To Speak English FLUENTLY You MUST KNOW These 15 Phrasal Verbs

in this lesson I'm going to teach you 15 phrasal  verbs that are used in everyday English now some  

در این درس قصد دارم به شما 15 فعل عبارتی را که در زبان انگلیسی روزمره استفاده می‌شود، به شما یاد بدهم، اکنون برخی

of these phrasal verbs you might know but through  the examples you're going to better understand how  

از این افعال عبارتی را که ممکن است بدانید، اما از طریق مثال‌ها بهتر درک خواهید کرد که چگونه از

to use them and also learn more English as you  go through this lesson I will leave all of the  

آنها استفاده کنید و همچنین انگلیسی بیشتری یاد بگیرید. از این درس عبور کنید، من تمام

phrasal verbs and all of the examples in the  description for you so that you can learn so  

افعال عبارتی و تمام مثال‌های موجود در توضیحات را برای شما می‌گذارم تا بتوانید یاد بگیرید تا

that you can study these sentences in addition  to listening to them I will have subtitles if  

بتوانید این جملات را علاوه بر آن مطالعه کنید. برای گوش دادن به آنها، اگر

you are on YouTube and there will also be more  learning resources in the description for you  

در YouTube هستید، زیرنویس خواهم داشت و همچنین منابع آموزشی بیشتری در توضیحات برای شما وجود خواهد داشت

let's get started with number one the first one is  catch on catch on a quick example is it took him a  

بیایید با شماره یک شروع کنیم، اولین موردی که به آن توجه کنید، در یک مثال سریع آیا مدتی طول کشید.

while but he finally caught on he finally caught  on this means to understand something especially  

او بالاخره گرفت او بالاخره گرفت این یعنی فهمیدن چیزی مخصوصاً

after some time or effort more examples she  didn't catch on at first but now she understands  

بعد از مدتی یا تلاش مثال‌های بیشتری که او ابتدا به آن توجه نداشت اما اکنون می‌فهمد

perfectly she didn't catch on at first and it took  me a few lessons to catch on to the new software  

کاملاً متوجه نشد در ابتدا چند درس طول کشید تا به نرم افزار جدید دسترسی پیدا کنم.

it took me a few lessons to catch on to the new  software so we can use it when we're learning  

something new I didn't catch on to the rules of  Chess until I played a few games and also when  

شطرنج تا زمانی که من چند بازی انجام دادم و همچنین وقتی که

you are understanding jokes as well he only caught  on to the joke after everyone had stopped laughing  

شما جوک ها را هم می فهمید، او فقط بعد از اینکه همه از خندیدن دست برداشتند به شوخی پرداخت.

so that is catch on the next one is run out of  something to run out of something a quick example  

چیزی برای تمام شدن چیزی یک مثال سریع

is when you look in the refrigerator and you say  we run out of milk we run out of milk in British  

وقتی به یخچال نگاه می‌کنید و می‌گویید شیر ما تمام شد شیر تمام شد به انگلیسی

English you're here we've run out of milk we've  run out of milk to run out of something means to  

تمام شدن چیزی به معنای

use up all of something so that there's none left  you've used all of the milk and there is none left  

استفاده از همه چیز است به طوری که هیچ چیزی باقی نمانده است. شما تمام شیر را مصرف کرده اید و چیزی باقی نمانده است.

two more examples we ran out of gas on our way to  the city we ran out of gas on our way to the city  

بنزین در راه ما به شهر تمام شده است

and I'm afraid we've run out of time for this  meeting we've run out of time for this meeting  

و می ترسم برای این جلسه وقتمان تمام شده باشد، وقت ما برای این جلسه تمام شده

so we can use this for everyday life situations  we run out of eggs while baking the cake and also  

بنابراین می توانیم از آن برای موقعیت های زندگی روزمره استفاده کنیم  وقتی در حین پخت تخم مرغ تمام می شود. کیک و همچنین

for work or deadlines I ran out of time to finish  the report before the deadline the next one is  

برای محل کار یا مهلت‌های زمانی من تمام شد تا گزارش را قبل از ضرب‌الاجل تمام کنم، مورد بعدی

look after look after for example can you look  after my dog while I'm away can you look after  

مراقبت از مراقبت است، به عنوان مثال، آیا می‌توانی در زمانی که من دور هستم از سگ من مراقبت کنی.

my dog while I'm away this means to take care of  someone or something another example is she looks  

سگ من در حالی که من دور هستم، این به این معنی است که از کسی یا چیزی مراقبت کنم، مثال دیگر این است که او

after her younger siblings every afternoon  she looks after her youngest siblings every  

هر روز بعدازظهر مراقب خواهر و برادرهای کوچکتر خود است، او هر  بعد از ظهر از کوچکترین خواهر و برادرهایش مراقبت می کند

afternoon and a question you might ask is who's  going to look after the plants while we're on  

و سؤالی که ممکن است بپرسید این است که چه کسی قرار است از گیاهان مراقبت کند. ما در

vacation who's going to look after the plants  while we're on vacation it's often used for child  

تعطیلات هستیم که قرار است از گیاهان مراقبت کند در حالی که ما در تعطیلات هستیم اغلب برای

care and also Pet Care two more examples I need  someone to look after my kids this weekend and we  

مراقبت از کودک و همچنین مراقبت از حیوانات خانگی دو نمونه دیگر استفاده می شود این آخر هفته به کسی نیاز دارم که از بچه‌هایم مراقبت کند و ما از

asked our neighbors to look after our cat while  we're on holiday the next two you have probably  

همسایه‌هایمان خواستیم تا زمانی که در تعطیلات هستیم از گربه‌مان مراقبت کنند که احتمالاً نام آن‌ها

heard of but the examples are going to be really  really useful so number four is turn on turn on  

را شنیده‌اید، اما مثال‌ها واقعاً مفید خواهند بود، بنابراین شماره چهار این است که آن را روشن کنید. روشن

an example is Turn on the Lights it's too dark  in here and this means to activate a device or  

یک مثال روشن کردن چراغ‌ها در اینجا خیلی تاریک است و این بدان معناست که دستگاه یا

a machine it's often used at home for example  turn on the oven and preheat it before cooking  

دستگاهی را که اغلب در خانه استفاده می‌شود فعال کنید، مثلاً فر را روشن کنید و قبل از آن گرم کنید. آشپزی

turn on the oven and preheat it before cooking and  I've learned recently that preheating an oven is  

فر را روشن کنید و قبل از پخت و پز آن را از قبل گرم کنید و اخیراً فهمیدم که گرم کردن فر

really necessary it can also be used in meetings  or classes let's turn on the projector to start  

ضروری است   همچنین می‌توان از آن در جلسات یا کلاس‌ها استفاده کرد.

the presentation let's turn on the projector to  start the presentation and the opposite of this  

بیایید برای شروع ارائه، پروژکتور را روشن کنیم. و نقطه مقابل این

is turn off I won't give too many examples here  because I'm sure you understand this one a quick  

خاموش کردن است، من در اینجا مثال های زیادی نمی زنم، زیرا مطمئن هستم که این یکی را متوجه شده اید.

example is please turn off the lights before  you leave please turn off the lights before you  

مثال سریع این است که لطفاً چراغ‌ها قبل از رفتن لطفاً قبل از رفتن چراغ‌ها را خاموش کنید.

leave you'll often hear this in public spaces  for example please turn off your phone in the  

اغلب این را در مکان‌های عمومی می‌شنوید، مثلاً لطفاً تلفن خود را در   کتابخانه خاموش کنید،

library please turn off your your phone in the  library number six is pick up you'll hear this  

لطفاً تلفن خود را در کتابخانه شماره شش خاموش کنید، بلند کنید، این را خواهید شنید

a lot pick up for example I'll pick you up at 7:00  I'll pick you up at 7:00 and this means to collect  

مثلاً ساعت 7 می‌برمت، شما را ساعت 7 می‌برم و این به این معنی است که

someone or something another example is can you  pick up the kids after school can you pick up the  

فردی یا چیزی را جمع‌آوری کنید، مثلاً می‌توانید بچه‌ها را بعد از مدرسه بردارید. شما

kids after school and I picked up a few groceries  on my way home I picked up a few groceries on my  

بچه‌ها را بعد از مدرسه برمی‌دارید و من در راه خانه چند خواروبار خریدم. در راه خانه چند خواروبار خریدم که

way home it's often used for transportation like  we saw before another example is he picked me up  

اغلب برای حمل‌ونقل استفاده می‌شود، مثل نمونه‌ای که قبلاً دیدیم: او مرا

from the airport he picked me up from the airport  and it's also used for shopping I need to pick  

از فرودگاهی که من را برداشت از فرودگاه و همچنین برای خرید استفاده می‌شود.

up some supplies for the office I need to pick  up some supplies for the office boyfriends and  

و

girlfriends husbands and wives will often use this  in text messages can you pick this up on the way  

همسران و همسران دوست دختر اغلب از این  در پیامک استفاده می‌کنند.

home can you pick this up on the way home now the  opposite to this is number seven which is drop off  

drop off for example I dropped off the package  at the post office I dropped off the package at  

بسته در اداره پست بسته را در

the post office and this means to leave someone or  something at a specific location to leave someone  

اداره پست گذاشتم و این به معنای رها کردن شخصی یا چیزی در یک مکان خاص برای رها کردن شخصی

or something at a specific location two more  examples she dropped off a son at school before  

یا چیزی در یک مکان خاص است، دو مثال دیگر که او رها کرده است. از یک پسر در مدرسه قبل از

going to work she dropped off a son at school  before going to work and I'll drop you off at the  

رفتن به سر کار او یک پسر را در مدرسه رها کرد قبل از رفتن به سر کار و من

bus station I'll drop you off at the bus station  it's often used for errands and Transportation  

شما را در   ایستگاه اتوبوس پیاده می کنم.

so errands and transportation I need to drop off  some clothes at the dry cleaner and can you drop  

و وسایل حمل و نقل من باید چند لباس را در خشکشویی بیاورم و آیا می توانید

me off at the train station on your way to work  can you drop me off at the train station on your  

در راه رفتن به محل کار مرا در ایستگاه قطار پیاده کنید. آیا می توانید من را در ایستگاه قطار پیاده کنید

way to work the next one is put on to put on quick  example is put on your jacket it's cold outside  

روش کار بعدی را بپوشید تا سریع بپوشید. مثال: ژاکت خود را بپوشید

put on your jacket it's cold outside so this means  to wear or to apply something and we can also use  

بیرون سرد است.

it for some something else for example music and  entertainment some examples are she puts on her  

موسیقی نمونه و سرگرمی چند نمونه این است که او عینک خود را می‌زند

glasses to read the menu she puts on her glasses  to read the menu he put on some music to create  

تا منویی را که روی عینک می‌گذارد بخواند برای خواندن منویی که او روی چند موسیقی گذاشته تا

a relaxing atmosphere he puts on some music to  create a relaxing atmosphere and let's put on a  

فضای آرامش‌بخشی ایجاد کند. کمی موسیقی می‌گذارد تا فضای آرامش‌بخشی ایجاد کند و بیایید

movie tonight let's put on a movie tonight the  next one is take off take off for example take  

امشب یک فیلم بگذاریم بیایید امشب یک فیلم بگذاریم، یکی دیگر این است که مثلاً

off your shoes before entering the house take off  your shoes before entering the house this means to  

قبل از ورود به خانه کفش‌های خود را در بیاورید، کفش‌های خود را قبل از ورود به خانه درآورید. برای

remove something you're wearing or for something  like a plane to depart as well so there are two  

برداشتن چیزی که پوشیده‌اید یا برای اینکه چیزی مانند هواپیما حرکت کند، بنابراین دو

main meanings here more examples are she took  off her coat because it was too warm inside she  

معنی اصلی در اینجا وجود دارد، مثال‌های دیگر این است که او کت خود را به دلیل گرم بودن داخل آن درآورده است. او

took off her coat because it was too warm inside  and the plane took off on time luckily thankfully  

کتش را درآورد چون داخل خیلی گرم بود و هواپیما خوشبختانه به موقع بلند شد

the plane took off on time and another example  is he always takes off his heart when he enters  

هواپیما به موقع بلند شد و مثال دیگر  این است که وقتی وارد ساختمان می شود همیشه قلبش را در می آورد

a building he always takes off his heart when he  enters the building number 10 is something that  

وقتی وارد می شود قلبش را برمی دارد. ساختمان شماره 10 کاری است که

I don't want you to do when it comes to learning  English and it's this give up give up an example  

من نمی‌خواهم وقتی نوبت به یادگیری زبان انگلیسی می‌رسد، آن را انجام دهید و این است که دست از کار بکشید، مثالی  این

is don't give up on your dreams don't give up on  your dreams this means to stop trying or to quit  

است که از رویاهای خود دست نکشید رویاهای خود را رها نکنید، این به معنای دست کشیدن از تلاش یا

to quit something an example you might have heard  before is this she gave up smoking after 10 years  

ترک کردن است، مثالی که ممکن است قبلاً شنیده باشید، این است که او بعد از 10 سال سیگار را ترک کرد،

she gave up smoking after 10 years and then listen  for the word glad here I almost gave up learning  

او بعد از 10 سال سیگار را ترک کرد و سپس به کلمه خوشحالم گوش داد. من تقریباً یادگیری

English but I'm glad I didn't I almost gave up  learning English but I'm glad I didn't so this is  

انگلیسی را رها کردم، اما خوشحالم که این کار را نکردم، تقریباً از یادگیری زبان انگلیسی منصرف شدم، اما خوشحالم که این کار را نکردم، بنابراین از این

used a lot for habits and for goals for example  he gave up junk food to lose weight and don't  

برای عادات و عادت‌ها استفاده زیادی می‌شود. به عنوان مثال، او غذای ناسالم را رها کرد تا وزن کم کند و

give up just because it's difficult don't give  up just because it's difficult the next one is  

تسلیم نشوید فقط به این دلیل که سخت است، تسلیم نشوید، فقط به این دلیل که دشوار است، بعد از آن

make up make up for example they made up after  that argument which is good to know they made  

آرایش کنید، مثلاً بعد از آن بحث درست کردند که خوب است. برای اینکه بداند آنها

up after their argument so there are two meanings  for this one two main meanings to reconcile after  

بعد از بحث خود درست کرده اند بنابراین دو معنی برای این یکی دو معنی اصلی وجود دارد که بعد از

a disagreement or to invent something for example  she made up a funny excuse for being late she made  

اختلاف نظر آشتی کند یا مثلاً چیزی اختراع کند. دیر او

up a funny excuse for being late and we had a f  fight but we made up quickly we had a fight but  

یک بهانه خنده دار برای دیر آمدن آورد و ما با هم دعوا کردیم اما سریع جبران کردیم با هم دعوا کردیم اما

we made up quickly and one more example in terms  of inventing something is he made up a story to  

سریع جبران کردیم و یک مثال دیگر در مورد اختراع چیزی این است که او داستانی ساخت تا

entertain the kids he made up a story to entertain  the kids number 12 is call off to call off they  

بچه هایی را که ساخته بود سرگرم کند. داستانی برای سرگرم کردن بچه‌های شماره 12 فراخوانی برای لغو کردن است. آنها

called off the meeting because of bad weather they  called off the meeting because of bad weather and  

جلسه را به دلیل آب و هوای بد لغو کردند و به دلیل آب و هوای بد جلسه را لغو کردند و

this means to can something to cancel something  another example is the concert was called off due  

این یعنی می‌توان چیزی را لغو کرد یک مثال دیگر این است که کنسرت به دلیل

to rain the concert was called off due to rain  and unfortunately we had to call off our holiday  

باران لغو شد. کنسرت به دلیل باران لغو شد و متأسفانه ما مجبور شدیم تعطیلات خود را لغو کنیم

plants we had to call off our holiday plans and  something you might celebrate is this the boss  

گیاهان ما مجبور شدیم برنامه های تعطیلات خود را لغو کنیم و چیزی که ممکن است آن را جشن بگیرید این است که رئیس

called off today's meeting the boss called off  today's meeting the next one is carry on carry  

امروز را لغو کرد. ملاقات با رئیس لغو شد جلسه امروز جلسه بعدی ادامه

on for example let's carry on with this lesson  let's carry on with this lesson and this means  

دارد   به عنوان مثال بیایید با این درس ادامه دهیم بیایید با این درس ادامه دهیم و این یعنی

to continue doing something to continue doing  something an example is she carried on working  

ادامه دادن انجام کاری برای ادامه انجام کاری به عنوان مثال، او

despite the noise she carried on working despite  the noise and after the interruption we carried  

با وجود سر و صدایی که با وجود سر و صدا به کارش ادامه می‌دهد، به کار خود ادامه می‌دهد و پس از وقفه، ما

on as usual after the interruption we carried  on as usual so this can be used for work or  

طبق معمول پس از وقفه که طبق معمول ادامه می‌دهیم، ادامه می‌دهیم، بنابراین می‌توان از آن برای کار یا

study and also just for casual activity ities for  example They carried on chatting after dinner They  

مطالعه استفاده کرد. همچنین فقط برای فعالیت‌های گاه به گاه، به عنوان مثال، بعد از شام به گپ زدن ادامه دادند،

carried on chatting after dinner the next one is  to cut down on something to cut down on something  

بعد از شام به گپ زدن ادامه دادند.

an example is I'm trying to cut down on sugar  I'm trying to cut down on sugar and this means  

آیا سعی می‌کنم قند را کاهش دهم سعی می‌کنم قند را کاهش دهم و این به این معنی است

to reduce the amount of something you might hear  people say we're cutting down on expenses this  

برای کاهش میزان چیزی که ممکن است بشنوید مردم می‌گویند ما در این ماه هزینه‌ها را کاهش می‌دهیم

month we're cutting down on expenses this month  let's often use with Health as well I've cut down  

هزینه‌ها را کاهش می‌دهیم. ماه اجازه دهید اغلب با Health نیز استفاده کنیم. من

on fast food to stay healthy I've cut down on  fast food to stay healthy and the last one is  

برای سالم ماندن فست فودها را کاهش دادم برای سالم ماندن فست فودها را کاهش دادم و آخرین موردی که   به آن

run into run into for example I ran into an old  friend at the mall I run into an old friend at  

برخورد کردم، به عنوان مثال با یک دوست قدیمی در مرکز خریدی که من با یک دوست قدیمی در

the mall and this means to meet somebody by  chance or encounter something unexpectedly  

مرکز خرید مواجه می شوم و این به این معنی است که به طور تصادفی با کسی ملاقات می کنم یا به طور غیرمنتظره ای با چیزی مواجه می شوم

for example I run into some trouble with my car  this morning I run into some trouble with my car  

مثلاً من با ماشینم به مشکل برمی خوریم امروز صبح با ماشینم به مشکل برمی خوریم

this morning and we run into our neighbors while  walking the dog we run into our neighbors while  

امروز صبح به مشکل برخورد می کنم. همسایه‌ها در حین راه‌رفتن با سگ، هنگام

walking the dog so that is a social situation  another example of an unexpected problem is I  

قدم زدن با سگ به همسایه‌هایمان برخورد می‌کنیم، به طوری که این یک موقعیت اجتماعی است. نمونه دیگری از یک مشکل غیرمنتظره این است که

run into technical issues during the meeting I  run into technical issues during the meeting so  

در طول جلسه با مسائل فنی مواجه می‌شوم. من در طول جلسه با مشکلات فنی مواجه می شوم، بنابراین

those are the phrasal verbs that you're going to  hear in everyday English conversations what to do  

این افعال عبارتی هستند که می خواهید در مکالمات روزمره انگلیسی بشنوید،

now is to continue learning with with me if you  are on YouTube then just click on another video  

اگر در YouTube هستید با من به یادگیری ادامه دهید، سپس فقط روی ویدیوی دیگری کلیک کنید

and go through that video if you're on Apple or  Spotify then go through some of my older podcast  

و آن را مرور کنید. اگر در اپل یا Spotify هستید، آن ویدیو را مرور کنید، برخی از قسمت‌های پادکست قدیمی‌تر من را مرور کنید،

episodes especially those that help you learn  English in the right way if you've enjoyed this  

به‌خصوص آن‌هایی که به شما کمک می‌کنند انگلیسی را به روشی درست یاد بگیرید، اگر از آن لذت برده‌اید،

then be sure to subscribe to my English lessons  and also share this episode with a friend just  

حتماً مشترک شوید. به درس‌های انگلیسی من و همچنین این قسمت را با یکی از دوستانم به اشتراک بگذارید فقط   روی

click that share button and share it on WhatsApp  on Facebook or or any other social media site  

دکمه اشتراک‌گذاری کلیک کنید و آن را در واتس‌اپ در فیس‌بوک یا هر سایت رسانه اجتماعی دیگری

that you use thank you for learning English  with me and I'll see you in the next lesson

که استفاده می‌کنید   به اشتراک بگذارید. از شما برای یادگیری زبان انگلیسی با من سپاسگزارم و در آینده شما را می‌بینم. درس