بعد فیلم بسیار معروفی از پرندگان از آلفرد

with birdemic which is not the same film it's a very that's a very awful film and sharknado

هیچکاک وجود دارد که نباید آن را با birdemic اشتباه گرفت که همان فیلم نیست، فیلم بسیار وحشتناکی است و شارکنادو

have you ever heard of that there is a movie that is that is very famous for being quite

آیا تا به حال در مورد آن چیزی شنیده اید فیلمی وجود دارد که به خاطر بد بودن بسیار معروف است

bad and it's called sharknado and it's where a tornado goes across the sea and it carries

و به آن کوسه نادو می گویند و جایی است که یک گردباد از دریا عبور می کند و کوسه های زیادی را حمل می کند

lots of sharks and then the sharks are all dropped deposited yes dropped across a town

و سپس کوسه ها همه رها می شوند و بله در یک شهر رها می شوند

and then the film then consists of people being eaten by these sharks that sounds a

و سپس فیلم تی مرغ شامل افرادی است که توسط این کوسه ها خورده می شوند که

bit silly it is silly because surely sharks have to uh stay in the water to survive yes

کمی احمقانه به نظر می رسد احمقانه است زیرا مطمئناً کوسه ها باید در آب بمانند تا زنده بمانند بله

it's a very it's a very silly movie with some some awful special effects oh by the way five

این یک فیلم بسیار احمقانه است با برخی جلوه های ویژه افتضاح اوه اتفاقاً پنج

minutes from now or should i say four minutes we have flags of the world flags of the world

دقیقه از این به بعد یا باید بگویم چهار دقیقه پرچم‌های پرچم‌های جهان را

here we go i thought you might have uh decided to use something different no because no because

داریم اینجا می‌رویم، فکر کردم ممکن است تصمیم گرفته باشید از چیزی متفاوت استفاده کنید نه، زیرا نه، زیرا

last week we had loads of complaints so i'm not i'm not having that you showed it last

هفته گذشته شکایات زیادی داشتیم، بنابراین من نیستم. من نمی دانم که شما آن را هفته گذشته نشان دادید

week mr duncan the week before you didn't no it was last week yes didn't you show flags

آقای دانکن هفته قبل از اینکه این کار را نکردید نه هفته گذشته بود بله،

of the world last week anyway anyway we could be arguing about this all day but someone

به هر حال هفته گذشته پرچم های جهان را نشان ندادید به هر حال ممکن است تمام روز در مورد این موضوع بحث کنیم، اما یکی

will tell us we have flags of the world coming up but steve was very busy in the garden this

به ما می گوید ما پرچم‌های دنیا را داریم که بالا می‌آیند، اما استیو این هفته در باغ خیلی مشغول بود،

week you you were once again checking your wood weren't you yes you were oh i see you

تو دوباره چوبت را چک می‌کردی، مگر نه، می‌بینم که

filmed me secretly i have been sneakily filming mr steve and there he is but what what are

مخفیانه از من فیلم گرفتی، یواشکی داشتم از آقای استیو فیلم می‌گرفتم. است اما چه

you doing steve well i thought i'm going to see if i can bring some of that wood inside

کار می کنی استیو خوب من فکر می کنم من هستم می‌خواهم ببینم آیا می‌توانم مقداری از آن چوب را داخل بیاورم،

because if it's dried enough in the sun then i can store it uh inside the house so that

زیرا اگر به اندازه کافی در آفتاب خشک شده باشد، می‌توانم آن را در داخل خانه ذخیره کنم تا

we can use it in the winter yes we're very lucky actually because we have we actually

بتوانیم در زمستان از آن استفاده کنیم، بله، در واقع ما بسیار خوش شانس هستیم زیرا واقعاً خودمان را داریم.

have an area that was built with the house and it's a place where you can actually store

منطقه‌ای داشته باشید که با خانه ساخته شده است و مکانی است که می‌توانید در واقع

your logs i would well yes it's a it's a fuel store yes i think because when the house was

کنده‌های چوبی خود را در آن ذخیره کنید، بله، یک انبار سوخت است بله فکر می‌کنم زیرا زمانی که خانه در

originally built in the 1960s yes a lot of houses then had fireplaces

ابتدا در دهه 1960 ساخته شد، بله خانه‌های زیادی وجود داشت. شومینه‌ها

so they had to have somewhere to store their fuel so we're very lucky that we can actually

باید جایی برای ذخیره سوخت خود داشته باشند، بنابراین ما بسیار خوش شانس هستیم که می‌توانیم کنده‌های

put our logs somewhere in the house and there is steve so so what are you doing you're checking

خود را در جایی در خانه قرار دهیم و استیو وجود دارد، پس شما چه کار می‌کنید

the the logs to make sure they're dry well i've got i bought myself an a moisture meter

، سیاهه‌ها را چک می‌کنید تا مطمئن شوید که آنها. دوباره خوب خشک کنید من برای خودم یک رطوبت سنج خریدم،

so this is a piece of technology a moisture meter we we demonstrated it once on the live

بنابراین این یک تکه فناوری رطوبت سنج است که ما آن را یک بار در پخش زنده نشان دادیم،

stream because when when it's sort of below 12 percent it means we can burn it inside

زیرا زمانی که تا حدودی زیر 12 درصد است، به این معنی است که می توانیم آن را در داخل آن بسوزانیم.

that means that it's dried out sufficiently so that we're not damaging the chimney or

به این معنی است که به اندازه کافی خشک شده است تا به آن آسیبی نرسانیم دودکش یا

creating too much smoke and most of that half of it i would say is now ready for burning

دود زیاد ایجاد می‌کند و بیشتر آن نیمی از آن را می‌گویم اکنون آماده سوختن است،

some of it was well below sort of eight percent yes moisture this is boring people to tears

مقداری از آن کاملاً زیر هشت درصد بود، بله رطوبت، این برای مردم خسته‌کننده

i'm sure it's definitely well to cut a long story short some of it still needs drying

است تا اشک بریزد. خلاصه بعضی از آن‌ها هنوز نیاز به خشک شدن

out and that's what i've left there but i can see there you are covering up the wood

دارند و این چیزی است که من آنجا گذاشته‌ام، اما می‌توانم ببینم که در آنجا چوب را

with some tarpaulin you are about to cover it up because we had a lot of rain last night

با مقداری برزنت می‌پوشانی و می‌خواهی آن را بپوشانی چون دیشب باران زیادی داشتیم.

so this was mr steve actually yesterday afternoon and we did have a lot of rain so we have enough

آقای استیو در واقع دیروز بعدازظهر بود و ما باران زیادی داشتیم، بنابراین به اندازه

i think we have enough firewood to keep us going next winter and maybe the winter afterwards

کافی هیزم داریم، فکر می کنم هیزم کافی برای ادامه کار در زمستان آینده و شاید زمستان بعد از آن

as well well i think the trouble is this firewood is soft wood okay from conifers so it's not

نیز داریم، فکر می کنم مشکل اینجاست که این هیزم چوب نرم است. درختان مخروطی بنابراین

going to burn as slowly as hardwood uh so it's not going to last as long so i think

به آهستگی چوب سخت نمی سوزد، بنابراین تا این اندازه دوام نخواهد آورد، بنابراین فکر

we'll get burned through it a lot quicker but anyway anyway we have lots of wood to

می کنم خیلی سریع تر از طریق آن می سوزیم، اما به هر حال ما چوب زیادی

keep us warm but yes um anyway right during the winter we've had we've got a problem with

داریم که ما را گرم نگه دارد، اما بله درست است در طول زمستان که ما تا به حال ما یک مشکل با

a rabbit a rabbit in the garden yeah okay well we don't have time to talk about that

یک خرگوش یک خرگوش در باغ بله خوب خوب ما وقت نداریم در مورد آن صحبت کنیم،

okay it's three o'clock that's more interesting than wood three o'clock is coming up and you

خوب، ساعت سه است که جالب تر از چوب است ساعت سه در راه است و شما می

know what that means thank you steve it means that uh pedro is the only person that's going

دانید این یعنی چه ممنون استیو این یعنی اوه پدرو تنها کسی است که

to be watching no there's a lot of people do you ever look at the life i'm joking i'm

قرار است تماشا کند نه تعداد زیادی از مردم وجود دارند.

joking

do you ever look at the live chat of course i'm looking at it all this everything everyone

is saying we are looking forward to seeing those flags of the world pedro has sent us

همه می گویند ما مشتاقانه منتظر دیدن آن پرچم های جهان هستیم پدرو

a picture a photo of his father we can't show it today because mr duncan would have to go

عکسی از پدرش را برای ما ارسال کرده است که امروز نمی توانیم آن را نشان دهیم زیرا آقای دانکن باید

into his computer okay and uh you can't do it when you're live doing this so we'll show

وارد کامپیوترش شود خوب و اوه شما نمی توانید این کار را انجام دهید. وقتی زنده هستید این کار را انجام می دهید، بنابراین ما

it next week pedro yeah um because you can't it's you know anyway anyway technically it's

آن را هفته آینده نشان خواهیم داد پدرو آره اوم، چون نمی توانید به هر حال می دانید به هر حال از نظر فنی

not possible are we having a bet today are we betting how many times steve says anyway

امکان پذیر نیست، آیا ما امروز شرط می بندیم آیا شرط می بندیم چند بار استیو به هر حال

at the end of a sentence anyway it's three o'clock steve anyway it's time anyway for

در پایان یک جمله به هر حال ساعت سه است استیو به هر حال وقت

those flags anyway of the world

آن پرچم ها است به هر حال دنیا

anyway

به هر حال

mr steve was blowing his nose i wish i really wish you could have heard no vote i i wish

آقای استیو داشت دماغش را می کشید، کاش واقعاً کاش می توانستید رای نه را بشنوید، کاش

we could have heard the sound of steve blowing his nose is santorino says that i need to

می توانستیم صدای بینی استیو را بشنویم سنتورینو می گوید که من

be careful near piles of logs because apparently in in her country uh then you get snakes vipers

باید مراقب انبوهی از کنده های درخت باشم زیرا ظاهراً در کشور او آه، پس شما افعی مار دارید

that live in the piles of logs while you'd be pleased to know uh saturday now that we

که در انبوهی از کنده ها زندگی می کنند، در حالی که خوشحال می شوید که بدانید اوه شنبه اکنون که ما

don't have poisonous snakes in the well we have adders don't we yes but they're not particularly

مارهای سمی در چاه نداریم، ما جمع کننده داریم، نه بله، اما آنها نیستند. به خصوص

poisonous i'm not sure about vipers don't think we get vipers we get grass snakes and

سمی است من در مورد افعی ها مطمئن نیستم فکر نمی کنم افعی می گیریم ما افعی می گیریم و افعی می گیریم.

adders adders i think you can get a nasty bite from an adder but there's none around

here and you certainly can't die from it but yes um i shall remember that if i ever go

اوم یادم می‌آید که اگر به

abroad and see a pile of logs i shall stay well away from them of course you can always

خارج از کشور بروم و انبوهی از کنده‌ها را ببینم، از آن‌ها دور می‌مانم، البته

you can always tell when you see an adder because it's carrying a calculator

همیشه می‌توانید وقتی جمع‌کننده‌ای را می‌بینید، متوجه شوید، زیرا او ماشین‌حساب حمل می‌کند،

oh mr duncan you're so funny i thought that was that was mildly amusing it was mildly

آقای دانکن، شما خیلی بامزه هستید. من فکر می کردم که آن چیزی است که خفیف سرگرم کننده بود،

amusing mildly adders i expected i don't know whether people have heard of adders well it's

خفیف سرگرم کننده بود dders من انتظار داشتم من نمی دانم که آیا مردم به خوبی در مورد جمع کننده ها شنیده اند یا خیر.

a type of snake yes so that's what we get here we get grass snakes which are fairly

harmless uh i've never seen an adder we don't have many of them i mean we don't have poisonous

منظورم این است که ما

spiders either no which i'm sure you get lots of in brazil louis points out that the largest

عنکبوت های سمی هم نداریم که مطمئنم شما در برزیل

community of people watching us are brazilians yes we do get a lot of people in south america

تعداد زیادی از آنها را

watching south america and also vietnam probably two of the biggest places and also india you

دریافت می کنید. و همچنین ویتنام احتمالاً دو تا از بزرگترین مکان‌ها و همچنین هند

might be surprised to find out we have a lot of viewers in india as well so india also

ممکن است تعجب کنید اگر بفهمید ما بینندگان زیادی در هند داریم، بنابراین هند و

italy as well we have many people watching in italy so we are big in many parts of the

ایتالیا نیز ما افراد زیادی در ایتالیا داریم که تماشا می‌کنند، بنابراین ما در بسیاری از مناطق بزرگ هستیم.

world ah beatrice notices that i am slowing my pronunciation of words almost two is helping

جهان آه بئاتریس متوجه می شود که تلفظ کلماتم را کند می کنم تقریباً دو کمک می

it's almost too slow i'm pleased to know that we've got banda from saudi arabia we do get

کند که تقریباً خیلی کند است. خوشحالم که می دانم باندا از عربستان سعودی داریم ما

quite a few people watching us from saudi arabia as well so welcome

افراد زیادی از عربستان سعودی ما را تماشا می کنند پس خوش آمدید

there's a football match on at the moment uh oh no somebody asks is italy playing now

، یک مسابقه فوتبال در حال حاضر برگزار می شود اوه اوه کسی نمی پرسد آیا ایتالیا در حال حاضر بازی می کند

oh i don't i don't know i don't know about football really all i know is england did

اوه من نمی دانم در مورد فوتبال نمی دانم واقعا همه می دانم که انگلیس

not do very well on friday against scotland in fact i had a very interesting question

در روز جمعه مقابل اسکاتلند خیلی خوب عمل نکرد در واقع من یک سوال بسیار جالب داشتم.

that came through on my youtube channel asking why why are why is england playing in the

در کانال یوتیوب من پرسیده شد چرا چرا انگلیس با یورو بازی می کند

euros because england scotland and part of ireland northern ireland well actually not

زیرا انگلیس اسکاتلند و بخشی از ایرلند ایرلند شمالی در واقع

northern ireland this is the problem this is the problem it's it's it's very hard to

ایرلند شمالی نیست، این مشکل است این مشکل است، توضیح دادن همه چیز بسیار سخت است.

to actually explain all of this but the reason why we're in the euros has nothing to do with

اما دلیل اینکه ما در یورو هستیم هیچ ربطی به

brexit so it's not about it's not about the political side of it or the economic side

برگزیت ندارد، بنابراین به جنبه سیاسی یا اقتصادی

it's just the geographical location yes political yes i mean for example turkey or also in the

آن مربوط نیست، فقط موقعیت جغرافیایی است بله سیاسی بله منظورم مثلا ترکیه یا همچنین در

euros so yes that's the euros is to do with people who live in europe yes not the european

یورو پس بله همین است یورو مربوط به افرادی است که در اروپا زندگی می کنند بله نه اتحادیه اروپا

union which is a different thing all together that's it just the continent so that is the

که همه چیز متفاوت است و فقط قاره است بنابراین این

difference yes um i don't know whether turkey is technically in europe or not it's all about

تفاوت است بله ام من نمی دانم که آیا ترکیه از نظر فنی در این کشور است یا خیر یورو به هر حال همه چیز به پول مربوط می شود یا نه،

money anyway i mean they wouldn't they wouldn't say even if it was you know european union

منظورم این است که آنها نمی گفتند حتی اگر

country football match tournament we'd still be in it anyway because unless england were

مسابقات فوتبال کشور اتحادیه اروپا بود، ما همچنان در آن حضور خواهیم داشت، زیرا اگر انگلیس

in it they'd lose lots of money it's all to do with money isn't it football money if you

در آن حضور نداشت، آنها چیزهای زیادی را از دست می دادند. پول همه چیز به پول مربوط می شود، آیا پول فوتبال نیست، اگر

say so probably what are we doing what's the theme of today apart from bravery well well

بگویید احتمالاً ما چه می کنیم، موضوع امروز جدا از شجاعت خوب است

that's really one of the things we're talking about in a big way because we have lots of

، این واقعاً یکی از مواردی است که ما در مورد آن به طور گسترده صحبت می کنیم، زیرا ما

words and expressions we also have the sentence game as well for those who like to have their

کلمات و عبارات زیادی داریم ما همچنین بازی جملاتی داریم و همچنین برای کسانی که دوست دارند

brains picked we have that we've had another invite to brazil oh it's italy versus wales

مغزشان را انتخاب کنند، می دانیم که ما یک دعوت دیگر به برزیل آه ایتالیا در مقابل ولز داشته ایم

apparently is that going on now with that is that football match actually started italy

ظاهراً این است که در حال حاضر با آن فوتبال ادامه دارد. بازی در واقع ایتالیا

versus wales oh no

در مقابل ولز شروع شد، اوه

i don't know well it could well be but yes it's not just a field of sheep at one end

نه، خوب نمی‌دانم می‌تواند باشد، اما بله ، این فقط یک مزرعه گوسفند در یک

is it no i don't who invited us to um somebody invited us to south america earlier on uh

انتها نیست. اوه

and i can't find out who it was um we'd love to go uh well i i of course i'd like to meet

و من نمی توانم بفهمم که او کی بود البته من می‌خواهم با چند نفر برزیلی ملاقات کنم، البته

a few brazilian people one in particular of course but who invited us to brazil i don't

یکی از آنها، اما کسی که ما را به برزیل دعوت کرده است،

know steve somebody invited us to brazil you are the one with your eye on the line oh yes

نمی‌دانم استیو کسی ما را به برزیل دعوت کرده است.

oh okay yes uh katyana or kathiana souza has invited us to brazil do you live near um pedro

کاتیانا یا کاتیانا سوزا ما را به برزیل دعوت کرده است آیا شما در نزدیکی ام پدرو زندگی

by any chance it might be an incentive for me to you do realize that brazil is a huge

می کنید ممکن است انگیزه ای برای من باشد تا متوجه شوید که برزیل

country i know i'd love to go that's like that i used to like i used to like it when

کشور بزرگی است، می دانم که دوست دارم بروم همان طور که قبلا دوست داشتم. من دوست داشتم وقتی

people used to say to me in china they used to say do you know do you know the queen like

مردم در چین به من می گفتند می گفتند آیا می دانی ملکه را می شناسی مثل اینکه

somehow we would just pass each other in the street it's in two hours time uh the match

به نوعی در خیابان از کنار هم رد می شدیم، دو ساعت دیگر است اوه مسابقه

okay that's good

خوب است این خوب

is that it that's it i'm just uh i'm just uh reiterating i i felt like there was more

است که این همان است که من فقط آه من فقط اوه دوباره تکرار می کنم احساس کردم چیزهای بیشتری

coming up you see there i thought i thought more was going to be coming our way it's very

در راه است می بینید آنجا فکر می کنم فکر می کنم چیزهای بیشتری قرار است به سمت ما بیاید خیلی

murky so so yes you are right today is very murky so that is the view right now live behind

تاریک است بنابراین بله حق با شماست امروز بسیار تاریک است بنابراین این منظره ای است که در حال حاضر پشت سر ما زندگی می

us in fact i think you can see that i think that might be some sheep i can't quite tell

کند، در واقع فکر می کنم می توانید ببینید که من فکر می کنم ممکن است برخی از گوسفندها باشند نمی توان از اینجا کاملاً تشخیص داد،

from here but that might be some sheep in the field in the distance but yes you are

اما ممکن است گوسفندهایی در زمین دوردست باشند، اما بله،

right we we have murky weather tomic points out that israel is uh in the at the euros

درست می گویید، ما آب و هوای تیره

football matches so yeah um and i wouldn't have thought israel was in europe the european

ای داریم. فکر نمی‌کردم اسرائیل در اروپا باشد، قاره اروپا

continent would you but uh there we go

می‌خواهیم، ​​اما اوه ما می‌رویم،

but that's due to politics says tomek uh we should support wales says palmyra i'm not

اما این به خاطر سیاست است، می‌گوید تومک آه، ما باید از ولز حمایت کنیم، می‌گوید پالمیرا

going near i'm not going near that well anyway yeah it's down to money uh you should support

من نزدیک نمی‌شوم، به هر حال به این خوبی نزدیک نمی‌شوم، بله، پول اوه شما باید از ولز حمایت کنید

wales because we're near wales yes we should but we're still technically in england and

زیرا ما به ولز نزدیک هستیم بله باید اما از نظر فنی هنوز در انگلیس

we're english uh so i suppose really we need to support england or we we would be seen

هستیم و انگلیسی هستیم بنابراین فکر می کنم واقعاً باید از انگلیس حمایت کنیم وگرنه ما

as traitors yeah well the other problem is i have no interest in football that's that's

را خائن می بینند بله خوب دیگری مشکل این است که من هیچ علاقه ای به فوتبال ندارم و این

really the the big thing i don't have any interest in the game of football to to be

واقعاً مهم ترین چیز است که من هیچ علاقه ای به بازی فوتبال

honest don't take that the wrong way but today we've been talking about bravery steve so

ندارم.

we have done brave things in the past but i thought also it'd be interesting to have

ما در گذشته کارهای شجاعی انجام داده‌ایم، اما فکر می‌کردم که این کار هم درست باشد

a look at some words connected and also phrases for example if you are a brave person you

با نگاهی به برخی از کلمات مرتبط و همچنین عبارات، به عنوان مثال اگر شما فردی شجاع هستید،

might describe someone having courage so to have courage to have strength to to face something

ممکن است کسی را توصیف کنید که شجاعت دارد، بنابراین شجاعت داشتن قدرت روبرو شدن با

so quite often when we think about courage we often think about doing something brave

چیزی اغلب زمانی که به شجاعت فکر می کنیم، اغلب به انجام آن فکر می کنیم. یک چیز شجاعانه

but of course courage can be something you have to keep with you for a very long time

اما البته شجاعت می تواند چیزی باشد که باید برای مدت طولانی با خود نگه دارید

to get yourself through a difficult situation

تا از یک موقعیت دشوار عبور کنید

or something that you are trying to do so we always think of courage as one act but

یا کاری که سعی می کنید انجام دهید، بنابراین ما همیشه شجاعت را یک عمل

actually courage can be something you have for a very long time something you have to

می دانیم، اما در واقع شجاعت می تواند چیزی باشد. شما برای مدت طولانی چیزی دارید که

keep with you maybe you are facing some difficulty in your life such as a serious illness yes

باید همراه خود نگه دارید، شاید در زندگی خود با مشکلاتی مانند یک بیماری جدی روبرو

you might have an illness which is very serious so courage is the thing that carries you through

هستید، بله ممکن است بیماری بسیار جدی داشته باشید، بنابراین شجاعت چیزی است که شما را از

that and your difficulty yes that difficulty that you that you do uh you do it quite often

آن عبور می دهد و سختی بله آن سختی که شما انجام می دهید آه شما اغلب آن را

without complaint courageous people often do something and they don't moan and groan

بدون شکایت انجام می دهید.

and they don't complain they just get on with it and do it yes although i think we sometimes

این را انجام دهید بله، اگرچه من فکر می کنم ما گاهی

do use or overuse the word courageous or hero or brave we do sometimes overuse it definitely

اوقات از کلمه شجاع یا قهرمان یا شجاع استفاده می کنیم یا بیش از حد از آن استفاده می کنیم، گاهی اوقات بیش از حد از آن استفاده می کنیم

you often hear if we're talking about football you often hear people describe uh certain

قطعاً اغلب می شنوید که اگر در مورد فوتبال صحبت می کنیم اغلب می شنوید که مردم برخی از

football players famous football players as heroes now that i think is something that

بازیکنان فوتبال را بازیکنان مشهور فوتبال توصیف می کنند. به عنوان قهرمانان اکنون که فکر می‌کنم چیزی است که

you could debate yes we often you often hear sporting hero yes as as if that person has

می‌توانید با آن بحث کنید، بله، ما اغلب شما قهرمان ورزشی بله را می‌شنوید، انگار که آن

sort of done something brave and heroic which of course they might have done they might

شخص کاری شجاعانه و قهرمانانه انجام داده است که البته ممکن است انجام داده باشد، ممکن است

have actually had to overcome their own personal problems or difficulties so it can happen

در واقع مجبور شده باشند بر کارهای خود غلبه کنند. مشکلات یا مشکلات شخصی ممکن است اتفاق بیفتد،

but i think sometimes we do overuse the word hero and brave quite often so to be courageous

اما من فکر می‌کنم گاهی اوقات ما بیش از حد از کلمه قهرمان و شجاع استفاده می‌کنیم، بنابراین برای شجاع بودن

if you have courage the action is described as being courageous you are doing something

اگر شجاعت دارید، عمل به عنوان شجاع توصیف می‌شود، شما در

courageous you are doing something that is seen as brave here's another one i like this

حال انجام کاری شجاعانه هستید. شجاع اینجا یکی دیگر است من این

one steve to be gutsy gutsy gutsy gutsy yes it's interesting that it doesn't seem like

یکی را دوست دارم استیو شجاع باشد و شجاع باشد بله جالب است که این کلمه واقعی به نظر نمی

a real word quite often a person who is brave we often describe them as as having guts guts

رسد اغلب فردی که شجاع است ما اغلب توصیف می کنیم اگر جرات

so the thing that drives you forward the thing that pushes you to overcome the the problems

داشته باشید، چیزی که شما را به سمت جلو سوق می دهد و شما را برای غلبه بر مشکلات یا ناملایمات سوق می دهد، می

or the adversity we can say that you have guts you are gutsy so if you are gutsy it

توانیم بگوییم که شما جرات دارید، شما شجاع هستید، بنابراین اگر شجاع باشید به این

means you don't let anything stop you you keep going you don't you don't give up you

معنی است که اجازه نمی دهید چیزی شما را متوقف کنید، ادامه دهید، شما تسلیم

don't fear us yes to be fearless yes good one gutsy for some reason your guts and that

نشوید، از ما نترسید، بله نترس باشید، بله خوب است، به دلایلی روده های شما و این

that is referring to your guts your innards your intestines that part of your body for

به روده شما اشاره دارد. بدن به

some reason that's associated with bravery if you have lots of guts have you have you

دلایلی که با شجاعت همراه است، اگر جرات زیادی دارید، آیا

got the guts to face up to that neighbour of yours and tell them how they've upset you

جرات دارید که با همسایه خود روبرو شوید و به آنها بگویید که چگونه آنها شما را ناراحت

have you got the guts to hold that giant spider in your hand and if someone isn't brave you

کرده اند. دست و اگر کسی شجاع نیست شما او را

call them you call them gutless less gutless g-u-t-l-e-s so a gutless person is a person

صدا می کنید به او می گویید بی اعصاب کمتر بی غرور g-u-t-l-e-s بنابراین یک فرد بی اعصاب فردی است

who is not brave another another uh um word you could use gutsy would be you know you

که شجاع نیست.

know he he or she's got balls that's another phrase that you use to say that somebody's

این عبارت دیگری است که شما از آن برای گفتن اینکه

is brave and gutsy uh they've got balls

یک نفر br است استفاده می کنید اوه و جسارت اوه اوه توپ دارند

no comment mr duncan good but that isn't a b-a-l-s is is a phrase uh you can use if for

بدون نظر آقای دانکن خوب است اما این یک کلمه b-a-l-s نیست یک عبارت است آه که می توانید استفاده کنید اگر برای

somebody who's behaving in a brave way yes for example somebody might be at a meeting

کسی که رفتار شجاعانه ای دارد بله مثلا ممکن است کسی در یک جلسه در

a work meeting and there's hundreds of people and somebody just is asked if they would make

یک جلسه کاری باشد. و صدها نفر هستند و از یک نفر فقط پرسیده می شود که آیا آنها

a speech suddenly without warning and they they just put their hand up say i'll do it

ناگهان بدون هشدار صحبت می کنند و آنها فقط دستشان را بالا می گیرند و می گویند من این کار را انجام می دهم

you say well car he's got balls or she's got balls or she's gutsy he's he's gutsy

شما بگویید خوب ماشین او توپ دارد یا او توپ دارد یا او جسارت است او شجاع است

yes of course we won't say what the balls are referring to but they are part of the

بله، البته ما نمی گوییم که توپ ها به چه چیزی اشاره می کنند، اما آنها بخشی از

body certain part of the male anatomy but that is what it's referring to but it does

بدن بخش خاصی از آناتومی مرد هستند، اما این همان چیزی است که به آن اشاره می کند، اما به این

mean brave yes and it's not rude to use that phrase is it you can use that phrase i've

معنی است که بله شجاع است و استفاده از این عبارت بی ادبانه نیست. شما می توانید از این عبارت استفاده کنید من

never heard i've never heard any presidents or prime ministers ever ever saying balls

هرگز نشنیده ام هرگز نشنیده ام هیچ رئیس جمهور یا نخست وزیری هرگز

to mean courage here's a good one jimmy from hong kong another the opposite to gutsy another

به این معنی است که توپ به معنای شجاعت است.

is spineless yes a spineless person they have and quite that that derives from having a

کاملاً از داشتن یک ستون فقرات ناشی می شود

backbone yes so a person who has backbone is a person who is brave who has courage and

بله، بنابراین فردی که ستون فقرات دارد، فردی شجاع است که شجاعت دارد

the opposite is spineless that person has no backbone the spine that runs down your

و برعکس آن فرد بدون ستون فقرات است، آن شخص ستون فقرات ندارد، ستون فقرات که از پشت شما پایین

back it holds you upright and that's what it's all about you see so having no spine

می آید شما را صاف نگه می دارد و این چیزی است که شما می بینید، بنابراین نداشتن ستون فقرات

means that you don't stand up straight you're not willing to be seen or to be courageous

به معنای این که راست نمی ایستید حاضر نیستید دیده شوید یا شجاع

you have backbone you have no backbone

باشید.

you don't want to be seen you don't have bravery if someone describes you as spineless and

thanks for that jimmy it's it really is quite uh that's not a nice thing to be called it

جیمی این واقعاً خیلی چیز خوبی نیست که بتوان آن را

is not because nobody wants to be seen as not being courageous and not not having any

نامید نه به این دلیل که هیچ‌کس نمی‌خواهد که شجاع نباشد و

guts or any spine and that's often used um in specific ways i would say that phrase spineless

جرات یا ستون فقرات ندارد و اغلب به روش‌های خاصی از آن استفاده می‌شود. عبارت بدون ستون فقرات

yeah so anyway we've got to move on steve okay uh sergio says i thought gutsy meant

بله، به هر حال ما باید ادامه دهیم استیو اوکی اوه سرجیو می گوید من فکر می کردم شجاع منظور

somebody who poos a lot oh i see okay we we understand the joke it's very close see we

کسی است که زیاد غوغا می کند، اوه می بینم خوب است، ما شوخی را درک می کنیم خیلی نزدیک است ببینید ما

found the level to be plucky a person who is plucky again i like this i like this a

سطحی را پیدا کردیم که یک آدم خوش اخلاق باشد . من این را

plucky person a person who has a lot of energy to be to be brave to push themselves forward

دوست دارم پسر، فردی که انرژی زیادی برای داشتن شجاعت دارد تا خودش را به جلو

they are fearless a plucky person positive yes somebody with a very positive outlook

بکشد، آنها نترس هستند، یک آدم خوش دست مثبت، بله، کسی با دید بسیار مثبت

on life yes willing to volunteer for things and uh yeah plucky they're always willing

به زندگی، بله، مایل به داوطلب شدن برای چیزهایی است و اوه بله، آنها همیشه مایل

to put themselves forward in a situation that may or may not be dangerous positive outgoing

هستند خود را در موقعیتی قرار دهند که ممکن است خطرناک باشد یا نباشد انواع افراد مثبت و مثبت،

types of people um here's another one steve before we both force full silence a valiant

اوم، یک استیو دیگر قبل از اینکه هر دو مجبور شویم سکوت کامل کنیم یک

person valiant yes i like this one valiant it's a very old fashioned word yes it's it's

فرد شجاع، شجاع بله، من این یک شجاع را دوست دارم، این یک کلمه بسیار قدیمی است بله، این

a valiant so so a valiant person is a person who shows bravery and of course this is derived

یک شجاع است بنابراین یک فرد شجاع فردی است که شجاعت نشان می دهد و البته این برگرفته

from valour valour is bravery so a valiant person shows bravery they are a valiant person

از شجاعت است.

they are courageous i think that phrase used to be used a lot for people going into battle

نبرد

in if you're in a war going into battle uh it's a very old-fashioned phrase uh the valiant

در اگر شما در یک جنگ هستید و وارد نبرد می شوید اوه این یک عبارت بسیار قدیمی است آه

soldier uh you could describe but but yes i think it's used for conflict situations

سرباز دلیر اوه می توانید توصیف کنید اما بله فکر می کنم برای موقعیت های درگیری استفاده می شود

uh and you might if you are a valiant person you might expect to get a medal uh for your

و اگر شما یک آدم شجاعی که ممکنه توقع داشته باشی که مدال بگیری آه برای

bravery um there's a song i can't remember what it is now the valiant brave people i

شجاعتت یه آهنگ هست که یادم نمیاد چی هست الان آدم های شجاع

can't remember what the song is but somebody might remember

من یادم نمیاد آهنگ چیه اما ممکنه یکی خوب یادش بیاد

uh well you can you can get a medal yes for valiance quite often i think in the states

تو می تونی بگیری یک مدال بله برای شجاعت اغلب فکر می کنم در ایالت ها

they actually describe them as as medals of valour so bravery to be brave to stand up

آنها را به عنوان مدال های شجاعت توصیف می کنند، بنابراین شجاعت شجاع بودن

for yourself santorino says that we need to go and find a bear in the wood and prove that

برای دفاع از خود سانتورینو می گوید که ما باید برویم و یک خرس را در جنگل پیدا کنیم و ثابت کنیم

it works are you talking about bravery and valour yes doing something brave i suppose

که کار می کند. آیا شما در مورد شجاعت و شجاعت صحبت می کنید بله انجام کاری شجاعانه فکر می کنم

i i have done things that might be described as brave bold and daring bold to do something

من کارهایی انجام داده ام که ممکن است به عنوان جسور و جسورانه برای انجام کاری

or to be bold and daring that means you are pushing your limits so you are willing to

یا جسور بودن و جسارت بودن توصیف شود که به این معنی است که شما محدودیت های خود را پشت سر می گذارید بنابراین مایل به

push yourself forward and do something maybe in the past something you may have been afraid

فشار دادن خود هستید به جلو و انجام کاری شاید در گذشته از کاری که ممکن است از

to do something maybe you feared so suddenly you are bold to do something bold and daring

انجام کاری میترسیده باشید، ممکن است ناگهان از انجام کاری جسورانه و جسورانه جسارت کنید،

maybe if you go out into the street wearing your your drag costume

شاید اگر با پوشیدن لباس درگ خود به خیابان

and you walk around the neighbourhood it's waving to everyone hello yeah but i mean you

بروید و در اطراف راه بروید. او در محله برای همه دست تکان می دهد سلام بله، اما منظورم

do that all the time anyway so that wouldn't be a mark of bravery no i suppose not yes

این است که شما همیشه این کار را انجام می دهید تا نشانه شجاعت نباشد، نه فکر می کنم نه

if you're yes if you're bold it means you're brave yeah you're willing to do something

بله اگر شما بله اگر جسور هستید، به این معنی است که شما شجاع هستید بله شما مایل به انجام کاری هستید که به

that could potentially be dangerous or embarrassing here's another one you can be emboldened you

طور بالقوه می تواند خطرناک یا شرم آور باشد، در اینجا یک مورد دیگر وجود دارد که می توانید جرأت پیدا کنید،

can get a feeling of emboldenment

می توانید احساس جسارت داشته

where you just suddenly have that courage to do something yes to suddenly be overcome

باشید، جایی که ناگهان آن شجاعت انجام دادن کاری را دارید تا ناگهان

with the feeling of of bravery you really want to do something about it gallant another

با احساس شجاعت بر شما غلبه کنید. واقعاً می‌خواهم کاری در مورد آن انجام دهم شجاعانه یکی دیگر شجاعانه

one gallant is a great word again very old-fashioned there was i think there is a hymn when a knight

یک کلمه عالی است دوباره بسیار قدیمی است، فکر می‌کنم یک سرود وجود دارد که یک شوالیه

won his spurs in the days of old they were gallant and brave is one of the lions so i

در روزگار قدیم شجاع بودند و شجاع یکی از شیرها است. من

always remember that from school when we used to sing all of these religious songs at school

همیشه به یاد دارم که از مدرسه، زمانی که همه این آهنگ های مذهبی را در مدرسه می خواندیم،

so this is this is again a a word that it might sound a little bit old-fashioned gallant

پس این دوباره یک کلمه است که ممکن است کمی قدیمی به نظر برسد،

yes i think that normally refers to men and it's to do with being or showing bravery towards

بله، فکر می کنم به طور معمول به مردان اشاره دارد و مربوط به بودن یا نشان دادن شجاعت نسبت به

women isn't it i think if you gallant well i think it's man is somebody who stands up

زنان اینطور نیست من فکر می کنم اگر شما خوب شجاع باشید فکر می کنم مرد کسی است که

for women yes well stands up for a woman it's it's not related to gender it's just it just

از زنان دفاع می کند بله خوب از یک زن دفاع می کند این به جنسیت ربطی ندارد فقط

means brave but if you're fearless if you're gallant yes i used to understand it as meaning

به معنای شجاع است اما اگر نترس هستید اگر بله، من این را به این معنا می فهمیدم

that you are somebody that showed appreciation for women and stood up for women uh you might

که شما کسی هستید که از زنان قدردانی می کنید و از زنان دفاع می کنید، ممکن است

protect a woman against danger and oh you're very gallant you know you might help a lady

از یک زن در برابر خطر محافظت کنید و اوه شما بسیار شجاع هستید، می دانید که می توانید به یک خانم کمک کنید، یک مرد ممکن است کمک کند.

a man might help a lady up a step or out of a car uh you know giving assistance and aid

به یک خانم کمک کنید تا یک پله بالا برود یا از ماشین بیرون بیاید ، اوه می دانید کمک و کمک می کنید

i mean probably these days certainly in the uk you wouldn't be thanked if you opened a

، منظورم این است که احتمالاً این روزها در انگلستان، اگر در را باز کنید، اگر در را برای یک خانم باز کنید، از شما تشکر نمی شود.

door if you if you would open a door for a lady okay go through you were at the door

از در عبور کن، تو دم در بودی،

but you let the lady go through first somebody said how very gallant of you but that sounds

اما اجازه دادی خانم از آن عبور کند، اول یکی گفت: چقدر از شما خوش اخلاق است، اما این به نظر طعنه آمیز به نظر می رسد،

sarcastic okay well well thank you you're very gallant what a gallant gentleman that's

خوب، خوب، متشکرم، شما بسیار شجاع هستید، چه آقای شجاعی که

very gallant of you appreciating women and standing up for women okay uh i think that

از شما قدردانی از زنان و ایستادن برای زنان، اوه، من فکر می کنم

that usually i i almost have the feeling that sometimes mr steve walks around the street

که معمولا من تقریباً این احساس را دارم که گاهی آقای استیو

wearing a big top hat and he he he takes his hat off when when women go by good morning

با یک کلاه بزرگ در خیابان راه می‌رود و وقتی خانم‌ها می‌روند

good morning madam good morning good morning showing showing uh appreciation and uh yes

صبح بخیر صبح بخیر خانم صبح بخیر نشان می‌دهد که او قدردانی می‌کند و اوه بله

um gallant is a model for a japanese car oh it says abdul aziz that's a good name i think

اوم شجاع است. مدل برای ماشین ژاپنی اوه می گوید عبدالعزیز این نام خوبی است، من فکر می کنم نام بسیار خوبی است،

that's a brilliant name by the way the is it is it toyota the toyota gallant doesn't

به هر حال این نام بسیار خوبی است، تویوتا تویوتا گالانت

say here we've probably got the same model here but it's called something different tomic

اینجا نمی گوید ما احتمالاً همین مدل را در اینجا داریم، اما اسمش چیزی است تومیک های مختلف

says what about the word unsung hero or the phrase unsung hero yeah that's we're talking

در مورد کلمه قهرمان ناخوانده یا عبارت قهرمان ناخوانده چه می گوید، بله، ما در

about hero well i suppose a hero quite often is seen as someone who does something brave

مورد قهرمان صحبت می کنیم، فکر می کنم یک قهرمان اغلب به عنوان کسی دیده می شود که کاری شجاعانه انجام می دهد،

so yes of course i i think i think it would be fair to say that yeah i think so but an

بنابراین بله، البته فکر می کنم من فکر می کنم منصفانه است بگو که بله، من اینطور فکر می کنم، اما یک

unsung hero is somebody who isn't hasn't been recognized publicly for their bravery for

قهرمان گمنام کسی است که به خاطر شجاعتش به

their bravery or all the good things that they've done if you're unsung

خاطر شجاعتش یا تمام کارهای خوبی که انجام داده است، به طور عمومی شناخته نشده است، اگر شما ناخوانده

it means nobody's talked about it wildly um you sort of maybe you've kept it to yourself

باشید، به این معنی است که هیچ کس در مورد آن صحبت نکرده است. اوم تو شاید شما آن را برای خود نگه داشته اید،

that's something you did say say for example you you rescued somebody from a drowning in

این چیزی است که شما گفتید، مثلاً بگویید شما کسی را از غرق شدن در رودخانه نجات دادید،

a river um like christina did um if you kept it to yourself and it was just the you and

مانند کریستینا، اگر آن را برای خود نگه می داشتید و این فقط شما

the child that knew about it she might tell her parents but if they then go and tell lots

و کودک بودید که او از آن خبر داشت. ممکن است به والدینش بگوید، اما اگر آنها بروند و به

of other people if they don't tell anyone else then nobody hears about it you're an

افراد زیادی بگویند اگر به کسی نگفته اند، هیچ کس در مورد آن چیزی نشنود شما یک

unsung hero but if they tell lots of people then you'll become a public hero the phrase

قهرمان گمنام هستید، اما اگر به افراد زیادی بگویند، قهرمان عمومی خواهید شد. این

comes actually from the the olden times when heroes received immortality through song so

عبارت در واقع از زمان‌های قدیم می‌آید که قهرمانان جاودانگی را از طریق آهنگ دریافت

songs or poems would be written about the heroes heroic moments heroics

می‌کردند، بنابراین آهنگ‌ها یا شعرهایی در مورد قهرمانان نوشته می‌شد لحظات قهرمانی قهرمانی،

so you i'm talking steve i know so so i was very brave then to cut in very brave but now

بنابراین شما دارم صحبت می‌کنم استیو من می‌دانم پس خیلی شجاع بودم که آن زمان بسیار شجاع بودم اما اکنون

it's it's completely removed what i was trying to explain you're going to say mr duncan well

این کاملاً حذف شده است آنچه می خواستم توضیح دهم شما می خواهید بگویید آقای دانکن خوب

what i was saying was an unsung hero is a person who has had no songs or written about

آنچه من می گفتم یک قهرمان ناخوانده بود فردی است که هیچ آهنگ یا نوشته ای در مورد

their bravery even though they did something brave they were never mentioned in any songs

شجاعت خود نداشته است حتی اگر کاری شجاعانه انجام داده است که هرگز ذکر نشده است. در هر آهنگی

hence un sung ah that very good mr duncan adele says that um looks like she's uh needing

از این رو خوانده نشده است آه، آقای دانکن ادل بسیار خوب می گوید که اوم به نظر می رسد او

to decide something that can change her life so you're in a phase of your life when you're

باید تصمیم بگیرد که بتواند زندگی او را تغییر دهد، بنابراین شما در مرحله ای از زندگی خود هستید که

maybe at a crossroads you often say in life you've reached a point where you need to change

شاید در یک دوراهی هستید که اغلب می گویید در زندگی به آن رسیده اید. نقطه ای که در آن باید تغییر

you need to do something else uh and that act of doing that can be difficult and of

کنید، باید کار دیگری انجام دهید، و این عمل می تواند دشوار باشد و

course but if you do do it you could say well maybe you change your whole career path yes

البته، اما اگر این کار را انجام دهید، می توانید بگویید که شاید کل مسیر شغلی خود را تغییر دهید بله

and you know you it's very brave then if you do something very different than you've been

و می دانید که این کار بسیار است. شجاع پس اگر کاری بسیار متفاوت از آنچه که

doing for many years yes well there is a good expression that we can use and it's coming

برای چندین سال انجام می‌دادید انجام دهید، بله، یک عبارت خوب وجود دارد که می‌توانیم از آن استفاده کنیم و

on the screen now you throw caution to the wind i love this expression so if you throw

اکنون روی صفحه نمایش داده می‌شود.

caution to the wind it means you decide that you aren't going to do it you're not worried

به باد این بدان معناست که شما تصمیم می گیرید که این کار را انجام نمی دهید،

about the consequences or what might happen you throw caution to the wind that would suggest

نگران عواقب آن نیستید یا اینکه چه اتفاقی ممکن است بیفتد شما احتیاط را به باد می دهید که نشان

a reckless behaviour not necessarily no throw caution to the wind can just be i'm going

دهنده یک رفتار بی پروا است نه لزوماً احتیاط را به باد پرتاب کنید. من می خواهم

to do it i could i could be afraid but i'm going to throw caution to the wind i'm going

آن را انجام دهم، می توانم آن را انجام دهم حمله کنید، اما من احتیاط را به باد می دهم، من می روم

to go ahead and do it whatever whatever happens to me so it's not necessarily negative but

و هر اتفاقی که برای من می افتد این کار را انجام می دهم، بنابراین لزوما منفی نیست،

i do know what you mean steve so it could also show that you are about to do something

اما می دانم منظور شما چیست، بنابراین می توانم نشان دهم که شما در شرف انجام این کار هستید. کاری را انجام دهید

that might be dangerous or might cause harm i'm going to throw caution to the wind after

که ممکن است خطرناک باشد یا ممکن است باعث آسیب شود، پس از

this live stream climb up on our ladder and unblock the guttering okay uh that's a good

این که این پخش زنده از نردبان ما بالا می رود و انسداد ناودان را

example yes i'm going to throw caution to the wind and just ask out the first person

باز می کنم، احتیاط را به باد می دهم . و فقط از اولین کسی

i meet on a date okay i wouldn't i wouldn't ask anyone around here on a date uh most of

که در یک قرار ملاقات می‌بینم بپرس، خوب، نمی‌خواهم از هیچ‌کس در این اطراف برای قرار ملاقات بپرسم، اکثر

them are sheep katiana says what about the word coward yes well a coward is the opposite

آنها گوسفند هستند کاتیانا می‌گوید در مورد کلمه ترسو بله خوب ترسو برعکس است.

so a person who refuses to do anything courageous is is a coward a person who will not confront

فردی که از انجام هر کاری شجاعانه امتناع می کند ترسو است، فردی که با

their their fears might be described as a coward it's a very it's a very loaded word

ترس های خود مقابله نمی کند ممکن است به عنوان یک بزدل توصیف شود، کلمه بسیار سنگینی

it's a word that if you use it towards someone it can cause a lot of upset so describing

است، کلمه ای است که اگر آن را برای کسی به کار ببرید می تواند باعث بسیاری از موارد شود. ناراحتم از این‌که

a person as a coward i don't know i wouldn't do it i wouldn't say it to anyone unless unless

یک شخص را ترسو توصیف می‌کنم، نمی‌دانم این کار را نمی‌کنم، وای این را به کسی نگویم مگر

we were in a situation where where maybe some harm could come to either myself or the other

اینکه در موقعیتی قرار داشته باشیم که ممکن است آسیبی به من یا طرف مقابل وارد

person

شود،

so a coward is a person who avoids danger or avoids putting themselves at risk in any

بنابراین ترسو کسی است که از خطر اجتناب می کند یا از قرار دادن خود در معرض خطر به هر

way in order to yes i mean i mean that word was is used a lot in war um i mean people

طریقی اجتناب می کند تا بله. منظورم این است که در جنگ بسیار از کلمه بود استفاده می شود. منظورم این است که مردم

have been executed for being cowards if they for example go to war their countries at war

به دلیل ترسو بودن اعدام شده اند اگر مثلاً در جنگ با کشورهای خود به جنگ

and they're sent into the armed forces and they run away from the battle because whatever

بروند و به نیروهای مسلح اعزام شوند و از نبرد فرار کنند. چون به هر

reason uh you know well frightened of being shot and killed yes i would be honest if i

دلیلی که می‌دانید از گلوله خوردن و کشته شدن می‌ترسم، بله، صادقانه می‌گویم

was in the middle of a battlefield with mortar shells flying over my head we know why and

اگر در وسط میدان جنگ بودم که گلوله‌های خمپاره بالای سرم می‌پریدند، می‌دانیم چرا و گلوله‌هایی که در اطراف من

bullets whizzing by we know i also might be running in the other direction but of course

می‌چرخند، می‌دانیم که ممکن است در حال فرار باشم. جهت دیگر، اما البته

in in in wartime situations governments have to be seen to be very uh harsh they can't

در شرایط زمان جنگ، دولت ها باید بسیار خشن دیده شوند، آنها نمی توانند

let people run away from the battle so in order to set an example uh when they find

اجازه دهند مردم از نبرد فرار کنند، بنابراین برای مثال وقتی کسی را پیدا کردند

somebody who's deserted or run away they will often execute them and we we used to do that

که ترک کرده یا فرار می کند، این کار را انجام می دهند. اغلب آنها را اعدام می کنیم و ما قبلاً این کار را به خوبی انجام می

well you would be yes even in the second world war yes well well what they used to do is

دادی حتی در جنگ جهانی دوم بله خوب بودی بله خوب کاری که قبلاً انجام می

they used to make you stand trial and if if you were found guilty of cowardice quite often

دادند این بود که شما را محاکمه می کردند و اگر اغلب به دلیل ترسو گناهکار شناخته شوید

the the punishment would be very harsh yes execution not anymore though can i just point

مجازات بسیار سخت خواهد بود بله. اعدام دیگر نه، اما می توانم فقط به این نکته

out we don't do it anymore we don't we don't shoot people for being cowards anymore so

اشاره کنم که دیگر این کار را نمی کنیم، ما دیگر به خاطر ترسو بودن به مردم شلیک نمی کنیم،

is there a polite way of saying that a person is a coward i like that yeah it says is there

بنابراین آیا روشی مودبانه برای گفتن اینکه یک فرد ترسو است وجود دارد، من دوست دارم که بله می گوید آیا

a polite way well maybe a person who is reluctant to do something he's reluctant so that's a

راه مودبانه ای وجود دارد، شاید فردی که تمایلی به انجام کاری ندارد که تمایلی به انجام آن ندارد، بنابراین این یک

nice way of saying that they don't really want to do it they don't want to put themselves

راه خوب برای گفتن این است که آنها واقعاً نمی خواهند این کار را انجام دهند، آنها نمی خواهند خود

forward in in any situation so they are reluctant cowardice you're right coward is a strong

را در هیچ موقعیتی مطرح کنند. بزدلی اکراهی تو درست می گویی بزدل

word it's very difficult to use that even in even in a humorous way it really it really

کلمه قوی ای است استفاده از آن بسیار سخت است که حتی به صورت طنزآمیز

sort of strikes at your very core and makes you feel sort of worthless it's an insult

واقعاً به مغز شما ضربه می زند و باعث می شود احساس بی ارزشی کنید

it is it is an ill insult to be called a coward is is really an insult chicken is another

این توهین است. توهین بد به نام ترسو واقعاً توهین جوجه نیست

one of course you can call someone a chicken

او مطمئناً می توانید در کودکی کسی را مرغ صدا کنید

yes as a child that's a mild form of saying coward isn't it so children often say oh go

، این یک شکل خفیف گفتن ترسو است، اینطور نیست، بنابراین بچه ها اغلب می گویند اوه برو

on run across the road in front of that lorry oh you don't want to are you chicken are you

جلوی آن کامیون از جاده بدو، اوه نمی خواهی. مرغ شما

a chicken because because of course chickens just run across well actually that's not that's

یک جوجه هستید زیرا مطمئناً جوجه ها خوب می دوند در واقع

that's being unfair on chickens and and and uh pheasants that just run across the road

این بی انصافی در مورد جوجه ها نیست و قرقاول هایی که فقط از جاده می دوند

they're not being brave they don't know what they're doing do they well i don't i don't

شجاع نیستند و نمی دانند دارند چه می کنند آیا آنها خوب هستند من نمی

say that you're chicken really if you chicken's actually very brave because it just runs across

گویم که شما واقعاً مرغ هستید اگر مرغ واقعاً بسیار شجاع است زیرا فقط از آن طرف می دود

and gets run over i don't i don't think this phrase was created by david attenborough so

و زیر گرفته می شود من فکر نمی کنم این عبارت توسط دیوید آتنبورو ساخته شده باشد.

i don't think it's it's it's a personal insult to chickens yes rosa here's a good one chicken

من فکر نمی کنم این توهین شخصی به جوجه ها باشد بله روزا اینجا یک جوجه خوب

to chicken out yes that means you avoid doing something yes i'm going to i'm going to yes

برای مرغ است بله به این معنی است که شما از انجام کاری اجتناب می کنید بله من می روم من می روم بله

i'm going to chicken out of that work meeting yes at 10 o'clock tonight i'm going to chicken

من می روم آن جلسه کاری، بله، ساعت 10 امشب، من می خواهم

out from visiting all of my neighbours tomorrow because i don't want to because i hate them

از دیدن همه همسایه هایم تام بیرون بیایم من نمی خواهم چون از آنها متنفرم

yes the implication is you've planned to do something and then you cancel it because you

بله مفهوم این است که شما برنامه ریزی کرده اید کاری را انجام دهید و سپس آن را لغو می کنید

didn't want to do it you've chickened out it might be something that you find challenging

زیرا نمی خواستید آن را انجام دهید ممکن است کاری را که به نظر شما چالش برانگیز است

to do um and someone might say oh you've chickened out you might pretend to be sick yes uh oh

برای انجام دادن ام و کسی ممکن است بگوید اوه شما مریض شده اید ممکن است وانمود کنید که مریض هستید بله اوه اوه

i've got to go to work i've got another one of course you might describe a person as yellow

من باید بروم سر کار من یکی دیگر را دارم البته ممکن است فردی را زرد توصیف کنید

yes yellow yeah they have a yellow streak down their back so we don't often use this

بله زرد بله آنها دارند یک رگه زرد روی پشت آنها، بنابراین ما اغلب

anymore because of course it's 2021 and using colors to describe people nowadays has become

دیگر از آن استفاده نمی کنیم، زیرا البته در سال 2021 است و استفاده از رنگ ها برای توصیف مردم

a little bit of a hot topic you might say so you don't often hear anyone say oh what's

امروزه کمی به موضوع داغی تبدیل شده است که ممکن است بگویید، بنابراین اغلب نمی شنوید که کسی بگوید آه چیست؟

wrong are you yellow are you yellow you have a yellow belly yellow you so we don't normally

آیا شما زرد هستید آیا شما زرد هستید، شکم زرد دارید، شما زرد هستید، بنابراین ما معمولاً

do that anymore by the way in china can i just say if a person is described as yellow

دیگر این کار را در چین انجام نمی

in china it means that they are involved in making adult movies really a yellow man did

دهیم. فیلم‌ها واقعاً یک مرد زرد

you know that so there is a bit of information so in china a yellow man is a person who is

آیا می‌دانستید که اطلاعات کمی وجود دارد تا در فصل ina a yellow man فردی است که

involved in making naughty movies all right you can tell me you can tell me mr duncan

درگیر ساخت فیلم های شیطنت آمیز است، شما می توانید به من بگویید می توانید به من بگویید آقای دانکن اشکالی

it's okay my hand is stuck like that here's a good example uh shaun ferry says i am chickening

ندارد که دست من اینطور گیر کرده است، مثال خوبی است اوه شان فری می گوید من

out of having botox injections

از تزریق بوتاکس خسته شدم.

yes so at the time you thought oh yes i want to look wrinkle free and young and beautiful

بله، پس در آن زمان که فکر می کردید اوه بله، من می خواهم بدون چین و چروک و جوان و زیبا به نظر برسم

and then at some point you thought um yes there are maybe nasty side effects from botox

و سپس در یک مقطع زمانی فکر کردید که بله ، شاید عوارض جانبی ناخوشایندی از

injections um so you've through fear of what might happen you've decided not to have them

تزریق بوتاکس وجود داشته باشد. تصمیم گرفتم آن ها را نداشته باشم

so you could say well somebody might say to you you've chickened out but actually you

تا بتوانید بگویید خوب ممکن است کسی به شما بگوید که از بین رفته اید، اما در واقع

might be making a very wise decision in this instance yes i wouldn't say deciding not to

ممکن است در این مورد تصمیم بسیار عاقلانه ای بگیرید، بله، من نمی گویم تصمیم به عدم

have botox injections was chickening out because that is something that could potentially cause

تزریق بوتاکس باعث می شود که شما از بین ببرید. این چیزی است که به طور بالقوه می تواند به

you harm well i think also bravery can be subjective as well yes so so what is brave

شما صدمه بزند، من فکر می کنم شجاعت نیز می تواند ذهنی باشد، بله، بنابراین آنچه

to one person might be nothing to someone else so i think i think sometimes there is

برای یک نفر شجاع است ممکن است برای دیگری چیزی نباشد، بنابراین فکر می کنم گاهی

a a bit of subjective meaning or observation taking place when we talk about people being

اوقات کمی معنای ذهنی یا مشاهده وجود دارد. زمانی اتفاق می‌افتد که درباره شجاع بودن مردم صحبت می‌کنیم،

brave sergio said he was often attacked by a chicken in his youth was it like the chicken

سرجیو گفت که او اغلب در جوانی مورد حمله یک مرغ قرار می‌گرفت.

off family guy the giant chicken in family guy the cartoon american cartoon series that

what's his name who's the father's name in uh in uh that program peter griffin peter

اوه این برنامه پیتر گریفین پیتر

griffin often gets into a fight with a giant chicken it's very funny what about play chicken

گریفین اغلب با یک جوجه غول پیکر دعوا می کند خیلی خنده دار است در مورد مرغ بازی

says jamilla yeah if you play chicken it means you run across the road in front of traffic

می گوید جمیلا بله اگر جوجه بازی می کنید به این معنی است که از جاده جلوی ترافیک

or maybe a train so a person is daring you to do something that's dangerous by the way

یا شاید قطار می دوید پس یک نفر به شما جسارت می کند که کاری خطرناک

don't do that don't run in front of trains or lorries or anything do not do that you

انجام دهید، اتفاقاً انجام ندهید، جلوی قطار یا کامیون یا هر چیزی که می بینید انجام ندهید،

see because quite often the chicken will get squashed by by the train or the lorry that's

زیرا اغلب اوقات مرغ توسط قطار یا کامیون له می شود.

that's that's the reason why quite often on the road you will see large patches and that

به همین دلیل است که اغلب در جاده ها تکه های بزرگی را می بینید و آن

that thing you are looking at used to be an animal but now it's just squashed into the

چیزی که به آن نگاه می کنید قبلاً یک حیوان بوده است، اما اکنون فقط در

road it is a stain yes because chickens when they wander across the road like uh pheasants

جاده له شده است، بله، زیرا جوجه ها وقتی در سراسر آن سرگردان می شوند. جاده‌ای مثل قرقاول‌هایی

they you know they they just run across and it's just pure chance or luck as to whether

که می‌دانی از آن‌ها می‌گذرند و این فقط شانس یا شانس است که آیا

they get to the other side or not yes you know they're not making any cognitive decisions

به آن طرف می‌رسند یا نه بله، می‌دانی که آنها هیچ تصمیم شناختی نمی‌گیرند

because they don't really know they don't know that it's dangerous

زیرا واقعاً نمی‌دانند که این کار را نمی‌کنند. بدانید که خطرناک

here's another good one steve you don't think about the consequences so so quite often being

است، یک استیو خوب دیگر است که به عواقب آن فکر نمی کنید، بنابراین اغلب

brave or being putting yourself in a situation where you do something without thinking of

شجاع هستید یا خود را در موقعیتی قرار می دهید که کاری را انجام می دهید بدون اینکه فکر کنید

what might happen yeah you don't think about the consequences which is great so doing something

چه اتفاقی ممکن است بیفتد، بله، به آن فکر نمی کنید. عواقب بسیار خوبی است، بنابراین انجام کاری

brave a brave person might also seem foolish as you said earlier so a brave thing maybe

شجاع یک فرد شجاع نیز ممکن است همانطور که قبلاً گفتید احمقانه به نظر برسد، بنابراین یک چیز شجاعانه شاید

you are a person who likes climbing up the sides of buildings how can they do that have

شما فردی هستید که دوست دارید از کناره های ساختمان بالا بروید چگونه می توانند انجام دهند که اگر

you seen them they they climb up the sides of buildings very high up without any support

آنها را دیده اید آنها از ساختمان ها بالا می روند. دو طرف ساختمان های بسیار بلند و بدون هیچ

that's brave they are throwing caution to the wind and they're not thinking of the consequences

تکیه گاه شجاعانه ای احتیاط می کنند و به عواقب آن فکر نمی کنند

yeah they are thinking that it doesn't matter but and quite a few of them have actually

بله آنها فکر می کنند که مهم نیست اما تعداد کمی از آنها واقعاً

fallen to their deaths but of course as they say in life unless you take risk very little

سقوط کرده اند. به مرگ آنها اما البته همانطور که می گویند در زندگی مگر اینکه ریسک کنید خیلی کم

is achieved that's often a phrase that is used we have to we have to take risks sometimes

به دست می آید که اغلب عبارتی است که استفاده می شود ما مجبوریم باید ریسک کنیم گاهی اوقات

we take calculated risks but we we we take into account as much information as we possibly

ما ریسک های حساب شده می کنیم اما ما اطلاعات زیادی را در نظر می گیریم تا آنجا که

can to try and avoid the danger or the downside of what we're about to do but sometimes you

ممکن است سعی کنیم از خطر یا جنبه منفی کاری که می‌خواهیم انجام دهیم اجتناب کنیم، اما گاهی اوقات شما

have to make a leap of faith because you haven't got all the information and that's the bravery

مجبور می‌شوید یک جهش ایمان داشته باشید زیرا تمام اطلاعات را در اختیار ندارید و این شجاعت است

and that's uh the opposite of uh not thinking about the consequences really yes and then

و این برعکس است. اوه به عواقب آن فکر نمی‌کنم، واقعاً بله، و پس از آن

we have we have a few others i'll just put these so to be brave finally because we are

، ما چند مورد دیگر داریم، من فقط اینها را قرار می‌دهم تا شجاع باشم، در نهایت، زیرا ما در

about to end this part and then we have the sentence game by the way the sentence game

شرف پایان دادن به این بخش هستیم و سپس بازی جمله را داریم، همانطور که بازی جمله

is all about brave words have we had some of them do you think maybe maybe so this is

است. همه چیز در مورد کلمات شجاعانه آیا ما برخی از آنها را داشته ایم آیا فکر می کنید شاید بنابراین این

a good test coming up of how well you've been watching so you show bravery you show courage

یک آزمایش خوب است که نشان می دهد چقدر خوب تماشا کرده اید بنابراین شجاعت نشان می دهید

you are fearless you are plucky you show no fear you have guts you show nerve you are

شما شجاعت نشان می دهید شما نترس هستید. جسارت نشان می دهی تو فداکار هستی

selfless i like that one actually the last one that one is my favourite to be selfless

من دوست دارم در واقع آخرین موردی است که برای فداکاری مورد علاقه من است،

so you are not thinking of your own safety that's a form of bravery like christine and

بنابراین شما به امنیت خود فکر نمی کنید ، این نوعی شجاعت است مانند کریستین و

william uh christina who who saved a girl from drowning and william who was uh trying

ویلیام اوه کریستینا که دختری را از غرق شدن نجات داد و ویلیام که تلاش

to save those girls from a knife attack you don't you're being selfless then you are not

می کرد آنها را نجات دهد. دخترا با چاقو حمله میکنن شما فداکار نیستید پس

thinking about the consequences you are just throwing caution to that you're just doing

به عواقبش فکر نمیکنید فقط احتیاط میکنید که فقط

it on impulse probably impulse that means you just do something without thinking just

از روی انگیزه انجامش میدید احتمالاً به این معنی که فقط کاری رو انجام میدید بدون اینکه درست

like that that's it in a flash in a flash so those are some ways you think it's the

فکر کنید اینها در یک لحظه است، بنابراین اینها راههایی هستند که شما فکر می کنید

right thing to do so those are some words you can use to show bravery courage to be

کار درستی است، بنابراین اینها کلماتی هستند که می توانید برای نشان دادن

fearless to be plucky to show no fear you have guts you show nerve and you are selfless

شجاعت برای نترس بودن برای نشان دادن هیچ ترسی از آنها استفاده کنید. تو فداکار هستی

so sean says yes sometimes brave people are described as foolish uh because but that's

پس شان می گوید بله، گاهی اوقات افراد شجاع را احمق توصیف می کنند، اوه، اما

all about the risk uh you take a risk it might happen it's like you know shall i shall i

همه اینها در مورد ریسک است، شما ریسک می کنید، ممکن است این اتفاق بیفتد، مثل این است که می دانید آیا باید

um put my money into crypto currencies

پولم را در ارزهای دیجیتال بگذارم،

uh it's a risk a big risk but you know five years down the road you could be a millionaire

این یک ریسک است. ریس بزرگ k اما می‌دانید که پنج سال بعد می‌توانید میلیونر شوید

or investing in anything investing in anything is is a risk so stocks shares investing in

یا سرمایه‌گذاری در هر چیزی سرمایه‌گذاری در هر چیزی یک ریسک است، بنابراین سهام سرمایه‌گذاری در

a company buying shares in something it all comes with a risk it is like going to the

یک شرکت در خرید سهام در چیزی که همه آن با ریسک همراه است، مانند رفتن به

casino and spinning the wheel around and around yeah and hopefully the ball the little ball

کازینو و چرخاندن چرخ به دور و اطراف بله و امیدوارم توپ کوچک

will land on the colour and also the number that you put your your chips or your money

روی رنگ فرود بیاید و همچنین عددی که چیپس یا پول خود را

on willian says can we use the word banana to describe people who are afraid maybe you

روی ویلیان گذاشته اید می گوید آیا می توانیم از کلمه موز برای توصیف افرادی استفاده کنیم که می ترسند شاید شما

can you can call a person who is a banana you don't normally call anyone a banana unless

بتوانید شما می توانید فردی را که موز است صدا بزنید، معمولاً به کسی نمی گویید موز، مگر

maybe they are strange or crazy a person might be a little bit of a banana if they if they

اینکه عجیب یا دیوانه باشد، یک فرد اگر

do something foolish if you go bananas it means you do you you do you go a bit mad you

کار احمقانه ای انجام دهد، اگر موز را انجام دهید، به این معنی است که شما انجام می دهید. شما انجام می دهید کمی دیوانه می شوید

lose control of your emotions you go bananas over something but that's not really the same

کنترل احساسات خود را از دست می دهید و به چیزی موز می خورید اما این واقعاً

as being afraid it's not the same thing yes nitram says to go bananas is extremely angry

شبیه ترسیدن نیست و این همان چیزی نیست که بله نیترام می گوید موز رفتن بسیار عصبانی است

or excited yes to go bananas is informal slang correct anyway steve yes we have come to that

یا هیجان زده است بله موز رفتن غیر رسمی است sla به هر حال درست است استیو بله ما به آن

time of the show oh sergio's got very scientific very deep according to the uncertainty principle

زمان نمایش رسیدیم اوه سرجیو طبق اصل عدم قطعیت هایزنبرگ بسیار عمیق شد، اصل عدم قطعیت

of heisenberg the heisenberg principle of uncertainty even molecules don't know what

هایزنبرگ حتی مولکول ها نمی دانند

will happen in the next moment so molecules are being very brave or atoms don't know why

در لحظه بعدی چه اتفاقی خواهد افتاد، بنابراین مولکول ها در حال تبدیل شدن هستند. خیلی شجاع است یا اتم ها نمی دانم

i mentioned that so let us spend a moment sergio's not watching football he's he's he's

چرا به آن اشاره کردم پس بگذارید یک لحظه وقت بگذاریم سرجیو فوتبال نگاه نمی کند

he's learning he's he's he's learning things for his mind is he is he is he yes he is yes

او است او دارد یاد می گیرد او چیزهایی را برای ذهنش یاد می گیرد او است او است او

is he instead of wasting time watching football he's burying his head and studying

بله او است زمان تماشای فوتبال ، او سرش را به زیر می‌کشد و مطالعه

and and and using his mind he's watching us i'm not i think football might be more intellectual

می‌کند و و با استفاده از ذهنش، او ما را تماشا می‌کند ، من فکر نمی‌کنم فوتبال ممکن است

than watching us yes you might find your iq dropping if you watch us for too long sergio

فکری‌تر از تماشای ما باشد، بله، ممکن است متوجه شوید که اگر برای مدت طولانی ما را تماشا کنید، ضریب هوشی شما پایین می‌آید.

there should be a health warning at the start of this live stream so can we play the sentence

یک هشدار بهداشتی در شروع این پخش زنده، بنابراین می‌توانیم بازی جمله

game steve because we only have 17 minutes but the time has gone very quickly it always

استیو را بازی کنیم زیرا فقط 17 دقیقه فرصت داریم اما زمان بسیار سریع سپری می‌شود و

goes for 18 minutes according to your laptop computer here okay right i think your clock

طبق رایانه لپ‌تاپ شما همیشه 18 دقیقه می‌گذرد. درست است، من فکر می کنم ساعت شما

here is fast no that that clock is being controlled by a huge transmitter in germany oh right

در اینجا سریع است، نه این که آن ساعت توسط یک فرستنده بزرگ در آلمان کنترل

it's true the radio uh controlled uh clock yes there is the atomic clock it's an atomic

می شود، درست است، درست است که رادیو کنترل می شود، بله، ساعت اتمی وجود دارد، ساعت اتمی

clock so your computer's wrong then yes maybe i i wouldn't be surprised i think i think

است، بنابراین رایانه شما اشتباه است، بله شاید تعجب نکنم، فکر می‌کنم

there's more of a chance of the computer being wrong than my atomic clock over there here

احتمال اشتباه بودن رایانه بیشتر از ساعت اتمی من وجود دارد، در اینجا

we go then it's time to play the game that everyone loves to play well almost everyone

می‌رویم، سپس وقت آن است که بازی را انجام دهیم که همه دوست دارند تقریباً همه آن را خوب بازی کنند.

some people don't like playing it but you can't please everyone

دوست دارم بازی کنم، اما نمی‌توانی همه را راضی کنی،

i always feel slightly relieved at this point do you know why because it means that we can

من همیشه در این مرحله کمی احساس آرامش می‌کنم، آیا می‌دانی چرا زیرا به این معنی است که ما

just play the sentence game and then and then go are you me

فقط می‌توانیم بازی جمله را انجام دهیم و سپس و بعد برویم،

i did press the wrong button then okay don't panic everyone don't panic i pressed the wrong

دکمه اشتباه را فشار دادم، اوکی دان همه را نترسید من دکمه اشتباه

button you see i pressed my finger my my supersonic finger pressed the wrong button right we need

را فشار دادم می بینید انگشتم را فشار دادم انگشت مافوق صوت من دکمه اشتباه را فشار داد درست است ما

bravery today and a quick mind because we want people to give us the answers to the

امروز به شجاعت و ذهنی سریع نیاز داریم زیرا می خواهیم مردم جواب جملات را به ما بدهند

sentence game yes for those who haven't played it it's very simple i will show you some sentences

بله برای اون کسانی که آن را بازی نکرده‌اند ، خیلی ساده است، اکنون چیزی که با چشمان خود به آن نگاه می‌کنید چند جمله را

on the screen in front of you now the thing you are looking at with your eyes and all

روی صفحه نمایش به شما

you have to do is tell me what the missing words are and i and then i might give you

نشان می‌دهم و تنها کاری که باید انجام دهید این است که به من بگویید کلمات از دست رفته چیست و من و سپس ممکن است به

some clues if i'm feeling generous so all of the words today are brave words or i suppose

شما سرنخی بدهم اگر احساس سخاوتمندی می کنم، بنابراین همه کلمات امروز کلمات شجاعی هستند یا فکر

also the sentences might have something to do or be connected with being brave so here

می کنم جملات ممکن است با شجاع بودن ارتباط داشته باشند، بنابراین

is the first sentence game today oh here we go this is the kickoff we've kicked off we've

اینجا اولین بازی جملات امروز است، اوه ما اینجا هستیم برو این همان شروعی است که ما

kicked off just like they've they're going to kick off in about an hour and a half's

شروع کرده‌ایم، همانطور که آنها قرار است در یک ساعت و نیم

time in the match somebody said earlier that uh oh doesn't matter carry on right he's something

دیگر مسابقه را شروع کنند، یکی قبلاً گفت که اوه اوه مهم نیست ادامه دهید درست است او چیزی

into the something something without something his own something one two three four five

در چیزی چیزی است بدون چیزی چیزی خودش چیزی یک دو سه چهار پنج

words so we have we have r the letter r with six letters we have b seven letters also b

کلمه پس ما داریم r حرف r با شش حرف ما b هفت حرف نیز b

again with eight letters then we have c eleven letters and then s with six letters be brave

دوباره با هشت حرف و سپس c یازده حرف و سپس s داریم با شش حرف شجاع

if you haven't tried to do this before be brave and give us your suggestions that we

باشید اگر قبلاً این کار را نکرده اید شجاع باشید و پیشنهادات خود را به ما بدهید که

know we're not going to criticize you if you're wrong we're just going to you know it's just

می دانیم اگر اشتباه می کنید از شما انتقاد نخواهیم کرد ما فقط به شما می رویم بدونید این فقط

there for everybody to see

برای همه وجود دارد که ببینند

i'm not feeling myself today mr duncan wasn't heisenberg wasn't he the guy from breaking

من امروز احساس نمی کنم خودم هستم آقای دانکن هایزنبرگ همون مردی نبود که باعث شکستن

bad as well i think so yeah he was the guy that it was making the the blue meth which

بد شد، من فکر می‌کنم بله، او همون آدمی بود که داشت رنگ آبی را می‌ساخت که

doesn't exist can you believe that some people thought that that was real some people are

وجود ندارد، باورتان می‌شود که بعضی‌ها فکر می‌کردند که این واقعی است، بعضی‌ها

a little bit stupid to be honest

کمی هستند. احمق است صادقانه بگویم

he's something into the something something without something his own something so we

که او چیزی به چیزی می‌پردازد بدون اینکه چیزی متعلق به خودش باشد، بنابراین ما

are talking about being being brave i suppose so something you might do suddenly in in a

در مورد شجاع بودن صحبت می‌کنیم، فکر می‌کنم کاری که ممکن است ناگهان در یک

certain situation maybe where perhaps lives are at risk

موقعیت خاص انجام دهید، شاید جایی که شاید زندگی‌ها در معرض خطر هستند،

we mentioned this earlier we actually said this earlier so think of the words that we've

قبلاً به این موضوع اشاره کردیم که در واقع گفتیم این قبلاً پس به کلماتی که

put up today as uh examples of uh bravery maybe and the subject that we were talking

امروز مطرح کردیم به عنوان نمونه هایی از شجاعت فکر کنید شاید و موضوعی که امروز درباره آن صحبت می کردیم

about today anarchy says oh my god i'm going to need much more courage than this all right

هرج و مرج می گوید خدای من من به شجاعت خیلی بیشتر از این نیاز خواهم داشت،

so william says that in brazil they say that when they say somebody's banana it means somebody's

پس ویلیام می گوید که در برزیل می گویند وقتی می گویند موز یک نفر به این معنی است که

chicken oh i see no we don't use that in there

مرغ یک نفر اوه می بینم نه ما از آن استفاده

no we don't we don't use that phrase here to mean that no uh so we'll have to remember

نمی کنیم نه ما نه ما از آن عبارت در اینجا استفاده نمی کنیم به این معنی که نه آهان بنابراین باید به یاد داشته باشیم

that when we go to brazil it's taking a long time to get some answers to the sentence game

که وقتی برو به برزیل خیلی طول میکشه تا جواب جملات رو بگیری

well we've got what people i think a lot of people have got one of the words maybe bravery

خوب ما چیزی داریم که مردم به نظرم خیلی ها یکی از کلمات شاید شجاعت

yes so think about something think about something that that you might do perhaps you hear some

بله پس در مورد چیزی فکر کن در مورد کاری فکر کن که ممکنه انجامش بدی شاید

screaming in the night and then you can smell smell something and you think oh i think something's

در شب صدای جیغ می‌شنوید و بعد بوی چیزی را حس می‌کنید و فکر می‌کنید اوه فکر می‌کنم اتفاقی در حال

happening and then you rush outside and you realize that someone is in danger so you decide

رخ دادن است و سپس با عجله بیرون می‌روید و متوجه می‌شوید که کسی در خطر است، بنابراین تصمیم

to do something you you act i can't say anything else without actually just giving you the

می‌گیری کاری انجام بدهی که عمل می‌کنی، نمی‌توانم بگویم هر چیز دیگری بدون اینکه فقط

sentence i will give you the answer you see if i say anything else ah right yes

جمله را به شما بگویم، پاسخ شما را می دهم اگر چیز دیگری بگویم، بله درست است،

so i think i know what mr duncan wants to put here

بنابراین فکر می کنم می دانم آقای دانکن چه چیزی می خواهد اینجا

so yes i don't think bravery is one of the words so no if i if it's what i think mr duncan

بگذارد، بنابراین بله، فکر نمی کنم شجاعت یکی از کلمات باشد. پس نه اگر من فکر می کنم آقای دانکن

because mr duncan doesn't tell me what these answers are i'd say one of the interesting

چون آقای دانکن اینطور نیست به من بگو این پاسخ ها چیست، می توانم بگویم یکی از چیزهای جالب

things about this behind the scenes is i never tell steve anything about what i'm doing today

در مورد این پشت صحنه این است که من هرگز چیزی در مورد کاری که امروز انجام می دهم به استیو نمی گویم،

so i always like steve to to to find out about what's happening as you do so steve is kind

بنابراین همیشه دوست دارم استیو به آن پاسخ دهد تا بفهمم در حین انجام این کار چه اتفاقی در حال رخ دادن است. استیو به

of represents the audience and i represent the person who well is presenting so the the

نوعی نماینده مخاطب است و من نماینده کسی هستم که به خوبی ارائه می دهد، بنابراین

the second word is not bravery it's not bravery i mean bravery is a seven letter word but

کلمه دوم شجاعت نیست شجاعت نیست.

that is not the correct word yes oh valentin valentin is very close

yes

بله

very close you are very close valentin that's the best one we've had so far in fact that

خیلی نزدیک شما خیلی نزدیک هستید ولنتاین این بهترین کلمه ای است که تا به حال داشته ایم در واقع

might be the only one we've had so far there's just one word that is not quite right because

ممکن است تنها کلمه ای باشد که تاکنون داشته ایم، فقط یک کلمه وجود دارد که کاملا درست نیست زیرا

it's only 10 letters instead of 11. yes but i think you've definitely got

به جای 11 فقط 10 حرف دارد. بله، اما من فکر می کنم شما

the right idea yes i think you've got 80 percent 85 percent of it right but there is something

قطعا ایده درستی دارید بله، فکر می کنم شما 80 درصد آن را درست دریافت کرده اید، 85 درصد آن را درست دریافت کرده اید، اما چیزی وجود دارد

that's not quite right so you do something but you without what without what so if you

که کاملاً درست نیست، بنابراین شما کاری را انجام می دهید، اما شما بدون چه چیزی بدون چه، بنابراین اگر به

think about something you are doing something but if you don't think about it if that thing

چیزی فکر می کنید شما در حال انجام کاری هستید، اما اگر این کار را نکنید اگر

does not go across your mind then it is the opposite you are doing something without what

آن چیزی به ذهن شما خطور نکند، برعکس است که شما کاری را انجام می‌دهید بدون اینکه

another another tense

زمان دیگری که در زمان

you were valentine's had another go but uh it wasn't that it was another word that's

ولنتاین بودید، یک بار دیگر انجام می‌شد، اما اوه این کلمه دیگری بود

not quite right yes it's the it's the c word that has 11 letters that's the one that is

که کاملاً درست نیست، بله همینطور است. این کلمه c است که 11 حرف دارد و آن حرف

incorrect it's 11 letters

نادرست است. 11 حرف است

yes yeah i think uh kim may have got the the the other word okay so here we go the answer

بله بله، فکر می کنم اوه کیم ممکن است کلمه دیگر را دریافت کرده باشد خوب است، بنابراین در اینجا می رویم که پاسخ

is coming up but yes i think valentin was the nearest the nearest oh can i say hello

در حال آمدن است، اما بله، فکر می کنم والنتین نزدیک ترین حرف بود. نزدیک ترین آه می توانم

to high-end high-end coal or high-end chol kim can i just call you kim kim

به زغال سنگ گران قیمت یا چول کیم گران قیمت سلام کنم آیا می توانم شما را کیم کیم صدا

that's that's a very good i've already pointed that out mr duncan i know i'm just saying

کنم که خیلی خوب است من قبلاً اشاره کردم که آقای دانکن می دانم

it again that is very good because i've noticed it a team effort but valentin yes was very

که دوباره دارم آن را می گویم این خیلی خوب است زیرا متوجه شده ام که این یک تلاش تیمی است اما ولنتاین بله

very close come on mr cockrell

خیلی نزدیک بود آقای خروس

and of course valentin last week i was i was i was adding up points i'm not going to do

و البته ولنتاین هفته گذشته من بودم، داشتم امتیاز جمع می

it this week no but valentin is is is getting better and better at this yes because you

کردم، این هفته این کار را انجام نمی دهم نه اما ولنتاین است که در این مورد بهتر و بهتر می شود، بله، زیرا

you got onto the scoreboard last week i can't believe tomek didn't even have an answer that's

شما وارد جدول امتیاز شدید d هفته گذشته من نمی توانم باور کنم تامک حتی پاسخی نداشت که باورنکردنی

incred i can't believe that come on there mr duncan here here is the answer to this

particular sentence game

ah he rushed into the burning building without considering his own safety concerning is only

باشد. ایمنی مربوط به تنها

ten letters so if you are considering something it means you are thinking about it so if you

ده حرف است، بنابراین اگر شما چیزی را در نظر می گیرید به این معنی است که در مورد آن فکر می کنید، بنابراین

do something without considering it means you don't think about it it is the opposite

اگر کاری را بدون توجه به آن انجام دهید به این معنی است که به آن فکر نمی کنید، برعکس است،

so to consider is to think to not consider is not think so he rushed into the burning

بنابراین در نظر گرفتن این است که فکر کنید به آن فکر نکنید بنابراین فکر کنید که او با عجله وارد ساختمان در حال سوختن شد،

building if you want to use concern or concerning you would have to change the wording yes of

اگر می‌خواهید از نگرانی استفاده کنید یا نگران هستید، باید عبارت بله آن جمله را تغییر دهید.

that sentence the grammar would be incorrect grammar would be incorrect if you just put

concerning in instead of considering yes aside from the fact that it's only 10 letters or

که فقط 10 حرف است یا

not 11. you would have to say something like he rushed into the burning building without

نه 11. شما باید چیزی بگویید مثل اینکه او بدون در نظر گرفتن امنیت خود یا بدون نگرانی به داخل ساختمان در حال سوختن هجوم برد،

consideration for his safety or without concern yes without concern without concern of or

بله بدون نگرانی بدون نگرانی یا

for his own safety yes so that there is a big difference there just grammatically i

برای خود او. بله، بنابراین فقط از نظر گرامری تفاوت زیادی وجود دارد،

think we would but valentin also said because i think what i was suggesting that one of

فکر می‌کنم این کار را می‌کردیم، اما والنتین نیز گفت، زیرا فکر می‌کنم آنچه من پیشنهاد می‌کردم که یکی

the words was correct and valentin substituted the word building for bathroom

از کلمات درست بود و والنتین کلمه building را جایگزین حمام

rushed into the burning bathroom which does fit uh but uh we wanted the word building

کرد، به حمام در حال سوختن هجوم برد که مناسب است. اوه اما اوه ما می خواستیم کلمه ساختمان

bathrooms don't normally set on fire it's very unusual it's very unusual unless of course

حمام معمولا آتش نمی گیرد، بسیار غیر معمول است، بسیار غیر معمول است، مگر

you fill your bath full of petrol in which case it will catch fire in fact it will probably

اینکه حمام خود را پر از بنزین کنید، در این صورت آتش می گیرد، در واقع احتمالا

explode and blow to smithereens siberia we've got somebody watching us in siberia how wonderful

منفجر می شود و به سیبری می رسد. ما کسی را داریم که ما را در سیبری تماشا می کند، چقدر عالی است،

uh thank you well thank you for that's wonderful who is it siberia i can't pronounce the person's

متشکرم خوب، متشکرم برای این فوق العاده است.

name because that looks like cyrillic yes so we have some cyrillic words that we can't

read very well i'm sorry about that we're showing our ignorance we've ever had anyone

خیلی خوب، متاسفم که ما نادانی خود را نشان می دهیم که قبلاً کسی

from siberia before i wonder if i can i might be able to translate that let me just see

از سیبری داشته ایم. نمی دانم که آیا می توانم ممکن است بتوانم آن را ترجمه کنم.

if i can translate that just give me a moment and when we think of siberia in the uk we

اجازه دهید ببینم آیا می توانم آن را ترجمه کنم یا نه. و وقتی به سیبری در بریتانیا

tend to think of siberia as being very cold and not meaning to be disrespectful but we

فکر می کنیم، سیبری را بسیار سرد تصور می کنیم و به معنای بی احترامی نیست، اما

tend to associate siberia with somewhere that a russian person is sent to if they've been

تمایل داریم سیبری را با جایی مرتبط کنیم که اگر یک فرد روسی بد یا بدکار بوده باشد به آنجا فرستاده می شود.

bad or naughty because that's if you get sent to siberia in our minds that means you're

اگر در ذهن ما به سیبری فرستاده شوید، به این معنی است که

being sent to somewhere that's not very nice but i'm sure it's lovely i'm sure siberia

شما را به جایی می فرستند که خیلی خوب نیست، اما من مطمئن هستم که دوست داشتنی است، مطمئن هستم که

is a lovely lovely place the name is andre ah i've translated it on my computer

سیبری یک مکان دوست داشتنی دوست داشتنی است، نام آن آندره آه، آن را ترجمه کرده ام. در رایانه من

andrei bes verkoff andrei or andre can i say welcome and a big hello to serbia yes yes

آندری بس verkoff اندری یا آندره می توانم به صربستان خوش آمد بگویم و یک سلام بزرگ به صربستان بله بله

exactly sorry siberia i'm worse than joe biden did you see joe biden last week he got he

دقیقا متاسفم سیبری من از جو بایدن بدتر هستم آیا دیدید جو بایدن هفته گذشته او متوجه شد

got libya and syria confused he kept saying libya when he was actually talking about syria

او لیبیا را گرفت و سوریه گیج شد او مدام می گفت لیبیا وقتی او در واقع در مورد سوریه صحبت می کرد

belarusia is still with us because her brother hasn't arrived yet but the sauerkraut is ready

بلاروس هنوز با ما است زیرا برادرش هنوز نرسیده است اما کلم ترش آماده است

sauerkraut that's a german i believe it's a german originated in german i think it's

کلم ترش آلمانی است من فکر می کنم این یک آلمانی است که منشا آلمانی دارد فکر می کنم

cabbage that's been pickled yes pickled cabbage i'd imagine it's very nice with mayonnaise

این کلم ترشی است بله کلم ترشی من می خواهم تصور کنید خیلی خوب است با سس مایونز

oh yes but yeah what is the temperature in siberia says rosa and what time is it we would

اوه بله اما بله دمای سیبری چقدر است می گوید روزا و ساعت چند است ما می

like to know we've never had anybody from siberia um wonderful can we have another sentence

خواهیم بدانیم که ما هرگز کسی از سیبری نداشته ایم.

game still yes i've got it's up to you it's your show i'm starting to think it isn't here

این برنامه شماست، من شروع به فکر می کنم که اینجا نیست،

we go here's another sentence game i don't i don't know where we went then

ما می رویم اینجا یک بازی جمله دیگری است، نمی دانم کجا رفتیم، پس

henrique is in mexico city airport like what are you doing in the airport steve we've got

هنریکه در فرودگاه شهر مکزیک است، مثل اینکه شما در فرودگاه چه می کنید استیو ما. باید

to do this she's something complete something something her something this that i think

این کار را انجام دهم او چیزی کامل است چیزی او چیزی این است که فکر می کنم

this is hard right so this is harder than the previous one what are you doing in mexico

این سخت است درست است بنابراین این سخت تر از قبلی است. شما در فرودگاه شهر مکزیک انجام می دهید

city airport enrique are you flying somewhere or have you just arrived from somewhere we

انریکه آیا به جایی پرواز می کنید یا تازه از جایی که ما

want to know where am i i'm just being nosy nosy if you're being nosy it means you want

می خواهیم رسیده اید برای اینکه بدانم من کجا هستم، من فقط فضول هستم اگر شما فضول هستید، به این معنی است که می خواهید

to find out something about somebody so the sentence game we've got three minutes by the

چیزی در مورد کسی پیدا کنید، بنابراین بازی جمله ای که ما سه دقیقه داریم

way to cancun can con you're going to cancun well yeah well i think it's amazing waiting

تا کانکون می تواند شما را فریب دهد. cancun خب بله خوب من فکر می کنم شگفت انگیز است که

to catch a plane and watching us hmm people are doing all sorts of different things when

منتظر گرفتن یک هواپیما باشید و ما را تماشا می‌کنند، مردم وقتی ما را تماشا می‌کنند انواع مختلفی از کارها را انجام

they're watching us some people are cooking they're not going to clean you're not the

می‌دهند، بعضی‌ها در حال آشپزی هستند، آنها قصد تمیز کردن را ندارند،

pilot are you please please don't watch us while you're actually flying the plane i would

شما خلبان نیستید، لطفاً لطفاً در حالی که در حال پرواز هستید، ما را تماشا نکنید. هواپیما من

prefer that you watched us later

ترجیح می دهم بعداً ما را تماشا کنید و

by the way you can watch this later so all of this will be repeated on youtube forever

بعداً می توانید این را تماشا کنید تا همه اینها برای همیشه در یوتیوب تکرار شود

and ever you can watch the recording and of course later there will be captions as well

و همیشه بتوانید ضبط را تماشا کنید و البته بعداً زیرنویس هایی نیز

later there will be captions siberia is 13 degrees it's gloomy and rainy a bit like it

وجود خواهد داشت. سیبری 13 درجه است، کمی تاریک و بارانی است، مثل اینکه

is here anyway do we have any guesses for the sentence game steve well i'm just i'm

اینجاست به هر حال آیا ما برای جمله بازی حدس می زنیم استیو خوب من فقط

waiting as as fascinating it is talking about the weather iraq we've got somebody we've

منتظرم، همانطور که جالب است صحبت کردن در مورد آب و هوا عراق ما کسی را داریم که داریم

got ray but cordy watching from iraq i bet it's hotter than 13 degrees in iraq i tell

از عراق می‌بینم، اما شرط می‌بندم در عراق از 13 درجه گرمتر است، به

you where it is hot at the moment yes

شما می‌گویم در حال حاضر کجا گرم است، بله،

in the united what the uh are we having the conversation backwards the united states is

در اتحاد چه هستیم که مکالمه‌ای به عقب داریم، ایالات متحده

very hot at the moment steve i know that's why i said yes very enthusiastic way texas

در حال حاضر بسیار گرم است استیو من می دانم که به همین دلیل است که بله را بسیار مشتاقانه گفتم تیک راه تگزاس

47 degrees can you even imagine having a temperature of 47 degrees apparently they're having it's

47 درجه حتی می توانید تصور کنید که دمای 47 درجه داشته باشید ظاهراً آنها دارند آن را

like a bomb a bomb of heat and and apparently that area is just like it's like imagine being

مانند یک بمب یک بمب گرما هستند و ظاهراً آن منطقه دقیقاً مانند آن است که تصور کنید

under a large dome and somehow everything under that dome is getting much hotter than

زیر یک گنبد بزرگ هستید و به نوعی همه چیز زیر آن گنبد است. خیلی گرمتر از

everywhere else and that's what's happening in in the south of the united states in i

همه جا می شود و این همان چیزی است که در جنوب ایالات متحده اتفاق می افتد، من

think it's nevada the nevada area oh well that is very hot and dry there yes but it's

فکر می کنم نوادا است، منطقه نوادا اوه خوب آنجا بسیار گرم و خشک است بله، اما

even hotter and even drier in fact they told people the other day not to go outside because

حتی گرمتر و حتی خشک تر است در واقع آنها به مردم گفتند: روز دیگر بیرون نروید چون

it was a danger to life

خطری برای زندگی بود،

can you imagine you're watching tv and then suddenly someone comes on the tv and says

می‌توانید تصور کنید دارید تلویزیون تماشا می‌کنید و ناگهان یکی از تلویزیون می‌آید و می‌گوید

hello please don't leave your house today it's so hot you might drop dead

سلام، لطفاً امروز خانه‌تان را ترک نکنید، آنقدر گرم است که ممکن است

i uh i think i would i would poop myself yeah definitely

بمیرید. فکر می کنم خودم را مدفوع کنم بله قطعاً

well of course they've had extreme temperatures because didn't they have very cold temperatures

خوب البته آنها دماهای شدیدی داشته اند زیرا

uh during the winter and a lot of people died it was so cold i think that was the same area

در طول زمستان دمای بسیار سردی نداشتند و بسیاری از مردم مردند خیلی سرد بود من فکر می کنم همان منطقه بود.

um yes they got snow where they don't normally get snow and a lot of people died because

آنها کردم برفی که معمولاً برف نمی‌بارید و بسیاری از مردم جان خود را از دست

they had power problems and all sorts of things i think the grand canyon literally filled

دادند زیرا مشکلات برق و انواع چیزها

with snow i think so right so have we got any suggestions um

no we've got nothing yet nothing yet well we've got some suggestions i'm not sure if

داشتند. هیچ چیز هنوز هیچ چیز هنوز خوب است ما چند پیشنهاد داریم من مطمئن نیستم که آیا

they're right uh can we say that uh mr duncan have a look there are any of those words correct

آنها درست می گویند آیا می توانیم بگوییم که اوه آقای دانکن نگاهی بیندازید هر یک از این کلمات درست است

yes that you're you're good there you're good there that is nassar nessa alam and anaki

بله که شما هستید، شما در آنجا خوب هستید خوب هستی که ناصر نسا عالم و

inaki yes i think i think those are good there's a pretty good yes you're on your way you are

آناکی ایناکی هستند بله، فکر می کنم اینها خوب هستند، خیلی خوب است، بله، شما در راه هستید،

on your way hmm

در راه هستید

how far is uh cam con from uh mexico city airport enrique annacone i can't think where

، اوه دوربین تا فرودگاه شهر مکزیک چقدر فاصله دارد انریکه آناکونه من نمی

that is i think i think you are going to be a while that is

توانم فکر کنم کجاست، فکر می کنم شما مدتی خواهید بود که

oh right welcome to the least exciting moment ever on youtube is that another word ah

اوه درست است به کم هیجان ترین لحظه ای که در یوتیوب وجود دارد خوش آمدید این است که یک کلمه دیگر آه

what has nitron got it oh no no is it close the final word is actually very difficult

چه چیزی نیترون به آن دست یافته است اوه نه نه، پایان نهایی را بسته است کلمه در واقع بسیار دشوار است،

i will say the last word with 11 letters is actually a very hard word so so it might actually

من می گویم آخرین کلمه با 11 حرف در واقع یک کلمه بسیار سخت است، پس همینطور است ممکن است در

be a new word but something you are reluctant to do something you you don't want to do something

واقع یک کلمه جدید باشد، اما چیزی که شما تمایلی به انجام کاری ندارید که نمی خواهید کاری را انجام دهید

you approach with with fear fear but is it correct up until yes that's pretty good well

که با ترس به آن نزدیک می شوید، اما آیا درست است تا زمانی که بله این خیلی خوب است خوب

nitron that's a very very good uh suggestion and the the last word fits it's not it the

نیترون که یک پیشنهاد بسیار بسیار خوب است و آخرین کلمه مناسب است این

last word isn't quite what mr duncan is looking for but

نیست کلمه آخر کاملاً آن چیزی نیست که آقای دانکن به دنبال آن است،

the sentence works yes i'll have to give the answer in a minute because we do have to go

اما جمله جواب می دهد بله، من باید در عرض یک دقیقه پاسخ را بدهم زیرا متأسفانه باید برویم،

unfortunately so the answer coming up now i i yes i thought this is difficult i i thought

بنابراین اکنون پاسخ می آید . بله، فکر می‌کردم سخت است، من

earlier when i was preparing this i thought this is going to be a very difficult one two

قبلاً فکر می‌کردم وقتی داشتم این را آماده می‌کردم، فکر می‌کردم این یک دو ساعت برای کانکون بسیار سخت خواهد بود،

hours to cancun apparently it's two hours to Cancun i just can't think where that is

ظاهراً تا کانکون دو ساعت است.

geographic trying to picture it in my mind but anyway pedro's girl pedro's been on a

فکر من است اما به هر حال پدرو دختر پدرو

long time today bye petra bye see you next week

امروز خیلی وقت است باه پترا خداحافظ هفته آینده می بینمت

get a room right here we go so the answer is ding you see it wasn't courage it was control

همین جا یک اتاق بگیر ما می رویم پس جواب این است که می بینید شجاعت نبود کنترل بود کنترل

you show control so you control is a kind of courage so to control yourself is to control

را نشان دهید تا کنترل کنید نوعی شجاعت، بنابراین کنترل کردن خود است برای کنترل

your emotions so you don't become afraid so she showed complete control despite her trepidation

احساسات خود تا نترسید بنابراین او علیرغم ترسش کنترل کامل نشان داد

oh i love that that is a that might be today's word of the day i think so trepidation you

آه من دوست دارم که ممکن است کلمه امروزی

are reluctant you feel a little fearful fearful cautious cautious you approach something cautiously

باشد. با احتیاط به چیزی نزدیک شوی

you have trepidation i like that one yes that's a good word but i think nitram has created

تو دلهره دارم من آن را دوست دارم بله این کلمه خوبی است اما فکر می کنم nitram جمله ای ایجاد کرده است

a sentence that works perfectly as well she showed courage despite her temperament well

که به خوبی کار می کند او علیرغم خلق و خوی خود شجاعت نشان داد خوب

yes your temperament again is just your your behaviour or the way you feel so yes i think

بله خلق و خوی شما دوباره فقط رفتار شما یا احساس شماست. بله، من فکر می

that's a good one so if your temperament is normally somebody who's a bit shy you might

کنم این یک جمله خوب است، بنابراین اگر خلق و خوی شما معمولاً فردی است که کمی خجالتی است، ممکن

not expect somebody like that to behave courageously so you that is correctly trump you have actually

است انتظار نداشته باشید که چنین فردی شجاعانه رفتار کند، بنابراین شما که به درستی ترامپ را می گویید، در

created a sentence of your own where all the words fit perfectly so well done uh yeah because

واقع یک جمله از خودتان ساخته اید که در آن همه کلمات کاملاً مطابقت دارند. آفرین، بله، زیرا

some people might be have a temperament which is your personality type isn't it my temperament

ممکن است برخی افراد دارای خلق و خوی باشند که به تیپ شخصیتی شما مربوط می شود، اینطور نیست که خلق و خوی من

is sort of fairly level-headed and sort of yeah temperament it's how you normally are

نسبتاً همسطح و یک جورهایی آره مزاج است. از آنجایی که شما معمولاً

isn't it level-headed it's how you normally behave so if you're a shy if you're sort of

هستید، آیا بی‌نقص نیست، این است که معمولاً چگونه رفتار می‌کنید، بنابراین اگر خجالتی هستید، اگر به نوعی

a very outgoing person that's always talking about always volunteering for things you might

فردی بسیار برون‌گرا هستید که همیشه در مورد آن صحبت می‌کند که همیشه داوطلب کارهایی است که ممکن است

expect something like that to be brave i'm still i'm still reeling from you describing

انتظار چنین چیزی را داشته باشید. شجاع باش من هنوز هم از تو بیزارم که

yourself well done describing yourself as level headed i'm i'm level headed

خودت را توصیف کردی خوب انجام دادی. خودت را به عنوان سطحی توصیف کردی من سطح سرم هستم

that's it that's it do you want to squeeze another one in um it's five pesos we could

همین است که آیا می‌خواهی یکی دیگر را فشار بدهی، پنج پزو است که می‌توانیم

do a sentence game as well okay very quickly then i'm feeling a bit i'm feeling a bit faint

انجام دهیم بازی جملات هم خیلی سریع خوب است، پس من کمی احساس می کنم کمی احساس ضعف

are do you want to sit down i'll be all right mrs duncan do i lie down i'll brave it out

می کنم آیا می خواهید بنشینید من خوب می شوم خانم دانکن آیا دراز می کشم من شجاعانه آن را بیرون می

i i i i'll show courage and continue even though i'm tired i know you do because i've

آورم شجاعت نشان بده و ادامه بده، حتی اگر خسته هستم، می‌دانم که تو این کار را انجام می‌دهی، زیرا

been in the garden a lot of physical exercise in the garden you look very tired you look

من در باغ تمرینات بدنی زیادی انجام داده‌ام، تو خیلی خسته به نظر

very weary and weak i do have all my energy feels like it's sapping away going away it's

می‌رسی، خیلی خسته و ضعیف به نظر می‌رسی، من تمام انرژی ام را دارم. دور رفتن

like it's like it's draining from you always happens towards the end of the live stream

مثل این است که از تو خالی می شود همیشه در انتهای پخش زنده اتفاق می افتد.

i get tired and it's all the mental energy that i'm using i'm going to stick it out if

عصبانی و تمام انرژی ذهنی است که من استفاده می کنم، اگر

you stick something out that means that you carry on doing it despite the fact you don't

چیزی را کنار بگذارید، آن را کنار می گذارم، این بدان معناست که علیرغم اینکه نمی

want to or you feel as though you don't want to you are going to see it through see it

خواهید یا احساس می کنید که نمی خواهید، به انجام آن ادامه می دهید. نمی‌خواهم آن را تا آخر ببینی،

through i'm going to stick this out until the end by the way be careful where you stick

من این را تا آخر ادامه می‌دهم، ضمناً مراقب باش کجا

it out because you might get arrested

آن را بیرون می‌زنی چون ممکن است دستگیر شوی،

we'll have one more and then we will definitely oh valentin valentin yes who really has the

ما یک مورد دیگر خواهیم داشت و بعد قطعاً خواهیم داشت. اوه والنتین والنتین بله چه کسی واقعاً

balls to do this yeah there we go right mr duncan didn't want me to use it right is that

توپ هایی برای انجام این کار دارد بله درست می رویم آقای دانکن نمی خواست من از آن درست استفاده کنم این است

it what did they're all difficult today mr duncan they're all multi-word sentence games

که امروز همه آنها سخت هستند آقای دانکن آنها همه بازی های جمله ای چند کلمه ای هستند

well they normally are there's normally at least three missing words so one two three

خوب آنها معمولاً حداقل سه کلمه از دست رفته وجود دارد، بنابراین یکی دو سه

four missing words somebody get this quickly please be brave just just just put a suggestion

چهار کلمه

out there so that i can go and sit down with a cup of tea and a tea cake and just put my

گم شده است. و فقط

feet up as beatrice says i need a good afternoon tea and a rest i something i had the something

پاهایم را بالا بیاورم همانطور که بئاتریس می گوید من به یک چای بعد از ظهر خوب و استراحت نیاز دارم چیزی

to something myself more something italianatoli says hello from brazil well we've got lots

به چیزی که خودم بیشتر چیزی ایتالیااتولی از برزیل سلام می‌گوید خوب، ما افراد زیادی داریم که

of people watching from brazil yes so you can say hello to all your fellow brazilians

از برزیل تماشا می‌کنند بله، بنابراین شما می‌توانید به همه هموطنان برزیلی خود

hello brazil hello also italy and hello also to india and vietnam and also to i suppose

سلام کنید سلام برزیل سلام ایتالیا و همچنین سلام به هند و ویتنام و همچنین به من فرض کنید

i might say hello to indonesia we do have a lot of people watching there as well and

می‌توانم به اندونزی سلام کنم، ما افراد زیادی داریم که آنجا را تماشا می‌کنند و

also the united states you might be surprised to find out how many people actually watch

همچنین ایالات متحده، ممکن است تعجب کنید اگر بدانید واقعاً چند نفر

in the united states

در ایالات متحده تماشا می‌کنند،

but normally people in the usa are very quiet which is very unusual yes we don't seem to

اما معمولاً مردم ایالات متحده بسیار ساکت هستند. خیلی غیرمعمول بله، به نظر نمی رسد

have people watching from the usa maybe they're there but they always come very high up at

که مردمی از ایالات متحده آمریکا تماشا کنند، شاید آنها آنجا باشند، اما آنها همیشه

the end of the month on my most viewed countries yes anyway i something i had the something

در پایان ماه در کشورهای پربازدید من بسیار بالا می آیند، بله، به هر حال، من

to something myself more something so maybe about the maybe you're changing your character

چیزی داشتم که خودم چیزی بیشتر داشتم. چیزی بنابراین شاید در مورد شاید شما در حال تغییر شخصیت خود

you are changing your character jimmy from hong kong jimmy from hong kong very good more

هستید، شما در حال تغییر شخصیت خود هستید جیمی از هنگ کنگ جیمی از هنگ کنگ بسیار خوب است،

as close though look yes just above there yes miura and jimmy see i i think i think

اما به همان نزدیکی نگاه کنید، بله درست در بالای صفحه بله میورا و جیمی ببینید i i thi nk من فکر می کنم

jimmy and miura have only just joined us well i said i was going to look up how to pronounce

جیمی و میورا به تازگی به ما ملحق شده اند ، گفتم من می خواهم نحوه تلفظ را جستجو کنم

because being italian we need to get that pronunciation we've been saying more but we

زیرا از آنجایی که ایتالیایی هستیم باید تلفظی را که بیشتر می گفتیم بدست آوریم، اما

were corrected last week okay so yes jimmy and my aura you are you are both correct

هفته گذشته درست شد، خوب، بنابراین بله جیمی و من هاله شما هر دو درست می گویید آیا

are we pronouncing that correctly my aura please tell us uh

هاله من را به درستی تلفظ می کنیم لطفا به ما بگویید اوه

i can hear a barking dog mr duncan right what's the answer the answer is and here it is now

من می توانم صدای پارس سگی را بشنوم آقای دانکن درست جواب چیست و اینجا

coming up on your screens yes i wish i had the nerve to express myself more openly so

اکنون روی صفحه نمایش شما ظاهر می شود بله ای کاش اعصاب داشتم برای بیان آشکارتر خود،

a person who is shy a person who is introverted maybe they wish they could be a little bit

بنابراین فردی که خجالتی است، فردی درون گرا، شاید آرزو می کند که ای کاش می توانست کمی

more open maybe they wish they could speak more clearly or have more confidence in their

بازتر باشد، شاید آرزو می کرد که کاش می توانست واضح تر صحبت کند یا

in their actions when they are amongst other people i wish i had the nerve to express myself

زمانی که در بین افراد دیگر به اعمال خود اطمینان بیشتری داشت. کاش می‌توانستم اعصابم را واضح‌تر بیان کنم،

more openly well guess what if you want to do that you are in the best place because

خوب حدس می‌زنم که اگر می‌خواهید انجام دهید چه می‌کنید که در بهترین مکان هستید، زیرا

we are here every sunday and also every wednesday from 2 p.m uk time and that is it for today

ما هر یکشنبه و همچنین هر چهارشنبه از ساعت ۲ بعد از ظهر به وقت بریتانیا اینجا هستیم و همین امروز برای امروز است،

thank you mr duncan thank you to everybody it's been lovely to be here and to share moments

ممنون آقای دانکن از ایو تشکر می کنم خیلی خوب است که اینجا هستم و لحظاتی را با شما به اشتراک می‌گذارم،

of time with you all it's been good and i look forward to doing it next week and i hope

همه چیز خوب است و من مشتاقانه منتظر انجام آن در هفته آینده هستم و امیدوارم

you've enjoyed it today if you have please don't forget to hit that like button for mr

امروز از آن لذت برده باشید، لطفاً فراموش نکنید که دکمه لایک را فشار دهید. برای آقای

duncan so that his videos get spread around youtube that's what you need to do to get

دانکن تا ویدیوهای او در سراسر یوتیوب پخش شوند، این کاری است که شما باید انجام دهید تا

mr duncan seen more uh and i'll see you in a few moments in the living room and uh the

آقای دانکن بیشتر دیده شود، اوه و من شما را چند لحظه دیگر در اتاق نشیمن می بینم و اوه امروز

weather's not too good today so i can stay inside and sit down and watch the television

هوا خیلی خوب نیست تا بتوانم بمانم داخل و بنشینید و تلویزیون تماشا کنید،

we're going to watch that feeling guilty we're going to watch columbo of course the old detective

ما می‌خواهیم احساس گناه را تماشا کنیم، البته کارآگاه قدیمی

who goes around solving murders so that's what we're doing this afternoon it sounds

که برای حل قتل‌ها به اطراف می‌رود، بنابراین این کاری است که امروز بعدازظهر انجام می‌دهیم،

very exciting doesn't it are you ready to fade me away in a professional manner mr duncan

خیلی هیجان‌انگیز به نظر نمی‌رسد. آیا شما آماده هستید که من را به شیوه ای حرفه ای محو کنید آقای دانکن بسیار

okay we will fade fade mr steve away and i think we will have the outside view as we

خوب ما محو خواهیم شد آقای استیو و من فکر می کنم که ما در هنگام

say goodbye to mr steve until next sunday agia see you all next week

خداحافظی با آقای استیو نمای بیرونی را خواهیم داشت تا یکشنبه آینده

and he is gone

. رفت

mr steve has left the building again i think i think steve was getting a bit tired to be

آقای استیو دوباره ساختمان را ترک کرد، فکر می‌کنم استیو دچار مشکل شده بود کمی خسته هستم

honest i think so yes it's been a very long one actually i've just realized it's actually

صادقانه بگویم، فکر می کنم بله، خیلی طولانی بود، در واقع من تازه متوجه شدم که

been a very long live stream today thank you for watching i hope you've enjoyed this we

امروز یک پخش زنده بسیار طولانی بود از شما متشکرم که تماشا کردید، امیدوارم از آن لذت برده باشید،

will be back on wednesday wednesday 2 p.m uk time is when i am with you next and i hope

ما چهارشنبه چهارشنبه برمی گردیم ساعت 2 بعد از ظهر در انگلستان زمانی است که من با شما هستم و امیدوارم که

you will join me then and of course mr steve who has quite a big fan club i have to be

شما در آن زمان به من بپیوندید و البته آقای استیو که باشگاه طرفداران بسیار زیادی دارد، باید

honest with you i'm getting a bit jealous because mr steve sometimes gets more fan mail

با شما صادق باشم، من کمی حسود می شوم زیرا آقای استیو گاهی اوقات حسودی می کند.

than me if you want to get in touch you are more than welcome to do so and of of course

اگر می‌خواهید با من تماس بگیرید، بیشتر از من ایمیل می‌زنید، می‌توانید این کار را انجام دهید و البته

if you want to send a donation don't forget everything i do is free so if you want to

اگر می‌خواهید کمک مالی بفرستید، فراموش نکنید هر کاری که من انجام می‌دهم رایگان است، بنابراین اگر می‌خواهید

send a donation to help me survive in this world the address is coming up in a moment

کمک مالی ارسال کنید تا کمک کنید. من در این دنیا زنده می مانم آدرس در یک لحظه ظاهر می شود

thanks for your company i'm going now see you on wednesday thank you for your company

با تشکر از همراهی شما من اکنون می روم شما را در چهارشنبه

thank you jamilia jamilia it's so nice to see you here it seems like a long time since

می بینم متشکرم از همراهی شما متشکرم جمیلیا جمیلیا خیلی خوشحالم که شما را اینجا می بینم به نظر می رسد مدت زیادی است که

i last saw you here jamilia it's nice to see you back where you belong and i will see you

من آخرین بار شما را اینجا دیدم Jamilia خوشحالم که شما را به جایی که به آن تعلق دارید می بینم و به زودی شما را خواهم دید

very soon jamilia and also everyone else on wednesday at 2 p.m uk time

لیا و همچنین هر کس دیگری در چهارشنبه ساعت 2 بعد از ظهر به وقت انگلستان

this is mr duncan in the birthplace of english of course that is england saying thanks for

این آقای دانکن در زادگاه انگلیسی است البته که انگلیس است و می گوید متشکرم از

watching see you soon take care of yourselves and of course until the next time we meet

تماشای شما به زودی مواظب خود باشید و البته تا دفعه بعد که اینجا ملاقات می

here you know what's coming next yes you do

کنیم می دانید چه خبر است بعدی بله شما

ta ta for now

در حال حاضر تا تا را انجام می دهید