I use these words every day: English Vocabulary Lesson

Speaker 1: We need to make a game plan. If I said  

سخنران 1: ما باید یک برنامه بازی بسازیم. اگر

this to you, would your heart start to beat really  fast because you have no idea what to say? Well,  

این را به شما بگویم، آیا قلب شما واقعاً سریع شروع به تپیدن می‌کند زیرا نمی‌دانید چه بگویید؟ خب،

don't worry. Today I'm going to help you level up  your English vocabulary. You are going to learn 10  

نگران نباش. امروز قصد دارم به شما کمک کنم واژگان انگلیسی خود را ارتقا دهید. شما قرار است 10

important English expressions that I use every  day, and you should too. Hi, I'm Vanessa from  

عبارت مهم انگلیسی را یاد بگیرید که من هر روز از آنها استفاده می‌کنم ، و شما نیز باید. سلام، من ونسا هستم از

speakenglishwithvanessa.com. And like always,  I have created a free PDF worksheet with all of  

speakenglishwithvanessa.com. و مانند همیشه، من یک کاربرگ PDF رایگان با تمام

today's 10 important phrases, definitions, sample  sentences. And at the bottom of the worksheet,  

10 عبارت مهم، تعاریف، و نمونه جملات امروزی ایجاد کرده ام. و در پایین کاربرگ،

you can answer Vanessa's challenge question  so that you never forget what you've learned.  

می‌توانید به سؤال چالشی ونسا پاسخ دهید تا هرگز آموخته‌های خود را فراموش نکنید.

You can click on the link in the description to  download that free PDF worksheet today. It is my  

برای بارگیری کاربرگ PDF رایگان امروز می‌توانید روی پیوند در توضیحات کلیک کنید . این

gift to you. Let's get started with the first  phrase that I use every day, and you should  

هدیه من به شماست. بیایید با اولین عبارتی که من هر روز استفاده می‌کنم، شروع کنیم، و شما

too. I'm going to tell you the phrase to get  done and then I'll tell you a sample sentence.

هم باید . من عبارت to get  done را به شما می گویم و سپس یک جمله نمونه را به شما می گویم.

I want you to guess what you think it  means. This is kind of like a little test,  

می‌خواهم حدس بزنی که فکر می‌کنی به چه معناست. این یک آزمایش کوچک است،

but it's also really useful because in the  real world you're going to hear expressions  

اما واقعاً مفید است زیرا در دنیای واقعی عبارات

and phrases used in conversations. And you're  not going to have a teacher unfortunately,  

و عباراتی را که در مکالمات استفاده می‌شوند می‌شنوید. و متأسفانه شما معلمی نخواهید داشت،

in your ear telling you that's what this  means. So I want you to use the English  

در گوش شما به شما می گوید که این معنایش همین است. بنابراین من از شما می‌خواهم که از انگلیسی

that you already have, your powers of deduction,  of guessing what you think it means in order to  

که قبلاً دارید، از قدرت کسر، حدس زدن معنای آن استفاده کنید تا

figure out what it actually means. And I think  you'll be surprised that you actually know more  

معنی واقعی آن را بفهمید. و فکر می‌کنم از اینکه واقعاً بیشتر

English than you think you do. So our first  expression is to get done. Let me give you  

از آنچه فکر می‌کنید انگلیسی می‌دانید، شگفت‌زده خواهید شد. بنابراین اولین بیان ما این است که انجام دهیم. بگذارید

a sample sentence. I have so much to get done  today. Well, what do you think this means? It  

یک جمله نمونه به شما بگویم. امروز کارهای زیادی برای انجام دادن دارم . خوب به نظر شما این یعنی چی؟ این

simply means that I have a lot I need to finish  today. But this is a lovely expression that can  

به سادگی به این معنی است که امروز چیزهای زیادی دارم که باید تمام کنم . اما این یک عبارت دوست‌داشتنی است که می‌تواند به

help you to level up your vocabulary because  you could say, I have a lot to finish today.

شما کمک کند تا دایره لغات خود را ارتقا دهید، زیرا می‌توانید بگویید، امروز چیزهای زیادی برای تمام کردن دارم.

It's okay, we understand what you're  saying. But if you want to level  

اشکالی ندارد، ما متوجه می شویم که چه می گویید. اما اگر می‌خواهید سطح

it up, you can use this phrase, I have a lot to  get done today. Let me give you another sentence.  

آن را بالا ببرید، می‌توانید از این عبارت استفاده کنید، امروز کارهای زیادی برای انجام دادن دارم. بگذارید یک جمله دیگر به شما بگویم.

I think I can get it done before I leave for  work today. Did you notice that I split this  

فکر می‌کنم می‌توانم آن را قبل از رفتن به سر کار امروز انجام دهم. آیا متوجه شدید که من این

expression with the word it? I think I can get  it done before I leave for work today. Here it  

عبارت را با کلمه it تقسیم کردم؟ فکر می‌کنم می‌توانم قبل از رفتن به سر کار امروز آن را انجام دهم. اینجا

is the project that I'm working on, I think I  can get it done. We could say, I think I can  

پروژه‌ای است که روی آن کار می‌کنم، فکر می‌کنم می‌توانم آن را انجام دهم. می‌توانیم بگوییم، فکر می‌کنم می‌توانم

finish it before I leave for work today. But  you know what? You're here to level up your  

قبل از رفتن به سر کار امروز آن را تمام کنم. اما می دانید چیست؟ شما اینجا هستید تا دایره لغات خود را ارتقا دهید

vocabulary. Use this phrase and say, I think I  can get it done before I leave for work today.  

. از این عبارت استفاده کنید و بگویید، فکر می‌کنم می‌توانم قبل از رفتن به سر کار امروز آن را انجام دهم.

Phrase number two that I use and you should too  is a pretty fun one, to get my ducks in a row.

عبارت شماره دو که من و شما هم باید استفاده می کنم بسیار سرگرم کننده است، برای اینکه اردک هایم را پشت سر هم قرار دهم.

Well, if you have been following my channel  for a while, you know that I have chickens  

خوب، اگر مدتی است که کانال من را دنبال می کنید ، می دانید که من

right now. I think we have 15 chickens in my  backyard, but do I have ducks? Do I need to  

در حال حاضر جوجه دارم. فکر می‌کنم 15 جوجه در حیاط خانه‌ام داریم، اما آیا من اردک دارم؟ آیا باید

get my ducks in a row? Actual ducks? No. Take a  look at this sentence and try to guess what you  

اردک هایم را پشت سر هم بیاورم؟ اردک واقعی؟ نه. به این جمله نگاهی بیندازید و سعی کنید حدس بزنید که به

think this means a figurative sense. I need  to get my ducks in a row before I start my  

نظر شما معنای مجازی چیست. من باید قبل از شروع روزم، اردک‌هایم را پشت سر هم بیاورم

day. Do I need to go out to the farm and line up  those ducks before I start my day? No. Instead,  

. آیا باید قبل از شروع روز به مزرعه بروم و آن اردک ها را ردیف کنم؟ نه. در عوض،

we can use this in a more figurative sense to  mean you're organizing the tasks before you get  

ما می‌توانیم از این به معنای مجازی‌تر استفاده کنیم تا به این معنا باشد که شما کارها را قبل از

started, because most busy days or big tasks need  a lot of prep work. Prep work means preparation,  

شروع  سازماندهی می‌کنید، زیرا بیشتر روزهای پرمشغله یا کارهای بزرگ به کارهای آماده‌سازی زیادی نیاز دارند. کار آماده‌سازی به معنای آماده‌سازی است،

so you can't just jump in otherwise you  might waste your time and not be efficient.

بنابراین نمی‌توانید به سادگی وارد عمل شوید، در غیر این صورت ممکن است وقت خود را تلف کنید و کارآمد نباشید.

So you need to get your ducks in a row before you  get started. Let me give you another example. If  

بنابراین، قبل از شروع باید اردک‌های خود را پشت سر هم قرار دهید . بگذارید مثال دیگری برایتان بزنم. اگر

you want to move to the US, you are going to need  to get your ducks in a row before you apply for  

می‌خواهید به ایالات متحده مهاجرت کنید، باید قبل از درخواست ویزا، اردک‌های خود را پشت سر هم بگیرید

a visa. If you've applied for a visa to the US  or another country, you know it's an extremely  

. اگر برای ویزا به ایالات متحده یا کشور دیگری درخواست داده‌اید، می‌دانید که این یک

complicated process. You're going to need the  right paperwork. It has to be notarized, it has to  

فرآیند بسیار پیچیده است. شما به مدارک مناسب نیاز دارید. باید محضری باشد، باید

be translated. It's a hassle. So before you walk  into the visa office, you need to get your ducks  

ترجمه شود. این یک دردسر است. بنابراین قبل از اینکه وارد دفتر ویزا شوید، باید اردک‌هایتان را پشت سر هم بیاورید

in a row. You need everything to be organized  before you get started. Expression number  

. قبل از شروع باید همه چیز را سازماندهی کنید . عبارت شماره

three that I use every day is a game plan. Is it  because I love playing games all day? No, I wish.  

سه که هر روز استفاده می‌کنم یک طرح بازی است. آیا به این دلیل است که من عاشق بازی کردن در تمام روز هستم؟ نه، ای کاش

That would be great. Take a look at this sample  sentence and see if you can guess what it means.

این عالی خواهد بود. به این جمله نمونه نگاه کنید و ببینید آیا می توانید معنی آن را حدس بزنید.

My game plan is to start with the most important  tasks that need to get done. Well, we used a great  

برنامه بازی من این است که با مهمترین کارهایی که باید انجام شوند شروع کنم. خوب،

expression, to get done. But here, my game plan  is, you can get the sense that this is my plan  

برای انجام کار از یک عبارت عالی استفاده کردیم. اما در اینجا، برنامه بازی من این است، شما می توانید این احساس را داشته باشید که این برنامه امروز من است

for the day. I have a lot of things that I need  to get done. I need to get my ducks in a row, so  

. من کارهای زیادی دارم که باید انجام دهم. من باید اردک هایم را پشت سر هم بیاورم، بنابراین

I need to have a plan. But you don't want to just  say plan. It's okay, but it's not great. You're  

باید برنامه ای داشته باشم. اما نمی‌خواهید فقط بگویید برنامه. اشکالی نداره ولی عالی نیست شما

here to level up your English vocabulary, so you  can say game plan. My game plan is to get the most  

اینجا هستید تا واژگان انگلیسی خود را ارتقا دهید تا بتوانید برنامه بازی را بگویید. برنامه بازی من این است که

important things done first. You can use this also  in the workplace. If your team is having a meeting  

ابتدا مهم‌ترین کارها را انجام دهم. می‌توانید از آن در محل کار نیز استفاده کنید. اگر تیم شما در حال برگزاری جلسه

about how to accomplish a certain project, you  might ask, "All right, what's the game plan?"  

درباره نحوه انجام پروژه خاصی است، ممکن است بپرسید، "خوب، برنامه بازی چیست؟"

And you're asking the manager or whoever's in  charge, what are the steps that need to get done?

و از مدیر یا هر کسی که مسئول است می‌پرسید، چه مراحلی باید انجام شود؟

What is the overall plan? What's the game plan?  Or maybe you're the manager that needs to tell  

برنامه کلی چیست؟ برنامه بازی چیه؟ یا شاید شما مدیری باشید که باید

everyone else the game plan, you can use this  great expression. You can just say, "All right,  

برنامه بازی را به دیگران بگویید، می‌توانید از این عبارت عالی استفاده کنید. شما فقط می توانید بگویید: "خوب،

this is the game plan, first we're going to do  this, then this." Lovely expression. So after  

این برنامه بازی است، ابتدا این کار را انجام می دهیم ، سپس این." بیان دوست داشتنی بنابراین پس از   که

you've created a game plan, now you need to  use this expression to deal with. Take a look  

یک طرح بازی ایجاد کردید، اکنون باید از این عبارت برای مقابله با آن استفاده کنید.

at this. I need to deal with this bill that I got  in the mail and I'm probably going to be on the  

به این نگاه کنید. من باید با این صورت‌حساب که از طریق نامه دریافت کردم رسیدگی کنم و احتمالاً

phone for a long time. No one likes to do this.  Let's take a look at how this was used, I need  

برای مدت طولانی با تلفن همراه خواهم بود. هیچ کس دوست ندارد این کار را انجام دهد. بیایید نگاهی به نحوه استفاده از آن بیندازیم، من باید

to deal with this bill that I got in the mail. Do  you think I'm looking forward to talking on the  

با این صورتحساب که از طریق نامه دریافت کردم، مقابله کنم. آیا فکر می‌کنید من مشتاقانه منتظرم با تلفن صحبت کنم

phone and figuring out what the problem with this  bill is? Absolutely not. This is my nightmare.

و بفهمم مشکل این صورت‌حساب چیست؟ مطلقا نه. این کابوس من است.

I do not want to have to deal with this bill,  but unfortunately we have to do some things  

من نمی‌خواهم با این لایحه برخورد کنم، اما متأسفانه باید کارهایی را انجام دهیم

that we don't want to do. So I have to deal  with the bill. This means I have to solve a  

که نمی‌خواهیم انجام دهیم. بنابراین باید با این صورتحساب کنار بیایم. یعنی باید

problem and figure out why did I get this bill?  I shouldn't have gotten this bill. I have to deal  

مشکلی را حل کنم و بفهمم چرا این صورت‌حساب را دریافت کردم؟ من نباید این صورت حساب را می گرفتم. من باید

with it. Usually the nuance with this expression  is that it's something that I don't want to do,  

با آن مقابله کنم. معمولاً تفاوت ظریف در این عبارت  این است که این چیزی است که من نمی‌خواهم انجام دهم،

so you might even use it like this. At  my old job, I had to deal with a lot of  

بنابراین حتی ممکن است از آن به این شکل استفاده کنید. در شغل قدیمی‌ام، مجبور بودم با بسیاری از مشتریان عصبانی سر و کار داشته باشم

angry customers. Unfortunately, for some jobs,  especially in customer support you are hearing  

. متأسفانه، برای برخی مشاغل، به ویژه در بخش پشتیبانی مشتری،

from customers who are unsatisfied.  So you have to deal with, you have to  

از مشتریان ناراضی می شنوید. بنابراین باید با آن کنار بیایید، باید

figure out how to help angry customers. It's  a difficult job, but someone's got to do it.

دریابید که چگونه به مشتریان عصبانی کمک کنید. این کار سختی است، اما کسی باید آن را انجام دهد.

Expression number five that I use often and  you should too, is to get it over with. Make  

عبارت شماره پنج که من اغلب استفاده می‌کنم و شما هم باید آن را به پایان برسانید. مطمئن شوید که

sure all of the words are included in this  expression, to get it over with. Take a  

همه کلمات در این عبارت گنجانده شده است تا آن را به پایان برسانید.

look at this sample sentence. I hate having to  wait on hold to talk to someone on the phone,  

به این جمله نمونه نگاه کنید. من از اینکه منتظر بمانم تا با کسی تلفنی صحبت کنم، متنفرم،

but I just have to get it over with. It's not  something I'm looking forward to, so what is my  

اما فقط باید آن را تمام کنم. این چیزی نیست که من مشتاقانه منتظرش باشم، بنابراین

mental approach? Well, I just need to do it,  but instead of saying, I just need to do it,  

رویکرد ذهنی من چیست؟ خوب، من فقط باید این کار را انجام دهم، اما به جای گفتن، فقط باید این کار را انجام دهم،

you can use this lovely expression. I just need  to get it over with. The phrasal verb to get it  

می توانید از این عبارت دوست داشتنی استفاده کنید. فقط باید آن را تمام کنم. فعل عبارتی to get it

over with means that there is an unpleasant task  that you just need to do, and that's part of life.

over with به این معنی است که کار ناخوشایندی وجود دارد که فقط باید انجام دهید و این بخشی از زندگی است.

Expression number six that I use often and you  should too, is to put off doing something. It's  

عبارت شماره شش که من اغلب از آن استفاده می کنم و شما هم باید انجام دهید، این است که انجام کاری را به تعویق بیندازید. این

so true. Take a look at this sentence. I put  off calling the company for a whole week and  

خیلی درست است. به این جمله دقت کنید. یک هفته تمام تماس با شرکت را به تعویق انداختم و

it only took five minutes. Has that ever happened  to you? You're dreading doing a task all week or  

فقط پنج دقیقه طول کشید. آیا تا به حال برای شما اتفاق افتاده است؟ شما از انجام یک کار در تمام هفته یا

for a long time, and then when you finally do  it it just takes a few minutes. What a relief,  

برای مدت طولانی می ترسید، و وقتی بالاخره آن را انجام دادید، فقط چند دقیقه طول می کشد. چه آرامشی،

that has happened to me so many times when I  am calling a company about a bill or a problem,  

برای من بارها اتفاق افتاده است، وقتی در مورد صورتحساب یا مشکلی با یک شرکت تماس می‌گیرم،

I don't want to be on hold. I don't want to  explain the problem. And then when I do it  

نمی‌خواهم در حالت تعلیق باشم. نمی‌خواهم مشکل را توضیح دهم. و سپس وقتی آن را انجام می‌دهم،

just takes a few minutes and it's done. It's like  a weight has been lifted from my shoulders and  

فقط چند دقیقه طول می‌کشد و تمام می‌شود. مثل این است که وزنه ای از روی شانه هایم برداشته شده باشد و

that is what this phrase means, to put off  something. It means you're delaying something,  

معنای این عبارت به تعویق انداختن چیزی است. این به این معنی است که شما چیزی را به تاخیر می اندازید،

but usually it has to do with  procrastination. It's not a  

اما معمولاً به تعویق انداختن آن مربوط می شود. به

good thing to put off doing something.  Let's take a look at another example.

تعویق انداختن انجام کاری کار خوبی نیست. بیایید به مثال دیگری نگاهی بیندازیم.

I put off scheduling a dentist appointment  for myself and now it's too late because I  

من تعیین وقت دندانپزشکی را برای خودم به تعویق انداختم و اکنون خیلی دیر شده است، زیرا من

have a cavity. If I had gone the dentist  earlier, maybe they would've cleaned my  

حفره دارم. اگر زودتر به دندانپزشک مراجعه می‌کردم ، شاید

teeth or warned me that a cavity was starting to  form. But because I put off going to the dentist,  

دندان‌هایم را تمیز می‌کردند یا به من هشدار می‌دادند که حفره‌ای در حال شکل‌گیری است. اما چون رفتن به دندانپزشک را به تعویق انداختم،

now I have a problem. Sometimes we just  put off things though. It's the way it  

اکنون مشکلی دارم. هر چند گاهی اوقات ما چیزها را به تعویق می اندازیم. به همین شکل

is. Expression number seven that I  use every day and you should too,  

است. عبارت شماره هفت که من هر روز از آن استفاده می‌کنم و شما هم باید آن را

is to call around. Take a look at this sample  sentence. I need to call around and find  

بکار ببرید، تماس گرفتن است. به این جمله نمونه نگاه کنید . باید تماس بگیرم و

someone who can fix our washing machine.  Another task that I always put off. Here,  

فردی را پیدا کنم که بتواند ماشین لباسشویی ما را تعمیر کند. کار دیگری که همیشه آن را به تعویق می انداختم. در اینجا،

I am needing to call multiple companies usually  to see are they available, what are their prices  

من معمولاً باید با چند شرکت تماس بگیرم تا ببینم آیا آنها در دسترس هستند، قیمت آنها چقدر است

and are they a good fit for the problem? Can they  actually fix the problem? You're not just calling  

و آیا آنها برای مشکل مناسب هستند؟ آیا آنها واقعاً می‌توانند مشکل را برطرف کنند؟ شما فقط با

one company to see if they'll fix the problem.  You're calling multiple companies. You're calling  

یک شرکت تماس نمی‌گیرید تا ببینید آیا مشکل را برطرف می‌کند یا خیر. شما با چند شرکت تماس می گیرید. شما در حال تماس   هستید

around to see who can actually fix the problem,  at the right time at the price that you want.

تا ببینید چه کسی واقعاً می‌تواند مشکل را در زمان مناسب با قیمتی که می‌خواهید برطرف کند.

You can also use this with your friends. You  could say, I called around to all my friends  

شما همچنین می توانید این را با دوستان خود استفاده کنید. می‌توانید بگویید، من با همه دوستانم تماس گرفتم

to see if anyone was available this afternoon  to hang out. You're just calling your friends,  

تا ببینم آیا امروز بعدازظهر کسی برای پاتوق کردن در دسترس است یا نه. شما فقط با دوستانتان،

multiple friends, maybe sending them texts  like we do these days and you're seeing if  

چند دوستتان تماس می‌گیرید، شاید مانند این روزها برای آنها پیامک ارسال می‌کنید و می‌بینید

they're available to hang out. Very casual.  Great. All right, let's go to the next phrase,  

آنها برای پاتوق در دسترس هستند یا خیر. خیلی معمولی عالیه بسیار خوب، بیایید به عبارت بعدی برویم،

phrase number eight that I absolutely use all the  time and you should too, is to head out. Head out,  

عبارت شماره هشت که من کاملاً همیشه از آن استفاده می کنم و شما نیز باید از آن استفاده کنید. برو بیرون،

what? I love these figurative type phrasal verbs.  Take a look at this sentence. I need to head out  

چی؟ من عاشق این افعال عبارتی از نوع مجازی هستم. به این جمله دقت کنید. من باید

to run some errands, like go to the bank and  the post office. I need to head out and this  

برای انجام برخی کارها، مانند رفتن به بانک و اداره پست، بیرون بروم. من باید بروم و این

simply means to leave. You are going somewhere.  I need to head out to the bank. I need to head  

به معنای ترک است. داری میری یه جایی باید برم بانک من باید

out to the post office. You can also use this  in daily life just as a way to say goodbye.

به اداره پست بروم. همچنین می‌توانید از آن در زندگی روزمره فقط به عنوان راهی برای خداحافظی استفاده کنید.

You might say, "I'm heading out. See you later." I  use this all the time and it just means I want to  

ممکن است بگویید: "من می روم بیرون. بعدا می بینمت." من همیشه از این استفاده می‌کنم و فقط به این معنی است که می‌خواهم به

let you know that I'm leaving the house, so if  you call for me, "Vanessa, where are you?" You  

شما اطلاع دهم که خانه را ترک می‌کنم، بنابراین اگر به دنبال من تماس بگیرید، "ونسا، کجایی؟"

know that I'm not here. I'm heading out. See you  later. Great. Phrase number nine that I use every  

می‌دانی که من اینجا نیستم. دارم میرم بیرون بعداً می بینمت . عالیه عبارت شماره نه که من هر روز از آن استفاده می‌کنم

day and you can too, is to pick up. I'm not  talking about physically lifting something,  

و شما هم می‌توانید آن را انتخاب کنید. من درباره بلند کردن فیزیکی چیزی صحبت نمی‌کنم،

instead, take a look at this sentence. I'm  going to pick up some groceries before I pick  

در عوض، به این جمله نگاهی بیندازید. من می‌خواهم قبل از اینکه بچه‌هایم را از مدرسه بگیرم، مقداری مواد غذایی بردارم

up my kids from school. Here we're talking  about bringing something home. I'm bringing  

. اینجا درباره آوردن چیزی به خانه صحبت می کنیم. من

groceries home and I'm bringing my children home.  It doesn't matter if you buy them like groceries  

مواد غذایی را به خانه می‌آورم و فرزندانم را به خانه می‌آورم. فرقی نمی‌کند آن‌ها را مانند مواد غذایی بخرید

or if they're just people and you're putting  them in your car, here we are talking about  

یا فقط مردم باشند و آن‌ها را در ماشینتان بگذارید، اینجا درباره

bringing something home. You can use this to talk  about meals too, so if you're getting pick up,  

آوردن چیزی به خانه صحبت می‌کنیم. می‌توانید از این برای صحبت درباره وعده‌های غذایی نیز استفاده کنید، بنابراین اگر در حال تحویل گرفتن هستید،

which is a noun, I'm getting pick. You might  also say, I'm picking up dinner on my way home.

که یک اسم است، من انتخاب می‌کنم. ممکن است هم‌چنین بگویید، من در حال برداشتن شام در راه خانه هستم.

I'm picking up dinner, that means that you're  going to get the dinner from the restaurant and  

من شام را برمی دارم، یعنی شما می خواهید شام را از رستوران بگیرید و

bring it to your house. I'm picking up dinner on  my way home. Great. Phrase number 10, our final  

به خانه خود بیاورید. در راه خانه دارم شام می‌گیرم. عالیه عبارت شماره 10، آخرین

expression for today that I use every day and  you can too, has to do with an ear, to play it  

عبارت امروز ما که من هر روز از آن استفاده می‌کنم و شما هم می‌توانید آن را به کار می‌برم، مربوط به یک گوش است که آن را

by ear. Are we playing with our ears? No. Take a  look at the sample sentence. I was going to meet  

با گوش پخش کنید. آیا ما با گوش هایمان بازی می کنیم؟ خیر. به جمله نمونه نگاه کنید. من امروز قرار بود با

my friends at the park today, but it looks like it  might rain so we're going to just play it by ear.  

دوستانم در پارک ملاقات کنم، اما به نظر می‌رسد ممکن است باران ببارد، بنابراین می‌خواهیم آن را با گوش بازی کنیم.

This really has nothing to do with ears. Can you  guess what this means? It means we're just going  

این واقعا ربطی به گوش ندارد. آیا می توانید حدس بزنید این به چه معناست؟ این بدان معناست که ما فقط می‌رویم

to see how it goes. It might rain and then we'll  cancel. It might not rain, and then we'll go.

تا ببینیم چطور پیش می‌رود. ممکن است باران ببارد و سپس آن را لغو کنیم. ممکن است باران نبارد، و سپس ما می رویم.

We need to be flexible, let's just play it by  ear. I use this all the time whenever I meet up  

ما باید انعطاف پذیر باشیم، بیایید آن را با گوش بازی کنیم . من همیشه وقتی

with my friends who have children. When you have  children, things change all the time and you need  

با دوستانم که بچه دارند ملاقات می‌کنم از این استفاده می‌کنم. وقتی بچه دارید، همه چیز همیشه تغییر می‌کند و باید

to be flexible. So if your child wakes up and  they're feeling a little bit sick, you message  

انعطاف‌پذیر باشید. بنابراین اگر فرزندتان از خواب بیدار شد و کمی احساس بیماری کرد، به دوستتان پیام می‌دهید

your friend and say, "I don't know if we can  meet up later today. Let's just play it by ear,  

و می‌گویید: «نمی‌دانم می‌توانیم امروز بعداً همدیگر را ببینیم یا نه. بیایید آن را با گوش بازی کنیم،

and I'll let you know how he's feeling later  today." This is so common. I use this all the  

و من به شما اجازه می‌دهم بدانید که او بعداً امروز چه احساسی دارد ." این خیلی رایج است. من همیشه از این استفاده می‌کنم

time, and you should too. Well, congratulations  on learning these 10 phrases that I use every day,  

، و شما هم باید. خوب، به خاطر یادگیری این 10 عبارتی که من هر روز استفاده می‌کنم، تبریک می‌گویم،

and you can too now. Don't forget to download the  free PDF worksheet with all 10 of these phrases,  

و شما هم اکنون می‌توانید. فراموش نکنید که کاربرگ PDF رایگان با هر 10 مورد از این عبارات،

definitions and sample sentences. Plus, you  can answer Vanessa's challenge question at  

تعاریف و جملات نمونه را دانلود کنید. به‌علاوه، می‌توانید به سؤال چالشی ونسا در

the bottom of the worksheet so that  you never forget what you've learned.

پایین برگه پاسخ دهید تا هرگز چیزهایی را که یاد گرفته‌اید فراموش نکنید. برای بارگیری کاربرگ PDF رایگان امروز

You can click on the link in the description  to download that free PDF worksheet today. It  

می‌توانید روی پیوند در توضیحات کلیک کنید . این

is my gift to you. Well, thanks so much  for learning English with me. And I'll  

هدیه من به شماست. خوب، خیلی متشکرم برای یادگیری زبان انگلیسی با من. و

see you again next Friday for a new lesson  here on my YouTube channel. Bye. But wait,  

جمعه آینده دوباره شما را برای یک درس جدید در اینجا در کانال YouTube خود می بینم. خداحافظ اما صبر کنید،

do you want more? I recommend watching this  video next where you will learn some more  

آیا بیشتر می‌خواهید؟ توصیه می‌کنم این ویدیوی بعدی را تماشا کنید که در آن

phrases that I use every day, including  a sarcastic phrase. It's too bad that,  

عبارات دیگری را که من هر روز استفاده می‌کنم، از جمله یک عبارت کنایه‌آمیز، یاد خواهید گرفت. خیلی بد است که،

would you like to use this in English? Well, I'll  see you in that video to find out how you can.

آیا می‌خواهید از آن به انگلیسی استفاده کنید؟ خوب، من شما را در آن ویدیو می بینم تا بفهمم چگونه می توانید.