Lesson 91 👩‍🏫Basic English with Jennifer 🐻"Goldilocks and the Three Bears" (Present & Future Verbs)

Hi everyone. I'm Jennifer from English with Jennifer. Are you ready to study

سلام به همه. من جنیفر از انگلیسی با جنیفر هستم. آیا برای مطالعه

basic English? Subscribe and watch all of my lessons.

مقدماتی زبان انگلیسی آماده هستید؟ مشترک شوید و همه دروس من را تماشا کنید.

You can learn with my students, Flavia and Andreia.

شما می توانید با دانش آموزان من، فلاویا و آندریا یاد بگیرید.

In this video, we'll have some fun with another classic fairy tale. Do you know

در این ویدیو با یک افسانه کلاسیک دیگر کمی سرگرم خواهیم شد . آیا می دانید

who Goldilocks is? Listen.

Goldilocks کیست؟ گوش کنید.

Let's go to a different story. There's another fairy

بریم سراغ داستانی متفاوت. یه افسانه دیگه هم هست

tale. Don't look yet. This story is called "Goldilocks and the Three Bears."

هنوز نگاه نکن این داستان «گلدیلاک ها و سه خرس» نام دارد.

"Goldilocks and the Three Bears. Do you know this one? Ah, Cachinhos Dourados! I don't know.

"Goldilocks and the Three Bears. آیا شما این یکی را می شناسید؟ آه، Cachinhos Dourados! من نمی دانم.

You don't know? We'll tell you the story. Okay.

شما نمی دانید؟ ما داستان را به شما می گوییم. خوب.

So there's a little girl. Her name is Goldilocks. She has blonde hair. Right?

پس یک دختر کوچک است. نام او Goldilocks است. او موهای بلوند دارد، درست است؟

And she's walking in the woods -- again...in the woods! And she finds a house. No one is home.

و او در جنگل راه می‌رود -- دوباره... در جنگل! و خانه‌ای پیدا می‌کند. هیچ‌کس خانه نیست.

She goes in, and she sees different things.

او می‌رود و چیزهای مختلف می‌بیند .

She tries different things. She tries to eat cereal. She tries the cereal. There's

او چیزهای مختلفی را امتحان می‌کند. او سعی می کند غلات بخورد. غلات را امتحان می کند.

hot cereal. And there's a big bowl and a medium bowl and a little bowl. Right? And she

غلات داغ وجود دارد. و یک کاسه بزرگ و یک کاسه متوسط ​​و یک کاسه کوچک. درست است؟ و او

tries the different bowls. And then she sees chairs.

کاسه های مختلف را امتحان می کند. و سپس صندلی ها را می بیند.

A big...a big chair and medium chair, a small chair. And she tries all the

یک کاسه بزرگ... صندلی بزرگ و صندلی متوسط، یک صندلی کوچک. و او همه

different chairs. Right? She feels tired. She goes upstairs and there are beds.

صندلی های مختلف را امتحان می کند. درست است؟ احساس خستگی می کند. او به طبقه بالا می رود و آنجا تخت ها وجود دارد.

A big bed, a medium bed, and a little bed. And she tries all the beds, and she likes

یک تخت بزرگ، یک تخت متوسط ​​و یک تخت کوچک. و تمام موارد را امتحان می کند. تخت، و او از

the little bed. She goes into the bed and she falls asleep.

تخت کوچک خوشش می‌آید، می‌رود داخل تخت و می‌خوابد.

Right? This is not her house. So there was a family of bears, and they

درست است؟ اینجا خانه او نیست. پس یک خانواده خرس بودند، و آنها

wanted to eat their cereal, but the cereal was too hot, so that's why they left.

می‌خواستند غلات خود را بخورند، اما غلات آن نبود. خیلی گرم، پس به همین دلیل آنها رفتند.

They said, "Let's take a walk." So they come back and they find Goldilocks.

گفتند بیا قدم بزنیم. بنابراین آنها برمی گردند و طلایی را پیدا می کنند.

There's a girl. What did she do? So they're not very happy.

یه دختر هست اون چکار کرده؟ بنابراین آنها خیلی خوشحال نیستند.

And Goldilocks has to leave. And that's the story! They don't eat her. It's just a strange story

و گلدیلاکز باید برود. و داستان همین است! او را نمی خورند این فقط یک داستان عجیب

about Goldilocks and the three bears. It's a story about a girl...not a very good girl.

در مورد Goldilocks و سه خرس است. این یک داستان در مورد یک دختر است ... یک دختر خیلی خوب نیست.

She goes...What is the end? The bears come home. The Bears are angry. They yell,

او می رود ... پایان چیست؟ خرس ها به خانه می آیند. خرس ها عصبانی هستند. آنها فریاد می زنند

and Goldilocks runs away. Because that was bad. She went into their house. Uh-huh.

و گلدیلاکز فرار می کند. چون بد بود او به خانه آنها رفت. آهان.

I don't know. That's the story. Okay. I want you to read a better version, so

من نمی دانم. داستان همین است. باشه. از شما می خواهم نسخه بهتری را بخوانید، پس

let's read the classic fairy tale. This is the first, and then we will change it again.

بیایید افسانه کلاسیک را بخوانیم. این اولین مورد است و سپس دوباره آن را تغییر خواهیم داد.

Okay. Flavia, you start. A bear? A bear family. A bear family plans to eat hot cereal.

باشه. فلاویا، تو شروع کن یک خرس؟ یک خانواده خرس یک خانواده خرس قصد دارند غلات داغ بخورند.

It's too hot, so the whole? The whole family. So the whole family goes out

خیلی گرم است، پس کل؟ تمام خانواده. بنابراین تمام خانواده

to take care walk. Papa? Papa Bear. Papa Bear, Mama Bear baby, and Baby Bear all leave.

برای مراقبت از خانه بیرون می روند. بابا؟ خرس بابا. خرس پاپا، بچه خرس مامان و بچه خرس همه می روند.

No one is home. Goldilocks? Goldilocks finds the house and goes in. She tries all the chairs,

هیچکس خونه نیست طلایی؟ گلدیلاکز خانه را پیدا می کند و می رود داخل. او همه صندلی ها را امتحان می کند،

tries all the bowls of cereal, and then tries the different beds.

تمام کاسه های غلات را امتحان می کند و سپس تخت های مختلف را امتحان می کند.

She likes Baby Bear's chair, cereal, and bed best. She falls as--? She falls asleep.

او صندلی، غلات و تخت بچه خرس را بیشتر دوست دارد . او می افتد به عنوان --؟ او به خواب می رود.

She falls asleep in Baby Bear's bed. The bear family comes home,

او در تخت بچه خرس به خواب می رود. خانواده خرس به خانه می آیند

and they're...they're upset to find the girl in their house.

و ... از پیدا کردن دختر در خانه خود ناراحت هستند.

When you're upset, how do you feel? Worried? Mm, could be, but more like angry. "There's a girl in our house!"

وقتی ناراحت هستید، چه احساسی دارید؟ نگران؟ مم، می تواند باشد، اما بیشتر شبیه عصبانیت است. "در خانه ما یک دختر است!"

"She's in our bed!" You know? They're upset. They're upset. Again, we'll change the story.

"او در رختخواب ماست!" میدونی؟ آنها ناراحت هستند. آنها ناراحت هستند. باز هم داستان را عوض می کنیم.

We'll make it different today. So what will happen? The bear family is smarter now.

امروز آن را متفاوت خواهیم کرد. پس چه خواهد شد؟ خانواده خرس اکنون باهوش تر هستند.

What will they do? They won't leave their door open. They won't leave their door open. They will lock their front door. Yes.

آنها چه خواهند کرد؟ آنها در خانه خود را باز نمی گذارند. آنها در خانه خود را باز نمی گذارند. آنها درب ورودی خود را قفل خواهند کرد. آره.

They will lock...they'll. They'll lock. They'll lock their front door. They'll lock their front door.

آنها قفل خواهند کرد ... آنها را. قفل خواهند کرد آنها درب ورودی خود را قفل می کنند. آنها درب ورودی خود را قفل می کنند.

Mm-hmm. What else? Goldilocks is much worse.

مممم چه چیز دیگری؟ گلدیلاک خیلی بدتره

She...she'll break...she'll break...she'll breaks the lock on the door.

او... می شکند... می شکند... قفل در را می شکند.

Not "she'll breaks." She'll break. She'll break. She'll break the lock. She'll break the lock on the door.

نه "او خواهد شکست." او خواهد شکست. او خواهد شکست. او قفل را خواهد شکست او قفل در را خواهد شکست.

She...she will call...she'll call and invite friends to come. Oh yeah.

او ... او تماس می گیرد ... او تماس می گیرد و دوستان را دعوت می کند که بیایند. اوه بله.

She'll be bad. The bear family is not as understanding as before.

اون بد میشه خانواده خرس مثل قبل فهمیده نیستند.

They'll find the girl and her friends in their home and call? Mm-hmm. And call. And call

آنها دختر و دوستانش را در خانه خود پیدا می کنند و تماس می گیرند؟ مممم و تماس بگیرید. و با

the police. Goldilocks will get in trouble. The bear families...family ask

پلیس تماس بگیرید. طلایی ها دچار مشکل خواهند شد. خانواده های خرس... خانواده

The future? The bear family...The bear family will ask her to pay for everything.

از آینده می پرسند؟ خانواده خرس...خانواده خرس از او می خواهند تا برای همه چیز هزینه کند.

Yeah . That's the new story. Okay. So after this, will Goldilocks become smarter?

آره این داستان جدید است. باشه. پس پس از این، طلایی ها باهوش تر خواهند شد؟

What will she do the next time? She...learn. She'll learn a lesson. Yeah.

دفعه بعد چه خواهد کرد؟ او ... یاد بگیرد. او درس خواهد گرفت آره

Will she go..if she sees a house, will she go in? No. Hopefully not.

میره..اگه خونه ببینه بره داخل؟ نه امیدوارم نه.

She won't go into other people's houses.

او به خانه دیگران نمی رود.

Hopefully, she'll learn.

امیدوارم یاد بگیره

Okay. Good job.

باشه. آفرین.

So do you think you know the story of Goldilocks really well now?

پس فکر می‌کنید الان واقعاً داستان Goldilocks را خوب می‌دانید؟

Try to tell the story. First, tell the story in the present tense. Then have some more fun

سعی کنید داستان را بگویید. ابتدا داستان را به زمان حال بگویید. سپس کمی بیشتر سرگرم شوید

and make changes. You can make those changes using "will" and "won't." That's all

و تغییراتی ایجاد کنید. شما می توانید آن تغییرات را با استفاده از "will" و "nont" انجام دهید.

for now. I hope the lesson was fun and useful. Please remember to like and share

فعلاً همین است. امیدوارم درس جالب و مفیدی بوده باشد. لطفا به یاد داشته باشید که

this video with others learning English. As always, thanks for watching and happy studies!

این ویدیو را لایک کنید و با دیگرانی که انگلیسی یاد می گیرند به اشتراک بگذارید. مثل همیشه، برای تماشا و مطالعات شاد متشکریم!

Follow me on Facebook and Twitter. Check out my videos on Instagram.

من را در فیس بوک و توییتر دنبال کنید . ویدیوهای من را در اینستاگرام ببینید.

And don't forget to subscribe!

و فراموش نکنید که مشترک شوید!