SPEAK ENGLISH FLUENTLY | 3 Ways To Respond In English

Hey in today's English lesson, I'm going to teach you how to speak English

سلام، در درس انگلیسی امروز، من به شما آموزش می دهم که چگونه انگلیسی را

fluently, like a native English speaker using the simple rule of threes.

روان صحبت کنید، مانند یک انگلیسی زبان بومی با استفاده از قانون ساده سه تایی.

Now, this lesson is going to help you speak English with more confidence, but

حالا این درس قرار است به شما کمک کند با اعتماد به نفس بیشتری به زبان انگلیسی صحبت کنید، اما

if you want to continue studying with me on a daily basis, all you have to do

اگر می خواهید به مطالعه روزانه با من ادامه دهید، تنها کاری که باید انجام دهید این

is go to www.dailyenglishlessons.com.

است که به www.dailyenglishlessons.com مراجعه کنید.

These lessons will help you go.

این درس ها به شما کمک می کند که بروید.

Intermediate English learner all the way to an advanced English learner.

زبان آموز انگلیسی متوسط تا یک زبان آموز پیشرفته انگلیسی.

So again, if you want to go to the advanced English level, all you have to

بنابراین، اگر می خواهید به سطح پیشرفته انگلیسی بروید، تنها کاری که باید

do is go to daily English lessons.com.

انجام دهید این است که به روزانه English lessons.com مراجعه کنید.

Now are you ready?

حالا آماده ای؟

Well, then I'm

خب، پس من

teacher, Tiffani let's jump

معلم هستم، تیفانی، بیایید وارد

right in.

شویم.

So the basics of the simple rule of threes, you see, when I

بنابراین ، می بینید که اصول اولیه قانون سه تایی، زمانی که

was in high school, my English teachers taught me this rule.

من در دبیرستان بودم، معلمان انگلیسی من این قانون را به من یاد دادند.

And basically it says you need to provide enough support for

و اساساً می گوید که باید با ارائه سه جزئیات از

your thoughts, your ideas and opinions by giving three details.

افکار، ایده ها و نظرات خود پشتیبانی کافی داشته باشید .

Three examples or three reasons.

سه مثال یا سه دلیل.

So let's start with the first part of this rule.

پس بیایید با قسمت اول این قانون شروع کنیم.

The very first part of this rule says, again, dealing with the three

همان بخش اول این قانون می گوید، باز هم، در مورد سه

details you have to give the important details of the topic subject or a

جزئیاتی که باید جزئیات مهم موضوع موضوع یا

person you are discussing in English.

شخصی را که در حال گفتگو هستید به زبان انگلیسی بیان کنید.

In other words, you want to help your listener visualize what you are talking.

به عبارت دیگر، شما می خواهید به شنونده خود کمک کنید تا آنچه را که دارید صحبت می کنید تجسم کند.

You see English fluency is not just about the words you use.

می بینید که تسلط به زبان انگلیسی فقط مربوط به کلماتی نیست که استفاده می کنید.

It's really about the listeners ability to understand you and to

این واقعاً به توانایی شنوندگان برای درک شما و

visualize what you are speaking about.

تجسم آنچه در مورد آن صحبت می کنید مربوط می شود.

So let's say for example, you were having a conversation with someone

مثلاً فرض کنید با کسی صحبت می‌کردید

and all of a sudden the topic came up.

و ناگهان موضوع مطرح شد.

Of the beach and they asked you, what do you and your friends

از ساحل و آنها از شما پرسیدند، شما و دوستانتان

normally do at the beach?

به طور معمول در ساحل چه می کنید؟

Now you can give a simple response.

حالا می توانید یک پاسخ ساده بدهید.

Ah, we normally play in the water now to be very honest, this is a good response,

آه، ما معمولاً الان در آب بازی می کنیم، خیلی صادقانه بگویم، این یک پاسخ خوب است،

but it's not an advanced level response.

اما یک پاسخ سطح پیشرفته نیست.

Instead using the simple rule of threes.

در عوض از قانون ساده سه تایی استفاده کنید.

Again, the first part being three details, we can add more information.

باز هم، قسمت اول سه جزئیات است، می توانیم اطلاعات بیشتری اضافه کنیم.

So detail number one, big waves, detail.

بنابراین جزئیات شماره یک، امواج بزرگ، جزئیات.

Number two, frigid water and detail.

شماره دو، آب سرد و جزئیات.

Number three, extremely salty.

شماره سه، فوق العاده شور.

Now, even though we haven't given our full response, just.

در حال حاضر، حتی اگر ما پاسخ کامل خود را نداده ایم، فقط.

Simply with those three details.

به سادگی با آن سه جزئیات.

Even you started to imagine the situation a little bit more, right?

حتی شما کمی بیشتر شروع به تصور وضعیت کردید، درست است؟

So let's dive into it and see what our response would be using.

بنابراین بیایید به آن شیرجه بزنیم و ببینیم که پاسخ ما از چه چیزی استفاده خواهد کرد.

The three details we just mentioned.

سه جزئیاتی که به آن اشاره کردیم.

So here's the response now?

بنابراین در اینجا پاسخ در حال حاضر است؟

Not a short response, but a fluent English response.

نه یک پاسخ کوتاه، بلکه یک پاسخ انگلیسی روان.

Ah, my friends and I normally play in the water when we go to the beach.

آه، من و دوستانم معمولاً وقتی به ساحل می رویم در آب بازی می کنیم.

We love to plunge into the big waves, even though the frigid water usually shocks us.

ما عاشق فرو رفتن در امواج بزرگ هستیم، حتی اگر آب سرد معمولاً ما را شوکه کند.

We love being together in the water.

ما عاشق با هم بودن در آب هستیم.

The water is usually extremely salty as well, but we still love it.

آب معمولاً بسیار شور است، اما ما هنوز آن را دوست داریم.

You see what happened?

دیدی چی شد؟

Right.

درست.

I counted out the three details.

من سه جزئیات را شمردم.

Again, part one of this simple rule of threes is again, three details.

باز هم، بخش اول از این قانون ساده سه گانه دوباره، سه جزئیات است.

So I gave you the three details in this response of fluent English response.

بنابراین من سه جزئیات را در این پاسخ پاسخ انگلیسی روان به شما دادم.

Now, within the response, you noticed that there are things that are bolded.

حالا در پاسخ متوجه شدید که چیزهایی پررنگ هستند.

I want to teach you some new expressions and words.

من می خواهم چند عبارات و کلمات جدید را به شما آموزش دهم.

So the first one is plunge into, so repeat after me plunge into.

بنابراین اولین مورد plunge into است، پس بعد از فرو رفتن من تکرار کنید.

Good again, plunge into excellent.

خوب دوباره، در عالی فرو رفتن.

Last time plunge into.

آخرین بار فرو رفتن در.

Great job now, plunge into this just means to push something or into

اکنون کار عالی است، غوطه ور شدن در این فقط به این معنی است که چیزی یا به

something quickly and forcefully to suddenly start doing something

چیزی را به سرعت و با قدرت فشار دهید تا ناگهان شروع به انجام کاری

actively or enthusiastically.

فعال یا مشتاقانه کنید.

So again, to push something into something now, remember from the response we looked.

بنابراین دوباره، برای فشار دادن چیزی به چیزی در حال حاضر، از پاسخی که نگاه کردیم به یاد داشته باشید.

We love to plunge into the big waves.

ما عاشق فرو رفتن در امواج بزرگ هستیم.

We push our bodies, forcefully into the waves in English.

به زبان انگلیسی بدنمان را به شدت به امواج فشار می دهیم.

We say plunge into now the next word.

ما می گوییم وارد کلمه بعدی اکنون شوید.

Maybe you've never heard it before.

شاید قبلاً آن را نشنیده باشید.

I want you to repeat after me frigid.

من می خواهم بعد از من سرد تکرار کنید.

Excellent.

Again, after.

عالی

باز هم بعد از

Frigid.

منجمد.

Great job last time after me frigid.

کار عالی آخرین بار بعد از من سرد.

Excellent.

Now this word just means very cold in temperature.

عالی

حالا این کلمه فقط به معنای دمای بسیار سرد است.

Again, very cold.

بازم خیلی سرد

Woo.

وو

The frigid water.

آب سرد

You know how, when something is really cold or you walk into a room and it's

می دانید چگونه، وقتی چیزی واقعا سرد است یا وارد اتاقی می شوید و

really cold or the water is really cold.

واقعا سرد است یا آب واقعا سرد است.

When you step into a pool, your body normally shakes a little.

هنگامی که وارد استخر می شوید، بدن شما به طور معمول کمی تکان می خورد.

Because of the frigid temperature or the frigid water in English, we say frigid.

به دلیل دمای سرد یا آب سرد در زبان انگلیسی، می گوییم سرد.

Excellent.

عالی

So now you understand the new word and the new expression, and you

پس اکنون کلمه جدید و عبارت جدید را

also realize that our response.

درک می کنید و همچنین متوجه پاسخ ما می شوید.

Was a fluent English response because we used three details.

پاسخ انگلیسی روان بود زیرا از سه جزئیات استفاده کردیم.

But remember I said, this simple rule of threes has three parts

اما به یاد داشته باشید که گفتم، این قانون ساده سه قسمتی دارای سه

part, number two of this simple rule of threes deals with examples.

قسمت است، شماره دو از این قانون ساده سه گانه به مثال هایی می پردازد.

So giving three examples, the second part of this rule, Focuses

بنابراین با ذکر سه مثال، بخش دوم این قانون،

on examples of the topic subject or a person you are discussing.

بر نمونه هایی از موضوع موضوع یا شخصی که در حال بحث هستید تمرکز می کند.

So in other words, you want to help your listener understand more by giving

بنابراین، به عبارت دیگر، می‌خواهید با ارائه مثال‌های واقعی به شنونده کمک کنید تا بیشتر درک

them real life examples situations.

کند.

So we're gonna check out the same question we just looked at.

بنابراین ما همان سوالی را که قبلاً بررسی کردیم بررسی می کنیم.

So again, talking about you and your friends and remember the topic.

پس دوباره در مورد شما و دوستانتان صحبت کنید و موضوع را به خاطر بسپارید.

The beach.

ساحل.

What do you and your friends normally do at the beach?

شما و دوستانتان به طور معمول در ساحل چه می کنید؟

Our simple response.

پاسخ ساده ما

Once again was we normally play in the water once again, simple

یک بار دیگر ما به طور معمول یک بار دیگر در آب بازی می کردیم،

response, the same question, but now we're looking at three examples.

پاسخ ساده، همان سوال، اما اکنون به سه نمونه نگاه می کنیم.

Let's see what happens.

بزار ببینیم چی میشه.

Our first example, surfing in the evening example, two surfing

اولین مثال ما، موج‌سواری در عصر، دو موج سواری

in the morning before work.

صبح قبل از کار.

And example three surfing every day in the summer.

و به عنوان مثال سه موج سواری هر روز در تابستان.

So once again, we have the question, we have our basic response, but now we're

بنابراین یک بار دیگر، ما این سوال را داریم، ما پاسخ اصلی خود را داریم، اما اکنون

giving three examples, real life examples.

سه مثال، مثال‌های واقعی را می‌آوریم.

So the listener can connect more.

بنابراین شنونده می تواند ارتباط بیشتری برقرار کند.

So let's check out our response again, using the three examples.

بنابراین بیایید پاسخ خود را دوباره با استفاده از سه مثال بررسی کنیم.

Here's our response, right?

پاسخ ما اینجاست، درست است؟

My friends and I really enjoy playing in the water when we

من و دوستانم وقتی

go to the beach basic response.

به پاسخ اولیه ساحل می رویم از بازی در آب بسیار لذت می بریم.

For example, when we have time after work, we normally go surfing in the evening.

به عنوان مثال، وقتی بعد از کار وقت داریم، معمولاً عصر به موج‌سواری می‌رویم.

We also enjoy getting up at the crack of Dawn to go surfing before work.

ما همچنین از بلند شدن در سحر برای موج سواری قبل از کار لذت می بریم.

And number three, finally, once the summertime comes, we usually

و شماره سه، در نهایت، زمانی که تابستان فرا می رسد، ما معمولاً در

end up going surfing every single.

نهایت به گشت و گذار می رویم.

That is a fluent English response.

این یک پاسخ انگلیسی روان است.

I gave you three examples and it helped you understand more when my

من برای شما سه مثال آوردم و به شما کمک کرد که بیشتر بفهمید من و دوستانم چه زمانی

friends and I go to the beach and why we enjoy playing in the water and

به ساحل می رویم و چرا از بازی در آب و

real life situations, three examples.

موقعیت های واقعی لذت می بریم، سه مثال.

Now, in this response, you see that I mentioned a new expression.

حالا در این پاسخ می بینید که به عبارت جدیدی اشاره کردم.

Crack of Dawn.

سپیده دم.

I want you to repeat after me.

می خواهم بعد از من تکرار کنی

Crack of Dawn.

سپیده دم.

Good job again.

بازم کار خوب

Crack of Dawn.

سپیده دم.

Excellent.

عالی

Last time.

آخرین بار.

Crack of Dawn.

سپیده دم.

Great job now, crack of Dawn.

کار عالی در حال حاضر، کرک سپیده دم.

This literally just means a time very early in the morning or day break.

این به معنای واقعی کلمه فقط به معنای زمانی است که در صبح زود یا تعطیلات روز است.

Now I wake.

الان بیدار میشم

Very true at the crack of Dawn.

در زمان سحر بسیار درست است.

I normally wake up at 4:00 AM and sometimes at 5:00 AM.

من معمولاً ساعت 4 صبح و گاهی اوقات ساعت 5 صبح از خواب بیدار می شوم.

I am an early bird.

من یک پرنده زودرس هستم.

So I normally wake.

بنابراین من معمولاً بیدار می شوم.

At the crack of Dawn again, very early in the morning.

دوباره در سپیده دم، صبح خیلی زود.

Maybe you also wake up at the crack of Dawn, but again, you understand

شاید شما هم در سپیده دم از خواب بیدار شوید ، اما باز هم

using the simple rule of threes.

استفاده از قانون ساده سه تایی را درک می کنید.

Part two is again, three examples.

قسمت دوم باز هم، سه نمونه.

Now let's take a look at part number three.

حالا بیایید نگاهی به قسمت شماره سه بیاندازیم.

Of this simple rule.

از این قانون ساده

Here's the simple explanation.

در اینجا توضیح ساده است.

All right.

خیلی خوب.

Again, part number three, understanding the three reasons.

باز هم قسمت شماره سه، درک سه دلیل.

So the third part of this rule focuses on giving specific reasons

بنابراین بخش سوم این قانون بر ارائه دلایل خاص

for your ideas on the topic subject or a person you are discuss.

برای ایده های خود در مورد موضوع موضوع یا شخصی که در مورد آن صحبت می کنید متمرکز است.

In other words you want to help your listener understand your thought

به عبارت دیگر شما می خواهید به شنونده خود کمک کنید تا

process and how you developed your idea.

فرآیند فکر شما و نحوه توسعه ایده خود را درک کند.

Remember, we are talking about improving your English fluency.

به یاد داشته باشید، ما در مورد بهبود تسلط انگلیسی شما صحبت می کنیم.

We haven't even dove into grammar or vocabulary words, or many

ما حتی به لغات گرامر یا واژگان یا بسیاری

other things we're focusing.

از چیزهای دیگر که روی آن تمرکز می‌کنیم دقت نکرده‌ایم.

How you think in English, how you organize your ideas.

چگونه به زبان انگلیسی فکر می کنید، چگونه ایده های خود را سازماندهی می کنید.

So again, we're gonna check out the exact same topic again.

بنابراین دوباره، ما دوباره همان موضوع را بررسی می کنیم.

Remember, we're talking about the beach.

به یاد داشته باشید، ما در مورد ساحل صحبت می کنیم.

This beach right here is absolutely beautiful topic.

این ساحل در اینجا موضوع کاملاً زیبایی است.

Beach question.

سوال ساحل

What do you and your friends normally do at the beach?

شما و دوستانتان به طور معمول در ساحل چه می کنید؟

Simple response?

پاسخ ساده؟

We normally play in the water, but now we need reasons.

ما معمولاً در آب بازی می کنیم، اما اکنون به دلایلی نیاز داریم.

Reason.

دلیل.

Number one, the water is absolutely beautiful.

شماره یک، آب کاملاً زیبا است.

Reason number two, it's a combination of exercise and relaxation and reason.

دلیل شماره دو، ترکیبی از ورزش و آرامش و دلیل است.

Number three, we all swim very well.

شماره سه، همه ما خیلی خوب شنا می کنیم.

Same question, same topic, but now we're using three reasons to support our answer

همان سوال، همان موضوع، اما اکنون ما از سه دلیل برای پشتیبانی از پاسخ خود

and give a fluent English response.

و ارائه یک پاسخ انگلیسی روان استفاده می کنیم.

So how do these three reasons turn into affluent English response?

پس چگونه این سه دلیل به پاسخ انگلیسی مرفه تبدیل می شوند؟

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

Here's the English response right here.

در اینجا پاسخ انگلیسی در اینجا آمده است.

You know, my friends and I really enjoy playing in the

می دانید، من و دوستانم وقتی به ساحل می رویم از بازی در آب بسیار لذت می بریم

water when we go to the beach.

.

One of the main reasons, uh, we enjoy playing in the water so much

یکی از دلایل اصلی، اوه، ما از بازی در آب بسیار لذت می بریم، این

is because the water is absolutely.

است که آب کاملاً است.

Beautiful.

زیبا.

Another reason is that playing in the water is a combination

دلیل دیگر این است که آب بازی ترکیبی

of exercise and relaxation.

از ورزش و آرامش است.

So it's really a win-win situation for us.

بنابراین واقعاً برای ما یک موقعیت برد-برد است.

Finally, since we all swim very well, we are able to stay

در نهایت، از آنجایی که همه ما بسیار خوب شنا می کنیم، می توانیم

in the water for a long time.

برای مدت طولانی در آب بمانیم.

This is a fluent English.

این یک انگلیسی روان است.

Using three reasons.

با استفاده از سه دلیل

Again, the simple rule of threes will transform your English speaking ability.

باز هم، قانون ساده سه تایی توانایی صحبت کردن به زبان انگلیسی شما را متحول می کند.

Now you'll notice there are three things, three words that I want to explain to you.

اکنون متوجه خواهید شد که سه چیز، سه کلمه وجود دارد که می خواهم برای شما توضیح دهم.

The first one is absolutely good.

اولی کاملاً خوب است.

One more time after me.

یه بار دیگه بعد از من

Absolutely.

کاملا.

Excellent.

عالی

Last time after me.

آخرین بار بعد از من

Absolutely.

کاملا.

Great job now.

الان کار عالیه

Absolutely just means completely or totally with no qualification

Absolutely Just به معنای کاملاً یا کاملاً بدون

restriction or limitation or totally.

محدودیت یا محدودیت صلاحیت یا کاملاً است.

So in my response, I said, absolutely beautiful.

بنابراین در پاسخ من، گفتم، کاملاً زیباست.

Meaning listen, totally beautiful.

یعنی گوش کن، کاملا زیباست.

There's no question about how beautiful it is.

شکی نیست که چقدر زیباست.

And again, we saw the beach.

و دوباره ساحل را دیدیم.

It was very beautiful.

خیلی قشنگ بود.

So in English you can add absolutely.

بنابراین در زبان انگلیسی می توانید کاملاً اضافه کنید.

When you want to say that something is completely or totally true.

وقتی می خواهید بگویید چیزی کاملاً یا کاملاً درست است.

Now the next one is also a very good one.

حالا بعدی هم خیلی خوبه

I said, combination.

گفتم ترکیب.

Could again after me combination.

می تواند دوباره بعد از من ترکیب.

Excellent.

عالی

Last time after me combination.

آخرین بار ترکیب بعد از من.

Great job.

کارت عالی بود.

Now, combination, this word just means adjoin or merging of different parts

در حال حاضر، ترکیب، این کلمه فقط به معنای الحاق یا ادغام بخش ها

or qualities in which the component elements are individually distinct.

یا کیفیت های مختلف است که در آن عناصر جزء به طور جداگانه متمایز هستند.

Right?

So they both have their own individual characteristics,

درست؟

بنابراین هر دو ویژگی های فردی خود را دارند،

but then they come together.

Combin.

اما پس از آن به هم می رسند.

ترکیب کنید.

And remember in my response, I said a combination of exercise and relaxation

و به یاد داشته باشید که در پاسخ خود، من ترکیبی از ورزش و آرامش را

to separate things that come together when we play in the water at the beach.

برای جدا کردن چیزهایی که هنگام بازی در آب در ساحل جمع می شوند، گفتم.

Now, the last one I want to explain to you is when win.

حالا آخرین موردی که می‌خواهم برای شما توضیح دهم این است که چه زمانی برنده شوید.

That was easy, right?

این آسان بود، درست است؟

Again, after me, when, when.

بازم بعد از من کی کی

Excellent last time.

دفعه قبل عالی

Win, win.

برد - برد.

Great job.

کارت عالی بود.

Now this literally just means when you're speaking about a situation

اکنون این به معنای واقعی کلمه زمانی است که شما در مورد موقعیتی صحبت می کنید

in which both parties, right?

که در آن هر دو طرف، درست است؟

Each individual benefits in some way, this is a win, win situation.

هر فردی به نوعی سود می برد ، این یک موقعیت برد و برد است.

You got money and I got money.

تو پول گرفتی و من پول.

You got food.

غذا گرفتی

And I got food in this situation.

و در این شرایط غذا گرفتم.

We are all very happy.

همه ما خیلی خوشحالیم.

Now I said in my response that going to the beach and playing in

حالا در جوابم گفتم که رفتن به ساحل و

the water is a win-win situation.

آب بازی یک برد-برد است.

We get to exercise and we get to relax and you'll also get to hang out with

ما باید ورزش کنیم و استراحت کنیم و شما همچنین می توانید با

your friends, a win-win situation.

دوستان خود معاشرت کنید، یک موقعیت برد-برد.

Makes sense.

منطقی است.

Right.

درست.

All right.

So again, we were able to give a fluent English response

خیلی خوب.

بنابراین دوباره، ما توانستیم

using three again, very good.

با استفاده از سه باز هم پاسخ انگلیسی روانی بدهیم، بسیار خوب.

Three reasons explaining why we actually enjoy spending time together at the beach.

سه دلیل توضیح می دهد که چرا ما واقعاً از گذراندن وقت با هم در ساحل لذت می بریم.

With our friends.

با دوستانمون

Now, I really hope this lesson helped you out a lot.

اکنون، واقعاً امیدوارم این درس به شما کمک زیادی کرده باشد.

This rule will really change your English, but don't forget if you

این قانون واقعا انگلیسی شما را تغییر می دهد ، اما اگر می

want to continue studying with me.

خواهید با من ادامه تحصیل دهید، فراموش نکنید.

Don't forget to go to www.dailyenglishlessons.com.

فراموش نکنید که به www.dailyenglishlessons.com بروید.

I have lessons prepared for you that will help you go from the intermediate

من دروسی را برای شما آماده کرده ام که به شما کمک می کند تا از سطح متوسط

level all the way to the advanced level.

به سطح پیشرفته بروید.

In one year, I will talk to you next time, but as always remember to speak English.

یک سال دیگر، دفعه بعد با شما صحبت خواهم کرد، اما مثل همیشه یادتان باشد که انگلیسی صحبت کنید.

Do do, do

انجام دهید،

you still there?

آیا هنوز آنجا هستید؟

you know what time it is?

میدونی ساعت چنده؟

It's story time.

زمان داستان است

I said story time.

گفتم زمان داستان.

all right.

So I want to tell you a story about something that happened

خیلی خوب.

بنابراین من می خواهم داستانی را در مورد اتفاقی که

to me in South Korea now.

اکنون در کره جنوبی برای من رخ داده است برای شما تعریف کنم.

This situation helped me learn a lot about myself.

این موقعیت به من کمک کرد تا چیزهای زیادی در مورد خودم یاد بگیرم.

So I've told you before that I enjoy hiking.

بنابراین قبلاً به شما گفته ام که از پیاده روی لذت می برم.

I love being out in nature.

من عاشق بیرون رفتن در طبیعت هستم.

So one, uh, weekend my friends had actually come to visit me in Korea.

بنابراین، آخر هفته، دوستانم واقعاً برای دیدن من به کره آمده بودند.

They came from America and they were staying with me.

آنها از آمریکا آمده بودند و پیش من بودند.

They were with me for about a week and a half.

حدود یک هفته و نیم با من بودند.

And one weekend we decided to go hiking.

و یک آخر هفته تصمیم گرفتیم به پیاده روی برویم.

We went to Suda mountain, a very popular mountain in Korea,

به کوه سودا رفتیم، کوه بسیار محبوب کره،

a very beautiful mountain.

کوهی بسیار زیبا.

It actually is my favorite mountain.

در واقع کوه مورد علاقه من است.

My favorite place to go in South Korea.

مکان مورد علاقه من برای رفتن در کره جنوبی.

Now, the reason I love the mountain so much is because the

حالا دلیل اینکه من کوه را خیلی دوست دارم این است که

views are absolutely amazing.

مناظر کاملاً شگفت انگیز است.

You remember it right?

درست یادت هست؟

Absolutely amazing.

کاملا شگفت انگیز.

So I remember this, like it was yesterday.

پس من این را به یاد دارم، مثل دیروز.

So my best friend and I, we were climbing up the mountain.

بنابراین من و بهترین دوستم داشتیم از کوه بالا می رفتیم.

Our other two friends were on a different side, walking around and sitting

دو دوست دیگر ما در یک طرف دیگر بودند، در اطراف راه

down, but I wanted to go to the very top of the mountain to get a picture.

می رفتند و می نشستند، اما من می خواستم برای گرفتن عکس به بالای کوه بروم.

And my best friend said, okay, TIFF, I'll join you.

و بهترین دوستم گفت، باشه، TIFF، من به شما می‌پیوندم.

So we were walking up the mountain now it was very steep,

بنابراین ما داشتیم از کوه بالا می رفتیم، حالا خیلی شیب داشت،

but I was not scared at all.

اما من اصلا نمی ترسیدم.

And I thought my best friend was just coming along and that she wasn't scared.

و من فکر می کردم بهترین دوستم به تازگی آمده است و او نمی ترسد.

So we're going up the mountain.

پس از کوه بالا می رویم.

And I looked behind me and noticed that my best friend was a little further

و من به پشت سرم نگاه کردم و متوجه شدم که بهترین دوستم کمی

back than I thought she would be.

دورتر از چیزی است که فکر می کردم باشد.

So I kind of stopped and waited for her.

بنابراین من به نوعی ایستادم و منتظر او ماندم.

And she finally caught up to me and I said, are you okay?

و بالاخره به من رسید و من گفتم حالت خوبه؟

You wanna keep going?

میخوای ادامه بدی؟

And I could tell by the look in her eyes, That this was not what she wanted to do.

و از نگاه چشمانش می‌توانستم بفهمم که این کاری نبود که او می‌خواست انجام دهد.

And I asked her, I said, are you scared?

و از او پرسیدم، گفتم می ترسی؟

And she said, T I'm not gonna lie to you.

و او گفت: من به شما دروغ نمی گویم.

Yes, I'm absolutely terrified.

بله، من کاملاً می ترسم.

I said, okay, listen.

گفتم باشه گوش کن

It's okay.

مشکلی نیست.

You don't have to keep going.

مجبور نیستی ادامه بدی

You can stay right here and I'll come back and meet you.

شما می توانید همین جا بمانید و من برمی گردم و شما را ملاقات خواهم کرد.

Now, remember I said, this situation taught me a lot about myself.

حالا یادت باشد گفتم این وضعیت چیزهای زیادی درباره خودم به من آموخت.

I literally was not afraid at all.

به معنای واقعی کلمه اصلا نمی ترسیدم.

And it was extremely high.

و فوق العاده بالا بود.

I wanted to get the picture.

میخواستم عکسشو بگیرم

So I continued going up the mountain to get to the very top.

بنابراین به بالا رفتن از کوه ادامه دادم تا به قله برسم.

It took me about 10 or 15 more minutes to get to where I needed to be.

حدود 10 یا 15 دقیقه بیشتر طول کشید تا به جایی که باید برسم.

And I left my friend behind me.

و دوستم را پشت سر گذاشتم.

My other friends were down there as well.

دوستان دیگرم هم آنجا بودند.

So it was okay.

پس خوب بود

So I got to the very top and it got to a spot.

بنابراین من به اوج رسیدم و به نقطه ای رسیدم.

You couldn't walk anymore.

دیگه نمیتونستی راه بری

You had to basically get on your hands and knees to climb to the top.

برای صعود به قله باید اساساً روی دست ها و زانوهای خود قرار می گرفتید.

It didn't stop me.

مانع من نشد

I put my camera in my pocket and I continued climbing.

دوربینم را در جیبم گذاشتم و به بالا رفتن ادامه دادم.

And again, remember I said, this situation taught me a lot about myself.

و باز هم یادت باشد گفتم این موقعیت چیزهای زیادی در مورد خودم به من آموخت.

I got to the very top.

من به اوج رسیدم

Now the wind was blowing.

حالا باد می‌وزید.

It was very high.

خیلی بالا بود.

If you had a, if you made one wrong, You'd basically fall off the mountain.

اگر داشتید، اگر یکی را اشتباه می کردید، اساساً از کوه سقوط می کردید.

It was very high.

خیلی بالا بود.

So I got to the very top and there actually was a couple and they

بنابراین من به اوج رسیدم و در واقع یک زن و شوهر بودند و آنها

were kind of sitting close to the mountain and they looked at me and I

به نوعی نزدیک کوه نشسته بودند و به من و من و من

of kin spoken Korean and I said, hi.

که کره ای صحبت می کردم نگاه کردند و من گفتم: سلام.

I was like, do you mind taking a picture for me?

میخواستم بگم مشکلی داری برام عکس بگیری؟

And they said, sure.

و آنها گفتند، مطمئنا.

So I handed them the camera and I was standing and to stand, I had to

بنابراین دوربین را به آنها دادم و ایستادم و برای ایستادن باید

take my hands off of the mountain.

دستانم را از کوه برداریم.

And when I took my hands off of the mountain and realized where I

و وقتی دستم را از کوه برداشتم و فهمیدم کجا

was, I looked around and I said, this is why my friend was scared.

هستم، به اطرافم نگاه کردم و گفتم برای همین دوستم ترسیده است.

I still wasn't scared, but it was extremely high and the wind was blowing.

من هنوز نمی ترسیدم، اما به شدت بالا بود و باد می وزید.

So they took the picture really quickly.

بنابراین آنها عکس را خیلی سریع گرفتند.

And when I took the camera back from them, I thought to myself, man,

و وقتی دوربین را از آنها پس گرفتم، با خودم فکر کردم، مرد

this is really how my life has been.

، واقعاً زندگی من اینگونه بوده است.

I have to go up many different things.

من باید خیلی چیزهای مختلف را بالا ببرم.

I have to, uh, basically I have many challenges that I'm trying to overcome.

من باید، اوه، اساساً چالش های زیادی دارم که سعی می کنم بر آنها غلبه کنم.

I'm going through many different trials or many different situations.

من در حال گذر از آزمایش های مختلف یا موقعیت های مختلف هستم.

And instead of being scared, I focus on the goal.

و به جای اینکه بترسم، روی هدف تمرکز می کنم.

Now this is something that was instilled in me from my parents.

حالا این چیزی است که از پدر و مادرم به من القا شده است.

Things may get hard, but you keep moving forward and focus on the end

همه چیز ممکن است سخت شود، اما شما به حرکت رو به جلو ادامه می دهید و روی هدف نهایی تمرکز می کنید

goal and not what's going on around you.

نه آنچه در اطرافتان می گذرد.

And I'd say this story to you all.

و من این داستان را برای همه شما خواهم گفت.

This is what has made me, who I am today, your English teacher, getting

این همان چیزی است که باعث شد من که امروز هستم ، معلم انگلیسی شما،

to the point right now, where I am here in front of the camera.

به این موضوع برسم که اینجا جلوی دوربین هستم.

Speaking to you, helping you achieve your goals.

صحبت کردن با شما، کمک به دستیابی به اهدافتان.

The reason I am so passionate about helping you achieve your goals is

دلیل اینکه من بسیار مشتاق کمک به شما برای رسیدن به اهدافتان

because I've had to go through many challenges along my life journey, learning

هستم این است که در طول زندگی خود مجبور شده ام چالش های زیادی را پشت سر بگذارم، زبان

Korean, failing exams, again, failing over and over and trying to do so many

کره ای یاد بگیرم، در امتحانات مردود شوم، بارها و بارها شکست بخورم و تلاش کنم کارهای زیادی انجام

things, but always focusing on the.

دهم، اما همیشه با تمرکز بر

And I realize the importance of keeping your focus no matter

و من اهمیت حفظ تمرکز خود را بدون توجه به

what's going on around you.

آنچه در اطراف شما می گذرد، درک می کنم.

If you fall, if you stumble, if there's something dangerous, again,

اگر زمین خوردید، اگر زمین خوردید، اگر چیزی خطرناک بود، دوباره

keeping your focus on your goal.

تمرکز خود را روی هدف خود نگه دارید.

And my goal as your English teacher is to help you focus on your goal.

و هدف من به عنوان معلم انگلیسی شما این است که به شما کمک کنم روی هدف خود تمرکز کنید.

Don't get discouraged.

ناامید نشو

Things are going to happen.

چیزهایی قرار است اتفاق بیفتد.

You might fail.

ممکن است شکست بخورید

You may not pass the aisle L to exam the first time you may not

ممکن است اولین باری که امتحان زبان انگلیسی را قبول نکنید، راهرو L را قبول نکنید

pass the, the other English test.

.

You have to pass the first time.

شما باید اولین بار بگذرید.

But if you focus on your goal, you will achieve your goal.

اما اگر روی هدف خود تمرکز کنید، به هدف خود خواهید رسید.

And when you get there, look around and see how far you've come.

و هنگامی که به آنجا رسیدید، به اطراف نگاه کنید و ببینید تا کجا پیش رفته اید.

So I want you to say encouraged as you're on this English journey, never, ever give.

بنابراین از شما می‌خواهم که وقتی در این سفر انگلیسی هستید، بگویید دلگرم، هرگز، هرگز ندهید.

Stay encouraged.

دلگرم بمان

Remember that I'm here to help you.

به یاد داشته باشید که من اینجا هستم تا به شما کمک کنم.

And I hope you enjoyed this story time.

و امیدوارم از این داستان لذت برده باشید.

I'll talk to you next time.

دفعه بعد باهات صحبت میکنم