Show me the 'WAY' words and phrases / English Addict - LIVE Lesson + Mr Duncan in England

We are back together.

ما دوباره با هم هستیم.

Okay.

باشه.

It's so nice to see you here.

خیلی خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

Watching live on the Internet.

تماشای زنده در اینترنت.

Here we go again.

دوباره شروع کنیم.

We are back again.

ما دوباره برگشتیم.

It is English addict extra.

این معتاد انگلیسی اضافی است.

A little extra slice of English.

کمی بیشتر از انگلیسی.

Coming to you live from the birthplace of the English language,

از زادگاه زبان انگلیسی

which just happens to be, ooh,

که اتفاقاً، اوه

it's England

، سال انگلستان است، به شما می‌آیم

year.

.

We are back, everyone.

همه برگشتیم

I hope you are feeling good today.

امیدوارم امروز حالتون خوب باشه

Hi, everybody. This is Mr.

سلام به همه. این آقای

Duncan in England.

دانکن در انگلیس است.

How are you today?

Are you okay?

امروز چطوری؟

حالت خوبه؟

I hope so.

امیدوارم.

Are you feeling happy?

آیا احساس خوشبختی می کنید؟

I want to see that smile on your face now, please.

من می خواهم اکنون آن لبخند را روی صورت شما ببینم، لطفا.

After three.

بعد از سه.

One, two, three.

یک دو سه.

Smile.

لبخند.

Plenty of reasons to smile today.

دلایل زیادی برای لبخند زدن امروز

First of all, I'm here.

اول از همه، من اینجا هستم.

How could your day be bad?

چطور ممکن است روز شما بد باشد؟

I'm here right now on your screen.

من همین الان اینجا روی صفحه نمایش شما هستم.

And my name is Mr.

و اسم من آقای

Duncan.

دانکن است.

I am one of those strange people

من از آن دسته افراد عجیب و غریبی هستم

who like to pop up from time to time on YouTube and do all sorts of things.

که دوست دارم هر از گاهی در یوتیوب پاپ بزنم و انواع کارها را انجام دهم.

I love the English language.

من عاشق زبان انگلیسی هستم.

In fact, you might say that I am one of those there.

در واقع، ممکن است بگویید که من یکی از کسانی هستم که آنجا هستند.

I am an English addict.

من یک معتاد انگلیسی هستم.

And yes, I do like English

و بله، من انگلیسی

and I have a feeling that you do as well,

را دوست دارم و این احساس را دارم که شما هم دوست دارید،

because that is the reason why we are all here together.

زیرا به همین دلیل است که ما همه اینجا با هم هستیم.

I talk about the English language.

من در مورد زبان انگلیسی صحبت می کنم.

I've been doing this forever, such a long time.

من این کار را برای همیشه انجام داده ام، برای مدت طولانی.

Many and many years.

چندین و چند سال.

In fact, this year, 16,

در واقع، امسال، 16،

16 years, I would imagine

16 سال، تصور می کنم

there are people who were only small or young,

افرادی هستند که زمانی که من این کار را در یوتیوب شروع کردم، فقط کوچک یا جوان،

very young or maybe even not born

بسیار جوان یا شاید حتی متولد نشده بودند

when I started doing this on YouTube.

.

Isn't that amazing?

آیا این شگفت انگیز نیست؟

So here we are then. Hey.

پس ما اینجا هستیم. سلام.

Yes. Guess what?

آره. حدس بزن چی شده؟

We've made it all the way to the middle of another week.

ما تا اواسط یک هفته دیگر این کار را انجام دادیم.

Things are getting rather

اوضاع

tense in certain parts of the world.

در مناطق خاصی از جهان نسبتاً متشنج می شود.

Certain areas. Certain countries.

مناطق خاص کشورهای خاص

I know.

میدانم.

And you know what I'm talking about.

و شما می دانید که در مورد چه چیزی صحبت می کنم.

But at least we are all still here together for now.

اما حداقل فعلاً همه ما اینجا با هم هستیم.

Yes, it's Wednesday.

بله، چهارشنبه است.

Beep, beep, beep, beep, beep, beep, beep, beep, beep, beep, beep, beep, beep.

بیپ، بیپ، بیپ، بیپ، بیپ، بیپ، بیپ، بیپ، بیپ، بیپ، بیپ، بیپ، بیپ

Do do, do, do, do.

انجام دهید، انجام دهید، انجام دهید، انجام دهید.

I always think.

من همیشه فکر می کنم.

One of the things I like to see on my computer screen,

یکی از چیزهایی که من دوست دارم روی صفحه کامپیوترم ببینم،

besides my smiling face and your smiling face

علاوه بر خندانم و چهره خندان تو

is some lovely fireworks.

، چند آتش بازی دوست داشتنی است.

Yes. Let's have a celebration.

آره. بیا جشن بگیریم

It is a new day.

روز جدیدی است.

A new day has arrived.

یک روز جدید فرا رسیده است.

I hope your day is good.

امیدوارم روزتون خوب باشه

Today we are having some gorgeous weather.

امروز هوای خوبی داریم

The sun is out.

خورشید بیرون است.

It's quite warm as well.

خیلی هم گرمه

It would appear that we are heading towards another period of warm weather.

به نظر می رسد که ما به سمت یک دوره دیگر از هوای گرم پیش می رویم.

More hot weather is on its way.

هوای گرم تری در راه است.

And of course, during this month, the month of August.

و البته در این ماه یعنی مرداد ماه.

Oh, by the way. Hello, everyone. Welcome to August.

آه به هر حال. سلام به همه به مرداد خوش آمدید

This is my first live stream

این اولین پخش زنده من

in the month of August 2022.

در ماه اوت 2022 است.

So I hope you are feeling good today.

بنابراین امیدوارم امروز احساس خوبی داشته باشید.

I'm not too bad.

زیاد بد نیستم.

It is hot in the studio once again.

یک بار دیگر در استودیو داغ است.

I don't know why.

نمی دانم چرا.

I think I might have to get some air conditioning for this room

فکر می کنم ممکن است مجبور باشم برای این اتاق تهویه هوا تهیه کنم

because it's boiling hot again.

زیرا دوباره داغ می شود.

I think it's about 33 degrees in the studio outside.

من فکر می کنم در استودیو بیرون حدود 33 درجه است.

The temperature is around 23 Celsius.

دمای هوا حدود 23 درجه سانتیگراد است.

So in the studio, very hot outside.

بنابراین در استودیو، بیرون بسیار گرم است.

Not too bad.

نه خیلی بد.

Although we did have a lot of rain last night as well.

اگرچه دیشب هم باران زیادی داشتیم.

I don't remember any of it because I was fast asleep.

هیچی ازش یادم نیست چون خوابم میبرد.

I had a great night's sleep last night.

دیشب یک خواب عالی داشتم.

I don't know what happened, but I was so tired when I went to bed

نمی دونم چی شد ولی وقتی به رختخواب رفتم خیلی خسته

and I slept completely.

بودم و کاملاً خوابیدم.

You might say that I had a solid sleep.

شاید بگید خواب محکمی داشتم.

Solid?

جامد؟

That means your sleep was undisturbed.

یعنی خواب شما بدون مزاحمت بوده است.

At no point during the night did you wake up.

در هیچ نقطه ای از شب بیدار نشدی.

You were not moving around.

تو حرکت نمیکردی

You were not tossing and turning.

تو نمی چرخیدی.

During the night.

در طول شب.

You were sound asleep, fast asleep.

تو خواب عمیقی بودی، در خواب عمیق.

You had a beautiful night sleep.

خواب قشنگی داشتی

And that's what happened last night.

و این چیزی است که دیشب اتفاق افتاد.

Hello to everyone. Welcome.

سلام به همگی. خوش آمدی.

All aboard, everyone.

همه سرنشینان، همه.

All aboard.

همه سرنشینان

This is the.

این است.

The train to English town, and that's where we are heading right now.

قطار به شهر انگلیسی، و همین جاست که ما در حال حرکت هستیم.

Live English every Sunday and Wednesday from 2 p.m.

پخش زنده انگلیسی هر یکشنبه و چهارشنبه از ساعت 2 بعد از ظهر.

UK time.

به وقت انگلستان

Oh, did you see my new video?

اوه، ویدیو جدید من را دیدی؟

I posted a video on my YouTube channel yesterday.

دیروز یه ویدیو تو کانال یوتیوبم گذاشتم.

I was out and about on Monday.

من روز دوشنبه بیرون بودم.

I couldn't resist going outside on Monday for two reasons.

به دو دلیل نتوانستم روز دوشنبه بیرون نروم.

First of all, it was the first day of August

اول از همه، اولین روز مرداد بود

and also the weather was incredible.

و همچنین هوا فوق العاده بود.

So I could not resist going outside

بنابراین نمی‌توانستم

on Sunday as on Monday, not Sunday.

مانند دوشنبه، نه یکشنبه، در برابر بیرون رفتن روز یکشنبه مقاومت کنم.

On Monday, the 1st of August.

روز دوشنبه اول مرداد.

And had a walk around in the lovely sunshine.

و در زیر آفتاب دوست داشتنی قدم زد.

And that video is available to view on my YouTube channel,

و آن ویدیو به همراه بقیه ویدیوهایی که در شش سال گذشته ساخته ام برای مشاهده در کانال یوتیوب من در دسترس است

along with all the rest of them

that I've been making over the past six years.

.

Can you believe it?

I can't believe I've been doing this for nearly 16 years.

می تونی باور کنی؟

من نمی توانم باور کنم که نزدیک به 16 سال است که این کار را انجام می دهم .

By the way, there is a WASP in the studio.

به هر حال، یک WASP در استودیو وجود دارد.

It's buzzing around my head and it's very distracting.

دور سرم وزوز می کند و خیلی حواسش را پرت می کند.

So if I seem a little bit distracted today,

بنابراین اگر امروز کمی حواس‌ام پرت به نظر می‌رسد، به

that is because there is a wasp buzzing around my head.

این دلیل است که یک زنبور در اطراف سرم وزوز می‌کند.

I might try to move that wasp outside

من ممکن است سعی کنم آن زنبور را به بیرون منتقل کنم

just in case it comes across and stings me on my news.

فقط در صورتی که با خبرهایم برخورد کند و مرا نیش بزند.

Yes, we have the live chat. Hello, live chat.

بله، ما چت زنده داریم. سلام چت زنده

Nice to see you here as well.

خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

Of course, it would not be the live stream without you on the live chat.

البته، بدون شما در چت زنده، پخش زنده نخواهد بود.

We have some lovely views to look at today.

امروز منظره های دوست داشتنی داریم.

We have some nice flowers, some very interesting plants

ما چند گل خوب، چند گیاه بسیار جالب داریم

that are growing in my garden at the moment

که در حال حاضر در باغ من رشد می کنند،

because of course it is summer here and a lot of things are looking

زیرا البته اینجا تابستان است و بسیاری از چیزها

very colourful and beautiful at the moment in the garden.

در حال حاضر در باغ بسیار رنگارنگ و زیبا به نظر می رسند.

Oh, hello, Mohsen.

سلام محسن.

Oh, interesting.

اوه جالبه

Mohsen is first once again on today's Live chat.

محسن بار دیگر در چت زنده امروز اول شد.

I have a feeling that Mohsen

احساس می کنم محسن

might be the new champion.

ممکن است قهرمان جدید شود.

I think so.

من هم اینچنین فکر میکنم.

Congratulations, Mohsen.

مبارکت باشه محسن.

You are first on today's live chat.

شما اولین نفر در چت زنده امروز هستید.

A big hello to Mohsen.

یک سلام بزرگ به محسن.

It's nice to see you here today and congratulations for being first on the live chat.

خوشحالم که امروز شما را اینجا می بینم و به خاطر اولین حضور شما در چت زنده به شما تبریک می گویم.

We also have oh also joining us today.

ما همچنین آه نیز امروز به ما ملحق می شود.

We have all together now.

الان همه با هم هستیم

Luis Mendez

لوئیس مندز

is here today.

امروز اینجاست.

Hello, Luis. Nice to see you here.

سلام، لوئیس. خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

Vitesse is in third place.

ویتسه در جایگاه سوم قرار دارد.

I'm afraid you only get the bronze medal.

میترسم فقط مدال برنز بگیری. زدنک

We also have

هم داریم

Zdenek.

.

Hallo, Zdenek.

سلام، زدنک.

Nice to see you here.

خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

Gulu is here as well.

گولو هم اینجاست.

We have we have Magdalena is here as well.

ما داریم ماگدالنا هم اینجاست.

By the way, do you like my new T-shirt?

در ضمن، آیا تی شرت جدید من را دوست دارید؟

This is a t shirt that I had made last week.

این یک تی شرت است که من هفته گذشته درست کرده بودم.

And it is something that I'm trying,

و این چیزی است که من تلاش می کنم،

something that I'm experimenting with.

چیزی که در حال آزمایش آن هستم.

That's all I'm saying.

این تمام چیزی است که من می گویم.

So here is a t shirt

بنابراین در اینجا یک تی شرت است

that I had made, especially for me last week.

که من مخصوصاً برای خودم هفته گذشته درست کرده بودم.

So I'm going to show you now.

بنابراین من اکنون به شما نشان خواهم داد.

You've never seen it before.

شما قبلاً آن را ندیده اید.

It's the first time that I've showed it to you.

اولین بار است که آن را به شما نشان می دهم.

I will I will take a step back so you can see my t

من یک قدم به عقب برمی‌گردم تا بتوانید تی شرت من را

shirt clearly.

به وضوح ببینید.

And it says, I am an English addict.

و می گوید، من یک معتاد انگلیسی هستم.

I'm not

saying anything else, but I will give you a little clue.

من

چیز دیگری نمی گویم، اما یک سرنخ کوچک به شما می دهم.

You might be able

ممکن

to get your very own English

است بتوانید تی شرت انگلیسی معتاد خود را تهیه کنید

addict t shirt.

.

How does that sound?

این صدا چگونه است؟

That's all I'm saying.

این تمام چیزی است که من می گویم.

For now.

در حال حاضر.

I'm not giving anything else away, but I am at the moment in the gauci

من هیچ چیز دیگری نمی‌دهم، اما در حال حاضر در گیرودار هستم

ations to get myself some merchandise.

تا برای خودم کالا تهیه کنم.

Oh, Mr.

اوه، آقای

Duncan, you are just like all the other big celebrities on YouTube

دانکن، شما هم مثل همه افراد مشهور دیگر در یوتیوب

with their merchandise, so we will see what happens.

با کالاهایشان هستید، بنابراین خواهیم دید که چه اتفاقی می افتد.

Anyway, I'm just experimenting at the moment it is nothing official.

به هر حال، من فقط در حال آزمایش هستم، چیزی رسمی نیست.

If once I decide

اگر یک بار تصمیم

what I'm going to do, I will let you know.

گرفتم که قرار است چه کار کنم، به شما اطلاع خواهم داد.

But I thought I would show you this today and to give you a little taste.

اما فکر کردم امروز این را به شما نشان دهم و کمی به شما مزه کنم.

I do, do, do, do.

انجام می دهم، انجام می دهم، انجام می دهم.

So now you know what I am?

خب حالا میدونی من چی هستم؟

I am an English addict

من یک معتاد انگلیسی هستم

through and through.

.

Hello. Also, Claudia.

سلام. همچنین، کلودیا.

Hello to Claudia.

سلام به کلودیا

I suppose I should say.

فکر کنم باید بگم

What's cooking?

آشپزی چیست؟

Claudia, what have you got in your pot?

کلودیا، در گلدانت چه داری؟

What's cooking, Claudia?

چه آشپزی است، کلودیا؟

Is it something spicy and hot?

آیا چیزی تند و تند است؟

Is it something salty or not?

چیز شوری هست یا نه؟

Oh, Claudia, what is in the past?

اوه، کلودیا، چه چیزی در گذشته است؟

What do you have in your pot today?

امروز در گلدان خود چه دارید؟

What are you cooking for this Wednesday?

برای این چهارشنبه چی درست میکنی؟

Oh, I suppose I should say congratulations

اوه، فکر می کنم باید

as well to the ladies football team.

به تیم فوتبال بانوان هم تبریک بگویم.

England, the England lionesses.

انگلیس، شیرزنان انگلیس.

They really did roar the other night.

آنها واقعاً دیشب غرش کردند.

They beat Germany.

آنها آلمان را شکست دادند.

Was it two one.

دو یکی بود

I think it was wasn't it.

فکر کنم اینطور نبود

It went into extra time.

به وقت اضافه رفت.

And I think the final score was two one well done to the lionesses.

و من فکر می کنم امتیاز نهایی دو یک بود که برای شیرزنان خوب بود.

Women's football.

فوتبال زنان.

It is something that has been promoted

این چیزی است که در

quite a lot over the past two or three years.

دو سه سال گذشته بسیار تبلیغ شده است.

And now it would appear it would appear that it is official

و حالا به نظر می رسد که

women's football is here to stay, apparently,

فوتبال زنان رسمی است تا بماند، ظاهراً،

although I do have a feeling that lots of men

اگرچه من این احساس را دارم که بسیاری از مردان

like to watch the women's football

دوست دارند فوتبال زنان را تماشا کنند،

just in case they have a celebration kiss.

فقط در صورت داشتن یک بوسه جشن.

I think that's what it is.

فکر می کنم همین است.

So when they score a goal, they all come together and maybe they hug and maybe some of them will kiss.

بنابراین وقتی گل می‌زنند، همه دور هم جمع می‌شوند و شاید بغل می‌شوند و شاید برخی از آنها ببوسند.

And I think that's why many of the men are watching.

و من فکر می کنم به همین دلیل است که بسیاری از مردان تماشا می کنند.

And if that is the reason, how dare you?

و اگر دلیلش این است، چگونه جرأت می کنید؟

How dare you?

چطور جرات میکنی؟

As Greta Thunberg would say, if I can find it,

همانطور که گرتا تونبرگ می گوید، اگر بتوانم آن را پیدا کنم،

I'm. Where is it? Gone.

هستم. کجاست؟ رفته.

Come on, Greta, where are you?

بیا، گرتا، کجایی؟

Oh, there it is.

اوه، آنجاست.

How dare you?

چطور جرات میکنی؟

Thank you, Greta.

متشکرم، گرتا.

It's been such a long time since I've heard from Greta.

خیلی وقت بود که از گرتا خبری نداشتم.

What's what's happened to Greta?

چه اتفاقی برای گرتا افتاده است؟

I think she may have grown up into a big girl now.

من فکر می کنم او ممکن است اکنون به یک دختر بزرگ تبدیل شده باشد.

I think so.

من هم اینچنین فکر میکنم.

So maybe she's decided to do something else with her life.

بنابراین شاید او تصمیم گرفته است با زندگی خود کار دیگری انجام دهد .

Hello. Also to that Zeekr.

سلام. همچنین به آن زیکر.

Hello. Is that Zeekr?

سلام. آیا آن زیکر است؟

Nice to see you here today.

خوشحالم که امروز شما را اینجا می بینم.

But on a serious note, congratulations to the England football team.

اما در یک نکته جدی، به تیم فوتبال انگلیس تبریک می گویم.

Women's football men's football.

فوتبال زنان فوتبال مردان.

It's all good fun, apparently.

ظاهراً همه چیز سرگرم کننده است.

Hello, Utterback.

سلام، اوتربک

Hello to you as well.

سلام به شما نیز.

Nice to see you here today on the live chat we have a busy one coming up today.

خوشحالم که امروز شما را اینجا در چت زنده می بینم. امروز یک گپ شلوغ داریم.

We are looking at words and phrases

ما به کلمات و عبارات

connected to something quite simple.

مرتبط با چیز بسیار ساده نگاه می کنیم.

However, you might be surprised to find out

با این حال، ممکن است تعجب کنید که بفهمید

just how complicated it is.

چقدر پیچیده است.

We are looking at words and phrases

ما در حال بررسی کلمات و عبارات

connected to way w i

مرتبط با روش w i

and we will be looking at that a little bit later on.

هستیم و کمی بعد به آن خواهیم پرداخت.

Anything else to mention?

چیز دیگری برای ذکر است؟

Oh, yes. Some good news, everyone.

آه بله. چند خبر خوب برای همه

Guess what has returned to the back of the house?

حدس بزنید چه چیزی به پشت خانه بازگشته است؟

They have returned.

آنها بازگشته اند.

The calls have come back.

تماس ها برگشته است.

Can you believe it?

می تونی باور کنی؟

So we thought that they had gone.

بنابراین ما فکر کردیم که آنها رفته اند.

But apparently the farmer had taken them to another field nearby.

اما ظاهراً کشاورز آنها را به مزرعه دیگری در همان نزدیکی برده بود.

And so a couple of days ago,

و بنابراین چند روز پیش،

I was surprised to find that the cows were actually back in the field.

با تعجب متوجه شدم که گاوها واقعاً به مزرعه برگشته اند.

And they're there.

و آنها آنجا هستند.

They are actually there again.

آنها در واقع دوباره آنجا هستند.

They've returned this time. There are six of them,

این بار برگشته اند شش نفر از آنها وجود دارد،

five black cows and one brown cow.

پنج گاو سیاه و یک گاو قهوه ای.

I haven't had a chance to film them yet, but they are outside at the back,

من هنوز فرصتی برای فیلمبرداری از آنها نداشته ام، اما آنها در پشت بیرون هستند و

feeding busily.

مشغول غذا دادن هستند.

Hello.

سلام.

Also to obi trees,

بئاتریس به درختان ابی نیز

Beatrice says nice news.

خبرهای خوبی می گوید.

You will be an uncle soon.

به زودی عمو میشی

Is that me?

اون منم؟

Are you talking to me or is this.

با من حرف میزنی یا اینه

Is this someone else?

این شخص دیگری است؟

I wonder.

من تعجب میکنم.

Mm mm.

میلی متر.

Mm hmm.

مم هوم

No. The live stream was not late today.

نه. پخش زنده امروز دیر نشد.

I was on time.

به موقع بودم

I started today's live stream on time.

پخش زنده امروز را به موقع شروع کردم.

I know on Sunday I was late, but I had a very good excuse why?

میدونم یکشنبه دیر اومدم ولی یه بهانه خیلی خوب داشتم چرا؟

I was late on Sunday.

یکشنبه دیر رسیدم.

As you know, I went to a wedding party last weekend

همانطور که می دانید من آخر هفته گذشته به یک جشن عروسی رفتم

and let's just say we went to bed very late

و فقط بگوییم که خیلی دیر به رختخواب

and I was feeling a little rough in the morning.

رفتیم و صبح کمی احساس خشن بودن داشتم.

Hello,

سلام

Abu Ghali.

ابوغالی.

Hello to you.

درود بر تو.

Nice to see you here as well.

خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

I can't read Arabic, unfortunately, but thank you for joining me anyway.

متأسفانه نمی توانم عربی بخوانم، اما به هر حال از اینکه به من ملحق شدید متشکرم.

It's very nice to see you here.

خیلی خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

Try not to melt in the studio, Mr. Duncan.

سعی کنید در استودیو ذوب نشوید، آقای دانکن.

I will try not to melt here today.

سعی می کنم امروز اینجا ذوب نشوم.

But it's so hot in the studio.

اما در استودیو خیلی داغ است.

Hello. Also to Bruno.

سلام. همچنین به برونو.

Hello, Bruno.

سلام برونو

Nice to see you here. Hello, Mr. Duncan.

خوشحالم که شما را اینجا می بینم. سلام آقای دانکن

But. But I don't want to say hello to the wasp.

ولی. اما من نمی خواهم به زنبور سلام کنم.

I think it's gone now.

فکر کنم الان رفته

I think the wasp has gone.

فکر کنم زنبور رفته

I think.

من فکر می کنم.

I think it's flown out of the window, which is good news for me.

فکر می کنم از پنجره به بیرون پرت شده است که برای من خبر خوبی است.

Hello.

سلام.

Also to who else is here today.

همچنین به چه کسی دیگر امروز اینجاست.

Oh, hello to Inaki.

اوه، سلام به ایناکی.

Nice to see you here as well.

خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

Louis says, have you been told off by the farmer

لویی می‌گوید، آیا کشاورز

when you are walking along or walking amongst his wheat?

وقتی در کنار گندم‌های او قدم می‌زنید یا راه می‌روید، به شما گفته است؟

Uh, well, if you remember, a few years ago,

اوه، خوب، اگر به خاطر داشته باشید، چند سال پیش،

I got into a lot of trouble when I was filming some sheep

وقتی

in one of the farmers fields around here.

در یکی از مزارع کشاورز این اطراف در حال فیلمبرداری از گوسفندان بودم، به دردسر زیادی افتادم.

I got into a lot of trouble.

خیلی به دردسر افتادم.

One of the farmers came over and he was very angry

یکی از کشاورزان آمد و خیلی از دست

with me.

من عصبانی بود.

He was not a happy farmer, let's just say.

او یک کشاورز خوشحال نبود، فقط بگوییم.

However, yes, on Monday I was out and about walking around the corn field.

با این حال، بله، روز دوشنبه بیرون بودم و در حال قدم زدن در اطراف مزرعه ذرت بودم.

And I suppose sometimes

و من فکر می کنم گاهی

sometimes it's very hard to resist

اوقات مقاومت در برابر

walking amongst the crop, especially when it's beautiful.

راه رفتن در میان محصول بسیار سخت است، به خصوص وقتی زیبا است.

There is nothing nicer than a wheat field

هیچ چیز زیباتر از یک مزرعه گندم

that is there in front of you,

نیست که در مقابل شما باشد،

and it's very hard to resist walking through it.

و مقاومت در برابر قدم زدن در آن بسیار سخت است.

You really want to.

شما واقعا می خواهید.

You can't stop yourself.

شما نمی توانید جلوی خود را بگیرید.

It is almost like

تقریباً شبیه

something you can't stop yourself from doing.

کاری است که نمی توانید جلوی انجام آن را بگیرید.

So yes, I did walk through the field,

بنابراین بله، من در مزرعه قدم زدم،

but fortunately the farmer did not see me.

اما خوشبختانه کشاورز مرا ندید.

And one of the things that

و یکی از چیزهایی که

I have to remember about living around here is many of the farmers

باید در مورد زندگی در اینجا به خاطر بسپارم این است که بسیاری از کشاورزان

also have guns as well,

نیز اسلحه دارند

which does not fill me full of much joy, to be honest.

، صادقانه بگویم که من را سرشار از شادی نمی کند.

When I am walking around, I always wonder sometimes if one day I'm going to get shot

وقتی در اطراف قدم می زنم، همیشه فکر می کنم که آیا روزی قرار است

by a local farmer.

یک کشاورز محلی به من شلیک کند.

Maybe. Maybe not.

شاید. شاید نه.

Hello.

سلام.

Also, Abraham, nice to see you here as well.

همچنین، ابراهیم، ​​خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

A lot of people joining in today. Hello.

افراد زیادی امروز به آن می پیوندند. سلام.

If it is your first time on the live chat, please tell me

اگر اولین بار است که در چت زنده وارد می شوید، لطفاً به من بگویید

and I will say a special hello to you as well.

تا من نیز یک سلام ویژه به شما بگویم.

The cows have come back.

گاوها برگشته اند.

Yes, they have. They've returned.

بله آنها دارند. آنها برگشته اند

And I will try to film them this week for Sunday.

و من سعی خواهم کرد این هفته برای یکشنبه از آنها فیلم بگیرم.

I will try to do that.

من سعی خواهم کرد که این کار را انجام دهم.

I did mention the Garden a few moments ago and I thought it would be nice

من چند لحظه پیش به باغ اشاره کردم و فکر کردم خوب

to take a look at one of the flowers that is growing.

است که به یکی از گل هایی که در حال رشد است نگاه کنم.

It is actually a beautiful plant

این در واقع یک گیاه زیبا است

that will will grow every year.

که هر سال رشد خواهد کرد.

And this particular plant is called a Dahlia.

و این گیاه خاص کوکب نامیده می شود.

And we're going to have a look at it right now.

و ما در حال حاضر نگاهی به آن خواهیم داشت.

And there it is. So this is

و آنجاست. بنابراین

the dahlia

این کوکبی است

that we have growing in the garden, however unfortunate that early this year

که ما در باغ می رویم، با این حال مایه تاسف است که اوایل امسال

this particular plant is not looking very well

این گیاه خاص به

because of all of the intense heat

دلیل گرمای شدید

and dry weather that we've had over the past few weeks.

و هوای خشکی که در چند هفته گذشته داشتیم، ظاهر چندان خوبی ندارد.

So so for those asking, Mr.

بنابراین برای کسانی که می پرسند، آقای

Duncan, we haven't seen your dahlia this year.

دانکن، ما گل محمدی شما را امسال ندیده ایم.

There it is.

ایناهاش.

But it's not looking very well at the moment.

اما در حال حاضر خیلی خوب به نظر نمی رسد.

Unfortunately, we have give it lots of water.

متأسفانه آب زیادی به آن داده ایم.

We did give it a lot of water in the evening.

بعد از ظهر به آن آب زیادی دادیم.

But unfortunately, during the day time,

اما متاسفانه در طول روز

it dries completely.

کاملا خشک می شود.

And by the end of the day, all of the leaves are dry

و در پایان روز تمام برگها خشک شده

and there is no water left in the pot.

و آبی در گلدان باقی نمی ماند.

So every night we have to put some more water

بنابراین هر شب باید مقداری آب بیشتر

and we have to water the dahlia almost every day.

بریزیم و تقریباً هر روز باید گل محمدی را آبیاری کنیم.

And there you can see it isn't looking very well.

و در آنجا می توانید ببینید که خیلی خوب به نظر نمی رسد.

I have to say this year, Mr.

امسال باید بگویم

Steve's lovely Dahlia is not looking very healthy.

کوکب دوست داشتنی آقای استیو چندان سالم به نظر نمی رسد.

But I do remember on Sunday somebody on Sunday mentioned

اما من به یاد دارم که روز یکشنبه یکی در روز یکشنبه گفت

that they have some dahlias growing in their garden.

که آنها در باغ خود چند گل محمدی در حال رشد دارند.

So that's the reason why I'm showing that today.

پس به همین دلیل است که امروز آن را نشان می دهم.

Sadly, because of the hot weather

متأسفانه، به دلیل هوای گرم

and because of the extreme dry heat

و به دلیل گرمای شدید خشکی

that we've had here, many of the plants have been suffering.

که در اینجا داشته ایم، بسیاری از گیاهان رنج می برند.

In fact, I can tell you something now in the south east of England,

در واقع، اکنون می توانم چیزی را به شما بگویم در جنوب شرقی انگلستان،

they've had no rain for almost I think it's almost two months.

تقریباً دو ماه است که باران نباریده اند .

They've had no rain and now it's really dry.

آنها باران نداشته اند و اکنون واقعاً خشک است.

In fact, certain parts of the south east of England have now started to ban

در واقع، بخش‌های خاصی از جنوب شرق انگلیس اکنون

the use of hose pipes.

استفاده از لوله‌های شلنگ را ممنوع کرده‌اند.

So people have been told that they can't go into the garden

بنابراین به مردم گفته شده است که نمی توانند

to water their plants, and that is in the south east of England.

برای آبیاری گیاهان خود به باغ بروند و آن در جنوب شرقی انگلستان است.

So officially in the south east of England,

بنابراین به طور رسمی در جنوب شرقی انگلستان،

there is a shortage of water.

کمبود آب وجود دارد.

Fortunately, around here we don't have that problem.

خوشبختانه، در اینجا ما آن مشکل را نداریم.

There is still plenty of water in this particular area.

در این منطقه خاص هنوز آب فراوانی وجود دارد.

So at the moment there are no restrictions,

بنابراین در حال حاضر هیچ محدودیتی وجود ندارد،

no bans, nothing.

هیچ ممنوعیتی وجود ندارد، هیچ چیز.

So we can still water our plants in the evening.

بنابراین ما هنوز می توانیم گیاهان خود را در عصر آبیاری کنیم.

Hello, Sapphire.

سلام یاقوت کبود

Oh, Sapphire says, please.

اوه، یاقوت کبود می گوید، لطفا.

Can you give me a special? Hello.

آیا می توانید به من یک برنامه ویژه بدهید؟ سلام.

It is my third time here.

سومین بار است که اینجا هستم.

Hello, Sapphire.

سلام یاقوت کبود

Or should I say hello, Sapphire?

یا باید سلام کنم، یاقوت کبود؟

It's nice to see you again.

خوشحالم که دوباره شما را می بینم.

With your third visit to my stream.

با سومین بازدید شما از جریان من.

Thank you very much.

بسیار از شما متشکرم.

Is that okay? Did you enjoy that?

خوبه؟ آیا از آن لذت بردید؟

I hope so, yes.

امیدوارم بله.

The dahlias.

گل محمدی.

Oh, you could see that beautiful dahlia just outside the window.

اوه، شما می توانید آن گل محمدی زیبا را درست بیرون پنجره ببینید.

Yes, the dahlia that we have at the back of the house is just outside the kitchen window.

بله، گل محمدی که در پشت خانه داریم، بیرون از پنجره آشپزخانه است.

So every day we can look outside and enjoy the sight of the dahlia.

بنابراین هر روز می توانیم به بیرون نگاه کنیم و از دیدن گل محمدی لذت ببریم.

Oh, talking of plants, I'm going to show you now a very beautiful garden.

اوه، در مورد گیاهان صحبت می کنم، من اکنون یک باغ بسیار زیبا را به شما نشان می دهم.

This is not my garden that I am about to show you, but this is a beautiful garden

این باغ من نیست که می خواهم به شما نشان دهم، اما این باغ زیبایی

that that is in much Wenlock The place where I live.

است که در ونلاک بسیار مکانی است که من در آن زندگی می کنم.

Would you like to have a look at it?

دوست دارید نگاهی به آن بیندازید؟

So look at this.

پس به این نگاه کن

So this is a garden and I suppose

بنابراین این یک باغ است و فکر

you would describe this as a wild garden.

می کنم شما این را به عنوان یک باغ وحشی توصیف می کنید.

So everything that you can see in that particular garden

بنابراین هر چیزی که می توانید در آن باغ خاص ببینید

and they are all meadow plants such as Heather.

و همه آنها گیاهان علفزاری مانند هدر هستند.

So there is a lot of Heather you can see at the front of the house

بنابراین تعداد زیادی هدر در جلوی خانه وجود دارد

and this is a very well known house.

و این خانه بسیار شناخته شده است.

In fact, this particular house has been on television

در واقع، این خانه خاص به

many times because of the beautiful garden that surrounds the property.

دلیل باغ زیبایی که اطراف ملک را احاطه کرده است، بارها در تلویزیون پخش شده است.

So if you look closely, you can see there are lots of wildflowers.

بنابراین اگر به دقت نگاه کنید، می توانید تعداد زیادی گل وحشی را ببینید.

So the people who own this particular house have decided

بنابراین افرادی که صاحب این خانه خاص هستند تصمیم گرفته اند

to grow lots of wildflowers.

تعداد زیادی گل وحشی پرورش دهند.

Heather, you can see there are some some purple Heather's

هدر، می توانید ببینید که تعدادی هدر بنفش

and I think also some pink Heather's as well.

و من فکر می کنم چند هدر صورتی نیز وجود دارد.

But this particular house is in much Wenlock

اما این خانه خاص در ونلاک

and and it's very well known

بسیار است و بسیار شناخته شده است

a lot of tourists who come to visit

که بسیاری از گردشگرانی که برای بازدید

much Wenlock they often go to this house

از ونلاک می‌آیند، اغلب به این خانه می‌روند

and stand outside and they will take photographs

و بیرون می‌ایستند و عکس می‌گیرند

because well, it's quite nice, to be honest.

زیرا خوب، صادقانه بگویم، خیلی خوب است.

It is a stunning garden.

این یک باغ خیره کننده است.

I'm sure you will agree that it is a rather nice garden.

مطمئنم موافقید که باغ نسبتا زیبایی است.

Hello, Isabella.

سلام ایزابلا

Isabella Burmester talk.

بحث ایزابلا برمستر

Hello to you.

درود بر تو.

I think I am here for the first time.

فکر می کنم برای اولین بار است که اینجا هستم.

Hello to Poland and also hello to Isabella.

سلام به لهستان و همچنین سلام بر ایزابلا.

Oh, I suppose I should say welcome, Isabella.

اوه، فکر می کنم باید بگویم خوش آمدید، ایزابلا.

It's nice to see you here.

خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

I hope you enjoy the show and if you don't,

امیدوارم از نمایش لذت ببرید و اگر ندارید

please don't go.

لطفا نروید.

Hello.

Also to Vittoria as well.

سلام.

همچنین به ویتوریا نیز.

What a beautiful original house.

چه خانه اصیل زیبایی

Yes, the house that I just showed you

بله، خانه ای که من به شما نشان دادم

is actually one of the original cottages that was built.

در واقع یکی از کلبه های اصلی است که ساخته شده است.

I think.

I think maybe it's around maybe 150 years,

من فکر می کنم.

من فکر می کنم شاید حدود 150 سال،

120 years, perhaps so.

120 سال، شاید همینطور باشد.

Many of the cottages that were built originally are over

بسیاری از کلبه هایی که در ابتدا ساخته شده اند بیش از

100 years old, and some of them are in very good condition.

100 سال قدمت دارند و برخی از آنها در وضعیت بسیار خوبی قرار دارند.

They have been restored, which is quite nice.

آنها بازسازی شده اند که بسیار خوب است.

Another quick nature video that I want to show you

یکی دیگر از ویدیوهای سریع طبیعت که می خواهم به شما نشان

is in the front garden of my house.

دهم در باغ جلویی خانه من است.

A lot of people will remember

بسیاری از مردم به یاد خواهند

that there is a very unusual plant growing in my front garden.

داشت که یک گیاه بسیار غیرمعمول در باغچه جلویی من رشد می کند.

Would you like to have a look at it?

دوست دارید نگاهی به آن بیندازید؟

So this is something that I filmed on Monday

بنابراین این چیزی است که من در روز دوشنبه

in my front garden,

در باغ جلویی خود فیلمبرداری کردم،

and this particular plant is one

و این گیاه خاص یکی از گیاهانی است

that returns every year to say hello.

که هر سال برای سلام کردن برمی گردد.

And this year it looks magnificent.

و امسال بسیار باشکوه به نظر می رسد.

So this particular plant is called a car dune

بنابراین این گیاه خاص

or some people call it a signora car, don't keyless.

را تپه‌های ماشینی می‌نامند یا برخی آن را ماشین سینورا می‌نامند، بدون کلید نباشید.

It can also be called the artichoke, the vessel,

همچنین می توان آن را کنگر فرنگی، رگ

the car down, the cardone, the car.

، ماشین پایین، کاردون، ماشین نامید.

Danny All the car.

دنی همه ماشین.

D So this particular type of plant is a thistle

D بنابراین این نوع خاص از گیاه خار مریم است

and you can see

و شما می توانید

at the moment they are growing quite fast.

در لحظه رشد آنها بسیار سریع مشاهده کنید.

They love the hot weather, they like the dry weather.

آنها هوای گرم را دوست دارند، هوای خشک را دوست دارند.

So this particular plant really does enjoy the dry season.

بنابراین این گیاه خاص واقعاً از فصل خشک لذت می برد.

And there you can see a lovely close up

و در آنجا می توانید یک عکس نزدیک

shot of that particular plant.

از آن گیاه خاص را ببینید.

But the reason why I'm showing you this is because this year it has gone crazy.

اما دلیل اینکه من این را به شما نشان می دهم این است که امسال دیوانه شده است.

I've never seen it grow so well.

من تا به حال ندیده بودم به این خوبی رشد کند.

In fact, at the moment it is taller than me

در واقع، در حال حاضر از من بلندتر است

and I am over six foot.

و من بیش از شش فوت هستم.

So this particular plant is very tall at the moment

بنابراین این گیاه خاص در حال حاضر بسیار بلند است

and it's it seems to be thriving.

و به نظر می رسد که در حال رشد است.

I like that word.

من آن کلمه را دوست دارم.

Thrive if something is thriving,

شکوفا شوید اگر چیزی در حال شکوفایی است، به

it means it is living, it is surviving.

این معنی است که زندگی می کند، زنده می ماند.

It is very healthy.

بسیار سالم است.

Something that thrives is something that survives,

چیزی که رشد می کند چیزی است که زنده می ماند،

something that stays in very good health

چیزی که در سلامت بسیار خوب باقی می ماند

is something that is thriving.

چیزی است که شکوفا می شود.

So there you can see

بنابراین در آنجا می توانید

a particular plant called a car dune.

گیاه خاصی به نام تپه ماشین را ببینید.

And the reason why we bought this particular plant is because it is called a car.

و دلیل خرید این گیاه خاص این است که به آن ماشین می گویند.

Don't kill us.

ما را نکش

Look at that.

به آن نگاه کنید.

Isn't that beautiful?

این زیبا نیست؟

So during the summer months, there will be

بنابراین در طول ماه های تابستان،

some lovely purple flowers that open out. And.

تعدادی گل بنفش دوست داشتنی وجود خواهد داشت که باز می شوند. و.

And these particular flowers drive the bees crazy.

و این گلهای خاص زنبورها را دیوانه می کند.

The bees love these plants

زنبورها این گیاهان را بسیار دوست دارند

very much.

.

So the reason why we bought this is because it has the word trunk

بنابراین دلیل خرید ما این است که در نام آن کلمه تنه وجود دارد

in the name because of course, my name is Duncan.

زیرا البته نام من دانکن است.

I couldn't resist buying it.

نتونستم از خریدنش مقاومت کنم

So it's nice to see you this year.

بنابراین خوشحالم که امسال شما را می بینم.

At least one of the plants in the garden

حداقل یکی از گیاهان

is doing well.

باغ خوب است.

In fact, it's looking rather healthy at the moment.

در واقع، در حال حاضر نسبتا سالم به نظر می رسد.

Very nice.

بسیار خوب.

I hope you enjoyed that.

امیدوارم از آن لذت برده باشید.

I'm showing you a lot of things at the moment.

من در حال حاضر چیزهای زیادی را به شما نشان می دهم.

Today we are looking at words and phrases connected

امروز ما به کلمات و عبارات مرتبط

to way the way

با روش

to do something, the way to find a place,

انجام کاری، راه یافتن مکان

the method of doing something,

، روش انجام کاری،

how you do it, your behaviour.

نحوه انجام آن، رفتار شما نگاه می کنیم.

So all of those things can be used

بنابراین

when we are talking about the way you do something,

وقتی در مورد نحوه انجام کاری

the way you move, the way you behave.

، نحوه حرکت و رفتار شما صحبت می کنیم، می توان از همه این موارد استفاده کرد.

All of that coming a little bit later on.

همه اینها کمی بعد می آیند.

Of course, I just mentioned that nature

البته من فقط اشاره کردم که طبیعت

and it would not be alive English dream

و

without seeing some of the beautiful nature that exists

بدون دیدن برخی از طبیعت زیبایی که

in this particular area

در این منطقه خاص

through

از

the football.

طریق فوتبال وجود دارد، رویای زنده انگلیسی نخواهد بود.

It has been a busy time in the garden

امسال در باغ شلوغ بود

this year, especially with the birds.

، مخصوصاً با پرندگان.

The breeding season for many birds is now coming to an end.

فصل تولید مثل برای بسیاری از پرندگان در حال حاضر به پایان می رسد.

But I have to say one of the most successful

اما باید بگویم یکی از موفق ترین

breeding seasons for one particular bird

فصل های تولید مثل برای یک پرنده خاص

at least has been the Robin.

حداقل رابین بوده است.

I can't remember a time where I've seen

من نمی توانم زمانی را به یاد بیاورم که

so many robins in the garden.

این همه رابین در باغ دیده باشم.

In fact, a couple of days ago I was watching all of the young robins

در واقع، چند روز پیش همه رابین‌های جوان را تماشا می‌کردم

coming into the garden to feed, but also there were many adults as well.

که برای تغذیه به باغ می‌آمدند، اما بزرگسالان زیادی نیز در آنجا بودند.

And it wasn't one moment

و این یک لحظه

though there

نبود، اگرچه

must have been about seven or eight robins

باید حدود هفت یا هشت رابین وجود داشته باشد که

all feeding at the same time, which is very unusual

همه به طور همزمان تغذیه می کردند، که بسیار غیرعادی است

because I have to say robins are not very sociable animals.

زیرا باید بگویم رابین ها حیوانات چندان اجتماعی نیستند.

They don't normally like the birds

آنها به طور معمول پرندگان را دوست ندارند

and quite often they don't like other robins.

و اغلب آنها رابین های دیگر را دوست ندارند.

So I was surprised to find so many robins

بنابراین از اینکه روز گذشته این همه رابین

feeding in the garden the other day.

در حال تغذیه در باغ یافتم شگفت زده شدم.

A very unusual sight.

یک منظره بسیار غیر معمول

Unfortunately, I didn't have time to film it,

متأسفانه وقت فیلمبرداری آن را نداشتم

but it was quite remarkable.

اما کاملاً قابل توجه بود.

Another bird that has done very well this year

یکی دیگر از پرندگانی که امسال

during the breeding season is the black bird.

در فصل تولید مثل بسیار خوب عمل کرده است پرنده سیاه است.

There are many young blackbirds, lots of blackbirds this year have been produced.

پرنده های جوان زیادی وجود دارد، امسال تعداد زیادی پرنده سیاه تولید شده است.

They have hatched out from their little eggs.

آنها از تخم های کوچک خود بیرون آمده اند.

So it's been a very good year for two particular birds,

بنابراین، سال بسیار خوبی برای دو پرنده خاص بوده است

the blackbird and the robin they seem

، پرنده سیاه و رابین که به نظر

to have had a very successful year

می رسد سال بسیار موفقی را در

with breeding and also raising their young

زمینه پرورش و پرورش و البته پرورش جوان خود

a little bit more nature, of course.

داشته اند.

Yes, no problem.

بله هیچ مشکلی.

If you want to have some more nature, then don't worry.

اگر می خواهید طبیعت بیشتری داشته باشید، پس نگران نباشید.

We can have some.

ما می توانیم مقداری داشته باشیم.

I won't complain

من

about that.

در مورد آن شکایت نمی کنم.

It would appear that a lot of people seem to like that particular video.

به نظر می رسد که افراد زیادی آن ویدیوی خاص را دوست دارند.

The cows at the back of the house.

گاوهای پشت خانه.

Now, that was around two years ago.

حالا، حدود دو سال پیش بود.

So the cows that we have now at the back of the house are completely different.

بنابراین گاوهایی که اکنون در پشت خانه داریم کاملاً متفاوت هستند.

Cows.

گاوها

But those were the cows that we had with us for a few months, way back

اما آن‌ها گاوهایی بودند که ما برای چند ماه با خود

in, I think it was 2020 during the pandemic.

داشتیم، فکر می‌کنم سال 2020 در زمان همه‌گیری بود.

And there were some cows at the back of the house and we had a lot of fun moments

و چند گاو در پشت خانه بودند و ما لحظات

watching them, feeding them, and sometimes

خوشی را با تماشای آنها، غذا دادن به آنها سپری کردیم و گاهی

sometimes we were chased by the cows.

اوقات توسط گاوها تعقیب می شدیم.

A lot of people are actually afraid of cows.

بسیاری از مردم در واقع از گاو می ترسند.

They always worry that maybe the cow will will chase them

آنها همیشه نگرانند که شاید گاو آنها را تعقیب کند

or maybe will will trample over them

یا شاید

with their big heavy feet.

با پاهای سنگین و بزرگ آنها را زیر پا بگذارد.

The only time you have to really worry about cows

تنها زمانی که واقعاً باید نگران گاوها باشید

is if they have young cows, if they have calves with them.

این است که گاوهای جوان داشته باشند یا گوساله هایی با خود داشته باشند.

So if there are cows in a field with young cows,

بنابراین اگر گاوهایی در مزرعه با گاوهای جوان هستند،

my advice is always

توصیه من این است که همیشه

stay away, don't go near them,

از آنها دوری کنید، به آنها نزدیک نشوید،

because that is one of the few times that a cow

زیرا این یکی از معدود مواردی است که یک

will actually attack a person.

گاو واقعاً به شخص حمله می کند.

One of the few times there are many times

یکی از معدود مواقعی است

that a cow will actually attack a human being, but I can guarantee one of them is

که یک گاو واقعاً به انسان حمله می کند، اما من می توانم تضمین کنم که یکی از آنها این است

when the cows are looking after their young,

که وقتی گاوها از بچه های خود مراقبت

they become very.

می کنند بسیار می شوند.

And if a person will walk through the field, if they if they insist

و اگر شخصی در میدان قدم بزند، اگر اصرار کند که

on walking through the field,

در میدان قدم بزند،

you are you are literally putting your life at risk.

شما به معنای واقعی کلمه زندگی خود را به خطر می اندازید.

There have been incidents where people have been trampled to death

حوادثی وجود داشته است که در آن افراد

by cows who have been disturbed

توسط گاوهایی که

when they are trying to look after their their young.

در تلاش برای مراقبت از بچه های خود مزاحم شده اند تا حد مرگ زیر پا گذاشته شده اند.

The nature around you is wonderful for Mr.

طبیعت اطراف شما برای آقای دانکن فوق العاده است

Duncan. Thank you, Beatrice.

. متشکرم، بئاتریس.

You are very kind to say that I've always wanted

شما خیلی لطف دارید که بگویید من

to live in the countryside since I was a child.

از بچگی همیشه دوست داشتم در روستا زندگی کنم.

Now, I was very lucky when I was young

حالا وقتی جوان بودم خیلی خوش شانس بودم

because the place where we lived was very close to an area that was near a river,

چون مکانی که ما در آن زندگی می کردیم بسیار نزدیک به منطقه ای بود که نزدیک رودخانه بود،

so we could actually walk for just a few moments from the house where I was raised.

بنابراین می توانستیم فقط چند لحظه از خانه ای که در آن بزرگ شده بودم راه برویم.

And we could just go to this lovely meadow area.

و ما فقط می توانیم به این منطقه علفزار دوست داشتنی برویم.

And there was also a river there as well.

و همچنین رودخانه ای در آنجا بود.

In fact, we used to go fishing in the river, but not for fish.

در واقع ما قبلاً برای ماهیگیری در رودخانه می رفتیم، اما نه برای ماهی.

We used to actually fish for a certain type of,

ما قبلاً برای نوع خاصی ماهی صید می‌کردیم،

I suppose you would call it a shellfish called a crayfish.

فکر می‌کنم شما آن را صدف ماهی به نام خرچنگ می‌نامید.

Crayfish.

خرچنگ.

Have you ever seen a crayfish?

آیا تا به حال خرچنگ دیده اید؟

They are quite unusual creatures.

آنها موجودات کاملاً غیر معمولی هستند.

They look a little bit.

کمی نگاه می کنند.

They're not exactly the same, but they look a little bit like a lobster,

آنها دقیقاً یکسان نیستند، اما کمی شبیه یک خرچنگ هستند،

but they are actually black.

اما در واقع سیاه هستند.

And we used to go fishing for crayfish.

و ما به صید خرچنگ می رفتیم.

And what we would do, we would take a piece of string and we would put it in the water

و کاری که انجام می دادیم، یک تکه رشته برمی داشتیم و در انتهای آن

with a tiny piece of meat on the end.

یک تکه گوشت در آب می گذاشتیم.

And then the crayfish would come up and they would try to to grab

و سپس خرچنگ ها بالا می آمدند و سعی می

hold of the meat with their claws, and then the string would move

کردند گوشت را با چنگال های خود بگیرند و سپس رشته حرکت می کرد

and you would take the string out of the water, and there you would have a crayfish

و شما رشته را از آب بیرون می آورید و در انتهای آن یک خرچنگ خواهید

on the end of your string.

داشت. رشته شما

So it was always interesting to do that.

بنابراین انجام این کار همیشه جالب بود.

And of course we did not keep them.

و البته ما آنها را نگه نداشتیم.

We put them back in the water afterwards.

پس از آن دوباره آنها را در آب قرار می دهیم.

But it was a bit of fun.

اما کمی سرگرم کننده بود.

A nice little innocent childhood game that we used to play,

یک بازی زیبا و معصومانه در دوران کودکی که قبلاً بازی می کردیم،

but no crayfish were harmed

اما هیچ خرچنگی در

during our playtime.

طول زمان بازی ما آسیب ندید.

You will be pleased to hear hello to.

از شنیدن سلام به شما خوشحال خواهید شد.

Oh, hello, love, love, hello, love, love.

آه، سلام، عشق، عشق، سلام، عشق، عشق.

Nice to see you here.

خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

The cows made me remember when I lived in my native country, Guatemala.

گاوها مرا به یاد آوردند که در کشور مادری خود، گواتمالا زندگی می کردم.

I used to live in a farm and we had lots of cows.

من قبلاً در یک مزرعه زندگی می کردم و گاوهای زیادی داشتیم.

I have a secret fantasy.

من یک فانتزی مخفی دارم.

Would you like to know what my secret fantasy is?

آیا می خواهید بدانید فانتزی مخفی من چیست؟

My little fantasy is to work on a farm,

فانتزی کوچک من این است که در مزرعه کار کنم،

maybe not permanently,

شاید نه به طور دائم،

but maybe just for a few weeks just to help out.

اما شاید فقط برای چند هفته فقط برای کمک کردن.

And there are some local farms around here,

و چند مزرعه محلی در این اطراف وجود دارد،

and I've always wanted to actually spend a few weeks

و من همیشه می خواستم در واقع چند هفته را صرف

helping a farmer to do some of their work

کمک به یک کشاورز برای انجام برخی از کارها

or some of their chores.

یا برخی از کارهایش کنم.

I don't know why I quite like the idea.

نمی دانم چرا این ایده را خیلی دوست دارم.

I like the idea of maybe one day I wish this fly would leave me alone.

این ایده را دوست دارم که شاید روزی آرزو کنم این مگس مرا تنها بگذارد.

There's a fly now buzzing around me and it's very annoying.

اکنون یک مگس در اطراف من وزوز می کند و بسیار آزاردهنده است.

Yes, I

would love to work on a farm, maybe for a few weeks.

بله، من

دوست دارم در مزرعه کار کنم، شاید برای چند هفته.

We will see what happens in the future.

خواهیم دید در آینده چه اتفاقی می افتد.

Hello, Ash Bar or Brau?

سلام، Ash Bar یا Brau؟

Hello to you. Nice to see you back here today.

درود بر تو. خوشحالم که امروز دوباره شما را اینجا می بینم.

Unless, of course, it is your first time on the live chat today.

البته، مگر اینکه امروز اولین بار باشد که در چت زنده حضور دارید.

We are looking at one particular subject.

ما در حال بررسی یک موضوع خاص هستیم.

We will be looking at the subject of

ما به موضوع

ways, the way to do something,

راهها، روش انجام کاری

the way to somewhere, the way you behave.

، راه رسیدن به جایی، نحوه رفتار شما خواهیم پرداخت.

All of that coming up a little bit later on, in fact, in a few moments time,

همه اینها کمی بعد ، در واقع، در چند لحظه،

right after this.

درست بعد از این اتفاق می افتد.

And the rabbits, some of them young, some of them

و خرگوش ها، برخی از آنها جوان، برخی از آنها

not so young, the garden, although, to be honest, I haven't seen them for quite a while.

نه چندان جوان، باغ، اگرچه، صادقانه بگویم، مدت زیادی است که آنها را ندیده ام.

So maybe they are

بنابراین شاید

they are

they are in the woods at the moment, enjoying the shade

آنها هستند که در حال

حاضر در جنگل هستند و از فعالیت سایه لذت می برند

activity.

.

But they do

اما آنها این کار

it is English and it with me, Mr.

را انگلیسی می کنند و با من، آقای

Duncan. Hello.

دانکن. سلام.

Thank you for joining me on this Wednesday.

از اینکه در این چهارشنبه به من ملحق شدید متشکرم.

We have now entered August. Wow.

الان وارد مرداد شدیم. وای.

This year does seem to be going by quite quickly.

به نظر می رسد امسال خیلی سریع می گذرد.

And it is my birthday in nine days.

و نه روز دیگه تولدمه

Nine days from now it is my birthday.

نه روز دیگه تولدمه

I wonder I wonder if I will get lots of lovely

تعجب می کنم که آیا تعداد زیادی

cards and greetings and maybe even some donations as well.

کارت و تبریک های دوست داشتنی و شاید حتی کمک های مالی نیز دریافت خواهم کرد.

That would be ever so nice.

که همیشه خیلی خوب خواهد بود.

And then I can carry on doing this for a little bit longer.

و سپس می توانم این کار را برای مدتی بیشتر ادامه دهم.

Is that a good idea?

آیا ایده ی خوبی است؟

I hope so.

امیدوارم.

Today we are looking at a particular subject.

امروز ما به یک موضوع خاص نگاه می کنیم.

I always like to show you something on Wednesdays, a certain phrase or a certain topic.

من همیشه دوست دارم چهارشنبه ها چیزی، یک عبارت خاص یا یک موضوع خاص را به شما نشان دهم.

And today we are looking at words

و امروز ما به کلمات

and phrases connected to way.

و عبارات مرتبط با راه نگاه می کنیم.

And of course this word can be used in many ways.

و البته این کلمه را می توان در بسیاری از موارد استفاده کرد.

It can be defined in many ways it can be used

می توان آن را به جهات مختلفی تعریف کرد و می توان آن را

in many ways as well.

در بسیاری از موارد نیز مورد استفاده قرار داد.

So when we look at the word way, often

بنابراین وقتی به کلمه راه نگاه می کنیم، اغلب

we are referring to the root.

به ریشه اشاره می کنیم.

The root.

ریشه.

When we say root, we mean the direction or part

وقتی می گوییم ریشه، منظور جهت یا قسمت

or maybe a certain direction that you have to follow

یا شاید جهت خاصی است که باید دنبالش کنید

or something you have to do to get from one place to another.

یا کاری که باید انجام دهید تا از جایی به مکان دیگر برسید.

We describe it as the way

ما آن را به عنوان راهی توصیف می کنیم که

maybe a method, the way

شاید یک روش باشد، روشی

you do something may be direction and very similar to root.

که شما کاری را انجام می دهید ممکن است جهت و بسیار شبیه به ریشه باشد.

So we often think of following a root and going in a certain direction

بنابراین ما اغلب فکر می‌کنیم که از یک ریشه پیروی کنیم و به یک مسیر معین برویم

as the same thing, very similar.

به عنوان یک چیز، بسیار شبیه.

You go in a certain direction,

شما در یک مسیر خاص می

you follow a certain route,

روید، یک مسیر مشخص را دنبال می کنید،

you go in a certain way, you follow that way.

یک مسیر خاص می روید، شما آن راه را دنبال می کنید.

Also, we might say a person's manner, the way they behave,

همچنین ، ممکن است بگوییم رفتار یک فرد، نحوه رفتار آنها

the way they behave towards other people, their attitude.

، نحوه رفتار آنها با افراد دیگر، نگرش آنها.

And let's have a closer look, shall

و بیایید نگاه دقیق تری داشته باشیم

the path to or from something or somewhere.

، مسیر به یا از چیزی یا جایی.

For example, you might say you need to go

به عنوان مثال، ممکن است بگویید که باید از این راه بروید

this way,

you need to go that way.

، باید به آن سمت بروید.

So when we talk about the way in which a person

بنابراین وقتی صحبت از راهی است که یک فرد باید در آن

must move or travel, we are saying, you must go that way.

حرکت کند یا سفر کند، می گوییم شما باید آن راه را بروید.

You must go this way.

باید از این راه بروی

Quite often, if we are given two

خیلی وقت‌ها اگر دو

possibilities or two ways,

امکان یا دو راه به

we will say You can go that way

ما داده شود، می‌گوییم می‌توانی آن طرف بروی

or you can go this way, you can go this way

یا می‌توانی به این طرف بروی، می‌توانی این طرف بروی

or you can go that way.

یا می‌توانی آن طرف بروی.

So quite often we will say this old fact

بنابراین اغلب ما این واقعیت قدیمی را می

you need to go this way.

گوییم که باید از این راه بروید.

You can go this way, you can go that way.

شما می توانید از این طرف بروید، می توانید از آن طرف بروید.

You need to go this way.

باید از این راه بروی

You need to follow this path.

شما باید این مسیر را دنبال کنید.

You need to follow this particular route

شما باید این مسیر خاص را دنبال

to get from one place to another

کنید تا از یک مکان به مکان

the method or process

دیگر به روش یا

to do something or the process of doing something.

فرآیند انجام کاری یا فرآیند انجام کاری برسید.

There is an easy to grow tomatoes.

رشد آسان گوجه فرنگی وجود دارد.

This is the way to grow tomatoes.

این روش پرورش گوجه فرنگی است.

So in these sentences, the word way

بنابراین در این جملات از کلمه

is being used to mean method

way به معنای روش

or the process of doing something.

یا فرآیند انجام کاری استفاده می شود.

We are saying that if you follow these instruction runs

ما می گوییم که اگر این دستورالعمل ها را دنبال کنید

or if you do something with this method,

یا کاری را با این روش انجام دهید،

then that is the best way to do it.

بهترین راه برای انجام آن همین است.

So when we use the word way, we are defining the method

بنابراین وقتی از کلمه way استفاده می کنیم، روش

or the process to do something,

یا فرآیند انجام کاری را تعریف می کنیم،

another way of using way

روش دیگری برای استفاده از way

can be an instruction given as a guide.

می تواند دستورالعملی باشد که به عنوان راهنما ارائه می شود.

So maybe you are showing someone how to do something.

بنابراین شاید شما به کسی نشان می دهید که چگونه کاری را انجام دهد.

You are showing them the way to do it.

شما راه انجام آن را به آنها نشان می دهید.

For example, you can see here, you can see there are some instructions

به عنوان مثال، می توانید اینجا را ببینید، می توانید ببینید که دستورالعمل هایی

for a remote control.

برای کنترل از راه دور وجود دارد.

It is showing you the way to use it.

راه استفاده از آن را به شما نشان می دهد.

So this particular instruction

بنابراین این دستورالعمل خاص

is showing you how to do it, the way to do it.

به شما نشان می دهد که چگونه آن را انجام دهید، راه انجام آن را.

We can also have a map

ما همچنین می توانیم یک نقشه

as well.

نیز داشته باشیم.

You can have a map.

شما می توانید یک نقشه داشته باشید.

A map is something that is very useful.

نقشه چیزی است که بسیار مفید است.

As you can see, a map is something

همانطور که می بینید، نقشه چیزی است

that can be used quite often.

که اغلب می توان از آن استفاده کرد.

When you want to get from one place to another,

وقتی می خواهید از جایی به مکان دیگر بروید

you are finding your way.

، راه خود را پیدا می کنید.

You are going in a certain direction.

شما در جهت خاصی می روید.

Can you tell me the way to the nearest ATM

می توانید راه رسیدن به نزدیکترین خودپرداز

here?

Let me show you the way that this map

اینجا را بگویید؟

بگذارید راهی را به شما نشان دهم که این نقشه

will show you the way.

راه را به شما نشان می دهد.

So when we talk about way

بنابراین وقتی در مورد راه

in this particular sense, are talking about

به این معنای خاص صحبت می کنیم، در

a guide to finding somewhere,

مورد راهنمایی برای یافتن جایی صحبت می کنیم

a guide to to getting from one place to another.

، راهنمایی برای رسیدن از یک مکان به مکان دیگر.

Or of course, we can use it as an instruction as well.

یا البته می توانیم از آن به عنوان یک دستورالعمل نیز استفاده کنیم.

Another use of way

یکی دیگر از کاربردهای راه

may be a person's attitude or manner.

ممکن است نگرش یا روش شخص باشد.

So the attitude or the manner of a person

بنابراین نگرش یا رفتار یک شخص را

can also be described as their way,

می توان به عنوان روش

the way they behave, the way they treat other people,

، نحوه رفتار، نحوه برخورد با افراد دیگر،

their attitude or their manner.

نگرش یا رفتار آنها توصیف کرد.

You have

شما

a strange way of eating food in that sentence.

در این جمله روش عجیبی برای خوردن غذا دارید.

We are saying that the person we are talking to eats their food

ما می گوییم فردی که با او صحبت می کنیم غذای خود را

in a very unusual way.

به شکلی بسیار غیرعادی می خورد.

Their method of eating is unusual.

روش غذا خوردن آنها غیرعادی است.

They have a very strange way of eating some people say, Mr.

آنها روش بسیار عجیبی برای غذا خوردن دارند بعضی ها می گویند، آقای

Duncan, you have a strange way of teaching English.

دانکن، شما روش عجیبی برای آموزش انگلیسی دارید.

It is very strange.

خیلی عجیب است.

We can also use this positively.

ما همچنین می توانیم از این به طور مثبت استفاده کنیم.

The way you treat other people is amazing.

نحوه رفتار شما با دیگران شگفت انگیز است.

So maybe if you are offering a compliment, but

بنابراین، شاید اگر تعارف می‌کنید، اما

maybe you want to say something nice to another person

شاید می‌خواهید چیز خوبی به شخص دیگری

you are describing the way a person

بگویید، نحوه رفتار یک فرد با دیگران را توصیف می‌کنید، نحوه

behaves towards other people,

رفتار

the way you treat other people is amazing.

شما با دیگران شگفت‌انگیز است.

We are describing that person's manner,

ما در حال توصیف رفتار آن شخص

the way they behave, the way they treat other people.

، نحوه رفتار و نحوه برخورد آنها با دیگران هستیم.

It is a compliment.

یک تعارف است.

I suppose you might say that

فکر می‌کنم ممکن است بگویید که

someone can have a strange way of doing something

کسی می‌تواند روش عجیبی برای انجام کاری

in that particular sentence.

در آن جمله خاص داشته باشد.

We are saying that the thing they are doing is unusual

ما می گوییم کاری که آنها انجام می دهند غیرعادی

or odd.

یا عجیب است.

In this particular sense.

در این مفهوم خاص.

The word way can mean to gain entry to

کلمه راه می تواند به معنای ورود

or ex it from a place.

یا خروج از یک مکان باشد.

So you are trying to go in

بنابراین

or you are trying to go out, you are entering,

شما سعی می کنید وارد شوید یا می خواهید بیرون بروید، وارد می شوید،

you are leaving, you are going in

در حال خروج هستید، داخل می شوید

or you are coming out.

یا بیرون می آیید.

Can you show me the way in to the building?

آیا می توانید راه ورود به ساختمان را به من نشان دهید؟

Can you show me the way into the building?

آیا می توانید راه ورود به ساختمان را به من نشان دهید؟

What is the quickest way out of the building?

سریعترین راه خروج از ساختمان چیست؟

So we can have a way in

بنابراین ما می توانیم راهی داشته باشیم که در

which is often referred to as an entrance,

آن اغلب به عنوان ورودی نامیده می شود،

or you can have the way out,

یا شما می توانید راه خروجی را داشته باشید

which is often described as an exit.

که اغلب به عنوان خروجی توصیف می شود.

The way out is an exit.

راه خروج یک خروج است.

We can also have a list of methods,

ما همچنین می‌توانیم فهرستی از روش‌ها،

many ways, many ways of doing something,

راه‌های بسیار، راه‌های بسیاری برای انجام کاری،

many ways of carrying out a certain task.

راه‌های بسیاری برای انجام یک کار خاص داشته باشیم.

For example, there are many ways to save money,

به عنوان مثال، راه های زیادی برای پس انداز پول وجود دارد،

many ways to keep your money safe.

راه های زیادی برای ایمن نگه داشتن پول شما وجود دارد.

Maybe in the

future you will need that money, the money that you save.

شاید در

آینده به آن پول نیاز داشته باشید ، پولی که پس انداز می کنید.

And there are many ways to do it,

و راه های زیادی برای انجام آن وجود دارد،

many methods of doing it.

روش های بسیاری برای انجام آن.

Here is a list of ways to relax yourselves.

در اینجا فهرستی از راه هایی برای آرامش یافتن وجود دارد.

I know these days we often think of life as being stressful.

می‌دانم که این روزها اغلب زندگی را پر استرس می‌دانیم.

Some things it is hard to do something

بعضی چیزها انجام کاری

that is hard or difficult to cope with.

که کنار آمدن با آنها سخت یا دشوار است سخت است.

Maybe you you need to find a way to relax.

شاید باید راهی برای آرامش پیدا کنید.

You need to find a method.

شما باید روشی پیدا کنید.

The way of doing something is the method

روش انجام کاری روشی است

how you do it.

که شما آن را انجام می دهید.

As I mentioned a few moments ago, the way in or out

همانطور که چند لحظه پیش اشاره کردم، راه

is an entrance or an exit,

ورود یا خروج یک ورودی یا خروجی،

a doorway, an open window, a hole.

یک در، یک پنجره باز، یک سوراخ است.

So all of these things can be entered.

بنابراین همه این موارد را می توان وارد کرد.

You can go in, it can be a way in

شما می توانید وارد شوید، می تواند راهی برای ورود

or it can be a way out.

یا می تواند یک راه خروج باشد.

It can be an exit.

می تواند یک خروجی باشد.

The way in or the way

راه یا

another way of using way.

روش دیگری از استفاده از راه.

Another way of using way.

روش دیگر استفاده از راه.

A Guide to achieving something.

راهنمای دستیابی به چیزی

So maybe the way to make friends

بنابراین شاید راه دوستیابی

something that is helping you to achieve something,

چیزی است که به شما برای رسیدن به چیزی کمک می کند،

maybe a guide, maybe something that will help you.

شاید راهنما، شاید چیزی که به شما کمک می کند.

Quite often we talk about tips.

اغلب ما در مورد نکات صحبت می کنیم.

When we talk about a tip,

وقتی در مورد یک نکته صحبت می کنیم،

quite often we are talking about something that is said,

اغلب در مورد چیزی صحبت می کنیم که گفته می شود

a piece of advice that is given to someone.

، نصیحتی که به کسی داده می شود.

You are suggesting a way of doing it.

شما راهی برای انجام آن پیشنهاد می کنید.

That is your suggestion.

این پیشنهاد شماست.

So quite often we will have some sort of guide to achieving something.

بنابراین اغلب ما نوعی راهنمایی برای دستیابی به چیزی خواهیم داشت.

For example, the way to make friends.

مثلا راه دوست یابی.

It's not easy making friends, it isn't.

دوست یابی آسان نیست، اینطور نیست.

And can I just say the older you get, the harder it becomes to make friends.

و فقط می توانم بگویم که هر چه سن شما بالاتر می رود، دوست یابی سخت تر می شود.

So maybe you are looking for an easy way,

بنابراین شاید به دنبال یک راه آسان،

or maybe some ideas or some suggestions to help you to make friends.

یا شاید ایده ها یا پیشنهادهایی برای کمک به شما برای دوستیابی هستید.

Also, we have another interesting phrase

همچنین عبارت جالب دیگری داریم

which can also be shown as a sign.

که می توان آن را به عنوان نشانه نیز نشان داد.

The sign says Give way

تابلو می گوید Give way

to give way means to move aside

to give way به معنای کنار رفتن

or allow someone to pass by.

یا اجازه عبور دادن به کسی است.

Maybe you are at a junction in the road

شاید شما در یک تقاطع در جاده

and you have to wait for the other traffic to go

هستید و قبل از اینکه بتوانید از آن خارج شوید باید منتظر بمانید تا ترافیک دیگر عبور کند

by before you can pull out.

.

Before you can go into the other road,

قبل از اینکه بتوانید به جاده دیگر بروید

you have to give way.

، باید راه بدهید.

So if you give way, it means you move aside

بنابراین اگر راه بدهید، به این معنی است که کنار می‌روید

or you allow someone to pass by.

یا اجازه می‌دهید کسی از آنجا بگذرد.

And quite often in the UK as you drive around the roads

و اغلب اوقات در انگلستان هنگام رانندگی در جاده ها

you will see this sign all over the place.

، این علامت را در همه جا می بینید.

We call it a give way sign.

ما به آن علامت انفاق می گوییم.

It means you have to wait until the other traffic

این بدان معناست که باید منتظر بمانید تا ترافیک دیگر

has passed by.

عبور کند.

Some great phrases now,

برخی از عبارات عالی در حال حاضر،

some lovely phrases using the word way

برخی از عبارات دوست داشتنی با استفاده از کلمه way

you are on the way up.

you are on the way up.

A person who is on the way up is a person

فردی که در راه صعود است، فردی است

whose life or job is improving their life is getting better.

که زندگی یا شغلش در حال بهبود زندگی خود است.

You are on the way up.

شما در راه صعود هستید.

We often use this when we are talking about a person

ما اغلب از این استفاده می کنیم وقتی در مورد فردی صحبت می کنیم

who has become successful

که موفق شده است

or maybe they are gaining success

یا شاید در

as they do their job.

حین انجام کار خود به موفقیت دست پیدا می کند.

So maybe in your job you get a promotion,

بنابراین ممکن است در شغل خود ارتقا پیدا کنید،

maybe you get a higher position

شاید موقعیت بالاتری

in the company that you work for.

در شرکتی که برای آن کار می کنید به دست آورید.

You can say that you are on the way up.

می توان گفت که در راه صعود هستید.

I am on the way up.

من در راه بالا هستم.

My boss has given me a promotion

رئیسم به من یک ترفیع

and also some extra pay.

و همچنین مقداری حقوق اضافی داده است.

I'm on the way up.

من در راه بالا هستم.

You might also say that you are on the way up the ladder.

همچنین ممکن است بگویید که در راه بالا رفتن از نردبان هستید.

You are climbing the ladder of success.

شما در حال بالا رفتن از نردبان موفقیت هستید.

Here's another interesting phrase that we often use

در اینجا یک عبارت جالب دیگر است که ما اغلب در انگلیسی استفاده می کنیم،

in English where there is a will,

جایی که اراده

there is a way, and this particular sentence,

وجود دارد، راه وجود دارد، و این جمله خاص

the word will, means the determination that you have to do something

، کلمه will، به معنای عزم این است که شما باید کاری را انجام دهید،

so your will is your determination something you want to do.

بنابراین اراده شما، تصمیم شما چیزی است که می خواهید انجام دهید. .

You are very keen.

شما خیلی مشتاق هستید.

You are determined to do thing.

شما مصمم به انجام کاری هستید

We often describe it as a person's will.

ما اغلب آن را به عنوان اراده یک شخص توصیف می کنیم.

Something they really want, something they want to do is a person's will.

چیزی که آنها واقعاً می خواهند، کاری که می خواهند انجام دهند، اراده یک فرد است.

Where there is a will, there is a way.

هروقت تمایلی هست، راه رسیدن به آن هم هست.

This means a

این به این معنی است که یک

thing sort can be found.

چیز را می توان پیدا کرد.

So if you really want something, if you really want to do something,

بنابراین اگر واقعاً چیزی را می خواهید ، اگر واقعاً می خواهید کاری را انجام دهید،

you will always find a way to do it.

همیشه راهی برای انجام آن خواهید یافت.

Always where there is a will.

همیشه جایی که اراده هست.

There is a way.

راهی هست.

Another way of describing this phrase,

راه دیگری برای توصیف این عبارت

an aim made can find its mark.

، هدف ایجاد شده می تواند نشان خود را پیدا کند.

So maybe something you are aiming for, something you want to do,

بنابراین شاید چیزی که شما به آن هدف دارید، کاری که می خواهید انجام دهید،

something that you want to carry out in the future.

کاری که می خواهید در آینده انجام دهید.

It is your aim where there is a will, there is a way.

هدف شماست هرجا اراده هست راهی هست.

If you really wanted,

اگر واقعاً می

you can get it, you can have it.

خواهید، می توانید آن را بدست آورید، می توانید آن را داشته باشید.

We can also say that

همچنین می توان گفت که

this particular phrase refers to perseverance.

این عبارت خاص به پشتکار اشاره دارد.

Perseverance equals solution.

پشتکار مساوی است با راه حل

The more you try, the hard you work for more, the chance

هرچه بیشتر تلاش کنید، برای بیشتر تلاش می کنید،

of you achieving your goals.

شانس دستیابی به اهدافتان وجود دارد.

Where there is a will, there is a way.

هروقت تمایلی هست، راه رسیدن به آن هم هست.

If you really want something, you will find a way to get it

اگر واقعاً چیزی را می خواهید، راهی برای به دست آوردن آن پیدا خواهید کرد تا

to look for a way out.

به دنبال راهی برای خروج باشید.

Oh, yes, we've all done this in our life.

اوه، بله، همه ما این کار را در زندگی خود انجام داده ایم.

Maybe you've been invited to a party.

شاید شما به یک مهمانی دعوت شده باشید.

Maybe there is a party that you don't want to go to

شاید مهمانی ای باشد که دلتان نمی خواهد به آن بروید

and you are finding a way out

و

in this particular phrase,

در این عبارت خاص چاره ای پیدا می کنید،

we are saying that we are looking

ما می گوییم دنبال دلیلی هستیم که

for a reason not to do something.

کاری نکنیم.

We are trying to find a way out.

ما در حال تلاش برای یافتن راهی برای خروج هستیم.

We do not want to do it.

ما نمی خواهیم آن را انجام دهیم.

So we are trying to find a reason

بنابراین سعی می کنیم دلیل

or an excuse not to do it.

یا بهانه ای برای انجام ندادن آن پیدا کنیم.

I must find a way out of going to the party.

من باید راهی برای رفتن به مهمانی پیدا کنم.

I must find a way out of going to the party.

من باید راهی برای رفتن به مهمانی پیدا کنم.

And that sentence.

و اون جمله

We are saying that we don't want to go to the party.

ما می گوییم که نمی خواهیم به مهمانی برویم.

I don't want to go now.

الان نمیخوام برم

I have to find a reason not to go.

باید دلیلی برای نرفتن پیدا کنم.

I am looking for a way out,

من به دنبال راهی برای خروج

something you don't want to do.

هستم، کاری که شما نمی خواهید انجام دهید.

We often look for a way out.

ما اغلب به دنبال راهی برای خروج هستیم.

We don't want to do it.

ما نمی خواهیم آن را انجام دهیم.

Another word we can use sometimes

کلمه دیگری که می توانیم گاهی اوقات

in this situation is a loophole.

در این شرایط استفاده کنیم، یک روزنه است.

Can you see what I've done here?

می توانید ببینید من اینجا چه کار کرده ام؟

I've written this down in my beautiful handwriting loophole.

من این را در شکاف دست خط زیبای خود یادداشت کرده ام.

So a way out of doing something or a way

بنابراین راهی برای برون رفت از انجام کاری یا راهی برای

out of something that you are trying to escape.

خروج از چیزی که سعی در فرار از آن دارید.

We can describe it as a loophole,

ما می توانیم آن را به عنوان یک خلاء توصیف کنیم،

maybe a contract that you sign

شاید قراردادی که شما امضا می کنید

and you are trying to find a way out of that contract.

و سعی می کنید راهی برای خروج از آن قرارداد پیدا کنید.

You are looking for a loophole.

شما به دنبال شکاف هستید.

You are trying to find a way out of doing that particular thing.

شما در حال تلاش برای یافتن راهی برای خروج از انجام آن کار خاص هستید.

Here is a phrase that we often say when we want to congratulate someone.

این عبارتی است که اغلب وقتی می خواهیم به کسی تبریک بگوییم می گوییم.

Maybe a person has done very well.

شاید یک نفر خیلی خوب عمل کرده باشد.

Maybe they have succeeded in doing something.

شاید در انجام کاری موفق بوده اند.

Maybe they've done very well in their exams.

شاید آنها در امتحانات خود بسیار خوب عمل کرده اند.

Maybe they've had a promotion at work.

شاید در محل کارشان ترفیع داشته اند.

You might say. Way to go.

ممکن است بگویید. موفق باشی.

Way to go

Way to go

quite often used in American English.

اغلب در انگلیسی آمریکایی استفاده می شود.

So in American English, people will say, Way to go

بنابراین در انگلیسی آمریکایی،

when we are saying Good job, well done,

وقتی می گوییم کار خوب، آفرین، خیلی خوب است، مردم می گویند: «

way to go,

راهی که باید رفت،

you've succeeded and I'm pleased for you.

موفق شدی و من از تو خوشحالم».

Way to go.

موفق باشی.

Here are some more phrases.

در اینجا چند عبارت دیگر وجود دارد.

We are using the word way in both of these examples.

ما در هر دوی این مثال ها از کلمه way استفاده می کنیم.

We still have a way to go before lunch time.

هنوز تا زمان ناهار راه داریم.

We still have a way to go before we arrive.

هنوز تا رسیدن راه داریم.

In these two sentences, we are expressing a long time or a long distance.

در این دو جمله، زمان طولانی یا مسافت طولانی را بیان می کنیم.

So in the first phrase, if you look very closely,

بنابراین در عبارت اول، اگر خیلی دقیق نگاه کنید،

if I can find it in the first phrase, there

اگر بتوانم آن را در عبارت اول بیابم، در اینجا

we are talking about time.

ما در مورد زمان صحبت می کنیم.

It will be a long time before lunch time.

زمان زیادی تا زمان ناهار باقی خواهد ماند.

We still have a way to go before lunch time.

هنوز تا زمان ناهار راه داریم.

That means there is still a long time to go.

یعنی هنوز زمان زیادی باقی مانده است.

We are

ما

not having lunch yet.

هنوز ناهار نخوردیم.

There is still lots of time to wait.

هنوز زمان زیادی برای انتظار وجود دارد.

And this one?

و این یکی؟

We still have a way to go before we arrive.

هنوز تا رسیدن راه داریم.

This means long distance.

این به معنای فاصله طولانی است.

So in this particular sentence we are saying there is still a long way.

بنابراین در این جمله خاص که می گوییم هنوز راه زیادی وجود دارد.

With the distance we will not get to the house.

با فاصله زیاد به خانه نمی رسیم.

We will not arrive for a very long time.

ما برای مدت طولانی نمی رسیم.

We still have a way to go

هنوز راه داریم و

there is still a long distance ahead.

هنوز راه زیادی در پیش داریم.

We often describe road directions, directions on the road

ما اغلب مسیرهای جاده، مسیرهای جاده را

as a way you are looking for a way.

به عنوان راهی توصیف می کنیم که شما به دنبال راهی هستید.

Maybe you have to turn in a certain direction.

شاید باید در جهت خاصی بچرخید.

You have to go a certain way along the road.

در طول جاده باید مسیر خاصی را طی کنید.

Maybe you have to turn left or turn right.

شاید باید به چپ یا راست بپیچید.

You have to go that way or this way,

باید آن طرف یا آن طرف،

this way or that way.

این طرف یا آن طرف بروی.

You have to go in a certain direction.

شما باید در مسیر خاصی بروید.

You have to take a certain way.

شما باید راه خاصی را در پیش بگیرید.

An instruction given

دستورالعملی که

to show the direction one must travel in

برای نشان دادن جهتی که فرد باید در آن حرکت کند

for example, on a road or path.

، به عنوان مثال در یک جاده یا مسیر داده شده است.

So once again, we are talking about direction and also instruction.

بنابراین یک بار دیگر، ما در مورد جهت و همچنین دستورالعمل صحبت می کنیم.

You are being instructed you are being told

به شما آموزش داده می شود که به شما گفته

which way to travel

می شود به کدام سمت سفر کنید

or which way to go.

یا به کدام سمت بروید.

Finally, this is one

در نهایت، این موردی است

that is often used in business for those learning business.

که اغلب در تجارت برای کسانی که تجارت می‌آموزند استفاده می‌شود.

English the road ahead.

انگلیسی جاده پیش رو.

Oh, when we talk about the road ahead,

آه، وقتی در مورد جاده پیش رو

we are talking about the future, the road ahead.

صحبت می کنیم، در مورد آینده صحبت می کنیم، جاده پیش رو.

We are using this figuratively.

ما از این به صورت مجازی استفاده می کنیم.

So we are talking about the future.

بنابراین ما در مورد آینده صحبت می کنیم.

All plans, the things we plan to do in the future.

همه برنامه ها، کارهایی که قصد داریم در آینده انجام دهیم.

The road, road ahead,

جاده، جاده پیش رو

the way in which we are going.

، راهی که در آن می رویم.

So the way

بنابراین راه را

can be also defined as the future.

می توان به عنوان آینده نیز تعریف کرد.

The road ahead is the way ahead.

راه پیش رو راه پیش رو است.

The road before us is the way we must travel.

جاده پیش روی ما راهی است که باید طی کنیم.

And quite often we use this to show the future

و اغلب ما از این برای نشان دادن

something we plan to do in the future.

کاری که قصد داریم در آینده انجام دهیم استفاده می کنیم.

The way ahead.

راه پیش رو.

I hope your future will be bright and sunny,

امیدوارم آینده شما روشن و آفتابی باشد،

just like the weather is today here in the UK.

درست مثل هوای امروز اینجا در بریتانیا.

I will be going in a few moments.

چند لحظه دیگه میرم

Another one I didn't mention.

یکی دیگه که اشاره نکردم

There is another one a person can be way ahead.

یکی دیگر از افراد وجود دارد که می تواند بسیار جلوتر باشد.

It means they are in front.

یعنی جلو هستند.

So a person who is way ahead

بنابراین فردی که بسیار جلوتر

of another person is in front of them.

از شخص دیگری است در مقابل آنها قرار می گیرد.

They are further ahead, they are in

جلوترند،

front, they are further away.

جلوترند، دورترند.

The other person is behind,

طرف مقابل عقب است،

but you are way ahead.

اما شما خیلی جلوتر هستید.

That, as they say,

همانطور که می گویند

is that it is time for me

زمان آن است

to make my way out of the studio

که من از استودیو بیرون بیایم

and to allow you to continue with the rest of your Wednesday.

و به شما اجازه دهم که با بقیه چهارشنبه خود ادامه دهید.

I hope your Wednesday will be nice and lovely.

امیدوارم چهارشنبه تون خوب و دوست داشتنی باشه

I hope something nice will happen today to put a smile on your face

امیدوارم امروز اتفاق خوبی بیفتد که لبخندی بر لبان شما بنشاند

and I hope also you've enjoyed this as well.

و امیدوارم شما نیز از این کار لذت برده باشید.

Thank you very much for your company.

از همراهی شما بسیار سپاسگزارم.

Vitus mentions a song by Greg.

ویتوس از آهنگی از گرگ نام می برد.

Of course, the Allman Brothers were very popular.

البته برادران آلمن بسیار محبوب بودند.

Don't stand in my way.

سر راه من قرار نگیر

Oh, yes, you stand in a person's way.

اوه، بله، شما در راه یک نفر ایستاده اید.

It means you are in their path,

یعنی در

you are blocking their way, you are trying to move forward.

مسیرشان هستی، راهشان را می بندی، سعی می کنی جلو بروی.

But something

اما

is in the way.

چیزی در راه است.

It is in front of you something that is blocking you is in the way.

در مقابل شما چیزی است که مانع شما می شود در راه است.

Good one.

I like that one.

یکی خوبه

من آن را دوست دارم.

Thank you very much for your company.

از همراهی شما بسیار سپاسگزارم.

Some interesting messages.

چند پیام جالب

I will read messages later.

بعداً پیام ها را خواهم خواند.

I don't always have a chance to look at the live stream when I'm on,

من همیشه وقتی در جریان هستم فرصتی برای تماشای پخش زنده ندارم،

but I promise I do look at all of the messages later on

اما قول می‌دهم بعداً به همه پیام‌ها نگاه

and it always puts a big smile on my face.

کنم و همیشه لبخند بزرگی بر لبانم می‌نشیند.

Thank you very much for your company.

از همراهی شما بسیار سپاسگزارم.

It is now 3:10 here in the UK

اکنون ساعت 3:10 اینجا در بریتانیا است

and I am about to say goodbye.

و من در شرف خداحافظی هستم.

But I hope you've enjoyed today's live stream.

اما امیدوارم از پخش زنده امروز لذت برده باشید.

And if you haven't watched my new video

و اگر ویدیوی جدید

that I posted yesterday, then I suggest you watch it.

من را که دیروز گذاشتم ندیده اید، پیشنهاد می کنم آن را ببینید.

If you don't mind.

اگر اشکالی ندارد.

This is Mr.

این آقای

Duncan saying thanks for watching and maybe in the future you will be able to get one of these

دانکن است که می گوید از تماشای شما تشکر می کنم و شاید در آینده بتوانید یکی از این

lovely t shirts.

تی شرت های دوست داشتنی را تهیه کنید.

We will see what happens.

ما خواهیم دید که چه اتفاقی می افتد.

We are back on Sunday.

یکشنبه برگشتیم

Is that okay? Do you mind?

خوبه؟ اشکالی نداره؟

I will be back with you on Sunday.

من یکشنبه با شما برمی گردم.

In fact, you can catch me on YouTube

در واقع، شما می توانید من را در یوتیوب

every Sunday and Wednesday from 2 p.m.

هر یکشنبه و چهارشنبه از ساعت 2 بعد از ظهر دنبال کنید.

UK time.

به وقت انگلستان

I will be back with you on Sunday and Mr.

من یکشنبه با شما برمی گردم و آقای

Steve will be here as well.

استیو نیز اینجا خواهد بود.

Joining us live in the studio.

پیوستن به ما به صورت زنده در استودیو.

Thank you very much for your company.

از همراهی شما بسیار سپاسگزارم.

Enjoy your day, have a superduper time

از روز خود لذت ببرید، اوقات فراغت را سپری کنید

and keep that smile upon your face as you amongst the human race.

و آن لبخند را در میان نسل بشر بر لبان خود نگه دارید.

And I will see you at 2 p.m.

و ساعت 2 بعد از ظهر شما را می بینم.

this Sunday.

این یکشنبه

I hope you can make it.

امیدوارم بتونی از پسش بربیای.

And of course, until the next time we meet here, you know what's coming next.

و البته، تا دفعه بعد که در اینجا ملاقات می کنیم، می دانید که چه چیزی در راه است.

Yes, you do...

بله، شما

ta tar for now.

در حال حاضر ... تا تار.