ENGLISH ADDICT - LIVE Lesson 5 - Crisis / Apostrophe use - Friday 15th November 2019 - CHAT LIVE

okay steady on calm down don't get too excited you will wear yourself out

بسیار خوب، آرام باشید، خیلی هیجان زده نشوید،

before the weekend arrives so here we are then oh look it's looking very or

قبل از فرا رسیدن آخر هفته خود را

terminal out of the window welcome to another English addict live on YouTube

خسته خواهید کرد

hi everybody this is mr. Duncan in England how are you today are you ok I

. دانکن در انگلیس امروز چطوری خوب هستی امیدوارم

hope so are you happy I hope you are happy are

خوشحال باشی امیدوارم

you happy I always ask that question but I never get a reply ever so I hope you

خوشحال باشی من همیشه این سوال را می پرسم اما هیچ وقت جوابی نمی گیرم پس

are feeling good today we are here with another English addict and I'm certain

امیدوارم احساس خوبی داشته باشی امروز با یک انگلیسی دیگر اینجا هستیم معتاد و

I'm pretty sure that there are people who still don't know what this is all

من مطمئنم که تقریباً مطمئن هستم که افرادی هستند که هنوز نمی دانند این موضوع چیست،

about so this is my new style of live English lessons so this is live you are

بنابراین این سبک جدید من از درس های زنده انگلیسی است، بنابراین این زنده است،

watching me now live unless you are not in which case you're not however it is

اکنون من را به صورت زنده تماشا می کنید مگر اینکه نباشید در این صورت شما نیستید،

live at 7 minutes past 2:00 o'clock on guess what day it is today

اما ساعت 2:00 ساعت 7 دقیقه قبل از ظهر پخش می شود، حدس بزنید امروز چه روزی است

oh I feel so happy I feel so gay I feel as if I have a spring in my step because

آه من احساس خوشحالی می کنم، احساس می کنم آنقدر همجنس گرا هستم، احساس می کنم که گویی فنری در راه است زیرا

it's Friday

این جمعه

hmm ooh lots of big changes there are many big changes coming over the next

هوم اوه تغییرات بزرگ زیادی وجود دارد که طی چند روز آینده تغییرات بزرگ زیادی در راه است، از

few days including a name change for this channel so this channel that you

جمله تغییر نام برای این کانال، بنابراین این کانالی که

are watching at the moment it is called learn English with mr. Duncan but soon

در حال حاضر تماشا می کنید نامش یادگیری زبان انگلیسی با mr است. دانکن اما به زودی

it will be renamed so it will have a new name I will let you know when that is

نام آن تغییر خواهد کرد، بنابراین نام جدیدی خواهد داشت، زمانی که قرار است اتفاق بیفتد به شما اطلاع می دهم که این

happening when it is about to happen but at the moment it's not I have been so

اتفاق بیفتد اما در حال حاضر اینطور نیست من

busy this week I can't begin to tell you how busy I've been I have three projects

این هفته آنقدر مشغول بودم که نمی توانم شروع کنم به شما بگویم چقدر مشغول بوده ام در حال حاضر سه پروژه دارم

at the moment not one project not two but three three projects to take care of

، نه یک پروژه نه دو، بلکه سه پروژه

at the moment so I must admit I have been quite busy one of the projects

در حال حاضر برای رسیدگی به آنها، پس باید اعتراف کنم که کاملاً مشغول بودم یکی از پروژه

concerns this the thing I'm doing now another project concerns mr. Steve and

ها به این موضوع مربوط می شود که در حال انجام آن هستم. اکنون پروژه دیگری مربوط به آقای استیو و

something that he is starting to do something that will be happening with

کاری که او شروع به انجام کاری می کند که با آقای اتفاق می افتد

mr. Steve in the future and I'm also involved in that I can't say anything

. استیو در آینده و من نیز درگیر این هستم که نمی توانم چیز

else because Steve has told me not to mention it not to say anything at all

دیگری بگویم زیرا استیو به من گفته است که آن را ذکر نکن تا اصلاً چیزی نگویم

so I'm not allowed to mention and the third project is also connected to this

بنابراین من مجاز به ذکر نیستم و پروژه سوم نیز به این

I have had to learn lots of things this week I didn't realize how difficult it

من مجبور شدم این هفته چیزهای زیادی یاد بگیرم، متوجه نشدم که

is designing and creating your own website and also connecting everything

طراحی و ایجاد وب سایت خود و همچنین اتصال همه چیز به

together so it works on the Internet I must be honest with you I didn't

یکدیگر، بنابراین در اینترنت کار می کند، چقدر دشوار است. باید با شما صادق باشم.

realize how difficult all of that is I wish I had phoned my friend I have a

همه اینها این است که ای کاش به دوستم زنگ می زدم دوستی دارم

friend who designs websites his name is Shawn Bird and he's a great guy he has a

که وب سایت طراحی می کند نام او Shawn Bird است و او مرد خوبی است.

lovely company that produces websites he designs them helps

you with all of the things that you need however I decided to be stubborn I

تصمیم گرفتم سرسخت باشم.

decided that I wanted to learn how to design and create my own website so

تصمیم گرفتم که یاد بگیرم چگونه وب سایت خودم را طراحی و ایجاد کنم، بنابراین

that's what I'm doing at the moment but it's so complex I didn't realize that

این کاری است که در حال حاضر انجام می دهم، اما آنقدر پیچیده است که متوجه نشدم

creating a web page in fact that might be the easy part

ایجاد یک صفحه وب در واقع ممکن است این کار باشد. بخش آسان

the hardest part is actually getting it onto the internet so people can look at

سخت ترین بخش در واقع وارد کردن آن به آن است اینترنت تا مردم بتوانند به

it and that is what I'm working on at the moment it is such a difficult thing

آن نگاه کنند و این همان چیزی است که من در حال حاضر روی آن کار می کنم، انجام آن بسیار

to do so I really do admire anyone who is involved in creating websites and

دشوار است، بنابراین من واقعاً هر کسی را که در ایجاد وب سایت ها نقش دارد و

also people who create and manage the URLs hmm

همچنین افرادی که URL ها را ایجاد و مدیریت می کنند تحسین می

so a URL is the address where you can find what it is you are looking for

کنم. URL آدرسی است که می توانید آنچه را که به دنبال آن هستید پیدا کنید، به

for example youtube.com is a URL so I hope you are feeling good because I have

عنوان مثال youtube.com یک URL است، بنابراین امیدوارم احساس خوبی داشته باشید زیرا من

spent too much time in front of the computer which is a good question to ask

زمان زیادی را در مقابل کامپیوتر گذرانده ام که این سوال خوبی است که بپرسید.

today I think so how much time do you spend in front of your computer how much

امروز فکر می کنم پس چقدر وقت می گذارید جلوی کامپیوترتان چقدر

time do you spend staring at the screen this week I have spent too much time

وقت می گذرانید به صفحه نمایش این هفته خیره می شوید من زمان زیادی را صرف نگاه کردن به

looking at a computer screen I've been looking at it for so long my eyes are

صفحه کامپیوتر کرده ام خیلی وقت است که به آن نگاه می کنم چشمانم

actually hurting even now as I stand here talking to you my my eyes they feel

الان هم که اینجا ایستاده ام و با تو حرف

as if my my eyeballs are being sucked from their sockets

and I had a terrible headache last night so I think I've been looking for too

می زنم واقعاً درد دارم.

long at the computer what about you do you spend much time on the computer and

در مورد شما چه کار می کنید که زمان زیادی را با کامپیوتر

I'm not talking about computer games let's be honest

می گذرانید و من اهل صحبت نیستم در مورد بازی های رایانه ای بیایید صادق باشیم،

so not computer games but actually using your computer for maybe work or maybe

بنابراین نه بازی های رایانه ای، بلکه در واقع از رایانه خود برای کار یا شاید

something that you have to do as part of your study

کاری استفاده می کنید که باید به عنوان بخشی از مطالعه خود انجام دهید،

so maybe you are looking for information you are doing research and that means

بنابراین شاید به دنبال اطلاعاتی هستید که در حال تحقیق هستید و این بدان معنی است

you have to go on the internet you have to look for the information sometimes

که باید بروید در اینترنت باید به دنبال اطلاعات بگردید، گاهی اوقات

you can't find it even if you google something quite often you will find that

نمی توانید آن را پیدا کنید، حتی اگر مرتباً چیزی را در گوگل جستجو کنید، متوجه می شوید

the information is not enough or maybe the information is unreliable so there

که اطلاعات کافی نیست یا ممکن است اطلاعات غیرقابل اعتماد باشد، بنابراین

you go how much time do you spend looking at

شما چقدر زمان صرف جستجو می کنید. در

your computer we have a little bit of Charles Dickens later on there is a

رایانه شما کمی از چارلز دیکنز داریم بعداً یک

great expression and I feel very sad that this expression is not used anymore

عبارت عالی وجود دارد و من بسیار ناراحت هستم که این عبارت دیگر استفاده نمی شود

you very rarely hear it however I love this expression what the Dickens what

شما خیلی به ندرت آن را می شنوید، اما من عاشق این عبارت هستم.

the Dickens this is normally used as a way of expressing surprise or shock or

به عنوان راهی برای ابراز تعجب یا شوک یا

even alarm if you are a little worried about something or maybe surprised

حتی هشدار اگر کمی نگران چیزی هستید یا ممکن است متعجب شوید،

perhaps the surprise is a horrible surprise so what the Dickens and you

شاید غافلگیری یک شگفتی وحشتناک باشد، بنابراین دیکنز و شما

might assume that that is connected to Charles Dickens what the Dickens is

ممکن است فرض کنیم که که به چارلز دیکنز متصل است، دیکنز

going on here what the Dickens are you doing so I love this now it is often

در اینجا چه می‌گذرد، دیکنز شما چه می‌کنید، بنابراین من این را دوست دارم اکنون اغلب

used as a question but as you can see here I've I've put an exclamation mark

به عنوان یک سؤال استفاده می‌شود، اما همانطور که می‌بینید در اینجا من یک علامت تعجب

at the end to give it more impact so what the Dickens is a way of expressing

در پایان گذاشته‌ام. برای اینکه تاثیر بیشتری داشته باشد، بنابراین دیکنز راهی برای ابراز

surprise or sudden shock where when you are surprised or shocked by something

تعجب یا شوک ناگهانی است، جایی که وقتی از چیزی متعجب می شوید یا شوکه می

you might say what the Dickens is going on here you might also ask the same

شوید ممکن است بگویید دیکنز در اینجا چه می گذرد، ممکن است همین سوال را

about me today what the Dickens is going on here well my name is Duncan and I've

درباره من امروز بپرسید که دیکنز چیست؟ در اینجا خوب ادامه می دهم نام من دانکن است و

been teaching English here on YouTube for a very long time

thirteen years can you believe it thirteen years I've been here doing this

سیزده سال است که در اینجا

honestly and you can catch me on YouTube Sunday Wednesday Friday 2:00 p.m. UK

در یوتیوب انگلیسی تدریس می کنم. ساعت:00 بعد از ظهر

time that is when I am on and as you can see I am here today Friday has arrived

زمان انگلستان زمانی است که من روشن هستم و همانطور که می بینید من امروز اینجا هستم جمعه فرا رسیده است

yes the weekend is here and I hope you are ready for an excellent weekend I

بله آخر هفته اینجاست و امیدوارم برای یک آخر هفته عالی آماده

have some bad news well it's not really bad news

باشید من چند خبر بد دارم خوب این واقعاً خبر بد نیست

maybe not bad news for you but here in the UK we have had so much rain this

شاید خبر بدی نباشد برای شما، اما اینجا در بریتانیا، این هفته باران بسیار زیادی

week we really have shall we have a look out the window so there is the view at

داشتیم، ما واقعاً داریم، باید از پنجره به بیرون نگاه کنیم، بنابراین

the moment it's looking a little dull very cloudy overcast and it is freezing

در حال حاضر منظره ای وجود دارد که کمی کسل کننده به نظر می رسد ابری ابری است و

cold at the moment it really does feel as if winter has arrived so this week

در حال حاضر هوا سرد است. واقعاً احساس می کنم که زمستان فرا رسیده است، بنابراین این هفته

we've had so much rain I can't begin to tell you how much rain we've had this

ما آنقدر باران داشتیم، نمی توانم شروع کنم به شما بگویم چقدر باران در این هفته داشته ایم،

week but it's been a lot

اما این مقدار زیاد بوده است که

we've had so much rain I can't begin to tell you in certain parts of the UK

ما آنقدر باران داشته ایم که می توانم شروع کنم به شما بگویم در مناطق خاصی از بریتانیا

there has been serious flooding taking place not very nice hello to the live

سیل شدیدی رخ داده است نه خیلی خوب. سلام به

chat oh oh nice to see you here as well today hello not one thing

چت زنده آه اوه خوشحالم که شما را اینجا می بینم امروز هم سلام نه یک چیز

hello not one thing you are first along with Caesar and also Farrar as

سلام نه یک چیز که شما اولین هستید. سزار و همچنین فارار

well so congratulations to you all calm down calm down we have a long way to go

پس به همه شما تبریک می گویم آرام آرام راه درازی در پیش داریم

so I don't want you to get too excited so please calm down take a deep breath

پس من انجام نمی دهم نمی‌خواهم خیلی هیجان‌زده شوی، پس لطفاً آرام باش، نفس عمیق بکش،

also hello to Alexandra Caesar again Hiroko hello Hiroko I think

همچنین سلام دوباره به الکساندرا سزار سلام هیروکو سلام هیروکو، فکر

I received a donation from you I'm sure I did I didn't have chance to check but

می‌کنم از شما کمک مالی دریافت کردم، مطمئنم که این کار را کردم، فرصتی برای بررسی نداشتم اما

I had a message come through saying that there was a donation that had come

داشتم پیامی آمد که می‌گوید یک کمک مالی انجام شده

through and I think it may have been from you so if it was you Hiroko thank

است و من فکر می‌کنم ممکن است از طرف شما بوده باشد، بنابراین اگر آن شما بودید هیروکو

you very much Caesar Hail Caesar should I say Luis Mendez is here lui lui as

بسیار متشکرم سزار سلام سزار باید بگویم لوئیس مندز اینجاست lui lui

well sue Ellie hello sue Ellie nice to see you here as

همچنین از الی شکایت کنید سلام سلام شکایت

well for are glad to see you here again yes although I'm feeling a little tired

الی خوشحالم که شما را اینجا می بینم، زیرا خوشحالم که دوباره شما را اینجا می بینم بله، اگرچه امروز کمی احساس خستگی

today my eyes are really hurting even now as I stand here looking at you my

می کنم چشمانم واقعاً درد می کند حتی اکنون که اینجا ایستاده ام و به شما نگاه می کنم

eyes are really painful because I've spent too much time staring at my

چشمانم واقعاً دردناک است زیرا من زمان زیادی را صرف خیره شدن به

computer screen I didn't realize designing and posting

صفحه نمایش کامپیوترم کردم. من متوجه نشدم که طراحی و ارسال

your own website was so difficult so that is something that I'm having to

وب سایت شما آنقدر سخت است، بنابراین چیزی است که

deal with at the moment and it's not easy it really isn't

در حال حاضر باید با آن کنار بیایم و آسان نیست، واقعاً

beginning to wonder whether I should have contacted my friend Sean bird I

شروع به تعجب نیست. آیا باید با دوستم شان پرنده تماس می گرفتم،

think he could have put me right although he's too expensive to be honest

فکر می کنم او می توانست من را درست گفته است، اگرچه او خیلی گران است که برای من صادق باشد

for me anyway hello Belarus er I have been cooking today I

به هر حال سلام بلاروس، من امروز در حال پختن

am having fish with garlic and parsley with tomato salad that sounds absolutely

هستم، من ماهی با سیر و جعفری با سالاد گوجه فرنگی می خورم که به نظر می رسد ماهی کاملاً عالی است،

gorgeous fish as you know I like eating fish especially on Sunday we normally

همانطور که می دانید من ماهی خوردن را به خصوص در روز یکشنبه دوست دارم. به طور

have some lovely salmon mr. Steve goes down to the river 7 with his fishing rod

معمول مقداری ماهی سالمون دوست داشتنی داشته باشید. استیو با چوب ماهیگیری خود به رودخانه 7

and he he sits by the river for the whole afternoon trying to catch some

می رود و تمام بعدازظهر را در کنار رودخانه می نشیند و سعی می کند

fish and normally he brings back a little tiny fish a little tiny one and

ماهی بگیرد و معمولاً یک ماهی ریز و کوچک را با خود می آورد و

it's not enough to feed us so instead I go to the supermarket and I get some

برای غذا دادن به ما کافی نیست. به سوپرمارکت بروید و من مقداری

salmon because I know mr. Steve will come back with nothing he either comes

ماهی قزل آلا می گیرم زیرا من آقا را می شناسم. استیو بدون هیچ چیز برمی گردد، او

back with a very small fish at it Allah so if a fish is very small we call it a

یا با یک ماهی بسیار کوچک برمی گردد، خدایا، پس اگر ماهی خیلی کوچک است، ما به آن ماهی کوچک می

tiddler it's a small fish you can't really eat it or he comes back with an

گوییم، آن ماهی کوچک است، واقعاً نمی توانید آن را بخورید یا با یک

old boot or a tire that's been thrown in the river so I don't normally have much

چکمه کهنه برمی گردد یا لاستیکی که در رودخانه پرتاب شده است ، بنابراین من معمولاً شانس زیادی ندارم

luck when mr. Steve goes fishing to be honest have you ever been fishing it is

وقتی آقای. استیو برای ماهیگیری می رود صادقانه بگویم آیا تا به حال ماهیگیری کرده اید

so boring I went fishing with someone many years ago and I think that may have

خیلی کسل کننده است من سال ها پیش با کسی به ماهیگیری رفتم و فکر می

been the last time I ever went fishing with someone he's so boring I had to sit

کنم این آخرین باری بود که با کسی که خیلی خسته کننده بود به ماهیگیری رفتم که مجبور شدم

there and you can't even talk so you have to sit there in virtual silence and

آنجا بنشینم و شما می توانید حتی صحبت نکن پس باید در سکوت مجازی آنجا بنشینی

the Sun hasn't come up so it's early in the morning and everything is quiet so

و خورشید طلوع نکرده است، بنابراین صبح زود است و همه چیز ساکت است، بنابراین

it's quite nice but if you sit there for 3 or 4 hours

خیلی خوب است، اما اگر 3 یا 4 ساعت آنجا

by a river waiting for a fish to come up and bite it can be a little tedious to

بنشینی کنار رودخانه منتظر یک ماهی بالا بیاید و گاز بگیرد. گفتن حداقل سلام به کوری می تواند کمی خسته کننده باشد

say the least hello to Cory hello Cory nice to see you

سلام کوری خوشحالم که شما را اینجا می بینم

here hello also to vin raj Haleiwa nourish

سلام همچنین به وین راج هالیوا

here in Pakistan where I live yesterday there was heavy rain accompanied by

در اینجا در پاکستان که من زندگی می کنم، دیروز باران شدید همراه با

horrible thunderstorm which claimed 30 lives that is absolutely awful and also

رعد و برق وحشتناک بود. جان 30 نفر را گرفت که کاملاً وحشتناک است و همچنین

many animals perished as well so yes that's really bad news I don't know

بسیاری از حیوانات نیز تلف شدند، بنابراین بله این خبر واقعا

what's happening at the moment in the world there seems to be a lot of crazy

weather I mean in Australia they have those terrible fires that are sweeping

بدی است. آتش سوزی هایی که همه جا را فرا گرفته است

across I think it's New South Wales and over

فکر می‌کنم نیو ساوت ولز است و

towards Sydney so that part of the world I have a friend who who lives in

به سمت سیدنی می‌رود، بنابراین در بخشی از جهان دوستی دارم که در ملبورن زندگی می‌کند،

Melbourne so yes pretty bad and also there are fires in California in the USA

خیلی بد است و همچنین آتش‌سوزی‌هایی در کالیفرنیا در ایالات متحده وجود دارد،

so yes lots of strange weather taking place at the moment

بنابراین هوای عجیب و غریب زیادی در یک لحظه

hello also too just a moment I'll be with you in a moment so many people

سلام نیز فقط یک لحظه من در یک لحظه با شما خواهم بود بسیاری از مردم

already on the live chat hello to everyone

در حال حاضر در چت زنده سلام به همه

Connell says yes I spend a lot of time in front of the computer now I'm not

کانل می گوید بله من زمان زیادی را جلوی کامپیوتر می گذرانم اکنون

talking about computer games because when you play computer games you are

در مورد بازی های رایانه ای صحبت نمی کنم چون وقتی بازی‌های کامپیوتری انجام می‌دهید،

normally more relaxed so you don't you don't sit in front of the screen staring

معمولاً آرام‌تر هستید، بنابراین مثل یک دیوانه جلوی صفحه نمایش نمی‌نشینید و به آن خیره

at it like a crazy person so normally when you play computer games you're more

می‌شوید، بنابراین معمولاً وقتی بازی‌های رایانه‌ای انجام می‌دهید،

relaxed you're more laid-back like this so this is how people normally play

آرام‌تر هستید، آرام‌تر هستید. -به این شکل، پس اینطوری است که مردم معمولاً

computer games they play their computer games like this mmm but when you're

بازی‌های رایانه‌ای را انجام می‌دهند، آنها بازی‌های رایانه‌ای خود را مانند این mmm انجام می‌دهند، اما وقتی

working in front of a computer it's very stressful and yesterday I thought my

جلوی رایانه کار می‌کنید، بسیار استرس‌زا است و دیروز فکر می‌کردم که

eyes were going to go pop I really did I spent too much time

چشم‌هایم پاپ می‌شود، واقعاً این کار را کردم. زمان زیادی

in front of the computer and it's not good for you it really isn't

را جلوی کامپیوتر سپری کرد و همینطور است برای شما خوب نیست واقعاً

artistic hello artistic zone is white your favorite color well today I suppose

هنری نیست سلام منطقه هنری سفید است رنگ مورد علاقه شما امروز خوب است فکر می کنم

it is because I'm wearing my white shirt and my white hat but oh and also my

به این دلیل است که من پیراهن سفید و کلاه سفیدم را پوشیده ام اما آه و همچنین شلوار

white underpants as well so you might be right there yes curry we are addicted to

زیر سفیدم را نیز به همین دلیل ممکن است حق با شما باشد. بله کاری ما به آقای معتاد هستیم

mr. Duncan thank you very much lots of changes taking place you may

. دانکن بسیار متشکرم از تغییرات زیادی که در حال وقوع است

have noticed already things are looking different on my youtube channel also on

، شاید متوجه شده باشید که قبلاً همه چیز در کانال یوتیوب من در

Facebook and on many other platforms all of the names and all of the designs have

فیس بوک و در بسیاری از سیستم عامل های دیگر متفاوت به نظر می رسد همه نام ها و همه طرح

been changed the only thing I haven't changed is the name of my youtube

ها تغییر کرده اند تنها چیزی که من تغییر نداده ام. تغییر نام کانال یوتیوب من است،

channel however that will be happening soon so even my YouTube channel will

اما به زودی این اتفاق می افتد، بنابراین حتی کانال یوتیوب من به

soon have a new name and I'm in the process of making a new website so you

زودی نام جدیدی خواهد داشت و من در حال ساخت یک وب سایت جدید هستم، بنابراین شما

don't even have to go to youtube you'll be able to visit my website even though

حتی مجبور نیستید به یوتیوب بروید. می‌توانم از وب‌سایت خود بازدید کنم، حتی اگر

at the moment I'm still trying to build it and work out how to get it onto the

در حال حاضر هنوز در تلاشم آن را بسازم و کار کنم که چگونه آن را به

internet it's not easy I didn't realize it was so complicated I thought all I

اینترنت بیاورم، آسان نیست، من متوجه نشدم که آنقدر پیچیده است، فکر کردم تنها کاری

had to do was just put it outside the window and then everything goes on the

که باید انجام دهم این است فقط آن را در خارج از پنجره قرار دهید و سپس همه چیز روی اینترنت می رود. این

internet that's what I thought hello - hi Lee Kwang I often play lol on the PC

همان چیزی است که من فکر کردم سلام - سلام لی کوانگ من اغلب در رایانه شخصی lol بازی می کنم.

I don't know what l-o-l is is that a type of computer game is that like death

stranding a lot of people over the past few days have been talking about death

بسیاری از مردم در چند روز گذشته در مورد مرگ صحبت کرده اند

stranding apparently it's a computer game and I've never played it before

ظاهراً این یک بازی رایانه‌ای است و من هرگز آن را بازی نکرده‌ام قبل از اینکه

anyone asks I haven't played many computer games in my life let's have a

کسی بپرسد من در زندگی خود بازی‌های رایانه‌ای زیادی بازی نکرده‌ام بیایید

look at a mystery idiom I haven't forgotten I

نگاهی به یک اصطلاح معمایی بیندازیم که فراموش

have remembered it today's mystery idiom is here right now would you like to have

نکرده‌ام یادم رفته است اصطلاح معمایی امروز اینجاست حالا دوست

a look at it this is a mystery idiom a well-known phrase in English all you

دارید نگاهی به آن بیندازید این یک اصطلاح اسرارآمیز است یک عبارت معروف در انگلیسی تنها کاری

have to do is tell me what you see on the screen and here is the mystery idiom

که باید انجام دهید این است که به من بگویید چه چیزی را روی صفحه می بینید و این اصطلاح رمز و راز است

right now I wondered what it could be so today's mystery idiom is there right

در حال حاضر من تعجب کردم که چه می تواند باشد بنابراین، اصطلاح مرموز امروز در

now on the screen if you think you know what it is just write it down on the

حال حاضر روی صفحه وجود دارد، اگر فکر می‌کنید می‌دانید چیست، فقط آن را در

chat so I will give you the answer later if you don't know so there is a mystery

چت یادداشت کنید، بنابراین اگر نمی‌دانید بعداً به شما پاسخ خواهم داد، بنابراین یک اصطلاح مرموز وجود دارد که

idiom a well-known phrase in English and all you have to do is tell me what it is

شناخته شده است. عبارت به زبان انگلیسی و تنها کاری که باید انجام دهید این است که به من بگویید چه چیزی است

we are going to take a look at one of my full English lessons soon hello Louis

ما به زودی می خواهیم به یکی از درس های کامل انگلیسی من نگاهی بیندازیم hello Louis

hello Wilson - Ahmed Ahmed says Mr Duncan can you change the name to

hello Wilson - احمد احمد می گوید آقای دانکن می توانید نام را به

English lover I don't know about that the problem is if I change it to English

English lover I don تغییر دهید نمی‌دانم که مشکل این است که اگر آن را به انگلیسی

lover I might get lots of people coming around

عاشق تغییر دهم، ممکن است تعداد زیادی از آن را دریافت کنم افرادی که می

wanting to marry me so that's the reason why I didn't use that however we are

خواهند با من ازدواج کنند، به همین دلیل است که من از آن استفاده نکردم، با این حال ما به

sticking with English addict I like it because I'm crazy about English I don't

معتاد انگلیسی پایبند هستیم، من آن را دوست دارم زیرا من دیوانه انگلیسی هستم،

know about you but I have a feeling maybe you are also in English addict I'm

در مورد شما نمی دانم، اما احساس می کنم شاید شما هستید. همچنین به زبان انگلیسی معتاد من

crazy about the English language I love it so much Cesar says I love to play the

دیوانه زبان انگلیسی هستم خیلی آن را دوست دارم سزار می گوید من دوست دارم

Xbox Xbox and I think the other one is PlayStation is that right so there's

ایکس باکس ایکس باکس بازی کنم و فکر می کنم دیگری پلی استیشن است درست است پس

Xbox Playstation and is there another one I feel as if there's a third one I'm

ایکس باکس پلی استیشن وجود دارد و آیا دیگری وجود دارد که احساس می کنم مورد سومی وجود دارد که مطمئنم یکی به

sure someone will tell me you can tell that I don't have

من خواهد گفت شما می توانید بگویید که من

play computer games lad gel says oh wow mr. Duncan what a lovely coincidence to

بازی کامپیوتری ندارم. دانکن چه تصادف دوست داشتنی ای بود

see you today after I was watching your full English lesson just wow so you were

که امروز تو را دیدم بعد از اینکه داشتم درس انگلیسی کاملت را تماشا می کردم، وای، پس تو

just watching some of my lessons well guess what I'm going to show an excerpt

فقط چند درس من را تماشا می کردی، خوب حدس بزن که من می خواهم گزیده ای

from one of my full English lessons right now and this is taken from I think

از یکی از درس های کامل انگلیسی خود را در حال حاضر نشان دهم و این برگرفته شده از من فکر می

it is full English number five would you like to go for a walk okay let's go can

کنم کامل است شماره پنج انگلیسی است دوست دارید پیاده روی کنید خوب بیایید بریم می

you see what sort of weather we're having here today well there is poor

توانید ببینید امروز اینجا چه آب و هوایی داریم خوب دید ضعیفی

visibility for a start it isn't a clear day by any means it is a foggy day here

برای شروع وجود دارد روز روشن نیست به هر حال اینجا در انگلستان یک روز مه آلود است،

in England we can use foggy as an idiom to describe the inability to remember

ما می توانیم از foggy به عنوان اصطلاحی برای توصیف ناتوانی در به خاطر سپردن

something we can say I haven't the foggiest idea which means you do not

چیزی استفاده کنیم که می توانیم بگوییم من مه آلودترین ایده را ندارم، به این معنی که شما یادتان نمی

remember or you cannot recall a certain event or a piece of information

آید یا نمی توانید یک رویداد یا یک رویداد خاص را به خاطر بیاورید.

today's fog has been caused by warm and cold air colliding with each other this

مه امروزی ناشی از برخورد هوای گرم و سرد با یکدیگر بوده است. این

fog is made up of tiny particles of moisture you often see fog forming in

مه از ذرات ریز رطوبت تشکیل شده است که اغلب می بینید مه

the early morning or evening or as the temperature changes the subject of

در اوایل صبح یا عصر شکل می گیرد یا با تغییر دما موضوع

weather is a fascinating one and for the typical English person such as myself it

آب و هوا بسیار جذاب است. یک و برای نوع یک فرد انگلیسی مانند خودم

is a subject that is often discussed in general day-to-day conversation

، این موضوعی است که اغلب در مکالمه عمومی روزمره مورد بحث قرار می گیرد

the two words shown here may look similar but they are in fact very

، دو کلمه نشان داده شده در اینجا ممکن است شبیه به هم به نظر برسند، اما در واقع بسیار

different the words perspective and prospective are often confused that is

متفاوت هستند، کلمات دیدگاه و آینده اغلب با هم اشتباه گرفته

to say one is used instead of the other first of all the word perspective

می شوند. به جای دیگری استفاده می شود اولاً از کلمه پرسپکتیو نحوه

defines the way in which things are seen how an object appears depending on its

دیده شدن اشیا را تعریف می کند که بسته به

size shape and relative distance from other things around it in drawing and

اندازه شکل و فاصله نسبی از سایر چیزهای اطراف آن در طراحی و

painting perspective is used to give the illusion of depth and distance we can

نقاشی چگونه ظاهر می شود و برای ایجاد توهم عمق استفاده می شود. و فاصله

also use this word to express a person's view of the world as their point of view

نیز می‌توانیم از این کلمه برای بیان دیدگاه یک شخص به جهان استفاده کنیم، به عنوان دیدگاه او

a person's perspective of the world the views and opinions held by us all come

دیدگاه یک شخص از جهان، دیدگاه‌ها و نظراتی که همه

from our own perspective

ما دارند از دیدگاه خود ما می‌آیند،

then there is the word prospective which means something that is expected or is

سپس کلمه آینده نگر وجود دارد که به معنای چیزی است که انتظار می رود یا

expecting to be done in the future something that is likely to happen at a

انتظار می رود در آینده کاری انجام شود که احتمالاً در آینده اتفاق می افتد

later date is prospective I have a prospective client coming to my office

، آینده نگر است من یک مشتری بالقوه دارم که فردا به دفتر من می آید،

tomorrow so now there is no need to get these words confused ever again I have

بنابراین اکنون وجود دارد دیگر نیازی به گیج شدن این کلمات نیست. من

given you a clearer perspective of what the differences are I have done this for

به شما دیدگاه واضح تری از تفاوت های موجود در این زمینه به شما داده ام. اکنون این کار را برای شما انجام داده

you now and for all the prospective online students who will join me in the

ام و برای همه دانشجویان آنلاین آینده نگری که در آینده به من ملحق خواهند شد،

future can you see what I have here this is a saucepan full of boiling water the

می توانید ببینید که چه چیزی در اینجا دارم. یک قابلمه پر از آب در حال جوش است که

hot water is producing steam steam is produced when water vaporizes normally

آب داغ تولید بخار می کند، زمانی که آب تبخیر می

water vapor cannot be seen but it is possible to show it when extreme

شود بخار تولید می شود که به طور معمول بخار آب دیده نمی شود، اما می توان آن را در زمانی که دماهای شدید

temperatures are used for example when hot vapor meets cool air this is one of

استفاده می شود نشان داد، به عنوان مثال هنگامی که بخار داغ با هوای خنک برخورد می کند، این یکی از

the ways in which clouds are formed the process is called

موارد است. روش‌هایی که در آن ابرها تشکیل می‌شوند، فرآیند تبخیر نامیده می‌شود.

evaporation the word steam can be used in other ways for example a person can

کلمه بخار را می‌توان به روش‌های دیگری نیز به کار برد، برای مثال فردی می‌تواند

let off steam this expression means that a person will release their tension and

بخار را رها

pent up energy by doing something the action is normally a physical one such

کند. یکی از موارد فیزیکی مانند

as going for a run having a dance or in

رفتن برای دویدن با رقص یا در

extreme cases screaming out loud it would be fair to say that we all need to

موارد شدید فریاد زدن با صدای بلند ، منصفانه است که بگوییم همه ما باید

let off steam at some point it's time to take a look at another part of English

در یک مقطع زمانی بخار را از بین ببریم، وقت آن است که به قسمت دیگری نگاهی بیندازیم. گرامر انگلیسی در

grammar continuing the theme of punctuation that we started in the last

ادامه موضوع علائم نگارشی که در

fall English today we will take a look at the dreaded apostrophe this

پاییز گذشته انگلیسی شروع کردیم، امروز نگاهی به آپستروف وحشتناک خواهیم انداخت این

particular punctuation mark is a controversial one as its use has been

علامت نگارشی خاص یک مورد بحث برانگیز است زیرا استفاده از آن در

widely disputed over the years even now there seems to be some confusion over

طول سال ها به طور گسترده مورد مناقشه قرار گرفته است، حتی اکنون نیز به نظر می رسد وجود دارد. برخی از سردرگمی ها در

how it should be used in general English the apostrophe serves two purposes to

مورد نحوه استفاده از آن در انگلیسی عمومی ، آپاستروف دو هدف را برای

show the possessive quality of something and to show that a word has been

نشان دادن کیفیت تملیکی یک چیزی و برای نشان دادن اینکه یک کلمه

shortened or a sentence has been made shorter in the possessive sense the

کوتاه شده است یا یک جمله به معنای مالکیت کوتاهتر شده است انجام

apostrophe shows that one thing belongs to another for example Duncan's pen

می دهد، آپاستروف نشان می دهد که یک چیز متعلق است. به دیگری به عنوان مثال قلم دانکن

jill's pencil st. Paul's Cathedral the apostrophe can come at the end of the

جیل مداد خیابان. کلیسای جامع پل آپوستروف می تواند در انتهای کلمه ملکی بیاید، به

possessive word for example the teacher's college is over there a

عنوان مثال دانشکده معلم آنجاست،

commonly confused use of the apostrophe comes with the word it's the apostrophe

استفاده اشتباه گرفته شده از آپاستروف با کلمه is the آپاستروف می آید

here shows the contraction of it is it's my birthday today

در اینجا نشان می دهد که انقباض آن است امروز تولد من است

when the apostrophe is not used then the possessive tense is being expressed a

وقتی آپاستروف است. استفاده نمی شود پس از زمان مالکیت بیان می شود

mouse has no fur on its tail another common mistake made with the apostrophe

موش بدون خز در دم خود یکی دیگر از اشتباهات رایج در مورد

is to use it to show the plural of ordinary words this is incorrect

آپاستروف استفاده از آن برای نشان دادن جمع کلمات معمولی است، این یک بار دیگر نادرست است.

once again the apostrophe is only used when you wish to show

a possessive clause or the contraction of a word or sentence we are back live

یک بند ملکی یا انقباض یک کلمه یا جمله ما برگشتیم

it's Friday and it's English addict with myself mr. Duncan I hope you are having

زنده جمعه است و معتاد انگلیسی با خودم آقای. دانکن

a good Friday I hope you are having a good weekend just in case it is already

امیدوارم جمعه خوبی را سپری کرده باشید، امیدوارم آخر هفته خوبی داشته باشید فقط اگر

tomorrow so hello to everyone hello Alexandra who says I don't agree with

فردا باشد، پس سلام به همه سلام الکساندرا که می گوید من با شما موافق نیستم

you mr. Duncan lots of people are very crazy whilst they are playing the

آقای. دانکن بسیاری از مردم در حالی که در حال بازی کامپیوتری هستند بسیار دیوانه هستند،

computer game it can be very stressful I suppose so

فکر می کنم می تواند بسیار استرس زا باشد، بنابراین

in fact one of my nephew's is crazy about computer games he goes to all of

در واقع یکی از برادرزاده من دیوانه بازی های رایانه ای است و به همه

these conventions and all of these competitions where they spend hours and

این کنوانسیون ها و همه این مسابقات می رود که در آن ساعت ها وقت می گذرانند و

hours playing computer games in front of a big screen so that's all I know about

ساعت‌ها بازی‌های رایانه‌ای جلوی یک صفحه نمایش بزرگ بازی می‌کنم، به طوری که این تنها چیزی است که در مورد

that I thought it was interesting I thought it was interesting until it came

آن می‌دانم که فکر می‌کردم جالب است، فکر می‌کردم جالب است تا زمانی که

out of my mouth and then I thought maybe not hello Pedro Pedro Pedro is here once

از دهانم بیرون آمد و بعد فکر کردم شاید سلام پدرو پدرو پدرو یک بار دیگر اینجاست،

again we are having a look at some Charles Dickens a little bit later on

ما هستیم کمی بعد نگاهی به چارلز دیکنز

also we are talking about a subject that may not be pleasant however we are going

بیندازیم، همچنین در مورد موضوعی صحبت می کنیم که ممکن است خوشایند نباشد، با این حال می خواهیم

to discuss it having a crisis crisis there are many words and situations that

در مورد آن بحث کنیم، داشتن یک بحران بحران ، کلمات و موقعیت های زیادی وجود دارد که

you can actually use to refer to this actual word I like this word it looks

می توانید در واقع برای اشاره به این موضوع استفاده کنید. کلمه واقعی من این کلمه را دوست دارم وقتی آن را یادداشت می کنید

very strange when you write it down because it's it's like it's like Isis

بسیار عجیب به نظر می رسد زیرا مانند Isis

with C R at the beginning so crisis crisis a crisis where we say

با C R در ابتدا است بنابراین بحران بحران یک بحران که در آن ما می گوییم

crisis we are talking about a bad situation or a stressful moment of time

بحران داریم در مورد وضعیت بد صحبت می کنیم . یک لحظه استرس‌زا از زمان

plural crises so when we talk about many things happening that are bad at the

بحران‌های جمعی، بنابراین وقتی در مورد بسیاری از اتفاقات بد در

same time we might talk about crises as the plural so maybe the financial crises

همان زمان صحبت می‌کنیم، ممکن است در مورد بحران‌ها به صورت جمع صحبت کنیم ، بنابراین ممکن است بحران‌های مالی به

that means there were many problems caused by the economic crash and the

این معنی باشد که مشکلات زیادی ناشی از سقوط اقتصادی و

problems caused by all of those things including many banks some of which went

مشکلات ناشی از آن وجود داشته است. با همه این موارد از جمله بسیاری از بانک ها که برخی از آنها

out of business so when we talk about many things going wrong at the same time

از کار افتاده اند، بنابراین وقتی در مورد بسیاری از چیزها صحبت می کنیم که اشتباه می کنند در همان زمان

many big problems that come along we can use crises that means there is more than

مشکلات بزرگی که پیش می آید می توانیم از بحران ها استفاده کنیم که به این معنی است که بیش از

one problem and in the single term crisis Crisis crisis of course when we

یک مشکل وجود دارد و در یک واحد اصطلاح بحران بحران بحران البته وقتی

talk about crisis we are talking about a severe event severe something that has

در مورد بحران صحبت می کنیم در مورد یک رویداد شدید صحبت می کنیم

happened that is causing many problems severe event so where we say event it

اتفاقی که اتفاق افتاده است که باعث مشکلات زیادی شده است رخداد شدید بنابراین در جایی که می گوییم رویداد

can be anything that is causing a big problem for example you might talk about

می تواند هر چیزی باشد که مشکل بزرگی ایجاد کند برای مثال ممکن است صحبت کنید. در

the weather so there is a severe event taking place in Australia where there

مورد آب و هوا، بنابراین یک رویداد شدید در استرالیا رخ می دهد که در

are many fires in fact we might say that there are severe fires severe wildfires

آن آتش سوزی های زیادی وجود دارد، در واقع ممکن است بگوییم که آتش سوزی های شدید وجود دارد آتش سوزی های شدید جنگلی

so serious something that is causing a lot of problems it is a crisis there is

بسیار جدی است. با استفاده از بسیاری از مشکلات، یک بحران است،

a severe event taking place I suppose also we can describe this as a serious

یک رویداد شدید در حال وقوع است، فکر می کنم همچنین می توانیم این را به عنوان یک وضعیت جدی توصیف کنیم،

situation so when we talk about a serious situation it is something that

بنابراین وقتی در مورد یک موقعیت جدی صحبت می کنیم، این چیزی است که

needs to be dealt with you have to deal with the problem a crisis is a problem

باید با آن برخورد کرد، باید با آن مقابله کنید. مشکل یک بحران یک مشکل است

quite often it doesn't go away by itself it is human nature to believe that if

اغلب به خودی خود از بین نمی رود ، طبیعت انسان است که باور کند اگر

you have a problem just wait just wait and see it might go away on its own

مشکلی دارید فقط صبر کنید و ببینید ممکن است خود به خود برطرف شود،

however if you have a serious situation quite often it will not go away it will

اما اگر اغلب اوقات یک موقعیت جدی دارید. از بین نمی

be there unless you do something about it a serious situation you have a crisis

رود مگر اینکه کاری در مورد آن انجام دهید یک موقعیت جدی که دچار بحران شده اید

maybe one or more things have come along and they need to be dealt with

ممکن است یک یا چند چیز پیش آمده باشد و باید با آنها برخورد

you might feel weighed down so a crisis can also be a situation where you can't

کنید ممکن است احساس کنید سنگین شده اید بنابراین یک بحران نیز می تواند یک موقعیت باشد. جایی که نمی توانید

cope with something maybe there is a problem at work or maybe a family

با چیزی کنار بیایید، شاید مشکلی در محل کار وجود داشته باشد یا شاید یک

problem you feel weighed down by a certain situation or something that is

مشکل خانوادگی که احساس می کنید تحت تأثیر یک موقعیت خاص قرار گرفته اید یا چیزی که در

happening around you weighed down it feels as if you can't cope it feels as

اطراف شما اتفاق می افتد سنگین شده است، احساس می کنید که نمی توانید با آن کنار بیایید.

if you don't know where to go for help you feel weighed down it is preventing

شما نمی دانید برای او کجا بروید اگر احساس سنگینی می کنید باعث می شود که

you from living your life maybe you have more than one problem to deal with at

نتوانید زندگی خود را ادامه دهید، شاید همزمان بیش از یک مشکل دارید که باید با آنها مقابله

the same time we can say that you are weighed down weighed down your problems

کنید، می توانیم بگوییم که شما سنگین شده اید، مشکلات

are very heavy and they are literally stopping you from living your life you

شما بسیار سنگین هستند و به معنای واقعی کلمه شما را از زندگی باز می دارند. زندگی

have difficulty difficulty so if you have difficulty you have a situation

شما سخت است، بنابراین اگر مشکل دارید، شرایطی دارید

that is hard to cope with you can't cope with the situation it is a hard

که تحمل آن سخت است، نمی توانید با آن شرایط کنار بیایید، شرایط سختی است که با آن کنار بیایید

situation to deal with you have difficulty so maybe there is

، مشکل دارید، بنابراین شاید

one problem that you have maybe you have difficulty remembering English words you

یک مشکل وجود داشته باشد که ممکن است شما داشته باشید. شما در به خاطر سپردن لغات انگلیسی که می بینید مشکل دارید،

see so that is a kind of problem it is a kind of problem that you might worry

بنابراین این یک نوع مشکل است، یک نوع مشکل است که ممکن است نگران آن باشید،

about especially if you have an exam approaching

به خصوص اگر امتحان نزدیک است،

so maybe you have to make sure that you can remember English words you have

بنابراین شاید باید مطمئن شوید که می توانید کلمات انگلیسی را که مشکل دارید به خاطر بسپارید.

difficulty maybe you are disabled maybe you have a disability maybe you have

شما معلول هستید، شاید معلول هستید، شاید در

difficulty walking up stairs or steps so maybe you have difficulty getting around

بالا رفتن از پله ها یا پله ها مشکل دارید، بنابراین ممکن است در اطراف

or climbing steps sometimes a situation is really really bad

یا بالا رفتن از پله ها مشکل داشته باشید، گاهی اوقات وضعیت واقعاً

it is drastic so when something is serious you normally have to do

بد است. بنابراین، وقتی چیزی جدی است، معمولاً باید

something equally as serious in response so you might have to take drastic action

کاری را به همان اندازه در پاسخ به آن جدی انجام دهید، بنابراین اگر اقدام شدیدی انجام دهید، ممکن است مجبور

if you take drastic action it means you do something serious in response to the

شوید اقدام شدیدی انجام دهید، به این معنی است که در پاسخ به

problem something is drastic a situation can be drastic you have to do something

مشکل، کاری جدی انجام می‌دهید، چیزی شدید است، یک موقعیت می‌تواند برای شما شدید باشد. برای حل مشکل باید کاری انجام دهید که

very sometimes inconvenient or difficult to solve the problem you have to take

گاهی اوقات ناخوشایند یا دشوار است ، باید

drastic action quite often a crisis comes from misfortune if you have

اقدامات جدی انجام دهید اغلب اوقات یک بحران ناشی از بدبختی است، اگر بدبختی دارید، به

misfortune it means you have a situation that didn't go the way you thought it

این معنی است که وضعیتی دارید که آنطور که فکر می کردید پیش نرفت

would so maybe something you thought that would go well doesn't you have

، بنابراین شاید چیزی فکر می کردید که خوب پیش می رود آیا

misfortune an accident might cause a crisis so misfortune can also refer to

بدبختی ندارید یک تصادف ممکن است باعث بحران شود، بنابراین بدبختی می تواند

having an accident or suffering an injury or maybe you have financial

به تصادف یا آسیب دیدگی نیز اشاره داشته باشد یا ممکن است مشکلات مالی داشته

problems maybe you invested some money and you've lost it

باشید شاید مقداری پول سرمایه گذاری کرده اید و آن را از دست داده

you have financial misfortune there is the word fortune in the word itself

اید. بدبختی مالی کلمه ثروت در خود کلمه وجود دارد،

so Miss Fortune quite often when we talk about fortune we are talking about money

بنابراین خانم فورچون اغلب وقتی در مورد ثروت صحبت می کنیم در مورد پول یا سود صحبت می کنیم

or profit so the amount of money that you have so this literally means to lose

بنابراین مقدار پولی که y بنابراین این به معنای واقعی کلمه به معنای از دست

your fortune you have bad luck if something happens that is bad in your

دادن ثروت خود است، اگر اتفاقی بد در زندگی شما بیفتد، شانس بدی دارید،

life maybe something that you can't cope with maybe something very sad and

شاید چیزی که نمی توانید با آن کنار بیایید، شاید چیزی بسیار غم انگیز و

heartbreaking we might describe this as tragedy when a feelings gone and he

دلخراش است که ممکن است این را به عنوان یک تراژدی توصیف کنیم وقتی احساسی از بین رفته است و او

can't go on it's tragedy as the BG's said I think it was 1978 that the Bee

نمی توانم ادامه دهم این تراژدی است همانطور که BG گفته است، فکر می کنم سال 1978 بود که Bee

Gees had a hit with tragedy although it may have been later I think it was the

Gees با تراژدی برخورد کرد، اگرچه ممکن است بعدا اتفاق افتاده باشد، فکر می کنم

1980s actually tragedy when something goes wrong something bad happens quite

واقعاً تراژدی دهه 1980 بود که اتفاق بدی رخ می داد، اغلب یک تراژدی اتفاق می افتد.

often a tragedy will happen without warning so maybe a terrible event will

بدون اخطار اتفاق می افتد بنابراین ممکن است یک رویداد وحشتناک

occur something happens that you weren't expecting something that makes you feel

رخ دهد چیزی اتفاق می افتد که شما انتظار چیزی را نداشتید که باعث شود شما احساس

unhappy sad devastated and really upset is a tragedy it's a tragedy that mr.

ناراحتی کنید غمگین ویران شده و واقعا ناراحت شده است یک تراژدی است این یک تراژدی است که آقای.

Duncan doesn't get a million subscribers it's a tragedy tragedy a sad thing a sad

دانکن یک میلیون مشترک ندارد این یک تراژدی تراژدی است یک اتفاق غم انگیز یک

situation or something that comes suddenly that causes upset or distress a

موقعیت غم انگیز یا چیزی که ناگهان اتفاق می افتد که باعث ناراحتی یا ناراحتی یک

terrible event is a tragedy I suppose also we can use this word as well

رویداد وحشتناک می شود یک تراژدی است فکر می کنم همچنین می توانیم از این کلمه و همچنین

catastrophe oh I like this word if you have a

فاجعه استفاده کنیم آه من این کلمه را دوست دارم اگر

catastrophe it means something goes seriously wrong something really doesn't

فاجعه ای دارید به این معنی است که مشکلی جدی پیش می رود، چیزی

go the way you expected maybe you have a business plan

واقعاً آنطور که انتظار داشتید پیش نمی رود، شاید شما یک طرح تجاری دارید

and nothing comes from your business plan because your business fails really

و هیچ چیزی از طرح کسب و کار شما نمی آید زیرا کسب و کار شما خیلی سریع شکست می خورد،

quickly you could say that your business turned out to be a catastrophe

می توانید بگویید که کسب و کار شما به نتیجه رسیده است.

there was a catastrophe in your business maybe you made a mistake with your

یک فاجعه فاجعه ای در کسب و کار شما رخ داده است، شاید در بازاریابی خود اشتباه کرده اید

marketing or maybe you didn't get enough customers because they didn't know you

یا شاید به اندازه کافی مشتری به دست نیاورده اید، زیرا آنها نمی دانستند که شما

existed it was a catastrophe it was a disaster a catastrophe the thing was

وجود دارید، این یک فاجعه بود، یک فاجعه بود یک فاجعه، یک چیز فاجعه بار بود،

catastrophic so the catastrophe is the thing that

بنابراین فاجعه همان چیزی است که

happened the event can be described as catastrophic something terrible happened

اتفاق افتاده است. رویداد را می توان فاجعه آمیز توصیف کرد اتفاق وحشتناکی رخ داده است

Amin says tragedy is not relevant now instead we often say drama

امین می گوید تراژدی اکنون مربوط نیست، در عوض ما اغلب می گوییم درام

well I suppose drama these days relates to anything where people are arguing or

خوب فکر می کنم درا ma این روزها به هر چیزی مربوط می شود که مردم در حال دعوا یا

complaining or fighting so these days you find the word drama used quite often

شکایت یا دعوا هستند، بنابراین این روزها می بینید که کلمه درام اغلب

here on the Internet when people are fighting maybe they are

در اینجا در اینترنت استفاده می شود، زمانی که مردم در حال دعوا هستند، شاید آنها در حال

fighting over I don't know whose video is better who has the most subscribers

دعوا هستند، من نمی دانم چه کسی ویدیو بهتر است. اکثر مشترکین

things like that so maybe there is some YouTube drama maybe two publishers

چیزهایی شبیه به آن دارند، بنابراین ممکن است درامای یوتیوب وجود داشته باشد، شاید دو ناشر،

two publishers on YouTube or fighting they are arguing about something so we

دو ناشر در یوتیوب یا با هم دعوا می کنند و در مورد چیزی با هم دعوا می کنند، بنابراین

will often refer to that as YouTube drama a situation that is serious when

ما اغلب از آن به عنوان درام یوتیوب یاد می کنیم ، وضعیتی که در شرایط بحرانی جدی است.

you have a crisis things can get very fraught fraught I love this so a

مملو از استرس من این را دوست دارم، بنابراین یک

stressful situation something that causes a lot of heartache and stress a

موقعیت استرس زا، چیزی که باعث درد دل و استرس زیادی می

sad serious upsetting situation is fraught something is fraud chaotic awful

شود، موقعیت ناراحت کننده جدی غم انگیز، مملو از چیزی است تقلب، هرج و مرج

terrible and you might also feel fraught as well so to feel fraught means you

وحشتناک، و همچنین ممکن است شما نیز احساس پریشانی داشته باشید، بنابراین احساس ناراحتی به این معنی است که

feel stressed upset confused by the whole event so something that causes a

احساس استرس می کنید، ناراحت و گیج شده اید کل رویداد بنابراین چیزی که باعث

lot of heartache and upset can leave you feeling fraught here is a word that I

ناراحتی و ناراحتی زیادی می شود باعث می شود شما احساس ناراحتی کنید اینجا کلمه ای است که

love this is one of my most favorite words and this is one that I always

دوست دارم این یکی از مورد علاقه ترین کارهای من است ds و این یکی از مواردی است که من همیشه

refer to when I talk about having difficulties in your life my friend who

وقتی در مورد مشکلات زندگی شما صحبت می کنم به آن اشاره می کنم دوست من که

has always been with me during my 13 years here on YouTube

در طول 13 سال حضورم در یوتیوب همیشه با من بوده است.

adversity adversity this is something that I've had to cope with for many many

years here on YouTube so I have an idea or a plan or I try to do something but

سال‌ها اینجا در یوتیوب هستم، بنابراین من ایده یا برنامه‌ای دارم یا سعی می‌کنم کاری انجام دهم، اما

things come along that get in the way they prevent me from continuing they

چیزهایی پیش می‌آیند که مانع از ادامه کار من می‌شوند

caused a lot of problems we call these things adversity so things that cause

، مشکلات زیادی ایجاد کردند که ما به این چیزها می‌گوییم ناملایمت، بنابراین چیزهایی که باعث ایجاد

problems difficulty they make the thing that you want to do very hard to

مشکل می‌شوند، مشکل هستند. کاری را که می‌خواهید انجام دهید بسیار سخت کنید تا

actually accomplish adversity the difficulties of life are often described

واقعاً سختی‌ها را به پایان برسانید، مشکلات زندگی اغلب به

as adversity the things that you have to cope with the things that you have to

عنوان ناملایمات توصیف می‌شوند، چیزهایی که باید با چیزهایی کنار بیایید که باید با آن‌ها

struggle against and that's something that I've done for many years here on

مبارزه کنید و این کاری است که من سال‌ها انجام داده‌ام. در اینجا در

YouTube there is always a new problem that I have to solve when I'm presenting

یوتیوب همیشه یک مشکل جدید وجود دارد که من باید هنگام ارائه

these lessons or creating my youtube channel or making new videos there is

این درس ها یا ایجاد کانال یوتیوب خود یا ساختن ویدیوهای جدید مشکل

always adversity waiting around the corner however sometimes adversity can

جدیدی را حل کنم. این می

be a good thing sometimes when things go wrong what do

تواند چیز خوبی باشد گاهی اوقات وقتی همه چیز اشتباه

you normally do you try again and quite often you will try harder you will put

می شود معمولاً چه می کنید دوباره تلاش می کنید و اغلب

more effort into it things in life don't always go the way you planned sometimes

بیشتر تلاش می کنید تلاش بیشتری برای آن انجام می دهید همه چیز در زندگی همیشه آنطور که برنامه ریزی کرده

you can go through a period of difficulty a period of time when things

اید پیش نمی رود گاهی اوقات می توانید پیش بروید یک دوره سختی دوره زمانی که همه چیز

go wrong we generally call this hardship hardship so hardship can make you feel

اشتباه می شود ما به طور کلی به این سختی سختی می گوییم بنابراین سختی می تواند باعث شود شما احساس

unhappy it's a difficult situation that you have to get through hardship we

ناراحتی کنید وضعیت دشواری است که شما باید از سختی عبور کنید.

often refer to this when we are short of money when we don't have much money when

پول زیادی

we find it very difficult to buy food to put on the table for our family you

نداریم وقتی خریدن غذا برای گذاشتن روی میز برای خانواده مان بسیار سخت است،

suffer hardship you go through a difficult period of time so maybe you

شما با سختی ها روبرو می شوید و دوره سختی را پشت سر می گذارید، بنابراین ممکن است

lose your job and that's happened to me many times in my life especially my

شغل خود را از دست بدهید و این برای من بارها در زندگی ام اتفاق افتاده است.

young life all those years ago I had some hardship in fact sometimes my own

زندگی جوانی من در تمام آن سال‌ها پیش سختی‌هایی داشتم، در واقع گاهی اوقات

family had hardship because I wasn't raised by a wealthy family a lot of

خانواده‌ام سختی می‌کشیدند، زیرا من توسط خانواده‌ای ثروتمند بزرگ نشده بودم،

people seem to think that I grew up with a silver spoon in my mouth but I didn't

به نظر می‌رسد خیلی‌ها فکر می‌کنند که من با یک قاشق نقره‌ای در دهانم بزرگ شده‌ام، اما من بزرگ شدم.

so my family when I was being raised as a child by my family we would suffer

نه خانواده من وقتی من در کودکی توسط خانواده ام بزرگ شده بودم،

many hardships we would have difficulties sometimes for various

ما با سختی های زیادی متحمل می شدیم، گاهی اوقات به دلایل مختلفی

reasons quite often involving money so when you go through a bad situation we

که اغلب شامل پول می شود، با مشکلاتی روبرو می شدیم، بنابراین وقتی از یک موقعیت بد عبور

can go we can say that you go through a bad patch if you go through a bad patch

می کنید، می توانیم برویم، می توانیم بگوییم که شما از یک وصله بد عبور کرده اید. شما یک پچ بد را پشت سر می گذارید،

then it means that you are going through a bad situation or a bad event something

سپس به این معنی است که شما در حال گذراندن یک موقعیت بد یا یک رویداد

bad is happening moment maybe your business is not doing

بد هستید، اتفاق بدی در لحظه ای رخ می دهد که شاید کسب و کار شما

very well you might say to your friend

خیلی خوب پیش نمی رود، ممکن است به دوست خود بگویید

sorry my business isn't doing very well at the moment we are having a bad patch

متاسفم کسب و کار من خیلی خوب پیش نمی رود. در لحظه ای که ما در حال حاضر یک پچ بد داریم

at the moment so if you have a bad patch it means you are going through a period

، بنابراین اگر شما یک پچ بد دارید به این معنی است که

of difficulty so at the moment you are having a bad patch maybe you are feeling

دوره سختی را پشت سر می گذارید، بنابراین در لحظه ای که یک پچ بد دارید ممکن است از

unwell or unhappy about your life or maybe you are suffering from an illness

زندگی خود احساس ناخوشی یا نارضایتی کنید یا شاید شما از یک بیماری رنج

you might say that you are going through a bad patch with your health a bad patch

می برید، ممکن است بگویید که در حال گذراندن یک وصله بد با سلامتی خود هستید، وصله بد

also hard times if you are having hard times again it means you are having

همچنین روزهای سخت اگر دوباره روزهای سختی را سپری می کنید، به این معنی است که شما با

difficulties you are having a difficult time hard so quite often we will use the

مشکلاتی روبرو هستید که اغلب اوقات سختی را سپری می کنید. en ما از

word hard to mean difficult something that is not easy to resolve or solve

کلمه سخت به معنای مشکلی استفاده می کنیم که حل کردن آن آسان نیست یا

hard times difficult period hard times we all go through hard times it is part

زمان های سختی را حل نمی کنیم دوره های سختی که همه ما در زمان های سختی می

of this crazy thing called life oh.hello live chatters don't worry I haven't

گذرانیم بخشی از این چیز دیوانه وار به نام زندگی است آه. سلام چت های زنده نگران نباشید من

forgot about you hello to RHS hello RHS apparently it is your birthday

شما را فراموش نکرده ام سلام به RHS سلام RHS ظاهراً به زودی تولد شماست

coming soon oh I see so happy birthday for when when is your birthday I have a

اوه می بینم تولدت مبارک است برای کی تولدت من

feeling it might be on Sunday

احساس می کنم ممکن است یکشنبه باشد

hello mr. Duncan do we say cup with or Cup a problem cup a problem I think you

سلام آقای. دانکن آیا می گوییم فنجان با یا فنجان مشکل ساز یک مشکل من فکر می کنم

mean cope do you mean cope if you cope with something it means you can

منظور شما این است که کنار بیایید آیا یعنی کنار آمدید اگر با چیزی کنار آمدید به این معنی است که می

find a solution you can take the difficulty so it doesn't cause you too

توانید راه حلی پیدا کنید و می توانید سختی را تحمل کنید تا آسیب زیادی به شما وارد

much harm or damage so if you cope with something well it means you can handle

نشود یا بنابراین اگر با چیزی به خوبی کنار بیایید به این معنی است که می توانید شرایط را کنترل

the situation it's not hard to cope with so you cope with something you have to

کنید، کنار آمدن با آن کار سختی نیست، بنابراین باید با چیزی

cope with a difficult situation you have to cope with a bad period of time

کنار بیایید، باید با یک موقعیت دشوار کنار بیایید، باید با یک دوره زمانی بد کنار بیایید

because you are going through a rough patch

زیرا در حال گذراندن شرایطی هستید. وصله ناهموار

so again rough patch means a period of time where things are not going the way

پس باز هم وصله ناهموار یعنی دوره زمانی که همه چیز آنطور که شما می خواهید پیش نمی رود.

you want them to you are going through a rough patch

imagine that you are driving along the road and suddenly you go over a very an

even bumpy path or maybe a small road that is very rough we can say that you

یک جاده کوچک که بسیار ناهموار است، می توانیم بگوییم که

go through a rough patch or maybe you are walking through a field patch can

شما از یک تکه ناهموار عبور می کنید یا شاید در حال قدم زدن از طریق یک تکه مزرعه هستید، می تواند به

mean an area of land so when we talk about patch quite often we can talk

معنای یک منطقه از زمین باشد، بنابراین وقتی در مورد وصله صحبت می کنیم اغلب می توانیم در

about something that is part of something so maybe a section of a piece

مورد چیزی صحبت کنیم که بخشی از چیزی است. بنابراین شاید بخشی از یک قطعه

of land can be described as a patch or part of something so rough patch means

o f land را می توان به عنوان یک وصله یا بخشی از چیزی بسیار خشن توصیف کرد که به این معنی است

you are going through a difficult situation I think we might be getting a

که شما در شرایط سختی قرار می گیرید. من فکر می کنم ممکن است

divorce because my wife and me are going through a rough patch at the moment that

طلاق بگیریم زیرا من و همسرم در حال حاضر یک مشکل سخت را پشت سر می گذاریم که

means the relationship is not going very well here's another good one a rocky

به این معنی است که رابطه خیلی خوب پیش نمی رود اینجا یک دوره خوب دیگر است، یک

period this has nothing to do with Sylvester Stallone I can promise you if

دوره سنگی این ربطی به سیلوستر استالونه ندارد، می توانم به شما قول

you have a rocky period it means you have a difficult time so if things are

بدهم اگر دوره سختی دارید، به این معنی است که دوران سختی دارید، بنابراین اگر شرایط سخت است، به

rocky it means they are not going very well it's a little bit like

این معنی است که آنها خیلی خوب پیش نمی روند. کمی مانند

being in a ship that is on the sea things are not going smoothly you are

بودن در یک کشتی که در دریا است، همه چیز به آرامی پیش نمی رود،

having a rocky period so a difficult time also very similar rough you can

شما یک دوره سنگی را سپری می کنید، بنابراین یک زمان دشوار نیز بسیار شبیه به سختی شما می

have a rough period a difficult rough time maybe the thing that is affecting

توانید یک دوره سخت و یک زمان سخت و دشوار داشته باشید، شاید چیزی که شما را تحت تاثیر قرار

you is very serious you might have a major problem major so something major

می دهد این باشد. خیلی جدی ممکن است مشکل اصلی داشته باشید، بنابراین

is very difficult very hard to solve or to resolve so a major problem a

حل کردن یا حل کردن یک مشکل اصلی بسیار دشوار است، بنابراین یک مشکل بزرگ، یک

difficult situation is something that is very hard to solve so a major problem

موقعیت دشوار چیزی است که حل آن بسیار سخت است، بنابراین یک مشکل اصلی

may be your computer stops working and you don't know what is wrong with it it

ممکن است رایانه شما باشد. کار نمی کند و شما نمی دانید چه مشکلی دارد،

would appear that your your computer has a major problem

به نظر می رسد که رایانه شما یک مشکل اساسی دارد،

so major means serious something that is serious or may be of importance a major

به این معنی که چیزی جدی است که جدی است یا ممکن است مهم باشد، یک

problem a big problem a big situation that needs solving I love reading

مشکل بزرگ، یک مشکل بزرگ، یک موقعیت بزرگ که نیاز به حل دارد. عاشق خواندن هستم،

even though nowadays I don't get much time to read however what the Dickens is

اگرچه امروزه وقت زیادی برای خواندن ندارم، اما آقای دیکنز چیست

mr. Duncan going to do now well there is a famous story written by Charles

. دانکن اکنون به خوبی عمل می‌کند، یک داستان معروف نوشته چارلز

Dickens called A Tale of Two Cities a very good story a little bleak in places

دیکنز به نام داستان دو شهر وجود دارد، داستانی بسیار خوب، در جاهایی کمی تاریک

it's not a comedy however there is a lovely phrase there is a lovely I

، کمدی نیست، اما یک عبارت دوست‌داشتنی وجود دارد،

suppose you would call it a passage from the actual story which I'm going to read

فکر می‌کنم شما آن را دوست‌داشتنی بنامید. قسمتی از داستان واقعی که می خواهم همین

for you right now and also I'm going to explain some of

الان برای شما بخوانم و همچنین برخی از کلمات را توضیح خواهم

the words as well so this is taken from Charles Dickens A Tale of Two Cities it

داد، بنابراین این برگرفته از چارلز دیکنز A Tale of Two Cities است

was the best of times it was the worst of times it was the age of wisdom it was

که بهترین زمان آن بوده است. بدترین زمان بود، عصر خرد

the age of foolishness it was the epoch of belief it was the epoch of

بود، عصر حماقت بود، دوران باور بود، دوران

incredulity incredulity I knew I'd get that wrong incredulity is not an easy

ناباوری بود، ناباوری می‌دانستم متوجه می‌شوم که ناباوری اشتباه،

word to say even for me it was the season of light it was the season of

حتی برای من، گفتن آن آسان نیست. فصل نور بود، فصل

darkness and finally it was the spring of hope it was the winter of despair

تاریکی بود و بالاخره بهار امید بود، زمستان ناامیدی بود،

now I'm very interested by this passage because I think this can be appropriate

اکنون من به این گذر بسیار علاقه مند هستم، زیرا فکر می کنم این می تواند

for any period of time even now so nowadays you might say the same thing

برای هر دوره ای مناسب باشد، حتی اکنون، بنابراین امروزه شما ممکن است همان چیزی را بگویید

even though that story was written a very long time ago things have changed

حتی اگر آن داستان نوشته شده بود خیلی وقت پیش همه چیز

since the time of Charles Dickens however and this is interesting you

از زمان چارلز دیکنز تغییر کرده است، با این حال و این جالب

might say that things haven't changed that much you might still say that we

است ممکن است بگویید که همه چیز آنقدر تغییر نکرده است شما هنوز هم ممکن است بگویید که

are living in the best of times and the worst of times we still have darkness

ما در بهترین زمان و بدترین زمان زندگی می کنیم. تاریکی

and lightness so yes I think it's very thought-provoking to be honest very

و روشنایی داشته باشید، بنابراین بله، من فکر می کنم صادقانه بگویم بسیار

thought-provoking some of the words that I use there including the one that I

can't pronounce epoch oh I like this one

epoch an epoch means a period of time maybe a period when things are going a

قابل تامل است. زمان ممکن است دوره ای باشد که همه چیز به سمت و سوی

certain way so epoch is a period of time during a certain period of time so the

خاصی پیش می رود، بنابراین دوره زمانی یک دوره زمانی در یک دوره زمانی خاص است، بنابراین

epoch of happiness the epoch of

دوران خوشبختی دوران

dissatisfaction the epoch of chaos incredulity I can say it now incredulity

نارضایتی دوران آشوب و ناباوری می توانم بگویم اکنون بی

incredulity is doubt or scepticism if you doubt something is true or real if

باوری عدم باور شک یا شک است اگر شما شک دارید چیزی درست است یا واقعی

you wonder whether something is real or true you have incredulity you have doubt

اگر تعجب می کنید که آیا چیزی واقعی است یا واقعی.

you believe that something is not how it seems you are a sceptic

you have incredulity I like that word finally despair if you have despair

اگر ناامیدی داشته

it means you fall into low spirits your feeling is

باشید به این معنی است که روحیه شما ضعیف است احساس

low you feel unhappy or sad you have despair it is a type of sadness that

شما پایین است، احساس ناراحتی می کنید یا غمگین هستید، ناامیدی دارید این نوعی غم است که

sometimes you can't get out of despair maybe a situation that you can't change

گاهی اوقات نمی توانید از ناامیدی خارج شوید، شاید موقعیتی که نمی توانید تغییر دهید

or maybe you have a crisis which is very hard to resolve or sort out you fall

یا شاید شما بحرانی دارید که حل کردن یا حل آن بسیار سخت است، دچار

into despair you feel as if the situation has become desperate you have

ناامیدی می شوید، احساس می کنید که گویی وضعیت ناامید شده است،

despair you might feel anxious you might feel the need for something you feel

ناامیدی دارید، ممکن است احساس اضطراب کنید، ممکن است احساس کنید به چیزی نیاز دارید که احساس ناامیدی می کنید،

despair let's have a look at the live chat before we go because I will be

بیایید نگاهی به این موضوع بیندازیم. چت زنده قبل از رفتن ما به این دلیل که من به

going soon Antonio despite the disadvantage we have to

زودی می روم آنتونیو علیرغم ضرری که داریم باید

continue life with faith in the future that is something I have and it's

زندگی را با ایمان به آینده ادامه دهیم، چیزی که من دارم و

something sometimes that you can lose so I always think that everyone has some

گاهی اوقات می توانی آن را از دست بدهی، بنابراین من همیشه فکر می کنم که همه به

sort of faith maybe they have faith in other people maybe they have their own

نوعی ایمان دارند. آنها به افراد دیگر ایمان دارند، شاید آنها

personal faith in something that they don't fully

اعتقاد شخصی خود را به چیزی دارند که کاملاً

understand maybe a person has religious faith or maybe a person has faith in

درک نمی کنند، ممکن است فردی ایمان مذهبی داشته باشد یا شاید شخصی به خودش ایمان داشته

themselves and I think self belief is something that is very important

باشد و من فکر می کنم خودباوری چیزی است که درست است. مهم است

especially if you want to try something new so at the moment I am doing

به خصوص اگر می خواهید چیز جدیدی را امتحان کنید، بنابراین در حال حاضر من

something new with mr. Steve so it's something that Steve will be doing but

کار جدیدی را با آقای دکتر انجام می دهم. استیو پس این کاری است که استیو انجام خواهد داد، اما

also I am involved as well so I have to have lots of faith in not only myself

من نیز درگیر آن هستم، بنابراین باید نه تنها به خودم بلکه به آقای هم ایمان زیادی داشته باشم

but also mr. Steve and of course I do I have lots of faith but self belief is

. استیو و البته من ایمان زیادی داریم، اما باور به خود

something that I think is very important if you want to succeed if you want to do

چیزی است که به نظر من بسیار مهم است اگر می‌خواهید موفق شوید اگر می‌خواهید

well in your life you must have lots of faith quite often in yourself

در زندگی‌تان خوب عمل کنید، باید اغلب به خودتان ایمان زیادی داشته باشید.

hello grande hello grande just believe and it will be all right

فقط باور کن درست می شود

sometimes belief is part of it it is part of becoming a better person or

گاهی اوقات باور بخشی از آن است، بخشی از تبدیل شدن به فرد بهتر یا

succeeding but also there are other things as well such as confidence and

موفقیت است، اما چیزهای دیگری نیز وجود دارد مانند اعتماد به نفس و

maybe self belief can help you to build your confidence and also you must have

شاید خودباوری بتواند به شما کمک کند تا اعتماد به نفس خود را افزایش دهید و همچنین باید

perseverance you must have lots of motivation so if you are trying to do

پشتکار داشته باشید، باید انگیزه زیادی داشته باشید، بنابراین اگر سعی می کنید کار

something new sometimes it can be very hard indeed not easy at all before I go

جدیدی انجام دهید گاهی اوقات ممکن است خیلی سخت باشد، در واقع اصلا آسان نیست قبل از اینکه من بروم،

I will give you the answer to today's mystery idiom there it is I think Joey I

من به شما پاسخ این اصطلاح مرموز امروز را

think it was Joey in Hong Kong said Mr Duncan you showed this mystery idiom

خواهم داد. جوی در هنگ کنگ بود که گفت آقای دانکن شما این اصطلاح اسرارآمیز را

last year you might be right actually you might be right

سال گذشته نشان دادید ممکن است حق با شما باشد،

so the answer to this mystery idiom a well-known phrase in the English

بنابراین پاسخ به این اصطلاح اسرارآمیز یک عبارت معروف در زبان انگلیسی

language

است

hold the fort so there it is you can now see that the picture is someone holding

که قلعه را نگه دارید تا آنجاست که اکنون می توانید می بینیم که تصویر شخصی است

the fort so if you hold the fort it means take responsibility for a

که قلعه را در دست گرفته است، بنابراین اگر قلعه را در دست بگیرید به این معنی است که مسئولیت موقعیتی را به عهده بگیرید

situation while another person is temporarily absent you take charge for a

در حالی که شخص دیگری به طور موقت غایب است، شما برای مدت کوتاهی مسئولیت را بر عهده

short time you hold the fort so there it was today's mystery idiom the answer has

می گیرید و قلعه را در دست می گیرید بنابراین در آنجا اصطلاح اسرارآمیز امروزی بود پاسخ

been given so I hope you got that right and thanks for Joey

داده شده است. امیدوارم درست متوجه شده باشید و از جوی

thank you very much Joey for telling me that I used it last year which I did but

ممنونم از جوی بسیار ممنونم که به من گفتید سال گذشته از آن استفاده کردم که این کار را کردم اما

at least I waited a whole year before I used it again so not bad I will be back

حداقل یک سال تمام صبر کردم تا دوباره از آن استفاده کنم پس بد نیست من

with you on Sunday Sunday from 2:00 p.m. UK time it is always the same time it is

با شما برگردم یکشنبه یکشنبه از ساعت 14:00 به وقت انگلستان

always the same time Sunday Wednesday Friday 2:00 p.m. UK time and I really

همیشه ساعت یکسان است یکشنبه چهارشنبه جمعه ساعت 14:00. به وقت انگلستان و من واقعاً

hope to see you there it's almost time to go thank you quite a

امیدوارم که شما را آنجا ببینم، تقریباً زمان رفتن فرا رسیده است. تشکر

loop Thank You Rosa thank you also grande again Irene hello Irene

از شما، روزا متشکرم، مجدداً ایرنه سلام ایرنه

Louis says in France there is a time period called Annabelle epoch at the end

لوئیس می گوید در فرانسه دوره زمانی به نام دوران آنابل در

of the 19th century well if something is is that Bell is that good I believe it

پایان قرن نوزدهم وجود دارد. خوب، اگر چیزی باشد که بل آنقدر خوب است، من معتقدم

is so the good period the good time

که آن دوره خوب است، زمان خوب

wouldn't it be funny if I got that wrong it would be hilarious I would be

خنده دار نخواهد بود اگر اشتباه می کردم، خنده دار خواهد بود، من تا

laughing for the rest of the day I really would thank you to Passan hello

آخر روز می خندیدم، واقعاً ممنون می شوم شما به پاسان سلام

Passan sorry I didn't see your name on the live chat but I will say hello to

پاسان متاسفم من نام شما را در چت زنده ندیدم اما اکنون به شما سلام می گویم

you now pass on sand suck watching in Laos or Laos I never know how to

تماشای شن مکش در لائوس یا لائوس هرگز نمی دانم چگونه آن را

pronounce that because some people say Laos some

تلفظ کنم زیرا برخی از مردم می گویند لائوس برخی

people say Laos so you can take your pick

افراد می گویند لائوس بنابراین شما می توانید انتخاب خود را انتخاب کنید

thank you very much it's great to see you all here so many people joining in

بسیار متشکرم. خیلی خوب است که همه شما را اینجا می بینم، بسیاری از مردم امروز به جمع می پیوندند،

today I am going in a moment we'll have a look outside just to have a quick look

من در یک لحظه می روم ما به بیرون نگاه خواهیم کرد فقط برای اینکه نگاهی گذرا

at the view there it is looking out the window I think maybe we

به منظره ای که آنجا دارد را ببینیم پنجره من فکر می کنم شاید ما

might get a little bit of rain later because the weather has been rather bad

ممکن است کمی باران بعدا به دلیل th هوا در

over the past few days let me tell you thank you very much for your lovely

چند روز گذشته نسبتاً بد بوده است، اجازه دهید به شما بگویم از

messages thank you very much for your kind attention today

پیام های دوست

very lovely thank you to our med who is watching in Dubai unfortunately I am

داشتنی شما بسیار

going in a moment thank you to Zhu Zi Kerr Thank You Zhu Zika apparently

متشکرم. لحظه تشکر از ژو زی کر متشکرم ژو زیکا ظاهراً

tomorrow Saturday it is international tolerance day tolerance if you tolerate

فردا شنبه روز جهانی تحمل است اگر

something it means you are able to accept or you are able to deal with

چیزی را تحمل کنید به این معنی است که می توانید بپذیرید یا می توانید با

something so tolerance we should all be tolerant towards each other and then

چیزی کنار بیایید پس تحمل همه ما باید با یکدیگر مدارا کنیم و پس

maybe the world would be a slightly better place who knows who knows I will

شاید دنیا جای بهتری باشد، کسی که می‌داند

see you on Sunday 2:00 p.m. UK time and of course once again I will have a lot

یکشنبه ساعت 2 بعدازظهر شما را می‌بینم. به وقت بریتانیا و البته یک بار دیگر من

of things to talk about and I look forward to seeing you on Sunday as well

چیزهای زیادی برای صحبت خواهم داشت و مشتاقانه منتظر دیدار شما در روز

this is mr. Duncan in the birthplace of English saying don't stare at your

یکشنبه هستم. دانکن در زادگاه انگلیسی ضرب المثل

computer screen for too long because you might get painful eyes like me and of

خیلی طولانی به صفحه کامپیوتر خود خیره نشوید زیرا ممکن است مثل من و

course until Sunday 2:00 p.m. UK time this is mr. Duncan in England saying

البته تا یکشنبه ساعت 14:00 بعد از ظهر به چشمان دردناکی دچار شوید. زمان انگلستان این آقای است. دانکن در انگلیس می‌گوید

thanks for watching and of course...

از تماشای شما تشکر می‌کنم و البته...

ta ta for now 8-)

تا تا در حال حاضر 8-)