English Grammar - Adverb Suffixes: -ly, -wards, -wise

Hi, James from EngVid, recently Mr. E has got a promotion and well, I used to be the

سلام، جیمز از EngVid، اخیراً آقای E ارتقا یافته است و خوب، من قبلا

star of my own video, James ESL, you remember? Now it's James, actually it's Mr. E and James

ستاره ویدیوی خودم، James ESL بودم، یادتان هست؟ حالا جیمز است، در واقع آقای E و جیمز

ESL. Lesson of today, I was reading but he wanted to read something to me. Okay, so let's

ESL هستند. درس امروز، داشتم می خواندم اما او می خواست برایم چیزی بخواند. باشه پس

see what it is. Mr. E walks slowly towards the cute girl and smiles, otherwise she might

ببینیم چیه آقای E به آرامی به سمت دختر ناز می رود و لبخند می زند وگرنه ممکن بود

have walked away. Oh, lesson on adverbs, but not just any adverbs, he wants to teach us

از آنجا دور شود. اوه، درس قید، اما نه هر قید، او می خواهد پسوند قید را به ما یاد دهد

adverb suffixes. Let's go to the board. So Mr. E walks slowly, okay, slowly is modifying

. بریم سراغ هیئت. بنابراین آقای E به آرامی راه می‌رود، خوب، آهسته

how we walk, okay, I got that, slowly, okay, slowly, cool, towards the cute girl. Oh, towards,

نحوه راه رفتن ما را تغییر می‌دهد، خوب، من متوجه شدم، آهسته، خوب، آهسته، باحال، به سمت دختر ناز. اوه، به سمت،

yeah, okay, towards, I got it, I got it, I got it, and smiles, otherwise she might have

آره، باشه، به سمت، فهمیدم، فهمیدم، فهمیدم، و لبخند می زند، وگرنه ممکن بود

walked away, otherwise, otherwise. Okay, cool, so what, who cares? Oh, oh, he's going to

دور می شد، وگرنه، وگرنه. خوب، باحال، پس چه، چه کسی اهمیت می دهد؟ اوه، اوه، او به

teach you something. Oh, actually, I'm going to teach you, but I get it, I get it. Three

شما چیزی یاد می دهد. اوه، در واقع، من به شما آموزش خواهم داد، اما آن را می‌فهمم، می‌فهمم. سه

words up here have adverb endings and these are, you might say, common adverb endings

کلمه در اینجا پایان قید دارند و ممکن است بگویید اینها پایان های قید رایج

in English, okay? So today we're going to learn what those endings are and we're also

در انگلیسی هستند، خوب؟ بنابراین امروز می‌خواهیم یاد بگیریم که این پایان‌ها چیست و

going to learn how they are added to certain words and how we can use them. Ready? Let's

همچنین یاد می‌گیریم که چگونه به کلمات خاصی اضافه می‌شوند و چگونه می‌توانیم از آنها استفاده کنیم. آماده؟ بریم

go to the board. So we've got slowly, towards, and otherwise, otherwise, okay? So what Mr.

سراغ هیئت. بنابراین ما به آرامی به سمت، و در غیر این صورت، در غیر این صورت، خوب؟ بنابراین آنچه آقای

E pointed out to me is L-Y, towards, and wise. One, two, and three. But before I can even

E به من اشاره کرد، L-Y، به سمت، و خردمندانه است. یک و دو و سه. اما قبل از اینکه بتوانم

talk about them, he wants to make sure you understand why these are important and why

در مورد آنها صحبت کنم، او می خواهد مطمئن شود که چرا اینها مهم هستند و

they are what are called adverb suffixes. Now, if you're watching this video, I know

چرا آنها پسوندهای قید نامیده می شوند. حالا اگر در حال تماشای این ویدیو هستید، می دانم که

you know what an adverb is, but I'm going to be a little bit silly and explain it to

می دانید قید چیست، اما من کمی احمقانه رفتار می کنم و آن را برای

you and I'll explain suffix, and from doing that, I think you'll be able to pick up what

شما توضیح می دهم و پسوند را توضیح می دهم، و از انجام این کار، فکر می کنم شما می‌توانم

these mean, why they mean them, and other things, well, you'll come back and we'll teach

معنی اینها را بفهمم، چرا معنی می‌دهند، و چیزهای دیگر، خوب، شما برمی‌گردید و ما

you other lessons where you can learn all of them, alright? Okay, to start off with,

درس‌های دیگری به شما یاد می‌دهیم که بتوانید همه آنها را یاد بگیرید ، خوب؟ خوب، برای شروع،

what's an adverb? Most students know adverbs modify verbs. Now, you're going to say, "How

قید چیست؟ اکثر دانش آموزان می دانند که قیدها افعال را تغییر می دهند. اکنون، شما می خواهید بگویید، "چگونه

does it modify a verb?" Well, adverb. Well, we know a verb is usually an action word,

یک فعل را تغییر می دهد؟" خب قید خوب، ما می دانیم که یک فعل معمولاً یک کلمه عمل است،

right? Telling us to do something, right? Well, the word "add" in English means "fix"

درست است؟ به ما گفتن یه کاری بکنیم درسته؟ خوب، کلمه "افزودن" در انگلیسی به معنای "اصلاح"

or "add on." So it means add to a verb, so usually when we do adverbs, literally, we

یا "اضافه کردن" است. بنابراین به معنای افزودن به یک فعل است، بنابراین معمولاً وقتی قید را انجام می دهیم، به معنای واقعی کلمه،

add this word, we join it towards a verb, right? Now, what does suffix mean? Well, suffix

این کلمه را اضافه می کنیم، آن را به یک فعل می پیوندیم، درست است؟ حالا پسوند یعنی چی؟ خب، پسوند

has, well, it's right here. Singing because I'm happy. Springtime in Canada. Yellow shirt.

دارد، خوب، درست اینجاست. آواز می خوانم چون خوشحالم. فصل بهار در کانادا پیراهن زرد.

Springtime. Alright, so "souf." "Souf" means "under," actually. Well, it's not "souf,"

فصل بهار خوب، پس "سوف". «صوف» در واقع به معنای «زیر» است. خوب، "سوف"

it's "sous," means "under." I keep using the red marker, right? It's bad. Bad, bad, bad.

نیست، "سو" است، یعنی "زیر". من همچنان از نشانگر قرمز استفاده می کنم، درست است؟ این بد است. بد، بد، بد.

So what I want to say is "souf" or "souf" usually means "under." But in this case, it

بنابراین چیزی که می‌خواهم بگویم این است که «سوف» یا «سوف» معمولاً به معنای «زیر» است. اما در این مورد

means "after." Okay? And "fix" means "add." Believe it or not. So look. Add, fix, fix,

به معنای «بعد» است. باشه؟ و «اصلاح» به معنای «افزودن» است. باور کنی یا نه. پس نگاه کن اضافه کردن، تعمیر، اصلاح،

add. So what we're trying to say here is this. When you have a suffix, the word suffix basically

اضافه کردن. بنابراین آنچه ما در اینجا می خواهیم بگوییم این است. وقتی یک پسوند دارید، کلمه پسوند اساساً

means, you can probably only see my arm right now, but that's okay. It's a magic arm. Okay?

به این معنی است که احتمالاً در حال حاضر فقط می توانید بازوی من را ببینید ، اما اشکالی ندارد. این یک بازوی جادویی است. باشه؟

So suffix. Okay, so one more letter is added after a word. Why is this important? Well,

پس پسوند. خوب، پس یک حرف دیگر بعد از کلمه اضافه می شود. چرا این مهم است؟ خوب

it has one of two jobs. It will change the class and/or, it could be "and" or "meaning."

، یکی از دو کار را دارد. کلاس را تغییر می دهد و/یا می تواند "و" یا "معنا" باشد.

An example of this would be the word "work." Okay? So let me just find some room over here.

یک مثال از این کلمه "کار" است. باشه؟ بنابراین اجازه دهید من فقط یک اتاق اینجا پیدا کنم.

Okay? I'm just going to put this over here. Erase that a little bit. I know some of you

باشه؟ من فقط می خواهم این را اینجا بگذارم یه کم پاکش کن من می دانم که برخی از

are taking really good notes, and I don't want to stop you from doing your work. So

شما یادداشت های بسیار خوبی می گیرید، و من نمی خواهم شما را از انجام کارتان بازدارم. بنابراین

here's an example for you. Work. Work is a verb. That's the class. Verb. Okay? Now, if

در اینجا یک مثال برای شما آورده شده است. کار کنید. کار یک فعل است. کلاس همین است. فعل باشه؟ حالا، اگر

we change it and add, like, for instance, "er," so plus "er," which would be a suffix,

آن را تغییر دهیم و مثلاً «er» را اضافه کنیم، پس به اضافه «er» که پسوند خواهد بود،

right? What you'll find is, by adding the suffix, "work" becomes "worker." And by the

درست است؟ چیزی که پیدا خواهید کرد این است که با اضافه کردن پسوند، "کار" به "کارگر" تبدیل می شود. و با

magic of television and my pen, or my marker, "worker" is a noun. So by adding a suffix

جادوی تلویزیون و قلم من، یا نشانگر من، "کارگر" یک اسم است. بنابراین با اضافه کردن پسوند

"er," we've done two things. We've changed the word class. It has now gone from a verb

"er" دو کار انجام دادیم. ما کلمه کلاس را تغییر دادیم. اکنون از فعل

to a noun. And then we've changed the meaning. "Work" is an activity you do, usually for

به اسم تبدیل شده است. و سپس ما معنی را تغییر دادیم. "کار" فعالیتی است که معمولاً برای

financial gain or money, benefit. Or, you know, you do work because you have to clean

سود مالی یا سود مالی انجام می دهید. یا، می دانید، شما کار می کنید، زیرا باید

your house. We consider it work, not something you're doing for fun. It's necessary. But

خانه خود را تمیز کنید. ما آن را کارآمد می دانیم، نه کاری که شما برای سرگرمی انجام می دهید. لازم است.

the "worker" is the person doing the activity. It's a noun. It's the person doing the activity.

اما «کارگر» شخصی است که فعالیت را انجام می دهد. این یک اسم است. این شخصی است که فعالیت را انجام می دهد.

Right? So we've got that. And it's got a different meaning, right? It's not "work"

درست؟ بنابراین ما آن را داریم. و معنای دیگری دارد، درست است؟ این فعالیت "کار" نیست

activity. It's a person. So "verb" noun. Just two letters. Now, whenever we add any

. این یک شخص است. پس اسم "فعل". فقط دو حرف حالا هر زمان که هر پسوندی اضافه می کنیم

suffixes, this is what happens. Okay? You add it, it could change the class of the word

، این اتفاق می افتد. باشه؟ شما آن را اضافه کنید، می تواند کلاس کلمه را تغییر دهد

and keep the meaning. Usually it doesn't. Or it can change the meaning. Or do both.

و معنی را حفظ کند. معمولا اینطور نیست. یا می تواند معنی را تغییر دهد. یا هر دو را انجام دهید.

Cool? Alright. Now "adverb," so obviously we add this to a verb, so it's going to actually,

سرد؟ بسيار خوب. اکنون "قید"، بنابراین واضح است که ما این را به یک فعل اضافه می کنیم، بنابراین در واقع،

when we use an adverb, modify the meaning of the verb. So when you have an adverb, it

وقتی از یک قید استفاده می کنیم، معنای فعل را تغییر می دهیم. بنابراین وقتی یک قید دارید،

changes the verb. Tells you if the verb is moving. How is the verb moving? Slowly? Quickly?

فعل را تغییر می دهد. به شما می گوید که آیا فعل در حال حرکت است یا خیر . حرکت فعل چگونه است؟ به آرامی؟ به سرعت؟

Right? How's he talking? Fast? Maybe he's not speaking fast, but is he speaking quickly?

درست؟ او چگونه صحبت می کند؟ سریع؟ شاید تند صحبت نمی کند، اما آیا سریع صحبت می کند؟

Is he speaking slowly? Are you... I'm trying to think of another "ly" word. Privately?

آیا او آهسته صحبت می کند؟ آیا شما... دارم سعی می کنم به کلمه "لی" دیگری فکر کنم. به صورت خصوصی؟

Talking privately? Commonly? Alright? All of these, "ly."

صحبت خصوصی؟ معمولا؟ بسيار خوب؟ همه اینها "لی".

So, now we've done this, what I want to do is I'm going to erase the board here, because

خب، حالا ما این کار را انجام دادیم، کاری که می‌خواهم انجام دهم این است که می‌خواهم تابلو را در اینجا پاک کنم، زیرا

you've taken all these notes, right? You're good? So I have one, two, three, magic, it's

شما همه این یادداشت‌ها را گرفته‌اید، درست است؟ شما خوب هستید؟ بنابراین من یک، دو، سه، جادو دارم،

going to be all gone. That's a basic lesson. I'll do it another time as well. Alright?

همه چیز از بین خواهد رفت. این یک درس اساسی است. یه وقت دیگه هم انجامش میدم بسيار خوب؟

So you've got that. Alright? And we're going to look at the words that we have up here.

بنابراین شما آن را دارید. بسيار خوب؟ و ما قصد داریم به کلماتی که در اینجا داریم نگاه کنیم.

Now, Mr. E has "ly" as I mentioned, wards, ward or wards, and "y"s. Okay? Now, commonly,

حالا آقای ه «لی» دارد همانطور که اشاره کردم، بخش، بخش یا بخش و «ی». باشه؟ در حال حاضر، معمولا،

this is common, "ly" is what we call common. Many, many adverbs end in "ly." It's very

این رایج است، "ly" چیزی است که ما به آن مشترک می گوییم. بسیاری از قیدها به "ly" ختم می شوند. بسیار

common. Quickly, slowly, highly, especially, beautifully, exceptionally, end in "ly."

رایج است. سریع، آهسته، بسیار، به خصوص، زیبا، استثنایی، به "لی" ختم می شود.

Okay? It's a common one. And it has to usually do with related to or quality of. So when

باشه؟ این یک مورد رایج است. و معمولاً مربوط به مربوط به یا کیفیت آن است. بنابراین هنگامی که

you have the "ly," it's usually related to or quality. That's common. The other thing

شما "ly" را دارید، معمولاً به یا کیفیت مربوط می شود . این رایج است. چیز دیگر این

is usually we add it to adjectives. So if you look at it, you'll find "ly" will be,

است که معمولاً آن را به صفت ها اضافه می کنیم. بنابراین اگر به آن نگاه کنید، متوجه خواهید شد که "ly" خواهد بود

it's a common suffix, as I said, because our lesson is on, what is our lesson on? Adverb

، همانطور که گفتم یک پسوند رایج است، زیرا درس ما روشن است، درس ما در مورد چیست؟

suffixes, right? So it's on adverb suffixes. So one of the common ones you'll see is "ly."

پسوند قید، درست است؟ بنابراین روی پسوندهای قید است. بنابراین یکی از موارد رایجی که خواهید دید "ly" است.

Now, what we usually do is add it to adjectives. So, she dressed beautifully for the occasion.

اکنون، کاری که ما معمولا انجام می دهیم این است که آن را به صفت ها اضافه می کنیم. بنابراین، او برای این مناسبت لباس زیبایی پوشید.

He is an exceptionally bright student, or intelligent student. The man ran quickly up

او یک دانش آموز فوق العاده باهوش یا دانش آموز باهوش است. مرد به سرعت

the hill. Right? All of those are adjectives, and it's like slow, and it's being modified.

از تپه دوید. درست؟ همه اینها صفت هستند و مثل آهسته است و در حال تغییر است.

What about wards? What does wards mean? Well, it can either be ward or wards without changing

بخش ها چطور؟ بخش به چه معناست؟ خوب، می تواند بدون تغییر معنی، بخش یا بخش

the meaning. Ward means direction. Ward literally means direction. Onward, inward, outward,

باشد. ورد به معنای جهت است. وارد در لغت به معنای جهت است. رو به جلو، درون، بیرون،

right? Downward, skyward, toward, forward, backward. Luckily, ward has only about ten

درست است؟ رو به پایین، رو به آسمان، به سمت، جلو، عقب. خوشبختانه بخش فقط ده

particular words. I'm not going to give them all to you right now, but in the dictionary

کلمه خاص دارد. قرار نیست فعلاً همه آنها را به شما بدهم، اما در فرهنگ

there's only about ten. I've said like seven of them right there. So it usually means direction.

لغت فقط ده مورد وجود دارد. من همان هفت نفر از آنها را همانجا گفتم. بنابراین معمولاً به معنای جهت است.

It's telling us where is it going? Where are you going? All right? Direction. And examples

به ما می گوید کجا می رود؟ کجا میری؟ خیلی خوب؟ جهت. و به عنوان مثال

would be, I'll tell you this one because people get confused with this one. This is a good

این یکی را به شما می گویم زیرا مردم با این یکی گیج می شوند. این یکی خوبه

one. So here's an example, all right? Let's just make that a little neater here. I'm speaking

. بنابراین در اینجا یک مثال، خوب است؟ بیایید فقط آن را در اینجا کمی تمیزتر کنیم. آهسته صحبت می کنم

slowly and it's killing me. An example would be toward. Toward means to a given direction

و این مرا می کشد. یک مثال می تواند به سمت. به معنای به یک جهت معین

or to an area. Now, going toward is funny because you can go toward something in many

یا به یک منطقه است. در حال حاضر، رفتن به سمت خنده دار است، زیرا می توانید به روش های مختلف به سمت چیزی بروید

different ways. So let me give an example, all right? Because it just means to, right?

. پس بگذارید مثالی بزنم ، خوب است؟ چون فقط به معنای این است، درست است؟

It means to some direction. The rest are easy. For instance, backward. I'm going to walk

به معنای یک جهت است. بقیه آسان است. به عنوان مثال، عقب مانده. من می روم

backward towards the camera. Okay? Backward. I'm going to walk forward, forward meaning

عقب به سمت دوربین. باشه؟ رو به عقب. من می روم به جلو، جلو یعنی

front, front towards the camera. Now watch. I'm going to go towards the camera, but it

جلو، جلو به سمت دوربین. حالا تماشا کن من می خواهم به سمت دوربین بروم، اما

won't be front, forward, or back, backward. It's going to be this way. See? Sideways.

جلو، جلو، یا عقب، عقب نخواهد بود. قراره اینجوری بشه دیدن؟ به پهلو.

But we go, he's going toward the camera. There's a door over there. I'm going to go towards

اما ما می رویم، او به سمت دوربین می رود. اونجا یه در هست من می روم

the door. But it's backwards. No. My direction is to, and that's all that matters when you're

سمت در. اما عقب است. نه. جهت من این است، و این تمام چیزی است که وقتی شما به سمت آن هستید مهم است

toward. So when you get confused with toward in the future, you go, they're just telling

. بنابراین وقتی با آینده گیج می‌شوید، می‌روید، آنها فقط به

me they're going to something, and it doesn't matter how I get there. I can do this toward

من می‌گویند که به سمت چیزی می‌روند، و مهم نیست چگونه به آنجا برسم. من می توانم این کار را به سمت در انجام دهم

the door. I'm still going to the door. See? Going to. So instead of toward, you say going

. من هنوز دارم به سمت در می روم. دیدن؟ قصد دارم به. بنابراین به جای به سمت، می گویید رفتن

to, and that's about what it means. Going to that place in a given direction. Cool?

به، و این در مورد معنای آن است. رفتن به آن مکان در جهت معین. سرد؟

That's wards. You know, it's always about direction. The final one is wise. I did a

اون بخشه می دانید، همیشه در مورد جهت است. آخری عاقلانه است. من قبلاً یک

video earlier where I talked about wise being, oh, the wise man knows all. Or if you like

ویدیو تهیه کردم که در آن در مورد عاقل بودن صحبت کردم، اوه، مرد خردمند همه چیز را می داند. یا اگر

Star Wars, Yoda. Knowing much not, I do. That's my bad, Yoda. What can I say? I don't get

جنگ ستارگان را دوست دارید، یودا. من که چیز زیادی نمی دانم، می دانم. این بد من است، یودا. چه می توانم بگویم؟ من

paid lots to do this, okay? You got a million dollars for that movie. So, wise. Well, in

برای انجام این کار دستمزد زیادی دریافت نمی کنم، باشه؟ شما یک میلیون دلار برای آن فیلم گرفتید. پس عاقل خب در

this case, wise means, now we usually use the words pertaining, but I didn't want to

این مورد حکیمانه یعنی الان ما معمولا از واژه های مربوط استفاده می کنیم ولی نخواستم

explain it. I will now that I've said it. Pertaining to is similar to, but not exactly

توضیح بدم. الان که گفتم میام مربوط به مشابه است، اما نه

the same as in relation to. It means in regards, in relation, pertaining. It's about something,

دقیقاً مشابه نسبت به. به معنای در رابطه، در رابطه، مربوط است. این در مورد چیزی است،

about some subject. Now, here's the key here. When I said to, with wards, okay? I'll give

در مورد یک موضوع. حالا کلید اینجاست. وقتی به بخش ها گفتم باشه؟ من

you a couple words over here because I don't have a lot of space on this end, right? So,

در اینجا چند کلمه به شما می گویم زیرا فضای زیادی در این زمینه ندارم، درست است؟ بنابراین،

I'm going to go towards the other side of the board. See? You like that? Towards the

من به طرف دیگر تخته می روم . دیدن؟ شما آن را دوست دارید؟ به

other side. And over here, I'm going to put a couple words here and you're going to get

طرف دیگر. و در اینجا، من قصد دارم چند کلمه را در اینجا قرار دهم و

the words like, for instance, back, for, up, down, in, out. Okay? Now, what about wise?

شما کلماتی مانند، به عنوان مثال، بازگشت، برای، بالا، پایین، داخل، خارج را دریافت خواهید کرد. باشه؟ حالا عاقل چطور؟

Well, wise, we usually add wise to the end. Wards is for direction words. You can see

خوب، عاقلانه، ما معمولاً عاقلانه را به آخر اضافه می کنیم. بخش برای کلمات جهت است. می توانید ببینید که

these are all directions. That's easy enough. That's why I said there's only about ten,

اینها همه جهت هستند. این به اندازه کافی آسان است. برای همین گفتم فقط ده تا هست،

okay? But the thing about wise is, wise is sort of a weird one. Earlier in English, there

باشه؟ اما چیزی که در مورد حکیم وجود دارد این است که عاقل یک نوع عجیب است. قبلاً در زبان انگلیسی

were only about three of these words that ended in wise. But it is now common practice

، تنها حدود سه مورد از این کلمات وجود داشت که به عاقلانه ختم می شدند. اما در حال حاضر

for us to add wise to a lot of words. Usually, these words have to be nouns because wise

برای ما رایج است که به بسیاری از کلمات عاقلانه اضافه کنیم. معمولاً این کلمات باید اسم باشند زیرا

is like the word about. About always tells us about some subject that we have to be concerned

wise مانند کلمه about است. درباره همیشه درباره موضوعی به ما می گوید که باید نگران آن

about. Wise does the same thing in this case. With wise, we use a noun to tell us what it's

باشیم. وایز در این مورد هم همین کار را می کند. با wise، از یک اسم استفاده می کنیم تا به ما بگوید در

about. So, I would say to you, time-wise, this video is about fifteen minutes long.

مورد چیست. بنابراین، من به شما می گویم، از نظر زمانی، این ویدیو حدود پانزده دقیقه است.

Relating to the time, it is about fifteen minutes long. Money-wise, I am a very, very

مربوط به زمان، حدود پانزده دقیقه است. از نظر پول، من مرد بسیار بسیار

rich man. Ha, I own the world. Actually, that's a lie. Money-wise, I'm a very, very poor man.

ثروتمندی هستم. ها، من صاحب دنیا هستم. در واقع، این یک دروغ است. از نظر پولی، من مرد بسیار بسیار فقیری هستم.

After this, I have to clean the floor. You know, I'm going to put on my little uniform

بعد از این باید زمین را تمیز کنم. می دانی، من می خواهم یونیفرم کوچکم را بپوشم

and sweep around. Ezekiel is my boss. That's why he got new hair. See, before he had no

و اطراف را جارو کنم. حزقیال رئیس من است. به همین دلیل موهای جدید پیدا کرد. ببین قبل از اینکه

hair, he bought hair. He's so rich. Okay? Budget-wise. Budget-wise, our movies are doing

مو نداشته باشه مو خریده. اون خیلی پولداره باشه؟ از نظر بودجه از نظر بودجه، فیلم های ما خوب کار می

well. We're on budget. We buy two coffee at this and this is all we can do. Thank you

کنند. ما در بودجه هستیم ما در اینجا دو قهوه می خریم و این تنها کاری است که می توانیم انجام دهیم. از اینکه

for helping us out. Okay. Budget-wise. So, we can say time-wise, budget-wise, friend-wise,

به ما کمک کردید متشکرم باشه. از نظر بودجه بنابراین، می توانیم بگوییم از نظر زمان، از نظر بودجه، از نظر دوستان، از

child-wise. Every time we say wise, it means relating to the subject at the beginning of

نظر کودک. هر وقت می گوییم حکیم به معنای ارتباط با موضوع در

the word wise. So, child-wise, I have no children. So, I go, how are things going? Family-wise,

ابتدای کلمه حکیم است. بنابراین، از نظر کودکی، من فرزندی ندارم. خب، من می روم، اوضاع چطور پیش می رود؟ از

regarding your family, talking about your family, pertaining to your family. Right?

نظر خانواده، در مورد خانواده، صحبت در مورد خانواده، مربوط به خانواده شما. درست؟

So, that's your adverbial use. So, these are three, ly for lie, wards. So, ly, which is

بنابراین، این استفاده قید شماست. بنابراین، این سه، دروغ برای دروغ، بخش است. بنابراین، ly، که

the most common ending used for adverbs. Right? And by the way, where do you usually find

رایج ترین پایانی است که برای قیدها استفاده می شود. درست؟ و به هر حال، معمولاً

the adverb? Maybe when you do the quiz at the end, you will find out or you can tell

قید را از کجا پیدا می کنید؟ شاید وقتی در پایان مسابقه را انجام دادید، متوجه شوید یا بتوانید به

me. Anyway. Yeah, quiz at EngVid. Let's not forget. Anyway, so ly is the most common ending

من بگویید. به هر حال. بله، مسابقه در EngVid. فراموش نکنیم. به هر حال، so ly رایج ترین پایانی است

added to adverbs. So, not all the time. Some adjective endings actually have an ly ending.

که به قیدها اضافه می شود. بنابراین، نه همیشه. برخی از پایان های صفت در واقع یک پایان ly دارند.

So, be careful in this. About 80% of the time, ly at the end of the word, following the verb

بنابراین، در این مورد مراقب باشید. در حدود 80% مواقع، ly در انتهای کلمه، پس از فعل

or situated after the verb, it's adverb. 80% of the time, you can almost guarantee it because

یا واقع بعد از فعل، قید است. 80 % مواقع تقریباً می توانید آن را تضمین کنید زیرا

we usually don't put the adverb between the noun and the verb. Right? Cool. Wards. Anytime

ما معمولاً قید را بین اسم و فعل قرار نمی دهیم . درست؟ سرد. بخش ها هر زمان

you see the word ending ward, w-a-r-d, you can almost assume 80% of the time that it's

که کلمه پایان بخش، w-a-r-d را می بینید، تقریباً 80٪ مواقع می توانید فرض کنید که این

going to be a direction. The first part of the word will tell you which direction you're

یک جهت است. قسمت اول کلمه به شما می گوید که به کدام سمت می

going in. Inward, outward. Upward, downward. Toward, backward. It's telling you to go in

روید. درون، بیرون. به سمت بالا، پایین. به سمت، عقب. به شما می گوید به

this direction. He went, oh, here's one that you may see, but I almost forgot. Sorry. So,

این سمت بروید. او رفت، اوه، این یکی است که ممکن است ببینید، اما من تقریبا فراموش کردم. متاسف. بنابراین،

in one of my former songs, my favorite songs, homeward means in the direction of home. He

در یکی از آهنگ های قبلی من، آهنگ های مورد علاقه من، homeward به معنای در جهت خانه است. او

is going homeward. Homeward bound. Heading home. Going home. Cool, huh? Alright. Now,

به سمت خانه می رود. محدود به خانه به سمت خانه رفتن. رفتن به خانه. باحال، ها؟ بسيار خوب. حالا

wise, not to form intelligence, but you could say, I am a wise man. Everything is in relation

عاقل، نه اینکه شعور درست کنم، اما می توانی بگویی من آدم عاقلی هستم. همه چیز در رابطه

to something else. Right? Zen. What can I say? So, you might say, time-wise, we're almost

با چیز دیگری است. درست؟ ذن چه می توانم بگویم؟ بنابراین، ممکن است بگویید، از نظر زمانی، ما تقریباً

finished. I'd like to stay with you, but money-wise, I've got to go to work. Remember? Sweep the

به پایان رسیده ایم. من دوست دارم پیش شما بمانم، اما از نظر مالی ، باید بروم سر کار. یاد آوردن؟

floor for Ezekiel. Okay? See? So, we put them together. Now, when we read this story, it

زمین را برای حزقیال جارو کن. باشه؟ دیدن؟ بنابراین، ما آنها را با هم قرار می دهیم . حالا وقتی این داستان را می خوانیم،

gets interesting, right? Mr. E walks slowly towards the girl. Maybe he's going backwards.

جالب می شود، درست است؟ آقای E به آرامی به سمت دختر می رود. شاید داره عقب میره

Towards the girl. Okay? Otherwise, she might have made a different decision. So, relating

به سمت دختر باشه؟ در غیر این صورت ممکن است تصمیم دیگری گرفته باشد. بنابراین، مربوط

to something else. Otherwise. Cool? She might have walked away. Anyway, I'm going to get

به چیز دیگری است. در غیر این صورت. سرد؟ او ممکن است دور شده باشد. به هر حال من می

going. Time-wise, it's been a blast hanging out with you. I have to quickly move on to

روم. از نظر زمان، معاشرت با شما بسیار لذت بخش بوده است. من باید به سرعت به

another lesson, and I think we'll be doing upwards of another ten to fifteen videos for

درس دیگری بروم و فکر می کنم به زودی بیش از ده تا پانزده ویدیو دیگر را برای

you real soon. Like that. See? Adverbial use. You just learned about suffixes, adverbs,

شما انجام خواهیم داد. مثل اون. دیدن؟ کاربرد قید. شما به تازگی در مورد پسوندها، قیدها

I even told you where to position if you were listening carefully. The seven most common

یاد گرفتید، حتی به شما گفتم اگر با دقت گوش می‌دهید، در کجا قرار بگیرید . هفت مورد رایج ترین

ones for a word, the only ones. Why's, how you actually add nouns to why's to give the

آنها برای یک کلمه، تنها آنها. چرا، چگونه در واقع اسم‌هایی را به چرا اضافه می‌کنید تا

relationship when you're talking about something to someone. How you use words to give direction.

وقتی در مورد چیزی صحبت می‌کنید، رابطه را به کسی بدهید. چگونه از کلمات برای جهت دهی استفاده می کنید.

And ly, the most common ending, which means related to or quality of. I think I did that

و ly، رایج ترین پایان، که به معنای مربوط به یا کیفیت است. فکر می کنم این کار را به زیبایی انجام دادم

beautifully. See? Related to beautiful. Anyway, you know the deal. I've got to get going.

. دیدن؟ مربوط به زیبا. به هر حال، شما معامله را می دانید. من باید راه بیفتم

Mr. E with his new hair. I like this look. Looks good on him. Styling. Alright? Starting

آقای E با موهای جدیدش. من این نگاه را دوست دارم. به نظرش خوبه طراحی ظاهر. بسيار خوب؟ شروع

to intentionally attract the woman and bring them towards him. Otherwise, he'd be a lonely

به جذب عمدی زن و آوردن آنها به سمت او. در غیر این صورت، او یک کرم تنها خواهد بود

worm with no little wormlings around. What I want you to do is go to www.com. And if

که هیچ کرم کوچکی در اطرافش وجود ندارد. کاری که من از شما می خواهم این است که به www.com بروید. و

you notice, I got silent because people pay attention when you write. Go to engVid. I'll

اگر متوجه شده باشید، من سکوت کردم زیرا مردم هنگام نوشتن توجه می کنند. به engVid بروید.

see you there. There's going to be a quiz at engVid. Hopefully you'll participate and

اونجا میبینمت قرار است مسابقه ای در engVid برگزار شود. امیدوارم شرکت کنید

take it and see how well you're going to score on my little text chat.

و آن را بگیرید و ببینید که چقدر در چت متنی کوچک من امتیاز می گیرید.