Vocabulary: 5 uses of 'dead' - The Hound of the Baskervilles

Hello, I'm Darren. I'm sure you've heard of Sherlock Holmes - Britain's most famous

سلام من دارن هستم مطمئنم نام شرلوک هلمز - معروف ترین کارگاه بریتانیایی -

sleuth. Well I'm going to tell you about The Hound of the Baskervilles - perhaps one of

شنیده اید. خوب من قصد دارم در مورد سگ باسکرویل ها به شما بگویم - شاید یکی

his strangest cases.

از عجیب ترین موارد او.

One day Holmes and Dr Watson are visited in London by Dr Mortimer, whose friend, Sir Charles

یک روز هولمز و دکتر واتسون توسط دکتر مورتیمر در لندن ملاقات می کنند که دوستش سر چارلز

Baskerville, has been found dead in mysterious circumstances.

باسکرویل در شرایطی مرموز مرده پیدا شده است.

Close to his body was a gigantic paw print! Mortimer is dead certain that a huge dog

نزدیک بدن او یک اثر غول پیکر پنجه بود! مورتیمر مطمئن است که یک سگ بزرگ

is responsible for the death. According to legend, an enormous black hound has haunted

مسئول مرگ است. طبق افسانه ها، یک سگ شکاری سیاه و سفید عظیم

the Baskerville family for centuries. Intrigued, Holmes agrees to help protect the new heir

برای قرن ها خانواده باسکرویل را شکار کرده است. هولمز که کنجکاو شده، موافقت می کند که از وارث جدید ملک محافظت کند

to the estate. Sir Henry Baskerville - who Mortimer believes is in deadly danger. Sir

. سر هنری باسکرویل - که مورتیمر معتقد است در خطر مرگبار است. به سر

Henry has been warned in a note to stay away from Baskerville Hall. And bizarrely,

هنری در یادداشتی هشدار داده شده است که از تالار باسکرویل دور بماند. و به طرز عجیبی

two of his shoes have gone missing.

دو تا از کفش هایش گم شده است.

Watson is sent on ahead to Baskerville Hall. On arriving in deepest Dartmoor, Watson

واتسون پیشاپیش به باسکرویل هال فرستاده می شود. با ورود به عمیق ترین دارتمور، واتسون

suspicions are raised by the strange behaviour of the butler and his wife. He also learns

با رفتارهای عجیب و غریب پیشخدمت و همسرش شک می کند. او همچنین متوجه می شود

that a convict, Selden, has escaped from a nearby prison. Watson sees Barrymore, the

که یک محکوم به نام سلدن، از زندانی در همان نزدیکی فرار کرده است . واتسون باریمور، پیشخدمت، را می بیند

butler, signalling to someone on the moor in the dead of night.

که در نیمه شب به کسی در لنگرگاه اشاره می کند.

Watson also meets the Stapletons, a brother and sister who are neighbours. Beryl Stapleton

واتسون همچنین با استیپلتون ها، برادر و خواهری که همسایه هستند، ملاقات می کند. بریل استپلتون

thinking he is actually Sir Henry - warns Watson to leave the area immediately. The

که فکر می کند در واقع سر هنری است - به واتسون هشدار می دهد که فوراً منطقه را ترک کند.

plot thickens! Walking outside one night, Watson stops dead in his tracks. A bloodcurdling

طرح ضخیم تر می شود! واتسون یک شب در حال قدم زدن در بیرون از خانه، در مسیر خود می ایستد. یک زوزه خونی

howl comes from the moor. The hound! Then Watson spies a strange figure on the mountain top

از دریاچه می آید. سگ شکاری! سپس واتسون یک چهره عجیب را در بالای کوه جاسوسی

The mystery deepens. And where has Sherlock Holmes got to?

می کند. راز عمیق تر می شود. و شرلوک هلمز به کجا رسیده است؟

You can find out in the next part of our story. I'll see you then. Bye for now.

می توانید در قسمت بعدی داستان ما متوجه شوید. اونوقت میبینمت فعلا خداحافظ.