Be Supposed To (English Phrases) - Definition and Examples

Hey, guys! This is Jack from to fluency.com and welcome to this English

سلام بچه ها! این جک از سایت fluency.com است و به این درس انگلیسی خوش آمدید،

lesson where we're going to look at the phrase 'be supposed to' This phrase is

جایی که ما می خواهیم به عبارت "قرار است" نگاه کنیم این عبارت

very popular in spoken English - native speakers and proficient speakers use

در زبان انگلیسی گفتاری بسیار محبوب است - افراد بومی و سخنرانان ماهر از

this a lot so what we're going to do is go through a lot of examples so that you

این بسیار استفاده می کنند. این کار این است که مثال های زیادی را مرور کنید تا بتوانید

can better understand how to use it. Here is the first example now..

نحوه استفاده از آن را بهتر درک کنید. این اولین نمونه اکنون است

The Leicester Supremacy - a triumph that was never supposed to happen. The headline

. برتری لستر - پیروزی که هرگز قرار نبود اتفاق بیفتد. تیتر این

said: A triumph that was never supposed to happen. Now, to give you some context

بود: پیروزی که هرگز قرار نبود. حالا، برای اینکه شرایطی به شما بدهم،

Leicester City won the Premier League title. It was never expected - it wasn't

لسترسیتی قهرمان لیگ برتر شد. هرگز انتظار نمی رفت - قرار نبود این

intended to happen and that's why we use supposed to because we use this when it

اتفاق بیفتد و به همین دلیل است که ما از آن استفاده می کنیم زیرا زمانی که

wasn't intended to happen and it is stronger than expect.

قرار نبود اتفاق بیفتد از آن استفاده می کنیم و قوی تر از حد انتظار است.

It's saying like it was impossible - a triumph that was never supposed to

می گویند غیرممکن بود - پیروزی که هرگز قرار نبود

happen. So, let's have a look at some other examples using supposed to and you're

اتفاق بیفتد. بنابراین، بیایید نگاهی به نمونه‌های دیگر با استفاده از

going to see the different ways that you can use it...

supposed to بیندازیم و روش‌های مختلفی را که می‌توانید از آن استفاده کنید، مشاهده می‌کنید...

You're supposed to be at the meeting. Now, in this case, it's like an obligation

شما قرار است در جلسه باشید. حالا، در این مورد، مثل یک تعهد است

that's where you are meant to be, you are supposed to be at the meeting. Here is

که همان جایی است که شما قرار است باشید، قرار است در جلسه باشید. در اینجا

another example: I'm supposed to finish this by seven. Again, it's an obligation

یک مثال دیگر وجود دارد: من قرار است این را تا هفت به پایان برسانم. باز هم، این یک تعهد است،

you can also say I meant to finish this by seven. Now, thinking about this in the

شما همچنین می توانید بگویید که من می خواستم این را تا هفت پایان دهم . حالا که در گذشته به این موضوع فکر

past, I was supposed to finish this by seven - so it's used in the same way like

می‌کردم، قرار بود این را تا 7 به پایان برسانم - بنابراین به همان شیوه مانند

an obligation but in this case, it's in the past. And finally, you're not supposed

یک تعهد استفاده می‌شود، اما در این مورد، در گذشته است. و در نهایت، شما قرار

to look up the answers - you're not supposed to look up the answers. This can

نیست پاسخ ها را جستجو کنید - قرار نیست پاسخ ها را جستجو کنید. این را می

be used in tests and it's basically saying it's not permitted.

توان در آزمایشات استفاده کرد و اساساً می گوید مجاز نیست.

Oh, I have one more for you: I thought this was supposed to be hard - it was expected

اوه، من یک مورد دیگر برای شما دارم: فکر می کردم این قرار بود سخت باشد - انتظار می رفت

or intended to be hard. I thought this was supposed to be hard. So, you can see

یا در نظر گرفته شده بود که سخت باشد. من فکر می کردم این قرار است سخت باشد. بنابراین،

the woman in the picture

می‌توانید زن را در تصویر ببینید که در حال

smiling as she exercises - she thought it was going to be hard so she says:

تمرین لبخند می‌زند - او فکر می‌کرد سخت خواهد بود، بنابراین می‌گوید:

I thought this was supposed to be hard. Now what suggest you do now is take a

فکر می‌کردم این قرار بود سخت باشد. اکنون آنچه به شما پیشنهاد می‌شود این است که

look at this video with another phrase: be or get used to something this is a

به این ویدیو نگاهی بیندازید با عبارت دیگری: باشید یا به چیزی عادت

great phrase to know and the link to that video is in the description. So,

کنید. بنابراین،

thank you for watching this lesson and I'll see you next time!

از شما برای تماشای این درس متشکرم و دفعه بعد شما را می بینم!