Vocabulary: Learn 31 words to use instead of 'BAD'

35,888 views ・ 2019-04-09

Benjamin’s English


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید. زیرنویس های ترجمه شده به صورت ماشینی ترجمه می شوند.

00:00
Welcome back.
0
320
1360
خوش برگشتی.
00:01
Today we are looking at a ton of words today to really improve and strengthen your vocabulary
1
1680
6200
امروز ما امروز به تعداد زیادی کلمه نگاه می کنیم تا بانک واژگان شما را واقعاً بهبود و تقویت کنیم
00:07
bank; really looking at words that can help you complain, suggest changes.
2
7880
6959
. واقعاً با نگاه کردن به کلماتی که می تواند به شما کمک کند شکایت کنید، تغییراتی را پیشنهاد می کند.
00:14
So, this video does link with my previous video on criticism and praise.
3
14839
7051
بنابراین، این ویدیو با ویدیوی قبلی من در مورد انتقاد و تمجید پیوند دارد.
00:21
Okay, so today's situation, I've just gone and played crazy golf.
4
21890
5340
خوب، پس شرایط امروز، من تازه رفته ام و گلف دیوانه بازی کرده ام.
00:27
So, that's a funny, little game where you're using a putter and playing over strange shapes
5
27230
5770
بنابراین، این یک بازی خنده‌دار و کوچک است که در آن شما با استفاده از توپ و اشکال و چیزهای عجیب و غریب بازی می‌کنید
00:33
and things.
6
33000
1010
.
00:34
And let's just say that I had a bad experience there.
7
34010
3270
و فقط بگوییم که من تجربه بدی در آنجا داشتم.
00:37
Okay.
8
37280
1000
باشه.
00:38
So, these are all words that I'm going to use to talk about this experience.
9
38280
6140
بنابراین، اینها همه کلماتی هستند که من قصد دارم از آنها برای صحبت در مورد این تجربه استفاده کنم.
00:44
"Agony" means pain.
10
44420
2479
«عذاب» به معنای درد است.
00:46
"I was in agony when a young, unaccompanied child smacked a ball into my backside.
11
46899
10241
من در عذاب بودم که یک کودک جوان و بدون همراه توپی را به پشتم کوبید.
00:57
It was very painful."
12
57140
1450
بسیار دردناک بود.
00:58
"Appalled" - this means shocked; displeased.
13
58590
5050
"هولناک" - این به معنای شوکه شده است. ناراضی
01:03
"I was appalled that that child was allowed to play unsupervised; without being looked
14
63640
8360
من از این که به آن کودک اجازه داده شد بدون نظارت، بدون مراقبت والدین بازی کند، وحشت کردم
01:12
after by a parent."
15
72000
1600
.
01:13
"Atrocious" - this means really bad.
16
73600
5330
"وحشیانه" - این به معنای واقعا بد است.
01:18
"I think it is atrocious that you allow this sort of thing to happen on your crazy golf
17
78930
7440
من فکر می‌کنم بی‌رحمانه است که اجازه می‌دهید چنین اتفاقی در زمین گلف دیوانه‌تان رخ
01:26
course."
18
86370
1380
دهد.»
01:27
"Awful" means very bad.
19
87750
3080
افتضاح یعنی خیلی بد.
01:30
"The awful weather did not help things."
20
90830
3819
"آب و هوای بد به همه چیز کمک نکرد."
01:34
Okay?
21
94649
1000
باشه؟
01:35
It was terrible.
22
95649
1000
وحشتناک بود.
01:36
"Careless".
23
96649
1000
"بی توجه".
01:37
"Careless", so we've got a compound, here.
24
97649
3601
"بی دقت"، بنابراین ما یک ترکیب داریم، اینجا.
01:41
The suffix "less" means there is no care.
25
101250
3780
پسوند "کمتر" به معنای عدم مراقبت است.
01:45
Okay?
26
105030
1000
باشه؟
01:46
So: "The careless attitudes of the staff resulted in equipment being left all over the place."
27
106030
8850
بنابراین: "رفتارهای سهل‌آمیز پرسنل باعث رها شدن تجهیزات در همه جا شد."
01:54
"Confusing".
28
114880
1410
"گیج کننده".
01:56
If I'm confused, I don't know what to do.
29
116290
3749
اگر گیج شده ام، نمی دانم چه کار کنم.
02:00
"I also found it confusing where the next hole was."
30
120039
4750
"من همچنین متوجه شدم که سوراخ بعدی کجاست گیج کننده است ."
02:04
Okay?
31
124789
1000
باشه؟
02:05
Where the next bit of the course was.
32
125789
3231
جایی که بیت بعدی دوره بود.
02:09
"Cruel".
33
129020
1670
"ظالمانه".
02:10
So, maybe we can think of Cruella de Vil in 101 Dalmatians.
34
130690
6590
بنابراین، شاید بتوانیم به Cruella de Vil در 101 Dalmatians فکر کنیم.
02:17
"Cruel" is someone really nasty who has bad wishes for someone.
35
137280
6200
"بی رحم" کسی است که واقعاً زشت است که برای کسی آرزوهای بد دارد.
02:23
Okay?
36
143480
1000
باشه؟
02:24
So: "Are you trying to be cruel by making me walk around and try to find the next hole?"
37
144480
7040
بنابراین: "آیا با وادار کردن من به راه رفتن و تلاش برای یافتن سوراخ بعدی، سعی می کنی ظالمانه رفتار کنی؟"
02:31
"Damaging".
38
151520
1860
"مضرر".
02:33
So, if something is damaged, it is broken.
39
153380
4830
بنابراین، اگر چیزی آسیب ببیند، شکسته است.
02:38
So, "damaging" means something that has a bad effect on.
40
158210
5680
پس ضرر به معنای چیزی است که اثر بدی بر آن دارد.
02:43
"It was damaging to my self-esteem-to my confidence-that I could not complete hole number four; it
41
163890
11731
"این برای عزت نفس من - به اعتماد به نفس من - این که نمی توانم سوراخ شماره چهار را کامل کنم آسیب می رساند؛
02:55
was too difficult".
42
175621
3209
خیلی سخت بود."
02:58
"Deplorable".
43
178830
1380
"تأسف بار".
03:00
So, "deplorable" means able to deplore.
44
180210
4440
پس «مطلوب» به معنای قابل تأسف است.
03:04
"Deplore" means to really...
45
184650
2520
«تأسف» یعنی واقعا...
03:07
To criticize, to really...
46
187170
1950
انتقاد کردن، واقعاً...
03:09
So, there's...
47
189120
1290
بنابراین، وجود دارد...
03:10
There's something here that I can really say is bad.
48
190410
4850
اینجا چیزی هست که واقعاً می‌توانم بگویم بد است.
03:15
"Deplorable": "I think it was...
49
195260
2160
«متاسفانه»: «فکر می‌کنم بود
03:17
It is deplorable that the information desk had no one standing there.
50
197420
7170
... حیف است که میز اطلاعات کسی آنجا ایستاده
03:24
There was no one to answer my questions."
51
204590
3700
بود، کسی نبود که به سؤالات من پاسخ دهد».
03:28
Okay?
52
208290
1000
باشه؟
03:29
It's the first crazy golf course in the world to have an information desk.
53
209290
3790
این اولین زمین گلف دیوانه در جهان است که میز اطلاعات دارد.
03:33
Right.
54
213080
1220
درست.
03:34
"Disastrous".
55
214300
1220
"فاجعه بار".
03:35
Can you spot another word in there?
56
215520
2760
آیا می توانید کلمه دیگری را در آنجا پیدا کنید؟
03:38
"Disaster", "disaster".
57
218280
3110
"فاجعه"، "فاجعه".
03:41
Terrible things happened.
58
221390
1820
اتفاقات وحشتناکی افتاد
03:43
"Disastrous" - this is the adjective.
59
223210
2380
"فاجعه آمیز" - این صفت است.
03:45
Okay?
60
225590
1290
باشه؟
03:46
So, "disastrous" - something really, really bad.
61
226880
4020
بنابراین، "فاجعه بار" - چیزی واقعا، واقعا بد.
03:50
"It was disastrous that there were so many people there because I could not complete
62
230900
6300
این فاجعه آمیز بود که افراد زیادی آنجا بودند زیرا نتوانستم
03:57
the game".
63
237200
1860
بازی را کامل کنم.
03:59
"Disgust".
64
239060
1710
"انزجار".
04:00
So, maybe you can think of sort of "di"...
65
240770
4520
بنابراین، شاید بتوانید به نوعی "دی" فکر کنید...
04:05
You can...
66
245290
1000
شما می توانید...
04:06
"Digest" is quite similar to this word.
67
246290
2110
"هضم" کاملاً شبیه این کلمه است.
04:08
"Disgust" - it's not going down very well.
68
248400
2810
"انزجار" - خیلی خوب پایین نمی آید.
04:11
I am so upset with this.
69
251210
2320
من از این خیلی ناراحتم
04:13
"I am disgusted that there was so much litter."
70
253530
3420
من از اینکه این همه زباله وجود داشت منزجر هستم.
04:16
Okay?
71
256950
1000
باشه؟
04:17
There was so much rubbish-so much trash, if you're from North America-all over the course.
72
257950
4870
زباله های زیادی وجود داشت - اگر اهل آمریکای شمالی هستید - در سراسر این مسیر، زباله های زیادی وجود داشت.
04:22
"Dreadful".
73
262820
1210
"وحشتناک".
04:24
So, "dread", a word I've covered in other videos, means sort of fear and worry.
74
264030
6160
بنابراین، "ترس"، کلمه ای که در ویدیوهای دیگر پوشش داده ام ، به معنای نوعی ترس و نگرانی است.
04:30
So, full of dread, full of worry, but it actually means really bad again.
75
270190
5070
بنابراین، پر از ترس، پر از نگرانی، اما در واقع دوباره واقعاً بد است.
04:35
Okay?
76
275260
1000
باشه؟
04:36
So: "It was dreadful that you allow seagulls to come in and eat everybody's food.
77
276260
8870
بنابراین: "این وحشتناک بود که به مرغ های دریایی اجازه می دهید وارد شوند و غذای همه را بخورند.
04:45
Why not have some sort of covering?"
78
285130
2940
چرا نوعی پوشش ندارید؟"
04:48
"Harsh", a little bit like "cruel".
79
288070
3420
"خشن"، کمی شبیه "بی رحمانه".
04:51
"Harsh", it means not very nice.
80
291490
3140
"خشن" به معنای نه خیلی خوب است.
04:54
If someone's being a bit harsh to you, they're being unkind.
81
294630
2910
اگر کسی با شما کمی خشن رفتار می کند، در واقع نامهربان است.
04:57
A harsh word is an unkind word.
82
297540
3580
یک کلمه تند کلمه ناخوشایند است.
05:01
So: "I found it harsh that I was only allowed to play for 30 minutes.
83
301120
7050
بنابراین: "به نظرم سخت بود که فقط 30 دقیقه اجازه بازی
05:08
I thought that was not very fair."
84
308170
2330
داشتم. فکر می کردم این خیلی عادلانه نیست."
05:10
"Heaven forbid!" - this is more of an exclamation.
85
310500
3980
"بهشت ممنوع!" - این بیشتر یک تعجب است.
05:14
"Heaven forbid I would have to pay twice to complete my game!"
86
314480
5800
خدای ناکرده من باید دو بار پول بدهم تا بازی ام را کامل کنم!
05:20
Okay?
87
320280
1000
باشه؟
05:21
So this is like putting an exclamation mark.
88
321280
5490
پس این مثل گذاشتن علامت تعجب است.
05:26
"Inconsiderate", okay?
89
326770
3010
"بی ملاحظه"، باشه؟
05:29
So, we can spot the word "consider" in there.
90
329780
4560
بنابراین، ما می توانیم کلمه "در نظر گرفتن" را در آنجا پیدا کنیم.
05:34
If I consider something, I think about it.
91
334340
3910
اگر چیزی را در نظر بگیرم، به آن فکر می کنم.
05:38
So, this prefix: "in" kind of means not; not thinking.
92
338250
6020
بنابراین، این پیشوند: «در» به نوعی به معنای خیر است. فکر نکردن
05:44
If you're inconsiderate, you don't really think about the effect you have on other people.
93
344270
4810
اگر بی ملاحظه باشید، واقعاً به تأثیری که بر دیگران می گذارید فکر نمی کنید.
05:49
Okay?
94
349080
1000
باشه؟
05:50
"I thought it was inconsiderate that you allowed in a group of 40 German tourists just before
95
350080
9520
من فکر می‌کردم که این که شما به یک گروه 40 نفره از گردشگران آلمانی درست قبل از
05:59
I wanted to play, because I had to be behind them."
96
359600
2990
اینکه بخواهم بازی کنم اجازه حضور در آن‌ها را داده‌اید، بی‌ملاحظه است، زیرا باید پشت آن‌ها باشم.»
06:02
We love German tourists; they're actually wonderful, and I enjoy taking their photographs
97
362590
3570
ما گردشگران آلمانی را دوست داریم. آنها در واقع فوق العاده هستند، و وقتی به لندن می آیند از گرفتن عکس آنها لذت می برم
06:06
when they come to London.
98
366160
1490
.
06:07
"Insensitive" - that was a little insensitive, Benjamin.
99
367650
4350
"بی احساس" - که کمی بی احساس بود، بنیامین.
06:12
"Insensitive".
100
372000
1000
"بی احساس".
06:13
So, "sense"-yup-our five senses; five feelings.
101
373000
3670
بنابراین، "حس" - yup - حواس پنج گانه ما. پنج احساس
06:16
Okay?
102
376670
1030
باشه؟
06:17
If I'm insensitive, then I don't care about other people's feelings.
103
377700
4610
اگر من بی احساس هستم، پس به احساسات دیگران اهمیت نمی دهم .
06:22
So, if I'm complaining about my crazy golf, I can say that: "They were insensitive to
104
382310
6910
بنابراین، اگر من از گلف دیوانه ام گله دارم، می توانم بگویم: "آنها نسبت به
06:29
play loud rap music for a child-friendly activity."
105
389220
4600
پخش موسیقی رپ با صدای بلند برای یک فعالیت دوستدار کودک بی احساس بودند."
06:33
That was insensitive.
106
393820
1860
این بی احساس بود.
06:35
"Ordeal": "The whole thing was just a bit of an ordeal."
107
395680
4940
«مصیبت»: «کل ماجرا فقط کمی مصیبت بود».
06:40
Okay?
108
400620
1000
باشه؟
06:41
Let's think of Homer's Odyssey here.
109
401620
2300
بیایید در اینجا به ادیسه هومر فکر کنیم.
06:43
An ordeal is a long, sort of...
110
403920
2590
یک مصیبت یک کار طولانی و یک جور...
06:46
Long, big task.
111
406510
1600
طولانی و بزرگ است.
06:48
It's such a big thing to do.
112
408110
2650
این خیلی کار بزرگی است.
06:50
Okay?
113
410760
1000
باشه؟
06:51
An ordeal; we have a noun, there.
114
411760
3930
یک مصیبت؛ ما یک اسم داریم، آنجا.
06:55
"Repulsive".
115
415690
1000
"دافع کننده".
06:56
Something that repels you pushes you away.
116
416690
2620
چیزی که شما را دفع می کند، شما را از خود دور می کند.
06:59
So, if something is repulsive, it is disgusting.
117
419310
2740
پس اگر چیزی دافعه باشد، مکروه است.
07:02
"The chewing gum underneath all the benches was repulsive".
118
422050
4200
آدامس زیر همه نیمکت ها نفرت انگیز بود.
07:06
"Scandal".
119
426250
1000
"رسوایی".
07:07
So, a scandal is something that you will find on the front page of the newspaper.
120
427250
7169
بنابراین، رسوایی چیزی است که در صفحه اول روزنامه خواهید دید.
07:14
If something is a scandal, it's a big shock; it's sort of bad news.
121
434419
3901
اگر چیزی یک رسوایی باشد، یک شوک بزرگ است. این یک نوع خبر بد است
07:18
And we can have the adjective by adding "ous"; if something is "scandalous".
122
438320
6090
و با افزودن «وس» می توانیم صفت را داشته باشیم. اگر چیزی "رسوایی" است.
07:24
So, I can complain by saying: "It's scandalous that there was no water fountain, because
123
444410
5770
بنابراین، می توانم با این جمله شکایت کنم: "این رسوایی است که آبنما نبود، زیرا
07:30
I was very thirsty."
124
450180
2420
من بسیار تشنه بودم."
07:32
"Severe".
125
452600
1770
"شدید".
07:34
Quite similar to "harsh".
126
454370
2490
کاملاً شبیه "خشن" است.
07:36
"Severe" means harsh.
127
456860
2720
«شدید» به معنای خشن است.
07:39
Okay?
128
459580
1000
باشه؟
07:40
Lots of e's.
129
460580
1500
بسیاری از e.
07:42
"Severe".
130
462080
1280
"شدید".
07:43
Okay?
131
463360
1279
باشه؟
07:44
"I thought the slope on hole number three was quite severe"; quite strong, quite harsh.
132
464639
8911
"من فکر می کردم شیب سوراخ شماره سه بسیار شدید است"؛ بسیار قوی، بسیار خشن
07:53
"Shameful".
133
473550
1619
"شرم آور".
07:55
So, lots of...
134
475169
4871
بنابراین، بسیاری از ...
08:00
What's "shame"?
135
480040
1000
"شرم" چیست؟
08:01
Quite similar to guilt.
136
481040
1130
کاملا شبیه احساس گناه
08:02
So, if...
137
482170
1469
بنابراین، اگر...
08:03
I could...
138
483639
1471
می توانستم...
08:05
If I was saying: "It's shameful", it means it's very bad - you should be guilty because
139
485110
5050
اگر می گفتم: "شرم آور است"، یعنی خیلی بد است - به خاطر این باید مقصر باشی
08:10
of this.
140
490160
1330
.
08:11
"It's shameful that you allow people on your crazy golf course to drink quite so much beer,
141
491490
7290
شرم آور است که به مردم در زمین گلف دیوانه تان اجازه می دهید این همه آبجو بنوشند،
08:18
because then we have chaos."
142
498780
1400
زیرا در این صورت هرج و مرج خواهیم داشت.
08:20
"Shocking", okay?
143
500180
3150
"تکان دهنده"، باشه؟
08:23
Let's think of an electric shock.
144
503330
2860
بیایید به شوک الکتریکی فکر کنیم.
08:26
Okay?
145
506190
1070
باشه؟
08:27
It strikes me.
146
507260
1000
به من ضربه می زند.
08:28
It's...
147
508260
1000
08:29
It's...
148
509260
1000
این... این است...
08:30
It's incredible.
149
510260
1000
باورنکردنی است.
08:31
It's...
150
511260
1000
08:32
It's...
151
512260
1000
این... این است...
08:33
It's unusual.
152
513260
1000
غیرعادی است.
08:34
It's shocking.
153
514260
1000
تکان دهنده است.
08:35
If something is shocking, it means it's really bad.
154
515260
1310
اگر چیزی تکان دهنده است، به این معنی است که واقعاً بد است.
08:36
It gives you this reaction.
155
516570
1469
این واکنش را به شما نشان می دهد.
08:38
Okay?
156
518039
1000
باشه؟
08:39
"It's shocking that in today's age you are allowed to operate like this."
157
519039
5611
این تکان دهنده است که در عصر امروز به شما اجازه داده می شود اینگونه عمل کنید.
08:44
"Tragic".
158
524650
1020
"تراژیک".
08:45
So, "tragi", "tragedy".
159
525670
3070
پس «تراژی»، «تراژدی».
08:48
Yes, if you watched my lesson on Shakespearean insults and chat-up lines, we learnt that
160
528740
6130
بله، اگر درس من در مورد توهین‌های شکسپیر و خطوط چت‌آپ را تماشا می‌کردید، متوجه می‌شدیم که
08:54
"tragedy" is one of those sad stories that ends very badly in death.
161
534870
4580
«تراژدی» یکی از آن داستان‌های غم انگیزی است که به مرگ بسیار بد ختم می‌شود.
08:59
So, if something is tragic, it has a sad end; it's sad.
162
539450
4460
پس اگر چیزی غم انگیز باشد، پایان غم انگیزی دارد. غم انگیز است
09:03
"It's tragic that not more young, local people can play this because your prices are so high."
163
543910
8880
"این غم انگیز است که افراد جوان و محلی بیشتری نمی توانند این بازی را انجام دهند زیرا قیمت های شما بسیار بالا است."
09:12
"Unreliable".
164
552790
1950
"غیر قابل اعتماد".
09:14
Smaller word, there: "rely".
165
554740
1920
کلمه کوچکتر، آنجا: "تکیه".
09:16
Obviously, that would be spelt with a "y".
166
556660
3030
بدیهی است که با یک "y" نوشته می شود.
09:19
"Unreliable".
167
559690
1190
"غیر قابل اعتماد".
09:20
If I can rely on someone, I can trust on them; I know they're going to do something.
168
560880
3610
اگر بتوانم به کسی تکیه کنم، می توانم به او اعتماد کنم. میدونم یه کاری میکنن
09:24
If I...
169
564490
1000
اگر من...
09:25
If something is unreliable, then I don't know it's going to work.
170
565490
3380
اگر چیزی غیرقابل اعتماد باشد، پس نمی دانم که کار می کند.
09:28
Yup.
171
568870
1000
آره.
09:29
"I found that your balls...
172
569870
2060
"من متوجه شدم که توپ های شما...
09:31
The golf balls were unreliable because sometimes they would just veer off in another direction.
173
571930
6400
توپ های گلف غیرقابل اعتماد بودند، زیرا گاهی اوقات آنها فقط به سمت دیگری منحرف می شدند.
09:38
Definitely not because of my golf; it's because of the balls."
174
578330
4290
قطعا نه به خاطر گلف من، بلکه به خاطر توپ ها است."
09:42
"Unstable".
175
582620
1620
"ناپایدار".
09:44
If something is stable, you can balance.
176
584240
4190
اگر چیزی پایدار است، می توانید تعادل داشته باشید.
09:48
If it's unstable, you're going to fall all over the place.
177
588430
3400
اگر ناپایدار باشد، در همه جا سقوط خواهید کرد .
09:51
So: "I found that the...
178
591830
4040
بنابراین: "من متوجه شدم که
09:55
The slippery walkways made for unstable walking."
179
595870
4960
... راهروهای لغزنده باعث راه رفتن ناپایدار می شوند."
10:00
Or something was unstable.
180
600830
4370
یا چیزی ناپایدار بود.
10:05
Maybe something you're standing on does not support you well.
181
605200
4270
شاید چیزی که روی آن ایستاده اید به خوبی از شما حمایت نکند.
10:09
Okay.
182
609470
1270
باشه.
10:10
So, we have some suggested things that we think the person should do.
183
610740
5240
بنابراین، ما چند کار پیشنهادی داریم که فکر می کنیم فرد باید انجام دهد.
10:15
"Abolish", okay?
184
615980
2020
"لغو"، باشه؟
10:18
So, I link this word with slavery: Abolishing the slave trade means that meant stopping
185
618000
7670
پس این کلمه را با برده داری پیوند می دهم: الغای تجارت برده یعنی توقف
10:25
the slave trade.
186
625670
1000
تجارت برده.
10:26
If you abolish, you stop something.
187
626670
2750
اگر لغو کنید، چیزی را متوقف می کنید.
10:29
"Abolish drinking on your golf course."
188
629420
2870
نوشیدن الکل را در زمین گلف خود لغو کنید.
10:32
"Aggravate" means to make worse; to aggravate the situation.
189
632290
5650
تشدید به معنای بدتر کردن است; برای تشدید اوضاع
10:37
You can also apply that to a wound in medicine - to aggravate an old injury.
190
637940
4540
شما همچنین می توانید آن را برای یک زخم در پزشکی اعمال کنید - برای تشدید آسیب قدیمی.
10:42
"To aggravate" - to make worse.
191
642480
3540
"تشدید کردن" - بدتر کردن.
10:46
But it...
192
646020
1000
اما
10:47
It can also mean sort of to make angry.
193
647020
1430
این می تواند به معنای عصبانی کردن نیز باشد.
10:48
"It aggravated me that this happened."
194
648450
3910
"این من را تشدید کرد که این اتفاق افتاد."
10:52
"Eliminate" means cut out.
195
652360
2140
«حذف» یعنی قطع کردن.
10:54
"I think you should eliminate anyone from playing crazy golf if they are just wearing
196
654500
5740
"من فکر می کنم شما باید هر کسی را از بازی گلف دیوانه وار حذف کنید، اگر فقط
11:00
Speedos; it's not nice."
197
660240
2370
Speedos می پوشد، این خوب نیست."
11:02
"Irritate" means to make angry.
198
662610
2430
«تحریک» به معنای عصبانی کردن است.
11:05
"It irritated me that I could not buy an ice cream".
199
665040
4190
«این که نمی‌توانم بستنی بخرم مرا آزار می‌دهد ».
11:09
"It offended me" - it upset me.
200
669230
4419
"این به من توهین کرد" - من را ناراحت کرد.
11:13
And "provoke" means to make angry.
201
673649
3201
و «برانگیختن» به معنای عصبانی کردن است.
11:16
Now, Mr. Grumpy has written a letter and he wants you to spot some of these words in the
202
676850
9770
حالا آقای بداخلاق نامه ای نوشته و از شما می خواهد که تعدادی از این کلمات را در
11:26
letter.
203
686620
1040
نامه ببینید.
11:27
Let's flip it over and see if you can spot them.
204
687660
3220
بیایید آن را ورق بزنیم و ببینیم که آیا می توانید آنها را تشخیص دهید.
11:30
Here's my grumpy letter.
205
690880
1959
اینم نامه بداخلاق من
11:32
I'm going to read it to you once, and then we'll try and spot the words together.
206
692839
4431
من یک بار آن را برای شما می خوانم، و سپس سعی می کنیم کلمات را با هم تشخیص دهیم.
11:37
"Dear Manager, I am writing to you to complain about the
207
697270
5150
"مدیر عزیز، من برای شما می نویسم تا از
11:42
atrocious experience I had in one of your restaurants yesterday.
208
702420
5450
تجربه ظالمانه ای که دیروز در یکی از رستوران های شما داشتم شکایت کنم .
11:47
The volume of music was inconsiderably... inconsiderately high, which irritated me,
209
707870
7480
صدای موسیقی به طور غیر قابل ملاحظه ای ... بی اندازه بالا بود که باعث
11:55
as I had gone there seeking a peaceful lunch.
210
715350
5080
عصبانیت من شد زیرا به دنبال یک ناهار آرام به آنجا رفته بودم.
12:00
I also found the cost of a hot dog shamefully overpriced.
211
720430
5560
من همچنین متوجه شدم که هزینه هات داگ بسیار گران است.
12:05
I will not be visiting your awful restaurants again.
212
725990
4159
من دیگر از رستوران های وحشتناک شما بازدید نخواهم کرد.
12:10
Yours, Mr. Grumpy."
213
730149
2471
مال شما، آقای بدخلق."
12:12
Okay.
214
732620
1000
باشه.
12:13
So, what I'm looking for is those sort of negative words that help me make the point.
215
733620
4540
بنابراین، چیزی که من به دنبال آن هستم آن دسته از کلمات منفی است که به من کمک می کند تا موضوع را بیان کنم.
12:18
Let's see if we can find them.
216
738160
1770
بیایید ببینیم آیا می توانیم آنها را پیدا کنیم.
12:19
"...writing to complain".
217
739930
1349
«...نوشتن برای شکایت».
12:21
We've got an action word, there, but it's not one that I covered just a moment go.
218
741279
4421
ما یک کلمه عملی داریم، اما این چیزی نیست که من فقط یک لحظه به آن پرداختم.
12:25
"Atrocious", so an adjective to describe a terrible experience.
219
745700
4259
"وحشیانه"، پس صفتی برای توصیف یک تجربه وحشتناک.
12:29
"The volume of music"...
220
749959
3911
"حجم موسیقی"...
12:33
Here we have an adverb: "inconsiderately", because it's got the "ly" at the end; "inconsiderate"
221
753870
8180
در اینجا قید داریم: "بی ملاحظه"، چون در آخر "لا" آمده است. "بی ملاحظه"
12:42
would be the adjective.
222
762050
1750
صفت خواهد بود.
12:43
"Irritated" - to make me annoyed.
223
763800
2650
"تحریک" - برای اینکه من را اذیت کند.
12:46
Ah. "...as I had gone there seeking"-means looking for-"a peaceful lunch.
224
766450
7120
آه "...همانطور که برای جستجو به آنجا رفته بودم" -یعنی به دنبال "یک ناهار آرام.
12:53
I also found the cost of a hot dog shamefully", okay?
225
773570
5250
هزینه یک هات داگ را هم به طرز شرم آوری پیدا کردم"، باشه؟
12:58
"Ridiculously overpriced" - compound word.
226
778820
4670
"به طرز مضحکی گران قیمت" - کلمه مرکب.
13:03
"I will not be visiting your awful restaurants again."
227
783490
7750
"من دیگر از رستوران های وحشتناک شما بازدید نخواهم کرد."
13:11
What I'd like you to do is have a go at the quiz to really make sure that you remember
228
791240
5090
کاری که می‌خواهم انجام دهید این است که در مسابقه شرکت کنید تا مطمئن شوید که
13:16
and start using some of these words that I've taught you today.
229
796330
3670
برخی از این کلماتی را که امروز به شما آموزش داده‌ام به خاطر می‌آورید و شروع به استفاده از آنها می‌کنید.
13:20
Thanks for watching.
230
800000
1000
ممنون از ملاحظه تان.
13:21
Thanks for subscribing, and I'll see you very soon.
231
801000
3040
از اشتراک شما متشکرم و به زودی شما را می بینم.
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7