13 Phrasal Verbs with GO: go for, go on, go along, go ahead...

Hi, everybody. Welcome to www.engvid.com. I'm Adam. In today's

سلام به همه. به www.engvid.com خوش آمدید . من آدام هستم. در

video, I'm going to give you a bunch more phrasal verbs to work with. And

ویدیوی امروز، من می‌خواهم چند افعال دیگر را برای کار با آنها در اختیارتان بگذارم. و

we're going to concentrate on the verb: "go". Now, again, just to refresh our

ما روی فعل "رفتن" تمرکز می کنیم. اکنون، دوباره، فقط برای تازه کردن

memories: A "phrasal verb" is a combination of a verb and a preposition;

خاطرات: "فعل عبارتی" ترکیبی از یک فعل و یک حرف اضافه است.

and oftentimes, the meaning is very different from the two words

و اغلب، معنی با این دو کلمه به

individually. Some of the meanings can be very literal, meaning the words

صورت جداگانه بسیار متفاوت است. برخی از معانی می تواند بسیار تحت اللفظی باشد، یعنی

themselves; other meanings can be completely unrelated to the two words.

خود کلمات; معانی دیگر می توانند کاملاً بی ارتباط با این دو کلمه باشند.

So, let's begin with: "go for". "Go for" actually has several meanings. If you

بنابراین، بیایید با "برو برای" شروع کنیم. «برو» در واقع معانی مختلفی دارد. اگر

"go for" something, means you're going to try it; you're going to try to do

به دنبال چیزی بروید، به این معنی است که آن را امتحان خواهید کرد. شما سعی می کنید کاری

something. So, you can... somebody says: -"Do you want to learn how to paint?"

انجام دهید بنابراین، شما می توانید... یکی می گوید : "می خواهی نقاشی کردن را یاد بگیری؟"

-"Yeah, I'll... let's go for that. Let's try that." If you say: "Go for it",

-"آره، من... بیا بریم دنبالش. بیا امتحانش کنیم." اگر بگویید: «برو»،

means you will try to do something specifically. Or you will... you'll "go

به این معناست که سعی می‌کنی کاری را به‌طور خاص انجام دهی. یا می‌خواهی... «

for it", means you'll try to succeed in something; you'll try to accomplish

به آن می‌روی»، یعنی تلاش می‌کنی در چیزی موفق شوی . شما سعی می کنید

something. Another meaning of "go for" means to attack or to specifically

چیزی را انجام دهید معنای دیگر «رفتن» به معنای حمله کردن یا

target something. So, if you're fighting someone, for example, and you're

هدف قرار دادن خاص چیزی است. بنابراین، اگر مثلاً با کسی دعوا می‌کنید، و به او

punching them, and then you "go for" the face — means you're... you're trying to

مشت می‌زنید، و سپس «به‌دنبال» صورتش می‌روید - یعنی می‌خواهید...

punch them in the face, you're specifically targeting the face. Another

به طور خاص صورت را هدف قرار می دهد.

meaning of: "go for", when you... when you're talking about a choice of

معنی دیگر: "برو"، وقتی شما... وقتی در مورد انتخاب چیزی صحبت می

something, you... when you make the choice, you can say: "you could go for"

کنید، شما... وقتی انتخاب می کنید، می توانید بگویید: "شما می توانید برای

that thing, or "you can go for it". So: "I could go for a burger". -"Are you

آن چیز بروید" یا " شما می توانید به دنبال آن بروید." بنابراین: "من می توانم برای یک همبرگر بروم". -"

hungry?" -"Yeah. What do you want to eat?" -"Hmm. I could go for a burger."

گرسنه ای؟" -آره چی می خوای بخوری؟ -"هوم. من میتونم برگر برگر بگیرم."

Right? So, that's what I would feel like; that's what I would choose to have

درست؟ بنابراین، این همان چیزی است که من دوست دارم. این چیزی است که من در حال حاضر انتخاب می کنم که

right now.

داشته باشم.

Let's move on to: "go up against". When you "go up against" someone, or a group,

بیایید ادامه دهیم: "برابر شدن". مثلاً وقتی با کسی، یا گروهی، یا شرکتی «مقابله می‌شوید

or a company, for example, means you're fighting them. It doesn't have to be,

» به این معنی است که دارید با او می‌جنگید. لازم نیست

like, a physical fight, a violent fight; it means you're... you've... you're

، مثلاً یک درگیری فیزیکی، یک دعوای خشونت آمیز باشد. این بدان معنی است که شما ... شما ... شما

engaging in some sort of confrontation. If somebody is trying to attack you, you

درگیر نوعی رویارویی هستید. اگر کسی بخواهد به شما حمله کند،

will "go up against" them and you will try to fight. If a company is trying to

شما "در مقابل" آنها قرار خواهید گرفت و سعی خواهید کرد بجنگید. اگر یک شرکت در تلاش است

change some rules or some situation, environmental — a group of activists

تا برخی قوانین یا شرایط محیطی را تغییر دهد - گروهی از فعالان

might "go up against" them; they might try to stop them and make them not

ممکن است «مقابله» با آنها بروند. ممکن است سعی کنند جلوی آنها را بگیرند و کاری کنند که

succeed in their plans. That's the most common use of: "go up against". You

در برنامه هایشان موفق نشوند. این رایج ترین استفاده از: "برابر شدن" است.

could say something "goes up against" the wall, but that's a little bit more

می توانید بگویید چیزی "در مقابل " دیوار قرار می گیرد، اما این کمی تحت اللفظی تر است

literal and not as commonly used. "Go away". So, "go away" can mean just

و آن طور که معمولا استفاده می شود نیست. " گمشو". بنابراین، "برو" می تواند به معنای فقط

leave; you're going away from this place. When somebody says: "I'm going

ترک باشد. شما از این مکان دور می شوید وقتی یکی می گوید: «

away for a few days", it means they're traveling. In most cases, it means go on

چند روزی می روم» یعنی در حال سفر است. در بیشتر موارد به معنای رفتن به

vacation. But it could just mean leave the place, go to another location

تعطیلات است. اما این فقط می تواند به این معنی باشد که مکان را ترک کنید، به طور کلی به مکان دیگری بروید

altogether; out of the town, out of town for an extended period. "I'm going away

. خارج از شهر، خارج از شهر برای مدت طولانی. «یه مدتی می روم

for a while" for... for example: "I'm going to another city." Sometimes, if

» برای... مثلاً: « به شهر دیگری می روم». گاهی اوقات، اگر

somebody says: "He's going away for a while", it could also suggest a medical

کسی بگوید: "او برای مدتی از بین می رود"، همچنین می تواند نشان دهنده یک

situation or an addiction, like going to a rehab center. So, if somebody says:

وضعیت پزشکی یا اعتیاد باشد، مانند رفتن به یک مرکز توانبخشی. بنابراین، اگر کسی بگوید:

"He's going away for a while" — he's going to the rehabilitation center. Or,

"او برای مدتی می رود" - او به مرکز توانبخشی می رود. یا

in some cases, it could mean going to prison. So: "He's going away for a long

در برخی موارد ممکن است به معنای رفتن به زندان باشد. پس: "او برای مدت طولانی می رود

time", means he's going to jail for a long time. Another meaning of: "go away"

" یعنی مدت طولانی به زندان می رود . معنای دیگر: «رفتن

is just disappear. Right? So, this... "This trouble just won't go away; it

» فقط ناپدید شدن است. درست؟ بنابراین، این ... "این مشکل فقط از بین نمی رود

won't stop, it won't disappear". If you're having problems at the office,

، متوقف نمی شود، ناپدید نمی شود". اگر در دفتر مشکل دارید،

and you just want it to "go away", but it doesn't. That's what that means. If

و فقط می خواهید "از بین برود"، اما اینطور نیست. معنی آن همین است. اگر

you tell someone: "Go away", it means just: "Leave me alone" or just leave;

به کسی بگویید: «برو» یعنی فقط: «مرا تنها بگذار» یا فقط برو.

literally leave.

به معنای واقعی کلمه ترک

"Go by". "Go by" also has a few meanings. You could just "go by"

"برو". «برو» نیز چند معانی دارد. شما فقط می توانید

someone's house, you mean go for a visit or just go to a place, literally.

از خانه کسی "گذر کنید"، یعنی به معنای واقعی کلمه برای بازدید یا فقط به یک مکان بروید.

Another meaning is basically to call something by a certain name. So: "He

معنای دیگر اساساً این است که چیزی را به نام خاصی صدا کنیم. بنابراین: "

goes by Jack", this... "This company goes by" — the name of whatever — "Acme

او توسط جک می رود"، این... "این شرکت می گذرد" - نام هر چیزی - "Acme

Explosives", etcetera. Another meaning of: "go by" is to... is based on or to

Explosives"، و غیره. معنی دیگر : «گذر» این است که... بر

be judged by. So, "going by" history or "going by" precedent, this is what

اساس یا قضاوت شدن است. بنابراین، «گذراندن» از تاریخ یا «گذراندن» از پیشینه، این همان چیزی است که

should happen next. So, based on or judging by history, this is what should

باید اتفاق بیفتد. بنابراین، بر اساس یا قضاوت بر اساس تاریخ، این چیزی است که باید

happen next. "Go by". It can also just mean pass; go passed something — "go by"

اتفاق بیفتد. "برو". همچنین می تواند فقط به معنای پاس کردن باشد. برو از چیزی عبور کرد - از

it. Don't stop until you pass it. That's good enough for that. Let's move on to:

آن عبور کرد. تا ازش رد نشدی متوقف نشو برای آن کافی است. بیایید به سراغ:

"go ahead". So, if somebody says to you: "Go ahead", it means continue. Right?

"بروید". پس اگر کسی به شما بگوید: «برو» یعنی ادامه بده. درست؟

-"I have something to say." -"Yeah. Go ahead, say it". Or it could just mean

-"من چیزی برای گفتن دارم." -"آره. برو ، بگو". یا فقط می تواند به معنای

start; to begin something. So, this project cannot "go ahead" without the

شروع باشد. شروع کردن چیزی بنابراین، این پروژه نمی‌تواند بدون

approval of head office, or: "Why'd you stop? Go ahead" — continue. Right? So,

تأیید دفتر مرکزی "ادامه یابد" یا: "چرا متوقف شدی؟ ادامه بده" - ادامه دهید. درست؟ بنابراین،

continue or start. And... or if you want to start... say something: "Yeah, you

ادامه دهید یا شروع کنید. و... یا اگر می خواهید شروع کنید... چیزی بگویید: «بله،

can go ahead" means: You can start. That's what this means. Or another

می توانی ادامه بدهی» یعنی: می توانی شروع کنی. این یعنی همین یا

meaning: "go ahead" means go forward in front of the others. Right? "Go ahead" —

به معنای دیگر: «پیشرو» یعنی جلوتر برو جلو دیگران. درست؟ "برو جلو" -

go to the front of the line; ahead of other people, in front of other people.

به جلوی خط بروید. جلوتر از دیگران، در مقابل دیگران.

Again, a lot of different meanings. Sometimes I don't even remember what all

باز هم معانی بسیار متفاوت. گاهی حتی یادم نمی آید

the meanings are.

همه معانی چیست.

Let's move on to: "go out". So, "go out" can mean literally "go out" of the place

بریم سراغ: «بیرون برو». بنابراین، «بیرون» می تواند به معنای واقعی کلمه «بیرون رفتن» از مکان

or leave; it could also mean go on a date. So, if you "go out" with somebody,

یا ترک باشد. همچنین می تواند به معنای رفتن به یک قرار باشد. بنابراین، اگر با کسی "بیرون" بروید،

you're going on a date with somebody. A light or a fire can "go out". In the

با کسی قرار ملاقات خواهید داشت. یک چراغ یا آتش می تواند "خاموش شود".

case of a fire, it means extinguished; in case of a light, it just means the

در آتش به معنای خاموش شده است; در صورت وجود چراغ، فقط به این معنی است که

power went off. You... somebody turned off. If... So, "go out". Okay, let's

برق قطع شده است. تو... یکی خاموش شد. اگر... پس «بیرون برو». خوب، بیایید

move on from there; that's enough for "go out". "Go all out". If you're going

از آنجا حرکت کنیم. همین برای "بیرون رفتن" کافی است. "همگی بروید بیرون". اگر می‌خواهید

to "go all out" in your... in doing something — that means you're not

در انجام کاری «همه تلاش خود را انجام دهید» - به این معنی است که هیچ

holding anything back; you're going to put in 100% effort in order to achieve

چیز را متوقف نمی‌کنید. شما 100% تلاش خواهید کرد تا به

your goal or your target, or whatever it is you're doing. Okay? Let's move on.

هدف خود یا هدف خود یا هر کاری که انجام می دهید برسید. باشه؟ بیایید ادامه دهیم.

Let's "go along". "Go along" can mean literally just walk along the side of a

بیایید "همراه باشیم". «برو کنار» می‌تواند به معنای واقعی کلمه فقط در کنار یک مکان قدم بزنید

place, like, you go along the river path — that's the more literal one. "To go

، مثلاً از مسیر رودخانه می‌روید - این معنای واقعی‌تر است. "

along with" something, so, we'll... we often use "with" if we will specify what

همراهی با" چیزی، بنابراین، ما اغلب از "با" استفاده می کنیم، اگر مشخص کنیم آن

the thing is — means to agree to or to agree with something. So, if I "go along

چیز چیست - به معنای موافقت یا موافقت با چیزی است. بنابراین، اگر من

with" all my... let's say my girlfriend has all sorts of plans, and I "go along

"با تمام..."م کنار بیایم، فرض کنیم دوست دخترم انواع و اقسام برنامه ها را دارد، و من

with" her plans, that means I will just follow and do whatever she wants, or I

با برنامه های او "همراه" می شوم، به این معنی است که من فقط دنبال می کنم و هر کاری که او بخواهد انجام می دهم، یا

will agree with whatever she wants me to do. Okay? As the case, may be. "Go along

موافقت می کنم. با هر کاری که او می خواهد انجام دهم باشه؟ به عنوان مورد ممکن است.

with", if you're specifying. If you say to someone: "Go along", "Go along" means

اگر مشخص می‌کنید، «همراه باشید». اگر به کسی بگویید: «برو» یعنی برو

just leave. It's a little bit of a... like talking to a little child. "Go

کنار. کمی مثل صحبت کردن با یک کودک کوچک است. "

along".

برو".

"Go around". So, again, literal means you can "go around" a thing, instead of

"به اطراف بروید". بنابراین، دوباره، تحت اللفظی به این معنی است که شما می توانید به جای عبور از یک چیز یا عبور از آن، "در اطراف آن بچرخید"

going through it or across it. We often use this to say, like, something is

. ما اغلب از این برای گفتن، مانند،

being spread or something is being shared. So: "He's going around telling

چیزی در حال انتشار یا اشتراک گذاری استفاده می کنیم. بنابراین: "او به اطراف می چرخد ​​و به مردم می گوید

people that you're not nice." Right? "Going around telling people" means he's

که شما خوب نیستید." درست؟ "گردیدن و گفتن به مردم" به این معنی است که او

sharing this information with lots of different people. On the other hand, you

این اطلاعات را با افراد مختلف به اشتراک می گذارد . از طرف دیگر می

can say that something is spreading: "The... the flu is going around these

توان گفت که چیزی در حال گسترش است: «آنفولانزا این

days", means the flu is spreading to all kinds of different people and many

روزها می چرخد» یعنی آنفولانزا در حال سرایت به انواع افراد مختلف است و

people are getting sick. Or: "The news is going around that something will

افراد زیادی بیمار می شوند. یا: "اخبار در حال پخش است که اتفاقی خواهد

happen" — also spreading. "Go off", again, several meanings. A light can "go

افتاد" - همچنین در حال گسترش است. "برو"، دوباره، چند معنی. یک چراغ می تواند "

off" means lose power. If a person "goes off", that means they lost control; they

خاموش شود" به معنای از دست دادن قدرت است. اگر شخصی "رفت"، به این معنی است که کنترل خود را از دست داده است.

get very, very angry. Started yelling, or screaming, or doing whatever. So, he

آنها بسیار بسیار عصبانی می شوند. شروع کرد به داد زدن یا جیغ زدن یا هر کاری. بنابراین،

was told he was being fired, and he just "went off" — he started yelling at

به او گفته شد که او را اخراج می کنند، و او فقط "رفت" - او شروع به داد زدن بر سر

everybody and throwing chairs around, and lost control. Okay. Let's move on

همه کرد و صندلی ها را به اطراف پرتاب کرد و کنترل خود را از دست داد. باشه. بیایید

from there: "go against". If something "goes against" something, means it's

از آنجا جلو برویم: "برابر برو". اگر چیزی «مخالف» چیزی باشد، به این معنی است که

basically going contrary to. So, especially if you're talking about rules

اساساً خلاف آن است. بنابراین، به خصوص اگر در مورد قوانین یا استانداردها صحبت می کنید

or standards — if you "go against the rules", means you're breaking the rules;

- اگر "بر خلاف قوانین پیش بروید"، به این معنی است که قوانین را زیر پا می گذارید.

you're not following the proper way of doing things. Okay. We also have an

شما روش درست انجام کارها را دنبال نمی کنید. باشه. یک تعبیر هم داریم

expression: "go against the grain" means work against what is considered normal.

: «بر خلاف غله برو» یعنی کار خلاف چیزی که عادی تلقی می شود.

"The grain", if you think about wood, wood has grains that go in a certain

«دانه»، اگر به چوب فکر کنید، چوب دانه هایی دارد که در جهت خاصی پیش

direction. If you "go against the grain", you're gonna get a splinter;

می روند. اگر "بر خلاف غلات" بروید، یک ترکش خواهید داشت.

you're gonna basically not be very happy about it. "Go on". So, "go on" — the

شما اساساً از این موضوع خوشحال نخواهید شد. "ادامه دادن". بنابراین، "روشن" -

light can "go on", means turn on get power. If I say to someone: "Go on", it

چراغ می تواند "روشن" شود، به معنای روشن کردن برق است. اگر به کسی بگویم:

means continue; say what you have to say. If someone just "goes on and on and

ادامه بده، یعنی ادامه بده. آنچه را که برای گفتن داری بگو اگر کسی فقط «ادامه می‌دهد و ادامه می‌دهد

on", it means they don't shut up; they just talk, talk, talk, talk, talk. Some

»، به این معنی است که ساکت نمی‌شود. آنها فقط حرف می زنند، حرف می زنند، حرف می زنند، حرف می زنند، حرف می زنند.

of you might think that I'm just "going on and on", but I'm trying to explain

ممکن است برخی از شما فکر کنید که من فقط " در حال ادامه دادن" هستم، اما من سعی می کنم چیزهایی را توضیح دهم

stuff, so it's a little bit okay. Okay, let's move on from there. "Go without".

، بنابراین کمی اشکالی ندارد. باشه از اونجا ادامه بدیم "بدون".

If you "go without" something, means you don't have it, and you're okay with

اگر چیزی را «بدون» به این معنی است که آن را ندارید و با آن مشکلی ندارید

that. Right? So, you can "go without" food for several days. But if you go

. درست؟ بنابراین، می توانید چندین روز بدون غذا بروید. اما اگر

with... you can't "go without" water because you will dehydrate and pass out.

با ... همراه باشید نمی توانید «بدون» آب بمانید زیرا دچار کم آبی و بیهوشی می شوید.

So, "go without" — don't have. Okay.

بنابراین، "بدون" - نداشته باشید. باشه.

Now, one thing I do want to say: Phrasal verbs with "go" — there are actually

اکنون، یک چیز را می‌خواهم بگویم: افعال عبارتی با "go" - در واقع

quite a few that I didn't include in this list. And there are actually a few

تعداد زیادی هستند که من در این لیست نیاوردم. و در واقع

more meanings of these ones that I didn't include, because there are so

چند معنی دیگر از اینها وجود دارد که من آنها را درج نکردم، زیرا بسیار زیاد است

many. I highly recommend that you maybe get on the internet and do a little bit

. من به شدت توصیه می کنم که شاید به اینترنت سر بزنید و

of research, and find out more. Or go to www.engvid.com — there's a comment

کمی تحقیق کنید و بیشتر بدانید. یا به www.engvid.com بروید - یک بخش نظرات وجود دارد

section. If you can think of other phrasal verbs or other meanings with

. اگر می توانید به افعال عبارتی یا معانی دیگری با

"go", put them in there, share them with your peers; the other people who are

"برو" فکر کنید، آنها را در آنجا قرار دهید، آنها را با همسالان خود به اشتراک بگذارید . سایر افرادی که در

watching these videos. Otherwise, there's also a quiz. You can test your

حال تماشای این ویدیوها هستند. در غیر این صورت، یک مسابقه نیز وجود دارد. می توانید

understanding of the ones that I told you about. And if you have any

درک خود را از مواردی که به شما گفتم آزمایش کنید. و البته اگر

questions, of course, ask them in the comment section. And that's it. I hope

سوالی داشتید در قسمت نظرات بپرسید. و بس. امیدوارم

you liked this video. If you did, give me a like. Don't forget to subscribe to

از این ویدیو خوشتون اومده باشه اگه کردی بهم لایک کن فراموش نکنید که در

my channel and ring the bell, if you want to get notifications of future

کانال من عضو شوید و زنگ را به صدا درآورید، اگر می خواهید از ویدیوهای بعدی مطلع شوید

videos. And come back again soon; we'll do this again and hopefully improve our

. و به زودی دوباره برگرد؛ ما دوباره این کار را انجام خواهیم داد و امیدوارم با هم انگلیسی خود را بهبود ببخشیم

English together. Okay? Until then, bye-bye.

. باشه؟ تا اون موقع خداحافظ