English Grammar Hack: Where should you put the adverb?

Hi. I'm Rebecca from engVid. Let's start this lesson with a little exercise.

سلام. من ربکا از engVid هستم. بیایید این درس را با کمی تمرین شروع کنیم.

Okay? Now, I want you to tell me: Which of these three sentences is correct? Do

باشه؟ حالا می خواهم به من بگویید: کدام یک از این سه جمله صحیح است؟ آیا

we say: "Never I drive to work" or "I never drive to work" or "I drive never

می گوییم: «هرگز با ماشین به سرکار نمی روم» یا « هرگز با ماشین به سرکار نمی روم» یا «من هرگز

to work"? One of them is correct; two of them are wrong. Which one is right?

به سر کار نمی رانم»؟ یکی از آنها صحیح است; دو تا از آنها اشتباه می کنند کدام یک درست است؟

Think about it for a second. Okay. So, I hope you said that this one is right and

یه لحظه بهش فکر کن باشه. پس امیدوارم گفته باشید که این یکی درست است

the others are wrong. But the point is: Why should it be like that? Okay? Maybe

و بقیه اشتباه. اما نکته اینجاست: چرا باید اینطور باشد؟ باشه؟ شاید

it's not like that in your language. Why is it like that in English? And is it

در زبان شما اینطور نباشد. چرا در انگلیسی اینطور است؟ و آیا

always like that in English? How are you supposed to know? Okay. It's not easy.

در انگلیسی همیشه همینطور است؟ از کجا باید بدونی؟ باشه. کار آسانی نیست.

One of the things that you need to do when you're learning another language,

یکی از کارهایی که هنگام یادگیری زبان دیگری

like English, is to not only learn vocabulary, but also to know where to

مانند انگلیسی باید انجام دهید این است که نه تنها واژگان را یاد بگیرید، بلکه بدانید

put that vocabulary in the sentence. Right? You need to know the correct word

آن واژگان را در کجای جمله قرار دهید. درست؟ شما باید ترتیب صحیح کلمات را بدانید

order; the natural word order. And it's not always easy to know that. So, in

. ترتیب کلمات طبیعی و دانستن این موضوع همیشه آسان نیست. بنابراین، در

this lesson, I'm going to focus on teaching you adverbs of frequency, which

این درس، من قصد دارم بر آموزش قیدهای فراوانی که

you know. You know these words, but I'm going to give you a simple system so

می دانید به شما تمرکز کنم. شما این کلمات را می دانید، اما من می خواهم یک سیستم ساده به شما ارائه دهم تا

that you know exactly where to put these words when you're constructing a

زمانی که در حال ساختن یک جمله هستید، دقیقا بدانید این کلمات را کجا قرار دهید

sentence. Okay? There is a system, and it does vary, but it's also easy for you

. باشه؟ یک سیستم وجود دارد، و متفاوت است، اما پس از

to learn once you understand the system.

درک سیستم، یادگیری آن نیز برای شما آسان است.

So, what are "adverbs of frequency"? Well, these are words which are

بنابراین، "قیدهای فراوانی" چیست؟ خوب، اینها کلماتی هستند که

basically telling us about time; how often you do something. Okay? For

اساساً در مورد زمان به ما می گویند. هر چند وقت یکبار کاری را انجام می دهید باشه؟ به

example, words like: "never", which is 0% of the time — all the way to

عنوان مثال، کلماتی مانند: "هرگز" که 0٪ مواقع است - تا

"always", which is 100% of the time, or "sometimes", which is half of the time;

"همیشه"، که 100٪ مواقع است، یا "گاهی" که نیمی از زمان است.

it's like 50/50. Or words like: "rarely", "seldom" can be anywhere from

مثل 50/50 است یا کلماتی مانند: "به ندرت"، "به ندرت" می توانند از

ten to fifteen/twenty percent of the time; or words like: "often" and

ده تا پانزده/بیست درصد مواقع باشند. یا کلماتی مانند: "اغلب" و

"usually", which might be 70 to 80% of the time. Okay? So, what... you probably

"معمولا" که ممکن است 70 تا 80 درصد مواقع باشد. باشه؟ بنابراین، چه... شما احتمالاً

know these words, and you may be using them already, but if you're not using

این کلمات را می‌شناسید، و ممکن است قبلاً از آنها استفاده کنید

them in the right position, then you're going to sound awkward — okay? — and

، اما اگر آنها را در موقعیت مناسب استفاده نکنید، ناجور به نظر می‌رسید - باشه؟ - و

unnatural. And what I want to do is to help you to sound more natural and more

غیر طبیعی و کاری که من می خواهم انجام دهم این است که به شما کمک کنم طبیعی تر و روان تر به نظر برسید

fluent. Okay? So, let's learn the system. Okay.

. باشه؟ بنابراین، بیایید سیستم را یاد بگیریم . باشه.

So, for adverbs of frequency, there are actually three patterns that you can

بنابراین، برای قیدهای فراوانی، در واقع سه الگو وجود دارد که می توانید

follow that will make your life easier. And every time you follow that pattern,

از آنها پیروی کنید و زندگی شما را آسان تر می کند. و هر بار که از این الگو پیروی کنید،

you will be right. Okay? I'm not giving you all of the variations; I'm just

حق با شما خواهد بود. باشه؟ من همه تغییرات را به شما نمی دهم. من فقط

giving you the patterns that will make sure that you are always right. Okay?

الگوهایی را به شما می دهم که مطمئن شوید همیشه حق با شماست. باشه؟

Let's start with the first two patterns. So, we put the adverb of frequency after

بیایید با دو الگوی اول شروع کنیم. پس قید بسامد را بعد

the verb "to be", but we put the adverb of frequency before other verbs; all

از فعل «بودن» قرار می دهیم، اما قید بسامد را قبل از افعال دیگر قرار می دهیم. تمام

other verbs. Okay? Let me give you an example. So, I am... Okay? The verb "to

افعال دیگر باشه؟ بگذارید برای شما مثالی بزنم. پس من هستم... باشه؟ فعل «

be": "I am usually on time." Or: "She was always polite." Okay? So, here, you

بودن»: «من معمولاً سر وقت هستم». یا: " او همیشه مودب بود." باشه؟ بنابراین، در اینجا،

saw, whether it was in the present tense or past tense doesn't matter — it's the

دیدید، این که در زمان حال بود یا گذشته مهم نیست - این

verb "to be", so what does it mean? It goes... the adverb of frequency —

فعل "بودن" است، پس به چه معناست؟ می رود... قید بسامد -

"usually", "always", "never" — all those stuff goes after the verb. Okay? But

"معمولا"، "همیشه"، "هرگز" - همه آن چیزها بعد از فعل می آیند. باشه؟ اما ببینید

look what happens when we have all of the other words, verbs in the English

چه اتفاقی می‌افتد وقتی همه کلمات دیگر، افعال را در زبان انگلیسی داشته باشیم

language. It goes, the... the adverbs of frequency go before the verb. For

. می رود، قیدهای فراوانی قبل از فعل می روند. به

example: "I usually arrive on time." What's the verb? "arrive". So, the

عنوان مثال: "من معمولا به موقع می رسم." فعل چیست؟ "رسیدن". بنابراین،

adverb goes before. Here: "She always spoke politely." So, the verb "spoke",

قید قبل می رود. اینجا: "او همیشه مودبانه صحبت می کرد." بنابراین، فعل "سخن"

and the adverb goes before. Okay? So, the... with the verb "to be", it goes

و قید قبل از آن می رود. باشه؟ بنابراین ، با فعل «بودن»،

after; with all other verbs, it goes before. All right? By following this

پس از آن آمده است. با تمام افعال دیگر، قبل از آن می رود . خیلی خوب؟ با پیروی از این

pattern, you will always be right. Okay? That's for these two. Now, there is one

الگو همیشه حق با شماست. باشه؟ اونم واسه این دوتا اکنون، یک

other situation, and I'm going to show you what that is in just a second.

موقعیت دیگر وجود دارد، و من می‌خواهم در عرض یک ثانیه به شما نشان دهم که آن چیست.

All right. So, now let's look at the third pattern. So, when the verb

خیلی خوب. بنابراین، اکنون به الگوی سوم نگاه می کنیم . بنابراین، زمانی که فعل

consists of more than one word, for example, when we have an auxiliary verb,

از بیش از یک کلمه تشکیل شده باشد، برای مثال، وقتی یک فعل کمکی داریم،

or we have a helping verb, or we have a modal verb, so then we have, let's say,

یا یک فعل کمکی داریم، یا یک فعل معین داریم، بنابراین، فرض کنید،

the helping part, or the modal part, and then we have the main verb — then we put

قسمت کمکی داریم، یا بخش مودال، و سپس فعل اصلی را داریم - سپس

the adverb of frequency in the middle. Okay? So, we sometimes put it before, we

قید فرکانس را در وسط قرار می دهیم. باشه؟ بنابراین، ما گاهی آن را قبل می گذاریم،

sometimes put it after; but in this case, we're putting it in the middle.

گاهی آن را بعد می گذاریم. اما در این مورد، ما آن را در وسط قرار می دهیم.

Okay? So, let's look at the example so you'll understand clearly. And what do I

باشه؟ بنابراین، اجازه دهید به مثال نگاه کنیم تا به وضوح متوجه شوید. و منظور من

mean by "auxiliary verbs" and "modal verbs"? Words like this: "will", which

از "افعال کمکی" و " افعال معین" چیست؟ کلماتی مانند این: "اراده" که

we use for the future. Right? The "has", which we use in the perfect tenses;

برای آینده استفاده می کنیم. درست؟ "دارا" که در زمان های کامل استفاده می کنیم.

"may", "might", "can", "could", "would", "should". Okay? So, these are usually

«ممکن است»، «ممکن است»، «می تواند»، «می تواند»، «می شود»، «باید». باشه؟ بنابراین، اینها معمولاً

followed by a verb. "I may go", "I can go", "I would go". Right? So, if you

با یک فعل دنبال می شوند. "من ممکن است بروم"، "من می توانم بروم"، "من می روم". درست؟ بنابراین،

have an adverb of frequency, you put it between those. All right?

اگر قید فراوانی دارید، آن را بین آن قرار می دهید. خیلی خوب؟

Let's look at an example. "I will always love you." There was a famous song by

بیایید به یک مثال نگاه کنیم. "همیشه دوستت خواهم داشت." یک آهنگ معروف به

that... by that name — right? — by Whitney Houston. "I Will Always Love

آن ... به این نام وجود داشت - درست است؟ - توسط ویتنی هیوستون. "همیشه دوستت خواهم داشت

You." All right. "She has always been brilliant" — "has", "been", "always"

." خیلی خوب. "او همیشه درخشان بوده است " - "هست"، "بوده"، "همیشه

goes in the middle. Okay? "They would always visit us" — "would", "visit",

" در وسط قرار می گیرد. باشه؟ "آنها همیشه به ما سر می زدند" - "می خواستند"، "بازدید می کردند"،

"always" goes in the middle. "Should": "You should always look both ways before

"همیشه" در وسط قرار می گیرد. "باید": "همیشه باید قبل از عبور از خیابان به هر دو طرف نگاه کنید

crossing the street" — "should" and "look", "always" goes in the middle. "He

" - "باید" و "نگاه کنید"، "همیشه" وسط می رود. "او

can always call me" — "can", "call", "always" goes in the middle. And: "We

همیشه می تواند با من تماس بگیرد" - "می تواند"، "تماس"، "همیشه" در وسط قرار می گیرد. و: "ما

could always leave early" — "could", "leave", "always" goes in the middle.

همیشه می‌توانستیم زودتر برویم" - "می‌توانست"، "ترک"، "همیشه" وسط می‌رود.

All right. Did you get that? Okay? So, now, let's practice what we've learned

خیلی خوب. گرفتی؟ باشه؟ بنابراین، اکنون، بیایید آنچه را که

with these three patterns in the quiz that we're going to do right now.

با این سه الگو در مسابقه ای که در حال حاضر انجام می دهیم، یاد گرفته ایم، تمرین کنیم.

All right. So, let's do our review. Okay? But before you start the examples,

خیلی خوب. بنابراین، اجازه دهید بررسی خود را انجام دهیم. باشه؟ اما قبل از شروع مثال‌ها،

let's do a quick review of the actual principles. So, the adverbs of frequency

اجازه دهید مروری سریع بر اصول واقعی داشته باشیم . بنابراین، قیدهای

will go before most verbs, after the verb "to be", and between two-part

فراوانی قبل از اکثر افعال، بعد از فعل «بودن» و بین افعال دو جزئی

verbs, like auxiliary verbs, or modal verbs, and so on. Okay? All right. So,

مانند افعال کمکی یا افعال معین و غیره قرار می گیرند. باشه؟ خیلی خوب. بنابراین،

try to apply those principles. Number one: "It is great to see you." So, where

سعی کنید آن اصول را به کار ببرید. شماره یک: "از دیدن شما عالی است." بنابراین، کجا

could we put the word "always"? "It is great to see you." Where can you put the

می توانیم کلمه "همیشه" را قرار دهیم؟ "از دیدن شما عالی است."

word "always"? Think about it. So, I'll help you analyze this one a little bit,

کلمه "همیشه" را کجا می توان گذاشت؟ در مورد آن فکر کنید. بنابراین، اگر به طور خودکار نمی دانید، من به شما کمک می کنم این یکی را کمی تجزیه و تحلیل کنید

if you don't know automatically. Okay? So, what's the verb here? "is". Right?

. باشه؟ بنابراین، فعل در اینجا چیست؟ "است". درست؟

So, after the verb "to be" — it goes after. Right? So: "It is always", "It's

بنابراین، پس از فعل "بودن" - بعد از آن می رود. درست؟ بنابراین: "همیشه است"، "

always great to see you." Good. Number two: "He checks his email at noon." We

همیشه دیدن شما عالی است." خوب شماره دو: "او ظهر ایمیل خود را چک می کند." ما

want to put in the word "usually". "He checks his email at noon." What's the

می خواهیم در کلمه "معمولا" قرار دهیم. او ظهر ایمیل خود را چک می کند.

verb? "checks"? So, it goes before most verbs, so it would go here. Okay? I'm

فعل چیست؟ "چک"؟ بنابراین، قبل از اکثر افعال می رود ، بنابراین به اینجا می رود. باشه؟ من

not going to write it, but you understand. "He usually checks his email

قصد ندارم آن را بنویسم، اما شما می فهمید. معمولا ظهرها ایمیلش را چک می کند

at noon." Good.

. خوب

Number three: "They will agree to that price." You want to put the word

شماره سه: "آنها با آن قیمت موافقت خواهند کرد ." شما می خواهید کلمه

"never". So, where do you put that? Look at the sentence. "They will never

"هرگز" را قرار دهید. بنابراین، آن را کجا قرار می دهید؟ به جمله نگاه کن "آنها هرگز موافقت نخواهند کرد

agree", right. I heard you. Because, here, we have one of those two-part

"، درست است. صدایت را شنیدم زیرا در اینجا یکی از آن افعال دو بخشی را داریم

verbs. Right? "will" and "agree", so it goes in between. Number four: "It's cold

. درست؟ «اراده» و «موافق»، بنابراین در این بین قرار می گیرد. شماره چهار: "

in March." Where do we put the word "usually"? Yes. Good. We put it here.

در ماه مارس سرد است." کلمه "معمولا" را کجا قرار دهیم؟ آره. خوب اینجا گذاشتیمش

"It's usually cold in March." Why? We had the verb "to be" again, so it goes

معمولاً در ماه مارس سرد است. چرا؟ ما دوباره فعل «بودن» را داشتیم،

after that verb. Number five: "You should confirm your flight." Where

پس از آن فعل می‌رود. شماره پنج: "شما باید پرواز خود را تایید کنید."

should we put the word "always"? So, look at the sentence. This is it. Right?

کلمه "همیشه" را کجا قرار دهیم؟ بنابراین، به جمله نگاه کنید. این است. درست؟

Two parts — goes in the middle. "You should always confirm your flight." And

دو قسمت - در وسط می رود. همیشه باید پرواز خود را تایید کنید. و

number six: "She calls on Saturday." Where do we put the word "often"? Okay.

شماره شش: "او شنبه تماس می گیرد." کلمه "اغلب" را کجا قرار دهیم؟ باشه.

Here's our verb. This is like most verbs, so it goes here. "She often calls

اینجا فعل ماست این مانند اکثر افعال است، بنابراین به اینجا می رود. او اغلب روز شنبه تماس می گیرد

on Saturday." Okay?

. باشه؟

Now, just for you to know: What I've done here is given you the easiest rules

اکنون، فقط برای اینکه بدانید: کاری که من در اینجا انجام داده‌ام ساده‌ترین قوانینی را به

that you can follow to always be right. Some of these adverbs of frequency can

شما ارائه می‌دهد که می‌توانید برای همیشه درست از آن پیروی کنید. برخی از این قیدهای فراوانی می

go in other places at other times, but not always. So, rather than trying to

توانند در زمان های دیگر در مکان های دیگر قرار گیرند، اما نه همیشه. بنابراین، به جای اینکه سعی کنید

remember seventeen rules, I think it's easier for you to learn three rules and

هفده قانون را به خاطر بسپارید، فکر می کنم برای شما آسان تر است که سه قانون را یاد بگیرید و

always be right. All right? Now, if you'd like some more practice with this,

همیشه درست باشید. خیلی خوب؟ اکنون، اگر می خواهید تمرین بیشتری با این کار داشته باشید،

which is always helpful, please go to our website at www.engvid.com. And

که همیشه مفید است، لطفاً به وب سایت ما در www.engvid.com بروید. و در

there, you can do a quiz on this, which will help you to reinforce those

آنجا، می توانید یک مسابقه در این مورد انجام دهید، که به شما کمک می کند تا آن

principles very well. And while you're at engVid, you can also check out some

اصول را به خوبی تقویت کنید. و در حالی که در engVid هستید، می‌توانید برخی

of our other lessons, which we may be linking to, in fact, from the... in our

از درس‌های دیگر ما را نیز بررسی کنید، که ممکن است در واقع از... در شرح درس ما به آن‌ها لینک داده

lesson description, so that you can also learn more about adverbs of frequency in

باشیم، تا بتوانید درباره قیدهای فراوانی نیز اطلاعات بیشتری کسب کنید. به

general, if you're not too sure about them. Okay? And don't forget to

طور کلی، اگر در مورد آنها خیلی مطمئن نیستید . باشه؟ و فراموش نکنید که

subscribe to my YouTube channel for lots of other grammar hacks, and vocabulary

در کانال یوتیوب من برای بسیاری از هک های گرامر

hacks, and English hacks in general to help you learn faster and more easily.

، و هک واژگان و به طور کلی هک های انگلیسی مشترک شوید تا به شما کمک کند سریعتر و آسان تر یاد بگیرید.

Okay? Thanks very much for watching. Bye for now.

باشه؟ خیلی ممنون که تماشا کردید فعلا خداحافظ.