Lesson 96 👩‍🏫 Basic English with Jennifer 🔎 Practice with the Simple Past

They say practice makes perfect. Do you think that's true? Well, practice

helps. Hi. I'm Jennifer from English with Jennifer. Let's study basic English

grammar. In this lesson, we'll practice talking about the past. You can study

with my students Flavia and Andeia.

First of all, do you know what these are? This is a pen.

What are these? Marker. Markers. Green markers. Pens. Pencils. Markers. Okay. I need your help.

You're each going to have a marker, and we need to Remember the past forms. There are a lot

of verbs with irregular forms, special forms in English. BE is one of them. So, for

example, um, when we talked about "Little Red Riding Hood," we said there was a girl. Her

name was Little Red Riding Hood. So, the past forms of BE are WAS and WERE.

Can you write WAS and WERE? WAS and WERE. Little Red Riding Hood was...was in the

woods, and who did she meet? The wolf. Mm-hmm. MEET becomes MET. Can you write MET?

I can ask who...when Goldilocks went to the woods, she went into the woods, what

did she see? She saw...she saw a house. She saw a house. We can also say...That's okay.

I could also say, "What did she find?" Found. She found a house. The door was

unlocked, and Goldilocks...F-O? F-O-U-N-D. Good. Found. Go - WENT. She went into the house.

She went into the house, which was not very nice, and she found, um like, chairs and

cereal. Lots of things. And what did she do?

She sat. She sat on all those three chairs. Yeah. And did Goldilocks do with the

cereal? She ate. She ate it. Yeah. I don't think she ate all of it, but she ate some of

it. Goldilocks was...she was in the house, and the bear family arrived or we can

say they came home. They came home and they found the little girl. There were not

happy, and the little girl ran...ran away. Yeah.

LEAVE becomes LEFT. I think in the story, um, the three bears, they left their house

because the cereal was too hot, and then they went for a walk. So they left their

house that's why they were not home when she...when she got there. When she got

there. When she got there, no one was home. I can ask. "What did she do?" She did some

bad things. Okay. Great. Those are past tense forms. Now,

sometimes we don't just speak with these words. We need to say the opposite, and we

use "not." Right? So, for example, to sit. The past tense becomes SAT, but if we want to

do the negative, what do we say? Didn't sit. Or if you want to do the full form:

did not sit. But usually in conversation we say, "They didn't sit." Right? So, let's try

the negatives. For example, if I say, um, Goldilocks went to the woods and she

found an apartment, you say, "No, Jennifer. She didn't find an apartment.

She found a house. Get it? So you have to correct me? Right? Um, Goldilocks went into

the house and she sat on the floor.

She didn't sit on the floor.

She sat on the chair. On the chairs. Yeah. Three different chairs. Yeah.

Okay. Goldilocks did wonderful things, kind

things, beautiful things in the story. She did many kind things. She didn't...

didn't...she didn't do kind things...kind things. She did...I don't know...bad things. She was a bad girl. She

did bad things. She did things that were not polite. Yeah.

She didn't do anything good. Okay. Little Red Riding Hood went for a walk through

the city. No, she didn't go through the city. She went through the woods.

آنها می گویند تمرین کامل می کند. به نظر شما این درست است؟ خوب، تمرین کمک می کند. سلام. من جنیفر از انگلیسی با جنیفر هستم. بیایید گرامر پایه انگلیسی را مطالعه کنیم. در این درس، صحبت کردن در مورد گذشته را تمرین خواهیم کرد. شما می توانید با دانش آموزان من فلاویا و آندیا مطالعه کنید. اول از همه، آیا می دانید اینها چیست؟ این یک خودکار است. این ها چه هستند؟ نشانگر. نشانگرها نشانگرهای سبز خودکار. مداد. نشانگرها باشه. من به کمک شما نیاز دارم. هر یک از شما یک نشانگر خواهید داشت و ما باید فرم های گذشته را به خاطر بسپاریم. بسیاری از افعال با اشکال بی قاعده، اشکال خاص در زبان انگلیسی وجود دارد. BE یکی از آنهاست. مثلاً وقتی درباره «کلاه قرمزی» صحبت می‌کردیم، می‌گفتیم یک دختر است. اسمش کلاه قرمزی بود. بنابراین، اشکال گذشته BE، WAS و WERE هستند. آیا می توانید بنویسید WAS و WERE؟ بود و بود. کلاه قرمزی... در جنگل بود و با چه کسی ملاقات کرد؟ گرگ. مممم MEET تبدیل به MET می شود. آیا می توانید MET بنویسید؟ می توانم بپرسم که ... وقتی گلدیلاک به جنگل رفت، او به جنگل رفت، چه دید؟ دید... خانه ای را دید. خانه ای را دید. ما همچنین می توانیم بگوییم ... اشکالی ندارد. من همچنین می توانم بگویم: "او چه چیزی پیدا کرد؟" پیدا شد. او یک خانه پیدا کرد. قفل در باز بود و طلایی...F-O؟ F-O-U-N-D. خوب پیدا شد. برو - رفت. او به داخل خانه رفت. او به داخل خانه رفت، که خیلی خوب نبود، و صندلی و غلات پیدا کرد. خیلی چیزها. و او چه کرد؟ او نشست. روی هر سه صندلی نشست. آره و آیا گلدیلاک با غلات کار کرد؟ او خورد. او آن را خورد. آره من فکر نمی کنم او همه آن را خورد، اما او مقداری از آن را خورد. گلدیلاک بود...او در خانه بود و خانواده خرس از راه رسیدند یا می توان گفت به خانه آمدند. آنها به خانه آمدند و دختر کوچک را پیدا کردند. خوشحال نبودند و دخترک فرار کرد... فرار کرد. آره LEAVE به LEFT تبدیل می شود. من فکر می کنم در داستان، اوم، سه خرس، آنها خانه خود را به دلیل داغ بودن غلات ترک کردند و سپس برای پیاده روی رفتند. بنابراین آنها خانه خود را ترک کردند به همین دلیل وقتی او ... وقتی او به آنجا رسید خانه نبودند. وقتی او به آنجا رسید. وقتی به آنجا رسید، هیچ کس خانه نبود. میتونم بپرسم. "اون چکار کرده؟" او کارهای بدی انجام داد. باشه. عالی. اینها اشکال زمان گذشته هستند. حالا، گاهی اوقات ما فقط با این کلمات صحبت نمی کنیم. باید برعکس بگوییم و از «نه» استفاده می کنیم. درست؟ بنابراین، برای مثال، برای نشستن. زمان گذشته تبدیل به SAT می شود، اما اگر بخواهیم منفی را انجام دهیم، چه می گوییم؟ ننشسته یا اگر می خواهید فرم کامل را انجام دهید: ننشستید. اما معمولاً در گفتگو می گوییم: «نشستند». درست؟ بنابراین، بیایید نکات منفی را امتحان کنیم. به عنوان مثال، اگر من بگویم، اوم، گلدیلاکز به جنگل رفت و او یک آپارتمان پیدا کرد، شما می گویید: "نه، جنیفر. او آپارتمانی پیدا نکرد. او خانه ای پیدا کرد. آن را دریافت کنید؟ پس باید من را اصلاح کنید. درست است؟ ام، گلدیلوکس رفت داخل خانه و او روی زمین نشست. روی زمین ننشست. روی صندلی نشست. روی صندلی ها. آره. سه صندلی مختلف. آره. باشه. , چیزهای محبت آمیز, چیزهای زیبا در داستان. او کارهای مهربان زیادی انجام داد. چیزهای بد را نمی دانم. او دختر بدی بود. کارهای بد می کرد. کارهایی انجام می داد که مودبانه نبود. نه، او از شهر نرفته است، او از جنگل عبور

Through the woods. She went through the woods. Um, in the woods,

کرده است، از جنگل عبور کرده است

Little Red Riding Hood met an elephant. She didn't met...meet...met... she didn't...she

. ملاقات ... ملاقات ... او نشد ... او

didn't met and elephant. She didn't meet. She didn't meet an elephant. She met a wolf.

ملاقات نکرد و فیل ملاقات. او با یک فیل ملاقات نکرد. او با یک گرگ ملاقات کرد.

She met a wolf. Yeah. Okay. Um, she saw... Oh, when she went to her grandmother's house, she

او با یک گرگ ملاقات کرد. آره باشه. اوم دید... آخه وقتی رفت خونه مادربزرگش

saw the wolf in her grandmother's chair. She didn't see the wolf in her grandmother's chair. She

گرگ رو روی صندلی مادربزرگش دید. گرگ را روی صندلی مادربزرگش ندید. او

saw the wolf in the bed. Yes. Yeah. And um, oh I know!

گرگ را در رختخواب دید. آره. آره و اوه من می دانم!

So, the wolf went to the grandmother's house, and the wolf was

بنابراین، گرگ به خانه مادربزرگ رفت و گرگ

very nice to the grandmother.

با مادربزرگ بسیار مهربان بود.

The wolf wasn't very nice with...to the grandmother. Why?

گرگ با مادربزرگ خیلی خوب نبود... چرا؟

The wolf ate...the wolf ate the grandmother. The wolf ate the grandmother.

گرگ خورد ... گرگ مادربزرگ را خورد. گرگ مادربزرگ را خورد.

The bear family left their home at night. The bear family didn't leave at home...leave their home...leave their home at night.

خانواده خرس شبانه خانه خود را ترک کردند. خانواده خرس خانه را ترک نکردند ... خانه خود را ترک کردند ... شب خانه را ترک کردند.

They left home in the morning.

صبح از خانه خارج شدند.

In the morning or in the daytime. Yeah. I agree. Okay. Good. So, just remember

در صبح یا در روز. آره موافقم. باشه. خوب بنابراین، فقط به یاد داشته باشید که

if we have the negative, you can use "did not" or "didn't," but with the form of BE, we

اگر منفی داریم، می‌توانید از «نکرد» یا «نکردم» استفاده کنید، اما در شکل BE، از

don't use "didn't." We used "wasn't" and "weren't." Okay? Can you think of two

«نکردم» استفاده نمی‌کنیم. از «نبود» و «نبود» استفاده کردیم. باشه؟ آیا می توانید به دو

things, maybe one or two things you didn't do today or yesterday. So for

چیز فکر کنید، شاید یکی دو کار که امروز یا دیروز انجام نداده اید. به عنوان

example, um, yesterday, oh, I didn't do the laundry. I wanted to do laundry. I didn't

مثال، اوم، دیروز، اوه، من لباس را نشویید. می خواستم لباسشویی کنم. من

do laundry. That's something I didn't do yesterday.

لباس شویی نکردم این کاری است که من دیروز انجام ندادم .

Is there something you wanted to do and you didn't do? Yesterday? Yesterday or today.

آیا کاری هست که شما می خواستید انجام دهید و انجام ندادید؟ دیروز؟ دیروز یا امروز.

Yesterday I didn't make lunch.

دیروز ناهار درست نکردم

You didn't make lunch? You didn't eat lunch? We...I went to a restaurant. Oh, that's good. I thought

ناهار درست نکردی؟ ناهار نخوردی؟ ما...رفتم رستوران. آه آن خوب است. فکر کردم

you skipped lunch. Nice. Is there something you didn't do this morning or yesterday?

ناهار را حذف کردی خوب. آیا کاری هست که امروز صبح یا دیروز انجام نداده باشید؟

I didn't...yesterday I didn't study. Oh. That's okay. It was a

نگرفتم...دیروز درس نخوندم. اوه اشکالی ندارد. روز

holiday. It's okay. Today you're studying. And after we finish, you'll study some more. Yes.

تعطیل بود. مشکلی نیست. امروز داری درس میخونی و بعد از اتمام کار، مقداری دیگر مطالعه خواهید کرد. آره.

Your turn. Make my sentences negative.

نوبت شماست جملاتم را منفی کن از

Use "didn't." That's the contraction or short form for "did not."

«نکردم» استفاده کنید. این انقباض یا شکل کوتاه «نکردم» است.

Ready? One. I sat on the sofa.

آماده؟ یکی روی مبل نشستم.

I didn't sit on the sofa. Tow. Flavia went to the store.

روی مبل ننشستم. یدک کش. فلاویا به فروشگاه رفت.

Flavia didn't go to the store. Three. Andreia found her wallet.

فلاویا به فروشگاه نرفت. سه. آندریا کیف پولش را پیدا کرد.

Andreia didn't find her wallet. Four. The ladies ran two miles.

آندریا کیف پولش را پیدا نکرد. چهار خانم ها دو مایل دویدند.

The ladies didn't run two miles.

خانم ها دو مایل ندویدند.

Five. We ate lunch together.

پنج. ناهار را با هم خوردیم.

We didn't eat lunch together.

ناهار با هم نخوردیم

Good. Let's go on with the lesson. Flavia, Andreia, and I will take turns. We each want

خوب بیایید به درس ادامه دهیم. فلاویا، آندریا و من به نوبت خواهیم بود. البته هر کدام از ما می خواهیم

to tell you a story in the past, of course. Listen. I have story. I thought of

داستانی را در گذشته برای شما تعریف کنیم . گوش کنید. من داستان دارم به داستانی فکر کردم که

a story I want to share with you. Okay? You have to listen because I'm going to

می خواهم با شما به اشتراک بگذارم. باشه؟ شما باید گوش کنید چون من می خواهم

ask questions. Right? There was a man. His name was John. One day he fell asleep.

سوال بپرسم. درست؟ مردی بود. اسمش جان بود. یک روز خوابش برد.

When he woke up, he knew ten languages. Then he met a woman. Her name was

وقتی بیدار شد ده زبان بلد بود. سپس با زنی آشنا شد. نام او

Brittany. She knew fifteen languages. They fell in love. They got married. Brittany

بریتانی بود. او پانزده زبان می دانست. آن ها عاشق شدند. ازدواج کردند. بریتنی به

taught John five new languages. Now they're happy. Okay. What was the man's name? John. John. His name was John.

جان پنج زبان جدید آموزش داد. حالا آنها خوشحال هستند. باشه. اسم مرد چی بود؟ جان. جان. اسمش جان بود.

Okay. Um, was he awake the whole time?

باشه. اوم، او تمام مدت بیدار بود؟

What happened?

چی شد؟

What do we say? He...I forget. That's why I have it. What happens to "fall"? Fell.

چه می گوییم؟ او...فراموش می کنم. به همین دلیل آن را دارم. چه اتفاقی برای "سقوط" می افتد؟ سقوط.

Fell. Fell...asleep. He fell asleep. He fell asleep. He woke up and what happened?

سقوط. خوابید... خوابش برد. خوابش برد. بیدار شد و چی شد؟

When he woke up, what happened?

وقتی از خواب بیدار شد، چه اتفاقی افتاد؟

He knew a woman? Well, later. Before he met the woman, he woke up and he...How how many languages

زنی را می شناخت؟ خب بعدا قبل از ملاقات با زن، از خواب بیدار شد و او...چند زبان می

did he know? He knew 10 languages. Ten. Ten. Isn't that nice? You go to sleep and whoo! 10 languages! So, he knew 10 languages. Okay?

دانست؟ او 10 زبان بلد بود. ده. ده. این خوب نیست؟ تو برو بخواب و اوه! 10 زبان! بنابراین، او 10 زبان می دانست. باشه؟

Then who did he meet? He meet...he met Brittany. He met Brittany. Mm-hmm. How many

بعد با کی آشنا شد؟ او ملاقات کرد ... او بریتنی را ملاقات کرد. او بریتنی را ملاقات کرد. مممم

languages did Brittany know? Fifty? Fifteen. Fifteen. Yeah. She...not "know," but

بریتانی چند زبان بلد بود؟ پنجاه؟ پانزده. پانزده. آره او... "نمی داند" اما می

she knew...she knew fifteen languages. Yeah. And then what happened with John

دانست... پانزده زبان می دانست. آره و بعد با جان

and Brittany? She fell in love. They fell in love and...they got married. They got married.

و بریتنی چه اتفاقی افتاد؟ او عاشق شد. آنها عاشق شدند و ... ازدواج کردند. ازدواج کردند.

Okay. And what did Brittany do for John?

باشه. و بریتنی برای جان چه کرد؟

She taught. Taught. What happened? She taught five languages. She taught him

او تدریس کرد. تدریس. چی شد؟ او پنج زبان تدریس کرد. پنج زبان به او یاد داد

five languages. She taught him five languages.

. پنج زبان به او یاد داد.

That's my story about John and Brittany. Flavia, did you write a story for us?

این داستان من در مورد جان و بریتنی است. فلاویا، برای ما داستان نوشتی؟

Hm-hmm. Yeah? Can you read it to us? Uh-huh. Last week Lucy made the cake for your son Joe. Joe

هوم - هوم آره؟ آیا می توانید آن را برای ما بخوانید؟ آهان. هفته گذشته لوسی برای پسرت جو کیک درست کرد. جو

wanted a chocolate cake with a caramel frosting. Lucy was happy to make the

یک کیک شکلاتی با فراستینگ کاراملی می خواست . لوسی از درست کردن کیک خوشحال شد

cake, and she prepared the cake and then she

و کیک را آماده کرد و سپس به

called Joe to see the chocolate cake. When Joe saw the cake, he was surprised.

جو زنگ زد تا کیک شکلاتی را ببیند. وقتی جو کیک را دید، تعجب کرد.

Joe loved his cake. He ate a big slice of it. The cake he was delicious.

جو کیک خود را دوست داشت. یک تکه بزرگ از آن را خورد. کیک او خوشمزه بود.

Joe was so happy with his cake.Very nice. Yummy. I think everything was pretty clear. Let's take a quick look.

جو از کیکش خیلی خوشحال بود.خیلی خوبه. لذیذ. فکر می کنم همه چیز کاملاً واضح بود. بیایید نگاهی گذرا بیندازیم.

Listen. Here's Flavia's story with my corrections, just a few.

گوش کنید. در اینجا داستان فلاویا با اصلاحات من است ، فقط چند مورد.

Andreia, how made the cake?

آندریا، کیک را چگونه درست کرد؟

Joe? No.

جو؟ نه

No. Who made the cake?

نه. کی کیک رو کی درست کرده؟

There are two people. Lucy. Lucy made the cake.

دو نفر هستند. لوسی. لوسی کیک را درست کرد.

What kind of cake did she make? Made. She made...

چه کیکی درست کرد؟ ساخته شده است. درست کرد...

She made a...chocolate cake. A chocolate cake. Mm-hmm.

کیک شکلاتی درست کرد. یه کیک شکلاتی مممم

How did Joe feel when he saw the cake? He...he was happy. And? And ate?

جو وقتی کیک را دید چه احساسی داشت؟ او ... خوشحال بود. و و خورد؟

Well, happy and what's that feeling like, "Ah!" And surprised. Surprised. He was surprised.

خوب، خوشحالم و این چه احساسی است، "آه!" و تعجب کرد. غافلگیر شدن. او شگفت زده شده بود.

He was surprised. Yeah.

او شگفت زده شده بود. آره

Did he eat a lot or a little? He...

زیاد خورده یا کم؟ او...

ate a lot. Yeah. He ate a lot. He ate a big slice. A big slice. A big slice of the cake.

خیلی خورد. آره خیلی خورد. او یک تکه بزرگ خورد . یک برش بزرگ یک تکه بزرگ از کیک.

Okay. Very nice. I like this. Sparkly!

باشه. بسیار خوب. من این را دوست دارم. درخشان!

Okay. Did you write a story? Yes. Okay. Let's listen. In the morning, Dumba and Narizinho

باشه. داستانی نوشتی؟ آره. باشه. بیا گوش بدهیم. صبح، دمبا و ناریزینیو ساعت

woke up 5 a.m.They were very smart.They ran all over the house,

5 صبح از خواب بیدار شدند. آنها بسیار باهوش بودند. آنها در تمام خانه دویدند و

making noise to wake me up. So, I woke up and gave them food. They ate and they slept.

سر و صدا کردند تا من را بیدار کنند. بنابراین، بیدار شدم و به آنها غذا دادم. خوردند و خوابیدند.

But I could not sleep later, so I say...I said,

ولی بعدا نتونستم بخوابم میگم...گفتم

"Now that I'm going to wake them up and order my breakfast." Your breakfast. My breakfast.

حالا که بیدارشون میکنم و صبحانه ام رو سفارش میدم. صبحانه شما صبحانه من.

Okay. The cat story. Listen again. Here's Andreia's story with just a few corrections.

باشه. داستان گربه. دوباره گوش کن. در اینجا داستان آندریا تنها با چند اصلاح است.

Okay. What time did the cats wake up? They woke up at 5. Five. Yeah. They woke up at 5 a.m.

باشه. گربه ها ساعت چند بیدار شدند؟ ساعت 5 بیدار شدند. آره ساعت 5 صبح از خواب بیدار شدند

What did they do? They ran over the apartment. Ran around. They ran around or they ran all over. You could say they

چه کردند؟ آنها آپارتمان را زیر پا گذاشتند. به اطراف دوید. دویدند یا همه جا دویدند. می توان گفت آنها در

ran around the apartment. They ran all over the apartment. It doesn't matter. Okay.

اطراف آپارتمان دویدند. آنها در تمام آپارتمان دویدند. مهم نیست. باشه.

Were they quiet? Were they quiet? No, they were noisy. They were noisy.

ساکت بودند؟ ساکت بودند؟ نه، آنها پر سر و صدا بودند. آنها پر سر و صدا بودند.

They were noisy. Um, did Andreia wake up? yes. What did she do?

آنها پر سر و صدا بودند. اوم، آندریا بیدار شد؟ آره. اون چکار کرده؟

She gave she gave food for them. She gave them food.

او به آنها غذا داد. به آنها غذا داد.

Some food. Yeah. She gave them food. Or you can say she made them...she gave them breakfast.

مقداری غذا. آره به آنها غذا داد. یا می توان گفت او آنها را درست کرد ... او به آنها صبحانه داد.

You could say if it's breakfast. Or just a little food to be quiet? She gave them

می توانید بگویید اگر صبحانه است. یا فقط کمی غذا برای ساکت شدن؟ به آنها

food. She gave them breakfast. Okay. Um, did she go back to sleep? No. Why? Because

غذا داد. به آنها صبحانه داد. باشه. اوم دوباره به خواب رفت؟ نه. چرا؟ چون

it was...The question I could also ask is, "Could she fall back asleep?" No. She couldn't fall back asleep.

این بود... سوالی که من هم می توانستم بپرسم این است که "آیا او می تواند دوباره بخوابد؟" نه. او نتوانست دوباره بخوابد.

She couldn't fall back asleep. Okay. Did the cats sleep again? Did they

او نمی توانست دوباره بخوابد. باشه. آیا گربه ها دوباره خوابیدند؟

fall asleep? Yes. Yes. They fell asleep. So later,

خوابشان برد؟ آره. آره. خوابشان برد. پس بعداً

what did Andreia do? She...she woke up them...She woke them up or you can say she woke up the cats.

آندریا چه کرد؟ او ... او آنها را بیدار کرد ... او آنها را بیدار کرد یا می توان گفت او گربه ها را بیدار کرد.

She woke them up. She woke up the cats. "Them" here? Yes, yes, if you have "them."

او آنها را از خواب بیدار کرد. گربه ها را بیدار کرد. "آنها" اینجا؟ بله، بله، اگر "آنها" را دارید.

She woke them up. Woke them up. Or woke up the cats. She woke up the cats.

او آنها را از خواب بیدار کرد. آنها را بیدار کرد. یا گربه ها را بیدار کرد. گربه ها را بیدار کرد.

with the cats and made her breakfast. Very nice ladies. Good job.

با گربه ها و صبحانه اش را درست کرد. خانم های خیلی خوب آفرین.

A. A. A+!

A. A. A +!

These are all the verbs that we've been practicing. Okay. I'm going to

اینها همه افعالی هستند که ما تمرین کرده ایم. باشه. من می روم به

shuffle. Do you know "shuffle?" I'm shuffling like when you play

هم زدن. آیا می دانید "درهم ریختن؟" مثل زمانی که شما ورق بازی می کنید دارم به هم می زنم

cards. Poker or something. Shuffle the cards. Shuffle. Shuffle. I'm shuffling. I think the cards are shuffled.

. پوکر یا چیزی کارت ها را با هم مخلوط کنید. بر زدن. بر زدن. دارم قاطی می کنم. من فکر می کنم کارت ها به هم ریخته است.

Let's just quickly go through the past forms. We'll take turns.

بیایید به سرعت از فرم های گذشته عبور کنیم. نوبت میگیریم

Meet - met. See - saw. Be - was/were. Eat - ate. Run - ran.

ملاقات - ملاقات کرد. ببینید - دیدم. بودن - بود/بود. بخور - خورد. دوید - دوید.

Know - knew. Make - made. Sleep - slept. Give - gave. Say - said. Wake up - woke up.

دانستن - دانست. ساختن - ساخته شده. خواب - خوابیده. دادن - داد. بگو - گفت. بیدار شو - بیدار شو.

Do - did. Go - went. Come - came. Leave - left. Get - got. Fall - fell. Teach...pronunciation? .

انجام داد - انجام داد. برو - رفت بیا - آمد. ترک - چپ. دریافت - گرفت. سقوط - افتاد. آموزش ... تلفظ؟ .

Taught. Taught. Taught. Can - could. Find - found. Sit - sat. Get - got.

تدریس. تدریس. تدریس. می تواند - می تواند. پیدا کردن - پیدا شد. نشست - نشست. دریافت - گرفت.

Very nice. So, my advice is I again just write stories. It can be

بسیار خوب. بنابراین، توصیه من این است که دوباره فقط داستان بنویسم. این می تواند

stories about real life, like your cats, or it could be stories using our

داستان هایی در مورد زندگی واقعی باشد، مانند گربه های شما، یا می تواند داستان هایی با استفاده از

imaginations. Whatever. But there's so many verbs and the only way to learn is

تخیلات ما باشد. هر چه. اما افعال بسیار زیادی وجود دارد و تنها راه یادگیری

to practice. But not 50 a day. It's not good. If you want to review and you know 50, that's okay.

تمرین است. اما نه 50 در روز. این خوب نیست. اگر می خواهید مرور کنید و 50 را می دانید، اشکالی ندارد.

But if they're new, just a few each day. And then review. And you'll learn. Look how many you

اما اگر جدید هستند، فقط تعداد کمی از آنها در روز. و سپس مرور کنید. و شما یاد خواهید گرفت. ببینید چند نفر را

know already! I know you know more, but little by little, you'll feel more

قبلاً می شناسید! میدونم بیشتر میدونی ولی کم کم اعتماد به نفست بیشتر میشه

confident. That's all for now. Was the lesson useful?Please like and share this

. فعلاً همین است. آیا این درس مفید بود؟ لطفا این ویدیو را لایک کنید و

video with others. As always, thanks for watching and happy studies!

با دیگران به اشتراک بگذارید. مثل همیشه، برای تماشا و مطالعات شاد متشکریم!

Follow me on Facebook and Twitter. Check out my videos on Instagram,

من را در فیس بوک و توییتر دنبال کنید. ویدیوهای من را در اینستاگرام ببینید

and don't forget to subscribe.

و فراموش نکنید که مشترک شوید.