30 MUST-KNOW Phrasal Verbs in 30 minutes | Phrasal Verbs with 'COME' in context 📚

Hi there, this is Harry and welcome back to  advanced English lessons with Harry where I  

سلام، این هری است و به درس‌های پیشرفته انگلیسی با هری خوش آمدید، جایی که

try to help you to get a better understanding of  the English language. This is an advanced English  

سعی می‌کنم به شما کمک کنم تا زبان انگلیسی را بهتر درک کنید . این یک درس پیشرفته انگلیسی است که

lesson, looking at phrasal verbs and looking at  phrasal verbs with the verb 'come,' 'to come.' So,  

به افعال عبارتی نگاه می‌کند و به افعال عبارتی با فعل «come»، «to come» نگاه می‌کند. بنابراین،

as we've always said phrasal verbs are quite  common they use in every day but they're always  

همانطور که همیشه گفته‌ایم افعال عبارتی بسیار رایج هستند که در هر روز استفاده می‌کنند، اما همیشه

used with very simple verbs and in this case, it's  the verb to come. Now, some of these phrasal verbs  

با افعال بسیار ساده استفاده می‌شوند و در این مورد، فعل آمدن است. اکنون، برخی از این افعال عبارتی

are going to be two parts, and some of them are  going to be three parts so it's just an extra  

دو قسمتی خواهند بود، و برخی از آنها سه قسمتی خواهند بود، بنابراین فقط یک حرف اضافه اضافه است

preposition. So most phrasal verbs are verb plus  preposition. Some have verb plus to prepositions,  

. بنابراین بیشتر افعال عبارتی فعل به اضافه حرف اضافه هستند . برخی فعل به اضافه به حروف اضافه دارند،

and it's really important because they give  it a very different meaning. As you know,  

و این واقعاً مهم است زیرا معنای بسیار متفاوتی به آن می‌دهند. همانطور که می دانید،

I believe one-to-one learning is the most  effective way to learn a new language. Preply  

من معتقدم یادگیری یک به یک مؤثرترین راه برای یادگیری یک زبان جدید است. Preply

is the complete solution for effective language  learning a one-to-one language platform where you  

راه حل کاملی برای یادگیری مؤثر زبان یک پلتفرم زبانی یک به یک است که در آن

can actually learn how to improve your language  skills and communicate in a faster way. Preply has  

می‌توانید در واقع یاد بگیرید چگونه مهارت‌های زبانی خود را بهبود بخشید و به روشی سریع‌تر ارتباط برقرار کنید. Preply

thousands of tutors who are native in Spanish,  Portuguese, English, French German. In fact,  

هزاران معلم دارد که بومی اسپانیایی، پرتغالی، انگلیسی، آلمانی فرانسوی هستند. در واقع،

over 50 languages. Find the best tutor for  you with over 32,000 tutors to select from,  

بیش از ۵۰ زبان. با بیش از 32000 مربی که می‌توانید از بین آنها انتخاب کنید، بهترین معلم را برای خود پیدا کنید،

you can also use their filters to make sure you  get the best fit. You can access Preply on the  

همچنین می‌توانید از فیلترهای آنها استفاده کنید تا مطمئن شوید بهترین تناسب را دارید. می‌توانید به Preply در

web or through Preply mobile app. Self-learning a  new language can be frustrating, it is difficult  

وب یا از طریق برنامه تلفن همراه Preply دسترسی داشته باشید. خودآموزی یک زبان جدید می‌تواند ناامیدکننده باشد، سخت است

to stay committed without the guidance of an  expert tutor and without someone to correct  

بدون راهنمایی یک مربی متخصص و بدون کسی که

your mistakes and provide feedback. The key to  success is commitment and learning from real  

اشتباهات شما را اصلاح کند و بازخورد ارائه دهد، متعهد بمانید. کلید موفقیت تعهد و یادگیری از

expert tutors. And Preply offers you just that and  much much more. With Preply's 100% Satisfaction  

معلمان متخصص واقعی است. و Preply فقط همین را به شما پیشنهاد می‌کند و خیلی بیشتر. با تضمین رضایت 100% Preply،

guarantee they will find you a replacement tutor  if the first tutor you select for some reason  

اگر اولین معلمی که به دلایلی انتخاب می‌کنید مطابق

doesn't meet up to your expectations. Don't  you think you should tryPreply? And remember  

انتظارات شما نباشد، معلم جایگزینی برای شما پیدا خواهد کرد. آیا فکر نمی‌کنید باید Preply را امتحان کنید؟ و به یاد داشته باشید

to click on the link in the description below  to make sure you get your 50% reduction in the  

روی پیوند در توضیحات زیر کلیک کنید تا مطمئن شوید که در

first lesson that you purchase with Preply.com  Thanks Preply for sponsoring this lesson. Okay,  

اولین درسی که با Preply.com خریداری می‌کنید، 50٪ کاهش می‌دهید با تشکر Preply برای حمایت مالی از این درس. خوب،

so I said it's an advanced English lesson, looking  at phrasal verbs with 'come.' We've got 30 in  

پس گفتم این یک درس انگلیسی پیشرفته است و به افعال عبارتی با «come» نگاه می کند. در کل 30 عدد داریم

total. So try to keep awake. Okay, so I'll make  it as interesting as possible. But you've got 30  

. پس سعی کن بیدار بمونی بسیار خوب، پس تا حد امکان آن را جالب می کنم. اما شما 30

phrasal verbs two and three parts. So let's get  started. The first one is come about come about.  

فعل عبارتی دو و سه قسمتی دارید. پس بیایید شروع کنیم. اولین مورد به وجود آمده است.

Now, we can ask a question. How did that come  about means? How did that happen? Or when did  

حالا می توانیم یک سوال بپرسیم. این به چه معناست؟ چطور اتفاق افتاد؟ یا چه زمانی به

that arise? How did that come about? So if you  have a problem in the office, and a customer  

وجود آمد؟ چگونه این اتفاق افتاد؟ بنابراین، اگر مشکلی در دفتر دارید، و مشتری

is complaining about something your boss might  ask you well, how did that come about? Meaning,  

از چیزی شکایت می‌کند که رئیس‌تان ممکن است از شما بپرسد، چطور به وجود آمد؟ یعنی،

why is the client or the customer complaining?  What happened to put them in a position that  

چرا مشتری یا مشتری شاکی است؟ چه اتفاقی افتاد که آنها را در موقعیتی قرار داد که

he had to complain? So how did that come about?  Meaning how did it arise. Or how did it happen?  

او مجبور شد شکایت کند؟ پس چطور شد؟ به این معنی که چگونه به وجود آمد. یا چطور اتفاق افتاد؟

Number two to come across. When we come across  something, we usually find it by accident,  

شماره دو برای برخورد وقتی به چیزی برخورد می کنیم ، معمولاً آن را تصادفی می یابیم،   به

we didn't set out to look for it. But we do find  it. So for example, if you go to a car boot sale,  

دنبال آن نبودیم. اما ما آن را پیدا می‌کنیم . بنابراین، برای مثال، اگر به فروش چکمه‌های خودرو می‌روید،

which people love to go to or you go to one  of these markets or fairs, you're just looking  

که مردم دوست دارند به آن بروند یا به یکی از این بازارها یا نمایشگاه‌ها می‌روید، فقط به اطراف نگاه می‌کنید و در حال

around walking around. And suddenly at the corner  of your eye, you see something really interesting  

قدم زدن هستید. و ناگهان در گوشه چشم خود، چیزی واقعاً جالب   را

on one of the tables, and you see it and the price  is really good at little gold medallion or a watch  

روی یکی از میزها می بینید، و آن را می بینید و قیمت آن برای یک مدال طلای کوچک یا یک ساعت

or a necklace or a ring. And it's got a really  generous price on it. So you buy it so when you  

یا یک گردنبند یا یک انگشتر واقعاً خوب است. و قیمت واقعاً سخاوتمندانه‌ای برای آن دارد. بنابراین شما آن را می‌خرید تا وقتی به

go home to your friend you say look what I came  across in the market. Wow, it's beautiful. Yeah,  

خانه نزد دوستتان می‌روید، بگویید ببینید در بازار با چه چیزی مواجه شدم. وای قشنگه بله،

and it only cost me 10 euros. So to come across  something means to find something accidentally  

و فقط 10 یورو برای من هزینه داشت. بنابراین، مواجه شدن با چیزی به معنای یافتن اتفاقی چیزی است،

but you didn't set out to look for it in the  first place. Okay to come across. Number three  

اما شما از ابتدا به دنبال آن نبودید . بسیار خوب است. شماره سه

to come after. Well, we can come after somebody  Okay, someone's coming after me. I'm running down  

بعد از آن. خوب، ما می‌توانیم دنبال کسی بیایم. خیلی خوب، یکی دنبال من می‌آید. من در حال دویدن در

the street and there's somebody 100 metres  behind shouting and screaming Stop, stop,  

خیابان هستم و یک نفر 100 متر پشت سر است که فریاد می زند و فریاد می زند: ایست، ایست، توقف،

stop. They are coming after me. Okay, perhaps it's  a gang or perhaps it's a thief or perhaps it's  

توقف. دنبال من می آیند. بسیار خوب، شاید این یک باند باشد یا شاید یک دزد یا شاید

somebody else trying to catch you. They're coming  after you. And another way we can also use come  

کسی دیگری باشد که سعی دارد شما را بگیرد. آنها دنبال شما می آیند. و روش دیگری که می‌توانیم از come

after when something follows something else. The  news will come after this programme. Or the news  

after هنگامی که چیزی به دنبال چیز دیگری می‌آید استفاده کنیم. اخبار بعد از این برنامه خواهد آمد. یا اخبار

will come after this announcement that is coming  from the governments of the government are making  

بعد از این اعلامیه می آید  که از طرف دولت های دولتی می آید

a very important announcement they interrupt the  programmes and they would say normal programmes  

اعلامیه بسیار مهمی است که برنامه ها را قطع می کنند و می گویند برنامه های عادی

will come after this announcement meaning they  will follow this announcement to come after.  

بعد از این اعلامیه می آید یعنی این اعلامیه را دنبال می کنند تا بعداً بیاید.

Number four, come along. Okay. So this often is  a request or an order we will give somebody come  

شماره چهار، بیا. باشه. بنابراین این اغلب یک درخواست یا دستوری است که به کسی می‌دهیم

along with me. Okay, so the teacher might say to  the disobedient student, you'd have to come along  

همراه من بیاید. خوب، پس معلم ممکن است به دانش‌آموز نافرمان بگوید، باید

with me to the principal's office and explain why  you haven't done your homework for the last three  

با من به دفتر مدیر بیایید و توضیح دهید که چرا در سه روز گذشته تکالیف خود را انجام نداده‌اید

days. Okay. Come along to the party. That's just a  general invitation come along, whenever you like,  

. باشه. به مهمانی بیا این فقط یک دعوت عمومی است، هر زمان که دوست داشتید، ساعت

come along at seven, or eight or nine, it's an  open house, whenever you're ready, you just come  

هفت، هشت یا نه، بیایید، یک خانه باز است، هر زمان که آماده بودید، فقط بیایید

and we will welcome you. So come along, come  along, anytime meaning, anytime that you wish,  

و ما از شما استقبال می کنیم. پس بیا، بیا، هر زمان که خواستی،

our house or door is always open, particularly for  the party. So to come along. And don't forget to  

خانه یا درِ ما همیشه باز است، مخصوصاً برای مهمانی. بنابراین برای آمدن. و فراموش نکنید که

click on the link in the description below to get  your 50% reduction on the first lesson that you  

روی پیوند در توضیحات زیر کلیک کنید تا 50٪ تخفیف خود را در اولین درسی که

purchase with Preply.com. Number five, come apart.  Now, when something comes apart, it usually breaks  

با Preply.com خریداری می کنید، دریافت کنید. شماره پنج، جدا شوید. اکنون، وقتی چیزی از هم جدا می‌شود، معمولاً

up in small pieces. So you buy your nephew or your  niece, some what you think nice little present for  

به قطعات کوچک خرد می‌شود. بنابراین، برای تولد خواهرزاده یا خواهرزاده‌تان، هدیه کوچکی که فکر می‌کنید خوب است، می‌خرید

their birthday. And when they're playing with it,  it breaks. And so it comes apart. And so the poor  

. و وقتی با آن بازی می‌کنند، می‌شکند . و بنابراین از هم جدا می شود. و به این ترتیب،

niece or nephew or in tears that they present  from their favourite and didn't actually work  

خواهرزاده یا برادرزاده بیچاره یا در حال گریه که از طرف مورد علاقه خود ارائه می کنند و در واقع به

out that way. So you're horrified. So you take  it back to the shop the next day and say, Look

این شکل کار نمی کنند. بنابراین شما وحشت زده اید. بنابراین، روز بعد آن را به مغازه برگردانید و بگویید،

at this, only five minutes, five minutes, they  were playing with it, and it came apart in pieces.  

این را ببینید، فقط پنج دقیقه، پنج دقیقه، آنها با آن بازی می‌کردند، و تکه تکه شد.

And I didn't do anything, they didn't do anything.  I think it needs to be replaced. And they say,  

و من کاری نکردم، آنها هم کاری نکردند. فکر کنم باید تعویض بشه و آنها می گویند،

of course, madam, we will replace it immediately.  So when something comes apart, it breaks up or  

البته، خانم، ما بلافاصله آن را جایگزین می کنیم. بنابراین وقتی چیزی جدا می‌شود، می‌شکند یا

splits into different pieces come round number  six, come round. Well, you can use this as again,  

به تکه‌های مختلف تقسیم می‌شود . خوب، می‌توانید دوباره از این به عنوان

a general invitation. So perhaps somebody new has  moved into your area, okay, and you say, Oh, look,  

یک دعوت عمومی استفاده کنید. بنابراین، شاید فرد جدیدی به منطقه شما نقل مکان کرده باشد، خوب، و شما می گویید، اوه، نگاه کنید،

it's nice to meet you. Why don't you come round  for a cup of tea? So it's a nice way to invite  

خوشحالم که شما را ملاقات کردم. چرا برای یک فنجان چای دور نمی آیی؟ بنابراین راه خوبی برای دعوت از

somebody to your home, come round to invite. Or  you say yeah, I'll come round later. But I have  

فردی به خانه‌تان است، برای دعوت کردن بیایید. یا می‌گویید بله، بعداً می‌آیم. اما من باید

to wait until my husband comes home from work.  So he can look after the kids or come round in a  

صبر کنم تا شوهرم از سر کار به خانه بیاید. بنابراین او می‌تواند از بچه‌ها مراقبت کند یا در عرض

few minutes. Or if you're passing by your mother's  or your parents' house on the way home from work,  

چند دقیقه بیاید. یا اگر در راه خانه از محل کار از کنار خانه مادر یا پدر و مادرتان رد می‌شوید،

and you give them a call on the phone when the car  is stationary, of course, I'll come round in about  

و وقتی ماشین ثابت است تلفنی با آنها تماس می‌گیرید، البته من حدود

15 minutes, I'm just on my way home from work,  but I'll drop in to see you, I'll come round. And  

15 دقیقه دیگر می‌آیم. من از سر کار به خانه می روم، اما برای دیدن شما وارد خانه می شوم، می آیم. و

we'll have a cup of tea and you can tell me all  of the problems set to come round. And if you do  

یک فنجان چای می خوریم و شما می توانید همه مشکلاتی را که قرار است پیش بیاید به من بگویید. و اگر

like this particular lesson, then please like the  video, and if you can subscribe to the channel,  

این درس خاص را دوست دارید، لطفاً ویدیو را لایک کنید و اگر می‌توانید در کانال مشترک شوید،

because it really, really helps. I know there  are lots and lots of you now subscribing to our  

زیرا واقعاً کمک می‌کند. من می دانم که تعداد زیادی از شما اکنون در کانال ما مشترک می شوید،

channel, I've got a huge number of following.  And it's really great to see and we'll continue  

من تعداد زیادی دنبال کننده دارم. و دیدن آن واقعاً عالی است و ما به

to roll out these videos and lessons to help you.  Number seven, come at. When somebody comes at you,  

انتشار این ویدیوها و درس‌ها برای کمک به شما ادامه خواهیم داد. شماره هفت، بیا. وقتی کسی به سمت شما می آید،

it's usually with the intention of attacking  you. So he came at me with this knife, and I  

معمولاً به قصد حمله به شما است. بنابراین او با این چاقو به سمت من آمد و من

had to protect myself and put my hands up to my  face. Or he came at the police officer with a big  

مجبور شدم از خودم محافظت کنم و دستانم را روی صورتم بگذارم. یا در جریان اعتراض با یک چوب بزرگ به سمت افسر پلیس آمد

stick during the protest. So when somebody has the  intention deliberately of attacking you, they come  

. بنابراین وقتی کسی قصد حمله عمدی به شما را داشته باشد،

at you with some weapon, a rifle, a gun, a knife,  stick, a brick, a bottle, whatever it might be,  

با اسلحه، تفنگ، اسلحه، چاقو، چوب، آجر، بطری، هر چه که باشد، به سمت شما می آید،

but the intention is to hurt and cause physical  damage. So to come at somebody and they usually  

اما قصد صدمه زدن و ایجاد جسمی است. خسارت. بنابراین به سراغ کسی بیایند و آنها معمولاً

come at somebody with something. Number eight  come before that. When something comes before  

با چیزی به سراغ کسی می آیند. شماره هشت قبل از آن آمده است. وقتی چیزی قبل از   می آید،

it usually means that it is more important than  something else. Okay, so to come before. Yeah,  

معمولاً به این معنی است که مهمتر از چیز دیگری است. خوب، پس قبل از آمدن. بله،

so the principle or the director comes before  everybody else in the organisation, meaning  

بنابراین اصل یا مدیر قبل از هر کس دیگری در سازمان است، یعنی

he's the head of the organisation. And he's  considered to be more important than the others  

او رئیس سازمان است. و او مهم‌تر از دیگران در نظر گرفته می‌شود.

Yes. Or perhaps when we talk about meal times, the  starter comes before the main course, which comes  

بله. یا شاید وقتی درباره زمان غذا صحبت می کنیم، پیش غذا قبل از غذای اصلی است، که

before the dessert. So that's the order in which  things appear. First course meaning the starter,  

قبل از دسر می آید. بنابراین ترتیب ظاهر شدن چیزها به این صورت است. غذای اول به معنای پیش غذا،

the main course meaning the main dish. And then  finally, if you're lucky, you get a dessert or  

غذای اصلی به معنای غذای اصلی. و سپس در نهایت، اگر خوش شانس باشید، دسر یا

the third course or to come before something  means the order of importance. Number nine to  

غذای سوم می‌گیرید یا اینکه قبل از چیزی آمده‌اید به معنای ترتیب اهمیت است. شماره 9

come between. Well, when we come between people  it means we get in the middle of some round never  

بین خوب، وقتی بین آدم‌ها قرار می‌گیریم، به این معنی است که در وسط یک دور قرار می‌گیریم، هرگز

come between a husband and wife who are having  an argument it means don't take sides of your  

بین زن و شوهری که با هم دعوا می‌کنند، قرار نگیرید، به این معنی است که طرف

two best friends who are married or having a bit  of a fight or an argument. Best to sit out, not  

دو دوست صمیمی‌تان را که ازدواج کرده‌اند یا کمی اختلاف دارند، نگیرید. دعوا یا مشاجره بهتر است بیرون بنشینید، نه اینکه

to take sides because you're going to end up in  a bad place. Yeah, you're going to end up on the  

طرفداری کنید زیرا در نهایت در مکان بدی قرار خواهید گرفت. بله، شما در نهایت به یک

naughty step because you'll have sided with him or  her and the other person that's going to be very  

پله شیطانی می روید زیرا با او و طرف مقابل طرف می شوید که بسیار

upset so never come between two people who are  having an argument. Or indeed if you've got a pet  

ناراحت می شود، بنابراین هرگز بین دو نفری که در حال دعوا هستند قرار نگیرید. یا در واقع اگر یک سگ خانگی دارید،

dog never come between your dog and his bowl of  food, because he might be nice and friendly when  

هرگز بین سگتان و ظرف غذایش قرار نگیرید ، زیرا ممکن است وقتی

you're playing with him. But if you don't let him  get his food, you might become a little bit angry  

با او بازی می کنید، مهربان و دوستانه باشد. اما اگر به او اجازه ندهید غذایش را بگیرد، ممکن است کمی عصبانی

and aggressive. So don't come between the dog and  his daily meal. Okay, so to get in the middle,  

و پرخاشگر شوید. بنابراین بین سگ و وعده غذایی روزانه او قرار نگیرید. بسیار خوب، بنابراین برای قرار گرفتن در وسط،

or to stop or prevent somebody from getting  something okay. To come between. And number 10,  

یا متوقف کردن یا جلوگیری از گرفتن مشکل از کسی. بین آمدن. و شماره 10،

to come buy something. So we asked a question,  How did you come by that? And to come by means,  

بیایید چیزی بخرید. بنابراین ما یک سوال پرسیدیم، چطور به آن رسیدید؟ و برای آمدن به وسیله،

how did you get it? Where did you get it from? So  you're, again, you're showing your friend, this  

چگونه آن را به دست آوردید؟ از کجا اینو گرفتید؟ بنابراین ، دوباره به دوستتان نشان می دهید، این

beautiful necklace that you have, or this pendant  that you bought? Or this beautiful gold or silver  

گردنبند زیبا را که دارید، یا این آویز را که خریده اید؟ یا این انگشتر زیبای طلا یا نقره

ring. And they say, Oh, wow, that's really, really  beautiful. How did you come by that? Meaning, how  

. و آنها می گویند، اوه، وای، این واقعاً، واقعاً زیباست. چگونه به آن رسیدید؟ یعنی چگونه

did you get it? While I was in that market? I was  in that car boot sale that I went to last Saturday  

آن را دریافت کردید؟ زمانی که من در آن بازار بودم؟ من در آن فروش صندوق عقب اتومبیل بودم که شنبه گذشته

or Sunday, and you weren't available and had some  really interesting things. But this just caught my  

یا یکشنبه به آنجا رفتم، و شما در دسترس نبودید و چیزهای واقعاً جالبی داشتید. اما این فقط نظر من را جلب کرد

eye. It's really beautiful. I'm not sure how much  it's really worth. But I only paid 10 euros for  

. این واقعا زیباست. مطمئن نیستم که واقعاً چقدر ارزش دارد. اما من فقط 10 یورو برای آن پرداخت کردم

it. Yeah. So how did you come by something? Means  how did you get it? How did you acquire it? Okay,  

. آره پس چطور به چیزی رسیدی؟ یعنی چگونه آن را دریافت کردید؟ چگونه آن را به دست آوردی؟ خوب،

so just remember that come by acquire or get Okay,  so you're still with me, then we're on to number  

پس فقط به یاد داشته باشید که بیایید به دست بیاورید یا دریافت کنید Okay، بنابراین شما هنوز با من هستید، سپس به شماره

11. So as I said, we've got 30 of these in total,  all phrasal verbs with the verb calm. So number 11  

11 می رویم. بنابراین همانطور که گفتم، در مجموع 30 مورد از اینها داریم، همه افعال عبارتی با فعل آرام بنابراین شماره 11 این

is to come down on, come down on. And this is all  about punishment to come down on is when somebody  

است که پایین بیایید، پایین بیایید. و تمام این موارد مربوط به تنبیه زمانی است که فردی به

gets punished severely, okay. So perhaps the  courts or the judges sitting in the courts come  

شدت تنبیه می شود، بسیار خوب. بنابراین، ممکن است دادگاه‌ها یا قضاتی که در دادگاه‌ها نشسته‌اند،

down on those people involved in drug trafficking  or people trafficking, or indeed, they may come  

به افرادی که درگیر قاچاق مواد مخدر یا قاچاق انسان هستند، برخورد کنند، یا در واقع، ممکن است

down on those people involved in antisocial  behaviour, like drinking in the streets,  

با افرادی که دارای رفتارهای ضداجتماعی هستند، مانند نوشیدن الکل در خیابان‌ها،

or drinking in the parks or annoying the elderly.  So to come down on somebody means to criticise  

یا نوشیدن در پارک‌ها برخورد کنند. یا اذیت کردن سالمندان بنابراین سرزنش کردن به کسی به معنای انتقاد

heavily, or to punish heavily for something that  they have done. So that's number 11. To come down  

شدید یا مجازات سنگین برای کاری است که انجام داده است. بنابراین این عدد 11 است. برای پایین آمدن  ،

on, number 12 is another three-part verb, okay,  and this has come down to a very different meaning  

شماره 12 یک فعل سه بخشی دیگر است، خوب، و این به معنای بسیار متفاوتی است   به معنای

come down to so when we use come down to it means  that it ends up that way eventually. So when we  

پایین آمدن است، بنابراین وقتی از come down استفاده می‌کنیم به این معنی است که در نهایت به همین شکل تمام می‌شود. . بنابراین وقتی

talk about arguments, what the government are  doing, or what local developers are doing, why  

درباره استدلال‌ها صحبت می‌کنیم، دولت چه می‌کند ، یا توسعه‌دهندگان محلی چه می‌کنند، چرا این کار را انجام می‌دهند،

they're doing this, why they are building that,  why are they changing laws, somebody might say,  

چرا آن را می‌سازند، چرا قوانین را تغییر می‌دهند، ممکن است کسی بگوید،

Well, look, it all comes down to money in the  end, so meaning money is the root of all evil,  

خب، نگاه کنید، همه چیز پیش می‌آید. در نهایت به پول مربوط می‌شود ، بنابراین به این معنا که پول ریشه همه بدی‌ها است،

it comes down to money. In the end, you could be  negotiating with your boss for an increase in some  

به پول ختم می‌شود. در پایان، می‌توانید با رئیس‌تان برای افزایش برخی

payment or to get some bonuses for the staff on  your team, whatever it might be. And your boss  

پرداخت‌ها یا دریافت پاداش‌هایی برای کارکنان تیمتان، هر چه که باشد، مذاکره کنید. و رئیس شما

says, Well, you got really good conditions here.  You know, we give you free food in the canteen,  

می‌گوید، خب، شما اینجا شرایط خیلی خوبی دارید. می دانید، ما در غذاخوری به شما غذای رایگان می دهیم،

and you know, all these other extras. Yeah, that's  fine. But it all comes down to money. In the end,  

و می دانید، همه این موارد اضافی دیگر. آره خوبه. اما همه چیز به پول برمی گردد. در پایان،

these guys want extra money in their pocket,  because they've got to pay extra grocery expenses  

این افراد پول بیشتری در جیب خود می‌خواهند، زیرا باید هزینه‌های مواد غذایی اضافی   را

because of inflation, whatever it might be. But it  all comes down to money in the end meaning finally  

به دلیل تورم پرداخت کنند، هر چه که باشد. اما در نهایت همه چیز به پول ختم می‌شود، به این معنا که در نهایت

whatever you you decide whatever you think at the  end of the day, it's a question of money to come  

هر تصمیمی که می‌گیری، هر چه فکر می‌کنی در پایان روز، مسئله پول است که

down to something. Okay, next to come down with  again, another three-part phrasal verb here to  

به چیزی برسی. بسیار خوب، در کنار پایین آمدن با دوباره، یک فعل عبارتی سه بخشی دیگر در اینجا به

come down with something. Usually, we use this  when somebody becomes ill. So to come down with  

پایین آمدن با چیزی. معمولاً وقتی کسی بیمار می‌شود از این استفاده می‌کنیم. بنابراین مبتلا شدن به

the flu means to be sick with the flu. To come  down with a toothache means to have a bad tooth.  

آنفولانزا به معنای مبتلا شدن به آنفولانزا است. پایین آمدن با دندان درد به معنای بد بودن دندان است.

To come down with a sore back means you have a  sore back. So you can't make it into the office,  

پایین آمدن با کمر درد به این معنی است که کمر درد دارید. بنابراین نمی‌توانید وارد دفتر شوید،

and you have to send a text or an email to  somebody. I'm really sorry. Can't make it  

و باید یک پیامک یا ایمیل برای کسی ارسال کنید. واقعا متاسفم. امروز نمی توانم آن را انجام دهم

today. I've come down with food poisoning. I ate  some chicken yesterday. Obviously it wasn't good.  

. من با مسمومیت غذایی پایین آمده ام. دیروز مقداری مرغ خوردم. معلومه که خوب نبود

I've come down with the flu over the weekend.  I'm not going to be able to make it into work on  

من در آخر هفته دچار آنفولانزا شدم. من نمی‌توانم آن را در روز دوشنبه وارد کار کنم

Monday. I've come down with a terrible headache  and toothache I've gone to have to go to the  

. من با سردرد و دندان درد وحشتناکی به پایین آمدم و مجبور شدم به

doctor's or try to get it to get into the office  by lunchtime. So to come down with something means  

دکتر بروم یا سعی کنم آن را تا وقت ناهار به مطب برسانم. بنابراین پایین آمدن با چیزی به این معنی است

to fall ill with something toothache headaches,  stomach ache, flu, whatever it might be to come  

با چیزی که درد دندان درد می‌کند بیمار شوید، سردرد، معده درد، آنفولانزا، هر چیزی که ممکن است با آن مواجه شوید

down with. Number 14 is to come forward. Okay  to come forward. Usually, when somebody comes  

. شماره 14 قرار است جلو بیاید. بسیار خوب برای آمدن به جلو. معمولاً، وقتی کسی

forward, it's usually to help them so police  investigations they often ask the public to come  

پیش می‌آید، معمولاً برای کمک به آنها است، بنابراین تحقیقات پلیسی اغلب از مردم می‌خواهند که

forward with any information they have that might  help their investigation. So if there's been an  

اطلاعاتی که ممکن است به تحقیقات آنها کمک کند ارائه کنند. بنابراین، اگر

accident on the road or some problem, they might  ask other motorists to come forward with some of  

تصادفی در جاده یا مشکلی رخ داده باشد، ممکن است از سایر رانندگان بخواهند که برخی از

these webcam photos that they might have had or  dash comps that they've had on the dashboard of  

این عکس‌های وب‌کم را که ممکن است داشته‌اند یا عکس‌هایی که روی داشبورد

the car to come forward with the information,  or somebody came forward with some very helpful  

خودرو داشته‌اند ارائه کنند. اطلاعات، یا شخصی

information at the last meeting. That was, we were  able to explain the situation quite easily. So  

در آخرین جلسه اطلاعات بسیار مفیدی ارائه کرد. این بود که ما توانستیم به راحتی وضعیت را توضیح دهیم. بنابراین

when somebody comes forward, it's usually to offer  help, or to provide some information come forward.  

وقتی کسی پیش می‌آید، معمولاً برای ارائه کمک یا ارائه برخی اطلاعات است.

Number 15 come into. If you come into something,  it means you gain something a sum of money,  

شماره 15 وارد شود. اگر وارد چیزی شوید، به این معنی است که چیزی را به مقدار پول،

property, stocks and shares. So often when we  say somebody has come into something, it means  

دارایی، سهام و سهام به دست می آورید. بنابراین اغلب وقتی می‌گوییم شخصی به چیزی رسیده است، به این معنی است

that they have inherited something in a will from  an aunt, an uncle, a grandmother, a godmother or  

که آنها چیزی را در وصیت‌نامه‌ای از خاله، عمو، مادربزرگ، مادرخوانده یا

a mother and father. So when somebody dies, they  usually have a will. And in the will, they will  

مادر و پدر به ارث برده‌اند. بنابراین وقتی کسی می میرد، معمولاً وصیت نامه دارند. و در وصیت نامه، آنها

organise their state their assets and decide who  gets what. So have you come into a little sum of  

دارایی های خود را سازماندهی می کنند و تصمیم می گیرند که چه کسی چه چیزی را دریافت کند. بنابراین، اگر مقدار کمی

money, then you've inherited something from that  relation or a friend when they have died. Okay,

پول داشته باشید، پس از مرگ آنها چیزی از آن رابطه یا دوستی به ارث برده اید. خوب،

so you get a letter in the post, you don't  recognise the writing, but it's from a legal  

پس نامه ای در پست دریافت می کنید، نوشته را نمی شناسید، اما از طرف یک

firm and you turn to your partner and say, Wow,  you never guess what, I've come into a little bit  

شرکت حقوقی است و به شریک زندگی خود می روید و می گویید، وای، هرگز حدس نمی زنید، من کمی به این موضوع برخورد کرده ام.

of money. What What do you mean? Well, my old  uncle Albert's, you know, the guy I mentioned,  

پول چی؟ منظورت چیه؟ خب، عموی پیرم آلبرت، می‌دانی، پسری که نام بردم،

he died and he left me 2000 Euro, that's really,  really generous. So we can get that extension  

او مرد و 2000 یورو برایم گذاشت، این واقعاً، واقعاً سخاوتمندانه است. بنابراین می‌توانیم آن برنامه افزودنی را

done. So to come into a bit of money come into  a fortune, come into a small fortune, some form  

انجام دهیم. بنابراین، برای به دست آوردن مقداری پول، به یک ثروت تبدیل می‌شوید، به ثروت کمی دست می‌یابید، نوعی

of inheritance. Number 16. Come on with okay to  come on with means to develop or to progress. He's  

ارث. شماره 16. با اوکی همراه باشید تا با وسایلی برای پیشرفت یا پیشرفت بیایید. او

coming on well with his English. So if you've been  taking English lessons, and if you're making some  

با زبان انگلیسی خود به خوبی پیش می رود. بنابراین، اگر در حال گذراندن درس‌های انگلیسی بوده‌اید، و اگر مقداری

improvement, or your teacher tells you that you're  improving well, with those verbs and adjectives,  

پیشرفت کرده‌اید، یا معلمتان به شما می‌گوید که با آن افعال و صفت‌ها به خوبی پیشرفت می‌کنید،

or you're improving well, with your conversational  skills, but you need to focus a little bit on  

یا با مهارت‌های مکالمه‌تان به خوبی پیشرفت می‌کنید ، اما شما باید کمی روی

this, then you, you have come on well, with your  progress, you've come on well, with your English  

این موضوع تمرکز کنید، سپس شما، با پیشرفتتان، خوب پیش رفتید، با پیشرفت زبان انگلیسی خود

progress, you've come on well with whatever you  are studying. So to come on with means to develop,  

، با هر چیزی که مطالعه می کنید به خوبی پیش رفتید . بنابراین ادامه دادن به معنای توسعه،

or to improve, or to progress. So you go to the  school to talk to the teacher. And the teacher  

یا بهبود یا پیشرفت است. بنابراین برای صحبت با معلم به مدرسه بروید. و معلم

says, yeah, he's coming on well, with everything,  most of the subjects are really, really good. He  

می‌گوید، بله، او خوب پیش می‌رود، با همه چیز، بیشتر موضوعات واقعاً، واقعاً خوب هستند. او

just has to be a little bit more attentive in  class to come on well, with something. So on to  

فقط باید کمی حواسش به کلاس باشد تا بتواند با چیزی خوب پیش بیاید. بنابراین به

number 17. Number 17 is to come off, that this  can be just a very simple explanation come off  

شماره 17 ادامه دهید. شماره 17 برای بیرون آمدن است، که این می تواند فقط یک توضیح بسیار ساده باشد.

means when something falls off, or breaks off,  okay? So if you're trying to open the door,  

بنابراین اگر می‌خواهید در را باز کنید،

and you pull the door, handle a little bit too  firmly, it might come off in your hand, oh my god,  

و در را می‌کشید، دستگیره را کمی محکم بگیرید، ممکن است در دست شما جدا شود، خدای من،

how am I going to get out of this room, the  door handle has come off. So you are in a panic,  

چگونه می‌خواهم از این اتاق بیرون بیایم، دستگیره در از بین رفته است. بنابراین شما در وحشت هستید،

you send a text or somebody come and rescue me the  door handle has come off in my hand as I tried to  

پیامی می‌فرستید یا کسی بیاید و مرا نجات دهد دستگیره در از دستم جدا شده است که می‌خواستم

open the door, or you tried to open the window and  the handle of the window comes off. Or sometimes  

در را باز کنم، یا شما سعی کردید پنجره را باز کنید و دستگیره پنجره جدا شد. یا گاهی می‌خواهید

you're trying to open the window in the car, the  old fashioned cars, you had one of these roll up  

پنجره را در ماشین باز کنید، ماشین‌های قدیمی، یکی از این دستگیره‌ها را داشتید

handles and they often in the old cars would come  off in your hand. So when something comes off,  

و اغلب در ماشین‌های قدیمی در دستتان جدا می‌شدند. بنابراین وقتی چیزی جدا می‌شود، می‌شکند

it breaks off, or it falls off. So the handle  came off in my hand or the top of the kettle  

یا می‌افتد. بنابراین وقتی می‌خواستم کتری را پر کنم تا یک فنجان چای درست کنم، دسته در دستم جدا شد یا قسمت بالای کتری

came off in my hand when I was trying to fill  the kettle to make a cup of tea. So usually  

در دستم جدا شد . بنابراین معمولاً

some accident happens that means that something  just falls apart probably is broken, or a screw  

تصادفی اتفاق می‌افتد که به این معنی است که چیزی  از هم می‌پاشد احتمالاً شکسته است، یا پیچ

dropped out or it's just old. Come off. Number  18. To come out with to come out with. Usually,  

افتاده است یا تازه قدیمی است. بیا بیرون شماره 18. برای بیرون آمدن با بیرون آمدن با. معمولاً،

this refers to somebody's speech when they say  something unexpected, or something that somebody  

این به صحبت‌های کسی اشاره می‌کند که چیزی غیرمنتظره می‌گویند، یا چیزی که

might not like, okay, he just came out with  this accusation. I was sitting there. And all  

ممکن است کسی   آن را دوست نداشته باشد، بسیار خوب، او فقط با این اتهام بیرون آمد. من آنجا نشسته بودم. و

of a sudden he accused me of taking his mobile  phone. I hadn't taken his mobile phone. I didn't  

ناگهان مرا متهم کرد که تلفن همراهش را گرفته‌ام . موبایلش را نگرفته بودم. من

even see it there. So he just came out with this.  Or perhaps when you're looking after your kids,  

حتی آنجا را ندیدم. بنابراین او فقط با این بیرون آمد. یا شاید وقتی از بچه‌هایتان مراقبت می‌کنید،

maybe you're looking after your niece or nephew,  and they start using their first words. Wow. It  

شاید مراقب خواهرزاده یا برادرزاده‌تان هستید و آنها شروع به استفاده از اولین کلمات خود می‌کنند. وای.

was so funny. He just came out with my name. I  wasn't expecting him to call me Mike. Yeah, he  

خیلی خنده دار بود. تازه با اسم من اومد بیرون انتظار نداشتم مرا مایک صدا بزند. بله، او

just came out. Yeah. So to come out with something  means unexpectedly, suddenly something that you  

همین الان بیرون آمد. آره بنابراین بیرون آمدن با چیزی به معنای غیرمنتظره است، ناگهان چیزی که    به طور

heard either positively like the first words  of a child or something negative and somebody  

مثبت شنیده اید مانند اولین کلمات یک کودک یا چیزی منفی و کسی

comes out with some accusation or something quite  ridiculous. Yes to come out with. Number 19 come  

با اتهامی یا چیزی کاملاً مسخره بیرون می آید . بله برای بیرون آمدن با. شماره 19

over. But we had before come round and come over  is very similar. Yeah. So you, you might be on  

آمد. اما ما قبلاً آمده بودیم و آمدیم خیلی شبیه است. آره بنابراین شما، ممکن است روی

the mobile phone or texting your friend. Why don't  you come over for dinner next week and we'll have  

تلفن همراه باشید یا به دوستتان پیامک ارسال کنید. چرا هفته آینده برای شام نمی‌آیید و ما

a good chat. We haven't had a sit down and caught  up with each other for such a long time. So why  

گپ خوبی خواهیم داشت. مدت زیادی است که با همدیگر ننشینیم و به هم نزدیک شویم. پس چرا

don't you come over, bring your partner bring your  other half or your better half, whatever way you  

نمی آیی، شریک زندگی ات را به هر شکلی که بیان می کنی، نیمه دیگر یا نیمه بهترت را بیاور

express it. But why don't you come over? Let's  say Thursday or Friday of next week, there's a  

. اما چرا نمیای؟ فرض کنید پنجشنبه یا جمعه هفته آینده،

holiday weekend. So it'd be a good time to catch  up. So to come over means to visit somebody. Okay?  

تعطیلات آخر هفته است. بنابراین زمان خوبی برای پیگیری است . بنابراین آمدن به معنای دیدار از کسی است. باشه؟

So it's usually by invitation, somebody's asking  you to come over, or you can ask somebody else,  

بنابراین معمولاً از طریق دعوت انجام می‌شود، کسی از شما می‌خواهد که بیایید، یا می‌توانید از شخص دیگری بپرسید،

do you want me to come over and help you fix that  handle on the door? Do you want me to come over  

آیا می‌خواهید من بیایم و به شما کمک کنم تا دستگیره در را درست کنید؟ آیا می‌خواهی من بیایم

and help you to paint the room? Do you want me to  come over and help you shovel the snow off your  

و به تو کمک کنم اتاق را رنگ کنی؟ اگر نمی‌توانید ماشین را بیرون بیاورید، می‌خواهید بیایم و به شما کمک کنم تا برف را از روی

driveway if you can't get the car out. So all of  those sorts of things will be offers of help way  

گذرگاهتان پاک کنید؟ بنابراین، همه این نوع چیزها پیشنهاد راه کمک

and assistance where you will offer to go and help  you, your friend or family member with some issue  

و کمکی خواهند بود که به شما، دوست یا عضو خانواده خود در مورد مشکلی که

that they have. So to come over, yeah. Okay. So  next to come over to now here is one of those  

دارند کمک می‌کنید. بنابراین برای آمدن، بله. باشه. بنابراین next to come over to now اینجا یکی از آن

three-part verbs that is very, very different  than the previous one, the previous one number 19,  

افعال سه قسمتی است که بسیار بسیار متفاوت با قبلی است، شماره قبلی 19،

we have come over means to to visit, now we have  come over to nothing to do with visiting. So when  

we have over به معنای بازدید کردن است، اکنون ما به هیچ چیز رسیده ایم تا با بازدید انجام دهید بنابراین وقتی

somebody comes over to it means they change their  position, change their mind, change their opinion,  

کسی سراغش می‌آید به این معنی است که موضعش را تغییر می‌دهد، نظرش را تغییر می‌دهد، نظرش را تغییر می‌دهد،

change their support. Okay. So if you have a  particular point of view, you're making some  

حمایت خود را تغییر می‌دهد. باشه. بنابراین، اگر دیدگاه خاصی دارید، استدلالی را مطرح می کنید

argument. And then a friend says, Yeah, I think  you're actually right. So they come over to your  

. و سپس یکی از دوستان می‌گوید، بله، فکر می‌کنم در واقع حق با شماست. بنابراین آنها به سمت شما می آیند

side, meaning they now begin to support your side  of the argument. And you look around the room and  

، به این معنی که اکنون شروع به حمایت از طرف شما از بحث می کنند. و به اطراف اتاق نگاه می‌کنید و

ask Is there anybody else willing to come over to  my side, somebody's willing to support me, because  

می‌پرسید آیا شخص دیگری حاضر است به سمت من بیاید، کسی حاضر است از من حمایت کند، زیرا

I really think I'm right, in this particular  situation. So when somebody comes over to someone,  

واقعاً فکر می‌کنم در این موقعیت خاص حق با من است . بنابراین وقتی کسی به سراغ کسی می‌آید،

or comes over to something, it's all about  changing the position, or their opinion, or their  

یا سراغ چیزی می‌رود، همه چیز به تغییر موضع، یا نظر او، یا

support for somebody or something. Okay. So when  the government is putting forward some proposals,  

حمایت او از کسی یا چیزی مربوط می‌شود. باشه. بنابراین وقتی که دولت پیشنهادهایی ارائه می‌کند،

some suggestions, then they may be looking for  some support from members of the opposition and  

ممکن است به دنبال حمایت از سوی اعضای اپوزیسیون و

government and hoping for them to come over  to their side of the house of the chamber  

دولت باشند و امیدوار باشند که به سمت خانه مجلس

or the government rooms to support them in their  initiative or their proposals to come over to the  

یا اتاق‌های دولت برای حمایت بیایند. آنها در ابتکار یا پیشنهادهایشان برای رسیدگی به

case, it's all about changing opinion, changing  views, changing sides. Number 21 to come through.  

پرونده، همه چیز در مورد تغییر عقیده، تغییر دیدگاه، تغییر طرف است. شماره 21 برای آمدن.

They are still coming through. Come through that  we can use this in a few different ways come  

آنها هنوز در حال عبور هستند. از آن عبور کنید که می‌توانیم از آن به چند روش مختلف استفاده کنیم

through is about getting through some problem.  Okay. So he has come through a very difficult  

. باشه. بنابراین او دوران بسیار سختی را

time in his life, perhaps he had lost a couple of  jobs, perhaps he had been unemployed for a while,  

در زندگی خود پشت سر گذاشته است، شاید یکی دو شغل را از دست داده ، شاید مدتی بیکار بوده،

perhaps he was having difficulties financially.  But he finally came through the easy got a job  

شاید از نظر مالی با مشکلاتی مواجه بوده است. اما او بالاخره از راه آسانی گذشت

well paid, got back on his feet, was able to  pay off his debts, and after a period of time,  

، شغلی با دستمزد خوب پیدا کرد، دوباره روی پای خود ایستاد، توانست بدهی‌هایش را بپردازد و پس از مدتی،

began to enjoy life again. So he really came  through that particular problem. So it means that  

دوباره شروع به لذت بردن از زندگی کرد. بنابراین او واقعاً از آن مشکل خاص عبور کرد. بنابراین به این معنی است که

to get through or to recover from a particular  a particularly bad situation in his life,  

برای پشت سر گذاشتن یا بهبودی از یک موقعیت خاص بد در زندگی او،

you can come through an operation, okay, so if  you go into hospital for some type of operation,  

می‌توانید از طریق یک عمل جراحی بیایید، بسیار خوب، بنابراین اگر برای یک نوع عمل به بیمارستان بروید

and the doctor says, Well, look, he's been heavily  sedated for seven or eight hours, he should come  

و دکتر گفت، خوب، نگاه کنید ، هفت یا هشت ساعت به‌شدت آرام‌بخش شده است، باید حدود

through in an hour or so meaning he will become  awake, he might not be completely awake. But he'd  

یک ساعت دیگر بیاید، یعنی بیدار می‌شود، ممکن است کاملاً بیدار نباشد. اما او

begin to recover very, very slowly. So he'll  come through, and I think he's got to make a  

خیلی خیلی آهسته شروع به بهبودی می کرد. بنابراین او از راه می‌رسد، و فکر می‌کنم او باید

full recovery. So to come through, okay, guys.  So we're getting through these quite quickly,  

بهبودی کامل پیدا کند. پس برای ورود، خوب، بچه ها. بنابراین ما به سرعت این موارد را پشت سر می گذاریم،

hope you're enjoying those. And we're on  to number or just finished number 21. So

امیدواریم که از آنها لذت برده باشید. و ما به شماره 21 رسیدیم یا به تازگی شماره 21 را به پایان رساندیم. بنابراین

now moving on to number 22. So nine to go.  Number 22 is to come together. And that can  

اکنون به سمت شماره 22 می رویم. بنابراین نه تا پایان. شماره 22 قرار است دور هم جمع شوند. و این می تواند

be a very simple situation to come together is  to meet up. So we're coming together next week  

یک موقعیت بسیار ساده برای گرد هم آمدن باشد . بنابراین ما هفته آینده دور هم جمع می‌شویم

to discuss these plans. So somebody's organised  a meeting, and we're going to come together,  

تا درباره این برنامه‌ها بحث کنیم. بنابراین، یک نفر جلسه‌ای ترتیب داده است ، و ما با هم می‌آییم،

we'll come together as a group, and we'll share  our views or opinions, and then we'll make our  

به‌عنوان یک گروه دور هم جمع می‌شویم، و نظرات یا نظرات خود را به اشتراک می‌گذاریم، و سپس تصمیم خود را می‌گیریم

decision. So to come together. Okay, so that  means about people meeting with each other to  

. بنابراین برای جمع شدن. بسیار خوب، به این معنی که افراد با یکدیگر ملاقات می‌کنند تا درباره

discuss something of common interest, or could we  even just to celebrate a birthday, or a wedding,  

مورد علاقه مشترک صحبت کنند، یا حتی می‌توانیم فقط برای جشن تولد، یا عروسی،

whatever it might be, okay. Now, come together  can also be used when things work out, well,  

هر چه که باشد، خوب. اکنون، Come together همچنین می‌تواند زمانی استفاده شود که همه چیز درست می‌شود، خوب،

ads, great, everything has come together at  last, meaning all the little parts have fitted  

تبلیغات، عالی است، بالاخره همه چیز با هم جمع شد ، به این معنی که همه قسمت‌های کوچک با هم هماهنگ شده‌اند

together. We've got the marketing plan. We've got  the design, right. We've got the deadline and date  

. ما برنامه بازاریابی را داریم. ما طرح را داریم، درست است. ما مهلت و تاریخ را

set out for the launch. We've got all the sales  people trained, it has all finally come together.  

برای راه‌اندازی مشخص کرده‌ایم. ما همه فروشندگان را آموزش دیده‌ایم، بالاخره همه چیز جمع شد.

We really put in a lot of work, but at last,  it's there. So when something comes together,  

ما واقعاً کار زیادی انجام داده‌ایم، اما بالاخره، این کار وجود دارد. بنابراین وقتی چیزی با هم جمع می‌شود،

it's all get in the way you want it everything  going according to plan. Okay, so to come  

همه چیز در مسیری قرار می‌گیرد که شما می‌خواهید همه چیز طبق برنامه پیش می‌رود. خوب، پس با

together. Number 23, to come under. Now, when  we talk about to come under, it's usually to do  

هم بیایید. شماره 23، برای آمدن به زیر. اکنون، وقتی در مورد قرار گرفتن صحبت می‌کنیم، معمولاً برای انجام این کار

with some pressure, somebody's trying to get you  to do something somebody's trying to get you to  

با مقداری فشار است، کسی سعی می‌کند شما را به انجام کاری وادار کند، کسی می‌خواهد شما را وادار کند که

change your opinion. Yes. So he's coming under  a lot of pressure from his father to drop out  

نظرتان را تغییر دهید. آره. بنابراین او تحت فشارهای زیادی از سوی پدرش قرار می‌گیرد تا

of this course because his results have been  really bad. He doesn't really want to change,  

از این دوره خارج شود زیرا نتایج او واقعاً بد بوده است. او واقعاً نمی‌خواهد تغییر کند،

he actually likes it, but he's finding it a bit  of a struggle. So he's coming under pressure from  

او در واقع آن را دوست دارد، اما آن را کمی سخت می‌یابد. بنابراین او تحت فشار

his father to drop out and change his particular  course. Or you could come under a lot of pressure  

پدرش قرار می‌گیرد تا درس را رها کند و مسیر خاص خود را تغییر دهد . یا ممکن است تحت فشار زیادی

from the local council, that they want you to  sell part of your garden to make way for the  

از طرف شورای محلی قرار بگیرید، که می‌خواهند بخشی از باغتان را بفروشید تا راه را برای

new motorway, you might not want to lose part  of your garden because you'd like the garden,  

بزرگراه جدید باز کنید، ممکن است بخواهید بخشی از باغ خود را از دست ندهید زیرا باغ را می‌خواهید،

but the counsellor putting huge pressure on you,  and you're coming under pressure every week or  

اما مشاور فشار زیادی به شما وارد می‌کند و هر هفته یا هر ماه تحت فشار قرار می‌گیرید

every month. So to come under pressure means  sustained pressure, somebody's trying to get  

. بنابراین تحت فشار قرار گرفتن به معنای فشار مداوم است، کسی در تلاش است تا

you to change your mind to change your opinion or  to do what you want them to do. Governments often  

شما را وادار کند نظرتان را تغییر دهید تا نظرتان را تغییر دهید یا کاری را که می‌خواهید انجام دهید. دولت ها اغلب

come under pressure from the people who have voted  for them. So they come into power on the basis  

تحت فشار مردمی هستند که به آنها رای داده اند . بنابراین آنها بر این اساس به قدرت می رسند

that they're going to change this, change that and  do this and do that. And they never get anything  

که این را تغییر دهند، آن را تغییر دهند و این کار را انجام دهند و آن را انجام دهند. و هرگز کاری

done. So the people start complaining, they start  demonstrating, they start writing letters to  

انجام نمی دهند. بنابراین مردم شروع به شکایت می‌کنند، شروع به تظاهرات می‌کنند، شروع به نوشتن نامه به

newspapers, posting articles on the internet.  So this brings about a situation where the  

روزنامه‌ها، ارسال مقاله در اینترنت می‌کنند. بنابراین این وضعیتی را به وجود می آورد که در آن

government come under pressure from all interested  parties, and they have to take that into account.  

دولت از طرف همه طرف های ذینفع تحت فشار قرار می گیرد و آنها باید این را در نظر بگیرند.

And perhaps they may back off, or perhaps they  may change their mind. So to come under usually  

و شاید آنها ممکن است عقب نشینی کنند، یا شاید ممکن است نظر خود را تغییر دهند. بنابراین تحت فشار قرار گرفتن معمولاً

come under pressure. Number 24 is to come up.When  something comes up, it usually arises suddenly,  

تحت فشار قرار می گیرند. شماره 24 قرار است مطرح شود. وقتی چیزی مطرح می‌شود، معمولاً ناگهان،

without notice, or without us expecting it. Okay,  so perhaps we've got an appointment with our boss,  

بدون اطلاع قبلی یا بدون اینکه ما انتظارش را داشته باشیم، به وجود می‌آید. بسیار خب، پس شاید با رئیسمان قراری گرفته ایم،

perhaps we got an appointment with our friend  for lunch, perhaps we're going to have a game  

شاید با دوستمان برای ناهار قراری گرفته ایم، شاید قرار است یک بازی

of squash, whatever it might be. But at the last  minute, something happens. So we call our friend  

اسکواش داشته باشیم، هر چه که باشد. اما در آخرین لحظه، اتفاقی می‌افتد. بنابراین با دوستمان تماس می‌گیریم

or we send an email or we make her apologies to  the boss and say, Look, I'm really really sorry,  

یا ایمیلی می‌فرستیم یا از رئیس عذرخواهی می‌کنیم و می‌گوییم، ببین، واقعا متاسفم، آیا

can we postpone a game of squash? Can we put back  that lunch, can I make the meeting at another time  

می‌توانیم بازی اسکواش را به تعویق بیندازیم؟ آیا می‌توانیم آن ناهار را به عقب برگردانیم، می‌توانم جلسه را در زمان دیگری انجام دهم

because something urgent has come up. So when  something comes up, it arises quite suddenly,  

زیرا مورد فوری پیش آمده است. بنابراین وقتی چیزی پیش می‌آید، به‌طور ناگهانی، به‌طور

unexpectedly and you have to change your plans,  something can come up at the last minute. So you  

غیرمنتظره‌ای به وجود می‌آید و باید برنامه‌هایتان را تغییر دهید، ممکن است در آخرین لحظه چیزی پیش بیاید. بنابراین

often use it in an expression like that something  came up at the last minute, and I'm really sorry,  

اغلب از آن در عبارتی استفاده می‌کنید که چیزی در آخرین لحظه پیش آمد، و من واقعا متاسفم،

I couldn't make the party, I couldn't even  call you because I didn't have my mobile phone.  

نتوانستم مهمانی را برگزار کنم، حتی نمی‌توانم با شما تماس بگیرم زیرا تلفن همراهم را نداشتم.

Everything happened so quickly. Now, again, we  have another three-part phrasal verb and this is  

همه چیز خیلی سریع اتفاق افتاد اکنون، دوباره، یک فعل عبارتی سه قسمتی دیگر داریم که با آن

come up against. So the last one was come up. So  something arises come up against totally different  

روبرو می‌شویم. بنابراین آخرین مورد آمده بود. بنابراین، چیزی با معنای کاملاً متفاوتی روبرو می‌شود

meaning. So you can come up against problems, you  can come up against some protest, you can come up  

. بنابراین می‌توانید با مشکلاتی روبرو شوید، می‌توانید با برخی اعتراض‌ها روبرو شوید، می‌توانید

against some opposition, something that's going  to block you, okay, so if you're trying to get  

با برخی مخالفان روبرو شوید، چیزی که شما را مسدود می‌کند، بسیار خوب، بنابراین اگر می‌خواهید

elected to your local council, because you feel  you want to participate, and you can contribute  

به عضویت شورای محلی خود انتخاب شوید، زیرا احساس می‌کنید می‌خواهید شرکت کنید، و می‌توانید

to local politics, but you come up against a  brick wall when you're trying to get nominated.  

در سیاست‌های محلی مشارکت کنید، اما وقتی می‌خواهید نامزد شوید، با دیوار آجری روبرو می‌شوید.

The rules say that you have to be nominated by 20  existing council members, and you've only got five  

قوانین می گوید که شما باید توسط 20 عضو فعلی شورا نامزد شوید و فقط پنج

or six that even know you are willing to support  you. So you come up against some opposition, okay,  

یا شش عضو دارید که حتی می دانند مایلید از شما حمایت کنند. بنابراین شما با مخالفانی روبرو می شوید، خوب،

or you're trying to get promoted in the office,  and you come up against some stubborn resistance  

یا سعی می کنید در دفتر ارتقا پیدا کنید، و با مقاومت سرسختانه ای روبرو می شوید

by a boss who's trying to tell you why he doesn't  think it's a good idea because he really doesn't  

که سعی می کند به شما بگوید چرا فکر نمی کند این ایده خوبی است زیرا او واقعاً نمی‌خواهد

want to lose you because if you get promoted,  you're going to go to another division and he's  

شما را از دست بدهد، زیرا اگر ارتقا پیدا کنید، به بخش دیگری می‌روید و او

not so happy about it. So you come up against  some resistance in the shape of your boss who  

چندان از این بابت خوشحال نیست. بنابراین شما با مقاومت هایی به شکل رئیس خود روبرو می شوید که

doesn't really want to support your push for a  promotion. So when you come up against something,  

واقعاً نمی خواهد از فشار شما برای ارتقاء حمایت کند. بنابراین وقتی با چیزی روبرو می‌شوید،

you get some resistance, there's opposition to  what you want to say or opposition to what you  

مقداری مقاومت می‌کنید، مخالف چیزی که می‌خواهید بگویید یا مخالفتی با آنچه

want to do come up against. Number 26. Another  three-part phrasal verb come up for okay. Now,  

می‌خواهید انجام دهید وجود دارد. شماره 26. یک فعل عبارتی سه بخشی دیگر برای okay آمده است. اکنون،

when something comes up for it usually means it's  time to be renewed. So perhaps if you're living  

وقتی چیزی برای آن پیش می‌آید معمولاً به این معنی است که وقت آن است که تجدید شود. بنابراین، شاید اگر

in rented accommodation, and your lease was  a three-year lease, and you've been there two  

در خانه‌های اجاره‌ای زندگی می‌کنید، و اجاره‌نامه‌تان یک اجاره سه ساله بود، و دو

years and nine months, then the lease will come  up for renewal in a few months and you'll get a  

سال و نه ماه آنجا بوده‌اید، پس از چند ماه اجاره‌نامه برای تمدید می‌آید و دریافت خواهید کرد.

letter or a notice or a call from the agent or the  landlord asking you Do you want to renew the lease  

نامه یا اخطار یا تماسی از طرف نماینده یا صاحبخانه که از شما می‌پرسد آیا می‌خواهید اجاره‌نامه را

for a further period of three years. So your lease  came up for renewal or perhaps your position came  

برای مدت سه سال دیگر تمدید کنید. بنابراین اجاره نامه شما برای تمدید مطرح شد یا شاید موقعیت شما

up for renewal in the office. Maybe you're only  on a six-month temporary contract. And then at  

برای تمدید در دفتر مطرح شد. شاید شما فقط با یک قرارداد موقت شش ماهه هستید. و سپس در

the end of the six months, it has to be renewed  by the boss. So you have to go in and have a bit  

پایان شش ماه، باید توسط رئیس تمدید شود. بنابراین باید وارد شوید و

of a chat. Do they want you to they want to keep  you or they're going to make it permanent. And the  

کمی گپ بزنید. آیا آن‌ها شما را می‌خواهند، می‌خواهند شما را نگه دارند یا آن را دائمی می‌کنند. و

boss might say, Well, look, your position here  is coming up for discussion again in a couple  

رئیس ممکن است بگوید، خوب، نگاه کنید، موقعیت شما در اینجا دوباره تا چند هفته دیگر مورد بحث قرار خواهد گرفت

of weeks. But I just like to tell you that we're  really happy with you. And we're happy to continue  

. اما من فقط می خواهم به شما بگویم که ما واقعاً از شما خوشحالیم. و ما خوشحالیم که

the contract for a further six months. So to  come up for discussion to come up for renewal  

قرارداد را برای شش ماه دیگر ادامه دهیم. بنابراین، مطرح شدن برای بحث و گفتگو برای ایجاد تمدید، به

means something has to happen, something  has to change to come up for. Number 27 Come

این معنی است که چیزی باید اتفاق بیفتد، چیزی باید تغییر کند تا به نتیجه برسد. شماره 27 بیا

up to. Okay, well, we can use this one when we  talk about people's height. So if you have a  

تا. خوب، خوب، وقتی درباره قد افراد صحبت می کنیم، می توانیم از این مورد استفاده کنیم . بنابراین، اگر شما یک

son or daughter, and as they are getting a little  bit older, from the age of six or seven, they're  

پسر یا دختر دارید، و زمانی که آنها کمی بزرگتر می شوند، از سن شش یا هفت سالگی،

always interested in how tall they are, where  do they come up to, when they stand beside you,  

همیشه به این علاقه دارند که قدشان چقدر است، به کجا می آیند، وقتی کنار شما می ایستند. ،

they come up to your knee, when they're two or  three, they come up to your hip, when they're  

آنها تا زانوی شما می آیند، وقتی دو یا سه ساله هستند، تا باسن شما می آیند، وقتی

six or seven, they come up to your elbow when  the nine or 10. And then when they're 17 or 18,  

شش یا هفت ساله هستند، وقتی نه یا 10 ساله هستند تا آرنج شما می آیند. و سپس وقتی 17 ساله می شوند. یا 18،

they come up to or way above you. So when they  come up to that's how you measure them. Where  

آنها به سمت شما یا خیلی بالاتر از شما می آیند. بنابراین وقتی به این نتیجه رسیدند، اینطوری آنها را اندازه می‌گیرید.

are they? Are they at your level of your elbow,  or the level of your shoulder they come up to? So  

آنها کجا هستند؟ آیا آنها در سطح آرنج شما هستند یا در سطح شانه شما که تا آن بالا می آیند؟ اوه

is it Oh, wow, look at look at her look at David,  he's really grown in the last 12 months, he now  

، وای، به نگاه او به دیوید نگاه کنید، او واقعاً در 12 ماه گذشته بزرگ شده است، او اکنون

comes up to your shoulder, I swear a few months  ago, he didn't even come up to your elbow. So the  

به شانه شما می آید، قسم می خورم چند ماه پیش، او حتی تا آرنج شما هم نیامده است. . بنابراین،

kids are growing really, really quickly come up to  number 28 to come up with to come up with means to  

بچه‌ها واقعاً، واقعاً به سرعت به شماره ۲۸ می‌رسند تا ابزاری برای

either invent or discover or suggest. So I'd like  you all to come up with some bright ideas for the  

اختراع، کشف یا پیشنهاد پیدا کنند. بنابراین می‌خواهم همه شما ایده‌های روشنی برای

party. We don't want to do the same thing. Every  year, every year we go to the hotel, every year,  

مهمانی ارائه دهید. ما نمی خواهیم همین کار را انجام دهیم. هر سال، هر سال که به هتل می‌رویم، هر سال،

we have some drinks every year, we have some  food. So now is the time to plan in advance.  

هر سال مقداری نوشیدنی می‌خوریم، مقداری غذا می‌خوریم. بنابراین اکنون زمان آن است که از قبل برنامه ریزی کنید.

And I'd like you all to come up with some fresh  ideas. So to come up with means to introduce or  

و من می‌خواهم همه شما ایده‌های تازه‌ای داشته باشید. بنابراین، برای یافتن وسیله‌ای برای معرفی یا پیشنهاد

suggest or put forward some ideas about changing  the decoration, changing the Christmas party,  

یا ارائه ایده‌هایی درباره تغییر دکوراسیون، تغییر جشن کریسمس،

changing the the marketing plan, whatever it  happens to be, when we come up with something,  

تغییر طرح بازاریابی، هر چیزی که اتفاق می‌افتد، وقتی به چیزی می‌رسیم،

it's something new, something to change from the  old ways to new ways to come up with who came up  

آن چیز جدیدی است، چیزی از روش‌های قدیمی به روش‌های جدید برای یافتن افرادی که

with that idea. So you could use it in that bit  of exasperation. You're with your friends in the  

این ایده را دارند تغییر دهید. بنابراین می توانید از آن در آن مقدار خشم استفاده کنید. شما با دوستانتان در

coffee shop six or seven of them, and you get in  late and they're all saying we're all for a game  

کافی‌شاپ شش یا هفت نفری هستید، و دیر وارد می‌شوید و همه می‌گویند ما همه طرفدار یک بازی

of crazy golf. Well, who came up with that idea?  It's raining outside who came up with that idea  

گلف دیوانه‌وار هستیم. خوب، چه کسی این ایده را مطرح کرد؟ بیرون باران می‌بارد چه کسی این ایده را مطرح کرد.

who came up with that suggestion? Number 29. Now  we're gonna go to to go 29 come upon, this is a  

شماره 29. حالا ما به سراغ 29 می رویم، این

little bit more formal. Okay, the phrasal verbs  generally are informal, and come upon slightly  

کمی رسمی تر است. بسیار خوب، افعال عبارتی معمولاً غیر رسمی هستند و کمی

more formal. I came upon this when I was out  shopping. I came upon my friend unexpectedly  

رسمی تر هستند. وقتی بیرون خرید بودم به این موضوع برخوردم . من به طور غیرمنتظره ای با دوستم برخورد کردم

so to come upon something is a little bit like  come across. Yeah, so I came across it when I  

بنابراین برخورد با چیزی کمی شبیه  است . بله، وقتی که داشتم در

was walking around the car boots, so I came upon  them by surprise. So again, it means something  

اطراف چکمه‌های ماشین قدم می‌زدم با آن برخورد کردم، بنابراین با تعجب به آنها برخوردم. بنابراین دوباره، این به معنای چیزی

unexpected and something surprising and may not  be a good surprise. Yeah. Okay, so the police  

غیر منتظره و شگفت‌انگیز است و ممکن است غافلگیرکننده خوبی نباشد. آره بسیار خب، پلیس

came upon the robber as he was trying to break  into the house, they noticed something funny,  

وقتی دزد را می خواست وارد خانه کند، متوجه یک چیز خنده دار شد،

they heard the sound of breaking glass. And when  they went to investigate low and behold there was  

صدای شکستن شیشه را شنیدند. و وقتی برای تحقیق رفتند و دیدند که

this guy climbing through the window. So to come  upon something means to discover or find, but you  

این مرد از پنجره بالا می رود. بنابراین رسیدن به چیزی به معنای کشف یا یافتن است، اما

weren't expecting it. It wasn't something that you  had planned to come upon. And then finally yet,  

انتظارش را نداشتید. این چیزی نبود که برای رسیدن به آن برنامه ریزی کرده بودید. و سپس در نهایت،

finally, number 30. Okay, number 30. Come with  Okay, now did you ever buy a packet of something  

بالاخره، شماره 30. باشه، شماره 30. بیا با باشه، حالا آیا تا به حال یک بسته چیزی خریدی

like I don't smoke but you might buy a packet of  cigarettes and every packet of cigarettes comes  

مثل من سیگار نمی‌کشم، اما ممکن است یک پاکت سیگار بخری و هر پاکت سیگار

with a health warning Okay, so to come with means  to be accompanied by or you see printed in this  

همراه با یک بسته باشد. هشدار بهداشتی بسیار خوب، پس همراه داشتن به این معنی است که

case on the box, a very strong health warning.  Smoking can kill smoking can cause cancer. This is  

یک هشدار بهداشتی بسیار قوی به همراه داشته باشید یا در این مورد روی جعبه چاپ شده باشد. سیگار کشیدن می تواند از بین ببرد سیگار می تواند باعث سرطان شود. این

the health warning that every packet of cigarettes  comes with. Okay? Or if you're buying something in  

هشدار سلامتی است که هر پاکت سیگار با آن همراه است. باشه؟ یا اگر چیزی را از

the shop, for example, what again for the kids, it  comes with batteries. So when you look at the box,  

مغازه می‌خرید، مثلاً برای بچه‌ها، آن را با باتری می‌خرید. بنابراین، وقتی به جعبه نگاه می‌کنید، می‌گوید

it says here's the game and here's the bits  and pieces of the board the little tokens you  

بازی اینجاست و اینجا تکه‌ها و تکه‌های تخته نشانه‌های کوچکی است که   به

need the dice but this also comes with two  A or two AA batteries batteries included it  

تاس نیاز دارید، اما با دو  باتری A یا دو باتری قلمی نیز همراه است   که همراه

comes with so you get all of the accessories.  So to come with means to be accompanied by or  

با آن می‌آید تا همه چیز را دریافت کنید. لوازم جانبی بنابراین با آمدن به معنای همراه شدن یا

to be included. Okay to come with. Okay, so as I  said at the beginning 30 Yep, 30 of these phrasal  

شامل شدن است. باشه با اومدن خوب، همانطور که در ابتدا گفتم 30 بله، 30 مورد از این

verbs and its phrasal verb with the verb calm and  we've got some of them as two-part phrasal verbs  

فعل های عبارتی و فعل عبارتی آن با فعل آرام است و ما برخی از آنها را به عنوان افعال عبارتی دو بخشی داریم.

other others three-part phrasal verbs, no real  difference only one extra preposition but be very  

فقط یک حرف اضافه اضافه، اما

careful when you have to like come up and come  up with totally different meanings. So be very,  

وقتی باید لایک کنید و معانی کاملاً متفاوتی پیدا کنید، بسیار مراقب باشید. بنابراین،

very careful when you have a two-part and a  three-part phrasal verb you might think they're  

وقتی یک فعل عبارتی دو بخشی و سه بخشی دارید، بسیار مراقب باشید، ممکن است فکر کنید که آنها

the same, but they have a very, very different  meaning. And you know the drill by now we have to  

یکسان هستند، اما معنای بسیار بسیار متفاوتی دارند . و می‌دانید که تمرین تا کنون ما باید

practice these. Gotta take a few of them. Try to  write sentences, try to think up your own ideas,  

اینها را تمرین کنیم. باید چند تا از آنها را بگیرم سعی کنید جملات بنویسید، سعی کنید ایده‌های خود را بیاندیشید،

as always, come back to me, and I'll give you  some additional help. So this is Harry thanking  

مانند همیشه، پیش من بازگردید، و من به شما کمک بیشتری می‌کنم. بنابراین این هری است که از

you for watching for listening. As always  remember to join me for the next lesson.

شما برای گوش دادن به شما تشکر می کند. مثل همیشه به یاد داشته باشید که برای درس بعدی به من بپیوندید.