14 Phrasal Verbs with RUN: run off, run out of, run over...

Hi, everybody. Welcome to www.engvid.com. I'm Adam. In today's

سلام به همه. به www.engvid.com خوش آمدید . من آدام هستم. در

video, I want to give you some more phrasal verbs that are very useful to

ویدیوی امروز، می‌خواهم چند افعال دیگر را به شما معرفی کنم که دانستن آنها بسیار مفید

know; sometimes a little bit hard to understand if you're not told what they

است. گاهی اوقات درک آنها کمی سخت است اگر به شما گفته نشود که چه

mean. So, we're going to look at phrasal verbs with the verb "run". Okay? Now,

معنایی دارند. بنابراین، ما به افعال عبارتی با فعل "run" نگاه می کنیم. باشه؟ در حال حاضر،

again, a "phrasal verb" is a combination of a verb and a preposition that can

دوباره، "فعل عبارتی" ترکیبی از یک فعل و یک حرف اضافه است که می

be... have a li-... can have a literal meaning, but often have secondary, even

تواند ... دارای یک Li-... می تواند معنای تحت اللفظی داشته باشد ، اما اغلب دارای معانی ثانویه و حتی

third meanings that are completely different from the two words that are

سوم است که کاملاً با آن متفاوت است. دو کلمه ای که با

combined.

هم ترکیب شده اند

So, now, we're going to look at "run". One of the first things that you need to

بنابراین، در حال حاضر، ما قصد داریم به "اجرای" نگاه کنیم. یکی از اولین چیزهایی که باید به

remember is that "run" always has the idea of something quickly. So, in many

خاطر بسپارید این است که "دویدن" همیشه ایده چیزی را به سرعت دارد. بنابراین، در بسیاری

of these, that's a bit of a factor. Right? So, we're going to look at: "run

از این موارد، این کمی عامل است. درست؟ بنابراین، ما قصد داریم به این نگاه کنیم: "تمام

out" or "run out of something". So, when you "run out of"... when you "run out of

شدن" یا "از چیزی تمام شده است". بنابراین، وقتی "تمام می کنید"... وقتی "

something", it means you don't have any more of that thing. Now, you can... It

چیزی تمام می شود"، به این معنی است که دیگر از آن چیز ندارید. حالا، شما می توانید...

depends if you want to use "of", with "of" or without "of" — depends on how

بستگی دارد که بخواهید از "of"، با "of" یا بدون "of" استفاده کنید - بستگی به

you structure the sentence. So, for example, you go to a store, and: "Do you

ساختار جمله دارد. به عنوان مثال، شما به یک فروشگاه می روید، و: "آیا

have...?" You ask the cashier something: "Do you have any more of this particular

شما ...؟" از صندوقدار چیزی می‌پرسید: "آیا چیز دیگری از این

model of something?" And the cashier will say: "Oh, no, I'm sorry. We've run

مدل خاص دارید؟" و صندوقدار خواهد گفت: "اوه، نه، متاسفم. ما تمام شده

out." That means... It's understood that they... they don't have any more of this

ایم." یعنی... معلوم است که آنها... دیگر از این

particular model. Or: "No, I'm sorry. We've run out of this particular model."

مدل خاص ندارند. یا: "نه، متاسفم. این مدل خاص ما تمام شده است."

So, "of" will specify the thing that is no more. Right? Another meaning of "run

بنابراین، "از" چیزی را مشخص می کند که دیگر وجود ندارد. درست؟ معنای دیگر

out" is more literal; it means to run out. So, if you need some milk because

«تمام» بیشتر لغوی است; یعنی تمام شدن بنابراین، اگر به دلیل اینکه می‌خواهید غلات بخورید، به مقداری شیر نیاز

you want to have cereal, but you ran out of milk, "ran out" — the first one,

دارید، اما شیرتان تمام شد، «تمام شد» - اولی،

meaning you don't have any more — then you can just run out to the store and

یعنی دیگر ندارید - پس می‌توانید به فروشگاه بروید و

buy some. It means actually go quickly, get something, come back; very literal

خرید کنید. مقداری. یعنی در واقع سریع برو ، چیزی بگیر، برگرد. معنی بسیار تحت اللفظی

meaning. Okay? So, that's "run out".

باشه؟ بنابراین، "تمام" شده است.

"Run through". So, again, the literal meaning — you can actually run through a

"رفتن". بنابراین، دوباره، معنای تحت اللفظی - شما در واقع می توانید از طریق یک

building, for example, or through a window, if that's your fancy, but

ساختمان، به عنوان مثال، یا از طریق یک پنجره، اگر تمایل دارید، بدوید، اما

another meaning is to check for something. So, you can "run through the

معنای دیگر این است که چیزی را بررسی کنید. بنابراین، می‌توانید «از طریق

books" or "run through the files" to try to find the invoice from last week. Or

کتاب‌ها» یا «پرونده‌ها را مرور کنید» تا فاکتور هفته گذشته را پیدا کنید. یا

you can take some... Like, if you need to understand something or do a

می توانید مقداری را بردارید... مثلاً، اگر لازم است چیزی را بفهمید یا محاسبه ای انجام دهید

calculation, you can "run the problem or the equation through the computer". Or

، می توانید «مشکل یا معادله را از طریق رایانه اجرا کنید». یا

you can "run something through a machine" — let the machine check it for

می توانید "چیزی را از طریق یک ماشین اجرا کنید " - اجازه دهید دستگاه خیلی سریعتر آن را برای

you much more quickly. Right? So, "run through" is often used when we're

شما بررسی کند. درست؟ بنابراین، زمانی که ما در مورد ماشین‌ها صحبت می‌کنیم، اغلب از "run through" استفاده می‌شود

talking about machines. You're going to run it through to make sure it's all

. شما می خواهید آن را اجرا کنید تا مطمئن شوید همه چیز

correct, or you're just trying to find something.

درست است، یا فقط سعی می کنید چیزی را پیدا کنید.

"Run in" or "run into". Now, "run in" is not very commonly used as a verb; it's

"Run in" یا "Run into". اکنون، "run in " معمولاً به عنوان یک فعل استفاده نمی شود.

more commonly used as an adjective or a noun. So, "to have a run in" — you can

بیشتر به عنوان صفت یا اسم استفاده می شود. بنابراین، "برای فرار کردن" - می

have a run in with the law. If you have a "run in with the law", that means you

توانید با قانون مبارزه کنید. اگر شما یک "دور با قانون" دارید، به این معنی است که

have a bit of a problem with the police. That's what this expression means. A

شما کمی با پلیس مشکل دارید. معنی این عبارت همین است. یک

"run in" means, like, a meeting, but in... not a planned meeting or not even

"دور در" به معنای یک جلسه است، اما در... نه یک جلسه برنامه ریزی شده یا نه

a meeting that you want to have. It's a meeting by chance. So, you stole some

حتی جلسه ای که می خواهید داشته باشید. این یک ملاقات تصادفی است. بنابراین، شما تعدادی

TVs from a store and the police caught you. You didn't mean for them to catch

تلویزیون از یک فروشگاه دزدیدید و پلیس شما را دستگیر کرد. تو قصد نداشتی

you; you're just not a very good thief. That's why they caught you. Right? But

که تو را بگیرند. تو دزد خیلی خوبی نیستی به همین دلیل شما را گرفتند. درست؟

your plan was to get away.

اما نقشه تو این بود که فرار کنی

But if you "run into someone", again, literal meaning, like, you're walking

اما اگر "به کسی برخورد کنید"، دوباره، به معنای تحت اللفظی، مانند، شما در حال راه رفتن هستید

and you bump — right? — like, you physically hit someone, or it could be a

و با هم برخورد می کنید - درست است؟ - مثلاً شما فردی را به طور فیزیکی ضربه زدید یا ممکن است یک

chance meeting. You're walking down the street and your friend is walking the

ملاقات اتفاقی باشد. شما در خیابان راه می‌روید و دوستتان از طرف

other way — neither of you expected the other to be there, but: "Oh", there you

دیگر راه می‌رود - هیچ‌کدام از شما انتظار نداشتید که دیگری آنجا باشد، اما: "اوه، شما

are. "Oh, hey. How's it going? Long time no see. I'll call you; we'll do coffee

اینجا هستید. "اوه، هی. اوضاع چطوره؟ خیلی وقته که نمیبینم. بهت زنگ میزنم،

next week." And then you go your merry way, and don't see each other next week,

هفته بعد قهوه میخوریم." و سپس راه شاد خود را می روید ، و هفته آینده همدیگر را نمی بینید،

because that happens a lot, too. So, if you "run into" — just meet by chance.

زیرا این نیز زیاد اتفاق می افتد. بنابراین، اگر "برخورد کنید" - فقط به طور تصادفی ملاقات کنید.

Now, you can also "run into"... It doesn't have to be a person; you can

در حال حاضر، شما همچنین می توانید "برخورد کنید" ... لازم نیست که یک شخص باشد. شما می توانید

"run into a situation" or you can "run into information" that comes to you by

"به موقعیتی برخورد کنید" یا می توانید " به اطلاعاتی برخورد کنید" که به طور تصادفی به شما می رسد

chance. Right? The main thing to remember is it's by chance. Okay, so

. درست؟ نکته اصلی که باید به خاطر بسپارید این است که تصادفی است. بسیار خوب، پس

that's "run into".

این "اجرا شده است".

"Run off". Now, again, literal meaning is just "run off" — it means "away",

"فرار کن". اکنون، دوباره، معنای تحت اللفظی فقط «فرار» است - اساساً به معنای «دور» است

basically. "You're going to run off" — you're just going to leave; quickly is

. "شما می خواهید فرار کنید" - شما فقط می خواهید بروید. سریع

the main thing. It's not the same as "run away" — escape, which we're going

چیز اصلی است. این همان "فرار" نیست - فرار، که ما در

to talk about; just "run off" — just leave quickly. Another... We do also

مورد آن صحبت خواهیم کرد. فقط "فرار" - فقط سریع ترک کنید. دیگری... ما

have "runoff" as a noun. A "runoff" in politics is when there's not... Like,

همچنین "runoff" را به عنوان اسم داریم. "دوران" در سیاست زمانی است که وجود نداشته باشد... مانند

the two candidates, neither of the candidates got a majority of the vote,

این دو نامزد، هیچ یک از نامزدها اکثریت آرا را به دست نیاوردند،

so they have to have a second vote, but for those two candidates. So, let's say

بنابراین آنها باید رای دوم را داشته باشند، اما برای آن دو نامزد. بنابراین، فرض کنید

there were five candidates, none of the candidates got over 50% of the vote, so

پنج نامزد وجود داشت، هیچ یک از کاندیداها بیش از 50 درصد آرا را به دست نیاوردند،

the top two will have "a runoff". They will have another vote to see which one

بنابراین دو نفر برتر "دومین دوره" خواهند داشت. آنها یک رای دیگر خواهند داشت تا ببینند کدام یک

of these two will continue into office.

از این دو به کار خود ادامه خواهد داد.

A slang use of this expression: "to run off". If somebody says, like: "He ran

استفاده عامیانه از این عبارت: "فرار کردن". اگر کسى بگوید: «

off his mouth", means he spoke a little bit too much; said things he shouldn't

از دهانش فرار کرد»، یعنى یک مقدار زیاد صحبت کرده است. چیزهایی گفت که نباید

have said, but that's a slang meaning. It's very important about the context.

می گفت، اما این یک معنای عامیانه است. در مورد زمینه بسیار مهم است.

So, if somebody says to you: "Don't run off your mouth", that means: "Don't

بنابراین، اگر کسی به شما بگوید: " از دهانت فرار نکن"، به این معنی است: "

say... Be careful what you're saying. Think before you speak", basically. "Run

نگو... مواظب حرفی که می زنی باش. قبل از صحبت کردن فکر کن". "فرار کن

off". Technically, if... if something, like, drips off you or falls off you,

". از نظر فنی، اگر... اگر چیزی ، مثلاً از روی شما چکه کند یا از روی شما بیفتد،

but like slowly along the way, like rain will "run off" your jacket — that's

اما به آرامی در طول مسیر، مانند باران ، ژاکت شما را «فرار کند» - این

another literal meaning for "run off". Okay.

معنای لغوی دیگری برای «فرار» است. باشه.

Let's talk about "run about" or "run around". They essentially mean the same

بیایید در مورد "دویدن در اطراف" یا "دویدن دور" صحبت کنیم. آنها در اصل به همین معنا

thing. "Run around" obviously has a literal meaning — you can run around the

هستند. بدیهی است که "دویدن به اطراف" معنای تحت اللفظی دارد - می توانید در اطراف

track. But otherwise "run around and about" mean to just be busy; go

مسیر بدوید. اما در غیر این صورت "دویدن دور و بر" به معنای فقط مشغول بودن است. به

different places, do different things, mostly chores or little tasks you have

جاهای مختلف بروید، کارهای مختلف انجام دهید، بیشتر کارهای روزمره یا کارهای کوچکی که در

around, or just generally be busy. So, if somebody says: -"Where's bill?" -"Oh,

اطراف دارید، یا فقط به طور کلی مشغول باشید. بنابراین، اگر کسی بگوید: "قبض کجاست؟" -"اوه،

he's just running about, doing chores. He's just running around, meeting

او فقط دارد می دود، کارهای خانه را انجام می دهد

clients", whatever. Is going place to place, being busy, doing that sort of

. جا به جا رفتن ، مشغول بودن، انجام این جور

things. So, that's straightforward.

کارها است. بنابراین، این ساده است.

"Run up". Now, "run up" can be a little bit tricky. You can have it as a noun —

"دویدن". در حال حاضر، "دویدن تا" می تواند کمی مشکل باشد. شما می توانید آن را به عنوان یک اسم داشته باشید

a "run up to something" means, like, leading to. So, for example, the Oscars.

- "run up to something" به معنی، مانند، منجر به. مثلاً اسکار.

The Oscars, like, when they give awards for movies, is a big event. But the

اسکار، مانند زمانی که برای فیلم‌ها جایزه می‌دهند، یک رویداد بزرگ است. اما

whole week before is "a run up" to the big event. So, they have little events,

کل هفته قبل "یک دویدن" برای رویداد بزرگ است. بنابراین، آنها رویدادهای کمی دارند،

or they have interviews with celebrities, or they have special shows

یا با افراد مشهور مصاحبه می کنند ، یا برنامه های ویژه

or whatever. So, it's all leading to the main event. If you "run up to someone",

یا هر چیز دیگری دارند. بنابراین، همه چیز به رویداد اصلی منتهی می شود. اگر "به سمت کسی بدوید"،

literally, you're running to someone to meet them. Right? Like you see: "Oh,

به معنای واقعی کلمه، به سمت کسی می دوید تا او را ملاقات کنید. درست؟ همانطور که می بینید: "اوه،

there's my friend there." And you run up to them and say: "Oh, hey. How are you?"

دوست من آنجاست." و شما به سمت آنها می دوید و می گویید: "اوه، هی، چطوری؟"

and blah, blah, blah.

و بلا، بل، بلا.

You can also "run up a bill". "Run up" basically means increase. So, if you go

شما همچنین می توانید "اجرای یک صورتحساب". "Run up" در اصل به معنای افزایش است. بنابراین، اگر

to a bar, and they allow you to have a tab... A "tab" means that you don't have

به یک بار بروید، و آنها به شما اجازه می دهند که یک برگه داشته باشید ... "تب" به این معنی است که شما مجبور نیستید

to pay every time you buy a drink. You buy your drinks, buy your drinks, they

هر بار که یک نوشیدنی می خرید هزینه کنید. شما نوشیدنی‌هایتان را می‌خرید، نوشیدنی‌هایتان را می‌خرید،

keep a record and then at the end of the night, they give you the bill. So,

آنها ثبت می‌کنند و در پایان شب، صورت حساب را به شما می‌دهند. بنابراین،

that's a "tab". So, if you "run up a tab" means you're just increasing the

این یک "برگه" است. بنابراین، اگر "برگه ای را اجرا کنید" به این معنی است که فقط کل را افزایش می دهید

total. So, every time you order a drink, your total, the total money that you owe

. بنابراین، هر بار که نوشیدنی سفارش می‌دهید، مجموع، کل پولی که به شما بدهکار هستید،

goes up and up. So, you're "running up the bill". You can also "run up your

بالا و بالاتر می‌رود. بنابراین، شما در حال " پرداخت صورت حساب" هستید. شما همچنین می توانید

electricity bill" by using... leaving the lights on all the time. You can "run

با استفاده از... روشن نگه داشتن چراغ ها، «قبض برق خود را بالا ببرید». شما می توانید

up" all kinds of things. Usually it's about money, and it's about a final bill

انواع چیزها را "دور کنید". معمولاً در مورد پول است و در مورد یک صورت حساب نهایی است

that you have to pay. Okay, I think that's it for "run up". Let's move.

که باید پرداخت کنید. خوب، من فکر می کنم آن را برای "اجرا کردن" است. بیا حرکت کنیم.

Now, notice I put an asterisks here; an asterisk: "rundown". "Rundown" is not

حالا، توجه کنید که من یک ستاره در اینجا قرار داده ام. یک ستاره: "خلاصه". "Rundown"

commonly used as a phrasal verb; it's more commonly used as an adjective. And

معمولاً به عنوان یک فعل عبارتی استفاده نمی شود. بیشتر به عنوان صفت استفاده می شود.

it's combined into one word: "rundown". If "someone is rundown", it means, like,

و در یک کلمه ترکیب شده است: "مختل". اگر "کسی فرسوده است"، به این معنی است

they're very tired or very... they've... a little bit worn out. Right? They've

که او خیلی خسته است یا خیلی ... کمی فرسوده شده است. درست؟ آنها

been working too hard, and they have bags under their eyes, and like their

بیش از حد سخت کار کرده اند، و زیر چشمانشان کیسه هایی دارند، و مثل اینکه

hair is all messy, and they... they look like they can barely move, so they look

موهایشان کاملاً نامرتب است، و آنها... به نظر می رسند که به سختی می توانند حرکت کنند، بنابراین

"rundown" — in bad condition; in weak condition. But you can also "run down",

"فرهنگ" به نظر می رسند - در شرایط بدی. در شرایط ضعیف اما شما همچنین می توانید "دویدن پایین"،

like you can run down the stairs very thing. You can also "run down a list".

مانند شما می توانید از پله ها بسیار پایین بدید . شما همچنین می توانید "یک لیست را اجرا کنید".

So, you're going through the list, you're running down the list to see

بنابراین، شما در حال بررسی لیست هستید، در حال پایین آمدن لیست هستید تا ببینید

what's on the list. What needs to be done? So, you have a to-do list. So, you

چه چیزی در لیست است. چه باید انجام شود؟ بنابراین، شما یک لیست کار دارید. بنابراین، شما

just run down the list: "Okay, this is what I have to do next. Okay, this is

فقط فهرست را پایین می آورید: "خوب، این کاری است که من باید انجام دهم. خوب، این

what I have to do next." Technically, not commonly used, but technically, "run

همان کاری است که باید بعد انجام دهم." از نظر فنی ، معمولاً مورد استفاده قرار نمی‌گیرد، اما از نظر فنی، «فرار

down" means also chase somebody. So, somebody you want to catch, you run

کردن» به معنای تعقیب کردن نیز هست. بنابراین، کسی را که می خواهید بگیرید، به

after them, and you run them down and bring them down to the ground. So, the

دنبال او می دوید و او را پایین می آورید و روی زمین می آورید. بنابراین،

police might do that, but it's not commonly used anyway.

پلیس ممکن است این کار را انجام دهد، اما به هر حال معمولاً استفاده نمی شود.

Let's look at "run over". You can "run over" to your friend's house, like,

بیایید به "دور شدن" نگاه کنیم. می‌توانید به خانه دوستتان «دور بزنید»، مثلاً

actually running over there, but more commonly it is used when a car hits

در آنجا بدوید، اما معمولاً زمانی استفاده می‌شود که ماشین با کسی برخورد کند

somebody. So, if you "run over your neighbour's foot", it means you drove

. بنابراین، اگر "از روی پای همسایه خود بدوید"، به این معنی است که از

over his or her foot; or you "ran over a squirrel" in the street and you killed

روی پای او رانندگی کرده اید. یا تو خیابون از روی سنجاب زدی و کشتي

And then: "run across". "Run across" again, "run across the field to the

و بعد : دوید. دوباره "دیدن در عرض" ، "دویدن در سراسر میدان به سمت

it — it happens. So, right... Especially in Canada. "Run over" — hit with a car.

آن - این اتفاق می‌افتد. پس درست است... به‌ویژه در کانادا. "دور" - با ماشین ضربه بزنید.

"Run away" basically means "escape . Usually you can say: "run away fr

"فرار" در اصل به معنای "فرار" است . معمولاً می توانید بگویید: "از چیزی فرار کن

m something". Now, it doesn't have to be a physical thing. You can "run away fr

". در حال حاضر، این یک چیز فیزیکی نیست. شما می توانید "از

m your problems" or just "run from yo r problems" — means you're trying

مشکلات خود فرار کنید" یا فقط "از مشکلات خود فرار کنید" - یعنی سعی می کنید

o escape; you're trying to avoid yo r problems. And again, literal "run awa

فرار کنید. شما سعی می کنید از مشکلات خود جلوگیری کنید و باز در لغت «روان آوا

" means away from somewhere; you're ju t running. If something run... runs aw

» به معنای دور شدن از جایی است. تو نمی دوی اگر

y from you, you can also say that you ha e lost control. Right? So, you... let

چیزی از شما دور شد، همچنین می توانید بگویید که کنترل خود را از دست داده اید. درست؟ بنابراین، شما...

s say even a teacher is managing a classroom, and one student starts

فرض کنید حتی یک معلم یک کلاس درس را مدیریت می کند، و یک دانش آموز شروع به

o speak, and then another, and another. nd basically the... the control of

صحبت می کند، و سپس دیگری، و دیگری. و اساساً...

he class or the... the noise or the may em in the class has "run away fr

کنترل کلاس یا... سر و صدا یا ممکن است در کلاس "از دست معلم فرار

m the teacher" — the teacher has lost c ntrol of the situation.

کرده است" - معلم کنترل موقعیت را از دست داده است.

Okay, so that's it for "run". Pretty straightforward, I think. These ones are

بسیار خوب، پس آن را برای "اجرای" است. خیلی سرراست، فکر می کنم. اینها

other side" — running. But "run acros " also means discover something. So, I w

طرف دیگر هستند - دویدن. اما "run acros" همچنین به معنای کشف چیزی است. بنابراین، من

s reading a magazine and I ran across n article that explained why I wasn

در حال خواندن یک مجله هستم و به n مقاله برخوردم که توضیح می دهد چرا

t sleeping well at night, or I ran acro s a great recipe to try out. So, y

شب ها خوب نمی خوابم، یا یک دستور العمل عالی را اجرا کردم. برای امتحان کردن. بنابراین،

u discover by chance. You were doi g something else, and you ran acro

شما تصادفاً کشف می کنید

s something; you found it, and it's a go d thing for you. And last one: "run for

. Now, the most common use of "run for" s try to get, like, a political offic

. در حال حاضر، رایج ترین استفاده از "دویدن برای " تلاش برای به دست آوردن یک مقام سیاسی است

. So, every four years, two people run f r president or run for the office of t

. بنابراین، هر چهار سال، دو نفر به عنوان رئیس جمهور یا

e president. Or every year, there's peop e who try to run for mayor, or run f

نامزد ریاست جمهوری نامزد می شوند. یا هر سال، افرادی هستند که سعی می کنند برای شهرداری نامزد شوند

r senator, or run for whatever it is. Y u can also "run for a particular purpo

، یا برای سناتور کاندید شوند، یا برای هر چیزی که هست نامزد شوند. شما همچنین می توانید "برای یک هدف خاص اجرا کنید

e". Like, you're "running for cover". So if it's a... let's say you're in a

". مثلاً «در حال دویدن برای پوشش» هستید. بنابراین اگر... فرض کنید در یک

war zone, and bombs are falling, yo 're going to run for the place that

منطقه جنگی هستید و بمب‌ها در حال سقوط هستند، می‌روید برای جایی که

ill cover your head and protect you from the bombs. Right? So, "run for cover"

سرتان را می‌پوشاند و از شما در برابر بمب‌ها محافظت می‌کند. درست؟ بنابراین، "دویدن برای پوشش

s a common expression. Or you can "run for charity". Right? Some people lik

" یک عبارت رایج است. یا می توانید " برای خیریه بدوید". درست؟ برخی از

... like, again, literally running to ake money to give to charity to help o

مردم دوست دارند، دوباره، به معنای واقعی کلمه دویدن به دنبال گرفتن پول برای کمک به افراد خیریه برای کمک به

her people, especially like disease-rese rch kind of charities.

مردم خود، به ویژه مانند سازمان های خیریه که از بیماری ها رنج می برند .

not too confusing, like some of the other phrasal verbs we've come across.

خیلی گیج کننده نیست، مانند برخی دیگر از افعال عبارتی که با آنها برخورد کرده ایم.

But, again, if you want to make sure you understand them, go to www.engvid.com,

اما، دوباره، اگر می خواهید مطمئن شوید که آنها را درک می کنید، به www.engvid.com بروید،

take the quiz. Don't forget you can ask me questions in the comment section at

در آزمون شرکت کنید. فراموش نکنید می توانید سوالات خود را در قسمت نظرات در

www.engvid.com. And yeah, if you liked the video, give me a like. Don't forge

www.engvid.com از من بپرسید. و بله، اگر ویدیو را دوست داشتید، من را لایک کنید. سعی نکنید

to subscribe to my channel and ring tha little bell thing so you can ge

در کانال من مشترک شوید و زنگ کوچکی را به صدا درآورید تا بتوانید

notifications when new videos come out And come again soon for more voca

هنگام انتشار ویدیوهای جدید اعلان دریافت کنید و به زودی برای یادگیری بیشتر لغت

, grammar, and other useful Engl sh lessons. See you then. Bye-

، گرامر و سایر درس های مفید انگلیسی بیایید. بعدا می بینمت. خدا حافظ-