13 English PHRASAL VERBS with "cut"

hi everybody welcome to engVid.com I'm Adam in  today's video I'm going to give you some more  

سلام به همه.

به www.engvid.com خوش آمدید.

من آدام هستم.

در ویدیوی امروز، من قصد دارم چند فعل عبارتی دیگر را برای شما عزیزان ارائه کنم تا

phrasal verbs for you guys to add to your  collection of your understanding vocab etc  

به مجموعه درک، واژگان و غیره خود اضافه کنید.

so again what is a phrasal verb it's a combination  of a verb with a preposition and again as with  

بنابراین، دوباره، فعل عبارتی چیست؟

این ترکیبی از یک فعل با حرف اضافه است.

و دوباره، مانند اکثر افعال عبارتی، آنها بیشتر از یک معنی خواهند داشت.

most phrasal verbs they will mostly have more than  one meaning and some of these meanings you can't  

و برخی از این معانی را واقعاً نمی توانید حدس بزنید زیرا کاملاً

really guess because they're completely unrelated  to the words that are combined so today we're  

با کلماتی که ترکیب شده اند بی ارتباط هستند.

بنابراین، امروز ما به افعال عبارتی با "cut" نگاه می کنیم.

looking at phrasal verbs with cut so cut like with  a knife or cut with scissors and whatever other  

پس مثل با چاقو «برش» یا با قیچی «برش » و هر حرف اضافه

prepositions and what they mean so let's begin  we'll cut out so now there's always the literal  

و معنی آنها چیست.

بنابراین، بیایید شروع کنیم.

قطع کن

بنابراین، اکنون ، همیشه معنای تحت اللفظی آن وجود دارد.

meaning most phrasal verbs have a literal meaning  which is the two words as they mean individually  

بیشتر افعال عبارتی معنای تحت اللفظی دارند، یعنی دو کلمه که به صورت جداگانه معنی می کنند

put them together they keep their meaning but they  work together somehow so if you cut something out  

، آنها را کنار هم قرار دهید.

آنها معنای خود را حفظ می کنند، اما به نوعی با هم کار می کنند.

بنابراین، اگر چیزی را برش دهید، به معنای واقعی کلمه یک قطعه را از یک قطعه بزرگتر جدا می کنید.

you're literally cutting a piece out of a bigger  piece so think about a coupon you want to go  

بنابراین، در مورد یک کوپن فکر کنید.

shopping and you have for some groceries and you  see coupons in a magazine so you take scissors and  

شما می خواهید برای خرید برخی مواد غذایی بروید و کوپن هایی را در یک مجله می بینید.

بنابراین، شما قیچی را می گیرید و کوپن را می برید، قطعه کوچک را می برید.

you cut out the coupon cut out the little piece  very straightforward now a few other meanings  

خیلی سرراست

حالا چند معنی دیگر.

cut out if you want to cut something out you  want it to stop right so generally we will say  

قطع کن

اگر می خواهید چیزی را قطع کنید، می خواهید آن را متوقف کنید.

درست؟

بنابراین، به طور کلی، ما به کسی می گوییم: "قطعش کن!" یا "خرج های خود را کاهش دهید!"

to someone cut it out or cut out your spending  so stop basically and when we say cut it out  

بنابراین، اساساً متوقف شوید.

و وقتی می گوییم "قطع کن!" ، اغلب با علامت تعجب استفاده می کنیم.

we often use with a exclamation mark cut it out  stop it's a bit of a command right now what else  

بس کن.

متوقف کردن.

این کمی دستور است، درست است؟

حالا «قطع کردن» به چه معناست؟

does cutout mean how does other meanings if  something stops working especially when we're  

معانی دیگر چگونه است؟

اگر چیزی از کار بیفتد، به خصوص وقتی در مورد یک موتور یا ماشین صحبت می کنیم،

talking about an engine or a machine so the car  is running and then suddenly the engine cuts out  

بنابراین ماشین کار می کند و ناگهان موتور قطع می شود.

it just stops working or if you're on a telephone  call and you're talking talking and then the  

فقط کار نمی کند.

یا اگر در حال تماس تلفنی هستید، و در حال صحبت کردن، صحبت کردن، و سپس تماس قطع می شود.

call cuts out it means the transmission suddenly  stopped okay so that's another meaning of cut out

یعنی انتقال ناگهان متوقف شد.

باشه؟

بنابراین، این معنای دیگری از "قطع کردن" است.

another meaning that's a little bit trickier to  explain is basically have an ability and we're  

معنای دیگری که توضیح آن کمی پیچیده‌تر است، اساساً «دارای توانایی» است

talking about people so some people are cut out  for some professions and some people are just not  

و ما در مورد افراد صحبت می‌کنیم.

بنابراین، برخی از افراد برای برخی از حرفه ها کوتاه شده اند، و برخی افراد فقط برای آن حرفه کوتاه نمی آیند

cut out for that profession so for example  I'm not very good with numbers so I'm not  

.

بنابراین، برای مثال، من با اعداد خیلی خوب نیستم، بنابراین برای حسابدار شدن یا

cut out to be an accountant or I'm not cut out  for accounting I'm not really able to do it  

حسابداری بریده نشده ام.

من واقعا قادر به انجام آن نیستم.

I'm not suited for this profession right  some people are cut out for it some people  

من برای این حرفه مناسب نیستم، درست است؟

برخی از مردم برای آن بریده شده اند، برخی از مردم برای آن بریده نشده اند.

are not cut out for it so those are the  main meanings of cut out let's move on  

بنابراین، اینها معانی اصلی "قطع کردن" هستند.

بیایید ادامه دهیم.

cut in again also has a few meanings you can  cut into something with a knife very literal  

«قطع» باز هم معانی کمی دارد.

شما می توانید چیزی را با چاقو برش دهید، بسیار تحت اللفظی، اما پس از آن معانی دیگر که

but then the other meanings you have to be careful  about let's start with a lineup you go to the bank

باید مراقب آنها باشید.

بیایید با یک ترکیب شروع کنیم.

شما به بانک می روید، به بانک می روید و یک صف طولانی تا عابر بانک وجود دارد، اما

you go to the bank and there's a long line to  the teller but you're in a hurry you don't want  

شما عجله دارید، نمی خواهید منتظر بمانید، بنابراین کمی به جلوی صف

to wait so you go a little bit to the front  of the line and you try to cut into the line  

می روید و شما سعی کنید به خط برش دهید.

means you're going in ahead of your place you're  joining the line where it's not your place usually  

این بدان معناست که شما جلوتر از جای خود می روید، به خطی می پیوندید که جای شما

نیست.

people will be very angry and kick you out of the  line anyway and send you to the back same with  

معمولاً مردم خیلی عصبانی می شوند و به هر حال شما را از خط بیرون می کنند و به عقب می فرستند

.

speech or some any sort of process or development  of something if you cut in you interrupt  

در مورد گفتار یا هر نوع فرآیند یا توسعه چیزی مشابه است.

اگر وارد شوید، حرف را قطع می کنید.

بنابراین، من با یکی از دوستانم صحبت می‌کنم و یکی قطع می‌کند یعنی بدون دعوت به گفتگو می‌پیوندد

so I am speaking to a friend and somebody  cuts in means they they join the conversation  

uninvited and they start talking and they disturb  or they interrupt mine in my friend's conversation  

و شروع به صحبت می‌کند و مزاحم می‌شود یا مکالمه من و دوستم را قطع می‌کند.

in the same way if I'm speaking too much like  let's say I'm giving a presentation and I'm  

به همین ترتیب، اگر من بیش از حد صحبت می کنم، مثلاً فرض کنید که من ارائه

talking talking talking and then my boss will cut  in means he will just interrupt my speech and tell  

می دهم و صحبت می کنم، صحبت می کنم، صحبت می کنم، و سپس رئیسم حرفم را قطع می کند، یعنی او فقط سخنرانی مرا قطع می کند

و به من می گوید ، "باشه، خیلی زیاد."

me okay too much I could also use cut off in this  case my boss will just cut me off he will just  

من همچنین می توانم از "برش" در این مورد استفاده کنم.

رئیس من فقط حرفم را قطع می کند، او فقط من را از صحبت منع می کند و صحبتم

stop me from speaking and my speech is finished  before it's finished really it's interrupted okay  

قبل از اینکه تمام شود تمام می شود، واقعاً.

قطع شده است

I will get to cut off in a moment another meaning  of cut in if two people are dancing together like  

باشه؟

من یک لحظه قطع می کنم.

معنای دیگر کات این است که اگر دو نفر با هم می رقصند، مثل زن و مرد در

the man and the woman or dancing or whoever is  dancing and somebody wants to cut in means they  

حال رقصیدن یا هرکسی که می رقصد، و کسی بخواهد کات کند یعنی می خواهد یکی

want to take one of the dance partners and  dance with him or her so if I see my friend  

از شرکای رقص را بگیرد و با او برقصد.

بنابراین، اگر ببینم دوستم و دوست دخترش در حال رقصیدن هستند و من می گویم "می توانم وارد شوم؟" و

and his his girlfriend dancing and I say can I  cut in and I take my friend's girlfriend and I  

دوست دختر دوستم را می گیرم و با او شروع به رقصیدن می کنم.

started dancing with her but we're friends so it's  all good he's he's not angry with me so it's okay  

اما ما با هم دوست هستیم، پس همه چیز خوب است، او با من عصبانی نیست، پس اشکالی ندارد.

uh that's more or less cut in now keep in mind I'm  not giving you all the different meanings of all  

حالا، به خاطر داشته باشید، من همه معانی مختلف همه حروف اضافه را

the prepositions because there's there really  are a lot of them I'm giving you the main ones  

به شما نمی‌دهم، زیرا واقعاً تعداد زیادی از آنها وجود دارد.

من موارد اصلی را به شما می دهم که می توانید در موقعیت های روزمره از آنها استفاده کنید.

that you can use in everyday situations cut  down let's move to the next one cut down so  

کم کن، بریم سراغ بعدی.

کاهش دهید.

بنابراین، معنی تحت اللفظی، صریح ترین، این است که اگر در مورد یک درخت صحبت می کنید و

the most literal meaning the more straightforward  is if you're talking about a tree and you take an  

axe and you ch and the tree goes down so you cut  it down right very straightforward if something is  

تبر را می گیرید و شما - و درخت پایین می رود، پس آن را قطع می کنید، درست است؟

خیلی سرراست

اگر چیزی آویزان است، مثلاً روی دیوار یا از سقف، و شما یک چاقو را بردارید

hanging let's say on a wall or from the ceiling  and you take a knife and you cut the string  

و رشته را ببرید و آن را برش دهید، آن را پایین بیاورید، خیلی ساده است.

and you cut it down you bring it down so very  straightforward if you cut down on consumption  

اگر مصرف را کم کردید، می توانید از «روشن» یا «نه» استفاده کنید.

so you can use on or not if you're using on you're  talking about something specific if you're using  

اگر از "روشن" استفاده می کنید، در مورد چیز خاصی صحبت می کنید.

just cut down the idea is already mentioned so  for example somebody drinks too much alcohol  

اگر فقط از "cut down" استفاده می کنید، این ایده قبلا ذکر شده است.

به عنوان مثال، یک نفر بیش از حد الکل می نوشد و او - شاید مریض شده باشد،

and he's maybe he got sick so he went  to the doctor and the doctor said  

بنابراین به دکتر مراجعه کرد و دکتر گفت: " میزان الکلی که می نوشید خطرناک است

your the amount of alcohol you're drinking is  dangerous you need to cut down or you need to  

، باید کاهش دهید." به طور خاص باید نوشیدنی خود را کاهش دهید،

cut down on your drinking very specifically  right if it's mentioned before cut down if it's  

درست است؟

اگر قبلا ذکر شده است، کاهش دهید.

mentioned after cut down on something reduce  the consumption of okay now a good expression

اگر بعد از آن ذکر شد، چیزی را کم کنید.

مصرف رو کم کن، باشه؟

حالا، یک بیان خوب، شما می توانید - این است - "پس" به معنای کسی است.

you can this is so means someone

you can cut someone down to size this is a bit  of an idiom but it uses the phrasal verb to begin  

شما می توانید یک نفر را به اندازه کوچک کنید.

این یک اصطلاح است، اما برای شروع از فعل عبارتی استفاده می کند.

with if you cut someone down to size it means you  you bring them to the level where they're actually  

اگر یک نفر را به اندازه کوچک کنید، به این معنی است که او را به سطحی می رسانید که

واقعاً در آن است.

at so some people have a big ego and they think  they are the best or they think they are the  

بنابراین، برخی افراد یک نفس بزرگ دارند، و فکر می‌کنند بهترین هستند، یا فکر

strongest or the fastest or the most successful so  you can say something or do something to show them  

می‌کنند قوی‌ترین، سریع‌ترین، یا موفق‌ترین هستند، بنابراین می‌توانید چیزی بگویید یا کاری انجام دهید

تا به آنها نشان دهید که نیستند. به همان خوبی که فکر می کنند، درست است؟

that they're not as good as they think right so  you're cutting them down to size you're bringing  

بنابراین، شما آنها را به اندازه کوچک می کنید، آنها را به یک سطح واقعی کاهش می دهید.

them down to a realistic level and this is a  little bit of an attack they won't like you for  

و این یک حمله کوچک است.

بدیهی است که آنها شما را برای انجام این کار دوست نخواهند داشت، اما برخی از افراد باید اندازه خود را کاهش دهند،

doing that obviously but some people need to be  cut down to size because they have too much ego  

زیرا آنها منیت بیش از حد دارند.

okay uh let's stop with that one let's go on  to cut up so cut up you can't cut a tree up  

خوب، اجازه دهید به آن یکی بسنده کنیم، بیایید به "کات کردن" ادامه دهیم.

پس قطع کن

شما نمی توانید یک درخت را قطع کنید، بنابراین معنای واقعی واقعی وجود ندارد.

so there's no actual literally literal meaning  if you cut something up you just chop it into  

اگر چیزی را برش دهید، فقط آن را تکه تکه کنید، مثلاً با چاقو.

pieces for example with a knife so you can cut  it up that's a more literal meaning of cut up  

بنابراین، می توانید آن را قطع کنید، این معنای تحت اللفظی تر "برش" است.

if you cut someone up you can take a knife and  injure them with uh like put slices into them  

اگر کسی را بریدید، می توانید یک چاقو بردارید و او را زخمی کنید، مثلاً برش هایی در

او بگذارید و برش دهید.

and cuts don't do that it's not very nice but if  you cut someone up you can also be insulting them  

این کار را نکن، خیلی خوب نیست.

اما اگر کسی را کوتاه کنید، می توانید به او توهین هم کنید.

so instead of using a knife you're going to be  using your tongue and you're going to cut their  

بنابراین، به جای استفاده از چاقو، از زبان خود استفاده می کنید و

نفس آنها را می برید یا احساسات آنها را از بین می برید.

ego or you're going to cut their emotions so  you're insulting them you're attacking them  

بنابراین، شما به آنها توهین می کنید، به آنها حمله می کنید، اما نه فیزیکی.

but not physically it could be emotionally  uh as well now when if we're talking about  

این می تواند از نظر احساسی نیز باشد.

حالا، اگر در مورد کمدی صحبت می‌کنیم، یک نفر مرا کوتاه کرد، یعنی باعث شد خیلی بخندم.

comedy somebody cut me up means made me laugh  very hard I was laughing so hard that my stomach  

آنقدر خندیدم که شکمم بریده شد و بیرون ریختم.

got cut and I was I spilled out so that person  that comedian is a cut up okay just again not  

بنابراین، آن شخص، آن کمدین یک کات است.

خوب، دوباره، خیلی معمول نیست، اما به هر حال دانستن آن خوب است.

very common but nice to know anyway so that's  cut up let's move on cut across the more the most  

بنابراین، این "قطع" است.

بیایید ادامه دهیم.

برش دهید.

بیشتر...

common use of this is to basically take a shortcut  so let's say I i work in this building and my uh  

رایج ترین استفاده از این ، اساساً گرفتن میانبر است.

بنابراین، فرض کنید من در این ساختمان کار می کنم و شرکت من یک دفتر در ساختمان

my company has an office in the building across  the park on the other side of the park I could  

روبروی پارک، آن طرف پارک دارد.

می‌توانستم در اطراف پارک قدم بزنم، یا فقط می‌توانستم برش بزنم، اساساً یک خط مستقیم

walk around the park or I could just cut across  basically make a straight line for right through  

برای عبور درست کنم.

cut through can mean the same thing instead of  going around you're going through but if you're  

Cut through می تواند به همین معنا باشد.

به جای دور زدن ، در حال عبور از آن هستید.

اما اگر در مورد یک منطقه خاص صحبت می کنید، مانند یک پارک، یک مزرعه یا یک خیابان،

talking about a specific area like a park or a  field or a street you just cut across instead of  

به جای دور زدن، فقط از عرض آن برید .

going around you can cut through a building  means you go in one entrance you go out the  

شما می توانید از یک ساختمان عبور کنید، یعنی از یک ورودی می روید، به

other entrance instead of going around you can't  cut across a building a building is a structure  

جای دور زدن از ورودی دیگر بیرون می روید.

شما نمی توانید از یک ساختمان عبور کنید.

ساختمان یک سازه است.

only open open areas you can cut across cut  across can also mean that it's something affects  

فقط مناطق باز است که می توانید از آنها برش دهید.

برش می‌تواند به این معنا باشد که...

چیزی بر بسیاری از گروه‌ها یا انواع مختلف افراد یا گروه‌ها یا شرکت‌ها و غیره تأثیر می‌گذارد.

uh many groups or many different types of people  or groups or companies etc so the government let's  

بنابراین، دولت، فرض کنید، سیاستی را معرفی می‌کند که مردم را از کشیدن سیگار منع می‌کند،

say introduces a policy that will stop people  from smoking but the new rules cut across many  

اما قوانین جدید قطع می‌کند. در بسیاری از مناطق یا بر بسیاری از مناطق تأثیر می گذارد، به عنوان مثال، مشاغل.

areas or affects many areas for example businesses  if a lot of bars if people can't smoke in the bars  

اگر تعداد زیادی کافه وجود داشته باشد، اگر مردم نتوانند در بارها سیگار بکشند ، آنگاه بارها تجارت زیادی را از دست خواهند

then the bars will lose a lot of business so this  policy cuts across many sectors of the economy not  

داد.

بنابراین، این سیاست بر بسیاری از بخش‌های اقتصاد تأثیر می‌گذارد، نه فقط سیگاری‌ها.

just smokers bar owners club owners restaurant  owners other people who attract that type of  

صاحبان بار، صاحبان باشگاه، صاحبان رستوران ها، سایر افرادی که این نوع مشتری را جذب می کنند.

customer so this policy cuts across many economic  areas many economic sectors okay so that's it for  

بنابراین، این سیاست بسیاری از حوزه‌های اقتصادی، بسیاری از بخش‌های اقتصادی را در بر می‌گیرد.

باشه؟

بنابراین، آن را برای برش در سراسر.

cut across cut through as I mentioned you can go  through like a straight line instead of around  

همانطور که اشاره کردم، می توانید به جای دور، مانند یک خط مستقیم از آن عبور کنید.

in the same way you can cut through things to get  to the main point now I'll give you an example  

به همین ترتیب، می توانید برای رسیدن به اصل مطلب، موارد را کوتاه کنید.

حالا من برای شما یک مثال می زنم.

in a government again there's a lot of  bureaucracy so if you want something done  

در یک دولت، دوباره، بوروکراسی زیادی وجود دارد، بنابراین اگر می‌خواهید کاری انجام شود، باید

you need to go to this office get a signature  or a stamp then take that paper go to the other  

به این اداره بروید، امضا یا مهر بگیرید، سپس آن کاغذ را بردارید، به اداره دیگر بروید

office get a stamp stamp stamp stamp by the  time something is done maybe 20 people have  

، یک تمبر، مهر بگیرید. ، تمبر، تمبر.

تا زمانی که کاری انجام شود، شاید 20 نفر این تکه کاغذ را لمس کرده باشند.

touched this piece of paper so some politician  realized we're wasting time we're wasting money  

بنابراین، یک سیاستمدار متوجه شد که ما داریم زمان را تلف می‌کنیم، ما داریم پول را تلف می‌کنیم، بنابراین او سیستم را تغییر داد

so he changed the system he just cuts through all  the bureaucracy he cuts through all the steps just  

، او فقط تمام بوروکراسی را کاهش داد، او تمام مراحل را کاهش داد تا

to make it a very straight line from what you  need to how to get it right I'm going to give  

آن را به یک خط بسیار مستقیم از آنچه شما نیاز دارید تبدیل کند. چگونه آن را بدست آوریم، درست است؟

you an expression now it's not very nice it uses  some bad language but it's very commonly used

من الان به شما تعبیر می کنم.

این خیلی خوب نیست، از زبان بدی استفاده می کند ، اما بسیار رایج است.

people often say they try to cut through the  crap now crap is not a very good word but it's  

مردم اغلب می گویند که سعی می کنند از این مزخرفات خلاص شوند.

حالا «چرند» کلمه خیلی خوبی نیست، اما کلمه خیلی بدی هم نیست.

not a very bad word either so if somebody's  telling you a story like let's say I came late  

بنابراین، اگر کسی برای شما داستانی تعریف کند، مثلاً فرض کنید من دیر سر کار آمدم، و

to work and my boss is saying why are you late to  work I said oh you know I had there was traffic  

رئیسم بگوید: "چرا دیر سر کار آمدی؟"

می‌گویم: «اوه، می‌دانی، من داشتم

and then I had to go stop here to drop off this  and my child was sick and I so the boss said  

... ترافیک بود، و بعد باید بروم اینجا توقف کنم تا این را رها کنم، و بچه‌ام مریض بود

و من...»

بنابراین، رئیس می‌گوید : این مزخرفات را قطع کن،

let's cut through the crap don't come late  here again basically get rid of all the  

دیگر دیر به اینجا نیای.»

اصولاً همه چیزهای بیهوده را کنار بگذارید و به سر اصل مطلب برسید.

useless things and get to the point so very  good expression cut through let's move cut into  

بنابراین، بیان بسیار خوب، "قطع از طریق".

بیایید به "برش به" حرکت کنیم.

بنابراین، دوباره، به معنای واقعی کلمه، می توانید چیزی را با چاقو، با اره، با قیچی،

so again very literally you can cut into something  with a knife with a saw with scissors whatever  

or you can cut into someone is very similar  to cut up if you cut into someone means you  

هر چیزی برش دهید.

اگر بتوانید به کسی برش بزنید ، بسیار شبیه به "کات کردن" است.

اگر به کسی دل ببندید، به این معنی است که دقیقاً به قلب جایی می روید که برای او مهم است.

go right into the heart of where it matters  to them you it doesn't necessarily mean insult  

شما

... لزوماً به معنای توهین نیست، بلکه طوری روی آنها تأثیر می گذارید که آنها را بسیار

but you you affect them in a way that makes them  very nervous or very scared or very angry okay  

عصبی یا بسیار ترسو یا بسیار عصبانی می کند.

you cut into them you mostly it means attack but  it doesn't have to mean attack you can get right  

باشه؟

شما به آنها بریدید، شما...

بیشتر به معنای حمله است، اما لزوماً به معنای حمله نیست.

شما می توانید دقیقاً به قلب آنها برسید و این کمی آنها را عصبی می کند.

to the heart of who they are and it makes them  a little bit nervous not the most commonly used  

رایج ترین مورد استفاده نیست، اما شما همچنین می توانید یک موقعیت را کاهش دهید، یعنی خیلی سریع موضوع را تجزیه و تحلیل می کنید

thing but you can also cut into a situation means  you analyze very quickly what's the issue and  

و سپس از آن مراقبت می کنید.

then you take care of it again be careful with  that one in using it cut off cutoff also has  

باز هم مراقب آن و استفاده از آن باشید.

"قطع".

"Cut off" نیز کاربردهای بسیار کمی دارد.

quite a few user uses let's start with to cut off  means to stop also but it's not like cut out stop  

بیایید با "قطع کردن" شروع کنیم به معنای متوقف کردن نیز است، اما مانند قطع کردن توقف نیست.

cut off means a very sudden interruption like so  I said before like with this speech if my boss  

Cut off یعنی یک وقفه خیلی ناگهانی، مثل...

بنابراین قبلاً گفتم، مثل یک سخنرانی، اگر رئیسم حرفم را قطع کند، فقط باعث می شود که دیگر حرف نزنم.

cuts me off he just makes me stop speaking so if  you cut someone off or if you cut something off  

بنابراین اگر کسی را قطع کنید یا چیزی را قطع کنید، به طور ناگهانی کاری می کنید که متوقف شود.

you just suddenly make it stop cut out can stop  by itself cut off means you force it to stop  

Cut out می تواند به خودی خود متوقف شود.

قطع به این معنی است که شما آن را مجبور به توقف، به خصوص یک فرآیند می کنید.

especially a process if somebody cuts you off on  the street means they drive right in front of you  

اگر کسی در خیابان حرف شما را قطع کرد، به این معنی است که خیلی ناگهانی و خیلی سریع درست از جلوی شما رانندگی می

very suddenly and very quickly and you have to  slam your brakes so they that person cut you off  

کند و شما باید ترمز خود را ببندید تا آن شخص حرف شما را قطع کند.

if you're I guess if your parents or if you're  somebody who gives you money suddenly decides to  

اگر شما...

حدس می‌زنم اگر والدینتان یا اگر کسی هستید که به شما پول می‌دهد ناگهان تصمیم بگیرد ارتباط

cut you off it means they stop the flow of money  they're not going to give you any more money so  

شما را قطع کند، به این معنی است که جریان پول را متوقف می‌کنند، دیگر پولی به شما نمی‌دهند.

the the income stream was cut off okay and you  can say the same thing about a relationship  

پس جریان درآمد قطع شد، باشه؟

و شما می توانید همین را در مورد یک رابطه بگویید.

so I have a friend and this friend is always  very negative and always complaining and always  

بنابراین من یک دوست دارم و این دوست همیشه بسیار منفی است و همیشه شاکی است و همیشه

saying very nasty things and I realize  that this person is not really my friend  

چیزهای بسیار زننده ای می گوید و من متوجه می شوم که این شخص واقعاً دوست من نیست.

so I cut him or her off means I break the  relationship I separate the relationship and  

بنابراین من او را قطع می کنم، یعنی رابطه را قطع می کنم، رابطه را جدا می کنم.

speaking of separate you can also isolate someone  you can cut them off from the group you can  

و صحبت از جدایی، شما همچنین می توانید کسی را منزوی کنید.

می توانید آنها را از گروه جدا کنید، می توانید آنها را جدا کنید یا آنها را جدا کنید.

separate them or isolate them so in a classroom  if there's one student who's very disruptive  

بنابراین در یک کلاس، اگر یک دانش آموز باشد که خیلی مزاحم است، اگر من معلم

if I'm the teacher I cut him off I move him  to the back of the class to sit by himself  

باشم، حرفش را قطع می کنم، او را به پشت کلاس منتقل می کنم تا خودش بنشیند و ساکت باشد و

and be quiet and not disturb the other  students so he's cut off he's isolated  

مزاحم بقیه دانش آموزان نشود.

بنابراین او قطع شده است، او منزوی است.

خوب، پس این برای قطع است.

okay so that's it for cut off let's move on  cut back cut back is very similar to cut down  

بیایید ادامه دهیم.

کاهش دهید.

کاهش بسیار شبیه به کاهش است، اما کاهش به معنای کاهش

but cut down means you reduce the  consumption of something cut back just

مصرف چیزی است.

کاهش فقط به معنای کاهش، اما کاهش مقدار است.

means also reduce but reduce the amount so cut  back the number of staff you don't cut down on  

بنابراین تعداد کارکنان را کاهش دهید.

شما کارمندان را کم نمی کنید، بلکه تعداد کارمندان را کاهش می دهید.

staff you cut back the number of staff so if  I'm a company and I'm trying to save money  

بنابراین اگر من یک شرکت هستم و سعی می کنم در پول خود پس انداز کنم، یکی از کارهایی که می توانم انجام دهم

one of the things I can do is reduce the salary  so how do I do that I cut back on payroll  

کاهش حقوق است.

پس چگونه این کار را انجام دهم؟

حقوق و دستمزد را کم کردم

and cut back on you can be more specific when  I use cut back on it's more specifically about  

و کاهش دهید، می توانید دقیق تر باشید.

وقتی من از cut back on استفاده می کنم، به طور خاص در مورد هزینه ها، در مورد هزینه ها است.

spending about expenditure cut back on uh let's  say meat like I let's say I eat a lot of steak  

مثلاً گوشت را کم کنید، مثل من - فرض کنید استیک زیاد می‌خورم.

steak is very expensive I want to save money I  cut back on steaks means I reduce my spending on  

استیک بسیار گران است.

من می خواهم پول پس انداز کنم، استیک را کم می کنم، یعنی خرج خود را برای استیک کاهش می دهم.

steaks but I cut back the number of steaks I eat  the amount of steaks cut back on for the money  

اما تعداد استیک هایی که می خورم ، مقدار استیک ها را کم کردم.

برای پول کم کنید، برای مقدار خود چیز کم کنید.

cut back for the amount of the thing itself  you can also cut back means basically just  

شما همچنین می توانید کاهش دهید، یعنی اساساً فقط به عقب برگردید.

go back so you're going something and  then you cut back very straightforward  

بنابراین شما یک کاری را انجام می دهید و سپس آن را کاهش می دهید، بسیار ساده.

I think that's it for cut back for now now this is  not a phrasal verb but what I want to mention is  

فکر می کنم فعلاً این برای کاهش است.

حالا، این یک فعل عبارتی نیست، اما چیزی که می خواهم به آن اشاره کنم این است که گاهی اوقات

that sometimes you'll see verbs and prepositions  joined this is called just a simple call location  

افعال و حروف اضافه را به هم می بینید.

به این می گویند فقط یک ترکیب ساده.

these are also collocations but because they're a  specific type we call them phrasal verbs this is a  

اینها هم ترکیب هستند، اما چون نوع خاصی هستند، آنها را افعال عبارتی می نامیم.

این یک ترکیب است که در آن هیچ فعل عبارتی وجود ندارد زیرا این یک فعل نیست.

collocation where there's no phrasal verb because  this is not a verb you'll notice the article  

متوجه مقاله خواهید شد.

this is a noun this expression means better than  average so if someone is a cut above means he's a  

این یک اسم است.

این عبارت به معنای بهتر از متوسط ​​است.

بنابراین، اگر کسی یک برش بالاتر باشد، به این معنی است که او کمی بهتر از سایر افراد اطرافش است

little bit better than other people around him  right or if the thing is a little bit better  

، درست است؟

یا اگر چیز کمی بهتر از سایر چیزهای این رده باشد، یک برش

than the other things in the category it's  a cut above slightly better than its peers  

بالاتر است، کمی بهتر از همتایان یا رقبای خود یا چیزهای مشابه، درست است؟

or its competitors or comparable things right  so you can buy two cars from the same company  

بنابراین شما می توانید دو خودرو از یک شرکت خریداری کنید، اما این یکی دارای چند ویژگی اضافی است که

but this one has a few extra features which  makes it a cut above this one in terms of quality  

باعث می شود از نظر کیفیت یا از نظر ارزش پولی بالاتر از این خودرو باشد.

or in terms of value for the money okay so  keep in mind it's not always a phrasal verb  

باشه؟

بنابراین، به خاطر داشته باشید که همیشه یک فعل عبارتی نیست.

it could just be a simple collocation as  well so I hope these are a little bit helpful

این فقط می تواند یک ترکیب ساده نیز باشد.

بنابراین، امیدوارم این موارد کمی مفید باشند.

if you have any questions about any of these  phrasal verbs please go to engVid.com in  

اگر در مورد هر یک از این افعال عبارتی سؤالی دارید، لطفاً به www.engvid.com مراجعه کنید.

the comments section you can ask all the  questions you like I'll be happy to answer  

در قسمت نظرات می توانید تمام سوالاتی را که دوست دارید بپرسید.

خوشحال میشم بهشون جواب بدم

them there's also a quiz where you can test  your understanding of all these phrasal verbs  

همچنین یک مسابقه وجود دارد که در آن می توانید درک خود را از تمام این افعال عبارتی آزمایش کنید.

and uh that's it I hope you liked the video if  you did give me a like don't forget to subscribe  

و بس.

امیدوارم از ویدیو خوشتون اومده باشه

اگه کردی بهم لایک کن

فراموش نکنید که در کانال من مشترک شوید و اگر می خواهید

to my channel and don't forget to ring the bell  if you want notifications for future videos  

برای ویدیوهای بعدی اعلان کنید، زنگ را فراموش نکنید.

and come back to see those future videos  where I'll give you some more phrasals  

و برای دیدن آن ویدیوهای بعدی که در آنها عبارات دیگر، واژگان دیگر، دستور زبان و غیره به شما ارائه خواهم کرد، برگردید

other vocab grammar etc okay  I'll see you again soon bye

.

باشه؟

به زودی دوباره می بینمت

خداحافظ.