Learn the English Phrases "to tag along" and "to play phone tag"

In this English lesson, I wanted to help

در این درس انگلیسی، می‌خواستم به

you learn the English phrase to tag along.

شما کمک کنم که عبارت انگلیسی را برای برچسب‌گذاری یاد بگیرید.

When you tag along with someone,

وقتی با کسی تگ می کنید به این

it means you go with them.

معنی است که با او همراه می شوید.

If Jen said that her and her brother were going to

اگر جن بگوید که او و برادرش قرار است

see a movie, I might say, hey, can I tag along?

فیلمی ببینند، می‌توانم بگویم، هی، می‌توانم با هم تگ کنم؟

I'd like to see that movie as well.

من هم دوست دارم آن فیلم را ببینم.

So it does have a positive sound to it.

بنابراین صدای مثبتی در آن وجود دارد.

When you tag along, it can be a positive

وقتی با هم تگ می‌کنید، می‌تواند یک چیز مثبت باشد

thing, but we sometimes use it to talk about

، اما ما گاهی از آن برای صحبت در مورد

a little more of a negative situation

یک موقعیت منفی بیشتر

when we talk about kids. Sometimes your

وقتی در مورد بچه‌ها صحبت می‌کنیم استفاده می‌کنیم. گاهی اوقات

little brother or sister wants to tag

برادر یا خواهر کوچک شما می خواهد

along every time you go somewhere.

هر بار که به جایی می روید با شما همراه باشد.

And that's a situation where you might not like that.

و این موقعیتی است که ممکن است آن را دوست نداشته باشید.

If you think back to when you were 16 and if

اگر به ۱۶ سالگی خود فکر کنید و اگر

you said to your mom and dad, when you were 16,

به مادر و پدرتان بگویید در ۱۶ سالگی من می‌روم

I'm going to go see a movie with my friends, they

با دوستانم فیلم ببینیم،

might say, hey, can your little brother tag along?

ممکن است بگویند، هی، برادر کوچکت می‌تواند با هم تگ کند؟

Can you take him with.

میتونی باهاش ​​ببری

And you might think, no, I don't

و ممکن است فکر کنید، نه، من نمی‌خواهم

want my little brother to tag along.

برادر کوچکم همراهی کند.

I just want to go out with my friends.

من فقط می خواهم با دوستانم بیرون بروم.

Maybe that was your situation.

شاید شرایط شما این بود.

Maybe you let your younger siblings tag along.

شاید به خواهر و برادرهای کوچکترتان اجازه دهید که با هم همراهی کنند.

I don't know.

من نمی دانم.

The other phrase I wanted to teach

عبارت دیگری که امروز می خواستم به شما یاد بدهم

you today is to play phone tag.

پخش تگ گوشی است.

So I think I might have taught this.

بنابراین فکر می کنم ممکن است این را آموزش داده باشم.

Sorry, did I just say lesson?

ببخشید من فقط درس گفتم؟

The other phrase I want to teach

عبارت دیگری که

you today is to play phone tag.

امروز می خواهم به شما یاد بدهم پخش تگ گوشی است.

I probably said it correctly. Who knows?

احتمالا درست گفتم چه کسی می داند؟

It means to call someone and leave a message, and then

یعنی به یکی زنگ بزنی و پیغام بذاری و بعد

they listen to the message, and then they call you and

به پیام گوش کنن و بعد بهت زنگ بزنن و

leave a message because you didn't answer the phone.

پیغام بذارن چون به تلفن جواب ندادی.

And then you listen to their message and

و سپس به پیام آنها گوش می دهید و

then you call them and leave a message.

سپس با آنها تماس می گیرید و پیام می گذارید.

So when you play phone tag with someone, when

بنابراین وقتی با کسی تگ تلفن بازی می‌کنید، وقتی

you have a little bit of phone tag going

کمی تگ تلفن در حال

on, it means that you're calling, leaving messages, calling

انجام است، به این معنی است که شما در حال تماس هستید، پیام می‌گذارید، با

the other person, leaving message, and it just goes

طرف مقابل تماس می‌گیرید، پیام می‌گذارید، و این فقط به این طرف

back and forth because you never quite connect.

و آن طرف می‌رود زیرا هرگز کاملا متصل

So to review, to tag along means to go with someone.

بنابراین مرور کردن، تگ کردن به معنای همراهی با کسی است.

A couple of weeks ago, I made a video at

چند هفته پیش، یک ویدیو در

the mall and you were able to tag along virtually.

مرکز خرید ساختم و شما توانستید به صورت مجازی آن را تگ کنید.

You were able to come with me.

تو تونستی با من بیای

And to play phone tag means to

و پخش تگ تلفن به معنای

phone someone and then leave a message.

تماس تلفنی با کسی و گذاشتن پیام است.

And then they phone you and leave a message.

و بعد با شما تماس می گیرند و پیام می گذارند.

And then you phone them and leave a message.

و سپس با آنها تماس می گیرید و پیام می گذارید.

I think you get the point about what phone tag is.

فکر می کنم متوجه شده اید که برچسب تلفن چیست.

Anyways, let's look at a comment from a previous video.

به هر حال، بیایید به نظری از یک ویدیوی قبلی نگاه کنیم.

This comment is from ksenom.

این نظر از ksenom است.

I... I just wave to people.

من... فقط برای مردم دست تکان می دهم.

I don't know who that was, but I thought

نمی‌دانم کی بود، اما فکر می‌کردم

it would be nice to wave. The phrase

خوب است که دست تکان بدهم. عبارت

a regular haunt was new to me.

یک محله دائمی برای من جدید بود. به

It sounds like a place where ghosts go frequently.

نظر می رسد جایی که ارواح اغلب در آنجا می روند.

These words I had to look up in the dictionary,

این کلمات را باید در فرهنگ لغت جستجو می‌کردم،

toboggan is a sled, finicky, demanding divot, a torn up

سورتمه یک سورتمه، شیک و سخت، یک

piece of turf, like from golf and then some

تکه چمن پاره شده است، مانند گلف و سپس برخی از

life events in my past have also come

وقایع زندگی در گذشته من نیز

back to haunt me in the present.

در زمان حال من را آزار می‌دهند.

But that's another story.

اما این داستان دیگری است.

And my response, this is a great example of

و پاسخ من، این یک مثال عالی از

making your own homework after watching a lesson.

انجام تکالیف خود پس از تماشای یک درس است.

Great work. So thank you.

کار عالی پس متشکرم.

ksenom, sorry I didn't read the whole comment.

ksenom، ببخشید که کامنت رو کامل نخوندم.

I don't want to take up the whole video.

من نمی خواهم کل ویدیو را بگیرم.

But it was a great comment, and that is

اما این یک نظر عالی بود، و این

a great example of making your own homework.

یک مثال عالی برای ساختن تکالیف خودتان است.

What I mean by that is, when you're done

منظور من از آن این است که وقتی

watching a lesson, it's a good idea to do

تماشای یک درس تمام شد، ایده خوبی است که

other things to help you practice what you learned.

کارهای دیگری انجام دهید تا به شما کمک کند تا آنچه را که یاد گرفته اید تمرین کنید.

So you made a comment, you made some

بنابراین شما نظر دادید، یادداشت هایی نوشتید

notes, you looked up some other words.

، برخی کلمات دیگر را جستجو کردید.

That's all awesome, and I hope a lot of you do that.

این همه عالی است، و امیدوارم بسیاری از شما این کار را انجام دهید.

Anyways, thanks for that comment. Where am I?

به هر حال ممنون از این نظر من کجا هستم؟

I'm in the industrial park.

من در شهرک صنعتی هستم.

So in our towns, we have different areas.

بنابراین در شهرهای ما، مناطق مختلفی داریم.

We have residential areas where there are houses.

ما مناطق مسکونی داریم که در آن خانه ها وجود دارد.

We have commercial areas where you find stores, and

ما مناطق تجاری داریم که در آن فروشگاه‌ها پیدا می‌کنید، و

then we have what we would call industrial parks.

سپس چیزی را داریم که به آن پارک‌های صنعتی می‌گوییم.

So this is an industrial park.

پس اینجا یک شهرک صنعتی است.

This place has a lot of metal

این مکان دارای مقدار زیادی

and steel and old steel drums.

طبل های فلزی و فولادی و استیل قدیمی است.

The place up here, I think, makes trailers.

فکر می‌کنم مکان بالا، تریلر می‌سازد.

I don't know what this place does. This is new.

من نمی دانم این مکان چه کار می کند. این جدید است.

This is our water tower.

این برج آب ماست.

So all the water for this town comes from this tower.

بنابراین تمام آب این شهر از این برج تامین می شود.

And even our water that we drink at home is

و حتی آب ما که در خانه می خوریم

from that tower because we come and we fill up

از آن برج است چون می آییم و

in town, we don't drink the water from our cistern.

در شهر پر می شویم، آب آب انبار خود را نمی خوریم.

So this is an industrial area or an industrial park.

بنابراین اینجا یک منطقه صنعتی یا یک شهرک صنعتی است.

This is where you'll find, like, little factories and

اینجا جایی است که می‌توانید کارخانه‌های کوچک و

storage areas and people that do, I don't know,

مکان‌های ذخیره‌سازی و افرادی را پیدا کنید که، نمی‌دانم،

like welding and all that kind of...

مانند جوشکاری و این‌جور چیزها...

I don't actually know.

من در واقع نمی‌دانم.

I've never been to the industrial area before.

من قبلاً به منطقه صنعتی نرفته ام.

I just know if there are big trucks.

من فقط می دانم که آیا کامیون های بزرگ وجود دارد یا خیر.

This is probably where the big trucks come from.

احتمالاً کامیون های بزرگ از اینجا می آیند.

So, anyways, thanks for watching this little

بنابراین، به هر حال، از تماشای این

English lesson and a not so great

درس کوچک انگلیسی و توصیفی نه چندان عالی

description of an industrial park.

از یک پارک صنعتی متشکرم.

I hope you're having a good day.

امیدوارم روز خوبی رو سپری کرده باشید

I'll see you next week with another short lesson. Bye.

هفته آینده با یک درس کوتاه دیگر می بینمت. خدا حافظ.