“Zero - Fluent”: English Study Routine To Become Fluent FAST!

Hello my wonderful students.

سلام دانش آموزان خوبم

You're here because you want to  become fluent in English, right?

شما اینجا هستید زیرا می خواهید به زبان انگلیسی مسلط شوید، درست است؟

Well, in this video I interview a  fellow student of yours, Mustafa,  

خوب، در این ویدیو با یکی از همدانشجوی شما مصطفی مصاحبه می کنم

who achieved a high level of  fluency in a short period of time.

که در مدت زمان کوتاهی به سطح بالایی از تسلط دست یافت.

He's going to share how he achieved this result,  

او نحوه دستیابی به این نتیجه را به اشتراک می‌گذارد

and he's going to share some  tips and advice for you.

و نکات و توصیه‌هایی را برای شما به اشتراک می‌گذارد.

Welcome back to JForrest English.

به JForrest English خوش آمدید.

Of course.

البته.

I'm Jennifer.

من جنیفر هستم

Now let's get started.

حالا بیایید شروع کنیم.

Welcome, Mustafa.

خوش اومدی مصطفی

It's so wonderful having you here.

خیلی خوبه که اینجا هستی

Hey, Jennifer, how are you?

هی جنیفر چطوری؟ از

Thank you for inviting me.

شما به خاطر دعوت کردنم ممنونم. من

I'm doing great.

اوضاع ام خوبه.

Absolutely.

کاملا.

So why don't you tell everyone when did?

پس چرا به همه نمی گویید چه زمانی؟

You.

Start studying English.

شما.

شروع به مطالعه زبان انگلیسی کنید.

OK, it was back in the day in 2020  when the COVID-19 hit The world.

بسیار خوب، در سال 2020، زمانی که کووید-19 به جهان رسید، بازگشت. می دانید،

I started, you know, learning  English from scratch from zero,  

یادگیری انگلیسی را از صفر شروع کردم،

and at the beginning I had a teacher, but after  two months I started studying independently.

و در ابتدا معلم داشتم، اما بعد از دو ماه به طور مستقل شروع به مطالعه کردم.

So, yeah, it was in 2020.

بنابراین، بله، در سال 2020 بود. بسیار

OK, 2020 from 0.

خوب، 2020 از 0.

And at that time, what motivated  you to Start learning English?

و در آن زمان، چه انگیزه‌ای شما را برای شروع یادگیری زبان انگلیسی برانگیخت؟

Well, first of all, English  is a dominant language.

خوب، اول از همه، انگلیسی یک زبان غالب است.

Yeah.

آره

Once we started speaking fluently,  

وقتی روان صحبت کردن را شروع کنیم،

we will have an opportunity to connect with  the world and have a wide connection network.

فرصتی برای ارتباط با جهان و داشتن یک شبکه ارتباطی گسترده خواهیم داشت.

That's what really motivated me, talking to  people from culturally diverse backgrounds.

این چیزی است که واقعاً به من انگیزه داد و با افرادی با پیشینه‌های فرهنگی متنوع صحبت کردم.

So yeah.

پس آره.

And in the short period of time  2020 when you started from zero.

و در مدت زمان کوتاه 2020 که از صفر شروع کردید.

Today.

امروز.

What would you say your English?

انگلیسی خود را چه می گویید؟

Level is or.

سطح یا است.

How would you describe your fluency in English?

تسلط خود را به زبان انگلیسی چگونه توصیف می کنید؟

In terms of the eyeless exam, which is  quite popular in many, many countries,  

از نظر آزمون بدون چشم، که در بسیاری از کشورها بسیار محبوب است،

I got a band 8 at the beginning of  last year and speaking it was like 8.

در ابتدای سال گذشته، من باند 8 را گرفتم و صحبت کردن آن شبیه 8 بود.

But I would say I have made  a lot of progress since then.

اما می‌توانم بگویم از آن زمان تاکنون پیشرفت زیادی داشته‌ام.

So I would say it's it's pretty high.

بنابراین می توانم بگویم که بسیار بالاست.

You could even say like I've reached  the proficiency level but it's still,  

حتی می‌توانید بگویید که من به سطح مهارت رسیده‌ام، اما هنوز هم هست،

hey there is, there is still  a room for improvements.

هی وجود دارد، هنوز جای پیشرفت وجود دارد.

It's it's a lifelong learning.

این یک یادگیری مادام العمر است.

I cannot say I'm professional, it will never  be and it's all about learning continuously.

نمی توانم بگویم حرفه ای هستم، هرگز چنین نخواهد شد و همه چیز در مورد یادگیری مداوم است.

That's what I think.

این چیزی است که من فکر می کنم.

That's so true.

این خیلی درست است.

And I say that to all my students  and I let them know that even I'm  

و این را به همه دانش‌آموزانم می‌گویم و به آن‌ها می‌دانم که حتی من

still improving my communication skills and IT.

هنوز در حال بهبود مهارت‌های ارتباطی و فناوری اطلاعاتم هستم.

Is truly a lifelong process.

واقعا یک فرآیند مادام العمر است.

So why don't you tell my students?

پس چرا به شاگردان من نمی گویید؟

How you achieved such a high?

چگونه به چنین درجه بالایی رسیدید؟

Level of fluency in a short period of time.

سطح روانی در مدت زمان کوتاه.

Did you have a a secret?

رازی داشتی؟

Process you followed or what was your approach?

فرآیندی که دنبال کردید یا رویکرد شما چه بود؟

What was your methodology to get?

روش شما برای به دست آوردن چه بود؟

These results?

این نتایج؟

Well, first of all, before embarking on this  beautiful journey, I started eliminating  

خب، اول از همه، قبل از شروع این سفر زیبا، شروع کردم به حذف

all unnecessary distractions I  had first of all, social media.

همه حواس‌پرتی‌های غیرضروری که قبل از هر چیز داشتم، رسانه‌های اجتماعی.

I only started using social  media for educational purposes.

من فقط شروع به استفاده از رسانه های اجتماعی برای اهداف آموزشی کردم.

You know, like TikTok.

می دانید، مانند TikTok.

Not going to happen.

قرار نیست اتفاق بیفتد.

YouTube.

یوتیوب.

OK, let's use that for educational purposes,  

خوب، بیایید از آن برای مقاصد آموزشی استفاده کنیم،

like watching Youtubers, like you're  watching professional teachers and so forth.

مانند تماشای یوتیوب‌برها، مانند تماشای معلمان حرفه‌ای و غیره.

That's what I did.

این کاری است که من انجام دادم.

And also I started eliminating  like my toxic environment.

و همچنین شروع به از بین بردن مانند محیط سمی خود کردم.

At that time, I used to have a toxic environment.

آن زمان من یک محیط مسموم داشتم.

I start.

من شروع میکنم. به

I told myself if I wanted to improve myself,  

خودم گفتم اگر می‌خواهم خودم را بهبود بخشم،

why not eliminate and eradicate  all unnecessary distractions?

چرا همه حواس‌پرتی‌های غیرضروری را حذف و ریشه‌کن نکنم ؟

So that's what I did.

پس این کاری است که من انجام دادم.

After that, I also created a study area which  was like putting over, like like vibrant sticky  

پس از آن، همچنین یک منطقه مطالعه ایجاد کردم که مانند گذاشتن روی دیوار بود، مانند یادداشت‌های چسبناک پر جنب و جوش

notes on my walls and jotting down beautiful  expressions idiomatically in couch phrasal verbs.

روی دیوارهایم و یادداشت کردن عبارات زیبا به صورت اصطلاحی در افعال عبارتی کاناپه.

I've sent you some photos.

چند تا عکس براتون فرستادم

You could show them like to students.

شما می توانید آنها را به دانش آموزان نشان دهید.

You believe it or not.

باور می کنی یا نه. به

It helped me to study for 6 to 12 hours a day.

من کمک کرد که روزی 6 تا 12 ساعت مطالعه کنم.

I was like I became obsessed with the process.

انگار در این پروسه وسواس پیدا کردم.

I had a study table, I had a study bedroom and I  would like study continuously every single day.

من یک میز مطالعه داشتم، یک اتاق خواب داشتم و دوست دارم هر روز به طور مداوم مطالعه کنم.

I spiced it up.

چاشنی اش کردم من

I did not.

نکردم.

I I was not in a hurry to improve my language  skills, but instead I enjoyed the process.

من عجله ای برای بهبود مهارت های زبانم نداشتم، اما در عوض از این روند لذت بردم.

I would visualize and picture my future.

آینده ام را تجسم و تصویر می کردم. به این

I would think about how many opportunities  I would have if I reach this level.

فکر می‌کنم که اگر به این سطح برسم چند فرصت  دارم.

OK, so let's study.

باشه پس بیا درس بخونیم

So this is what really helped me to  study not only for many many hours,  

بنابراین این چیزی است که واقعاً به من کمک کرد که نه تنها برای چندین ساعت درس بخوانم،

but also to increase the quality  of my language acquisition.

بلکه کیفیت یادگیری زبانم را نیز افزایش دهم.

I would even say.

من حتی می گویم. به

It sounds like you had a very interesting  approach, and obviously it kept you motivated.

نظر می رسد شما رویکرد بسیار جالبی داشتید ، و بدیهی است که شما را با انگیزه نگه می داشت.

For all those years.

برای تمام آن سالها

Now you said you had to.

حالا گفتی باید.

Address your.

آدرس شما

Toxic environment.

محیط سمی

Can you explain what do you mean by that?

میشه توضیح بدی منظورت از اون چیه؟

What did you consider toxic in your environment?

چه چیزی را در محیط خود سمی می دانستید؟

Yeah, I can elaborate on that.

بله، می توانم در مورد آن توضیح بیشتری بدهم.

Like imagine friends like, I, I, I, I  It would take me to say no to vacations.

مانند تصور کنید دوستانی مانند، من، من، من، من  لازم است به تعطیلات نه بگویم.

It would take me say no to, like, Hangouts.

لازم است من به Hangouts نه بگویم.

It would It would take me to say no, my friends.

دوستان من باید نه بگویم.

So I'm, I did have a toxic environment.

بنابراین، من یک محیط سمی داشتم.

Like, OK, let's go to parties.

خوب، بیا به مهمانی برویم.

OK, let's go to this And that's And I would have  to say no to all of my friends because I really  

خوب، بیایید به این موضوع برویم و این است و من باید به همه دوستانم نه بگویم زیرا واقعاً می

wanted to have a transformative,  transformative change in my life.

خواستم یک تغییر متحول کننده و دگرگون کننده در زندگی ام داشته باشم.

And then it took me to change my environment.

و سپس مجبور شدم محیط خود را تغییر دهم.

And then you know what happens.

و سپس می دانید چه اتفاقی می افتد.

I started surrounding me with educated  and very high knowledgeable people,  

اطرافم را با افراد تحصیلکرده و با دانش بسیار بالا شروع کردم،

like the people who would continuously  improve their characters, the people who  

مانند افرادی که به طور مداوم شخصیت های خود را بهبود می بخشند، افرادی که به طور

would continuously with books, the people who  would continuously take their health seriously.

مداوم با کتاب می خوانند، افرادی که به طور مداوم سلامت خود را جدی می گیرند.

And then I I started feeling better about myself.

و بعد شروع کردم به احساس بهتری نسبت به خودم.

All the elevated complete emotions,  positive emotions started coming to my life.

تمام احساسات کامل، احساسات مثبت وارد زندگی من شدند.

I started feeling better,  but before that I was not.

احساس بهتری داشتم، اما قبل از آن اینطور نبودم.

So it turns out I was being  in a toxic environment.

بنابراین معلوم شد که در یک محیط سمی بودم.

I mean, going to parties, doing this and that.

یعنی مهمانی رفتن، این و آن کار.

But right now you have no ideas.

اما در حال حاضر هیچ ایده ای ندارید.

You have no idea about my environment.

شما هیچ ایده ای در مورد محیط من ندارید.

It's so clean.

خیلی تمیزه

So for four years I've been surrounded  by very highly knowledgeable people  

بنابراین به مدت چهار سال در محاصره افراد بسیار آگاه بودم

and I'm proud of myself, proud of  my decision I made back in 2020.

و به خودم افتخار می‌کنم، به تصمیمی که در سال 2020 گرفتم افتخار می‌کنم.

Yeah.

بله.

It's not an easy decision to make.

تصمیم گیری آسان نیست.

For sure, when you want to make  those positive changes in your  

مطمئناً، وقتی می‌خواهید آن تغییرات مثبت را در

life and you realize that, you have to look at.

زندگی خود ایجاد کنید و متوجه می‌شوید، باید به آن نگاه کنید.

All areas of your life.

تمام زمینه های زندگی شما

So yes, you want to improve your English,  but you had to look at your social life,  

بنابراین بله، شما می‌خواهید انگلیسی خود را بهبود ببخشید، اما باید به زندگی اجتماعی‌تان،

your other habits in in your daily  life and how that impacted your.

عادات دیگرتان در زندگی روزانه‌تان و تأثیر آن بر شما نگاه می‌کردید.

Study.

So it's it's great that you were able.

مطالعه.

پس خیلی خوب است که توانستی.

To do that, and you also  mentioned that you visualized.

برای انجام این کار، و همچنین اشاره کردید که تجسم کرده اید.

Your future you.

آینده تو تو

Visualized the result.

نتیجه را تجسم کرد.

So when you saw yourself  in the future as a fluent,  

بنابراین وقتی در آینده خود را به عنوان یک

confident English speaker, do you  mind sharing what were you doing?

انگلیسی مسلط و با اعتماد به نفس انگلیسی می‌بینید، نمی‌خواهید آنچه را که انجام می‌دهید به اشتراک بگذارید؟

What were you doing with your English  language skills in this visualization?

با مهارت‌های زبان انگلیسی خود در این تجسم چه می‌کردید؟

Yes, yes, we all go through ups  and downs, but mostly downs.

بله، بله، همه ما فراز و نشیب‌هایی را پشت سر می‌گذاریم، اما عمدتاً نزولی‌ها.

Life is not an easy path, especially  studying for 6 to 12 hours, studying  

زندگی مسیر آسانی نیست، مخصوصاً 6 تا 12 ساعت مطالعه، مطالعه

continuously without stopping,  like without taking days off.

مداوم بدون توقف، مانند بدون استراحت.

At that time I would picture myself in the future  because I want to be somebody who could like.

در آن زمان من خودم را در آینده تصور می‌کردم زیرا می‌خواهم کسی باشم که دوستش داشته باشد.

I wouldn't say it's motivation, but I  would would love to say like encouragement.

نمی‌گویم این انگیزه است، اما دوست دارم مثل تشویق بگویم.

I would love to encourage thousands  of thousands of young people like  

من دوست دارم هزاران هزار جوان مثل

me because at that time I was isolated and I  did not have somebody to like, encourage me.

خودم را تشویق کنم زیرا در آن زمان منزوی بودم و کسی را نداشتم که دوستش داشته باشم، مرا تشویق کنید.

You know what it was all about?

میدونی همه چی بود؟

Internal encouragement, internal motivation.

تشویق درونی، انگیزه درونی.

So I want to be somebody that would share  my knowledge with the world and who will be  

بنابراین من می‌خواهم کسی باشم که دانشم را با دنیا به اشتراک بگذارد و

able to encourage thousands of thousands of,  if not millions of millions of young people.

بتواند هزاران هزار، اگر نه میلیون‌ها میلیون جوان را تشویق کند.

Because nowadays many, many of young  people are you losing themselves in  

زیرا امروزه بسیاری از جوانان در

mindless activities like spending  hours and hours on social media.

فعالیت‌های بی‌اهمیت مانند گذراندن ساعت‌ها و ساعت‌ها در رسانه‌های اجتماعی، خود را گم می‌کنند.

So I would visualize my future and I  would feel a lot of positive emotion  

بنابراین آینده‌ام را تجسم می‌کردم و احساسات مثبت زیادی احساس می‌کردم

and I would study for hours and  hours talking about speaking.

و ساعت‌ها و ساعت‌ها درباره صحبت کردن درس می‌خواندم.

I would sit in front of the mirror  and talk to myself, like for 24/7,  

من جلوی آینه می‌نشستم و با خودم صحبت می‌کردم، مثل 24 ساعت هفته،

which is an exaggeration, but that's what I did.

که اغراق آمیز است، اما این کاری بود که کردم.

Drinking a cup of coffee and  talking to myself is something  

نوشیدن یک فنجان قهوه و صحبت با خودم چیزی است

that really helped me to increase  the quality of my speaking, yeah.

که واقعاً به من کمک کرد تا کیفیت صحبتم را افزایش دهم، بله.

That's amazing that you did that.

شگفت انگیز است که شما این کار را کردید.

And I I say that to my students  all the time when they say,  

و من همیشه این را به دانش‌آموزانم می‌گویم وقتی می‌گویند،

oh Jennifer, I don't have anyone to speak with.

اوه جنیفر، من کسی را ندارم که با او صحبت کنم.

I always say, well, you, you  don't need another person.

من همیشه می گویم، خوب، شما به شخص دیگری نیاز ندارید.

You can open your mouth and just speak.

شما می توانید دهان خود را باز کنید و فقط صحبت کنید.

So would.

بنابراین.

You say.

That was.

تو بگو.

بود.

A large part.

بخش بزرگی

Of improving your speaking skills.

از بهبود مهارت های گفتاری خود

And what else did you do to  improve your speaking skills?

و چه کارهای دیگری برای بهبود مهارت‌های گفتاری خود انجام دادید؟

Because this is an area that my students  struggle with the most, their speaking skills.

زیرا این حوزه‌ای است که دانش‌آموزان من با مهارت‌های گفتاری خود بیشترین مشکل را دارند.

Yeah, for sure.

آره حتما

Well, I want to say something.

خب میخوام یه چیزی بگم

People judge our language skills  based on our our speaking skills.

مردم مهارت‌های زبانی ما را بر اساس مهارت‌های گفتاری ما قضاوت می‌کنند. قرار

Nobody's going to come to  you and check your grammar.

نیست کسی به سراغ شما بیاید و دستور زبان شما را بررسی کند.

Nobody's going to come to you.

قرار نیست کسی به تو بیاید

Listening, reading, writing.

گوش دادن، خواندن، نوشتن.

They are extremely important.

اهمیت فوق العاده ای دارند.

But the most important part is speaking  the pronunciation, talking beautifully,  

اما مهم‌ترین بخش این است که تلفظ، زیبا صحبت کردن،

having communication skills, being able to  talk with people in a respectful manner.

داشتن مهارت‌های ارتباطی، توانایی صحبت کردن با مردم به شیوه‌ای محترمانه است.

That's the case and it really motivated me.

همین طور است و واقعاً به من انگیزه داد.

Yes, agree on I used to talk myself.

بله، موافقم که قبلاً خودم صحبت می کردم.

I did not have a partner because as I had  mentioned, I isolated myself from social  

من شریکی نداشتم زیرا همانطور که ذکر کرده بودم، خودم را از رسانه های اجتماعی جدا کردم که

media how I was supposed to have a partner without  being able to active user of like social media.

چگونه قرار بود شریکی داشته باشم بدون اینکه بتوانم کاربر فعال رسانه های اجتماعی مانند آن باشم.

So I would sit in my bedroom and I used to talk to  myself like a lot because I enjoyed the process.

بنابراین در اتاق خوابم می‌نشستم و معمولاً با خودم صحبت می‌کردم زیرا از این روند لذت می‌بردم.

I created a study area and I I really liked it.

من یک منطقه مطالعه ایجاد کردم و واقعاً آن را دوست داشتم.

Language should not be complicated.

زبان نباید پیچیده باشد.

It should be interesting.

باید جالب باشه

It should be something that  people enjoy learning, yes.

این باید چیزی باشد که افراد از یادگیری آن لذت ببرند، بله.

Yes, and Mustafa, you've achieved  such a high level of fluency,  

بله، و مصطفی، شما به چنین سطح بالایی از تسلط دست یافته اید،

but I do want to ask you about this 6 to 12.

اما من می خواهم در مورد این 6 تا 12.

Hours a day because.

ساعت در روز از شما بپرسم زیرا.

That's a very long time, and I'm  going to assume that my students  

این زمان بسیار طولانی است، و من فرض می‌کنم که دانش‌آموزان من که

watching this don't have 6 to 12  hours a day to study English, so.

این را تماشا می‌کنند، 6 تا 12 ساعت در روز برای مطالعه انگلیسی ندارند، بنابراین.

How would you?

چگونه می خواهید؟

Recommend that students who only  have one hour or less a day can get.

به دانش‌آموزانی که فقط یک ساعت یا کمتر در روز فرصت دارند، توصیه کنید می‌توانند این کار را انجام دهند.

Real results.

نتایج واقعی

With their English.

با انگلیسیشون

Well, we all think that we don't have time,  but we have on the way when doing some irony.

خوب، همه ما فکر می کنیم که وقت نداریم، اما در راه انجام برخی کنایه ها هستیم.

When washing clothes, when washing the dishes,  

هنگام شستن لباس، هنگام شستن ظروف،

when when we are eating  something, we all have time.

زمانی که در حال خوردن چیزی هستیم، همه ما وقت داریم. می

We could passively listen to something.

توانستیم منفعلانه به چیزی گوش دهیم.

That's what I used to do while doing ironing.

این کاری است که من در هنگام اتو کردن انجام می دادم.

While, you know, committing to somewhere.

در حالی که، می دانید، متعهد شدن به جایی.

I would listen to podcasts.

من به پادکست گوش می دادم.

Well, not specifically podcasts,  but I would watch feelings.

خوب، به طور خاص پادکست نیست، اما من احساسات را تماشا می کنم.

I would watch movies on the way.

در راه فیلم می دیدم.

So by doing this, I would at least spend 2 hours  passively listening to something in English.

بنابراین با انجام این کار، حداقل 2 ساعت را صرف گوش دادن به چیزی به زبان انگلیسی می کنم.

So we have time.

پس وقت داریم

So if somebody has like one hour, I think  that person has to do some analysis.

بنابراین، اگر کسی یک ساعت وقت داشته باشد، فکر می‌کنم آن شخص باید تحلیلی انجام دهد.

Do I have some time on the way?

آیا در راه کمی وقت دارم؟

Do I have some time while eating?

آیا موقع غذا خوردن وقت دارم؟

Because to some extent you have to be like you  have to be a bit selfish when educating yourself.

زیرا تا حدی باید مانند خودتان باشید، هنگام آموزش خود باید کمی خودخواه باشید.

Instead of like you know what.

به جای اینکه مثل اینکه میدونی چیه

Instead of eating your instead of having  lunch with your friends and gossiping,  

به جای اینکه به جای ناهار با دوستانتان و غیبت کردن، غذای خود را بخورید،

be a little bit selfish.

کمی خودخواه باشید.

Listen to something in English and have  your dinner or lunch like like studying.

به چیزی به زبان انگلیسی گوش کنید و شام یا ناهار خود را مانند مطالعه میل کنید.

Because look, once we become educated,  

زیرا نگاه کنید، زمانی که ما تحصیل کرده‌ایم،

once we become highly knowledgeable and  then we will start educating others.

زمانی که بسیار دانا شویم و سپس آموزش دیگران را آغاز خواهیم کرد.

So it's OK to be selfish to some extent, yeah.

پس اشکالی ندارد که تا حدی خودخواه باشیم، بله.

That's a very good point.

این نکته بسیار خوبی است.

And for myself personally, it takes me about half  an hour to do my hair and makeup in the morning,  

و برای خودم شخصاً، حدود نیم ساعت طول می کشد تا موهایم و آرایشم را صبح انجام دهم،

and it takes me about half an hour to prepare  my lunch, eat and clean up after my lunch.

و حدود نیم ساعت طول می کشد تا ناهارم را آماده کنم، بخورم و بعد از ناهار تمیز کنم.

And I always make sure I do something educational,  

و همیشه مطمئن می‌شوم که کار آموزشی انجام می‌دهم،   در آن مدت

listening to a podcast or training on a  specific topic during that time so I'm able.

به پادکست گوش می‌دهم یا درباره یک موضوع خاص آموزش می‌دهم تا بتوانم.

To.

به.

Learn and develop.

یاد بگیرید و توسعه دهید.

For.

One hour.

برای.

یک ساعت.

Every single day.

هر روز.

That would have just been wasted  time because I'm just doing my hair.

این فقط وقت تلف می‌کرد چون من فقط موهایم را اصلاح می‌کنم.

And makeup or.

و آرایش یا.

Eating, So it's a really smart strategy  to find wasted time and turn it into.

خوردن، بنابراین این یک استراتژی واقعا هوشمندانه برای یافتن زمان تلف شده و تبدیل آن به آن است.

Productive.

سازنده.

Time and why don't you share a little?

زمان و چرا کمی به اشتراک نمی گذارید؟

Bit about your your sleep.

کمی در مورد خواب شما

Schedule Did you have to wake up?

برنامه زمانبندی آیا باید بیدار می شدید؟

Earlier or go to bed later or.

زودتر یا دیرتر به رختخواب بروید یا.

How did you incorporate your?

چگونه خود را ترکیب کردید؟

Your sleep schedule with your.

برنامه خواب شما با شما

Learning schedule.

برنامه آموزشی.

Oh, I had a very healthy sleeping schedule.

اوه، من برنامه خواب بسیار سالمی داشتم.

I would go to bed at 8:30 PM around that time  and wake up at 4:00 for 4:00 AM or 4:30 AM.

تقریباً در ساعت 8:30 شب به رختخواب می رفتم و ساعت 4:00 برای ساعت 4 صبح یا 4:30 صبح بیدار می شدم.

So I had a very healthy sleeping schedule.

بنابراین برنامه خواب بسیار سالمی داشتم.

And then after waking up, I would  immediately take a cold shower  

و بعد از بیدار شدن، فوراً دوش آب سرد می‌گرفتم

or go for running because that really  helped me to feel fresh before studying.

یا برای دویدن می‌رفتم، زیرا این واقعاً به من کمک کرد قبل از مطالعه احساس شادابی کنم.

And I would absolutely drink a cup of coffee.

و من قطعا یک فنجان قهوه مینوشم.

That's what I would do because it was quiet.

این کاری بود که من انجام می دادم زیرا خلوت بود.

I would study in silence.

در سکوت درس می خواندم.

Everybody was sleeping, but  I was developing myself.

همه خواب بودند، اما من در حال توسعه خودم بودم.

This was also one element which helped me, you  know, get motivated and study continuously,  

این نیز یکی از عناصری بود که به من کمک کرد، می‌دانید ، انگیزه پیدا کنم و پیوسته مطالعه کنم،

waking up earlier than everybody else and  drinking coffee and starting my studies, Yeah.

زودتر از بقیه بیدار شوم و قهوه بنوشم و درس‌هایم را شروع کنم، بله.

Well, it sounds like you found many  different ways to add learning English.

خب، به نظر می‌رسد راه‌های مختلفی برای افزودن یادگیری زبان انگلیسی پیدا کرده‌اید.

To your daily.

به روزانه شما.

Routine.

روال.

So that's great.

پس عالیه

Now, one thing I hear from my students a lot is  that they've been learning for years and years,  

اکنون، چیزی که من از دانش‌آموزانم زیاد می‌شنوم این است که آنها سال‌ها و سال‌ها یاد می‌گیرند،

and they feel like they've gained a lot  of vocabulary, gained a lot of grammar.

و احساس می‌کنند که واژگان زیادی به دست آورده‌اند ، گرامر زیادی به دست آورده‌اند.

But when they go to use it in a conversation,  

اما وقتی می‌خواهند از آن در مکالمه استفاده کنند،

like we're having a conversation  right now, their mind goes blank.

مثل اینکه ما در حال گفتگو هستیم ، ذهنشان خالی می‌شود.

They forget all their words, they're shy, they're  nervous, and they're not able to communicate.

آنها همه کلمات خود را فراموش می کنند، خجالتی هستند، عصبی هستند، و قادر به برقراری ارتباط نیستند.

Whereas right now you are  communicating very successfully.

در حالی که در حال حاضر شما بسیار موفقیت آمیز ارتباط برقرار می کنید.

So did you struggle with that?

پس با آن مبارزه کردی؟

How did you overcome that?

چگونه بر آن غلبه کردید؟

And how would you recommend that my students who  

و چگونه توصیه می‌کنید که دانش‌آموزان من که

are experiencing that issue  can overcome that as well?

آن مشکل را تجربه می‌کنند نیز بتوانند بر آن غلبه کنند؟

Well, there are two ways.

خب دو راه هست

Like there's a passive vocabulary  and there's an active vocabulary.

مثل اینکه یک واژگان غیرفعال و یک واژگان فعال وجود دارد.

Well, in terms of active vocabulary, I learned  vocab, as I have mentioned, by jotting down a  

خب، از نظر واژگان فعال، من واژگان را همانطور که اشاره کردم با یادداشت کردن

lot of beautiful expressions and putting on  my wall and deliberately practicing them.

بسیاری از عبارات زیبا و گذاشتن روی دیوار و تمرین عمدی آنها یاد گرفتم.

What I mean by that, I would sit in front  of the mirror and I would take expression.

منظورم از آن این بود که جلوی آینه می نشستم و ابراز نظر می کردم.

Let's say people have  different likes and dislikes.

بیایید بگوییم افراد علاقه‌مندی‌ها و دوست نداشتن‌های متفاوتی دارند.

That's one.

این یکی است.

The expression, yeah, I would  flexibly use it like people  

این عبارت، بله، من به شکلی انعطاف‌پذیر از آن استفاده می‌کنم، مثل اینکه مردم

have different likes and dislikes  when it comes to reading books.

دوست‌داشتن و دوست نداشتن‌های متفاوتی دارند، وقتی صحبت از خواندن کتاب می‌شود.

Yeah, some people like different types of genres,  while others like different types of genres.

بله، برخی افراد انواع مختلفی از ژانرها را دوست دارند، در حالی که برخی دیگر انواع مختلف ژانرها را دوست دارند.

So by using great language chunks  and deliberately practicing them  

بنابراین با استفاده از تکه‌های زبان عالی و تمرین عمدی آن‌ها

in front of the mirror, I was  able to actively use my vocab.

در مقابل آینه، توانستم فعالانه از لغت خود استفاده کنم.

And it's OK, It's OK to forget vocab, it's OK.

و اشکالی ندارد، فراموش کردن vocab اشکالی ندارد، اشکالی ندارد.

It's all about the process.

همه چیز در مورد فرآیند است.

And it also comes down to confident.

و همچنین به اعتماد به نفس پایین می آید.

Look, people should not be like people should  not be very shy in front of people because  

نگاه کنید، مردم نباید مثل مردم باشند، نباید در مقابل مردم خیلی خجالتی باشند، زیرا

everybody's going through something,  everybody's learning this language.

همه در حال گذراندن چیزی هستند، همه در حال یادگیری این زبان هستند.

How can you be shy when learning language?

چگونه می توانید هنگام یادگیری زبان خجالتی باشید؟

It's it's very bad.

این خیلی بد است

So you have to first of all tell yourself,  hey, everybody's going through it's OK.

بنابراین، اول از همه باید به خود بگویید، هی، همه در حال گذراندن مشکل هستند.

It's OK to make mistakes.

اشتباه کردن اشکالی ندارد.

It's OK to make.

درست کردنش مشکلی نداره

It's OK to forget vocab and it's OK  to feel embarrassed from time to time.

اشکالی ندارد واژگان را فراموش کنید و اشکالی ندارد هرازگاهی احساس خجالت کنید.

And in this way you build confidence.

و از این طریق اعتماد به نفس ایجاد می کنید.

That's what I used to do.

این کاری بود که من انجام می دادم.

I went through a lot.

من از خیلی چیزها گذشتم.

It's not OK.

خوب نیست.

It's not easy to wake up at the same  time, go to bed at the same time.

بیدار شدن در یک زمان آسان نیست ، در همان زمان به رختخواب بروید.

It was not easy to study for 6 to 12 hours a day.

خواندن 6 تا 12 ساعت در روز آسان نبود.

It was not easy to feel embarrassed  when I was giving lectures.

وقتی سخنرانی می کردم، خجالت کشیدن آسان نبود.

It was not easy.

آسان نبود.

But by learning from my mistakes, I  learned and that and I am still learning.

اما با درس گرفتن از اشتباهاتم، این را آموختم و هنوز هم در حال یادگیری هستم.

I sometimes cannot use vocab, but that's OK.

من گاهی اوقات نمی توانم از vocab استفاده کنم، اما اشکالی ندارد.

It's as I had mentioned, it's a lifelong learning.

همانطور که ذکر کردم، این یک یادگیری مادام العمر است.

So yeah.

پس آره.

So you embrace the fact that mistakes  are normal, you expect mistakes,  

بنابراین شما این واقعیت را می پذیرید که اشتباهات عادی هستند، انتظار اشتباه دارید،

and you actively practice, and through that  practice you're able to gain confidence.

و فعالانه تمرین می کنید، و از طریق آن تمرین می توانید اعتماد به نفس پیدا کنید.

Now imagine if a student watching this could  

حالا تصور کنید دانش‌آموزی که این را تماشا می‌کند می‌تواند

only do one thing this week to  improve their English fluency.

فقط یک کار در این هفته انجام دهد تا تسلط خود را به زبان انگلیسی بهبود بخشد.

If they could only do one thing,  what would you recommend they do?

اگر آنها فقط یک کار را می توانستند انجام دهند، چه کاری را به آنها توصیه می کنید؟

Listening and speaking are connected.

گوش دادن و صحبت کردن به هم مرتبط هستند.

They are both connected.

هر دو به هم مرتبط هستند.

The more you listen to something,  the better you get at speaking.

هر چه بیشتر به چیزی گوش دهید، در صحبت کردن بهتر می شوید.

But it doesn't mean the fact  that you shouldn't speak.

اما این به این معنی نیست که شما نباید صحبت کنید.

You have to speak, and I'm 100% sure  that student has time on the way.

شما باید صحبت کنید، و من 100٪ مطمئن هستم که دانش آموز در راه زمان دارد.

You could talk to yourself.

میتونی با خودت حرف بزنی

If you are feeling embarrassed, just  put on your earphones and start talking  

اگر احساس خجالت می‌کنید، فقط گوشی‌تان را روی گوشی بگذارید و شروع به صحبت کنید

so that people know you're talking with somebody.

تا مردم بدانند که دارید با کسی صحبت می‌کنید.

Yes, before going to bed, talk to yourself.

بله، قبل از رفتن به رختخواب، با خودتان صحبت کنید.

But what I mostly recommend  is listening to something  

اما آنچه من بیشتر توصیه می‌کنم گوش دادن به چیزی است

that you actually you are actually interested in.

که واقعاً به آن علاقه دارید.

As I had mentioned, listening,  speaking are connected.

همانطور که اشاره کردم، گوش دادن و صحبت کردن با هم مرتبط هستند.

I used to watch movies.

من قبلا فیلم می دیدم.

I used to watch TV series like friends.

من مثل دوستان سریال می دیدم.

Yeah, like 10 seasons.

آره مثل 10 فصل

I used to watch friends like for hours and hours.

من عادت داشتم دوستان را ساعت ها و ساعت ها تماشا کنم.

And I, I, I, I was even like, I even  forgot the time was flying, you know,  

و من، من، من، حتی یادم رفته بود که زمان در حال پرواز است، می‌دانی،

So I watched things based on my curiosity.

بنابراین بر اساس کنجکاویم چیزها را تماشا کردم.

So once again, listening and speaking  are connected with each other.

بنابراین بار دیگر، گوش دادن و صحبت کردن با یکدیگر مرتبط هستند.

They are not too academic.

خیلی آکادمیک نیستند.

You don't have to study a lot of grammar.

لازم نیست گرامر زیاد مطالعه کنید.

You don't have to sit down and do a lot of tests.

نیازی نیست بنشینید و آزمایش های زیادی انجام دهید.

The the more you listen to something,  the better you get that speaking.

هرچه بیشتر به چیزی گوش دهید، بهتر صحبت می کنید.

But also talk to yourself.

اما با خودتان هم صحبت کنید.

Very great advice.

توصیه بسیار عالی

Thank you so much for sharing  your story with everyone.

خیلی ممنون که داستان خود را با همه به اشتراک گذاشتید.

And why don't we end by You can tell everyone what  

و چرا به پایان نمی‌رسیم. می‌توانید به همه بگویید

are you doing now with your  English fluency, so now that.

با تسلط به انگلیسی‌تان در حال حاضر چه کار می‌کنید ، پس حالا همین.

You have achieved these results.

شما به این نتایج رسیده اید.

What are you doing?

چه کار می کنی؟

How are you using your English  skills on a regular basis?

چگونه از مهارت های انگلیسی خود به طور منظم استفاده می کنید؟

And also please share how my  students can connect with you.

و همچنین لطفاً نحوه ارتباط دانش‌آموزان من با شما را به اشتراک بگذارید.

All right, so right now I'm  doing a lot of teaching online.

بسیار خوب، بنابراین در حال حاضر من آموزش های زیادی را به صورت آنلاین انجام می دهم.

I'm about to start my own YouTube channel,  which is going to happen this year,  

من در شرف راه‌اندازی کانال یوتیوب خود هستم، که قرار است امسال اتفاق بیفتد،

but right now I'm doing a lot  of teaching online on Telegram.

اما در حال حاضر تدریس آنلاین زیادی در تلگرام انجام می‌دهم.

If you search islands with Mustafa,  Double F in Mustafa, you can find me.

اگر جزایر را با مصطفی جستجو کنید، Double F در مصطفی، می توانید من را پیدا کنید.

Apart from that, we have started a very gigantic  project teaching over 500 students in Uzbekistan.

جدای از آن، ما پروژه بسیار عظیمی را آغاز کرده ایم که به بیش از 500 دانش آموز در ازبکستان آموزش می دهد.

It's both offline and online.

هم آفلاین و هم آنلاین است.

That's what we are doing and recently I made  

این کاری است که ما انجام می‌دهیم و اخیراً من

a visit to to to Arabic countries like  Abu Dhabi and Dubai, believe it or not.

به کشورهای عربی مانند ابوظبی و دبی سفر کردم، چه باور کنید چه نه.

My language skills, Oh my God, helped massively.

مهارت های زبانی من، خدای من، بسیار کمک کرد.

I was able to have a wide connection network,  talking to local Arabs, talking to millionaires.

من توانستم یک شبکه ارتباطی گسترده داشته باشم،  با اعراب محلی صحبت کنم، با میلیونرها صحبت کنم.

I'm going to tell one story, that there was  a guy, there was a man sitting in a hospital.

من می خواهم یک داستان را تعریف کنم، اینکه یک پسر بود، یک مرد در بیمارستان نشسته بود.

So I stood up a conversation with him.

بنابراین من به گفتگو با او ایستادم.

Hey, how are you?

هی چطوری؟ آیا

Can I have a can I have a talk?

می توانم صحبتی داشته باشم؟

I'm from Uzbekistan, so by showing my emotions,  

من اهل ازبکستان هستم، بنابراین با نشان دادن احساسات و

my intonation, I was able to  talk with him and get his number.

لحنم، توانستم با او صحبت کنم و شماره اش را بگیرم.

It turned out he was the CEO of the company  which manufacturers robots and motorcycles.

معلوم شد که او مدیرعامل شرکت تولید کننده ربات و موتور سیکلت است.

What I mean by that, the better you  speak, the more connections you will have.

منظور من از آن، هرچه بهتر صحبت کنید، ارتباطات بیشتری خواهید داشت.

So right now I am working on  myself in every possible way,  

بنابراین در حال حاضر به هر طریق ممکن روی خودم کار می کنم،

doing a lot of teaching,  preparing for my uni and so yeah.

آموزش های زیادی انجام می دهم، برای دانشگاه خود آماده می شوم و بنابراین بله.

That's so inspiring, and I love to hear  how you're not just an English learner,  

این بسیار الهام‌بخش است، و من دوست دارم بشنوم که چگونه شما فقط یک زبان‌آموز انگلیسی نیستید، بلکه

you're an English speaker.

یک انگلیسی زبان هستید.

You're out there, you're.

شما آنجا هستید، شما هستید.

Talking to strangers, you approached me  to have this interview on my channel.

با صحبت کردن با غریبه ها، به من نزدیک شدی تا این مصاحبه را در کانال من داشته باشم.

You're using your English, You're using it to gain  connections, to interact with people, to learn.

شما از انگلیسی خود استفاده می کنید، از آن برای به دست آوردن ارتباطات، تعامل با مردم و یادگیری استفاده می کنید.

So thank you so much for sharing your story.

بنابراین از شما برای به اشتراک گذاری داستان خود بسیار سپاسگزارم.

I know.

It will motivate.

میدانم. ایجاد

انگیزه خواهد کرد.

And inspire all my students to keep.

و به همه شاگردانم انگیزه بدهم که حفظ کنند.

Going Keep pushing.

رفتن به فشار دادن ادامه دهید.

To improve their English skills.

تا مهارت های انگلیسی خود را بهبود بخشند.

So thank you again Mustafa.

پس بازم ممنونم مصطفی.

Jennifer, thank you for having me.

جنیفر، ممنون از اینکه من را در اختیار دارید.

And I am 100% sure that it's going to pay off.

و من 100% مطمئن هستم که نتیجه خواهد داد.

If students work on themselves,  it's going to pay off.

اگر دانش‌آموزان روی خودشان کار کنند، نتیجه خواهد داد .

It's really going to be successful.

واقعاً موفق خواهد شد.

After 50-60 years, they are  going to look back and smile.

بعد از 50 تا 60 سال، آنها به عقب نگاه می کنند و لبخند می زنند.

So thank you.

پس متشکرم.

Thank you so much.

خیلی ممنونم.

Did you enjoy this interview?

آیا از این مصاحبه لذت بردید؟

Would you like to see more casual conversations?

آیا دوست دارید مکالمات معمولی بیشتری ببینید؟

Interviews with other people who  can share tips and advice with you.

مصاحبه با افراد دیگری که می‌توانند نکات و توصیه‌هایی را با شما به اشتراک بگذارند.

If you do, then put more interviews,  more interviews in the comments below.

اگر این کار را می‌کنید، مصاحبه‌های بیشتر، مصاحبه‌های بیشتر را در نظرات زیر قرار دهید.

And of course, make sure you like this video,  

و البته، مطمئن شوید که این ویدیو را دوست دارید،

Share it with your friends and subscribe so  you're notified every time I post a new lesson.

آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید و مشترک شوید تا هر بار که من یک درس جدید پست می‌کنم به شما اطلاع داده شود.

And you can get this free speaking  guide where I share 6 tips on how  

و می‌توانید این راهنمای مکالمه رایگان را دریافت کنید، جایی که من ۶ نکته را در مورد نحوه

to speak English fluently and confidently.

صحبت کردن روان و مطمئن انگلیسی به اشتراک می‌گذارم.

You can click here to download it or  look for the link in the description.

می‌توانید برای دانلود آن اینجا را کلیک کنید یا به دنبال پیوند در توضیحات بگردید.

And I have another interview with  the famous polyglot Steve Kaufman,  

و من مصاحبه دیگری با چند زبان معروف استیو کافمن دارم

who has learned over 20 languages.

که بیش از 20 زبان را یاد گرفته است.

You can watch the interview here.

مصاحبه را می توانید اینجا ببینید.

He shares a lot of valuable tips and  advice just for you, so watch it right now.

او نکات و توصیه‌های ارزشمند زیادی را فقط برای شما به اشتراک می‌گذارد، پس همین الان آن را تماشا کنید.