My Top 10 Tips for Better English Speaking

Hi. Welcome to www.engvid.com. I'm Adam. Today, I want to talk to you about speaking. Speaking

سلام. به www.engvid.com خوش آمدید. من آدام هستم. امروز می خواهم در مورد صحبت کردن با شما صحبت کنم. صحبت کردن

in English and how you can become better speakers. These are very general tips, but I'll start

به زبان انگلیسی و اینکه چگونه می توانید سخنرانان بهتری شوید. اینها نکات بسیار کلی هستند، اما من

by saying that I have been teaching English for almost 20 years. I have taught in four

با بیان اینکه من تقریباً 20 سال است که انگلیسی تدریس می کنم شروع می کنم . من در چهار کشور مختلف تدریس کرده ام

different countries. I have taught students of dozens of nationalities. So, I've seen

. من به دانش آموزان ده ها ملیت تدریس کرده ام. بنابراین، من

all kinds of things, and I've discovered all kinds of reasons why people don't speak well

انواع و اقسام چیزها را دیده‌ام و انواع دلایلی را کشف کرده‌ام که چرا مردم خوب صحبت

or don't speak at all. Okay? Now, the number one cause of not speaking is fear. So, one

نمی‌کنند یا اصلاً صحبت نمی‌کنند. باشه؟ حالا دلیل شماره یک نگفتن ترس است. بنابراین، یکی

of the things we're going to have to work on first is getting rid of your fear of speaking.

از چیزهایی که ابتدا باید روی آن کار کنیم، رهایی از ترس شما از صحبت کردن است.

So, I'm going to give you a few general tips on what you can do to become better English

بنابراین، من قصد دارم چند نکته کلی در مورد اینکه چه کاری می توانید انجام دهید تا انگلیسی زبان بهتری داشته باشید به شما ارائه کنم

speakers. And keep in mind, this applies to any language you're going to learn. If you're

. و به خاطر داشته باشید، این برای هر زبانی که می خواهید یاد بگیرید صدق می کند. اگر در حال

learning how to speak Spanish, this will help you become better Spanish speakers. If you're

یادگیری نحوه صحبت کردن به زبان اسپانیایی هستید، این به شما کمک می کند اسپانیایی زبان بهتری شوید. اگر در حال

learning how to speak Russian, this will make you better Russian speakers. Okay? So, that's

یادگیری نحوه صحبت کردن به زبان روسی هستید، این کار شما را بهتر به زبان روسی صحبت می کند. باشه؟ بنابراین،

a few things to keep in mind based on my interaction with students.

این چند نکته است که باید بر اساس تعامل من با دانش آموزان در نظر داشته باشید.

Now, I've put number one out, I left it blank for now because I just want to give you guys

حالا، شماره یک را بیرون آورده‌ام، فعلاً آن را خالی گذاشتم زیرا فقط می‌خواهم به شما

a chance to think what is tip number one. If you've watched my videos before, you probably

بچه‌ها فرصتی بدهم تا فکر کنید نکته شماره یک چیست. اگر قبلاً ویدیوهای من را تماشا کرده باشید، احتمالاً

already know what I'm going to say, but, you know, say it for yourself, say it out loud

از قبل می‌دانید که قرار است چه بگویم، اما، می‌دانید، خودتان آن را بگویید، به هر حال آن را با صدای بلند بگویید

anyway. It's good to say it out loud. Okay? Tip number one, if you want to become a better

. خوب است آن را با صدای بلند بگویید. باشه؟ نکته شماره یک، اگر می خواهید

English speaker or a better English writer, reader, etc., relax. Learn how to relax when

انگلیسی زبان بهتری شوید یا نویسنده، خواننده و غیره انگلیسی بهتری شوید، استراحت کنید. بیاموزید که چگونه

it comes to using a different language. Okay? When you are relaxed, your brain functions

هنگام استفاده از زبانی دیگر آرام باشید. باشه؟ وقتی آرامش دارید

more efficiently, your ideas come together more easily, everything works. When you're

، مغزتان کارآمدتر عمل می‌کند، ایده‌هایتان راحت‌تر جمع می‌شوند، همه چیز کار می‌کند. وقتی

in a panic, nothing really registers because everything... Your brain is, again, it's in

در وحشت هستید، هیچ چیز واقعاً ثبت نمی شود زیرا همه چیز ... مغز شما دوباره در

self-defense mode. When you're in a panic, your brain thinks there's something wrong,

حالت دفاع شخصی است. وقتی در هراس هستید، مغزتان فکر می‌کند مشکلی وجود دارد،

and it's sending all kinds of ideas into your head to try to fix whatever the perceived

و انواع ایده‌ها را به ذهنتان می‌فرستد تا سعی کنید هر مشکلی را که درک می‌کنید

problem is. Right? If you're relaxed, you're putting all your ideas together, your thing

برطرف کنید. درست؟ اگر آرام باشید، همه ایده‌هایتان را کنار هم می‌گذارید

comes out more naturally. Next, part of being relaxed means to be confident. Be confident

، چیزتان طبیعی‌تر ظاهر می‌شود. بعد، بخشی از آرامش به معنای اعتماد به نفس است. به خودت مطمئن باش

in yourself. Now, I know that a lot of people, and I've experienced this with tons and tons

اکنون، من می دانم که بسیاری از مردم، و من این را با هزاران تن از دانش آموزان تجربه کرده ام

of students, a lot of people think that somebody who's not speaking well might be, you know,

، بسیاری از مردم فکر می کنند که ممکن است کسی که خوب صحبت نمی کند

an idiot. That's not the case. A lack of language does not equal a lack of intelligence. Okay?

، احمق باشد. اینطور نیست. فقدان زبان مساوی با فقدان هوش نیست. باشه؟

Now, if I go to China and I try to speak Chinese to people, I'm going to sound like an idiot.

حالا اگر به چین بروم و سعی کنم با مردم چینی صحبت کنم، مثل یک احمق به نظر می‌رسم.

Does that mean I'm an idiot? No. It means I don't know Chinese. I can learn Chinese,

یعنی من یک احمق هستم؟ نه. یعنی چینی بلد نیستم. من می توانم چینی یاد بگیرم، می توانم زبان

I can practice Chinese, and eventually I will be a good Chinese speaker. But at the beginning,

چینی را تمرین کنم و در نهایت یک چینی زبان خوب خواهم بود. اما در ابتدا،

I'm going to sound like an idiot. Okay? So, that's the one thing. Along with being confident,

من مانند یک احمق به نظر می رسم. باشه؟ بنابراین، این یک چیز است. در کنار اعتماد به نفس،

there's one thing I want everybody to understand, and I know you know this, but I will say it

یک چیز وجود دارد که من می خواهم همه آن را بفهمند، و می دانم که شما این را می دانید، اما

to you anyway. There's only one person on this planet who is qualified to judge you.

به هر حال به شما می گویم. فقط یک نفر در این سیاره است که صلاحیت قضاوت شما را دارد.

Of course, employers can judge your qualifications for a job, a sports coach can judge your qualifications

مطمئناً کارفرمایان می توانند شایستگی شما را برای یک شغل قضاوت کنند، یک مربی ورزشی می تواند شایستگی

or your skills to be on a sports team, etc. Only one person in the world can judge you

شما یا مهارت های شما برای حضور در یک تیم ورزشی و غیره را قضاوت کند. فقط یک نفر در دنیا می تواند شما را

as a person, and that one person is you. So, it doesn't matter what other people think

به عنوان یک شخص قضاوت کند و آن یک نفر شما هستید. . بنابراین، مهم نیست که دیگران در مورد شما چه فکر می کنند

about you. It doesn't matter what other people think about the way you're speaking. You know

. مهم نیست دیگران در مورد نحوه صحبت شما چه فکر می کنند. شما می دانید

who you are, you know what you are, you know where you are in your learning process. So,

که هستید، می دانید که چه هستید، می دانید در کجای فرآیند یادگیری خود قرار دارید. بنابراین،

don't worry about what other people think.

نگران نظر دیگران نباشید .

Now, another thing. When you go... And again, this is a part of people's human nature, but

حالا یه چیز دیگه وقتی رفتی... و باز هم این جزئی از ذات انسانی مردم است، اما

if you go to another country and you will meet some people, some locals, some of them

اگر به کشور دیگری رفتی و با عده ای، برخی از مردم محلی آشنا شدی، برخی

will be patient, some of them will not. Some of them will look at you like struggling with

صبور می شوند، برخی دیگر نه. برخی از آنها طوری به شما نگاه می کنند که با زبان درگیر هستید

the language and not want to talk to you. Some of them will try to help you. Okay? Don't

و نمی خواهند با شما صحبت کنند. برخی از آنها سعی می کنند به شما کمک کنند. باشه؟

worry about what people think. If somebody's not nice to you, go to the next person and

نگران نظر مردم نباشید. اگر کسی با شما خوب نیست، به شخص بعدی بروید و

try again.

دوباره امتحان کنید.

But again, very important, know your audience. Know who you're talking to. Now, if you're

اما باز هم بسیار مهم است که مخاطب خود را بشناسید. بدانید با چه کسی صحبت می کنید. حالا، اگر

going to try to basically put together a good sentence, if you're going to try to improve

می خواهید اساساً یک جمله خوب جمع کنید ، اگر می خواهید

your English, there are people you're going to try hard to have a good sentence with,

انگلیسی خود را بهبود بخشید، افرادی هستند که برای داشتن یک جمله خوب با آنها سخت تلاش می کنید،

and there are people you're just going to try to get an idea across. Okay? Let me give

و افرادی هستند. شما فقط سعی می کنید یک ایده را در سراسر جهان منتقل کنید. باشه؟ بگذارید برای

you an example. If you're getting on a bus, you go to New York City, your English is still

شما مثالی بزنم. اگر سوار اتوبوس می شوید، به شهر نیویورک می روید، انگلیسی شما

a little bit, you know, high beginner, low intermediate. You're getting on a bus in New

هنوز کمی است، می دانید، مبتدی بالا، کم متوسط. شما در شهر نیویورک سوار اتوبوس می شوید

York City. Don't try to tell the bus driver a perfect sentence. Don't try to make your

. سعی نکنید یک جمله کامل به راننده اتوبوس بگویید. سعی نکنید سوال خود را

question perfect. Just get the idea across.

کامل کنید. فقط ایده را به همه منتقل کنید.

Let me give you an anecdote. Okay? A little story from my experience. I lived in Tokyo

بگذارید یک حکایت برایتان بگویم. باشه؟ یک داستان کوچک از تجربه من. من چندین سال در توکیو زندگی

for a bunch of years, and at the beginning... I'm a very adventurous... Sorry. I'm a very

کردم و در ابتدا ... من بسیار ماجراجو هستم ... متاسفم. من یک

adventurous guy. I like to travel around, you know, I like to go get lost in a city

پسر بسیار ماجراجو هستم. من دوست دارم به اطراف سفر کنم، می‌دانی، دوست دارم بروم در یک شهر گم شوم

and find my way back. So, I would go get lost. I had very few words, then, in Japanese. And

و راه بازگشت را پیدا کنم. بنابراین، من می روم گم شوم. در آن زمان کلمات بسیار کمی به ژاپنی داشتم. و

I got lost in this one little town in, you know, like one little suburb of Tokyo. And

من در این شهر کوچک در ، مثل یک حومه کوچک توکیو گم شدم. و

I was getting a little bit tired and I wanted to go home. So, I didn't know where the train

من کمی خسته می شدم و می خواستم به خانه برگردم. بنابراین، من نمی دانستم

station was, I didn't know which way to go. There's no such thing as north, east, south,

ایستگاه قطار کجاست، نمی دانستم از کدام طرف بروم. چیزی به نام شمال، شرق، جنوب،

west. It's just... Everything's a big sprawl. So, I went looking for a Japanese person,

غرب وجود ندارد. فقط... همه چیز یک پراکندگی بزرگ است. بنابراین، من به دنبال یک ژاپنی رفتم،

you know, one who wouldn't run away from me because they didn't want to practice their

می دانید، کسی که از من فرار نمی کرد زیرا نمی خواستند انگلیسی خود را تمرین

English. I found a Japanese person who would stop and listen to me, and I would say, "Sumimasen.

کنند. یک ژاپنی پیدا کردم که می ایستد و به من گوش می داد و من می گفتم "سومیماسن.

Densha doko?" That's all I would say. "Excuse me. Train. Where?" And, of course, this person

دنشا دوکو؟" این تمام چیزی است که می خواهم بگویم. " ببخشید. قطار. کجا؟" و البته این

would point out the way or even walk me to the train station. I get on the train, I go

شخص راه را نشان می داد یا حتی تا ایستگاه قطار مرا پیاده می کرد. سوار قطار می شوم، می روم

home, I take a nap, I'm happy. Right? But if I was so worried about getting a full sentence,

خانه، چرت می زنم، خوشحالم. درست؟ اما اگر من خیلی نگران دریافت یک جمله کامل بودم،

like saying the full sentence perfectly, "Excuse me. Can you tell me how I can get to the train

مانند گفتن کامل جمله " ببخشید. می توانید به من بگویید چگونه می توانم به ایستگاه قطار بروم

station?" I would still be lost in that little suburb today. I went, I got my message across,

؟" امروز هم در آن حومه کوچک گم می شدم . رفتم، پیامم را رساندم،

I got home.

رسیدم خانه.

So, I'm actually going to jump around with all these tips. Build vocab first. Vocabulary

بنابراین، من در واقع قصد دارم با تمام این نکات به اطراف بپرم. ابتدا لغت بسازید.

is the most important thing you can do in terms of learning English. A lot of people

واژگان مهم ترین کاری است که در یادگیری زبان انگلیسی می توانید انجام دهید . بسیاری از مردم

worry so much about the grammar that they can't put together a sentence and they get

آنقدر نگران دستور زبان هستند که نمی توانند جمله ای را جمع آوری کنند و

panicked and they get nervous. So, let me actually stick on to the vocab a little bit.

وحشت زده می شوند و عصبی می شوند. بنابراین، اجازه دهید در واقع کمی به واژگان بچسبم.

I want to give you an analogy, okay? Like, I'm going to compare learning English to doing

من می خواهم یک قیاس به شما بدهم، باشه؟ مانند، من قصد دارم یادگیری زبان انگلیسی را با انجام کار

something else. Let's say you want to build a model house, and you have, you know, those

دیگری مقایسه کنم. فرض کنید می‌خواهید یک خانه مدل بسازید، و می‌دانید، آن

lollipop sticks, like little sticks, and you have some glue, and you're going to glue all

چوب‌های آبنبات چوبی، مانند چوب‌های کوچک، دارید، و مقداری چسب دارید، و می‌خواهید

your sticks together, and you're going to build yourself a house. Okay. I want you to

همه چوب‌هایتان را به هم بچسبانید، و می‌خواهید بسازید. برای خود یک خانه باشه. می خواهم به

think of the sticks, the little wooden sticks, okay? They kind of... You know, you have all

چوب ها فکر کنی، چوب های کوچک چوبی، باشه؟ یه جورایی... می دونی، تو این همه

these sticks, you can... The doctor has them and your popsicles have them. You have all

چوب داری، می تونی... دکتر هم داره و بستنی تو هم داره. تو این همه

these sticks. The sticks are vocabulary. The glue is grammar.

چوب داری چوب ها واژگان هستند. چسب گرامر است.

Now, imagine trying to build a house and all you have is glue, and you're putting glue

حالا تصور کنید که سعی می کنید یک خانه بسازید و تنها چیزی که دارید چسب است،

everywhere and all you have is, like, a sticky fingers or sticky hands and a big mess. If

و همه جا چسب می زنید و تنها چیزی که دارید مانند انگشتان چسبنده یا دست های چسبنده و یک آشفتگی بزرگ است. اگر

all you have is vocabulary and no grammar, you can build... You can still build somewhat...

تمام چیزی که داری واژگان باشد و گرامر نباشد، می توانی بسازی... هنوز هم می توانی

Something that looks like a house. Grammar gets you nothing. Vocabulary gets you something.

چیزی بسازی... چیزی که شبیه خانه است. گرامر چیزی به شما نمی دهد. واژگان چیزی به شما می دهد.

Of course, you want to have both together at the end so you can have good English. So,

البته، شما می خواهید در پایان هر دو را با هم داشته باشید تا بتوانید انگلیسی خوبی داشته باشید. بنابراین،

don't worry about just having vocabulary. Throw out your few words, use your hands,

فقط نگران داشتن واژگان نباشید. چند کلمه خود را دور بریزید، از دستان خود استفاده کنید،

use your face, use things around you, get your message across. But be confident and

از صورت خود استفاده کنید، از چیزهای اطراف خود استفاده کنید، پیام خود را منتقل کنید. اما مطمئن باشید و

know who you're talking to. If the person doesn't seem to be patient, okay, thank you

بدانید که با چه کسی صحبت می کنید. اگر به نظر می رسد آن شخص صبور نیست، بسیار خوب،

very much, go to somebody else. Go to somebody sitting in a park enjoying the sunshine. "Hi.

خیلی ممنون، به شخص دیگری بروید. برو پیش کسی که در پارکی نشسته و از آفتاب لذت می برد. "سلام.

Would you like to talk?" "Yeah, sure. Let's have a conversation." Bus driver in New York,

دوست داری صحبت کنیم؟" "آره، حتما. بیا با هم صحبت کنیم." راننده اتوبوس در نیویورک، به

don't think about it.

آن فکر نکنید.

Don't assume anything. Now, what does it mean to assume? To assume means to think something

چیزی رو فرض نکن حال، منظور از فرض چیست؟ فرض کردن به معنای

is true without having the facts. So, don't assume that everybody's nice. Some people

واقعی بودن چیزی بدون داشتن حقایق است. بنابراین، تصور نکنید که همه خوب هستند. برخی افراد

are not nice, and that's okay. Walk away from the not nice people, find yourself a nice

خوب نیستند، و این اشکالی ندارد. از آدم های نه خوب دور شو، خودت را آدم خوبی

person. Don't assume that everybody's going to try to help you. Don't assume that everybody

بیاب. تصور نکنید که همه سعی خواهند کرد به شما کمک کنند. تصور نکنید که

is judging you. Don't assume all kinds of things. Don't make assumptions about people.

همه شما را قضاوت می کنند. همه جور چیزها را فرض نکنید. در مورد مردم فرضیات نسازید.

The only thing you need to understand is that you know who you are, you know what you need.

تنها چیزی که باید درک کنید این است که می دانید چه کسی هستید، می دانید به چه چیزی نیاز دارید.

Keep going until you find somebody who will help you, okay?

ادامه دهید تا زمانی که کسی را پیدا کنید که به شما کمک کند، باشه؟

Now, the worst thing you can do, and I... Don't do this. I'm just saying to you now.

حالا، بدترین کاری که می توانی انجام دهی، و من... این کار را نکن. الان فقط بهت میگم

Don't go up to a stranger and say, "Can I practice speaking my English with you?" That's

به سراغ یک غریبه نروید و بگویید: "آیا می توانم صحبت کردن انگلیسی خود را با شما تمرین کنم؟" این

not going to work. That person gets nothing out of the deal. If you go to somebody, "Hi.

کار نمی کند. آن شخص از معامله چیزی عایدش نمی شود . اگر به کسی بروید، "سلام.

I'm from wherever country I'm from. You know, can you tell me where something is?" It doesn't

من از هر کشوری هستم. می دانید، می توانید به من بگویید فلان چیز کجاست؟"

matter what you say, start a conversation. If that person is interested, he or she will

مهم نیست چه می گویید، گفتگو را شروع کنید. اگر آن شخص علاقه مند باشد،

continue the conversation. But if you go to somebody, "Can I practice my English with

به گفتگو ادامه می دهد. اما اگر به سراغ کسی رفتید، "آیا می توانم انگلیسی خود را با شما تمرین کنم

you?" "Well, no. I got to go. Bye." Okay? Don't do that, it doesn't work.

؟" "خب، نه. من باید بروم. خداحافظ." باشه؟ این کار را نکن، این کار نمی کند.

Again, don't try to be perfect. If you were perfect, you wouldn't be an English learner,

باز هم، سعی نکنید کامل باشید. اگر بی نقص بودید، زبان انگلیسی نمی آموزید، بلكه

you'd be an English speaker. Remember, you're an English learner. You're building up to

انگلیسی زبان می شدید. به یاد داشته باشید، شما یک زبان آموز انگلیسی هستید. شما در حال ساختن تا

a certain level. Now, another thing to keep in mind. Do you think that my English, that

یک سطح مشخص هستید. حالا نکته دیگری که باید در نظر داشت. آیا فکر می کنید که انگلیسی من،

when I speak English with people, I speak perfect English? I don't. Nobody does. There

وقتی با مردم انگلیسی صحبت می کنم، انگلیسی کامل صحبت می کنم؟ من این کار را نمی کنم. هیچ کس این کار را نمی کند.

is no such thing as perfection. I make mistakes, other native speakers make mistakes, right?

چیزی به نام کمال وجود ندارد. من اشتباه می کنم، زبان مادری دیگر اشتباه می کنند، درست است؟

Perfect is just not necessary. So, when you're trying to create a perfect sentence, all you're

کامل فقط ضروری نیست. بنابراین، زمانی که می‌خواهید یک جمله کامل بسازید، تنها کاری که انجام می‌دهید

doing is thinking too much and not speaking enough. Just speak, just get whatever ideas.

این است که بیش از حد فکر کنید و به اندازه کافی صحبت نکنید . فقط صحبت کنید، هر ایده ای را دریافت کنید.

The most important thing is to be understood, not to be perfect, which means that mistakes

مهمترین چیز درک شدن است نه کامل بودن، یعنی

are good things. If you're not trying to be perfect, you're going to make mistakes. Mistakes

اشتباه چیزهای خوبی است. اگر سعی نکنید کامل باشید، مرتکب اشتباه خواهید شد. اشتباهات

will teach you more English than perfection. If you're perfect, you have nothing to learn.

بیشتر به شما زبان انگلیسی می آموزد تا کمال. اگر کامل باشید، چیزی برای یادگیری ندارید.

If you make mistakes, you have something not to repeat. Okay? And something to figure out

اگر اشتباه کنید، چیزی دارید که تکرار نکنید. باشه؟ و چیزی برای فهمیدن اینکه

how not to repeat it. Perfection doesn't exist, doesn't help you. Mistakes, they're good for

چگونه آن را تکرار نکنیم. کمال وجود ندارد، به شما کمک نمی کند. اشتباهات، آنها برای شما خوب هستند

you, that's how you grow. Okay? And, of course, the most important thing, practice.

، اینگونه رشد می کنید. باشه؟ و البته مهمترین چیز تمرین است.

Now, how do you practice speaking when there's no... When there are no native speakers around

حالا، وقتی هیچ زبان مادری در اطراف شما وجود ندارد، چگونه صحبت کردن را تمرین

you? First of all, find a recording or find a TV show or a movie or something like TED.com,

می کنید؟ اول از همه، یک قطعه ضبط شده پیدا کنید یا یک برنامه تلویزیونی یا یک فیلم یا چیزی مانند TED.com و

etc., where you can listen to talks given by native speakers. Find transcripts. Scripts.

غیره پیدا کنید، جایی که می توانید به صحبت های ارائه شده توسط افراد بومی گوش دهید . رونوشت ها را پیدا کنید اسکریپت ها

See? Not perfect. Nobody's perfect. Find transcripts for these talks, and then just follow them,

دیدن؟ کامل نیست. هیچکس کامل نیست رونوشت این گفتگوها را پیدا کنید، و سپس آنها را دنبال کنید،

and then record yourself speaking. Then compare your speech to the one you heard. See where

و سپس صحبت کردن خود را ضبط کنید. سپس گفتار خود را با آنچه شنیدید مقایسه کنید. ببینید

the intonation is, where the pace changes, pronunciation, all kinds of things. Record

لحن کجاست، سرعت تغییر، تلفظ، همه چیز کجاست.

yourself again, and again, and again, until you get as close as possible to the native

بارها و بارها و بارها خودتان را ضبط کنید تا جایی که ممکن است به گفتار گوینده بومی نزدیک شوید

speaker's speech. Also, record yourself and find out your grammar mistakes.

. همچنین خودتان را ضبط کنید و اشتباهات گرامری خود را پیدا کنید.

If you find an interview, like a news interview or an online interview or a TV interview,

اگر مصاحبه ای پیدا کردید، مانند یک مصاحبه خبری، یک مصاحبه آنلاین یا یک مصاحبه تلویزیونی،

try to take one side of that interview. So, you are the interviewer, ask the person the

سعی کنید یک طرف آن مصاحبه را در نظر بگیرید. بنابراین، شما مصاحبه کننده هستید، سوالات را از فرد

questions, and sort of pretend you're having a conversation with this person. Then switch.

بپرسید، و به نوعی وانمود کنید که با این شخص در حال گفتگو هستید. سپس سوئیچ کنید.

That's the interviewer, you are the interviewee, answer the questions, and then answer with

این مصاحبه کننده است، شما مصاحبه شونده هستید، به سوالات پاسخ دهید و سپس در

your own answers if possible. But basically, just play, play, play. Speak. Speak to the

صورت امکان با پاسخ های خود پاسخ دهید. اما اساسا، فقط بازی، بازی، بازی. صحبت. با

mirror. Stand in front of the mirror and have a conversation with yourself. You know, it's

آینه صحبت کن جلوی آینه بایستید و با خودتان گفتگو کنید. میدونی

not very comfortable and it's not very interesting, but it's practice.

نه خیلی راحته و نه خیلی جالبه ولی تمرینه.

And as much as possible, engage other people. Find native speakers, speak to them. Find

و تا آنجا که ممکن است، افراد دیگر را درگیر کنید. سخنرانان بومی را پیدا کنید، با آنها صحبت کنید.

non-native speakers, speak to them. Create a group of your classmates or your friends

سخنرانان غیر بومی را پیدا کنید، با آنها صحبت کنید. گروهی از همکلاسی ها یا دوستان

or your local people, and just, you know, speak. Now, the thing I find very common in

یا افراد محلی خود ایجاد کنید و فقط می دانید، صحبت کنید. در حال حاضر، چیزی که من در آموزشگاه‌های زبان بسیار رایج می‌دانم

language schools, you'll have all the Brazilian students and you'll have all the Korean students

، شما همه دانش‌آموزان برزیلی و همه دانش‌آموزان کره‌ای و همه

and you'll have all the whatever students, and they're all staying in their little groups

دانش‌آموزان را خواهید داشت، و همه آنها در گروه‌های کوچک خود می‌مانند

and they're speaking their languages. That doesn't help. Do not speak your language when

و آنها به زبان خود صحبت می کنند. این کمکی نمی کند. وقتی

you don't have to. When you go home, speak it all you want. In school, outside, speak

مجبور نیستید به زبان خود صحبت نکنید. وقتی به خانه می روید، هر چه می خواهید صحبت کنید. در مدرسه، بیرون، به

the other language.

زبان دیگر صحبت کنید.

And tying all of this together, be adventurous. Life is an adventure. If you're trying to

و با گره زدن همه اینها، ماجراجو باشید. زندگی یک ماجراجویی است. اگر همیشه سعی می

make everything perfect all the time, there's no fun. Once in a while you have to fall flat

کنید همه چیز را کامل کنید، هیچ لذتی وجود ندارد. هر چند وقت یک بار باید

on your face, right? So that way, you can pick yourself up, dust yourself off, grow.

روی صورتت بیفتی، درست است؟ به این ترتیب، می توانید خود را جمع کنید، گرد و غبار خود را پاک کنید، رشد کنید.

Become somebody new. Become something new. Go to different places. If you're going to

یک نفر جدید شوید به چیز جدیدی تبدیل شود. به جاهای مختلف بروید. اگر قرار

be afraid of speaking in English, you should probably just stay home, right? You don't

است از صحبت کردن به زبان انگلیسی ترس داشته باشید، احتمالاً باید فقط در خانه بمانید، درست است؟ شما نمی

want to stay home. There's a reason you're learning English. You want to watch movies

خواهید در خانه بمانید. دلیلی وجود دارد که شما در حال یادگیری زبان انگلیسی هستید. شما می خواهید فیلم تماشا کنید

and understand them. You want to meet new people. You want to go new places. You want

و آنها را درک کنید. شما می خواهید با افراد جدیدی آشنا شوید . شما می خواهید به مکان های جدید بروید. شما

to get an education, a job, whatever. You're going to have to speak. Be adventurous, be

می خواهید تحصیل کنید، شغلی، هر چه. باید صحبت کنی ماجراجو باشید،

confident, relax. Okay?

اعتماد به نفس داشته باشید، آرام باشید. باشه؟

Those are my, you know, two cents worth of tips on how to speak better. I hope they helped

می دانید، این نکات دو سنت ارزش من در مورد نحوه بهتر صحبت کردن است. امیدوارم کمی به شما کمک کرده باشند

you a little bit. If you do have any questions, please go to www.engvid.com, and in the forum

. اگر سؤالی دارید، لطفاً به www.engvid.com بروید و در انجمن

there, you can ask me questions about this or anything about English speaking. There's

وجود دارد، می توانید در مورد این یا هر چیز دیگری در مورد انگلیسی صحبت کردن سؤالاتی از من بپرسید.

also sort of a quiz. It's not really a quiz. It's more of like a review that you can take

همچنین نوعی آزمون وجود دارد. این واقعا یک مسابقه نیست. این بیشتر شبیه یک بررسی است که می توانید در

there, make sure you understand the points I've made here. I hope you liked this video.

آنجا بنویسید، مطمئن شوید که نکاتی را که در اینجا بیان کرده ام را درک کرده اید. امیدوارم از این ویدیو خوشتون اومده باشه

If you did, please subscribe to my YouTube channel, and come back for more tips on how

اگر این کار را کردید، لطفاً در کانال یوتیوب من مشترک شوید و برای راهنمایی های بیشتر در مورد نحوه

to speak better, listen better, be better with English, in English, with... For English.

بهتر صحبت کردن، بهتر گوش دادن، بهتر بودن با انگلیسی، انگلیسی، با... برای انگلیسی، بازگردید.

Okay? See you soon. Bye.

باشه؟ به زودی میبینمت. خدا حافظ.