BOX SET: English In A Minute 2 – TEN English lessons in 10 minutes!

Let's look at 'bear'. Now, the noun is easy.

بیایید به "خرس" نگاه کنیم. حالا اسم آسان است.

It's just one of these, literally.

این فقط یکی از اینهاست، به معنای واقعی کلمه. می

It can mean 'to support weight', but figuratively,

تواند به معنای "حمایت وزن" باشد، اما به طور مجازی،

we use it to mean 'to put up with', what to tolerate.

ما از آن به معنای "تحمل کردن" استفاده می کنیم، چه چیزی را تحمل کنیم.

I can't bear this cold weather.

طاقت این هوای سرد را ندارم

It's too much for me.

برای من خیلی زیاد است.

I can't bear this job. It's too hard.

من طاقت این کار را ندارم خیلی سخته

I can't bear to wait any longer. I'm going home.

من طاقت ندارم بیشتر از این صبر کنم. من دارم میرم خونه

Another literal meaning is 'to carry something', but we more often use it

معنای تحت اللفظی دیگر "حمل کردن چیزی" است، اما ما بیشتر از آن

in the expression 'to bear in mind', which means 'to think about or remember'.

در عبارت "به خاطر داشتن" استفاده می کنیم که به معنای "اندیشیدن یا به خاطر سپردن" است.

Bear in mind these prices will go up.

در نظر داشته باشید که این قیمت ها افزایش خواهد یافت.

What you need to bear in mind

چیزی که باید در نظر داشته باشید این

is that practice will help you. Bear in mind

است که تمرین به شما کمک خواهد کرد. به خاطر داشته باشید که

this isn't finished yet.

این هنوز تمام نشده است.

So, the verb 'bear' literally means 'to support, hold or carry'.

بنابراین، فعل "خرس" در لغت به معنای "حمایت کردن، نگه داشتن یا حمل کردن" است.

But bear in mind we often use it

اما به خاطر داشته باشید که ما اغلب از آن

in idioms. It's tough, but you just have to grin and bear it.

در اصطلاحات استفاده می کنیم. سخت است، اما شما فقط باید پوزخند بزنید و آن را تحمل کنید.

Hello. I'm Sam from the BBC Learning English and in this episode

سلام. من سام هستم از BBC Learning English و در این قسمت

we're going to look at the differences between 'see',

قصد داریم تفاوت‌های بین «دیدن»،

'watch', and 'look'. All three are verbs and all three involve using your eyes.

«تماشا» و «نگاه» را بررسی کنیم. هر سه فعل هستند و هر سه شامل استفاده از چشمان شما هستند.

'See' can have many non-literal meanings, but its basic meaning is to 'have the

«دیدن» می‌تواند معانی غیر تحت اللفظی زیادی داشته باشد، اما معنای اصلی آن «

ability to use your eyes'. I can't see anything. Or it can mean to 'notice something

توانایی استفاده از چشمان خود را داشته باشید». من نمی توانم چیزی ببینم. یا می تواند به معنای "توجه به چیزی

with your eyes'. Did you see the full moon last night?

با چشمان خود" باشد. دیشب ماه کامل رو دیدی؟

It was huge. 'To look' means 'to turn your eyes towards something

عظیم بود. «نگاه کردن» یعنی «چشم خود را به سوی چیزی برگردانی

so that you can see it'.

تا بتوانی آن را ببینی».

They said that if I look carefully at the painting,

گفتند اگر با دقت به تابلو نگاه کنم

I can see a flower. And 'watch' is 'to look at something for a period

گلی را می بینم. و «تماشا» یعنی «نگاه کردن به چیزی برای

of time, really looking carefully'. Right now,

مدتی، واقعاً با دقت نگاه کردن». در حال حاضر،

you are watching this video and paying very close attention , I'm sure.

شما در حال تماشای این ویدیو هستید و به دقت توجه می کنید، مطمئنم.

Hi, everybody.

سلام به همه.

I'm Tom from BBC Learning English.

من تام هستم از BBC Learning English.

People often confuse the words

مردم اغلب کلمات

'specially' and 'especially'. Today,

"خصوصا" و "خصوصا" را اشتباه می گیرند. امروز

I am going to tell you the difference.

قصد دارم تفاوت را به شما بگویم.

Both of these words are adverbs.

هر دوی این کلمات قید هستند.

'Especially' means 'in particular' or 'most of all'. For example,

"Especially" به معنای "به ویژه" یا "بیشتر از همه" است. مثلا

I like food, but I especially like sandwiches.

من غذا را دوست دارم، اما به خصوص ساندویچ را دوست دارم.

This means that 'I particularly like sandwiches'.

این به این معنی است که "من به خصوص ساندویچ را دوست دارم".

They're my favourite kind of food. 'Specially', however,

آنها نوع غذای مورد علاقه من هستند. اما «ویژه»

has a different meaning. 'Specially' means 'for a particular purpose'

معنای دیگری دارد. «ویژه» به معنای «برای یک هدف خاص»

or 'in a particular way'.

یا «به روشی خاص» است.

So, this sandwich was specially made. Dan made a special sandwich

بنابراین، این ساندویچ به طور خاص ساخته شده است. دن یک ساندویچ مخصوص

just for me. Thank you, Dan.

برای من درست کرد. ممنون دن

Hi, everyone. Welcome back to English in a Minute.

سلام به همه. در یک دقیقه به انگلیسی خوش آمدید.

Today, we're going to look at five verbs that are followed by an

امروز قصد داریم به بررسی پنج فعل بپردازیم که پس از آن یک

-ing noun. Not all verbs are followed by an -ing,

اسم -ing آمده است. همه افعال با -ing دنبال نمی شوند،

but these five are. So, let's get started. The couple avoided doing the housework.

اما این پنج افعال هستند. بنابراین، بیایید شروع کنیم. زن و شوهر از انجام کارهای خانه اجتناب می کردند.

'Avoid' means 'to stay away from' or 'stop yourself from doing something'.

"پرهیز" به معنای "دوری از" یا "خودداری از انجام کاری" است.

Sian denied taking the pan. 'Deny' means

سیان گرفتن تابه را انکار کرد. «انکار» به معنای

'to say that you didn't do something'. I really enjoy cooking.

«گفتن اینکه کاری را انجام نداده‌ای» است. من واقعا از آشپزی لذت می برم.

Many verbs that are about likes and dislikes are followed by an -ing.

بسیاری از افعالی که در مورد دوست داشتن و دوست نداشتن هستند با یک -ing دنبال می شوند.

I recommend watching the new horror film. 'Recommend' is a verb that we use

دیدن فیلم ترسناک جدید را توصیه می کنم. "پیشنهاد" فعلی است که ما از آن

to give advice. I regret not going to university.

برای مشاوره استفاده می کنیم. پشیمونم که دانشگاه نرفتم

'Regret' is a verb that means that you wish something in the past

«حسرت» فعلي است كه به اين معناست كه آرزو مي‌كنيد كاش چيزي در گذشته

had been different. If you enjoyed watching this video,

متفاوت بود. اگر از تماشای این ویدیو لذت بردید،

I recommend subscribing to the BBC Learning English channel.

توصیه می کنم در کانال بی بی سی آموزش زبان انگلیسی مشترک شوید.

I promise you won't regret subscribing.

قول می دهم از اشتراک پشیمان نشوید.

Hi, I'm Tim from BBC

سلام، من تیم از BBC

Learning English, here to tell you about two words

Learning English هستم، در اینجا به شما در مورد دو کلمه ای که

we use to say that things are similar.

برای گفتن اینکه چیزها شبیه هم هستند استفاده می کنیم، توضیح می دهم.

We use 'like' as a preposition before a noun or pronoun,

ما از "مانند" به عنوان حرف اضافه قبل از اسم یا ضمیر استفاده می کنیم

and it means 'similar to'.

و به معنای "مشابه با" است.

He ran like the wind. Not:

مثل باد دوید. نه:

He ran as the wind.

مثل باد دوید.

We use 'like' and not 'as' to compare appearances.

برای مقایسه ظواهر از «مثل» استفاده می کنیم و نه «مانند».

This house looks like a castle. 'As' can be used as a preposition.

این خانه شبیه یک قلعه است. "As" را می توان به عنوان حرف اضافه استفاده کرد. به

It means 'in the role of'. My best friend's name is

معنای "در نقش" است. اسم دوست صمیمی من

Tim, he's very... Dan, as your friend,

تیم است، او خیلی... دن، به عنوان دوست تو،

I have to say you're not a good singer.

باید بگویم که خواننده خوبی نیستی.

We often use 'as' to talk about people's jobs.

ما اغلب از «as» برای صحبت در مورد شغل افراد استفاده می کنیم.

I work as an actor.

من به عنوان بازیگر کار می کنم. در

Be careful using 'like' and 'as' because the meaning can change.

استفاده از "like" و "as" مراقب باشید زیرا معنی می تواند تغییر کند.

'As your brother, I'll try to help you' - means 'I actually am your brother'.

"به عنوان برادرت، سعی می کنم به تو کمک کنم" - یعنی "من در واقع برادر تو هستم".

Change it to 'like' and it means 'I'm not your brother,

آن را به "لایک" تغییر دهید و به این معنی است که "من برادر شما نیستم،

but I want to act in a similar way'.

اما می خواهم به روشی مشابه عمل کنم".

I'm Georgina from BBC Learning English.

من جورجینا هستم از BBC Learning English.

Do you ever wonder about the difference between 'whisper', 'murmur',

آیا تا به حال در مورد تفاوت بین "زمزمه"، "زمزمه"

and 'mumble'? They are all used to describe different ways of speaking quietly.

و "زمزمه کردن" فکر کرده اید؟ همه آنها برای توصیف روش های مختلف صحبت کردن به آرامی استفاده می شوند.

'Whisper' means 'to speak quietly, often on purpose

"نجوا" به معنای "آرام صحبت کردن، اغلب از روی عمد

so that only someone very close can hear what you're saying'.

به طوری که فقط یک نفر بسیار نزدیک می تواند آنچه را که می گویید بشنود".

I don't want everyone to hear. I'll have to whisper.

من نمی خواهم همه بشنوند. باید زمزمه کنم

I've got a secret to tell you. I'll have to whisper it though.

من یک رازی دارم که باید به شما بگویم هر چند باید آن را زمزمه کنم.

'Murmur' means 'to speak quietly, often in a low, continuous voice

"زمزمه" به معنای "آرام صحبت کردن، اغلب با صدای آهسته و پیوسته

so it's hard to understand'.

به طوری که درک آن دشوار است".

I love you, she murmured in her sleep.

دوستت دارم تو خواب زمزمه کرد

I can't hear what you're saying, stop

من نمی شنوم چه می گویید،

murmuring. 'Mumble' means 'to speak quietly, often in a low voice

غر زدن را متوقف کنید. "محرم" به معنای "آرام صحبت کردن، اغلب با صدای آهسته که

making it difficult to understand'.

درک آن را دشوار می کند" است.

She's always mumbling and complaining very quietly

او همیشه خیلی آرام زمزمه می کند و شکایت می کند،

so I can't hear. It drives me mad.

بنابراین من نمی توانم بشنوم. دیوانه ام می کند

That was a really mumbled apology.

واقعا عذرخواهی زمزمه ای بود

I could hardly hear it. Bye.

من به سختی می توانستم آن را بشنوم. خدا حافظ.

Hi, I'm Sian from BBC Learning English. Today I'm going to give you five uses

سلام، من سیان هستم از BBC Learning English. امروز قصد دارم پنج کاربرد فعل gets را به شما ارائه دهم

of the verb gets, so you get five lessons for the price of one.

، بنابراین شما پنج درس را به قیمت یک درس دریافت خواهید کرد.

Number one. 'Get' can mean 'buy' or 'obtain'.

شماره یک. "دریافت" می تواند به معنای "خرید" یا "به دست آوردن" باشد.

I got myself a new phone last weekend.

آخر هفته پیش برای خودم یک گوشی جدید گرفتم.

Number two. 'Get' can mean 'receive'.

شماره دو. "دریافت" می تواند به معنای "دریافت" باشد.

I just got a message.

من فقط یک پیام دریافت کردم.

Number three. 'Get' with an adjective can mean

شماره سه. "دریافت" با یک صفت می تواند به معنای

'become'. So, many messages!

"شدن" باشد. بنابراین، پیام های بسیاری!

I'm getting really annoyed.

واقعا دارم اذیت میشم

Number four. 'Get' can also mean 'understand'.

شماره چهار. "دریافت" می تواند به معنای "درک" نیز باشد.

Hang on! Someone's just sent me a joke.

صبر کن! یکی برای من جوک فرستاده

I don't get it! In tents. I get it!

من آن را نمی فهمم! در چادر. متوجه شدم!

Number five.

شماره پنج.

'Get' can also mean 'arrive'.

"دریافت" می تواند به معنای "رسیدن" نیز باشد.

I need to get home early, so I'm off.

باید زودتر برگردم خونه، پس پیاده شدم.

Hi, I'm Roy, and today

سلام، من روی هستم، و امروز

I'm going to tell you the difference

قصد دارم تفاوت

between two words that are often confused: 'hear' and 'listen'. 'Hear'

بین دو کلمه ای که اغلب با هم اشتباه گرفته می شوند را به شما بگویم: "شنود" و "گوش دادن". "شنیدن"

is the verb we use to talk about the ability.

فعل است که ما برای صحبت در مورد توانایی استفاده می کنیم.

It doesn't mean that we want to hear something.

این بدان معنا نیست که ما می خواهیم چیزی بشنویم.

It's about sounds coming to our ears. I can hear the air conditioning.

این در مورد صداهایی است که به گوش ما می رسد. صدای تهویه هوا را می شنوم.

It doesn't mean that I want to hear it, but I can. The verb

این بدان معنا نیست که من می خواهم آن را بشنوم، اما می توانم. فعل

'listen' is often followed by the preposition 'to'.

"گوش دادن" اغلب با حرف اضافه "به" دنبال می شود.

We use this verb when we're paying attention or focusing on sounds.

وقتی به صداها توجه می کنیم یا روی صداها تمرکز می کنیم از این فعل استفاده می کنیم.

I hope you're listening to me.

امیدوارم به حرف من گوش کنی

That means I hope you're paying attention. Compare these two sentences.

یعنی امیدوارم توجه کرده باشید. این دو جمله را با هم مقایسه کنید.

I can hear some music somewhere.

من می توانم یک جایی موسیقی بشنوم.

I am listening to some music.

دارم آهنگ گوش میدم

I'm listening to a song that I want to listen to.

دارم آهنگی گوش میدم که میخوام گوش بدم

Anyway, I've got to go.

به هر حال من باید برم

I can hear my boss calling me.

می شنوم که رئیسم با من تماس می گیرد.

Hi, guys. This is Kee from BBC Learning English, and today

سلام بچه ها. این Kee از BBC Learning English است و امروز می‌خواهم

I'm going to tell you the differences between 'until' and 'by'.

تفاوت‌های بین «تا» و «by» را به شما بگویم.

We use 'until' to talk about doing something up to a certain point in time.

ما از "تا" برای صحبت در مورد انجام کاری تا یک نقطه خاص از زمان استفاده می کنیم.

If I say I have to take care of my dog until 5 p.m.,

اگر بگویم باید تا ساعت 5 بعدازظهر از سگم مراقبت کنم، به این

it means I will start taking care of my dog now and stop taking care of it

معنی است که از الان شروع به مراقبت از سگم می کنم و از ساعت 5 بعدازظهر از او مراقبت نمی کنم.

at 5 p.m. On the other hand,

از سوی دیگر،

we use 'by' to talk about doing something before a future time or deadline.

ما از «by» برای صحبت در مورد انجام کاری قبل از زمان یا ضرب‌الاجل آینده استفاده می‌کنیم.

If I say I have to finish an essay by 5 p.m., it means I can start any time,

اگر بگویم باید یک انشا را تا ساعت 5 بعد از ظهر تمام کنم، به این معنی است که هر زمانی می توانم شروع کنم،

but I will make sure that at 5 p.m., I have finished writing the essay.

اما مطمئن می شوم که ساعت 5 بعد از ظهر، نوشتن انشا را تمام کرده ام.

So, I may even finish it at 3 p.m., or any time before 5.

بنابراین، حتی ممکن است آن را در ساعت 3 بعد از ظهر، یا هر زمانی قبل از ساعت 5 به پایان برسانم.

So, we use 'until' to describe doing something

بنابراین، از "تا" برای توصیف انجام کاری

up to a certain point in time and we use 'by' to describe doing something

تا یک نقطه زمانی خاص استفاده می کنیم و از "by" برای توصیف انجام کاری

before a future time or deadline.

قبل از زمان آینده استفاده می کنیم یا ضرب الاجل.

Hi, I'm Phil from BBC Learning English.

سلام، من فیل هستم از BBC Learning English.

Today, I'm going to tell you how we use 'play', 'do' and 'go' with different sports.

امروز قصد دارم به شما بگویم که چگونه از «بازی»، «انجام» و «برو» در ورزش‌های مختلف استفاده می‌کنیم.

So, for team sports or ball games, we use 'play.'

بنابراین، برای ورزش های تیمی یا بازی های توپ، از «بازی» استفاده می کنیم.

So, I can say I play football. I don't play tennis.

پس می توانم بگویم فوتبال بازی می کنم. من تنیس بازی نمی کنم

For more individual activities,

برای فعالیت‌های فردی بیشتر، از

we use 'do', so, we can say I do exercise, I don't do judo. Then for activities ending

«do» استفاده می‌کنیم، بنابراین می‌توان گفت ورزش می‌کنم، جودو نمی‌کنم. سپس برای فعالیت هایی که به -ing ختم می شوند

in -ing, we often use 'go'.

، اغلب از «go» استفاده می کنیم.

So, I could say 'I go running' or 'I don't go swimming'.

بنابراین، می توانم بگویم "من می روم دویدن" یا "من شنا نمی کنم".

Of course, there are some exceptions,

البته، چند استثنا وجود دارد،

but try to remember: 'play' for team sports or ball games,

اما سعی کنید به خاطر داشته باشید: «بازی» برای ورزش های تیمی یا بازی با توپ،

'do' for individual activities, and 'go' for activities ending in -ing.

«انجام» برای فعالیت های فردی، و «برو» برای فعالیت هایی که به -ing ختم می شوند.