BOX SET: English In A Minute 6 – TEN English lessons in 10 minutes!

'while' can have. As a conjunction,  'while' can mean at the same time as.  

"در حالی که" می تواند داشته باشد. به‌عنوان یک ترکیب، «در حالی که» می‌تواند به معنای همزمان باشد.

While we were sleeping, it snowed. We can swap the  two clauses around, but notice the comma goes away.  

وقتی خواب بودیم برف بارید. می‌توانیم دو جمله را با هم عوض کنیم، اما متوجه شوید که کاما از بین می‌رود.

It snowed while we were sleeping. 'While' can have  the same meaning as 'but'. One of the twins is shy  

وقتی خواب بودیم برف بارید. «در حالی که» می‌تواند به معنای «اما» باشد. یکی از دوقلوها خجالتی است

while the other is outgoing. And 'while', or 'whilst' in  more formal contexts, can also be used in the same  

در حالی که دیگری برون گرا است. و «در حالی که»، یا «در حالی که» در زمینه‌های رسمی‌تر، می‌تواند به همان

way as 'although'. While I know that sugar is bad for  me, I can never say no to dessert. As a noun, 'while'  

روش «اگرچه» استفاده شود. در حالی که می دانم شکر برای من مضر است ، هرگز نمی توانم به دسر نه بگویم. به عنوان یک اسم، «در حالی که»

can mean a length of time, and in the expression  'worth your while', it can mean worth the time and  

می‌تواند به معنای مدت زمان طولانی باشد، و در عبارت « ارزش زمان شما»، می‌تواند به معنای ارزش زمان و

effort used. So, finally, even though we only had a  short while together, we hope this lesson was worth your while.

تلاشی باشد که استفاده می‌کنید. بنابراین، در نهایت، حتی اگر مدت کوتاهی با هم داشتیم، امیدواریم این درس ارزش وقت شما را داشته باشد.

Hi, I'm Phil, and I'm going to tell  you a little secret about British people, and  

سلام، من فیل هستم و می خواهم رازی کوچک درباره مردم بریتانیا به شما بگویم، و این این است که

it's that we're not great at saying 'no'. So, if you  want to say 'no' like a Brit, remember not to be too  

ما در "نه" گفتن عالی نیستیم. بنابراین، اگر می‌خواهید مانند یک بریتانیایی «نه» بگویید، به یاد داشته باشید که خیلی

direct. We don't actually like saying 'no'. So, start  by saying how bad it is or apologise. 'Unfortunately...'  

مستقیم نباشید. ما در واقع «نه» گفتن را دوست نداریم. بنابراین، با گفتن این که چقدر بد است شروع کنید یا عذرخواهی کنید. "متاسفانه..."   "می‌ترسم

'I'm afraid...' 'Sorry, but...' OK. So, now they know you  don't want to do it, tell them why you have to do  

..." "متاسفم، اما..." باشه. بنابراین، اکنون آنها می دانند که شما نمی خواهید این کار را انجام دهید، به آنها بگویید چرا باید

this terrible thing. 'Unfortunately, I'm not able  to come tonight'. 'I'm afraid that's not possible'.  

این کار وحشتناک را انجام دهید. "متاسفانه، من نمی توانم امشب بیایم". "می ترسم این امکان پذیر نباشد".

'Sorry, but I don't think that's a good  idea'. OK. Now the bad stuff's out of the  

«متاسفم، اما فکر نمی‌کنم این ایده خوبی باشد». خوب. حالا چیزهای بد از

way, suggest an alternative. 'Unfortunately, I'm  not able to come tonight. Let's try next week.'  

سر راه رفته اند، جایگزینی پیشنهاد دهید. «متاسفانه، من نمی توانم امشب بیایم. بیایید هفته آینده تلاش کنیم.

'I'm afraid that's not possible, but I've got  another idea.' So, just remember not too direct,  

"می ترسم این امکان پذیر نباشد، اما ایده دیگری دارم." بنابراین، فقط به یاد داشته باشید که خیلی مستقیم نباشید،

apologise, say why, and suggest an alternative. Hi,  it's Georgina from BBC Learning English. Today, we  

عذرخواهی کنید، دلیل آن را بگویید و جایگزینی را پیشنهاد دهید. سلام، این جورجینا از بی بی سی آموزش زبان انگلیسی است. امروز، ما

look at five ways of using 'run'. The most common way  of using 'run' is to move your legs faster than a  

به پنج روش استفاده از «run» نگاه می‌کنیم. رایج‌ترین روش استفاده از «دویدن» این است که پاهایتان را سریع‌تر از

walk. 'Run' can be used when we need to go somewhere  unexpectedly for a short time. Oh no, there's no  

پیاده‌روی حرکت دهید. زمانی که لازم است برای مدت کوتاهی به‌طور غیرمنتظره‌ای به جایی برویم، می‌توان از «Run» استفاده کرد . اوه نه،

milk. I'll have to run to the shop later. Another way  to use 'run' is to talk about a regular transport  

شیری وجود ندارد. بعدا باید برم مغازه راه دیگر برای استفاده از «run» صحبت کردن در مورد سرویس حمل و نقل معمولی است

service. The trains normally run every hour until  quite late. You can use 'run' to show that someone  

. قطارها معمولاً هر ساعت تا دیر وقت حرکت می‌کنند. می‌توانید از «run» برای نشان دادن اینکه شخصی

is the boss of a project. My cousin runs a clothes  shop. Lastly, we use 'run' when we have to leave in a  

رئیس یک پروژه است استفاده کنید. پسر عموی من یک مغازه لباس فروشی دارد. در نهایت، زمانی که باید با عجله آنجا را ترک کنیم، از «دویدن» استفاده می‌کنیم

hurry. Hurry up, you're late for the meeting! Oh no!  I've got to run! Bye for now. Never before, probably,  

. عجله کنید، برای جلسه دیر کردید! وای نه! من باید فرار کنم! فعلا خداحافظ. احتمالاً هرگز پیش از این،

has inversion been explained so quickly or so simply,  so, pay attention, because that's what we're doing.  

وارونگی به این سرعت یا به این سادگی توضیح داده نشده است، بنابراین، توجه کنید، زیرا این کاری است که ما انجام می‌دهیم.

Inversion is something we do in English for  emphasis, formality or style. I will never dance.  

وارونگی کاری است که ما در انگلیسی برای تأکید، رسمی یا سبک انجام می دهیم. من هرگز نمی رقصم.

This sentence follows normal word order. Subject + auxiliary verb + adverb + verb. 'Never' is a negative or  

این جمله از ترتیب کلمات عادی پیروی می کند. موضوع + فعل کمکی + قید + فعل. «هرگز» یک قید منفی یا

limiting adverb. Other examples are 'rarely', 'hardly'  and 'not often'. First, move the negative adverb  

محدودکننده است. مثال‌های دیگر عبارتند از «به ندرت»، «به سختی» و «نه اغلب». ابتدا قید منفی   را

to the beginning of the sentence. Then, invert or  swap the order of the subject and auxiliary verb.  

به ابتدای جمله منتقل کنید. سپس ترتیب فاعل و فعل کمکی را وارونه یا مبادله کنید.

Never will I dance. If your sentence is affirmative  and doesn't have an auxiliary verb, for example, the  

هرگز نمی رقصم اگر جمله شما مثبت است و فعل کمکی ندارد، مثلاً

present or past simple, then add one. Rarely do I  wake up on time. Remember, it's for emphasis, so only  

فعلا یا گذشته ساده، یکی اضافه کنید. به ندرت به موقع از خواب بیدار می شوم. به یاد داشته باشید، این برای تأکید است، بنابراین فقط

do it for a good reason. Hi guys, this is Kee from  BBC Learning English. Today, I'm going to tell you  

آن را به دلیل خوبی انجام دهید. سلام بچه ها، این Kee از بی بی سی آموزش زبان انگلیسی است. امروز، می‌خواهم

the differences between 'mustn't' and 'don't have to'.  Now, 'must' and 'have to' are similar in meaning - they are  

تفاوت‌های بین «نباید» و «نباید» را به شما بگویم. اکنون، «باید» و «باید» از نظر معنی مشابه هستند -

both used to describe obligations. However, their  negative forms are completely different in meaning.  

هر دو برای توصیف تعهدات استفاده می‌شوند. با این حال، اشکال منفی آنها از نظر معنی کاملاً متفاوت است.

We still use 'mustn't' to talk about obligations, for  example: In the house, I mustn't wear shoes, you know,  

ما هنوز برای صحبت در مورد تعهدات از «نباید» استفاده می‌کنیم، مثلاً: در خانه،

to keep the house clean. But 'don't have to' does  not describe obligations. So, the choice is yours.  

برای تمیز نگه داشتن خانه، نباید کفش بپوشم. اما «نباید» تعهدات را توصیف نمی‌کند. بنابراین انتخاب با شما است.

For example, if your teacher said, you don't have to  do your homework, well, then choice is yours. You can  

به عنوان مثال، اگر معلم شما گفته است، شما مجبور نیستید تکالیف خود را انجام دهید، خوب، پس انتخاب با شماست. شما می‌توانید

say 'alright I won't'. Welcome to BBC Learning English. I'm  Sam, and today I'm happy, in fact I'm very happy. I'm  

بگویید «خوب من نمی‌کنم». به بی بی سی آموزش زبان انگلیسی خوش آمدید. من سام هستم و امروز خوشحالم، در واقع خیلی خوشحالم. من

really happy. Thrilled. I'm really thrilled. I'm  absolutely thrilled. My happiness keeps getting  

واقعا خوشحالم. هیجان زده. من واقعا هیجان زده هستم. من کاملاً هیجان زده هستم. شادی من همچنان

bigger and bigger. I started with the word 'happy'. 'Happy' is a gradable adjective so I can be happy, here.  

بزرگتر و بزرگتر می شود. من با کلمه "شاد" شروع کردم. "خوشحال" یک صفت درجه بندی است بنابراین من می توانم خوشحال باشم، اینجا.

Quite happy - here. Very or really happy - here. What's  another way to say very or really happy? 'Thrilled'.  

خیلی خوشحالم - اینجا خیلی یا واقعا خوشحالم - اینجا. راه دیگری برای گفتن بسیار یا واقعاً خوشحال چیست؟ 'هیجان زده'.

'Thrilled' is not a gradable adjective - it's an  extreme adjective. It's already up here. So, can we  

"Thrilled" یک صفت درجه بندی شدنی نیست - یک صفت افراطی است. الان اینجاست بنابراین، آیا می‌توانیم

make it stronger? Yes, you can use 'really'. I'm really  thrilled, or 'absolutely'. I'm absolutely thrilled. But  

آن را قوی‌تر کنیم؟ بله، می توانید از "واقعا" استفاده کنید. من واقعاً هیجان زده هستم، یا «کاملاً». من کاملا هیجان زده هستم. اما

you can't use 'very'. Welcome back to English in a  Minute from BBC Learning English. I'm James, and  

نمی‌توانید از «خیلی» استفاده کنید. در یک دقیقه از BBC Learning English به انگلیسی خوش آمدید. من جیمز هستم، و

today we're going to talk about the difference  between 'in the end' and 'at the end'. We're going to  

امروز در مورد تفاوت بین «در پایان» و «در پایان» صحبت خواهیم کرد.

go to the beach at the end of the month. In this  example, we're talking about a specific moment in  

در پایان ماه قرار است   به ساحل برویم. در این مثال، ما در مورد یک لحظه خاص در

time. The final moment of the month. 'In the end, we  decided not to go to the beach.' Whereas 'at the end'  

زمان صحبت می‌کنیم. لحظه پایانی ماه. "در پایان، تصمیم گرفتیم به ساحل نرویم." در حالی که "در پایان"

is about the final moments, 'in the end' is about  the time leading up to the final moments. Let me  

مربوط به لحظات پایانی است، "در پایان" مربوط به زمان منتهی به لحظات پایانی است. اجازه دهید

explain the example in more detail. Hey there, shall  we go to the beach? I'm not sure I might be busy.  

مثال را با جزئیات بیشتری توضیح دهم. سلام، به ساحل برویم؟ من مطمئن نیستم که ممکن است مشغول باشم.

Did you two go to the beach? No, in the end, we  couldn't go. Sam and I considered going to the  

شما دوتا به ساحل رفتید؟ نه، در نهایت، نتوانستیم برویم. من و سام به رفتن به ساحل فکر کردیم

beach, but eventually we decided not to go. If at  the end of the video you don't quite understand,  

، اما در نهایت تصمیم گرفتیم که نرویم. اگر در انتهای ویدیو کاملاً متوجه نشدید،

watch it again. In the end you might just find it  useful. Bye everyone. Hi guys, Dan for BBC Learning  

آن را دوباره تماشا کنید. در پایان ممکن است آن را مفید بدانید. خداحافظ همه سلام بچه ها، Dan for BBC Learning

English here. This time we're looking at the  difference between 'prevent' and 'avoid'. 'Prevent'  

English در اینجا. این بار به تفاوت بین «پیشگیری» و «اجتناب» می‌پردازیم. «پیشگیری»

basically means stop. If you prevent something,  you stop it from happening, often before it starts.  

در اصل به معنای توقف است. اگر از چیزی جلوگیری کنید، اغلب قبل از شروع آن، از وقوع آن جلوگیری می‌کنید.

You can prevent something, prevent something from  happening or prevent someone from doing something,  

شما می‌توانید از چیزی جلوگیری کنید، از وقوع چیزی جلوگیری کنید یا از انجام کاری جلوگیری کنید،

for example: 'The arrival of the police prevented  crime' or 'losing my passport prevented me from  

به عنوان مثال: «ورود پلیس مانع از جرم شد» یا «از دست دادن پاسپورت من را از

flying' or 'I prevented her from slapping me'.  Now, 'avoid' basically means 'miss'. If you  

پرواز منع کرد» یا «من از سیلی زدن او به من جلوگیری کردم». حال، «اجتناب» اساساً به معنای «از دست دادن» است. اگر از

avoid something, you try to make it miss  you, for example: 'I avoided meeting my ex'  

چیزی اجتناب می‌کنید، سعی می‌کنید دلتان برایتان تنگ شود، برای مثال: «از ملاقات با سابقم اجتناب کردم»

or 'I avoided the slap easily'. Hi, I'm Phil from  BBC Learning English. Today, I'm going to tell you  

یا «به راحتی از سیلی اجتناب کردم». سلام، من فیل هستم از بی بی سی آموزش انگلیسی. امروز، می‌خواهم به شما بگویم

how to use the words 'fun' and 'funny'. They're both  words we use to talk about happy things, but they  

چگونه از کلمات «سرگرم‌کننده» و «خنده‌دار» استفاده کنید. هر دو واژه‌ای هستند که ما برای صحبت درباره چیزهای شاد از آن استفاده می‌کنیم، اما

don't mean the same thing. So, we use 'fun' to talk  about things we enjoy. So, I think going out with  

معنای یکسانی ندارند. بنابراین، برای صحبت درباره چیزهایی که از آن لذت می بریم از «سرگرمی» استفاده می کنیم . بنابراین، من فکر می کنم بیرون رفتن با

friends is fun, watching football is fun, practicing English is fun. It is, isn't it? Now, the main use  

دوستان سرگرم کننده است، تماشای فوتبال سرگرم کننده است، تمرین انگلیسی سرگرم کننده است. هست، اینطور نیست؟ اکنون، استفاده اصلی

of 'funny' is something that makes you laugh. Jokes  make you laugh, comedy films make you laugh, people  

از «خنده دار» چیزی است که شما را می خنداند. شوخی‌ها شما را می‌خندانند، فیلم‌های کمدی شما را می‌خندانند، مردم

make you laugh. So, if it makes you happy, it's  fun and if it makes you laugh, it's funny. Now,  

شما را می‌خندانند. بنابراین، اگر شما را خوشحال کند، سرگرم کننده است و اگر شما را بخنداند، خنده دار است. اکنون،

add a comment - tell us what you think is fun and  what you think is funny. Welcome to BBC Learning  

یک نظر اضافه کنید - به ما بگویید چه چیزی سرگرم کننده است و چه چیزی خنده دار است. به BBC Learning   English خوش آمدید

English. I'm Sam, and today we are going to look  at 'both', 'either' and 'neither' together. In all three  

. من سم هستم و امروز قرار است «هر دو»، «هر کدام» و «هیچکدام» را با هم بررسی کنیم. در هر سه

cases, we are talking about two things. In this  case, let's talk about tea and coffee. We use  

مورد، ما در مورد دو چیز صحبت می کنیم. در این مورد، بیایید در مورد چای و قهوه صحبت کنیم. ما از

'both' to talk about two out of two things, for  example, both tea and coffee contain caffeine. We  

«هر دو» برای صحبت در مورد دو مورد از دو مورد استفاده می‌کنیم، مثلاً چای و قهوه هر دو حاوی کافئین هستند. ما از

use neither to talk about zero out of two things.  Neither tea nor coffee contains alcohol. And we  

هیچ کدام برای صحبت در مورد صفر از دو چیز استفاده نمی‌کنیم. نه چای و نه قهوه حاوی الکل نیستند. و ما از

use 'either' to talk about one out of two things,  for example: In the morning, I drink either tea or  

«یا» برای صحبت در مورد یکی از دو مورد استفاده می‌کنیم، مثلاً: صبح، چای یا

coffee. Not both, just one. Which do you drink in the  morning? Either coffee or tea, or both, or neither?

قهوه می‌نوشم. نه هر دو فقط یکی صبح کدام را می نوشید ؟ یا قهوه یا چای یا هر دو یا هیچ کدام؟